ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مخبر در جلسه ستاد تنظیم بازار:
تا پایان سال هیچ درخواست افزایش قیمتی بررسی نمیشود
معاون اول رئیسجمهور روز گذشته در جلسه ستاد تنظیم بازار که به ریاست او برگزار شد، تأکید کرد: تا پایان سال درخواست هیچ افزایش قیمتی در ستاد تنظیم بازار بررسی نخواهد شد و دستگاههای ذیربط با اهتمام بیشتری در این حوزه عمل کنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر اضافه کرد: باید اقدامات انجام شده ستاد تنظیم بازار برای فراوانی اقلام، ثبات بازار و جلوگیری از گرانیها تا پایان سالجاری و بویژه در ایام نوروز و ماه مبارک رمضان بهصورت ویژهتر ادامه یابد تا شاهد هیچگونه افزایش قیمت و گرانی در کالاهای هدف و اقلام اساسی و نیازهای مردم نباشیم.
او در عین حال گفت: با تلاشها و اقدامات دولت علاوه بر تأمین اقلام اساسی مورد نیاز مردم در مرحلهای هستیم که میتوانیم تبدیل به صادرکننده و تأمینکننده نیازهای کشورهای همسایه شویم.
مخبر همچنین هوشمندسازی شبکه توزیع و خدمات را تنها راه مبارزه با فساد، شفافیت اطلاعات و قطع شدن واسطهگری در کشور برشمرد.
در این جلسه مقرر شد در راستای حمایت و حل مشکلات کامیونداران و شرکتهای حملونقل جادهای، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای لازم در جهت تأمین و توزیع لوازم یدکی، روغن موتور دیزلی با قیمت کارخانه، تأمین لاستیک سنگین و نیمه سنگین با کیفیت و قیمت مصوب و تسهیل و تسریع در نوسازی ناوگان حملونقل جادهای کشور اتخاذ شود. همچنین مقرر شد با افزایش ظرفیت شبکه توزیع هوشمند و همچنین مراکز و میادین میوه و ترهبار تا پایان سالجاری اقلام مورد نیاز مردم در سریعترین زمان و آسانترین راه به دست مردم برسد.
سفر آیتالله رئیسی یکی از ابعاد تحول اساسی در حوزه روابط بینالملل است
مخبر در جلسه روز گذشته هیأت دولت نیز سفر آیتالله رئیسی به کشور روسیه را دارای اهمیت بسیار زیادی دانست و گفت: در حال حاضر یک تحول اساسی در مناسبات بینالمللی در این دولت اتفاق افتاد و البته سفر آیتالله رئیسی به روسیه هم یکی از ابعاد تحول اساسی دولت در حوزه روابط بینالملل است. وی با اشاره به درخواستهای متعدد برای سفر مسئولان ایرانی به سایر کشورها، ادامه داد: در حال حاضر مناسبات با همسایگان بسیار خوب پیش میرود. مخبر همچنین با اشاره به روز هوای پاک و لزوم توجه جدی به این موضوع گفت: مردم باید بدانند که موضوع محیطزیست برای مسئولان دارای اهمیت است و همواره به این مسائل توجه جدی میشود.
تأکید مخبر بر حمایت همه جانبه از محیطبانان
معاون اول رئیس جمهور عصر روز گذشته نیز، همزمان با روز ملی هوای پاک، طی سخنانی در مراسم رونمایی و افتتاح از پروژههای فنی و فرهنگی سازمان حفاظت محیط زیست، با تأکید بر این موضوع که نباید نسبت به مسائل محیط زیستی بیتوجهی صورت گیرد، گفت: هر گونه کم کاری در حوزه مسائل زیست محیطی ظلم به ما و آیندگان است.
مخبر، حل مسائل زیست محیطی را نیازمند یک همّت عمومی دانست و افزود: مردم باید در حوزههای نظارتی به کمک دستگاههای مسئول بیایند چرا که دایره فعالیت و مسائل مربوط به محیط زیست همه جغرافیای کشور را در بر میگیرد و بسیار گسترده است. معاون اول رئیس جمهور با تأکید بر حمایت همه جانبه از محیطبانان گفت: لازم است که مجلس، دولت و قوه قضائیه به هر طریق ممکن از حافظان محیط زیست حمایت کنند لذا بر همین اساس قانون دفاع از محیطبانان باید زودتر به سرانجام برسد و ما هم این موضوع را در دولت دنبال میکنیم. مخبر با تأکید بر اینکه اجازه نخواهیم داد هیچ پروژهای در کشور بدون در نظر گرفتن مسائل محیط زیستی اجرا شود، اضافه کرد: بخش عمدهای از آلودگی هوا مربوط به خودروها و موتورسیکلتهاست که در حال چارهاندیشی برای اینموضوع هستیم. وی با اشاره به اهمیت موضوع دولت الکترونیک و نقش آن در موضوع حفاظت از محیط زیست و کاهش آلودگی هوا، گفت: همه دستگاههای مسئول باید با تلاش مجدانه مسیر توسعه و تکمیل دولت الکترونیک را دنبال کنند. در مراسم امروز «سامانه نظارت بر اجرای قانون هوای پاک»، «اتصال سه ایستگاه پایش کیفی هوای متعلق به منطقه ویژه عسلویه به سامانه پایش کیفی هوای کشور موضوع ماده ۲۰ و ۲۱ آیین نامه اجرایی کاهش و کنترل آلودگیها – ماده ۳ قانون هوای پاک»، «اتصال سیستمهای پایش لحظهای آلایندگی دودکش و پساب صنایع به سامانه جامع محیط زیست تبصره سه ماده ۱۱ قانون هوای پاک»، «سامانه معاینه فنی موتورخانهها با همکاری سازمان ملی استاندارد ماده ۱۷ قانون هوای پاک» رونمایی شد. همچنین در این مراسم علاوه بر افتتاح برنامه رادیویی «پیام طبیعت» برای افزایش سواد محیط زیستی و ارتقای فرهنگ عمومی از ۹ عنوان کتاب در حوزه آموزش تخصصی تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد و همچنین سامانه جامع مدیریت پسماندها رونمایی شد. معاون اول رئیسجمهور روز گذشته در جلسه ستاد تنظیم بازار که به ریاست او برگزار شد، تأکید کرد: تا پایان سال درخواست هیچ افزایش قیمتی در ستاد تنظیم بازار بررسی نخواهد شد و دستگاههای ذیربط با اهتمام بیشتری در این حوزه عمل کنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر اضافه کرد: باید اقدامات انجام شده ستاد تنظیم بازار برای فراوانی اقلام، ثبات بازار و جلوگیری از گرانیها تا پایان سالجاری و بویژه در ایام نوروز و ماه مبارک رمضان بهصورت ویژهتر ادامه یابد تا شاهد هیچگونه افزایش قیمت و گرانی در کالاهای هدف و اقلام اساسی و نیازهای مردم نباشیم.
او در عین حال گفت: با تلاشها و اقدامات دولت علاوه بر تأمین اقلام اساسی مورد نیاز مردم در مرحلهای هستیم که میتوانیم تبدیل به صادرکننده و تأمینکننده نیازهای کشورهای همسایه شویم.
مخبر همچنین هوشمندسازی شبکه توزیع و خدمات را تنها راه مبارزه با فساد، شفافیت اطلاعات و قطع شدن واسطهگری در کشور برشمرد.
در این جلسه مقرر شد در راستای حمایت و حل مشکلات کامیونداران و شرکتهای حملونقل جادهای، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای لازم در جهت تأمین و توزیع لوازم یدکی، روغن موتور دیزلی با قیمت کارخانه، تأمین لاستیک سنگین و نیمه سنگین با کیفیت و قیمت مصوب و تسهیل و تسریع در نوسازی ناوگان حملونقل جادهای کشور اتخاذ شود. همچنین مقرر شد با افزایش ظرفیت شبکه توزیع هوشمند و همچنین مراکز و میادین میوه و ترهبار تا پایان سالجاری اقلام مورد نیاز مردم در سریعترین زمان و آسانترین راه به دست مردم برسد.
سفر آیتالله رئیسی یکی از ابعاد تحول اساسی در حوزه روابط بینالملل است
مخبر در جلسه روز گذشته هیأت دولت نیز سفر آیتالله رئیسی به کشور روسیه را دارای اهمیت بسیار زیادی دانست و گفت: در حال حاضر یک تحول اساسی در مناسبات بینالمللی در این دولت اتفاق افتاد و البته سفر آیتالله رئیسی به روسیه هم یکی از ابعاد تحول اساسی دولت در حوزه روابط بینالملل است. وی با اشاره به درخواستهای متعدد برای سفر مسئولان ایرانی به سایر کشورها، ادامه داد: در حال حاضر مناسبات با همسایگان بسیار خوب پیش میرود. مخبر همچنین با اشاره به روز هوای پاک و لزوم توجه جدی به این موضوع گفت: مردم باید بدانند که موضوع محیطزیست برای مسئولان دارای اهمیت است و همواره به این مسائل توجه جدی میشود.
تأکید مخبر بر حمایت همه جانبه از محیطبانان
معاون اول رئیس جمهور عصر روز گذشته نیز، همزمان با روز ملی هوای پاک، طی سخنانی در مراسم رونمایی و افتتاح از پروژههای فنی و فرهنگی سازمان حفاظت محیط زیست، با تأکید بر این موضوع که نباید نسبت به مسائل محیط زیستی بیتوجهی صورت گیرد، گفت: هر گونه کم کاری در حوزه مسائل زیست محیطی ظلم به ما و آیندگان است.
مخبر، حل مسائل زیست محیطی را نیازمند یک همّت عمومی دانست و افزود: مردم باید در حوزههای نظارتی به کمک دستگاههای مسئول بیایند چرا که دایره فعالیت و مسائل مربوط به محیط زیست همه جغرافیای کشور را در بر میگیرد و بسیار گسترده است. معاون اول رئیس جمهور با تأکید بر حمایت همه جانبه از محیطبانان گفت: لازم است که مجلس، دولت و قوه قضائیه به هر طریق ممکن از حافظان محیط زیست حمایت کنند لذا بر همین اساس قانون دفاع از محیطبانان باید زودتر به سرانجام برسد و ما هم این موضوع را در دولت دنبال میکنیم. مخبر با تأکید بر اینکه اجازه نخواهیم داد هیچ پروژهای در کشور بدون در نظر گرفتن مسائل محیط زیستی اجرا شود، اضافه کرد: بخش عمدهای از آلودگی هوا مربوط به خودروها و موتورسیکلتهاست که در حال چارهاندیشی برای اینموضوع هستیم. وی با اشاره به اهمیت موضوع دولت الکترونیک و نقش آن در موضوع حفاظت از محیط زیست و کاهش آلودگی هوا، گفت: همه دستگاههای مسئول باید با تلاش مجدانه مسیر توسعه و تکمیل دولت الکترونیک را دنبال کنند. در مراسم امروز «سامانه نظارت بر اجرای قانون هوای پاک»، «اتصال سه ایستگاه پایش کیفی هوای متعلق به منطقه ویژه عسلویه به سامانه پایش کیفی هوای کشور موضوع ماده ۲۰ و ۲۱ آیین نامه اجرایی کاهش و کنترل آلودگیها – ماده ۳ قانون هوای پاک»، «اتصال سیستمهای پایش لحظهای آلایندگی دودکش و پساب صنایع به سامانه جامع محیط زیست تبصره سه ماده ۱۱ قانون هوای پاک»، «سامانه معاینه فنی موتورخانهها با همکاری سازمان ملی استاندارد ماده ۱۷ قانون هوای پاک» رونمایی شد. همچنین در این مراسم علاوه بر افتتاح برنامه رادیویی «پیام طبیعت» برای افزایش سواد محیط زیستی و ارتقای فرهنگ عمومی از ۹ عنوان کتاب در حوزه آموزش تخصصی تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد و همچنین سامانه جامع مدیریت پسماندها رونمایی شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر اضافه کرد: باید اقدامات انجام شده ستاد تنظیم بازار برای فراوانی اقلام، ثبات بازار و جلوگیری از گرانیها تا پایان سالجاری و بویژه در ایام نوروز و ماه مبارک رمضان بهصورت ویژهتر ادامه یابد تا شاهد هیچگونه افزایش قیمت و گرانی در کالاهای هدف و اقلام اساسی و نیازهای مردم نباشیم.
او در عین حال گفت: با تلاشها و اقدامات دولت علاوه بر تأمین اقلام اساسی مورد نیاز مردم در مرحلهای هستیم که میتوانیم تبدیل به صادرکننده و تأمینکننده نیازهای کشورهای همسایه شویم.
مخبر همچنین هوشمندسازی شبکه توزیع و خدمات را تنها راه مبارزه با فساد، شفافیت اطلاعات و قطع شدن واسطهگری در کشور برشمرد.
در این جلسه مقرر شد در راستای حمایت و حل مشکلات کامیونداران و شرکتهای حملونقل جادهای، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای لازم در جهت تأمین و توزیع لوازم یدکی، روغن موتور دیزلی با قیمت کارخانه، تأمین لاستیک سنگین و نیمه سنگین با کیفیت و قیمت مصوب و تسهیل و تسریع در نوسازی ناوگان حملونقل جادهای کشور اتخاذ شود. همچنین مقرر شد با افزایش ظرفیت شبکه توزیع هوشمند و همچنین مراکز و میادین میوه و ترهبار تا پایان سالجاری اقلام مورد نیاز مردم در سریعترین زمان و آسانترین راه به دست مردم برسد.
سفر آیتالله رئیسی یکی از ابعاد تحول اساسی در حوزه روابط بینالملل است
مخبر در جلسه روز گذشته هیأت دولت نیز سفر آیتالله رئیسی به کشور روسیه را دارای اهمیت بسیار زیادی دانست و گفت: در حال حاضر یک تحول اساسی در مناسبات بینالمللی در این دولت اتفاق افتاد و البته سفر آیتالله رئیسی به روسیه هم یکی از ابعاد تحول اساسی دولت در حوزه روابط بینالملل است. وی با اشاره به درخواستهای متعدد برای سفر مسئولان ایرانی به سایر کشورها، ادامه داد: در حال حاضر مناسبات با همسایگان بسیار خوب پیش میرود. مخبر همچنین با اشاره به روز هوای پاک و لزوم توجه جدی به این موضوع گفت: مردم باید بدانند که موضوع محیطزیست برای مسئولان دارای اهمیت است و همواره به این مسائل توجه جدی میشود.
تأکید مخبر بر حمایت همه جانبه از محیطبانان
معاون اول رئیس جمهور عصر روز گذشته نیز، همزمان با روز ملی هوای پاک، طی سخنانی در مراسم رونمایی و افتتاح از پروژههای فنی و فرهنگی سازمان حفاظت محیط زیست، با تأکید بر این موضوع که نباید نسبت به مسائل محیط زیستی بیتوجهی صورت گیرد، گفت: هر گونه کم کاری در حوزه مسائل زیست محیطی ظلم به ما و آیندگان است.
مخبر، حل مسائل زیست محیطی را نیازمند یک همّت عمومی دانست و افزود: مردم باید در حوزههای نظارتی به کمک دستگاههای مسئول بیایند چرا که دایره فعالیت و مسائل مربوط به محیط زیست همه جغرافیای کشور را در بر میگیرد و بسیار گسترده است. معاون اول رئیس جمهور با تأکید بر حمایت همه جانبه از محیطبانان گفت: لازم است که مجلس، دولت و قوه قضائیه به هر طریق ممکن از حافظان محیط زیست حمایت کنند لذا بر همین اساس قانون دفاع از محیطبانان باید زودتر به سرانجام برسد و ما هم این موضوع را در دولت دنبال میکنیم. مخبر با تأکید بر اینکه اجازه نخواهیم داد هیچ پروژهای در کشور بدون در نظر گرفتن مسائل محیط زیستی اجرا شود، اضافه کرد: بخش عمدهای از آلودگی هوا مربوط به خودروها و موتورسیکلتهاست که در حال چارهاندیشی برای اینموضوع هستیم. وی با اشاره به اهمیت موضوع دولت الکترونیک و نقش آن در موضوع حفاظت از محیط زیست و کاهش آلودگی هوا، گفت: همه دستگاههای مسئول باید با تلاش مجدانه مسیر توسعه و تکمیل دولت الکترونیک را دنبال کنند. در مراسم امروز «سامانه نظارت بر اجرای قانون هوای پاک»، «اتصال سه ایستگاه پایش کیفی هوای متعلق به منطقه ویژه عسلویه به سامانه پایش کیفی هوای کشور موضوع ماده ۲۰ و ۲۱ آیین نامه اجرایی کاهش و کنترل آلودگیها – ماده ۳ قانون هوای پاک»، «اتصال سیستمهای پایش لحظهای آلایندگی دودکش و پساب صنایع به سامانه جامع محیط زیست تبصره سه ماده ۱۱ قانون هوای پاک»، «سامانه معاینه فنی موتورخانهها با همکاری سازمان ملی استاندارد ماده ۱۷ قانون هوای پاک» رونمایی شد. همچنین در این مراسم علاوه بر افتتاح برنامه رادیویی «پیام طبیعت» برای افزایش سواد محیط زیستی و ارتقای فرهنگ عمومی از ۹ عنوان کتاب در حوزه آموزش تخصصی تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد و همچنین سامانه جامع مدیریت پسماندها رونمایی شد. معاون اول رئیسجمهور روز گذشته در جلسه ستاد تنظیم بازار که به ریاست او برگزار شد، تأکید کرد: تا پایان سال درخواست هیچ افزایش قیمتی در ستاد تنظیم بازار بررسی نخواهد شد و دستگاههای ذیربط با اهتمام بیشتری در این حوزه عمل کنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر اضافه کرد: باید اقدامات انجام شده ستاد تنظیم بازار برای فراوانی اقلام، ثبات بازار و جلوگیری از گرانیها تا پایان سالجاری و بویژه در ایام نوروز و ماه مبارک رمضان بهصورت ویژهتر ادامه یابد تا شاهد هیچگونه افزایش قیمت و گرانی در کالاهای هدف و اقلام اساسی و نیازهای مردم نباشیم.
او در عین حال گفت: با تلاشها و اقدامات دولت علاوه بر تأمین اقلام اساسی مورد نیاز مردم در مرحلهای هستیم که میتوانیم تبدیل به صادرکننده و تأمینکننده نیازهای کشورهای همسایه شویم.
مخبر همچنین هوشمندسازی شبکه توزیع و خدمات را تنها راه مبارزه با فساد، شفافیت اطلاعات و قطع شدن واسطهگری در کشور برشمرد.
در این جلسه مقرر شد در راستای حمایت و حل مشکلات کامیونداران و شرکتهای حملونقل جادهای، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای لازم در جهت تأمین و توزیع لوازم یدکی، روغن موتور دیزلی با قیمت کارخانه، تأمین لاستیک سنگین و نیمه سنگین با کیفیت و قیمت مصوب و تسهیل و تسریع در نوسازی ناوگان حملونقل جادهای کشور اتخاذ شود. همچنین مقرر شد با افزایش ظرفیت شبکه توزیع هوشمند و همچنین مراکز و میادین میوه و ترهبار تا پایان سالجاری اقلام مورد نیاز مردم در سریعترین زمان و آسانترین راه به دست مردم برسد.
سفر آیتالله رئیسی یکی از ابعاد تحول اساسی در حوزه روابط بینالملل است
مخبر در جلسه روز گذشته هیأت دولت نیز سفر آیتالله رئیسی به کشور روسیه را دارای اهمیت بسیار زیادی دانست و گفت: در حال حاضر یک تحول اساسی در مناسبات بینالمللی در این دولت اتفاق افتاد و البته سفر آیتالله رئیسی به روسیه هم یکی از ابعاد تحول اساسی دولت در حوزه روابط بینالملل است. وی با اشاره به درخواستهای متعدد برای سفر مسئولان ایرانی به سایر کشورها، ادامه داد: در حال حاضر مناسبات با همسایگان بسیار خوب پیش میرود. مخبر همچنین با اشاره به روز هوای پاک و لزوم توجه جدی به این موضوع گفت: مردم باید بدانند که موضوع محیطزیست برای مسئولان دارای اهمیت است و همواره به این مسائل توجه جدی میشود.
تأکید مخبر بر حمایت همه جانبه از محیطبانان
معاون اول رئیس جمهور عصر روز گذشته نیز، همزمان با روز ملی هوای پاک، طی سخنانی در مراسم رونمایی و افتتاح از پروژههای فنی و فرهنگی سازمان حفاظت محیط زیست، با تأکید بر این موضوع که نباید نسبت به مسائل محیط زیستی بیتوجهی صورت گیرد، گفت: هر گونه کم کاری در حوزه مسائل زیست محیطی ظلم به ما و آیندگان است.
مخبر، حل مسائل زیست محیطی را نیازمند یک همّت عمومی دانست و افزود: مردم باید در حوزههای نظارتی به کمک دستگاههای مسئول بیایند چرا که دایره فعالیت و مسائل مربوط به محیط زیست همه جغرافیای کشور را در بر میگیرد و بسیار گسترده است. معاون اول رئیس جمهور با تأکید بر حمایت همه جانبه از محیطبانان گفت: لازم است که مجلس، دولت و قوه قضائیه به هر طریق ممکن از حافظان محیط زیست حمایت کنند لذا بر همین اساس قانون دفاع از محیطبانان باید زودتر به سرانجام برسد و ما هم این موضوع را در دولت دنبال میکنیم. مخبر با تأکید بر اینکه اجازه نخواهیم داد هیچ پروژهای در کشور بدون در نظر گرفتن مسائل محیط زیستی اجرا شود، اضافه کرد: بخش عمدهای از آلودگی هوا مربوط به خودروها و موتورسیکلتهاست که در حال چارهاندیشی برای اینموضوع هستیم. وی با اشاره به اهمیت موضوع دولت الکترونیک و نقش آن در موضوع حفاظت از محیط زیست و کاهش آلودگی هوا، گفت: همه دستگاههای مسئول باید با تلاش مجدانه مسیر توسعه و تکمیل دولت الکترونیک را دنبال کنند. در مراسم امروز «سامانه نظارت بر اجرای قانون هوای پاک»، «اتصال سه ایستگاه پایش کیفی هوای متعلق به منطقه ویژه عسلویه به سامانه پایش کیفی هوای کشور موضوع ماده ۲۰ و ۲۱ آیین نامه اجرایی کاهش و کنترل آلودگیها – ماده ۳ قانون هوای پاک»، «اتصال سیستمهای پایش لحظهای آلایندگی دودکش و پساب صنایع به سامانه جامع محیط زیست تبصره سه ماده ۱۱ قانون هوای پاک»، «سامانه معاینه فنی موتورخانهها با همکاری سازمان ملی استاندارد ماده ۱۷ قانون هوای پاک» رونمایی شد. همچنین در این مراسم علاوه بر افتتاح برنامه رادیویی «پیام طبیعت» برای افزایش سواد محیط زیستی و ارتقای فرهنگ عمومی از ۹ عنوان کتاب در حوزه آموزش تخصصی تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد و همچنین سامانه جامع مدیریت پسماندها رونمایی شد.
یکم بهمن سالروز انتشار اولین شماره روزنامه «ایران»
27 سال برای «ایران»
امیر یوسفی
عضو شورای سردبیری
روزنامهخوانی، غیر از یک رفتار فرهنگی، نوعی از مناسک برای انسان مدرن هم به شمار میآید؛ کنشی شبهمقدس که عمل خواندن را به یک آیین مستمر روزانه و جمعی مبدل میکند. روزنامهخوانها پیروان یک کیشاند و مثل همه تابعان یک شریعت، همزمان عملی واحد انجام میدهند و شعائری یکسان و مشترک به جای میآورند. شاید به همین اعتبار بوده که هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی دو قرن پیش گفته است روزنامه، انجیل انسان مدرن و مناجاتنامه صبحگاهی اوست. انگار بشر متجدد هر صبح با اجرای مناسک روزنامهخوانی و ادای این آیین، ایمان خود را تازه میکند و در نیایش جمعی مؤمنان این معبد نوبنیاد، شراکت میجوید. با این تحلیل، هر روزنامه که در تحکیم این شریعت تازه چالاکتر باشد و خوانندگانش را در این مناجاتخوانی چابکتر و خالصتر کند انگار انجیلش معتبرتر و موجهتر است.
«ایران» که امروز رخت کهنه را از تن میکند و خلعت 27 سالگی روی دوش میاندازد، بیهیچ عُجب و اغراقی یک باب از ابواب همان مناجاتنامه صبحگاهی است. کم نیستند زائران و مؤمنانی که نیایش روزانه مدرن خود را از روی این انجیل موجه قرائت میکنند. «ایران» لابد اکنون خشنود است که به سهم خود، روزنامهخوانی را از یک رفتار ساده فرهنگی به یک آیین مناسکی پویا ارتقا داده است. این روزنامه از همان روز که اسبش را زین کرد و با بشارت «به میان شما آمدیم» خود را شناساند کوشید مردم را نه به چشم مصرفکنندگان کالایی آماده، بلکه به عنوان آفرینشگرانی خلاق و صاحبنظر بنگرد و در هوای آنان نفس بکشد و گوشش را برای صدایشان تیز کند. در این حضور شکوفا، نه میخواست زرد و زشت باشد، نه سفید و بیثمر، و نه سرخ و سربه هوا. همواره سبز و سربلند ماند با زبانی که پایبند منطق و سرسپرده حقیقت و دلبسته اخلاق است. این زبان متین، شاید لهجهاش چند بار عوض شد اما حاشا که دستور و گرامرش تغییر کرده باشد. اگر در مناسک روزنامهخوانی ایرانیان، «ایران» همچنان زیارتنامهای معتبر و موجه است بیش از هرچیز حاصل همین نگاه است.
تنها دو منزل مانده تا نوروز برسد و سال و سده یکجا تحویل شود و ایران ما به قرنی تازه پای بگذارد. در ایران فردا مناسک روزنامهخوانی همچنان جاندار و جاری خواهد بود و تابعان این آیین باز هرصبح مناجاتنامهها را مثل قنوت روی دست و مقابل چشم میگیرند تا عهد خود را به حقیقت و منطق و اخلاق تازه کنند. وقتی فردای ایران فرا رسد، باز هم فراوان خواهند بود زائران و مشتاقانی که خوش دارند مشق توسعه و تعالی این سرزمین را با روایتی در تراز زبان سبز «ایران» بخوانند و بشنوند.
چند لحظه مکث در ورودی تحریریه
هر تیتر قصهای دارد
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
هر کسی که وارد تحریریه روزنامه ایران شود، حتماً چند لحظه میایستد و تیترهای تأثیرگذار قاب شده روی دیوار را میخواند. «به میان شما آمدیم!» این تیتر اولین شماره ایران است، تیتری که انتظارات مردم از روزنامه ایران را میخواهد. اینجا تیترهای صفحه یک به صف شدهاند، از تیترهای خبری گرفته تا تیترهایی که حال و احوال همان زمان را نشان میدهد. منظورم از حال و هوا آن چیزی است که جامعه آن روز متأثر از آن بوده. مثل روزی که همه دست به دعا در انتظار بهبود لاله و لادن بودند. یادتان میآید آن دو قلوی افسانهای جدایی ناپذیر را؟ این اتفاق با تیتر «پایان تلخ یک آرزو» در روزنامه ایران نشست.
«روز التهاب و اتحاد» فکر میکنید این تیتر از چه روزی حرف میزند؟ روزی که داعش به مجلس حمله کرد و این تیتر با یک عکس نفسگیر، صفحه اول روزنامه ایران شد. اما بد نیست بدانید پشت هرکدام از این تیترها داستانی نهفته است؛ چند روزنامهنگار دور هم مینشینند و گاه ساعتها درباره تیتر روز فکر میکنند. بهتر است بگویم همفکری میکنند و هرکس با توجه به خبرهای روز تیتری پیشنهاد میدهد. تیتر به اصطلاح چکش کاری و پخته میشود و در نهایت میشود قصه آن روز.
یکی از اعضای شورای سردبیری درباره داستان این تیترها میگوید: «یادم میآید در فضای سیاسی بعد از دوم خرداد و حوادث کوی دانشگاه، روزنامه فضای ملتهبی داشت و طبیعتاً مخاطبان روزنامه هم علاقه مند به تیترهای سیاسی بودند. در همان فضا لاله و لادن، دوقلوهای به هم چسبیده تصمیم گرفتند با عمل جراحی از هم جدا شوند که در آن فضای سیاستزده موجب میشد تا این صداها کمتر به گوش برسد. مردم سیاستگرا شده بودند. اما زمانی که قرار شد این اتفاق بیفتد، تلویزیون هم روی این ماجرا کار کرد و سرانجام آنها از این عمل به سلامت بیرون نیامدند. آن روز مصادف با یک اتفاق سیاسی مهم هم بود که در شرایط عادی حتماً تیتر میشد، اما به اصرار استاد بلوری و با توجیه ایشان نهایتاً ماجرای تلخ لاله و لادن تیتر اول شد.
علاوه بر تیتر نخست، سخن اول ما یعنی یادداشت صفحه اول هم به همین داستان اختصاص یافت. اینکه لاله و لادن تحمل دوری از هم را نداشتند. من آن روز را کاملاً به یاد میآورم که در کیوسکهای روزنامه فروشی در کنار انبوهی از تیترهای سیاسی و اقتصادی، تنها روزنامهای که نظرها را جلب میکرد، تیتر روزنامه ایران بود و بیشتر مردم هم روزنامه ایران را انتخاب میکردند. تیتر دیگری را هم که به یاد دارم شب اعلام خروج ترامپ از برجام است. یادم میآید دوره مدیر مسئولی آقای فاضلی بود و مردد بودیم چه تیتری بزنیم. حوالی دو یا سه نیمه شب بود که تیتر زدیم. «برجام بدون مزاحم» این تیتر فردا میان تیترهای دیگر از بقیه بهتر بود. تیتر نیمه شبی بود و معمولاً آخر شبها بدترین تیترها به ذهن میآیند، ولی آن شب برعکس شد.»
کارشناسان روزنامهنگاری میگویند تیترها مهم هستند. تیترهای گمراه کننده میتوانند مخاطب را گمراه کنند. تیتر خوب میتواند روی مخاطب تأثیر بگذارد و ما هرگز نخواهیم فهمید که هر تیتر در زمان خود چه تأثیری گذاشته است. هر تیتری قصهای دارد، به اندازه 27 سال انتشار.
گپ و گفتی با محمد بلوری نخستین دبیر حوادث روزنامه ایران
چگونه به حوادث سفید پرداختیم
یوسف حیدری
گزارش نویس
روزنامه که متولد میشود زمان زیادی طول میکشد تا شناخته شود و جای خودش ر ا در بین مردم باز کند. اما روزنامه ایران از همان روزهای اول بویژه با صفحه جذاب حوادث به سرعت مورد توجه قرار گرفت. دهههای 70 و 80 یعنی سالهایی که خبری از فضای مجازی نبود، صفحه حوادث روزنامه ایران پرخوانندهترین صفحه روزنامه در بین روزنامههای کشور بود. محمد بلوری اولین دبیر گروه حوادث روزنامه ایران که در مطبوعات ایران به پدر حادثهنویسی شهرت دارد از ابتکار جالب آن روزها برای انتشار اخبار «حوادث سفید» و جریانسازی در این زمینه میگوید. بلوری متولد 1315 هنوز هم با اشتیاق، مطبوعات کشور و اخبار حوادث را دنبال میکند: «پیگیری صفحه حوادث روزنامه ایران به حدی بود که مسئولان کشور هم در جلسات مختلف به آن اشاره میکردند و خواستار کنکاش بیشتر میشدند.» اخبار حوادثی صرفاً خبرهای سیاه و قتل و جنایت نیست. بر این اساس سالهای اول انتشار روزنامه با جریانسازی در زمینه حوادث سفید سعی میکردیم به رفع معضلات اجتماعی کمک کنیم. بهعنوان مثال وقتی برای اولین بار نوشتیم اعتیاد بیماری است و باید به درمان معتادان کمک کنیم، واقعاً فضا عوض شد. هر روز در این زمینه مطلب مینوشتیم و با قضات مختلف کشور صحبت میکردیم. همه آنها موافق بودند باید برای درمان معتادان کاری کنیم و به آنها فرصت دوبارهای بدهیم. 20 روز این گزارش را ادامه دادیم تا اینکه ماده قانونی در این ارتباط تصویب شد. بعد از آن موضوع اهدای عضو و پیوند اعضا را پیگیری کردیم. آن روزها دکتر ماندگار پزشک مشهور جراح قلب به ما گفت بیماران زیادی برای ادامه زندگی نیاز به قلب دارند ولی خانواده بیمارانی که مرگ مغزی میشوند حاضر نیستند اعضای بدن عزیزشان را اهدا کنند. گزارش اهدای عضو را با مادری شروع کردیم که قلب پسرش را به دختری اهدا کرده بود. روایت احساس این مادر که با شنیدن صدای قلب پسرش در سینه این دختر جوان آرام میگرفت باعث شد مردم زیادی نسبت به اهدای عضو تشویق شوند. 10 روز این گزارشها را ادامه دادیم و هر روز به تعداد داوطلبان اهدای عضو اضافه شد.»
گزارش آزادی زندانیان بدهکار هم یکی دیگر از سلسله گزارشهای حوادث سفید بود که در این صفحه به چاپ میرسید و البته هنوز هم ادامه دارد. بلوری از شب عید سال 75 و گزارشهایی که باعث شد نهضت کمک به آزادی زندانیان بدهکار راه بیفتد میگوید: «این سلسله گزارش را با نامه کودک هفت سالهای به رئیس قوه قضائیه شروع کردیم. پدر این کودک به خاطر بدهی 100 هزار تومانی در زندان بود و کودک در این نامه خواسته بود پدرش را آزاد کنند. این مجموعه گزارشها باعث شد مردم و ارگانهای دولتی پای کار بیایند و موفق شدیم زندانیان مالی زیادی را که به خاطر بدهی زندانی شده بودند، آزاد کنیم.»
بلوری به تیترهای ماندگار سالهای اول انتشار روزنامه ایران اشاره میکند و میگوید: «خبرنگاران گروه حوادث روزنامه ایران واقعاً دلسوزانه کار میکردند. ماجرای خفاش شب که زنان را شکار میکرد، ماجرای شاهرخ و سمیه که گزارشهای آن باعث شد بسیاری از خانوادهها متوجه فاصله خودشان و فرزندانشان شوند و... از تیترها و گزارشهای ماندگار دوره مسئولیت من در گروه حوادث روزنامه ایران است.»
به پاس دلسوزیهای بیدریغ نیروهای خدماتی و پشتیبانی
پیش از همه ما را میخوانند
گروه گزارش / آنها روزنامهخوان حرفهای هستند. در عصری که همه سر در گوشی دارند و در فضای مجازی میچرخند، مشتاقانه مطالب ما را میخوانند و با دیدن نویسنده خبر یا گزارش درباره نوشتهاش نظر میدهند. نیروهای خدماتی و پشتیبانی را میگویم که اگر نباشند تحریریه به هم میریزد.
دلسوز و مهربان هستند و سعی میکنند کار همه را راه بیندازند. زودتر از همه میآیند و دیرتر از همه میروند. فرهاد زنجیردار 25 سالی است که در روزنامه ایران کار میکند؛ پسری آرام و مؤدب که تا چند سال قبل روزنامههای اضافی میزهای تحریریه را جمع میکرد و با خودش میبرد که بین رانندههای اتوبوس و کاسبهای محل پخش کند.
یادم هست در جشن سالگرد ده پانزده سال پیش، وقتی قرار بود بهعنوان کارمند نمونه تشویق شود، از هیجان زیاد فشارش افتاده بود و رفته بود نمازخانه دراز بکشد تا اینکه یکی از طرف او جایزه را گرفت.مجتبی تکلو چند سالی میشود که در تحریریه کار میکند؛ کار راه بینداز و غمخوار خبرنگاران. آمار نیروهای تحریریه را هم دارد و اگر کسی بخواهد بچهها را به بستنی یا شیرینی میهمان کند باید از او آمار بگیرد. محمد بهخویی هم از نیروهای خدماتی طبقه پنجم و از قدیمیهای روزنامه است. هر روز مطالب روزنامه را میخواند و درباره تکتک گزارشها نظر میدهد. روزهای اول انتشار روزنامه، سرباز بود و مأمور بهخدمت شده بود اما اخلاق خوبش باعث شد نگذارند برود. محمد محمدیان خوشزبان و بمب انرژی است. هر روز صبح با یک بغل نان وارد روزنامه میشود و بساط صبحانه و املت را برپا میکند. همه او را عمو صدا میزنند و از طعم خوب چاییاش تعریف میکنند.
رسول اصغری نیروی خدماتی ایرانورزشی و الوفاق است و چند بار در روز با تعداد زیادی فلاسک برای پر کردن چای و آبجوش به طبقه پنجم میرود. اگر بدشانس باشی و بعد از او به آبدارخانه برسی نیم ساعتی باید منتظر بمانی چون دیگر نه چیزی از چایی باقی مانده نه آبجوش. حسین کشاورز نیروی خدماتی طبقه پنجم هر روز صبح زود با روشن کردن سماورها بساط چای را آماده میکند. یکی دو ساعت بعد خبرنگاران لیوان به دست پلهها را بالا میروند تا چای تازهدم بخورند. احمد عبدلی را کمتر کسی میبیند؛ نیروی خدماتی لیتوگرافی که دستگاههای زینک را تمیز میکند و کمتر از آنجا بیرون میآید. یحیی باقریان و منصور باقری هم یک سالی است که به جمع نیروهای خدماتی اضافه شدهاند. خیلیها هم بودند که تا چند سال قبل در همین تحریریه حضور داشتند اما امروز جای آنها خالی است مثل بهرام عنصری که انواع سسها و سالادهایش معروف بود بویژه سالاد کلم که گاهی برای سردبیر درست میکرد اما با هجوم بچهها به اتاق سردبیری چیزی از آن نمیماند.
سال آخر خدمتش وقتی بچههای گروه فرهنگی با کیک تولد غافلگیرش کردند از شوق گریه کرد و گفت تا امروز کسی برایش جشن تولد نگرفته است. پرویز صادق هم این روزها با بیماری دست و پنجه نرم میکند و دیالیز میشود. آنها نه تنها دلگرمی بچههای تحریریه بلکه نخستین مخاطبان ما و نخستین مواجهه ما با تأثیر مطلب نوشته شده، در ذهن خواننده نیز هستند.
یادی از رفتگان روزنامه «ایران»
آنها شبیه زندگی بودند
مریم طالشی
گزارش نویس
روزی از همین در وارد میشدند، داخل آسانسور میآمدند، با بقیه خوش و بش میکردند، سر همین میزها مینشستد و حالا فقط یک قاب عکس هستند در ردیف عکسهای قاب شده روی دیواری که میشود گفت دیوار غمناکی است و در عین حال خاطره انگیز.
آدمهای روی دیوار که حالا نیستند، همکاران ما بودند در روزنامه «ایران» که بعضیهایشان هیچ جوره شبیه مرگ نبودند. مریم یکی از آنها بود؛ مریم فرهمند که آرزو داشت یک روز تیتر بزند «درمان سرطان پیدا شد» و نشد و سرطان او را برد. دختر جوان و باانرژی که رفیق بود و تا آخرین روزها میخندید.افسانه حسینی هم جوان بود. هنوز یک سال هم از رفتنش نمیگذرد. هرکس خانم حسینی را میدید میپرسید کی حقوق میدهند؟ توی قسمت مالی کار میکرد و اولین چیزی که میشد از او پرسید همین بود که دیگر تبدیل به حال و احوالپرسی با خانم حسینی شده بود. صد بار در روز هم این را از او میپرسیدند، میخندید و با روی خوش به شوخی میگفت: «انشاءالله یک روز حقوق میدهند.»محمد باعفت، راننده و بچه کرج بود. میگویند همیشه اولین نفری بود که سر کار میآمد و در را باز میکرد و چای میگذاشت. پیکان داشت. کلید اتاق نقلیه را قبل از عید گرفته و گفته بود من که نفر اول هستم کلید را میبرم تا بعد عید. کلید را گرفت و رفت اما سکته امانش نداد که برگردد.اسماعیل دارپا، مسئول لیتوگرافی را میگویند تا خود صبح روزنامه بود و صبح میرفت خانه، وقتی که خیالش راحت میشد همه صفحهها چاپ شده است.
رمضانعلی هیری رئیس خدمات بود و بشدت حساس به تمیزی. تعریف میکنند حواسش بود ماه رمضان کسی از توی سلف سرویس رستوران شکر نبرد بالا که با حلیم بخورد. پرسپولیسی دوآتشه بود. بعد از مرگ پسرش دیگر آن آدم سابق نشده بود. همکاران میگویند هم مجلس ختم پسرش رفتیم و هم مجلس ختم خودش.
فرهاد اسفندیاری هم جزو تازه درگذشتگان است. تازه بچه دومش به دنیا آمده بود و خیلی ذوق داشت. او را هم سرطان برد مثل حسین حیدری خبرنگار ورزشی که تا روز آخر میخندید و همه را میخنداند.کیومرث صفدریان در جبهه نابینا و شیمیایی شده بود و به همین دلیل شهید شد. سیدیحیی مرتضوی راننده بود و در سانحه تصادف مرگ مغزی شد و خانوادهاش همه اعضای بدنش را اهدا کردند. معصوم همتی هم راننده بود و بشدت به تمیزی ماشینش حساس. اگر قرار بود جایی برویم یواشکی گزارش بگیریم و زود محل را ترک کنیم باید دعا میکردیم ماشینش توی چاله آب نیفتد چون تا شیشهها را برق نمیانداخت، راه نمیافتاد که نمیافتاد. ماشین مسعود غیاثی هم همیشه برق میزد. همیشه توی جاده بود و حریف هر جادهای شد جز کرونا.دکتر اهتمامی، پزشک روزنامه بود. اگر در حال مرگ هم بودی و میرفتی پیشش میگفت چیزی نیست. او را هم کرونا برد.محمدرضا آل ابراهیم را میگفتند خیلی شیکپوش بود و جنازهاش را از در روزنامه تشییع کردند. پرویز زاهدی در سن 80 سالگی همچنان عاشق کارش بود و مأموریتهای مختلف میرفت و میگفت میخواهم تجربه کسب کنم.اینها بخش کوچکی از خاطرات رفتگان روزنامه است و بیشتر، یادی از آنها. اسمهای دیگری هم هستند: کامبیز علایی نیک، پرویز چهاردولی، ایرج یزدانی، نیلوفر فروهش طهرانی، امیر ارزهنی، محمد فضائلی، محمدحسین شیرخانلو، محمد ماجد نجار و محمدحسن اعتصامی. همانها که روزی سر همین میزها مینشستند و حالا فقط یک قاب عکس هستند در ردیف عکسهای قاب شده روی دیوار.
علیه کالایی شدن خبر
کمیل نقیپور
سردبیر
بوی کاغذ و لذت ورق زدن از آن جمله لذتهایی است که همیشه طرفداران خاص خودش را داشته و دارد. برای همین است که در عصر یکهتازی فضای مجازی و الکترونیکی شدن کتابها و رسانههای مکتوب، هستند افرادی که همچنان کتاب و روزنامه کاغذی میخرند و میخوانند.
اما واقعاً همانطور که بعضیها میگویند، فضای مجازی جای روزنامهها را گرفته است؟ کم شدن تیراژ روزنامهها نسبت به ده، پانزده سال گذشته و به تبع آن فروش کمتر روزنامهها به معنای به شماره افتادن نفس روزنامههاست؟ و به بیان سادهتر آیا روزنامهها اهمیت خود را از دست دادهاند؟
بگذارید درباره شبهه میزان فروش و تیراژ از اینجا شروع کنم: رسانه مکتوب در دوران جدید شبکههای اجتماعی با چالش مواجه شده، این موضوع محدود به کشور ما هم نمیشود و رسانههای مکتوب برای عقب نماندن از فضای مجازی است که نسخههای آنلاین خود را در بستر اینترنت منتشر میکنند. اما آنچه روزنامه را زنده نگه داشته اتفاقاً همان نقطه تمایز روزنامه با فضای مجازی است. به بیان دیگر آن چیزی که در رقابت روزنامه و فضای مجازی به روزنامهها آسیب زده، همان میتواند نقطه برتری روزنامه در مواجهه با فضای مجازی باشد و دنیای روزنامه و روزنامهنگاری را زنده نگه دارد.
در توضیح باید به شیوه اطلاعرسانی اخبار در شبکههای مجازی اشاره کنم. کانالهای خبری و... در فضای مجازی به دلیل رقابت شدید خبری، از پرداختن به لایههای تحلیلی مسائل غفلت میکنند و صرفاً با نوع خاصی از دروازهبانی خبر، بهرهگیری از ادبیات خاص متناسب با فضای مجازی و به کارگیری تکنیکهای توزیع خبر، در اهمیت بخشیدن به اخبار و جذب مخاطب تلاش میکنند. گسترش این سبک جدید خبری البته ذایقه مخاطب را تغییر میدهد و مخاطب به آنچه کانالها و صفحات مجازی برای او میسازند خو میگیرد. شتابزدگی، رقابت خبری و فرم فضای مجازی که محتوای خاص خود را میطلبد سبب شده که فضای مجازی نتواند تماماً از امر واقع یا واقعیت جامعه نمایندگی کند. به بیان دیگر فضای مجازی به مسائل یا موضوعاتی اولویت میدهد که عموماً جزو مسائل اصلی جامعه نیست یا بخشی از واقعیت (نه همه واقعیت یک موضوع)را نمایندگی میکند، خبرها ساندویچی تهیه میشود و بهره کمی از تحلیل یا غنا دارد و مخاطب را به دنیای جدیدی وارد میکند که شاید مابهازایی در واقعیت نداشته باشد. همانند همان دنیایی که شبکههای تبلیغی از تبلیغات یک کالا میسازند. همین امر موجب شده که ادراکسازی از یک امر غیرواقع به عنوان«واقعیت» در فضای مجازی بسیار سادهتر از دیگر عرصهها باشد و ملاک واقعی بودن یا اهمیت داشتن یک مطلب لایکهایی باشد که پای یک پست زده میشود.
اما در روزنامه شرایط متفاوت است. در روزنامه دروازهبانی خبر جنس دیگری دارد، به دلیل محدودیت در انتشار اخبار به علت محدودیت در تعداد صفحات (در نظر بگیرید که در شبکههای مجازی هیچ محدودیتی از جهت فضای انتشار وجود ندارد) در انتخاب و گزینش اخبار دقت وسواسگونهای میشود، اخبار به دلیل آنکه ساعتها قبل در فضای مجازی یا خبرگزاریها منتشر شده است، نیاز به ارزشافزوده دارد، روزنامهنگار باید وارد لایههای تحلیلی یک خبر بشود. تحلیل، تعمیق و تمرکز در یک خبر، به روزنامهنگار قدرت طرح پرسشهای اساسی میدهد و پرسشهای اساسی، پاسخهای اساسی میطلبد که اگر آن پرسشها پاسخ درخور نیابد، تبدیل به یک مسأله اصلی میشود.
وقتی یک خبر تبدیل به مسأله اصلی شد، رسانههای دیگر وارد گود میشود و کانالها و... در فضای مجازی هم جزو این دست از رسانههایی هستند که خواسته یا ناخواسته، وارد چرخه بازتاب مسأله اصلی میشوند. فضای مجازی هر چقدر به لطف روزنامهها، منعکسکننده مسائل اصلی بشود از جایگاه انعکاس کاریکاتوری واقعیت فاصله میگیرد. به بیان دیگر روزنامه تنظیمکننده و هدایتکننده فضای مجازی هستند و اینگونه جریان اصیل خبر و تحلیل را با تمام مشقتی که دارد زنده نگه میدارند.
البته در این بین برخی روزنامهها بالعکس اقدام میکنند و به جای آنکه نسبت به سایر حوزهها بویژه فضای مجازی پیشرو باشند، پیرو هستند، و این روزنامهها خواسته یا ناخواسته وارد چرخه کاریکاتورسازی از واقعیت میشوند.
روزنامه ایران طی 27 سال گذشته چه آن زمان که فضای مجازی به قوت این روزها نبود، یا اصلاً نبود، چه این روزها که فضای مجازی بیرقیب مینمایاند همواره سعی کرده رسانه اصلی، پیشرو و جریانساز باشد، البته در کوتاه برهههایی طی این 27 سال دچار نوسان شده اما سریعاً به مسیر خود بازگشته و اصالت و رسالت خود را حفظ کرده است. 28 ساله شدن چنین رسانهای تبریک دارد!
پلی میان مردم و دولت
فرناز قلعهدار
دبیر گروه حوادث
به رسم هرساله ما «ایرانیان» نخستین روز بهمن را که زادروز «ایران» است با گرامیداشت یاد و خاطره پیشکسوتانی که در تأسیس این روزنامه مردمی نقش داشتند در یک دورهمی دوستانه جشن میگیریم.
نوشتن از روزنامهای که 27 سال پیش نوید حضورش را با تیتر بزرگ «به میان شما آمدیم» به ایرانیان اعلام کرد و در این سالها تمام تلاش خود را به کار بست تا به این شعار پایبند و همواره در میان مردم و از جنس آنها بماند که البته کار آسانی نیست.در این سالها سعی کردیم با جلب اعتماد مردم و مسئولان راوی مشکلات و خواستههای جامعه و منتقلکننده گفتمان دولت باشیم و همچون پلی محکم همواره این ارتباط را حفظ کنیم. شاید در برخی سالها این ارتباط صمیمانه و اعتماد متقابل بنا به دلایلی تا حدودی رنگ باخت اما «ایرانیان» هرگز رسالت واقعی خودشان را فراموش نکردند و با انعکاس واقعیتها و بیان دردهای جامعه همچنان بر مردمی بودن این روزنامه صحه گذاشتند.
بیتردید خبرنگاری یعنی ارتباط مستقیم با مردم و بیرون کشیدن سوژه از دل جامعه اما این امر در برخی گروهها و برای برخی خبرنگاران از جمله خبرنگاران حوادث معنای ملموستری دارد. شاید به جرأت بتوان گفت خبرنگاران حوادث از سختکوشترین و پرتلاشترین خبرنگاران هر رسانهای هستند، چرا که به محض وقوع هر حادثهای باید در سریعترین زمان ممکن خود را به محل حادثه رسانده و از میان بدترین و سختترین شرایط و گفتوگو با کسانی که در دل حادثه هستند و اغلب نه تنها کوچکترین همکاری با خبرنگار نمیکنند بلکه گاه با رفتارهای توهینآمیز و خشن و یا الفاظ نامناسب خبرنگار را از خود رانده و حتی مانع حضورش برای کسب خبر میشوند هم دست و پنجه نرم کنند تا بتوانند برای رسانه خود خبر تهیه کنند و دست خالی به محل کارشان برنگردند.به جرأت میتوان گفت کار در گروه حوادث روزنامه ایران که از همان نخستین روزهای تولد روزنامه بهعنوان پررنگترین و پرمخاطبترین صفحه روزنامه ایران مطرح بود و این حسن شهرت را نیز مدیون بزرگانی همچون محمد بلوری «پدر حادثهنویسی» ایران است بسیار سخت و حساس بوده و برای تبریک و تقدیر از همکارانم در روزنامه و بویژه خبرنگاران پر تلاش گروه حوادث چه مناسبتی بهتر از سالروز تولد روزنامه ایران.
خوب شنیدن؛ درست گفتن
محمد رضا عزیزی
دبیر گروه ایرانزمین
از چابهار زنگ زده است؛ حاشیه چابهار. جایی که ساکنانش سالهاست با مشکلات نداشتن آب و برق مواجهاند. همسایگان محروم همیشگی مناطق آزاد. دوگانگی دیرپایی که در الگوی توسعه مناطق محروم دیده میشود. همنشینی برخورداران غیر بومی و غیر برخورداران بومی. مردی است 55 ساله که در بازار چابهار دکه کوچک اجارهای دارد. دکهای که با افزایش قیمت ارز، پایین آمدن قدرت خرید مردم، کرونا، کاهش مسافران و گردشگران به چابهار و... دو سال و بیشتر است که نمیچرخد. او، همسرش و چهار فرزندش مانند بسیاری از دکهداران اجارهای بازار چابهار در تنگنای معیشت گرفتارند.
حرفش چیست؟ شما روزنامه دولت هستید، وزیران و رئیس جمهور روزنامهتان را میخوانند. بنویسید فکری به حال ما بکنند. کاری کنند که ارزانی بیاید؛ من صدقه و کمک نمیخواهم، وام هم نمیخواهم. از پول قرضی که نتوانم پرداختش کنم میترسم اما دولت کاری کند که وضع همه خوب باشد. جنسها ارزان شوند. پای مردم به این گوشه ایران کشیده شود. به بازار ما بیایند. هم آنها خوشحال میشوند هم ما...
«دولت مردمی» بودن شعار و آرمان بزرگی است. شعاری که اگر با بیعملی آلوده شود، توهین بزرگی به همه کسانی است که دل به شعار این دولت بستهاند از جمله همین مرد میانسال چابهاری. او دنبال یارانه و کمک بلاعوض از دولت نیست. آنچه میخواهد بهبود شرایط برای کسب روزی حلال و برای کار کردن است. رسانه دولت مردمی بودن هم مسئولیت بزرگی است. رسانهای که باید این سوی تریبون دولت بیاید؛ در جمع مستمعان و مخاطبان، شنوای حرف آنها باشد. باید قبل از خوب گفتن خوب بشنود تا درست بگوید. درست گفتن با خوب گفتن فرق دارد. با ارائه و بزک تیتر و عکس ممکن است بتوانیم خوب سخن بگوییم اما اگر خوب نشنیده باشیم، ممکن است درست هم سخن نگفته باشیم. رسانه دولت مردمی بیش از هر چیز باید خوب بشنود تا درست سخن بگوید. این چیزی است که در این رسانه مسئولیت و وظیفه خود میدانم و میدانیم. توهین به اعتماد مخاطبان بزرگترین جفای یک رسانه به مخاطب است. برای حفظ و حراست از این اعتماد باید خوب بشنوم و ببینم تا درست سخن بگویم. دولت مردمی بیش از هرچیز به درست سخن گفتن رسانه خود نیاز دارد.
دشواری نوشتن از ایران
مرتضی گلپور
خبرنگار گروه سیاسی
نوشتن از ایران و در ایران، کار بسیار دشواری است. بخش اساسی این دشواری ناشی از انباشت تاریخی است. بعد از شکست عباس میرزا، ایران ناگهان به دنیای جدید پرتاب شد، دنیایی که نه آن را میشناخت و نه برای آن آماده بود. از آن روز تا امروز تلاطمهای ناشی از این تصادم با دنیای جدید پابرجاست. بخشی از این تصادم، در شکل تضاد و تنازع میان نیروهای اجتماعی و سیاسی داخلی بروز یافته و بخش دیگر نیز ناشی از بازی و نقش قدرتهای جهانی بوده است. ریشه ماجرا هرچه باشد، در اصل قضیه فرقی ندارد که کشتی بزرگی بهنام ایران، از آن روزگار تا امروز همچنان در میان یک دریای مواج و خروشان به سر برده است، موجهای سهمگینی که تقریباً همه دورههای تاریخی حیات این سرزمین و این ملت را به یک «برهه حساس» تبدیل کرده است.
بعد از این مشروطه را تجربه کردیم، بعد قرارداد 1907 که بیگانگان ایران را میان خود تقسیم کرده بودند؛ کودتای 1299، اشغال کشور به دست متفقین در سال 1320، کودتای امریکایی مرداد 1332، قیام 15 خرداد1342، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و سرانجام فشار حداکثری امریکا. اما گاهی به گونهای به امروز خود نگاه میکنیم که گویی چنین گذشتهای نداشتهایم. نادیده گرفتن این تاریخ پر از فراز و فرود است که فهم مسائل امروز ایران و معنادهی به رویدادهای متنوع و متکثر درونی و بیرونی آن را دشوار میکند.
غرض از این همه، اینکه باوجود شباهتهایی که میان حال و گذشته تاریخی ایران وجود دارد، امروز اما روز دیگری است. به این معنی که امروز باوجود گشایشهای پیش رو، تیرگیهایی نیز در برخی افقها دیده میشود. از جمله این تیرگیها، جنگ روایتی است که در درون و بیرون ایران در جریان است. امروز برخی نیروهای متخاصم، از درون یا بیرون برآنند که روایتهای برخاسته از درون ایران نسبت به رویدادها را از اعتبار ساقط کنند تا خود را بهعنوان تنها بلندگو و تنها تریبون ایران مطرح کنند.
ما خبرنگاران روزنامه ایران در میانه چنین نزاعی تلاش میکنیم مسائل را بفهمیم، رویدادها را تفسیر کنیم و بعد از آنها بنویسیم. از این رو، نوشتن برای ما به مثابه مواجهه با نیروهایی است که اعتبار رسانهها و روایتهای ایران را هدف گرفتهاند. حرکت در چنین میانهای کار بسیار دشواری است.
ایران؛ مسئولیت و افتخار
مهدی ملکی
دبیر گروه ورزشی
نوشتن از ایران کاری سهل و ممتنع است. سهل از آن لحاظ که روزنامه ایران در آستانه آغاز بیست و هشتمین سال حیات خود، همچون درختی تناور در عرصه رسانهای کشور است. در واقع 27 سال از روزهایی که با تبلیغ «بخوان ایران بخوان» مواجه شدیم میگذرد و دیگر هیچکس با این نام بیگانه نیست. از سویی نوشتن از ایران برای من سخت است، چراکه باید درباره چیزی بنویسم که به آن دلبستگی و تعلق خاطر دارم و شاید نتوانم در جایگاه فردی منصف، از ایرادها و ضعفها به شکلی منطقی یاد کنم. علاوه بر این، روزنامه همنام وطن است؛ بدون هیچ پیشوند یا پسوندی. نامی که همهمان عاشقانه دوستش داریم.
افتخار
در تمام این سالها (یک دهه گذشته)، حضور و فعالیت کنار افرادی که تعدادی از آنها جزو بزرگان عرصه رسانهای کشور محسوب میشوند، برای من فرصتی بزرگ و ارزشمند بوده و هست. بدون اغراق چیزی شبیه کلاس درس. از سویی نشستن روی صندلیای که سالها پیش استاد پرویز زاهدی روی آن مینشست و بر عهده داشتن وظایف و مسئولیت او، افتخاری است که نصیبم شده و در تمام این سالها با تمام توانم سعی کردهام امانتدار خوبی برای زندهیاد زاهدی باشم.
مسئولیت
اگر از واژههای تکراری و جملات کلیشهای عبور کنیم، بهواقع خبرنگاری مسئولیتی سنگین است و فردی پیشرو خواهد بود که هیچوقت فراموش نکند چه رسالتی دارد و باید درست و دقیق از پس چه شرایطی برآید. در این میان طبیعی است که حضور در یکی از مهمترین رسانههای جریان اصلی کشور، باری سنگینتر و مسئولیتی بزرگتر به همراه میآورد.
پیشرفت
همه ما در هر صنف و شغلی که هستیم، تلاش میکنیم به مرور پیشرفت کنیم و این جزو بدیهیات است. البته اینجا منظورم پیشرفت خودم در عرصه رسانهای و خاصه حوزه ورزشی نیست چهبسا در این خصوص دیگران باید نظر بدهند که چقدر در ارتقا و افزایش توانمندیهایم موفق بودهام. اما یک چیز مشخص است و اینکه در پذیرش مسئولیت سنگینتر، پیشرفت داشتهام! همکاری من با مؤسسه مطبوعاتی ایران از یک دهه پیش شکل گرفت و بهعنوان دبیر ورزشی سایت مشغول فعالیت شدم. 2 سال پس از آن دبیر صفحه ورزشی روزنامه ایران شدم و حالا هم که کمتر از یکماه است تک صفحه ورزشی به 4 صفحه افزایش یافته و شدهایم شبه روزنامه ورزشی (روزنامههای ورزشی 8 صفحه هستند). تا روزی که این مسئولیت را داشته باشم، سعی میکنم به همراه همکاران پرتلاش و کاربلدم، هر روز خروجی بهتر و قویتری نسبت به روز قبل ارائه دهم و ایرادات را در حد توان کاهش دهیم. در پایان لازم است یادآوری کنم که روزنامهنگاری ورزشی بخش اساسی یک رسانه خبری محسوب میشود؛ حتی اگر تمرکز آن رسانه بر پایه ورزش نباشد.
ایران در مسیر تحول
محمدالیاس قنبری
معاون سردبیر
کار رسانهای یا کار در رسانه علیرغم همه سختیها و استرسهایش جذابیتهایی دارد که دل کندن از آن را سخت میکند. این جمله را روزی که داشتم پس از شش سال از خبرگزاری مهر جدا میشدم در صفحه اینستاگرامم نوشتم.
بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران بعد از کسب تجربه کار در رسانه جذب فعالیت در روابط عمومیها میشوند. من اما پس از جدایی از فضای رسمی خبر و پس از تجربه فعالیت در روابط عمومی دو نهاد فرهنگی دوباره انتخاب کردم به فضای رسانه بازگردم. البته تشخیص اینکه آمدن من به روزنامه ایران واقعاً انتخابی از روی اختیار بود یا تقدیر، برای خودم سخت است. راستش من معتقدم که تقدیر، فرادست اختیار و متأثر از آن عمل میکند. ما با اختیارمان انتخابهای کوچکی میکنیم و تقدیر، گویی موجودی است تیزبین که این انتخابهای کوچک ما را به دقت رصد میکند و متناسب با این انتخابهای کوچک، راههایی به روی ما میگشاید. انتخابهای کوچک ما کم کم جدی و جدیتر میشوند. من انتخاب کوچکی میکنم که وبلاگنویسی کنم ولی سر از یک سایت در حوزه علوم انسانی درمیآورم.
سپس دست تقدیر مرا به خبرگزاری و فضای رسمی رسانه میبرد و پس از فراغتی یک سال و نیمه از رسانه دوباره تقدیر گویی تشخیص میدهد که باید به رسانه برگردم. شاید هم تقدیر نیم نگاهی به دل آدم میاندازد وقتی میفهمد که برای کسی، دل کندن از رسانه سخت بوده است دوباره او را به رسانه و رسانه را به او میرساند.
برای همین است که من فکر میکنم خیلی نباید برای آینده برنامهریزی کرد. همان انتخابهای کوچک کافی است. تقدیر کار خودش را میکند. این بار هم کار خودش را کرد و مرا برگرداند به رسانه. این بار رسانهای کاملاً رسمی، جدی و مهم. رسانهای با سابقه 27 ساله و پر از روزنامه نگاران حرفهای و پیشکسوت.
«من ایران را دوست دارم»؛ این شعار روزنامه ایران است و من هم با اینکه تازه واردم به این روزنامه ولی «ایران» را دوست دارم، با همه آدمهایش. مردم ایران در دوران جدید اراده کردند برای بازسازی نظام حکمرانی و تحول ایران. روزنامه ایران نیز متناسب با این اراده تحولخواهی، وظیفه سنگینی بر دوش دارد که امیدوارم از عهدهاش برآییم.
سلامت کلمه در «ایران»
آزاده سهرابی
دبیر گروه اجتماعی
در 23 سال کار رسانهای سعی کردم همه آنچه را که میآموزم به هم متصل کنم. اوایل گمان میکردم فعالیت در چند حوزه هویت حرفهای مرا زیر سؤال میبرد اما لحظههایی در تجربیات زیستهام پیش آمده و میآید که کل این ترس را کنار میزند.
مثل لحظهای که در یکی از کارگاههای مربوط به اصول روانکاوی، استاد به نقل از حبیب دوانلو - فکر کنم- گفت یک جراح وقتی میخواهد به اتاق عمل برود باید کاملاً استریل باشد چون بردن یک ذره آلودگی به آن اتاق با جان بیمار در ارتباط است. گفت یک درمانگر هم باید خودش درمان شده باشد تا بدون آلودگی روبهروی بیمارش بنشیند؛ چون اینجا هم ما جراحی روان را داریم و مراجعهکننده ناخودآگاهش را جلوی درمانگر بیرون میریزد. حالا شاید فکر کنید این به روزنامهنگاری چه ارتباطی دارد؟
همانجا از ذهنم گذشت که چقدر لازم است هر کس که قلم به دست میگیرد و مینویسد، قلمش «عاری از آلودگی» باشد. حالا در حرفه خبرنگاری و روزنامهنگاری این «عاری از آلودگی» میشود کسی که خشم شخصیاش را به نوشتههایش راه ندهد، کسی که بهخاطر منافع شخصی ننویسد، کسی که حب و بغضهایش را در مطالبش منعکس نکند و... . اگر آنجا جراح است و بیمار و جای دیگر درمانگر، اینجا هم نویسنده است و مخاطب. آنچه ما مینویسیم از چشمان مخاطب به سرعت نور وارد ذهن او میشود و شروع به پردازش میکند و... شاید حتی اینجا این «عاری از آلودگی» بودن مهمتر باشد چون مخاطبان ما نادیده هستند و هر کدام با یک خصوصیات شناختی و هیجانی و رشد یافته در خرده فرهنگهای متفاوت تعریف میشوند. کلمات روح و جان دارند. کلمات بر شناخت و هیجان مخاطب اثر میگذارند. حتی در این روزگاری که سرعت دادههای اطلاعاتی فرصت کمی برای پردازش مطالب توسط مخاطب میگذارد اما اگر بدانیم حافظه تک تک ما چه فرایند پیچیدهای دارد هیچ نوشته خود را بیاهمیت تلقی نمیکنیم. اینکه حتی اگر مخاطب با دقت کم هم نوشته مرا بخواند در زیر سطح آگاهی او ممکن است رد نوشته من برجای بماند.
این حرف خود را میخواهم تعمیم بدهم به فضای مجازی اما واقعیت این است که توقع این میزان «عاری از آلودگی» بودن تک تک افراد راه به کمالگرایی افراطی میبرد. پس تلاش میکنم جایی در نوشتههایم بگذارم که به مخاطب هم مسئولیت شناخت «آلودگی»ها و مصون ماندن از آنها را یادآوری کنم. من به «ایرانی» میاندیشم که سلامت «کلمه» در آن جاری است.
در برابر آینده
مریم آریایی
خبرنگار گروه اقتصادی
سالها قبل سریالی پخش میشد با عنوان «در برابر آینده». داستان مردی که به طرز مرموزی و توسط یک گربه روزنامه روز قبل به دست او میرسد و تصمیم میگیرد از این فرصت برای جلوگیری از بلایای پیشبینی شده استفاده کند. این درام فانتزی در روزهایی ساخته شده بود که مردم صبح به صبح برای شنیدن تازهها سراغ روزنامه میرفتند و اولین روایت از رویدادها را میخواندند، این سریال بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ پخش شد.
چیزی حول و حوش همان روزهایی که تازه دنیای خبر را بهعنوان شغل آینده انتخاب میکردم و وارد دنیای نسخه اولهای روزنامه و منابع دسته اول خبر شده بودم البته آن روزها نمیدانستم سریالی که ما بهعنوان در برابر آینده میبینیم نام اصلیاش نسخه اولیه است.
اما در برابر آینده، نام عمیق و دقیقی بود و در آن مسئولیتی اجتماعی نهفته بود که بعد از آگاهی متوجه فرد میشود؛ بار سنگین و راه دشواری که از آثار همان آگاهی و دانستن زودهنگام است. سالها بعد آن گربه مرموزی که سروش آگاهی برای قهرمان داستان نسخه اولیه بود، دم خانه ما نشست و یک روز قبل آگاه شدیم از آنچه رخ میدهد و حتی یک رتبه ما را قبل از نقش اول آن داستان گذاشت و شدیم راوی فردا و به تبع این آگاهی مسئولیتی را متوجه خود دانستیم.
حالا این روزها که هر کس دسترسی به اینترنت، یک ابزار ارتباطی هوشمند و مختصر خلاقیتی داشته باشد میتواند راوی نخست هر رویدادی شود، این سؤال در ذهنم است که آیا اگر راوی نسخه اولیه نباشیم مسئولیتی متوجه ما نیست؟ و حالا که بار آگاهی را تنها به دوش نمیکشیم و دیگر تنها در برابر آینده نایستادهایم، مسئولیتی هم نداریم؟ این درگیری ذهنی را برای خود توجیه میکنم اما هر اسم از این است که آن توجیه گری باشم که بیاراده شرایط تحمیلی را توجیه میکرد اما نه اینها توجیه نیست.
هنوز هم روزنامه حرفهایترین عرصه برای روزنامهنگاری حرفهای است و معنای قلم زدن و نوشتن در این بستر جاری است و ما درست در جایی ایستادهایم که قهرمان آن داستان ایستاده بود.
ما از میان انبوه اخبار درست و نادرست و گردبادهای باورپذیری که در اثر تکرار اخبار و فیکها ایجاد شده، نسخه اولیه را یافتهایم و مسلحیم به کلید رمزگشایی از این انبوه اطلاعات پس در برابر آینده مسئولیم.
زیبایی از دست رفته فراغت
لیدا فخری
دبیر گروه اندیشه
قرنطینه
قرنطینه که شد خیلی از ما خوشحال شدیم؛ «دورکاری» به معنای این بود که دیگر نیاز نبود روزی سه الی چهار ساعت در ترافیک بمانم، دیگر از الزامات دست و پاگیر تحریریه هم خبری نبود، فکر دوری از برخی تعاملات گاه ناخوشایند حتی لبخند به لبم میآورد. کار در خانه راحت به نظر میرسید؛ اتاقخواب شده بود «تحریریه خانگی» اینکه میشد با لباس راحت روی تخت نشست، قهوه داغ نوشید، تیتر روزنامهها را در صفحه نمایشگر ورق زد و در عین حال سوژههای سردبیر را پیگیری کرد، هیجانانگیز بود. حتی نشستن و نوشتن در فضای تنگ بالکن بدون میز و صندلی مناسب کار، احاطه شدن در میان گلدانهای پریوش و اطلسی با چشماندازی از کوهها، لذتی عجیب داشت.
خوداستعماری نرم
اما کم کم دورکاری برایم کارآمد نشد؛ «خوداستعماری نرم» سراغم آمد! دربارهاش در کتاب اسلاوی ژیژک «عالمگیر؛ کووید 19 جهان را تکان میدهد!» خوانده بودم: «افرادی که از خانه کار میکنند، ممکن است زمان بیشتری برای استعمار خود پیدا کنند.» در خانه، از گل قالی گرفته تا قاچ پیتزای باقیمانده از شب قبل، استعداد این را داشتند که حواسم را پرت کنند. همنشینی «کار» و «زندگی شخصی» پیگیری پروژههای کاری را کشدار میکرد. در روزهایی که مرزی بین کار و زندگی شخصی نبود، اوقات فراغت هم زیباییاش را از دست داد. «فراغت» در غیاب کار، حضور پیدا میکرد اما ایامی که «دفتر کار خانگی» شده بود «اردوگاه کار بیپایان»، فراغت هم معلق بود.
سندروم خستگی مزمن
حالا خوب میدانستم چرا جامعه دلمشغول بقا، شانس زندگی خوب را از دست میدهد. در ایامی که بیش از هر چیز دلنگران سلامتی بودم و «ارتباط بدون اجتماع» اساس مراوداتم شده بود، ضرباهنگ زندگی کُند شد و «سندروم خستگی مزمن» پا به پایم آمد؛ این مخلوق
دوران دورکاری!
بازگشت به تحریریه
بعد از ماهها دورکاری، وقتی به تحریریه بازگشتیم، کار و معاشرت رو در رو با همکاران لذتی وصفناپذیر داشت که در این 20 سال حضور در «تحریریه روزنامه ایران» کمتر به ابعاد خوب و سازندهاش آگاه شده بودم. حال، همه الزامات کار در تحریریه برایم خوشایند شده بود. عجیب آنکه جلسههای کاری و تعاملات گاه دشوار با برخی از همکاران گروهم همچون گذشته، کلافهام نمیکرد! حالا بعد از قرنطینه، حواسم هست که سطح صاف صفحه نمایشگرها دیگر، معمار صمیمیتهایم نشوند.
نبرد گوشی و روزنامه
بنفشه غلامی
دبیر گروه بینالملل
در عصر بمباران اطلاعاتی و ظهور قارچآسای کانالهای خبری تلگرامی و واتساپی، رایجترین سؤالی که به طور معمول از سوی مخاطبان رسانهها شنیده میشود، این است که آیا عمر روزنامههای کاغذی به سر آمده است؟ آیا میتوان چشم به روی همراه قدیمی خانوادهها بست و به چنین رسانههایی اعتماد کرد؟
هیچ تردیدی نیست در یک دهه اخیر که در دست هر کسی یک گوشی هوشمند دیده میشود، رسانههای آنلاین، گوی سبقت را از رسانههای چاپی ربودهاند. دلایل آن نیز بسیار است؛ از ارزان بودن دریافت اطلاعات از طریق گوشیهای هوشمند گرفته تا سرعت انتشار خبرها و نامحدود بودن در زمینه انتشار اطلاعات، چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ تعداد کلمات همه و همه باعث میشود مخاطب تمایل بیشتری به رجوع به رسانههای آنلاین پیدا کند. ضمن آنکه کانالهای تلگرامی خبری از امکاناتی جذاب نظیر نمایش فیلم و پخش صوت برخوردارند و علاوه بر آن قادر به نمایش بازخوردهای خبرها و دریافت کامنت از مخاطبانی هستند که با این روش خود را بخشی از فرایند خبر تلقی میکنند؛ امکانی که روزنامهها از آن بیبهرهاند.
با این حال رسانههای آنلاین کاستیهایی هم دارند که میتواند تبدیل به پاشنه آشیل آنها مقابل رسانههای چاپی و به طور خاص روزنامهها شود. همین پاشنه آشیل تا این لحظه باعث شده روزنامهها در جهان همچنان نفس بکشند و در میان هیاهوی رسانههای آنلاین، ولو با صدایی آرام به راه خود ادامه دهند. بارزترین کاستی رسانههای آنلاین، تخصص است. فارغ از معدود رسانههای آنلاینی که به طور تخصصی و در فضای وب در انتشار اخبار صحیح و مستند میکوشند، اغلب رسانههای آنلاین و بویژه کانالهای خبری، عموماً توسط افرادی غیرمتخصص آماده، بستهبندی و به مخاطب تحویل داده میشوند. در نقطه مقابل، روزنامهها که خود را نویسندگان تاریخ میدانند و دهها سال بعد مرجعی برای وقایع این زمان خواهند بود، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا ناشر روزنامهای عاری از اخبار جعلی باشند. این بارزترین مزیت روزنامههای کاغذی نسبت به رسانههای آنلاین است.
با این حال همان طور که در سراسر جهان مشاهده میشود، روزنامهها نیز نتوانستهاند از مزایای رسانههای آنلاین چشم بپوشند و همین باعث شده اغلب روزنامههای ایرانی نیز همچون سایر همتایان خارجی خود در کنار نسخه چاپی، بخشی آنلاین نیز در نظر بگیرند تا رسالت خود برای انتشار اخبار صحیح را ایفا کنند و راهنما و چراغی برای مخاطبانی باشند که فارغ از سرعت کانالهای خبری، خواهان دریافت اخباری هستند که روایتگر بیطرف رویدادهای عصر معاصر باشد.
عضو شورای سردبیری
روزنامهخوانی، غیر از یک رفتار فرهنگی، نوعی از مناسک برای انسان مدرن هم به شمار میآید؛ کنشی شبهمقدس که عمل خواندن را به یک آیین مستمر روزانه و جمعی مبدل میکند. روزنامهخوانها پیروان یک کیشاند و مثل همه تابعان یک شریعت، همزمان عملی واحد انجام میدهند و شعائری یکسان و مشترک به جای میآورند. شاید به همین اعتبار بوده که هگل، فیلسوف بزرگ آلمانی دو قرن پیش گفته است روزنامه، انجیل انسان مدرن و مناجاتنامه صبحگاهی اوست. انگار بشر متجدد هر صبح با اجرای مناسک روزنامهخوانی و ادای این آیین، ایمان خود را تازه میکند و در نیایش جمعی مؤمنان این معبد نوبنیاد، شراکت میجوید. با این تحلیل، هر روزنامه که در تحکیم این شریعت تازه چالاکتر باشد و خوانندگانش را در این مناجاتخوانی چابکتر و خالصتر کند انگار انجیلش معتبرتر و موجهتر است.
«ایران» که امروز رخت کهنه را از تن میکند و خلعت 27 سالگی روی دوش میاندازد، بیهیچ عُجب و اغراقی یک باب از ابواب همان مناجاتنامه صبحگاهی است. کم نیستند زائران و مؤمنانی که نیایش روزانه مدرن خود را از روی این انجیل موجه قرائت میکنند. «ایران» لابد اکنون خشنود است که به سهم خود، روزنامهخوانی را از یک رفتار ساده فرهنگی به یک آیین مناسکی پویا ارتقا داده است. این روزنامه از همان روز که اسبش را زین کرد و با بشارت «به میان شما آمدیم» خود را شناساند کوشید مردم را نه به چشم مصرفکنندگان کالایی آماده، بلکه به عنوان آفرینشگرانی خلاق و صاحبنظر بنگرد و در هوای آنان نفس بکشد و گوشش را برای صدایشان تیز کند. در این حضور شکوفا، نه میخواست زرد و زشت باشد، نه سفید و بیثمر، و نه سرخ و سربه هوا. همواره سبز و سربلند ماند با زبانی که پایبند منطق و سرسپرده حقیقت و دلبسته اخلاق است. این زبان متین، شاید لهجهاش چند بار عوض شد اما حاشا که دستور و گرامرش تغییر کرده باشد. اگر در مناسک روزنامهخوانی ایرانیان، «ایران» همچنان زیارتنامهای معتبر و موجه است بیش از هرچیز حاصل همین نگاه است.
تنها دو منزل مانده تا نوروز برسد و سال و سده یکجا تحویل شود و ایران ما به قرنی تازه پای بگذارد. در ایران فردا مناسک روزنامهخوانی همچنان جاندار و جاری خواهد بود و تابعان این آیین باز هرصبح مناجاتنامهها را مثل قنوت روی دست و مقابل چشم میگیرند تا عهد خود را به حقیقت و منطق و اخلاق تازه کنند. وقتی فردای ایران فرا رسد، باز هم فراوان خواهند بود زائران و مشتاقانی که خوش دارند مشق توسعه و تعالی این سرزمین را با روایتی در تراز زبان سبز «ایران» بخوانند و بشنوند.
چند لحظه مکث در ورودی تحریریه
هر تیتر قصهای دارد
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
هر کسی که وارد تحریریه روزنامه ایران شود، حتماً چند لحظه میایستد و تیترهای تأثیرگذار قاب شده روی دیوار را میخواند. «به میان شما آمدیم!» این تیتر اولین شماره ایران است، تیتری که انتظارات مردم از روزنامه ایران را میخواهد. اینجا تیترهای صفحه یک به صف شدهاند، از تیترهای خبری گرفته تا تیترهایی که حال و احوال همان زمان را نشان میدهد. منظورم از حال و هوا آن چیزی است که جامعه آن روز متأثر از آن بوده. مثل روزی که همه دست به دعا در انتظار بهبود لاله و لادن بودند. یادتان میآید آن دو قلوی افسانهای جدایی ناپذیر را؟ این اتفاق با تیتر «پایان تلخ یک آرزو» در روزنامه ایران نشست.
«روز التهاب و اتحاد» فکر میکنید این تیتر از چه روزی حرف میزند؟ روزی که داعش به مجلس حمله کرد و این تیتر با یک عکس نفسگیر، صفحه اول روزنامه ایران شد. اما بد نیست بدانید پشت هرکدام از این تیترها داستانی نهفته است؛ چند روزنامهنگار دور هم مینشینند و گاه ساعتها درباره تیتر روز فکر میکنند. بهتر است بگویم همفکری میکنند و هرکس با توجه به خبرهای روز تیتری پیشنهاد میدهد. تیتر به اصطلاح چکش کاری و پخته میشود و در نهایت میشود قصه آن روز.
یکی از اعضای شورای سردبیری درباره داستان این تیترها میگوید: «یادم میآید در فضای سیاسی بعد از دوم خرداد و حوادث کوی دانشگاه، روزنامه فضای ملتهبی داشت و طبیعتاً مخاطبان روزنامه هم علاقه مند به تیترهای سیاسی بودند. در همان فضا لاله و لادن، دوقلوهای به هم چسبیده تصمیم گرفتند با عمل جراحی از هم جدا شوند که در آن فضای سیاستزده موجب میشد تا این صداها کمتر به گوش برسد. مردم سیاستگرا شده بودند. اما زمانی که قرار شد این اتفاق بیفتد، تلویزیون هم روی این ماجرا کار کرد و سرانجام آنها از این عمل به سلامت بیرون نیامدند. آن روز مصادف با یک اتفاق سیاسی مهم هم بود که در شرایط عادی حتماً تیتر میشد، اما به اصرار استاد بلوری و با توجیه ایشان نهایتاً ماجرای تلخ لاله و لادن تیتر اول شد.
علاوه بر تیتر نخست، سخن اول ما یعنی یادداشت صفحه اول هم به همین داستان اختصاص یافت. اینکه لاله و لادن تحمل دوری از هم را نداشتند. من آن روز را کاملاً به یاد میآورم که در کیوسکهای روزنامه فروشی در کنار انبوهی از تیترهای سیاسی و اقتصادی، تنها روزنامهای که نظرها را جلب میکرد، تیتر روزنامه ایران بود و بیشتر مردم هم روزنامه ایران را انتخاب میکردند. تیتر دیگری را هم که به یاد دارم شب اعلام خروج ترامپ از برجام است. یادم میآید دوره مدیر مسئولی آقای فاضلی بود و مردد بودیم چه تیتری بزنیم. حوالی دو یا سه نیمه شب بود که تیتر زدیم. «برجام بدون مزاحم» این تیتر فردا میان تیترهای دیگر از بقیه بهتر بود. تیتر نیمه شبی بود و معمولاً آخر شبها بدترین تیترها به ذهن میآیند، ولی آن شب برعکس شد.»
کارشناسان روزنامهنگاری میگویند تیترها مهم هستند. تیترهای گمراه کننده میتوانند مخاطب را گمراه کنند. تیتر خوب میتواند روی مخاطب تأثیر بگذارد و ما هرگز نخواهیم فهمید که هر تیتر در زمان خود چه تأثیری گذاشته است. هر تیتری قصهای دارد، به اندازه 27 سال انتشار.
گپ و گفتی با محمد بلوری نخستین دبیر حوادث روزنامه ایران
چگونه به حوادث سفید پرداختیم
یوسف حیدری
گزارش نویس
روزنامه که متولد میشود زمان زیادی طول میکشد تا شناخته شود و جای خودش ر ا در بین مردم باز کند. اما روزنامه ایران از همان روزهای اول بویژه با صفحه جذاب حوادث به سرعت مورد توجه قرار گرفت. دهههای 70 و 80 یعنی سالهایی که خبری از فضای مجازی نبود، صفحه حوادث روزنامه ایران پرخوانندهترین صفحه روزنامه در بین روزنامههای کشور بود. محمد بلوری اولین دبیر گروه حوادث روزنامه ایران که در مطبوعات ایران به پدر حادثهنویسی شهرت دارد از ابتکار جالب آن روزها برای انتشار اخبار «حوادث سفید» و جریانسازی در این زمینه میگوید. بلوری متولد 1315 هنوز هم با اشتیاق، مطبوعات کشور و اخبار حوادث را دنبال میکند: «پیگیری صفحه حوادث روزنامه ایران به حدی بود که مسئولان کشور هم در جلسات مختلف به آن اشاره میکردند و خواستار کنکاش بیشتر میشدند.» اخبار حوادثی صرفاً خبرهای سیاه و قتل و جنایت نیست. بر این اساس سالهای اول انتشار روزنامه با جریانسازی در زمینه حوادث سفید سعی میکردیم به رفع معضلات اجتماعی کمک کنیم. بهعنوان مثال وقتی برای اولین بار نوشتیم اعتیاد بیماری است و باید به درمان معتادان کمک کنیم، واقعاً فضا عوض شد. هر روز در این زمینه مطلب مینوشتیم و با قضات مختلف کشور صحبت میکردیم. همه آنها موافق بودند باید برای درمان معتادان کاری کنیم و به آنها فرصت دوبارهای بدهیم. 20 روز این گزارش را ادامه دادیم تا اینکه ماده قانونی در این ارتباط تصویب شد. بعد از آن موضوع اهدای عضو و پیوند اعضا را پیگیری کردیم. آن روزها دکتر ماندگار پزشک مشهور جراح قلب به ما گفت بیماران زیادی برای ادامه زندگی نیاز به قلب دارند ولی خانواده بیمارانی که مرگ مغزی میشوند حاضر نیستند اعضای بدن عزیزشان را اهدا کنند. گزارش اهدای عضو را با مادری شروع کردیم که قلب پسرش را به دختری اهدا کرده بود. روایت احساس این مادر که با شنیدن صدای قلب پسرش در سینه این دختر جوان آرام میگرفت باعث شد مردم زیادی نسبت به اهدای عضو تشویق شوند. 10 روز این گزارشها را ادامه دادیم و هر روز به تعداد داوطلبان اهدای عضو اضافه شد.»
گزارش آزادی زندانیان بدهکار هم یکی دیگر از سلسله گزارشهای حوادث سفید بود که در این صفحه به چاپ میرسید و البته هنوز هم ادامه دارد. بلوری از شب عید سال 75 و گزارشهایی که باعث شد نهضت کمک به آزادی زندانیان بدهکار راه بیفتد میگوید: «این سلسله گزارش را با نامه کودک هفت سالهای به رئیس قوه قضائیه شروع کردیم. پدر این کودک به خاطر بدهی 100 هزار تومانی در زندان بود و کودک در این نامه خواسته بود پدرش را آزاد کنند. این مجموعه گزارشها باعث شد مردم و ارگانهای دولتی پای کار بیایند و موفق شدیم زندانیان مالی زیادی را که به خاطر بدهی زندانی شده بودند، آزاد کنیم.»
بلوری به تیترهای ماندگار سالهای اول انتشار روزنامه ایران اشاره میکند و میگوید: «خبرنگاران گروه حوادث روزنامه ایران واقعاً دلسوزانه کار میکردند. ماجرای خفاش شب که زنان را شکار میکرد، ماجرای شاهرخ و سمیه که گزارشهای آن باعث شد بسیاری از خانوادهها متوجه فاصله خودشان و فرزندانشان شوند و... از تیترها و گزارشهای ماندگار دوره مسئولیت من در گروه حوادث روزنامه ایران است.»
به پاس دلسوزیهای بیدریغ نیروهای خدماتی و پشتیبانی
پیش از همه ما را میخوانند
گروه گزارش / آنها روزنامهخوان حرفهای هستند. در عصری که همه سر در گوشی دارند و در فضای مجازی میچرخند، مشتاقانه مطالب ما را میخوانند و با دیدن نویسنده خبر یا گزارش درباره نوشتهاش نظر میدهند. نیروهای خدماتی و پشتیبانی را میگویم که اگر نباشند تحریریه به هم میریزد.
دلسوز و مهربان هستند و سعی میکنند کار همه را راه بیندازند. زودتر از همه میآیند و دیرتر از همه میروند. فرهاد زنجیردار 25 سالی است که در روزنامه ایران کار میکند؛ پسری آرام و مؤدب که تا چند سال قبل روزنامههای اضافی میزهای تحریریه را جمع میکرد و با خودش میبرد که بین رانندههای اتوبوس و کاسبهای محل پخش کند.
یادم هست در جشن سالگرد ده پانزده سال پیش، وقتی قرار بود بهعنوان کارمند نمونه تشویق شود، از هیجان زیاد فشارش افتاده بود و رفته بود نمازخانه دراز بکشد تا اینکه یکی از طرف او جایزه را گرفت.مجتبی تکلو چند سالی میشود که در تحریریه کار میکند؛ کار راه بینداز و غمخوار خبرنگاران. آمار نیروهای تحریریه را هم دارد و اگر کسی بخواهد بچهها را به بستنی یا شیرینی میهمان کند باید از او آمار بگیرد. محمد بهخویی هم از نیروهای خدماتی طبقه پنجم و از قدیمیهای روزنامه است. هر روز مطالب روزنامه را میخواند و درباره تکتک گزارشها نظر میدهد. روزهای اول انتشار روزنامه، سرباز بود و مأمور بهخدمت شده بود اما اخلاق خوبش باعث شد نگذارند برود. محمد محمدیان خوشزبان و بمب انرژی است. هر روز صبح با یک بغل نان وارد روزنامه میشود و بساط صبحانه و املت را برپا میکند. همه او را عمو صدا میزنند و از طعم خوب چاییاش تعریف میکنند.
رسول اصغری نیروی خدماتی ایرانورزشی و الوفاق است و چند بار در روز با تعداد زیادی فلاسک برای پر کردن چای و آبجوش به طبقه پنجم میرود. اگر بدشانس باشی و بعد از او به آبدارخانه برسی نیم ساعتی باید منتظر بمانی چون دیگر نه چیزی از چایی باقی مانده نه آبجوش. حسین کشاورز نیروی خدماتی طبقه پنجم هر روز صبح زود با روشن کردن سماورها بساط چای را آماده میکند. یکی دو ساعت بعد خبرنگاران لیوان به دست پلهها را بالا میروند تا چای تازهدم بخورند. احمد عبدلی را کمتر کسی میبیند؛ نیروی خدماتی لیتوگرافی که دستگاههای زینک را تمیز میکند و کمتر از آنجا بیرون میآید. یحیی باقریان و منصور باقری هم یک سالی است که به جمع نیروهای خدماتی اضافه شدهاند. خیلیها هم بودند که تا چند سال قبل در همین تحریریه حضور داشتند اما امروز جای آنها خالی است مثل بهرام عنصری که انواع سسها و سالادهایش معروف بود بویژه سالاد کلم که گاهی برای سردبیر درست میکرد اما با هجوم بچهها به اتاق سردبیری چیزی از آن نمیماند.
سال آخر خدمتش وقتی بچههای گروه فرهنگی با کیک تولد غافلگیرش کردند از شوق گریه کرد و گفت تا امروز کسی برایش جشن تولد نگرفته است. پرویز صادق هم این روزها با بیماری دست و پنجه نرم میکند و دیالیز میشود. آنها نه تنها دلگرمی بچههای تحریریه بلکه نخستین مخاطبان ما و نخستین مواجهه ما با تأثیر مطلب نوشته شده، در ذهن خواننده نیز هستند.
یادی از رفتگان روزنامه «ایران»
آنها شبیه زندگی بودند
مریم طالشی
گزارش نویس
روزی از همین در وارد میشدند، داخل آسانسور میآمدند، با بقیه خوش و بش میکردند، سر همین میزها مینشستد و حالا فقط یک قاب عکس هستند در ردیف عکسهای قاب شده روی دیواری که میشود گفت دیوار غمناکی است و در عین حال خاطره انگیز.
آدمهای روی دیوار که حالا نیستند، همکاران ما بودند در روزنامه «ایران» که بعضیهایشان هیچ جوره شبیه مرگ نبودند. مریم یکی از آنها بود؛ مریم فرهمند که آرزو داشت یک روز تیتر بزند «درمان سرطان پیدا شد» و نشد و سرطان او را برد. دختر جوان و باانرژی که رفیق بود و تا آخرین روزها میخندید.افسانه حسینی هم جوان بود. هنوز یک سال هم از رفتنش نمیگذرد. هرکس خانم حسینی را میدید میپرسید کی حقوق میدهند؟ توی قسمت مالی کار میکرد و اولین چیزی که میشد از او پرسید همین بود که دیگر تبدیل به حال و احوالپرسی با خانم حسینی شده بود. صد بار در روز هم این را از او میپرسیدند، میخندید و با روی خوش به شوخی میگفت: «انشاءالله یک روز حقوق میدهند.»محمد باعفت، راننده و بچه کرج بود. میگویند همیشه اولین نفری بود که سر کار میآمد و در را باز میکرد و چای میگذاشت. پیکان داشت. کلید اتاق نقلیه را قبل از عید گرفته و گفته بود من که نفر اول هستم کلید را میبرم تا بعد عید. کلید را گرفت و رفت اما سکته امانش نداد که برگردد.اسماعیل دارپا، مسئول لیتوگرافی را میگویند تا خود صبح روزنامه بود و صبح میرفت خانه، وقتی که خیالش راحت میشد همه صفحهها چاپ شده است.
رمضانعلی هیری رئیس خدمات بود و بشدت حساس به تمیزی. تعریف میکنند حواسش بود ماه رمضان کسی از توی سلف سرویس رستوران شکر نبرد بالا که با حلیم بخورد. پرسپولیسی دوآتشه بود. بعد از مرگ پسرش دیگر آن آدم سابق نشده بود. همکاران میگویند هم مجلس ختم پسرش رفتیم و هم مجلس ختم خودش.
فرهاد اسفندیاری هم جزو تازه درگذشتگان است. تازه بچه دومش به دنیا آمده بود و خیلی ذوق داشت. او را هم سرطان برد مثل حسین حیدری خبرنگار ورزشی که تا روز آخر میخندید و همه را میخنداند.کیومرث صفدریان در جبهه نابینا و شیمیایی شده بود و به همین دلیل شهید شد. سیدیحیی مرتضوی راننده بود و در سانحه تصادف مرگ مغزی شد و خانوادهاش همه اعضای بدنش را اهدا کردند. معصوم همتی هم راننده بود و بشدت به تمیزی ماشینش حساس. اگر قرار بود جایی برویم یواشکی گزارش بگیریم و زود محل را ترک کنیم باید دعا میکردیم ماشینش توی چاله آب نیفتد چون تا شیشهها را برق نمیانداخت، راه نمیافتاد که نمیافتاد. ماشین مسعود غیاثی هم همیشه برق میزد. همیشه توی جاده بود و حریف هر جادهای شد جز کرونا.دکتر اهتمامی، پزشک روزنامه بود. اگر در حال مرگ هم بودی و میرفتی پیشش میگفت چیزی نیست. او را هم کرونا برد.محمدرضا آل ابراهیم را میگفتند خیلی شیکپوش بود و جنازهاش را از در روزنامه تشییع کردند. پرویز زاهدی در سن 80 سالگی همچنان عاشق کارش بود و مأموریتهای مختلف میرفت و میگفت میخواهم تجربه کسب کنم.اینها بخش کوچکی از خاطرات رفتگان روزنامه است و بیشتر، یادی از آنها. اسمهای دیگری هم هستند: کامبیز علایی نیک، پرویز چهاردولی، ایرج یزدانی، نیلوفر فروهش طهرانی، امیر ارزهنی، محمد فضائلی، محمدحسین شیرخانلو، محمد ماجد نجار و محمدحسن اعتصامی. همانها که روزی سر همین میزها مینشستند و حالا فقط یک قاب عکس هستند در ردیف عکسهای قاب شده روی دیوار.
علیه کالایی شدن خبر
کمیل نقیپور
سردبیر
بوی کاغذ و لذت ورق زدن از آن جمله لذتهایی است که همیشه طرفداران خاص خودش را داشته و دارد. برای همین است که در عصر یکهتازی فضای مجازی و الکترونیکی شدن کتابها و رسانههای مکتوب، هستند افرادی که همچنان کتاب و روزنامه کاغذی میخرند و میخوانند.
اما واقعاً همانطور که بعضیها میگویند، فضای مجازی جای روزنامهها را گرفته است؟ کم شدن تیراژ روزنامهها نسبت به ده، پانزده سال گذشته و به تبع آن فروش کمتر روزنامهها به معنای به شماره افتادن نفس روزنامههاست؟ و به بیان سادهتر آیا روزنامهها اهمیت خود را از دست دادهاند؟
بگذارید درباره شبهه میزان فروش و تیراژ از اینجا شروع کنم: رسانه مکتوب در دوران جدید شبکههای اجتماعی با چالش مواجه شده، این موضوع محدود به کشور ما هم نمیشود و رسانههای مکتوب برای عقب نماندن از فضای مجازی است که نسخههای آنلاین خود را در بستر اینترنت منتشر میکنند. اما آنچه روزنامه را زنده نگه داشته اتفاقاً همان نقطه تمایز روزنامه با فضای مجازی است. به بیان دیگر آن چیزی که در رقابت روزنامه و فضای مجازی به روزنامهها آسیب زده، همان میتواند نقطه برتری روزنامه در مواجهه با فضای مجازی باشد و دنیای روزنامه و روزنامهنگاری را زنده نگه دارد.
در توضیح باید به شیوه اطلاعرسانی اخبار در شبکههای مجازی اشاره کنم. کانالهای خبری و... در فضای مجازی به دلیل رقابت شدید خبری، از پرداختن به لایههای تحلیلی مسائل غفلت میکنند و صرفاً با نوع خاصی از دروازهبانی خبر، بهرهگیری از ادبیات خاص متناسب با فضای مجازی و به کارگیری تکنیکهای توزیع خبر، در اهمیت بخشیدن به اخبار و جذب مخاطب تلاش میکنند. گسترش این سبک جدید خبری البته ذایقه مخاطب را تغییر میدهد و مخاطب به آنچه کانالها و صفحات مجازی برای او میسازند خو میگیرد. شتابزدگی، رقابت خبری و فرم فضای مجازی که محتوای خاص خود را میطلبد سبب شده که فضای مجازی نتواند تماماً از امر واقع یا واقعیت جامعه نمایندگی کند. به بیان دیگر فضای مجازی به مسائل یا موضوعاتی اولویت میدهد که عموماً جزو مسائل اصلی جامعه نیست یا بخشی از واقعیت (نه همه واقعیت یک موضوع)را نمایندگی میکند، خبرها ساندویچی تهیه میشود و بهره کمی از تحلیل یا غنا دارد و مخاطب را به دنیای جدیدی وارد میکند که شاید مابهازایی در واقعیت نداشته باشد. همانند همان دنیایی که شبکههای تبلیغی از تبلیغات یک کالا میسازند. همین امر موجب شده که ادراکسازی از یک امر غیرواقع به عنوان«واقعیت» در فضای مجازی بسیار سادهتر از دیگر عرصهها باشد و ملاک واقعی بودن یا اهمیت داشتن یک مطلب لایکهایی باشد که پای یک پست زده میشود.
اما در روزنامه شرایط متفاوت است. در روزنامه دروازهبانی خبر جنس دیگری دارد، به دلیل محدودیت در انتشار اخبار به علت محدودیت در تعداد صفحات (در نظر بگیرید که در شبکههای مجازی هیچ محدودیتی از جهت فضای انتشار وجود ندارد) در انتخاب و گزینش اخبار دقت وسواسگونهای میشود، اخبار به دلیل آنکه ساعتها قبل در فضای مجازی یا خبرگزاریها منتشر شده است، نیاز به ارزشافزوده دارد، روزنامهنگار باید وارد لایههای تحلیلی یک خبر بشود. تحلیل، تعمیق و تمرکز در یک خبر، به روزنامهنگار قدرت طرح پرسشهای اساسی میدهد و پرسشهای اساسی، پاسخهای اساسی میطلبد که اگر آن پرسشها پاسخ درخور نیابد، تبدیل به یک مسأله اصلی میشود.
وقتی یک خبر تبدیل به مسأله اصلی شد، رسانههای دیگر وارد گود میشود و کانالها و... در فضای مجازی هم جزو این دست از رسانههایی هستند که خواسته یا ناخواسته، وارد چرخه بازتاب مسأله اصلی میشوند. فضای مجازی هر چقدر به لطف روزنامهها، منعکسکننده مسائل اصلی بشود از جایگاه انعکاس کاریکاتوری واقعیت فاصله میگیرد. به بیان دیگر روزنامه تنظیمکننده و هدایتکننده فضای مجازی هستند و اینگونه جریان اصیل خبر و تحلیل را با تمام مشقتی که دارد زنده نگه میدارند.
البته در این بین برخی روزنامهها بالعکس اقدام میکنند و به جای آنکه نسبت به سایر حوزهها بویژه فضای مجازی پیشرو باشند، پیرو هستند، و این روزنامهها خواسته یا ناخواسته وارد چرخه کاریکاتورسازی از واقعیت میشوند.
روزنامه ایران طی 27 سال گذشته چه آن زمان که فضای مجازی به قوت این روزها نبود، یا اصلاً نبود، چه این روزها که فضای مجازی بیرقیب مینمایاند همواره سعی کرده رسانه اصلی، پیشرو و جریانساز باشد، البته در کوتاه برهههایی طی این 27 سال دچار نوسان شده اما سریعاً به مسیر خود بازگشته و اصالت و رسالت خود را حفظ کرده است. 28 ساله شدن چنین رسانهای تبریک دارد!
پلی میان مردم و دولت
فرناز قلعهدار
دبیر گروه حوادث
به رسم هرساله ما «ایرانیان» نخستین روز بهمن را که زادروز «ایران» است با گرامیداشت یاد و خاطره پیشکسوتانی که در تأسیس این روزنامه مردمی نقش داشتند در یک دورهمی دوستانه جشن میگیریم.
نوشتن از روزنامهای که 27 سال پیش نوید حضورش را با تیتر بزرگ «به میان شما آمدیم» به ایرانیان اعلام کرد و در این سالها تمام تلاش خود را به کار بست تا به این شعار پایبند و همواره در میان مردم و از جنس آنها بماند که البته کار آسانی نیست.در این سالها سعی کردیم با جلب اعتماد مردم و مسئولان راوی مشکلات و خواستههای جامعه و منتقلکننده گفتمان دولت باشیم و همچون پلی محکم همواره این ارتباط را حفظ کنیم. شاید در برخی سالها این ارتباط صمیمانه و اعتماد متقابل بنا به دلایلی تا حدودی رنگ باخت اما «ایرانیان» هرگز رسالت واقعی خودشان را فراموش نکردند و با انعکاس واقعیتها و بیان دردهای جامعه همچنان بر مردمی بودن این روزنامه صحه گذاشتند.
بیتردید خبرنگاری یعنی ارتباط مستقیم با مردم و بیرون کشیدن سوژه از دل جامعه اما این امر در برخی گروهها و برای برخی خبرنگاران از جمله خبرنگاران حوادث معنای ملموستری دارد. شاید به جرأت بتوان گفت خبرنگاران حوادث از سختکوشترین و پرتلاشترین خبرنگاران هر رسانهای هستند، چرا که به محض وقوع هر حادثهای باید در سریعترین زمان ممکن خود را به محل حادثه رسانده و از میان بدترین و سختترین شرایط و گفتوگو با کسانی که در دل حادثه هستند و اغلب نه تنها کوچکترین همکاری با خبرنگار نمیکنند بلکه گاه با رفتارهای توهینآمیز و خشن و یا الفاظ نامناسب خبرنگار را از خود رانده و حتی مانع حضورش برای کسب خبر میشوند هم دست و پنجه نرم کنند تا بتوانند برای رسانه خود خبر تهیه کنند و دست خالی به محل کارشان برنگردند.به جرأت میتوان گفت کار در گروه حوادث روزنامه ایران که از همان نخستین روزهای تولد روزنامه بهعنوان پررنگترین و پرمخاطبترین صفحه روزنامه ایران مطرح بود و این حسن شهرت را نیز مدیون بزرگانی همچون محمد بلوری «پدر حادثهنویسی» ایران است بسیار سخت و حساس بوده و برای تبریک و تقدیر از همکارانم در روزنامه و بویژه خبرنگاران پر تلاش گروه حوادث چه مناسبتی بهتر از سالروز تولد روزنامه ایران.
خوب شنیدن؛ درست گفتن
محمد رضا عزیزی
دبیر گروه ایرانزمین
از چابهار زنگ زده است؛ حاشیه چابهار. جایی که ساکنانش سالهاست با مشکلات نداشتن آب و برق مواجهاند. همسایگان محروم همیشگی مناطق آزاد. دوگانگی دیرپایی که در الگوی توسعه مناطق محروم دیده میشود. همنشینی برخورداران غیر بومی و غیر برخورداران بومی. مردی است 55 ساله که در بازار چابهار دکه کوچک اجارهای دارد. دکهای که با افزایش قیمت ارز، پایین آمدن قدرت خرید مردم، کرونا، کاهش مسافران و گردشگران به چابهار و... دو سال و بیشتر است که نمیچرخد. او، همسرش و چهار فرزندش مانند بسیاری از دکهداران اجارهای بازار چابهار در تنگنای معیشت گرفتارند.
حرفش چیست؟ شما روزنامه دولت هستید، وزیران و رئیس جمهور روزنامهتان را میخوانند. بنویسید فکری به حال ما بکنند. کاری کنند که ارزانی بیاید؛ من صدقه و کمک نمیخواهم، وام هم نمیخواهم. از پول قرضی که نتوانم پرداختش کنم میترسم اما دولت کاری کند که وضع همه خوب باشد. جنسها ارزان شوند. پای مردم به این گوشه ایران کشیده شود. به بازار ما بیایند. هم آنها خوشحال میشوند هم ما...
«دولت مردمی» بودن شعار و آرمان بزرگی است. شعاری که اگر با بیعملی آلوده شود، توهین بزرگی به همه کسانی است که دل به شعار این دولت بستهاند از جمله همین مرد میانسال چابهاری. او دنبال یارانه و کمک بلاعوض از دولت نیست. آنچه میخواهد بهبود شرایط برای کسب روزی حلال و برای کار کردن است. رسانه دولت مردمی بودن هم مسئولیت بزرگی است. رسانهای که باید این سوی تریبون دولت بیاید؛ در جمع مستمعان و مخاطبان، شنوای حرف آنها باشد. باید قبل از خوب گفتن خوب بشنود تا درست بگوید. درست گفتن با خوب گفتن فرق دارد. با ارائه و بزک تیتر و عکس ممکن است بتوانیم خوب سخن بگوییم اما اگر خوب نشنیده باشیم، ممکن است درست هم سخن نگفته باشیم. رسانه دولت مردمی بیش از هر چیز باید خوب بشنود تا درست سخن بگوید. این چیزی است که در این رسانه مسئولیت و وظیفه خود میدانم و میدانیم. توهین به اعتماد مخاطبان بزرگترین جفای یک رسانه به مخاطب است. برای حفظ و حراست از این اعتماد باید خوب بشنوم و ببینم تا درست سخن بگویم. دولت مردمی بیش از هرچیز به درست سخن گفتن رسانه خود نیاز دارد.
دشواری نوشتن از ایران
مرتضی گلپور
خبرنگار گروه سیاسی
نوشتن از ایران و در ایران، کار بسیار دشواری است. بخش اساسی این دشواری ناشی از انباشت تاریخی است. بعد از شکست عباس میرزا، ایران ناگهان به دنیای جدید پرتاب شد، دنیایی که نه آن را میشناخت و نه برای آن آماده بود. از آن روز تا امروز تلاطمهای ناشی از این تصادم با دنیای جدید پابرجاست. بخشی از این تصادم، در شکل تضاد و تنازع میان نیروهای اجتماعی و سیاسی داخلی بروز یافته و بخش دیگر نیز ناشی از بازی و نقش قدرتهای جهانی بوده است. ریشه ماجرا هرچه باشد، در اصل قضیه فرقی ندارد که کشتی بزرگی بهنام ایران، از آن روزگار تا امروز همچنان در میان یک دریای مواج و خروشان به سر برده است، موجهای سهمگینی که تقریباً همه دورههای تاریخی حیات این سرزمین و این ملت را به یک «برهه حساس» تبدیل کرده است.
بعد از این مشروطه را تجربه کردیم، بعد قرارداد 1907 که بیگانگان ایران را میان خود تقسیم کرده بودند؛ کودتای 1299، اشغال کشور به دست متفقین در سال 1320، کودتای امریکایی مرداد 1332، قیام 15 خرداد1342، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و سرانجام فشار حداکثری امریکا. اما گاهی به گونهای به امروز خود نگاه میکنیم که گویی چنین گذشتهای نداشتهایم. نادیده گرفتن این تاریخ پر از فراز و فرود است که فهم مسائل امروز ایران و معنادهی به رویدادهای متنوع و متکثر درونی و بیرونی آن را دشوار میکند.
غرض از این همه، اینکه باوجود شباهتهایی که میان حال و گذشته تاریخی ایران وجود دارد، امروز اما روز دیگری است. به این معنی که امروز باوجود گشایشهای پیش رو، تیرگیهایی نیز در برخی افقها دیده میشود. از جمله این تیرگیها، جنگ روایتی است که در درون و بیرون ایران در جریان است. امروز برخی نیروهای متخاصم، از درون یا بیرون برآنند که روایتهای برخاسته از درون ایران نسبت به رویدادها را از اعتبار ساقط کنند تا خود را بهعنوان تنها بلندگو و تنها تریبون ایران مطرح کنند.
ما خبرنگاران روزنامه ایران در میانه چنین نزاعی تلاش میکنیم مسائل را بفهمیم، رویدادها را تفسیر کنیم و بعد از آنها بنویسیم. از این رو، نوشتن برای ما به مثابه مواجهه با نیروهایی است که اعتبار رسانهها و روایتهای ایران را هدف گرفتهاند. حرکت در چنین میانهای کار بسیار دشواری است.
ایران؛ مسئولیت و افتخار
مهدی ملکی
دبیر گروه ورزشی
نوشتن از ایران کاری سهل و ممتنع است. سهل از آن لحاظ که روزنامه ایران در آستانه آغاز بیست و هشتمین سال حیات خود، همچون درختی تناور در عرصه رسانهای کشور است. در واقع 27 سال از روزهایی که با تبلیغ «بخوان ایران بخوان» مواجه شدیم میگذرد و دیگر هیچکس با این نام بیگانه نیست. از سویی نوشتن از ایران برای من سخت است، چراکه باید درباره چیزی بنویسم که به آن دلبستگی و تعلق خاطر دارم و شاید نتوانم در جایگاه فردی منصف، از ایرادها و ضعفها به شکلی منطقی یاد کنم. علاوه بر این، روزنامه همنام وطن است؛ بدون هیچ پیشوند یا پسوندی. نامی که همهمان عاشقانه دوستش داریم.
افتخار
در تمام این سالها (یک دهه گذشته)، حضور و فعالیت کنار افرادی که تعدادی از آنها جزو بزرگان عرصه رسانهای کشور محسوب میشوند، برای من فرصتی بزرگ و ارزشمند بوده و هست. بدون اغراق چیزی شبیه کلاس درس. از سویی نشستن روی صندلیای که سالها پیش استاد پرویز زاهدی روی آن مینشست و بر عهده داشتن وظایف و مسئولیت او، افتخاری است که نصیبم شده و در تمام این سالها با تمام توانم سعی کردهام امانتدار خوبی برای زندهیاد زاهدی باشم.
مسئولیت
اگر از واژههای تکراری و جملات کلیشهای عبور کنیم، بهواقع خبرنگاری مسئولیتی سنگین است و فردی پیشرو خواهد بود که هیچوقت فراموش نکند چه رسالتی دارد و باید درست و دقیق از پس چه شرایطی برآید. در این میان طبیعی است که حضور در یکی از مهمترین رسانههای جریان اصلی کشور، باری سنگینتر و مسئولیتی بزرگتر به همراه میآورد.
پیشرفت
همه ما در هر صنف و شغلی که هستیم، تلاش میکنیم به مرور پیشرفت کنیم و این جزو بدیهیات است. البته اینجا منظورم پیشرفت خودم در عرصه رسانهای و خاصه حوزه ورزشی نیست چهبسا در این خصوص دیگران باید نظر بدهند که چقدر در ارتقا و افزایش توانمندیهایم موفق بودهام. اما یک چیز مشخص است و اینکه در پذیرش مسئولیت سنگینتر، پیشرفت داشتهام! همکاری من با مؤسسه مطبوعاتی ایران از یک دهه پیش شکل گرفت و بهعنوان دبیر ورزشی سایت مشغول فعالیت شدم. 2 سال پس از آن دبیر صفحه ورزشی روزنامه ایران شدم و حالا هم که کمتر از یکماه است تک صفحه ورزشی به 4 صفحه افزایش یافته و شدهایم شبه روزنامه ورزشی (روزنامههای ورزشی 8 صفحه هستند). تا روزی که این مسئولیت را داشته باشم، سعی میکنم به همراه همکاران پرتلاش و کاربلدم، هر روز خروجی بهتر و قویتری نسبت به روز قبل ارائه دهم و ایرادات را در حد توان کاهش دهیم. در پایان لازم است یادآوری کنم که روزنامهنگاری ورزشی بخش اساسی یک رسانه خبری محسوب میشود؛ حتی اگر تمرکز آن رسانه بر پایه ورزش نباشد.
ایران در مسیر تحول
محمدالیاس قنبری
معاون سردبیر
کار رسانهای یا کار در رسانه علیرغم همه سختیها و استرسهایش جذابیتهایی دارد که دل کندن از آن را سخت میکند. این جمله را روزی که داشتم پس از شش سال از خبرگزاری مهر جدا میشدم در صفحه اینستاگرامم نوشتم.
بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران بعد از کسب تجربه کار در رسانه جذب فعالیت در روابط عمومیها میشوند. من اما پس از جدایی از فضای رسمی خبر و پس از تجربه فعالیت در روابط عمومی دو نهاد فرهنگی دوباره انتخاب کردم به فضای رسانه بازگردم. البته تشخیص اینکه آمدن من به روزنامه ایران واقعاً انتخابی از روی اختیار بود یا تقدیر، برای خودم سخت است. راستش من معتقدم که تقدیر، فرادست اختیار و متأثر از آن عمل میکند. ما با اختیارمان انتخابهای کوچکی میکنیم و تقدیر، گویی موجودی است تیزبین که این انتخابهای کوچک ما را به دقت رصد میکند و متناسب با این انتخابهای کوچک، راههایی به روی ما میگشاید. انتخابهای کوچک ما کم کم جدی و جدیتر میشوند. من انتخاب کوچکی میکنم که وبلاگنویسی کنم ولی سر از یک سایت در حوزه علوم انسانی درمیآورم.
سپس دست تقدیر مرا به خبرگزاری و فضای رسمی رسانه میبرد و پس از فراغتی یک سال و نیمه از رسانه دوباره تقدیر گویی تشخیص میدهد که باید به رسانه برگردم. شاید هم تقدیر نیم نگاهی به دل آدم میاندازد وقتی میفهمد که برای کسی، دل کندن از رسانه سخت بوده است دوباره او را به رسانه و رسانه را به او میرساند.
برای همین است که من فکر میکنم خیلی نباید برای آینده برنامهریزی کرد. همان انتخابهای کوچک کافی است. تقدیر کار خودش را میکند. این بار هم کار خودش را کرد و مرا برگرداند به رسانه. این بار رسانهای کاملاً رسمی، جدی و مهم. رسانهای با سابقه 27 ساله و پر از روزنامه نگاران حرفهای و پیشکسوت.
«من ایران را دوست دارم»؛ این شعار روزنامه ایران است و من هم با اینکه تازه واردم به این روزنامه ولی «ایران» را دوست دارم، با همه آدمهایش. مردم ایران در دوران جدید اراده کردند برای بازسازی نظام حکمرانی و تحول ایران. روزنامه ایران نیز متناسب با این اراده تحولخواهی، وظیفه سنگینی بر دوش دارد که امیدوارم از عهدهاش برآییم.
سلامت کلمه در «ایران»
آزاده سهرابی
دبیر گروه اجتماعی
در 23 سال کار رسانهای سعی کردم همه آنچه را که میآموزم به هم متصل کنم. اوایل گمان میکردم فعالیت در چند حوزه هویت حرفهای مرا زیر سؤال میبرد اما لحظههایی در تجربیات زیستهام پیش آمده و میآید که کل این ترس را کنار میزند.
مثل لحظهای که در یکی از کارگاههای مربوط به اصول روانکاوی، استاد به نقل از حبیب دوانلو - فکر کنم- گفت یک جراح وقتی میخواهد به اتاق عمل برود باید کاملاً استریل باشد چون بردن یک ذره آلودگی به آن اتاق با جان بیمار در ارتباط است. گفت یک درمانگر هم باید خودش درمان شده باشد تا بدون آلودگی روبهروی بیمارش بنشیند؛ چون اینجا هم ما جراحی روان را داریم و مراجعهکننده ناخودآگاهش را جلوی درمانگر بیرون میریزد. حالا شاید فکر کنید این به روزنامهنگاری چه ارتباطی دارد؟
همانجا از ذهنم گذشت که چقدر لازم است هر کس که قلم به دست میگیرد و مینویسد، قلمش «عاری از آلودگی» باشد. حالا در حرفه خبرنگاری و روزنامهنگاری این «عاری از آلودگی» میشود کسی که خشم شخصیاش را به نوشتههایش راه ندهد، کسی که بهخاطر منافع شخصی ننویسد، کسی که حب و بغضهایش را در مطالبش منعکس نکند و... . اگر آنجا جراح است و بیمار و جای دیگر درمانگر، اینجا هم نویسنده است و مخاطب. آنچه ما مینویسیم از چشمان مخاطب به سرعت نور وارد ذهن او میشود و شروع به پردازش میکند و... شاید حتی اینجا این «عاری از آلودگی» بودن مهمتر باشد چون مخاطبان ما نادیده هستند و هر کدام با یک خصوصیات شناختی و هیجانی و رشد یافته در خرده فرهنگهای متفاوت تعریف میشوند. کلمات روح و جان دارند. کلمات بر شناخت و هیجان مخاطب اثر میگذارند. حتی در این روزگاری که سرعت دادههای اطلاعاتی فرصت کمی برای پردازش مطالب توسط مخاطب میگذارد اما اگر بدانیم حافظه تک تک ما چه فرایند پیچیدهای دارد هیچ نوشته خود را بیاهمیت تلقی نمیکنیم. اینکه حتی اگر مخاطب با دقت کم هم نوشته مرا بخواند در زیر سطح آگاهی او ممکن است رد نوشته من برجای بماند.
این حرف خود را میخواهم تعمیم بدهم به فضای مجازی اما واقعیت این است که توقع این میزان «عاری از آلودگی» بودن تک تک افراد راه به کمالگرایی افراطی میبرد. پس تلاش میکنم جایی در نوشتههایم بگذارم که به مخاطب هم مسئولیت شناخت «آلودگی»ها و مصون ماندن از آنها را یادآوری کنم. من به «ایرانی» میاندیشم که سلامت «کلمه» در آن جاری است.
در برابر آینده
مریم آریایی
خبرنگار گروه اقتصادی
سالها قبل سریالی پخش میشد با عنوان «در برابر آینده». داستان مردی که به طرز مرموزی و توسط یک گربه روزنامه روز قبل به دست او میرسد و تصمیم میگیرد از این فرصت برای جلوگیری از بلایای پیشبینی شده استفاده کند. این درام فانتزی در روزهایی ساخته شده بود که مردم صبح به صبح برای شنیدن تازهها سراغ روزنامه میرفتند و اولین روایت از رویدادها را میخواندند، این سریال بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ پخش شد.
چیزی حول و حوش همان روزهایی که تازه دنیای خبر را بهعنوان شغل آینده انتخاب میکردم و وارد دنیای نسخه اولهای روزنامه و منابع دسته اول خبر شده بودم البته آن روزها نمیدانستم سریالی که ما بهعنوان در برابر آینده میبینیم نام اصلیاش نسخه اولیه است.
اما در برابر آینده، نام عمیق و دقیقی بود و در آن مسئولیتی اجتماعی نهفته بود که بعد از آگاهی متوجه فرد میشود؛ بار سنگین و راه دشواری که از آثار همان آگاهی و دانستن زودهنگام است. سالها بعد آن گربه مرموزی که سروش آگاهی برای قهرمان داستان نسخه اولیه بود، دم خانه ما نشست و یک روز قبل آگاه شدیم از آنچه رخ میدهد و حتی یک رتبه ما را قبل از نقش اول آن داستان گذاشت و شدیم راوی فردا و به تبع این آگاهی مسئولیتی را متوجه خود دانستیم.
حالا این روزها که هر کس دسترسی به اینترنت، یک ابزار ارتباطی هوشمند و مختصر خلاقیتی داشته باشد میتواند راوی نخست هر رویدادی شود، این سؤال در ذهنم است که آیا اگر راوی نسخه اولیه نباشیم مسئولیتی متوجه ما نیست؟ و حالا که بار آگاهی را تنها به دوش نمیکشیم و دیگر تنها در برابر آینده نایستادهایم، مسئولیتی هم نداریم؟ این درگیری ذهنی را برای خود توجیه میکنم اما هر اسم از این است که آن توجیه گری باشم که بیاراده شرایط تحمیلی را توجیه میکرد اما نه اینها توجیه نیست.
هنوز هم روزنامه حرفهایترین عرصه برای روزنامهنگاری حرفهای است و معنای قلم زدن و نوشتن در این بستر جاری است و ما درست در جایی ایستادهایم که قهرمان آن داستان ایستاده بود.
ما از میان انبوه اخبار درست و نادرست و گردبادهای باورپذیری که در اثر تکرار اخبار و فیکها ایجاد شده، نسخه اولیه را یافتهایم و مسلحیم به کلید رمزگشایی از این انبوه اطلاعات پس در برابر آینده مسئولیم.
زیبایی از دست رفته فراغت
لیدا فخری
دبیر گروه اندیشه
قرنطینه
قرنطینه که شد خیلی از ما خوشحال شدیم؛ «دورکاری» به معنای این بود که دیگر نیاز نبود روزی سه الی چهار ساعت در ترافیک بمانم، دیگر از الزامات دست و پاگیر تحریریه هم خبری نبود، فکر دوری از برخی تعاملات گاه ناخوشایند حتی لبخند به لبم میآورد. کار در خانه راحت به نظر میرسید؛ اتاقخواب شده بود «تحریریه خانگی» اینکه میشد با لباس راحت روی تخت نشست، قهوه داغ نوشید، تیتر روزنامهها را در صفحه نمایشگر ورق زد و در عین حال سوژههای سردبیر را پیگیری کرد، هیجانانگیز بود. حتی نشستن و نوشتن در فضای تنگ بالکن بدون میز و صندلی مناسب کار، احاطه شدن در میان گلدانهای پریوش و اطلسی با چشماندازی از کوهها، لذتی عجیب داشت.
خوداستعماری نرم
اما کم کم دورکاری برایم کارآمد نشد؛ «خوداستعماری نرم» سراغم آمد! دربارهاش در کتاب اسلاوی ژیژک «عالمگیر؛ کووید 19 جهان را تکان میدهد!» خوانده بودم: «افرادی که از خانه کار میکنند، ممکن است زمان بیشتری برای استعمار خود پیدا کنند.» در خانه، از گل قالی گرفته تا قاچ پیتزای باقیمانده از شب قبل، استعداد این را داشتند که حواسم را پرت کنند. همنشینی «کار» و «زندگی شخصی» پیگیری پروژههای کاری را کشدار میکرد. در روزهایی که مرزی بین کار و زندگی شخصی نبود، اوقات فراغت هم زیباییاش را از دست داد. «فراغت» در غیاب کار، حضور پیدا میکرد اما ایامی که «دفتر کار خانگی» شده بود «اردوگاه کار بیپایان»، فراغت هم معلق بود.
سندروم خستگی مزمن
حالا خوب میدانستم چرا جامعه دلمشغول بقا، شانس زندگی خوب را از دست میدهد. در ایامی که بیش از هر چیز دلنگران سلامتی بودم و «ارتباط بدون اجتماع» اساس مراوداتم شده بود، ضرباهنگ زندگی کُند شد و «سندروم خستگی مزمن» پا به پایم آمد؛ این مخلوق
دوران دورکاری!
بازگشت به تحریریه
بعد از ماهها دورکاری، وقتی به تحریریه بازگشتیم، کار و معاشرت رو در رو با همکاران لذتی وصفناپذیر داشت که در این 20 سال حضور در «تحریریه روزنامه ایران» کمتر به ابعاد خوب و سازندهاش آگاه شده بودم. حال، همه الزامات کار در تحریریه برایم خوشایند شده بود. عجیب آنکه جلسههای کاری و تعاملات گاه دشوار با برخی از همکاران گروهم همچون گذشته، کلافهام نمیکرد! حالا بعد از قرنطینه، حواسم هست که سطح صاف صفحه نمایشگرها دیگر، معمار صمیمیتهایم نشوند.
نبرد گوشی و روزنامه
بنفشه غلامی
دبیر گروه بینالملل
در عصر بمباران اطلاعاتی و ظهور قارچآسای کانالهای خبری تلگرامی و واتساپی، رایجترین سؤالی که به طور معمول از سوی مخاطبان رسانهها شنیده میشود، این است که آیا عمر روزنامههای کاغذی به سر آمده است؟ آیا میتوان چشم به روی همراه قدیمی خانوادهها بست و به چنین رسانههایی اعتماد کرد؟
هیچ تردیدی نیست در یک دهه اخیر که در دست هر کسی یک گوشی هوشمند دیده میشود، رسانههای آنلاین، گوی سبقت را از رسانههای چاپی ربودهاند. دلایل آن نیز بسیار است؛ از ارزان بودن دریافت اطلاعات از طریق گوشیهای هوشمند گرفته تا سرعت انتشار خبرها و نامحدود بودن در زمینه انتشار اطلاعات، چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ تعداد کلمات همه و همه باعث میشود مخاطب تمایل بیشتری به رجوع به رسانههای آنلاین پیدا کند. ضمن آنکه کانالهای تلگرامی خبری از امکاناتی جذاب نظیر نمایش فیلم و پخش صوت برخوردارند و علاوه بر آن قادر به نمایش بازخوردهای خبرها و دریافت کامنت از مخاطبانی هستند که با این روش خود را بخشی از فرایند خبر تلقی میکنند؛ امکانی که روزنامهها از آن بیبهرهاند.
با این حال رسانههای آنلاین کاستیهایی هم دارند که میتواند تبدیل به پاشنه آشیل آنها مقابل رسانههای چاپی و به طور خاص روزنامهها شود. همین پاشنه آشیل تا این لحظه باعث شده روزنامهها در جهان همچنان نفس بکشند و در میان هیاهوی رسانههای آنلاین، ولو با صدایی آرام به راه خود ادامه دهند. بارزترین کاستی رسانههای آنلاین، تخصص است. فارغ از معدود رسانههای آنلاینی که به طور تخصصی و در فضای وب در انتشار اخبار صحیح و مستند میکوشند، اغلب رسانههای آنلاین و بویژه کانالهای خبری، عموماً توسط افرادی غیرمتخصص آماده، بستهبندی و به مخاطب تحویل داده میشوند. در نقطه مقابل، روزنامهها که خود را نویسندگان تاریخ میدانند و دهها سال بعد مرجعی برای وقایع این زمان خواهند بود، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا ناشر روزنامهای عاری از اخبار جعلی باشند. این بارزترین مزیت روزنامههای کاغذی نسبت به رسانههای آنلاین است.
با این حال همان طور که در سراسر جهان مشاهده میشود، روزنامهها نیز نتوانستهاند از مزایای رسانههای آنلاین چشم بپوشند و همین باعث شده اغلب روزنامههای ایرانی نیز همچون سایر همتایان خارجی خود در کنار نسخه چاپی، بخشی آنلاین نیز در نظر بگیرند تا رسالت خود برای انتشار اخبار صحیح را ایفا کنند و راهنما و چراغی برای مخاطبانی باشند که فارغ از سرعت کانالهای خبری، خواهان دریافت اخباری هستند که روایتگر بیطرف رویدادهای عصر معاصر باشد.
آیتالله رئیسی در ادامه دیدار با سران کشورهای همسایه، روز گذشته در مسکو با ولادیمیر پوتین دیدار و گفتوگو کرد
در مسیر روابط راهبردی
همکاریهای دو جانبه در حوزه زیرساخت، انرژی، بانکی و جهش تجارت بین دو کشور محور اصلی گفتوگوهای دو رئیسجمهور
رئیسی: تقویت همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه، موجب رونق اقتصاد دو کشور و باعث افزایش امنیت منطقه و جهان خواهد شد
پوتین: دستور کار وسیع پیشروی دو کشور است. پیمان شانگهای، گامهای مؤثری را میتواند در بخشهای مختلف بین ایران و روسیه بردارد
گروه سیاسی/ نخستین برنامه سفر دو روزه رئیس جمهور کشورمان به روسیه، دیدار با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور بود که روز گذشته در کاخ کرملین انجام شد؛ دیداری صریح و صرفاً با حضور دو رئیس جمهور که میتواند پیامدهای متنوعی برای دو کشور داشته باشد. بویژه اینکه بنابر برخی گزارشها، رویکردهای کلان دو کشور در رابطه با مسائل جهانی، بویژه مناسبات با غرب، یکی از محورهای گفتوگوی رؤسای جمهور دو کشور بوده است.
آیتالله سیدابراهیم رئیسی روز گذشته درحالی به دعوت پوتین به مسکو سفر کرد که این، نخستین سفر دوجانبه رئیس جمهور کشورمان به کشوری دیگر است؛ آن هم کشوری که پس از چین، جمهوری اسلامی ایران درحال بازتعریف مجدد روابط و گسترش مناسبات با آن است.
در 5 ماهی که از فعالیت دولت سیزدهم گذشته است، رئیس جمهور دو سفر داشته است؛ تاجیکستان و ترکمنستان که هر دو باهدف محوری حضور در اجلاس شانگهای یا سازمان اکو بوده است. هرچند آن سفرها بیانگر نوع نگاه و رویکرد دولت نسبت به همسایگان و اساساً شرق جهان بوده است، اما این سفر به روسیه است که میتوان از آن به عنوان نخستین گام عینی برای تحقق رویکردهای دولت در سیاست خارجی و تقویت مناسبات همسایگی دانست. به عبارت دیگر، این همان سفری است که میتوان وزن شرق را در مناسبات سیاست خارجی ایران تقویت کند.
از همین رو بود که محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت این طور درباره این سفر گفت: «سفر آیتالله رئیسی به روسیه یکی از ابعاد تحول اساسی دولت در حوزه روابط بینالملل است.»
در عین حال، اینکه وزرای نفت و اقتصاد و دارایی، به علاوه وزیر خارجه آیتالله رئیسی را در این سفر همراهی میکنند، نشان دهنده چشماندازها و انتظارات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران از این سفر است. برپایه چنین تحولات و زمینههایی است که هم ناظران داخلی و هم تحلیلگران خارجی، سفر آیتالله رئیسی به روسیه را مهم و تعیین کننده ارزیابی میکنند؛ سفری که علاوه بر گسترش روابط، پایهگذاری جدید روابط سیاسی و مهمتر از آن، ریلگذاریهای جدی برای گسترش روابط اقتصادی مهمترین اهداف آن ارزیابی شده است.
نقطه عطف ارتقای مناسبات با روسیه
آیتالله رئیسی بامداد روز گذشته، پیش از عزیمت به مسکو، تصویری از چشماندازهای این سفر ارائه کرد. رئیس جمهور در فرودگاه مهرآباد با اشاره به اینکه این سفر به دعوت رئیس جمهور روسیه و در راستای ارتقای دیپلماسی همسایگی و منطقهای انجام میشود، اظهار کرد: به دنبال برقراری و تقویت ارتباط با همه همسایگان بویژه کشور روسیه در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و تجاری هستیم و این سفر میتواند نقطه عطفی برای ارتقا و تحکیم سطح مناسبات با روسیه باشد.
وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران، کشوری مستقل، مقتدر و صاحب نفوذ در منطقه و روسیه هم کشوری مهم و با قدرت و دارای نفوذ در منطقه است، اضافه کرد: همکاری و گفتوگوهای دو کشور مهم و دارای قدرت و نفوذ میتواند در ارتقای امنیت منطقه و روابط اقتصادی و تجاری مؤثر باشد.
رئیس جمهور به تقویت همکاری تهران و مسکو در مجامع سیاسی و اقتصادی منطقهای و به عضویت ایران در اجلاس شانگهای اشاره و اضافه کرد: در اجلاس شانگهای همکاریهای خوبی با همه کشورها بویژه با روسیه خواهیم داشت. در رابطه با مسأله اتحادیه اوراسیا هم روسیه نقش محوری دارد و همکاری دو کشور در این راستا میتواند به گامهای مؤثری در جهت ارتقای مسائل تجاری و اقتصادی بینجامد.
آیتالله رئیسی با بیان اینکه ایران و روسیه از منافع مشترک برخوردارند، گفت: وجود منافع مشترک و تعاملی بین تهران و مسکو در منطقه، امنیتساز است و جلوی یکجانبهگرایی در دنیا را خواهد گرفت. همچنین تعامل و همکاری متقابل دو کشور میتواند در وضعیت منطقهای و بینالمللی تأثیرگذار باشد.
رئیس جمهور با اشاره به وجود ظرفیتهای گسترده همکاری بین تهران و مسکو در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و انرژی، تصریح کرد: سطح کنونی همکاری تجاری و اقتصادی برای هیچکدام از دو کشور رضایتبخش نیست و لازم است ارتقا یافته و به سطح بسیار بالاتری برسد و امیدواریم این سفر بتواند در جهت تأمین منافع مشترک دو کشور که در عرصه منطقهای و جهانی تأثیرگذار است، گام مؤثری را به همراه خود داشته باشد.
دیدار گرم دو رئیس جمهور
آیتالله رئیسی در بدو ورود به فرودگاه «وونکووا» مسکو از سوی «نیکولای شولگینوف» وزیر انرژی روسیه و رئیس کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه و «ایگور مارگولوف» معاون وزیرخارجه این کشور مورد استقبال قرار گرفت. در مراسم استقبال، پس از نواخته شدن سرود ملی دو کشور، آیتالله رئیسی از یگان تشریفات مستقر در میدان سان دید. پس از آن، آیتالله رئیسی در نخستین برنامه این سفر دو روزه، در مسکو با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور فدراسیون روسیه در مسکو دیدار و گفتوگو کرد.
همـکاریهـــــای دوجانبــــــــه در عرصههای مختلف زیرساختی بویژه کریدور شمال- جنوب، همکاری در عرصه انرژی و بانکی و جهش تجارت بین دوکشور محورهای اصلی گفتوگوی رؤسای جمهور ایران و روسیه بود.
آیتالله رئیسی در این دیدار با اشاره به نقش تأثیرگذار دو قدرت ایران و روسیه در منطقه و جهان گفت: هیچ محدودیتی برای توسعه روابط با روسیه نداریم و روابط ممتاز تهران-مسکو در تراز مناسبات راهبردی است و ارتقا نیز خواهد یافت.
رئیس جمهور، ادراک مشترک دو کشور در مسائل منطقهای و بینالمللی را زمینهساز همکاریهای مشترک خواند و گفت: روابط ایران و روسیه در مسیر مناسبات راهبردی قرار دارد. رئیسی تعامل حداکثری با کشورهای همسایه و همپیمان را جزو اولویتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توصیف و اظهارکرد: تقویت همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه، موجب رونق اقتصاد دو کشور و باعث افزایش امنیت منطقه و جهان خواهد شد.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه همکاری ایران با دولتهای مستقل، فارغ از تحولات بینالمللی گسترش مییابد، مبارزه با تروریسم و قاچاق سازمان یافته مواد مخدر را از محورهای همکاری مشترک دانست و گفت: تجربه موفق همکاری علیه تروریسم در سوریه میتواند در قفقاز و افغانستان هم به کار گرفته شود.
رئیس جمهور با تأکید بر تغییرناپذیری مرزها در قفقاز و حاکمیت ملی و ژئوپلیتیک منطقه، به ضرورت همکاری برای توسعه اقتصادی منطقه اشاره کرد و گفت: نفوذ ناتو با هر پوششی در قفقاز و آسیای مرکزی تهدید کننده منافع مشترک کشورهای مستقل است.
آیتالله رئیسی تنها راه ثبات و امنیت پایدار در افغانستان را تشکیل دولت فراگیر با حضور همه اقوام و گروهها دانست و خطاب به همتای روس گفت: ما از ۴۰ سال گذشته همانند شما در برابر امریکا ایستادهایم.
رئیسی، همکاری ایران و روسیه در مبارزه با تروریسم در سوریه را یک تجربه موفق خواند و ضمن تأکید بر حفظ تمامیت ارزی سوریه گفت: حاکمیت کامل دولت مرکزی بر همه سرزمین و مرزهای بینالمللی سوریه، تنها راه تأمین امنیت در سوریه است و چرخه باطل جابهجایی اشغالگر با تروریست و بالعکس در سوریه باید متوقف شود.
رئیس جمهور روند آستانه را چهارچوب مناسبی برای حل دیپلماتیک مسأله سوریه توصیف کرد.
در این دیدار طرفین تأکید کردند که مشکل اصلی جهان، دوری از معنویت است.
پیام پوتین به رهبر انقلاب
همچنین در آغاز نشست مشترک رؤسای جمهوری ایران و روسیه، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از آیتالله رئیسی، رئیس جمهوری کشورمان برای پذیرش سفر به مسکو با وجود شرایط همهگیری کرونا، با توجه به اهمیت مرحله فعلی در روابط بینالملل تشکر کرد.
پوتین بیان کرد: از زمان تحلیف جنابعالی، ما در تماس دائم هستیم اما در هر صورت ویدیوکنفرانس یا تماس تلفنی نمیتواند جای دیدار حضوری را بگیرد. میتوانیم بگوییم دستور کار وسیعی را پیش رو داریم.
رئیس جمهور روسیه تصریح کرد: از شما خواهش میکنم که سلام و بهترین آرزوی سلامتی را از طرف من خدمت رهبر معظم ایران آقای خامنهای منتقل کنید.
پوتین گفت: حمایتهای ایران و روسیه به عبور از تهدیدهای تروریستی در خاک سوریه کمک کرده است.
رئیس جمهور روسیه اظهار کرد: همکاری در سازمانهای منطقهای مانند پیمان شانگهای، گامهای مؤثری را میتواند در بخشهای مختلف بین کشورها و همچنین ایران و روسیه بردارد.
حضور و سخنرانی در نشست عمومی مجلس دوما، دیدار با ایرانیان مقیم روسیه و نشست هماندیشی با فعالان اقتصادی روس، بخشی از برنامههای رئیس جمهور در این سفر دو روزه خواهد بود.
همکاریهای ممتاز ایران و روسیه
وزیر امور خارجه کشورمان عصر دیروز در پایان دیدار رؤسای جمهور ایران و روسیه، تأکید کرد که در فصل نوین مناسبات، همکاریهای ممتاز رقم خواهد خورد. حسین امیرعبداللهیان در«توئیتر» نوشت: «در دیدار مهم، صمیمانه و طولانی مدت دکتر رئیسی و پوتین در کرملین، مناسبات تهران و مسکو در مسیر جدید، متنوع و پرشتاب قرار گرفت. در فصل نوین مناسبات، همکاریهای ممتاز رقم خواهد خورد. رؤسای دوکشور بر ترسیم نقشه راه بلند مدت توافق کردند. جهان آینده بر پایه چندجانبه گرایی میچرخد.»
آیتالله سیدابراهیم رئیسی روز گذشته درحالی به دعوت پوتین به مسکو سفر کرد که این، نخستین سفر دوجانبه رئیس جمهور کشورمان به کشوری دیگر است؛ آن هم کشوری که پس از چین، جمهوری اسلامی ایران درحال بازتعریف مجدد روابط و گسترش مناسبات با آن است.
در 5 ماهی که از فعالیت دولت سیزدهم گذشته است، رئیس جمهور دو سفر داشته است؛ تاجیکستان و ترکمنستان که هر دو باهدف محوری حضور در اجلاس شانگهای یا سازمان اکو بوده است. هرچند آن سفرها بیانگر نوع نگاه و رویکرد دولت نسبت به همسایگان و اساساً شرق جهان بوده است، اما این سفر به روسیه است که میتوان از آن به عنوان نخستین گام عینی برای تحقق رویکردهای دولت در سیاست خارجی و تقویت مناسبات همسایگی دانست. به عبارت دیگر، این همان سفری است که میتوان وزن شرق را در مناسبات سیاست خارجی ایران تقویت کند.
از همین رو بود که محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت این طور درباره این سفر گفت: «سفر آیتالله رئیسی به روسیه یکی از ابعاد تحول اساسی دولت در حوزه روابط بینالملل است.»
در عین حال، اینکه وزرای نفت و اقتصاد و دارایی، به علاوه وزیر خارجه آیتالله رئیسی را در این سفر همراهی میکنند، نشان دهنده چشماندازها و انتظارات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران از این سفر است. برپایه چنین تحولات و زمینههایی است که هم ناظران داخلی و هم تحلیلگران خارجی، سفر آیتالله رئیسی به روسیه را مهم و تعیین کننده ارزیابی میکنند؛ سفری که علاوه بر گسترش روابط، پایهگذاری جدید روابط سیاسی و مهمتر از آن، ریلگذاریهای جدی برای گسترش روابط اقتصادی مهمترین اهداف آن ارزیابی شده است.
نقطه عطف ارتقای مناسبات با روسیه
آیتالله رئیسی بامداد روز گذشته، پیش از عزیمت به مسکو، تصویری از چشماندازهای این سفر ارائه کرد. رئیس جمهور در فرودگاه مهرآباد با اشاره به اینکه این سفر به دعوت رئیس جمهور روسیه و در راستای ارتقای دیپلماسی همسایگی و منطقهای انجام میشود، اظهار کرد: به دنبال برقراری و تقویت ارتباط با همه همسایگان بویژه کشور روسیه در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و تجاری هستیم و این سفر میتواند نقطه عطفی برای ارتقا و تحکیم سطح مناسبات با روسیه باشد.
وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران، کشوری مستقل، مقتدر و صاحب نفوذ در منطقه و روسیه هم کشوری مهم و با قدرت و دارای نفوذ در منطقه است، اضافه کرد: همکاری و گفتوگوهای دو کشور مهم و دارای قدرت و نفوذ میتواند در ارتقای امنیت منطقه و روابط اقتصادی و تجاری مؤثر باشد.
رئیس جمهور به تقویت همکاری تهران و مسکو در مجامع سیاسی و اقتصادی منطقهای و به عضویت ایران در اجلاس شانگهای اشاره و اضافه کرد: در اجلاس شانگهای همکاریهای خوبی با همه کشورها بویژه با روسیه خواهیم داشت. در رابطه با مسأله اتحادیه اوراسیا هم روسیه نقش محوری دارد و همکاری دو کشور در این راستا میتواند به گامهای مؤثری در جهت ارتقای مسائل تجاری و اقتصادی بینجامد.
آیتالله رئیسی با بیان اینکه ایران و روسیه از منافع مشترک برخوردارند، گفت: وجود منافع مشترک و تعاملی بین تهران و مسکو در منطقه، امنیتساز است و جلوی یکجانبهگرایی در دنیا را خواهد گرفت. همچنین تعامل و همکاری متقابل دو کشور میتواند در وضعیت منطقهای و بینالمللی تأثیرگذار باشد.
رئیس جمهور با اشاره به وجود ظرفیتهای گسترده همکاری بین تهران و مسکو در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و انرژی، تصریح کرد: سطح کنونی همکاری تجاری و اقتصادی برای هیچکدام از دو کشور رضایتبخش نیست و لازم است ارتقا یافته و به سطح بسیار بالاتری برسد و امیدواریم این سفر بتواند در جهت تأمین منافع مشترک دو کشور که در عرصه منطقهای و جهانی تأثیرگذار است، گام مؤثری را به همراه خود داشته باشد.
دیدار گرم دو رئیس جمهور
آیتالله رئیسی در بدو ورود به فرودگاه «وونکووا» مسکو از سوی «نیکولای شولگینوف» وزیر انرژی روسیه و رئیس کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه و «ایگور مارگولوف» معاون وزیرخارجه این کشور مورد استقبال قرار گرفت. در مراسم استقبال، پس از نواخته شدن سرود ملی دو کشور، آیتالله رئیسی از یگان تشریفات مستقر در میدان سان دید. پس از آن، آیتالله رئیسی در نخستین برنامه این سفر دو روزه، در مسکو با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور فدراسیون روسیه در مسکو دیدار و گفتوگو کرد.
همـکاریهـــــای دوجانبــــــــه در عرصههای مختلف زیرساختی بویژه کریدور شمال- جنوب، همکاری در عرصه انرژی و بانکی و جهش تجارت بین دوکشور محورهای اصلی گفتوگوی رؤسای جمهور ایران و روسیه بود.
آیتالله رئیسی در این دیدار با اشاره به نقش تأثیرگذار دو قدرت ایران و روسیه در منطقه و جهان گفت: هیچ محدودیتی برای توسعه روابط با روسیه نداریم و روابط ممتاز تهران-مسکو در تراز مناسبات راهبردی است و ارتقا نیز خواهد یافت.
رئیس جمهور، ادراک مشترک دو کشور در مسائل منطقهای و بینالمللی را زمینهساز همکاریهای مشترک خواند و گفت: روابط ایران و روسیه در مسیر مناسبات راهبردی قرار دارد. رئیسی تعامل حداکثری با کشورهای همسایه و همپیمان را جزو اولویتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توصیف و اظهارکرد: تقویت همکاریهای دوجانبه ایران و روسیه، موجب رونق اقتصاد دو کشور و باعث افزایش امنیت منطقه و جهان خواهد شد.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه همکاری ایران با دولتهای مستقل، فارغ از تحولات بینالمللی گسترش مییابد، مبارزه با تروریسم و قاچاق سازمان یافته مواد مخدر را از محورهای همکاری مشترک دانست و گفت: تجربه موفق همکاری علیه تروریسم در سوریه میتواند در قفقاز و افغانستان هم به کار گرفته شود.
رئیس جمهور با تأکید بر تغییرناپذیری مرزها در قفقاز و حاکمیت ملی و ژئوپلیتیک منطقه، به ضرورت همکاری برای توسعه اقتصادی منطقه اشاره کرد و گفت: نفوذ ناتو با هر پوششی در قفقاز و آسیای مرکزی تهدید کننده منافع مشترک کشورهای مستقل است.
آیتالله رئیسی تنها راه ثبات و امنیت پایدار در افغانستان را تشکیل دولت فراگیر با حضور همه اقوام و گروهها دانست و خطاب به همتای روس گفت: ما از ۴۰ سال گذشته همانند شما در برابر امریکا ایستادهایم.
رئیسی، همکاری ایران و روسیه در مبارزه با تروریسم در سوریه را یک تجربه موفق خواند و ضمن تأکید بر حفظ تمامیت ارزی سوریه گفت: حاکمیت کامل دولت مرکزی بر همه سرزمین و مرزهای بینالمللی سوریه، تنها راه تأمین امنیت در سوریه است و چرخه باطل جابهجایی اشغالگر با تروریست و بالعکس در سوریه باید متوقف شود.
رئیس جمهور روند آستانه را چهارچوب مناسبی برای حل دیپلماتیک مسأله سوریه توصیف کرد.
در این دیدار طرفین تأکید کردند که مشکل اصلی جهان، دوری از معنویت است.
پیام پوتین به رهبر انقلاب
همچنین در آغاز نشست مشترک رؤسای جمهوری ایران و روسیه، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از آیتالله رئیسی، رئیس جمهوری کشورمان برای پذیرش سفر به مسکو با وجود شرایط همهگیری کرونا، با توجه به اهمیت مرحله فعلی در روابط بینالملل تشکر کرد.
پوتین بیان کرد: از زمان تحلیف جنابعالی، ما در تماس دائم هستیم اما در هر صورت ویدیوکنفرانس یا تماس تلفنی نمیتواند جای دیدار حضوری را بگیرد. میتوانیم بگوییم دستور کار وسیعی را پیش رو داریم.
رئیس جمهور روسیه تصریح کرد: از شما خواهش میکنم که سلام و بهترین آرزوی سلامتی را از طرف من خدمت رهبر معظم ایران آقای خامنهای منتقل کنید.
پوتین گفت: حمایتهای ایران و روسیه به عبور از تهدیدهای تروریستی در خاک سوریه کمک کرده است.
رئیس جمهور روسیه اظهار کرد: همکاری در سازمانهای منطقهای مانند پیمان شانگهای، گامهای مؤثری را میتواند در بخشهای مختلف بین کشورها و همچنین ایران و روسیه بردارد.
حضور و سخنرانی در نشست عمومی مجلس دوما، دیدار با ایرانیان مقیم روسیه و نشست هماندیشی با فعالان اقتصادی روس، بخشی از برنامههای رئیس جمهور در این سفر دو روزه خواهد بود.
همکاریهای ممتاز ایران و روسیه
وزیر امور خارجه کشورمان عصر دیروز در پایان دیدار رؤسای جمهور ایران و روسیه، تأکید کرد که در فصل نوین مناسبات، همکاریهای ممتاز رقم خواهد خورد. حسین امیرعبداللهیان در«توئیتر» نوشت: «در دیدار مهم، صمیمانه و طولانی مدت دکتر رئیسی و پوتین در کرملین، مناسبات تهران و مسکو در مسیر جدید، متنوع و پرشتاب قرار گرفت. در فصل نوین مناسبات، همکاریهای ممتاز رقم خواهد خورد. رؤسای دوکشور بر ترسیم نقشه راه بلند مدت توافق کردند. جهان آینده بر پایه چندجانبه گرایی میچرخد.»
بعد از رایزنی مقامات ایرانی، طالبان دو دریچه از سد کمالخان را باز کرد
هیرمند به هامون میرسد
شیما جهانبخش
خبرنگار
مردمی که تا همین چند وقت پیش فکر میکردند روزگار خوش «هامون» هم رفت و چسبید تنگ هزار و یک ایکاش و حسرت دیگر، این روزها با شنیدن صدای پای آب در چند قدمی این تالاب آرزوهایشان به امید تبدیل شده است. حالا آنها برای انداختن دوباره قایق در دل هامون لحظهشماری میکنند. حسن مرتضوی، معاون سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل خبر از باز شدن دریچههای سد کمالخان و جاری شدن آب به سمت مرزهای ایران داد و گفت: «در پی رایزنیهای جمهوری اسلامی ایران با طالبان در جریان سفر امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه طالبان به تهران دستور بازگشایی دریچههای سد کمالخان صادر شد.» مسئولان سیستان و بلوچستان در گفتوگو با «ایران» تأکید میکنند که حقابههای پرداختی از سوی افغانستان منهای سیلابها است. آنها همچنین خواستار ادامه رایزنیهای مسئولان جمهوری اسلامی با افغانستان برای جلوگیری از انحراف مسیر هامون شدند. انحراف مسیر هامون به سمت بخشی از زمینهای کشاورزی از جمله برنامههای غنی بود که دلنگرانی بیشتری از سد کمالخان در بخش سیستان ایران به وجود آورده است.
بر اساس معاهده هیرمند، سهم ایران از آب رودخانه هیرمند ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال و در حدود ۲۶ مترمکعب در ثانیه است که البته در ماهها و فصلهای مختلف، متفاوت است. از آنجا که این رودخانه از مناطق خشک و کمآب استان سیستان و بلوچستان میگذرد، در تأمین آب آشامیدنی، کشاورزی و صنعتی نقشی حیاتی ایفا میکند. اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان برخلاف تفاهمنامه دو کشور پس از افتتاح سد کمالخان اعلام کرد تنها در مقابل نفت به ایران آب میدهد.
رهاسازی آب از افغانستان به سمت ایران
«حسین مدرس خیابانی» استاندار سیستان و بلوچستان با اعلام خبر بازگشایی آب سد کمالخان افغانستان به «ایران» گفت: با پیگیریها و رایزنیهای انجام شده سرانجام دو دریچه تخلیه از بند کمالخان باز شد و بر اساس پیشبینیهای انجام شده تا پایان هفته جاری آب وارد خاک ایران میشود. مدرس خیابانی با ابراز امیدواری به ادامه این روند افزود: در توافقاتی که با دولت افغانستان داشتهایم، این کشور متعهد شده این جریان تا زمانی که حقابه ایران به طور کامل تأمین شود، ادامه داشته باشد. ما در تلاش هستیم با هدایت آب به سمت چاه نیمهها منابع آبی مورد نیاز برای منطقه سیستان را تأمین کنیم تا در سال 1401 مشکلی در این زمینه نداشته باشیم. وی ادامه داد: اگر حقابه هامون به طور کامل تأمین شود، یک میلیارد و 800 میلیمترمکعب در چاه نیمههای سیستان ذخیره میشود و ما در سال آینده مشکل آبی نخواهیم داشت.
استاندار سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: میدانیم مشکلات کمآبی استان تنها با یک دوره بازگشایی آب حل نمیشود. طبق اعلام مسئولان سفارت در هفتههای آتی مذاکرات مفصلی با حکومت مستقر در کابل برای رفع کامل مشکلات پیشآمده توسط حکومت سابق افغانستان برای آبهای مرزی مشترک، انجام خواهد شد.
مسیلها و کانالهای ورودی آب به ایران لایروبی شدهاند
«علیرضا شهرکی»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان نیز با اشاره به اینکه از 10 روز گذشته دستگاههای متولی تمام مسیرهای ورود آب هیرمند به سیستان را بررسی و موانع موجود را رفع کردهاند، به «ایران» گفت: با توجه به تجارب گذشته و همچنین حجم بارندگیهای اخیر در منطقه سیستان تمام مسیلها و کانالهای آب لایروبی شدهاند تا با مشکلی در مسیر آب رهاسازی شده از سوی افغانستان مواجه نشویم. از سوی دیگر از آنجایی که براساس اعلام سازمان هواشناسی احتمال بارندگی جدید در حوزه کشور افغانستان وجود دارد، مسئولان و دستگاههای ذیربط با حساسیت بالایی پیگیر کار هستند. وی با تأکید بر اینکه هماینک دغدغه خاصی برای ورود حجم آب پیشبینی شده به کشور نداریم، افزود: تمامی اعضای ستاد بحران، دهیاران، شوراها و معتمدان به صورت شبانهروزی در آمادهباش کامل هستند تا این سیلاب بدون خسارت به سمت تالاب هامون هدایت شود. با توجه به گزارشی که تا این لحظه داریم آب به سمت مرزهای کشورمان جاری شده و روزهای پایانی هفته با ورودی آب به کشورمان میتوانیم شاهد خوشحالی مردم سیستان باشیم.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان تصریح کرد: با حرکت آب و رهاسازی آن از سمت سد کمالخان تمام چاه نیمههای سیستان پر خواهد شد و امیدواریم مشکلی از نظر تأمین آب در سال آینده نداشته باشیم. البته باید به این نکته هم دقت شود تنها با مدیریت این آب میتوانیم سهم خوبی را برای ذخیرهسازی، کشاورزی و محیط زیست داشته باشیم.
آب روانه سیستان شد
«محمد سرگزی»، نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «ایران»، از بازگشایی آب سد کمالخان به سمت ایران خبر داد و اظهار داشت: با پیگیریها و رایزنیهای انجام شده از سوی استاندار و نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان و مسئولان وزارت خارجه با طرف افغانستانی سرانجام دریچههای تخلیه سد کمالخان بازگشایی و آب به سمت سیستان روانه شد. وی با تأکید بر اینکه سعهصدر مردم و تلاش مسئولان منجر به همراهی دولت افغانستان شد، افزود: در روزهای گذشته مردم سیستان موضوع روان شدن آب در رودخانه هیرمند را با حساسیت زیاد پیگیری کرده و راهکارهایی را برای ایجاد فشار و رهایی آب مطرح میکردند.
حقابه باید بدون لحاظ سیلاب و در زمان مناسب اخذ شود
سرگزی با اشاره به اینکه مردم استان از انحراف دوباره آب در افغانستان نگران هستند، افزود: مسئولان باید بدانند بازگشایی دریچههای سد کمالخان به تنهایی کافی نیست. ما به انحراف آب معترض هستیم، چراکه طبق اصول و حقوق جاری، کشور افغانستان حق انحراف آب رودخانه هیرمند را نداشته و نخواهد داشت. وی افزود: ضروری است دستگاه دیپلماسی کشور این موضوع را به صورت جدی دنبال کند، چرا که با توجه به خشکسالیهای متمادی و اهمیت آب این رودخانه برای مردم سیستان، به طور قطع نباید حتی مقدار کمی از آب هدر رود یا با انحراف مسیر اصلی رودخانه موجبات نگرانی مردم سیستان فراهم شود. این نماینده مردم ادامه داد: حقابه باید بدون لحاظ سیلابهای فصلی که کشور همسایه امکان کنترل آن را ندارد و البته در زمان مناسب اخذ شود. این موضوع براحتی از مفاد معاهده رودخانه هیرمند قابل احصاست، تا ما بتوانیم برنامهریزی دقیق برای بهرهبرداری از آن را داشته باشیم. رئیس مجمع نمایندگان سیستان و بلوچستان گفت: موضوع دیگری که دستگاه دیپلماسی باید در دستور کار قرار دهد، جلوگیری از ساخت بند بخش آباد روی رودخانه «فراه رود» است، چرا که این کار نقض آشکار حقوق مردم سیستان بوده و طبق طبقهبندی کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها، دریاچه هامون به عنوان تالاب ثبت شده و حفظ این تالاب از وظایف بینالمللی کشور همسایه است. در واقع این موضوع باید جدای از حقابه هیرمند مورد پیگیری قرار گیرد.
خبرنگار
مردمی که تا همین چند وقت پیش فکر میکردند روزگار خوش «هامون» هم رفت و چسبید تنگ هزار و یک ایکاش و حسرت دیگر، این روزها با شنیدن صدای پای آب در چند قدمی این تالاب آرزوهایشان به امید تبدیل شده است. حالا آنها برای انداختن دوباره قایق در دل هامون لحظهشماری میکنند. حسن مرتضوی، معاون سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل خبر از باز شدن دریچههای سد کمالخان و جاری شدن آب به سمت مرزهای ایران داد و گفت: «در پی رایزنیهای جمهوری اسلامی ایران با طالبان در جریان سفر امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه طالبان به تهران دستور بازگشایی دریچههای سد کمالخان صادر شد.» مسئولان سیستان و بلوچستان در گفتوگو با «ایران» تأکید میکنند که حقابههای پرداختی از سوی افغانستان منهای سیلابها است. آنها همچنین خواستار ادامه رایزنیهای مسئولان جمهوری اسلامی با افغانستان برای جلوگیری از انحراف مسیر هامون شدند. انحراف مسیر هامون به سمت بخشی از زمینهای کشاورزی از جمله برنامههای غنی بود که دلنگرانی بیشتری از سد کمالخان در بخش سیستان ایران به وجود آورده است.
بر اساس معاهده هیرمند، سهم ایران از آب رودخانه هیرمند ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال و در حدود ۲۶ مترمکعب در ثانیه است که البته در ماهها و فصلهای مختلف، متفاوت است. از آنجا که این رودخانه از مناطق خشک و کمآب استان سیستان و بلوچستان میگذرد، در تأمین آب آشامیدنی، کشاورزی و صنعتی نقشی حیاتی ایفا میکند. اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان برخلاف تفاهمنامه دو کشور پس از افتتاح سد کمالخان اعلام کرد تنها در مقابل نفت به ایران آب میدهد.
رهاسازی آب از افغانستان به سمت ایران
«حسین مدرس خیابانی» استاندار سیستان و بلوچستان با اعلام خبر بازگشایی آب سد کمالخان افغانستان به «ایران» گفت: با پیگیریها و رایزنیهای انجام شده سرانجام دو دریچه تخلیه از بند کمالخان باز شد و بر اساس پیشبینیهای انجام شده تا پایان هفته جاری آب وارد خاک ایران میشود. مدرس خیابانی با ابراز امیدواری به ادامه این روند افزود: در توافقاتی که با دولت افغانستان داشتهایم، این کشور متعهد شده این جریان تا زمانی که حقابه ایران به طور کامل تأمین شود، ادامه داشته باشد. ما در تلاش هستیم با هدایت آب به سمت چاه نیمهها منابع آبی مورد نیاز برای منطقه سیستان را تأمین کنیم تا در سال 1401 مشکلی در این زمینه نداشته باشیم. وی ادامه داد: اگر حقابه هامون به طور کامل تأمین شود، یک میلیارد و 800 میلیمترمکعب در چاه نیمههای سیستان ذخیره میشود و ما در سال آینده مشکل آبی نخواهیم داشت.
استاندار سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: میدانیم مشکلات کمآبی استان تنها با یک دوره بازگشایی آب حل نمیشود. طبق اعلام مسئولان سفارت در هفتههای آتی مذاکرات مفصلی با حکومت مستقر در کابل برای رفع کامل مشکلات پیشآمده توسط حکومت سابق افغانستان برای آبهای مرزی مشترک، انجام خواهد شد.
مسیلها و کانالهای ورودی آب به ایران لایروبی شدهاند
«علیرضا شهرکی»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان نیز با اشاره به اینکه از 10 روز گذشته دستگاههای متولی تمام مسیرهای ورود آب هیرمند به سیستان را بررسی و موانع موجود را رفع کردهاند، به «ایران» گفت: با توجه به تجارب گذشته و همچنین حجم بارندگیهای اخیر در منطقه سیستان تمام مسیلها و کانالهای آب لایروبی شدهاند تا با مشکلی در مسیر آب رهاسازی شده از سوی افغانستان مواجه نشویم. از سوی دیگر از آنجایی که براساس اعلام سازمان هواشناسی احتمال بارندگی جدید در حوزه کشور افغانستان وجود دارد، مسئولان و دستگاههای ذیربط با حساسیت بالایی پیگیر کار هستند. وی با تأکید بر اینکه هماینک دغدغه خاصی برای ورود حجم آب پیشبینی شده به کشور نداریم، افزود: تمامی اعضای ستاد بحران، دهیاران، شوراها و معتمدان به صورت شبانهروزی در آمادهباش کامل هستند تا این سیلاب بدون خسارت به سمت تالاب هامون هدایت شود. با توجه به گزارشی که تا این لحظه داریم آب به سمت مرزهای کشورمان جاری شده و روزهای پایانی هفته با ورودی آب به کشورمان میتوانیم شاهد خوشحالی مردم سیستان باشیم.
مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان تصریح کرد: با حرکت آب و رهاسازی آن از سمت سد کمالخان تمام چاه نیمههای سیستان پر خواهد شد و امیدواریم مشکلی از نظر تأمین آب در سال آینده نداشته باشیم. البته باید به این نکته هم دقت شود تنها با مدیریت این آب میتوانیم سهم خوبی را برای ذخیرهسازی، کشاورزی و محیط زیست داشته باشیم.
آب روانه سیستان شد
«محمد سرگزی»، نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «ایران»، از بازگشایی آب سد کمالخان به سمت ایران خبر داد و اظهار داشت: با پیگیریها و رایزنیهای انجام شده از سوی استاندار و نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان و مسئولان وزارت خارجه با طرف افغانستانی سرانجام دریچههای تخلیه سد کمالخان بازگشایی و آب به سمت سیستان روانه شد. وی با تأکید بر اینکه سعهصدر مردم و تلاش مسئولان منجر به همراهی دولت افغانستان شد، افزود: در روزهای گذشته مردم سیستان موضوع روان شدن آب در رودخانه هیرمند را با حساسیت زیاد پیگیری کرده و راهکارهایی را برای ایجاد فشار و رهایی آب مطرح میکردند.
حقابه باید بدون لحاظ سیلاب و در زمان مناسب اخذ شود
سرگزی با اشاره به اینکه مردم استان از انحراف دوباره آب در افغانستان نگران هستند، افزود: مسئولان باید بدانند بازگشایی دریچههای سد کمالخان به تنهایی کافی نیست. ما به انحراف آب معترض هستیم، چراکه طبق اصول و حقوق جاری، کشور افغانستان حق انحراف آب رودخانه هیرمند را نداشته و نخواهد داشت. وی افزود: ضروری است دستگاه دیپلماسی کشور این موضوع را به صورت جدی دنبال کند، چرا که با توجه به خشکسالیهای متمادی و اهمیت آب این رودخانه برای مردم سیستان، به طور قطع نباید حتی مقدار کمی از آب هدر رود یا با انحراف مسیر اصلی رودخانه موجبات نگرانی مردم سیستان فراهم شود. این نماینده مردم ادامه داد: حقابه باید بدون لحاظ سیلابهای فصلی که کشور همسایه امکان کنترل آن را ندارد و البته در زمان مناسب اخذ شود. این موضوع براحتی از مفاد معاهده رودخانه هیرمند قابل احصاست، تا ما بتوانیم برنامهریزی دقیق برای بهرهبرداری از آن را داشته باشیم. رئیس مجمع نمایندگان سیستان و بلوچستان گفت: موضوع دیگری که دستگاه دیپلماسی باید در دستور کار قرار دهد، جلوگیری از ساخت بند بخش آباد روی رودخانه «فراه رود» است، چرا که این کار نقض آشکار حقوق مردم سیستان بوده و طبق طبقهبندی کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها، دریاچه هامون به عنوان تالاب ثبت شده و حفظ این تالاب از وظایف بینالمللی کشور همسایه است. در واقع این موضوع باید جدای از حقابه هیرمند مورد پیگیری قرار گیرد.
استاد اقتصاد انرژی دانشگاه تجارت ESCP اروپا در گفت وگو با «ایران»:
قیمت نفت بزودی از 100 دلار هم عبور می کند
گروه اقتصادی / در حالی که صادرات نفت ایران در ماههای اخیر افزایشی حدود 40 درصدی داشته، قیمت نفت خام نیز در بازارهای جهانی روندی صعودی را در پیش گرفته است و مجموع این عوامل از افزایش بیشتر درآمدهای نفتی ایران در ماه جاری و احتمالاً ماههای آتی خبر میدهد.
بررسی معاملات آتی بازار جهانی نفت خام نشان میدهد که در روز گذشته ارزش معاملاتی نفت خام به بیش از 88 دلار در بشکه رسید. به این ترتیب که در زمان تنظیم این گزارش، ارزش معاملات آتی شاخص برنت 88 دلار و 33 سنت در بشکه و شاخص WTI نیز 86 دلار و 47 سنت در بشکه بود. درخصوص دلایل اصلی این افزایش قیمت، ممدوح سلامه اقتصاددان بینالمللی انرژی به «ایران» توضیح میدهد که «بحران عرضه جهانی نفت عامل این روند صعودی قیمتهاست. کاهش قیمت نفت طی سال 2020 به سبب بحران همهگیری کرونا موجب کاهش سرمایهگذاریهای در بالادست صنعت نفت شده و این مسأله در کنار مدیریت عرضه اوپک پلاس شرایطی را رقم زده که قیمت نفت اکنون در آستانه 90 دلار در بشکه و در مسیر بشکهای 100 دلار باشد. قیمتهای کنونی از سال 2014 بی سابقه بوده است.»
سلامه پیشبینی میکند که قیمت نفت بزودی از مرز 100 دلار در هر بشکه نیز عبور کند و پس از مدتی دوباره با افزایش عرضه نفت قیمتها نزولی شود. در همین حال، بانک امریکایی گلدمن ساکس نیز پیشبینی میکند که قیمت نفت امسال به بیش از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه خواهد رسید.
به گزارش رویترز، تحلیلگران گلدمن ساکس برآورد کردند که قیمت نفت خام برنت امسال افزایش مییابد و به بیش از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه میرسد و مشکل کمبود نفت در بازار نیز باقی میماند، چرا که تأثیر سویه امیکرون ویروس کرونا بسیار کمتر از حد انتظار بوده است. این بانک انتظار دارد که مصرف جهانی نفت در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال ۲۰۲۱، ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز افزایش یابد و در سه ماه چهارم امسال به ۱۰۱ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز برسد.
مسأله دیگر، میزان عرضه نفت اوپک پلاس است که اگرچه روند تسهیل توافق کاهش تولید نفت ماهانه دنبال میشود اما احتمالاً تولید سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و متحدانش (ائتلاف اوپکپلاس) در سال ۲۰۲۲، باز هم بسیار کمتر از سهمیههای اعلام شده این ائتلاف باشد و عرضه نفت اوپک پلاس در ۹ ماه آینده تنها ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز افزایش یابد. پیشبینی گلدمن ساکس این است که قیمت نفت خام برنت در سه ماه نخست امسال ۹۰ دلار برای هر بشکه، در سه ماه دوم ۹۵ دلار برای هر بشکه و در نیمه دوم امسال ۱۰۰ دلار برای هر بشکه شود.
دلایل جانبی افزایش قیمت نفت
در افزایش پیاپی قیمت نفت در روزهای اخیر انتقال نفت از عراق به ترکیه بهدلیل تعطیلی خط لوله کرکوک - جیهان نقش داشته است. نگرانیهای موجود درباره چشمانداز عرضه این افزایش را رقم زده است که همراستا با سایر عوامل مؤثر بر کاهش عرضه نفت در جهان است.
در همین حال سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در گزارش اخیر ماهانه خود از خوشبینی نسبت به رشد قابل توجه تقاضای جهانی نفت در سال ۲۰۲۲ با وجود شیوع سویه امیکرون و افزایش نرخهای بهره خبر میدهد و تأکید میکند که مصرف نفت در سه ماه سوم امسال از مرز ۱۰۰ میلیون بشکه در روز عبور میکند.
درآمدهای نفتی ایران برمدار صعودی
اوپک در تازهترین گزارش خود از رشد چشمگیر قیمت و حجم نفت تولیدی ایران در سال گذشته میلادی نیز خبر میدهد اما علاوه بر افزایش تعداد بشکههای نفت صادراتی، قیمت نفت نیز بر درآمدهای ارزی کشور مؤثر است. به این ترتیب، با افزایش قیمت نفت خام و ادامهدار بودن این روند در ماههای آتی، میتوان انتظار داشت که درآمدهای نفتی ایران نیز روند افزایشی خود را ادامه دهد. بر اساس گزارش اوپک که روز سهشنبه ۲۸ دی منتشر شد، متوسط قیمت نفت ایران در سال ۲۰۲۱ حدود ۷۰ دلار بوده که ۷۱ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ است. تولید نفت ایران نیز با رشدی ۲۱ درصدی به دو میلیون و ۴۰۴ هزار بشکه در روز رسیده است که البته این رقم برمبنای گزارش منابع ثانویه بازار نفت است و در دوره تحریم دقیق نیست.
اکنون قیمت سبد نفتی اوپک از ۸۸ دلار برای هر بشکه عبور کرده است و به همین سبب قیمت نفت صادراتی ایران نیز در ارقام بالاتری تعریف میشود.
کارشناسان و فعالان بازار جهانی نفت خام بر این باورند که در شرایط کنونی قیمتها، تحریمهای نفتی ایران به ضرر مصرفکنندگان است و به همین جهت امریکا را در پیدایش وضع فعلی قیمتهای انرژی مقصر میدانند. به طوری که فریدون برکشلی، کارشناس بازار نفت به «ایران» میگوید: «اکنون امریکا برای کاهش تحریم نفتی ایران تحت فشار است.»
گفتنی است، درآمدهای نفتی ایران در نیمه نخست امسال به 18 میلیارد و 677 میلیون دلار رسید که 10 میلیارد دلار بیشتر از درآمدهای نفتی 6 ماه نخست 1399 بوده است. پیشبینی میشود که در نیمه دوم 1400 میزان درآمدهای نفتی ایران از این رقم نیز بیشتر باشد، چرا که با بازاریابی گسترده، صادرات نفت ایران بیشتر و بازار نفت آن بزرگتر شده است. ضمن آنکه تمام این درآمد ارزی وصول میشود و معوقهای ندارد.
بررسی معاملات آتی بازار جهانی نفت خام نشان میدهد که در روز گذشته ارزش معاملاتی نفت خام به بیش از 88 دلار در بشکه رسید. به این ترتیب که در زمان تنظیم این گزارش، ارزش معاملات آتی شاخص برنت 88 دلار و 33 سنت در بشکه و شاخص WTI نیز 86 دلار و 47 سنت در بشکه بود. درخصوص دلایل اصلی این افزایش قیمت، ممدوح سلامه اقتصاددان بینالمللی انرژی به «ایران» توضیح میدهد که «بحران عرضه جهانی نفت عامل این روند صعودی قیمتهاست. کاهش قیمت نفت طی سال 2020 به سبب بحران همهگیری کرونا موجب کاهش سرمایهگذاریهای در بالادست صنعت نفت شده و این مسأله در کنار مدیریت عرضه اوپک پلاس شرایطی را رقم زده که قیمت نفت اکنون در آستانه 90 دلار در بشکه و در مسیر بشکهای 100 دلار باشد. قیمتهای کنونی از سال 2014 بی سابقه بوده است.»
سلامه پیشبینی میکند که قیمت نفت بزودی از مرز 100 دلار در هر بشکه نیز عبور کند و پس از مدتی دوباره با افزایش عرضه نفت قیمتها نزولی شود. در همین حال، بانک امریکایی گلدمن ساکس نیز پیشبینی میکند که قیمت نفت امسال به بیش از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه خواهد رسید.
به گزارش رویترز، تحلیلگران گلدمن ساکس برآورد کردند که قیمت نفت خام برنت امسال افزایش مییابد و به بیش از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه میرسد و مشکل کمبود نفت در بازار نیز باقی میماند، چرا که تأثیر سویه امیکرون ویروس کرونا بسیار کمتر از حد انتظار بوده است. این بانک انتظار دارد که مصرف جهانی نفت در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال ۲۰۲۱، ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز افزایش یابد و در سه ماه چهارم امسال به ۱۰۱ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز برسد.
مسأله دیگر، میزان عرضه نفت اوپک پلاس است که اگرچه روند تسهیل توافق کاهش تولید نفت ماهانه دنبال میشود اما احتمالاً تولید سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و متحدانش (ائتلاف اوپکپلاس) در سال ۲۰۲۲، باز هم بسیار کمتر از سهمیههای اعلام شده این ائتلاف باشد و عرضه نفت اوپک پلاس در ۹ ماه آینده تنها ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز افزایش یابد. پیشبینی گلدمن ساکس این است که قیمت نفت خام برنت در سه ماه نخست امسال ۹۰ دلار برای هر بشکه، در سه ماه دوم ۹۵ دلار برای هر بشکه و در نیمه دوم امسال ۱۰۰ دلار برای هر بشکه شود.
دلایل جانبی افزایش قیمت نفت
در افزایش پیاپی قیمت نفت در روزهای اخیر انتقال نفت از عراق به ترکیه بهدلیل تعطیلی خط لوله کرکوک - جیهان نقش داشته است. نگرانیهای موجود درباره چشمانداز عرضه این افزایش را رقم زده است که همراستا با سایر عوامل مؤثر بر کاهش عرضه نفت در جهان است.
در همین حال سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در گزارش اخیر ماهانه خود از خوشبینی نسبت به رشد قابل توجه تقاضای جهانی نفت در سال ۲۰۲۲ با وجود شیوع سویه امیکرون و افزایش نرخهای بهره خبر میدهد و تأکید میکند که مصرف نفت در سه ماه سوم امسال از مرز ۱۰۰ میلیون بشکه در روز عبور میکند.
درآمدهای نفتی ایران برمدار صعودی
اوپک در تازهترین گزارش خود از رشد چشمگیر قیمت و حجم نفت تولیدی ایران در سال گذشته میلادی نیز خبر میدهد اما علاوه بر افزایش تعداد بشکههای نفت صادراتی، قیمت نفت نیز بر درآمدهای ارزی کشور مؤثر است. به این ترتیب، با افزایش قیمت نفت خام و ادامهدار بودن این روند در ماههای آتی، میتوان انتظار داشت که درآمدهای نفتی ایران نیز روند افزایشی خود را ادامه دهد. بر اساس گزارش اوپک که روز سهشنبه ۲۸ دی منتشر شد، متوسط قیمت نفت ایران در سال ۲۰۲۱ حدود ۷۰ دلار بوده که ۷۱ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ است. تولید نفت ایران نیز با رشدی ۲۱ درصدی به دو میلیون و ۴۰۴ هزار بشکه در روز رسیده است که البته این رقم برمبنای گزارش منابع ثانویه بازار نفت است و در دوره تحریم دقیق نیست.
اکنون قیمت سبد نفتی اوپک از ۸۸ دلار برای هر بشکه عبور کرده است و به همین سبب قیمت نفت صادراتی ایران نیز در ارقام بالاتری تعریف میشود.
کارشناسان و فعالان بازار جهانی نفت خام بر این باورند که در شرایط کنونی قیمتها، تحریمهای نفتی ایران به ضرر مصرفکنندگان است و به همین جهت امریکا را در پیدایش وضع فعلی قیمتهای انرژی مقصر میدانند. به طوری که فریدون برکشلی، کارشناس بازار نفت به «ایران» میگوید: «اکنون امریکا برای کاهش تحریم نفتی ایران تحت فشار است.»
گفتنی است، درآمدهای نفتی ایران در نیمه نخست امسال به 18 میلیارد و 677 میلیون دلار رسید که 10 میلیارد دلار بیشتر از درآمدهای نفتی 6 ماه نخست 1399 بوده است. پیشبینی میشود که در نیمه دوم 1400 میزان درآمدهای نفتی ایران از این رقم نیز بیشتر باشد، چرا که با بازاریابی گسترده، صادرات نفت ایران بیشتر و بازار نفت آن بزرگتر شده است. ضمن آنکه تمام این درآمد ارزی وصول میشود و معوقهای ندارد.
گزارش «ایران» از نرخگذاری پیشنهادی خدمات پزشکی
شائبههای یک افزایش!
فریبا خان احمدی
خبرنگار
زمزمههای افزایش 60 درصدی تعرفههای خدمات پزشکی و شنیدن خبرهای متفاوت قیمت ویزیت پزشکان عمومی و متخصص، بسیاری از مردم را کنجکاو کرده که بدانند برای سلامتیشان در سال آینده چقدر باید هزینه کنند. با اینکه هنوز تعیین تکلیف قیمت خدمات پزشکی در حد رایزنی است اما این روزها فضای مجازی پر شده از برخی شائبههایی که به بالا رفتن نرخ خدمات درمان اشاره دارد. با اینکه شورای عالی بیمه (توزیع میزان افزایش به تفکیک نوع خدمات براساس مصوبه شورای عالی بیمه تعیین میشود و اعداد و ارقام تعرفهها بسته به نوع خدمات در بخشهای مختلف در این شورا تصمیمگیری میشود) از بالا رفتن سهم بیمهها در جریان افزایش نرخ خدمات پزشکی سخن میگوید اما در مقابل وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی به عنوان فروشندگان خدمات درمانی و پزشکی، دلیل پیشنهاد افزایش 60 درصدی نرخ خدمات، بویژه در بخش خصوصی را میزان تورم عنوان میکنند. استدلال فروشندگان خدمات درمانی این است که وقتی میانگین تورم بر اساس آمارهای بانک مرکزی تا آخر اسفندماه 48 درصد برآورد شده است، برای حفظ تابآوری نظام سلامت بویژه در حوزه مراجعات سرپایی و سرپا نگه داشتن مطبها باید تعرفههای خدمات پزشکی نیز همسو با تورم افزایش پیدا کند. اما هنوز این 48 درصد تا 60 درصد فاصله دارد و میگویند علاوه بر این باید برای تقویت انگیزه پزشکان بخصوص پزشکان عمومی برای کار در مطبها تفاوت میزان درآمد در بخش مراجعات سرپایی و ارائه خدمات زیبایی و تزریق ژل و بوتاکس را کاهش داد که راهحل کاهش این تفاوت افزایش نرخ خدمات پزشکان عمومی در بخش خصوصی است. در واقع دلیل این افزایش 60 درصدی گویا این است که پزشک عمومی یا متخصص سمت راههای کسب درآمد بیشتر مثل خدمات زیبایی که این روزها بسیار فراوان شده است، نرود!
البته در حالی افزایش تعرفه 60 درصدی پزشکان مطرح شده است که در واقع نتایج رایزنیهای وزارت بهداشــــت، ســازمانهای بیمهگـــر، سازمان نظام پزشکی و شورای عالی بیمه افزایش 28/5 درصدی قیمت خدمات پزشکی است و این افزایش نیز هنوز ملاک نیست و نرخ خدمات پزشکی پس از تصویب در شورای عالی پزشکی در نهایت پس از بررسی در سازمان برنامه و بودجه برای تصویب نهایی به هیأت دولت واگذار میشود. یعنی هنوز هیچ رقمی برای تعرفه پزشکی تصویب نشده است!
افزایش 60 درصدی یا 10 درصدی تعرفه پزشکی؟
در هر حال تعرفههای پزشکی که باید براساس قانون، قبل از آغاز سال جدید تعیین و ابلاغ شود به دلیل اختلاف نظرهای وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی و شورای عالی بیمه هنوز در صف انتظار ابلاغ رسمی به مردم ایستاده است. برخلاف گمانهزنیهایی که از سوی کاربران شبکههای اجتماعی درباره سناریوی افزایش 60 درصدی تعرفههای خدمات پزشکی از سوی سازمان نظام پزشکی کشور اعلام میشود، نه تنها این سناریو در شورای عالی بیمه رأی نیاورده بلکه آنطور که معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی به «ایران» خبر میدهد، پیشنهاد شورای عالی بیمه افزایش 28 و نیم درصدی تعرفههای خدمات پزشکی در سال 1401 است و طبق آنچه که شنیدهها نشان میدهد، گویا سازمان برنامه و بودجه در نهایت با رشد 10 درصدی تعرفه خدمات پزشکی موافقت خواهد کرد. هر چند مخالفان و موافقان بسیاری در دو سوی میزان افزایش این تعرفهها وجود دارد. عدهای میگویند افزایش تنها 10 درصدی خدمات پزشکی در هیأت وزیران خسارات جدی را در حوزه ارائه خدمات پزشکی از جمله کاهش کیفیت خدمات پزشکی، افزایش تخلف و زیرمیزی و مهاجرت پزشکان عمومی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و هدایت پزشکان عمومی و برخی متخصصها برای راهاندازی کلینیکهای زیبایی را در پی خواهد داشت. عده بسیاری نیز به جیب مردم و هزینهای که باید برای سلامت خود کنند، توجه دارند.
در هر صورت رقمهای پیشنهادی سازمان نظام پزشکی اعلام شده و شورای عالی بیمه با پیشنهاد سازمان نظام پزشکی یعنی افزایش 60 درصدی قیمت خدمات پزشکی مخالفت کرده است. طبق گفته سجاد رضوی دبیر شورای عالی بیمه، «جزء حرفهای» تعرفه خدمات پزشکی مطابق با حقوق کارگرها و کارمندان تعریف میشود؛ یعنی اینطور نیست که حقوق یک کارگر 4 میلیون تومان در ماه باشد و ما یکمرتبه «جزء حرفهای» خدمات پزشکی را 60 درصد افزایش دهیم. گرچه بسیاری از پزشکان میگویند به دلیل تأخیر در پرداختیها و کسورات سازمانهای بیمهگر از قرارداد با بیمهها اجتناب میکنند اما در آن سوی ماجرا بیماران معتقدند دعوای بین بیمهها و ارائه دهندگان خدمات درمانی دامنگیر آنها میشود و به دلیل آنکه سازمانهای بیمهگر برای پرداخت کسوراتشان کم میگذارند حق ویزیتهای 100هزار تومانی را برنمیتابند و این میزان رشد را موجب بهتزدگی دهکهای پایین جامعه میدانند. با همه این اوصاف قرار نیست قبل از تصمیمگیری هیأت وزیران رقم افزایش تعرفههای سال 1401 اعلام شود اما این نگرانی در بین کاربران شبکههای اجتماعی و مردم دیده میشود که وقتی همه چیز گران شده است سهم پرداختی مردم در این بخش چه میزان خواهد بود.
شهروندان درباره نرخ تعرفههای پزشکی چه میگویند؟
گفتوگوی ما با برخی بیماران نشان میدهد مراجعهکنندگان به مطبهای پزشکی بلاتکلیف ماندهاند. نمیدانند فهرست تعرفههای قانونی را که از سوی وزارت بهداشت اعلام شده باور کنند یا قیمتی که پزشکان متخصص برای خودشان تعریف کردهاند. در فهرستی که هر سال از تعرفههای خدمات پزشکی منتشر میشود قیمتها با آنچه در برخی مطبها دریافت میشود، گاهی تفاوت قابل توجهی دارد. خانم صادقی 36 ساله میگوید: تعرفه ویزیت پزشک متخصص مشخص است اما وقتی منشی روانپزشک کارت میکشد جلسه اول 300 هزار تومان حساب میکند. چون پزشک 10 دقیقه بیشتر قرار است از بیمار شرح حال بگیرد. از طرفی بیشتر پزشکان طرف قرارداد با بیمهها نیستند و اصلاً بیمه تأمین اجتماعی را نمیپذیرند، بنابراین بیمار مجبور است برای معاینه 15 دقیقهای 300 هزار تومان پرداخت کند.
کاهش مدت زمان معاینه پزشک و افزایش تقاضای القایی، یکی دیگر از گلایههای بیماران است. خانم حمیدی میگوید: با سردرد و حالت تهوع بسیار زیاد به درمانگاه یکی از بیمارستانها مراجعه کردم، بعد از مدت زمان طولانی انتظار در نهایت پزشک بدون آنکه نگاهی به صورتم بیندازد، گفت کرونا داری برو تست بده. در نهایت به دلیل افت فشار پرستار سریع سرم زد و از بیمارستان خارج شدم.
اعتراض بیماران متوجه این موضوع است که چرا پزشکان هیچ شرح حال و معاینهای از بیمار نمیگیرند و بلافاصله انجام سونوگرافی یا امآرآی یا انواع آزمایشها را برایشان تجویز میکنند. تفاوت این ماجرا زمانی که ماجرا به بیماریهای زنان و گوارش میرسد، عجیبتر هم میشود. بیماران میگویند پزشکان انگار پشت در اتاق مطبها یا کلینیکهای سرپایی منتظر ایستادهاند. پزشکان اکثر بیمارانشان را همان جا سونوگرافی میکنند یا سریع آندوسکوپی و کولونوسکپی انجام میدهند. محسن از بیماران مبتلا به کبد چرب معتقد است افزایش هزینههای ویزیت موجب میشود بیماران مراجعه بهنگام و غربالگری را نادیده بگیرند و نتیجه آن افزایش سرطانها و بیماریهای درازمدت خواهد بود. باید سقف بیمهها را زیاد کنند و پزشکان زمان بیشتری برای ویزیت بیمارانشان بگذارند تا مردم کمتر آسیب ببینند.
تعرفهگذاری بر چه مبنایی است؟
علی سالاریان، معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی در پاسخ به اینکه ملاک و معیار پیشنهاد افزایش 60 درصدی تعرفه خدمات پزشکی به شورای عالی بیمه بر چه اساسی بود. به «ایران» میگوید: تعرفهگذاری برمبنای تورم سالانه رقم مشخصی دارد. طبق اعلام بانک مرکزی تا اسفند ماه تورم 49 درصد تقریباً برآورد شده است. در حوزه تجهیزات پزشکی تورم دو برابر کالاهای عادی است. کیتهای آزمایشگاهی مرتبط با سلامت بین 200 تا 500 درصد افزایش قیمت داشتهاند. بنابراین حساب و کتاب تعرفههای خدمات درمانی با در نظر گرفتن استهلاک سالانه تجهیزات پزشکی و در «جزء حرفهای» تعرفههای پزشکی طبق حقوق کارگری برآورد میشود. برآیند اینها عددی حدود 60 درصد است که به آن رسیدیم و آنچه در شورای عالی بیمه مصوب شد هیچ منطقی پشتش نیست. عدد شورای عالی بیمه افزایش 28/5 درصدی تعرفههای پزشکی است. گرچه که این عدد بر اساس مقدار بودجه بیمهها پیشنهاد شده است ولی بعد از تأیید در سازمان برنامه و بودجه و تصویب در هیأت دولت ابلاغ میشود.
سالاریان در ادامه میافزاید: در جلسهای که با شورای عالی بیمه داشتیم، برخیها تابآوری مطبها را دلیل عدد افزایش 60 درصدی تعرفهها از سوی سازمان نظام پزشکی و پیشنهاد معاون درمان وزیر اعلام کردهاند. مشکل این است که بیمهها براساس پول جیبهایشان، عدد را تعیین میکنند. سازمانهای بیمهگر عنوان کردند حداکثر 10 درصد افزایش بودجه خواهیم داشت. بنابراین منابع و مصارف وجود دارد و سمت و سو را به سمت بیمهها سوق دادند که متأسفانه آن هم داده نمیشود. در حالی که اصل بر این است که کارگر و کارمند بیمه شده دغدغه درمان نداشته باشد. آسیب چنین پیشنهادی افزایش زیر میزی، ازدحام در درمانگاههای دولتی و ایجاد تقاضای القایی خواهد بود، درحالی که اگر بیمه علمی رفتار کند و حق و حقوق پزشک را درست بدهد درمان بهتری خواهیم داشت و درمان القایی کمتر خواهد بود. امروز در بیمارستانهای دولتی «پزشکان طرحی ضریب کا» بعد از تعهداتشان در بیمارستان نمیمانند و در بخش خصوصی هم جذب نمیشوند. جلسات ما در کمیسیون ماده 20 مربوط به تأسیس و تعطیلی مؤسسات نشان میدهد در هر کدام از جلسات 20 تا 30 آزمایشگاه تشخیص طبی بسته میشود چون تعرفه خدمت ثابت مانده و کیت و دستگاهها چند برابر شده است. لوله آزمایشگاه از 500 تومان به 3 هزار تومان رسیده است. تابآوری مؤسسههای پزشکی با این رقم امکان ندارد ایجاد شود و زمینه برای تخلف پزشکان فراهم است. در حالی که همه ما از فضای نظارت و عدم تعهد ناراحت هستیم و این گونه نیست ویزیت را کسی دلبخواه بگیرد بلکه پیگیری و برخورد میشود.
وی در ادامه درباره ملاک شورای عالی بیمه برای افزایش 28/5 درصدی تعرفهها هم توضیح میدهد: پاسخگویی به بیش از 70 درصد مراجعات سرپایی در مطبهای سرپایی است که سرمایه بزرگی است و هر مطب گره از کار بیماران باز میکند. هیچ منطقی جز پول در جیب بیمهها برای رسیدن به این عدد وجود نداشته است. تعرفه خدمات پزشکی فقط ویزیت و «جزء حرفهای» و مهارت پزشک نیست بلکه «جزء فنی» تعرفهها چند برابر شده است. ویزیت پزشک در افغانستان صد هزار تومان است. ویزیت در ترکیه چند میلیون تومان است. (200 دلار در بخش خصوصی). در حالی که خط فقر زیر 10 میلیون تومان برآورد شده است و «جزء حرفهای» تعرفه پزشکی هم اصلاً این قیمتهایی نیست که مطرح میکنند. ما تابآوری را مطرح کردیم تا مطبها سرپا بمانند، مطب جدیدی تأسیس شود و جوانان بلافاصله بعد فارغالتحصیلی به فکر مهاجرت نیفتند. اگر این رقم 28/5 درصد مصوب شود، ویزیت پزشک عمومی 65 هزار تومان میشود (اگر این پزشک 25 روز در ماه کار کند و هر روز 10 مریض ببیند، 15 میلیون تومان درآمد دارد که در کمترین حالت 5 میلیون اجاره و 4 میلیون به منشی و آب و برق میدهد و در نهایت 4 میلیون به جیب پزشک میرود). دریافتی پزشک متخصص 105 هزار تومان و فوق تخصص 130 هزار تومان میشود.
او درباره خروج پزشکان از قرارداد با سازمانهای بیمهگر نیز عنوان میکند: بیمهها به خاطر محدودیت بودجه وارد قرارداد با پزشکان جدید نمیشوند و به بهانههای مختلف قرارداد را فسخ میکنند. در حالی که پزشک هر اندازه بیمار طرف قرارداد با بیمه بیشتری داشته باشد، بازار بهتری هم خواهد داشت. از طرفی دیرکرد کسورات و عدم قرارداد با بیمهها و بهانههای نسخهنویسی الکترونیک باعث میشود پزشک عطای بیمه را به لقایش ببخشد. خیلی از اوقات شده مردم با در دسترس داشتن دفترچه بیمه به پزشک مراجعه میکنند. نسخ الکترونیک شده و نسخه در سیستم داروخانه هست ولی چون پزشک قراردادی با بیمه ندارد، بنابراین مردم از بیمهها قطع امید کردهاند.
سالاریان با بیان اینکه عدم رشد تعرفههای خدمات پزشکی باوجود تورم 48 درصدی منجربه افزایش زیرمیزی و کاهش کیفیت خدمات پزشکی خواهد شد، میگوید: در نظر بگیرید از کل هزینه جراحی آپاندیس در بیمارستان صد هزار تومانش به جراح میرسد در حالی که جراح مجبور است نصف شب از خانه خارج شود و دستمزدش بعد از 9 ماه که از هزینه تاکسی تلفنی کمتر است، پرداخت میشود بنابراین پزشک حقش را از مریض و به شکل زیرمیزی دریافت میکند. این روند پزشک را به فرد متخلف تبدیل میکند. این چه پوشش بیمهای است که پرداخت از جیب مردم را بالا برده و از طرفی بستری ایجاد کرده است برای اینکه خرج مردم بالا برد تخلف ایجاد شود و کیفیت ارائه خدمات پایین بیاید.
ســـالاری در ادامـــه میافزایــــد: مسئولیت تعرفهگذاری برعهده شورای عالی بیمه است. یعنی سازمان نظام پزشکی بهعنوان فروشنده خدمت یک عضو دارد در حالی که در این شورا 9 تا سازمان خریدار خدمت قانونگذاری میکنند و چون رقابت بین بیمهها وجود ندارد، قیمتگذاری را دستوری میکنند که مطابق با قیمت بازار نیست. کجای دنیا برای پزشک با 30 سال خدمت و پزشک با یک سال خدمت تعرفه یکسان در نظر میگیرند؟ تعریف پزشکی این است «پزشکی هنر و دانش است.» یعنی وقتی یک ارتوپد زانوی یک نفر راجراحی میکند آن فرد میتواند با آن زانو تنها پیادهروی کند. اما یک ارتوپد دیگر همین زانو را عمل میکند و بیمار میتواند در لیگ برتر بازی فوتبال بازی کند. آیا دستمزد این دو جراح باید یکی باشد؟ بیمهها دستمزد هر دو را یکی گرفتند. در حالی که بالاترین و پایینترین دهک جامعه هر دو یک ویزیت میدهند. در مثال دیگر ویزیت پزشک در مرکز تهران با ویزیت پزشک در دورترین نقاط کشور هر دو باهم برابری میکند. این یعنی دخالت بیمهها بخش خصوصی درمان را در ایران نابود میکند.
به گفته معاون فنی و نظارت بر تعرفههای سازمان نظام پزشکی؛ در 10 سال اخیر حتی یک ماما و یک پزشک عمومی در تهران نتوانسته مطب تأسیس کند. بیمه میگوید هزینه درمان با من است اما مثل این میماند که بیمار را به رستوران دعوت کنید و بگویید هزینه کل غذا با من است اما رستوراندار بگوید فقط پول نوشابهتان حساب شده و بقیه غذا برعهده خود بیمار است. این جنجالسازیها جامعه پزشکی و مردم را مقابل هم قرار میدهد. در حالی که اگر بخواهیم قیمت این خدمات از کیفیت بالا برخوردار باشد باید پولش از بیمهها کسر شود. بنابراین واقعی نبودن قیمت خدمات درمانی، پزشک را بیانگیزه میکند، مهاجرتشان را زیاد و از طرفی آنها کسریشان را به طور غیرقانونی و درمان القایی و زیرمیزی از بیماران و خدمات دولتی جبران میکنند.
او عنوان میکند: پزشک عمومی، متخصص داخلی و جراحی همگی سراغ تزریق بوتاکس و زیبایی رفتهاند. حتی متخصص چشم پزشک نیز کار زیبایی انجام میدهد چون با تعرفه فعلی امکان سرپا نگه داشتن مطب نیست. اگر مطبی سرپا مانده حتماً پزشک مالک آن است. پزشکان جوان به هیچوجه نمیتوانند مطب تأسیس کنند. دستگاه امآرآی یک میلیون تا دو میلیون دلار در ایران هزینه دارد و در اروپا تعرفه امآرآی به طور متوسط هزار یورو و در ایران 500 هزار تومان است. در حالی که دستگاه 400 میلیارد تومانی را همراه با تأمین پرسنل و خرید ساختمان بهدلیل تقاضای القایی در معرض استهلاک قرار میدهیم. در نهایت عواقب این کار در آینده باعث میشود مردم برای امآرآی به امارات و دوبی بروند و از ضعف ما استفاده کرده و براحتی پزشکانمان را از دست میدهیم.
ملاک بیمهها برای تعرفهگذاری تورم است
سجاد رضوی، دبیر شورای عالی بیمه نیز درباره مبنای تعرفهگذاری خدمـــــات پزشـــــکی و گلایههــــا و نگرانیهای مردم نسبت به پرداخت هزینههای سلامت به «ایران» میگوید: تعرفه دو قسمت دارد؛ «جزء حرفهای و «جزء فنی». جزء فنی مربوط به مطب و ساختمان و منشی و دستگاه و تجهیزات و اجاره آب و برق و گاز است و جزء حرفهای مربوط به پزشک است که تابعی از حقوق کارگر و کارمند در بخش دولتی است. نظام پزشکی بهدلیل محدودیت منابع کشور روی جزء حرفهای پزشک بحثی ندارد و در نتیجه نمیتوان به تعرفه واقعی در این مورد رسید بلکه جزء فنی باید نزدیک به واقعیت باشد چرا که تأمین میز و صندلی و تجهیزات پزشکی قیمت واقعی خودش را دارد. کسی برای خرید تخت و تجهیزات پزشکی به پزشک یارانه نمیدهد.
وی میگوید: ملاک ما برای تعرفهگذاری تورمی است که بانک مرکزی اعلام میکند. آن موقع که تعرفهها را تدوین میکردیم تورم 41/3 درصد بود. البته تورم در حوزه سلامت همیشه بیشتر از میانگین بانک مرکزی است چون قیمت لوازم لوازم و تجهیزات متأثر از ارز و تورم است. ملاک ما بانک مرکزی است و نمیتوان عدد واقعی تورم را برای حوزه سلامت در نظر گرفت. با این حساب میانگین نسبت حرفهای و فنی خدمات حدود 28/5 درصد است که همسو با تورم و حقوق و مزایای کارمند و کارگر است.
رضوی با بیان اینکه ما اعتقاد داریم این رقم تعرفهگذاری کفاف مطبگردانی را نمیدهد، عنوان میکند: همانطور که ما اعتقاد داریم 3 تا 4 میلیون تومان کفاف زندگی کارمند و کارگر را نمیدهد و با همین نگاه جلو میرویم و نمیتوان قشر خاصی را جدا کرد. نیازهای اولیه مردم در جامعه یکسان است که توسط دولت و مجموعه برآورده میشود. محدودیت منابع نمیگذارد ما به تعرفه واقعی برسیم و امیدواریم بتوانیم 28/5 درصد در هیأت دولت تصویب شود چرا که بیمارستانها میتوانند تجهیزات را جایگزین کنند و کیفیت خدمات آسیب نمیبیند.
دبیر شورای عالی بیمه با تأکید بر اینکه قیمت خدمات پزشکی را سازمانهای بیمهگر باید پوشش دهند، عنوان میکند: منابع بیمه سلامت برعهده دولت است و نظارت و بازرسیشان دقیقتر است و بلافاصه پول را بعد از گرفتن اعتبار از سازمان برنامه به حساب بیمارستان و مرکز دولتی و خصوصی پرداخت میکنند لذا این گونه نیست که منابع بموقع تخصیص نداشته باشد. هر چه فاصله این پوشش بیمهای و خدمات زیاد باشد، پرداختی مردم بیشتر میشود. طبق دستور دولت پرداختی از جیب مردم باید 50 درصد کاهش پیدا کند و این هدفگذاری خوبی است.
به گفته رضوی، با توجه به اینکه سازمانهای بیمهای در حد تعرفه دولتی خرید میکنند (اختلاف تعرفهای دولتی و خصوصی زیاد است) پزشک هم تمایلی برای قرارداد با بیمهها ندارد. بنابراین فشار بخش بستری برعهده بیمهها است که پرداخت از جیب زیاد نشود. بیمهها در حوزه بستری 90 درصد خدمات را پوشش میدهند و در بخش سرپایی بیمه 70 درصد داروها را در قالب طرح ژنریک و فارماکویه پوشش میدهند.
خبرنگار
زمزمههای افزایش 60 درصدی تعرفههای خدمات پزشکی و شنیدن خبرهای متفاوت قیمت ویزیت پزشکان عمومی و متخصص، بسیاری از مردم را کنجکاو کرده که بدانند برای سلامتیشان در سال آینده چقدر باید هزینه کنند. با اینکه هنوز تعیین تکلیف قیمت خدمات پزشکی در حد رایزنی است اما این روزها فضای مجازی پر شده از برخی شائبههایی که به بالا رفتن نرخ خدمات درمان اشاره دارد. با اینکه شورای عالی بیمه (توزیع میزان افزایش به تفکیک نوع خدمات براساس مصوبه شورای عالی بیمه تعیین میشود و اعداد و ارقام تعرفهها بسته به نوع خدمات در بخشهای مختلف در این شورا تصمیمگیری میشود) از بالا رفتن سهم بیمهها در جریان افزایش نرخ خدمات پزشکی سخن میگوید اما در مقابل وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی به عنوان فروشندگان خدمات درمانی و پزشکی، دلیل پیشنهاد افزایش 60 درصدی نرخ خدمات، بویژه در بخش خصوصی را میزان تورم عنوان میکنند. استدلال فروشندگان خدمات درمانی این است که وقتی میانگین تورم بر اساس آمارهای بانک مرکزی تا آخر اسفندماه 48 درصد برآورد شده است، برای حفظ تابآوری نظام سلامت بویژه در حوزه مراجعات سرپایی و سرپا نگه داشتن مطبها باید تعرفههای خدمات پزشکی نیز همسو با تورم افزایش پیدا کند. اما هنوز این 48 درصد تا 60 درصد فاصله دارد و میگویند علاوه بر این باید برای تقویت انگیزه پزشکان بخصوص پزشکان عمومی برای کار در مطبها تفاوت میزان درآمد در بخش مراجعات سرپایی و ارائه خدمات زیبایی و تزریق ژل و بوتاکس را کاهش داد که راهحل کاهش این تفاوت افزایش نرخ خدمات پزشکان عمومی در بخش خصوصی است. در واقع دلیل این افزایش 60 درصدی گویا این است که پزشک عمومی یا متخصص سمت راههای کسب درآمد بیشتر مثل خدمات زیبایی که این روزها بسیار فراوان شده است، نرود!
البته در حالی افزایش تعرفه 60 درصدی پزشکان مطرح شده است که در واقع نتایج رایزنیهای وزارت بهداشــــت، ســازمانهای بیمهگـــر، سازمان نظام پزشکی و شورای عالی بیمه افزایش 28/5 درصدی قیمت خدمات پزشکی است و این افزایش نیز هنوز ملاک نیست و نرخ خدمات پزشکی پس از تصویب در شورای عالی پزشکی در نهایت پس از بررسی در سازمان برنامه و بودجه برای تصویب نهایی به هیأت دولت واگذار میشود. یعنی هنوز هیچ رقمی برای تعرفه پزشکی تصویب نشده است!
افزایش 60 درصدی یا 10 درصدی تعرفه پزشکی؟
در هر حال تعرفههای پزشکی که باید براساس قانون، قبل از آغاز سال جدید تعیین و ابلاغ شود به دلیل اختلاف نظرهای وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی و شورای عالی بیمه هنوز در صف انتظار ابلاغ رسمی به مردم ایستاده است. برخلاف گمانهزنیهایی که از سوی کاربران شبکههای اجتماعی درباره سناریوی افزایش 60 درصدی تعرفههای خدمات پزشکی از سوی سازمان نظام پزشکی کشور اعلام میشود، نه تنها این سناریو در شورای عالی بیمه رأی نیاورده بلکه آنطور که معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی به «ایران» خبر میدهد، پیشنهاد شورای عالی بیمه افزایش 28 و نیم درصدی تعرفههای خدمات پزشکی در سال 1401 است و طبق آنچه که شنیدهها نشان میدهد، گویا سازمان برنامه و بودجه در نهایت با رشد 10 درصدی تعرفه خدمات پزشکی موافقت خواهد کرد. هر چند مخالفان و موافقان بسیاری در دو سوی میزان افزایش این تعرفهها وجود دارد. عدهای میگویند افزایش تنها 10 درصدی خدمات پزشکی در هیأت وزیران خسارات جدی را در حوزه ارائه خدمات پزشکی از جمله کاهش کیفیت خدمات پزشکی، افزایش تخلف و زیرمیزی و مهاجرت پزشکان عمومی به کشورهای حاشیه خلیج فارس و هدایت پزشکان عمومی و برخی متخصصها برای راهاندازی کلینیکهای زیبایی را در پی خواهد داشت. عده بسیاری نیز به جیب مردم و هزینهای که باید برای سلامت خود کنند، توجه دارند.
در هر صورت رقمهای پیشنهادی سازمان نظام پزشکی اعلام شده و شورای عالی بیمه با پیشنهاد سازمان نظام پزشکی یعنی افزایش 60 درصدی قیمت خدمات پزشکی مخالفت کرده است. طبق گفته سجاد رضوی دبیر شورای عالی بیمه، «جزء حرفهای» تعرفه خدمات پزشکی مطابق با حقوق کارگرها و کارمندان تعریف میشود؛ یعنی اینطور نیست که حقوق یک کارگر 4 میلیون تومان در ماه باشد و ما یکمرتبه «جزء حرفهای» خدمات پزشکی را 60 درصد افزایش دهیم. گرچه بسیاری از پزشکان میگویند به دلیل تأخیر در پرداختیها و کسورات سازمانهای بیمهگر از قرارداد با بیمهها اجتناب میکنند اما در آن سوی ماجرا بیماران معتقدند دعوای بین بیمهها و ارائه دهندگان خدمات درمانی دامنگیر آنها میشود و به دلیل آنکه سازمانهای بیمهگر برای پرداخت کسوراتشان کم میگذارند حق ویزیتهای 100هزار تومانی را برنمیتابند و این میزان رشد را موجب بهتزدگی دهکهای پایین جامعه میدانند. با همه این اوصاف قرار نیست قبل از تصمیمگیری هیأت وزیران رقم افزایش تعرفههای سال 1401 اعلام شود اما این نگرانی در بین کاربران شبکههای اجتماعی و مردم دیده میشود که وقتی همه چیز گران شده است سهم پرداختی مردم در این بخش چه میزان خواهد بود.
شهروندان درباره نرخ تعرفههای پزشکی چه میگویند؟
گفتوگوی ما با برخی بیماران نشان میدهد مراجعهکنندگان به مطبهای پزشکی بلاتکلیف ماندهاند. نمیدانند فهرست تعرفههای قانونی را که از سوی وزارت بهداشت اعلام شده باور کنند یا قیمتی که پزشکان متخصص برای خودشان تعریف کردهاند. در فهرستی که هر سال از تعرفههای خدمات پزشکی منتشر میشود قیمتها با آنچه در برخی مطبها دریافت میشود، گاهی تفاوت قابل توجهی دارد. خانم صادقی 36 ساله میگوید: تعرفه ویزیت پزشک متخصص مشخص است اما وقتی منشی روانپزشک کارت میکشد جلسه اول 300 هزار تومان حساب میکند. چون پزشک 10 دقیقه بیشتر قرار است از بیمار شرح حال بگیرد. از طرفی بیشتر پزشکان طرف قرارداد با بیمهها نیستند و اصلاً بیمه تأمین اجتماعی را نمیپذیرند، بنابراین بیمار مجبور است برای معاینه 15 دقیقهای 300 هزار تومان پرداخت کند.
کاهش مدت زمان معاینه پزشک و افزایش تقاضای القایی، یکی دیگر از گلایههای بیماران است. خانم حمیدی میگوید: با سردرد و حالت تهوع بسیار زیاد به درمانگاه یکی از بیمارستانها مراجعه کردم، بعد از مدت زمان طولانی انتظار در نهایت پزشک بدون آنکه نگاهی به صورتم بیندازد، گفت کرونا داری برو تست بده. در نهایت به دلیل افت فشار پرستار سریع سرم زد و از بیمارستان خارج شدم.
اعتراض بیماران متوجه این موضوع است که چرا پزشکان هیچ شرح حال و معاینهای از بیمار نمیگیرند و بلافاصله انجام سونوگرافی یا امآرآی یا انواع آزمایشها را برایشان تجویز میکنند. تفاوت این ماجرا زمانی که ماجرا به بیماریهای زنان و گوارش میرسد، عجیبتر هم میشود. بیماران میگویند پزشکان انگار پشت در اتاق مطبها یا کلینیکهای سرپایی منتظر ایستادهاند. پزشکان اکثر بیمارانشان را همان جا سونوگرافی میکنند یا سریع آندوسکوپی و کولونوسکپی انجام میدهند. محسن از بیماران مبتلا به کبد چرب معتقد است افزایش هزینههای ویزیت موجب میشود بیماران مراجعه بهنگام و غربالگری را نادیده بگیرند و نتیجه آن افزایش سرطانها و بیماریهای درازمدت خواهد بود. باید سقف بیمهها را زیاد کنند و پزشکان زمان بیشتری برای ویزیت بیمارانشان بگذارند تا مردم کمتر آسیب ببینند.
تعرفهگذاری بر چه مبنایی است؟
علی سالاریان، معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی در پاسخ به اینکه ملاک و معیار پیشنهاد افزایش 60 درصدی تعرفه خدمات پزشکی به شورای عالی بیمه بر چه اساسی بود. به «ایران» میگوید: تعرفهگذاری برمبنای تورم سالانه رقم مشخصی دارد. طبق اعلام بانک مرکزی تا اسفند ماه تورم 49 درصد تقریباً برآورد شده است. در حوزه تجهیزات پزشکی تورم دو برابر کالاهای عادی است. کیتهای آزمایشگاهی مرتبط با سلامت بین 200 تا 500 درصد افزایش قیمت داشتهاند. بنابراین حساب و کتاب تعرفههای خدمات درمانی با در نظر گرفتن استهلاک سالانه تجهیزات پزشکی و در «جزء حرفهای» تعرفههای پزشکی طبق حقوق کارگری برآورد میشود. برآیند اینها عددی حدود 60 درصد است که به آن رسیدیم و آنچه در شورای عالی بیمه مصوب شد هیچ منطقی پشتش نیست. عدد شورای عالی بیمه افزایش 28/5 درصدی تعرفههای پزشکی است. گرچه که این عدد بر اساس مقدار بودجه بیمهها پیشنهاد شده است ولی بعد از تأیید در سازمان برنامه و بودجه و تصویب در هیأت دولت ابلاغ میشود.
سالاریان در ادامه میافزاید: در جلسهای که با شورای عالی بیمه داشتیم، برخیها تابآوری مطبها را دلیل عدد افزایش 60 درصدی تعرفهها از سوی سازمان نظام پزشکی و پیشنهاد معاون درمان وزیر اعلام کردهاند. مشکل این است که بیمهها براساس پول جیبهایشان، عدد را تعیین میکنند. سازمانهای بیمهگر عنوان کردند حداکثر 10 درصد افزایش بودجه خواهیم داشت. بنابراین منابع و مصارف وجود دارد و سمت و سو را به سمت بیمهها سوق دادند که متأسفانه آن هم داده نمیشود. در حالی که اصل بر این است که کارگر و کارمند بیمه شده دغدغه درمان نداشته باشد. آسیب چنین پیشنهادی افزایش زیر میزی، ازدحام در درمانگاههای دولتی و ایجاد تقاضای القایی خواهد بود، درحالی که اگر بیمه علمی رفتار کند و حق و حقوق پزشک را درست بدهد درمان بهتری خواهیم داشت و درمان القایی کمتر خواهد بود. امروز در بیمارستانهای دولتی «پزشکان طرحی ضریب کا» بعد از تعهداتشان در بیمارستان نمیمانند و در بخش خصوصی هم جذب نمیشوند. جلسات ما در کمیسیون ماده 20 مربوط به تأسیس و تعطیلی مؤسسات نشان میدهد در هر کدام از جلسات 20 تا 30 آزمایشگاه تشخیص طبی بسته میشود چون تعرفه خدمت ثابت مانده و کیت و دستگاهها چند برابر شده است. لوله آزمایشگاه از 500 تومان به 3 هزار تومان رسیده است. تابآوری مؤسسههای پزشکی با این رقم امکان ندارد ایجاد شود و زمینه برای تخلف پزشکان فراهم است. در حالی که همه ما از فضای نظارت و عدم تعهد ناراحت هستیم و این گونه نیست ویزیت را کسی دلبخواه بگیرد بلکه پیگیری و برخورد میشود.
وی در ادامه درباره ملاک شورای عالی بیمه برای افزایش 28/5 درصدی تعرفهها هم توضیح میدهد: پاسخگویی به بیش از 70 درصد مراجعات سرپایی در مطبهای سرپایی است که سرمایه بزرگی است و هر مطب گره از کار بیماران باز میکند. هیچ منطقی جز پول در جیب بیمهها برای رسیدن به این عدد وجود نداشته است. تعرفه خدمات پزشکی فقط ویزیت و «جزء حرفهای» و مهارت پزشک نیست بلکه «جزء فنی» تعرفهها چند برابر شده است. ویزیت پزشک در افغانستان صد هزار تومان است. ویزیت در ترکیه چند میلیون تومان است. (200 دلار در بخش خصوصی). در حالی که خط فقر زیر 10 میلیون تومان برآورد شده است و «جزء حرفهای» تعرفه پزشکی هم اصلاً این قیمتهایی نیست که مطرح میکنند. ما تابآوری را مطرح کردیم تا مطبها سرپا بمانند، مطب جدیدی تأسیس شود و جوانان بلافاصله بعد فارغالتحصیلی به فکر مهاجرت نیفتند. اگر این رقم 28/5 درصد مصوب شود، ویزیت پزشک عمومی 65 هزار تومان میشود (اگر این پزشک 25 روز در ماه کار کند و هر روز 10 مریض ببیند، 15 میلیون تومان درآمد دارد که در کمترین حالت 5 میلیون اجاره و 4 میلیون به منشی و آب و برق میدهد و در نهایت 4 میلیون به جیب پزشک میرود). دریافتی پزشک متخصص 105 هزار تومان و فوق تخصص 130 هزار تومان میشود.
او درباره خروج پزشکان از قرارداد با سازمانهای بیمهگر نیز عنوان میکند: بیمهها به خاطر محدودیت بودجه وارد قرارداد با پزشکان جدید نمیشوند و به بهانههای مختلف قرارداد را فسخ میکنند. در حالی که پزشک هر اندازه بیمار طرف قرارداد با بیمه بیشتری داشته باشد، بازار بهتری هم خواهد داشت. از طرفی دیرکرد کسورات و عدم قرارداد با بیمهها و بهانههای نسخهنویسی الکترونیک باعث میشود پزشک عطای بیمه را به لقایش ببخشد. خیلی از اوقات شده مردم با در دسترس داشتن دفترچه بیمه به پزشک مراجعه میکنند. نسخ الکترونیک شده و نسخه در سیستم داروخانه هست ولی چون پزشک قراردادی با بیمه ندارد، بنابراین مردم از بیمهها قطع امید کردهاند.
سالاریان با بیان اینکه عدم رشد تعرفههای خدمات پزشکی باوجود تورم 48 درصدی منجربه افزایش زیرمیزی و کاهش کیفیت خدمات پزشکی خواهد شد، میگوید: در نظر بگیرید از کل هزینه جراحی آپاندیس در بیمارستان صد هزار تومانش به جراح میرسد در حالی که جراح مجبور است نصف شب از خانه خارج شود و دستمزدش بعد از 9 ماه که از هزینه تاکسی تلفنی کمتر است، پرداخت میشود بنابراین پزشک حقش را از مریض و به شکل زیرمیزی دریافت میکند. این روند پزشک را به فرد متخلف تبدیل میکند. این چه پوشش بیمهای است که پرداخت از جیب مردم را بالا برده و از طرفی بستری ایجاد کرده است برای اینکه خرج مردم بالا برد تخلف ایجاد شود و کیفیت ارائه خدمات پایین بیاید.
ســـالاری در ادامـــه میافزایــــد: مسئولیت تعرفهگذاری برعهده شورای عالی بیمه است. یعنی سازمان نظام پزشکی بهعنوان فروشنده خدمت یک عضو دارد در حالی که در این شورا 9 تا سازمان خریدار خدمت قانونگذاری میکنند و چون رقابت بین بیمهها وجود ندارد، قیمتگذاری را دستوری میکنند که مطابق با قیمت بازار نیست. کجای دنیا برای پزشک با 30 سال خدمت و پزشک با یک سال خدمت تعرفه یکسان در نظر میگیرند؟ تعریف پزشکی این است «پزشکی هنر و دانش است.» یعنی وقتی یک ارتوپد زانوی یک نفر راجراحی میکند آن فرد میتواند با آن زانو تنها پیادهروی کند. اما یک ارتوپد دیگر همین زانو را عمل میکند و بیمار میتواند در لیگ برتر بازی فوتبال بازی کند. آیا دستمزد این دو جراح باید یکی باشد؟ بیمهها دستمزد هر دو را یکی گرفتند. در حالی که بالاترین و پایینترین دهک جامعه هر دو یک ویزیت میدهند. در مثال دیگر ویزیت پزشک در مرکز تهران با ویزیت پزشک در دورترین نقاط کشور هر دو باهم برابری میکند. این یعنی دخالت بیمهها بخش خصوصی درمان را در ایران نابود میکند.
به گفته معاون فنی و نظارت بر تعرفههای سازمان نظام پزشکی؛ در 10 سال اخیر حتی یک ماما و یک پزشک عمومی در تهران نتوانسته مطب تأسیس کند. بیمه میگوید هزینه درمان با من است اما مثل این میماند که بیمار را به رستوران دعوت کنید و بگویید هزینه کل غذا با من است اما رستوراندار بگوید فقط پول نوشابهتان حساب شده و بقیه غذا برعهده خود بیمار است. این جنجالسازیها جامعه پزشکی و مردم را مقابل هم قرار میدهد. در حالی که اگر بخواهیم قیمت این خدمات از کیفیت بالا برخوردار باشد باید پولش از بیمهها کسر شود. بنابراین واقعی نبودن قیمت خدمات درمانی، پزشک را بیانگیزه میکند، مهاجرتشان را زیاد و از طرفی آنها کسریشان را به طور غیرقانونی و درمان القایی و زیرمیزی از بیماران و خدمات دولتی جبران میکنند.
او عنوان میکند: پزشک عمومی، متخصص داخلی و جراحی همگی سراغ تزریق بوتاکس و زیبایی رفتهاند. حتی متخصص چشم پزشک نیز کار زیبایی انجام میدهد چون با تعرفه فعلی امکان سرپا نگه داشتن مطب نیست. اگر مطبی سرپا مانده حتماً پزشک مالک آن است. پزشکان جوان به هیچوجه نمیتوانند مطب تأسیس کنند. دستگاه امآرآی یک میلیون تا دو میلیون دلار در ایران هزینه دارد و در اروپا تعرفه امآرآی به طور متوسط هزار یورو و در ایران 500 هزار تومان است. در حالی که دستگاه 400 میلیارد تومانی را همراه با تأمین پرسنل و خرید ساختمان بهدلیل تقاضای القایی در معرض استهلاک قرار میدهیم. در نهایت عواقب این کار در آینده باعث میشود مردم برای امآرآی به امارات و دوبی بروند و از ضعف ما استفاده کرده و براحتی پزشکانمان را از دست میدهیم.
ملاک بیمهها برای تعرفهگذاری تورم است
سجاد رضوی، دبیر شورای عالی بیمه نیز درباره مبنای تعرفهگذاری خدمـــــات پزشـــــکی و گلایههــــا و نگرانیهای مردم نسبت به پرداخت هزینههای سلامت به «ایران» میگوید: تعرفه دو قسمت دارد؛ «جزء حرفهای و «جزء فنی». جزء فنی مربوط به مطب و ساختمان و منشی و دستگاه و تجهیزات و اجاره آب و برق و گاز است و جزء حرفهای مربوط به پزشک است که تابعی از حقوق کارگر و کارمند در بخش دولتی است. نظام پزشکی بهدلیل محدودیت منابع کشور روی جزء حرفهای پزشک بحثی ندارد و در نتیجه نمیتوان به تعرفه واقعی در این مورد رسید بلکه جزء فنی باید نزدیک به واقعیت باشد چرا که تأمین میز و صندلی و تجهیزات پزشکی قیمت واقعی خودش را دارد. کسی برای خرید تخت و تجهیزات پزشکی به پزشک یارانه نمیدهد.
وی میگوید: ملاک ما برای تعرفهگذاری تورمی است که بانک مرکزی اعلام میکند. آن موقع که تعرفهها را تدوین میکردیم تورم 41/3 درصد بود. البته تورم در حوزه سلامت همیشه بیشتر از میانگین بانک مرکزی است چون قیمت لوازم لوازم و تجهیزات متأثر از ارز و تورم است. ملاک ما بانک مرکزی است و نمیتوان عدد واقعی تورم را برای حوزه سلامت در نظر گرفت. با این حساب میانگین نسبت حرفهای و فنی خدمات حدود 28/5 درصد است که همسو با تورم و حقوق و مزایای کارمند و کارگر است.
رضوی با بیان اینکه ما اعتقاد داریم این رقم تعرفهگذاری کفاف مطبگردانی را نمیدهد، عنوان میکند: همانطور که ما اعتقاد داریم 3 تا 4 میلیون تومان کفاف زندگی کارمند و کارگر را نمیدهد و با همین نگاه جلو میرویم و نمیتوان قشر خاصی را جدا کرد. نیازهای اولیه مردم در جامعه یکسان است که توسط دولت و مجموعه برآورده میشود. محدودیت منابع نمیگذارد ما به تعرفه واقعی برسیم و امیدواریم بتوانیم 28/5 درصد در هیأت دولت تصویب شود چرا که بیمارستانها میتوانند تجهیزات را جایگزین کنند و کیفیت خدمات آسیب نمیبیند.
دبیر شورای عالی بیمه با تأکید بر اینکه قیمت خدمات پزشکی را سازمانهای بیمهگر باید پوشش دهند، عنوان میکند: منابع بیمه سلامت برعهده دولت است و نظارت و بازرسیشان دقیقتر است و بلافاصه پول را بعد از گرفتن اعتبار از سازمان برنامه به حساب بیمارستان و مرکز دولتی و خصوصی پرداخت میکنند لذا این گونه نیست که منابع بموقع تخصیص نداشته باشد. هر چه فاصله این پوشش بیمهای و خدمات زیاد باشد، پرداختی مردم بیشتر میشود. طبق دستور دولت پرداختی از جیب مردم باید 50 درصد کاهش پیدا کند و این هدفگذاری خوبی است.
به گفته رضوی، با توجه به اینکه سازمانهای بیمهای در حد تعرفه دولتی خرید میکنند (اختلاف تعرفهای دولتی و خصوصی زیاد است) پزشک هم تمایلی برای قرارداد با بیمهها ندارد. بنابراین فشار بخش بستری برعهده بیمهها است که پرداخت از جیب زیاد نشود. بیمهها در حوزه بستری 90 درصد خدمات را پوشش میدهند و در بخش سرپایی بیمه 70 درصد داروها را در قالب طرح ژنریک و فارماکویه پوشش میدهند.
گشت و گذاری در خانه موزههای نیما یوشیج و جلال آل احمد
چراغ خانه شعر و داستان روشن است
محمد معصومیان
گزارش نویس
زیر نور آفتابی که از لای درختهای خشک حیاط به نشیمن خانه تابیده است؛ نیما و جلال و سیمین و سهراب سپهری میهمانی سکوت گرفتهاند. جای عالیه خانم همسر نیما خالی است. نیما تیکه زده به صندلی بیرون را نگاه میکند و سهراب پشت بوم نقاشی ایستاده و انگار میخواهد این میهمانی تاریخی را جاودانه کند. سیمین رو به نیما نشسته و جلال با پالتو و کلاه همیشگی در کنارش ایستاده است. در خانه باز است و همه به این میهمانی دعوتند. هر بازدیدکنندهای که وارد خانه تازه بازسازی شده نیما یوشیج در محله دزاشیب میشود، میتواند این افتخار را داشته باشد که در تخیلش خود را میهمان فرض کند، قدمی در خانه بزند و از پنجرهای به حیاط خانه نگاه کند که نیما از همان دریچه به تماشا مینشست.
خانه نیما یوشیج پدر شعر معاصر ایران، 22 آبان ماه امسال بعد از سالها ویرانی تعمیر و بالاخره به خانه - موزه تبدیل شد. خانهای که زمین آن را جلال آل احمد پیدا کرده بود و بعدها خودش هم با سیمین دانشور در 250 متری آن خانهای ساختند و باهم زندگی کردند. سیمین دانشور در گفت و شنودی با ناصر حریری گفته بود :«اساساً ما به خاطر نیما و همجواری با او این خانه را ساختیم.» عالیه جهانگیر و نیما یوشیج ساخت این خانه را با وامی که عالیه از بانک ملی گرفته بود در سال 1327 آغاز کردند اما آن طور که شراگیم فرزندشان گفته است، روند ساخت با آغاز پاییز و زمستان نیمهکاره ماند. این خانه که در محله دزاشیب، خیابان رمضانی کوچه رهبری واقع است بعد از ساخت، سالها خانه نیما و خانوادهاش بود تا سال 1338 که نیما بعد از برگشت از یوش به ذات الریه دچار شد و فوت کرد و بعد از آن عالیه خانم هم درسال 1343 فوت کرد و خانه در سال 1345 به فروش رفت.
در ورودی چوبی و شیشهای مدرن خانه موزه نیما در تضاد با دیوارهای آجری و حوض بزرگ میان حیاط خودنمایی میکند. در خانه باز است و خبری از ورودی و خرید بلیت نیست. خانه در محاصره آپارتمانهای نوساز خیابان یادآور گذشته این محله است. روزگاری که خانهها حیاط دار و پردرخت بودند و مردم شاعرانهتر زندگی میکردند. چرخی در حیاط میزنم، تنها دو مأمور حراست در گوشه حیاط داخل اتاقک تمیزی نشستهاند و هیچ بازدیدکنندهای جز من نیست. داخل اتاقهای تو در تو روی هر پنجره قابهای عکس نیما نامرتب روی هم تلنبار شده است. به نظر از طرح خانه موزه تنها کالبد آن اجرا شده و از راهنما و طرحهای فرهنگی خبری نیست، اما همین هم برای شهری که محتاج فضاهای فرهنگی است غنیمت بزرگی است.
روبهروی تندیسهایی از نیما و سهراب سپهری و جلال آل احمد و سیمین دانشور در اتاق نشیمن میایستم و به چشمان بیروح مجسمهها خیره میشوم. به روزگاری میروم که این خانه پاتوق رفت و آمد هنرمندان و ادیبان ایران بوده. چشمانم را میبندم و سعی میکنم صدای خندهای که از قاب عکس نیما و بهمن محصص و نیکلاس بوویه (جهانگرد) را که روی بالکن خانه برداشته شده در خانه بشنوم اما سکوت اتاقها از روزگار رفته حکایت دارد. از خودم میپرسم چند خانه تاریخی دیگر در این شهر درحال ویران شدن هستند؟ خانه صادقی و پروین کجای این شهر است؟ دلم نمیخواهد از منظره حوض و درختی خمیده که سایه سار کوچه است چشم بردارم. عکسهایی را که نیما به همراه همسر و فرزندش در این خانه برداشته است در اینترنت پیدا میکنم و سعی میکنم جای دقیق آنها را در خانه پیدا کنم. شاید هنوز هم همانجا ایستاده باشند حتی اگر من نبینمشان.
پا کشان از حیاط میگذرم و به کوچه برمیگردم مثل کسی که دلش نمیخواهد میهمانی را ترک کند. چند قدم تا خانه سیمین و جلال راه است. پلاک 1 کوچه ارض خانه موزه آنهاست. در بسته است. لازم بود قبل از آمدن وقت بگیرم اما با لطف نگهبان در باز میشود و داخل میشوم. نام و نام خانوادگیام یادداشت میشود و 4 هزار تومان پول بلیت میدهم. خانه گرم و ساکت است با کاغذهایی که قابهای نقاشی پرشمار آویخته روی دیوارها را معرفی میکند. اثری از بهمن محصص، اثری از هانیبال الخاص و... از داخل تلویزیونی بزرگ روبهروی نگهبان دوربینهای مداربسته همه نقاط خانه پیداست و روبهروی او در ویترین کوچک چند کتاب برای فروش قرار دارد. از هال به اتاق نشیمن میروم و از پشت طناب حائل تندیس سیمین و نیما روی صندلیها مشغول گفتوگو هستند. روی دیوارها نقاشیهایی از مادر و خواهر سیمین آویخته شده و آخرین پرتره جلال با عصای او به دیوار آویخته شده است.
اینجا زندگی با همه لوازمش جریان دارد. از حلقههای عروسی تا بخاری گازی و یخچال و ظروف قدیمی و عکسهای خانوادگی که روی قفسههای چوبی دیوار باقی ماندهاند. خانه با فرشهای زیبا و قابهای عکس زنده است. پشت اتاق پذیرایی در باریکی است که پشت آن تندیس جلال روی طبقهای نشسته و به نظر اتاق کار او میآید با قاب پنجرهای روبه حیاط بزرگ و زیبای خانه. در اتاق خوابی که تا پیش از مرگ جلال اتاق خواب بود حالا میز چوبی یادگار پدر پزشک سیمین قرار گرفته است. راهنما توضیح میدهد که بعد از مرگ جلال، سیمین به اتاق بالایی رفت و آنجا را اتاق کار و خواب کرد. اتاق بالا با راه پلهای باریک از فضای پایینی خانه جدا شده است. روی میز کار مجموعه کارهای سیمین قرار دارد و لباسهایش در کاورهای نایلونی در کمد دیواری دیده میشود. روی قفسه گوشه اتاق لیست داروهای سیمین نوشته شده است با چند قاب عینک آفتابی و عدسیهای عینکهایش در کنار کتابهای مختلف. آنقدر جزئیات در این خانه وجود دارد که تصور میکنم لابد سیمین چند ساعتی از خانه رفته و همین حالاست که برگردد. از آشپزخانه میگذرم و به حیاط میروم. حوض کوچک و حیاط بزرگ پر از درخت و گلهای سفید کوچک لابد جایی است که از میهمانها در تابستان پذیرایی میشده است.
خانههای تاریخی پتانسیلی برای هویت بخشی به شهری هستند که هر روز بی روحتر میشود. شهری که به جنگلی از ساختمانها و برجها و اتوبانها تبدیل شده است و انگار هیچ تنفس گاهی برای آن باقی نمانده است. اسکندر مختاری کارشناس میراث فرهنگی صحبتهایش را با این سؤالات آغاز میکند: «شهری که درآمد بالایی از ساخت و ساز دارد آیا حاضر است هزینه نگهداری این فضاهای فرهنگی و تاریخی را بدهد؟ آیا حاضر است برای هویت خود خرج کند؟ آیا این مکانها را جزو اسناد هویتی شهر میداند؟» اسکندری شهر را جایی برای آسایش و آرامش میداند، مکانی برای تولید خرد، شعر، ادبیات و فرهنگ: «همه ابعاد شهر را نمیشود در یک وجه ساخت و ساز خلاصه کرد. این اشکال دیدگاهی است که برای شهر پیش آمده است. همه چیز را نباید کمی دید.»
اسکندر مختاری ماندگاری این دو خانه را از اسناد موفقیت مطالبات مردم برای هویت شهری میداند: «ماندن این آثار خوشحال کننده است اما نسبت به کل آن چیزی که درحال از بین رفتن است ناچیز است.» او معتقد است قدرت سرمایه است که در شهر تعیین کننده است. سرمایهای که هویت را تغییر میدهد و هیچ کیفیتی باقی نمیگذارد: «2 هزار و 300 اثر تاریخی در تهران تا سال 85 باقی مانده بود اما آمار جدیدی از آثار باقی مانده نداریم. به نظر میرسد بیشتر از هزار یا هزار و 500 اثر باقی نمانده باشد.» او سرنوشت تمام این آثار را زوال میداند و وظیفه کارشناسان را همراه کردن مردم برای جلوگیری از این زوال: «در وهله اول جامعه کارشناسی باید افکار عمومی را همراه کند و بعد میراث فرهنگی و مدیریت شهری بیایند وسط و مسئولیت بپذیرند.»
تجربه چند ساعت وقت گذاشتن برای دیدن این خانههای قدیمی و غرق شدن در خاطراتی که در خود پنهان کردهاند باعث شد در راه برگشت برای چند ساعت از دغدغهها و نگرانیهای همیشگی دور شوم. انگار که از یک جلسه روانشناسی با ذهنی خالی بیرون آمده باشم.
اینجا زندگی با همه لوازمش جریان دارد. از حلقههای عروسی تا بخاری گازی و یخچال و ظروف قدیمی و عکسهای خانوادگی که روی قفسههای چوبی دیوار باقی ماندهاند. خانه با فرشهای زیبا و قابهای عکس زنده است. پشت اتاق پذیرایی در باریکی است که پشت آن تندیس جلال روی طبقهای نشسته و به نظر اتاق کار او میآید با قاب پنجرهای روبه حیاط بزرگ و زیبای خانه
گزارش نویس
زیر نور آفتابی که از لای درختهای خشک حیاط به نشیمن خانه تابیده است؛ نیما و جلال و سیمین و سهراب سپهری میهمانی سکوت گرفتهاند. جای عالیه خانم همسر نیما خالی است. نیما تیکه زده به صندلی بیرون را نگاه میکند و سهراب پشت بوم نقاشی ایستاده و انگار میخواهد این میهمانی تاریخی را جاودانه کند. سیمین رو به نیما نشسته و جلال با پالتو و کلاه همیشگی در کنارش ایستاده است. در خانه باز است و همه به این میهمانی دعوتند. هر بازدیدکنندهای که وارد خانه تازه بازسازی شده نیما یوشیج در محله دزاشیب میشود، میتواند این افتخار را داشته باشد که در تخیلش خود را میهمان فرض کند، قدمی در خانه بزند و از پنجرهای به حیاط خانه نگاه کند که نیما از همان دریچه به تماشا مینشست.
خانه نیما یوشیج پدر شعر معاصر ایران، 22 آبان ماه امسال بعد از سالها ویرانی تعمیر و بالاخره به خانه - موزه تبدیل شد. خانهای که زمین آن را جلال آل احمد پیدا کرده بود و بعدها خودش هم با سیمین دانشور در 250 متری آن خانهای ساختند و باهم زندگی کردند. سیمین دانشور در گفت و شنودی با ناصر حریری گفته بود :«اساساً ما به خاطر نیما و همجواری با او این خانه را ساختیم.» عالیه جهانگیر و نیما یوشیج ساخت این خانه را با وامی که عالیه از بانک ملی گرفته بود در سال 1327 آغاز کردند اما آن طور که شراگیم فرزندشان گفته است، روند ساخت با آغاز پاییز و زمستان نیمهکاره ماند. این خانه که در محله دزاشیب، خیابان رمضانی کوچه رهبری واقع است بعد از ساخت، سالها خانه نیما و خانوادهاش بود تا سال 1338 که نیما بعد از برگشت از یوش به ذات الریه دچار شد و فوت کرد و بعد از آن عالیه خانم هم درسال 1343 فوت کرد و خانه در سال 1345 به فروش رفت.
در ورودی چوبی و شیشهای مدرن خانه موزه نیما در تضاد با دیوارهای آجری و حوض بزرگ میان حیاط خودنمایی میکند. در خانه باز است و خبری از ورودی و خرید بلیت نیست. خانه در محاصره آپارتمانهای نوساز خیابان یادآور گذشته این محله است. روزگاری که خانهها حیاط دار و پردرخت بودند و مردم شاعرانهتر زندگی میکردند. چرخی در حیاط میزنم، تنها دو مأمور حراست در گوشه حیاط داخل اتاقک تمیزی نشستهاند و هیچ بازدیدکنندهای جز من نیست. داخل اتاقهای تو در تو روی هر پنجره قابهای عکس نیما نامرتب روی هم تلنبار شده است. به نظر از طرح خانه موزه تنها کالبد آن اجرا شده و از راهنما و طرحهای فرهنگی خبری نیست، اما همین هم برای شهری که محتاج فضاهای فرهنگی است غنیمت بزرگی است.
روبهروی تندیسهایی از نیما و سهراب سپهری و جلال آل احمد و سیمین دانشور در اتاق نشیمن میایستم و به چشمان بیروح مجسمهها خیره میشوم. به روزگاری میروم که این خانه پاتوق رفت و آمد هنرمندان و ادیبان ایران بوده. چشمانم را میبندم و سعی میکنم صدای خندهای که از قاب عکس نیما و بهمن محصص و نیکلاس بوویه (جهانگرد) را که روی بالکن خانه برداشته شده در خانه بشنوم اما سکوت اتاقها از روزگار رفته حکایت دارد. از خودم میپرسم چند خانه تاریخی دیگر در این شهر درحال ویران شدن هستند؟ خانه صادقی و پروین کجای این شهر است؟ دلم نمیخواهد از منظره حوض و درختی خمیده که سایه سار کوچه است چشم بردارم. عکسهایی را که نیما به همراه همسر و فرزندش در این خانه برداشته است در اینترنت پیدا میکنم و سعی میکنم جای دقیق آنها را در خانه پیدا کنم. شاید هنوز هم همانجا ایستاده باشند حتی اگر من نبینمشان.
پا کشان از حیاط میگذرم و به کوچه برمیگردم مثل کسی که دلش نمیخواهد میهمانی را ترک کند. چند قدم تا خانه سیمین و جلال راه است. پلاک 1 کوچه ارض خانه موزه آنهاست. در بسته است. لازم بود قبل از آمدن وقت بگیرم اما با لطف نگهبان در باز میشود و داخل میشوم. نام و نام خانوادگیام یادداشت میشود و 4 هزار تومان پول بلیت میدهم. خانه گرم و ساکت است با کاغذهایی که قابهای نقاشی پرشمار آویخته روی دیوارها را معرفی میکند. اثری از بهمن محصص، اثری از هانیبال الخاص و... از داخل تلویزیونی بزرگ روبهروی نگهبان دوربینهای مداربسته همه نقاط خانه پیداست و روبهروی او در ویترین کوچک چند کتاب برای فروش قرار دارد. از هال به اتاق نشیمن میروم و از پشت طناب حائل تندیس سیمین و نیما روی صندلیها مشغول گفتوگو هستند. روی دیوارها نقاشیهایی از مادر و خواهر سیمین آویخته شده و آخرین پرتره جلال با عصای او به دیوار آویخته شده است.
اینجا زندگی با همه لوازمش جریان دارد. از حلقههای عروسی تا بخاری گازی و یخچال و ظروف قدیمی و عکسهای خانوادگی که روی قفسههای چوبی دیوار باقی ماندهاند. خانه با فرشهای زیبا و قابهای عکس زنده است. پشت اتاق پذیرایی در باریکی است که پشت آن تندیس جلال روی طبقهای نشسته و به نظر اتاق کار او میآید با قاب پنجرهای روبه حیاط بزرگ و زیبای خانه. در اتاق خوابی که تا پیش از مرگ جلال اتاق خواب بود حالا میز چوبی یادگار پدر پزشک سیمین قرار گرفته است. راهنما توضیح میدهد که بعد از مرگ جلال، سیمین به اتاق بالایی رفت و آنجا را اتاق کار و خواب کرد. اتاق بالا با راه پلهای باریک از فضای پایینی خانه جدا شده است. روی میز کار مجموعه کارهای سیمین قرار دارد و لباسهایش در کاورهای نایلونی در کمد دیواری دیده میشود. روی قفسه گوشه اتاق لیست داروهای سیمین نوشته شده است با چند قاب عینک آفتابی و عدسیهای عینکهایش در کنار کتابهای مختلف. آنقدر جزئیات در این خانه وجود دارد که تصور میکنم لابد سیمین چند ساعتی از خانه رفته و همین حالاست که برگردد. از آشپزخانه میگذرم و به حیاط میروم. حوض کوچک و حیاط بزرگ پر از درخت و گلهای سفید کوچک لابد جایی است که از میهمانها در تابستان پذیرایی میشده است.
خانههای تاریخی پتانسیلی برای هویت بخشی به شهری هستند که هر روز بی روحتر میشود. شهری که به جنگلی از ساختمانها و برجها و اتوبانها تبدیل شده است و انگار هیچ تنفس گاهی برای آن باقی نمانده است. اسکندر مختاری کارشناس میراث فرهنگی صحبتهایش را با این سؤالات آغاز میکند: «شهری که درآمد بالایی از ساخت و ساز دارد آیا حاضر است هزینه نگهداری این فضاهای فرهنگی و تاریخی را بدهد؟ آیا حاضر است برای هویت خود خرج کند؟ آیا این مکانها را جزو اسناد هویتی شهر میداند؟» اسکندری شهر را جایی برای آسایش و آرامش میداند، مکانی برای تولید خرد، شعر، ادبیات و فرهنگ: «همه ابعاد شهر را نمیشود در یک وجه ساخت و ساز خلاصه کرد. این اشکال دیدگاهی است که برای شهر پیش آمده است. همه چیز را نباید کمی دید.»
اسکندر مختاری ماندگاری این دو خانه را از اسناد موفقیت مطالبات مردم برای هویت شهری میداند: «ماندن این آثار خوشحال کننده است اما نسبت به کل آن چیزی که درحال از بین رفتن است ناچیز است.» او معتقد است قدرت سرمایه است که در شهر تعیین کننده است. سرمایهای که هویت را تغییر میدهد و هیچ کیفیتی باقی نمیگذارد: «2 هزار و 300 اثر تاریخی در تهران تا سال 85 باقی مانده بود اما آمار جدیدی از آثار باقی مانده نداریم. به نظر میرسد بیشتر از هزار یا هزار و 500 اثر باقی نمانده باشد.» او سرنوشت تمام این آثار را زوال میداند و وظیفه کارشناسان را همراه کردن مردم برای جلوگیری از این زوال: «در وهله اول جامعه کارشناسی باید افکار عمومی را همراه کند و بعد میراث فرهنگی و مدیریت شهری بیایند وسط و مسئولیت بپذیرند.»
تجربه چند ساعت وقت گذاشتن برای دیدن این خانههای قدیمی و غرق شدن در خاطراتی که در خود پنهان کردهاند باعث شد در راه برگشت برای چند ساعت از دغدغهها و نگرانیهای همیشگی دور شوم. انگار که از یک جلسه روانشناسی با ذهنی خالی بیرون آمده باشم.
اینجا زندگی با همه لوازمش جریان دارد. از حلقههای عروسی تا بخاری گازی و یخچال و ظروف قدیمی و عکسهای خانوادگی که روی قفسههای چوبی دیوار باقی ماندهاند. خانه با فرشهای زیبا و قابهای عکس زنده است. پشت اتاق پذیرایی در باریکی است که پشت آن تندیس جلال روی طبقهای نشسته و به نظر اتاق کار او میآید با قاب پنجرهای روبه حیاط بزرگ و زیبای خانه
انتشار فهرست واحدهای مسکونی مشمول قانون مالیات بر خانه های خالی
مالیاتی به نفع مستأجران
گروه اقتصادی / دریافت مالیات از خانههای خالی، از راهکارهای مهمی است که در بیشتر کشورها برای کنترل سوداگری و دلالی در بخش مسکن اجرا میشود. در کشور ما با اینکه دریافت این نوع مالیات از سال 94 در قانون آمده و دولت موظف بود با سازوکاری، خانههای خالی را شناسایی و از مالکان آن مالیات دریافت کند، اما قانون آن اجرا نشد تا اینکه اکنون سازمان امور مالیاتی اعلام کرده است از بهمن ماه از مالکان واحدهای خالی مالیات دریافت میشود.
سازمان امور مالیاتی در اطلاعیهای که در سایت این سازمان منتشر شده است، اعلام کرد نخستین لیست خانههای خالی که مشمول مالیات هستند را از وزارت راه و شهرسازی دریافت کرده است. بنابراین مالکان واحدهای مسکونی میتوانند جهت مشاهده وضعیت مشمولیت واحد یا واحدهای مسکونی خود و اطلاع از میزان مالیات متعلقه و پرداخت آن اقدام کنند. سازمان امور مالیاتی اعلام کرده که بر اساس اطلاعات دریافتی از وزارت راه و شهرسازی (سامانه ملی املاک و اسکان کشور موضوع تبصره 7 ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم) نسبت به محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی موضوع ماده 54 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم (مصوب تیرماه سال 94)، اقدام و نتایج حاصل از آن در درگاه الکترونیکی سازمان منتشر کرده است.
براساس اطلاعیه سازمان امور مالیاتی، تمامی مالکان واحدهای مسکونی میتوانند جهت مشاهده وضعیت مشمولیت واحد یا واحدهای مسکونی خود و اطلاع از میزان مالیات متعلقه و پرداخت آن، به درگاه ملی خدمات الکترونیک سازمان امور مالیاتی کشور به نشانی MY.TAX.GOV.IR مراجعه کنند.
طبق قانون بودجه سال 1400 کل کشور، مهلت پرداخت این مالیات تا پایان بهمن ماه امسال تعیین شده است. سازمان امور مالیاتی اعلام کرده در صورت عدم پرداخت مالیات تعیین شده در مهلت مقرر، نسبت به صدور برگ مطالبه، اقدام خواهد شد و ابلاغ اوراق مطالبه مالیات، اعتراض به آن و مراحل دادرسی مالیاتی تابع مقررات قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال 94 خواهد بود.
قانون اخذ مالیات از خانههای خالی، پس از معطلی چند ساله، اکنون در دولت سیزدهم آغاز میشود. دولت وعده داده بود در راستای تحقق برنامه ساماندهی بازار مسکن، قانون دریافت مالیات ازخانههای خالی را اجرا میکند. قانونی که در دولت قبل بارها به تأخیر افتاد. دولت وزارت راه و شهرسازی را مکلف کرده بود تا آخر دیماه فهرست نهایی خانههای خالی را در اختیار سازمان امور مالیاتی بگذارد، اکنون سازمان امور مالیاتی خبر داده که لیست مورد نظر منتشر شده است.
بر اساس قانون مالیات خانههای خالی اگر واحد مسکونی در شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر بیش از ۱۲۰ روز خالی از سکنه باشد، مشمول مالیات میشود و به ازای هر ماه بیش از این زمان، ماهانه مشمول مالیاتی بر مبنای مالیات بر درآمد اجاره خواهد شد. وظیفه شناسایی خانههای خالی برعهده وزارت راه و شهرسازی از طریق سامانه املاک و اسکان گذاشته شده است.
شناسایی ادامه دارد
فهرست نهایی شده خانههای خالی که از روز گذشته در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار گرفت، آخرین فهرست نهایی خانههای خالی نیست و وضعیت پالایش اطلاعات سکونتی خانوارها همزمان در وزارت راه و شهرسازی برای تهیه فهرست دوم و سوم خانههای خالی ادامه دارد. پیشبینی از میزان خانههای خالی در نخستین فهرست قطعی شناسایی شده به بیش از یک میلیون و ۱۷۰ هزار واحد میرسد و از آنجایی که شناسایی خانههای خالی مرحله به مرحله انجام میشود، این تعداد برای دورههای بعد افزایش خواهد داشت. بر اساس اعلام وزارت راه و شهرسازی، تلاش وزارت راه بر این بود که بواسطه الزام قانونی تاریخ ۳۰ دیماه، با شناسایی و ارسال نخستین فهرست قطعی شناسایی شده خانههای خالی و ارسال آن به سازمان امور مالیاتی، نخستین قبضهای مالیاتی قبل از عید امسال صادر شود. وضعیت پالایش خانههای خالی از سوی وزارت راه و شهرسازی دائمی است و گام به گام انجام میشود و صاحبان ملکهای خالی نباید فکر کنند که اگر در فهرست نخست نبودند، شناسایی نشدهاند.
ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم که به قانون مالیات بر خانههای خالی شهرت دارد باید با راهاندازی سامانه املاک و اسکان وارد فاز اجرایی میشد، اما تعلل وزارت راه و شهرسازی باعث شد این سامانه عملاً از 9 ماه گذشته اطلاعات املاک افراد را ثبت کند. در 5 سال اخیر دستگاههای متولی مانند وزارت راه و شهرسازی، سازمان امور مالیاتی، وزارت نیرو (شناسایی واحدها ازطریق قبوض برق) بارها تقصیر را به گردن دیگری انداختند و قانونی که قرار بود با اجرای آن هم درآمد مالیاتی برای دولت رقم بزند، هم بازار مسکن با اجرای سریع این قانون ساماندهی شود، با تأخیر اجرا شد. محمدرضا یزدیزاده، عضو سابق شورای راهبردی نظام مالیاتی کشور معتقد است «اگر مالیات بر خانههای خالی تا امروز اجرا نشده به این دلیل است که زیربنا را اشتباه گذاشتهایم. باید مبنای اخذ این مالیات اطلاعات اعلامی باشد و اگر اطلاعات بهصورت خود اظهاری اعلام نشده باشد، خود به خود خانه خالی محسوب شود.»
وی میگوید: «فرایند اجرای قانونهای مالیاتی اصلاً نباید به عهده سازمان امور مالیاتی یا وزارت راه باشد و باید به نحوی باشد که خود مؤدیان با خود اظهاری اموال خود را ابراز کنند و در غیر این صورت با جریمههای بالاتری مواجه شوند.»
مالیات از خانههای خالی ، بانکها و شرکتهای بزرگ در اولویت
براساس آمار وزارت راه و شهرسازی مالکان بیشترین واحدهای بزرگ و خالی بانکها و سپس شرکتهای بزرگ هستند که با استفاده از خلأ اجرا نشدن قانون اخذ مالیات از خانههای خالی، سودآوری زیادی نصیب آنها شده است. اما حسین زمانی، معاون حسابرسی سازمان امور مالیاتی اظهار کرده که «در نسخه فعلی قانون مالیات بر خانههای خالی، بانکها و شرکتهای بزرگ مد نظر هستند که دهها مسکن خالی را در تملک دارند.»
نرخ مالیات
همزمان با انتشار نخستین لیست خانههای خالی، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۱ نیز از تصویب نرخ مالیات واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت و خودروهای لاکچری در این کمیسیون خبر داد.
رحیم زارع اظهار داشت: خودرو تا سقف یک میلیارد تومان مشمول مالیات خودرو نخواهد شد اما تا مبلغ یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان نسبت به مازاد یک میلیارد تومان شامل مالیات یک درصد، تا مبلغ ۳ میلیارد تومان نسبت به مازاد یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون شامل مالیات ۲ درصد میشود.
وی ادامه داد: همچنین خودرو تا مبلغ ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان نسبت به مازاد ۳ میلیارد تومان شامل مالیات ۳ درصد و نسبت به مازاد ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان مالیات ۴ درصد شامل میشود.
زارع تأکید کرد: واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت تا سقف ۱۰ میلیارد تومان معاف از مالیات است نسبت به مازاد ۱۰ میلیارد تا ۱۵ میلیارد تومان مالیات یک در هزار، نسبت به مازاد ۱۵ میلیارد تومان تا ۲۵ میلیارد تومان مالیات دو در هزار را باید پرداخت کنند. وی گفت: از واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت نسبت به مازاد ۲۵ میلیارد تومان تا ۴۰ میلیارد تومان سه در هزار و نسبت به ۴۰ میلیارد تومان تا ۶۰ میلیارد تومان ۴ در هزار و نسبت به مازاد ۶۰ میلیارد تومان به بالا ۵ در هزار مالیات گرفته خواهد شد.
جهانگیر رحیمی، سرپرست دفتر طراحی و تحلیل فرایندهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی درخصوص عدد و رقمهایی که در مورد مالیات خانههای خالی مطرح میشود به مهر گفت: مالیات خانههای خالی بر اساس متراژ و تعداد ماههایی است که خالی بوده است. پرداخت این مالیات، روی سیستم سازمان امور مالیاتی باز شده و افراد میتوانند بهصورت آنلاین پرداخت کنند.
رحیمی تصریح کرد: مردم میتوانند با مراجعه به سامانه سازمان امور مالیاتی، از وضعیت پرونده مالیاتی خود مطلع شوند و ببینند آیا خودروها و خانههای لوکس یا خالی آنها مشمول مالیات شده یا خیر. مبلغ مالیات مالکان مشمول پرداخت مالیات خانههای خالی و لوکس و خودروهای گرانقیمت محاسبه و بارگذاری شده است.
اخذ مالیات از خانههای خالی، نقش مهمی در عرضه واحدها به بازار مسکن و تأثیر آن بر کاهش و ثبات قیمت مسکن و همچنین اجاره بها خواهد داشت. کارشناسان بازار مسکن معتقدند درکنار اقداماتی مانند ساخت مسکن، قوانین مالیاتی برای کنترل سوداگری در بازار مسکن بسیار مؤثر است.
سازمان امور مالیاتی در اطلاعیهای که در سایت این سازمان منتشر شده است، اعلام کرد نخستین لیست خانههای خالی که مشمول مالیات هستند را از وزارت راه و شهرسازی دریافت کرده است. بنابراین مالکان واحدهای مسکونی میتوانند جهت مشاهده وضعیت مشمولیت واحد یا واحدهای مسکونی خود و اطلاع از میزان مالیات متعلقه و پرداخت آن اقدام کنند. سازمان امور مالیاتی اعلام کرده که بر اساس اطلاعات دریافتی از وزارت راه و شهرسازی (سامانه ملی املاک و اسکان کشور موضوع تبصره 7 ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم) نسبت به محاسبه مالیات واحدهای مسکونی خالی موضوع ماده 54 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم (مصوب تیرماه سال 94)، اقدام و نتایج حاصل از آن در درگاه الکترونیکی سازمان منتشر کرده است.
براساس اطلاعیه سازمان امور مالیاتی، تمامی مالکان واحدهای مسکونی میتوانند جهت مشاهده وضعیت مشمولیت واحد یا واحدهای مسکونی خود و اطلاع از میزان مالیات متعلقه و پرداخت آن، به درگاه ملی خدمات الکترونیک سازمان امور مالیاتی کشور به نشانی MY.TAX.GOV.IR مراجعه کنند.
طبق قانون بودجه سال 1400 کل کشور، مهلت پرداخت این مالیات تا پایان بهمن ماه امسال تعیین شده است. سازمان امور مالیاتی اعلام کرده در صورت عدم پرداخت مالیات تعیین شده در مهلت مقرر، نسبت به صدور برگ مطالبه، اقدام خواهد شد و ابلاغ اوراق مطالبه مالیات، اعتراض به آن و مراحل دادرسی مالیاتی تابع مقررات قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال 94 خواهد بود.
قانون اخذ مالیات از خانههای خالی، پس از معطلی چند ساله، اکنون در دولت سیزدهم آغاز میشود. دولت وعده داده بود در راستای تحقق برنامه ساماندهی بازار مسکن، قانون دریافت مالیات ازخانههای خالی را اجرا میکند. قانونی که در دولت قبل بارها به تأخیر افتاد. دولت وزارت راه و شهرسازی را مکلف کرده بود تا آخر دیماه فهرست نهایی خانههای خالی را در اختیار سازمان امور مالیاتی بگذارد، اکنون سازمان امور مالیاتی خبر داده که لیست مورد نظر منتشر شده است.
بر اساس قانون مالیات خانههای خالی اگر واحد مسکونی در شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر بیش از ۱۲۰ روز خالی از سکنه باشد، مشمول مالیات میشود و به ازای هر ماه بیش از این زمان، ماهانه مشمول مالیاتی بر مبنای مالیات بر درآمد اجاره خواهد شد. وظیفه شناسایی خانههای خالی برعهده وزارت راه و شهرسازی از طریق سامانه املاک و اسکان گذاشته شده است.
شناسایی ادامه دارد
فهرست نهایی شده خانههای خالی که از روز گذشته در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار گرفت، آخرین فهرست نهایی خانههای خالی نیست و وضعیت پالایش اطلاعات سکونتی خانوارها همزمان در وزارت راه و شهرسازی برای تهیه فهرست دوم و سوم خانههای خالی ادامه دارد. پیشبینی از میزان خانههای خالی در نخستین فهرست قطعی شناسایی شده به بیش از یک میلیون و ۱۷۰ هزار واحد میرسد و از آنجایی که شناسایی خانههای خالی مرحله به مرحله انجام میشود، این تعداد برای دورههای بعد افزایش خواهد داشت. بر اساس اعلام وزارت راه و شهرسازی، تلاش وزارت راه بر این بود که بواسطه الزام قانونی تاریخ ۳۰ دیماه، با شناسایی و ارسال نخستین فهرست قطعی شناسایی شده خانههای خالی و ارسال آن به سازمان امور مالیاتی، نخستین قبضهای مالیاتی قبل از عید امسال صادر شود. وضعیت پالایش خانههای خالی از سوی وزارت راه و شهرسازی دائمی است و گام به گام انجام میشود و صاحبان ملکهای خالی نباید فکر کنند که اگر در فهرست نخست نبودند، شناسایی نشدهاند.
ماده ۵۴ مکرر قانون مالیاتهای مستقیم که به قانون مالیات بر خانههای خالی شهرت دارد باید با راهاندازی سامانه املاک و اسکان وارد فاز اجرایی میشد، اما تعلل وزارت راه و شهرسازی باعث شد این سامانه عملاً از 9 ماه گذشته اطلاعات املاک افراد را ثبت کند. در 5 سال اخیر دستگاههای متولی مانند وزارت راه و شهرسازی، سازمان امور مالیاتی، وزارت نیرو (شناسایی واحدها ازطریق قبوض برق) بارها تقصیر را به گردن دیگری انداختند و قانونی که قرار بود با اجرای آن هم درآمد مالیاتی برای دولت رقم بزند، هم بازار مسکن با اجرای سریع این قانون ساماندهی شود، با تأخیر اجرا شد. محمدرضا یزدیزاده، عضو سابق شورای راهبردی نظام مالیاتی کشور معتقد است «اگر مالیات بر خانههای خالی تا امروز اجرا نشده به این دلیل است که زیربنا را اشتباه گذاشتهایم. باید مبنای اخذ این مالیات اطلاعات اعلامی باشد و اگر اطلاعات بهصورت خود اظهاری اعلام نشده باشد، خود به خود خانه خالی محسوب شود.»
وی میگوید: «فرایند اجرای قانونهای مالیاتی اصلاً نباید به عهده سازمان امور مالیاتی یا وزارت راه باشد و باید به نحوی باشد که خود مؤدیان با خود اظهاری اموال خود را ابراز کنند و در غیر این صورت با جریمههای بالاتری مواجه شوند.»
مالیات از خانههای خالی ، بانکها و شرکتهای بزرگ در اولویت
براساس آمار وزارت راه و شهرسازی مالکان بیشترین واحدهای بزرگ و خالی بانکها و سپس شرکتهای بزرگ هستند که با استفاده از خلأ اجرا نشدن قانون اخذ مالیات از خانههای خالی، سودآوری زیادی نصیب آنها شده است. اما حسین زمانی، معاون حسابرسی سازمان امور مالیاتی اظهار کرده که «در نسخه فعلی قانون مالیات بر خانههای خالی، بانکها و شرکتهای بزرگ مد نظر هستند که دهها مسکن خالی را در تملک دارند.»
نرخ مالیات
همزمان با انتشار نخستین لیست خانههای خالی، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۱ نیز از تصویب نرخ مالیات واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت و خودروهای لاکچری در این کمیسیون خبر داد.
رحیم زارع اظهار داشت: خودرو تا سقف یک میلیارد تومان مشمول مالیات خودرو نخواهد شد اما تا مبلغ یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان نسبت به مازاد یک میلیارد تومان شامل مالیات یک درصد، تا مبلغ ۳ میلیارد تومان نسبت به مازاد یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون شامل مالیات ۲ درصد میشود.
وی ادامه داد: همچنین خودرو تا مبلغ ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان نسبت به مازاد ۳ میلیارد تومان شامل مالیات ۳ درصد و نسبت به مازاد ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان مالیات ۴ درصد شامل میشود.
زارع تأکید کرد: واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت تا سقف ۱۰ میلیارد تومان معاف از مالیات است نسبت به مازاد ۱۰ میلیارد تا ۱۵ میلیارد تومان مالیات یک در هزار، نسبت به مازاد ۱۵ میلیارد تومان تا ۲۵ میلیارد تومان مالیات دو در هزار را باید پرداخت کنند. وی گفت: از واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای گرانقیمت نسبت به مازاد ۲۵ میلیارد تومان تا ۴۰ میلیارد تومان سه در هزار و نسبت به ۴۰ میلیارد تومان تا ۶۰ میلیارد تومان ۴ در هزار و نسبت به مازاد ۶۰ میلیارد تومان به بالا ۵ در هزار مالیات گرفته خواهد شد.
جهانگیر رحیمی، سرپرست دفتر طراحی و تحلیل فرایندهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی درخصوص عدد و رقمهایی که در مورد مالیات خانههای خالی مطرح میشود به مهر گفت: مالیات خانههای خالی بر اساس متراژ و تعداد ماههایی است که خالی بوده است. پرداخت این مالیات، روی سیستم سازمان امور مالیاتی باز شده و افراد میتوانند بهصورت آنلاین پرداخت کنند.
رحیمی تصریح کرد: مردم میتوانند با مراجعه به سامانه سازمان امور مالیاتی، از وضعیت پرونده مالیاتی خود مطلع شوند و ببینند آیا خودروها و خانههای لوکس یا خالی آنها مشمول مالیات شده یا خیر. مبلغ مالیات مالکان مشمول پرداخت مالیات خانههای خالی و لوکس و خودروهای گرانقیمت محاسبه و بارگذاری شده است.
اخذ مالیات از خانههای خالی، نقش مهمی در عرضه واحدها به بازار مسکن و تأثیر آن بر کاهش و ثبات قیمت مسکن و همچنین اجاره بها خواهد داشت. کارشناسان بازار مسکن معتقدند درکنار اقداماتی مانند ساخت مسکن، قوانین مالیاتی برای کنترل سوداگری در بازار مسکن بسیار مؤثر است.
واکاوی ایدهها و مبارزات «پاتریس لومومبا» و نقش دولتهای استعماری بلژیک، امریکا، بریتانیا و سازمان ملل در قتل فجیع رهبر استقلال کنگو
■ لئوپولد دوم و هولوکاست پنهان ■ مهمترین ترور قرن بیستم ■ پاتریس لومومبا کیست؟ ■ آفریقا: قاره غرق در خونِ قهرمانان ■ سخنرانی آتشین پاتریس در مراسم اعلام استقلال کنگو ■ چه کسی او را کشت؟ ■ تاریخچه غارت کنگو توسط قدرتهای استعماری ■ سیا چگونه پاتریس را از میان برداشت؟ ■ نقش سازمان اطلاعاتی انگلستان ■ چهگوارا: اعتماد به سازمان ملل اشتباه بود ■ بزرگترین نسلکشی در آفریقا ■ دندانهایی که به کشور بازگشت ■ نامه پاتریس از زندان تیسویل به همسرش
نقش دولت و بخش خصوصی در بازگشت ارز
دکتر احسان قمری
کارشناس اقتصاد بینالملل
در حالی که بیش از سه سال از اولین مصوبه لزوم ایفای تعهدات ارزی صادراتی میگذرد و علیرغم تلاشهای انجام شده، بازگشت ارز حاصل از صادرات، تسریع و تسهیل شده ولی لازم است شرایطی فراهم شود تا مسیر ایفای تعهدات ارزی، هموارتر گردد.
شاید یکی از دلایل لزوم بازنگری در سیاستهای بازگشت ارز حاصل از صادرات، ثابت ماندن میزان تعهدات معوق صادراتی در طول یکسال گذشته است، لذا در حالی که براساس آمار و اطلاعات موجود، ماهانه حدود ۲ میلیارد یورو به چرخه اقتصادی برمیگردد ولی هنوز تعهدات معوق زیادی وجود دارد که درخصوص آنها تصمیمگیری نشده است و ایفای تعهدات ارزی صادراتی بسیاری از صادرکنندگان بویژه صادرات سال ۹۷ در هالهای از ابهام قرار دارد.
از سوی دیگر عدم فراهم نمودن فرایندهای ایفای تعهدات ارزی صادراتی از محل ورود موقت و صادرات پیلهوران و تعاونیهای مرزنشین علیرغم وجود دستورالعملها و قواعد لازم در این خصوص، باعث شده است که تعداد زیادی از تجار و بازرگانان قادر نباشند فعالیت تجاری و صادراتی خود را استمرار بخشند.
به نظر میرسد تعدد مراجع تصمیمگیری در حوزه ایفای تعهدات ارزی صادراتی یکی از دلایل بروز مشکلات در حوزه ایفای تعهدات ارزی صادراتی در جهت تأمین ارز مورد نیاز واردات است. هنوز مشخص نیست کارکرد سامانه نیما که از سوی بانک مرکزی طراحی شده، چیست و اصولاً این ادعا که سامانه نیما لنگرگاه نرخ ارز است از سوی متولیان این سامانه بیان نشده است.
همچنین هرچند با انعطاف در روشهای بازگشت ارز حاصل از صادرات، تا حدی مسیر ایفای تعهدات فعلی تسریع و تسهیل شده است ولی در نهایت صادرکنندگان به دو روش عرضه حوالههای ارزی در سامانه نیما و واگذاری پروانههای صادراتی به غیر نسبت به ایفای تعهدات ارزی خود اقدام مینمایند که این دو روش نیز با محدودیتهایی روبهرو است.
درخصوص سامانه نیما، ذکر این نکته ضروری است که نرخ ارز، تابعی از متغیرهای متعددی همچون نوع ارز، حجم ارز و محل ارز بوده و لذا نمیتوان تعیین نرخ ارز در سامانه نیما را حاصل تلاقی عرضه و تقاضا به صورت شفاف دانست، ضمن آنکه عرضه ارز صادرکنندگان محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی و همچنین فولاد در سامانه نیما، تأثیر زیادی بر نرخ ارز نیمایی دارد.
بنابراین شرایط چندان مناسبی برای صادرکنندگان کوچک و متوسط جهت عرضه ارز در سامانه نیما با توجه به عدم استفاده از یارانههای داخلی وجود نداشته و لذا این گروه از صادرکنندگان بویژه واحدهای بازرگانی، ترجیح میدهند از رویه واگذاری پروانههای صادراتی به غیر استفاده نمایند که این روش نیز با توجه به حجم ارز این دسته از صادرکنندگان در مقیاس فردی و نوع ارز ایشان و همچنین تمایل واحدهای تولیدی جهت تأمین ارز از یک مجموعه به علت حجم ارز مورد نیاز، نتوانسته است آنچنان که انتظار میرفت مشکلات صادرکنندگان را مرتفع نماید.
با توجه به رویکرد مثبت دولت در همراهی با صادرکنندگان و ضرورت ریلگذاری برای صادرات با توجه به دیدگاههای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد لازم است وزارت صنعت، معدن و تجارت تفوق سیاستهای تجاری بر سیاستهای ارزی را با جدیت بیشتری دنبال نموده و تولیگری و مرکزیت تجارت خارجی کشور را با همکاری بخش خصوصی پیگیری نماید.
کارشناس اقتصاد بینالملل
در حالی که بیش از سه سال از اولین مصوبه لزوم ایفای تعهدات ارزی صادراتی میگذرد و علیرغم تلاشهای انجام شده، بازگشت ارز حاصل از صادرات، تسریع و تسهیل شده ولی لازم است شرایطی فراهم شود تا مسیر ایفای تعهدات ارزی، هموارتر گردد.
شاید یکی از دلایل لزوم بازنگری در سیاستهای بازگشت ارز حاصل از صادرات، ثابت ماندن میزان تعهدات معوق صادراتی در طول یکسال گذشته است، لذا در حالی که براساس آمار و اطلاعات موجود، ماهانه حدود ۲ میلیارد یورو به چرخه اقتصادی برمیگردد ولی هنوز تعهدات معوق زیادی وجود دارد که درخصوص آنها تصمیمگیری نشده است و ایفای تعهدات ارزی صادراتی بسیاری از صادرکنندگان بویژه صادرات سال ۹۷ در هالهای از ابهام قرار دارد.
از سوی دیگر عدم فراهم نمودن فرایندهای ایفای تعهدات ارزی صادراتی از محل ورود موقت و صادرات پیلهوران و تعاونیهای مرزنشین علیرغم وجود دستورالعملها و قواعد لازم در این خصوص، باعث شده است که تعداد زیادی از تجار و بازرگانان قادر نباشند فعالیت تجاری و صادراتی خود را استمرار بخشند.
به نظر میرسد تعدد مراجع تصمیمگیری در حوزه ایفای تعهدات ارزی صادراتی یکی از دلایل بروز مشکلات در حوزه ایفای تعهدات ارزی صادراتی در جهت تأمین ارز مورد نیاز واردات است. هنوز مشخص نیست کارکرد سامانه نیما که از سوی بانک مرکزی طراحی شده، چیست و اصولاً این ادعا که سامانه نیما لنگرگاه نرخ ارز است از سوی متولیان این سامانه بیان نشده است.
همچنین هرچند با انعطاف در روشهای بازگشت ارز حاصل از صادرات، تا حدی مسیر ایفای تعهدات فعلی تسریع و تسهیل شده است ولی در نهایت صادرکنندگان به دو روش عرضه حوالههای ارزی در سامانه نیما و واگذاری پروانههای صادراتی به غیر نسبت به ایفای تعهدات ارزی خود اقدام مینمایند که این دو روش نیز با محدودیتهایی روبهرو است.
درخصوص سامانه نیما، ذکر این نکته ضروری است که نرخ ارز، تابعی از متغیرهای متعددی همچون نوع ارز، حجم ارز و محل ارز بوده و لذا نمیتوان تعیین نرخ ارز در سامانه نیما را حاصل تلاقی عرضه و تقاضا به صورت شفاف دانست، ضمن آنکه عرضه ارز صادرکنندگان محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی و همچنین فولاد در سامانه نیما، تأثیر زیادی بر نرخ ارز نیمایی دارد.
بنابراین شرایط چندان مناسبی برای صادرکنندگان کوچک و متوسط جهت عرضه ارز در سامانه نیما با توجه به عدم استفاده از یارانههای داخلی وجود نداشته و لذا این گروه از صادرکنندگان بویژه واحدهای بازرگانی، ترجیح میدهند از رویه واگذاری پروانههای صادراتی به غیر استفاده نمایند که این روش نیز با توجه به حجم ارز این دسته از صادرکنندگان در مقیاس فردی و نوع ارز ایشان و همچنین تمایل واحدهای تولیدی جهت تأمین ارز از یک مجموعه به علت حجم ارز مورد نیاز، نتوانسته است آنچنان که انتظار میرفت مشکلات صادرکنندگان را مرتفع نماید.
با توجه به رویکرد مثبت دولت در همراهی با صادرکنندگان و ضرورت ریلگذاری برای صادرات با توجه به دیدگاههای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد لازم است وزارت صنعت، معدن و تجارت تفوق سیاستهای تجاری بر سیاستهای ارزی را با جدیت بیشتری دنبال نموده و تولیگری و مرکزیت تجارت خارجی کشور را با همکاری بخش خصوصی پیگیری نماید.
«پلن B»، یادآور بلوف «جنگ ستارگان» دهه ۸۰
محمد کاظمی
کارشناس مسائل بینالملل
در پی ناکامیهای متعدد امریکا در عرصه نظامی در دوران جنگ سرد با شوروی، «رونالد ریگان»، بازیگر - رئیسجمهور وقت امریکا، طرح «ابتکار دفاع راهبردی» را مطرح کرد. یک روز بعد، روزنامه «واشنگتنپست» در شماره ۲۴ مارس ۱۹۸۳ برای اولین بار تعبیر «جنگ ستارگان» را از قول یک سناتور امریکایی به این طرح خیالپردازانه ریگان نسبت داد. پس از آن، در اقدامی هماهنگ، تمام ظرفیت رسانهای امریکا، اعم از خبرگزاریهای جریاناصلی، شبکههای رادیویی و تلویزیونی و حتی هالیوود، مأمور شدند تا با تکیه ویژه بر این تعبیر، این طرح توهمی و غیرممکن با امکانات آن زمان را واقعی و کارآمد جلوه دهند تا بدینترتیب، رقیب قدر امریکا در جنگ سرد را منفعل ساخته و او را در تصمیمگیریها دچار خطای ادراکی کنند.
پس از چهار دهه از این واقعه، به نظر میرسد امریکا امروز در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران نیز به ترفندی مشابه دست زده است. در بحبوحه مذاکرات بین ایران و کشورهای عضو برجام در وین، چند ماهی است که امریکاییها مفهومی تحت عنوان «طرح ب» را بر سر زبانها انداختهاند. منظور آنها از طرح ب، برنامهای است که در صورت شکست مذاکرات وین و عدم ادامه اجرای تعهدات ایران طبق برجام، برای مقابله با ایران به کار گرفته خواهد شد.
در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۲۱ (۲۱ مرداد ۱۴۰۰)، خبرگزاری «اکسیوس» در مطلبی تحت عنوان «اسرائیل به دنبال هماهنگی طرح ب با امریکا در مورد ایران»، خبر از برگزاری جلسه نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا داد که دستورکار آن، «کار روی یک راهبرد مشترک برای سناریویی است که در آن ایران تصمیم میگیرد به توافق هستهای ۲۰۱۵ بازنگردد.»
«بنی گانتز»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در مصاحبهای با خبرگزاری «فارین پالیسی» که در روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ (۲۳ شهریور ۱۴۰۰) منتشر شد، لزوم طراحی برنامه پشتیبان درصورت شکست مذاکرات وین را مطرح کرد. وی در این مصاحبه بیان کرد: «در صورت شکست مذاکرات، اسرائیل مایل است که «برنامه B» عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده را ببیند که شامل فشار اقتصادی گسترده بر ایران میشود.» وی آنچه را که اسرائیل به عنوان یک برنامه پشتیبان «قابل اجرا» در نظر میگیرد، اینگونه توصیف کرد: «فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی که از سوی ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین (که بسیار مهم است) بر تهران تحمیل میشود».
در ادامه مسیر طراحی طرح ب، «مایکل سینگ» عضو ارشد مؤسسه واشنگتن نیز در مقالهای تحت عنوان «برنامه B برای ایران»، به بررسی ابزارهای امریکا و نحوه استفاده از آنها برای تغییر رفتار ایران پرداخت.
واشنگتنپست که همواره جزو پرمراجعهترین و پرمخاطبترین روزنامههای امریکاست، در راستای بزرگنمایی طرح ب، یادداشتی با عنوان «طرح ب مناسب برای توافق هستهای درحال مرگ» منتشر کرد.
این ادبیات در اظهارات مقامات رسمی دولت امریکا ازجمله «رابرت مالی» نماینده ویژه امور ایران در وزارت خارجه امریکا و همچنین «جن ساکی» سخنگوی کاخسفید نیز آمده است.
این حجم از تولیدات رسانهای در امریکا درباره طرحی موسوم به طرح ب که هنوز هیچ کس از جزئیات آن باخبر نیست، نشان میدهد که امریکا بار دیگر، پس از ناکامی در فضای عینی، مجدداً بهدنبال قلب روایت و کسب پیروزی در فضای ذهنی است و لذا امپراطوری رسانهای خود را برای نیل به این هدف بسیج کرده است.
طرح واقعی امریکا در قبال ایران
دولت امریکا به همراه متحدانش، برای رسیدن به اهداف خود درقبال ایران و تغییر رفتار ایران، سیاست «دیپلماسی با پشتوانه فشار» یا «فشار هوشمند» را پیش گرفته است. «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا، پیش از انتخابات امریکا در سال گذشته طی اظهاراتی گفته بود: «فرمولی که دولت اوباما-بایدن دنبال کرد، یعنی دیپلماسی با پشتوانه فشار، فرمولی است که میتواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد تا نهتنها در حوزه مسائل هستهای، بلکه در برخی دیگر از چالشهای ما پیشرفتهایی ایجاد کند.»
در دوره اوباما، امریکا با استفاده از تعابیری نظیر «همه گزینهها روی میز است»، یا تلاش برای ترساندن ایران از جنگ نظامی و تهدید رژیم صهیونیستی به حمله به ایران سعی کرد تا جمهوری اسلامی ایران را بهسمت مذاکره و توافق به هر قیمتی سوق دهد. حال این نقشه مجدداً با مطرح شدن «طرح ب» در حال انجام است.
«طرح ب» نیز بهمثابه یک جنگافزار ادراکی، در راستای رساندن سیاست «دیپلماسی با پشوانه فشار» به اهدافش طراحی شده است. هدف کلان امریکا از مطرح کردن این طرح، ترساندن عموم جامعه و نخبگان از آینده بدون توافق است.
کارشناس مسائل بینالملل
در پی ناکامیهای متعدد امریکا در عرصه نظامی در دوران جنگ سرد با شوروی، «رونالد ریگان»، بازیگر - رئیسجمهور وقت امریکا، طرح «ابتکار دفاع راهبردی» را مطرح کرد. یک روز بعد، روزنامه «واشنگتنپست» در شماره ۲۴ مارس ۱۹۸۳ برای اولین بار تعبیر «جنگ ستارگان» را از قول یک سناتور امریکایی به این طرح خیالپردازانه ریگان نسبت داد. پس از آن، در اقدامی هماهنگ، تمام ظرفیت رسانهای امریکا، اعم از خبرگزاریهای جریاناصلی، شبکههای رادیویی و تلویزیونی و حتی هالیوود، مأمور شدند تا با تکیه ویژه بر این تعبیر، این طرح توهمی و غیرممکن با امکانات آن زمان را واقعی و کارآمد جلوه دهند تا بدینترتیب، رقیب قدر امریکا در جنگ سرد را منفعل ساخته و او را در تصمیمگیریها دچار خطای ادراکی کنند.
پس از چهار دهه از این واقعه، به نظر میرسد امریکا امروز در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران نیز به ترفندی مشابه دست زده است. در بحبوحه مذاکرات بین ایران و کشورهای عضو برجام در وین، چند ماهی است که امریکاییها مفهومی تحت عنوان «طرح ب» را بر سر زبانها انداختهاند. منظور آنها از طرح ب، برنامهای است که در صورت شکست مذاکرات وین و عدم ادامه اجرای تعهدات ایران طبق برجام، برای مقابله با ایران به کار گرفته خواهد شد.
در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۲۱ (۲۱ مرداد ۱۴۰۰)، خبرگزاری «اکسیوس» در مطلبی تحت عنوان «اسرائیل به دنبال هماهنگی طرح ب با امریکا در مورد ایران»، خبر از برگزاری جلسه نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا داد که دستورکار آن، «کار روی یک راهبرد مشترک برای سناریویی است که در آن ایران تصمیم میگیرد به توافق هستهای ۲۰۱۵ بازنگردد.»
«بنی گانتز»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در مصاحبهای با خبرگزاری «فارین پالیسی» که در روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ (۲۳ شهریور ۱۴۰۰) منتشر شد، لزوم طراحی برنامه پشتیبان درصورت شکست مذاکرات وین را مطرح کرد. وی در این مصاحبه بیان کرد: «در صورت شکست مذاکرات، اسرائیل مایل است که «برنامه B» عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده را ببیند که شامل فشار اقتصادی گسترده بر ایران میشود.» وی آنچه را که اسرائیل به عنوان یک برنامه پشتیبان «قابل اجرا» در نظر میگیرد، اینگونه توصیف کرد: «فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی که از سوی ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین (که بسیار مهم است) بر تهران تحمیل میشود».
در ادامه مسیر طراحی طرح ب، «مایکل سینگ» عضو ارشد مؤسسه واشنگتن نیز در مقالهای تحت عنوان «برنامه B برای ایران»، به بررسی ابزارهای امریکا و نحوه استفاده از آنها برای تغییر رفتار ایران پرداخت.
واشنگتنپست که همواره جزو پرمراجعهترین و پرمخاطبترین روزنامههای امریکاست، در راستای بزرگنمایی طرح ب، یادداشتی با عنوان «طرح ب مناسب برای توافق هستهای درحال مرگ» منتشر کرد.
این ادبیات در اظهارات مقامات رسمی دولت امریکا ازجمله «رابرت مالی» نماینده ویژه امور ایران در وزارت خارجه امریکا و همچنین «جن ساکی» سخنگوی کاخسفید نیز آمده است.
این حجم از تولیدات رسانهای در امریکا درباره طرحی موسوم به طرح ب که هنوز هیچ کس از جزئیات آن باخبر نیست، نشان میدهد که امریکا بار دیگر، پس از ناکامی در فضای عینی، مجدداً بهدنبال قلب روایت و کسب پیروزی در فضای ذهنی است و لذا امپراطوری رسانهای خود را برای نیل به این هدف بسیج کرده است.
طرح واقعی امریکا در قبال ایران
دولت امریکا به همراه متحدانش، برای رسیدن به اهداف خود درقبال ایران و تغییر رفتار ایران، سیاست «دیپلماسی با پشتوانه فشار» یا «فشار هوشمند» را پیش گرفته است. «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا، پیش از انتخابات امریکا در سال گذشته طی اظهاراتی گفته بود: «فرمولی که دولت اوباما-بایدن دنبال کرد، یعنی دیپلماسی با پشتوانه فشار، فرمولی است که میتواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد تا نهتنها در حوزه مسائل هستهای، بلکه در برخی دیگر از چالشهای ما پیشرفتهایی ایجاد کند.»
در دوره اوباما، امریکا با استفاده از تعابیری نظیر «همه گزینهها روی میز است»، یا تلاش برای ترساندن ایران از جنگ نظامی و تهدید رژیم صهیونیستی به حمله به ایران سعی کرد تا جمهوری اسلامی ایران را بهسمت مذاکره و توافق به هر قیمتی سوق دهد. حال این نقشه مجدداً با مطرح شدن «طرح ب» در حال انجام است.
«طرح ب» نیز بهمثابه یک جنگافزار ادراکی، در راستای رساندن سیاست «دیپلماسی با پشوانه فشار» به اهدافش طراحی شده است. هدف کلان امریکا از مطرح کردن این طرح، ترساندن عموم جامعه و نخبگان از آینده بدون توافق است.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه ایران مورخ 25/09/1400 با عنوان «قطع شدن نشانگر روزشمار افتتاح مترو آزادگان در کمربندی آزادگان (افتتاح خط مترو اسلامشهر)» جوابیه شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) به شرح ذیل اعلام میگردد: ضمن سپاس از شهروند محترم، در پاسخ به مطلب درج شده با عنوان «قطع شدن نشانگر روزشمار افتتاح مترو آزادگان در کمربندی آزادگان (افتتاح خط مترو اسلامشهر)» به آگاهی همشهریان محترم میرساند کارفرما و متولی احداث مترو اسلامشهر، شهرداری اسلامشهر است و شهرداری تهران و به تبع آن شرکت متروی تهران دخالتی در امر احداث آن خط ندارند.
حمید هیدارن
مدیر روابط عمومی و امور بینالملل
نظــــــر مـــردم
ترافیک سنگین خودروهای باری در جاده فیروزکوه/ آقای شکوریان: ترافیک سنگین خودروهای باری در جاده فیروزکوه باعث تصادف میشود. جادارد
پلیس راه به این موضوع رسیدگی کند.
خط کشی عابر پیاده میدان ماه فرخی اصفهان/ خانم کاظمی: محل عبور عابر پیاده میدان فرخی اصفهان نیازمند به خط کشی است.
افزایش ساعت کار مترو/ آقای خامسی : از مسئولان محترم تقاضامندیم ساعت کار مترو را افزایش دهند تا مردم بتوانند در ساعات پایانی شب از آن استفاده کنند.
افزایش نرخ عوارض شهرداری/ آقای امینی: علت افزایش نرخ عوارض شهرداری در شهر تهران چیست؟
کاهش فاصله زمانی بین قطارهای مترو/ آقای امیدوار: کاهش فاصله زمانی بین قطارهای مترو تهران در این ایام کرونایی امری ضروری است. لطفاً مسئولان ذیربط رسیدگی ویژهای به این موضوع داشته باشند.
نبود پله برقی در پل هوایی پاکدشت/ آقای روشنایی: در شهر پاکدشت پله برقی برای یک طرف پل هوایی واقع در ایستگاه مامازند تعبیه شده که این امر باعث رنجش افراد سالخورده و معلول میشود. لطفاً این مشکل را به گوش مسئولان برسانید.
نبود روشنایی در موسی آباد اسلامشهر/ آقای فلاح: تقریباً تمام کوچههای موسی آباد در اسلامشهر فاقد لامپ و روشنایی لازم است که این مشکل باعث افزایش سرقت در این منطقه شده است. پس از پیگیری از اداره برق منطقه متأسفانه جواب درستی دریافت نشد.
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه ایران مورخ 25/09/1400 با عنوان «قطع شدن نشانگر روزشمار افتتاح مترو آزادگان در کمربندی آزادگان (افتتاح خط مترو اسلامشهر)» جوابیه شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) به شرح ذیل اعلام میگردد: ضمن سپاس از شهروند محترم، در پاسخ به مطلب درج شده با عنوان «قطع شدن نشانگر روزشمار افتتاح مترو آزادگان در کمربندی آزادگان (افتتاح خط مترو اسلامشهر)» به آگاهی همشهریان محترم میرساند کارفرما و متولی احداث مترو اسلامشهر، شهرداری اسلامشهر است و شهرداری تهران و به تبع آن شرکت متروی تهران دخالتی در امر احداث آن خط ندارند.
حمید هیدارن
مدیر روابط عمومی و امور بینالملل
نظــــــر مـــردم
ترافیک سنگین خودروهای باری در جاده فیروزکوه/ آقای شکوریان: ترافیک سنگین خودروهای باری در جاده فیروزکوه باعث تصادف میشود. جادارد
پلیس راه به این موضوع رسیدگی کند.
خط کشی عابر پیاده میدان ماه فرخی اصفهان/ خانم کاظمی: محل عبور عابر پیاده میدان فرخی اصفهان نیازمند به خط کشی است.
افزایش ساعت کار مترو/ آقای خامسی : از مسئولان محترم تقاضامندیم ساعت کار مترو را افزایش دهند تا مردم بتوانند در ساعات پایانی شب از آن استفاده کنند.
افزایش نرخ عوارض شهرداری/ آقای امینی: علت افزایش نرخ عوارض شهرداری در شهر تهران چیست؟
کاهش فاصله زمانی بین قطارهای مترو/ آقای امیدوار: کاهش فاصله زمانی بین قطارهای مترو تهران در این ایام کرونایی امری ضروری است. لطفاً مسئولان ذیربط رسیدگی ویژهای به این موضوع داشته باشند.
نبود پله برقی در پل هوایی پاکدشت/ آقای روشنایی: در شهر پاکدشت پله برقی برای یک طرف پل هوایی واقع در ایستگاه مامازند تعبیه شده که این امر باعث رنجش افراد سالخورده و معلول میشود. لطفاً این مشکل را به گوش مسئولان برسانید.
نبود روشنایی در موسی آباد اسلامشهر/ آقای فلاح: تقریباً تمام کوچههای موسی آباد در اسلامشهر فاقد لامپ و روشنایی لازم است که این مشکل باعث افزایش سرقت در این منطقه شده است. پس از پیگیری از اداره برق منطقه متأسفانه جواب درستی دریافت نشد.
سیل در جنوب کرمان
سیلاب در کرمان به مسدود شدن ۳۳۹ راه روستایی و در خطر قرار گرفتن ۱۰۶ روستا انجامید که در پی این سیلاب پل توکل آباد در مسیر کرمان به ایرانشهر و چند پل دیگر شکسته شد و دهها روستا نیز با مشکل آب و برق مواجه شده اند و ۵۰ خانه در آستانه فرو نشست نیز تخلیه شدند.
عکاس : محمدحسین قنبری / میزان
عکاس : محمدحسین قنبری / میزان
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تا پایان سال هیچ درخواست افزایش قیمتی بررسی نمیشود
-
27 سال برای «ایران»
-
در مسیر روابط راهبردی
-
هیرمند به هامون میرسد
-
قیمت نفت بزودی از 100 دلار هم عبور می کند
-
شائبههای یک افزایش!
-
چراغ خانه شعر و داستان روشن است
-
مالیاتی به نفع مستأجران
-
واکاوی ایدهها و مبارزات «پاتریس لومومبا» و نقش دولتهای استعماری بلژیک، امریکا، بریتانیا و سازمان ملل در قتل فجیع رهبر استقلال کنگو
-
نقش دولت و بخش خصوصی در بازگشت ارز
-
«پلن B»، یادآور بلوف «جنگ ستارگان» دهه ۸۰
-
سلام ایران
-
سیل در جنوب کرمان
اخبارایران آنلاین