حالا وقت حمایت مردم از تئاتر است
رضا آشفته
منتقد
تئاتر هنر مردمی است و در این وضعیت کرونایی که این روزها دوباره نسبتاً حال و هوای بیرون رفتن فراهم است، نیازمند حمایت و توجه مردم است و بهتر است که مردم به دیدن تئاترهایی بروند که با رعایت دستورهای پزشکی و بهداشتی دارند اجرا میشوند و کمترین خطر احتمالی آنان را تهدید میکند.
تئاتر هنر مردمی است چون آیینه تمامنمایی است که طبیعت انسانی را در برابر دیدگان مردم بازنمایی میکند و در دوگونه متداول نیز همواره این خاستگاه وجود داشته و با رعایت همین موضعگیری است که تئاتر توانسته هم پا برجا بماند و هم بهعنوان یک نشانه بارز متمدنانه در کشورهای مختلف گسترده شود. یعنی هر چه تعداد تالارهای نمایشی در شهر و سرزمینی بیشتر باشد به قاعده همین کمیت میتوان انتظار داشت که کیفیت نشانگان متمدنانه که همانا وجود اصالتهای فرهنگی و استقرار فرهنگ گفتوگو و مردم سالاری است، از کیفیت بالاتری برخوردار باشد. با چنین رویکردی میتوان امیدوار بود که تئاتر برای مردم است. فرقی نمیکند که بخواهد در گونه تراژدی اجرا شود و مسائل درونی و متافیزیکال و هستی شناسانه را زیر پرسش ببرد یا اینکه در گونه کمدی بخواهد نقد و نقبی بر مسائل دنیوی و روزمره انسانی داشته باشد. در هر دو گونه نیز معایب و نقصان وجودی انسان است که مورد بررسی واقع میشود. حالا تئاتری که مبرا از این دو گونه باشد و بخواهد ساز ناکوک بزند از قاعده تئاتر بیرون است و جایی هم میان مردم ندارد چون مردم براحتی متوجه تئاتر حقیقی میشوند. بنابراین منظور ما از تئاتر همین تئاترهای متفکرانهای است که در ضمن وسیلهای برای سرگرم کردن مردم نیز بهشمار میآیند و از اصل لذت بهره مندند و بدیهی است که تا انسان از چیزی لذت نبرد نمیتواند آن را براحتی بپذیرد و هدف از ارائه تئاتر هم رسیدن به چنین خاستگاهی است ضمن آنکه مقصد نهایی نیز ایجاد اصالتهای فرهنگی است.
حالا یک سال و نیم است که تئاتر دستخوش سختیها و دشواریهای ناشی از کروناست و در این روزها که دوباره در تالارهای اجرای تئاتر باز است، اهل تئاتر که وقت و زندگیشان را صرف مردم کردهاند و عاشقانه و با جان و دل برای مردم دارند کار میکنند کمترین انتظارشان این است که در این روزها از جانب مردم حمایت شوند و آنان با وقت گذاشتن و خرید بلیت بتوانند وضعیت بهتری را مهیا کنند. یعنی تنها نمانند و همه میدانند که با همین مختصر درآمد باید یک سال را سر کنند و شاید اقبالی برای حضور در سریالها و فیلمهای سینمایی را هم نداشته باشند و در صورت دریغ شدن همین اندک درآمد شاهد مشکلات بارزتری در تأمین نیازهای روزانهشان باشند. با آنکه دولت و نهادهای ذیربط هم خواستهاند و کمکهای اندکی را هم در اختیارشان گذاشتهاند اما با اینها یک زندگی با همه تورم و گرانی چندان گردانده نمیشود. باید که در تئاترها باز باشد و مردم از این اجراها استقبال کنند هر چند نیمی از سالن به لطف وضعیت کرونایی باید خالی باشد.
میدانیم که بر اهالی تئاتر این روزها سخت میگذرد و اگر همچنان مردم بیاعتماد به تئاتر بمانند و کمتر به تئاتر بروند و همین نیمه تالارها را هم پر نکنند، این سختیها و مشکلات ناشی از آن دو چندان میشود و این بار سنگین باعث ویرانی زندگی اهالی تئاتر خواهد شد. همیشه حمایتها و نگاههای دو جانبه است که اتحاد معناداری را رقم میزند و پیوستگی هنر و مردم پاسخگوی ایجاد یک فضای فرهنگی برای استقرار آرامش در محیط شهری خواهد شد. با چنین روالی در صورت حذف هر یک از اینها تعادل لازم برای ایجاد بستر فرهنگی فراهم نخواهد بود. تئاتر مردمیترین و فرهنگ سازترین هنرهاست و اگر مردم حامی اش نباشند بتدریج با افول تئاتر همراه میشویم و این گسست فرهنگ را به سراشیبی میراند و وضعیت زندگی نیز به ناچار اسف انگیزتر میشود.
منتقد
تئاتر هنر مردمی است و در این وضعیت کرونایی که این روزها دوباره نسبتاً حال و هوای بیرون رفتن فراهم است، نیازمند حمایت و توجه مردم است و بهتر است که مردم به دیدن تئاترهایی بروند که با رعایت دستورهای پزشکی و بهداشتی دارند اجرا میشوند و کمترین خطر احتمالی آنان را تهدید میکند.
تئاتر هنر مردمی است چون آیینه تمامنمایی است که طبیعت انسانی را در برابر دیدگان مردم بازنمایی میکند و در دوگونه متداول نیز همواره این خاستگاه وجود داشته و با رعایت همین موضعگیری است که تئاتر توانسته هم پا برجا بماند و هم بهعنوان یک نشانه بارز متمدنانه در کشورهای مختلف گسترده شود. یعنی هر چه تعداد تالارهای نمایشی در شهر و سرزمینی بیشتر باشد به قاعده همین کمیت میتوان انتظار داشت که کیفیت نشانگان متمدنانه که همانا وجود اصالتهای فرهنگی و استقرار فرهنگ گفتوگو و مردم سالاری است، از کیفیت بالاتری برخوردار باشد. با چنین رویکردی میتوان امیدوار بود که تئاتر برای مردم است. فرقی نمیکند که بخواهد در گونه تراژدی اجرا شود و مسائل درونی و متافیزیکال و هستی شناسانه را زیر پرسش ببرد یا اینکه در گونه کمدی بخواهد نقد و نقبی بر مسائل دنیوی و روزمره انسانی داشته باشد. در هر دو گونه نیز معایب و نقصان وجودی انسان است که مورد بررسی واقع میشود. حالا تئاتری که مبرا از این دو گونه باشد و بخواهد ساز ناکوک بزند از قاعده تئاتر بیرون است و جایی هم میان مردم ندارد چون مردم براحتی متوجه تئاتر حقیقی میشوند. بنابراین منظور ما از تئاتر همین تئاترهای متفکرانهای است که در ضمن وسیلهای برای سرگرم کردن مردم نیز بهشمار میآیند و از اصل لذت بهره مندند و بدیهی است که تا انسان از چیزی لذت نبرد نمیتواند آن را براحتی بپذیرد و هدف از ارائه تئاتر هم رسیدن به چنین خاستگاهی است ضمن آنکه مقصد نهایی نیز ایجاد اصالتهای فرهنگی است.
حالا یک سال و نیم است که تئاتر دستخوش سختیها و دشواریهای ناشی از کروناست و در این روزها که دوباره در تالارهای اجرای تئاتر باز است، اهل تئاتر که وقت و زندگیشان را صرف مردم کردهاند و عاشقانه و با جان و دل برای مردم دارند کار میکنند کمترین انتظارشان این است که در این روزها از جانب مردم حمایت شوند و آنان با وقت گذاشتن و خرید بلیت بتوانند وضعیت بهتری را مهیا کنند. یعنی تنها نمانند و همه میدانند که با همین مختصر درآمد باید یک سال را سر کنند و شاید اقبالی برای حضور در سریالها و فیلمهای سینمایی را هم نداشته باشند و در صورت دریغ شدن همین اندک درآمد شاهد مشکلات بارزتری در تأمین نیازهای روزانهشان باشند. با آنکه دولت و نهادهای ذیربط هم خواستهاند و کمکهای اندکی را هم در اختیارشان گذاشتهاند اما با اینها یک زندگی با همه تورم و گرانی چندان گردانده نمیشود. باید که در تئاترها باز باشد و مردم از این اجراها استقبال کنند هر چند نیمی از سالن به لطف وضعیت کرونایی باید خالی باشد.
میدانیم که بر اهالی تئاتر این روزها سخت میگذرد و اگر همچنان مردم بیاعتماد به تئاتر بمانند و کمتر به تئاتر بروند و همین نیمه تالارها را هم پر نکنند، این سختیها و مشکلات ناشی از آن دو چندان میشود و این بار سنگین باعث ویرانی زندگی اهالی تئاتر خواهد شد. همیشه حمایتها و نگاههای دو جانبه است که اتحاد معناداری را رقم میزند و پیوستگی هنر و مردم پاسخگوی ایجاد یک فضای فرهنگی برای استقرار آرامش در محیط شهری خواهد شد. با چنین روالی در صورت حذف هر یک از اینها تعادل لازم برای ایجاد بستر فرهنگی فراهم نخواهد بود. تئاتر مردمیترین و فرهنگ سازترین هنرهاست و اگر مردم حامی اش نباشند بتدریج با افول تئاتر همراه میشویم و این گسست فرهنگ را به سراشیبی میراند و وضعیت زندگی نیز به ناچار اسف انگیزتر میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه