
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سخن روز
امام جواد (ع): مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور؛ چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.
بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۹۸

سیدعباس صالحی: شهدای ارمنی و آشوری دفاع از ایران را وظیفه خود میدانستند
زمانی که خاطرات شهدای ارمنی و آشوری را مرور میکنیم متوجه نکات متعددی میشویم از جمله شباهتهایی که آنها به ویژگیهای شهدای مسلمان دارند، افرادی که گاهی حتی تا قبل از رسیدن به سن سربازی داوطلبانه به جبهههای جنگ رفتند زیرا دفاع از این مرز و بوم را وظیفه خود میدانستند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفدهمین هفته از طرح ملی سهشنبههای تکریم به دیدار خانواده شهیدان ساکو مجنونیانس و سرگون اکویانس بالانجی از شهدای شاخص اقلیتهای دینی ارومیه رفت.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه طرح «سهشنبههای تکریم» از شهدای اقلیتهای دینی ارومیه تجلیل کرد
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه طرح «سهشنبههای تکریم» از شهدای اقلیتهای دینی ارومیه تجلیل کرد

خوشنویسی دستاورد عظیم تاریخ است
یدالله کابلی
استاد خوشنویسی و عضو عالی انجمن خوشنویسان ایران
یکی از سیاستگذاریهای کمیسیون ملی یونسکو به تحکیم مبانی فرهنگی و هنری کشورهای راه ابریشم برمیگردد. حجتالله ایوبی در مقام دبیر کل کمیسیون ملی یونسکو نیز همواره در جست وجوه اشتراکات فرهنگی و هنری ایران و کشورهای راه ابریشم بوده و به این موضوع توجه عمیقی داشته است.
برگزاری ششمین کنفرانس راه ابریشم در سال گذشته که به میزبانی شهر همدان انجام شد، نقطه عطفی بود در تحکیم جایگاه هنر خوشنویسی که در پی آن جشنواره رقص قلم برای گردآمدن خوشنویسان کشورهای راه ابریشم به وجود آمد. هنر خوشنویسی بهعنوان ژرفترین هنر در تاریخ بشر همواره نقش مهمی در روابط جغرافیای تمدن دنیا داشته است. کشور ایران مهد هنر خوشنویسی در کشورهای راه ابریشم و کشورهای اسلامی محسوب میشود و قرنها آیینهداری این هنر شریف را در منطقه داشته و توسط استادان بلند آوازه مطرح با آثاری از خوشنویسی نستعلیق و شکسته نستعلیق سرآمد خوشنویسان کشورهای راه ابریشم بوده است. آثار خوشنویسی نستعلیق و شکسته نستعلیق و نیز آثاری از نسخ و ثلث که کشور ترکیه مدعی آن است، زینت بخش موزههای جهان است و بهعنوان یک ودیعه الهی فصل الخطاب یک کوشش معنوی است که در ویترین فخر و تمدن موزههای جهان خود را معرفی میکند.
در این میان هنر خوشنویسی بهعنوان هنر ملی در ایران بیانگر ریشههای این ملت در طول تاریخ بود که با ریشه کردن در شعر و غزل و حکمت و سخنان سترگ و نامی شعرایی همچون فردوسی، مولانا، حافظ و سعدی و... بیانگر تمدن و فرهنگ ایران زمین است. برگزاری نمایشگاه رقص قلم از چنین دستاورد عظیم تاریخی که بهعنوان هنر قدسی شهرت داشته چه در ایران و چه در کشورهای متمدن جاده ابریشم وجوه مشترکی را میان ما ایجاد میکند که تعامل خوبی در این مسیر فراهم میشود. انجمن خوشنویسان ایران کوشیده است با حفظ دستاوردهای تاریخی خود، نگاه خوبی به هنر ایرانی داشته باشد. چرا که تلاش و کوشش هنرمندان ایرانی آثار خلاقی را در پی داشت که با نمایش این آثار از استادان صاحبنام و جوان جلوهای از شکوه معاصر خوشنویسی ایران را به نمایش بگذارد.
بیتردید خوشنویسی یک هنر جهانی است. چرا که همیشه هنر خوشنویسی در مدار کشورهای اسلامی نمیچرخد. درجشنوارهای که در کشور روسیه برگزار شد 50 کشور دنیا در آن شرکت داشتند که اکثراً لاتین زبان بودند. با گرایشهای گوناگونی که در گستره خوشنویسی لاتین است. واقعاً یک شکوه خوشنویسی در جهان میتوان دید. خوشنویسی در تمام کشورهای متمدن دنیا از جایگاه مهمی برخوردار است. حتی کشورهایی که خط الکترونیکی در آن پیشرو است، اما در عرصه هنرخوشنویسی هم پیشگام هستند. بیتردید این هنر همیشه در تاریخ موجب استقبال و علاقه کشورها با هنر نوشتار خود است.

پریدن در چهار دقیقه
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
آنوقتها که دانشجوی تئاتر بودم و دستم از دنیای تئاتر مرکز هم کوتاه بود به همین آمدنهای گاهبهگاه تهران و دیدن تئاترهای گاهبهگاه خوش بود. یکبار در همین آمدنها بود که نمایش «خواب در فنجان خالی» نوشته نغمه ثمینی را دیدم. تئاتری که کیومرث مرادی کارگردانی کرده بود. نمایشی که بسترش خانوادهای قجری بود و بعدها هم که نشر نی این نمایشنامه را منتشر کرد. همیشه اما این نمایشنامه در خاطرم مانده است. نمایشنامهای در رفت و آمد رؤیا و خیال و واقعیت. و حالا بعد از سالها دوباره به نمایشنامهای از نغمه ثمینی برخورد میکنم با نام «چهار دقیقه و همان چهار دقیقه» که این نمایشنامه را هم نشر نی منتشر کرده است. نشر نی بعد از نمایشنامههای «دور تا دور دنیا» که در قطع جیبی منتشر میکند بخش دیگری را باز کرده با عنوان «جهان نمایش» که در این بخش هم به نمایش میپردازد. به تئوری و نمایشنامههایی برای اجرا و نمایشنامههایی برای خواندن. نشری که خیلی آرام و بیهیاهو دارد بخش مغفول مانده ادبیات نمایشی را پوشش میدهد. اینکه میگویم مغفول مانده به این معنی نیست که کسی به این نمایشنامهها یا تئوریها نپرداخته است بلکه من فکر میکنم هرچه از تئاتر بنویسیم کم است. تئاتر بخش مهمی از دموکراسی است و پرداختن به آن یعنی وارد شدن به دموکراسی و تمرین دموکراسی. تئاتر بخشهای مغفول زندگی را به ما نشان میدهد. آدرس میدهم به نمایشنامه «هملت». همان که شکسپیر در آن نمایشنامه «تلهموش» را اجرا میکند تا بخش مغفول زندگی عمویش را به تصویر بکشد. این یعنی شکسپیر میداند چه کاری از تئاتر بر میآید. واقعاً از تئاتر چه کاری بر میآید؟
بیایید برویم به نمایشنامه «چهار دقیقه و همان چهار دقیقه» دو نمایشنامهای که همدیگر را کامل میکنند. ثمینی در مقدمه کتاب از سختیهای نوشتن این نمایشنامه نوشته است. نمایشنامهای که ایدهاش در استانبول به سراغش میآید و آن را در حال و هوای استانبول مینویسد و آدم را با خودش به دل این شهر میبرد. نمایشنامهای که در غیاب شکل میگیرد. غیاب و همیشه غیاب. یعنی همیشه یکی در میان نیست. یکی نیست و همیشه باید بهدنبال آن بود. این نمایشنامه این غیاب را به دل شهر تاریخی استانبول برده است و جذابیتهای این شهر را در عاشقی و زندگی و روزمرگی به نمایش گذاشته است. در این یادداشت هیچ قصد ندارم به نقد این نمایشنامه بپردازم. فقط میخواهم بگویم نغمه ثمینی آدم رفت و آدم میان خیال و واقعی است. او بیشتر در خیال به سر میبرد. گاهی در روزمره و زندگی عادی حضور پیدا میکند. اما این گاهی یعنی نبودن. یعنی نیست شدن. یعنی غیاب. اینطوری است که این نمایشنامهها شکل گرفتهاند.
اینجای پشت جلد کتاب را مینویسم: «چرا سعی نمیکنی منو خوشبخت کنی. همین الان، همین الان منو خوشبخت کن.
ـ چطوری میتونم همین الان؟
ـ چهار دقیقه وقتداری منو خوشبخت کنی. خودت توی فیلمت میگی چهار دقیقه کم نیست. زیاده. تو چهار دقیقه میشه عاشق شد. میشه خندید. پرید. میشه جهید. میشه از مرز گذشت...»
اینطوری که در همین چهار دقیقه خیلی کارها میشود انجام داد. میشود بهقول نغمه ثمینی خندید، پرید و جهید.
داستاننویس
آنوقتها که دانشجوی تئاتر بودم و دستم از دنیای تئاتر مرکز هم کوتاه بود به همین آمدنهای گاهبهگاه تهران و دیدن تئاترهای گاهبهگاه خوش بود. یکبار در همین آمدنها بود که نمایش «خواب در فنجان خالی» نوشته نغمه ثمینی را دیدم. تئاتری که کیومرث مرادی کارگردانی کرده بود. نمایشی که بسترش خانوادهای قجری بود و بعدها هم که نشر نی این نمایشنامه را منتشر کرد. همیشه اما این نمایشنامه در خاطرم مانده است. نمایشنامهای در رفت و آمد رؤیا و خیال و واقعیت. و حالا بعد از سالها دوباره به نمایشنامهای از نغمه ثمینی برخورد میکنم با نام «چهار دقیقه و همان چهار دقیقه» که این نمایشنامه را هم نشر نی منتشر کرده است. نشر نی بعد از نمایشنامههای «دور تا دور دنیا» که در قطع جیبی منتشر میکند بخش دیگری را باز کرده با عنوان «جهان نمایش» که در این بخش هم به نمایش میپردازد. به تئوری و نمایشنامههایی برای اجرا و نمایشنامههایی برای خواندن. نشری که خیلی آرام و بیهیاهو دارد بخش مغفول مانده ادبیات نمایشی را پوشش میدهد. اینکه میگویم مغفول مانده به این معنی نیست که کسی به این نمایشنامهها یا تئوریها نپرداخته است بلکه من فکر میکنم هرچه از تئاتر بنویسیم کم است. تئاتر بخش مهمی از دموکراسی است و پرداختن به آن یعنی وارد شدن به دموکراسی و تمرین دموکراسی. تئاتر بخشهای مغفول زندگی را به ما نشان میدهد. آدرس میدهم به نمایشنامه «هملت». همان که شکسپیر در آن نمایشنامه «تلهموش» را اجرا میکند تا بخش مغفول زندگی عمویش را به تصویر بکشد. این یعنی شکسپیر میداند چه کاری از تئاتر بر میآید. واقعاً از تئاتر چه کاری بر میآید؟
بیایید برویم به نمایشنامه «چهار دقیقه و همان چهار دقیقه» دو نمایشنامهای که همدیگر را کامل میکنند. ثمینی در مقدمه کتاب از سختیهای نوشتن این نمایشنامه نوشته است. نمایشنامهای که ایدهاش در استانبول به سراغش میآید و آن را در حال و هوای استانبول مینویسد و آدم را با خودش به دل این شهر میبرد. نمایشنامهای که در غیاب شکل میگیرد. غیاب و همیشه غیاب. یعنی همیشه یکی در میان نیست. یکی نیست و همیشه باید بهدنبال آن بود. این نمایشنامه این غیاب را به دل شهر تاریخی استانبول برده است و جذابیتهای این شهر را در عاشقی و زندگی و روزمرگی به نمایش گذاشته است. در این یادداشت هیچ قصد ندارم به نقد این نمایشنامه بپردازم. فقط میخواهم بگویم نغمه ثمینی آدم رفت و آدم میان خیال و واقعی است. او بیشتر در خیال به سر میبرد. گاهی در روزمره و زندگی عادی حضور پیدا میکند. اما این گاهی یعنی نبودن. یعنی نیست شدن. یعنی غیاب. اینطوری است که این نمایشنامهها شکل گرفتهاند.
اینجای پشت جلد کتاب را مینویسم: «چرا سعی نمیکنی منو خوشبخت کنی. همین الان، همین الان منو خوشبخت کن.
ـ چطوری میتونم همین الان؟
ـ چهار دقیقه وقتداری منو خوشبخت کنی. خودت توی فیلمت میگی چهار دقیقه کم نیست. زیاده. تو چهار دقیقه میشه عاشق شد. میشه خندید. پرید. میشه جهید. میشه از مرز گذشت...»
اینطوری که در همین چهار دقیقه خیلی کارها میشود انجام داد. میشود بهقول نغمه ثمینی خندید، پرید و جهید.

دوستی میان اهالی آشپزخانه
مریم کاظمی
کارگردان و بازیگر
در این روزها فیلم تئاترهایی مخصوص کودکان در سایتهای مختلف قرار داده شده است که بچهها میتوانند آنها را ببینند و در دوران تعطیلی تئاتر کودکان از نمایش دور نمانند. من پیشنهاد میکنم نمایش «کلوچه دارچینی» را ببینند که از تابستان امسال در سایت تیوال قرار گرفته است. این نمایش را سال 92 با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید کردیم و سال 98 و پیش از شیوع کرونا مدتی دوباره روی صحنه رفت تا اینکه به دلیل شیوع این بیماری اجرا متوقف شد. اما نمایشی که اکنون در سایت تیوال کودکان میتوانند ببینند، همان اجرای سال 92 است که مرحوم حسین محب اهری هم در آن بازی میکرد.
«کلوچه دارچینی» برای تمام ردههای سنی مناسب است و خانوادهها هم میتوانند آن را کنار فرزندانشان تماشا کنند چون یک نمایش خانوادگی، شاد و موزیکال است و بچهها حتماً از تماشای آن لذت میبرند. داستان نمایش درباره یک کلوچه است که تازه در آشپزخانه پخته شده و موشی میخواهد آن را بخورد و اهالی آشپزخانه به او کمک میکنند که خورده نشود و دوستی و اتحادی میان اهالی آشپزخانه که روی کابینت زندگی میکنند، به وجود میآید. در واقع «کلوچه دارچینی» داستان دوستی میان اشیای آشپزخانه است که در این نمایش جان میگیرند. این نمایش عروسکی زنده درباره همکاری، رفاقت و دوستی است و اینکه چطور میشود از پس مشکلات برآمد. درباره این است که هرکسی در مقابل محبت خلع سلاح میشود.
کلوچه دارچینی
نویسنده: دیوید وود
طراح و کارگردان: مریم کاظمی
بازیگران: حسین محب اهری، مریم کاظمی، عرفان میدانلو، آنا نمکچیان، مهرداد زمانی، مریم الهامیان
تماشا در: سایت تیوال
کارگردان و بازیگر
در این روزها فیلم تئاترهایی مخصوص کودکان در سایتهای مختلف قرار داده شده است که بچهها میتوانند آنها را ببینند و در دوران تعطیلی تئاتر کودکان از نمایش دور نمانند. من پیشنهاد میکنم نمایش «کلوچه دارچینی» را ببینند که از تابستان امسال در سایت تیوال قرار گرفته است. این نمایش را سال 92 با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید کردیم و سال 98 و پیش از شیوع کرونا مدتی دوباره روی صحنه رفت تا اینکه به دلیل شیوع این بیماری اجرا متوقف شد. اما نمایشی که اکنون در سایت تیوال کودکان میتوانند ببینند، همان اجرای سال 92 است که مرحوم حسین محب اهری هم در آن بازی میکرد.
«کلوچه دارچینی» برای تمام ردههای سنی مناسب است و خانوادهها هم میتوانند آن را کنار فرزندانشان تماشا کنند چون یک نمایش خانوادگی، شاد و موزیکال است و بچهها حتماً از تماشای آن لذت میبرند. داستان نمایش درباره یک کلوچه است که تازه در آشپزخانه پخته شده و موشی میخواهد آن را بخورد و اهالی آشپزخانه به او کمک میکنند که خورده نشود و دوستی و اتحادی میان اهالی آشپزخانه که روی کابینت زندگی میکنند، به وجود میآید. در واقع «کلوچه دارچینی» داستان دوستی میان اشیای آشپزخانه است که در این نمایش جان میگیرند. این نمایش عروسکی زنده درباره همکاری، رفاقت و دوستی است و اینکه چطور میشود از پس مشکلات برآمد. درباره این است که هرکسی در مقابل محبت خلع سلاح میشود.
کلوچه دارچینی
نویسنده: دیوید وود
طراح و کارگردان: مریم کاظمی
بازیگران: حسین محب اهری، مریم کاظمی، عرفان میدانلو، آنا نمکچیان، مهرداد زمانی، مریم الهامیان
تماشا در: سایت تیوال

به نام تاریخ
24 دی
300 روز از سال سخت گذشت. در برگه تقویم امروز نامهای بزرگ تاریخ و ادبیات ایران به چشم میخورد که آثارشان را مرور میکنیم.
درگذشتها
عبدالله دوامی: استاد مطرح موسیقی اصیل ایران سال 1359 درگذشت. عبدالله دوامی متولد 1270 بود و در نوجوانی شاگرد علی خان نایب السلطنه شد و از او ردیف آوازی راست پنجگاه را یاد گرفت. پس از آن هم شاگرد استادانی مانند میرزا عبدالله و درویش خان شد و بهعنوان یکی از چهرههای موسیقی سنتی ایران مطرح شد. دوامی از استادان برگزیده نواهای ضربی و تصنیف بود و چهرههایی مانند محمدرضا شجریان، نصرالله ناصحپور، فرامرز پایور، رامبد صدیف، محمدرضا لطفی و شهرام ناظری از شاگردان او در ردیفهای آوازی بودند. او در سال 1293 همراه هنرمندانی مانند درویش خان به خارج از ایران سفر کرد تا صفحات موسیقی ضبط کنند اما بهدلیل شروع جنگ جهانی اول تعداد زیادی از این صفحهها به ایران نرسید و او تا مدتها اثری ضبط نکرد. بعدها ردیفهای آوازی دوامی توسط فرامرز پایور جمعآوری و منتشر شد.
محمد قاضی: مترجم بنام آثاری مانند «دن کیشوت»، «زوربای یونانی» و «شازده کوچولو» سال 1376 در چنین روزی درگذشت. محمد قاضی در سال 1292 به دنیا آمده بود و در شهر محل تولدش یعنی مهاباد زبان فرانسه را آموخت. پس از آن به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون دیپلم رشته ادبی را گرفت. او از 1320 با ترجمه «کلود ولگرد» ویکتور هوگو کارش را در این زمینه آغاز کرد اما پس از آن 10 سالی ترجمه را کنار گذاشت. سال 1329 «جزیره پنگوئن ها» را ترجمه کرد و با ترجمه روان و شیوای او آناتول فرانس و اثرش در ایران شناخته شدند؛ در سال 1333 «شازده کوچولو» را ترجمه کرد و با ترجمه دوره کامل «دن کیشوت» در سالهای 1336 و 1337 جایزه بهترین ترجمه سال را از دانشگاه تهران گرفت. «باخانمان»، «ماجراجوی جوان»، «نان و شراب»، «آزادی یا مرگ»، «سپید دندان»، «ساده دل»، «مادام بوواری» و «آخرین روز یک محکوم» از دیگر آثار مطرحی است که با ترجمه قاضی منتشر شده است.
جیمز جویس: نویسنده ایرلندی که با رمان «اولیس» شناخته میشود سال 1941 در چنین روزی درگذشت. جیمز جویس متولد 1882 بود و سال 1907 اشعارش را در کتاب «موسیقی مجلسی» منتشر کرد که شامل 26 سرود بود. سال 1916 با نوشتن «پرترهای از مرد هنرمند در جوانی» بهعنوان داستان نویس مطرح شد ،هرچند که گفته میشد بخش زیادی از این کتاب در واقع زندگینامه خودش است. مشهورترین اثر او یعنی «اولیس» سال 1922 منتتشر شد و بعدها بهعنوان بزرگترین رمان انگلیسی قرن بیستم مطرح شد. رمان «رستاخیز فینیگان» و مجموعه داستان «دوبلینی ها» و نمایشنامه «تبعیدیها» از دیگر آثار اوست.
احمد تفضلی زبان شناس و ایران شناس، جعفر سجادی نویسنده، سهراب عیسیپور سرنا نواز، ادموند اسپنسر شاعر انگلیسی و میرزا بابایف بازیگر و خواننده آذربایجانی هم در چنین روزی درگذشتند.
تولدها
غلامحسین ساعدی: نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور ایران سال 1314 در چنین روزی به دنیا آمد. غلامحسین ساعدی داستاننویسی را از دوران دبیرستان آغاز کرد و داستانهایش در هفته نامه دانشآموز منتشر میشد؛ در دوران دانشجویی و تحصیل در رشته پزشکی با افرادی مانند صمد بهرنگی آشنا شد و نوشتن داستان کوتاه را جدیتر دنبال کرد. داستانهای «شکایت» و «غیوران شب» و نمایشنامه «سایههای شب» را در همان دوران نوشت و مجموعه داستان «شب نشینی باشکوه» را منتشر کرد. انتشار داستانهایش در مجله سخن او را به جامعه ادبیات شناساند و با داستانهای «چوب به دستهای ورزیل» و «بهترین بابای دنیا» و نمایشنامههای «انقلاب مشروطیت»، «پرواربندان»، «دیکته» و «آی با کلاه! آی بیکلاه» مطرح شد. او با این نمایشنامهها در کنار چهرههایی مانند بهرام بیضایی باعث تحول تئاتر در ایران شد و پس از آن نمایشنامههای «خانه روشنی»، «چشم در برابر چشم»، «مار در معبد»، «هنگامه آرایان»، «ضحاک» و «ماه عسل» را نوشت. «عزاداران بیل» یکی از مشهورترین مجموعه داستانهای اوست که فیلم «گاو» براساس داستان چهارم این مجموعه ساخته شد؛ از ساعدی رمانهای «مقتل»، «توپ»، «تاتار خندان»، «غریبه در شهر» هم منتشر شده است. او سال 1364 درگذشت.
سالروز تولد ژیلبر سیسبرپون نویسنده فرانسوی، جوزه لوزی کارگردان انگلیسی، جمشید ارجمند منتقد فیلم و روزنامه نگار، فرخزاد لایق آهنگساز و نوازنده سه تار، ابوالفضل علافی تاریخ نگار و ادبی، کریستف گراپتر آهنگساز آلمانی، لیام همسورث بازیگر استرالیایی، اورلاندو بلوم بازیگر انگلیسی، روث ویلسون بازیگر انگلیسی، علی بهشت شاعر، پوریا پاکدل داستان نویس، آیدا عمیدی شاعر و هادی کیکاووسی داستان نویس هم امروز است.

شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# برق
از دیروز صبح برق در بسیاری از مناطق تهران قطع شد و در شبکههای اجتماعی کاربران زیادی را میدیدیم که درباره این مسأله و مشکلاتی که با قطع برق برایشان پیش آمده مینوشتند. خیلیها به مسأله سوزاندن مازوت و ارتباط آن با برق اشاره میکردند و کاربران زیادی با استناد به حرفهای سخنگوی صنعت برق که گفته بود استخراجکنندگان غیرمجاز بیت کوین مقصر مصرف بالای برق هستند میخواستند که به این مسأله رسیدگی شود: «همه جا برق رفته داستان چیه؟»، «برق رفت سوزن نمونهبرداری در سینه بیمار شکست، با انبر دست کشیدنش بیرون. بیت کوین چنده امروز؟»، «درسته که دلار برنگشت به ۱۵۰ تومن، ولی برق خونهمون مثل دوران دلار ۱۵۰ تومنی داره قطع میشه. برای شروع بد نیست.»، «دو ساعته دفتر پیشخوان معطل یه کار ۵ دقیقهایم. چرا توی روز برقها رو قطع میکنید آخه؟»، «ظاهراً صبح امروز برق چند منطقه تهران قطع شده بود. نکنه این کارها رو میکنید که بگیم مازوت بسوزونید هم اشکال نداره»، «به نظرم داریم یهکم زیادی شلوغش میکنیم. به ما حق انتخاب داده بودند دیگه از قبل. کلانتری: یا قطعی برق را بپذیرید یا مصرف مازوت»، «اینجور که دارم میبینم نصف تهران برق نداره»، :«برق قطعه، هوا آلوده است، کرونا هم از سر و کولمون بالا میره»، «خرید اینترنتی کردم و امیدم به اینه که سوپرمارکت برق داشته باشه که سفارش رو روی سیستمش ببینه و پیک هم که اومد متوجه باشه که برق قطعه و تلفن بزنه و تا اون موقع هم شارژ گوشی من تموم نشده باشه که بتونم جواب بدم و در رو باز کنم. در واقع برم پایین باز کنم چون برق نیست.»، «آخرِ شانس کیست؟ کسی که برنامههایش را کاملاً منظم میکند تا بلافاصله بعد از دندانپزشکی ماشین بیاید دنبالش و راهی مأموریت شود. آنگاه وقتی دکتر آمپول بیحسی را میزند؛ برق میرود! با دهان بیحس که کاری رویش نشده، عازم مأموریتیم!»، «میگم اگه لازم دارید برق کل کشور رو قطع کنید راحت بیت کوین استخراج کنید»، «درسته الان برق شرکت رفته و من خوشحال دارم توئیت میخونم ولی به خاطر تولید بیت کوین کوفتی برا چین من باید اضافه کاری کنم امروز»، «برق رفته و کارگاه شده مثل یخچال. کلی آدم اینجا گیر کردیم. اگه بهخاطر استخراج بیت کوین ما این سرما روداریم تحمل میکنیم، باید بگم که بیت به بیتش حروووومه دوست چینی عزیز»، «چهار و نیم ساعته برق قطع شده. یک ساعتی است که اینترنت همراه اول قطع شده ایرانسل فعلاً کار میکنه. پاور بانکها خالی شدن. امتحان هم هست یکم دیگه. بیت کوین هم داره هر روز گرونتر میشه. هوا آلوده است بهخاطر مازوت سوزی»، «چرا ما نمیتونیم برای زندگیمون برنامه داشته باشیم؟ چون مثلاً من امروز که داشتم میرفتم به کارها و برنامههام برسم فکرشم نمیکردم برق نباشه و نتونم در پارکینگ رو باز کنم و ماشین رو ببرم بیرون».
رکوردشکنی پیامکی
حاشیههای دربی ادامه دارد اما بخشی از این حاشیهها نه به بازی که به برنامه تلویزیونی ویژه پخش بازی بین تیمهای استقلال و پرسپولیس ربط داشت. در این برنامه نظرسنجی پیامکی برای طرفداران دو تیم گذاشته شده بود و بعد اعلام شد با ۷ میلیون شرکت کننده و پیامک رکورد پیامک در برنامههای تلویزیونی شکسته شده است. کاربران فوتبالی به این مسأله پرداختند و از تلاش برنامه فوتبال برتر و شبکه سه برای شکست رکورد برنامه عادل فردوسیپور گفتند: «همه این کارها به خاطر این بود که برخی خبرگزاری ها تیتر بزنن: رکورد پیامک در یک برنامه تلویزیونی شکسته شد. در ادامه هم بنویسن که این رکورد قبلاً دست برنامه نود فردوسیپور بوده. همینقدر تباه.»، «هفت میلیون نفر به این برنامهٔ شبکه سه پیامک فرستادن. چرا واقعاً؟!»، «کار به خوب و بد ستاره مربعها ندارم ولی همه مون 2 میلیون فالوور AFC رو دیدیم ولی 7 میلیون پیامک دربی رو ندیدیم چون از نظر سازماندهی رسانهای ضعیف هستیم»، «چه قبل، چه حین و چه بعد بازی مردم رو فریب میدن که از تیمتون حمایت کنید و پیامک بزنید کی میبره. یه سری ساده هم بهخاطر دو تومن پیامک میدن. بعد شب میثاقی میگه ممنون بابت حمایتتون از برنامه فوتبال برتر. زیبا نیست؟»، «بابا اینقد نگین رکورد برنامه نود با 7 میلیون پیامک شکسته شد. رشد طبیعیش همینقد بوده. اگه نود بود که تعداد بیشتر ازینا بود»، «تصور اینکه هفت میلیون پیامک به این برنامه فرستادن، واقعاً در مخیله من که نمیگنجه»، «جدی جدی فکر میکنه مردم بهخاطر برنامهاش پیامک زدن که اینجور ذوق زده شده، مثل اینکه پایینتر بودن برنامهاش توی نظرسنجیها از مستند راز بقا و عمو پورنگ خیلی بهش فشار آورده.»، «نظرسنجی برنامه فوتبال برتر ویژه آخرین شهرآورد قرن، با دریافت حدود ۷ میلیون پیامک، رکوردشکنی کرد. زدین حذفش کردین بعد با رکورد زنی پز چی و میدین؟! تو اولین اجرای برنامه نود مجدداً همین رکورد زده میشه. شک نکنین»، «میثاقی تو برنامهاش به این قضیه هفت میلیون پیامک مردم آنچنان تمام و کمال نپرداخت و صرفاً یک بار و نهایتاً دوبار بهصورت خیلی جزئی به اون اشاره کرد که اصطلاحاً تابلو نشه و این مسأله بر غیر طبیعی بودن این پیامکها صحه میذاره»، «اینقد برنامه فوتبال برتر رو کش دادن که بگن رکورد برنامه نود رو تو آمار نظرسنجی زدیم».
# برق
از دیروز صبح برق در بسیاری از مناطق تهران قطع شد و در شبکههای اجتماعی کاربران زیادی را میدیدیم که درباره این مسأله و مشکلاتی که با قطع برق برایشان پیش آمده مینوشتند. خیلیها به مسأله سوزاندن مازوت و ارتباط آن با برق اشاره میکردند و کاربران زیادی با استناد به حرفهای سخنگوی صنعت برق که گفته بود استخراجکنندگان غیرمجاز بیت کوین مقصر مصرف بالای برق هستند میخواستند که به این مسأله رسیدگی شود: «همه جا برق رفته داستان چیه؟»، «برق رفت سوزن نمونهبرداری در سینه بیمار شکست، با انبر دست کشیدنش بیرون. بیت کوین چنده امروز؟»، «درسته که دلار برنگشت به ۱۵۰ تومن، ولی برق خونهمون مثل دوران دلار ۱۵۰ تومنی داره قطع میشه. برای شروع بد نیست.»، «دو ساعته دفتر پیشخوان معطل یه کار ۵ دقیقهایم. چرا توی روز برقها رو قطع میکنید آخه؟»، «ظاهراً صبح امروز برق چند منطقه تهران قطع شده بود. نکنه این کارها رو میکنید که بگیم مازوت بسوزونید هم اشکال نداره»، «به نظرم داریم یهکم زیادی شلوغش میکنیم. به ما حق انتخاب داده بودند دیگه از قبل. کلانتری: یا قطعی برق را بپذیرید یا مصرف مازوت»، «اینجور که دارم میبینم نصف تهران برق نداره»، :«برق قطعه، هوا آلوده است، کرونا هم از سر و کولمون بالا میره»، «خرید اینترنتی کردم و امیدم به اینه که سوپرمارکت برق داشته باشه که سفارش رو روی سیستمش ببینه و پیک هم که اومد متوجه باشه که برق قطعه و تلفن بزنه و تا اون موقع هم شارژ گوشی من تموم نشده باشه که بتونم جواب بدم و در رو باز کنم. در واقع برم پایین باز کنم چون برق نیست.»، «آخرِ شانس کیست؟ کسی که برنامههایش را کاملاً منظم میکند تا بلافاصله بعد از دندانپزشکی ماشین بیاید دنبالش و راهی مأموریت شود. آنگاه وقتی دکتر آمپول بیحسی را میزند؛ برق میرود! با دهان بیحس که کاری رویش نشده، عازم مأموریتیم!»، «میگم اگه لازم دارید برق کل کشور رو قطع کنید راحت بیت کوین استخراج کنید»، «درسته الان برق شرکت رفته و من خوشحال دارم توئیت میخونم ولی به خاطر تولید بیت کوین کوفتی برا چین من باید اضافه کاری کنم امروز»، «برق رفته و کارگاه شده مثل یخچال. کلی آدم اینجا گیر کردیم. اگه بهخاطر استخراج بیت کوین ما این سرما روداریم تحمل میکنیم، باید بگم که بیت به بیتش حروووومه دوست چینی عزیز»، «چهار و نیم ساعته برق قطع شده. یک ساعتی است که اینترنت همراه اول قطع شده ایرانسل فعلاً کار میکنه. پاور بانکها خالی شدن. امتحان هم هست یکم دیگه. بیت کوین هم داره هر روز گرونتر میشه. هوا آلوده است بهخاطر مازوت سوزی»، «چرا ما نمیتونیم برای زندگیمون برنامه داشته باشیم؟ چون مثلاً من امروز که داشتم میرفتم به کارها و برنامههام برسم فکرشم نمیکردم برق نباشه و نتونم در پارکینگ رو باز کنم و ماشین رو ببرم بیرون».
رکوردشکنی پیامکی
حاشیههای دربی ادامه دارد اما بخشی از این حاشیهها نه به بازی که به برنامه تلویزیونی ویژه پخش بازی بین تیمهای استقلال و پرسپولیس ربط داشت. در این برنامه نظرسنجی پیامکی برای طرفداران دو تیم گذاشته شده بود و بعد اعلام شد با ۷ میلیون شرکت کننده و پیامک رکورد پیامک در برنامههای تلویزیونی شکسته شده است. کاربران فوتبالی به این مسأله پرداختند و از تلاش برنامه فوتبال برتر و شبکه سه برای شکست رکورد برنامه عادل فردوسیپور گفتند: «همه این کارها به خاطر این بود که برخی خبرگزاری ها تیتر بزنن: رکورد پیامک در یک برنامه تلویزیونی شکسته شد. در ادامه هم بنویسن که این رکورد قبلاً دست برنامه نود فردوسیپور بوده. همینقدر تباه.»، «هفت میلیون نفر به این برنامهٔ شبکه سه پیامک فرستادن. چرا واقعاً؟!»، «کار به خوب و بد ستاره مربعها ندارم ولی همه مون 2 میلیون فالوور AFC رو دیدیم ولی 7 میلیون پیامک دربی رو ندیدیم چون از نظر سازماندهی رسانهای ضعیف هستیم»، «چه قبل، چه حین و چه بعد بازی مردم رو فریب میدن که از تیمتون حمایت کنید و پیامک بزنید کی میبره. یه سری ساده هم بهخاطر دو تومن پیامک میدن. بعد شب میثاقی میگه ممنون بابت حمایتتون از برنامه فوتبال برتر. زیبا نیست؟»، «بابا اینقد نگین رکورد برنامه نود با 7 میلیون پیامک شکسته شد. رشد طبیعیش همینقد بوده. اگه نود بود که تعداد بیشتر ازینا بود»، «تصور اینکه هفت میلیون پیامک به این برنامه فرستادن، واقعاً در مخیله من که نمیگنجه»، «جدی جدی فکر میکنه مردم بهخاطر برنامهاش پیامک زدن که اینجور ذوق زده شده، مثل اینکه پایینتر بودن برنامهاش توی نظرسنجیها از مستند راز بقا و عمو پورنگ خیلی بهش فشار آورده.»، «نظرسنجی برنامه فوتبال برتر ویژه آخرین شهرآورد قرن، با دریافت حدود ۷ میلیون پیامک، رکوردشکنی کرد. زدین حذفش کردین بعد با رکورد زنی پز چی و میدین؟! تو اولین اجرای برنامه نود مجدداً همین رکورد زده میشه. شک نکنین»، «میثاقی تو برنامهاش به این قضیه هفت میلیون پیامک مردم آنچنان تمام و کمال نپرداخت و صرفاً یک بار و نهایتاً دوبار بهصورت خیلی جزئی به اون اشاره کرد که اصطلاحاً تابلو نشه و این مسأله بر غیر طبیعی بودن این پیامکها صحه میذاره»، «اینقد برنامه فوتبال برتر رو کش دادن که بگن رکورد برنامه نود رو تو آمار نظرسنجی زدیم».

عکس نوشت
کلود مونه نقاش فرانسوی به خلق تابلوهای نقاشی در قالب مجموعه شهرت داشت. او یک سوژه را بارها در ساعات مختلف روز، در نورپردازیهای مختلف، در آب و هوا و فصلهای گوناگون نقاشی میکرد. ۲۶ نما از کلیسای «روآن» مشهورترین نقاشیهای او هستند و ۱۵ تابلو از کومههای علف خشک و ۳۷ تابلو نقاشی از نماهای مختلف ونیز دیگر آثار مجموعهای او محسوب میشوند. اما بزرگترین مجموعه کلود مونه مجموعه «نیلوفرهای آبی» است. او در ۳۰ سال پایانی عمرش ۲۵۰ تابلو نقاشی رنگ روغن از نیلوفرهای آبی باغش در «ژیورنی» کشید اما در سال ۱۹۰۸، ۱۵ تابلو از این مجموعه را پیش از برگزاری یک نمایشگاه هنری نابود کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سیدعباس صالحی: شهدای ارمنی و آشوری دفاع از ایران را وظیفه خود میدانستند
-
خوشنویسی دستاورد عظیم تاریخ است
-
پریدن در چهار دقیقه
-
دوستی میان اهالی آشپزخانه
-
به نام تاریخ
-
شهروند مجـــازی
-
عکس نوشت

اخبارایران آنلاین