به مناسبت 28 دی روز جهانی فرهنگ لغت
فرهنــــــگ بعید
محمدرضا رضایی
باریکبین: کسی که درشت را نمیبیند. کنایه از دختر یا پسری که در خواستگاری به خصوصیات اخلاقی طرف مقابل توجهی نداشته و فقط باریکی دماغ وی را معیار ازدواج میداند. شخصی که نصف عمرش را زیر تیغ جراحان زیبایی میگذراند بلکه به باریکبینی یا همان بینی باریک برسد.
آبزیرکاه: آبی که زیر کاه میافتد و صاحبکاه متوجه آن نمیشود. کنایه از شخصی که از امکانات یک مملکت استفاده میکند و مشهور میشود و هر سال در جشنوارههای دولتی جایزه میگیرد و در عینحال در هر مصاحبه بالا تا پایین مملکت را فحش میدهد و باز هم همچنان جایزه میگیرد.
آواره: خریدار خودروی صفر داخلی. کسی که پس از خرید خودروی داخلی از این نمایندگی به آن نمایندگی حواله داده میشود تا بلکه نقصهای ماشین صفرش خوب شود و چون خوب نمیشود نامبرده سرگردان تعمیرگاههای سراسر شهر میشود.
جاسوس: دزد اسرار، هزارچهره، بسیار بلاگرفته. کسی که اگر توسط نیروهای امنیتی شناسایی و دستگیر شود، کشور فرستنده جاسوس بسیار مظلومنمایی کند و کشور دستگیرکننده (در اینجا یعنی ایران) به نقض حقوق بشر متهم گردد. جیسون رضائیان، دری اصفهانی، ر.ک: گاندو.
تیزهوش: بچه زرنگ. کسی که وقتی متوجه میشود بنزین قرار است گران شود، هرجای شهر که باشد خود را به پمپ بنزین میرساند تا برای آخرین بار باکش را با بنزین ارزان پر کند و پس از آن تا دو هفته احساس پیروزی میکند.
بشیر: از داوران عصر جدید؛ شیطونبلا. کنایه از شخصی که پیوسته به مردم خوشخبری میدهد که «هفته آینده طرح شفافیت در صحن مجلس بررسی میشود» و چون هفته به پایان میرسد مجدداً همین خبر را تکرار میکند تا در نهایت دوره چهارساله مجلس به پایان برسد.
بازنشسته: کسی که نمینشیند؛ حتی به زور. کنایه از شخصی که هفتاد سال سن دارد ولی همچنان در یک منصب دولتی، به جامعه خدمت میکند. تشنه خدمت به مردم حتی تا دم مرگ.
باریکبین: کسی که درشت را نمیبیند. کنایه از دختر یا پسری که در خواستگاری به خصوصیات اخلاقی طرف مقابل توجهی نداشته و فقط باریکی دماغ وی را معیار ازدواج میداند. شخصی که نصف عمرش را زیر تیغ جراحان زیبایی میگذراند بلکه به باریکبینی یا همان بینی باریک برسد.
آبزیرکاه: آبی که زیر کاه میافتد و صاحبکاه متوجه آن نمیشود. کنایه از شخصی که از امکانات یک مملکت استفاده میکند و مشهور میشود و هر سال در جشنوارههای دولتی جایزه میگیرد و در عینحال در هر مصاحبه بالا تا پایین مملکت را فحش میدهد و باز هم همچنان جایزه میگیرد.
آواره: خریدار خودروی صفر داخلی. کسی که پس از خرید خودروی داخلی از این نمایندگی به آن نمایندگی حواله داده میشود تا بلکه نقصهای ماشین صفرش خوب شود و چون خوب نمیشود نامبرده سرگردان تعمیرگاههای سراسر شهر میشود.
جاسوس: دزد اسرار، هزارچهره، بسیار بلاگرفته. کسی که اگر توسط نیروهای امنیتی شناسایی و دستگیر شود، کشور فرستنده جاسوس بسیار مظلومنمایی کند و کشور دستگیرکننده (در اینجا یعنی ایران) به نقض حقوق بشر متهم گردد. جیسون رضائیان، دری اصفهانی، ر.ک: گاندو.
تیزهوش: بچه زرنگ. کسی که وقتی متوجه میشود بنزین قرار است گران شود، هرجای شهر که باشد خود را به پمپ بنزین میرساند تا برای آخرین بار باکش را با بنزین ارزان پر کند و پس از آن تا دو هفته احساس پیروزی میکند.
بشیر: از داوران عصر جدید؛ شیطونبلا. کنایه از شخصی که پیوسته به مردم خوشخبری میدهد که «هفته آینده طرح شفافیت در صحن مجلس بررسی میشود» و چون هفته به پایان میرسد مجدداً همین خبر را تکرار میکند تا در نهایت دوره چهارساله مجلس به پایان برسد.
بازنشسته: کسی که نمینشیند؛ حتی به زور. کنایه از شخصی که هفتاد سال سن دارد ولی همچنان در یک منصب دولتی، به جامعه خدمت میکند. تشنه خدمت به مردم حتی تا دم مرگ.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه