اَبَراسپانسرها به کیفیت زیست مردم بیتوجهاند
مرض مزمن تابلوهای تبلیغاتی شهری
ارمغان بهداروند
شاعر
چیدمان شهر بهدلیل چیرگی سازههای غولآسا و ناهمسانی ظرفیتها و وضعیت، از دیروز تا به امروز یکی از مصایب متولیان شهری بوده است. ترافیک «ساختمانی» و «خودرویی» دو بیماری لاعلاج شهر بزرگی مثل «تهران» است. مواجهه لحظهای با این خشونت شهری، برای مردمی که به ناگزیر و لااقل دو بار در روز، زیستی متحرک را تجربه میکنند، رنجآور است. آسمان اندک و زمین تنگ، به بدمنظری شهر و بیحوصلگی شهروندان دامن میزند. قاعدتاً تصحیح بسیاری از وضعیتها ممکن نیست؛ هم چنان که در همه این سالها نیز تلاش شده است بسیاری از زشتیها و اعوجاجات شهری غیرقابل درمان، پوشش داده شوند تا خشونتهای بصری منظرها و معابر لااقل تقلیل پیدا کنند. نسخه نخست طبیبان شهری، تجویز هنر برای این مرض مزمن بود. نصب «احجام هنری» در میادین و معابر، ایجاد گالریهای هنری در مناظر شهری همچون دیوارها، بیلبوردها، بدنه خودروهای عمومی و عرصهها و عرشهها از این جمله میتواند محسوب شود. شاید در ابتدا صرفاً تصحیح اغلاط شهرسازی مقصد چنین تجویزی تلقی میگردید اما مقاصدی دیگر هم چون تبلیغات تجاری، ترویج الگوهای زیستی، نشاط آفرینی و هدایت ذائقه فرهنگی شهروندان به این چرخه افزوده شد. آنچه در برونتاب این پدیده این روزها بیشتر به چشم مینشیند، غلبه فرصتآفرینی تجاری و درآمدسالاری است. قاعدتاً در چنین وضعیتی پدیدههای فرهنگیهنری که نقش مستقیمی در هدایت فکری و تسکین روحی مخاطبان بیحوصله یا لااقل کمحوصله شهری دارند، از منظر حذف میشوند و در فضای رقابتی با اَبَراسپانسرهای برنامههای خاص که آثاری متفاوت از کیفیت زیست غالب مردم و ضرورتهای اجتماعی را تولید میکنند، از پیشبازندهاند. تولیداتی تقلیدی که بیهیچ تلاشی برای انطباق با وضعیت فرهنگی و هویت ایرانی و سبک زندگی رایج، به غایت در تقلیل ذائقه مخاطبان و باریبههرجهتسازی نسل نو اثرگذار بودهاند و اتفاقاً بهدلیل برخورداری از مزیت چهرههای مشهور سینمایی تلویزیونی، هزینههای نجومی خود را به درآمدهای نجومیتر تبدیل میکنند. سزاوار نیست لااقل در دشواریهای روزگار کرونا، «هنر» که از جمله متضررترین اصناف بوده است؛ نحیفتر و نگرانتر از همیشه، فراموش شود و به تبع آن، عواید فرهنگی و ارتقای نشاط شهری بهدلیل حذف هنر از منظر، تقلیل خواهد یافت. به هزار دلیل این روزها، میتوان با مشارکتخواهی از هنرمندان همه حوزههای فرهنگی و هنری، حال شهر ناخوش احوال را خوش کرد. فرصت قابل تحملتر کردن خشونتهای شهری و تابآوری شهروندان را با تمهیداتی تجربه شده همچون گالری کردن شهر، اجراهای شهری موسیقی و... از دست ندهیم.
شاعر
چیدمان شهر بهدلیل چیرگی سازههای غولآسا و ناهمسانی ظرفیتها و وضعیت، از دیروز تا به امروز یکی از مصایب متولیان شهری بوده است. ترافیک «ساختمانی» و «خودرویی» دو بیماری لاعلاج شهر بزرگی مثل «تهران» است. مواجهه لحظهای با این خشونت شهری، برای مردمی که به ناگزیر و لااقل دو بار در روز، زیستی متحرک را تجربه میکنند، رنجآور است. آسمان اندک و زمین تنگ، به بدمنظری شهر و بیحوصلگی شهروندان دامن میزند. قاعدتاً تصحیح بسیاری از وضعیتها ممکن نیست؛ هم چنان که در همه این سالها نیز تلاش شده است بسیاری از زشتیها و اعوجاجات شهری غیرقابل درمان، پوشش داده شوند تا خشونتهای بصری منظرها و معابر لااقل تقلیل پیدا کنند. نسخه نخست طبیبان شهری، تجویز هنر برای این مرض مزمن بود. نصب «احجام هنری» در میادین و معابر، ایجاد گالریهای هنری در مناظر شهری همچون دیوارها، بیلبوردها، بدنه خودروهای عمومی و عرصهها و عرشهها از این جمله میتواند محسوب شود. شاید در ابتدا صرفاً تصحیح اغلاط شهرسازی مقصد چنین تجویزی تلقی میگردید اما مقاصدی دیگر هم چون تبلیغات تجاری، ترویج الگوهای زیستی، نشاط آفرینی و هدایت ذائقه فرهنگی شهروندان به این چرخه افزوده شد. آنچه در برونتاب این پدیده این روزها بیشتر به چشم مینشیند، غلبه فرصتآفرینی تجاری و درآمدسالاری است. قاعدتاً در چنین وضعیتی پدیدههای فرهنگیهنری که نقش مستقیمی در هدایت فکری و تسکین روحی مخاطبان بیحوصله یا لااقل کمحوصله شهری دارند، از منظر حذف میشوند و در فضای رقابتی با اَبَراسپانسرهای برنامههای خاص که آثاری متفاوت از کیفیت زیست غالب مردم و ضرورتهای اجتماعی را تولید میکنند، از پیشبازندهاند. تولیداتی تقلیدی که بیهیچ تلاشی برای انطباق با وضعیت فرهنگی و هویت ایرانی و سبک زندگی رایج، به غایت در تقلیل ذائقه مخاطبان و باریبههرجهتسازی نسل نو اثرگذار بودهاند و اتفاقاً بهدلیل برخورداری از مزیت چهرههای مشهور سینمایی تلویزیونی، هزینههای نجومی خود را به درآمدهای نجومیتر تبدیل میکنند. سزاوار نیست لااقل در دشواریهای روزگار کرونا، «هنر» که از جمله متضررترین اصناف بوده است؛ نحیفتر و نگرانتر از همیشه، فراموش شود و به تبع آن، عواید فرهنگی و ارتقای نشاط شهری بهدلیل حذف هنر از منظر، تقلیل خواهد یافت. به هزار دلیل این روزها، میتوان با مشارکتخواهی از هنرمندان همه حوزههای فرهنگی و هنری، حال شهر ناخوش احوال را خوش کرد. فرصت قابل تحملتر کردن خشونتهای شهری و تابآوری شهروندان را با تمهیداتی تجربه شده همچون گالری کردن شهر، اجراهای شهری موسیقی و... از دست ندهیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه