گزارش «ایران» درباره عادی انگاری برخی شهروندان در مراکز عمومی بعد از تزریق واکسن
کرونا در کمین رفتار مردم
حمیده امینی فرد
خبرنگار
۲۱بهمن ماه بود که با ورود واکسن روسی؛ اجرای طرح واکسیناسیون در ایران آغاز شد. از آن روز بیش از سه ماه میگذرد و حالا ۷۰ سالهها در مرحله تزریق واکسن قرار گرفتهاند و تا پایان خرداد هم افراد بالای ۶۰ سال واکسینه میشوند. از اوایل مرداد هم باید منتظر شروع واکسیناسیون در مشاغل پر خطر مثل رانندگان تاکسی و معلمها باشیم. باوجود این هنوز تعداد زیادی از ما واکسن نزدهایم؛ حتی اگر در این آمار ها هم ناممان ثبت شده بود باز هم باید ماسک میزدیم. اما تصویر خیابانها و مراکز عمومی نشان میدهد که ما در این چند ماه رفتار اجتماعی متضادی از خود نشان دادهایم.
جای شلوغ نروید
میدان تره بار قزل قلعه: «مرد با صدای بلند مشتریها را ترغیب میکند تا از موزهایی که باقی مانده بردارند.چند مشتری با عجله چنان از هم سبقت میگیرند که ماسک یک نفر میافتد روی دست آن یکی و آنهم بر میدارد و میدهد به او و مشتری دوباره میگذارد روی صورتش! مردی که کمی با فاصله در حال تماشای این صحنه است میگوید که اگر کرونا بگیرند موز ۲۶ هزار تومنی برایشان چند میلیون تومان آب میخورد! مرد میگوید در داروخانه کار میکند و همان اوایل واکسن هندی زده اما باز هم جرأت نمیکند بدون ماسک رفت و آمد کند! مردم اما بیخیال کرونا در شلوغی و ازدحام غرفهها مشغول خرید هستند. چند نفر پیرمرد و پیرزن هم روی صندلی نشستهاند و ظاهراً سپردهاند تا غرفه دارها برایشان اجناس را کنار بگذارند. از آنها میپرسم آیا واکسن زده اید؟ جواب دو نفرشان که حدوداً ۷۵-۸۰سالهاند مثبت است. زن میگوید کسی را ندارم که برایم خرید کند. خرید کامپیوتری هم که گذاشتهاند برای ما که سوادش را نداریم بیمعنیاست. اما واکسن که زدهایم با اینکه تا دو روز سردرد داشتم و نمیتوانستم راه بروم؛ حالا خیالم راحت شده. پیرمرد کنار او میگوید فرزندش که پزشک است به او تأکید کرده بازهم ماسک بزند و جای شلوغ نرود.»
واکسن برای از ما بهتران است
نانوایی سنگکی: ساعت حدوداً ۸ و نیم صبح روز یکشنبه است. برخلاف روزهای اولی که نانواها ماسک زده و حتی برخی هایشان دستکش هم دست میکردند؛حالا آقای شاطر بدون ماسک کنار تنور در حال سروکله زدن با مشتری است.مشتری تمام هم و غمش شده قسمت سیاه کنار نانی که به گفته او هر روز کوچکتر میشود و شاطر هم همه تلاشش را میکند تا تقصیرها را گردن بالاییها بیندازد! مرد نانوا همینطور که با یک دستش پولهای کاغذی را که روی میز فلزی پهن شده،میشمارد؛ با دست دیگرش نان داغ را از داخل تنور برمی دارد و روی میز پرت میکند و با صدای بلند مشتری بعدی را صدا میزند... پیرمردی که حدوداً 70 ساله بهنظر میرسد با حالت حق به جانبی که معلوم میکند خیالش از کرونا راحت شده؛جلو میآید و میگوید:«من که هیچ اما به آن جوانهایی رحم کن که حالا حالا ممکن است نوبتشان به واکسن نرسد؛ مگر پول خرد ممنوع نیست.» مرد جوانی که پشت سر او ایستاده همین که صدای اعتراض او را میشنود، میگوید: «ماسک هم که نزده اید؛ نانها را هم که روی همین پولها میاندازید؛ حداقل با این قیمتهایی که بالا برده اید به مردم رحم کنید.» شاطر میگوید:«شما بیا در این گرمای هوا کنار تنور با ماسک بایست ببینم چند دقیقه دوام میآوری. واکسن هم مال از ما بهتران است.»
در این پارک از فاصله اجتماعی خبری نیست
پارک بانوان: «صبح اولین روز هفته است. برخلاف تصور جا برای پارک خودرو به سختی پیدا میشود. جلوی در اصلی پارک، تقریباً از هر ۱۰ نفر،یکی دو نفر بدون ماسک ایستاده یا ماسکهایشان را پایین آوردهاند. خبری از تذکر یا احیاناً راه ندادن افرادی که ماسک ندارند نیست. برخی زنها به محض ورود تا روسری خود را بر میدارند ناخودآگاه از ماسکها هم دیگر خبری نیست. اغلب آلاچیقها در ساعت ۹ و نیم صبح پر شده و جالب اینجاست که خیلیها از همان اوایل صبح مشغول زغال درست کردن برای ناهار ظهرشان هستند. از فاصله اجتماعی و رعایت دستورالعملهای بهداشتی هم خبری نیست. از چند خانم مسنی که در پارک مشغول ورزش کردن هستند میپرسم که آیا واکسن زده اید؛جز یک نفر که میگوید واکسن چینی زده و الان خیال خودش و بچههایش هم راحت است، بقیه این هفته در صف نوبت قرار دارند. گیتی ۶۹ ساله اما میگوید ترجیح میدهد به این زودیها واکسن نزند چون شنیده که در بعضیها واکنش نشان داده و چون خودش فشار خون بالا دارد میترسد که از زیر واکسن جان سالم به در نبرد. به قول خودش کرونا دیگر بساطش را جمع کرده است.در کنار او البته اعظم ۷۱ ساله که جوانتر از سن و سالش بهنظر میرسد میگوید من منتظر واکسن ایرانی میمانم. میترسم از این چینیها بزنم و به بدنم نسازد اما دکترم سفارش کرده هر واکسنی بود بزن!»
پنجره را باز کن
اتوبوس ونک به آزادی: «اتوبوس کاملاً شلوغ است. در قسمت آقایان هیچ جایی برای نشستن ندارد و برخی مردها روی صندلیها در قسمت بانوان نشستهاند. با وجود الزام به ماسک اما چند مسافر بدون ماسک سوار شدهاند. یک مسافر با عصبانیت بلند میشود تا پنجرهای را که بسته است با زحمت باز کند. راننده با صدای بلند میگوید:«بنشین الان ترمز بزنم صدنفر ولیدم پیدا میکنی.»زن با صدای بلندتر میگوید:«خودت واکسن زدهای فکر میکنی ما هم مثل خودت هستیم؟»راننده که انگار دیگر کارد به استخوانش رسیده باشد روی ترمز میزند و میگوید: «بیا ثابت کن که من زده ام؛کرایهام نمیخواهد بدهی....» زن میگوید:«فقط بلدند کرایهها را زیاد کنند اما کسی دلش به حال ما نسوخته.» راننده میگوید:«همین چند ماه پیش همکارم کرونا گرفت و فوت کرد.کاش کسی منت این کرایه دو هزار تومنی را سر ما نگذارد.»
برایتان اسپری ضدعفونی بیارم
کافه مرکزی شهر: مارال که مشغول سفارش قهوه است، ماسکش را برداشته و در جواب گارسون که میگوید میخواهید برایتان اسپری ضدعفونی کننده بیاورم، میگوید نه!: «خیلیها مثل من وقتی آمار فوتیها بالا رفت خودشان را قرنطینه کردند اما همین که دوباره گفتند از موج چهارم رد شدیم زندگی عادیمان برگشت. مثل همه جای دنیا! الان دخترعموهایم که انگلیس هستند راحت بیرون میروند. خود من لااقل در این دو هفته ۵-۶ میهمانی دعوت شدم که هیچ کداممان هم هنوز واکسن نزدیم. آخری هم میهمانی دربی بود که حدوداً ۱۲-۱۳ نفر دور هم جمع شدیم. مثل خیلیهای دیگر.حتی کافی شاپها هم که تعطیل شده بود کافی بود زنگ بزنید تا در را به رویتان باز کنند.دور و بر ما هر که گرفته خفیف بوده، من هم گروه خونیام A مثبت است.تازه همسایهمان که واکسن زده فوت کرده و اصلاً نمیخواهم واکسن بزنم.»
شهردار تهران: اگر مردم پای صندوقهای رأی نیایند هر اتفاقی ممکن است بیفتد
شهردار تهران با تشبیه عملکرد برخی مدیران شهری پیشین به مدیریت رابین هودی؛ گفت: اگر مردم پای صندوقهای رأی نیایند، همان اتفاقی که گفتم میافتد؛ ما دورههایی داشتهایم که افرادی با ۱۰۰ هزار رأی و موتور گازی به شورای شهر آمدند و با بنز خارج شدند.
پیروز حناچی در گفتوگویی مفصل با ایرنا گفت: در دورههای قبل انتقاد میکردیم به مدیریت شهری که مگر آخرین روز کاری شما، آخرین روز زندگی مردم تهران است؟ شما همه ذخایر و منابع را مصرف میکنید، باغات را از بین بردهاید و بارگذاریهای سنگین روی شهر انجام دادهاید. برخی از این موارد حتی مصوبه ماده پنج هم ندارد. معتقدم عملکرد ۳۰ ماه گذشته را میتوان با ۳۰ سال قبل آن مقایسه کرد. اگر خارج از برنامه مصوب شورای عالی ترافیک شریانی را تصویب و اجرا کردیم، بیراهه رفتهایم و شورای شهر ما هم بیراهه رفته است اگر چنین طرحهایی را تصویب کند.
وی با طعنه در جواب کسانی که میگویند در این دوره کاری انجام نشده: گفت: آنهایی که اینطور اظهار نظر میکنند مدیرانی بودهاند که اتفاقی مسیرشان به شهرداری تهران خورده است.
او گفت: هیچ کیفیتی اتفاقی نیست و نتیجه ممارست است. علت آنکه ما به مردم گزارش میدهیم و آنان را دعوت به شرکت در انتخابات میکنیم این است که اگر مردم پای صندوقهای رأی نیایند، هر اتفاقی ممکن است بیفتد. معتقدم در انتخابات ریاست جمهوری هم اگر دلخوری وجود دارد و بر فرض افرادی را که نامزد شدهاند نمیپسندند، در انتخابات شورای شهر این شرایط به حداقل برسد.
وی با بیان اینکه اصلاحطلبان به زور دارند تلاش میکنند ۲۰ نفر را از توی لیست حاضر در بیاورند: گفت: چون تعداد زیادی از اعضای فعلی شورا رد صلاحیت شده و تعداد زیادی از متخصصانی که میتوانستند کمک کنند هم تا این مرحله رد صلاحیت شدهاند؛ هیأت مرکزی هم باید اعتراضات اینها را بررسی کند. به هر صورت تعداد زیادی از افراد متخصص رد صلاحیت شدهاند. اگر در چارچوب قانون باشد، بحثی نیست. اما برای کسانی که مثلاً طرف استاد دانشگاه است و فرزندانمان زیر دست وی تربیت میشوند، چنین شخصی را رد صلاحیت بکنید یعنی چه؟
وی درباره اینکه آیا حاضر است با هر شورایی که رأی بیاورد به عنوان شهردار کار کنید، گفت: قطعاً نه. من برنامه دارم و باید مطابق با آن پیش بروم.
او در پاسخ به این سؤال که مردم فکر میکنند بود و نبود شورای شهر، تفاوتی به حال شهر نمیکند، گفت: مردم چرا این حرف را میزنند و میبینند، چون تذکراتی که در شورا داده میشود، علنی است و رسانهای میشود. روزهای یکشنبه و سهشنبه همه خبرنگاران و دوربین هم حضور دارند و هر حرفی که بیان شود، برجسته میشود در مقابل پاسخی که ما میدهیم، کتبی و غیر علنی است.
او درباره اینکه آیا شورای شهر تهران بیشتر جلوه سیاسی دارد؟ گفت: معتقدم شاید در این دوره هم یک مقدار بحث هم صورت گرفت اما اداره امور شهر را سیاسی نمیبینم. اینکه ما یک آدم سیاسی داشته باشیم که برای خودش نقطه نظراتی دارد و متخصص است و در حوزهای کار میکند، از هر جناحی هم باشد و کار کارشناسیاش را هم خوب بلد است اما اینکه افراد را از جناحهای مختلف صرفاً بهخاطر اینکه وصل به یک حزب یا جناحی هستند، بیراهه رفتن است. احزاب حرفهای در دنیا بهترین نیروها را جذب و تربیت میکنند برای آن زمانی که مردم به آنان روی آوردند و رأی دادند، بتوانند خوب اداره کنند. مثل تونی بلر که آن موقع که نامزد انتخابات شد نزدیک به ۳۰ سال داشت و اعلام کرد که اگر رأی بیاورم، تمامی موزههای دولتی لندن را مجانی میکنم.
او ادامه داد: فکر میکنم اگر ما مسیر را باز بگذاریم و شرایط را عادلانه تعریف کنیم میتوان به نتایج خوبی رسید. در هر صورت این شرایطمان است. به نظرم در این زمینه باید نخبگان و کسانی که تفاوت ۲ نگاه را میفهمند و مردم و دانشگاهیان معمولاً به آنها اعتماد میکنند و کسانی که با نگاه کارشناسی به مسائل مینگرند، متوجه تفاوت میشوند.
وی با بیان اینکه شهر به سیاستمدارانی نیاز دارد که عرضه استفاده از کارشناسان را داشته باشند، گفت: تجربه تحزبمان بالا نیست، داشتهایم احزابی را که شب انتخابات به وجود آمدهاند، رأی هم آوردهاند چون حرفهای جدید میزدند ولی هیچ کدام از حرفهایی را که میزدند اجرایی نکردند. اکنون ائتلاف آبادگران کجاست؟ این حزب که به اعتقاد من، تخریب باغات تهران نتیجه تلاش آن است. او درباره رئیس جمهوری گفت: آۀقای روحانی با پشتوانه عظیم مردمی، به یک دوره خاصی از تاریخ معاصر ما برخورد کرد و خودشان هم میگوید که ما بدشانسترین دولت بودیم و تمامی مواردی که بعد از جنگ جهانی دوم مشابه آن نداشتیم [را تجربه کردیم]؛ در جنگ ظالمانهای بودیم که نگذاشت آن کاری را که میخواستیم انجام دهیم.
حناچی درباره محمد باقر قالیباف گفت: وی بالاخره قبل از ما در شهرداری بود و اکنون هم رئیس قوه است، ترجیح میدهم که اظهارنظر نکنم. ما قانوناً وظیفه داریم که حرمت رؤسای قوا را داشته باشیم. حناچی درباره محسن هاشمی گفت: بالاخره رئیس شورای شهر است و اظهارنظرهایی میکرد که در درجه اول برای ما مشکلساز میشد و بعد که توضیح میدادیم اصلاح میکرد. امیدواریم که تأیید صلاحیت بشود و در معرض رقابت قرار بگیرد و درباره رأی من به ایشان بستگی دارد که کنار وی چه کسانی حضور داشته باشد.
گرایش به طنز برای فرار از وحشت
سعید معدنی
جامعه شناس
در جوامع مختلف هر موضوع تلخ و حزن انگیزی که در خانوادهها رخ میدهد یک بخش طعنه تمسخرآمیز یا حتی طنز تلخ هم با خود به دنبال دارد که این یک امر طبیعی در جامعه است. برای مثال مردم حتی پس از خروج از یک مراسم سوگواری با هم صحبت میکنند و در این ارتباطات ممکن است خاطراتی از گذشته فرد مرحوم به یاد آورند و لبخندی بر لبهایشان بنشیند، با اینکه در درون سوگوارند. این امر طبیعی است که انسان از شدت حزن برای آنکه تعادلی در درون ایجاد و برقرار کند یک مقدار بخش طنز و خنده را به زندگی بیفزاید. ما اگر به داستان خانواده خرمدین نگاه و آن قتل را بررسی کنیم، میبینیم موضوع بسیار سهمناک است به طوری که فرزندان و والدین نمیتوانستند به چشم همدیگر نگاه کنند. تصور اینکه پدر سلاخی کند و مادر تماشا کند، برای خانوادههای ایرانی بسیار دور از ذهن است لذا این مسأله باعث شده تا والدین و فرزندان برای اینکه بتوانند این فضای سنگین درون خانوادهها را تلطیف کنند، خنده و طنزی را از این ماجرا بیرون بکشند در جمع خود وارد کنند. این موضوع کمک کرده تا خانوادهها از آن بهت و تلخی که این خبر با خود به همراه داشت، کمی رهایی یابند. این پدیده طنز پس از حزن پدیده جدیدی نیست. انسان در کنار حزن نوعی تفریح هم دارد و خانوادهها برای تداوم همبستگی خود پس از شنیدن چنین داستانهای تلخ خانوادگی و همچنین نیاز به بقا باید دستاویزی مانند طنز داشته باشند. به نظر من افراد جامعه ما هم در مواجهه با این خبر با طنزهایی که ایجاد شده میخواهند آن تلخی ماجرا را هم برای خود و هم برای اعضای خانواده خود بکاهند. این است که افراد به طنز میافتند و طنز را دنبال میکنند چراکه بالاخره جایی در زندگی باید امید برای تداوم حیات خانوادهها در کنار یکدیگر وجود داشته باشد. از منظری دیگر اگر بر این باوریم خانواده نهادی مقدس است باید دید مقدس به چه معناست؟ اگر منظورمان از تقدس پاکی است باید در نظر داشته باشیم همه خانوادهها اینگونه نیستند. تقدس خانواده یک لفظ ضمنی است. با بررسی از بعد تاریخی اسطورهای خودمان از همان ابتدا تشکیل خانواده در داستان هابیل و قابیل هم درمییابیم که برادری برادر دیگر را کشت. پس میتوان گفت خانواده از منظر تقدس به معنی پاک نیست. به نظر من این اصطلاحی است که به شکل ضمنی به کار گرفته میشود برای حمایت از خانوادهها. برای مثال اصطلاحات همچون آغوش گرم خانواده یا مهر و محبت میان اعضای خانواده شاید به اشتباه به تقدس خانواده تعبیر میشوند و میتوان گفت ضمنی هستند. چرا که همه خانوادهها مقدس یا آغوش گرمی برای فرزندانشان ندارند. پس اگر تقدس به معنای پاک بودن است این اشتباه است وگرنه اگر به عنوان اصطلاحی برای حفاظت از خانواده به کار گرفته شود، این امری مرسوم و طبیعی است و استفاده میشود.