دود موازیکاریها در مدیریت بحرانهای زیستمحیطی به چشم مردم میرود
معضل شبکههای موازی
در سطح کشور در عرصههای حفاظت و مدیریت آب، خاک و هوا، هم در حوزه سختافزار و هم در حوزه نرمافزار موازیکاری وسیعی وجود دارد؛ مثلاً وجود چند شبکه ایستگاههای هواشناسی و یا وجود شبکه آلودگی سنجی هوا در چند سازمان و یا احداث پژوهشگاهها وپژوهشکدههایی در زمینه آب، آبوهوا و محیطزیست به موازات دانشگاهها. این توسعهها گاهی بهصورت خارج از برنامه و مثلاً در سفر مقامی به استان بهعنوان پیشنهاد ارائه شده و بدون توجه به نیاز واقعی با صرف اعتبارات کلان احداث شده؛ اگرچه برخی از این تصمیمها مبتنی بر نظرات کارشناسی بوده مانند احداث مرکز باروری ابر در یزد.
بهرغم توسعه تولید در زمینههای صنعتی، در کشور ما هنوز اقتصاد مبتنی بر قابلیتهای زیستبومی بخش عمده درآمد، معیشت و تولید موردنیاز مصرف را تشکیل میدهد و از هر نظر ضرورت حفظ این قابلیتها امری است که بر کسی پوشیده نیست. باید توجه داشت که کمربند عرضهای جنب حاره که کشور ما در آن قرار گرفته به دلیل سازوکار کلان دینامیکی جو زمین، شرایط خشکی هوا را غالب کرده است و ما به ناچار باید این واقعیت را در هر گام برنامهریزی و آیندهنگری توسعه اقتصادی مدنظر قرار دهیم تا ظرفیتهای ایجاد شده بهرهبرداری با توان زادآوری طبیعت در تناسب باشند. این امر نیز با توجه به دانش روز نیازمند پایش مداوم مؤلفههای گوناگون زیستبوم منطقه و نیزضرورت رعایت یکپارچگی این زیستبوم است. از یاد نبریم همین سازوکار کلان اتمسفر زمین است که گستره وسیعی از کشور ما را به بیابان و کویر لمیزرع تبدیل نموده است، بنابراین واقعیت آن است که با این سازوکار کلان، نه میشود و نه باید سر ستیز داشت، بلکه باید با شناخت نوسانات آن روش حفاظت و بهرهبرداری را به روز نمود. یعنی در شرایط خشکسالی از بهرهبرداری چشمپوشی کنیم و صرفاً وظیفه حفاظت از سامانههای مورد تهاجم خشکسالی را در دستور کار قرار دهیم. متأسفانه دیده میشود در شرایط خشکسالی توان بهرهبرداری خود را به کمک فناوریهای جدید و البته با یارانه انرژی دولت حفظ میکنیم که آسیبهای برگشتناپذیری به سامانههای زیستبومی کشور وارد میشود.
لزوم نظارت بر اجرای وظایف مرتبط با آب، خاک و هوا
جهت برونرفت از این بیبرنامگیها ضرورت دارد کلیه دستگاههای اجرایی مرتبط با آب، هوا، خاک، حیاتوحش و نظام بهرهبرداری از طبیعت نهایتاً توسط سامانهای با هم هماهنگ شده و نظام حفاظت از سامانه کلان زیستبوم در یک سطح عالی نظارت شود. نابسامانی فعلی سبب شده مرزهای فعالیت سامانههای اداری مسئول، مشخص نشده و موازیکاری وسیعی در کار به وجود بیاید که علاوه بر هدر رفتن منابع اعتباری، تبعات ناشی از ناهماهنگی فیمابین و معلق شدن مدیریت بحرانهای زیستمحیطی از اولین نتایج آن به حساب میآید. دو نوع خطا در انجام وظایف دستگاهها دیده میشود. خطای عدم انجام کامل وظایف ذاتی و خطای ورود به اجرای وظایف دیگران که در اینجا تیتروار به برخی از این موازیکاریها اشاره میشود.
- وجود شبکه مفصل ایستگاههای هواشناسی بهطور همزمان و گاهی در کنار هم در وزارت نیرو (تحتعنوان تبخیرسنجی) و در سازمان هواشناسی کشور
- وجود شبکه موازی آلودگیسنجی هوا در سازمان محیطزیست ایران و سازمان هواشناسی و نیز برخی از شهرداریهای کشور
- وجود پژوهشگاهها و پژوهشکدههایی در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی به موازات دانشگاههای کشور
ایجاد شبکهای در سازمان هواشناسی به نام تهک به موازات نهاد ترویج وزارت کشاورزی برای ورود به توصیههای کشاورزی
می توان همچنان این لیست را ادامه داد. ناگفته پیدا است که تمام این موارد موازیکاری، در حال حاضر نهادینه شده و دولت ناچار است برای ادامه کار آنها اعتبارات کلانی اختصاص دهد و البته توجیه ضرورت این کار را هم از ذینفعان این موازیکاری طلب کند که طبیعتاً میتوانند دهها جلد گزارش در توجیه ضرورت آن ارائه نمایند. اندازه و حیطه فعالیت هر نهاد دولتی طبق قانون مشخص است و البته خود قانون هم در مواردی به دلیل ابهام و مورد تفسیر قرار گرفتن، امکان این موازیکاریها را فراهم میآورد.
هر چند منطق حکم میکند حتی اگر قانون ابهام داشته باشد با وجود سازمان حرفهای هواشناسی در کشور، نیازهای اطلاعاتی مربوط به آبوهوا توسط این سازمان برآورده و تأمین شود و اینکه وزارت نیرو یک شبکه وسیعتر از سازمان هواشناسی را به موازات آن گسترش داده، قابل توجیه نیست. همین نظر را درباره آلودگیسنجی هوا باید گفت که در بعضی از شهرهای کشور اصولاً دستگاهی برای سنجش آلایندههای جوی وجود ندارد، در صورتی که در شهرهایی در کنار هم چند دستگاه نصب شده و اغلب هم دارای ارتباط و هماهنگی با هم نیستند. بهطور مثال در استان کردستان در شهر بانه، هم سازمان هواشناسی و هم سازمان محیطزیست دستگاه آلودگیسنجی هوا نصب کردهاند اما شهر مهم مریوان فاقد دستگاه اندازهگیری آلودگی هوا است.
در این راستا باید مشاوری که طرف ثالث باشد و با هیچکدام از این دستگاهها ارتباط نداشته باشد از طرف نهاد عالیتر دولت مأمور انجام مطالعه حدود واقعاً لازم این شبکههای موازی شود تا اندازه لازم و مطلوب آنها تعیین شود. چرا باید ثالث باشد چون در هر کدام از این دستگاههای اجرایی ظرفیتهایی به مرور زمان ایجاد شده که امروز خارج از نیاز واقعی کشور بوده اما تعطیل شدن این فعالیتهای موازی با منافع جمعی در این نهادها در تقابل بوده، لذا قطعاً مقاومت کرده و مانند سه دهه گذشته دولت ناچار است وجود غیر لازم آنها را تحمل کرده و از اعتباراتی که باید صرف بهسازی امور لازم شوند برای آنها خرج نماید.
همچنین ایجاد یک ناظر فراگیر کشوری برای هماهنگی اقدامات زیستمحیطی و بحرانهای مربوطه لازم است. بهطور مثال بحران طوفانهای جدید گردوخاک معلوم نیست توسط چه نهادی پیگیری میشود؟ در سازمان حفاظت محیطزیست مسئول دارد، در مدیریت بحران کشور هم به همچنین و در زمان اوج بحران، وزارت کشور و نهادهای استانداریها و سازمان هواشناسی کشور هم مورد سؤال قرار میگیرند. در سازمان محیطزیست ایران از طریق شبکه مهم DOE شاخصهای آلودگی در سطح کشور اعلام میشود، (البته اخیراً این شبکه خاموش شده است) در سازمان هواشناسی توان پیشبینی ظهور و خاتمه گردوخاک وجود دارد، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی وظایفی مربوط به سلامت مردم در شرایط بحران را برعهده دارد و مدیریت بحران کشور هم به موازات این دستگاهها وظایفی دارند و در بخشی که مشکل، ریشه خارجی دارد تمام این دستگاهها لازم است با وزارت امور خارجه هماهنگ شوند اما در شرایط بروز این بحرانها دیده میشود هرکدام از این بخشها اطلاعرسانی خود را دارند که گاهی حتی با هم همخوانی هم ندارد. یعنی ما با موازیکاری واقعی در اجرا و نیز در عرصه نظری و فهم موضوع و هم در عرصههای حل بحران مواجه هستیم که نهایتاً دود این ناهماهنگیها به چشم مردم میرود. البته دولت هم با وجود ایجاد امکانات، به دلیل این موازیکاریها از طرف مردم مورد انتقاد قرار میگیرد. باید به این ناهماهنگیها پایان داد و این دو خطای مشاهده شده، یعنی عدم انجام کامل وظایف ذاتی خود و دخالت در انجام وظایف دیگران را در دستگاههای اجرایی زیستمحیطی کشور حل نمود، چراکه لازمه غلبه بر بحرانهای زیستمحیطی ایجاد مدیریتی هماهنگ و مصمم است.
با وجود معرفی شهر ورزنه اصفهان بهعنوان شهر تالابی جهانی
حقابه به تالاب «گاوخونی» نرسید
زهره توکلی
خبرنگار
شهر ورزنه استان اصفهان از شهرهایی است که همانند بندرخمیر جزو شهرهای انتخابی کنوانسیون رامسر برای انتخاب شهر تالابی بوده است. این شهر با داشتن بیش از 2هزار سال سابقه تاریخی و پایداری فرهنگ، آداب و رسوم سنتی و از جمله زبان و پوشش مردم منطقه و نیز قرار داشتن در مجاورت تالاب بینالمللی گاوخونی، توانسته شرایط لازم را برای قرار گرفتن در فهرست شهرهای تالابی جهان کسب کند و به تازگی نیز به طور رسمی برای یک دوره 3ساله بهعنوان شهر تالابی معرفی شود.دکتر حسین اکبری، معاون محیطزیست طبیعی و تنوع زیستی حفاظت محیطزیست استان اصفهان درخصوص واجد شرایط شدن شهر ورزنه استان اصفهان بهعنوان شهر تالابی کشور از سوی کنوانسیون رامسر به «ایران» گفت: هدف از اعطای اعتبارنامه شهر تالابی به برخی شهرها، تشویق جوامع محلی و دولتمردان به تقویت، توسعه و ارتباط سازنده با اکوسیستمهای ارزشمند تالابی و اولویتبخشی به حفظ و حراست از آنها در روند توسعه تالابهاست.
وی افزود: ورزنه، شهری تاریخی است که به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، آداب و رسوم، معیشت، گردشگری و دیگر شاخصها ارتباط تنگاتنگی با تالاب بینالمللی گاوخونی دارد. این وابستگی همیشه وجود داشته چون حفظ این تالاب برای شهر ورزنه، استان اصفهان و کشور اهمیت زیادی دارد. تالابها، بویژه تالابهای بینالمللی، عملکرد فرامنطقهای دارند بنابراین مختص به یک مکان نمیشوند، بلکه زیستبومهایی با عرصه طبیعی فوقالعاده و اثرگذاری فرامنطقهای محسوب میشوند.
اکبری ادامه داد: تالاب گاوخونی اگر مثل گذشته وضعیت پرآبی را داشته باشد عملکردهای فوقالعادهای خواهد داشت. شهر ورزنه نیز به لحاظ گردشگری، معیشت پایدار و شاخصهای فرهنگی از کارکرد این تالاب استفاده خواهد کرد اما اگر خشک شود -که در حال حاضر به علت عدم تأمین حقابهها، در آستانه خشکی قرار گرفته است- دچار آسیب خواهیم شد.
وی با بیان اینکه وقتی شهری بهعنوان شهر تالابی انتخاب میشود، اعتبارش جهانی خواهد شد، گفت: یکی از فواید داشتن اعتبار جهانی، کمک به توسعه گردشگری است چرا که معرفی آن شهر و تالاب وجهه جهانی خواهد یافت. از همین رو مراودات فرهنگی و فنی چنین شهرهایی افزایش مییابد و در کل به نفع توسعه پایدار شهری و استان خواهد شد.
این مسئول افزود: ثبت شهر ی چون ورزنه بهعنوان شهر تالابی در کنوانسیون رامسر، نوعی تعهدات را برای کشور، شهر، مدیران شهری و جوامع محلی ایجاد خواهد کرد. این تعهدات به حفظ و حراست از تالاب مربوط میشود که باید با قوت ادامه و اشاعه یابد چون کمک بزرگی به احیای تالاب گاوخونی خواهد کرد.
وی، آموزشهای عمومی را کلیدیترین نکته برای جوامع محلی و مسئولان عنوان کرد و گفت: هرچه با آموزش، بتوانیم آگاهیهای زیستمحیطی را افزایش دهیم در واقع اشاعه فرهنگ زیستمحیطی را بهدنبال خواهد داشت. از این طریق، خدمات، فرصتها، ظرفیتها و ارزشهای عرصههای طبیعی (که تالابها هم جزو اکوسیستمهای منحصر به فرد هستند) تبیین میشود. البته به طور همزمان، تهدیدها و نقاط ضعف در زمینه حفظ و حراست از تالابها باید اطلاعرسانی شده تا این امر موجب ایجاد دغدغه عمومی نسبت به حفظ تالاب شود.
اکبری تصریح کرد: برای حفظ این شهر تالابی، تأمین حقابههای زیستمحیطی تالاب در درجه نخست، اهمیت دارد چون این تالاب به علت عدم دریافت حقابهها، به سمت خشکی کامل رفته است و این امر یکی از اولویتها و اساسیترین اقداماتی است که برای حفظ و حراست از تالاب به شمار میآید.خوشه عظیمپور، فعال محیطزیست نیز در این خصوص به «ایران» گفت: ویژگیهای شهر ورزنه نظیر داشتن بیش از 2هزار سال سابقه تاریخی، قرار داشتن در مجاورت تالاب گاوخونی، پایبند بودن به آداب و رسوم و سنتها، حفظ گویش و پوشش سنتی، داشتن تصفیهخانه فاضلاب، المانهای طبیعی، تاریخی و شهری نظیر وجود پرندگان مهاجر مانند فلامینگو، نزدیکی به «رامسر سایت» که تالاب گاوخونی، عنوان رامسر سایتی را بیش از 50 سال دارد و... موجب شد که این شهر واجد شرایط شهر تالابی شود.وی با بیان اینکه شرایط شهر تالابی طی سالها و بتدریج ایجاد شده است، ادامه داد: ورزنه، شهری تاریخی است و جدای از اینکه بهعنوان یک شهر تالابی انتخاب شود، یکی از معدود شهرهایی است که به همان شکل 2هزار سال قبل حفظ شده است. گویش محلی، آداب و سنن و نیز پوشش محلی آنها جالب است. این شهر توانسته سالها در خط مقدم حفاظت از تالاب گاوخونی دوام بیاورد و در این راه، بهترین حافظان از تالاب، مردم بومی این شهر بودهاند که از این عرصه طبیعی محافظت کردهاند.عظیمپور اظهار داشت: تالاب گاوخونی در گذشته پرآب، وسیع و پهناور بوده و حتی ماهیگیری و قایق سواری نیز در آن انجام میشد از این رو ارتباطی که شهر ورزنه با تالاب گاوخونی داشته به گونهای است که حتی اسم خیابانهای این شهر را نیز تحت تأثیر قرار داده به طوری که خیابانها بهنامهای «ساحل»، «تالاب» و... نامگذاری شده است.وی با اشاره به اهمیت حفاظت از شهر تالابی ورزنه، گفت: مهمترین کاری که میتوان برای حفاظت از این شهر تالابی انجام داد این است که حقابه محیطزیست تالاب گاوخونی رعایت شود. آب زایندهرود باید به تالاب گاوخونی وصل شود چون هم اکنون بیش از 20سال است که به شکل غیرمستقیم و اندک اندک آب به تالاب گاوخونی میرسد و حجم زیادی از این آب نیز «زهآب» و پسابهای کشاورزی و سطحی است که به تالاب میرسد. همچنین باید سعی کنیم بافت سنتی مرکز شهر ورزنه مخدوش نشود و به همان شکل بماند چون این ویژگی، یکی از مشخصاتی بوده که کمک کرده تا ورزنه واجد شرایط شهر تالابی شود.
عظیمپور، ارائه آموزشهای عمومی را در حفاظت از این شهر تالابی بسیار تأثیرگذار دانست و گفت: ممکن است در زمینه ارزشمندی حفاظت از المانهای تاریخی، هویت فرهنگی و حفاظت از تالاب گاوخونی، گسستگی میان نسل قدیم و نسلهای جدید ایجاد شود بنابراین آموزشهای عمومی میتواند از این گسستگیها و شکاف بین نسلها جلوگیری کند؛ همچنان که آموزش طی این سالها، توانسته تنور حفاظت از تالاب گاوخونی را داغ نگه دارد.این فعال محیطزیست تصریح کرد: اگر امروز به تالاب گاوخونی نگاه کنیم متوجه میشویم که حجم آب آن نسبت به 50 سال قبل، پسرفت زیادی داشته و این پسرفت و کمآبی ممکن است باعث بیانگیزگی و بیعلاقگی جامعه محلی شود.
کاوش تاریخ در پشت سد چم شیر به ساسانیان رسید
کاوشهای باستان شناسی در حوضه سد چشم شیر به کشف آثاری از دوره ساسانی تا اسلامی منجر شد. به گفته سعید امیرحاجلو سرپرست کاوشها در این کاوش سه دوره معماری، قطعاتی از سفال، شیشه، مهرههای سنگی، هاون سنگی و صدف تراشخورده در کاوش نجاتبخشی محوطه ۱۰۶ حوضه سد چمشیر گچساران شناسایی شد. او گفت:«هیأتی متشکل از ۴ متخصص باستانشناسی به مدت ۳۴ روز بدون وقفه به مطالعات باستانشناسی در این محوطه پرداختند و با ایجاد ۵ کارگاه کاوش، ۱۶۲ مترمربع از این محوطه خواناسازی شد.»
امیرحاجلو گفت: «با توجه به وجود دو استودان در صخرههای مشرف به این محوطه تاریخی، گونههای سفال شاخص و شیوه معماری برخی از دیوارها، به نظر میرسد استقرار و سکونت جوامع انسانی در این محوطه دستکم از دوره ساسانیان آغاز شده است.»
همچنین او گفت: «چشمانداز و توانمندیهای طبیعی منطقه و نزدیکی به رودخانه زهره سبب شده استقرار و سکونت در این محوطه در یک بازه زمانی تقریباً هزارساله، تا سدههای میانی اسلامی تداوم یابد.»
با وجود سوخت گاز
نیروگاه نکا همچنان مازوت میسوزاند
زیست بوم- مدیرکل محیطزیست مازندران با اشاره به تداوم مازوتسوزی در نیروگاه شهید سلیمی نکا، خواستار حذف تدریجی و در نهایت کامل این سوخت در این نیروگاه شد. این در حالی است که مهمترین سؤال مردم مازندران از مسئولان منطقه این است که چرا با وجود گرم شدن هوا و ورود به تابستانی گرم و سوزان، باز هم مازوتسوزی ادامه دارد؟
روز گذشته «عطاءالله کاویان» مدیرکل محیطزیست استان مازندران، در گفتوگو با ایلنا، با اشاره به تداوم مازوتسوزی در نیروگاه نکای این استان با وجود گرم شدن هوا اظهار کرد: مسئولان این نیروگاه باید پاسخگوی این موضوع باشند که چرا از سوخت گاز استفاده نمیکنند، در حالی که این نیروگاه بر مبنای سوخت گاز طراحی و ساخته شده است. ما در فصل زمستان و پیک مصرف گاز در ایران و منطقه نیستیم لذا این موضوع که این نیروگاه از مازوت به جای گاز استفاده میکند جای سؤال دارد.
کاویان ادامه داد: درخواست ما از مسئولان نیروگاه نکا این است که استفاده از سوخت مازوت را متوقف کند و طی یک برنامه زمانبندی شده به سوی حذف تدریجی و در نهایت کامل آن گام بردارد.
مدیرکل محیطزیست استان مازندران تأکید کرد: ما از مسئولان نیروگاه نکا درخواست داریم که برنامهای به ما ارائه دهند و در آن مسیر، جایگزینی گاز به جای مازوت را ارائه دهند.
وی ادامه داد: در طول این سالها این پیگیریها را انجام دادهایم اما جوابی نگرفتهایم. با این حال طی جلسهای با مدیر جدید نیروگاه نکا بار دیگر این خواستهها را در هفته قبل مطرح کردیم و از سوی دیگر برنامه و مهلت زمانی برای حذف مازوت از چرخه سوخت این نیروگاه را به آنها دادهایم و امیدواریم ضمن عمل به این موضوع در جهت کنترل دودکشهای نیروگاه حرکت کرده و اقداماتی را در جهت حذف آلایندگی دودکشها نیز انجام دهند.
کاویان بیان کرد: تا امروز هیچ گونه پاسخی از وزارت نیرو هم نگرفتهایم با این حال مدیر جدید این نیروگاه، نگاه محیطزیستی دارد و قول همکاری به ما دادهاند و امیدواریم که الان که زمان مناسبی برای جایگزین کردن گاز به جای مازوت است این کار را انجام دهد. مردم هم در منطقه منتظر این تغییرات تدریجی هستند.کاویان یادآور شد: اخیراً مسئولان نیروگاه نکا خوداظهاریهای خود را انجام میدهند که قبلاً این کار بهصورت منظم انجام نمیشد ضمن اینکه سازمان محیطزیست نیز بهصورت منظم نمونهبرداریهایی را از آلایندهها و پسابها انجام میدهد.
مدیرکل محیطزیست مازندران یادآور شد: ما آلایندهها را مورد سنجش قرار میدهیم اما این آلایندهها در جو پراکنده هستند و غلظت آنها در هر نقطه تحت تأثیر شرایط آب و هوایی مانند سرعت باد، جهت باد و... تغییر میکند لذا نمیتوانیم بهصورت قطعی بگوییم چند درصد آلودگی هوای این منطقه ناشی از مازوتسوزی در نکا است اما بهصورت مشخص میتوان گفت که شعاعی از منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال میتوان گفت در شهرها و روستاهای اطراف بهصورت قطعی آلودگی ناشی از سوخت وجود ندارد.
انتقاد مدیرکل محیطزیست مازندران از مازوتسوزی در نیروگاه شهید سلیمی نکا در حالی مطرح میشود که «حر منصوری» دیدهبان میانکاله و فعال محیطزیست به «ایران» میگوید: با مازوتسوزی در نیروگاه، هوا بشدت آلوده شده و آسیب زیادی به سلامتی و بخصوص چشم مردم وارد میشود. از طرفی خاکستر مازوت، کیسههای اسانس پوست مرکبات نظیر پرتقال و نارنگی را از بین برده و لکههای قهوهای روی آنها ایجاد میکند. همین امر نیز باعث کاهش کیفیت و قیمت محصول مرکبات شده و ضررهای اقتصادی زیادی را بر مردم تحمیل میکند.
در همین حال «جمال ابوطالبی»، مدیر تشکل زیستمحیطی دهستان میانکاله نیز به «ایران» میگوید: با تشدید مازوتسوزی در نکا، شاهد افزایش آمار ابتلا به سرطان و بیماریهای چشمی در میان اهالی روستاهای همجوار این نیروگاه هستیم. در هنگام تردد با موتورسیکلت در منطقه، این ذرات وارد چشم شده و علاوهبر سوزش، لکههای قهوهای نیز ایجاد کرده و کار بسیاری از شهروندان را به درمانگاهها و بیمارستانها میکشاند.
«علیرضا توکلی» یکی از شهروندان روستای نوذرآباد نیز به «ایران» میگوید: 10 سال پیش سوزش شدید چشم پیدا کرده و با تشدید آن به پزشک مراجعه کردم. به مرور زمان، لکههایی قهوهای در چشمم ایجاد شده و سوزش بیشتر شد. پزشک گفت از اثرات مازوتسوزی در منطقه، این مشکل میان اهالی منطقه شیوع پیدا کرده است.
اگرچه مطالبه حذف سوخت مازوت در نیروگاه نکا که هم اکنون بیش از 4 درصد برق کشور را تأمین میکند، بیش از یک دهه است از سوی فعالان محیطزیست و رسانهها دنبال میشود، اما تاکنون تمامی وعدهها برای حل این معضل، در حد شعار باقی مانده و هیچ اقدام عملی برای نجات مردم و محیطزیست منطقه انجام نشده است. باید منتظر ماند و دید آیا مسئولان در سازمان محیطزیست کشور و دیگر متولیان امر برای بهبود شرایط و ممنوعیت مازوتسوزی، اقدامی عاجل انجام خواهند داد یا خیر؟
میراث آریا- عزتالله ضرغامی، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی کشورمان با بیان اینکه جبران عقبماندگی تاریخی گردشگری در کشورهای اسلامی با همکاری همهجانبه رسانهای و همافزایی امکانپذیر است، گفت: «نرمافزار گردشگری، میتواند راه را برای تعامل بیشتر ملتها هموار سازد و صلح و ثبات و امنیت را برای منطقه و جهان به ارمغان آورد.»
ایلنا- میثم لباف خانیکی، سرپرست کاوش پنجمین فصل کاوش باستانشناسی در محوطه تاریخی بازه هور با اشاره به کشف نقاشیهای دیواری و کتیبه پهلوی- ساسانی در آتشکده معظم گفت: احتمالاً سومین آتشکده معظم عصر باستان را کشف کردیم.
میراث آریا- آرامگاه ابن یمین در جلسه شورای ملی ثبت آثار فرهنگیتاریخی که در اداره کل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی برگزار شد، به ثبت ملی رسید.
ایرنا- محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معدن ایران گفت: گردشگری معدنی بهعنوان راهی جدید برای کسب درآمد و معرفی جاذبههای خود بهمنظور جذب توریست و سرمایهگذار است. امروز مبحث ژئوتوریسم معدنی در سیاستهای کلان بخش معدن دیده شده است و ظرفیتهای بالای اشتغال و خلق سرمایه در آن وجود دارد.