ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معاون اول رئیس جمهوری برای نظام بانکی کشور تدوین کرد
سه دستورالعمل تازه برای رونق و جهش تولید
گروه اقتصادی / اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور در نشست «نظام بانکی و جهش تولید» که با مسئولان نظام بانکی و هیأت عامل بانک مرکزی برگزار شده بود، سه دستورالعمل تازه را برای نظام بانکی تدوین کرد. این سه دستورالعمل شامل: توجه ویژه به بخش مسکن؛ جداسازی افراد خوش حساب از سودجو و عدم سختگیری در اعطای تسهیلات کرونایی بودند.
در این نشست، معاون اول رئیس جمهور گفت: سهام عدالت با نرخهای امروز بین ۷ تا ۱۶ میلیون تومان ارزش دارد که افراد از محل فروش آن میتوانند تا حدودی مشکلات خود را برطرف کنند به طوری که در برخی از خانوارها ۵ عضو خانواده از این سهام برخوردار هستند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، اسحاق جهانگیری دیروز در نشست «نظام بانکی و جهش تولید» با حضور مسئولان نظام بانکی و هیأت عامل بانک مرکزی با اشاره به تصمیم برای آزادسازی سهام عدالت گفت: امروز ۵۰ میلیون نفر جمعیت کشور از این سهام برخوردارند که ارزش شرکتهای بورسی آن به حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد.
جهانگیری با بیان اینکه امسال حداقل به ۳۵ میلیارد دلار ارز برای واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه نیاز داریم، گفت: باید حمایت ویژهای از صادرکنندگان داشته باشیم تا بتوانند در تأمین این میزان ارز به دولت کمک کنند .
وی با بیان اینکه سال گذشته سیستم بانکی ۹۷۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کرده است، افزود: انتظار داریم امسال بویژه در بخش مسکن تمرکز بیشتری ایجاد شود تا بتوانیم یک میلیون واحد مسکونی به بهرهبرداری برسانیم.
جهانگیری با بیان اینکه مطالبات غیرجاری بانکها به ۹ درصد کاهش یافته است، گفت: بانکها باید افراد خوش حساب را از افراد سودجو جدا کنند و به آنها فرصت بدهند، اما در مقابل افراد سودجو که گردن کلفتی میکنند، محکم بایستند.
وی از بانکها خواست برای ارائه تسهیلات ۵۰ هزار میلیارد تومانی به همه بنگاههایی که از کرونا آسیب دیدهاند سختگیری نکنند.
برداشت از بانک مرکزی خط قرمز است
جهانگیری با اشاره به نحوه تأمین منابع بودجه امسال گفت: برداشت از ذخایر بانک مرکزی خط قرمز دولت است. وی افزود: مهمترین راه تأمین نیازهای بودجهای دولت انتشار اوراق مالی است که برنامهریزی شده امسال بیش از ۸۰ هزار میلیارد تومان این اوراق منتشر شود.
جهانگیری با بیان اینکه مجموعه داراییهای دولت به ۷۰۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد، گفت: امروز در بازار سرمایه فرصت خوبی فراهم شده است و دولت اصرار دارد شرکتهایی که قابلیت دارند در بورس عرضه شوند و بانکها نیز در این زمینه باید همکاری کنند.
وی با اشاره به رکود اقتصاد جهانی به خاطر بیماری کرونا گفت: در سال گذشته ما با دنیا ۱۰۰ میلیارد دلار مبادلات داشتهایم که باید در محاسبات گنجانده شود ضمن اینکه کاهش بیسابقه قیمت نفت باعث شده قیمت نفت اوپک به زیر ۲۰ دلار کاهش یابد . وی افزود: در این شرایط باید با برنامهریزی مناسب از آسیبپذیری قشرهای مختلف جلوگیری شود و ضمن افزایش تابآوری اقتصاد بتوانیم برنامههای جهش تولید را محقق کنیم.
جهانگیری با اشاره به مدیریت خوب بانک مرکزی گفت: در سال گذشته شاهد روند کاهنده تورم و رشد مثبت اقتصاد غیرنفتی بودیم ضمن اینکه در سالهای اخیر سالانه ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر اشتغال ایجاد شده است.
وی همچنین به ایجاد سامانههای کنترلی در نظام بانکی اشاره کرد و افزود: این سامانهها تا حدود زیادی دغدغههای فساد در سیستم بانکی را از بین میبرد. وی گفت: با این حال همچنان زمین و پول دو موضوع اصلی ایجاد فساد در کشور است.
همتی: دستورالعمل وام کرونایی بنگاهها صادر شد
رئیس کل بانک مرکزی نیز دراین نشست با اشاره به این که در سیاستهای اعتباری بانک مرکزی به موضوع تولید توجه ویژهای شده است، گفت: بانک مرکزی گامهای مؤثری از جمله اعطای تسهیلات به شرکتهای پیشران، بنگاههای کوچک و متوسط و شرکتهای دانش بنیان در جهت حمایت از این بخش برداشته است و در همین راستا نیز به تأمین سرمایه بنگاهها و زنجیره تولید نگاه و حمایت ویژهای شده است.
عبدالناصرهمتی در ادامه به دستاوردهای حوزه سیاستهای پولی بانک مرکزی پرداخت و گفت: مهمترین سیاست پولی مهار تورم و کنترل روند آن بوده است و این دستاورد علی رغم شرایط تحریم و وضعیت خاص فروش و قیمت نفت به دست آمده است.
وی درخصوص تصمیمها و سیاستهای اتخاذ شده به منظور تأمین صحیح کسری بودجه بدون تأثیر در نرخ تورم افزود: برای تأمین کسری بودجه، تصمیمها و برنامههای خوب و مناسبی اندیشیده و در حال اجراست که نمونه آن تصمیم به فروش اوراق بدهی برای تأمین کسری بودجه و استفاده از مکانیزم بازار باز توسط بانک مرکزی است که در 60 سال گذشته بیسابقه است.
رئیس کل بانک مرکزی با تأکید بر اینکه بانک مرکزی در زمینه سیاستهای پولی ابزار قوی و مناسبی در اختیار دارد گفت: بازار باز مکانیزمی است که بانک مرکزی برای مدیریت بازار پول از آن بخوبی بهره گرفته است و خوشبختانه بانکها و مؤسسات اعتباری نیز بدون فشار و ابزار دستوری، همراهی مناسب و مطلوبی با سیاستهای بانک مرکزی در این زمینه داشتهاند که جای تقدیر و تشکر دارد.
رئیس شورای پول و اعتبار در ادامه با تأکید بر اینکه بانک محور بودن اقتصاد باید اصلاح شود، تصریح کرد: درحال حاضر مانده تسهیلات بانکی دو هزار میلیارد تومان است که نزدیک ۹۰درصد تأمین مالی کشور به حساب میآید و خوشبختانه اقبال خوبی به بازار سرمایه شده است و جادارد که نقش بازار سرمایه در تأمین مالی افزایش یابد. وی افزود: البته در بازار سرمایه مسئولان باید اقدامات احتیاطی لازم را در نظر بگیرند تا با مدیریت مناسب شاهد رشد مطمئن و منطقی آن باشیم.
رئیس کل بانک مرکزی در حوزه ارزی تصریح کرد: علیرغم کاهش درآمدهای نفتی تحت تأثیر تحریمهای ظالمانه و کاهش شدید قیمت نفت ، وضعیت ذخایر اسکناس ارزی مناسب و در تاریخ کشور بیسابقه است، ضمن آنکه برای تأمین کالاهای اساسی تمهیدات لازم پیشبینی شده و مشکلی وجود ندارد.
رئیس کل بانک مرکزی در پایان به دستاوردهای حوزه فناوریهای نوین پرداخت و گفت: در حوزه نظامهای پرداخت اقدامات مناسبی انجام شده است که مهمترین آن کنترل جدی بر گردش پول ملی وجلوگیری جدی از پولشویی و اقدامات سفته بازانه در بازارهای مختلف بویژه بازار ارز است و در مقابل، این گردش پول در خدمت فعالیتهای مولد اقتصادی قرار گرفته است.
همتی درخصوص حمایتهای بانک مرکزی از فضای کسب و کار در پی شیوع ویروس کرونا تأکید کرد: در مبارزه با آثار اقتصادی و معیشتی شیوع ویروس کرونا سیستم بانکی در خط مقدم قرار دارد و علیرغم شرایط سخت اقتصادی با برنامهریزیهای لازم تسهیلات حمایتی از محل اعتبار ۷۵ هزار میلیارد تومانی در اختیار اقشار آسیبدیده قرار گرفته است و با برنامهریزیهای انجام شده این تسهیلات به فعالان حوزه کسب و کار و تولید پرداخت میشود و همین امروز (یکشنبه) دستورالعمل مربوط به وام بنگاهها صادر شد.
وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد
بازگشایی غیر اجباری مدارس
وزیر آموزش و پرورش از بازگشایی مدارس در هفته آینده (۲۷ اردیبهشت) با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی و فراهم کردن تمهیدات لازم در ضدعفونی کردن مدارس خبر داد. به گزارش ایسنا، محسن حاجی میرزایی افزود: حضور دانشآموزان اجبار نیست و تنها برای رفع مشکلات و سؤالات از معلمان میتوانند به مدرسه مراجعه کنند.وی ادامه داد: کلیه مدارس ابتدایی و متوسطه (به جز کودکان استثنایی) از ۲۷ اردیبهشت به منظور رفع اشکال و ارائه خدمات آموزشی به آن دسته از دانش آموزانی که به هر دلیل تاکنون نتوانستهاند از خدمات آموزشی غیرحضوری، بهرهمند شوند دایر خواهد شد. وی گفت: با توجه به تعیین تاریخ ۱۷ خرداد برای شروع امتحانات پایه دوازدهم، ارائه خدمات حضوری به دانش آموزان پایه دوازدهم تا دهم خرداد ماه خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب درارتباط تصویری خطاب به دست اندرکاران مبارزه با کرونا فرمودند
خداقوّت
- مردم عزیز ایران با رفتار متین و صبورانه خود انصافاً خوش درخشیدند
- درباره مراسم دعا، نماز و عبادات در مساجد و اماکن مقدس تابع نظر و تشخیص کارشناسی هستم
- کاش افرادی بتوانند مانند شهید آوینی جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند
- به آقای رئیسجمهور محترم خسته نباشید می گویم، به همه خداقوّتی عرض می کنم، انشاءالله که خداوند کمک کند بتوانید این کاری را که شروع کردهاید، به بهترین وجهی به پایان برسانید
- گزارش جامع جناب آقای رئیسجمهور لازم بود، خوب بود، روشنگر بود و ما همه احتیاج داریم به دانستن و شنیدن این گزارشها
جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا صبح یکشنبه با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، رئیس جمهور، اعضای ستاد ملی و حضور ویدئو کنفرانسی استانداران سراسر کشور تشکیل شد. حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی، وزرای بهداشت و کشور و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در این جلسه گزارشی از اقدامات انجام شده در زمینه مقابله با کرونا به رهبر معظم انقلاب ارائه کردند و در ادامه حضرت آیتالله خامنهای هم در این ارتباط تصویری مباحثی را مطرح کردند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای متن کامل بیانات ایشان به شرح زیر است.
بسمالله الرحمن الرحیم
و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
سلام عرض میکنم به همه حضار محترم، آقای رئیسجمهور محترم و آقایانی که در این جلسه حضور دارند و کسانی که میشنوند این صحبت را. گزارشهایی که داده شد، بخصوص گزارش جامع جناب آقای رئیسجمهور لازم بود، خوب بود، روشنگر بود و ما همه احتیاج داریم به دانستن و شنیدن این گزارشها و این خصوصیات. غرض بنده از این جلسه و تشکیل این برنامه در درجه اول عبارت بود از خداقوتی به دستاندرکاران محترم، به شما برادران عزیز و همین طور که اشاره کردید، مدتها است تقریباً شبانهروزی برادران مشغول زحمت و کار هستند، و هم ابراز شکرگزاری نزد خداوند متعال به خاطر توفیق بزرگی که به ملت ایران و مسئولین کشور عنایت کرد. قبل از اینکه عرایضم را عرض بکنم، لازم میدانم تسلیت عرض بکنم به همه مصیبتدیدگان در این حادثه، کسانی که عزیزانشان را از دست دادند و برای مبتلایان به این بیماری و بیماریهای دیگر دعا کنیم و از خدای متعال شفای آنها را مطالبه کنیم و برای درگذشتگان، رحمت الهی را و بخصوص برای کسانی که در حرکت جهادی در این راه به شهادت رسیدهاند، درجات عالی را از خداوند متعال مسألت کنیم.
جهاد و تلاشی عظیم، در عرصهای متنوع و وسیع
چیزی که حقیقتاً باید برای آن شکرگزاری کنیم، توفیقی است که خدای متعال به ملت ایران و به مسئولین در این حادثه داد؛ کار بزرگی انجام گرفت، جهاد عظیمی در کشور به وجود آمد و به معنای واقعی کلمه یک تلاش جهادی بود، یک حرکت جهادی بود. و این باید در تاریخ ثبت بشود؛ بایستی بازخوانی بشود که حالا من بعداً اشارهای هم به این خواهم کرد. این جهاد عظیم در یک عرصه متنوع و وسیعی اتفاق افتاد؛ هم در زمینه درمان و انواع خدمات پزشکی و پرستاری و سایر خدمات درمانی که واقعاً کار خیلی بزرگی در این زمینه انجام گرفت و مجاهدتهایی اتفاق افتاد، هم در زمینه مسأله پیشگیری و غربالگری و بهداشت محیط و بهداشت عمومی و ضدعفونی کردن مسیرها و خیابانها و مراکز اجتماع مردم و مانند اینها که من در این مورد، یک جملهای را در آخر عرایضم عرض خواهم کرد.
هم در زمینه تولید لوازم و تجهیزات به وسیله شرکتهای مختلف، که هم به وسیله شرکتهای بخصوص دانشبنیان، هم دستگاههای گوناگون و مختلف، هم به وسیله آحاد مردم، در سطح کشور کاری که انجام گرفت -با این سرعت، تجهیزات مورد نیاز، لوازم مورد نیاز مردم تهیه شد، در اختیار گذاشته شد که در موارد بسیاری به صورت مجانی این کار انجام گرفت- این هم یک عرصه دیگر است که حقیقتاً افتخارآمیز است. و هم در زمینه خدمات رفاهی و نیکوکاری که از لحاظ گستردگی و تنوع این حرکتِ مؤمنانه، این کاری که در کشور شروع شد، به معنای واقعی کلمه حیرتانگیز است. از شرق تا غرب کشور، از شمال تا جنوب، در اغلب شهرها، شاید در همه استانها، آحاد مردم، این حرکت عظیم کمک را شروع کردند؛ [همچنین] مسئولین، نیروهای مسلح، بسیج، همه دستگاههای گوناگون ذیربط و [در مورد] آحاد مردم، ملاحظه میکنید و نشان میدهند این خدمت عظیمی را که مردم در این مساجد دارند میکنند؛ این هم واقعاً یک کار بزرگی بود که جز به اراده الهی، جز به دست قدرت الهی این کار امکان نداشت و نمیشد این جور مردم را وارد صحنه کرد.
هم در زمینه حضور نیروهای داوطلب در کارهای سخت و همراه با خطر؛ خب ما از پرستارها و پزشکان عزیزمان مکرر تشکر کردیم، جای تشکر هم دارد لکن در کنار اینها نیروهای داوطلبی وارد شدند؛ فلان جوان، فلان بسیجی، فلان طلبه وارد بیمارستان بشود و همکاری داوطلبانه در این کار سخت و خطرناک را به عهده بگیرد؛ یا همین طور که بعضی از دوستان در گزارششان گفتند، در زمینه کفن و دفن که کار بسیار سختی بود؛ آن وقتی که حالا بعضیها پیشنهاد میکردند که اموات و جانباختگان این حادثه را بدون کفن و غسل دفن بکنیم، کسانی وارد شدند و این کار بزرگ را و کار سخت را و خطرناک را به عهده گرفتند. هم در زمینه علمی و تحقیقاتی در مراکز دانشگاهی و در برخی از شرکتهای دانشبنیان برای اینکه ویروس را بشناسند، این ویروس متقلب را که آن طور که متخصصین میگویند شناختش خیلی دشوار است، راههای مبارزه با آن را پیدا کنند؛ و من امیدوارم انشاءالله در این زمینه ما مثل بسیاری از زمینههای دیگر بتوانیم هنر استعداد ایرانی را به دنیا نشان بدهیم و جوانهای ما بتوانند واقعاً این ویروس را هر چه زودتر بشناسند و واکسن مقابله با آن را فراهم کنند، داروی درمانکننده بیماری را به دست بیاورند.
ثبت این افتخارات، به عنوان جلوههایی از فرهنگ اسلامی و انقلابی
خب، این کارها در زمینههای متعددی بود اما در زمینه برنامهریزی و مدیریت هم حقیقتاً خیلی خوب عمل شد، یعنی همین ستاد شما، وزارت بهداشت و درمان، حقیقتاً در مورد برنامهریزی و اداره امور بسیار خوب عمل کردند. اینها افتخارات ملی است، به معنای واقعی کلمه اینها افتخارات است، و جلوههایی از فرهنگ اسلامی و انقلابی را هم نشان داد؛ این رزمایش عمومیای که در بخشهای مختلف انجام گرفت، [این کارها] در بسیاری از موارد به معنای واقعی کلمه یک کار اسلامی و خدایی بود، این افتخارات باید ثبت بشود، باید بماند. حس بسیاری از فعالان این جبهه وسیع، همان حس دوران دفاع مقدس بود؛ یعنی کسانی که اینها را از نزدیک دیدهاند، میگویند که رایحه خوش خدمات و پشتیبانیها در دوران دفاع مقدس را در اینجا هم حس کردند.
من حالا این را میخواهم عرض بکنم -که این هم یک مطالبه جدی و یک آرزو است، انشاءالله این آرزو برآورده بشود- کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند؛ همچنان که شهید آوینی با آن بیان شیرین و زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند. کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند؛ هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیدههای هنری.
صبر، حوصله، متانت و درخشش ملت ایران
خب، ملت ایران البته در یک بخش دیگری هم درخشید. یعنی اینها که عرض کردیم، میدانهای حضور ملت ایران و مسئولین بود لکن در یک جنبه دیگری هم ملت ایران انصافاً خودش را بخوبی نشان داد و آن متانت و سراسیمه نشدن بود. وقتی که یک چنین حادثهای پیش میآید، طبیعی است که نگرانیهایی برای مصارف زندگی و مسائل عمومی پیش میآید که نمونههایش را شما در تلویزیون مشاهده کردید و در کشورهای دیگر حمله به فروشگاهها و خالی کردن فروشگاهها و پُر کردن انبار منازل دیده شد [اما] در کشور ما مطلقاً این معنا دیده نشد و مردم متانت به خرج دادند و صبر و حوصله به خرج دادند، سراسیمه نشدند؛ این خیلی با ارزش است.
ضمناً نقش خانواده هم مشخص شد در این دوران خانهنشینی -تقریباً میشود گفت خانهنشینی عمومی- اینجا نقش خانواده و حضور خانواده اثر خودش را نشان داد. در آن کشورهایی که خانواده پایه درستی ندارد، معنای درستی ندارد، این خانهنشینیها به این شکل اتفاق نمیافتد یا لااقل به این شکلِ قابل تحمل و قابل فهم و قابل قبول نیست. اینجا خانواده دُور هم جمع شدند؛ بخصوص باید به نقش زن خانواده تکیه کرد و تأثیر بسیار زیادی را که صبر و حوصله و زحمتکشی و حلم زنِ خانواده ایفا میکند در اداره خوب خانواده، حتماً بایستی از نظر دور نداشت.
شکست غربیها در این امتحان بزرگ در چند عرصه:
1) در توانایی مدیریتی: غربیها در این آزمون بینالمللی انصافاً شکست خوردند! این هم یک نکته مهمی است که بنده اصرار دارم این نکته مورد غفلت قرار نگیرد و ناگفته نماند. غربیها در این امتحان بزرگی که در همه دنیا -از شرق و غرب دنیا- پیش آمد، در چند عرصه شکست خوردند: اولاً در تواناییهای مدیریتیشان شکست خوردند. با اینکه کشورهای غربی یعنی کشورهای اروپا و امریکا دیرتر -بعضی از کشورها یک ماه یا مثلاً بیش از یک ماه دیرتر- از کشور ما و بعضی از کشورهای دیگر ابتلا پیدا کردند و فرصت داشتند برای اینکه آمادهسازی کنند و خودشان را مهیا کنند برای مواجهه، در عین حال نتوانستند مواجهه را آنچنانی که باید و شاید ترتیب بدهند.
میبینید آمار جانباختگان در امریکا چقدر بالا است، در بعضی از کشورهای اروپایی چقدر بالا است؛ آمار مبتلایان چقدر بالا است؛ مشکلات گوناگون زندگی در این کشورهایی که از لحاظ ثروت و تواناییهای گوناگون خیلی در سطح بالایی هم هستند اما اینها در زمینه گرفتاریهای زندگی برای مردم -چه بیکاریها، چه ابتلای به بیماری، چه جا پیدا نکردن در بیمارستانها و پشت در بیمارستان خوابیدن- مشکلات فراوانی پیدا کردند؛ یعنی بنابراین دولتهای غربی در تواناییهای مدیریتی شکست خوردند.
2) در فلسفه اجتماعی: در فلسفه اجتماعی هم شکست خوردند؛ فلسفه اجتماعی غرب -یعنی در واقع و در روح و محتوا، فلسفه مادی که همه چیز را با پول محاسبه میکند- با نوع نگاهشان به سالمندان، به پیران، با نوع نگاهشان به کسانی که فایده مالیای برای کشورشان و برای جامعه ندارند، افراد مریض، افراد معلول، افراد عقبمانده، اینها را در دنیا انگشتنما کرد. در بعضی از کشورها خانههای سالمندان مغفولٌعنه ماندند که عدهای از آنها به خاطر بیاعتنایی جان باختند یا افرادی از پیرمردها و سالمندان و عقبمانده جسمیِ اجتماعی را راه ندادند؛ این نشاندهنده شکست آن فلسفه اجتماعی حاکم بر این کشورهای غربی است که ادعایشان هم خیلی زیاد است. در این کشورها پول معیار است، همه چیز با پول محاسبه میشود؛ خب وقتی این جور شد، طبعاً به پیرمردی که برای جامعه پول تولید نمیکند نباید اعتنا کرد، به آن پیرزن فرسوده کهنسال نباید اعتنا کرد و اعتنا نمیکنند؛ این شکست آن فلسفه اجتماعی است.
3) در نمایش اخلاق عمومی: در نمایش اخلاق عمومی هم شکست خوردند؛ یعنی با همه ادعاهایی که میشود و بعضی از غربزدگان در غیر کشورهای غربی -از جمله متأسفانه در کشورِ خودمان- نسبت به مسائل اخلاقی غربی، مبالغات و مانند اینها میکنند، در این هم اینها شکست خوردند که خب ملاحظه کردید نمونهاش همین خالی کردنِ فروشگاهها است. آقای رئیسجمهور برای من نقل کردند که در یکی از کشورهای اروپایی -که ایشان اسم بردند؛ من حالا اسم نمیآورم- ساعت اول صبح کامیون میآید دم فروشگاه جنس را آنجا خالی میکند، یک ساعت بعد فروشگاه خالی است. مردم میریزند جنس را میبرند، کجا میبرند؟ داخل انبارهای خانه؛ از دسترس عموم در واقع دور میکنند؛ این یک شکست اخلاقی است، این یک نمایش منفی اخلاق عمومی است در این کشورها. البته عرض کردیم خود غربیها و جریانهای غربزده نمیخواهند اینها دیده بشود، ولی لازم است که دیده بشود، لازم است که ببینیم، بدانیم؛ برای ملتها انتخاب سرنوشتهای مهمشان به این دانستنها بستگی دارد.
اهمیت به شبکه بهداشتی ـ درمانی
خب من عرایضم را تمام میکنم. فقط دو نکته را میخواهم در پایان عرایضم عرض بکنم: یک نکته این است که میخواهم بگویم به شبکه بهداشتی ـ درمانی اهمیت بدهید؛ این نکتهای است که آقای وزیر محترم -آقای دکتر نمکی- به این مقوله خوب آشنا هستند، چون خود ایشان سالهایی مسئول این شبکه بهداشتی ـ درمانی وزارت بهداشت و درمان بودند. این شبکه خیلی مهم است. اگر چنانچه آن طوری که حدس زده میشود و مکرر گفته شده، یک بازتولید این ویروس را در یک برهه دیگری از زمان داشته باشیم، حتماً این شبکه بهداشتی ـ درمانی خواهد توانست بار کشور را سبک کند و در همین قضیه هم خیلی کمک کردند، البته از اواسط وارد شدند، بسیج هم کمک کرد، دستگاههای مختلف هم کمک کردند؛ این شبکه، شبکه مهمی است، به آن اهمیت داده بشود؛ این یک نکته است.
بررسی بازگشایی مساجد و مراکز دعا با توجه به نیاز مردم
نکته دوم هم یک سؤال بیپاسخی وجود دارد در مورد مراسم دعا و نماز و عبادت؛ من البته هیچ پیشنهادی را در مورد مساجد و مراکز دعا و مانند اینها به ستاد ملی ارائه نمیکنم؛ یعنی من تابع نظر کارشناسی و تشخیص کارشناسی ستاد ملی هستم لکن میخواهم این را بگوییم که مسأله دعا و عبادت بخصوص در ماه رمضان، بخصوص در شبهای قدر که در پیش است، یکی از نیازهای حتمی و اساسی مردم است؛ این با نیازهای مادی از یک نظر تفاوتی ندارد، از یک نظر بالاتر از نیازهای مادی مردم است. مردم احتیاج دارند به اینکه بخصوص در مسائل مهم، در قضایا یا حوادث مهم بتوانند این توسل و این توجه و این ارتباط با خدا و خواستن از خدا را داشته باشند؛ یک فکری برای این بشود. من حتی معتقدم که اگر قواعد سختگیرانهای هم در این زمینه گذاشته بشود، وضع بشود، مردم مؤمن و مسجدی ما بیشتر از دیگران به قواعد عمل میکنند؛ یعنی به مردم مؤمن واقعاً اگر گفته بشود مثلاً فرض کنید که در صحنها یا در مراکز یا در مساجد یا در حسینیهها به این شکل میتوانند حضور پیدا کنند، عقیده من این است که اینهایی که اهل مسجدند، بدقت مراقبت میکنند. من همان طور که گفتم، پیشنهادی ندارم، نظر کارشناسی و بررسیشده ستاد را معتبر میدانم منتها توصیهام این است که بررسی این مورد را به کسانی بدهید که اهمیت حضور دعا و توسل و مسائل معنوی را به معنای واقعی کلمه درک کرده باشند، اینها بررسی کنند مسأله را و تصمیمگیری کنند؛ هر چه تصمیمگیری کردند، برعهده من و همه مردم است که بر طبق آن تصمیمگیریها انشاءالله عمل بشود.
امیدواریم انشاءالله خداوند به شما کمک کند. من به آقای رئیسجمهور محترم خسته نباشید میگویم، به همه شما دوستان خداقوتی عرض میکنم، انشاءالله که خداوند به شما کمک کند بتوانید این کاری را که شروع کردهاید، به بهترین وجهی به پایان برسانید و همین طور که عرض کردیم، یک نقطه ماندگار تاریخی در افتخارات ملت ایران انشاءالله ثبت کنید و مشکلات گوناگونی را هم که در حواشی این قضیه پیش میآید -مثل مشکلات مالی و امثال اینها- با تدبیر لازم انشاءالله برطرف کنید. از همه شما متشکرم، از حضور در این جلسه هم متشکرم، از گزارشهایی هم که دوستان دادید متشکرم و استفاده کردیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
- درباره مراسم دعا، نماز و عبادات در مساجد و اماکن مقدس تابع نظر و تشخیص کارشناسی هستم
- کاش افرادی بتوانند مانند شهید آوینی جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند
- به آقای رئیسجمهور محترم خسته نباشید می گویم، به همه خداقوّتی عرض می کنم، انشاءالله که خداوند کمک کند بتوانید این کاری را که شروع کردهاید، به بهترین وجهی به پایان برسانید
- گزارش جامع جناب آقای رئیسجمهور لازم بود، خوب بود، روشنگر بود و ما همه احتیاج داریم به دانستن و شنیدن این گزارشها
جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا صبح یکشنبه با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، رئیس جمهور، اعضای ستاد ملی و حضور ویدئو کنفرانسی استانداران سراسر کشور تشکیل شد. حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی، وزرای بهداشت و کشور و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در این جلسه گزارشی از اقدامات انجام شده در زمینه مقابله با کرونا به رهبر معظم انقلاب ارائه کردند و در ادامه حضرت آیتالله خامنهای هم در این ارتباط تصویری مباحثی را مطرح کردند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای متن کامل بیانات ایشان به شرح زیر است.
بسمالله الرحمن الرحیم
و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
سلام عرض میکنم به همه حضار محترم، آقای رئیسجمهور محترم و آقایانی که در این جلسه حضور دارند و کسانی که میشنوند این صحبت را. گزارشهایی که داده شد، بخصوص گزارش جامع جناب آقای رئیسجمهور لازم بود، خوب بود، روشنگر بود و ما همه احتیاج داریم به دانستن و شنیدن این گزارشها و این خصوصیات. غرض بنده از این جلسه و تشکیل این برنامه در درجه اول عبارت بود از خداقوتی به دستاندرکاران محترم، به شما برادران عزیز و همین طور که اشاره کردید، مدتها است تقریباً شبانهروزی برادران مشغول زحمت و کار هستند، و هم ابراز شکرگزاری نزد خداوند متعال به خاطر توفیق بزرگی که به ملت ایران و مسئولین کشور عنایت کرد. قبل از اینکه عرایضم را عرض بکنم، لازم میدانم تسلیت عرض بکنم به همه مصیبتدیدگان در این حادثه، کسانی که عزیزانشان را از دست دادند و برای مبتلایان به این بیماری و بیماریهای دیگر دعا کنیم و از خدای متعال شفای آنها را مطالبه کنیم و برای درگذشتگان، رحمت الهی را و بخصوص برای کسانی که در حرکت جهادی در این راه به شهادت رسیدهاند، درجات عالی را از خداوند متعال مسألت کنیم.
جهاد و تلاشی عظیم، در عرصهای متنوع و وسیع
چیزی که حقیقتاً باید برای آن شکرگزاری کنیم، توفیقی است که خدای متعال به ملت ایران و به مسئولین در این حادثه داد؛ کار بزرگی انجام گرفت، جهاد عظیمی در کشور به وجود آمد و به معنای واقعی کلمه یک تلاش جهادی بود، یک حرکت جهادی بود. و این باید در تاریخ ثبت بشود؛ بایستی بازخوانی بشود که حالا من بعداً اشارهای هم به این خواهم کرد. این جهاد عظیم در یک عرصه متنوع و وسیعی اتفاق افتاد؛ هم در زمینه درمان و انواع خدمات پزشکی و پرستاری و سایر خدمات درمانی که واقعاً کار خیلی بزرگی در این زمینه انجام گرفت و مجاهدتهایی اتفاق افتاد، هم در زمینه مسأله پیشگیری و غربالگری و بهداشت محیط و بهداشت عمومی و ضدعفونی کردن مسیرها و خیابانها و مراکز اجتماع مردم و مانند اینها که من در این مورد، یک جملهای را در آخر عرایضم عرض خواهم کرد.
هم در زمینه تولید لوازم و تجهیزات به وسیله شرکتهای مختلف، که هم به وسیله شرکتهای بخصوص دانشبنیان، هم دستگاههای گوناگون و مختلف، هم به وسیله آحاد مردم، در سطح کشور کاری که انجام گرفت -با این سرعت، تجهیزات مورد نیاز، لوازم مورد نیاز مردم تهیه شد، در اختیار گذاشته شد که در موارد بسیاری به صورت مجانی این کار انجام گرفت- این هم یک عرصه دیگر است که حقیقتاً افتخارآمیز است. و هم در زمینه خدمات رفاهی و نیکوکاری که از لحاظ گستردگی و تنوع این حرکتِ مؤمنانه، این کاری که در کشور شروع شد، به معنای واقعی کلمه حیرتانگیز است. از شرق تا غرب کشور، از شمال تا جنوب، در اغلب شهرها، شاید در همه استانها، آحاد مردم، این حرکت عظیم کمک را شروع کردند؛ [همچنین] مسئولین، نیروهای مسلح، بسیج، همه دستگاههای گوناگون ذیربط و [در مورد] آحاد مردم، ملاحظه میکنید و نشان میدهند این خدمت عظیمی را که مردم در این مساجد دارند میکنند؛ این هم واقعاً یک کار بزرگی بود که جز به اراده الهی، جز به دست قدرت الهی این کار امکان نداشت و نمیشد این جور مردم را وارد صحنه کرد.
هم در زمینه حضور نیروهای داوطلب در کارهای سخت و همراه با خطر؛ خب ما از پرستارها و پزشکان عزیزمان مکرر تشکر کردیم، جای تشکر هم دارد لکن در کنار اینها نیروهای داوطلبی وارد شدند؛ فلان جوان، فلان بسیجی، فلان طلبه وارد بیمارستان بشود و همکاری داوطلبانه در این کار سخت و خطرناک را به عهده بگیرد؛ یا همین طور که بعضی از دوستان در گزارششان گفتند، در زمینه کفن و دفن که کار بسیار سختی بود؛ آن وقتی که حالا بعضیها پیشنهاد میکردند که اموات و جانباختگان این حادثه را بدون کفن و غسل دفن بکنیم، کسانی وارد شدند و این کار بزرگ را و کار سخت را و خطرناک را به عهده گرفتند. هم در زمینه علمی و تحقیقاتی در مراکز دانشگاهی و در برخی از شرکتهای دانشبنیان برای اینکه ویروس را بشناسند، این ویروس متقلب را که آن طور که متخصصین میگویند شناختش خیلی دشوار است، راههای مبارزه با آن را پیدا کنند؛ و من امیدوارم انشاءالله در این زمینه ما مثل بسیاری از زمینههای دیگر بتوانیم هنر استعداد ایرانی را به دنیا نشان بدهیم و جوانهای ما بتوانند واقعاً این ویروس را هر چه زودتر بشناسند و واکسن مقابله با آن را فراهم کنند، داروی درمانکننده بیماری را به دست بیاورند.
ثبت این افتخارات، به عنوان جلوههایی از فرهنگ اسلامی و انقلابی
خب، این کارها در زمینههای متعددی بود اما در زمینه برنامهریزی و مدیریت هم حقیقتاً خیلی خوب عمل شد، یعنی همین ستاد شما، وزارت بهداشت و درمان، حقیقتاً در مورد برنامهریزی و اداره امور بسیار خوب عمل کردند. اینها افتخارات ملی است، به معنای واقعی کلمه اینها افتخارات است، و جلوههایی از فرهنگ اسلامی و انقلابی را هم نشان داد؛ این رزمایش عمومیای که در بخشهای مختلف انجام گرفت، [این کارها] در بسیاری از موارد به معنای واقعی کلمه یک کار اسلامی و خدایی بود، این افتخارات باید ثبت بشود، باید بماند. حس بسیاری از فعالان این جبهه وسیع، همان حس دوران دفاع مقدس بود؛ یعنی کسانی که اینها را از نزدیک دیدهاند، میگویند که رایحه خوش خدمات و پشتیبانیها در دوران دفاع مقدس را در اینجا هم حس کردند.
من حالا این را میخواهم عرض بکنم -که این هم یک مطالبه جدی و یک آرزو است، انشاءالله این آرزو برآورده بشود- کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند؛ همچنان که شهید آوینی با آن بیان شیرین و زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند. کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند؛ هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیدههای هنری.
صبر، حوصله، متانت و درخشش ملت ایران
خب، ملت ایران البته در یک بخش دیگری هم درخشید. یعنی اینها که عرض کردیم، میدانهای حضور ملت ایران و مسئولین بود لکن در یک جنبه دیگری هم ملت ایران انصافاً خودش را بخوبی نشان داد و آن متانت و سراسیمه نشدن بود. وقتی که یک چنین حادثهای پیش میآید، طبیعی است که نگرانیهایی برای مصارف زندگی و مسائل عمومی پیش میآید که نمونههایش را شما در تلویزیون مشاهده کردید و در کشورهای دیگر حمله به فروشگاهها و خالی کردن فروشگاهها و پُر کردن انبار منازل دیده شد [اما] در کشور ما مطلقاً این معنا دیده نشد و مردم متانت به خرج دادند و صبر و حوصله به خرج دادند، سراسیمه نشدند؛ این خیلی با ارزش است.
ضمناً نقش خانواده هم مشخص شد در این دوران خانهنشینی -تقریباً میشود گفت خانهنشینی عمومی- اینجا نقش خانواده و حضور خانواده اثر خودش را نشان داد. در آن کشورهایی که خانواده پایه درستی ندارد، معنای درستی ندارد، این خانهنشینیها به این شکل اتفاق نمیافتد یا لااقل به این شکلِ قابل تحمل و قابل فهم و قابل قبول نیست. اینجا خانواده دُور هم جمع شدند؛ بخصوص باید به نقش زن خانواده تکیه کرد و تأثیر بسیار زیادی را که صبر و حوصله و زحمتکشی و حلم زنِ خانواده ایفا میکند در اداره خوب خانواده، حتماً بایستی از نظر دور نداشت.
شکست غربیها در این امتحان بزرگ در چند عرصه:
1) در توانایی مدیریتی: غربیها در این آزمون بینالمللی انصافاً شکست خوردند! این هم یک نکته مهمی است که بنده اصرار دارم این نکته مورد غفلت قرار نگیرد و ناگفته نماند. غربیها در این امتحان بزرگی که در همه دنیا -از شرق و غرب دنیا- پیش آمد، در چند عرصه شکست خوردند: اولاً در تواناییهای مدیریتیشان شکست خوردند. با اینکه کشورهای غربی یعنی کشورهای اروپا و امریکا دیرتر -بعضی از کشورها یک ماه یا مثلاً بیش از یک ماه دیرتر- از کشور ما و بعضی از کشورهای دیگر ابتلا پیدا کردند و فرصت داشتند برای اینکه آمادهسازی کنند و خودشان را مهیا کنند برای مواجهه، در عین حال نتوانستند مواجهه را آنچنانی که باید و شاید ترتیب بدهند.
میبینید آمار جانباختگان در امریکا چقدر بالا است، در بعضی از کشورهای اروپایی چقدر بالا است؛ آمار مبتلایان چقدر بالا است؛ مشکلات گوناگون زندگی در این کشورهایی که از لحاظ ثروت و تواناییهای گوناگون خیلی در سطح بالایی هم هستند اما اینها در زمینه گرفتاریهای زندگی برای مردم -چه بیکاریها، چه ابتلای به بیماری، چه جا پیدا نکردن در بیمارستانها و پشت در بیمارستان خوابیدن- مشکلات فراوانی پیدا کردند؛ یعنی بنابراین دولتهای غربی در تواناییهای مدیریتی شکست خوردند.
2) در فلسفه اجتماعی: در فلسفه اجتماعی هم شکست خوردند؛ فلسفه اجتماعی غرب -یعنی در واقع و در روح و محتوا، فلسفه مادی که همه چیز را با پول محاسبه میکند- با نوع نگاهشان به سالمندان، به پیران، با نوع نگاهشان به کسانی که فایده مالیای برای کشورشان و برای جامعه ندارند، افراد مریض، افراد معلول، افراد عقبمانده، اینها را در دنیا انگشتنما کرد. در بعضی از کشورها خانههای سالمندان مغفولٌعنه ماندند که عدهای از آنها به خاطر بیاعتنایی جان باختند یا افرادی از پیرمردها و سالمندان و عقبمانده جسمیِ اجتماعی را راه ندادند؛ این نشاندهنده شکست آن فلسفه اجتماعی حاکم بر این کشورهای غربی است که ادعایشان هم خیلی زیاد است. در این کشورها پول معیار است، همه چیز با پول محاسبه میشود؛ خب وقتی این جور شد، طبعاً به پیرمردی که برای جامعه پول تولید نمیکند نباید اعتنا کرد، به آن پیرزن فرسوده کهنسال نباید اعتنا کرد و اعتنا نمیکنند؛ این شکست آن فلسفه اجتماعی است.
3) در نمایش اخلاق عمومی: در نمایش اخلاق عمومی هم شکست خوردند؛ یعنی با همه ادعاهایی که میشود و بعضی از غربزدگان در غیر کشورهای غربی -از جمله متأسفانه در کشورِ خودمان- نسبت به مسائل اخلاقی غربی، مبالغات و مانند اینها میکنند، در این هم اینها شکست خوردند که خب ملاحظه کردید نمونهاش همین خالی کردنِ فروشگاهها است. آقای رئیسجمهور برای من نقل کردند که در یکی از کشورهای اروپایی -که ایشان اسم بردند؛ من حالا اسم نمیآورم- ساعت اول صبح کامیون میآید دم فروشگاه جنس را آنجا خالی میکند، یک ساعت بعد فروشگاه خالی است. مردم میریزند جنس را میبرند، کجا میبرند؟ داخل انبارهای خانه؛ از دسترس عموم در واقع دور میکنند؛ این یک شکست اخلاقی است، این یک نمایش منفی اخلاق عمومی است در این کشورها. البته عرض کردیم خود غربیها و جریانهای غربزده نمیخواهند اینها دیده بشود، ولی لازم است که دیده بشود، لازم است که ببینیم، بدانیم؛ برای ملتها انتخاب سرنوشتهای مهمشان به این دانستنها بستگی دارد.
اهمیت به شبکه بهداشتی ـ درمانی
خب من عرایضم را تمام میکنم. فقط دو نکته را میخواهم در پایان عرایضم عرض بکنم: یک نکته این است که میخواهم بگویم به شبکه بهداشتی ـ درمانی اهمیت بدهید؛ این نکتهای است که آقای وزیر محترم -آقای دکتر نمکی- به این مقوله خوب آشنا هستند، چون خود ایشان سالهایی مسئول این شبکه بهداشتی ـ درمانی وزارت بهداشت و درمان بودند. این شبکه خیلی مهم است. اگر چنانچه آن طوری که حدس زده میشود و مکرر گفته شده، یک بازتولید این ویروس را در یک برهه دیگری از زمان داشته باشیم، حتماً این شبکه بهداشتی ـ درمانی خواهد توانست بار کشور را سبک کند و در همین قضیه هم خیلی کمک کردند، البته از اواسط وارد شدند، بسیج هم کمک کرد، دستگاههای مختلف هم کمک کردند؛ این شبکه، شبکه مهمی است، به آن اهمیت داده بشود؛ این یک نکته است.
بررسی بازگشایی مساجد و مراکز دعا با توجه به نیاز مردم
نکته دوم هم یک سؤال بیپاسخی وجود دارد در مورد مراسم دعا و نماز و عبادت؛ من البته هیچ پیشنهادی را در مورد مساجد و مراکز دعا و مانند اینها به ستاد ملی ارائه نمیکنم؛ یعنی من تابع نظر کارشناسی و تشخیص کارشناسی ستاد ملی هستم لکن میخواهم این را بگوییم که مسأله دعا و عبادت بخصوص در ماه رمضان، بخصوص در شبهای قدر که در پیش است، یکی از نیازهای حتمی و اساسی مردم است؛ این با نیازهای مادی از یک نظر تفاوتی ندارد، از یک نظر بالاتر از نیازهای مادی مردم است. مردم احتیاج دارند به اینکه بخصوص در مسائل مهم، در قضایا یا حوادث مهم بتوانند این توسل و این توجه و این ارتباط با خدا و خواستن از خدا را داشته باشند؛ یک فکری برای این بشود. من حتی معتقدم که اگر قواعد سختگیرانهای هم در این زمینه گذاشته بشود، وضع بشود، مردم مؤمن و مسجدی ما بیشتر از دیگران به قواعد عمل میکنند؛ یعنی به مردم مؤمن واقعاً اگر گفته بشود مثلاً فرض کنید که در صحنها یا در مراکز یا در مساجد یا در حسینیهها به این شکل میتوانند حضور پیدا کنند، عقیده من این است که اینهایی که اهل مسجدند، بدقت مراقبت میکنند. من همان طور که گفتم، پیشنهادی ندارم، نظر کارشناسی و بررسیشده ستاد را معتبر میدانم منتها توصیهام این است که بررسی این مورد را به کسانی بدهید که اهمیت حضور دعا و توسل و مسائل معنوی را به معنای واقعی کلمه درک کرده باشند، اینها بررسی کنند مسأله را و تصمیمگیری کنند؛ هر چه تصمیمگیری کردند، برعهده من و همه مردم است که بر طبق آن تصمیمگیریها انشاءالله عمل بشود.
امیدواریم انشاءالله خداوند به شما کمک کند. من به آقای رئیسجمهور محترم خسته نباشید میگویم، به همه شما دوستان خداقوتی عرض میکنم، انشاءالله که خداوند به شما کمک کند بتوانید این کاری را که شروع کردهاید، به بهترین وجهی به پایان برسانید و همین طور که عرض کردیم، یک نقطه ماندگار تاریخی در افتخارات ملت ایران انشاءالله ثبت کنید و مشکلات گوناگونی را هم که در حواشی این قضیه پیش میآید -مثل مشکلات مالی و امثال اینها- با تدبیر لازم انشاءالله برطرف کنید. از همه شما متشکرم، از حضور در این جلسه هم متشکرم، از گزارشهایی هم که دوستان دادید متشکرم و استفاده کردیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
گزارش رئیس جمهوری به رهبر معظم انقلاب:
ایران در قیاس با دیگر کشورها در مقابل کرونا آبرومند است
در جلسه روز گذشته ستاد ملی مبارزه با کرونا که رهبر معظم انقلاب هم در آن بهصورت ویدئویی حضور داشتند، رئیس جمهوری گزارشی از روند شیوع ویروس کرونا در کشور و اقدامات و برنامههای انجام گرفته تاکنون در راستای کنترل و جلوگیری از شیوع این بیماری و ارائه خدمات درمانی به مبتلایان را محضر رهبر معظم انقلاب ارائه کرد.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی از تلاشهای کادر درمانی و پزشکی کشور و سایر بخشهایی که در این ایام فداکارانه فعالیت کردند تقدیر کرد و اظهار داشت: امروز جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با سایر کشورها در اقدامات خود برای کنترل و مقابله با این بیماری سرافراز و آبرومند است. روحانی با اشاره به اقدامات گستردهای که از ابتدای فعالیت ستاد ملی مبارزه با کرونا در قالب کمیتههای 8 گانه انجام گرفت و برگزاری 80 جلسه طی 80 روز گذشته، گفت: در روند مبارزه با این بیماری، یکی از زیباییهایی که در کمتر کشوری مشاهده شد، حضور و تلاش همگان از جمله صدا و سیما، نیروهای مسلح، وزارتخانهها، نهادهای عمومی غیردولتی و همچنین تمام مردم، سمنها و خیرین بود.
رئیس جمهوری با بیان اینکه از 25 فروردین و گذشت دوره پیک بیماری، آمار فوت شدگان کشور عملاً همانند قبل از 25 اسفند یعنی شروع پیک این بیماری، از 3 رقمی به دو رقمی رسید، گفت: در کشورمان شیوه خاص خودمان را اتخاذ کردیم. برخی از کشورها شیوهشان این بود که ما آزاد بگذاریم این ویروس منتشر میشود و یک عدهای از بین میروند و یک عدهای هم بدنشان قوی میشود و آنتی ویروس را پیدا میکنند و بعد از مدتی تمام میشود. همین الان هم بعضی از کشورها همین کار را انجام میدهند. بعضی از کشورها معتقد بودند که بسیار سفت و سخت باید وارد عمل شویم. تانک آوردند، توپخانه و نیروهای مسلح و ارتش آوردند و مغازهها و خیابانها را بستند و نمیگذاشتند هیچکس از خانه خارج شود. آن هم یک شیوهای برای خودش بود. وی ادامه داد: ما یک شیوه خاصی را انتخاب کردیم. در آغاز جلسه وزارت بهداشت و درمان توضیحات بسیار خوبی داد. 5 گروه و 5 شیوه بود و بین 4 و 5 را انتخاب کردیم. یعنی سختگیریها را در کشور انجام دادیم، محدودیتها را انجام دادیم، مدرسهها را بستیم و مغازهها را برای مدتی بستیم و سفر را برای مدتی ممنوع کردیم اما در عین حال به آن سختگیری بعضی از کشورها نبود، مسأله را هم رها نکردیم و لذا همه آمار و ارقام به ما نشان میدهد که تا به امروز قابل قبول است.
روحانی گفت: نگذاشتیم در کشور ما (دو قطبی) نان و جان به راه بیفتد. در کشورهای دیگر به راه افتاد، در اروپا هم راه افتاد و در امریکا که نان و جان شدید راه افتاد که جان مقدم است یا نان مقدم است و معیشت مقدم است یا سلامت مقدم است و این کار بحمدالله در ایران انجام نگرفت و خیلی حسابشده هم سلامت مردم اولویت بود و هم توجه ویژه به نان و اقتصاد مردم که کار بسیار خوبی انجام گرفت البته برای مدتی همه مغازهها تعطیل شد.
روحانی در ادامه به رفع برخی محدودیتها از 23 فروردین در استانها اشاره کرد و گفت: از سیام فروردین نیز در تهران مغازههایی که خطر فعالیتشان بسیار کم و متوسط بود باز شدند و هفته آینده ممکن است موارد دیگری را خیلی حساب شده و براساس آمار و ارقام روزانه وزارت بهداشت بازگشایی کنیم.
رئیس جمهوری اظهارداشت: با وجود فشار تحریمها، کار بزرگی انجام گرفت و همه آمار و ارقام از جمله آمار مبتلایان، بهبودیافتگان و متوفیها، قابل قبول است و اکنون در بسیاری از تجهیزات و ملزومات بهداشتی و درمانی میتوانیم صادرکننده باشیم.
روحانی به تقسیم کشور به سه منطقه قرمز، زرد و سفید یا کم خطر اشاره کرد و با بیان اینکه امروز 158 شهرستان کشور جزو منطقه سفید یا کم خطر هستند، گفت:در این مناطق فعالیتها از جمله در مساجد با رعایت پروتکلهای بهداشتی انجام میگیرد و امروز هم تصمیم گرفتیم از هفته آینده مدارس صرفاً برای دانشآموزانی که مایلند بروند اشکالاتشان را از معلمین عزیزشان سؤال کنند، گشوده شود و البته الزامی نیست و برای دانشگاهها هم تصمیمات خاصی را اتخاذ کردیم.
رئیس جمهوری با برشمردن مشکلات اقتصادی ناشی از بیماری کرونا و اقدامات دولت برای کاستن از این مشکلات، اظهارداشت: تأمین مخارج بیکاری و بهداشت و درمان بسیار مهم بود و چون منبعی برای آن نداشتیم، با موافقت جنابعالی یک میلیارد یورو برای این امر اختصاص پیدا کرد که 30 درصد آنها پرداخت شده و بقیهاش هم پرداخت میشود و این کار، کار بسیار ضروری و مهم و یک نیاز قطعی ما بود.
وی ادامه داد: از نظر مالی دچار فشار بسیار شدیدی شدیم. جمعیت بسیار زیادی از مردم بیکار شدند. یک عددی حدود 800 هزار نفر در بیمه بیکاری ثبتنام کردند و گفتند شغلشان را از دست دادهاند و ما موظفیم که حقوق آنها را پرداخت کنیم البته عددهای دیگر هم ممکن است باشد برخی از آنها برگشتند به سرکار، برخی به این عدد اضافه شده و یک عدد ثابت نیست.رئیس جمهوری ادامه داد: برای مردمی که شرایطشان بسیار سخت بود، حتی تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هم نبودند که اینها را شناسایی کردیم. این 3 میلیون خانواده را تحت پوشش قرار دادیم و بین 200 تا 600 هزار تومان در ماه به اینها اختصاص دادیم که چند نوبت پرداخت شد.
بعد از ماه رمضان هم نوبت بعدی را خواهیم داد. برای 4 میلیون نفر که شرایطشان سخت بود وام یک تا 2 میلیون تومانی در نظر گرفتیم. برای 23 میلیون خانوار، یک میلیون تومان وام قرضالحسنه در نظر گرفتیم که به آنها پرداخت شده، 75 هزار میلیارد تومان آماده کردیم برای مشاغلی که دچار مشکل شدند که پرداخت آنها بزودی آغاز میشود.
روحانی به موضوع سهام عدالت اشاره کرد و گفت: کار بسیار بزرگی به دست مبارک جنابعالی انجام شد و آن موافقت با آزادسازی سهام عدالت بود که درکنار اقدامات دیگر، بهنظر من بزرگترین کمکی است که در این مقطع خاص برای اقشار ضعیف جامعه از طریق این سهام انجام شد.
رئیس جمهوری تصریح کرد: تقریباً میتوانم محضر جنابعالی عرض کنم از ابتدای دیماه یعنی قبل از این حوادث تا امروز، تقریباً هیچکس در مسئولان رده بالا که من میشناسم یک روز تعطیلی نداشتند و حتی میتوانم بگویم ساعتی آرامش نداشتند.
روحانی همچنین با قدردانی از اقدامات بانک مرکزی گفت: تمام اقدامات اقتصادی انجام شده از جمله تسهیلات 75 هزار میلیارد تومانی و وامهای قرضالحسنه، کار اصلیاش بر دوش بانک مرکزی بوده است. به گفته وی، وزارت امور خارجه هم که کمیته دیگری را به عهده دارد، مسئولیت بسیار سنگینی را مخصوصاً در زمینه همسایگان و در زمینه جذب کمکهایی که نیاز داریم و در زمینه ارتباطات اقتصادی به عهده دارند.
رئیس جمهوری تصریح کرد: حضرتعالی همیشه ما را راهنمایی کردید گاهی هم که لازم بوده با دستخط مبارکتان باز هم بنده را راهنمایی کردید. ما نیازمند راهنمایی، هدایت و کمک و همچنین دعای خیر شما در این ماه پربرکت رمضان هستیم و انشاءالله در سایه پربرکت شما کشور از این مشکل بخوبی عبور خواهد کرد.
بیشناسنامههای جنوب کرمان نه درس میخوانند، نه یارانه میگیرند، نه...
پدر، مادر، ما متهمیم؟
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
«پدر و مادرم فکر میکردند شناسنامه یک تکه کاغذ بیارزش است که به درد کسی نمیخورد. میدانی این روزها توی چشمهاشون نگاه میکنم و میگویم شما که میخواستید ما را بدبخت کنید، چرا ما را به دنیا آوردید؟» زهرا 27 ساله است و در روستای رستمآباد رودبار زندگی میکند؛ روستایی در جنوب کرمان.
در جنوب کرمان فقط زهرا، مادر و خواهر و برادرش نیستند که عمری است بیشناسنامه زندگی میکنند، خانوادههای دیگری هم هستند که وضعیت کاملاً مشابهی دارند مثل رقیه و بچههایش، مثل فاطمه و پسرش شادمهر و دخترش مهتاب. مثل خیلیهای دیگر. اینجا درد بیشناسنامه ماندن غصهای مشترک است. شناسنامه برای آنها یعنی یارانه، یعنی کارتملی، یعنی درس خواندن بچهها، یعنی استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی و خیلی چیزهای دیگر. وقتی شناسنامه نداری و جزو جمعیت کشور نیستی، هیچ جا به حساب نمیآیی، اصلاً نیستی که برایت فکری بکنند.
زهرا با اینکه هیچوقت درس نخوانده و به قول خودش نمیتواند یک شماره تلفن هم بگیرد اما خیلی خوب وضعیتش را شرح میدهد؛ اینکه نه ازدواجش ثبت شده، نه طلاقش. نامش را البته در شناسنامه بچههایش نوشتهاند و این تنها برگه هویتی است که ثابت میکند او وجود دارد:« پدر و مادرم از عشایر کوچنشین هستند و با اینکه حالا 40 سال است اینجا در رستمآباد رودبار زندگی میکنند اما هنوز شناسنامه نگرفتهاند. نمیدانی مادرم که مریض میشود چه مکافاتی داریم. همین بار آخر مریضیاش مجبور شدیم یکی از دو گوسفندمان را بفروشیم و خرجش کنیم چون هیچ بیمهای نداریم. اگر شناسنامه داشتیم ما هم بیمه سلامت میگرفتیم.»
یکی از حسرتهای زندگی او رأی دادن است. روزهای رأیگیری مینشیند و به صف رأیدهندگان خیره میشود و رؤیا میبافد، رؤیای روزی که بتواند به حساب بیاید و مثل بقیه رأی بدهد: «یک بار یکی گفت چرا تو رأی نمیدهی؟ گفتم آخر من بدبخت شناسنامه دارم که رأی بدهم؟ گفتم چرا نمک روی زخمم میپاشی؟ من اگر شناسنامه داشتم اول از همه پای صندوق بودم. حتی طلاقم ثبت نشده. شوهرم شیشهای بود، مجبور شدم جدا شوم.
باورکن بیشناسنامه بودن از مریضی و سرطان هم بدتر است. باعث شده ناراحتی اعصاب بگیرم آنقدر که هر جا میروم خجالت میکشم حتی یک دکتر ساده. دوست داشتم درس بخوانم، خیلی کارهای دیگر بکنم اما با کدام شناسنامه؟»
زهرا خیلی تلاش کرده شناسنامه بگیرد و بارها به ثبت احوال مراجعه کرده اما گفتهاند باید همه فامیل با مدارک شناسایی بیایند و تأییدش کنند ولی کسی حاضر نیست این کار را بکند چون فکر میکنند ممکن است برایشان دردسر شود. شاید آزمایش خونی هم در کار باشد اما همه اینها دردسر بزرگی است. زهرا مانده چه کند و حالا به من التماس میکند کمکش کنم. میگوید حرفهایم را به گوش همه برسان!
فاطمه در باقرآباد رودبار زندگی میکند. خودش شناسنامه دارد اما بچههایش نه. شوهرش که معتاد شد و رهایشان کرد، بچهها ماندند بیشناسنامه. حالا هم اصلاً الان نمیداند کجاست و چه میکند. فاطمه حتی دقیق نمیداند بچهها چند سالهاند: «میدانی بم کی زلزله آمد، پسر من هم همان موقع به دنیا آمد. مهتاب هم 13- 14 سالی باید داشته باشد. هر دو بیشناسنامهاند و بیسواد، حتی یک روز هم مدرسه نرفتهاند. بچههای فامیل را که میبینند خیلی غصه میخورند و با حسرت به دفتر و کتابشان خیره میشوند. کتابها را ورق میزنند و عکسها را تماشا میکنند.»
بارها پیش عموی بچهها رفته و خواسته کمکشان کند برای بچهها شناسنامه بگیرد اما گفته به او مربوط نیست:« اگر بچهها شناسنامه بگیرند، میتوانند مدرسه بروند، میتوانند دفترچه بیمه بگیرند و موقع مریضی دکتر بروند. این جوری یا مجبورند آنقدر در خانه بمانند تا خوب شوند یا مجبورند از دفترچه بیمه این و آن استفاده کنند.»
رقیه حاصل ازدواج مادری است ایرانی و پدری افغان. خودش هم با یک مرد افغان ازدواج کرده و در نتیجه نه خودش و نه بچههایش شناسنامه ندارند. شوهرش هم زندان است و حالا با بچهها ماندهاند سرگردان. شنیدهاند قانونی آمده که میتواند لااقل خودش شناسنامه بگیرد اما آنها مشکل دیگری هم دارند؛ در جنوب کرمان اتباع خارجی منع تردد دارند و آنها نمیتوانند به این راحتیها به مرکز استان بروند و برای شناسنامه گرفتن اقدام کنند. تنها برگه هویتی که رقیه در زندگیاش داشته یک برگه تردد موقت است که چند وقت پیش توانست دریافت کند که آن هم مدت زمان محدودی دارد و هر بار باید تمدید شود اما دو فرزندش همان را هم ندارند.
آن طور که میثم حاجینمکی، نماینده مؤسسه دارالاکرام استان کرمان میگوید مؤسسه دارالاکرام در این مناطق به بچهها برای ادامه تحصیل کمک میکند اما اغلب همین بیشناسنامه بودن راه کمک را هم میبندد.
حاجینمکی از درد بیشناسنامه بودن مددجوهایش میگوید و اینکه گاهی میماند چطور به نیازهایشان پاسخ دهد:« در هفت شهر و دهستان جنوب کرمان این مشکل بیداد میکند یعنی کهنوج، جیرفت، عنبرآباد، قلعه گنج، منوجان، فاریاب و رودبار. شغل اصلی بیشتر اهالی کشاورزی و دامداری است و منطقه وسعت و پراکندگی بالایی دارد. خیلی از مردم این مناطق میگویند تا قبل از یارانهها اصلاً نمیدانستند شناسنامه سودی هم دارد. یعنی شناسنامه را یک چیز بیمصرف تلقی میکردهاند. خشک شدن جازموریان هم مسأله را تشدید کرد. این روزها تا حد زیادی فهمیدهاند بدون شناسنامه و مدرک زندگی کردن چه مشکلاتی میتواند به وجود بیاورد.»
حاجینمکی میگوید: «بیشناسنامهها در این شهرها گروههای متفاوتی را تشکیل میدهند؛ آنهایی که مادر ایرانی و پدر افغان دارند، ایرانیهایی که شناسنامه ندارند و اینجا به آنها لب مرزی میگویند که بیشتر عشایرند...
کسانی که مادر ایرانی و پدر افغان دارند تا همین سال گذشته هیچ مدرک هویتی نداشتند و فقط مادرها شناسنامه داشتند و بقیه بیشناسنامه بودند. ما آنها را سوار اتوبوس کردیم و از اداره کل اتباع خارجی استان برایشان برگه هویتی گرفتیم؛ یک برگه تردد که در واقع برای این دویست نفر اولین برگه هویتی محسوب میشود. الان فقط با همین کد اتباع یا شماره ملی مدارس به بچهها کتاب میدهند و اگر کسی هیچکدام را نداشته باشد کاملاً از تحصیل باز میماند. بچهها قربانیان بیگناه این مسأله هستند.»
او امیدوار است با اجرایی شدن هرچه سریع تر قانون تابعیت فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، 50 خانواری که عضو مؤسسه آنها هستند بتوانند شناسنامه بگیرند. او همچنین از همه مسئولان و مؤسسههای غیردولتی فعال در این زمینه درخواست کمک میکند تا بتوانند درباره منع تردد همفکری کنند چون تا این موضوع حل نشود خیلیها نمیتوانند برای گرفتن شناسنامه یا هر برگه هویتی دیگری اقدام کنند.
قانون اعطای تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در مجلس شورای اسلامی تصویب شده و دولت نیز آن را به همه دستگاهها ابلاغ کرده و آییننامه اجراییاش بهزودی ابلاغ خواهد شد. تاکنون نیز چند نفری توانستهاند با همین قانون و با اخذ سند تابعیت از وزارت خارجه، تابعیت ایرانی بگیرند.
رقیه و فاطمه و زهرا و خیلیهای دیگر در انتظار گرفتن شناسنامه هستند هرچند اگر از این قانون و دیگر قوانین سر در نیاورند. اما آنها فکر میکنند حتماً میتوان راهی پیدا کرد. آنها فقط یک خواسته دارند و آن اینکه مثل بقیه به حساب بیایند و عضوی از جمعیت کشور شوند.
گزارش نویس
«پدر و مادرم فکر میکردند شناسنامه یک تکه کاغذ بیارزش است که به درد کسی نمیخورد. میدانی این روزها توی چشمهاشون نگاه میکنم و میگویم شما که میخواستید ما را بدبخت کنید، چرا ما را به دنیا آوردید؟» زهرا 27 ساله است و در روستای رستمآباد رودبار زندگی میکند؛ روستایی در جنوب کرمان.
در جنوب کرمان فقط زهرا، مادر و خواهر و برادرش نیستند که عمری است بیشناسنامه زندگی میکنند، خانوادههای دیگری هم هستند که وضعیت کاملاً مشابهی دارند مثل رقیه و بچههایش، مثل فاطمه و پسرش شادمهر و دخترش مهتاب. مثل خیلیهای دیگر. اینجا درد بیشناسنامه ماندن غصهای مشترک است. شناسنامه برای آنها یعنی یارانه، یعنی کارتملی، یعنی درس خواندن بچهها، یعنی استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی و خیلی چیزهای دیگر. وقتی شناسنامه نداری و جزو جمعیت کشور نیستی، هیچ جا به حساب نمیآیی، اصلاً نیستی که برایت فکری بکنند.
زهرا با اینکه هیچوقت درس نخوانده و به قول خودش نمیتواند یک شماره تلفن هم بگیرد اما خیلی خوب وضعیتش را شرح میدهد؛ اینکه نه ازدواجش ثبت شده، نه طلاقش. نامش را البته در شناسنامه بچههایش نوشتهاند و این تنها برگه هویتی است که ثابت میکند او وجود دارد:« پدر و مادرم از عشایر کوچنشین هستند و با اینکه حالا 40 سال است اینجا در رستمآباد رودبار زندگی میکنند اما هنوز شناسنامه نگرفتهاند. نمیدانی مادرم که مریض میشود چه مکافاتی داریم. همین بار آخر مریضیاش مجبور شدیم یکی از دو گوسفندمان را بفروشیم و خرجش کنیم چون هیچ بیمهای نداریم. اگر شناسنامه داشتیم ما هم بیمه سلامت میگرفتیم.»
یکی از حسرتهای زندگی او رأی دادن است. روزهای رأیگیری مینشیند و به صف رأیدهندگان خیره میشود و رؤیا میبافد، رؤیای روزی که بتواند به حساب بیاید و مثل بقیه رأی بدهد: «یک بار یکی گفت چرا تو رأی نمیدهی؟ گفتم آخر من بدبخت شناسنامه دارم که رأی بدهم؟ گفتم چرا نمک روی زخمم میپاشی؟ من اگر شناسنامه داشتم اول از همه پای صندوق بودم. حتی طلاقم ثبت نشده. شوهرم شیشهای بود، مجبور شدم جدا شوم.
باورکن بیشناسنامه بودن از مریضی و سرطان هم بدتر است. باعث شده ناراحتی اعصاب بگیرم آنقدر که هر جا میروم خجالت میکشم حتی یک دکتر ساده. دوست داشتم درس بخوانم، خیلی کارهای دیگر بکنم اما با کدام شناسنامه؟»
زهرا خیلی تلاش کرده شناسنامه بگیرد و بارها به ثبت احوال مراجعه کرده اما گفتهاند باید همه فامیل با مدارک شناسایی بیایند و تأییدش کنند ولی کسی حاضر نیست این کار را بکند چون فکر میکنند ممکن است برایشان دردسر شود. شاید آزمایش خونی هم در کار باشد اما همه اینها دردسر بزرگی است. زهرا مانده چه کند و حالا به من التماس میکند کمکش کنم. میگوید حرفهایم را به گوش همه برسان!
فاطمه در باقرآباد رودبار زندگی میکند. خودش شناسنامه دارد اما بچههایش نه. شوهرش که معتاد شد و رهایشان کرد، بچهها ماندند بیشناسنامه. حالا هم اصلاً الان نمیداند کجاست و چه میکند. فاطمه حتی دقیق نمیداند بچهها چند سالهاند: «میدانی بم کی زلزله آمد، پسر من هم همان موقع به دنیا آمد. مهتاب هم 13- 14 سالی باید داشته باشد. هر دو بیشناسنامهاند و بیسواد، حتی یک روز هم مدرسه نرفتهاند. بچههای فامیل را که میبینند خیلی غصه میخورند و با حسرت به دفتر و کتابشان خیره میشوند. کتابها را ورق میزنند و عکسها را تماشا میکنند.»
بارها پیش عموی بچهها رفته و خواسته کمکشان کند برای بچهها شناسنامه بگیرد اما گفته به او مربوط نیست:« اگر بچهها شناسنامه بگیرند، میتوانند مدرسه بروند، میتوانند دفترچه بیمه بگیرند و موقع مریضی دکتر بروند. این جوری یا مجبورند آنقدر در خانه بمانند تا خوب شوند یا مجبورند از دفترچه بیمه این و آن استفاده کنند.»
رقیه حاصل ازدواج مادری است ایرانی و پدری افغان. خودش هم با یک مرد افغان ازدواج کرده و در نتیجه نه خودش و نه بچههایش شناسنامه ندارند. شوهرش هم زندان است و حالا با بچهها ماندهاند سرگردان. شنیدهاند قانونی آمده که میتواند لااقل خودش شناسنامه بگیرد اما آنها مشکل دیگری هم دارند؛ در جنوب کرمان اتباع خارجی منع تردد دارند و آنها نمیتوانند به این راحتیها به مرکز استان بروند و برای شناسنامه گرفتن اقدام کنند. تنها برگه هویتی که رقیه در زندگیاش داشته یک برگه تردد موقت است که چند وقت پیش توانست دریافت کند که آن هم مدت زمان محدودی دارد و هر بار باید تمدید شود اما دو فرزندش همان را هم ندارند.
آن طور که میثم حاجینمکی، نماینده مؤسسه دارالاکرام استان کرمان میگوید مؤسسه دارالاکرام در این مناطق به بچهها برای ادامه تحصیل کمک میکند اما اغلب همین بیشناسنامه بودن راه کمک را هم میبندد.
حاجینمکی از درد بیشناسنامه بودن مددجوهایش میگوید و اینکه گاهی میماند چطور به نیازهایشان پاسخ دهد:« در هفت شهر و دهستان جنوب کرمان این مشکل بیداد میکند یعنی کهنوج، جیرفت، عنبرآباد، قلعه گنج، منوجان، فاریاب و رودبار. شغل اصلی بیشتر اهالی کشاورزی و دامداری است و منطقه وسعت و پراکندگی بالایی دارد. خیلی از مردم این مناطق میگویند تا قبل از یارانهها اصلاً نمیدانستند شناسنامه سودی هم دارد. یعنی شناسنامه را یک چیز بیمصرف تلقی میکردهاند. خشک شدن جازموریان هم مسأله را تشدید کرد. این روزها تا حد زیادی فهمیدهاند بدون شناسنامه و مدرک زندگی کردن چه مشکلاتی میتواند به وجود بیاورد.»
حاجینمکی میگوید: «بیشناسنامهها در این شهرها گروههای متفاوتی را تشکیل میدهند؛ آنهایی که مادر ایرانی و پدر افغان دارند، ایرانیهایی که شناسنامه ندارند و اینجا به آنها لب مرزی میگویند که بیشتر عشایرند...
کسانی که مادر ایرانی و پدر افغان دارند تا همین سال گذشته هیچ مدرک هویتی نداشتند و فقط مادرها شناسنامه داشتند و بقیه بیشناسنامه بودند. ما آنها را سوار اتوبوس کردیم و از اداره کل اتباع خارجی استان برایشان برگه هویتی گرفتیم؛ یک برگه تردد که در واقع برای این دویست نفر اولین برگه هویتی محسوب میشود. الان فقط با همین کد اتباع یا شماره ملی مدارس به بچهها کتاب میدهند و اگر کسی هیچکدام را نداشته باشد کاملاً از تحصیل باز میماند. بچهها قربانیان بیگناه این مسأله هستند.»
او امیدوار است با اجرایی شدن هرچه سریع تر قانون تابعیت فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، 50 خانواری که عضو مؤسسه آنها هستند بتوانند شناسنامه بگیرند. او همچنین از همه مسئولان و مؤسسههای غیردولتی فعال در این زمینه درخواست کمک میکند تا بتوانند درباره منع تردد همفکری کنند چون تا این موضوع حل نشود خیلیها نمیتوانند برای گرفتن شناسنامه یا هر برگه هویتی دیگری اقدام کنند.
قانون اعطای تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در مجلس شورای اسلامی تصویب شده و دولت نیز آن را به همه دستگاهها ابلاغ کرده و آییننامه اجراییاش بهزودی ابلاغ خواهد شد. تاکنون نیز چند نفری توانستهاند با همین قانون و با اخذ سند تابعیت از وزارت خارجه، تابعیت ایرانی بگیرند.
رقیه و فاطمه و زهرا و خیلیهای دیگر در انتظار گرفتن شناسنامه هستند هرچند اگر از این قانون و دیگر قوانین سر در نیاورند. اما آنها فکر میکنند حتماً میتوان راهی پیدا کرد. آنها فقط یک خواسته دارند و آن اینکه مثل بقیه به حساب بیایند و عضوی از جمعیت کشور شوند.
سخنگوی دولت اعلام کرد
آمادگی ایران برای تبادل زندانی با امریکا
گروه سیاسی / روزنامه امریکایی نیویورک تایمز چند روز پیش در گزارشی مدعی شد که واشنگتن و تهران برای تبادل یک کهنه سرباز نیروی دریایی امریکا با یک پزشک ایرانی- امریکایی در حال مذاکره هستند. در واکنش به انتشار این گزارش علی ربیعی، سخنگوی دولت رسماً اعلام کرد که ایران برای تبادل همه زندانیان ایرانی و امریکایی آمادگی دارد و نیازی به میانجیگری در این رابطه نیست. البته ربیعی این را هم گفت که طرف امریکایی هنوز در این خصوص اعلام نظر نکرده است.
علی ربیعی در گفتوگو با خبرآنلاین در توضیح این مسأله گفت: ما از مدتها پیش اعلام کردیم که برای تبادل همه زندانیان ایرانی و امریکایی آمادگی داریم و وزیر خارجه کشورمان این موضوع را به صراحت اعلام کرد. ما اعلام کردیم که بدون هیچ پیششرطی آمادگی تبادل برای همه زندانیان و گفتوگو برای این آزادی وجود دارد اما امریکا است که تاکنون از پاسخ خودداری کرده و امیدواریم که در شرایط شیوع بیماری کووید ۱۹ که جان شهروندان ایرانی را در زندانهای امریکا تهدید میکند، دولت امریکا سرانجام مراقبت از جان انسانها را به سیاست ترجیح دهد و به این مسیر برگردد. ربیعی این را هم گفت که به نظر ما میآید امریکا نسبت به گذشته آمادگی بیشتری برای خاتمه دادن به این وضعیت دارد. به همین دلیل اکنون قضاوت نهایی را نمیکنیم و به مشاهده پیشرفت محسوسی که در جریان امور باشد موکول میکنیم. او در پاسخ به این پرسش که آیا کشوری به عنوان میانجی برای گفت وگو در این خصوص مأمور شده یا خیر، گفت: دولت امریکا از آمادگی ما مطلع شده و ما فکر میکنیم نیازی به قراردادن میانجی نیست. با این حال در صورت موافقت طرف امریکایی، دفتر حفاظت از منافع ایران نقطه نظرات ما را درباره جزئیات، شامل نحوه و زمان انجام این مبادله به واشنگتن اعلام خواهد کرد. سخنگوی دولت یادآور شد: ما اعلام کردیم که آمادگی بحث کردن پیرامون آزاد کردن همه زندانیان را داریم، این طرف امریکایی است که باید در این زمینه اعلام نظر کند و شواهدی درباره تغییر دیدگاه آنها وجود دارد.
تبادل برجامی
در سالهای اخیر، مهمترین تبادل زندانی بین ایران و امریکا در دوران تصویب برجام انجام شد که به سال 94 باز میگردد و طی آن جیسون رضاییان تبعه ایرانی- امریکایی و مدیر دفتر روزنامه واشنگتن پست در تهران به همراه سه امریکایی دیگر در چارچوب تبادل زندانیان آزاد شد. روز شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴، همزمان با حضور وزرای خارجه ایران و امریکا در وین به منظور قرائت بیانیه اجرایی شدن برجام، دادستان تهران اعلام کرد که در راستای مصوبات شورای عالی امنیت ملی ایران و مصالح کلی نظام، چهار زندانی ایرانی دوتابعیتی در چارچوب مبادله زندانیان آزاد شدند. اسامی چهار زندانی ایرانی-امریکایی آزاد شده عبارت بود از سعید عابدینی، امیرمیرزایی حکمتی، جیسون رضاییان و نصرتالله خسروی. این افراد در برابر آزادی 21 تاجر ایرانی مبادله شدند. که از این میان هفت ایرانی متهم به نقض تحریمها از زندانهای امریکا آزاد شدند: نادر مدانلو، بهرام مکانیک، خسرو افقهی، آرش قهرمان، تورج فریدی، نیما گلستانه، علی صابونچی و نام 14 ایرانی دیگر هم از سوی امریکا از فهرست تحت تعقیب اینترپل خارج شدند: سعید جمیلی، جلال سلامی، متین صادقی، علیرضا معظمی گودرزی، محمد عباس محمدی، کوروش طاهرخانی، سجاد فرهادی، سید احمد ابطحی، غلامرضا محمودی، حمید عرب نژاد، علی معطر، محمدعلی شعرباف، امین روان و بهروز دولتزاده.
تنها یک تبادل در دوره ترامپ
نگار قدس کنی شهروند ایرانی زندانی در امریکا اگرچه با گذراندن 27 ماه حکم حبس خود در مهرماه 98 آزاد شد اما اولین تبادل زندانی بین 2 کشور در دوره ترامپ 16 آذرماه 98 اتفاق افتاد. با تلاشها و پیگیریهای وزارت امورخارجه و همکاری نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ایران و در یک فرآیند دیپلماتیک با همکاری دولت سوئیس، دکتر مسعود سلیمانی استاد دانشگاههای ایران که به اتهام واهی دور زدن تحریمهای غیرقانونی امریکا بازداشت و بیش از یک سال در امریکا زندانی بود آزاد شد. در برابر این تصمیم همچنین با تصویب شورای عالی امنیت ملی و همکاری و موافقت نهادهای قضایی و امنیتی «ژائو ونگ» شهروند امریکایی که به جرم جاسوسی در حال گذراندن دوران محکومیت خود در ایران بود با رأفت اسلامی آزاد و تحویل مقامات سوئیسی برای بازگشت به امریکا شد.
در این فاصله اما یک آزادی دیگر هم از سوی ایران انجام شد که مستقیماً عنوانی برای مبادله در خصوص آن به کار برده نشد. نزار زاکا شهروند لبنانی که اقامت امریکا را دارد و به اتهام جاسوسی برای کشورهای خارجی بازداشت شده بود، خرداد پارسال آزاد شد.
بدون نیاز به میانجی
علی ربیعی در گفت وگوی دیروز خود از عدم نیاز به میانجیگری در این خصوص هم گفت. اتفاقی که در دهه گذشته چند باری رخ داد و زندانیانی با میانجیگری کشور عمان مبادله شدند. رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی-امریکایی که در سال ۱۳۸۸ به اتهام جاسوسی برای دولت امریکا به تحمل ۸ سال زندان محکوم شده بود، با میانجیگری عمان آزاد شد. آزادی سه جوان امریکایی متهم به جاسوسی از زندان اوین در دو تابستان متوالی سالهای ۱۳۸۹ و۱۳۹۰ از دیگر مواردی بود که در نتیجه دیپلماسی میانجیگرایانه عمان در این مسیر روی داد. اما بعد از ماجرای آزادسازی این سه جوان امریکایی بود که حسین نوشآبادی، سفیر وقت ایران در عمان ابراز امیدواری کرد که نقش واسطهگری عمان به آزادی ایرانیان زندانی در امریکا نیز بینجامد. او به طور مشخص از شهرزاد میرقلی خان نام برد که از سال ۱۳۸۶به اتهام دست داشتن در صدور غیرقانونی تجهیزات نظامی به ایران زندانی بود. یک سال بعد از آزادی سه زندانی امریکایی از ایران شهرزاد میرقلی خان در سال ۱۳۹۱ بعد از پنج سال حبس در امریکا به ایران بازگشت.
با پیشنهاد وزیر فرهنگ و موافقت معاون اول رئیس جمهوری مطرح شد
معافیت 35هزار هنرمند از پرداخت 3 ماهه بیمه فصل بهار
مریم سادات گوشه
خبرنگار
روز شنبه سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر ازمعافیت پرداخت حق بیمه 35 هزار هنرمند در سه ماهه نخست سال جاری داد. او که این پیشنهاد را در جلسه ای به اسحاق جهانگیری معاون اول ریاست جمهوری داده بود با موافقت جهانگیری مواجه شد. این جلسه با درخواست هیأت مدیره صندوق هنر روز شنبه و با حضوراسحاق جهانگیری معاون اول ریاست جمهوری، سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونان و رؤسای صنوف، سید حسین سیدزاده مدیرعامل صندوق هنرو نیز با حضور سید حمید پورمحمدی معاون امور اقتصادی و هماهنگی سازمان برنامه و بودجه و مصطفی سالاری مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی، در ساختمان نهاد ریاست جمهوری برگزار شد . سید حسین سیدزاده مدیر عامل صندوق هنر مبلغ اعتبار تخصیص یافته به این بخشودگی را ۳۵۰ میلیارد ریال اعلام کرده و گفته است که این اقدام از این ماه (اردیبهشت) آغاز می شود و نیازی به مراجعه حضوری هنرمندان نیست و صندوق اعتباری هنر تمامی اقدامات و مراحل این کار را انجام می دهد. اواخر فروردین ماه سال جاری روزهای پرکاری برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. چرا که وزارتخانه مذکور خسارت های وارده شده به اهالی فرهنگ وهنر را بررسی و طی نامه های جداگانه ای از سوی وزیر فرهنگ به معاون اول و رئیس دفتر رئیس جمهوری، رئیس سازمان برنامه و بودجه و معاون اقتصادی رئیس جمهوری اعلام شده بود. با این کار مشخص شد که بیش از ۹۷۶ میلیارد تومان به بخش فرهنگ، هنر، نشر، تئاتر، موسیقی، تجسمی، سینما، رسانه، آموزشگاهها، مؤسسات، کانونها و مشاغل مرتبط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور خسارت وارد شده است. برای همین صالحی خواستار مساعدت های هر چه سریعتر دولت به مشاغل آسیبپذیر فرهنگ، هنر و رسانه کشور شد. گفتنی است این برآورد تا تاریخ ۲۴ فروردین ماه بوده است.
پرداخت بیمه تأمین اجتماعی 35 هزار هنرمند اتفاق خوبی بود
لادن حیدری معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در این جلسه حضور داشته است در مورد روند این کار به «ایران» می گوید:« پیشنهاد معافیت پرداخت حق بیمه هنرمندان از ابتدای سال جاری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد. با توجه به اینکه حق بیمه از طرف صندوق هنر به بیمه شوندگان پرداخت میشود و وزیر فرهنگ هم رئیس این صندوق هستند ایشان با سازمان برنامه و بودجه مکاتبه کردند تا اینکه روز شنبه در جلسه ای که با دکتر جهانگیری داشتند پیشنهاد دادند که 35 هزار هنرمند از پرداخت حق بیمه خود در سه ماهه نخست سال جاری معاف شوند و این پیشنهاد خوشبختانه از سوی معاون اول ریاست جمهوری پذیرفته شد و ان شاءالله که این اتفاق خوب برای هنرمندان بزودی بیفتد.» پیشتر وزیر ارشاد در مورد مشکلات و بیکاری هنرمندان در ایام قرنطینه که تمام مؤسسات فرهنگی هنری تعطیل شدند، گفته بود : «بیکاری درد قدیمی اهالی فرهنگ و هنر است، زیرا بیشتر آنها شغل ثابت ندارند و شغلهایشان فصلی و کوتاه مدت است. کرونا هم باعث تشدید این مشکل قدیمی شد و گروههای تئاتر، موسیقی، سینما و... که در ایام عید استقبال خوبی را شاهد بودند به طور کامل بیکار شوند.» برای همین وزیر فرهنگ قول مساعد به هنرمندان داد تا به صورت همه جانبه از آنان حمایت کند.
از همان اول به هنرمندان اعلام کردیم حق بیمه نپردازند
اکنون که این اتفاق افتاده است سیدزاده مدیرعامل صندوق هنر از تلاشهایشان برای محقق شدن این امر میگوید:«صندوق هنر ضمن حمایت از هنرمندان در همان روزهای کاری بعد از تعطیلات عید تصمیم گرفت سهم بیمه هنرمندان از فروردین ماه تا پایان خردادماه را به عهده بگیرد.برای همین به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد دادیم و ایشان هم پذیرفتند. بنابر این آن را به ستاد ملی کرونا و سازمان برنامه و بودجه اعلام کردیم و دکتر محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه دستور داد که تأمین هزینهها انجام شود. مطابق این دستور سازمان تأمین اجتماعی موظف شد که تا آخر خردادماه بیمه هنرمندان را ادامه دهد.» سیدزاده در ادامه با اشاره به جلسه روز شنبه تصریح کرد:«خوشبختانه به درخواست صندوق هنر در جلسهای که روز شنبه در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد تأمین اعتبار هنرمندان قطعی شد و این مسأله مؤثرترین کمکی بود که ما در این شرایط توانستیم انجام دهیم.» مدیرعامل صندوق هنر درخصوص کسانی که حق بیمه شان را پرداخت کردهاند، تأکید کرد:« ما از ابتدا به همه اعضا اعلام کردیم که حق بیمهشان را پرداخت نکنند. بعضیها کمتر باور کردند یا غفلت کردند یا شاید هم نشنیدند. ما اکنون نسبت به این افراد که تعدادشان خیلی هم کم است، مسئولیتی نداریم . البته هنوز تعداد آنها را به صورت مشخص نمیدانیم و باید برآورد کنیم.» او در ادامه از این هنرمندان خواست:«خویشتنداری کنند و مدام با صندوق هنر تماس نگیرند چرا که گزارش سیستم سازمان تأمین اجتماعی زمانبر است تا در آینده بتوانیم در این خصوص اقدام کنیم.»
تلاش ارشاد برای رفع مشکلات همچنان ادامه دارد
محسن جوادی
معاون فرهنگی وزیر فرهنگ
به دنبال درخواست اهالی فرهنگ و هنر و از سویی تلاش مستمر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیگیری مشکلاتی که گریبان فعالان بخش های مختلف فرهنگ را گرفته طی جلسه ای که با ریاست معاون اول رئیس جمهوری برگزار شد، 35 هزار هنرمند از پرداخت حق بیمه خود در سه ماه نخست سال معاف شدند؛ اتفاقی که به پیشنهاد شخص وزیر ارشاد محقق شد. با توجه به خسارت مالی بسیاری که متوجه بخش های مختلف فرهنگ و هنرمان شده این تصمیم اتفاق خوبی است. با وجود آن که این معافیت گام نخست در کمک به رفع بخشی از مشکلات به شمار می آید اما هنوز با سطح مطلوب خود ما هم فاصله دارد. یکی از مهم ترین دغدغه های وزیر فرهنگ طی این چند ماه کمک به یافتن راهکارهایی برای بهبود شرایط فعلی بوده، هر چند که بخشی از این مشکلات ریشه ای فراتر از حتی بحث بیماری کرونا دارد و به نوعی تاریخی است. با این حال به همراه وزیر فرهنگ و دیگر دوستان به دنبال به کار بستن راهکارهایی برای حل دیگر مشکلات هم هستیم؛ تردیدی نیست که معاف شدن هنرمندان از پرداخت حق بیمه در این سه ماه اتفاق مثبتی است اما برای کمک به حفظ حیات فعالیت بخش های مختلف فرهنگ و هنرمان به گام های دیگری هم نیاز است. اگر به طور خاص قرار باشد به اتفاقات حمایتی حوزه کتاب اشاره کنم برپایی بهارانه کتاب و کمک به حفظ یارانه آن اقدام دیگری است که در همین راستا انجام شده است. برنامه های دیگری هم در دست اجرا داریم که بگذارید بعد از تصمیم قطعی درباره آنها سخن بگوییم.
دولت به کمک اهالی هنر میآید
قادر آشنا
مدیرکل هنرهای نمایشی
ما در اداره کل هنرهای نمایشی کمیتهای برای رصد وضعیت گروههای نمایشی داریم که در تهران و شهرستانها به دلیل بروز و شیوع ویروس کرونا آسیب دیدهاند. جمعبندی ما تقریباً در تهران به پایان رسیده اما به هر صورت این میزان، به دلیل خوداظهاری که اهالی نمایش، در سایت ایران تئاتر، مبنی بر ضرر و زیان حاصل از تعطیلی یا توقف اجراهایشان انجام دادهاند، در حال تکمیل شدن است. با این حال تقریباً تا امروز حدود
202 نمایش رصد شدهاند که مجوز اجرا داشتند اما اجرایشان به دلیل پروتکلهای بهداشتی روی صحنه نرفت یا گروههایی که در حال اجرا کارشان متوقف شد. 24 سالن خصوصی را هم در تهران شناسایی کردیم که بابت تعطیلی متضرر شدهاند و قرار است بعد از نتیجهگیری نهایی مراتب در شورای ارزشیابی و نظارت بررسی شود تا ببینیم در نهایت دولت چه بودجهای برای تأمین این ضرر و زیانهای حاصله در اختیار ما قرار خواهد داد. از طرفی دیگر ما در حال بررسی و کارشناسی شبکه مجازی نمایش هستیم و جلسههای مختلفی را با اهالی این حوزه برگزار کرده و میکنیم تا از راهنمایی و فکر آنها استفاده کنیم و حتماً در اولین فرصتی که به خروجی مناسب و اجرایی دست پیدا کنیم جزئیات آن را رسانهای خواهیم کرد. بیشک پرداختن و ورود به این حوزه با توجه به زیرساختهای الزامی و استاندارد، نیاز به کار کارشناسی دارد و نمیتوان بی تحقیق و مطالعه و بررسی آن را عملی و اجرایی کرد.
جبران صدمات وارد شده
هادی مظفری
مدیر کل دفتر هنرهای تجسمی
با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی برنامههای فرهنگی وهنری، رشته هنرهای تجسمی هم به تبع سایر رشتههای هنری و مشاغلی که در این دوران آسیب و خسارت دیدند دچار خسارت شد و بخشی از مجموعه 35 هزار هنرمندی است که شامل بیمههای تکمیلی و جبران خسارت میشوند. از ابتدای کار و این اتفاقات ما بر این نظر بودیم بین خسارات و عدمالنفع در هنرهای تجسمی تفاوت قائل شویم و در این مورد به افرادی پرداخته شود که در این دوره دچار خسارت شدند یعنی از اموال و داراییهای این افراد کسر شده اما عدمالنفع به این معنا است که بر داراییهایی آنها افزوده نشده است و تفکیک این دو بخش به ما کمک کرد بتوانیم آمار دقیقتری بهدست آوریم و در اختیار دولت محترم قرار بدهیم. بهعنوان مثال یک گالری استیجاری طی ماه علاوه بر پرداخت اجاره بها و دستمزد افرادی که درآنجا مشغول بهکار هستند میبایست هزینههای جاری هم پرداخت کند آن هم دردوره زمانی که هیچ نمایشگاهی برگزار نشده و در دوران خسران یعنی اسفند، فروردین و اردیبهشت ماه مشمول این خسارت شده است. از سوی دیگر ممکن است رویدادی در آینده برگزار شود و منفعت بیشتری را بین اهالی این هنر تولید و توزیع کند که بهخاطر شیوع این بیماری برگزاری این رویداد اتفاق نیفتاده و بر دارایی و درآمد فرد اضافه نشده است. بنابراین باید بین این دو حوزه تفکیک قائل شویم و در جبران این خسارتها ابتدا بخش اول مدنظر قرار گرفت و در ادامه سایر موارد که عدمالنفع هستند. نکته دیگر اینکه درآمد هنرمندان پایدار و ثابت نیست و مانند یک کارمند یا کارگر حقوق ماهانه ندارد. ممکن است هنرمندی در طول سال خلق اثربسیاری داشته باشد اما طی این مدت زمان تنها دو تابلوی او به فروش برسد و او ناگزیر است که کل سال را بر مبنای همان دو اثرش تقسیم کند یا با بررسی زندگی یک مجسمه سازخواهید دید طی سال بیش از یک یا دو سفارش کار ندارد و بقیه سال از این محل درآمدی کسب نمیکند. ما در برآورد این خسارتها و عدمالنفع هنرمندان باید این موضوعات را مدنظر قرار بدهیم. امیدواریم با فروکش کردن این بیماری در سراسرکشور بتوانیم در نیمه دوم سال و البته منوط به مهیا شدن شرایط مناسب، فضای عرضه آثار هنری را بزرگتر و بهتر از گذشته فراهم کنیم و درحال برنامهریزی هستیم با برگزاری نمایشگاه بخشی از این خسارتها را به بازارها و فضاهای جدیدی که انشاءالله به وجود خواهد آمد بازگردانیم و تلاش میکنیم بستر آن را فراهم کنیم تا این صدمات جبران شود.
پیگیر مشکلات هنرمندان هستیم
حمیدرضا نوربخش
مدیرعامل خانه موسیقی
شیوع بیماری کووید 19 که از اسفندماه سال گذشته دنیا را هم درگیرخود کرده است، علاوه بر صدمات روحی و جسمی، موجب شده بسیاری از مشاغل کشورمان دچار آسیب جدی شوند و خسارات مالی بسیاری برجای گذاشته است که البته بیتأثیر در حوزه فرهنگ و هنر و بویژه موسیقی نبوده است.
این درحالی است که بدنه موسیقی به لحاظ بنیه اقتصادی بسیار ضعیف است و اساساً سفره هنر بخصوص موسیقی چندان گسترده نیست و بسیار کوچک است. به طور مثال در بخش آموزش موسیقی یا در بخش موسیقی نواحی و مناطق مختلف کشور این موضوع محسوستر است.
به همین سبب صنف موسیقی از اسفندماه پیگیر مشکلات هنرمندان بوده و طی جلسات و همفکریهایی که با نهادهای مختلف و صندوق اعتباری هنر و دوستان هیأت مدیره این صندوق برگزار شد و همچنین درخواستهایی که از شخص وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادها و سازمانها، چون سازمان برنامه و بودجه جناب دکتر نوبخت و همچنین شخص آقای رئیس جمهوری و معاون اول ایشان آقای جهانگیری نامهنگاری و پیگیریهایی انجام گرفت و این درخواستها و برآورد خسارات ازسوی جناب دکتر صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به هیأت دولت ارائه گردید که خوشبختانه از این مکاتبات و پیگیریها نتیجه خوبی حاصل شد.
اولین موضوعی که در این جلسات مورد بحث قرار گرفت که میتواند مسکنی آرامبخش برای اهالی هنر و موسیقی باشد، پرداخت بیمه هنرمندان بود که عدد قابل توجهی هم هست و این موضوع کمک مالی بسیاری برای هنرمندان خواهد بود که البته پیگیریهای آن پیش از سال نو مطرح و انجام شده بود خوشبختانه با دستور آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری این مبلغ تأمین و محقق شد و جای خوشحالی است و انشاءالله بعد از این سه ماه پیگیر موضوعات دیگر حوزه موسیقی هستیم، بویژه بحث بیمه بیکاری هنرمندان که جلسات آن در حال برگزای است که امیدواریم این موضوعات هم محقق شود و بتوانیم که به شکلهای دیگر کمکهایی به این حوزه داشته باشیم.
کارشناسان در پاسخ به «ایران»مطرح کردند
راهکارهایی برای نجات صنعت خودرو از چاله اقتصاد
اتمام حجت وزیر صنعت با خودروسازان
سپیده پیری
خبرنگار
صنعتی که هم مظلوم است و هم ظالم.ظالم از نگاه مصرف کنندهای که 90 میلیون اش به اندازه پراید افت کرده و مظلوم در جایگاه صنعتی که زورش به تحریمها نرسیده و تولیدش از700 هزار خودرو به 400 هزار رسیده، درآمد قابل توجهی را از دست داده، زیان دیده اما هزینههای نیروی انسانیاش همچون گذشته است. فراز و فرود این صنعت بسیار بوده و هراز چند گاهی چنان شتاب میگیرد که پراید هم هوس سبقت میکند. از گذشته تاکنون چالشهایی بر سر راه این صنعت بوده که به مثابه چالههایی است که چرخهای خودرو سازی ایران در آن فرو میرود، از انحصار و قیمت گذاری دستوری گرفته تا تحریم و کرونا اکنون هم که پراید به پایان خط رسیده و خط تولیدش دارد در یک اوج میلیونی متوقف میشود از کارشناسان درباره چگونگی سیاستگذاری اقتصادی با هدف ساماندهی این صنعت پرسیدیم که در ادامه میخوانید.
گرهگشایی به دست بازار آزاد
ابوالفضل روغنی گلپایگانی
رئیس کمیسیون اتاق ایران و مشاور اتاق ایران
هر آنچه را که در اقتصاد خودکنترلی نامیده میشود، موجبات سوبسید و رانت را فراهم میکند. هنگامی که ارز 4 هزار و 200 تومانی تخصیص داده میشود و بر اساس آن قیمتگذاری اتفاق میافتد، باید منتظر این گونه بحثها و افزایش قیمتهای ناگهانی باشیم. زمانی در اقتصاد کنترل بهتر و مناسب نمایان میشود که عرضه و تقاضا متعادل باشد. یعنی یک اقتصاد شفاف و رقابتی را ایجاد کنیم. اینکه خودرو ثبتنامی میشود طبیعی است مردم مراجعه کنند، استقبال کنند و قیمتها هم بالا رود درنتیجه این بحثها چه بخواهیم و چه نخواهیم هم در این گونه شرایط به وجود میآید. سؤالی که مطرح میشود، این است چه باید کرد تا صنعت خودرو از این حواشی در امان بماند. پاسخ در اقتصاد آزاد جریان دارد و اینکه حمایت بیجا و بیمورد از یک کالا صورت نگیرد. همگی طرفدار تولید داخل هستیم اما متأسفانه همه نوع حمایتی از ارائه تعرفه و امکانات از خودروی داخلی شده اما از سوی دیگر جلوی واردات گرفته شده است. خودروساز داخلی هر نوع روشی را برای تولید و قیمتگذاری انتخاب میکند. راه آن اقتصاد بازار آزاد است که بتوانیم آن را کنترل و مدیریت کنیم در غیر این صورت رانت به وجود میآید و در نهایت هیچ اقدام مؤثری صورت نمیگیرد. بارها خودروسازها تقصیر نوسانها را متوجه مدیران کردهاند در حالی که این گونه نیست و نمیتوان گفت صرفاً مدیران مقصر هستند. مردم هم تقصیر دارند؛ نباید با آگاهی از کیفیت پراید تقاضا برای آن را بالا ببرند. به نظر میرسد مقصر اصلی مکانیزم بازار است. نقدینگی در اختیار مردم است و این نقدینگی به هر سمتی حرکت کند باعث ایجاد رانت میشود. اساساً حق مردم ایران این نیست که خودروی بیکیفیتی به نام پراید را با چنین قیمتی دریافت کنند. خلاف نگفتهایم اگر بگوییم خودروسازها چون در آخر تولید پراید هستند، میخواهند سود بزرگ داشته باشند. این کار شایسته نیست و عمر خودروی پراید تمام شده است.
آفتی به نام قیمتگذاری دستوری
آرش محبینژاد
دبیر انجمن صنایع همگن قطعهسازان کشور
در شرایط به وجود آمده هم مصرف کننده و هم تولید کننده آسیب میبیند. دلیل آن این است که قیمتهای کارخانه به صورت دستوری معین میشود. قطعه سازها به دلیل اینکه خودروسازان قیمت قطعات را واقعی اعلام نمیکنند و اگر بخواهند کیفیت قطعات را بالا ببرند، ضرر و زیان سنگینی متحمل میشوند، قطعهسازها هم به این دلیل که زیانشان جبران شود، دست در کیفیت میبرند و در نهایت خودروی بیکیفیتی تولید میشود. از طرف دیگر قیمتگذاری بازار تابع قیمت گذاری مسئولین و سیاستگذارها نیست و بازار راه خود را میرود و تابع عرضه و تقاضا است. از سوی دیگر به دلیل بازار دلالگری و خرید با قیمت ناچیز از کارخانه و اختلاف 80 درصدی با قیمت بازار سود هنگفتی متوجه کسانی میشود که خودرو را از کارخانه خریداری کردهاند، بنابراین مصرف کننده و تولید کننده ضرر میکنند. قیمتهایی که در حال حاضر در بازار وجود دارد، قیمت خودروساز نیست و مردم از چشم قطعهساز و خودروسازها نبینند در حالی که این قیمت حاشیه بازار است و دلیل عمده آن تحریم داخلی و خارجی است. تحریم داخلی شامل این قیمت گذاری دستوری است. بخش خصوصی توان مقابله با این تهدیدها و مشکلات را دارد و قدرت مانور و توانایی مدیریت شرایط خاص از بخش دولتی قویتر است چون تابع دستورالعملهای بخش دولتی نیست و برای بقا مجبور است راهحل پیدا کند. اگر ما به فکر تولیدکننده و مصرف کننده هستیم، این روش به جیب واسطهها میرود و مردم و خودروساز هیچ منفعتی نمیبرند. حال راهکار ارائه شده این است که در گام نخست شیوه قیمتگذاری اصلاح شود و سیاستهای حمایت از تولید داخلی آنچنان که مسئولین میگویند و با هم همنظر هستند میتواند نتیجه مطلوبی داشته باشد و کسی که جلوی تولید را نمیگیرد و تولیدکنندهها هم در این راستا همت کردهاند اما در نهایت آنچه اتفاق میافتد به ضرر مردمی است که خریدار هستند. باید پروژهای تعریف شود که اشکال کار کجاست و مقصر کیست. در سال جهش تولید صرفنظر از دو غول کرونا و تحریم تولیدکنندهها با سه مشکل اساسی دست و پنجه نرم میکنند. یکی از آنها بحث قیمتگذاری دستوری است و دیگری نقدینگی است. ما برآورد کردهایم که اگر صنعت قطعهسازی بخواهد جهش تولید را محقق کند، 20 هزار میلیارد تومان کسری نقدینگی سرمایه در گردش دارد و بحث سوم تأمین مواد اولیه و ارز است. مواد اولیه داخلی با مشکل روبهرو است و ترجیح شرکتها به خام فروشی است و مواد خامی مانند آهن، مس، آلومینیوم و مواد پتروشیمی صادرات آن برای تولیدکننده بیشتر جذابیت دارد و از طرف دیگر بانک مرکزی بسیار آرام به صنعت خودروسازی ارز اختصاص داده است. اگر این طور باشد نباید منتظر جهش تولید باشیم. اظهارنظر وزارت صنایع نشان میدهد که عزم جزم است برای اینکه بازار سروسامان پیدا کند. در پایان مجدد تأکید میکنم ما معتقد به قیمتگذاری دستوری نیستیم.
فروش خودرو در حاشیه بازار
احمد نعمتبخش
دبیر انجمن خودروسازان ایران
در حال حاضر وضعیت نابهنجاری در صنعت خودرو ایجاد شده است. بیش از 2400 هزار میلیارد تومان پول سرگردان در بازار وجود دارد پس هنگامی که اختلاف قیمت بازار و کارخانه در خودروهای ارزان قیمتی مانند پراید 30 میلیون تومان است و خودروسازها هم پیشفروش میکنند، طبیعی است که این حجم از نقدینگی به سمت بازار خودرو هجوم میآورند. این یعنی هنگامی که دو نرخ در بازار وجود دارد، زمینه فساد و رانت هم به وجود میآید. ما شرکت بازرسی داریم که خدمات پس از فروش خودروها را رصد میکند یعنی سه ماه پس از فروش خودرو به خریدار زنگ میزنند که آیا در زمان گارانتی از خدمات پس از فروش راضی بودهاید. در پاسخ به این سؤال حدود 70 و 80 درصد میگویند که ما خودرو را فروختهایم یعنی وقتی سایتها برای فروش باز میشود، 70 یا 80 درصد مردم پولهای سرگردانی دارند که میخواهند به قیمت گرانتر در بازار بفروشند. ما این مشکل را در ارتباط با تولید پیکان در زمان دولت سازندگی هم داشتهایم. در آن زمان شورای اقتصاد گفت باید خودرو در حاشیه بازار به فروش برود. در این شرایط قیمت خودرو بشدت پایین آمد و متعادل شد. ما خودروسازها سال گذشته 840 هزار دستگاه خودرو تولید کردیم و امسال میخواهیم یک میلیون و 200 هزار دستگاه تولید کنیم یعنی هر خودروساز میخواهد روزی حداقل 2 هزار دستگاه تولید کند، پس ما سعی کردهایم عرضه را افزایش دهیم. طبق اصل اقتصادی اگر عرضه را افزایش دهیم قیمتها کاهش پیدا میکند و برعکس اگر تقاضا برای کالایی بیشتر باشد قیمت بالا میرود. ما در تولید میخواهیم آن را افزایش دهیم. اما چکار باید کرد که تقاضا کم شود؟ تنها راه آن این است که اجازه داده شود خودرو در حاشیه بازار به فروش رود. این اقدام سبب میشود آن 70 درصدی که برای کسب سود ثبتنام میکنند، دیگر منفعتی نداشته باشند. این امر سبب کاهش تقاضا و در نتیجه کاهش قیمت خودرو میشود. اگر در مشورتها از نظر انجمنها هم استفاده شود بسیار به نتایج مثبتی خواهیم رسید. این دو نرخی بودن باعث شده که خودروسازها هم ضرر کنند و نتوانند پول قطعهسازها را بدهند. علاوه بر آن نمیتوان کیفیت را هم بالا برد. خودروسازها آمادگی دارند که اگر اجازه داده شود در حاشیه بازار خودروها به فروش برسد. به عنوان مثال اگر پراید 80 میلیونی در حاشیه بازار به فروش رود، احتمال دارد قیمت آن بعد از مدتی به 70 میلیون تومان برسد و آخر سال قیمت قطعات و همه چیز را حساب کنند و اگر هم رقم بیشتری از مردم دریافت کرده باشیم، حاضر هستیم اختلاف قیمت را به حساب اقتصاد و دارایی یا حمل و نقل عمومی برگردانیم. خودروسازها در سال گذشته 40 هزار میلیارد تومان زیان کردهاند. رقمی که به دلالها رسید و هیچ مالیاتی هم به دولت پرداخت نکردند. بنابراین اگر اجازه بدهند خودروسازها تولیداتشان را در حاشیه بازار بفروشند، نه تنها زیان نمیکنند بلکه میتوانند بدهی قطعهسازها را پرداخت کنند و بر ارتقای کیفیت هم بیفزایند. این امر باعث میشود آخر سال بابت سود اضافهشان مالیات هم پرداخت کنند. در پایان من به عنوان مسئول انجمن خودروسازها میگویم که تعرفه 40 درصدی خودرو را به 25 درصد تقلیل دهند و ما را در قیمتگذاری آزاد کنند، ما چگونه رقابت کردن را میدانیم.
آبادان قرنطینه کامل شد
بهمنظور قطع زنجیره کرونا، ادارات و بانکهای شهرستان آبادان تا آخر هفته تعطیل اعلام شد و کریدورهای ورودی آبادان از سمت اهواز و ماهشهر مسدود و تحت تدابیر سختگیرانه تردد قرار گرفت. با دستور سید زین العابدین موسوی معاون استاندار و فرماندار ویژه آبادان و در راستای کمک به قطع زنجیره بیماری کرونا تمام ادارات (به غیر از بخشهای خدماتی و درمانی و عملیاتی) و بانکهای شهرستان آبادان تا آخر هفته جاری تعطیل اعلام شد. موسوی دراین باره با اشاره به اهمیت خود قرنطینگی شهروندان گفت:از همه مردم آبادان تقاضا داریم با اجتناب از انجام سفرغیرضروری و رفت و آمد در سطح شهر، با ماندن در منزل به قطع زنجیره انتشار این بیماری کمک کنند. وی با بیان اینکه بهمنظور جلوگیری از ورود شهروندان شهرستانهای تعطیل شده از امروز ورودی آبادان از دو نقطه اهواز و ماهشهر تا پایان هفته مسدود خواهد شد، از همه اهالی سایر شهرها خواست که در طول تعطیلات به آبادان سفر نکنند. موسوی با بیان اینکه دراین مدت بازرسیهای لازم توسط کمیته اجرایی در سطح شهرستان تشدید خواهد شد، گفت در پایان هفته نیز تصمیمات لازم اتخاذ خواهد شد.
هشدار! کرونا را به انگ اجتماعی تبدیل نکنیم
گزارش «ایران» از روایت بهبود یافتگان کرونا و هشدار متخصصان درباره تشدید اختلالات روانی جامعه در پسا کرونا
فریبا خاناحمدی
خبرنگار
«نمیدانستم روز و شب برای من و خانوادهام چطور میگذشت. زندگی برای ما سراسر ترس و وحشت و نگرانی بود؛ نگرانی از دست رفتن مادرمان. در باره بیماری کرونا در اخبار چیزهایی شنیده بودم.اما هیچ گاه تصورنمیکردم که مادرم جزو نخستین کسانی باشد که به این بیماری مهلک دچار شده باشد. مادرم را خدا به ما برگرداند ولی استرس و کابوسهای شبانه هنوز هم دست از سرخانوادهام برنمیدارد.»
جملات بالا درددلهای زنی است که مادرش بیش از ۱۰ روز با ویروس کووید ۱۹ دست و پنجه نرم کرده است. این زن میگوید او و خانوادهاش آن روزها در برزخ بودهاند و از نظر روحی و روانی بشدت بهم ریختهاند. رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور هم درباره پیامدهای روحی و روانی ابتلا به کرونا هشدار میدهد. او میگوید: اگر دولت به فکر ارتقای سلامت روان شهروندان بویژه مبتلایان بهبود یافته کووید19 و بازماندگان جانباختگان ناشی از کرونا نباشد بزودی شاهد فاجعه بزرگی در مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور خواهیم بود. طلاق، اعتیاد، وسواس و افسردگی از جمله مواردی هستند که پشت پرده ویروس کرونا پنهان شدهاند و با فروکش کردن موج اپیدمی کرونا رخ نشان میدهند. این موضوع زمانی نگران کنندهتر میشود که بدانیم نتایج یک طرح تحقیقاتی که از سوی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهیه شده نشان میدهد بیش از 50 درصد از ترخیص شدگانی که به دلیل کرونا در بیمارستان بستری بودند، مشکلات روحی و روانی دارند.
انگ زدهاند من کرونا را در محلهمان منتشر کردهام!
محسن اکرمی ۳۲ ساله که تا همین یکی دو ماه پیش مسافرکشی میکرد، به قول خودش از لب گور برگشته است! میگوید مرگ را با چشم خودش دیده و روزهای اول با حال و روز وخیم امیدی به زنده ماندن نداشته است! او درباره مبتلا شدن به کرونا میگوید: «کار من مسافرکشی است و صبح تا شب کلی مسافر سوار ماشینم میشوند. من جزو کسانی هستم که همان روزهای اولی که اعلام کردند کرونا به ایران آمده به این ویروس مبتلا شدم.البته تا چند روزی فکر میکردم آنفلوانزا گرفتهام. چرا که گلویم درد میکرد و کمی هم نفس تنگی داشتم. روز به روز حالم بدتر شد تا اینکه تب و سرفههای خشک به سراغم آمد. همسرم گفت اینها نشانه کروناست. برادرم مرا به بیمارستان یافتآباد برد وهمان شب در مسیر بیمارستان از شدت ترس و نگرانی چند بار بالا آوردم. کلاً یک هفته در بیمارستان بستری شدم.» محسن که روزهای پر استرسی را گذرانده درباره مشاهداتش در بیمارستان میگوید: «وقتی مرا به بخش عفونی منتقل کردند، اصلاً وضعیت خوبی نداشتم و سرفهها امانم را بریده بود. وقتی پیرمردی در بخش ما حالش بد شد و چند ساعت بعد از دنیا رفت به کلی روحیهام را از دست دادم. هر لحظه منتظر مرگ بودم. سرتان را درد نیاورم بیماری و ضعف و بیحالی و نفس تنگی و ترس از مردن از یک طرف و استرس این که نکند خانوادهام را آلوده کرده باشم از طرفی مرا به مرز جنون کشانده بود.
روزهای بستری به من و خانوادهام فشار روانی زیادی وارد شد و از طرفی برچسبی که به خانوادهام خورده که میگویند من کرونا را در محلهمان منتشر کردهام. الان یک ماه است پایم را از خانه بیرون نگذاشتهام و دچار افسردگی شدهام.»
هنوز در شوک ماندهام
مهدی علیزاده، ۲۴ سال دارد و در طلافروشی پدرش کار میکند. او مدعی است که توصیههای پزشکی را رعایت کرده است و هیچ وقت فکرش را نمیکرده که به ویروس کرونا مبتلا شود.
وی درباره زمان ابتلا تا بهبودی خود میگوید: «بعد از ابتلا به بیماری کرونا و معاینه پزشک وضعیت جسمانی خوبی نداشتم. در حین استراحت هم مدام افکار وحشتناکی سراغم میآمد و تصاویر بیماران کرونایی را که در تلویزیون دیده بودم جلوی چشمم رژه میرفتند. من از تنگی نفس بیزار بودم و فوبیای مرگ بر اثر خفگی دارم. روز بعد حالم بدتر و بدتر شد و گذشته از سرفههای خشک و حالت تهوع، تبم پایین نمیآمد. برادرم مرا به بیمارستان برد و بستری شدم. دو روز بیمارستان ماندم و بقیه دوران نقاهت را در خانه گذراندم. راستش محیط بخش عفونی و ترس از بیماری و انتقال آن به خانواده خواه یا ناخواه مرا نگران میکرد ولی دکترها میگفتند استرس و ترس مانع از بهبودی میشود.»
علیزاده درباره وضعیت روحی خود و خانوادهاش میافزاید: «بعد از ترخیص از بیمارستان و بهبودی نسبی، روحیهام هم شادابتر شد ولی متوجه شدم خانوادهام چند روزی که بیمارستان بودم روزهای سخت و عذاب آوری را گذراندهاند و هنوز هم ترس دارند یکی دیگر از اعضای خانواده به این ویروس مبتلا شوند.»
روزهای بدی را گذراندم
محمدرضا پورهادی، مهندس مکانیک و ۴۲ ساله و اهل رشت است. او که نزدیک به ۱۰ روز به کرونا مبتلا بوده میگوید:« دوری از خانوادهام به خصوص دخترم خیلی زجرآور بود. البته با آنها تماس تصویری میگرفتم تا از حال هم باخبر شویم. روزهای تلخ و سختی بود پر از استرس و نگرانی و کابوس. به هر حال تمام شد اما حرفهای برخی هنوز تمام نمیشود که فلانی کرونایی بود. من سعی میکنم توجهی به این حرفها نکنم ولی برای خانوادهام این حرفها آزاردهنده است.باور کنیدخانوادههای بیماران کرونایی به مراتب از خود بیماران بیشتر رنج و استرس کشیدهاند و روحیهشان آسیب دیده است.»
ارائه شناسنامه سلامت روان به شهروندان در پسا کرونا
رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور درباره بروز علائم روحی و روانی در مبتلایان بهبود یافته کرونا به «ایران» میگوید: واقعیت این است ما نگران دوران پسا کرونا هستیم که هنوز شروع نشده است با شروع این دوران قطعاً رشد اختلالات روانی نسبت به دوران کرونا بیشتر خواهد شد و بر مبنای همین تحلیل دردوران پسا کرونا شیوع اختلالات روانی اغلب در بین افرادی رشد خواهد کرد که به این بیماری مبتلا شده و بهبود یافته اند این افراد نشانههایی از انواع اختلالات روانی را تجربه خواهند کرد.
دکتر محمد حاتمی علت بروز مشکلات روحی و روانی را در مبتلایان بهبود یافته کووید19 اینگونه بیان میکند: زمانی که ما در معرض خطر هستیم بدن، ذهن و افکار فرد مدام سرگرم عامل بیرونی بیماری است یعنی در هنگام بیماری بدن با مکانیسم دفاعی از عامل بیماری زا دفاع میکند و ذهن متوجه علائم بیماری و کنترل آن است و به عواقب جانبی و فشاری که به ارگانیزم وارد میشود زیاد توجهی ندارد برای مثال وقتی فردی تصادف میکند ممکن است تا چند روز هیچ نشانهای از بدن درد نداشته باشد و کوفتگی و بدن درد بعد از چند روز شروع میشود. او با بیان اینکه مبتلایان به ویروس کرونا استرسهای حادی را تجربه میکنند، میافزاید: بعد از اتمام بیماری کووید19 ابعاد پنهان این بیماری نمایان میشود و فرد دچار غم زدگی، افسردگی و «استرس بعد از بهبودی کرونا» میشود. به هر حال این بیماران دوران وخیمی را گذراندهاند و با بیماری مقابله کردهاند که بهبودی و مرگ در اثر آن نامعلوم است بنابراین بعد از بهبودی دچار خستگی روانی میشوند و احتمال اینکه اختلالات روانی و نشانههای این نوع اختلالات در آنها زیاد دیده شود بیشتر است. اوضمن هشدار درباره اینکه در دوران پسا کرونا نرخ اختلالات روانشناختی در همه شهروندان افزایش پیدا میکند میگوید: «مسأله اصلی ما در دوران پسا کرونا بیماریهای روانی است. همین الان باید برای دوران پسا کرونا به فکر راه حل باشیم.» وی از نامهنگاری سازمان نظام روانشناسی کشور به رئیس جمهوری درباره همهگیری اختلالات روانشناختی در دوران پساکرونا خبر میدهد و میافزاید: این دوران در حال فرا رسیدن است ما هشدار میدهیم وضعیت سلامت روان مردم در مخاطره است و باید برای ارتقای سلامت روان فکری کرد. حاتمی اظهار میدارد: از رئیس جمهوری میخواهیم به منظور مقابله با اختلالات روانی و ارتقای سلامت روان شهروندان از حالا برنامهریزی کنند و ستاد ویژه سلامت روان با مسئولیت سازمان نظام روانشناسی کشور تشکیل شود. او در پاسخ به اینکه بهبود یافتههای کرونا نیاز به چه نوع مداخلات درمانی دارند، میگوید: مهمترین کار، غربالگری روانی بهبود یافتهها و خانوادههای مبتلایان به بیماری کووید19 است. به اعتقاد ما همه شهروندان ایرانی باید یک شناسنامه سلامت روان داشته باشند. لازم است برای ارتقای سلامت روان تمهیداتی در زمینه تدوین بستههای آموزش خودمراقبتی و دیگر مراقبتی برای شهروندان در نظر گرفته شود.
حاتمی میافزاید: شیوع ویروس کرونا موجب استرس و نگرانی در جامعه شده است و همه شهروندان نیاز دارند مهارتهای کنترل خشم و کنترل استرس را از طریق آموزش و پرورش و برخی سازمانها در سطح وسیع آموزش ببینند چرا که تابآوری مردم در بحران کرونا پایین آمده و این بعد سلامت روان باید ترمیم شود.وی معتقد است، چنانچه نظام سلامت کشور به فکر تاب آوری و سلامت روان مردم نباشد، در آینده با شهروندانی مواجه خواهیم شد که از آشفتگی روانی رنج میبرند و همین امر بستر بروز فاجعه را در مسائل اجتماعی و اقتصادی فراهم میکند.
این در حالی است که تمرکز اصلی ستاد ملی مقابله با کرونا متوجه اقدامات درمانی و بهداشتی است و از سلامت روان بیماران بهبود یافته و دیگر شهروندان در معرض خطر آلودگی با ویروس کرونا غافلند. رئیس سازمان نظام روانشناسی کشور میگوید: پیشبینی میشود در دوران پسا کرونا نرخ اختلالات روانی و تبعات ناشی از آن از جمله اعتیاد، طلاق، افسردگی و وسواس به دلایل مختلفی افزایش پیدا کند و از الان باید به فکر برنامهریزی باشیم. به گفته دکتر حاتمی، اغلب بیماران بهبود یافته کووید19 دچار استیگما یا برچسب اجتماعی شدهاند و از این موضوع رنج میبرند. برچسب «کرونایی» از سوی گفتمان جامعه و حتی برخی رسانهها شکل گرفته و روانشناسان در مرحله اول نسبت به برچسبگذاری با بیماران صحبت میکنند و با برخی تکنیکهای گفتوگو در باورهای بیماران تغییراتی ایجاد میکنند تا این افراد خودشان را کمتر از مردم پنهان کنند.
گزارشهای روانشناسان نشان میدهد، برخی بیماران بهبود یافته کووید19 به دلیل دوری و جدایی از خانوادههایشان دچار استرس، اضطراب و تروما شده اند حتی برخی نشانههای بیماری PTSD(اختلال استرس پس از سانحه) را تجربه میکنند که در موارد شدید حتی نیاز به دارو درمانی و روان درمانی دارند.
روان مبتلایان به کرونا در خطر است
دکتر محمدرضا خدایی روانپزشک درباره عوارض روانی ابتلا به ویروس کرونا به «ایران» میگوید: مهمترین عارضهای که مبتلایان به کرونا از آن رنج میبرند، استیگما یا برچسب «کرونایی» است. معمولاً در جامعه به این بیماران به عنوان افرادی که باعث انتقال ویروس به دیگران میشود، نگاه میشود. ما با جامعهای سر و کار داریم که سعی میکنند از کسانی که کرونا گرفتند، دور شوند و کمتر با این افراد مراودهای داشته باشند. او میگوید: گاهی مواردی را میبینیم که فرد جدا از اضطراب، دچار افسردگی میشود. وقتی فردی فشار روحی سنگینی را تجربه میکند، ممکن است بعد از مدتی توان و کشش روحیاش تمام شود و دچار یأس و ناامیدی، غم، احساس عدم علاقه به فعالیت و کاهش انگیزه برای فعالیتهای روزمره شود در واقع بروز حالت بغض و گریه، احساس اینکه دیگران به او توجهی ندارند و کاهش قدرت تصمیمگیری همه اینها موجب میشود که افکار خودکشی در این افراد تقویت شود.
این روانپزشک میافزاید: مبتلایان به کرونا ممکن است دچار اختلال استرس حاد شوند به این معنا که وقتی دچار کرونا میشوند، یک سری پس زمینههای ذهنی در مورد این بیماری دارند. تپش قلب، احساس خفگی، دست و پنجه نرم کردن با مرگ، از جا پریدن، زودرنجی، حساس شدن و دیدن کابوس از جمله مواردی است که به خاطر از دست دادن سلامتی خود و دیگران به دست میآید. اینها اگر درمان نشود، میتواند تبدیل به اختلال استرس پس از سانحه شود.
به گفته او، افکار و رفتار وسواسی هم در این افراد بویژه مبتلایان خفیف به کرونا دیده میشود که افراد به صورت مکرر دستهایشان را میشویند. همچنین دلنگرانی و دلمغشولیهای شدیدی در مورد ابتلای فرزندان و افراد خانواده به کرونا را تجربه میکنند.
«کرونا» رفتار دیجیتالی کاربران را تغییر داد
میترا جلیلی
خبرنگار
شیوع کرونا در جهان و اجبار مردم به ماندن در قرنطینه و خانهنشینی، تغییرات رفتاری دیجیتالی آنها را به دنبال داشته است. محققان مؤسسات پژوهشی مختلف ازجمله Hootsuite با ارائه گزارشهایی درباره میزان حضور کاربران در اینترنت، نحوه استفاده آنان از شبکههای اجتماعی و... در روزهای کرونایی، معتقدند این ویروس زندگی کاربران را دستخوش تغییر و تحولات قابل توجهی کرده و حالا دیگر گوشیهای هوشمند و وسایل دیجیتال سیار ازجمله لپ تاپ و تبلت برای آنها معنای دیگری دارد.
نگاهی به آمار جهانی
Hootsuite یکی از مؤسسات پژوهشی واقع در کالیفرنیا، عملاً پلتفرمی برای مدیریت و رصد میزان فعالیت در شبکههای اجتماعی جهان را در اختیار دارد. این مؤسسه برای کل سال 2020 پیشبینیهایی دارد وعلاوه بر آن، به طور مجزا دوران کرونایی را زیر ذرهبین قرار داده و به ارائه گزارشهایی در این بازه زمانی نیز پرداخته است.
طبق تازهترین گزارش این مؤسسه، درحال حاضر 4.54 میلیارد کاربر در سراسر جهان به اینترنت دسترسی دارند که نسبت به سال 2019 افزایش 7 درصدی نشان میدهد یعنی حدود 298 میلیون کاربر تازه به این جمع افزوده شده است. همچنین اکنون حدود 60 درصد مردم دنیا آنلاین هستند و بیش از نیمی از مردم جهان در شبکههای اجتماعی حضور دارند. انتظار میرود تا پایان سال 2020، کاربران جهان معادل 1.25 میلیارد سال در اینترنت حضور داشته باشند که البته گوشیهای هوشمند و سایر وسایل دیجیتال سیار بیش از نیمی از این همراهی را با کاربران خواهند داشت. البته باید گفت که همچنان حدود 40 درصد مردم جهان از دسترسی به اینترنت بیبهره هستند که بخش عمده این افراد را زنان تشکیل میدهند. بیشتر این شکاف جنسیتی را میتوان در جنوب آسیا دید که شامل کشورهای افغانستان، پاکستان، بنگلادش، نپال، بوتان، هند و مالدیو میشود.
همچنین طبق این گزارش، درحال حاضر تعداد کاربران شبکههای اجتماعی 3.8 میلیارد نفر است که نشان از افزایش 9 درصدی نسبت به سال 2019 دارد و نشان میدهد 321 میلیون کاربر تازه هم به جمع کاربران شبکههای اجتماعی افزوده شده است. در این گزارش همچنین آمده است: کاربران به طور متوسط روزانه 2 ساعت و24 دقیقه یعنی حدود یک سوم از کل زمان حضور در اینترنت را در شبکههای اجتماعی به سر میبرند که این رقم در دوران کرونا و خانهنشینی بالاتر رفته است.
افزایش 76 درصدی زمان استفاده از گوشی
مؤسسه Hootsuite در تازهترین تحقیق خود وضعیت رفتار دیجیتال کاربران در روزهای قرنطینه را مورد بررسی قرار داده است. البته این مؤسسه برای این پژوهش از آژانس بریتانیایی خلاق We Are Social و همچنین آژانس سنگاپوری Kepios نیز کمک گرفته و گزارش نهایی را ارائه کرده است. در این گزارش 17 کشور جهان ازجمله امریکا، مکزیک، کانادا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، ایتالیا، نیوزیلند و استرالیا مورد بررسی قرار گرفته و تغییرات رفتار دیجیتال کاربران آنها را در دوران قرنطینه و تا آوریل 2020 رصد شده است.
در این گزارش آمده است میزان استفاده از دنیای دیجیتال در جهان از آوریل 2019 تا آوریل 2020 رشدی عجیب داشته است. با این که کل جمعیت جهان تنها (82 میلیون نفر)
11 درصد رشد داشته است اما تعداد کاربران تلفن همراه در همین مدت رشدی 2.5 درصدی (128میلیون نفر) را نشان میدهد و در نهایت تعداد این کاربران به 5.19 میلیارد نفر رسیده است. این وضعیت در سایر شاخصها هم با رشد مواجه بوده و با توجه به بالا بودن میزان استقبال کاربران از دنیای دیجیتال در دوران کرونا انتظار میرود سال 2020 را با رشدی فراتر از انتظار به پایان ببریم.
اما تغییر رفتار کاربران چگونه بوده است؟ در این گزارش آمده است که 3 نفر از هر 4 کاربر حاضر در کشورهای مورد مطالعه یعنی حدود 76 درصد از کاربران اینترنت، زمان بیشتری را نسبت به روزهای قبل از کرونا در گوشی هوشمند خود سپری میکنند. همچنین 45 درصد آنها در لپ تاپ و 22 درصد هم در تبلت خود زمان بیشتری را نسبت به گذشته میگذرانند.
تفریح و خرید دیجیتال در دوران کرونا
اما این زمانها در اینترنت و شبکههای اجتماعی چگونه صرف میشود و عملاً کاربران در ساعات رو به رشد آنلاین بودن خود، در فضای مجازی چه میکنند؟ طبق این گزارش 35 درصد از کاربران نسبت به دوران قبل از شیوع کرونا، زمان بیشتری را به گیم و بازیهای ویدئویی و کامپیوتری اختصاص دادند و بیش از نیمی از کاربران این 17 کشور که مورد مطالعه قرار گرفتهاند هم بیش از قبل در شبکههای اجتماعی و سرویسهای پیامرسان حضور داشتهاند که این ارقام به ترتیب 47 درصد و 46 درصد بوده است. همچنین 47 درصد از افراد حاضر در این مطالعه تحقیقاتی گزارش دادهاند که در هفتههای اخیر، زمان بیشتری را به خرید آنلاین اختصاص دادهاند که این خریدها هم به بخشهای مختلفی تقسیم میشود. طبق این گزارش، یک سوم این کاربران یعنی
33 درصد آنها، از فرصت خرید آنلاین برای مواد غذایی و ترهبار استفاده کردهاند و 29 درصد آنها هم عنوان کردند که در دوران کرونا لوازم مورد نیاز و ضروری خانهشان را به صورت آنلاین خریداری کردهاند و از آن رضایت کامل دارند به گونهای که در دوران پساکرونا هم احتمالاً همین روند را ادامه خواهند داد. البته افزایش خرید آنلاین در 6 هفته نخست سال 2020، سبب افزایش ترافیک 251 درصدی در سوپرمارکتها شد. اما در مقابل، به دلیل شیوع کرونا و محدودیتهای سفر، شاهد کاهش 71 درصدی خرید از وب سایتهای مربوط به گردشگری بودیم که شامل بلیت، رزرو هتل، رستوران، وسایل نقلیه و... میشود.
کاربران به دنبال محتوای فیلم و موسیقی
طبق گزارش مشترک مؤسسه Hootsuite و سایر مؤسسات، کاربران در این 17 کشور در دوران کرونا و قرنطینه با توجه به سلیقه و عقیده خود به دنبال محتواهایی خاص در شبکههای اجتماعی و اینترنت و... نیز بودند که همین موضوع به افزایش تولید محتوا در زمینههای مختلف نیز کمک کرد و طبق گزارش این مؤسسات، میزان تولید محتوا در دوران کرونا از پیشرفت قابل توجهی برخوردار شده است چراکه شرکتهای مختلف فرصت را غنیمت شمردند و به تولید محتوای مورد علاقه کاربران پرداختند. حدود 3 نفر از هر 5 کاربر یعنی حدود 57 درصد آنها از طریق سرویسهای دیجیتال پخش فیلم به تماشای فیلمها و آهنگهای مورد علاقه خود پرداختهاند و یکی از هر سه کاربر حاضر در این گزارش هم بیش از قبل از سرویسهای دیجیتال پخش موسیقی استفاده میکند که این رقم معادل 36 درصد میشود. حدود نیمی از کاربران مورد مطالعه هم متقاضی تأمین محتوا در زمینه فیلم بودند که این افراد را میتوان با توجه به جنسیت هم طبقهبندی کرد چرا که 47درصد آنها را زنان و 50درصد را نیز مردان تشکیل میدهند. طبق این گزارش، همچنین تقریباً یک سوم یعنی35درصد زنان و 30درصد مردان به دنبال محتواهایی همچون برنامههای تلویزیونی کلاسیک بودهاند و تنها 11درصد کاربران از بلاگرها (bloggers) و ولاگرها (vloggers) تقاضای آپدیتهای بیشتر را داشتند. (ولاگر در اصطلاح به کسی گفته میشود که با ساخت و اشتراک گذاری ویدئوهایی در حوزههای مختلف قصد دارد تا موضوعهای مختلف ازجمله مد و زیبایی، آرایشی و بهداشتی، تغذیه، گردشگری، تکنولوژی، سرگرمی و... را به نمایش بگذارد و در شبکههای اجتماعی که بیشتر در بستر پخش ویدئو هستند مثل یوتیوب فعالیت میکنند. تفاوت عمده بین بلاگرها و ولاگرها در محتوای منتشر شده از جانب آنهاست. بلاگرها به تولید محتوا و عکس برای اهداف تبلیغاتی و اطلاعرسانی میپردازند در حالی که ولاگرها همان کار را در قالب ویدئو انجام میدهند).
دنیای دیجیتال در جهان پساکرونا
آیا با پایان گرفتن دوران قرنطینه باز هم رفتار کاربران تغییر میکند و به دوران پیش از کرونا نزدیک میشود؟ طبق این گزارش، از میان هر 5 کاربر تنها یک نفر از افراد حاضر در این تحقیق یعنی حدود 20 درصد کاربران تصمیم دارند پس از پایان گرفتن قرنطینه نیز همچنان ساعات بیشتری را به تماشای فیلم از طریق سرویسهای دیجیتال پخش فیلم اختصاص دهند. 15درصد از کاربران هم تصمیم دارند در دوران پساکرونا همچنان زمان بیشتری را در شبکههای اجتماعی سپری کنند و 16درصد کاربران نیز تصمیم دارند در سرویسهای پیامرسان حضور بیشتری داشته باشند. همچنین تنها یکی از هر 10 کاربر یعنی حدود 10 درصد آنها تصمیم دارند به دنبال پایان گرفتن کرونا همچنان زمان زیادی را به استفاده از اپلیکیشنهای موبایل اختصاص دهند و بازی کامپیوتری یا ویدئویی انجام دهند.
«ایران» از چرایی عدم موفقیت در ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت گزارش میدهد
دیده نشدن بخش خصوصی دلیل ناکامی ادغام
همراه با یادداشت هایی از علی قنبری، محمدقلی یوسفی ، علی دینی ترکمان و سید عزیز آرمن
مرجان اسلامی فر خبرنگار
روز گذشـــــــته نماینـــــــدگان مجلس دوباره به تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت «نه» گفتند و عملاً طرح تشکیل وزارت بازرگانی که تیرماه سال گذشته در مجلس تصویب شده بود و از سوی شورای نگهبان برای رفع برخی از ایرادات به مجلس برگشت داده شده بود، کنار گذاشته شد.
صنعت، معدن و بازرگانی کشور در سال 90 روزهای سختی را پشت سر گذاشت، چرا که به رغم مخالفت کارشناسان و اهالی صنعت و تجارت، به اصرار دولت وقت، وزارت صنعت با وزارت بازرگانی ادغام شد. زمانی که این ادغام صورت گرفت این وعده داده شد که دیگر تصمیمهای وزارت صنعت مقابل وزارت بازرگانی نیست و سرعت عمل در سیاستگذاریها افزایش قابل توجهی پیدا میکند؛ ولی با گذشت زمان، خیلی از این وعدهها محقق نشد و بعضاً تصمیمها در سایر دستگاهها جا خوش میکرد.
از اینرو نمایندگان مجلس و دولت دوازدهم تصمیم گرفتند که با لایحه و طرحی این دو وزارتخانه را جدا کنند تا مشکلات این حوزه برطرف شود اما در هیچ مقطعی طرح و لایحه تفکیک نتیجه نداد و اکنون کارشناسان هم مخالف تفکیک وزارتخانه یاد شده هستند و معتقدند در شرایط فعلی، هرگونه جداسازی به جز افزایش هزینه و ضرر و زیان برای کشور نتیجه دیگری ندارد. حال سؤال این است چرا ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت موفق نبود که هر ساله مسئولان به دنبال طرح یا لایحه جداسازی آن هستند؟
تجربه کشورهایی که به این سمت رفتهاند نشان میدهد که ادغام تصمیم درستی بوده است، اما ادغام درست نیازمند الزامهایی است که در ایران مورد توجه قرار نگرفته است. مهمترین موضوعی که طی این سالها فراموش شده، افزایش سهم بخش خصوصی در فعالیتهای صنعتی و بازرگانی است. یکی از معیارهای موفقیت در ادغام، شاخص رقابتپذیری است. کشورهایی که صنعت و بازرگانی ادغامی دارند رتبه شاخص رقابت پذیرشان در مجموع 60.8 درصد است، کشورهایی که صنعت و بازرگانیشان جدا است در این شاخص رتبه 72 را دارند و این در حالی است که رتبه شاخص رقابتپذیری در ایران بین 84 تا 85 است. البته کارشناسان عنوان میکنند مهمترین علتی که باعث میشود این شاخص بهبود پیدا کند، فاصله از اقتصاد دولتی است. برای واکاوی اینکه چرا ادغام موفق نبوده است، نظر 4 نفر از کارشناسان اقتصادی و اساتید دانشگاه را جویا شدیم که در ادامه میآید:
صنعت و بازرگانی کنار هم دیده نشد
علی قنبری
استاد دانشگاه
برای آنکه یک ادغام مؤثر و کارآمد باشد، باید همه جانبه به آن نگاه کرد. اما مهمترین نکتهای که در این موضوع وجود دارد، مدیریت یک مجموعه ادغامی است. اگر مدیر یک مجموعه در بخشهای مورد هدف توانمند باشد میتواند ادغام را موفق کند. اما اگر غیر از این باشد به طور قطع ادغام صورت گرفته با شکستهایی روبهرو میشود. اگر وزنه علمی و کاری یک مدیر در بخش صنعت قویتر باشد، بخش بازرگانی تنزل میکند و اگر عکس این باشد، صنعت با ناکامیهایی مواجه خواهد شد. به نظر میرسد طی سالهای بعد از ادغام توازن مدیریت در بخش بازرگانی و صنعت رعایت نشده و در هر دوره وزنه یک مدیر در صنعت یا بازرگانی بیشتر بوده است. برای کنترل بخش صنعت و تجارت کشور نمی توان یک نسخه پیچید، حوزه صنعت نیازمند نیرو و مدیریت فنی و صنعتی است و بخش بازرگانی نیاز به قدرت تجزیه و تحلیل دارد، یعنی افرادی باید در پستهای مدیریتی قرار گیرند که پتانسیل موارد عنوان شده را داشته باشند.
معتقدم مهمترین دلیل ناکامی در ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت، عدم تعادل مدیریتها در تخصصهای مورد نیاز است. از سویی در تمام این سالها دو بخش صنعت و بازرگانی در کنار هم دیده نشدند و نتوانستند در یک راستا رشد کنند. در برههای از زمان صنعت پیشرفت کرده و در مقطعی دیگر، بخش بازرگانی رشد کرده است. نکته دیگری که میتوان به عنوان ناکامی در ادغام دید، عدم همکاری سایر دستگاهها است. در کشورهای جهان سوم در حال رشد، همکاری بین دستگاهی بسیار ضعیف است، از اینرو این امر بر موضوع ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت هم اثر گذاشت، بعضاً دیده شده که مجموعهها به صورت جزیرهای فعالیت میکنند و کمتر فعالیتهای اقتصادی کشور را در یک کار گروهی و جمعی میبینند. اگر همکاری بین دستگاهی وجود داشت، شاید میتوانستیم به این نتیجه برسیم که در آینده با ادغام صورت گرفته شرایط بهتر خواهد شد.
وظایف دولت در قانون اساسی شفاف تر شود
محمدقلی یوسفی
استاد دانشگاه
چرا ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت موفق نبوده است؟ برای پاسخ به این سؤال و سایر ابهامهایی که در این بخش وجود دارد، باید به قانون اساسی رجوع کرد. قانون اساسی روشن نیست و باید در آن به صورت شفاف مشخص شود که اختیار دولت و حاکمیت چقدر است.
در قانون اساسی بهتر است تمام فعالیتها به بخش خصوصی سپرده شود نه آنکه تمام فعالیتها را دولت انجام دهد و اگر سهمی باقی ماند به بخش خصوصی داده شود. نقش دولت در قانون اساسی تنها باید در نظم و امنیت باشد، نه آنکه به دنبال کارخانه داری، بورسداری و سایر موارد باشد، در چنین شرایطی چگونه میتوان ادغام موفق داشت؟
در حال حاضر دولت به قانون اساسی پایبند است و براساس چارچوب مشخص شده آن حرکت میکند، اما این قانون مشکل دارد. بدین جهت اگر براساس تغییر و اصلاح قانون اساسی حرکت میکردیم دیگر نیازی به جابه جایی، ادغام و تفکیک وزارتخانهها و سازمانها نبود. قانون اساسی صراحت لازم در مورد فعالیت بخش خصوصی را ندارد و قبل از آنکه در مورد ادغام و تفکیک وزارتخانهها صحبت شود بایستی قانون اساسی را به روز و ضعفهای آن را حذف کرد.
نقش دولت در اقتصاد باید مانند داور فوتبال باشد، دولت نمیتواند مانند بازیکنان فوتبال هم بازی کند و هم داوری.
در نتیجهگیری باید گفت که با چالشهایی که در قانون اساسی وجود دارد، نمیتوان انتظار ادغام موفق یا حتی تفکیک مناسب وزارتخانهها را داشت. از اینرو توصیهام برای ایجاد یک جریان سالم در اقتصاد این است که به فکر اصلاح قانون اساسی باشیم در غیر این صورت با تغییر هر دولت و مجلسی شاهد لایحه و طرح تفکیک و ادغام وزارتخانهها خواهیم بود.
سیاستهای صنعتی و بازرگانی باید از یکدیگر تبعیت کنند
علی دینی ترکمان
کارشناس اقتصادی
برای آنکه ادغام موفق باشد مجموعههای ادغامی باید در راستای وظایف و هدف نهایی آن مجموعه حرکت کنند، اگر غیر از این باشد بدون شک سیاست کوچکسازی و ادغام فعالیتها ثمربخش نخواهد بود. با ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت راهکارهای مختلفی ارائه شد تا شاهد یک ادغام موفق باشیم اما به واسطه مشکلاتی که پیش آمد، به چنین دستاوردی نرسیدیم. مهمترین نکته در دوران ادغام وزارتخانهها و مجموعههای دولتی این است که سیاستگذاری در راستای سیاستهای کلان باشد، نمیتوان سیاست صنعتی داشت و در مقابل سیاست بازرگانی اتخاذ کرد که به صنعت ضربه وارد کند.
بدین جهت وزارتخانه ادغامی صنعت، معدن و تجارت باید به گونهای حرکت کند که تصمیم و سیاستهایش منطبق با یکدیگر باشد نه آنکه سیاستی اتخاذ شود که بازوی دیگر صدمه ببیند.
سیاستهای صنعتی، بازرگانی و تجاری باید از یکدیگر تبعیت کنند؛ هر زمان که موارد عنوان شده ضد هم باشند نتایج ادغام نامناسب در بدنه اقتصاد ظهور پیدا میکند. با ادغام تنها سردر، یک وزارتخانه تغییر نمیکند ما برای ادغام موفق و اثرگذار به زیرساختهایی نیاز داریم که متأسفانه طی سالهای اخیر فراهم نشده است.
وقتی دو وزارتخانه بزرگ صنعت و بازرگانی ادغام شد، نگرانیها از ضعف مدیریت، تشکیلات سازمانی و تعدد مراکز تصمیمگیری وجود داشت و بارها هم این موارد گوشزد شد، ولی با گذشت زمان هنوز شاهد اصلاح موارد یاد شده نیستیم، به همین دلیل ناکامی در ادغام صورت گرفته زیاد است.
این صحبتها به منزله موافقت با تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت نیست، بلکه خواسته ما این است که با بازنگری فعالیتها مشکلات به وجود آمده حل شود و ما شاهد ادغام موفق در کشور باشیم. از آنجا که ادغام وزارتخانه یادشده چالشهایی دارد، بارها شاهد آن بودیم که تفکیک وزارت صنعت و بازرگانی در مجلس و دولت کلید خورده است.
با توضیحات ارائه شده اصرار بر این است که دولت و مجلس اجازه دهد که ادغام ادامهدار باشد و دیگر لایحه و طرح تفکیک به مجلس ارسال نشود، وقتی عمر یک ادغام طولانی میشود، خیلی از مشکلاتی که به آن اشاره شد، حل میشود.
دو علت در ناکامی ادغام
سید عزیز آرمن
استاد دانشگاه
قبل از آنکه درباره موضوع ادغام یا تفکیک وزارت صنعت، معدن و تجارت صحبت شود، اول از همه باید به صورت دقیق پایش شود که در دوره ادغام، این وزارتخانه به چه موفقیتها و ناکامیهایی رسیده است و در زمانی که روند فعالیت وزارت صنعت و معدن از وزارت بازرگانی جدا بود، عملکرد این وزارتخانهها چگونه بود. در این صورت میتوان به تحلیل درستی از وضعیت ادغام صورت گرفته، رسید.
اگر بخواهیم به صورت کلی به پسا ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت اشاره کنیم، طبق دادههای موجود در بخش صنعت و بازرگانی این نتیجه به دست میآید که ادغام صورت گرفته موفق نبوده و با چالشهایی هم مواجه بوده است.
از دو منظر ادغام وزارت صنعت و بازرگانی مشکل دارد که اگر این موارد حل شده بود، اکنون وضعیت اقتصاد بهتر بود. وزارتخانههای یاد شده بسیار حجیم و عظیم هستند و از سویی تخصص آنها با یکدیگر فاصله معناداری دارد، درست است که هر دو مجموعه در امتداد یکدیگر فعالیت میکنند اما نمیتوان هر دو را در کنار هم دید.
از زمانی که موضوع ادغام وزارتخانههای بازرگانی و صنعت مطرح شد، خیلی از کارشناسان با چنین پیشنهادی مخالفت کردند اما این اتفاق افتاد، حال برای آنکه بتوان از مشکلات این حوزه کم کرد، یک راهکار وجود دارد و آن بازنگری فعالیت وزارت صنعت، معدن و تجارت است.
این وزارتخانه به دلیل آنکه سهم بالایی در اقتصاد دارد باید چابک کار کند از اینرو بهترین راهکار این است که برای جبران اشتباهات صورت گرفته، بخش قابل توجهی از فعالیتهای وزارت صنعت، معدن و تجارت به بخش خصوصی واقعی سپرده شود، البته روند واگذاری باید به گونهای باشد که مجموعههای خصولتی سکاندار فعالیتهای صنعتی و بازرگانی نشوند.
با واگذاری صحیح میتوان رقابت بین بخش خصوصی ایجاد و شرایطی را فراهم کرد که ادغام موفقیت آمیز شود. اگر خارج از این مسیر حرکت شود، ادغام صورت گرفته شکست بیشتری خواهد خورد و از سویی این وزارتخانه با ساختاری حجیم و تخصصی چند تکه شده حرکت خواهد کرد.
گفتوگوی «ایران» با الهام فرهمند و زهرا قنبری 2 بازیکن تیم ملی فوتبال زنان:
بعضی دلتنگیها را نمیتوان تحمل کرد
محمد محمدی سدهی
خبرنگار
تعطیلی مسابقات ورزشی به دلیل شیوع کرونا در کشور باعث دلتنگی خیلی از اهالی فوتبال و حتی هواداران این رشته شده است. هجدهمین هفته از مسابقات لیگ برتر بانوان در حال برگزاری بود که شیوع این ویروس باعث شد تا این مسابقات اوایل اسفندماه لغو شود. در حال حاضر بازیکنان فوتبالیست در خانه مشغول تمرین هستند و تلاش میکنند تا آمادگی خود را برای از سرگیری احتمالی لیگ حفظ کنند. به همین بهانه خبرنگار «ایران» با دو بانوی ملیپوش فوتبال در روزهای کرونایی گفتوگویی انجام داد. الهام فرهمند و زهرا قنبری از دلتنگیهای خود و شرایط سپری کردن این روزها صحبت کردند.
قنبری: دلم برای خوشحالی بعد از گل تنگ شده
زهرا قنبری، بازیکن تیم شهرداری بم گفت:«از 10 اسفندماه در قرنطینه هستم و با وسایل تمرینی که در خانه دارم (توپ فوتبال و دمبل)، تمریناتم را برگزار میکنم تا از شرایط خوب بدنی فاصله نگیرم. البته تمرین کردن با این شرایط ایده آل نیست اما به هر حال میتوانیم با این وسایل خودمان را تا حدی آماده نگه داریم. در این روزها بیشتر سعی کردم آشپزی کردن را یاد بگیرم، تلاشم بر این است که دست پختم را خوب کنم. تعطیلی رقابتهای لیگ برتر هم به نفع بازیکنان و هم به سود تیمها و مسئولان برگزار کننده است. با توجه به اینکه هنوز درباره ادامه بازیهای لیگ تعیین تکلیف نشده است با تیم و مربیان ارتباطی نداریم.»
او با اشاره به اینکه سعی میکنم در طول این روزها افکارم را تغییر دهم و کمتر به کرونا و دلتنگیهایم فکر کنم، بیان داشت: «البته فکر نکردن به فوتبال خیلی سخت است. میتوانم دلتنگیهای دیگری همچون (حضور در میهمانی و ...) را تا حدی تحمل کنم اما تحمل بازی نکردن فوتبال به هیچ وجه شدنی نیست. در طول این مدت بیشتر در کنار خانواده بودم و روزهایی که کمتر در کنارشان بودم جبران شد و این موضوع بسیار خوبی بود اما برخی از دلتنگیها را نمیتوان به هیچ عنوان تحمل کرد.» بازیکن تیم شهرداری بم در ادامه این گونه درخصوص دلتنگیهایش صحبت کرد: «اصلیترین دلتنگیام فوتبال است و برای حضور در زمین لحظه شماری میکنم. برای ما فوتبالیستها که هر روز سر تمرین میرویم و همتیمیهایمان را میبینیم، گذراندن این روزها در خانه بسیار سخت است. ما صدرنشین لیگ هستیم و همه چیز به سود ما بود تا اینکه کرونا آمد. 4 هفته از مسابقات لیگ باقی مانده و قطعاً تیمی نمی تواند شهرداری بم را در این 4 هفته بگیرد.» قنبری در حال حاضر 18 گله است و با سمیه خرمی بازیکن 26 گله و صدرنشین آذرخش کردستان، 8 گل فاصله دارد. او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد: «رسیدن به سمیه خرمی کار بسیار سختی است اما 4 بازی باقی مانده و تلاش میکنم در این 4 بازی چند گل دیگر بزنم. دلم برای گل زدن و خوشحالی بعد از گل تنگ شده و دوست دارم هرچه زودتر جشن قهرمانیمان در لیگ برگزار شود. امیدوارم بازیهای لیگ بعد از ماه مبارک رمضان ادامه یابد و ما بتوانیم قهرمان لیگ شویم و جشن قهرمانی را برگزار کنیم.»
فرهمند: باید به فکر زندگی مسالمت آمیز با کرونا باشیم
الهام فرهمند از 15 اسفند روزهای قرنطینه را پشت سر گذاشت . بازیکن تیم آذرخش کردستان در پاسخ به این سؤال که در طول این مدت بیشتر پیگیر چه کاری بودید؟ گفت: «کار خاصی انجام نمی دهم و همانند سایر مردم با همسرم (حسین پاپی، کاپیتان سابق سپاهان) فیلم تماشا میکنم. حسین عاشق فیلمهای اکشن است و به این دلیل در طول این مدت فیلمهای اکشن زیادی با همدیگر تماشا کردیم.» او در پاسخ به این سؤال که آیا به همراه حسین پاپی فیلم بازیهای تان در لیگ برتر را نیز تماشا کردید؟ افزود: «من و حسین ازدواج نکردیم و دوران عقدمان را میگذرانیم. متأسفانه فیلم بازیهای لیگ برتر وجود ندارد و اگر بود فیلم بازیهایمان را تماشا میکردیم. دوران بسیار سختی است و امیدوارم که این دوران هرچه زودتر تمام شود.»
در روزهای قرنطینه فرهمند در اینستاگرام خود چالشی درخصوص روپایی با دستمال کاغذی به راه انداخت و از دوستان خود خواست در این چالش شرکت کنند. این ملیپوش فوتبال بانوان درخصوص این موضوع اظهار داشت: «حقیقتاً پیش از انتشار آن ویدئو در اینستاگرام برای روپایی زدن، تمرین نکرده بودم و به این دلیل نتوانستم زیاد روپایی بزنم. حسین که اصلاً نتوانست روپایی بزند اما فکر میکنم من حداقل 2 روپایی بیشتر از او زدم. در طول دوران قرنطینه بازیکنان زیادی چالشهایی به راه انداختند اما چالش دراز و نشست کریستیانو رونالدو را خیلی دوست داشتم. البته چالش دراز و نشست او نیازمند توان بالای بدنی است.» فرهمند در ادامه درباره روزهای خوب گذشته و برگزاری مسابقات لیگ صحبت کرد: «شرایط تیم آذرخش خوب است و تیم ما در حال حاضر با یک بازی بیشتر نسبت به تیم شهرداری بم در رده دوم جدول لیگ قرار گرفته. بازیهای بسیار سخت و شیرینی را پشت سر گذاشتیم و امیدوارم هر چه زودتر آن روزها برگردد. روی کاغذ امید به قهرمانی داریم اما رسیدن به این عنوان کار بسیار سختی است. تیم ما با 18 بازی 48 امتیازی است و با تیم صدرنشین 3 امتیاز فاصله داریم البته با یک بازی بیشتر نسبت به شهرداری بم.» این بانوی فوتبالیست امیدوار است که بعد از ماه مبارک رمضان مسابقات لیگ برگزار شود. او بیان داشت: «حقیقتاً برای حضور در زمین فوتبال آماده نیستم و باید تمرین کنم. متأسفانه کرونا زندگی حرفه ای ما را تحت الشعاع قرار داده و از نظر من به این زودیها از دست این ویروس خلاص نخواهیم شد. باید به فکر زندگی مسالمت آمیز با کرونا باشیم.»
بازیابی سرمایه اجتماعی
محمد مهاجری
روزنامه نگار
1-مبارزه با کـــرونا درایران، از همـــان روزهــــای اول بـــــا چاشنی بازیهای سیاسی و جناحی آمیخته شـــد. از اواسط روز انتخابات دوم اسفند1398، بازار شایعات داغ شد. دولت(و نظام) متهم شدند به اینکه از مدتها قبل از ورود ویروس خطرناک آگاه شدهاند و آن را پنهان کردهاند. درست یا نادرست، تشکیک در زمان شروع ویروس کرونا و سپس تلفات آن، به حاشیهای پررنگ از متن تبدیل شد.
نه فقط فضای مجازی که رسانههای رسمی نیزوارد کارزار نشر شایعه و تردیدآفرینی در اطلاعات رسمی شدند.
یک روز تردد چند طلبه چینی حوزه علمیه جامعه المصطفی دستاویز شایعات شد، روز دیگر آمار وحشتناک ادعایی از قربانیان در شهرهای مختلف و پس فردا اظهارنظرهای یک پزشک البته غیرمتخصص در حوزه ویروس شناسی که ایجاد وحشت میکرد، بر رسانهها نقش میبست. به اینها اضافه کنید کسانی که در رفتاری سخیف، مرگ و زندگی شهروندان را به انتخابات گره زدند و گفتند کرونا اصلاً موضوع مهمی نبوده و دولت برای اینکه مردم بترسند و در انتخابات شرکت نکنند، دقیقاً در روز اخذ رأی، کرونا را رسانهای کرده است.
جامعه ایرانی بدلایل مختلف، دوست دارد شایعات را بپروراند و بپذیرد. اصولاً یک بیماری زمینه ای! در میان ما وجود دارد که پذیرشگر خبرهای نادرست و شایعات بیاساس است.اختصاص به مردمان عادی ندارد، حتی چهرههای مشهور نیز به آن مبتلایند. حالا فرض کنید همین آدمهای مشهور، دکان خود را با شایعات رونق بدهند. چه شلم شوربایی درست میشود؟
2-دولت در میان آتش و خون جنگ روانی و بازار داغ شایعات، باید شعار «کرونا را شکست میدهیم» را به ثمر میرساند. کار سختی بود بویژه اینکه برخی میدانداران اصلی مبارزه هم گاه پایشان روی یک خبر جعلی لیز میخورد. نمونهاش خبری بود که آقای وزیربهداشت از آمادگی یک نفر برای فروش 200میلیون ماسک به قیمتی گزاف داد. مرد اول میدان جنگ، گرچه زود، پای خود را از معرکه بیرون کشید، اما حاشیههایش تا چندین روز، تنور مخالفان را داغ کرد. علاوه برآن یکی دو سه سخن سخنگوی وزارت بهداشت هم جنجال درست کرد. اینها در زمانی اتفاق افتاد که در زیر پوست شهر، اتفاقات خوب هم در حال رخ دادن بود. پزشکان و پرستاران و بهیاران، از جانشان مایه گذاشتند و بیتوجه به بازیهای سیاسی، جان بیماران را از لای دست و پای ویروس کرونا بیرون میکشیدند. علاوه بر آن نیروهای مسلح، شهرداریها و... با ضدعفونی کردن شهرها و توزیع اقلامی مانند ماسک و مواد بهداشتی، از یک سو دل مردم را گرم کردند و از سوی دیگر مانع تشدید بیماری شدند. خوشبختانه! انتشار کرونا در جهان غرب، باعث شد فضاسازی روانی علیه کارآمدیهای نظام جمهوری اسلامی رنگ ببازد. هجوم مردم برای تهیه دستمال کاغذی و شویندهها در کشورهای مثلاً متمدن و نیز آمار بالای تلفات، نشان داد واقعیتهای دنیای صنعتی با آنچه سالهاست نشانمان میدهند متفاوت است. آنقدر متفاوت که حرفها و مواضع ترامپ، به مضحکه عام و خاص تبدیل شد و...
3-مبارزه با کرونا در کشور ما بهدلیل دیگری هم سخت بود. تحریمهایی که امریکا به منظور تحت تأثیر قراردادن مغز استخوان اقتصاد ایران طراحی کرده بود، آزاردهنده مینمود. باوجود شعارهای حقوق بشرمآبانه، حتی دارو هم از گیتهای تحریم رد نشد و ناجوانمردی و سبعیت دولت ترامپ، روی زشتش را به ایران وجهان نشان داد.
نظام، اما زانو نزد. تقریباً همه آنچه که میتوانست پای کار آورد و نتیجه این تلاش، بازیابی بخش قابل اعتنایی از سرمایه اجتماعی بود که در سالهای اخیر بدلایل مختلف، آسیب دیده بود. این یک پدیده خوشحالکننده است که اعتماد شهروندان به مسئولان برگردد و تقویت شود. بررسی افکار عمومی هم نشان میدهد چنین واقعیتی بهطور نسبی در حال تقویت است، هرچند که مثلاً فلان بازیگر سیاسی همه مشکلش این باشد که چرا مثلاً ستاد مقابله با کرونا، جلساتش هفتهای یک روز است یا رئیسش فلانی است و بهمانی نیست.
4-انتخابات مجلس یازدهم تمام شده و نمایندگان منتخب، برای جایگزینی با مجلس دهمیها لحظه شماری میکنند. آنها در حالی بر صندلیهای سبزتکیه میزنند که هم فضای سلامت و هم فضای سیاست، کرونازده است. دو راهبرد کاملاً روشن در برابر آنهاست. نخست اینکه مشارکت ضعیف و آرای نه چندان بالای خود را با هوشیاری به یک سرمایه اجتماعی تبدیل کنند و موفقیت نسبی نظام در کنترل کرونا را بهانهای برای افزایش مقبولیت خود قرار دهند و دوم اینکه از هم اینک وارد بازی سیاسی ملالآوری نشوند که بخواهند با رفتارهای تند، روی اعصاب مردم راه بروند و مثلاً از الان دیگ انتخابات 1400 را هم بزنند. انتخاب هر یک از این دو راهبرد با مجلس یازدهمی هاو لیدرهای بیرونی آنهاست. انتخاب هر یک از دو روش، یک نتیجه بیشتر نخواهد داشت: «هرکسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت.»
روزنامه نگار
1-مبارزه با کـــرونا درایران، از همـــان روزهــــای اول بـــــا چاشنی بازیهای سیاسی و جناحی آمیخته شـــد. از اواسط روز انتخابات دوم اسفند1398، بازار شایعات داغ شد. دولت(و نظام) متهم شدند به اینکه از مدتها قبل از ورود ویروس خطرناک آگاه شدهاند و آن را پنهان کردهاند. درست یا نادرست، تشکیک در زمان شروع ویروس کرونا و سپس تلفات آن، به حاشیهای پررنگ از متن تبدیل شد.
نه فقط فضای مجازی که رسانههای رسمی نیزوارد کارزار نشر شایعه و تردیدآفرینی در اطلاعات رسمی شدند.
یک روز تردد چند طلبه چینی حوزه علمیه جامعه المصطفی دستاویز شایعات شد، روز دیگر آمار وحشتناک ادعایی از قربانیان در شهرهای مختلف و پس فردا اظهارنظرهای یک پزشک البته غیرمتخصص در حوزه ویروس شناسی که ایجاد وحشت میکرد، بر رسانهها نقش میبست. به اینها اضافه کنید کسانی که در رفتاری سخیف، مرگ و زندگی شهروندان را به انتخابات گره زدند و گفتند کرونا اصلاً موضوع مهمی نبوده و دولت برای اینکه مردم بترسند و در انتخابات شرکت نکنند، دقیقاً در روز اخذ رأی، کرونا را رسانهای کرده است.
جامعه ایرانی بدلایل مختلف، دوست دارد شایعات را بپروراند و بپذیرد. اصولاً یک بیماری زمینه ای! در میان ما وجود دارد که پذیرشگر خبرهای نادرست و شایعات بیاساس است.اختصاص به مردمان عادی ندارد، حتی چهرههای مشهور نیز به آن مبتلایند. حالا فرض کنید همین آدمهای مشهور، دکان خود را با شایعات رونق بدهند. چه شلم شوربایی درست میشود؟
2-دولت در میان آتش و خون جنگ روانی و بازار داغ شایعات، باید شعار «کرونا را شکست میدهیم» را به ثمر میرساند. کار سختی بود بویژه اینکه برخی میدانداران اصلی مبارزه هم گاه پایشان روی یک خبر جعلی لیز میخورد. نمونهاش خبری بود که آقای وزیربهداشت از آمادگی یک نفر برای فروش 200میلیون ماسک به قیمتی گزاف داد. مرد اول میدان جنگ، گرچه زود، پای خود را از معرکه بیرون کشید، اما حاشیههایش تا چندین روز، تنور مخالفان را داغ کرد. علاوه برآن یکی دو سه سخن سخنگوی وزارت بهداشت هم جنجال درست کرد. اینها در زمانی اتفاق افتاد که در زیر پوست شهر، اتفاقات خوب هم در حال رخ دادن بود. پزشکان و پرستاران و بهیاران، از جانشان مایه گذاشتند و بیتوجه به بازیهای سیاسی، جان بیماران را از لای دست و پای ویروس کرونا بیرون میکشیدند. علاوه بر آن نیروهای مسلح، شهرداریها و... با ضدعفونی کردن شهرها و توزیع اقلامی مانند ماسک و مواد بهداشتی، از یک سو دل مردم را گرم کردند و از سوی دیگر مانع تشدید بیماری شدند. خوشبختانه! انتشار کرونا در جهان غرب، باعث شد فضاسازی روانی علیه کارآمدیهای نظام جمهوری اسلامی رنگ ببازد. هجوم مردم برای تهیه دستمال کاغذی و شویندهها در کشورهای مثلاً متمدن و نیز آمار بالای تلفات، نشان داد واقعیتهای دنیای صنعتی با آنچه سالهاست نشانمان میدهند متفاوت است. آنقدر متفاوت که حرفها و مواضع ترامپ، به مضحکه عام و خاص تبدیل شد و...
3-مبارزه با کرونا در کشور ما بهدلیل دیگری هم سخت بود. تحریمهایی که امریکا به منظور تحت تأثیر قراردادن مغز استخوان اقتصاد ایران طراحی کرده بود، آزاردهنده مینمود. باوجود شعارهای حقوق بشرمآبانه، حتی دارو هم از گیتهای تحریم رد نشد و ناجوانمردی و سبعیت دولت ترامپ، روی زشتش را به ایران وجهان نشان داد.
نظام، اما زانو نزد. تقریباً همه آنچه که میتوانست پای کار آورد و نتیجه این تلاش، بازیابی بخش قابل اعتنایی از سرمایه اجتماعی بود که در سالهای اخیر بدلایل مختلف، آسیب دیده بود. این یک پدیده خوشحالکننده است که اعتماد شهروندان به مسئولان برگردد و تقویت شود. بررسی افکار عمومی هم نشان میدهد چنین واقعیتی بهطور نسبی در حال تقویت است، هرچند که مثلاً فلان بازیگر سیاسی همه مشکلش این باشد که چرا مثلاً ستاد مقابله با کرونا، جلساتش هفتهای یک روز است یا رئیسش فلانی است و بهمانی نیست.
4-انتخابات مجلس یازدهم تمام شده و نمایندگان منتخب، برای جایگزینی با مجلس دهمیها لحظه شماری میکنند. آنها در حالی بر صندلیهای سبزتکیه میزنند که هم فضای سلامت و هم فضای سیاست، کرونازده است. دو راهبرد کاملاً روشن در برابر آنهاست. نخست اینکه مشارکت ضعیف و آرای نه چندان بالای خود را با هوشیاری به یک سرمایه اجتماعی تبدیل کنند و موفقیت نسبی نظام در کنترل کرونا را بهانهای برای افزایش مقبولیت خود قرار دهند و دوم اینکه از هم اینک وارد بازی سیاسی ملالآوری نشوند که بخواهند با رفتارهای تند، روی اعصاب مردم راه بروند و مثلاً از الان دیگ انتخابات 1400 را هم بزنند. انتخاب هر یک از این دو راهبرد با مجلس یازدهمی هاو لیدرهای بیرونی آنهاست. انتخاب هر یک از دو روش، یک نتیجه بیشتر نخواهد داشت: «هرکسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت.»
اشتیاق نفتی در بورس
سیدعلی حسینی
مدیرعامل بورس انرژی ایران
از ابتدای مردادماه سال 98 با ورود شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران به بورس انــــرژی، عـــــرضه احجام متنوعی از فرآوردههای نفتی در رینگهای داخلی و بینالملل بورس انرژی آغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد نکته قابل تأمل اینکه در سال جاری شرکت ملی نفت ایران مشابه شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران، بنا دارد سیاست فروش برخی اقلام نظیر نفت کوره و گازوئیل از طریق صادرات به مقاصد دریایی را در بورس انرژی توسعه دهد.
طی یک سال گذشته بورس انرژی با تمرکز بر بازار صادرات جهانی فرآوردههای نفتی، موفق شد میزبان صادرات 6 میلیون و 700 هزار تن انواع فرآورده نفتی شامل بنزین، گازوئیل، گاز مایع و سایر فرآوردهها و حاملهای ویژه و اصلی انرژی به مقاصد خشکی و دریایی جهان باشد.
بالغ بر 87 درصد فروش فرآوردههای هیدروکربوری بورس انرژی صادراتی محسوب میشود و این در حالی است که به ازای هر یک میلیارد ریال فروش در بازار داخلی، نزدیک به 7 میلیارد ریال در بازار صادراتی انواع فرآورده نفتی معامله شده است. این نسبت درحجم صادرات به حجم فروش داخلی نیز صادق است.
فاصله گرفتن از خام فروشی و حرکت به سوی تولید فرآوردههای نفتی به خلق مسیرهای جذاب و هموار برای فروش آنها منتهی میشود. هر چند این موضوع در ادبیات اقتصادی، جدید محسوب نمیشود اما تأکید و تمرکز تصمیمسازان و سیاستگذاران کشور، نشاندهنده شکلگیری عزم جدی و اجتناب ناپذیر برای عملی شدن این امر مهم به شمار میرود.
درحال حاضر به دلایل تحریمهای بیشمار و قیمت پایین، فروش نفت خام با مشکلات عدیدهای مواجه است. درحالی که تجربه بورس انرژی نشان میدهد فروش فرآوردههای نفتی به مراتب سهلتر و با محدودیتهای کمتری همراه است. فرآوردههای نفتی ایران به لحاظ کیفیت و قیمت مزیتهای بیشماری داشته و همچنین به دلیل ویژگیهای ذاتی، امکان عرضه متنوعتری نیز دارند. براین اساس ذخیرهسازی و فروش راحتتری برای آنها متصور است. در این راستا و با توجه به اهمیت جهش تولید در سال جاری ، بورس انرژی برای فروش فرآوردهها از ابتدای امسال اقدام به تعریف سبدهای فروش شامل چندین محموله از فرآوردههای نفتی بطور یکجا کرده و آنها را به فروش رسانده است.
این سبدها بر پایه درخواست عرضهکنندگان بر اساس نیازها و سلایق متقاضیان آنها تعریف میشود تا به این ترتیب خریداران در کنار سایر اقلامی که در برخی ماههای سال از طریق بازارعادی به آنها دسترسی دارند بتوانند به آسانی نیاز مصرفی خود را برطرف کنند.
گفتنی است، در سال گذشته بورس انرژی پس از شناسایی مصرفکنندگان بزرگ و نیروگاههای متقاضی اقدام به راهاندازی بازاری تحت عنوان بازار گواهی ظرفیت کرد. راهاندازی بازار معاملات این گواهی که نشاندهنده ظرفیت تولید برق نیروگاهی است باعث شده تا معادل ظرفیت تولیدی برق کشور که بیش از 80 هزار مگاوات است، بتوان اوراق بهاداری را تعریف کرد و از این طریق امکان خرید و فروش آن در بورس میسر شود. انتظار بر این است که نیروگاهها بتوانند ظرفیت تولیدی خود را از طریق گواهی ظرفیت عرضه و از این طریق بتوانند سرمایه مورد نیاز برای ساخت نیروگاههای جدید هر چند که امکان فروش گواهی ظرفیت برای نیروگاههای در حال ساخت نیز فراهم است را تأمین کنند.
مطابق ابلاغیه وزارت نیرو به شرکتهای برق منطقهای، متقاضیان متوسط و بزرگ برق موظف هستند برای خرید برق مورد نیاز خود، گواهی ظرفیت ارائه کنند. در طراحی انجام شده برای این گواهی برابر با 5 مگاوات، ظرفیت حد آستانه آن است. برق بالای 5 مگاوات را شرکتهای برق منطقهای به مشتریان ارائه میدهند و خریدار گواهی ظرفیت را بهطور مستقیم از بورس انرژی خریداری میکند. اما پایینتر از 5 مگاوات را شرکتهای توزیع برق تأمین و گواهی ظرفیت را نیز خودشان ارائه میکنند. انتظار میرود شرکتهای توزیع برق، به یکی از خریداران گواهی ظرفیت تبدیل شوند و از این طریق بین مشتریان کوچک توزیع برق را انجام دهند.
لزوم انجام مطالعات میدانی در حوزه گسل مشا
محمدرضا ذوالفقاری
مدیر گروه زلزلهشناسی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
زلزلهای که چند روز پیش در تهران اتفاق افتاد، این نگرانی را در مردم ایجاد کرد که آیا این زلزله در اصل یک زلزله اصلی بوده یا پیش لرزه زلزله محتمل بزرگتری در آینده نزدیک. بنا به دادههای لرزههای تاریخی و همچنین ساختار زمین ساختی این گسل، محتمل دانستن زلزله بزرگی در این گسل دور از انتظار نیست. مطالعات لرزه خیزی هزاره گذشته حوزه گسل مشا و مقایسه آن با سایر منابع لرزهای حوزه البرز حاکی از کم کاری و ...
خلأ لرزهای این گسل در حدفاصل فیروزکوه تا تهران بوده و در نگاه بدبینانه میتوان این قسمت از گسل را مستعدترین منطقه برای لرزههای بزرگ آتی حوزه البرز مرکزی دانست. با وجود این نمیتوان وقوع زلزله در تاریخ مشخصی در این محدوده را پیشبینی کرد. گسل مشا را میتوان یکی از مهمترین منابع لرزهای منطقه البرز و تهدید کننده شهر تهران دانست و به همین دلیل شناخت بهتر از چگونگی فعالیت آن و همچنین تعیین فراوانی و بزرگی زلزلههای محتمل میتواند نقش بسزایی در ارزیابی ریسک زلزله داشته باشد. لذا میتوان نتیجه گرفت که این گسل نیاز به انجام مطالعات بسیار بیشتری دارد. در شرایط موجود تنها راه ممکن برای در امان ماندن از چنین پدیدههایی ارتقای آمادگی و ایمنی در ساخت وسازها و در بعد کلانتر تابآوری است. در این خصوص ارزیابی خسارات محتمل ناشی از زلزله میتواند نقش مهمی در اعمال اقدامات کاهش ریسک و آمادگی هنگام سانحه داشته باشد. به عنوان نمونهای از چنین اقداماتی میتوان به سامانه تخمین سریع خسارات و تلفات زلزله شهر تهران اشاره کرد که با حمایت و محوریت سازمان مدیریت و بحران شهر تهران و توسط متخصصان دانشکده عمران دانشگاه خواجه نصیرالیدن طوسی طراحی و طی چندین سال گذشته به صورت خودکار عمل کرده است. این سامانه در صورت بروز زلزله بسرعت وارد عمل شده و با انجام مدلسازیهای مختلف از پهنه خطر و تأثیر آن بر سازهها، اقدام به تخمین خسارات و تلفات احتمالی شهر کرده و به مراجع ذیربط اطلاع رسانی میکند. بیشتر متخصصان در مباحث مربوط به زلزله به ابعاد خود زلزله توجه میکنند اما بحثی که میتواند خطرآفرین و حادثهساز باشد، ساخت وسازهایی است که در تهران وجود دارد. در کلانشهرهایی مانند تهران، بزرگترین سرمایه یک خانواده در بیشتر موارد مسکن و سرپناه است. عوامل مختلفی در انتخاب مسکن مطلوب و رتبهبندی آن برای عموم جامعه وجود داشته از جمله ظاهر، امکانات رفاهی، فضابندیها، ارزش افزوده و موقعیت مکانی، ولی متأسفانه کیفیت سازهای و مقاومت و تاب آوری آن در برابر زلزله عموماً مدنظر نبوده است. طبیعی است با افزایش توجه مردم نسبت به کیفیت ساختمانها و استفاده از شاخصهای رتبهگذاری به عنوان معیاری در انتخاب و خرید خانه، نظام ساخت و ساز نیز ارتقا یافته و در نتیجه ساختمانهای مستحکمتری ساخته خواهند شد. البته دولت هم میتواند با نظارت جدی در این راه کمکرسان باشد.
موضوع دیگر، تابآوری اقتصادی جامعه در مواجهه با سوانح طبیعی نظیر زلزله است. در این خصوص ایجاد منابع غیردولتی برای بازپرداخت خسارات در زمان سانحه یکی از موضوعات مهم دیگر است که نقش صنعت بیمه را روشن میکند. صنعت بیمه با تهیه و ارائه پوششهای نظاممند و مبتنی بر مدیریت ریسک زلزله نه تنها میتواند سبب کاهش بار مالی دولت در زمان سوانح باشد بلکه در درازمدت سبب ارتقای فرهنگ مسئولیتپذیری و کیفیت ساختمان گردد.
مدیر گروه زلزلهشناسی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
زلزلهای که چند روز پیش در تهران اتفاق افتاد، این نگرانی را در مردم ایجاد کرد که آیا این زلزله در اصل یک زلزله اصلی بوده یا پیش لرزه زلزله محتمل بزرگتری در آینده نزدیک. بنا به دادههای لرزههای تاریخی و همچنین ساختار زمین ساختی این گسل، محتمل دانستن زلزله بزرگی در این گسل دور از انتظار نیست. مطالعات لرزه خیزی هزاره گذشته حوزه گسل مشا و مقایسه آن با سایر منابع لرزهای حوزه البرز حاکی از کم کاری و ...
خلأ لرزهای این گسل در حدفاصل فیروزکوه تا تهران بوده و در نگاه بدبینانه میتوان این قسمت از گسل را مستعدترین منطقه برای لرزههای بزرگ آتی حوزه البرز مرکزی دانست. با وجود این نمیتوان وقوع زلزله در تاریخ مشخصی در این محدوده را پیشبینی کرد. گسل مشا را میتوان یکی از مهمترین منابع لرزهای منطقه البرز و تهدید کننده شهر تهران دانست و به همین دلیل شناخت بهتر از چگونگی فعالیت آن و همچنین تعیین فراوانی و بزرگی زلزلههای محتمل میتواند نقش بسزایی در ارزیابی ریسک زلزله داشته باشد. لذا میتوان نتیجه گرفت که این گسل نیاز به انجام مطالعات بسیار بیشتری دارد. در شرایط موجود تنها راه ممکن برای در امان ماندن از چنین پدیدههایی ارتقای آمادگی و ایمنی در ساخت وسازها و در بعد کلانتر تابآوری است. در این خصوص ارزیابی خسارات محتمل ناشی از زلزله میتواند نقش مهمی در اعمال اقدامات کاهش ریسک و آمادگی هنگام سانحه داشته باشد. به عنوان نمونهای از چنین اقداماتی میتوان به سامانه تخمین سریع خسارات و تلفات زلزله شهر تهران اشاره کرد که با حمایت و محوریت سازمان مدیریت و بحران شهر تهران و توسط متخصصان دانشکده عمران دانشگاه خواجه نصیرالیدن طوسی طراحی و طی چندین سال گذشته به صورت خودکار عمل کرده است. این سامانه در صورت بروز زلزله بسرعت وارد عمل شده و با انجام مدلسازیهای مختلف از پهنه خطر و تأثیر آن بر سازهها، اقدام به تخمین خسارات و تلفات احتمالی شهر کرده و به مراجع ذیربط اطلاع رسانی میکند. بیشتر متخصصان در مباحث مربوط به زلزله به ابعاد خود زلزله توجه میکنند اما بحثی که میتواند خطرآفرین و حادثهساز باشد، ساخت وسازهایی است که در تهران وجود دارد. در کلانشهرهایی مانند تهران، بزرگترین سرمایه یک خانواده در بیشتر موارد مسکن و سرپناه است. عوامل مختلفی در انتخاب مسکن مطلوب و رتبهبندی آن برای عموم جامعه وجود داشته از جمله ظاهر، امکانات رفاهی، فضابندیها، ارزش افزوده و موقعیت مکانی، ولی متأسفانه کیفیت سازهای و مقاومت و تاب آوری آن در برابر زلزله عموماً مدنظر نبوده است. طبیعی است با افزایش توجه مردم نسبت به کیفیت ساختمانها و استفاده از شاخصهای رتبهگذاری به عنوان معیاری در انتخاب و خرید خانه، نظام ساخت و ساز نیز ارتقا یافته و در نتیجه ساختمانهای مستحکمتری ساخته خواهند شد. البته دولت هم میتواند با نظارت جدی در این راه کمکرسان باشد.
موضوع دیگر، تابآوری اقتصادی جامعه در مواجهه با سوانح طبیعی نظیر زلزله است. در این خصوص ایجاد منابع غیردولتی برای بازپرداخت خسارات در زمان سانحه یکی از موضوعات مهم دیگر است که نقش صنعت بیمه را روشن میکند. صنعت بیمه با تهیه و ارائه پوششهای نظاممند و مبتنی بر مدیریت ریسک زلزله نه تنها میتواند سبب کاهش بار مالی دولت در زمان سوانح باشد بلکه در درازمدت سبب ارتقای فرهنگ مسئولیتپذیری و کیفیت ساختمان گردد.
الزامات یک گام نمادین
همان گونه که پیشبینی میشد اثرات کرونا همه وجوه زندگی ما را شامل خواهد شد و تاکنون نیز شده و سبک زندگی را در برخی وجوه دچار تحول کرده است. برخی را کمتر و برخی را بیشتر. یکی از این اثرات که تقریباً نسبت به آن اتفاق نظر است، گسترش جایگاه فضای مجازی در زندگی فردی و اجتماعی ما است. شاید در گذشته کمتر این تصور پیش میآمد که مسئولین کشوری از طریق فضای مجازی با یکدیگر ارتباط رسمی و کاری برقرار کنند ولی پس از کرونا چندین بار آقای رئیس جمهوری این ارتباط را برقرار کردند.
هر چند این نحوه ارتباطها نمیتواند جانشین کامل برای همه ارتباطهای مستقیم و حضوری شود ولی در شرایط کنونی و حتی ویژه میتواند مشکلات ارتباطی و حضور مستقیم را حل کند و از این نظر کمک مؤثری به مدیریت کشور و دیگر ارتباطهای اجتماعی است و به همین دلیل نیز طی سه ماه گذشته اپلیکیشنهایی که این نوع ارتباطات را برقرار میکنند با افزایش صد درصدی دانلود روبهرو شدهاند. همچنین واتساپ امکان تماس ۸ نفری را فراهم کرده است که همه اینها میتوانند آغازگر یک تحول جدی در ارتباطات اجتماعی باشد. از این زاویه حضور تصویری مقام معظم رهبری در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا اقدامی نمادین در سطح بالای جامعه ایران برای استفاده بیشتر از این ایده است.
همان طور که گفته شد، این نحوه ارتباط نمیتواند جانشین همه ارتباطهای مستقیم و واقعی شود ولی میتواند به عنوان یک شیوه مکمل، بسیاری از ارتباطها را پوشش دهد. و از نظر هزینه و رفت و آمد و زمان نیز برای حاضران صرفهجویی چشمگیری داشته باشد. بسیاری از جلسات هیأتهای مدیره، کنفرانسهای علمی، حتی ارتباطات اداری و مراجعه مردم و... میتواند در ذیل این نوع ارتباطها قرار گیرد و تحولی جدی در فرآیند امور ایجاد کند. همچنین فعالان و نیروهای مدنی نیز میتوانند از این امکان برای گسترش ارتباطات خود حتی با نقاط دور دست بهرهمند شوند.
با این حال فراموش نکنیم که این امر نیازمند تأمین زیرساختهای جدی است. برای نمونه اکنون وزارت آموزش و پرورش در یک اقدام مناسب، اپلیکیشن شاد را برای آموزش از طریق اینترنت طراحی کرده است. ولی آنچه مسأله شده، فقدان توانایی برخی از خانوادههای کشور برای تهیه دستگاه مناسب برای استفاده فرزندانشان از این برنامه است. به علاوه و مهمتر از این، تقویت زیرساختهای ارتباط اینترنتی است. اکنون مدتها است که وزیر ارتباطات چندین بار بر ضرورت آزادسازی باندهای فرکانس ۷۰۰ و ۸۰۰ مگاهرتز که بدون استفاده مؤثر در اختیار صداوسیما است تأکید کرده است، تا سرعت اینترنت به حدی برسد که مردم برای این نوع از فعالیتهای خود از آنها استفاده کنند. توسعه زیرساختهای اینترنتی شرط لازم ورود به دنیای پس از کرونا است. در هفتههای گذشته وزارت ارتباطات نصب ۸۰۰ هزار پورت اینترنت VDSL را در تهران آغاز کرده است که بزودی پایان خواهد یافت، ولی ارتقای شبکه موبایل به باند فرکانسی نیاز دارد که هم اکنون در اختیار صداوسیما است و با آزاد کردن آن، ظرفیت ارتباطی موجود به نحو چشمگیری نیز بالاتر خواهد رفت. این کار حتی به نفع صداوسیما هم هست، زیرا امکان ارتباطات تصویری این رسانه را با کارشناسان افزایش میدهد، بدون آنکه نیازی به حضور آنان در استودیو باشد. ضمن اینکه اینها امکانات مردم است و باید به خدمت مردم درآید.
هر چند این نحوه ارتباطها نمیتواند جانشین کامل برای همه ارتباطهای مستقیم و حضوری شود ولی در شرایط کنونی و حتی ویژه میتواند مشکلات ارتباطی و حضور مستقیم را حل کند و از این نظر کمک مؤثری به مدیریت کشور و دیگر ارتباطهای اجتماعی است و به همین دلیل نیز طی سه ماه گذشته اپلیکیشنهایی که این نوع ارتباطات را برقرار میکنند با افزایش صد درصدی دانلود روبهرو شدهاند. همچنین واتساپ امکان تماس ۸ نفری را فراهم کرده است که همه اینها میتوانند آغازگر یک تحول جدی در ارتباطات اجتماعی باشد. از این زاویه حضور تصویری مقام معظم رهبری در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا اقدامی نمادین در سطح بالای جامعه ایران برای استفاده بیشتر از این ایده است.
همان طور که گفته شد، این نحوه ارتباط نمیتواند جانشین همه ارتباطهای مستقیم و واقعی شود ولی میتواند به عنوان یک شیوه مکمل، بسیاری از ارتباطها را پوشش دهد. و از نظر هزینه و رفت و آمد و زمان نیز برای حاضران صرفهجویی چشمگیری داشته باشد. بسیاری از جلسات هیأتهای مدیره، کنفرانسهای علمی، حتی ارتباطات اداری و مراجعه مردم و... میتواند در ذیل این نوع ارتباطها قرار گیرد و تحولی جدی در فرآیند امور ایجاد کند. همچنین فعالان و نیروهای مدنی نیز میتوانند از این امکان برای گسترش ارتباطات خود حتی با نقاط دور دست بهرهمند شوند.
با این حال فراموش نکنیم که این امر نیازمند تأمین زیرساختهای جدی است. برای نمونه اکنون وزارت آموزش و پرورش در یک اقدام مناسب، اپلیکیشن شاد را برای آموزش از طریق اینترنت طراحی کرده است. ولی آنچه مسأله شده، فقدان توانایی برخی از خانوادههای کشور برای تهیه دستگاه مناسب برای استفاده فرزندانشان از این برنامه است. به علاوه و مهمتر از این، تقویت زیرساختهای ارتباط اینترنتی است. اکنون مدتها است که وزیر ارتباطات چندین بار بر ضرورت آزادسازی باندهای فرکانس ۷۰۰ و ۸۰۰ مگاهرتز که بدون استفاده مؤثر در اختیار صداوسیما است تأکید کرده است، تا سرعت اینترنت به حدی برسد که مردم برای این نوع از فعالیتهای خود از آنها استفاده کنند. توسعه زیرساختهای اینترنتی شرط لازم ورود به دنیای پس از کرونا است. در هفتههای گذشته وزارت ارتباطات نصب ۸۰۰ هزار پورت اینترنت VDSL را در تهران آغاز کرده است که بزودی پایان خواهد یافت، ولی ارتقای شبکه موبایل به باند فرکانسی نیاز دارد که هم اکنون در اختیار صداوسیما است و با آزاد کردن آن، ظرفیت ارتباطی موجود به نحو چشمگیری نیز بالاتر خواهد رفت. این کار حتی به نفع صداوسیما هم هست، زیرا امکان ارتباطات تصویری این رسانه را با کارشناسان افزایش میدهد، بدون آنکه نیازی به حضور آنان در استودیو باشد. ضمن اینکه اینها امکانات مردم است و باید به خدمت مردم درآید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سه دستورالعمل تازه برای رونق و جهش تولید
-
بازگشایی غیر اجباری مدارس
-
خداقوّت
-
ایران در قیاس با دیگر کشورها در مقابل کرونا آبرومند است
-
پدر، مادر، ما متهمیم؟
-
آمادگی ایران برای تبادل زندانی با امریکا
-
معافیت 35هزار هنرمند از پرداخت 3 ماهه بیمه فصل بهار
-
راهکارهایی برای نجات صنعت خودرو از چاله اقتصاد
-
آبادان قرنطینه کامل شد
-
هشدار! کرونا را به انگ اجتماعی تبدیل نکنیم
-
«کرونا» رفتار دیجیتالی کاربران را تغییر داد
-
دیده نشدن بخش خصوصی دلیل ناکامی ادغام
-
بعضی دلتنگیها را نمیتوان تحمل کرد
-
بازیابی سرمایه اجتماعی
-
اشتیاق نفتی در بورس
-
لزوم انجام مطالعات میدانی در حوزه گسل مشا
-
الزامات یک گام نمادین
اخبارایران آنلاین