پیامبر صلیالله علیهوآله: شما را سفارش میکنم به راستگویی، که راستگویی با نیکوکاری همراه است و هر دو در بهشتاند و از دروغگویی بپرهیزید که دروغگویی همراه با بدکاری است و هر دو در جهنماند. نهج الفصاحه ص 572، ح 1976
نادر مشایخی: باید برای ابزار آنلاین موسیقی بسازیم
در برگزاری کنسرت آنلاین، کیفیت صدا به هیچ وجه توسط موبایل خوب به گوش نمیرسد. کنسرت آنلاین تنها در یک صورت عمل میکند و تأثیرگذار خواهد بود؛ آن هم به گونهای که کلیه ابزاری که با آن کنسرت آنلاین برگزار میکنند در آهنگسازی هنرمند نقشی داشته باشد. درواقع هنرمند باید برای ابزار آنلاین موسیقی بسازد و ابزار برگزاری کنسرت آنلاین را به کار بگیرد؛ زیرا تنها برای یک ساز موسیقی نمینویسیم بلکه برای ابزار مینویسیم.
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ یا مَنْ لا یحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ یا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت ها و آرزوهایم را برآور، ای آنکه نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست.
پا به پای ناصرخسرو بر جاده ابریشم در هزارمین زادروزِ او
سفر برگذشتنی
مهدی سالارینسب
پژوهشگر ادبیات
محمدرضا توکلی صابری با دو کتاب سفر برگذشتنی (پابهپای ناصرخسرو بر جاده ابریشم-2 جلدی) و سفر (دیدار سفربه کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو) برگزیده جایزه جلال آلاحمد شده و حال بد نیست به بهانه هزارمین زادروز ناصرخسرو، مروری به این کتاب داشته باشیم که انتشارات علمی فرهنگی آن را منتشر کرده است.
نکته نخست اینکه، کتاب، کتاب جالبی است و اصلِ گیراییِ آن به خاطر طرحِ خلاقانه نویسنده است. در واقع نویسنده تصمیم میگیرد که در هزاره میلاد ناصرخسرو مسیر سفر او را از سفرنامهاش استخراج کند و همان مسیر را بعد از حدود هزار سال، دوباره طی کند و سفرنامهای نو بنویسد تا امروزیان و آیندگان بتوانند به طور عینیتر ببینند که دنیای ما، بعد از هزار سال، در مقایسه با دنیای زمان ناصرخسرو چقدر تغییر کرده است. برای کسانی که سفرنامه ناصرخسرو را خواندهاند، فکر گیراییست و نتیجه هم خواندنی از کار درآمده است.
دلیل اینکه نویسنده هزاره تولد ناصرخسرو را برای آغاز سفر خویش انتخاب کرده نه هزاره آغاز سفر او را که مناسبت بیشتر دارد، به گفته خودش این بوده: «امید نداشتم که در آغاز هزاره سفر او زنده باشم.»
به هر حال چه خوب که این کار 40 سالی زودتر به انجام رسیده است. ضمناً مؤلف سفرش را از سرخس آغاز کرده است نه از مرو (که ناصرخسرو سفر خویش را آغاز کرده) چراکه نتوانسته ویزای ترکمنستان را بگیرد و به مرو برود. و نیز تمام سفر را نه همچون ناصرخسرو به یکباره، بلکه به تفاریق در فرصتهای مرخصیِ کاری تکمیل کرده است.
تنها اشتباهی که در تورق یکی دو ساعته اولیه به نظرم رسید، آنجاست که در کتاب، احتمالاً به علت ناآشنایی نویسنده با ساز دوتار، دوتار و دوتارنواز، سه تار و سه تار نواز خوانده شده است (از جمله ص 25، چه بسا در جاهای دیگر هم این اشتباه رخ داده باشد، البته در جاهایی عکس سهتار و سهتارنواز هم هست که ضبط آن در کتاب درست است، از جمله در ص 37) در اوایل کتاب، بحثهایی آمده درباره اینکه آیا ناصرخسرو پیش از سفر، به تشیع اسماعیلی گرایش پیدا کرده یا بعد از رفتن به نزد فاطمیان به این سلک درآمده است.
در این باره پیشتر متخصصین بحث کرده و نظرات متفاوتی عرضه داشتهاند که فیالحال محل بحث ما نیست و در نهایت اینکه نام کتاب، انتخاب خوبیست برگرفته از قطعه بسیار زیبای سه بیتی که ناصرخسرو بر پایان سفرنامه نهاده که این قطعه پیشتر در مطلب شماره 14 همین دفتر نقل شد.
ترانه وفایی
ناشر، نویسنده و مترجم
این روزها میگذرند. اما، این روزگار زمان حال وگذشته ندارد. اینها روزهایی هستند که همیشه در تاریخ زندگی بشر میمانند و تاریخ را به قبل و بعد از این بحران تقسیم میکنند. در این روزها ما همه به این زندگی و بحران دچاریم وتاریخ را رقم میزنیم.
در این روزگار خیلی چیزها، معنای حرکتهای فداکارانه، حمایت گرانه وخیانتکارانه را روشنتر میکند. نقشها در جایی پررنگتر و در جایی کمرنگ ترشده و یا کلاً بهگونهای دیگر دیده میشوند.
از طرفی بعدها، اثر این روزگار ویروس زده، در خیلی جاها نمایان میشود. وارد زبان بدن میشود یا حتی به زبانشناسی راه مییابد و از طرفی اصطلاحات گوناگون، با ذکر اوضاع فعلی جهان یا هر مملکت و فرهنگ آن ساخته میشود. از سوی دیگر هنر هم دست به کار میشود. علم، تکلیف خود را بیشتر مشخص میکند. مطالعات تطبیقی جدید در زمینههای مختلف علوم انسانی رخ مینماید و شاید مسیر تفکر و نگاه جوانها گونهای دیگر شوند. به هیجانی از این دست عادت میکنند و چیزهای دیگر برای مدتی حوصلهشان را سر خواهد برد. دولتها از عملکردشان خواهند گفت. وخیلی موارد دیگر...
واما، مردم! برخی در زمان حال شاد و قوی زندگی میکنند. برخی میترسند و پناه میگیرند. برخی هم خود را میبازند و میخواهند در این زمان حال بمانند. در لحظه «حال ماندن» در این روزگار تفاوت دارد. زمان حال این روزگار، حالی است که در فرداها با خود خواهیم داشت.
در این برهه از زمان میدانیم که ویروس چیست. تکثیرش چگونه است و حتی تا اندازهای فهمیدهایم که به چه میزان قوی و به چه اندازه ماندگار است. در مورد ویروس کرونا دانشگاههای مختلف بسیار گفتهاند و باز هم میگویند.
ویروس کوچک بزرگی است برای خودش! اما، حالا که از طریق ما دارد حرکت میکند. میدانم که اکنون همه به آمار مرگ ومیر نگاه میکنیم و دچار «ترس» وگاه «بیتفاوتی» میشویم. اما هر دوی اینها جنسش از جنس نابودیست: نابودی خود و دیگران.
ترس، خودمان را نابود میکند و تازه سرایت هم میکند. بیتفاوتی، اول به خودمان بیخیالی کاذب میدهد وسپس دیگری را نادیده میگیرد. مانند مسکن و مخدر آنی عمل میکند و در هر دو صورت ما را به بیانگیزگی نزدیک میکند وکم کم به عدم وجود. عدم وجودی مفید!
برای زمان حالی که در فردایمان پیش رو داریم، تلاش کنیم. زمان حال فردایمان را بسازیم. بگذاریم برای آینده خودمان و دیگری چیزی، خاطرهای، حرفی، مهارتی باقی بماند. درست رفتار کنیم. درست به ذهن و روح خودمان بپردازیم. درست براى فردا طرح ریزى کنیم.
آنچه لازم است برداریم و برخی چیزها را از خود دور کنیم، بهگونهای هر یک از ما میتواند نوح دنیای خودش باشد تا بتواند برای دیگری هم مناسب رفتار کند. به همه ما در این روزگار ثابت شد که دیگری چه مقامی دارد و حتی تا چه اندازه از هم جدا نیستیم. پس، خوب است از یاد نبریم که ارزشهایی که هر فرد به تشخیص خود در کشتی اش، سوارمی کند، مستلزم تلاش وبررسی است: چون دیگری وخودمان هر دو از آن بهره خواهیم برد.
جهان دچار تغییر همیشگی است: زمان. حال که زمان به روش خودش برای آگاهتر شدنمان صبر کرده، فرصت را مغتنم بشماریم و خود را آماده کنیم تا این فردا را بهتر زندگی کنیم.
امیدوار باشیم و خود را بسازیم. تنها این گونه است که آماده گذران امروز و فردایمان خواهیم بود.
تعطیلی کتابفروشی های قزوین باعث نگرانی اهالی فرهنگ این استان شده است. به گفته رئیس اتحادیه کتابفروشیهای قزوین تعطیلی پیاپی کتابفروشیهای استان اگرچه علل متعددی دارد اما نقطه مشترک همه این موارد، درآمدزا نبودن شغل کتابفروشی است. کتابفروشی اقمشه، ادیب، خانه کتاب، بحرالعلوم، حدیث، جلالیان و مولانا از کتابفروشی های قدیمی استان هستند که اکنون تعطیل شده اند. منبع عکس: خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قزوین
ماه مهمانی خدا-16
احسان به والدین
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
«وَ قَضَى رَبُّک ألَّا تَعْبُدُواْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَک الْکبَرَ أحَدُهُمَآ أوْ کلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کرِیماً . وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کمَا رَبَّیَانِى صَغِیراً» (اسراء، 23 - 24)
پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان «اُف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو و از روی مهربانی و لطف، بالِ تواضع خویش را برای آنان فرود آور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همانگونه که مرا در کودکی تربیت کردند.
این آیه، آیهای است که همه با آن آشنا هستیم و گمان میکنیم که توصیهای ساده است، در حالی که از کاربردیترین آیات قرآن در زندگی خانوادگی است و متأسفانه بسیاری از افراد، حتی افراد مذهبی و اهل مسجد به اهمیت آن توجه نمیکنند. براساس این آیه:
1- خدمت به پدر و مادر، از شروط خداپرستی است، زیرا در کنار اطاعت از خداوند آمده است. «الاّتعبدوا الاّ ایاه و بالوالدین احساناً»
2- نسل نو باید با نسل گذشته، پیوند محکم داشته باشند. «لاتعبدوا الاّ ایاه و بالوالدین احساناً»
3 - در احسان به والدین، مسلمان بودن آنها شرط نیست. «بالوالدین احساناً»
4- در احسان به پدر و مادر، فرقی میان آن دو نیست. «بالوالدین احساناً»
5- نیکی به پدر و مادر را بیواسطه و به دست خود انجام دهیم. «بالوالدین احساناً»
6 - احسان، بالاتر از انفاق است و شامل محبت، مشورت، اطاعت، تشکر، مراقبت و امثال اینها میشود. «بالوالدین احساناً»
7- احسان به والدین، حد و مرز و اندازه ندارد. «بالوالدین احساناً»
8- سفارش قرآن به احسان، متوجه فرزندان است، زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و بهطور طبیعی به فرزندان خود احسان میکنند. «بالوالدین احساناً»
9- هرچه نیاز جسمی وروحی والدین بیشتر باشد، احسان به آنان ضروری تر است. «یبلغن عندک الکبر»
10- پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگه داریم. «عندک»
11- هم احسان لازم است، هم سخن کریمانه و پسندیده. «احساناً... قل لهما قولاً کریماً»
12- در سخن کریمانه، شرط مقابله نیامده است. یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه سخن بگو. «احساناً... قل لهما قولاً کریماً»
13- فرزند در هر موقعیتی که هست، باید متواضع باشد و پول و پست خود را به رُخ والدین نکشد. «واخفِض لهما جناح الذّل»
14- تواضع در برابر والدین، باید از روی مهر و محبت باشد، نه ظاهری و ساختگی، یا برای گرفتن اموال آنان. «واخفض لهما... من الرّحمه»
15- دعا به پدر و مادر، فرمان خدا و نشانه شکرگزاری از آنان است. «قل ربّ ارحمهما...»
16- سختیها و مشکلات دوران کودکی و خردسالی را که بر والدین تحمیل شده است از یاد نبرید. «کما ربّیانی صغیراً»
مرا با اهالی نور همنشین کن
سید حبیب حبیبپور
شرمندهام که صبحها بیوضو به گلها نگاه کردم و عصرها بیلبخند به غنچهها چشم دوختم. شرمندهام که گاهی به پروانهها، اخم کردم و به شاخههای بید بیاعتنا بودم.
شرمندهام بر سفرهام گنجشکها را میهمان نکردم و آب دادن به نیلوفران را از یاد بردم. ای هرچه نور از تو!
در شب تردید، سرگشتهای غافل و جاهل بودم که تو به مشعل هدایت، مرا نجات بخشیدی و به درگاه خویش منزل دادی. به راستی اگر چلچراغ روشنایی بخش تو نبود، جز گمگشتگی سرانجامی نداشتم و بیمدد از مصباح فروزان مهر تو، در تاریکی نادانی آواره میشدم. ای آفریدگار روشنایی!
نافرمانی هایم روانم را به تاریکی کشانده و قلبم به هزاران معصیت، تیره شده است. دستم خالی است و عملم کم و عمرم به بطالت گذشت. جوانیام به مستی سپری شد. اندیشهام همه شیطانی بود. چشمم به نگاه حرام، آلوده شد و پایم به مجلس معصیت رسید. چه دلهایی که با زبان زخم شکستم. چه آبروها که به تهمتی بر باد دادم. نه از تو شرم کردم و نه از روز رستاخیز ترسیدم. ای محبوب من!
اگر از من بگذری بزرگی کردهای و اگر مرا رسوا نسازی بر من منت نهادهای. اگر از بدی هایم چشم بپوشی از خوبی خودت است و اگر گناهانم را ببخشی فضل و کرمت را نشانم دادهای.
اینک به حرمت شبهای ستاره باران و روزهای سراسر برکت این ماه شریف، ظلمت گناه را از قلب ما بگیر. روشنایی معرفت و شوق را به ما ارزانی بدار و ما را با اهالی نور و رستگاری همنشین کن.
هر چند که با روی سیاه آمدهام
بر درگه لطفت به پناه آمدهام
تا جرم مرا ز مرحمت، عفو کنی
با چشم تر و به سوز و آه آمدهام
یگانه خدامی
هشتـگ
#خوزستان
چند روزی است که گفته میشود شیوع کرونا در استان خوزستان دوباره شدت گرفته و شرایط این استان خوب نیست. دیروز استاندار خوزستان اعلام کرد که به همین دلیل تا پایان هفته شهرستانهای باوی، هویزه، اهواز، حمیدیه، هندیجان، دزفول، شوشتر، کارون و مسجدسلیمان تعطیل هستند و محدودیتهای رفت و آمد بین مناطق مختلف شهر ایجاد میشود. خواستهای که خوزستانیها مدتی است آن را مطرح میکنند تا کرونا کمتر در استانشان قربانی بگیرد: «بالاخره کارد به استخوان رسید و سپس محدودیتها برای قطع زنجیره انتقال ویروس کرونا در خوزستان اعمال شد»، «آقای شریعتی بهجای اینکه اعلام کنی خوزستان کمبود تخت برای بیماران کرونایی نداره، راههای اصلی شهرها رو ببند، کارکنان بیشتری رو بفرست مرخصی، ضدعفونی معابر رو جدی بگیر. آقای استاندار وضعیت کرونا در استان بحرانیه شما مسئول حفظ جان مردم هستی تصمیم درست رو سریع بگیر، فاجعه در کمینه!»، «هر روز بر ابهامات در مورد تعداد مبتلایان به کرونا در خوزستان افزوده میشود. یک روز در مورد اهواز روز دیگر در دزفول و حالا در اندیکا:، «استان خوزستان «صدرنشین کُرونا» با ۱۸۱ مبتلای جدید، ۹فوتی و ابتلای ۳۰کودک. جالب اینجاست زمان شروع کرونا همه به سمت جنوب هجوم برده بودند که در امان باشند. ولی الان عکس قضیه اتفاق افتاده...»، «خوزستانیها، مسئولین را مقصر طغیان کرونا میدانند. 62 درصد خوزستانیها، «رفع محدودیتها از سوی مسئولان» را عامل طغیان بیماری کووید۱۹ در این استان میدانند. از ۱۵ فروردین، محدودیتها برداشته شد. و تجمعات بی سابقهای برپا شد»، «اهواز به جز شرکت ما تا آخر هفته تعطیل اعلام شد»، «کرونا توی خوزستان بیداد میکند. دمای هوای اهواز این روزها 40 درجه است. آخرین امیدهام برای خلاصی از کرونا توی تابستون ناامید شد.»
ماجرا
دوباره زلزله
زلزله همچنان یکی از نگرانیهای بزرگ مردم است چون در تهران دماوند زمین همچنان میلرزد و دیروز خرمآباد هم دوباره لرزید. دماوند بامداد یکشنبه سه زلزله را پشت سر گذاشت که بسیاری از ساکنان شرق تهران آن را احساس کردند. دیروز ظهر هم این اتفاق دوباره افتاد و کاربران ساکن تهران و البته خرم آبادیهایی که زلزله را در شهرشان حس کردند دربارهاش نوشتند: "«این زلزلههای دماوند و لرزیدن تهران انتقام همون تعطیلیها به جز دماوند و فیروزکوه است»، «دیشب یهو یه باد شدیدی زد و دقیقاً همون موقع بود که گفتن یه زلزله ریز اومده»، «دیگه این زلزله شورشو در آورده. هرچیزی یه بارش با نمکه بابا»، «خیلی شیک داریم به زندگی با زلزله و کرونا عادت میکنیم»، «انقد دیگه زلزله اومده دیگه میدونیم هر بار که میا د چند ریشتره، قبل اینکه اعلام کنن گفتم ۴ ریشتره الان تو کانال زدن ۴ تا بوده»، «هنوز صدای اون کارشناس تو گوشمه که میگفت اگه تهران زلزله بیاد، تبدیل به یک عبرت تاریخی میشیم...»، «دیشب که زلزله اومد و خیلیها حس کردن، ما خواب بودیم و اصلاً متوجه نشدیم. این خیلی ترسناکتره که خواب باشی و متوجه نشی.»، «هرموقع از شبانه روز که چشممو وا میکنم میبینم 10 دقه پیش زلزله اومده»، «یا خداااا خرم آباد دوباره زلزله اومد»، «زلزله شوخیش گرفته؟ این مسخره بازیا چیه یا بیا یا نیا»، «سه زلزله به بزرگی ۳.۰، ۳.۸ و ۲.۷ تهران را لرزاند، این زلزلهها در ساعت ۲.۴۸، ۲.۵۱ و ۲.۵۳ بامداد روی داده است. وقتی همه خواب بودیم!»، «اگر زلزله نکشه بیخوابی و بدخوابی ناشی از زلزله قطعاً میکشه. دوباره دیشب زمین ویبره میرفت. من که خواب بودم ولی اینقدر اینا دویدن اینور و اونور و وای زلزله وای زلزله گفتن که خوابم کوفتم شد. سه روزه یک خواب درست ندارم»، «واقعاً چرا یه حرکتی نمیزنن زلزله بیشتر از ۳.۵ ریشتر اومد گوشیمون الارم بده یا زنگ بخوره. فکر نکنم سخت باشه»، «چرا انقد پس لرزه براتون عجیبه؟ زلزله کرمانشاه و اهر و هریس و ورزقانم همینقد پس لرزه داشت ما انقد کولی بازی در نیاوردیم بعدم وقتی گسل فعال میشه باید خوشحالم باشید این پس لرزههای کوچیک میاد انرژیش تخلیه میشه باعث میشه زلزله وحشتناکی نیاد دیگه با پس لرزه فیواستار درنیارید»، «جالبه پیشفرض همهمون هم اینه که زلزله شبا میاد»، «یعنی یه زندگی خوب ردیف درستی داشتیم، فقط جای گسل مشا فشم توش خالی بود هر شب تنمون رو بلرزونه که خوشبختانه اونم ردیف شد و باید اضافه شه به استرسهای روزمره»، «خرمآباد روی ویبره رفته خدا بخیر کنه.»