از شناخت تا خطاهای شناختی/5

چرخه فکر و احساس و رفتارتان را فعالانه تغییر دهید


آزاده سهرابی
روانشناس
می‌گفت: آن روز حسابی حالم گرفته بود، تازه خبر داده بودند که دایی‌ام که راه دور است تصادف بدی کرده و در کماست. مادرم بی‌تابی می‌کرد. دو روزی هم بود که سر کار با مدیرمان مشکل پیدا کرده بودم و دو هفته دیگر هم قرار بود یک امتحان سخت بدهم. تصمیم گرفتم بروم کوه کمی حال و هوایم عوض شود. به دو تا از دوستانم که همیشه برای کوه رفتن پایه بودند و من هم همیشه حتی اگر خودم کاری داشتم همراهی‌شان می‌کردم، زنگ زدم ولی هر دو گفتند نمی‌توانند بیایند. حتی یکی از آنها تلفن را جواب نداد و واتسا‌پی نیامدنش را اطلاع داد. احساس کردم چقدر عمرم را بیهوده تلف کردم برای آدم‌هایی که من برایشان ارزشی ندارم.
درست چرخه مشکل از همین فکر آغاز شده بود. بعد از آن حس خشم شدیدی را تجربه و در یک تصمیم ناگهانی هم هر دو دوستش را بلاک کرده بود. همین رفتار او باعث شده بود پای دوستان مشترک دیگری هم برای پرس و جو وسط بیاید و برای این جوان 23 ساله همین یعنی 4 ماه از زندگی‌اش درگیر گفت‌وگوهایی بوده درباره موضوعی که در واقع یک سوء تفاهم ذهنی بیشتر نبوده اما وقتی ما اجازه می‌دهیم سوء تفاهم‌ها در ذهن‌مان چرخه شناخت و احساسات‌مان را در دست بگیرند، از پیامدهایش در امان نیستیم.
اگر در همان موقعیت فکر سالمی شبیه اینکه: چقدر بد که دوستانم الان گرفتارند اما مطمئن هستم خیلی گرفتارند که نمی‌توانند مرا همراهی کنند یا فکری شبیه اینکه خدا کنه گرفتاری آنها اینقدر جدی نباشد یا اینکه: چقدر دوستم گرفتار مسأله‌ای شده که حتی نتوانسته جواب تلفنم را بدهد و مجبور شده واتسا‌پی پیام بدهد و... از ذهن آن فرد می‌گذشت، به جای حس خشم چیزی شبیه حس نگرانی را برای دوستانش تجربه می‌کرد و رفتاری همدلانه را جایگزین می‌کرد. مثلاً اینکه کمی بعدتر جویای حال آنها شود که چه مسأله‌ای برایشان پیش آمده و حتی می‌توانست از تنهایی کوه رفتن هم لذت ببرد.
اما فکر ناسالمی که در ذهن این فرد کلید خورده و احساس طرد شدگی و بیهوده بودن تلاش‌هایش را تجربه کرده و در نهایت خشم، حتی از نظر جسمی هم او را ساعاتی درگیر کرده و احساس درد شدید معده را تجربه کرده و در نهایت هم رفتاری پرخاشگرانه مثلاً بلاک کردن دوستانش را بدون هیچ توضیحی به آنها یا شنیدن حرف‌های آنها به دنبال داشته است.
گرچه می‌توان -احتمالاً- این مدل رفتار را در طول زندگی  گذشته فرد دید و به دنبال ریشه‌های آن گشت و با روش‌هایی تحلیلی‌تر با آن برخورد کرد یا وارد هیجانات این فرد شد و آنها را مرور کرد اما یکی از مدل‌هایی که روان درمانی‌های کاربردی پیشنهاد می‌دهند این است که به افراد کمک شود طرز فکرهای سالم جایگزین طرز فکرهای ناسالم شود تا چرخه‌های بعدی خود را اصلاح کند. این چرخه شامل فکر، احساسات و مشکلات جسمی و رفتارهاست. با شناخت طرز فکر ناسالم و جلوگیری از ورود خطاهای شناختی یا تکیه به باورهای بنیادین ناسالم که در شماره‌های قبل به آن اشاره شد و آگاه بودن به آنها در زندگی روزمره می‌شود از احساسات ناخوشایند دوری کرد، رفتارهای ناسازگار را کاهش داد و در نهایت مشارکتی فعالانه برای بهبود زندگی داشت.
کسانی مانند آرون بک و آلبرت الیس که پیشنهاد این روش درمانی و برخورد با مسائل را دادند معتقد بودند لزومی ندارد ریشه‌ هر رفتار و احساسی را در دوردست‌ها جست‌وجو کرد و همین لحظه و همین اکنون می‌توان با بهبود این چرخه زندگی افراد را به سمت سلامت بیشتری سوق داد. آنها سهم زمان حال را در شناخت خودمان افزایش دادند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7857/28/604023/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها