قاتل شوهر خواهر از مجازات مرگ رهایی یافت
گروه حوادث/ وکیل دادگستری که بهدنبال سوء ظن به شوهر خواهرش وی را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود با رضایت اولیای دم از یک قدمی چوبه دار به زندگی برگشت. به گزارش خبرنگار حوادث«ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 95 بهدنبال ناپدید شدن مرموز مرد جوانی شروع شد که از لرستان به خانه برادرش به کرج آمده بود.
در حالی که تحقیقات برای یافتن مرد جوان ادامه داشت، کارآگاهان جنایی جسد این مرد جوان را در حالی که با شلیک چند گلوله به قتل رسیده بود در خودرویی حوالی جاده چالوس پیدا کردند.
خیلی زود با تشکیل تیم ویژهای تحقیقات پلیسی برای کشف این جنایت مرموز در دستور کار کارآگاهان جنایی استان البرز قرار گرفت.
با کنترل آخرین تماسهای مقتول مشخص شد وی با برادرزنش در تماس بوده است. بدین ترتیب این مرد که وکیل دادگستری بود تحت بازجویی قرار گرفت و بعد از مدتی به قتل شوهر خواهرش اعتراف کرد.
وی درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: مدتی قبل به رفتار وی سوء ظن پیدا کرده و فکر میکردم او برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده است به همین خاطر وی را از محل زندگیاش به کرج کشاندم و بعد در خانه او را با خوراندن غذای مسموم بیهوش کردم. سپس او را با خودرو به حوالی جاده چالوس بردم و با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم چند گلوله به او شلیک کردم. اسلحه را به داخل رودخانه انداختم و جسد را همانجا رها کردم.
بهدنبال اعتراف این متهم، او به جرم قتل عمد بازداشت و پس از محاکمه در دادگاه کیفری استان البرز با توجه به تقاضای اولیای دم وی به قصاص نفس محکوم شد.
با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور و درحالی که خانواده مقتول بر اجرای حکم اصرار داشتند سرانجام پس از 4 سال متهم توانست با جلب رضایت اولیای دم و پرداخت دیه درخواستی خانواده مقتول رضایت آنها را جلب و از مجازات مرگ رهایی یابد.
قاضی نریمانی رئیس شعبه ششم اجرای احکام دادگستری کرج درباره این پرونده گفت: یکی از مهمترین دلایل وقوع قتلها تصمیمات عجولانه و ناتوانی در کنترل خشم است. در این پرونده با اینکه متهم خودش از افراد تحصیلکرده و حقوقدان است و به نتیجه کار و مجازاتی که در انتظارش است به خوبی آگاه است اما باز هم دست به چنین کاری میزند.
در حالی که میتوانست از طریق قانونی موضوع را پیگیری کند و به چنین سرنوشتی دچار نشود. مهارت کنترل خشم بسیار اهمیت دارد همچنین باید در روابط کاری و خانوادگی سعی شود برخی خط قرمزها رعایت شود چراکه رعایت برخی اصول اخلاقی و رفتاری از وقوع بسیاری از جرایم پیشگیری میکند.
سـرقت 800 میلیـونی دو زن بلاگر
گروه حوادث/ دو زن جوان با معرفی خود بهعنوان تبلیغ کنندههای اینستاگرامی پساز بیهوش کردن مرد جواهرساز 800 میلیون تومان طلا و جواهرات وی را سرقت کردند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود سه ماه قبل پروندهای به کلانتری 153 شهرک ولی عصر فرستاده شد مبنی بر اینکه خانمی 26 ساله به همراه دوستش از مرد جواهرسازی در فرمانیه سرقت کردهاند.شاکی گفت: این دو زن به بهانه تبلیغ جواهرسازی من در صفحه اینستاگرام شان با من طرح دوستی ریختند. روز حادثه وقتی سوار خودروام شدند با خوراندن آبمیوهای که حاوی مقدار زیادی داروی خواب آور بود مرا بیهوش کرده و با برداشتن کلید کارگاه جواهر سازیام واقع در شهرک ولی عصر اقدام به سرقت طلا و جواهرات موجود در کارگاه به میزان 800 میلیون تومان کردهاند.سرهنگ «جلیل موقوفهای»، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت در تشریح این پرونده گفت: در بررسیهایی اولیه توسط تیم عملیات کلانتری 153 مشخص شد این دو خانم از بلاگرهای اینستاگرام بوده و با شناسایی طعمههای خود اقدام به سرقت به این روش میکنند که با دریافت دستور قضایی لازم شناسایی مخفیگاه آنان در دستور کار تیم عملیات کلانتری 153 قرار گرفت و طی اقدامات فنی و پلیسی یکی از سارقان که بهگفته خودش طراح اصلی نقشه سرقت از مرد جواهر فروش بود، دستگیر شد.رئیس پلیس پیشگیری پایتخت بیان داشت: با اعترافات متهم و کشف بخشی از اموال مسروقه به ارزش 6 میلیارد ریال ضمن معرفی فرد دستگیر شده به مرجع قضایی تحقیقات برای دستگیری همدست وی ادامه دارد.
دستگیری 3 خانم دکتر قلابی
گروه حوادث/ سه زن جوان که با راهاندازی یک مطب لیزر درمانی در شرق تهران اقدام به انجام کارهای زیبایی میکردند از سوی پلیس دستگیر شدند.
سرهنگ «نادر مرادی»، معاون نظارت بر اماکن عمومی پلیس امنیت پایتخت از پلمب یک مطب پزشکی غیرمجاز در شرق تهران خبر داد و گفت: این سه زن بدون مجوز، مدرک و صلاحیت پزشکی در این مطب اقدام به لیزردرمانی و انجام برخی عملهای زیبایی پرخطر میکردند.
وی در تشریح این خبر اظهار داشت: اواخر ماه گذشته زن جوانی با مراجعه به پلیس امنیت عمومی اظهار داشت، برای دریافت خدمات لیزر درمانی به یکی از مطبهای جراحی زیبایی در محله تهرانپارس مراجعه کردم ولی پس از آن متوجه شدم پزشکان این مطب فاقد پروانه پزشکی بوده که از ادامه مراحل درمانی خود منصرف و موضوع را بلافاصله به مأموران پلیس گزارش دادم.
بدین ترتیب بررسی موضوع در دستور کار مأموران معاونت پلیس نظارت بر اماکن عمومی پایتخت قرار گرفت، در همین زمان پرونده مشابه دیگری از سوی اداره بهداشت و درمان به این معاونت فرستاده شد. تحقیقات تکمیلی بهصورت ویژه در دستور کار قرار گرفت تا اینکه روز سهشنبه در بازدید مشترکی که بههمراه کارشناسان اداره بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران از این مطب انجام گرفت، مشخص شد 3 زن بهعنوان درمانگر و پزشک در این مرکز درمانی بدون داشتن پروانه طبابت و بهصورت غیرمجاز با اخذ مبالغ هنگفت از بیماران خود، اقدام به لیزردرمانی و برخی جراحی های زیبایی میکنند.
این مقام انتظامی با بیان اینکه نتیجه تحقیقات صورت گرفته در اختیار مرجع قضایی قرار گرفت، خاطرنشان کرد: صبح روز یازدهم آذرماه ضمن بازداشت و معرفی این افراد به دادسرا، مطب مذکور پلمب و دستگاه و ادوات غیرمجاز جراحی نیز توقیف شد.
بخشش اسیدپاش به خاطر رضای خدا
گروه حوادث/ پسر جوان که به خاطر یک فندک گرانقیمت دست به اسیدپاشی زده بود، با رضایت شاکی، از مجازات قصاص رهایی یافت.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه ۶ مرداد امسال، گزارش اسیدپاشی در خانهای حوالی خیابان وحدت اسلامی مأموران را راهی زیر زمین خانه قدیمی کرد. نخستین بررسیها نشان میداد پسر جوانی از ناحیه دست و صورت و چشم با اسید سوخته است. عامل این اسیدپاشی نیز که پسر جوانی بهنام بابک بود در همان محل حادثه به دستور بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت بازداشت شد.
بابک در تحقیقات اولیه گفت: خانه عمهام در طبقه سوم این ساختمان است و وقتی به خانه عمهام میآمدم با شاهرخ آشنا شدم او غیر از کار تعمیرات، اینجا را تبدیل به پاتوق کرده بود و برای مصرف مواد مخدر به آنجا میرفتیم. پسری که رویش اسید ریختم یک بار در اینجا به من تعرض کرد من هم برای انتقام رویش اسید ریختم.
فندک گرانقیمت
اما در ادامه تحقیقات وی اظهارات جدیدی مطرح کرد و انگیزهاش از اسیدپاشی را یک فندک گرانقیمت بیان کرد.او گفت: چند روز قبل از این حادثه به سراغ عمو شاهرخ رفتم، بهرام - قربانی اسیدپاشی- هم آنجا بود و برای مصرف مواد از من فندک خواست. فندک طلایی یکی از دوستانم دست من امانت بود که به او دادم. بعد از مصرف مواد، فندک را خواستم که بهرام فندک را نداد و گفت به دوستت بگو هدیه دادم به دوستم.او ادامه داد: اصرار که کردم شروع به فحاشی کرد و بعد هم با فندک رفت.
همان موقع عمو شاهرخ از من خواست برایش کمی اسید بخرم تا وسایل خودروهایی که تعمیر میکرد را با آنها بشوید.من هم قبول کردم و شب حادثه با سرنگی که داخلش اسید بود به آنجا رفتم. اسید را عمو شاهرخ روی پلهها گذاشت و لحظاتی بعد بهرام آمد. به بهرام گفتم فندک را بده که گفت نمیدهم. بعد وقتی اصرار کردم به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خود بهدنبال چاقو یا میلهای بودم که یک دفعه دستم به سرنگ اسید خورد و آن را برداشتم و ناخواسته به سمت بهرام پاشیدم.
گذشت برای رضای خدا
در حالی که پسر جوان متهم به اسیدپاشی بود و مجازاتش قصاص با اسید بود، شاکی به دادسرا رفت و او را بخشید. بهرام گفت: تنها برای رضای خدا و بدون هیچ چشمداشتی از قصاص و دریافت دیه گذشت کردم. بابک بچه محل و دوستم است نمیخواهم او هم مثل من اذیت شود.
محاکمه متهمان به قتل یک زندانی
گروه حوادث/ دادگاه متهمان قتل مرد زندانی که هنگام انتقال از دادسرا به زندان از سوی 3 سرباز و یکی از کارمندان زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پساز ساعاتی فوت کرده بود برای دومین بار برگزار شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اوایل دی سال ۹۷ با مرگ مرد 50 سالهای بهنام داریوش که به جرم کلاهبرداری تلفنی در زندان فشافویه بود آغاز شد. این متهم در راه انتقال از دادسرا به زندان شهرری قصد فرار داشت که پساز دستگیری از سوی 3 سرباز و مأمور بدرقهاش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ساعاتی بعد هم در بهداری زندان بهخاطر شدت جراحات وارده و ضربه مغزی فوت کرد.
به این ترتیب چهار متهم مرتبط با مرگ او بازداشت شدند و 3 سرباز به اتهام مشارکت در قتل عمد و کارمند زندان به اتهام معاونت در قتل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای متهمان درخواست قصاص کردند. آنها گفتند حاضریم تفاضل دیه را بپردازیم تا قاتلان داریوش قصاص شوند.سپس متهمان یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح جزئیات ماجرا پرداختند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به اینکه کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرده بودند داریوش بهخاطر دوندگی سریع و زیاد 10 درصد در فوتش مقصر بوده است هر 4 متهم را به پرداخت یک چهارم دیه محکوم کردند. اما این حکم در دیوان عالی کشور تأیید نشد و قضات دیوان عالی کشور اعلام کردند لازم است میزان تقصیر هریک از متهمان مشخص شود ضمن اینکه 10 درصد تقصیر قربانی نیز در حکم بیاید.
دومین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه اولیای دم یکبار دیگر درخواست قصاص کردند. سپس متهمان که با قرار وثیقه آزاد بودند به دفاع از خودشان پرداختند.
در ادامه یاسر - کارمند زندان- به جایگاه رفت و گفت: من به سربازان دستور ضرب و شتم متهم را نداده بودم. چون او به سربازها فحش ناموسی داد آنها خودشان با مشت و لگد او را کتک زدند.
با پایان دفاعیات متهمان قضات وارد شور شدند تا رأی را صادر کنند.
دستگیری مردان 2 هزار میلیاردی
گروه حوادث/ دو اخلالگر نظام بانکی که به بهانه واردات کالا، اقدام به دریافت تسهیلات ارزی کرده اما بهجای آن ساخت و ساز میکردند با تلاش مأموران پلیس مبارزه با جرایم اقتصادی پایتخت بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی پیش پلیس مبارزه با جرایم اقتصادی پایتخت در جریان اقدامات مجرمانه دو مرد جوان قرار گرفتند. این متهمان بهصورت جداگانه از سال ۹۰ با تشکیل سه شرکت و ارائه پیش فاکتورهای جعلی از بانکهای مختلف در کشور اقدام به گرفتن تسهیلات ارزی کرده اما آن را پرداخت نکرده و بهجای واردات کالا، آنها با پولهایی که از این راه بهدست آورده شروع به ساخت و ساز در اطراف پایتخت کرده بودند.
در ادامه تحقیقات مشخص شد این افراد کارهای اقتصادی خود را با هویت افراد مختلف انجام داده بودند. با ورود پلیس جرایم اقتصادی به این پرونده، مخفیگاه متهمان در اطراف تهران شناسایی شد. سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فاتب با اعلام این خبر گفت: روز دوشنبه، در ادامه شناسایی و دستگیری اخلالگران و بدهکاران نظام بانکی، معاونت مبارزه با جرایم اقتصادی با انجام اقدامات فنی و پلیسی پیچیده این دو نفر را به جرم کلاهبرداری، جعل، اخذ تسهیلات غیرمجاز بانکی و بدهکاری کلان به دو بانک، دستگیر و تحویل مرجع قضایی دادند. میزان بدهی آنها بیش از 2 هزار میلیارد ریال است.
تلاش 9 ساعته برای یافتن صیادان گمشده
گروه حوادث/ 3 صیاد که در آبهای غربی هرمزگان ناپدید شده بودند، پس از 9 ساعت پایش دریایی توسط نیروهای نجات دریایی پیدا شدند.
اسماعیل مکیزاده معاون دریایی اداره کل بنادر و دریانوردی هرمزگان در این باره به ایلنا گفت: شامگاه 10 آبانماه طی تماس از سوی مسئولان شیلات بندرکنگ، گزارشی مبنی بر ناپدید شدن یک فروند قایق صیادی با 3 سرنشین به مرکز جستوجو و نجات دریایی استان اعلام شد. پساز وصول این گزارش بلافاصله مرکز جستوجو و نجات دریایی استان وارد عمل شده و با توجه به نبود یک موقعیت مشخص از ناپدید شدگان، شناور ناجی 19، تیمهای متعدد همیار ناجی و ارگانهای منطقه از جمله دریابانی و ندسا به محلهای احتمالی اعزام شدند. وی افزود: پس از 9 ساعت پایش دریایی توسط مرکز جستوجو و نجات دریایی استان و ارگانهای منطقه(دریابانی و ندسا) در 45 مایلی جنوب کیش قایق شناسایی و همه سرنشینان آن در سلامت کامل به آغوش خانواده بازگشتند. بررسی کارشناسان نشان داد که این قایق بهدلیل نقص فنی در موتور و جریان آب به چندین مایل دورتر از صیدگاه رانده شده بود.
مردی با چشمان حادثه ساز
سرنوشت میرزا رضی خرکچی
محمد بلوری/ روزنامه نگار
استاد ارغنون روبه دانشجوی جوان کرد و پرسید:
- سهراب جان، این ویروس ناشناختهای که در بدن چند جنازه از مردم شهری کشف کردهاید آیا تا بهحال کسی را هم در آبادیمان مبتلا کرده؟
دانشجوی جوان با تأثر آه عمیقی کشید و گفت:
- متأسفانه بله استاد. یکیشان سهیلاخانم معلم جوانی که هنگام کالبدشکافی و تشریح جنازههای مردههای شهری بهعنوان دستیار به دکتر صادقی و من کمک میکرد و دو صیادی که جنازهها را از دریا بیرون کشیده بودند. متأسفانه خانم معلم هم که در درمانگاه قرنطینهاش کرده بودیم، ساعتی پیش فوت شده. یکی از صیادها هم حالش بحرانی است اما امید نجات صیاد دیگر هست.
استاد ارغنون با پریشانحالی و ماتم زده گفت:
-وای... وای... وای طفلک معصوم، چه دختری، آیه مهربانی یک فرشته بود.
چند لحظهای در ماتم و سکوت گذشت آنگاه پهلوان برای اینکه فضای ماتمزا را تغییر دهد رو به ارغنون پیر گفت:
- راستی استاد شنیدید که سرنوشت رضی خان خرکچی چه شد؟ پساز چند هفته بالاخره رضیخان خرکچی تن به مراسم پایانی «شمرکشون» داد اما غائله پر سر و صدای این مرد که نخوابید هیچ، بلکه مصیبتبارتر هم شد.
استاد با تعجب پرسید: یعنی چه؟
پهلوان حیدر، جواب داد:
- شاید این مرد دغلکار را بهخاطر داشته باشید عمری سوار بر الاغش میشد در کوچههای آبادی میگشت و کاسبی میکرد. مرد مهربان و سربزیری که به قول مردم آزارش به مورچه هم نمیرسید تا اینکه مراسم شمرکشون پیش آمد.
امسال کدخدا و ریشسفیدهای آبادی به فکر افتادند چه کسی را برای پوشیدن لباس شمر انتخاب کنند که یک هفته با این شکل و قیافه در کوچههای آبادی گشت بزند و سر هفته هم مراسم شمرکشان را در میدان کوچه مقابل «تکیه» آبادی برگزار کنند.
اما هرچه گشتند و به هرکس پیشنهاد کردند لباس شمر را بپوشد اما هیچ مردی حاضر نشد این نقش را بهعهده بگیرد چون میترسیدند به روال هر سال درگشت کوچهها زن و مرد نفرینش کنند، بچهها بدنبالش بدوند و بارانی از گوجهفرنگی گندیده و زباله بر سرش ببارد تا اینکه میرزا رضی خرکچی تن به خواسته ریشسفیدهای آبادی داد تا یک هفته در شکل و قیافه شمر در آبادی بگردد و سر هفته هم در مراسم شمرکشان حاضر شود.
خلاصه کنم استاد این مرد خوش اخلاق و آرام با گشتوگذار در آبادی چنان اخلاق و رفتارش عوض شد که اگر شمر ملعون هم زنده میشد نمیتوانست جلودارش شود. شروع کرد به آزار و اذیت مردم.
در مراسم شمرکشان هم حاضر نشد، رخت و لباس شمر را از تن دربیاورد و از اسب آذین بسته پیاده شود.
کمکم دستهای از افراد شرور زیر بیرقاش درآمدند و شروع کردن به آزار و اذیت خانوادهها، مریدانش هرچه میرزا رضی دستور میداد بیچون و چرا اطاعت میکردند. این شمر دروغین با تکیه بر قدرت مریدان برای خودش قانون و مقرراتی وضع کرده بود و روزبهروز بر قدرتش اضافه میشد و دیگر کسی حتی چماق به دستان دهیار هم جرأت مخالفت با میرزا رضی را نداشتند.
ارغنون پیر به فکر ماند و پرسید:
- این میرزا رضی چه سرنوشتی پیدا کرد؟
سهراب جواب داد: سرنوشت هولناکی یافت استاد. یک شب در تاریکی کوچهای دو سیاهپوش از مردان مسلح قاضی که در کمیناش بودند، غافلگیرش کردند و با ضربههای خنجر او را کشتند.
استاد ارغنون زیر لب به زمزمهای گفت: چه سرنوشتی!
ادامه دارد
سرقت از مدل اینستاگرامی برای پرداخت بدهی
گروه حوادث/ مرد جوان که با شکایت یک زن مبنی بر آزارو اذیت و سرقت طلاهای وی دستگیر شده بود در بازجوییها مدعی شد انگیزهاش فقط سرقت بوده تا بدهیهایش را بپردازد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل زن جوانی که از مدلهای اینستاگرامی بود با شکایت به پلیس گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با پسر جوانی آشنا شدم و بعد از مدتی اردشیر از من درخواست ازدواج کرد. روز حادثه او برای صحبت به خانه من آمد اما با زور مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و طلا و جواهراتم را به سرقت برد. او از من فیلم سیاه تهیه کرد و بعد هم گفت اگر شکایت کنم تصاویر و فیلمها را منتشر میکند و من تنها قربانی اش نبودهام و دختران و زنان جوان زیادی قربانی او شدهاند.
با شکایت زن جوان بهنام فرنگیس، تحقیقات به دستور بازپرس ویژه سرقت آغاز شد. در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت مأموران موفق شدند رد اردشیر را در خانهای در حال ساخت در پایتخت بزنند.
با هماهنگیهای قضایی مأموران راهی ساختمان نیمه ساز شده و اردشیر را بازداشت کردند.
اردشیر در تحقیقات منکر آزار و اذیت شد و گفت: من به درخواست فرنگیس به خانهاش رفتم و هیچ آزار و اذیتی در کار نبود. اما با دیدن وسایل خانهاش و وضع مالی خوبی که داشت وسوسه سرقت به جانم افتاد.
او ادامه داد: با تهدید طلا و جواهراتش را سرقت کردم و به شهرستان محل زندگیام رفتم. طلاها را ۱۱ میلیون تومان فروختم و بدهی هایم را پرداخت کردم. من با هیچ زن و دختر دیگری تا حالا رابطه نداشتهام و اصلاً فیلم و عکسی هم تهیه نکردم فقط اینها را گفتم تا او بترسد و شکایت نکند.
بهدنبال اعتراف مرد جوان، بازپرس دادسرای ویژه سرقت دستور ادامه تحقیقات در این خصوص را صادر کرد.