کبریتی که روشن نشد


این دومین باری است که شانس به کمکش آمده است. یک‌بار زمانی که به اتهام جنایت دستگیر شده اما مدارک پلیس این اتهام را از او رفع کرد. دومین بار نیز زمانی بود که در یک انتقامگیری قصد داشت زن جوانی را به آتش بکشد اما کبریت روشن نشد.
برای چه با ظرف بنزین به سراغ شاکی و خانواده‌اش رفتی؟ چند وقت قبل در خاک سفید قلیان می‌کشیدم، یک عده آمدند و مرا کتک زدند و گفتند برای قلیان کشیدن باید به ما پول بدهی و اینجا پاتوق ماست. بعد هم مرا با قمه زدند، من که کینه آنها را به دل گرفته بودم، روز حادثه به همراه چند نفر از دوستانم راهی خانه آنها شدم. بعد از درگیری به دست یکی از افرادی که مرا کتک زده بودند چاقو زدم و روی خانم جوانی که از بستگان او بود بنزین ریختم. کبریت را کشیدم که او را آتش بزنم که از شانسم کبریت آتش نگرفت و زن جوان هم نجات پیدا کرد.
اتهام قتل هم داشتی؟ تبرئه شدم، اما به خاطر همین موضوع یک سال و نیم از عمرم در کانون اصلاح و تربیت بودم.
ماجرای قتل چه بود؟ 16 سالم بود و آن زمان در یک میوه‌فروشی کار می‌کردم. چند نفر با هم درگیر شده بودند و من هم در حالی که چاقوی میوه‌فروشی در دستم بود برای میانجیگری وارد درگیری شدم. در این میان چاقو از دستم افتاد و یک نفر دیگر چاقو را برداشت و قتل رخ داد. زمانی که بازداشت شدم گفتم که من کسی را نکشته‌ام اما چون شاهدان دیده بودند که چاقو دست من بوده، به شهادت آنها دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت افتادم. یک سال و نیم بعد قاتل اصلی اعتراف کرد و با اعتراف او من آزاد شدم.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7857/26/604010/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها