تحلیلی بر بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با بانوان
نسبت نظام سرمایه داری با زن ، از ستیز تا سانسور
صفیه رضایی
کارشناس مسائل سیاسی
گزارههای مختلف و مهمی در دیدار رهبر معظم انقلاب با بانوان قابل بررسی است که هر کدام میتواند بستر و محوری باشد برای تأیید این مسأله که ابهت، عظمت و کرامت بانوان در چهارچوب مفاهیم دینی و ایرانی معنا شده است و هیچ گاه این ابهت، کرامت و عظمت از بین نمیرود؛ چرا که همواره اسلام زنده است و بانوان ایرانی با تکیه بر ارزشها و مفاهیم عمیق اسلامیت و ایرانیت، هویت یگانه خود را حفظ خواهند کرد. در واقع بانوان ایرانی با تکیه بر اصول اسلامی همواره طی زمانها نشان دادهاند که از اصلیترین عناصر در تعمیق و نهادینگی هویت ملی و دینی هستند؛ بانوان با مسأله تربیت و مدیریت در خانواده
سروکار دارند و از این رو دیدهبان هویت در خانوادهها، بانوان هستند. بدون دلیل نیست که رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود به نقش بانوان در خانواده و در مسیر تحکیم این نهاد تأکید کردهاند. بدون دلیل نیست که رهبر معظم انقلاب جایگاه زنان را والا دانستهاند و اشک ریختن خالصانه آنها را تحسین نمودهاند. بدون دلیل نیست که ایشان جایگاه مادری و همسری را در خانواده ارج نهادهاند و توانمندی و پویایی را برای بانوان ایرانی در کنار خانه و خانواده ارزشمند تلقی کردهاند.
بانوان توانمند، تصمیمسازان امروز و فردا
رهبر معظم انقلاب به اهمیت بهرهگیری از بانوان فرهیخته، دانشمند، فرزانه و مجرب در ردههای گوناگون تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور تأکیده داشتهاند. بانوانی که توانایی حضور در جایگاه مختلف سیاستگذاری را دارند و چهبسا که نقصها و خلأهای سیاستگذاری با حضور بانوان از بین برود؛ چرا که بانوان روحیه آیندهاندیشی قوی دارند و قطعاً این توانایی میتواند در عرصههای حساس و بحرانی مهم تلقی شود. هماکنون نیز بسیاری از بانوان نخبه در مقاطع گوناگون تحصیلی و دانشگاهی و کارآفرینی مشغول فعالیت هستند که همین عنصر در بررسی افزایش سطوح توسعه انسانی در ایران پس از انقلاب تأثیرگذار بوده است. طبق آمار در سال 1355، 6/35 درصد جمعیت زنان کشور باسواد بودند. این در حالی است که در مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی از سال 1375 به بعد شاهد افزایش تعداد دختران نسبت به دانشآموزان پسر هستیم. همچنین نرخ با سوادی زنان روستایی براساس سرشماری سال 1375 حدود 62 درصد بوده است. بدیهی است که افزایش نرخ باسوادی بانوان یکی از عوامل مهم ارتقای توسعه انسانی کشور بهشمار میآید. امید به زندگی زنان که در اوایل انقلاب حدود 57 سال تخمین زده میشد در دهه 60 و 70 سیر صعودی گرفت و متوسط طول عمر در جامعه زنان ایران به 70 و 80 سال رسیده است. ضمن اینکه در دهههای پس از انقلاب بانوان توانستند با حفظ کرامات و ارزشهای خود همپای مردان تعالی یابند و توانمند شوند. حضور در عرصههای مختلف فعالیت اجتماعی و آمار بالای تحصیلات گواهی بر موفقیت زنان پس از انقلاب اسلامی است.
نظام مردسالار غربی
نظام سرمایهداری در پارادایم فرهنگی تصویر شده تلاش دارد که خود را برتر و ارزشهای خود را محوریتر جلوه دهد. اینگونه است که در شاکله و نظامواره خود همواره زنان تحت حمایت هستند و در دیگر نظامها این زنان هستند که تنها مورد ستم قرار میگیرند. نظام سرمایهداری غربی این مسأله را طوری وارونه جلوه داده است که گویی زنان در چهارچوب ارزشهای اسلامی و حجاب مورد رنجش قرار میگیرند و این تنها نظام غربمحور و سرمایهدارانه است که ناجی زنان محسوب میشود. در حالی که شاهد هستیم که چگونه زن و ارزشهای زنان در نظام سرمایهداری سانسور میشوند و نیازها و توانمندیهای آن تحت سیطره نظام مردسالار غربی نادیده گرفته میشوند. از عینیترین مصادیق این مردسالاری نهفته میتوان به آمار خشونت و تجاوز نسبت به زنان و دختران اشاره کرد. تا جایی که اعلام شده است میزان تجاوز و خشونت جنسی در غرب بسیار است. اما چون این اتفاق در پیکره سرمایهداری رخ میدهد از آن تلقی آزادی میشود. در واقع آنارشی سازماندهی شدهای غرب بهعنوان آزادی ترسیم شده است که تماماً علیه منافع زنان محسوب میشود. رهبر معظم انقلاب نیز فرمودهاند که «...غربیها به دروغ، مردسالاری ذاتی خود را به اسلام نسبت میدهند...» در واقع همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید کردهاند آنچه در غرب تحت عنوان آزادی زنان تصویر میشود نوعی زنستیزی است که البته با روح زنانه تفاوت دارد. نظام سرمایهداری به مسأله زنان و توانمندیها و توسعه آنها نهتنها توجه نمیکند که با وارونه کردن ارزشها حتی نظام خانواده را در پیکره خود به نابودی کشانده است. خانوادهای که حق زن است و زنان در آن احساس آرامش میکنند را غرب سالهاست نابود ساخته است.
سوءاستفاده غرب از زنان
رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود بر موضوع توهین و تحقیر زنان و مقوله زنستیزی در غرب تأکیده کردهاند. در واقع نظام سرمایهداری با نگاه تک بعدی و مادیانگارانه به زنان آنها را تنها در مسائل مادی و سودآوری چنان غرق کرده است که ارزشهای واقعی خود را از یاد ببرند. این شاکله به ضرر زنی است که میخواهد مادر باشد، همسر باشد، دوست بدارد و دوست داشته شود؛ چرا که آرامش را از روان زنان میگیرد و در نهایت زندگی روباتگونهای را به آنها میدهد که نیازها و احساسات واقعی آن تأمین نمیشود. این مختصات غلط در غرب تحت عنوان عدالت جنسیتی و برابری جنسیتی و در محوریت توسعه مطرح شده است. برابری جنسیتی به معنای زندگی رضایتمندانهای است که در آن زن و مرد با حفظ حریمها، زیست داشته باشند. اما تلقی و تعریف آن در غرب کاملاً به ضرر زنان است. لازم به توضیح است که همزمان با ورود به هزاره سوم کانون فرآیند توسعه بر کاهش فقر جهانی قرار گرفت و از این رو توانمندسازی زنان و بهبود برابری جنسیتی یکی از هشت هدف از اهداف (برنامه) توسعه هزاره است که مورد توافق بینالمللی قرار گرفت و برای رسیدن به این منظور طراحی شد. با این حال شواهد زیادی در دست است مبنی براینکه جوامع غربی از تبعیض جنسیتی رنج میبرند و تماماً به ضرر زنان رفتار میشود. البته زنان در بیشتر مناطق جهان سه نقش دارند: باروری، تولیداقتصادی و مدیریت اجتماع. این در حالی است که بیشتر الگوهای توسعه مشارکتی و اجتماعی در غرب، جنسیت را نادیده گرفتهاند که این امر میتواند پدرسالاری بومی و کنترل از سوی مردان را تقویت کند. هرچند روابط قدرت میان زنان و مردان در مکانها و زمانهای گوناگون به شیوههای متفاوتی تجربه و بیان میشود، با این حال هنوز در جوامع غربی انقیاد جنسیتی و تبعیت زنان از مردان بیداد میکند. استفاده از زنان بهعنوان کالای جنسی، بردهداری جنسی، ترویج خشونت جنسی و لذتجویی از زنان، توسعه صنعت و بازاریابی جنسی و استفاده سرمایهداران از زنان بهعنوان کالای پولساز جنسی همه نمونههایی است که نشان میدهد زنان در غرب، کالایی تعریف میشوند و خبری از توسعه و عدالت نیست. تا جایی که حتی جنبشهای فمنیستی نیز نتوانستهاند مکتب مؤثری علیه این جریان به حساب آیند. از این رو فمنیستهای غربی سالهاست در برابر مردسالاری نهفته باختهاند و آنچه تحت عنوان آزادی زنان از آنها به کشورهای مسلمان صادر میشود نوعی لعاب ظاهری از رهایی زن است که باطنی فلاکت بار دارد. ترویج عریانی و لختانگاری و توهین و بدننمایی تنها ابزارهایی هستند که این فمنیستها تلاش دارند با آن مکتب پوشالی شکستخورده خود را در برابر مردسالاری غرب را زنده نشان دهند.
نظام مترقی اسلام در مقابل انحطاط اخلاقی غرب
در حالی آزادی زنان در غرب و در بستر نظام سرمایهداری در روابط آزاد جنسی، همجنس بازی، سگ نمایی، حیوان نمایی، لخت انگاری و عریان نمایی معنا داده شده است که اسلام برای زنان جایگاه مهم و مترقی مادری، همسری را ارج نهاده است. جایگاهی که خواسته ذاتی زن است. زنان در بستر ارزشهای اسلامی میتوانند تعالی یابند، مادر و همسر شوند، تحصیل کنند و توانمند شوند. در مقابل نظام سرمایهداری با کالا انگاری جنسیت سعی دارد تنها بیبند و باری را نشانه زنانگی تلقی کند. این در حالی که در ارزشگذاری اسلامی و انسانی، هیچ تفاوتی میان جنس زن و مرد نیست و جایگاهها روشن است. قرار نیست توهین و تحقیری علیه هر کدام از آنها توسط دیگری صورت گیرد. اما در نظام غربی رویه وارونه است.
آنها که حجاب کامل ندارند بیدین و ضدانقلاب نیستند
عفاف، اصلیترین پیش شرط تحقق جامعه سالم و به دور از انحرافات اخلاقی است. جامعهای که در آن پویایی اجتماعی درسایه رعایت حرمتهای انسانی و اخلاقی صورت گیرد؛ به همین منظور دین مبین اسلام تأکید خاصی نسبت به رعایت حجاب و پوشش در جوامع اسلامی دارد. موضوع حجاب و ناهنجاری در پوشش نیز «وضعیتی اظهارشده» است. یعنی وضعیتی که گفته میشود وجود دارد و مردم در مورد آن صحبت میکنند، رسانههای جمعی درباره آن صحبت میکنند و نخبگان سیاسی-اجتماعی آن را مورد تحلیل قرار میدهند.البته مسائل فرهنگی در جامعه اسلامی ما ارزش محوراست و آحاد جامعه متعهد به حفظ و دفاع از آن میباشند؛ اما، تاریخ گواه آن است که دین بر اثر حمله عقب نرفته بلکه جلوتر آمده است، آنچه دین از آن زیان دیده دفاع بد از آن است و عرصه ضعیف؛ در این راستا، «استاد شهید مطهری» منشأ انحطاط مسلمین را اعتقاد غلط نسبت به مفاهیم دینی میداند و آسیبشناسی در این قلمرو را ضروری میشمارد. از اینرو طبق بیانات رهبر معظم انقلاب«... کسانی که بهصورت کامل حجاب را رعایت نمیکنند، نباید به بیدینی یا ضدانقلابی متهم شوند...» در واقع میتوان گفت کنترل اجتماعی اعم از رسمی و غیررسمی در مسأله حجاب همواره در معرض آسیب نگرش غلط، مسأله دفاع بد و سوء عملکرد میباشد.لذا آنچه مهم است نقد عمومانه و درون گفتمانی برای بهبود بخشی رویکرد و شیوههای عمل در مقابل آن است. در مسأله بیحجابی، تغییرات ساختاری در عرصه اقتصادی رو تغییرات ارزشی در عرصه فرهنگی و تغییرات سریع ارتباطات در عرصه جهانی نیز نقش عمدهای داشته است. بگونهای که وفاق و انسجام اجتماعی را تحتالشعاع قرار داده است. از اینرو نمیتوان رأی یکجانبه صادر کرد. بلکه باید صور گفتمانی و فرهنگی در راستای اشاعه حجاب را با رویکرد ایجابی تقویت کرد. ضمن اینکه بانوان ایرانی همواره از مسأله فرهنگی چون حجاب دفاع کردهاند. تاریخ گواه چنین رویکردی است. با این حال پدیده حجاب و پوشش از سه منظردینی، هویتی وسیاسی قابل بررسی است. چرا که از یکسو دستور اکید و صریح دین مبین اسلام است و از سوی دیگر نماد فرهنگ و هویت ایرانی میباشد. و به همین خاطر است که همواره ظرفیت سیاسی شدن را داشته است. مسأله اینجاست که در زمانهای زندگی میکنیم که ماهوارههای فرهنگی، ماهوارههای اقتصادی، ماهوارههای ناشی از زندگی مدرن ودهها ماهوارهای که برواحدهای سیاسی سایه افکندهاند سبب شدهاند که افراد جامعه از تعریف هویت فرهنگی خویش عاجزشوند و عملاً تجربه فرهنگی از نوع پوشش، لباس و سنن و باورمشترک براحتی در میان افراد جامعه شکل نمیگیرد. از اینرو اصل تفاوت در رویکردهای فرهنگی را باید پذیرفت و البته که نباید سیاستگذاری فرهنگی ایجابی را فراموش کرد.
نیم نگاهی به کارنامه جمهوری اسلامی در عرصه زنان
زن ایرانی به روایت آمار
احمد فاضل زاده/ حضور عفیفانه و شریف زنان ایرانی به شکل محسوسی بعد از انقلاب اسلامی شاهد شکوفایی و فتح قلههای مختلف علمی، ورزشی، هنری، اقتصادی و اجتماعی شد. واقعیت بزرگی که اراده قاطع امام راحل عظیم الشأن، حتی در وصیتنامه خود به آن افتخار میکنند: «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند.» مقام معظم رهبری مکرراً آن را مایه مباهات، تحسین و شکر بیپایان میدانند: «زن ایرانی در همه میدانها با موفقیت و سربلندی و با حجاب اسلامی ظاهر شده. اینها رجزخوانی نیست، اینها واقعیتهای محسوس جامعه ما است. ورودیهای دانشگاههای ما یا 50 درصد یا بیش از 50 درصد دخترهای ما هستند، زنهای ما هستند. در مراکز علمی حساس و مهم که بنده از بعضی از آن مراکز خودم شخصاً بازدید کردم، زنان دانشمند ما آنجا نقشآفرینند. در میدان ادب، ادبیات، شعر، رمان، شرححالنویسی، زنها جزو برجستهترینهایند. در میدان مسابقات ورزشی واقعاً گاهی انسان قدرت تحسین این شخصیتها را ندارد به اندازهای که شایسته آن هستند.» نگاهی کوتاه به نتایج اراده و اتحاد عملی بانوان ملت و دولت جمهوری اسلامی برای جبران عقبماندگی در همه زمینهها نشان میدهد که در همین دوره کوتاهی که نظام مقدس جمهوری اسلامی روی کار بوده، جایگاه زنان از نظر رشد و پیشرفت رشد قابل توجهی داشته است.
آموزش و پرورش
طبق آمار بانک جهانی، در سال 1976 فقط 24 درصد از بانوان بالای15 سال در ایران باسواد بودهاند. درحالی که در سال 2016 ، 81 درصد از بانوان بالای 15 سال در ایران باسواد شدهاند. این مقدار بیش از 2/3 برابر میانگین جهانی در این بازه بوده است. این در حالی است که در اواخر حکومت پهلوی در کشوری مثل هائیتی 33 درصد از زنان باسواد بودهاند (9 درصد بیش از ایران). حتی در کشورهای جهان عرب در سال 1978 بیش از 30 درصد بانوان بالای15 سال، باسواد بودهاند. این درحالی است که در سال 2019 درصد بانوان بالای 15 سال کشورهای جهان عرب، 16 درصد کمتر از ایران شد.
طبق آمار یونسکو برای مثال در سالهای انتهایی دوران پهلوی، ترکیه وضعیت به مراتب بهتری از ایران در شاخص محرومیت دختران از تحصیل ابتدایی داشته است. به گونهای که ایران در مقایسه با ترکیه 27 درصد محرومیت بیشتری داشته است. اما مقایسه این دو کشور در سال 2012 بیانگر آن است که تعداد دختران محروم از تحصیل ابتدایی در ترکیه بیش از 3 برابر ایران میباشد. در واقع در سالهای پس از انقلاب اسلامی ، 5 برابر میانگین جهانی محرومیت دختران از تحصیل ابتدایی کاهش یافته است.
آموزش عالی
تعداد دانشجویان زن در رشتههای مختلف از 54 هزار نفر در سال 1357 به یک میلیون و 872 هزار نفر در سال 1395 رسیده که رشد 34 برابری را نشان میدهد. البته تعداد دانشجویان دختر در سال 1392 به بالاترین میزان خود یعنی 2 میلیون و 214 هزار نفر رسید که نسبت به سال 1357 رشد 41 برابری را نشان میدهد.
تعداد هیأت علمی زن در رشتههای مختلف از 9 هزار نفر در سال 1384 به 23 هزار نفر در سال 1396 رسیده است. تعداد هیأت علمی زن در هنگام انقلاب 100 نفر بوده است که در طول 4 دهه پس از انقلاب رشد 230 برابری داشته است.
سلامت و بهداشت
طبق آخرین آمار بانک جهانی در حوزه سلامت در سال 2020، به طور متوسط 27 نفر از هر هزار نوزاد شیرخوار در جهان از دنیا میروند. در ایران اما به دلیل پیشرفتهای متعدد حوزه بهداشت و سلامت و گسترش خدمات درمانی در سراسر کشور برای مراقبت از مادران و نوزادان، این میزان به11 نفر در هر هزار نفر در سال 2020 کاهش یافته است. طبق آخرین آمار بانک جهانی در حوزه سلامت در سال 2017، به طور متوسط 211 نفر از هر 100 هزار مادر در جهان پس از تولد نوزاد از دنیا میروند. پیشرفتهای پزشکی و گسترش خدمات درمانی در مراقبتهای بهداشتی از مادران باعث شده در ایران این میزان از 48 مرگ در هزار نفر در سال 2000 ، به 16 مرگ در هر هزارنفر در سال 2018 برسد و وضعیت به مراتب بهتری از میانگین جهانی داشته باشد. امید به زندگی زنان در ایران از 58 سال در 1979 به 78 سال در 2020 رسیده است. این در حالی است که این افزایش بالاتر از نرخ افزایش میانگین جهانی بوده و ایران جزو برترین کشورها در افزایش امید به زندگی زنان در چند دهه اخیر میباشد.
فرهنگ و ورزش
پیش از انقلاب اسلامی هیچ ناشر زنی در کشور وجود نداشته است؛ اما امروز 712 ناشر زن در کشور مشغول فعالیت هستند. همچنین تعداد نویسندگان زن از کمتر از 50 نفر در سال 57 به 8 هزار نفر و تعداد داستاننویسان زن به 4 هزار نفر رسیده است. قبل از انقلاب ۹ مربی و هفت داور زن در کشور وجود داشت و هفت رشته ورزشی در حوزه زنان فعال بود، همچنین تنها یک مجموعه ورزشی متعلق به زنان بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب و در زمان کنونی بیش از 40 رشته ورزشی فعال در حوزه زنان وجود دارد و بیش از 35 هزار مربی و داور زن در کشور فعالیت میکنند و بیش از 12 هزار نفر از بانوان ایرانِ اسلامی در مسابقات بینالمللی شرکت میکنند.
ایثار و شهادت
بر اساس آخرین آمار اعلامی بنیاد شهید و امور ایثارگران، تعداد مادران شهدا 123 هزار و 553 نفر و تعداد همسران شهدا نیز ۶۱ هزار و ۵۲ نفر بوده است.
همچنین تعداد والدین جانبازان ۷۱ هزار و ۳۷۲ نفر، تعداد همسران جانبازان ۳۱۷ هزار و ۱۹۳ نفر، تعداد والدین آزادگان ۱۳ هزار و ۸۲ نفر و تعداد همسران آزادگان ۴۱ هزار و ۷۶ نفر بوده است. از این روست که میتوان مدعی بود به غیر از دختران شهدا، جانبازان و آزادگان، حدود ۵۵۰ هزار نفر از زنان ایرانی با صبر و تحمل فقدان همسر در صورت شهادت، اسارت یا مجروحیت او در حماسه آفرینی دوران دفاع مقدس نقش داشتهاند که این تعداد را باید در کنار آمار ۱۳ هزار زن قهرمانی گذاشت که به طور مستقیم در عرصه دفاع مقدس حضور داشتهاند. بر اساس آماری که به صورت شفاهی و از طریق مصاحبه با مسئولین وقت جهاد سازندگی استانها موجود است، در همه استانهای کشور (بنا به وسعت و درخواست نیرو) بین 80 الی 120 خواهر جهادگر داوطلب به صورت مستمر مشغول به فعالیت بودهاند.
مرحلهای که امروز، انقلاب اسلامی باید از آن عبور کند مرحله عبور از جنگ رسانهای دشمن است. یعنی مرحلهای که در آن باید تولید دستگاه خبری صادق و فراگیر کرد. پیش از این، جمهوری اسلامی از فشار اهرم جنگ نظامی دشمن عبور کرده و اکنون خود به دست برتر نظامی منطقه تبدیل شده است. یعنی دیگر با حرکت نظامی نمیخواهند و نمیتوانند تأثیر و ضرر عمدهای بر کشور وارد کنند. فشار اهرم دیپلماتیک از مذاکرات هستهای سال 1382 تاکنون نزدیک به دو دهه است که در مجموع نتوانسته انقلاب اسلامی را در مذاکره شکست دهد. در این مذاکرات، پنج قدرت برنده جنگ جهانی یک طرف نشستند و میخواستند ایران اسلامی را مهارِ دیپلماتیک بکنند و نتوانستند.
انقلاب اسلامی در فتنه ۸۸، نرمافزار انقلاب مخملی را شکست داد و امروز از مرحله جنگ اقتصادی و تحریم هم در حال عبور است. یعنی ملت و دولت ابزارها و اهرمهای فشار دشمن را ناکارا و نابود میکند و از کار میاندازد، بهطوری که این راهبرد در دیگر کشورها هم دیگر اثری نخواهد داشت. این برهه از حیات جمهوری اسلامی، مرحله خبرسازی و جنگ ترکیبی است. به تعبیر ادبیات دینی، مرحله مقابله با نبأ فاسق است که در سوره حُجُرات از آن بحث شده است. اگر دستگاه خبرسازی آنها مرجعیت پیدا کند، درگیری و سوءظن، بدگویی و غیبت ایجاد میکند. امت مؤمن اگر میخواهد بر رقیب پیروز بشود باید بر دستگاه نبأ و خبرش که حالا امروز مدرن شده، و بر اهرم امپراتوریهای رسانهای و جنگ رسانهای غلبه کند و از آن عبور کند. خصوصاً در موضوع و مسأله زن در جمهوری اسلامی، این زنان هستند که میتوانند با ورود به میدان کار زینبی کنند. روایتی متقن و شورانگیز از افتخارات اسلام و قرآن توسط بانوان سرزمین ایران و از سوی دیگر منجلاب و قهقرایی که غرب برای بشریت گشوده است. فتح این قله نیز همانند دیگر عرصهها نیازمند کار و ابتکار فراوان است که بر اساس وعده الهی قطعاً نتیجه غلبه کامل حق بر باطل است.