پنچر شدیم
مینا گودرزی
پنچر شده غلط نکنم چرخ روزگار
ما له شدیم! لشکر ژنِزادگان سوار
اقساط وام، نرخ اجاره، غذا، لباس
از هر جهت پِرس شدگانیم در فشار
دیو تورم آمده تا دلبری کند
این قصه واقعیست! نه دیزنی و پیکسار
بر سر درِ ورودی جیبم نوشتهاند:
اینجاست معدن شپش آکروباتکار
ما شغل ناچشیده و مسکن ندیدهایم
آغازِ هر رسیدنمان «نون» بیقرار
میخواستیم مزه کنیم اشتغال را
افتاد از دهان و بشد: اِشتِقار قار!
«زاغک! برو که شغل، پنیر رها شدهست»
گفتم به خویش مصرع نابی کنایهدار!
ب ز، الف ر، میم ک، «سلطان زیرکی!»
گویا نموده دور و بَرَش کار احتکار
در گفتوگوی غالب برخی مدیرها،
تنها شدند تک به تکِ موزها شکار
وقتی به حال جامعه سودی نمیدهد
باید نوشت جای سمینار: سَمّینار!
پایان شعر، گوش کن ای چرخ روزگار!
یا بنده را سوار نما یا بزن کنار...
پنچر شده غلط نکنم چرخ روزگار
ما له شدیم! لشکر ژنِزادگان سوار
اقساط وام، نرخ اجاره، غذا، لباس
از هر جهت پِرس شدگانیم در فشار
دیو تورم آمده تا دلبری کند
این قصه واقعیست! نه دیزنی و پیکسار
بر سر درِ ورودی جیبم نوشتهاند:
اینجاست معدن شپش آکروباتکار
ما شغل ناچشیده و مسکن ندیدهایم
آغازِ هر رسیدنمان «نون» بیقرار
میخواستیم مزه کنیم اشتغال را
افتاد از دهان و بشد: اِشتِقار قار!
«زاغک! برو که شغل، پنیر رها شدهست»
گفتم به خویش مصرع نابی کنایهدار!
ب ز، الف ر، میم ک، «سلطان زیرکی!»
گویا نموده دور و بَرَش کار احتکار
در گفتوگوی غالب برخی مدیرها،
تنها شدند تک به تکِ موزها شکار
وقتی به حال جامعه سودی نمیدهد
باید نوشت جای سمینار: سَمّینار!
پایان شعر، گوش کن ای چرخ روزگار!
یا بنده را سوار نما یا بزن کنار...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه