ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیسجمهور پس از شرکت در رژه نیروی دریایی ارتش در گفتوگو با مردم بندر جاسک استان هرمزگان مطرح کرد
مکران قطب اقتصادی میشود
گروه سیاسی/ رئیسجمهور صبح دیروز در آستانه روز نیروی دریایی ارتش(هفتم آذر) با همراهی وزیر دفاع وارد بندر جاسک شد و مورد استقبال رسمی مسئولان استانی و همچنین فرمانده کل و فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
بازدید از رژه یگانهای سهگانه و نمایشگاه دستاوردها
آیتالله رئیسی پیش از ظهر یکشنبه با حضور در منطقه دوم دریایی ولایت بندر جاسک و با حضور در ناوشکن سهند به عنوان ناو سرفرماندهی، از رژه یگانهای نمونه زیرسطحی، سطحی و پروازی ارتش جمهوری اسلامی ایران بازدید کرد. ناوشکنهای سهند، البرز، ناوچههای کلاس فجر و کلاس سیریک، ناو تنب، لندینگ کرافت کلاس هرمز، هواناوها، زیردریاییهای غدیر و فاتح و دسته بالگردی جزو یگانهای حاضر در این رژه بودند. رئیسجمهور همچنین پیش از حضور بر عرشه ناوشکن سهند برای سان دیدن از رژه یگانهای ارتش، از نمایشگاه دستاوردهای نیروی دریایی ارتش نیز بازدید کرد.
گفتوگوی تصویری با ناوگانهای حاضر در دریای سرخ و اقیانوس آرام
در ادامه، آیتالله رئیسی در ارتباط تصویری با ناوگروههای ۸۵، ۸۶ و ۸۷ نیروی دریایی ارتش با فرماندهان این ناوگروهها، فرماندهان ناوشکن بایندر و ناو پشتیبانی رزمی بندرعباس در آبهای دریای سرخ و فرماندهان ناوبندر مکران و ناوشکن دنا در آبهای اقیانوس آرام گفتوگو کرده و از آخرین وضعیت مأموریت این ناوگروهها مطلع شد.
رئیسجمهور ضمن آرزوی موفقیت برای فرماندهان و افسران نیروی دریایی ارتش مستقر در این ناوگروهها، از نقشآفرینی آنها در تأمین امنیت جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد.
دیدار با تعدادی از خانوادههای معظم شهدا و خانواده کارکنان منطقه دوم دریایی ارتش از دیگر برنامههای رئیسجمهور در بندر راهبردی جاسک بود.
حضور در اجتماع مردم شهرستان جاسک
آیتالله رئیسی پس از مراسم مذکور، در اجتماع پرشور مردم شهرستان جاسک نیز حضور یافت. وی ضمن تقدیر از خدمات ارزشمند نیروهای مسلح بویژه بسیجیان دلاور، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی دریایی ارتش، فعالیت تجاری و اقتصادی و اقتصاد دریا را از محوریترین مسائل این منطقه عنوان کرد و گفت: در کنار برخی مشکلات زیرساختی نظیر احداث جاده و تأمین آب شرب روستایی، بحث تجارت و داد و ستد و صید و صیادی از مسائل مهم و محوری در زمینه درآمدزایی و ایجاد اشتغال برای مردم این منطقه است که باید به آن توجه جدی داشت.
جبران عقبماندگیها در توسعه ساحلی
رئیسجمهور افزود: امروز یکی از اولویتهای دولت جبران عقبماندگیها در این منطقه و تبدیل سواحل مکران به مرکز اقتصادی و تجاری نه فقط برای استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان، بلکه برای سراسر کشور است. رئیسی با بیان اینکه ظرفیتهای این منطقه میتواند این سواحل را به نقطه بسیار مهم و راهبردی اقتصادی، تجاری، گردشگری و تولیدی در کشور تبدیل کند، تصریح کرد: دولت خدمتگزار بنا دارد با کمک شما مردم عزیز، با انگیزه و پرتلاش برای آبادانی این منطقه تلاش کند.
حمایت از دستاوردهای فرهنگی منطقه
رئیسجمهور صنایع دستی تولید شده به دست بانوان این منطقه را از دیگر ظرفیتهای مهم اقتصادی جاسک برشمرد و افزود: به همه مسئولان و همچنین کارآفرینان و سرمایهگذاران اطمینان میدهم که جاسک از جمله مناطقی است که سرمایهگذاری در آن هم تضمین سرمایه و هم تضمین سود را به همراه دارد.
آیتالله رئیسی همچنین فرهنگ غنی و صدق و صفای مردم جاسک را ستود و تصریح کرد: این منطقه همچنین از جمله مناطقی در کشور است که جلوه انسجام ملی و همزیستی شیعه و سنی بوده و مردمان آن با فرهنگ و باصفا سالها در کنار هم به خوبی زندگی کردهاند.
یادآوری مسئولیت شرکتهای دولتی در قبال مردم منطقه
رئیسجمهور در ادامه با یادآوری قانون مسئولیتهای اجتماعی شرکتهای بزرگ صنعتی از جمله شرکت ملی نفت، تصریح کرد: شرکتهای فعال منطقه باید در کنار فعالیتهای اقتصادی و تولیدی حتماً مسئولیتهای اجتماعی خود از جمله احداث جاده، تأمین آب آشامیدنی و ایجاد مراکز درمانی و آموزشی را در اولویت قرار دهند تا انشاءالله بار دیگر که به این منطقه و برای دیدار با مردم عزیز جاسک به این شهر ساحلی سفر میکنیم، شاهد مرتفع شدن مشکلات آنها باشیم.
راهحل مشکلات در دست متخصص ایرانی
دکتر رئیسی با بیان اینکه حضور در این منطقه و در اجتماع پرشور مردم جاسک برای دولت مسئولیت مضاعفی در راستای حل مشکلات آنها ایجاد کرده است، اظهار داشت: به تعبیر رهبر عظیمالشأن انقلاب هیچ مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد، اما راهحل این مشکلات نه در خارج از مرزها بلکه در دست و بسته به همت جوانان، نخبگان و متخصصان کشورمان است، چرا که سلطهگران تا به حال از مشکل هیچ کشور و ملتی گرهگشایی نکرده اند. رئیسجمهور اتکال به خدای متعال و اعتماد به داشتهها را رمز موفقیت ملت ایران در مسیر توسعه و پیشرفت عنوان کرد و افزود: با اتکا به این دو عنصر امیدبخش، این منطقه و بلکه سراسر کشور میتواند شاهد جلوههای پیشرفت و آبادانی باشد.
وظیفه ما گرهگشایی از مردم است
آیتالله رئیسی با اشاره به هفته بسیج، مسئولان را به بهرهگیری از روحیه و فرهنگ بسیجی برای گرهگشایی از مشکلات مردم و پیشبرد امور کشور توصیه کرد و گفت: روحیه و فرهنگ بسیجی یعنی کار و فعالیت پرتلاش و پرامید برای خدا و بدون چشمداشت از مردم در جهت گشایش مشکلات کشور و انتظار داریم همه مدیران و مسئولان در همه سطوح با این روحیه و فرهنگ در جهت حل مشکلات مردم قدم بردارند. رئیسجمهور تصریح کرد: دولت مردمی گرهگشایی از مشکلات مردم را وظیفه خود میداند و هیچ منتی بر مردم ندارد و تا زمانی که مشکلات مردم این منطقه و دیگر نقاط کشور بهطور کامل رفع نشده باشد، باز هم به این سفرها ادامه خواهیم داد.
نوکری مردم افتخار دولت است
دکتر رئیسی با بیان اینکه نوکری و خدمتگزاری برای مردمی که از جان و مال و همه چیز خود گذشتند و دشمن را در توطئه اخیر هم ناکام گذاشتند افتخاری برای دولت است، تأکید کرد: دشمن در طول ۴۳ سال گذشته از جنگ تحمیلی و غائله منافقین و ترورهای پی در پی در سالهای آغازین پیروزی انقلاب گرفته تا تحریم و تهدید، فتنههای متعددی را علیه ملت ایران بهکار بست تا این ملت را از مسیری که در پیش گرفته پشیمان کند اما ملت بزرگ ایران از همه این توطئهها سربلند بیرون آمد و امروز به عنوان یک ملت پرافتخار در دنیا به همه عالم اعلام میدارد که ۴۳ سال تهدید، تحریم، فتنه، فشار و جنگ نظامی نتوانست ما را از رسیدن به اهدافمان مأیوس کند و همچنان بر آرمانهای بلند انقلاب شکوهمند اسلامیمان تأکید داریم.
بازدید از رژه یگانهای سهگانه و نمایشگاه دستاوردها
آیتالله رئیسی پیش از ظهر یکشنبه با حضور در منطقه دوم دریایی ولایت بندر جاسک و با حضور در ناوشکن سهند به عنوان ناو سرفرماندهی، از رژه یگانهای نمونه زیرسطحی، سطحی و پروازی ارتش جمهوری اسلامی ایران بازدید کرد. ناوشکنهای سهند، البرز، ناوچههای کلاس فجر و کلاس سیریک، ناو تنب، لندینگ کرافت کلاس هرمز، هواناوها، زیردریاییهای غدیر و فاتح و دسته بالگردی جزو یگانهای حاضر در این رژه بودند. رئیسجمهور همچنین پیش از حضور بر عرشه ناوشکن سهند برای سان دیدن از رژه یگانهای ارتش، از نمایشگاه دستاوردهای نیروی دریایی ارتش نیز بازدید کرد.
گفتوگوی تصویری با ناوگانهای حاضر در دریای سرخ و اقیانوس آرام
در ادامه، آیتالله رئیسی در ارتباط تصویری با ناوگروههای ۸۵، ۸۶ و ۸۷ نیروی دریایی ارتش با فرماندهان این ناوگروهها، فرماندهان ناوشکن بایندر و ناو پشتیبانی رزمی بندرعباس در آبهای دریای سرخ و فرماندهان ناوبندر مکران و ناوشکن دنا در آبهای اقیانوس آرام گفتوگو کرده و از آخرین وضعیت مأموریت این ناوگروهها مطلع شد.
رئیسجمهور ضمن آرزوی موفقیت برای فرماندهان و افسران نیروی دریایی ارتش مستقر در این ناوگروهها، از نقشآفرینی آنها در تأمین امنیت جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد.
دیدار با تعدادی از خانوادههای معظم شهدا و خانواده کارکنان منطقه دوم دریایی ارتش از دیگر برنامههای رئیسجمهور در بندر راهبردی جاسک بود.
حضور در اجتماع مردم شهرستان جاسک
آیتالله رئیسی پس از مراسم مذکور، در اجتماع پرشور مردم شهرستان جاسک نیز حضور یافت. وی ضمن تقدیر از خدمات ارزشمند نیروهای مسلح بویژه بسیجیان دلاور، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی دریایی ارتش، فعالیت تجاری و اقتصادی و اقتصاد دریا را از محوریترین مسائل این منطقه عنوان کرد و گفت: در کنار برخی مشکلات زیرساختی نظیر احداث جاده و تأمین آب شرب روستایی، بحث تجارت و داد و ستد و صید و صیادی از مسائل مهم و محوری در زمینه درآمدزایی و ایجاد اشتغال برای مردم این منطقه است که باید به آن توجه جدی داشت.
جبران عقبماندگیها در توسعه ساحلی
رئیسجمهور افزود: امروز یکی از اولویتهای دولت جبران عقبماندگیها در این منطقه و تبدیل سواحل مکران به مرکز اقتصادی و تجاری نه فقط برای استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان، بلکه برای سراسر کشور است. رئیسی با بیان اینکه ظرفیتهای این منطقه میتواند این سواحل را به نقطه بسیار مهم و راهبردی اقتصادی، تجاری، گردشگری و تولیدی در کشور تبدیل کند، تصریح کرد: دولت خدمتگزار بنا دارد با کمک شما مردم عزیز، با انگیزه و پرتلاش برای آبادانی این منطقه تلاش کند.
حمایت از دستاوردهای فرهنگی منطقه
رئیسجمهور صنایع دستی تولید شده به دست بانوان این منطقه را از دیگر ظرفیتهای مهم اقتصادی جاسک برشمرد و افزود: به همه مسئولان و همچنین کارآفرینان و سرمایهگذاران اطمینان میدهم که جاسک از جمله مناطقی است که سرمایهگذاری در آن هم تضمین سرمایه و هم تضمین سود را به همراه دارد.
آیتالله رئیسی همچنین فرهنگ غنی و صدق و صفای مردم جاسک را ستود و تصریح کرد: این منطقه همچنین از جمله مناطقی در کشور است که جلوه انسجام ملی و همزیستی شیعه و سنی بوده و مردمان آن با فرهنگ و باصفا سالها در کنار هم به خوبی زندگی کردهاند.
یادآوری مسئولیت شرکتهای دولتی در قبال مردم منطقه
رئیسجمهور در ادامه با یادآوری قانون مسئولیتهای اجتماعی شرکتهای بزرگ صنعتی از جمله شرکت ملی نفت، تصریح کرد: شرکتهای فعال منطقه باید در کنار فعالیتهای اقتصادی و تولیدی حتماً مسئولیتهای اجتماعی خود از جمله احداث جاده، تأمین آب آشامیدنی و ایجاد مراکز درمانی و آموزشی را در اولویت قرار دهند تا انشاءالله بار دیگر که به این منطقه و برای دیدار با مردم عزیز جاسک به این شهر ساحلی سفر میکنیم، شاهد مرتفع شدن مشکلات آنها باشیم.
راهحل مشکلات در دست متخصص ایرانی
دکتر رئیسی با بیان اینکه حضور در این منطقه و در اجتماع پرشور مردم جاسک برای دولت مسئولیت مضاعفی در راستای حل مشکلات آنها ایجاد کرده است، اظهار داشت: به تعبیر رهبر عظیمالشأن انقلاب هیچ مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد، اما راهحل این مشکلات نه در خارج از مرزها بلکه در دست و بسته به همت جوانان، نخبگان و متخصصان کشورمان است، چرا که سلطهگران تا به حال از مشکل هیچ کشور و ملتی گرهگشایی نکرده اند. رئیسجمهور اتکال به خدای متعال و اعتماد به داشتهها را رمز موفقیت ملت ایران در مسیر توسعه و پیشرفت عنوان کرد و افزود: با اتکا به این دو عنصر امیدبخش، این منطقه و بلکه سراسر کشور میتواند شاهد جلوههای پیشرفت و آبادانی باشد.
وظیفه ما گرهگشایی از مردم است
آیتالله رئیسی با اشاره به هفته بسیج، مسئولان را به بهرهگیری از روحیه و فرهنگ بسیجی برای گرهگشایی از مشکلات مردم و پیشبرد امور کشور توصیه کرد و گفت: روحیه و فرهنگ بسیجی یعنی کار و فعالیت پرتلاش و پرامید برای خدا و بدون چشمداشت از مردم در جهت گشایش مشکلات کشور و انتظار داریم همه مدیران و مسئولان در همه سطوح با این روحیه و فرهنگ در جهت حل مشکلات مردم قدم بردارند. رئیسجمهور تصریح کرد: دولت مردمی گرهگشایی از مشکلات مردم را وظیفه خود میداند و هیچ منتی بر مردم ندارد و تا زمانی که مشکلات مردم این منطقه و دیگر نقاط کشور بهطور کامل رفع نشده باشد، باز هم به این سفرها ادامه خواهیم داد.
نوکری مردم افتخار دولت است
دکتر رئیسی با بیان اینکه نوکری و خدمتگزاری برای مردمی که از جان و مال و همه چیز خود گذشتند و دشمن را در توطئه اخیر هم ناکام گذاشتند افتخاری برای دولت است، تأکید کرد: دشمن در طول ۴۳ سال گذشته از جنگ تحمیلی و غائله منافقین و ترورهای پی در پی در سالهای آغازین پیروزی انقلاب گرفته تا تحریم و تهدید، فتنههای متعددی را علیه ملت ایران بهکار بست تا این ملت را از مسیری که در پیش گرفته پشیمان کند اما ملت بزرگ ایران از همه این توطئهها سربلند بیرون آمد و امروز به عنوان یک ملت پرافتخار در دنیا به همه عالم اعلام میدارد که ۴۳ سال تهدید، تحریم، فتنه، فشار و جنگ نظامی نتوانست ما را از رسیدن به اهدافمان مأیوس کند و همچنان بر آرمانهای بلند انقلاب شکوهمند اسلامیمان تأکید داریم.
توافق گازی تهران - مسکو پرونده صادرات گاز به پاکستان را دوباره فعال کرد
احیای خط لوله صلح با سوآپ گاز روسیه
گروه اقتصادی/ در روزهای اخیر برخی رسانهها با استناد به اظهارات وزیر مشاور نفت پاکستان از «نه» پاکستان به گاز ایران نوشتند، درحالی که قرارداد گازی ایران و پاکستان یک قرارداد الزامآور و حتی از نوع take or pay (بگیر یا بپرداز) است. یعنی اگر پاکستان گاز ایران را تحویل نگیرد، باید پول آن را پرداخت کند. البته گفته میشود که در اجرای این بند یک مانع وجود دارد. دولت قبل خط لوله را در 100 کیلومتری مرز پاکستان رها کرد و به خاطر نرسیدن خط به نقطه صفر مرزی، امکان طرح شکایت را از ایران سلب کرد، اما اکنون شنیده میشود که تکمیل این خط در دستور کار است و حتی در این خصوص پنجشنبه هفته گذشته وزیر نفت بهصورت تلفنی با معاون نخستوزیر روسیه و وزیر مشاور نفت پاکستان گفتوگو کرد. علت این مذاکرات دو جانبه میان 3 مقام ایران، روسیه و پاکستان این است که ایران میخواهد گاز روسیه را یا بخرد، یا سوآپ کند و با استفاده از این ظرفیت صادرات گاز به پاکستان را فراهم کند. روسیه اعلام کرده که در این همکاری، خط لوله در بخش پاکستان را که حتی یک کیلومتر آن ساخته نشده، احداث و امنیت خط را نیز تأمین میکند. به این ترتیب هم قرارداد صادرات گاز ایران و پاکستان خط لوله (IP)فعال میشود و هم روسیه گاز بیشتری را صادر میکند. در همین حال، پاکستان نیز که با بحران شدید انرژی و سرکوب تقاضا مواجه است، بخشی از نیاز خود را از این محل تأمین میکند. از این رو، این ادعای «نه پاکستان به گاز ایران» رد میشود. ادعایی که در پروپاگاندای رسانهای پاکستان مطرح و توسط رسانههای مخالف تقویت شد. روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبون اخیراً به نقل از «مصدق مسعود ملک» وزیر مشاور امور نفت پاکستان عنوان کرد: «دولت پاکستان برای غلبه بر بحران گازی خود تمایلی به خرید گاز از ایران ندارد و از تحریمهای غربی میترسد، اما به جای آن آماده است خط لوله تاپی را ادامه دهد.» ادعایی که بیشتر کاربرد سیاسی دارد تا عملیاتی و اقتصادی.
با نگاهی به تحولات اخیر ژئوپلیتیکی میتوان عنوان کرد که مسیر توسعه اقتصادی دنیا اکنون به سمت آسیای مرکزی و جنوب آسیا است و در این میان هند مهمترین پازل توسعه اقتصادی در بین کشورهای دنیا است.
گروه اقتصادی/ در روزهای اخیر برخی رسانهها با استناد به اظهارات وزیر مشاور نفت پاکستان از «نه» پاکستان به گاز ایران نوشتند. درحالی که قرارداد گازی ایران و پاکستان یک قرارداد الزامآور و حتی از نوع take or pay (بگیر یا بپرداز) است. یعنی اگر پاکستان گاز ایران را تحویل نگیرد، باید پول آن را پرداخت کند. البته گفته میشود که در اجرای این بند یک مانع وجود دارد. دولت قبل خط لوله را در 100 کیلومتری مرز پاکستان رها کرد و به خاطر نرسیدن خط به نقطه صفر مرزی، امکان طرح شکایت را از ایران سلب کرد، اما اکنون شنیده میشود که تکمیل این خط در دستور کار است و حتی در این خصوص پنجشنبه هفته گذشته وزیر نفت بهصورت تلفنی با معاون نخستوزیر روسیه و وزیر مشاور نفت پاکستان گفتوگو کرد. علت این مذاکرات دو جانبه میان 3 مقام ایران، روسیه و پاکستان این است که ایران میخواهد گاز روسیه را یا بخرد، یا سوآپ کند و با استفاده از این ظرفیت صادرات گاز به پاکستان را فراهم کند. روسیه اعلام کرده که در این همکاری، خط لوله در بخش پاکستان را که حتی یک کیلومتر آن ساخته نشده، احداث و امنیت خط را نیز تأمین میکند. به این ترتیب هم قرارداد صادرات گاز ایران و پاکستان خط لوله (IP)فعال میشود و هم روسیه گاز بیشتری را صادر میکند. در همین حال، پاکستان نیز که با بحران شدید انرژی و سرکوب تقاضا مواجه است، بخشی از نیاز خود را از این محل تأمین میکند. از این رو، این ادعای «نه پاکستان به گاز ایران» رد میشود. ادعایی که در پروپاگاندای رسانهای پاکستان مطرح و توسط رسانههای مخالف تقویت شد. روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبون اخیراً به نقل از «مصدق مسعود ملک» وزیر مشاور امور نفت پاکستان عنوان کرد: «دولت پاکستان برای غلبه بر بحران گازی خود تمایلی به خرید گاز از ایران ندارد و از تحریمهای غربی میترسد، اما به جای آن آماده است خط لوله تاپی را ادامه دهد.» ادعایی که بیشتر کاربرد سیاسی دارد تا عملیاتی و اقتصادی.
روابط گازی ایران و روسیه و استراتژی مطلوب پاکستان
با نگاهی به تحولات اخیر ژئوپلیتیکی میتوان عنوان کرد که مسیر توسعه اقتصادی دنیا اکنون به سمت آسیای مرکزی و جنوب آسیا است و در این میان هند مهمترین پازل توسعه اقتصادی در بین کشورهای دنیا است. اما مهمترین نکته در بحث توسعه اقتصادی هند، عدم دسترسی مناسب به منابع گازی است. بر خلاف گاز، هند برای تأمین نفتخام خود با عقد قراردادهای متنوع با روسیه و ایران، در حال جایگزینی نفت کشورهای حاشیه خلیجفارس با این دو کشور است. گاز به دلیل هزینه بالای LNG و فشردهسازی آن، به سمت استفاده از خط لوله رفته است. با این وجود، کشورهای دارای گاز مازاد در وضعیت فعلی، تنها دو کشور ترکمنستان به میزان محدود و روسیه به میزان قابلتوجه هستند و همین موضوع سبب شده که گاز این دو کشور چشم هندیها را بگیرد. هندیها به کرات تمایل خود به راهاندازی دو خط لوله مهم گازی از جمله خط لوله صلح (ایران-پاکستان-هند) و خط لوله تاپی(ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) را نشان دادهاند و در این زمینه نیز ایران و روسیه در قراردادهای مختلفی، اظهار تمایل خود به راهاندازی خط لوله صلح در سریعترین زمان ممکن را اعلام کردهاند. همکاریهای جدید چین و هند با روسیه در زمینه انرژی به حدی بالا است که این دو کشور زیر بار تحریمهای غرب علیه مسکو نرفتند و همین موضوع سبب شده است که روسیه به فکر سوآپ گاز خود از طریق خط لوله صادراتی ایران به پاکستان و هند باشد. با وجود اینکه خط لوله تاپی سرگذشتی بسیار عجیب دارد و با تغییرات بسیار زیاد حکمرانی در افغانستان با مانع جدی ناامنی روبهرو است و این پروژه از سال 1997 به این سمت در حال راهاندازی بوده ولی هنوز به اتمام نرسیده است. نکته بسیار مهم در این زمینه عدم ثبات سیاسی در تکمیل این خط است که با وجود اعلام رسمی روسیه برای راهاندازی این خط اما تمرکز اصلی روسیه بر سوآپ گاز خود از طریق ایران و خط لوله صلح است.
نکته بسیار مهم در زمینه راهاندازی خط لوله صلح در بخش ایران توسط ایران و در بخش پاکستانی توسط روسیه، کامل شدن این خط لوله، سبب فعال شدن قرارداد بین ایران و پاکستان خواهد شد. از طرف دیگر ایران طبق قرارداد قبلی با پاکستان امکان صادرات گاز خود را دارد و در صورت تکمیل خط لوله گاز در سمت ایران تا مرز پاکستان و امتناع پاکستان از دریافت گاز تحویلی ایران در مرز خود، طبق قرارداد جریمه خواهد شد اما در صورت ورود روسیه به این توافق و اضافه شدن مسأله سوآپ گاز روسیه، روسیه نیز ذینفع اجرا خواهد شد.
با توجه به بحران امنیتی افغانستان و تضعیف زیرساخت LNG روسیه با خروج شرکتهای اروپایی و اولویت این کشور برای صادرات به شرق آسیا، در مجموع بعید به نظر میرسد که در کوتاهمدت سناریوهای رقیب و موازی خط لوله صلح بتوانند جای این خط لوله مهم و استراتژیک را بگیرند و بدین شکل با برقراری سوآپ گازی روسیه، ظرفیت مهم خط لوله صلح توسط ایران و روسیه به بهرهبرداری خواهد رسید و بدین ترتیب ایران به بازار مهم کشور جنوب شرقی خود دسترسی پیدا خواهد کرد و هند نیز در این زمینه همراهی خواهد کرد و بدین ترتیب ایران به مسیر اصلی عبور گاز خود و روسیه به پاکستان و هند تبدیل خواهد شد و ورود روسیه به تکمیل این خط و تبدیل شدن ایران به هاب توزیع گاز منطقه کمک بسزایی خواهد کرد.
اهمیت سوآپ گاز مازاد روسیه
پیرامون اهمیت سوآپ گاز روسیه از مسیر ایران به پاکستان و هند، مدیر گروه انرژی اندیشکده سیاستگذاری ماهد با اشاره به وضعیت فعلی بازار گاز اروپا و روسیه و نتایج آن برای ایران، اروپا و روسیه توضیح میدهد: با توجه به وقوع تحریمهای انرژی علیه روسیه و وضعیت اسفبار اروپا در تأمین انرژی، اولین مشکل کشورهای اروپایی، فرار سرمایهگذاران از این کشورها به سمت کشورهایی نظیر امریکا، کانادا و حتی شرق آسیا است که گاز را به قیمت یک پنجم اروپا دریافت خواهند کرد و بیشترین ضربه را نیز قطب تولید مواد شیمیایی اروپا یعنی آلمان خواهد خورد و روسیه نیز به سمت بازارهای جدید در جنوب آسیا خواهد رفت. نیاز مبرم گازی در کشورهای منطقه و بخصوص پاکستان و هند، سبب شده است که روسیه به این منطقه بسیار اهمیت دهد.
مهدی هاشمزاده در گفتوگو با «ایران» میافزاید: در همین میان مهمترین موضوع در بحث رسیدن روسیه به این بازارهای جدید، همکاری گازی ایران با روسیه است. روسیه از سه طریق امکان رساندن گاز خود به پاکستان و سپس هند را خواهد داشت. مسیر اول و مهمترین مسیر، سوآپ گازی با ایران و تکمیل خط لوله صلح است که گاز پارس جنوبی را از طریق این خط لوله ابتدا به پاکستان و سپس به هند میرساند. از طرفی بخشهای نیمه شمالی کشور نیز معادل گاز صادر شده، از طریق روسیه، گاز دریافت خواهند کرد.
هاشمزاده با ذکر منافع متعدد سوآپ گازی روسیه از طریق ایران میگوید: اولین کمکی که سوآپ گاز روسیه به ایران خواهد کرد، کاهش هزینه انتقال گاز از جنوب به شمال است، همچنین در مسیر انتقال از جنوب به شمال، بین 5 تا 10 درصد اتلاف وجود دارد که با توجه به حجم گاز عبوری به این مناطق و تمرکز جمعیت در بخش شمالی کشور، این میزان در زمستان بسیار چشمگیر است. از طرف دیگر ایران به ازای سوآپ گازی انجام شده برای روسیه، حق سوآپ دریافت خواهد کرد که افزایش هر چه بیشتر این سوآپ، درآمدزایی ارزی بیشتری نیز خواهد داشت و در صورت دریافت بخشی از گاز عبوری، کمک مهمی به ناترازی گاز نیز خواهد کرد.
مدیر گروه انرژی اندیشکده سیاستگذاری ماهد با اشاره به لزوم همکاری گازی ایران با روسیه در شرایط فعلی اقتصاد ایران ادامه میدهد: متأسفانه ما با ناترازی جدی در زمینه گاز روبهرو هستیم و مصرف آنقدر بالاست که در فصول سرد سال امکان صادرات گاز وجود ندارد و قراردادهای بلندمدت صادرات گاز ایران در فصول غیر سرد سال برقرار است و تهدیدی در این زمینه وجود ندارد، اما سیاست همکاری گازی با روسیه چه در زمینه سوآپ گاز، چه در زمینه خرید و بازصادرات آن و چه در انتقال سکو صادرات LNG به جنوب خلیجفارس و از طریق سواحل ایران، همه به نفع ایران است و مزایای متنوعی دارد و وقوع هر یک بسیار مهم است. این همکاری در نهایت کمک بسزایی به ایران برای تبدیل شدن به هاب توزیع گاز و انرژی در منطقه خواهد داشت و با توجه به تحریم متقابل روسیه و مسیر بسیار دور رسیدن کالا و انرژی روسیه به هند، مسیر ایران بهترین نقطه برای ترانزیت کالا و انرژی روسیه به شرق آسیا است و باید در حوزه انرژی و بخصوص گاز نیز این همکاری تداوم داشته باشد.
هر نوع همکاری برای فروش گاز مازاد روسیه به نفع ایران خواهد بود
سعید میرترابی کارشناس انرژی در خصوص مزایای سوآپ یا خرید گاز روسیه و بازصادرات آن تصریح میکند: هر دو روش میتواند برای ما منفعت داشته باشد و اینکه کدام یک سودش بیشتر است، به قراردادی که منعقد میکنیم، بستگی دارد. باید ببینیم مدل قرارداد چگونه است و قیمتها چطور نهایی میشود؛ با توجه به این فاکتورها میزان منفعت این سیاستها مشخص میشود. وقتی میدان گازی توسعه مییابد باید برداشت با توجه به ضریب مشخص شده به لحاظ فنی انجام شود تا راندمان میدان گازی پایین نیاید. بنابراین، روسیه که تا الان جزو مهمترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان گاز در جهان بوده و به لحاظ فروش به مشکل خورده است، باید مشتریهای پایدار پیدا کند. ایران در هر دو روش سوآپ یا خرید گاز روسیه میتواند با این کشور همکاری کند و هر دو اینها به نفع ما خواهد بود.
او در گفتوگو با «ایران» ادامه میدهد: با توجه به شرایط اضطراری که برای روسیه پیش آمده است اگر بتوانیم با قیمت معقولی گاز را از این کشور بخریم و با قیمت بالاتری به دیگران بفروشیم، منافع ما تأمین میشود. سوآپ نیز با توجه به قراردادی که با کشور گیرنده گاز منعقد میکنیم میتواند برایمان منفعت داشته باشد. بهطورکلی، اگر ما سوآپکننده باشیم، تقویت موقعیت کشور را در تأمین انرژی مورد نیاز منطقه خواهیم داشت و از این لحاظ به نفع ما است.
میرترابی توضیح میدهد: ناترازی گاز در زمستان مشکلات زیادی برایمان به وجود میآورد و حتی میتواند تبعات سیاسی و اجتماعی برایمان داشته باشد. مثلاً، تعطیلی صنایع سیمان به بروز مشکل در حوزه ساختمانسازی در کشور منجر میشود و مشکلساز است. مدیریت این ناترازی از طریق گاز روسیه میتواند مزیتهای زیادی برایمان داشته باشد و به حل این مشکل کمک کند. از طرف دیگر، فاصله بین محل تولید گاز در کشور ما با جایی که گاز در آن مصرف میشود، زیاد است و مجبوریم گاز را از طریق خط لوله از جنوب به شمال کشور انتقال دهیم. میتوانیم گاز را از روسیه تحویل بگیریم و در شمال کشور مورد استفاده قرار دهیم و معادلش را در جنوب صادرات کنیم. به این ترتیب در هزینههای انتقال صرفهجویی میکنیم و از هدررفت انرژی نیز جلوگیری به عمل میآوریم. اگر بتوانیم قراردادهای درازمدتی را با روسیه منعقد کنیم، میتوانیم مصرف در مناطق شمالی را به واردات گره بزنیم و از گاز تولیدی خودمان در جنوب کشور برای پتروشیمیها، صنایع و مصرف داخلی مناطق دیگر بهره ببریم.
او میگوید: افزایش روابط گازی با روسیه میتواند به انتقال تکنولوژی از این کشور به ایران منجر شود. به طور مثال روسیه میتواند در بخش احداث زیرساختهای انتقال در بخش دریایی به ما کمک کند. ما برای صادرات گاز به کشورهایی مانند عمان به فناوری روسها در زمینه خطوط لوله دریایی نیاز داریم. سوآپ گاز روسیه میتواند به افزایش اثرگذاری سیاسی ما در منطقه منجر شود و منافع سیاسی برایمان داشته باشد. از طرفی ما همواره در تلاش بودهایم به هاب گازی و انرژی منطقه تبدیل شویم و همکاری گازی با روسیه میتواند ما را در رسیدن به این هدف یاری کند. مسیر خوبی توسط وزارت نفت فعلی برای افزایش همکاریها با همسایگان در زمینه انرژی طراحی شده است و اقدامات مناسبی در جریان است، اما تلاشها باید افزایش پیدا کند تا نتایج حداکثری به دست آید. موضوعی که باید به آن دقت داشته باشیم این است که صرفاً بر اساس منافع ملی خودمان حرکت کنیم و بویژه در مسأله اوکراین کنار روسیه نایستیم. باید در حل این مناقشه نقشی برعهده بگیریم و مانند ترکیه در بهرهبرداری از فرصت موجود برای همکاری با روسیه در زمینه فروش گازش همکاری داشته باشیم. نباید این شبهه به وجود بیاید که ما در مناقشه روسیه و اوکراین کنار روسیه ایستادهایم. این موضوع به نفع ما نیست و منافع ما را تأمین نمیکند.
ایران ظرفیت تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه را با گاز مازاد روسیه دارد
مصطفی نخعی عضو کمیسیون انرژی مجلس در خصوص قرارداد گازی ایران و ترکمنستان، اظهار میکند: ایران و روسیه، جزو دارندگان بزرگ ذخایر گازی دنیا هستند؛ بنابراین هر چه همکاری دو کشور افزایش یابد، یقیناً در کنترل بازار گاز که میتواند تأمینکننده منافع مشترک دارنده گاز باشد، تأثیرگذار خواهد بود. اوپک گازی با همین نیت راهاندازی شد و همکاریهای نسبتاً خوبی هم بعضاً بین اعضا شکل گرفت اما این همکاریها بیشتر جنبه تجاری داشت و کمتر دیدیم که به لحاظ فنی پشتیبان هم باشند.
عضو کمیسیون انرژی مجلس در گفتوگو با «ایران» بیان میکند: بخشی از دلایل بستن قرارداد گازی ایران و روسیه، به علت جنگ روسیه و اوکراین و تحریمهای غرب بود و ما هم همیشه در شرایط سخت تحریمی خصوصاً در حوزه انرژی قرار داشتیم، لذا تحریمها، روسها را به سمت ایران سوق داد تا از تجربیاتی که ایران در طی سالهای گذشته به دست آورده، استفاده کند. جمهوری اسلامی ایران تجربیات خوبی در زمان تحریمها به دست آورده است بنابراین اگر زمانی هم برجام به نتیجه رسید و ارتباطات ایران با دنیا عادی شد، این تجربیات را باید در جایی ثبت کنیم.
او ادامه میدهد: همکاری گازی با روسیه از نظر سیاسی هم اهمیت فوقالعادهای برای ایران و روسیه دارد و پیامی به کشورهای غربی است که این دو کشور برای پیگیری منافع و مشکلات یکدیگر قاطعانه عمل میکنند.
نخعی در پایان در خصوص تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه، میگوید: ما باید پیش از این تبدیل به هاب منطقه میشدیم چراکه موقعیت جغرافیایی ممتاز و تعداد زیاد همسایگان، ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به هاب انرژی را در اختیار ایران گذاشته است، بنابراین حتماً باید به سمت تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه پیش برویم. تمایل در کشورهای منطقه هم برای این امر وجود دارد اما عزم سیاسی جدی میطلبد که این کار را انجام دهیم و فکر میکنم حضور ایران به عنوان عضو دائمی پیمان شانگهای هم میتواند به این مسأله کمک کند. ایران با توجه به زیرساختهای خطوط لوله در سرتاسر کشور و همچنین موقعیت جغرافیایی خود امکان عبور گاز مازاد ترکمنستان و روسیه و تبدیل شدن به شاهراه توزیع گاز منطقه را خواهد داشت.
با نگاهی به تحولات اخیر ژئوپلیتیکی میتوان عنوان کرد که مسیر توسعه اقتصادی دنیا اکنون به سمت آسیای مرکزی و جنوب آسیا است و در این میان هند مهمترین پازل توسعه اقتصادی در بین کشورهای دنیا است.
گروه اقتصادی/ در روزهای اخیر برخی رسانهها با استناد به اظهارات وزیر مشاور نفت پاکستان از «نه» پاکستان به گاز ایران نوشتند. درحالی که قرارداد گازی ایران و پاکستان یک قرارداد الزامآور و حتی از نوع take or pay (بگیر یا بپرداز) است. یعنی اگر پاکستان گاز ایران را تحویل نگیرد، باید پول آن را پرداخت کند. البته گفته میشود که در اجرای این بند یک مانع وجود دارد. دولت قبل خط لوله را در 100 کیلومتری مرز پاکستان رها کرد و به خاطر نرسیدن خط به نقطه صفر مرزی، امکان طرح شکایت را از ایران سلب کرد، اما اکنون شنیده میشود که تکمیل این خط در دستور کار است و حتی در این خصوص پنجشنبه هفته گذشته وزیر نفت بهصورت تلفنی با معاون نخستوزیر روسیه و وزیر مشاور نفت پاکستان گفتوگو کرد. علت این مذاکرات دو جانبه میان 3 مقام ایران، روسیه و پاکستان این است که ایران میخواهد گاز روسیه را یا بخرد، یا سوآپ کند و با استفاده از این ظرفیت صادرات گاز به پاکستان را فراهم کند. روسیه اعلام کرده که در این همکاری، خط لوله در بخش پاکستان را که حتی یک کیلومتر آن ساخته نشده، احداث و امنیت خط را نیز تأمین میکند. به این ترتیب هم قرارداد صادرات گاز ایران و پاکستان خط لوله (IP)فعال میشود و هم روسیه گاز بیشتری را صادر میکند. در همین حال، پاکستان نیز که با بحران شدید انرژی و سرکوب تقاضا مواجه است، بخشی از نیاز خود را از این محل تأمین میکند. از این رو، این ادعای «نه پاکستان به گاز ایران» رد میشود. ادعایی که در پروپاگاندای رسانهای پاکستان مطرح و توسط رسانههای مخالف تقویت شد. روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبون اخیراً به نقل از «مصدق مسعود ملک» وزیر مشاور امور نفت پاکستان عنوان کرد: «دولت پاکستان برای غلبه بر بحران گازی خود تمایلی به خرید گاز از ایران ندارد و از تحریمهای غربی میترسد، اما به جای آن آماده است خط لوله تاپی را ادامه دهد.» ادعایی که بیشتر کاربرد سیاسی دارد تا عملیاتی و اقتصادی.
روابط گازی ایران و روسیه و استراتژی مطلوب پاکستان
با نگاهی به تحولات اخیر ژئوپلیتیکی میتوان عنوان کرد که مسیر توسعه اقتصادی دنیا اکنون به سمت آسیای مرکزی و جنوب آسیا است و در این میان هند مهمترین پازل توسعه اقتصادی در بین کشورهای دنیا است. اما مهمترین نکته در بحث توسعه اقتصادی هند، عدم دسترسی مناسب به منابع گازی است. بر خلاف گاز، هند برای تأمین نفتخام خود با عقد قراردادهای متنوع با روسیه و ایران، در حال جایگزینی نفت کشورهای حاشیه خلیجفارس با این دو کشور است. گاز به دلیل هزینه بالای LNG و فشردهسازی آن، به سمت استفاده از خط لوله رفته است. با این وجود، کشورهای دارای گاز مازاد در وضعیت فعلی، تنها دو کشور ترکمنستان به میزان محدود و روسیه به میزان قابلتوجه هستند و همین موضوع سبب شده که گاز این دو کشور چشم هندیها را بگیرد. هندیها به کرات تمایل خود به راهاندازی دو خط لوله مهم گازی از جمله خط لوله صلح (ایران-پاکستان-هند) و خط لوله تاپی(ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) را نشان دادهاند و در این زمینه نیز ایران و روسیه در قراردادهای مختلفی، اظهار تمایل خود به راهاندازی خط لوله صلح در سریعترین زمان ممکن را اعلام کردهاند. همکاریهای جدید چین و هند با روسیه در زمینه انرژی به حدی بالا است که این دو کشور زیر بار تحریمهای غرب علیه مسکو نرفتند و همین موضوع سبب شده است که روسیه به فکر سوآپ گاز خود از طریق خط لوله صادراتی ایران به پاکستان و هند باشد. با وجود اینکه خط لوله تاپی سرگذشتی بسیار عجیب دارد و با تغییرات بسیار زیاد حکمرانی در افغانستان با مانع جدی ناامنی روبهرو است و این پروژه از سال 1997 به این سمت در حال راهاندازی بوده ولی هنوز به اتمام نرسیده است. نکته بسیار مهم در این زمینه عدم ثبات سیاسی در تکمیل این خط است که با وجود اعلام رسمی روسیه برای راهاندازی این خط اما تمرکز اصلی روسیه بر سوآپ گاز خود از طریق ایران و خط لوله صلح است.
نکته بسیار مهم در زمینه راهاندازی خط لوله صلح در بخش ایران توسط ایران و در بخش پاکستانی توسط روسیه، کامل شدن این خط لوله، سبب فعال شدن قرارداد بین ایران و پاکستان خواهد شد. از طرف دیگر ایران طبق قرارداد قبلی با پاکستان امکان صادرات گاز خود را دارد و در صورت تکمیل خط لوله گاز در سمت ایران تا مرز پاکستان و امتناع پاکستان از دریافت گاز تحویلی ایران در مرز خود، طبق قرارداد جریمه خواهد شد اما در صورت ورود روسیه به این توافق و اضافه شدن مسأله سوآپ گاز روسیه، روسیه نیز ذینفع اجرا خواهد شد.
با توجه به بحران امنیتی افغانستان و تضعیف زیرساخت LNG روسیه با خروج شرکتهای اروپایی و اولویت این کشور برای صادرات به شرق آسیا، در مجموع بعید به نظر میرسد که در کوتاهمدت سناریوهای رقیب و موازی خط لوله صلح بتوانند جای این خط لوله مهم و استراتژیک را بگیرند و بدین شکل با برقراری سوآپ گازی روسیه، ظرفیت مهم خط لوله صلح توسط ایران و روسیه به بهرهبرداری خواهد رسید و بدین ترتیب ایران به بازار مهم کشور جنوب شرقی خود دسترسی پیدا خواهد کرد و هند نیز در این زمینه همراهی خواهد کرد و بدین ترتیب ایران به مسیر اصلی عبور گاز خود و روسیه به پاکستان و هند تبدیل خواهد شد و ورود روسیه به تکمیل این خط و تبدیل شدن ایران به هاب توزیع گاز منطقه کمک بسزایی خواهد کرد.
اهمیت سوآپ گاز مازاد روسیه
پیرامون اهمیت سوآپ گاز روسیه از مسیر ایران به پاکستان و هند، مدیر گروه انرژی اندیشکده سیاستگذاری ماهد با اشاره به وضعیت فعلی بازار گاز اروپا و روسیه و نتایج آن برای ایران، اروپا و روسیه توضیح میدهد: با توجه به وقوع تحریمهای انرژی علیه روسیه و وضعیت اسفبار اروپا در تأمین انرژی، اولین مشکل کشورهای اروپایی، فرار سرمایهگذاران از این کشورها به سمت کشورهایی نظیر امریکا، کانادا و حتی شرق آسیا است که گاز را به قیمت یک پنجم اروپا دریافت خواهند کرد و بیشترین ضربه را نیز قطب تولید مواد شیمیایی اروپا یعنی آلمان خواهد خورد و روسیه نیز به سمت بازارهای جدید در جنوب آسیا خواهد رفت. نیاز مبرم گازی در کشورهای منطقه و بخصوص پاکستان و هند، سبب شده است که روسیه به این منطقه بسیار اهمیت دهد.
مهدی هاشمزاده در گفتوگو با «ایران» میافزاید: در همین میان مهمترین موضوع در بحث رسیدن روسیه به این بازارهای جدید، همکاری گازی ایران با روسیه است. روسیه از سه طریق امکان رساندن گاز خود به پاکستان و سپس هند را خواهد داشت. مسیر اول و مهمترین مسیر، سوآپ گازی با ایران و تکمیل خط لوله صلح است که گاز پارس جنوبی را از طریق این خط لوله ابتدا به پاکستان و سپس به هند میرساند. از طرفی بخشهای نیمه شمالی کشور نیز معادل گاز صادر شده، از طریق روسیه، گاز دریافت خواهند کرد.
هاشمزاده با ذکر منافع متعدد سوآپ گازی روسیه از طریق ایران میگوید: اولین کمکی که سوآپ گاز روسیه به ایران خواهد کرد، کاهش هزینه انتقال گاز از جنوب به شمال است، همچنین در مسیر انتقال از جنوب به شمال، بین 5 تا 10 درصد اتلاف وجود دارد که با توجه به حجم گاز عبوری به این مناطق و تمرکز جمعیت در بخش شمالی کشور، این میزان در زمستان بسیار چشمگیر است. از طرف دیگر ایران به ازای سوآپ گازی انجام شده برای روسیه، حق سوآپ دریافت خواهد کرد که افزایش هر چه بیشتر این سوآپ، درآمدزایی ارزی بیشتری نیز خواهد داشت و در صورت دریافت بخشی از گاز عبوری، کمک مهمی به ناترازی گاز نیز خواهد کرد.
مدیر گروه انرژی اندیشکده سیاستگذاری ماهد با اشاره به لزوم همکاری گازی ایران با روسیه در شرایط فعلی اقتصاد ایران ادامه میدهد: متأسفانه ما با ناترازی جدی در زمینه گاز روبهرو هستیم و مصرف آنقدر بالاست که در فصول سرد سال امکان صادرات گاز وجود ندارد و قراردادهای بلندمدت صادرات گاز ایران در فصول غیر سرد سال برقرار است و تهدیدی در این زمینه وجود ندارد، اما سیاست همکاری گازی با روسیه چه در زمینه سوآپ گاز، چه در زمینه خرید و بازصادرات آن و چه در انتقال سکو صادرات LNG به جنوب خلیجفارس و از طریق سواحل ایران، همه به نفع ایران است و مزایای متنوعی دارد و وقوع هر یک بسیار مهم است. این همکاری در نهایت کمک بسزایی به ایران برای تبدیل شدن به هاب توزیع گاز و انرژی در منطقه خواهد داشت و با توجه به تحریم متقابل روسیه و مسیر بسیار دور رسیدن کالا و انرژی روسیه به هند، مسیر ایران بهترین نقطه برای ترانزیت کالا و انرژی روسیه به شرق آسیا است و باید در حوزه انرژی و بخصوص گاز نیز این همکاری تداوم داشته باشد.
هر نوع همکاری برای فروش گاز مازاد روسیه به نفع ایران خواهد بود
سعید میرترابی کارشناس انرژی در خصوص مزایای سوآپ یا خرید گاز روسیه و بازصادرات آن تصریح میکند: هر دو روش میتواند برای ما منفعت داشته باشد و اینکه کدام یک سودش بیشتر است، به قراردادی که منعقد میکنیم، بستگی دارد. باید ببینیم مدل قرارداد چگونه است و قیمتها چطور نهایی میشود؛ با توجه به این فاکتورها میزان منفعت این سیاستها مشخص میشود. وقتی میدان گازی توسعه مییابد باید برداشت با توجه به ضریب مشخص شده به لحاظ فنی انجام شود تا راندمان میدان گازی پایین نیاید. بنابراین، روسیه که تا الان جزو مهمترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان گاز در جهان بوده و به لحاظ فروش به مشکل خورده است، باید مشتریهای پایدار پیدا کند. ایران در هر دو روش سوآپ یا خرید گاز روسیه میتواند با این کشور همکاری کند و هر دو اینها به نفع ما خواهد بود.
او در گفتوگو با «ایران» ادامه میدهد: با توجه به شرایط اضطراری که برای روسیه پیش آمده است اگر بتوانیم با قیمت معقولی گاز را از این کشور بخریم و با قیمت بالاتری به دیگران بفروشیم، منافع ما تأمین میشود. سوآپ نیز با توجه به قراردادی که با کشور گیرنده گاز منعقد میکنیم میتواند برایمان منفعت داشته باشد. بهطورکلی، اگر ما سوآپکننده باشیم، تقویت موقعیت کشور را در تأمین انرژی مورد نیاز منطقه خواهیم داشت و از این لحاظ به نفع ما است.
میرترابی توضیح میدهد: ناترازی گاز در زمستان مشکلات زیادی برایمان به وجود میآورد و حتی میتواند تبعات سیاسی و اجتماعی برایمان داشته باشد. مثلاً، تعطیلی صنایع سیمان به بروز مشکل در حوزه ساختمانسازی در کشور منجر میشود و مشکلساز است. مدیریت این ناترازی از طریق گاز روسیه میتواند مزیتهای زیادی برایمان داشته باشد و به حل این مشکل کمک کند. از طرف دیگر، فاصله بین محل تولید گاز در کشور ما با جایی که گاز در آن مصرف میشود، زیاد است و مجبوریم گاز را از طریق خط لوله از جنوب به شمال کشور انتقال دهیم. میتوانیم گاز را از روسیه تحویل بگیریم و در شمال کشور مورد استفاده قرار دهیم و معادلش را در جنوب صادرات کنیم. به این ترتیب در هزینههای انتقال صرفهجویی میکنیم و از هدررفت انرژی نیز جلوگیری به عمل میآوریم. اگر بتوانیم قراردادهای درازمدتی را با روسیه منعقد کنیم، میتوانیم مصرف در مناطق شمالی را به واردات گره بزنیم و از گاز تولیدی خودمان در جنوب کشور برای پتروشیمیها، صنایع و مصرف داخلی مناطق دیگر بهره ببریم.
او میگوید: افزایش روابط گازی با روسیه میتواند به انتقال تکنولوژی از این کشور به ایران منجر شود. به طور مثال روسیه میتواند در بخش احداث زیرساختهای انتقال در بخش دریایی به ما کمک کند. ما برای صادرات گاز به کشورهایی مانند عمان به فناوری روسها در زمینه خطوط لوله دریایی نیاز داریم. سوآپ گاز روسیه میتواند به افزایش اثرگذاری سیاسی ما در منطقه منجر شود و منافع سیاسی برایمان داشته باشد. از طرفی ما همواره در تلاش بودهایم به هاب گازی و انرژی منطقه تبدیل شویم و همکاری گازی با روسیه میتواند ما را در رسیدن به این هدف یاری کند. مسیر خوبی توسط وزارت نفت فعلی برای افزایش همکاریها با همسایگان در زمینه انرژی طراحی شده است و اقدامات مناسبی در جریان است، اما تلاشها باید افزایش پیدا کند تا نتایج حداکثری به دست آید. موضوعی که باید به آن دقت داشته باشیم این است که صرفاً بر اساس منافع ملی خودمان حرکت کنیم و بویژه در مسأله اوکراین کنار روسیه نایستیم. باید در حل این مناقشه نقشی برعهده بگیریم و مانند ترکیه در بهرهبرداری از فرصت موجود برای همکاری با روسیه در زمینه فروش گازش همکاری داشته باشیم. نباید این شبهه به وجود بیاید که ما در مناقشه روسیه و اوکراین کنار روسیه ایستادهایم. این موضوع به نفع ما نیست و منافع ما را تأمین نمیکند.
ایران ظرفیت تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه را با گاز مازاد روسیه دارد
مصطفی نخعی عضو کمیسیون انرژی مجلس در خصوص قرارداد گازی ایران و ترکمنستان، اظهار میکند: ایران و روسیه، جزو دارندگان بزرگ ذخایر گازی دنیا هستند؛ بنابراین هر چه همکاری دو کشور افزایش یابد، یقیناً در کنترل بازار گاز که میتواند تأمینکننده منافع مشترک دارنده گاز باشد، تأثیرگذار خواهد بود. اوپک گازی با همین نیت راهاندازی شد و همکاریهای نسبتاً خوبی هم بعضاً بین اعضا شکل گرفت اما این همکاریها بیشتر جنبه تجاری داشت و کمتر دیدیم که به لحاظ فنی پشتیبان هم باشند.
عضو کمیسیون انرژی مجلس در گفتوگو با «ایران» بیان میکند: بخشی از دلایل بستن قرارداد گازی ایران و روسیه، به علت جنگ روسیه و اوکراین و تحریمهای غرب بود و ما هم همیشه در شرایط سخت تحریمی خصوصاً در حوزه انرژی قرار داشتیم، لذا تحریمها، روسها را به سمت ایران سوق داد تا از تجربیاتی که ایران در طی سالهای گذشته به دست آورده، استفاده کند. جمهوری اسلامی ایران تجربیات خوبی در زمان تحریمها به دست آورده است بنابراین اگر زمانی هم برجام به نتیجه رسید و ارتباطات ایران با دنیا عادی شد، این تجربیات را باید در جایی ثبت کنیم.
او ادامه میدهد: همکاری گازی با روسیه از نظر سیاسی هم اهمیت فوقالعادهای برای ایران و روسیه دارد و پیامی به کشورهای غربی است که این دو کشور برای پیگیری منافع و مشکلات یکدیگر قاطعانه عمل میکنند.
نخعی در پایان در خصوص تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه، میگوید: ما باید پیش از این تبدیل به هاب منطقه میشدیم چراکه موقعیت جغرافیایی ممتاز و تعداد زیاد همسایگان، ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به هاب انرژی را در اختیار ایران گذاشته است، بنابراین حتماً باید به سمت تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه پیش برویم. تمایل در کشورهای منطقه هم برای این امر وجود دارد اما عزم سیاسی جدی میطلبد که این کار را انجام دهیم و فکر میکنم حضور ایران به عنوان عضو دائمی پیمان شانگهای هم میتواند به این مسأله کمک کند. ایران با توجه به زیرساختهای خطوط لوله در سرتاسر کشور و همچنین موقعیت جغرافیایی خود امکان عبور گاز مازاد ترکمنستان و روسیه و تبدیل شدن به شاهراه توزیع گاز منطقه را خواهد داشت.
رانت خودروهای وارداتی پایان مییابد
به دلیل عدم واردات خودرو در سالهای گذشته، اگر خودرو در شرایط غیرحرفهای و بدون برنامه عرضه شود شاهد افزایش قیمتها خواهیم بود و به همین دلیل با عرضه اتومبیلهای وارداتی در بورس، به دنبال شفافیت در معاملات هستیم.سید رضا فاطمیامین، وزیر صنعت، معدن و تجارت با بیان این مطلب و اشاره به اینکه در بحث واردات خودرو تدابیری اندیشیده شده که ...
به دلیل عدم واردات خودرو در سالهای گذشته، اگر خودرو در شرایط غیرحرفهای و بدون برنامه عرضه شود شاهد افزایش قیمتها خواهیم بود و به همین دلیل با عرضه اتومبیلهای وارداتی در بورس، به دنبال شفافیت در معاملات هستیم.
سید رضا فاطمیامین وزیر صنعت، معدن و تجارت با بیان این مطلب و اشاره به اینکه در بحث واردات خودرو تدابیری اندیشیده شده که از رانت احتمالی جلوگیری شود، گفت: نخست آنکه خودروهای وارداتی در بورس کالا که قیمتها به صورت شفاف کشف شده و قابل رصد است، عرضه شوند و دیگر اینکه سود بازرگانی حالت متغیر داشته باشد و به خزانه دولت بازگردد؛ با دو تدبیر فوق، رانتی که ممکن بود برای واردکنندگان ایجاد شده و باعث ایجاد تقاضای کاذب شود کاملاً از بین خواهد رفت.
فاطمیامین با تأکید بر اینکه یکی از دو اصل اساسی در رهایی از رانت احتمالی واردات خودرو و شفافیت بازار، عرضه خودروها در بورس کالا است، ادامه داد: تجربه گذشته نشان میدهد همه کالاهایی که در بورس کالا عرضه شدهاند از وضعیت مطلوبتری برخوردارند که برای مثال میتوان فولاد یا سیمان را در این حوزه نام برد.
مزیتهای قابل توجه
وزیر صمت تصریح کرد: عرضه در بورس کالا چند ویژگی دارد، یکی از این ویژگیها فضای کاملاً شفاف بورس و کشف نرخها براساس مکانیزم عرضه و تقاضا است. این شفافیت در اعلام میزان عرضه، تقاضا و قیمت پایانی فروش کمک میکند که بتوان وضعیت را به صورت دقیقتر رصد و برای بهبود شرایط بازار برنامهریزی و اقدام کرد.
وی خاطرنشانکرد: همچنین در بورس کالا میتوان از ابزارهایی استفاده کرد که بازار را متعادل کند. برای مثال در حوزه مس یا فولاد مشاهده کردیم که با استفاده از ابزارهای بورس در کوتاهترین زمان، التهاب بازار رفع شد.
به گفته فاطمیامین، بورس کالا هم به لحاظ شفافیت برای خریداران و فروشندگان، هم از نظر تولید داده برای حاکمیت و هم به دلیل ابزارهایی که در آن وجود دارد، برای بازار مؤثر است.
توقف واردات خودروهای فرانسوی
وزیر صمت درباره صحت و سقم ممنوعیت واردات خودروهای فرانسوی گفت: خودروسازهای فرانسوی سابقه خوبی به لحاظ تعهداتشان در ایران ندارند همچنین دولت فرانسه در این حوادث اخیر موضعگیریهای نادرستی داشته است و در حال حاضر برنامهای برای اجازه دادن به واردات خودروهای فرانسوی نداریم.
سید رضا فاطمیامین وزیر صنعت، معدن و تجارت با بیان این مطلب و اشاره به اینکه در بحث واردات خودرو تدابیری اندیشیده شده که از رانت احتمالی جلوگیری شود، گفت: نخست آنکه خودروهای وارداتی در بورس کالا که قیمتها به صورت شفاف کشف شده و قابل رصد است، عرضه شوند و دیگر اینکه سود بازرگانی حالت متغیر داشته باشد و به خزانه دولت بازگردد؛ با دو تدبیر فوق، رانتی که ممکن بود برای واردکنندگان ایجاد شده و باعث ایجاد تقاضای کاذب شود کاملاً از بین خواهد رفت.
فاطمیامین با تأکید بر اینکه یکی از دو اصل اساسی در رهایی از رانت احتمالی واردات خودرو و شفافیت بازار، عرضه خودروها در بورس کالا است، ادامه داد: تجربه گذشته نشان میدهد همه کالاهایی که در بورس کالا عرضه شدهاند از وضعیت مطلوبتری برخوردارند که برای مثال میتوان فولاد یا سیمان را در این حوزه نام برد.
مزیتهای قابل توجه
وزیر صمت تصریح کرد: عرضه در بورس کالا چند ویژگی دارد، یکی از این ویژگیها فضای کاملاً شفاف بورس و کشف نرخها براساس مکانیزم عرضه و تقاضا است. این شفافیت در اعلام میزان عرضه، تقاضا و قیمت پایانی فروش کمک میکند که بتوان وضعیت را به صورت دقیقتر رصد و برای بهبود شرایط بازار برنامهریزی و اقدام کرد.
وی خاطرنشانکرد: همچنین در بورس کالا میتوان از ابزارهایی استفاده کرد که بازار را متعادل کند. برای مثال در حوزه مس یا فولاد مشاهده کردیم که با استفاده از ابزارهای بورس در کوتاهترین زمان، التهاب بازار رفع شد.
به گفته فاطمیامین، بورس کالا هم به لحاظ شفافیت برای خریداران و فروشندگان، هم از نظر تولید داده برای حاکمیت و هم به دلیل ابزارهایی که در آن وجود دارد، برای بازار مؤثر است.
توقف واردات خودروهای فرانسوی
وزیر صمت درباره صحت و سقم ممنوعیت واردات خودروهای فرانسوی گفت: خودروسازهای فرانسوی سابقه خوبی به لحاظ تعهداتشان در ایران ندارند همچنین دولت فرانسه در این حوادث اخیر موضعگیریهای نادرستی داشته است و در حال حاضر برنامهای برای اجازه دادن به واردات خودروهای فرانسوی نداریم.
پرداخت بدهی دولت قبل به بازنشستگان
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه سازمان تأمین اجتماعی مجموعهای از مطالبات انباشته از دولت داشت، اظهارکرد: ارثی که از دولت قبل به ما رسیده بود ۹۸ هزار میلیارد تومان بود که با دستور رئیس جمهور پرداخت شد. مرتضوی با اشاره به اینکه سازمان تأمین اجتماعی برای پرداخت حقوق بازنشستگان در سال جاری، ۹۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشت، افزود...
در راستــــــــــــــــــــای دستور رئیسجمهـور به وزرا، معاونان و مدیران دولتی به منظور گفتوگوی مستقیم با مردم، «سید صولت مرتضوی» وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ظهر یکشنبه ۶ آذر با حضور در مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری، پاسخگوی سؤالات و مشکلات آنها شد.
به گزارش ایرنا، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حاشیه این برنامه، با بیان اینکه سازمان تأمین اجتماعی مجموعهای از مطالبات انباشته از دولت داشت، اظهارکرد: ارثی که از دولت قبل به ما رسیده بود ۹۸ هزار میلیارد تومان بود که با دستور رئیس جمهور پرداخت شد.مرتضوی با اشاره به اینکه سازمان تأمین اجتماعی برای پرداخت حقوق بازنشستگان در سال جاری، ۹۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشت، افزود: در لایحه بودجه پیشبینی شد که دولت سهام خود را به سازمان تأمین اجتماعی برای تأمین این مبلغ واگذار کند. برخی موانع حقوقی و قانونی هم وجود داشت که در دستور کار سران قوا قرار گرفت و با حسن نظر آنان، تصمیمات بسیار مطلوبی اتخاذ شد و توانستیم بر فقدان منابع مالی غلبه کرده و منابع را تأمین کنیم.وی تصریح کرد: خوشبختانه بدون کسری بودجه و مازاد برداشت از حسابهای بانکی، حقوق بازنشستگان، مطالبات بسیاری از مراکز بهداشتی و درمانی را پرداخت کردیم و تا پایان سال مشکلی نخواهیم داشت.وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ابراز امیدواری کرد ترتیبی اتخاذ شود که ورودی با خروجی در حوزه درآمد شرکتها، صندوقها و بیمهگذاری مردم، متعادل شود.
به گزارش ایرنا، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حاشیه این برنامه، با بیان اینکه سازمان تأمین اجتماعی مجموعهای از مطالبات انباشته از دولت داشت، اظهارکرد: ارثی که از دولت قبل به ما رسیده بود ۹۸ هزار میلیارد تومان بود که با دستور رئیس جمهور پرداخت شد.مرتضوی با اشاره به اینکه سازمان تأمین اجتماعی برای پرداخت حقوق بازنشستگان در سال جاری، ۹۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشت، افزود: در لایحه بودجه پیشبینی شد که دولت سهام خود را به سازمان تأمین اجتماعی برای تأمین این مبلغ واگذار کند. برخی موانع حقوقی و قانونی هم وجود داشت که در دستور کار سران قوا قرار گرفت و با حسن نظر آنان، تصمیمات بسیار مطلوبی اتخاذ شد و توانستیم بر فقدان منابع مالی غلبه کرده و منابع را تأمین کنیم.وی تصریح کرد: خوشبختانه بدون کسری بودجه و مازاد برداشت از حسابهای بانکی، حقوق بازنشستگان، مطالبات بسیاری از مراکز بهداشتی و درمانی را پرداخت کردیم و تا پایان سال مشکلی نخواهیم داشت.وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ابراز امیدواری کرد ترتیبی اتخاذ شود که ورودی با خروجی در حوزه درآمد شرکتها، صندوقها و بیمهگذاری مردم، متعادل شود.
اجتماع 15 هزار نفری بسیجیان در زاهدان
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به همداستانی امریکا، انگلیس، اسرائیل و آلسعود علیه ایران و به صحنه آمدن آنها در فتنه اخیر، گفت: این جنگ جهانی را به گورستان دشمنان امریکایی و اسرائیلی و متحدان آنها تبدیل میکنیم.به گزارش تسنیم، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی در اجتماع 15 هزار نفری بسیجیان سیستان و بلوچستان با بیان اینکه ...
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی در اجتماع 15 هزار نفری بسیجیان سیستان و بلوچستان با بیان اینکه اگر بخواهیم نشانه شرف، کرامت، آزادگی و حریت را در سیمای انسان به تصویر بکشیم، یک سیستانی و بلوچستانی دقیقاً نشانه آن است، گفت: هنگامی که شیعیان و سنیها در دفاع از مردمان این سرزمین کنار هم به شهادت میرسند و خون مؤمنترین انسانها همانند شوشتریها و محمدزادهها با برادران سنی خود در یک حادثه تروریستی با هم تلفیق میشود، اینجا منشأ یک وحدت ناگسستنی است.به گزارش تسنیم، سلامی با اشاره به همداستانی امریکا، انگلیس، اسرائیل و آلسعود علیه ایران و به صحنه آمدن آنها در فتنه اخیر، گفت: این جنگ جهانی را به گورستان دشمنان امریکایی و اسرائیلی و متحدان آنها تبدیل میکنیم.
مرزداران غیور سیستان و بلوچستان وطندوست هستند
سردار سلامی با اشاره به حتمی بودن شکست امریکا، انگلیس و اذنابشان به رغم تلاششان برای آسیب رساندن به ملت ایران، گفت: مردمان این سرزمین مخصوصاً مرزداران غیور سیستان و بلوچستان وطندوست هستند، آنها میدانند امنیت یک موهبت الهی است. به مردمان این دیار خالصانه عرض میکنم رهبر معظم انقلاب مدتها میان این مردم بودهاند و برای مردم سیستان و بلوچستان ارزش ویژهای قائل هستند و همه مسئولان نظام همینگونه میاندیشند. امروز همه مسئولان سیستان و بلوچستان از میان بهترین نیروها انتخاب شدهاند تا به این مردم خدمت کنند. ما فدای شما میشویم و به این فدا شدن مفتخر هستیم.
مرزداران غیور سیستان و بلوچستان وطندوست هستند
سردار سلامی با اشاره به حتمی بودن شکست امریکا، انگلیس و اذنابشان به رغم تلاششان برای آسیب رساندن به ملت ایران، گفت: مردمان این سرزمین مخصوصاً مرزداران غیور سیستان و بلوچستان وطندوست هستند، آنها میدانند امنیت یک موهبت الهی است. به مردمان این دیار خالصانه عرض میکنم رهبر معظم انقلاب مدتها میان این مردم بودهاند و برای مردم سیستان و بلوچستان ارزش ویژهای قائل هستند و همه مسئولان نظام همینگونه میاندیشند. امروز همه مسئولان سیستان و بلوچستان از میان بهترین نیروها انتخاب شدهاند تا به این مردم خدمت کنند. ما فدای شما میشویم و به این فدا شدن مفتخر هستیم.
مسجد به روایت بچههای « بلال»
«بچههای مسجد بلال» نوشته «نوید ظریفکریمی» به تازگی در حوزه تاریخ شفاهی روانه کتابفروشیها شده است؛ نوشتهای تحقیقی که به گفته نویسندهاش آن را میتوان شروعی برای تجربهنگاری در عرصه مسجدپژوهی دانست. مسجد بلال از همان بدو احداث، سبب شکلگیری تشکل اثرگذاری در دوران جنگ تحمیلی میشود.
گروه فرهنگی/ «بچههای مسجد بلال» نوشته «نوید ظریفکریمی» به تازگی در حوزه تاریخ شفاهی روانه کتابفروشیها شده است؛ نوشتهای تحقیقی که به گفته نویسندهاش آن را میتوان شروعی برای تجربهنگاری در عرصه مسجدپژوهی دانست. مسجد بلال از همان بدو احداث، سبب شکلگیری تشکل اثرگذاری در دوران جنگ تحمیلی میشود. با اینکه اعضای مؤسس آن همگی در دفاع مقدس به شهادت میرسند، اما فعالیتهای مردمی برخاسته از این مسجد حتی تا زمان حاضر هم ادامه پیدا کرده و منشأ اتفاقات خوبی بوده است. در گپ و گفت امروزمان با «نوید ظریفکریمی» نکاتی را درباره این کتاب که به همت انتشارات «راهیار» منتشر شده است، میخوانید.
«بچههای مسجد بلال» را تنها به سفارش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد نوشتهاید یا بحث دغدغه شخصیتان هم درمیان بوده است؟
هم بحث سفارش درمیان بوده و هم دغدغه شخصی خودم. حتی وقتی بحث کارهای سفارشی نیز مطرح باشد، باز نمیتوان منکر اثرگذاری اراده نویسنده شد. فکرش را هم نمیکردم روزی بتوان کاری در این حیطه انجام داد. مخصوصاً که فعالیت در زمینه تاریخنگاری و مستندپژوهی کاری نیست که بتوان به تنهایی انجام داد و نیازمند همراهی و حمایتهای سازمانی است.
با این تفاسیر سفارشهای سازمانی را چارهای برای محقق شدن دغدغههای اهالی کتاب میدانید؟
بله، البته این گفته فقط گاهی مصداق دارد و درباره همه سفارشهای سازمانی صادق نیست. آن دسته سفارشهایی که ظرفیت خوبی دارند در حکم حمایت از نویسندگان دغدغهمند برای به سرانجام رساندن ایدههای آنها هستند.
چرا سراغ مسجد بلال رفتید؟
خب من نویسندهام و همانطور که اشاره شد، فکر نمیکردم بتوان چنین کاری درباره مساجد و در حیطه تاریخ شفاهی انجام داد. به اینکه رمانی با محوریت مسجد بنویسم فکر کرده بودم، اما بیشترش را نه. در تصورم هم نمیگنجید هیچ سازمانی دغدغه این را داشته باشد که برای مسجد کاری انجام بدهد؛ اما فرصتی فراهم شد تا هم سراغ پیشینه و گذشته مسجد بروم و هم از جغرافیا و محلهاش بگویم. وقتی این کار پیشنهاد شد با توجه به علاقهمندی شخصیام پذیرفتم.
پیش از «بچههای مسجد بلال»، کتابی در زمینه مسجدپژوهی منتشر شده؟
گمان نکنم. اتفاقاً نکته جالب توجه درباره «بچههای مسجد بلال» این است که پیشتر هیچ کتابی در این زمینه روانه کتابفروشیها نشده بود. تا جایی که من و دوستان اتاق فکر تحقیق کردیم این کتاب نخستین نمونه در نوع خود است. گذشته از کتاب «مسجد رهبر» که آنهم از سوی نشر راهیار منتشر شده است، یک کتاب دیگر نیز در دسترس است که اسمش یادم نیست. البته هیچیک از این دو کتاب با تمرکزی نظیر آنچه در «بچههای مسجد بلال» آمده و به فعالیتهای مردمی برخاسته از مسجد توجه دارد نوشته نشدهاند. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، درباره پایگاهنگاری، این کتاب اولین است و درباره مسجدنگاری نیز با ثبت فعالیتهای مردمی همچنان نخستین اثر به شمار میآید.
اما نگفتید چه شد که مسجد بلال را انتخاب کردید، بویژه که در دوران دفاع مقدس مساجد بسیاری در کشورمان منشأ اثر شکلدهی به فعالیتهای مردمی و جهادی بودند!
در تألیف این کتاب یکسری فصلها را برای راهنمایی مخاطبان به هدفی که در کتاب به آن اشاره شده در نظر گرفتیم، اما درباره سؤال شما باید از همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب در کشورمان بگویم؛ در دهه شصت این مسجد تفاوت چندانی با دیگر مساجد کشورمان نداشته است، با این حال برای تکمیل کلیت اثر، از همان ابتدا حتی محله احداث مسجد بلال معرفی شده است. در آثار پژوهشی، بویژه آنهایی که از جنس تاریخ هستند، توجه به تاریخچه و پیشزمینهها اهمیت بسیاری دارد. البته توجه به ریز جزئیات، آنهم تا این اندازه قدری کار را سخت کرد و از طرفی پیگیریها و مطالعات را وسعت بخشید اما خب به نتیجهاش میارزید. اینها مواردی است که در 2 فصل ابتدایی کتاب به آنها پرداخته شده است. این کار زمینه آشنایی با آدمها و شهدای مسجد را فراهم کرد. از طرفی بهانهای برای پرداخت به فعالیتهای دهه هفتاد در این مسجد میشود. در فصل سوم کتاب به دهه هفتاد پرداخته شده است، اینکه وقتی جنگ به پایان میرسد چه اقداماتی انجام میدهند و فعالیتهای مسجد و پایگاه آن به چه سمت و سویی میرود. البته همه مواردی که در سه فصل ابتدایی کتاب آمده، مواردی هستند که درج آنها، هم در خدمت هدف اصلی کتاب ضروری بوده است و هم اینکه در نهایت مسائلی هستند که پیشتر مکتوب نشدهاند. اینکه از دست اول بودن کتاب میگویم به نوعی همه فصلهای آن را شامل میشود. درباره محله و مسجدی که در این کتاب به آنها پرداخته شده قبلاً کسی ننوشته! همه اینها را میتوان دلیلی بر ضرورت توجه بیشتر به محلههایی اینچنین کمبرخوردار دانست که با وجود انتظارمان میتوانند اثرگذاری زیادی داشته باشند.
جالب است که جوانان شریک در فعالیتهای این مسجد هم آنطور که در کتاب آمده گامی در راستای مسجدپژوهی برداشتهاند!
بله و این یکی از فعالیتهای خوبی است که انجام دادهاند، آنهم تحت سرپرستی آقای رمضانی که هم معلم قرآن آنان بوده و هم اینکه خودش در زمره اعضای فعال این مسجد محسوب میشده. اتفاقاً این کاری است که انجامش پیشتر سابقه نداشته اما خب دغدغه این بچهها بوده است. نکته جالب و البته دشوارشان این بوده که نه فقط امکانات کافی در دست نداشتند، بلکه حتی اطلاعات آنچنانی هم درباره چگونگی مسجدپژوهی نداشتند. پرسشنامه نداشتند. نمیدانستند از کجا باید شروع کنند، اما وقتی دست به کار میشوند کمکم آگاهی پیدا میکنند. سراغ آدمهای مطلع و استادان فعال در زمینه تاریخ شفاهی میروند. کار تا یک مراحلی پیش میرود اما در نهایت سرانجامی پیدا نمیکند. مشکلات متعددی پیشروی آنان قرار میگیرد. از طرفی کمکم سن و سال این بچهها بیشتر شده، از نوجوانی قدم به جوانی گذاشته، دانشگاه رفته و وارد زندگی میشوند. حتی برخی محلهشان را ترک کرده و ساکن جای دیگری میشوند و دیگر امکان همراهی در این فعالیت جمعی را نداشتند. آنهم در شرایطی که کارشان حامی نداشته و طبیعی است که در چنین شرایطی کار بالاخره در یک جایی متوقف شود.
توجهی که به کار این جوانان نشان دادهاید از جهت ثبت و به اشتراک گذاشتن تجربهشان بوده؟
بله. خب اینها کار جسورانهای کردهاند. درست است که فعالیتشان به سرانجام نمیرسد اما همین فراز و فرودهایی که پشتسر گذاشتهاند خودش در حکم چراغ راهی برای دیگر علاقهمندانی است که خواهان قدم نهادن در چنین مسیری هستند. حداقل فایدهاش این است که از اشتباهات آنان درس بگیرند و تکرارشان نکنند. حالا بماند که در این بین تجربههای خوبی که کسب کردهاند هم کم نبوده که همین میتواند در حکم چراغ راه باشد. از همین بابت در کتاب با این اقدام بچههای مسجد بلال آنهم با جزئیات دقیق روبهرو خواهید شد؛ اینکه اگر جایی شکست خوردهاند به چه دلیل بوده و کدام بخش از تجربیات آنان به درد پژوهشگران جوان در مساجد و محلههای دیگر میخورد. البته اینکه بگویم این کتاب راه و چاه را نشان میدهد، ادعای بزرگی است، منتهی میتوان در حکم یک راهنما باشد.
آنطور که در کتاب آمده بانیان اصلی تأسیس این مسجد همگی در دوران دفاع مقدس شهید شدهاند؛ چطور است که حتی بعد از آنان هم فعالیتهای مردمی مسجد بلال ادامه پیدا کرده؟
شاید دلیل بخشی از تداوم فعالیتهای مردمی این مسجد را بتوان در سنگبنای اولیهای دانست که به درستی سر جای خودش قرار گرفته است. در یکی از فصلهای کتاب روایتی به نقل از زندهیاد طالقانی آمده که میتواند پاسخ کاملی به این سؤال باشد. ایشان تأکید میکنند اگر در یک محله همه مردم در ساخت مسجد دخیل شوند در فعالیتهای گروهی آن نیز شرکت خواهند کرد. این حقیقتی است که مصداقی از آن را درباره مسجد بلال هم میبینیم. مسجد بلال با دغدغه مردم و با کمک مالی و معنوی آنان بنا شده بود و از همین بابت جزئی از زندگیشان شده و همچنان نیز هست؛ آنهم در شرایطی که به قول شما مؤسسان آن همگی شهید شدهاند. مردم از تهیه و اختصاص زمین مسجد تا حتی در نامگذاری آن دخیل بودهاند.
نامگذاری مسجد که با آقای قرائتی بوده!
بله، اما با همراهی خود مردم. چرایی مشارکت و توجه بالای مردم به فعالیتهای مسجد بلال را باید در همین موارد که بسیار هم مهم و اثرگذار هستند جستوجو کرد. اتفاقاً یکی از مواردی که در این کتاب در پی صحبت دربارهاش هستیم همین مورد است. با تأسیس این مسجد و جلب مشارکت مردمی، حتی بعد از شهادت مؤسسان اولیهاش همچنان شاهد اثربخشی شرکتکنندگان در آن هستیم؛ از دهه شصت گرفته تا دهه هفتاد. در دهههای شصت و هفتاد بحثهای ملی نظیر دفاع مقدس و از طرفی دورههای آموزش دینی برقرار است. در دهه هشتاد بحث کاروانهای عتبات مطرح میشود، اعضای این مسجد در زمره اولین گروههایی هستند که کاروان اعزام میکنند. هرچند که بعد از ماجرای سرگذشت پژوهی که در جمع اعضای کمسن و سال مسجد شکل میگیرد، متأسفانه شتاب این فعالیتها قدری کند میشود.
در سالهای اخیر چطور؟
در این دو سال که متأسفانه همه فعالیتهای جمعی تا اندازه زیادی تحتتأثیر کرونا و محدودیتهای برآمده از آن قرار گرفت، مسجد بلال هم از این اتفاق و اثرات منفیاش در امان نماند. زمانی که تألیف کتاب را شروع کردم و برای تحقیق سراغ این محله رفتم، تحتتأثیر ضرورتهای برآمده از پروتکلهای بهداشتی، فعالیتهای جمعی مسجد تعطیل بود. از همین بابت در پیدا کردن راویان با دشواریهایی روبهرو شدم. با این حال موفق به پیدا کردن تعدادی از افرادی شدم که روایت آنان را در کتاب میخوانید.
اهمیت انتشار چنین آثاری را از چه بابت میدانید؟
بخشی از فعالیتهای مردمی در قلب همین مسجدها شکل گرفته و میگیرد. به همین دلیل اگر خواهان ثبت تاریخ شفاهی معاصرمان هستیم بیشک از مسجدپژوهی نیز نباید غفلت کنیم. پیشتر گامی در این زمینه برداشته نشده بود و در این کتاب تلاش شده تا توجه دیگر علاقهمندان به حیطه مذکور جلب شود. البته خوشبختانه چند سالی میشود که در زمینه مکتوب کردن تاریخ شفاهیمان شاهد انجام کارهای خوبی هستیم. بگذارید باز هم تأکید کنم که من و دوستانی که در این کار همراهیام کردند هیچ ادعایی در زمینه مسجدپژوهی و الگو قرار دادن کارمان نداریم؛ منتهی چیزی که نمیتوان منکرش شد این است که برای قدم نهادن در هر مسیری نیازمند گام اولیه هستیم که «بچههای مسجد بلال» در همین زمینه منتشر شده است.
«بچههای مسجد بلال» را تنها به سفارش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد نوشتهاید یا بحث دغدغه شخصیتان هم درمیان بوده است؟
هم بحث سفارش درمیان بوده و هم دغدغه شخصی خودم. حتی وقتی بحث کارهای سفارشی نیز مطرح باشد، باز نمیتوان منکر اثرگذاری اراده نویسنده شد. فکرش را هم نمیکردم روزی بتوان کاری در این حیطه انجام داد. مخصوصاً که فعالیت در زمینه تاریخنگاری و مستندپژوهی کاری نیست که بتوان به تنهایی انجام داد و نیازمند همراهی و حمایتهای سازمانی است.
با این تفاسیر سفارشهای سازمانی را چارهای برای محقق شدن دغدغههای اهالی کتاب میدانید؟
بله، البته این گفته فقط گاهی مصداق دارد و درباره همه سفارشهای سازمانی صادق نیست. آن دسته سفارشهایی که ظرفیت خوبی دارند در حکم حمایت از نویسندگان دغدغهمند برای به سرانجام رساندن ایدههای آنها هستند.
چرا سراغ مسجد بلال رفتید؟
خب من نویسندهام و همانطور که اشاره شد، فکر نمیکردم بتوان چنین کاری درباره مساجد و در حیطه تاریخ شفاهی انجام داد. به اینکه رمانی با محوریت مسجد بنویسم فکر کرده بودم، اما بیشترش را نه. در تصورم هم نمیگنجید هیچ سازمانی دغدغه این را داشته باشد که برای مسجد کاری انجام بدهد؛ اما فرصتی فراهم شد تا هم سراغ پیشینه و گذشته مسجد بروم و هم از جغرافیا و محلهاش بگویم. وقتی این کار پیشنهاد شد با توجه به علاقهمندی شخصیام پذیرفتم.
پیش از «بچههای مسجد بلال»، کتابی در زمینه مسجدپژوهی منتشر شده؟
گمان نکنم. اتفاقاً نکته جالب توجه درباره «بچههای مسجد بلال» این است که پیشتر هیچ کتابی در این زمینه روانه کتابفروشیها نشده بود. تا جایی که من و دوستان اتاق فکر تحقیق کردیم این کتاب نخستین نمونه در نوع خود است. گذشته از کتاب «مسجد رهبر» که آنهم از سوی نشر راهیار منتشر شده است، یک کتاب دیگر نیز در دسترس است که اسمش یادم نیست. البته هیچیک از این دو کتاب با تمرکزی نظیر آنچه در «بچههای مسجد بلال» آمده و به فعالیتهای مردمی برخاسته از مسجد توجه دارد نوشته نشدهاند. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، درباره پایگاهنگاری، این کتاب اولین است و درباره مسجدنگاری نیز با ثبت فعالیتهای مردمی همچنان نخستین اثر به شمار میآید.
اما نگفتید چه شد که مسجد بلال را انتخاب کردید، بویژه که در دوران دفاع مقدس مساجد بسیاری در کشورمان منشأ اثر شکلدهی به فعالیتهای مردمی و جهادی بودند!
در تألیف این کتاب یکسری فصلها را برای راهنمایی مخاطبان به هدفی که در کتاب به آن اشاره شده در نظر گرفتیم، اما درباره سؤال شما باید از همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب در کشورمان بگویم؛ در دهه شصت این مسجد تفاوت چندانی با دیگر مساجد کشورمان نداشته است، با این حال برای تکمیل کلیت اثر، از همان ابتدا حتی محله احداث مسجد بلال معرفی شده است. در آثار پژوهشی، بویژه آنهایی که از جنس تاریخ هستند، توجه به تاریخچه و پیشزمینهها اهمیت بسیاری دارد. البته توجه به ریز جزئیات، آنهم تا این اندازه قدری کار را سخت کرد و از طرفی پیگیریها و مطالعات را وسعت بخشید اما خب به نتیجهاش میارزید. اینها مواردی است که در 2 فصل ابتدایی کتاب به آنها پرداخته شده است. این کار زمینه آشنایی با آدمها و شهدای مسجد را فراهم کرد. از طرفی بهانهای برای پرداخت به فعالیتهای دهه هفتاد در این مسجد میشود. در فصل سوم کتاب به دهه هفتاد پرداخته شده است، اینکه وقتی جنگ به پایان میرسد چه اقداماتی انجام میدهند و فعالیتهای مسجد و پایگاه آن به چه سمت و سویی میرود. البته همه مواردی که در سه فصل ابتدایی کتاب آمده، مواردی هستند که درج آنها، هم در خدمت هدف اصلی کتاب ضروری بوده است و هم اینکه در نهایت مسائلی هستند که پیشتر مکتوب نشدهاند. اینکه از دست اول بودن کتاب میگویم به نوعی همه فصلهای آن را شامل میشود. درباره محله و مسجدی که در این کتاب به آنها پرداخته شده قبلاً کسی ننوشته! همه اینها را میتوان دلیلی بر ضرورت توجه بیشتر به محلههایی اینچنین کمبرخوردار دانست که با وجود انتظارمان میتوانند اثرگذاری زیادی داشته باشند.
جالب است که جوانان شریک در فعالیتهای این مسجد هم آنطور که در کتاب آمده گامی در راستای مسجدپژوهی برداشتهاند!
بله و این یکی از فعالیتهای خوبی است که انجام دادهاند، آنهم تحت سرپرستی آقای رمضانی که هم معلم قرآن آنان بوده و هم اینکه خودش در زمره اعضای فعال این مسجد محسوب میشده. اتفاقاً این کاری است که انجامش پیشتر سابقه نداشته اما خب دغدغه این بچهها بوده است. نکته جالب و البته دشوارشان این بوده که نه فقط امکانات کافی در دست نداشتند، بلکه حتی اطلاعات آنچنانی هم درباره چگونگی مسجدپژوهی نداشتند. پرسشنامه نداشتند. نمیدانستند از کجا باید شروع کنند، اما وقتی دست به کار میشوند کمکم آگاهی پیدا میکنند. سراغ آدمهای مطلع و استادان فعال در زمینه تاریخ شفاهی میروند. کار تا یک مراحلی پیش میرود اما در نهایت سرانجامی پیدا نمیکند. مشکلات متعددی پیشروی آنان قرار میگیرد. از طرفی کمکم سن و سال این بچهها بیشتر شده، از نوجوانی قدم به جوانی گذاشته، دانشگاه رفته و وارد زندگی میشوند. حتی برخی محلهشان را ترک کرده و ساکن جای دیگری میشوند و دیگر امکان همراهی در این فعالیت جمعی را نداشتند. آنهم در شرایطی که کارشان حامی نداشته و طبیعی است که در چنین شرایطی کار بالاخره در یک جایی متوقف شود.
توجهی که به کار این جوانان نشان دادهاید از جهت ثبت و به اشتراک گذاشتن تجربهشان بوده؟
بله. خب اینها کار جسورانهای کردهاند. درست است که فعالیتشان به سرانجام نمیرسد اما همین فراز و فرودهایی که پشتسر گذاشتهاند خودش در حکم چراغ راهی برای دیگر علاقهمندانی است که خواهان قدم نهادن در چنین مسیری هستند. حداقل فایدهاش این است که از اشتباهات آنان درس بگیرند و تکرارشان نکنند. حالا بماند که در این بین تجربههای خوبی که کسب کردهاند هم کم نبوده که همین میتواند در حکم چراغ راه باشد. از همین بابت در کتاب با این اقدام بچههای مسجد بلال آنهم با جزئیات دقیق روبهرو خواهید شد؛ اینکه اگر جایی شکست خوردهاند به چه دلیل بوده و کدام بخش از تجربیات آنان به درد پژوهشگران جوان در مساجد و محلههای دیگر میخورد. البته اینکه بگویم این کتاب راه و چاه را نشان میدهد، ادعای بزرگی است، منتهی میتوان در حکم یک راهنما باشد.
آنطور که در کتاب آمده بانیان اصلی تأسیس این مسجد همگی در دوران دفاع مقدس شهید شدهاند؛ چطور است که حتی بعد از آنان هم فعالیتهای مردمی مسجد بلال ادامه پیدا کرده؟
شاید دلیل بخشی از تداوم فعالیتهای مردمی این مسجد را بتوان در سنگبنای اولیهای دانست که به درستی سر جای خودش قرار گرفته است. در یکی از فصلهای کتاب روایتی به نقل از زندهیاد طالقانی آمده که میتواند پاسخ کاملی به این سؤال باشد. ایشان تأکید میکنند اگر در یک محله همه مردم در ساخت مسجد دخیل شوند در فعالیتهای گروهی آن نیز شرکت خواهند کرد. این حقیقتی است که مصداقی از آن را درباره مسجد بلال هم میبینیم. مسجد بلال با دغدغه مردم و با کمک مالی و معنوی آنان بنا شده بود و از همین بابت جزئی از زندگیشان شده و همچنان نیز هست؛ آنهم در شرایطی که به قول شما مؤسسان آن همگی شهید شدهاند. مردم از تهیه و اختصاص زمین مسجد تا حتی در نامگذاری آن دخیل بودهاند.
نامگذاری مسجد که با آقای قرائتی بوده!
بله، اما با همراهی خود مردم. چرایی مشارکت و توجه بالای مردم به فعالیتهای مسجد بلال را باید در همین موارد که بسیار هم مهم و اثرگذار هستند جستوجو کرد. اتفاقاً یکی از مواردی که در این کتاب در پی صحبت دربارهاش هستیم همین مورد است. با تأسیس این مسجد و جلب مشارکت مردمی، حتی بعد از شهادت مؤسسان اولیهاش همچنان شاهد اثربخشی شرکتکنندگان در آن هستیم؛ از دهه شصت گرفته تا دهه هفتاد. در دهههای شصت و هفتاد بحثهای ملی نظیر دفاع مقدس و از طرفی دورههای آموزش دینی برقرار است. در دهه هشتاد بحث کاروانهای عتبات مطرح میشود، اعضای این مسجد در زمره اولین گروههایی هستند که کاروان اعزام میکنند. هرچند که بعد از ماجرای سرگذشت پژوهی که در جمع اعضای کمسن و سال مسجد شکل میگیرد، متأسفانه شتاب این فعالیتها قدری کند میشود.
در سالهای اخیر چطور؟
در این دو سال که متأسفانه همه فعالیتهای جمعی تا اندازه زیادی تحتتأثیر کرونا و محدودیتهای برآمده از آن قرار گرفت، مسجد بلال هم از این اتفاق و اثرات منفیاش در امان نماند. زمانی که تألیف کتاب را شروع کردم و برای تحقیق سراغ این محله رفتم، تحتتأثیر ضرورتهای برآمده از پروتکلهای بهداشتی، فعالیتهای جمعی مسجد تعطیل بود. از همین بابت در پیدا کردن راویان با دشواریهایی روبهرو شدم. با این حال موفق به پیدا کردن تعدادی از افرادی شدم که روایت آنان را در کتاب میخوانید.
اهمیت انتشار چنین آثاری را از چه بابت میدانید؟
بخشی از فعالیتهای مردمی در قلب همین مسجدها شکل گرفته و میگیرد. به همین دلیل اگر خواهان ثبت تاریخ شفاهی معاصرمان هستیم بیشک از مسجدپژوهی نیز نباید غفلت کنیم. پیشتر گامی در این زمینه برداشته نشده بود و در این کتاب تلاش شده تا توجه دیگر علاقهمندان به حیطه مذکور جلب شود. البته خوشبختانه چند سالی میشود که در زمینه مکتوب کردن تاریخ شفاهیمان شاهد انجام کارهای خوبی هستیم. بگذارید باز هم تأکید کنم که من و دوستانی که در این کار همراهیام کردند هیچ ادعایی در زمینه مسجدپژوهی و الگو قرار دادن کارمان نداریم؛ منتهی چیزی که نمیتوان منکرش شد این است که برای قدم نهادن در هر مسیری نیازمند گام اولیه هستیم که «بچههای مسجد بلال» در همین زمینه منتشر شده است.
یک روز پس از دستور رئیس قوه قضائیه صورت گرفت
ارفاق فوتبالی به 46 مجرم امنیتی
گروه سیاسی/ درپی پیروزی ملی پوشان فوتبال کشورمان برابر ولز در مسابقات جام جهانی رئیس قوه قضائیه دستور داد تا زمینه ارفاق برای آن دسته از متهمان آشوبهای اخیر که مرتکب جرائم خشن نشدهاند، فراهم شود. در همین راستا روز گذشته دادستان تهران اعلام کرد که مطابق این دستور ۴۶ زندانی که شرایط ارفاق قانونی را داشتند آزاد شدند. هنگامه قاضیانی بازیگر سینما از جمله این افراد بود. همچنین 18 نفر نیز در کردستان آزاد شدند.
اما نکته قابل توجه آن بود که یکی از افراد آزاد شده در تهران، حسین رونقی فعال رسانهای ضدانقلاب است که پیشتر خواهان تحریم ملیپوشان ایرانی از سوی فیفا و ممانعت از حضور ایران در جام جهانی شده بود. فردی که با انواع نفرتپراکنیها در حوادث اخیر به دنبال عصبانیت مردم بود، حالا خوشحالی همان مردم، عامل ارفاق و زمینهساز آزادی موقتش شد.
60 روز اعتصاب غذا!
حسین رونقی 2 مهرماه به دلیل نقشآفرینی در اغتشاشات از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شد. پروژه مظلومنمایی و داستانسازی درباره شکنجه وی از همان روز آغاز شد. وی و خانوادهاش اعلام کردند که رونقی از لحظه بازداشت دست به اعتصاب غذا زده است، امری که بعدها معلوم شد بخشی از یک پروژه گستردهتر برای داغ نگه داشتن اخبار اغتشاشات و محصول خدمات متقابل خانواده این زندانی و رسانههای ضدانقلاب به یکدیگر بود. انتشار تصاویر حضور پدر و مادر حسین رونقی مقابل زندان اوین و نیز انتشار خبر سکته قلبی پدر رونقی به دلیل شدت ناراحتی از سوی برادر این زندانی، به اخبار حول و حوش این فرد بسامد بیشتری میداد. البته وقتی احمد رونقی، پس از سکته ادعایی، بدون مشکل خاصی از بیمارستان خارج شد و چند روز بعد از خودش ویدئو منتشر میکرد، سؤالات تازهای درباره ادعاهای خانواده حسین رونقی مطرح شد.
دروغهای عمدی یا اجباری؟
10 مهرماه پدر و مادر حسین رونقی در گفتوگو با صدای امریکا اعلام کردند که ضابطان قوه قضائیه هردو پای پسرشان را شکستهاند! این ادعا، به همراه خبرسازیهای مداوم برادر حسین رونقی در شبکههای اجتماعی، توجهها را متوجه این مجرم امنیتی کرده بود. یکی از مهمترین پردهها در این داستانسرایی، در جریان ادعای انتقال حسین رونقی به بیمارستان دی روی صحنه شبکههای اجتماعی برده شد. درحالی که دستگاه قضایی در حال سپری کردن یک فرایند عادی برای حفظ سلامت فرد بازداشتی بود، خانواده وی به گونهای فضاسازی کردند که در نهایت به شکلگیری یک تجمع ضدامنیتی، البته محدود در اطراف بیمارستان دی منجر شد. هرچند در فرایند انتقال به بیمارستان هم انتشار تصویر حسین رونقی روی تخت درحالی که مادرش کنارش نشسته است، بخشی از ساختگی بودن روایتهای این خانواده را برملا کرد.
پروژه دروغ
ابتدای هفته حسین رونقی با تبدیل قرار بازداشت موقت و سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. روز گذشته تصاویری از حسین رونقی روی تخت بیمارستان منتشر شد که با پرسشهای جدی از سوی کاربران همراه بود. کاربران، بویژه کاربران خارجنشین این سؤال را مطرح کردند که اگر پای رونقی به گونهای که ادعا شده بود، شکسته است، چرا پاهای او سالم است و در گچ نیست؟ اگر 60 روز است که اعتصاب غذا کرده بود، چرا اثری از لاغری و حتی سوءتغذیه در او نیست؟ برخی از کاربران حتی اینگونه قضاوت کردند که رونقی تلاش کرده است با حبس کردن نفس خود، شکم خود را فرورفته نشان دهد! خسروی دبیر سابق روزنامه اصلاحطلب شرق نیز در توئیتر خود نوشت که دو هفته پیش برای پیگیری وضعیت جسمانی رونقی به بیمارستان دی رفته و در آنجا بازداشت شده است. این فرد در انتقاد از پمپاژ خبرهای اغراقآمیز در قبال رونقی نوشت: «خانمها! آقایان! استخوان شکسته و اعتصاب غذای شصت روزه این دفعه گذشت. وجدان داشته باشید و دیگر نکنید!» حمزه غالبی روزنامهنگار اصلاحطلب ساکن خارج از کشور نیز در واکنش به رشته توئیت خسروی نوشت:«کل پروژه حسین رونقی بر پایه دروغ بنا شده است.»
سناریوی رسوایی
سناریوسازی دوماهه از سوی خانواده رونقی برای ایجاد بدبینی به نظام جمهوری اسلامی، بویژه از سوی پدر، مادر و برادر وی، درحالی صورت گرفت که حسین رونقی پیش تر با دعوت کشورهای غربی به تحریم ملت ایران، چهره ضدملی و ضدمردمی خود را به نمایش گذاشته بود. وی که در والاستریت ژورنال، از زمزمههای احتمالی در امریکا برای خروج نام سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی انتقاد کرده و نوشته بود: «این پیام ما از داخل ایران است: شکنجهگران ما را ثروتمند نکنید.»، حالا با موجی از رسوایی و قضاوتهای افرادی مواجه شده است که برای او نگران بودند.
اما نکته قابل توجه آن بود که یکی از افراد آزاد شده در تهران، حسین رونقی فعال رسانهای ضدانقلاب است که پیشتر خواهان تحریم ملیپوشان ایرانی از سوی فیفا و ممانعت از حضور ایران در جام جهانی شده بود. فردی که با انواع نفرتپراکنیها در حوادث اخیر به دنبال عصبانیت مردم بود، حالا خوشحالی همان مردم، عامل ارفاق و زمینهساز آزادی موقتش شد.
60 روز اعتصاب غذا!
حسین رونقی 2 مهرماه به دلیل نقشآفرینی در اغتشاشات از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شد. پروژه مظلومنمایی و داستانسازی درباره شکنجه وی از همان روز آغاز شد. وی و خانوادهاش اعلام کردند که رونقی از لحظه بازداشت دست به اعتصاب غذا زده است، امری که بعدها معلوم شد بخشی از یک پروژه گستردهتر برای داغ نگه داشتن اخبار اغتشاشات و محصول خدمات متقابل خانواده این زندانی و رسانههای ضدانقلاب به یکدیگر بود. انتشار تصاویر حضور پدر و مادر حسین رونقی مقابل زندان اوین و نیز انتشار خبر سکته قلبی پدر رونقی به دلیل شدت ناراحتی از سوی برادر این زندانی، به اخبار حول و حوش این فرد بسامد بیشتری میداد. البته وقتی احمد رونقی، پس از سکته ادعایی، بدون مشکل خاصی از بیمارستان خارج شد و چند روز بعد از خودش ویدئو منتشر میکرد، سؤالات تازهای درباره ادعاهای خانواده حسین رونقی مطرح شد.
دروغهای عمدی یا اجباری؟
10 مهرماه پدر و مادر حسین رونقی در گفتوگو با صدای امریکا اعلام کردند که ضابطان قوه قضائیه هردو پای پسرشان را شکستهاند! این ادعا، به همراه خبرسازیهای مداوم برادر حسین رونقی در شبکههای اجتماعی، توجهها را متوجه این مجرم امنیتی کرده بود. یکی از مهمترین پردهها در این داستانسرایی، در جریان ادعای انتقال حسین رونقی به بیمارستان دی روی صحنه شبکههای اجتماعی برده شد. درحالی که دستگاه قضایی در حال سپری کردن یک فرایند عادی برای حفظ سلامت فرد بازداشتی بود، خانواده وی به گونهای فضاسازی کردند که در نهایت به شکلگیری یک تجمع ضدامنیتی، البته محدود در اطراف بیمارستان دی منجر شد. هرچند در فرایند انتقال به بیمارستان هم انتشار تصویر حسین رونقی روی تخت درحالی که مادرش کنارش نشسته است، بخشی از ساختگی بودن روایتهای این خانواده را برملا کرد.
پروژه دروغ
ابتدای هفته حسین رونقی با تبدیل قرار بازداشت موقت و سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. روز گذشته تصاویری از حسین رونقی روی تخت بیمارستان منتشر شد که با پرسشهای جدی از سوی کاربران همراه بود. کاربران، بویژه کاربران خارجنشین این سؤال را مطرح کردند که اگر پای رونقی به گونهای که ادعا شده بود، شکسته است، چرا پاهای او سالم است و در گچ نیست؟ اگر 60 روز است که اعتصاب غذا کرده بود، چرا اثری از لاغری و حتی سوءتغذیه در او نیست؟ برخی از کاربران حتی اینگونه قضاوت کردند که رونقی تلاش کرده است با حبس کردن نفس خود، شکم خود را فرورفته نشان دهد! خسروی دبیر سابق روزنامه اصلاحطلب شرق نیز در توئیتر خود نوشت که دو هفته پیش برای پیگیری وضعیت جسمانی رونقی به بیمارستان دی رفته و در آنجا بازداشت شده است. این فرد در انتقاد از پمپاژ خبرهای اغراقآمیز در قبال رونقی نوشت: «خانمها! آقایان! استخوان شکسته و اعتصاب غذای شصت روزه این دفعه گذشت. وجدان داشته باشید و دیگر نکنید!» حمزه غالبی روزنامهنگار اصلاحطلب ساکن خارج از کشور نیز در واکنش به رشته توئیت خسروی نوشت:«کل پروژه حسین رونقی بر پایه دروغ بنا شده است.»
سناریوی رسوایی
سناریوسازی دوماهه از سوی خانواده رونقی برای ایجاد بدبینی به نظام جمهوری اسلامی، بویژه از سوی پدر، مادر و برادر وی، درحالی صورت گرفت که حسین رونقی پیش تر با دعوت کشورهای غربی به تحریم ملت ایران، چهره ضدملی و ضدمردمی خود را به نمایش گذاشته بود. وی که در والاستریت ژورنال، از زمزمههای احتمالی در امریکا برای خروج نام سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی انتقاد کرده و نوشته بود: «این پیام ما از داخل ایران است: شکنجهگران ما را ثروتمند نکنید.»، حالا با موجی از رسوایی و قضاوتهای افرادی مواجه شده است که برای او نگران بودند.
در هشت ماه از ابتدای سال و با رشد 10 درصدی رقم خورد
تجارت خارجی در مرز 70 میلیارد دلار
گروه اقتصادی / تجارت خارجی کشورتا پایان آبان ماه سال جاری با ۱۰ درصد افزایش به ۶۹ میلیارد و ۴۸۴ میلیون دلار رسید. سید مرتضی عمادی سخنگوی گمرک ایران گفت: از مجموع تجارت خارجی کشور، ۳۷ میلیارد و ۱۱۶ میلیون دلار به واردات و ۳۲ میلیارد و ۳۶۸ میلیون دلار به صادرات اختصاص داشت. سخنگوی گمرک ایران درخصوص تغییرات ارزش صادرات و واردات کشور در ۸ ماهه سال جاری گفت: در این مدت ارزش صادرات غیر نفتی ۴.۴۴ درصد و ارزش واردات ۱۵.۲۵ درصد افزایش نشان میدهد. عمادی افزود: در ۸ ماهه سال جاری میزان وزنی صادرات غیر نفتی ۷۰ میلیون و ۴۰۲ هزارتن بوده که حدود ۱۶ درصد کاهش داشته است و میزان وزنی واردات ۲۳ میلیون و ۴۰۵ هزار تن بوده و در مقایسه با مدت مشابه سال قبل ۱۲.۴۴ درصد کاهش یافت. سخنگوی گمرک درخصوص اقلام عمده صادرات غیر نفتی در ۸ ماهه امسال اظهار داشت: پروپان مایع شده، متانول، بوتان مایع شده، پلی اتیلن، قیر نفت، اوره، گاز طبیعی مایع شده، شمش از آهن و فولاد و روغنهای سبک، عمدهترین کالاهای صادراتی در این مدت را به خود اختصاص دادند. عمادی گفت: ۵ کشور عمده مقصد صادرات در ۸ ماهه امسال به چین، عراق، امارات متحده عربی، ترکیه و هند، اختصاص داشت. وی درخصوص عمده اقلام وارداتی گفت: اقلام عمده وارداتی در ۸ ماهه سال جاری شامل ذرت دامی، برنج، گندم، دانه سویا، روغن دانه آفتابگردان، گوشی تلفن همراه، کنجاله و شکر تصفیه نشده، بوده است. به گفته وی، کشورهای امارات متحده عربی، چین، ترکیه، هند و آلمان ۵ کشور عمده مبدأ واردات در ۸ ماهه سال جاری بودند.
تجارت خارجی 250 میلیون دلاری شرکتهای دانش بنیان
علیرضا مقدسی رئیس کل گمرک ایران درخصوص عملکرد تجارت خارجی شرکتهای دانش بنیان در 7 ماهه سال جاری گفت: میزان تجارت خارجی شرکتهای دانش بنیان که در فهرست فعالان مجاز اقتصادی گمرک (AEO) قرار دارند، در این مدت بیش از 52 هزار و 939 تن و به ارزش بیش از 249 میلیون و 337 هزار دلار بوده است. رئیس کل گمرک ایران با اشاره به اینکه در حال حاضر تعداد 64 شرکت دانش بنیان در فهرست فعالان مجاز اقتصادی گمرک (AEO) قرار دارند، که از این تعداد 33 شرکت در حوزه صادرات غیرنفتی و 54 شرکت در رویه واردات دارای فعالیت تجاری بودهاند، درخصوص میزان صادرات و واردات این شرکتها در 7 ماهه سال جاری اظهار داشت: در این مدت از مجموع تجارت خارجی توسط شرکتهای دانش بنیان 14 هزار و 975 تن و به ارزش حدود 43 میلیون و 172 هزار دلار به صادرات غیرنفتی و 37 هزار و 964 تن به ارزش 206 میلیون و 165 هزار دلار به واردات اختصاص داشت. مقدسی افزود: در این مدت میزان صادرات این شرکتها به لحاظ وزن یک درصد کاهش و از حیث ارزش 90 درصد افزایش یافته است و میزان واردات هم در این مدت به لحاظ وزن 5 درصد و از نظر ارزش 12.5 درصد کاهش داشته است.
تجارت خارجی 250 میلیون دلاری شرکتهای دانش بنیان
علیرضا مقدسی رئیس کل گمرک ایران درخصوص عملکرد تجارت خارجی شرکتهای دانش بنیان در 7 ماهه سال جاری گفت: میزان تجارت خارجی شرکتهای دانش بنیان که در فهرست فعالان مجاز اقتصادی گمرک (AEO) قرار دارند، در این مدت بیش از 52 هزار و 939 تن و به ارزش بیش از 249 میلیون و 337 هزار دلار بوده است. رئیس کل گمرک ایران با اشاره به اینکه در حال حاضر تعداد 64 شرکت دانش بنیان در فهرست فعالان مجاز اقتصادی گمرک (AEO) قرار دارند، که از این تعداد 33 شرکت در حوزه صادرات غیرنفتی و 54 شرکت در رویه واردات دارای فعالیت تجاری بودهاند، درخصوص میزان صادرات و واردات این شرکتها در 7 ماهه سال جاری اظهار داشت: در این مدت از مجموع تجارت خارجی توسط شرکتهای دانش بنیان 14 هزار و 975 تن و به ارزش حدود 43 میلیون و 172 هزار دلار به صادرات غیرنفتی و 37 هزار و 964 تن به ارزش 206 میلیون و 165 هزار دلار به واردات اختصاص داشت. مقدسی افزود: در این مدت میزان صادرات این شرکتها به لحاظ وزن یک درصد کاهش و از حیث ارزش 90 درصد افزایش یافته است و میزان واردات هم در این مدت به لحاظ وزن 5 درصد و از نظر ارزش 12.5 درصد کاهش داشته است.
گزارش «ایران» از انتقادات رئیس کل پیشین بانک مرکزی به سیاستهای دولت سیزدهم
آمار و شاخصها علیه سلطان چاپ پول
گروه اقتصادی / همانطور که آمارها روایت میکنند، همچنان اقتصاد ایران تا رسیدن به ثبات و آرامش فاصله زیادی دارد؛ موضوعی که دولتمردان سیزدهم نیز بارها به آن تأکید کردهاند. اما این درحالی است درحدود 16 ماهی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد، چه اقداماتی در جهت رفع مشکلات زیرساختی اقتصاد ایران انجام شده و آثار کوتاهمدت و بلندمدت این اقدامات چه بوده است.
ولی همانند گذشته عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی هر از گاهی با اعلام اعداد و ارقامی بویژه از متغیرهای پولی تلاش دارد تا اینگونه نشان دهد که وضعیت در دوره کاری دولت سیزدهم بدتر از دولت قبل شده است. در همین راستا، وی در تازهترین پستی که در شبکههای اجتماعی منتشر کرده اعلام کرده تورم نقطهای از 34.7 درصد در ابتدای سالجاری به 48.1 درصد درپایان آبان ماه رسیده است. دلار از 26 هزار و 200 تومان ابتدای سال به 35 هزار و 400 تومان افزایش یافته و پایه پولی نیز فقط در مهر ماه 22 هزار میلیارد تومان معادل 3.2 درصد رشد کرده است.
اما رئیس کل پیشین بانک مرکزی با ارائه این اعداد و ارقام تنها یک برش از وضعیت فعلی را برای مخاطبان خود به نمایش گذاشته و این در شرایطی است که در شاخصهای اقتصادی بخصوص متغیرهای پولی و اعتباری روند کلی اهمیت دارد.
ضمن اینکه منتقد فعلی دولت سیزدهم خود در دورهای که تصدی بانک مرکزی را به مدت حدود دو سال در دست داشت عملکرد بسیار ضعیفی داشته است که اعداد و ارقام رسمی آن را تأیید میکند.
وضعیت واقعی تورم
درحالی که همتی در پست خود تورم نقطه به نقطه ابتدای سال با پایان آبان ماه را مقایسه و نتیجه گرفته که وضعیت بدتر شده است، اما بررسی دقیق و بیطرفانه آمار روایت دیگری دارد. در ابتدا موضوع مهمی که رئیس کل اسبق بانک مرکزی فراموش کرده بیان کند این واقعیت است که در سالجاری دولت سیزدهم سیاست اصلاح ارز ترجیحی را اجرا کرد؛ سیاستی که در چهار سال اجرای آن دهها میلیارد دلار به اقتصاد کشور خسارت وارد شد و رانت کلانی به جیب عدهای خاص رفت. بر همین اساس دولت سیزدهم اقدامی که دولت قبل شجاعت انجام آن را نداشت اجرا کرد که به دنبال آن و همانطور که انتظار میرفت باعث شد به صورت مقطعی نرخ تورم افزایش یابد. بدین ترتیب نرخ تورم نقطهای که در اسفند سال گذشته 34.7 درصد بود و در اردیبهشت ماه به 39.3 درصد رسیده بود به یکباره در خرداد ماه امسال به 52.5 درصد و در تیر ماه به 54 درصد صعود کرد؛ روندی که از مرداد ماه امسال روند معکوس به خود گرفت. بر این اساس نکته دیگری که از نگاه همتی نادیده گرفته شده این است که پس از اجرای سیاست حذف ارز ترجیحی و شوک تورمی حاصل از آن از مرداد ماه به صورت مداوم نرخ تورم نقطهای کاهش داشته است به طوری که از تیر تا آبان این شاخص 5.9 درصد افت نشان میدهد. بنابراین مقایسه تورم نقطهای آبان با ابتدای سال درواقع پاک کردن واقعیتی است که در میان این دو مقطع زمانی رخ داده است. واقعیتی که نشان میدهد با وجود یک شوک تورمی ناشی از اصلاح یک سیاست نادرست که روی تمام بخشهای اقتصاد کشور تأثیر داشته است، بازهم این شاخص روند کاهشی دارد؛ روندی که در ادامه بهطور قطع نرخهای به مراتب پایینتری را تجربه خواهد کرد.
از سوی دیگر، براساس آمارهای منتشر شده در گزارش تحولات اقتصادی کشور، اما بالاترین نرخ تورم نقطه به نقطه در دیماه تا اسفند 99 رخ داد که براساس گزارش بانک مرکزی در این ماهها تورم نقطه به نقطه به ترتیب به 61.9، 65.3 و 65.2 درصد رسیده است. این درحالی است که در همان ماهها تورم نقطه به نقطه اعلامی مرکز آمار به ترتیب 46.2، 48.2 و 48.7 درصد بوده است. در نهایت در خرداد سال 1400 که همتی از بانک مرکزی رفت؛ وی تورم نقطه به نقطه 59 درصدی را به یادگار گذاشت، درحالی که در همان ماه تورم مرکز آمار 46.9 درصد بود. همچنین براساس آمارهای بانک مرکزی دولت روحانی تورم مردادماه 1400 را درحالی 55.7 درصد تحویل داد که این میزان در گزارش مرکز آمار ایران 43.2 درصد بوده است.
کاهش نرخ رشد ۱۲ ماهه نقدینگی و پایه پولی
همانند نرخ تورم که رئیس کل پیشین بانک مرکزی ازمیان تمام مقاطع بخشی را که مورد نظر او بوده است انتخاب کرده است، در پایه پولی و رشد مهرماه آن نیز چنین عمل کرده است. همانطور که اشاره شد رشد یک متغیر در یک ماه نمیتواند گویای تمام واقعیت باشد و باید روند آن را مورد بررسی قرارداد تا مشخص شود که سیاستهای اعمال شده دولت سیزدهم چه نتایجی به همراه داشته است. در همین راستا، نرخ رشد نقدینگی (دوازدهماهه) از 40.5 درصد در پایان شهریور پارسال به 35 درصد در پایان شهریور و 34.3 درصد درپایان مهر ماه 1401 کاهش یافته و رشد پایه پولی در دوازده ماهه منتهی به شهریور ماه سال 1401 هم 33.1 درصد و در پایان مهرماه امسال 34.5 درصد بوده است. این در حالی است که نرخ رشد پایه پولی در پایان شهریور 1400 رقم 39.5 درصد را ثبت کرده بود. این در شرایطی است که دولت سیزدهم طیف گستردهای از اقدامات و سیاستها را برای بازگرداندن ثبات به اقتصاد ایران در دست اجرا دارد که مهار نقدینگی یکی از آنهاست. اقدامات انجام شده در زمینه کنترل رشد نقدینگی مشتمل بر کنترل رشد پایه پولی و خلق پول بانکی، پرهیز از پولیسازی کسری بودجه از طریق هماهنگی میان بانک مرکزی و ارکان اقتصادی دولت، پیگیری برنامه اصلاح نظام بانکی و کنترل بدهی بانکها به بانک مرکزی، ثبات بخشی به بازار ارز، مدیریت انتظارات تورمی، نظارت بر تغییرات قیمت کالاها و خدمات و تأمین مناسب کالاهای اساسی و مواد اولیه و واسطهای لازم برای بخش تولید، در کاهش نرخ تورم و استمرار آن در آینده نقش مؤثری دارند.
ادامه در صفحه 8
ولی همانند گذشته عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی هر از گاهی با اعلام اعداد و ارقامی بویژه از متغیرهای پولی تلاش دارد تا اینگونه نشان دهد که وضعیت در دوره کاری دولت سیزدهم بدتر از دولت قبل شده است. در همین راستا، وی در تازهترین پستی که در شبکههای اجتماعی منتشر کرده اعلام کرده تورم نقطهای از 34.7 درصد در ابتدای سالجاری به 48.1 درصد درپایان آبان ماه رسیده است. دلار از 26 هزار و 200 تومان ابتدای سال به 35 هزار و 400 تومان افزایش یافته و پایه پولی نیز فقط در مهر ماه 22 هزار میلیارد تومان معادل 3.2 درصد رشد کرده است.
اما رئیس کل پیشین بانک مرکزی با ارائه این اعداد و ارقام تنها یک برش از وضعیت فعلی را برای مخاطبان خود به نمایش گذاشته و این در شرایطی است که در شاخصهای اقتصادی بخصوص متغیرهای پولی و اعتباری روند کلی اهمیت دارد.
ضمن اینکه منتقد فعلی دولت سیزدهم خود در دورهای که تصدی بانک مرکزی را به مدت حدود دو سال در دست داشت عملکرد بسیار ضعیفی داشته است که اعداد و ارقام رسمی آن را تأیید میکند.
وضعیت واقعی تورم
درحالی که همتی در پست خود تورم نقطه به نقطه ابتدای سال با پایان آبان ماه را مقایسه و نتیجه گرفته که وضعیت بدتر شده است، اما بررسی دقیق و بیطرفانه آمار روایت دیگری دارد. در ابتدا موضوع مهمی که رئیس کل اسبق بانک مرکزی فراموش کرده بیان کند این واقعیت است که در سالجاری دولت سیزدهم سیاست اصلاح ارز ترجیحی را اجرا کرد؛ سیاستی که در چهار سال اجرای آن دهها میلیارد دلار به اقتصاد کشور خسارت وارد شد و رانت کلانی به جیب عدهای خاص رفت. بر همین اساس دولت سیزدهم اقدامی که دولت قبل شجاعت انجام آن را نداشت اجرا کرد که به دنبال آن و همانطور که انتظار میرفت باعث شد به صورت مقطعی نرخ تورم افزایش یابد. بدین ترتیب نرخ تورم نقطهای که در اسفند سال گذشته 34.7 درصد بود و در اردیبهشت ماه به 39.3 درصد رسیده بود به یکباره در خرداد ماه امسال به 52.5 درصد و در تیر ماه به 54 درصد صعود کرد؛ روندی که از مرداد ماه امسال روند معکوس به خود گرفت. بر این اساس نکته دیگری که از نگاه همتی نادیده گرفته شده این است که پس از اجرای سیاست حذف ارز ترجیحی و شوک تورمی حاصل از آن از مرداد ماه به صورت مداوم نرخ تورم نقطهای کاهش داشته است به طوری که از تیر تا آبان این شاخص 5.9 درصد افت نشان میدهد. بنابراین مقایسه تورم نقطهای آبان با ابتدای سال درواقع پاک کردن واقعیتی است که در میان این دو مقطع زمانی رخ داده است. واقعیتی که نشان میدهد با وجود یک شوک تورمی ناشی از اصلاح یک سیاست نادرست که روی تمام بخشهای اقتصاد کشور تأثیر داشته است، بازهم این شاخص روند کاهشی دارد؛ روندی که در ادامه بهطور قطع نرخهای به مراتب پایینتری را تجربه خواهد کرد.
از سوی دیگر، براساس آمارهای منتشر شده در گزارش تحولات اقتصادی کشور، اما بالاترین نرخ تورم نقطه به نقطه در دیماه تا اسفند 99 رخ داد که براساس گزارش بانک مرکزی در این ماهها تورم نقطه به نقطه به ترتیب به 61.9، 65.3 و 65.2 درصد رسیده است. این درحالی است که در همان ماهها تورم نقطه به نقطه اعلامی مرکز آمار به ترتیب 46.2، 48.2 و 48.7 درصد بوده است. در نهایت در خرداد سال 1400 که همتی از بانک مرکزی رفت؛ وی تورم نقطه به نقطه 59 درصدی را به یادگار گذاشت، درحالی که در همان ماه تورم مرکز آمار 46.9 درصد بود. همچنین براساس آمارهای بانک مرکزی دولت روحانی تورم مردادماه 1400 را درحالی 55.7 درصد تحویل داد که این میزان در گزارش مرکز آمار ایران 43.2 درصد بوده است.
کاهش نرخ رشد ۱۲ ماهه نقدینگی و پایه پولی
همانند نرخ تورم که رئیس کل پیشین بانک مرکزی ازمیان تمام مقاطع بخشی را که مورد نظر او بوده است انتخاب کرده است، در پایه پولی و رشد مهرماه آن نیز چنین عمل کرده است. همانطور که اشاره شد رشد یک متغیر در یک ماه نمیتواند گویای تمام واقعیت باشد و باید روند آن را مورد بررسی قرارداد تا مشخص شود که سیاستهای اعمال شده دولت سیزدهم چه نتایجی به همراه داشته است. در همین راستا، نرخ رشد نقدینگی (دوازدهماهه) از 40.5 درصد در پایان شهریور پارسال به 35 درصد در پایان شهریور و 34.3 درصد درپایان مهر ماه 1401 کاهش یافته و رشد پایه پولی در دوازده ماهه منتهی به شهریور ماه سال 1401 هم 33.1 درصد و در پایان مهرماه امسال 34.5 درصد بوده است. این در حالی است که نرخ رشد پایه پولی در پایان شهریور 1400 رقم 39.5 درصد را ثبت کرده بود. این در شرایطی است که دولت سیزدهم طیف گستردهای از اقدامات و سیاستها را برای بازگرداندن ثبات به اقتصاد ایران در دست اجرا دارد که مهار نقدینگی یکی از آنهاست. اقدامات انجام شده در زمینه کنترل رشد نقدینگی مشتمل بر کنترل رشد پایه پولی و خلق پول بانکی، پرهیز از پولیسازی کسری بودجه از طریق هماهنگی میان بانک مرکزی و ارکان اقتصادی دولت، پیگیری برنامه اصلاح نظام بانکی و کنترل بدهی بانکها به بانک مرکزی، ثبات بخشی به بازار ارز، مدیریت انتظارات تورمی، نظارت بر تغییرات قیمت کالاها و خدمات و تأمین مناسب کالاهای اساسی و مواد اولیه و واسطهای لازم برای بخش تولید، در کاهش نرخ تورم و استمرار آن در آینده نقش مؤثری دارند.
ادامه در صفحه 8
حمله هکری به قلب تلآویو
همزمان با انتشار اطلاعات 5 هزار صهیونیست، سرور مرکزی هدایت قطارها از کار افتاد
حسین فاطمی/ بعد از انفجارهای روز چهارشنبه در قدس که سران تلآویو را در وحشت از انتفاضهای جدید غرق کرد، رژیم صهیونیستی از اواخر روز شنبه وارد چالش امنیتی جدیدی شد و خود را رویاروی موجی از هکهایی دید که نه تنها اطلاعات بیش از 5 هزار صهیونیست را افشا کرد که باعث توقف سرور مرکزی قطارهای سرزمینهای اشغالی شده و خطوط ریلی را از کار انداخت.
به گزارش روزنامه عبری زبان یدیعوت آحارونوت، یک گروه هکری به اسم «بلک مجیک» (Black Magic) بسیاری از سایتهای اینترنتی اسرائیلی را هک کرده و اطلاعات مربوط به 5 هزار صهیونیست را شامل مشخصات، آدرس و کارت شناسایی آنها منتشر کرده است. این روزنامه با تأیید شرایط غیرعادی در مناطق اشغالی تأکید کرده که موج حملات هکری از شامگاه شنبه با این هک آغاز شد. ساعتی پس از آن نیز شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد به دلیل توقف سرور مرکزی قطارهای سرزمینهای اشغالی، حرکت تمامی قطارها تا ساعت ۹ شب به حال تعلیق در آمده است. روزنامه معاریو هم در گزارشی اعلام کرد، این اختلال کاملاً غیر عادی بوده و سرور مرکزی هدایت کننده قطارها بهطور کامل از دسترس خارج شده است، همین امر هم باعث شد مسئولان اجازه حرکت قطارها را تا اطلاع ثانوی ندهند. در همین حال المنار هم گزارش داد، منابع عبریزبان با اعلام حمله هکری به سامانههای حمل و نقل حتی گفتهاند ، نگرانی بزرگ در آن است که حرکت قطارها یا عادی شدن ساعات پروازها تا صبح یکشنبه در تمام اسرائیل امکانپذیر نباشد.
این حمله در حالی رخ داد که پیش از آن یعنی صبح شنبه، تارنمای روزنامه سکیوریتی اینفورمیشن (security Information) اعلام کرده بود، هکرهای ایرانی موفق شدند دوربینهای نظارتی یکی از سازمانهای اطلاعاتی مهم رژیم صهیونیستی را در روز وقوع انفجارها در قدس اشغالی هک و در ادامه نیز ویدیوی یکی از انفجارها را منتشر کنند. بنا به تأیید مقامات رژیم صهیونیستی فیلمهای منتشر شده موثق و متعلق به این سازمان اطلاعاتی بوده و گروه هکری موسوم به «عصای موسی» پشت پرده این حمله سایبری بوده است. این گروه در بخشی از توئیتی که به زبان فارسی منتشر کرده، خطاب به رژیم اشغالگر قدس نوشته است که «شما دیگر رنگ آرامش را نخواهید دید.» به گفته چند منبع مطلع، گروه عصای موسی، این ویدیو را از دوربینهای نظارتی تعبیه شده در سراسر قدس اشغالی و تلآویو ربوده و منتشر کرده است. چهارشنبه هفته گذشته در قدس اشغالی، دو انفجار شدید در ایستگاههای اتوبوس رخ داد که در پی آن، یک صهیونیست به هلاکت رسید و بیش از ۴۷ نفر زخمی شدند.
حملات سایبری، بعُد جدیدی از ناامنی در سرزمین های اشغالی
حملات هکری علیه زیرساختها و تأسیسات رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها علیه این رژیم رخ داده است. این حملات عموماً از سوی گروه هکری Black Magic یا عصای موسی انجام میشود. با این حال اسامی گروههای هکری دیگری نیز در ارتباط با حملات سایبری علیه رژیم صهیونیستی مشاهده شده است. از جمله مردادماه امسال گروهی از هکرهای طرفدار فلسطین به نام «تیم اسرارآمیز بنگلادش» اعلام کردند که وبسایتهای بندر ایلات و بندر اشدود را مورد حمله قرار دادند. این هکرها از آسیب کلی به زیرساختهای این بنادر و وبسایتهای آنان خبر دادند، هرچند رژیم صهیونیستی با این دست حملات آشنا است اما طی چند ماه گذشته به طور خاص حملات سایبری و هکری علیه زیرساختهای رژیم صهیونیستی انجام شده و روند افزایشی نیز داشته است، طوری که تقریباً هرهفته بخشی از مناطق اشغالی فلسطین هدف حملات سایبری هکرها قرار میگیرد. در چند ماه گذشته نمونههای فراوانی از حملات سایبری به مراکز مهم صهیونیستی از سوی مقاومت علنی شده است.
سرزمینهای اشغالی در آستانه بحران تمامعیار
در حالی که ناامنی، چه به شکل فیزیکی در سایه انفجارهای قدس و چه بهصورت حملات سایبری تا قلب تلآویو نفوذ کرده است، بر اساس توافقنامه ائتلافی با حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو و با وجود هشدارهای بینالمللی و امریکا، ایتامار بنگویر، سیاستمدار راست افراطی، وزیر امنیت ملی رژیم صهیونیستی خواهد بود. آنگونه که سایت النشره گزارش داد، حزب لیکود به ریاست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر مکلف رژیم صهیونیستی و حزب قدرت یهود به ریاست ایتامار بن گویر به توافقی دست یافتند که در آن این صهیونیست افراطی در پست وزیر امنیت ملی (وزیر امنیت داخلی با اختیارات گستردهتر) وارد دولت نتانیاهو شد و در کسوت یکی از امنیتیترین وزرای کابینه رژیم
صهیونیســتی و کمیتههــای وزارتـــی مختلف بر کرسی نشست. همچنین دوستان بن گویر در حزب قدرت یهود نیز کرسیهای وزارت توسعه النقب و الجلیل، وزارت میراث، معاونت وزیر اقتصاد، ریاست کمیته امنیت داخلی و ریاست کمیته صندوق رژیم صهیونیستی را به دست خواهند گرفت. با این حال بسیاری معتقدند انتخاب این گزینهها عملاً به یک بحران تمام عیار امنیتی برای اسرائیل در کل سرزمینهای اشغالی منجر خواهد شد. اگر چه این گزاره وجود دارد که افزایش ناامنی همواره به سود جریان رادیکال صهیونیست خواهد بود، اما زمانی که ناامنی به «بحران غیرقابل کنترل» بدل شود، میتواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند.
افزایش آمار تلفات انفجارهای قدس
در بحبوحه حملات سایبری به تأسیسات در سرزمینهای اشغالی منابع داخلی رژیم صهیونیستی روز شنبه از کشته شدن یک صهیونیست که در انفجارهای هفته گذشته در قدس اشغالی زخمی شده بود، خبر دادند.
بنا بر این گزارشها، «تیدسا چوما»، دومین صهیونیستی است که در انفجارهای قدس کشته شده است. او 50 ساله است و اصالتی اتیوپیایی دارد. بدین ترتیب، شمار کشتههای این عملیات به دو نفر افزایش یافت. در این انفجارها 46 نفر دیگر زخمی شده بودند.
به گزارش روزنامه عبری زبان یدیعوت آحارونوت، یک گروه هکری به اسم «بلک مجیک» (Black Magic) بسیاری از سایتهای اینترنتی اسرائیلی را هک کرده و اطلاعات مربوط به 5 هزار صهیونیست را شامل مشخصات، آدرس و کارت شناسایی آنها منتشر کرده است. این روزنامه با تأیید شرایط غیرعادی در مناطق اشغالی تأکید کرده که موج حملات هکری از شامگاه شنبه با این هک آغاز شد. ساعتی پس از آن نیز شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد به دلیل توقف سرور مرکزی قطارهای سرزمینهای اشغالی، حرکت تمامی قطارها تا ساعت ۹ شب به حال تعلیق در آمده است. روزنامه معاریو هم در گزارشی اعلام کرد، این اختلال کاملاً غیر عادی بوده و سرور مرکزی هدایت کننده قطارها بهطور کامل از دسترس خارج شده است، همین امر هم باعث شد مسئولان اجازه حرکت قطارها را تا اطلاع ثانوی ندهند. در همین حال المنار هم گزارش داد، منابع عبریزبان با اعلام حمله هکری به سامانههای حمل و نقل حتی گفتهاند ، نگرانی بزرگ در آن است که حرکت قطارها یا عادی شدن ساعات پروازها تا صبح یکشنبه در تمام اسرائیل امکانپذیر نباشد.
این حمله در حالی رخ داد که پیش از آن یعنی صبح شنبه، تارنمای روزنامه سکیوریتی اینفورمیشن (security Information) اعلام کرده بود، هکرهای ایرانی موفق شدند دوربینهای نظارتی یکی از سازمانهای اطلاعاتی مهم رژیم صهیونیستی را در روز وقوع انفجارها در قدس اشغالی هک و در ادامه نیز ویدیوی یکی از انفجارها را منتشر کنند. بنا به تأیید مقامات رژیم صهیونیستی فیلمهای منتشر شده موثق و متعلق به این سازمان اطلاعاتی بوده و گروه هکری موسوم به «عصای موسی» پشت پرده این حمله سایبری بوده است. این گروه در بخشی از توئیتی که به زبان فارسی منتشر کرده، خطاب به رژیم اشغالگر قدس نوشته است که «شما دیگر رنگ آرامش را نخواهید دید.» به گفته چند منبع مطلع، گروه عصای موسی، این ویدیو را از دوربینهای نظارتی تعبیه شده در سراسر قدس اشغالی و تلآویو ربوده و منتشر کرده است. چهارشنبه هفته گذشته در قدس اشغالی، دو انفجار شدید در ایستگاههای اتوبوس رخ داد که در پی آن، یک صهیونیست به هلاکت رسید و بیش از ۴۷ نفر زخمی شدند.
حملات سایبری، بعُد جدیدی از ناامنی در سرزمین های اشغالی
حملات هکری علیه زیرساختها و تأسیسات رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها علیه این رژیم رخ داده است. این حملات عموماً از سوی گروه هکری Black Magic یا عصای موسی انجام میشود. با این حال اسامی گروههای هکری دیگری نیز در ارتباط با حملات سایبری علیه رژیم صهیونیستی مشاهده شده است. از جمله مردادماه امسال گروهی از هکرهای طرفدار فلسطین به نام «تیم اسرارآمیز بنگلادش» اعلام کردند که وبسایتهای بندر ایلات و بندر اشدود را مورد حمله قرار دادند. این هکرها از آسیب کلی به زیرساختهای این بنادر و وبسایتهای آنان خبر دادند، هرچند رژیم صهیونیستی با این دست حملات آشنا است اما طی چند ماه گذشته به طور خاص حملات سایبری و هکری علیه زیرساختهای رژیم صهیونیستی انجام شده و روند افزایشی نیز داشته است، طوری که تقریباً هرهفته بخشی از مناطق اشغالی فلسطین هدف حملات سایبری هکرها قرار میگیرد. در چند ماه گذشته نمونههای فراوانی از حملات سایبری به مراکز مهم صهیونیستی از سوی مقاومت علنی شده است.
سرزمینهای اشغالی در آستانه بحران تمامعیار
در حالی که ناامنی، چه به شکل فیزیکی در سایه انفجارهای قدس و چه بهصورت حملات سایبری تا قلب تلآویو نفوذ کرده است، بر اساس توافقنامه ائتلافی با حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو و با وجود هشدارهای بینالمللی و امریکا، ایتامار بنگویر، سیاستمدار راست افراطی، وزیر امنیت ملی رژیم صهیونیستی خواهد بود. آنگونه که سایت النشره گزارش داد، حزب لیکود به ریاست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر مکلف رژیم صهیونیستی و حزب قدرت یهود به ریاست ایتامار بن گویر به توافقی دست یافتند که در آن این صهیونیست افراطی در پست وزیر امنیت ملی (وزیر امنیت داخلی با اختیارات گستردهتر) وارد دولت نتانیاهو شد و در کسوت یکی از امنیتیترین وزرای کابینه رژیم
صهیونیســتی و کمیتههــای وزارتـــی مختلف بر کرسی نشست. همچنین دوستان بن گویر در حزب قدرت یهود نیز کرسیهای وزارت توسعه النقب و الجلیل، وزارت میراث، معاونت وزیر اقتصاد، ریاست کمیته امنیت داخلی و ریاست کمیته صندوق رژیم صهیونیستی را به دست خواهند گرفت. با این حال بسیاری معتقدند انتخاب این گزینهها عملاً به یک بحران تمام عیار امنیتی برای اسرائیل در کل سرزمینهای اشغالی منجر خواهد شد. اگر چه این گزاره وجود دارد که افزایش ناامنی همواره به سود جریان رادیکال صهیونیست خواهد بود، اما زمانی که ناامنی به «بحران غیرقابل کنترل» بدل شود، میتواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند.
افزایش آمار تلفات انفجارهای قدس
در بحبوحه حملات سایبری به تأسیسات در سرزمینهای اشغالی منابع داخلی رژیم صهیونیستی روز شنبه از کشته شدن یک صهیونیست که در انفجارهای هفته گذشته در قدس اشغالی زخمی شده بود، خبر دادند.
بنا بر این گزارشها، «تیدسا چوما»، دومین صهیونیستی است که در انفجارهای قدس کشته شده است. او 50 ساله است و اصالتی اتیوپیایی دارد. بدین ترتیب، شمار کشتههای این عملیات به دو نفر افزایش یافت. در این انفجارها 46 نفر دیگر زخمی شده بودند.
گزارش «ایران» از تداوم خط تروریسم رسانه ای ضدانقلاب توسط برخی نشریات داخلی
روی موج نفرت
امیر فرشباف
روزنامهنگار
پس از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در برابر ولز در رقابتهای جام جهانی 2022 قطر، جریانهای ضدایرانی و رسانههای ایشان که عمدتاً وابستگی ساختاری و مالی به دولتهای متخاصم دارند، سعی کردند تاحد امکان شیرینی این برد را به تلخی تبدیل کنند. این عملیات رسانهای ضدانقلاب به هیچ وجه تعجب برانگیز نبوده و با توجه به خطوط و اهدافی که این رسانهها دنبال کرده و میکنند، مانند تلاش برای تحریم و حذف ورزش ایران از عرصههای بینالمللی، کاملاً قابل درک است؛ اما آنچه در نگاه نخست عجیب به نظر میرسد، سوءاستفاده برخی نشریات و رسانههای داخلی است که با استفاده از امکانات رسمی کشور خط دوقطبیسازی و تضعیف پیوندهای اجتماعی جریان ضدانقلاب خارج نشین را دنبال میکنند. البته با تأمل در سوء پیشینه این نشریات در دامن زدن به ناآرامی و امتداد روندهای جریان معاند، تعجب اولیه رفع میشود، ولی در هر صورت مماشات دستگاههای مسئول موجب تعجب است. محافل مدعی اصلاح طلبی که در روزهای اخیر سعی کردند مانند گذشته تأمین منافع جناحی خود را با سوار شدن روی موج آشوب گره بزنند، در نشریات خود مطابق با برنامهها و اهداف جریانهای ضدایرانی سعی کردند با یک برساخت روانی، شادی ملی برآمده از این برد را ذیل فضای کاذب «اندوه ملی» بازنمایی کنند. «ایران» در گزارشی با عنوان «چرا از خوشحالی مردم ناراحت شدند؟» به این تصویرپردازی رسانههای جریان دوم خردادی ازجمله روزنامه «سازندگی» - ارگان حزب کارگزاران – پرداخت، اما مسأله این است که صرف نظر از تقاطع گیری و کشف نقاط و مواضعی که در آن اصلاحطلبان و ضدانقلاب در یک نقطه مشترک ایستادهاند، باید به روندشناسی و هدفشناسی کنش رسانهای این جریانها پرداخت تا تصویر دقیقتری از علل چنین اقداماتی به دست آورد.
صفحه ورزشی روزنامه «اعتماد» در یادداشتی کاملاً سیاسی و بی ربط با عنوان «تشویق ایسلندی روی ماشین زرهی» نمونهای در همین جهت است که به بررسی برخی فقرات آن پرداخته میشود. این نمونه به صراحت همسویی و مطابقت شیوههای عملیات روانی جریانهای ضدایرانی خارج نشین با جریان اصلاحطلب در داخل کشور را نمایش میدهد.
مردم یعنی اصلاحطلبان!
در این یادداشت روزنامه «اعتماد» که مشحون از مضامین تلخ و نمایش ناکامی و قهر اجتماعی است، طوری القا میشود که گویی مردم ایران در حالت «قهر اجتماعی» قرار دارند و قصد آشتی هم ندارند! اجمالاً لازم به ذکر است که دلالت ضمنی این پیام این است که «جریان اصلاحات تنها منجی ایران است!» در بخش ابتدایی این یادداشت آمده است:
«تیم ملی ایران بعد از باخت ۶ بر ۲ مقابل انگلیس در بازی نخست و با انبوهی از احساسات متناقض میان مردم وارد میدان رقابت با ولز شد. ایران این بازی را دو بر صفر برد. طبق عادت سالهای قبل انتظار میرفت این پیروزی بسیاری از مسائل را حل کند و شکلی از آشتی ملی به خود بگیرد، مردم را به خیابان بکشاند، برای شادی دستهجمعی و در مجموع یک روز خوب برای ایرانیها بسازد. اما برد تیم ملی نه تنها همه چیز را حل نکرد که ابهامساز شد. نه تنها به آشتی ملی کمک نکرد که فضا را بیشتر از قبل به سمت دوقطبی برد. نه تنها به یک شادی دستهجمعی نینجامید که عجیبترین تصاویر ممکن را به وجود آورد و در نهایت به یک وضعیت پارادوکسیکال ختم شد. درست عین تصویر رامین رضاییان بعد از گلزنی: تصویری با چشمانی اشکبار و دهانی در حال خنده.»
نکتهای که در بدو این بازخوانی به ذهن میرسد این است که کنش رسانههای اصلاحطلب را به هیچ وجه نباید یک اقدام اتفاقی که اقتضای کار رسانه است پنداشت؛ بلکه این تصویرسازی خصوصاً با توجه به امتداد آن، هدفی است که منافع جناحی این جریان را نمایندگی میکند. این در حالی است که آش این دوقطبی سازیها و موج سواریها آنقدر شور شد که صدای پدرخواندههای این جریان را هم درآورد. به گزارش «ایران» عباس عبدی - که از قضا سرمقالهنویس روزنامه فوقالاشاره محسوب میشود - هم در حساب توئیتر خود با این ادعا که برخی میخواهند پیروزی مردم را پوششی برای فراموشی «کشته شدن هموطنان» قرار دهند به این فرصتطلبی یاران خود حمله کرد و نوشت: «در بیتجربگی برخی همین بس که فرصت را تبدیل به تهدید کردند. نابخردتر آنکه فرصت جدید را به تهدید تبدیل میکند.»
همچنین لازم به ذکر است که بعد از باخت سنگین تیم ملی ایران به انگلستان، همین روزنامه اعتماد با تیترهایی همچون «فاجعه در قطر» و «پوچ» و «دروغ بزرگ کیروش» به تخریب سنگین تیم ملی پرداخت و باز همسو با جریان معاند، نقاب تحلیلهای فنی را هم کنار گذاشت و به طرز بی سابقهای به تیم حمله کرد؛ اقدامی که بیش از هر چیز میتواند به دوقطبی و نفرت و خشونت اجتماعی دامن بزند.
از رصد تولید محتوای برخی روزنامههای اصلاحطلب از جمله «اعتماد» میتوان به رویکردهای کلان این نشریات پی برد، ابهام افکنی در حوادث و فضاسازی برای باورپذیر شدن روایت ضدانقلاب مانند القای انگاره «حکومتی بودن فوت کیان پیرفلک» و تشکیک در برخورد قانونی با سلبریتیهایی که صراحتاً به آشوب دعوت میکنند ازجمله وریا غفوری و برخی بازیگران سینما، بخش مهمی از روند ادراک سازی این روزنامه اصلاحطلب است که مقتضی بررسی و پیگیری است.
به نام مردم؛ علیه مردم
دومین انگاره کذبی که یادداشت ظاهراً ورزشی روزنامه اعتماد قصد دارد آن را القا کند، تصویر «اقلیت خوشحال» است. این یادداشت سعی دارد تصویر شادی ملی را به تصویر «شادی یک گروه کوچک» تقلیل بدهد و از آن کاذبتر، استفاده از مغالطه «تعمیم نابجا» و القای گزارهای است که اغتشاشگران را به کل مردم تعمیم میدهد. بهتر است عین فقرات بدون هیچ توضیح اضافهای ذکر شوند. در این بخش از یادداشت آمده است:
«اولین چیزی که بعد از برد تیم ملی مقابل ولز جلب توجه کرد، تصاویر شادی مأموران یگان ویژه و لباس شخصیها در خیابان همراه با پرچم ایران و رقص نور و موزیک بود. مأمورانی با چهرههای پوشیده که باتوم و گاز اشکآور و سلاح به دست داشتند و روی ماشینهای زرهی غولآسای سیاهرنگ میرقصیدند تصاویری فراتر از خلاقیتهای سالوادور دالی خلق کرد. همان مأمورانی که در خیابان حضور داشتند تا کسی جرأت حضور در میدانها را پیدا نکند، شیرینی و شربت پخش میکردند. آنهایی هم که خودشان را به میدانها رسانده بودند دچار یک پرسش بنیادین شدند. اینکه چرا همه چیز با شادی بعد از برد ایران مقابل مراکش فرق دارد؟ چرا استایل اکثر آدمهایی که حضور دارند به یک طبقه خاص میخورد؟ چرا تعداد جمعیت حاضر در میدان انقلاب چشمگیر نیست؟ آنها فراموش نکرده بودند بعد از پیروزی ایران مقابل مراکش در جام جهانی ۲۰۱۸ یا بعد از صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ در خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک چه خبر بود. آنها قفل شدن خیابانها از شمال تا جنوب شهر را دیده بودند. آنها یادشان نرفته بود که در آن روزها مردم از هر قشر و طبقهای حضور داشتند و در خیابانها جای سوزن انداختن نبود. اما جشن روز جمعه با همه جشنهای قبل فرق داشت. بخش مردم آن خیلی کمرنگ بود.»
همان طور که گفته شد، تردیدآفرینی و زمینه سازی برای باورپذیر شدن روایت ضدانقلاب مواردی هستند که مطبوعات و رسانههای اصلاحطلب آن را دنبال میکنند و در فقرات فوق نیز ملاحظه شد که با همین شیوهها چگونه نه تنها مردم را در برابر حاکمیت قرار میدهند؛ بلکه از صفبندی مردم در مقابل هم نیز ابایی ندارند.
توهم توطئه
مقوله توهم توطئه مسألهای است که همواره مدعیان اصلاحطلبی در ایران، جریان رقیب را به آن متهم میکنند. درحالی که در این یادداشت مشاهده میشود که تردیدآفرینی در شادی ملی را با توسل به توهم توطئه انجام میدهند. خبرنگار «اعتماد» در مطلب مذکور با القای چند توهم پی در پی به اسم «واکنش کاربران» مدعی میشود:
«انتشار تصاویر دختران و زنان که کاملاً بدون حجاب بودند در رسانههای رسمی نظیر خبرگزاری رسمی دولت - ایرنا- یا ایسنا هم بخش دیگری از واکنشهای کاربران را به خود اختصاص داد. عدهای گفتند اینها میخواهند به سیاق گذشته که در انتخابات دنبال دخترهای شل حجاب میرفتند تا نشان بدهند اکثریت در صحنه انتخابات حضور دارد، بگویند همه مردم از هر قشری پشتیبان تیم ملی هستند. برخی دیگر گفتند تا پیش از این فقط آنهایی که حجاب کامل نداشتند، نشان داده میشدند نه بیحجابها پس انتشار این تصاویر در خبرگزاریهای رسمی درست یک روز بعد از تصویب قطعنامه حقوق بشری ضد ایران به این معناست که ببینید در ایران همه چیز اوکی است. برخی دیگر هم نوشتند حاکمیت قصد دارد یواش یواش از ایده حجاب اجباری کوتاه بیاید و انتشار چنین تصاویری در خبرگزاریهای رسمی زمینه پذیرش آن را برای مردم فراهم میکند.»
رویکردهای نامعقول و خشونت آمیز رسانههای جریان اصلاحات را باید به مثابه امری برآمده از رادیکالیسم رهبران و پدرخواندههای این جریان تحلیل کرد. شاخصههایی از جمله فرصتطلبی سیاسی، اقتدارگرایی روانی، فردمحوری و گریز از منطق دینامیسم اجتماعی و سرگردانی هویتی مواردی هستند که خواسته یا ناخواسته طیفهای تندروی این جریان را در کنار جریانهای ضدایرانی در خارج از کشور قرار میدهند؛ هرچند که بین اهداف این جریانها تمایز وجود دارد، اما درهرصورت شاخصههای مذکور عواملی هستند که خشونت آفرینی و رادیکالیسم امروز و دیروز اصلاحطلبان را برحسب آنها باید ملاحظه و بازخوانی کرد.
روزنامهنگار
پس از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در برابر ولز در رقابتهای جام جهانی 2022 قطر، جریانهای ضدایرانی و رسانههای ایشان که عمدتاً وابستگی ساختاری و مالی به دولتهای متخاصم دارند، سعی کردند تاحد امکان شیرینی این برد را به تلخی تبدیل کنند. این عملیات رسانهای ضدانقلاب به هیچ وجه تعجب برانگیز نبوده و با توجه به خطوط و اهدافی که این رسانهها دنبال کرده و میکنند، مانند تلاش برای تحریم و حذف ورزش ایران از عرصههای بینالمللی، کاملاً قابل درک است؛ اما آنچه در نگاه نخست عجیب به نظر میرسد، سوءاستفاده برخی نشریات و رسانههای داخلی است که با استفاده از امکانات رسمی کشور خط دوقطبیسازی و تضعیف پیوندهای اجتماعی جریان ضدانقلاب خارج نشین را دنبال میکنند. البته با تأمل در سوء پیشینه این نشریات در دامن زدن به ناآرامی و امتداد روندهای جریان معاند، تعجب اولیه رفع میشود، ولی در هر صورت مماشات دستگاههای مسئول موجب تعجب است. محافل مدعی اصلاح طلبی که در روزهای اخیر سعی کردند مانند گذشته تأمین منافع جناحی خود را با سوار شدن روی موج آشوب گره بزنند، در نشریات خود مطابق با برنامهها و اهداف جریانهای ضدایرانی سعی کردند با یک برساخت روانی، شادی ملی برآمده از این برد را ذیل فضای کاذب «اندوه ملی» بازنمایی کنند. «ایران» در گزارشی با عنوان «چرا از خوشحالی مردم ناراحت شدند؟» به این تصویرپردازی رسانههای جریان دوم خردادی ازجمله روزنامه «سازندگی» - ارگان حزب کارگزاران – پرداخت، اما مسأله این است که صرف نظر از تقاطع گیری و کشف نقاط و مواضعی که در آن اصلاحطلبان و ضدانقلاب در یک نقطه مشترک ایستادهاند، باید به روندشناسی و هدفشناسی کنش رسانهای این جریانها پرداخت تا تصویر دقیقتری از علل چنین اقداماتی به دست آورد.
صفحه ورزشی روزنامه «اعتماد» در یادداشتی کاملاً سیاسی و بی ربط با عنوان «تشویق ایسلندی روی ماشین زرهی» نمونهای در همین جهت است که به بررسی برخی فقرات آن پرداخته میشود. این نمونه به صراحت همسویی و مطابقت شیوههای عملیات روانی جریانهای ضدایرانی خارج نشین با جریان اصلاحطلب در داخل کشور را نمایش میدهد.
مردم یعنی اصلاحطلبان!
در این یادداشت روزنامه «اعتماد» که مشحون از مضامین تلخ و نمایش ناکامی و قهر اجتماعی است، طوری القا میشود که گویی مردم ایران در حالت «قهر اجتماعی» قرار دارند و قصد آشتی هم ندارند! اجمالاً لازم به ذکر است که دلالت ضمنی این پیام این است که «جریان اصلاحات تنها منجی ایران است!» در بخش ابتدایی این یادداشت آمده است:
«تیم ملی ایران بعد از باخت ۶ بر ۲ مقابل انگلیس در بازی نخست و با انبوهی از احساسات متناقض میان مردم وارد میدان رقابت با ولز شد. ایران این بازی را دو بر صفر برد. طبق عادت سالهای قبل انتظار میرفت این پیروزی بسیاری از مسائل را حل کند و شکلی از آشتی ملی به خود بگیرد، مردم را به خیابان بکشاند، برای شادی دستهجمعی و در مجموع یک روز خوب برای ایرانیها بسازد. اما برد تیم ملی نه تنها همه چیز را حل نکرد که ابهامساز شد. نه تنها به آشتی ملی کمک نکرد که فضا را بیشتر از قبل به سمت دوقطبی برد. نه تنها به یک شادی دستهجمعی نینجامید که عجیبترین تصاویر ممکن را به وجود آورد و در نهایت به یک وضعیت پارادوکسیکال ختم شد. درست عین تصویر رامین رضاییان بعد از گلزنی: تصویری با چشمانی اشکبار و دهانی در حال خنده.»
نکتهای که در بدو این بازخوانی به ذهن میرسد این است که کنش رسانههای اصلاحطلب را به هیچ وجه نباید یک اقدام اتفاقی که اقتضای کار رسانه است پنداشت؛ بلکه این تصویرسازی خصوصاً با توجه به امتداد آن، هدفی است که منافع جناحی این جریان را نمایندگی میکند. این در حالی است که آش این دوقطبی سازیها و موج سواریها آنقدر شور شد که صدای پدرخواندههای این جریان را هم درآورد. به گزارش «ایران» عباس عبدی - که از قضا سرمقالهنویس روزنامه فوقالاشاره محسوب میشود - هم در حساب توئیتر خود با این ادعا که برخی میخواهند پیروزی مردم را پوششی برای فراموشی «کشته شدن هموطنان» قرار دهند به این فرصتطلبی یاران خود حمله کرد و نوشت: «در بیتجربگی برخی همین بس که فرصت را تبدیل به تهدید کردند. نابخردتر آنکه فرصت جدید را به تهدید تبدیل میکند.»
همچنین لازم به ذکر است که بعد از باخت سنگین تیم ملی ایران به انگلستان، همین روزنامه اعتماد با تیترهایی همچون «فاجعه در قطر» و «پوچ» و «دروغ بزرگ کیروش» به تخریب سنگین تیم ملی پرداخت و باز همسو با جریان معاند، نقاب تحلیلهای فنی را هم کنار گذاشت و به طرز بی سابقهای به تیم حمله کرد؛ اقدامی که بیش از هر چیز میتواند به دوقطبی و نفرت و خشونت اجتماعی دامن بزند.
از رصد تولید محتوای برخی روزنامههای اصلاحطلب از جمله «اعتماد» میتوان به رویکردهای کلان این نشریات پی برد، ابهام افکنی در حوادث و فضاسازی برای باورپذیر شدن روایت ضدانقلاب مانند القای انگاره «حکومتی بودن فوت کیان پیرفلک» و تشکیک در برخورد قانونی با سلبریتیهایی که صراحتاً به آشوب دعوت میکنند ازجمله وریا غفوری و برخی بازیگران سینما، بخش مهمی از روند ادراک سازی این روزنامه اصلاحطلب است که مقتضی بررسی و پیگیری است.
به نام مردم؛ علیه مردم
دومین انگاره کذبی که یادداشت ظاهراً ورزشی روزنامه اعتماد قصد دارد آن را القا کند، تصویر «اقلیت خوشحال» است. این یادداشت سعی دارد تصویر شادی ملی را به تصویر «شادی یک گروه کوچک» تقلیل بدهد و از آن کاذبتر، استفاده از مغالطه «تعمیم نابجا» و القای گزارهای است که اغتشاشگران را به کل مردم تعمیم میدهد. بهتر است عین فقرات بدون هیچ توضیح اضافهای ذکر شوند. در این بخش از یادداشت آمده است:
«اولین چیزی که بعد از برد تیم ملی مقابل ولز جلب توجه کرد، تصاویر شادی مأموران یگان ویژه و لباس شخصیها در خیابان همراه با پرچم ایران و رقص نور و موزیک بود. مأمورانی با چهرههای پوشیده که باتوم و گاز اشکآور و سلاح به دست داشتند و روی ماشینهای زرهی غولآسای سیاهرنگ میرقصیدند تصاویری فراتر از خلاقیتهای سالوادور دالی خلق کرد. همان مأمورانی که در خیابان حضور داشتند تا کسی جرأت حضور در میدانها را پیدا نکند، شیرینی و شربت پخش میکردند. آنهایی هم که خودشان را به میدانها رسانده بودند دچار یک پرسش بنیادین شدند. اینکه چرا همه چیز با شادی بعد از برد ایران مقابل مراکش فرق دارد؟ چرا استایل اکثر آدمهایی که حضور دارند به یک طبقه خاص میخورد؟ چرا تعداد جمعیت حاضر در میدان انقلاب چشمگیر نیست؟ آنها فراموش نکرده بودند بعد از پیروزی ایران مقابل مراکش در جام جهانی ۲۰۱۸ یا بعد از صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ در خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک چه خبر بود. آنها قفل شدن خیابانها از شمال تا جنوب شهر را دیده بودند. آنها یادشان نرفته بود که در آن روزها مردم از هر قشر و طبقهای حضور داشتند و در خیابانها جای سوزن انداختن نبود. اما جشن روز جمعه با همه جشنهای قبل فرق داشت. بخش مردم آن خیلی کمرنگ بود.»
همان طور که گفته شد، تردیدآفرینی و زمینه سازی برای باورپذیر شدن روایت ضدانقلاب مواردی هستند که مطبوعات و رسانههای اصلاحطلب آن را دنبال میکنند و در فقرات فوق نیز ملاحظه شد که با همین شیوهها چگونه نه تنها مردم را در برابر حاکمیت قرار میدهند؛ بلکه از صفبندی مردم در مقابل هم نیز ابایی ندارند.
توهم توطئه
مقوله توهم توطئه مسألهای است که همواره مدعیان اصلاحطلبی در ایران، جریان رقیب را به آن متهم میکنند. درحالی که در این یادداشت مشاهده میشود که تردیدآفرینی در شادی ملی را با توسل به توهم توطئه انجام میدهند. خبرنگار «اعتماد» در مطلب مذکور با القای چند توهم پی در پی به اسم «واکنش کاربران» مدعی میشود:
«انتشار تصاویر دختران و زنان که کاملاً بدون حجاب بودند در رسانههای رسمی نظیر خبرگزاری رسمی دولت - ایرنا- یا ایسنا هم بخش دیگری از واکنشهای کاربران را به خود اختصاص داد. عدهای گفتند اینها میخواهند به سیاق گذشته که در انتخابات دنبال دخترهای شل حجاب میرفتند تا نشان بدهند اکثریت در صحنه انتخابات حضور دارد، بگویند همه مردم از هر قشری پشتیبان تیم ملی هستند. برخی دیگر گفتند تا پیش از این فقط آنهایی که حجاب کامل نداشتند، نشان داده میشدند نه بیحجابها پس انتشار این تصاویر در خبرگزاریهای رسمی درست یک روز بعد از تصویب قطعنامه حقوق بشری ضد ایران به این معناست که ببینید در ایران همه چیز اوکی است. برخی دیگر هم نوشتند حاکمیت قصد دارد یواش یواش از ایده حجاب اجباری کوتاه بیاید و انتشار چنین تصاویری در خبرگزاریهای رسمی زمینه پذیرش آن را برای مردم فراهم میکند.»
رویکردهای نامعقول و خشونت آمیز رسانههای جریان اصلاحات را باید به مثابه امری برآمده از رادیکالیسم رهبران و پدرخواندههای این جریان تحلیل کرد. شاخصههایی از جمله فرصتطلبی سیاسی، اقتدارگرایی روانی، فردمحوری و گریز از منطق دینامیسم اجتماعی و سرگردانی هویتی مواردی هستند که خواسته یا ناخواسته طیفهای تندروی این جریان را در کنار جریانهای ضدایرانی در خارج از کشور قرار میدهند؛ هرچند که بین اهداف این جریانها تمایز وجود دارد، اما درهرصورت شاخصههای مذکور عواملی هستند که خشونت آفرینی و رادیکالیسم امروز و دیروز اصلاحطلبان را برحسب آنها باید ملاحظه و بازخوانی کرد.
با موافقت 205 نماینده صورت گرفت
رأی مجلس به عضویت ایران در سازمان شانگهای
رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین : بخشی از تحریمها با «شانگهای» خنثی میشود
نمایندگان مجلس شورای اسلامی با الحاق ایران به پیمان همکاریهای شانگهای موافقت کردند. بررسی ماده واحده لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای روز گذشته در دستور کار جلسه علنی مجلس قرار گرفت و نمایندگان آن را با 205 رأی موافق از مجموع ۲۳۷ نماینده حاضر در جلسه به تصویب رساندند. حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه در توئیتی رأی قاطع مجلس شورای اسلامی را به لایحه الحاق جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای نشانگر عزم و جدیت کشورمان برتوسعه همکاریهای منطقهای، بینالمللی، اقتصادی و تقویت نگاه به آسیا دانست و تأکید کرد: رویکرد چندجانبهگرایی، واقعیت قرن حاضر است.
2 و 12
2 و 12
آنچه از ناآرامیهای مناطق کردنشین در فضای مجازی نخواندید
شبهای آرام مرز
محمد مطلق
دبیر گروه گزارش
ساعت از 9 شب گذشته که به میدان زندان سقز میرسم. آخرین شبهای آبان را در بلوار فلسطین بانه خواهم ماند تا سری بزنم به مزار ابراهیم یونسی، مترجم نامدار این شهر و برای یافتن نشانهای از قبر سارو بیرو سردار بزرگ جنگ چالدران با چهرههای فرهنگی بانه صحبت کنم. همان سرداری که وقتی در گرماگرم نبرد به او گفتند شاه اسماعیل به تبریز رفته، برای که میجنگی؟ گفت من برای شاه اسماعیل نمیجنگم برای ایران میجنگم. پیش از این نه در شهیدگاه شهرستان چالدران و در جوار مقبره شیخ شریف الدینصدر، صدراعظم شاه اسماعیل و نه در شهیدگاه اردبیل در جوار مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی، محل دفن او را نیافتهام. آیا ممکن است در زادگاهش نشانهای از او پیدا کنم؟
چند نفر کنار سوپرمارکتهای این سوی میدان زندان ایستادهاند و چند نفری هم آن طرف. موقعیت خوبی است برای صحبت درباره اعتراضات و ناامنیهای اخیر که اتفاقاً از همین شهر آغاز شد. میخواهم بدانم در مراسم چهلم مهسا امینی شرکت کردهاند یا نه؟ پاسخ مثبت است. با احتیاط میپرسم آیا دوست دارید با تکیه بر احزابی مثل کومله و دموکرات به فکر تجزیه باشید؟ خالد با داد و بیداد میگوید: «همه دنیا فهمید ما تجزیهطلب نیستیم تو نفهمیدهای؟ گور بابای کومله و دموکرات، مشکل ما چیز دیگری است. مردم نان ندارند بخورند، فکر کردهای به خاطر یک وجب روسری به خیابان میروند؟ اجاره خانه در سقز گرانتر از تهران است. امسال مجبور شدم با قرض و قوله 300 میلیون پول پیش جور کنم. حاشیه سقز 200 میلیون پیش، یک و نیم میلیون اجاره میخواهند، آدمی مثل من از کجا بیاورد؟ رفتم فرمانداری خواهش و تمنا کردم معرفیام کنند بانک، وام بگیرم. به قرآن مجید خانم... سرش را بلند نکرد جواب سلامم را بدهد. با چشم و ابرو گفت به ما مربوط نیست. زن و بچهام داشتند آواره میشدند میفهمی مسلمان؟ آنقدر داد و بیداد کردم که حراست آمد، خدا خیرشان بدهد کارم را راه انداختند. والله من خودم و همه دور و بریهایم نه دنبال افتادن حکومت هستیم نه با کسی که اموال مردم را آتش میزند همدلیم. همسایه ما یک و نیم میلیون داده بود برای مغازهاش بنر تبلیغاتی چاپ کرده بود که آتشش زدند؛ کسی نمیگوید این کار درست است.»
میگویم ولی بعضی احزاب در کردستان عراق... نمیگذارد حرفم تمام شود، میگوید: «اصلاً حزب نه، شما بفرما کرد عراق، به من چه ربطی دارد؟ من ایرانیام و در مملکت خودم زندگی میکنم چکار دارم به کردستان عراق؟ حرف من این است یک نفر آدم عاقل بیاید این منطقه، از مردم دلجویی بکند، آب روی آتش بریزد. به فکر معیشت مردم باشند، تجزیهطلبی حرف مفت است.»
محمد صلاح دنبال حرف خالد را میگیرد و میگوید: «حرف تجزیهطلبی و خودمختاری و چه میدانم کومله و این جور چیزها را تلویزیونهای خارجی تبلیغ میکنند. اگر من کردم و اگر من اهل سقزم از چنین چیزهایی خبر ندارم. درد من این است که با مدرک فوق لیسانس دارم مسافرکشی میکنم و بسختی میتوانم زندگیام را جمع و جور کنم. من هم در مراسم چهلم مهسا شرکت کردم ولی معنیاش این نیست که میخواستم دست در دست کومله برای تجزیه با حکومت بجنگم. مسائل را باهم قاطی نکنید. اگر شما هم اینجا بودید به خاطر اخلاق و وجدان و برای اینکه دیگر چنین چیزی تکرار نشود، در مراسم شرکت میکردید. وگرنه هیچ کجا مثل کردستان احترام سپاه و نیروی انتظامی را نمیگیرند. آن بنده خدا را نگاه کن منتظر ماشین است. قول میدهم سپاهی است و وسط جاده سقز بانه پیاده میشود. احساس امنیت نداشت، این وقت شب اینجا نبود.»
چند روز قبل، پشت کوه آبیدر سنندج، شب را در قلعه و عمارت آیتالله مردوخ روستای نَوَرَه گذراندم؛ چه شد که دست قضا و قدر در چنان شب سردی و در اوج ناآرامیها تک و تنها مرا به عمارت بزرگ آن مرد بزرگ کشاند؟ ناآرامیها؟ نَوَرَه پایین تپه در آرامشی عمیق خفته است و چراغ شبنشینیهای شاد در قاب پنجره سوسو میزند. فردا نظر روستاییان را هم درباره اعتراضات خواهم پرسید. صبح، جاده مارپیچ قلعه را به سمت نَوَرَه سرازیر میشوم تا کلید عمارت را به کاک رحمت برگردانم و بگویم برنخواهم گشت. خانه نیست. در میزنم و یا الله میگویم. همسرش دست و بازو را روی سرش میگیرد و موهایش را میپوشاند. کلید را کنار در میگذارم و خداحافظی میکنم.
از کاک عبدالله میپرسم کسی از اهالی روستا در درگیریهای سنندج شرکت کرده یا نه؟ میگوید: «نه والله. میدانی چرا؟ روستایی جماعت تولید کننده است؛ پول هم نداشته باشد بالاخره گندم و شیر و ماست و چهار تا میوه عمل میآورد ولی بنده خدای شهری یک کیسه زردآلو میخرد 100 هزار تومن، بچهها نصفش را میخورند، نصفش را هم پرت میکنند. شهریها خیلی توی فشارند.»
در سقز از اهالی میپرسم شهر شما آرامتر است یا بانه؟ بدون مکث میگویند بانه. اینجا در کردستان هرچه به مرز نزدیکتر میشوید، اوضاع آرامتر میشود. میخواهم جلوتر بروم و از مریوان و گردنه تته بگذرم و سری بزنم به مناطق مرزی پاوه در جوار بیاره و حلبچه عراق. راه میانبر و کوتاه است اما دیشب در ارتفاعات کمی برف باریده و کانالهای محلی اعلام کردهاند گردنه بسته است. مجبورم برگردم و دوباره از بانه و سقز و دیواندره و سنندج و کامیاران و روانسر و پاوه، کوهستان شاهو را دور بزنم و خودم را به روستای هانی گرمله در استان کرمانشاه برسانم؛ راه دو ساعته 12 ساعت طول میکشد و البته فرصتی دوباره پیش میآید برای کنکاش و گفتوگو.
با دیدار، استاد دانشگاه سلیمانیه و دانشجوی فلسفه دانشگاه آزاد سنندج همسفر میشوم. یک هفتهای که کردستان و بخشی از کرمانشاه را گشتهام، لااقل 30 یا 40 تاکسی سوار شدهام و هر بار بدون هیچ استثنایی شاهد بحثهای سیاسی و اجتماعی شهروندان بودهام و اگر بخواهم گزارشی از همین گپ و گفتها بنویسم، نوشته بلند بالایی خواهد بود. بگذارید همه را در چند جمله خلاصه کنم؛ ریشه اعتراض و ناآرامی در این خطه از کشور معیشت است، مردم اگر با معترضان همدل هم باشند، از ناآرامی خرسند نیستند، همه معترضان آشوبگر نیستند، معترضان نه تنها تجزیهطلب نیستند بلکه بیش از هرجای دیگر کشور از خلأ قدرت میترسند.
دیدار میگوید: «مراقب باشید، امریکا دنبال خوشبختی شما نیست. امریکا دنبال نفت و منابع طبیعی شماست. میخواهد کشورتان را تکه پاره کند و منابعش را بچاپد.»
راننده که یک جوان بگوبخند سنندجی است، میگوید: «ما نمیخواهیم حکومت ویران شود، میخواهیم زندگی بهتری داشته باشیم. این همه نیروی متخصص داریم... بگو ببینم شما مهندس مکانیک دارید اصلاً؟ مهندس برق، شما چه میگویید کهربا، دارید؟ جراح مغز دارید؟» پاسخ دیدار منفی است. راننده در آینه به من میخندد و میگوید: «خب همین جا توی دیواندره، حلبی بده دست جوانها، آخر هفته بیا بنز تحویل بگیر.» دیدار میگوید: «حرفی در این نیست ما حتی از نظر هنری چشممان به تولیدات کردستان ایران است. از این بالاتر بگویم؛ من پنج سالگی یک بار با خانواده بغداد رفتهام و الان هم هیچ تصویری از این شهر در ذهن ندارم، درحالی که سه بار تهران آمدهام. میخواهم بگویم مراقب کشورتان باشید، امریکا دنبال خیر و صلاح شما نیست. ما بدبختی را با چشم خودمان دیدهایم و برای شما نگرانیم.»
رانندهای که جلوتر از ما حرکت کرده، زنگ میزند و میگوید دیواندره شلوغ است، وارد خیابان اصلی نشویم. 10 دقیقه تا میدان مرکزی شهر راه داریم و باهم مشورت میکنیم که از کوچههای دور و بر برویم یا نه؟ چند بار دیگر بین دو راننده تماس برقرار میشود و درنهایت تصمیم میگیریم از همان خیابان بگذریم و سریعتر از شهر دور شویم. نمیدانم 10 دقیقه پیش چه خبر بوده اما حالا جز چند رفتگری که درحال تمیز کردن خیابان از خاکستر لاستیکهای سوختهاند، چیزی دیده نمیشود؛ نه معترضی و نه یگان ویژهای. خسته نباشید میگوییم و به سمت سه راهی دیواندره، سنندج، بیجار میرانیم. پاسی از شب گذشته که به پاوه میرسم...
ادامه دارد
خاک شاهچراغ، دروازههای بهشت
پیکر شهید مدافع حرم داوود جعفری روز گذشته در شیراز تشییع شد و در جوار آستان حضرت شاهچراغ(ع) آرام گرفت. به گزارش ایرنا، همسر شهید جعفری در آیین وداع با پیکر این مدافع حرم، با بیان اینکه داوود جان من خار چشمان دشمنانش بود و دشمن چشم دیدنش را نداشت، گفت: دو دسته گل برای من یادگار گذاشته و همین جا قول میدهم دو فرزندش راهش را ادامه دهند. شبانهروز تلاش میکرد رژیم صهیونیستی ملعون را به فلاکت برساند.
وی اظهار کرد: خدا را شاکرم که به آرزوی قلبی خود رسید و امیدوارم همه کسانی که کنارش بودند پا جای پای او بگذارند و اهدافش را دنبال کنند. سرهنگ پاسدار داوود جعفری، از مستشاران نیروی هوافضای سپاه پاسداران در سوریه بود که یکم آذرماه به دست عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. شهید جعفری از جمله پاسدارانی بود که زمستان سال ۱۳۹۴ تفنگداران امریکایی را که وارد آبهای ایران در خلیج فارس شده بودند دستگیر کردند.
شنبه گذشته نیز پیکر مطهر این شهید مدافع حرم برای وداع، به زادگاهش در منطقه قلات قیر و کارزین انتقال داده و روی دستان مردم این شهر تشییع شد.
در آیین تشییع این شهید در شیراز، شهروندان تصاویری از رهبر معظم انقلاب و نیز شهدای جنگ تحمیلی در دست داشتند و شعارهای «مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولایت فقیه» سر دادند. سردار فریدون محمدی سقایی، معاون هماهنگکننده نیروی هوافضای سپاه پاسداران در حاشیه این مراسم، عنوان کرد: شهید جعفری جزو شهدای شاخص نیروی هوافضا و بلکه سپاه است، در هر کجا منافع رژیم صهیونیستی ضربه میخورد، شهید جعفری بخشی از کار را به عهده داشت، مردم به مرور این شهید را خواهند شناخت و متوجه میشوند که چه اقداماتی را انجام داده است. ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس نیز گفت: ما مدیون ایستادگی و فداکاری همه شهدای عزیزمان در طول تاریخ هستیم. شهدای مدافع حرم با جانفشانی خودشان دست ناپاکان را از حرم مطهر ائمه اطهار(ع) هم در عراق و هم سوریه کوتاه کردند.
وی اظهار کرد: خدا را شاکرم که به آرزوی قلبی خود رسید و امیدوارم همه کسانی که کنارش بودند پا جای پای او بگذارند و اهدافش را دنبال کنند. سرهنگ پاسدار داوود جعفری، از مستشاران نیروی هوافضای سپاه پاسداران در سوریه بود که یکم آذرماه به دست عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. شهید جعفری از جمله پاسدارانی بود که زمستان سال ۱۳۹۴ تفنگداران امریکایی را که وارد آبهای ایران در خلیج فارس شده بودند دستگیر کردند.
شنبه گذشته نیز پیکر مطهر این شهید مدافع حرم برای وداع، به زادگاهش در منطقه قلات قیر و کارزین انتقال داده و روی دستان مردم این شهر تشییع شد.
در آیین تشییع این شهید در شیراز، شهروندان تصاویری از رهبر معظم انقلاب و نیز شهدای جنگ تحمیلی در دست داشتند و شعارهای «مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولایت فقیه» سر دادند. سردار فریدون محمدی سقایی، معاون هماهنگکننده نیروی هوافضای سپاه پاسداران در حاشیه این مراسم، عنوان کرد: شهید جعفری جزو شهدای شاخص نیروی هوافضا و بلکه سپاه است، در هر کجا منافع رژیم صهیونیستی ضربه میخورد، شهید جعفری بخشی از کار را به عهده داشت، مردم به مرور این شهید را خواهند شناخت و متوجه میشوند که چه اقداماتی را انجام داده است. ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس نیز گفت: ما مدیون ایستادگی و فداکاری همه شهدای عزیزمان در طول تاریخ هستیم. شهدای مدافع حرم با جانفشانی خودشان دست ناپاکان را از حرم مطهر ائمه اطهار(ع) هم در عراق و هم سوریه کوتاه کردند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
مکران قطب اقتصادی میشود
-
احیای خط لوله صلح با سوآپ گاز روسیه
-
رانت خودروهای وارداتی پایان مییابد
-
پرداخت بدهی دولت قبل به بازنشستگان
-
اجتماع 15 هزار نفری بسیجیان در زاهدان
-
مسجد به روایت بچههای « بلال»
-
ارفاق فوتبالی به 46 مجرم امنیتی
-
تجارت خارجی در مرز 70 میلیارد دلار
-
آمار و شاخصها علیه سلطان چاپ پول
-
حمله هکری به قلب تلآویو
-
روی موج نفرت
-
رأی مجلس به عضویت ایران در سازمان شانگهای
-
شبهای آرام مرز
-
خاک شاهچراغ، دروازههای بهشت
اخبارایران آنلاین