ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دعای روز بیست و دوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِک وَ أَنْزِلْ عَلَیّ فِیهِ بَرَکاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِک وَ أَسْکنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِک یا مُجِیبَ دَعْوَة الْمُضْطَرِّینَ
خدایا در این ماه درهای فضلت را به روی من بگشا، و برکاتت را بر من نازل فرما، و به موجبات خشنودی ات موفقم بدار، و در میان بهشت هایت جایم ده، ای برآورنده خواهش درماندگان
رستگار حتی در ضربت آخر
سخن با چاه میگویم/دردها را
قطره/قطره/قطره به چاه میریزم
رازها را زار میزنم بر دهانهی این چاه عمیق/آرام آرام آب از روی انگشتانم روان میشود/دریا میشوم بیقرار، مواج و ترسان/با من بگو چگونه هر شب با چاه سخن میگفتی/و دریا میشدی آرام/ استوار و رستگار حتی در ضربت آخر!؟
دلنوشته اختصاصی پیام دهکردی، بازیگر تئاتر، در ایام شهادت امام علی (ع)
به بهانه 12 اردیبهشت سالروز درگذشت محمدرضا لطفی ردیفدان، موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده برجسته تار
قدمهای عاشقانه استاد
حمید متبسم
آهنگساز و نوازنده تار و سه تار
آشنایی من با زندهیاد استاد محمدرضا لطفی به سالهای آغازین دهه 60 برمیگردد، درآن برهه زمانی در محضر او درس گرفتم. عشق او به تدریس شاگردانش را هم عاشق کرد و اگر امروز توانستهام اهمیت ردیف موسیقی را بهدرستی درک کنم و به آن پی ببرم بیشک به واسطه درسهای مهربان استاد لطفی بوده است.
زندهیاد محمدرضا لطفی با رجوع به موسیقی ردیفی ایران، انقلابی بنیادین در موسیقی ایران به وجود آورد؛ بازگشت لطفی و تنی چند از موسیقیدانان همدوره او به موسیقی دوران قاجار و سالهای مشروطه موجب شد که ردیف میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی بار دیگر مطرح شود و به گوش مردم برسد و در کنارآن آثار درویش خان، رکنالدین مختاری و تصانیف عارف و شیدا بیش از پیش مطرح شوند، آن هم در دورانی که رادیو در یک مدت زمان طولانی به سمت و سوی دیگری رفته بود و موسیقیهای دیگری جایگزین و پخش میشد؛در دورهای که سازهای ایرانی هم کمتر مطرح بودند و ساز ویولن حکمرانی میکرد؛ درواقع موسیقیای که ارائه میشد با ریشههای درست موسیقی ما بسیار فاصله داشت.
محمدرضا لطفی زمانی این کارها را مطرح کرد که چند نسل از این موسیقی دور شده بودند و این فاصله موجب شد، موسیقی محمدرضا لطفی اگرچه قدیمی بود، به نظر نو و انقلابی در موسیقی به شمارآید.
آثار نوازندگان و استادان بزرگی همچون سعید هرمزی، یوسف فروتن و ابوالحسن صبا و مطرح شدن شیوه نوازندگی سه تار این بزرگان از جمله تأثیرات فعالیتهای اوست. جالب است بدانید آن دوران سازهایی چون کمانچه و سه تار مهجور بودند و کمتر استفاده میشدند و در هنرستانها به عنوان ساز اصلی تدریس نمیشدند، اما به همت لطفی و دیگر موسیقیدانان جوان همراه و همگام او، بار دیگر صدای آنها شنیده شد؛ درواقع محمدرضا لطفی جزو آن دسته از موزیسینهایی است که عاشقانه در این راه قدم برداشت و تأثیر شگرفی در موسیقی ایرانی داشت؛فراگیری سازهای ملی، رشد نوازندگی سازهایی مانند کمانچه و سه تار و آشنایی گسترده با ردیف موسیقی ایران مدیون زحمات اوست.
آهنگساز و نوازنده تار و سه تار
آشنایی من با زندهیاد استاد محمدرضا لطفی به سالهای آغازین دهه 60 برمیگردد، درآن برهه زمانی در محضر او درس گرفتم. عشق او به تدریس شاگردانش را هم عاشق کرد و اگر امروز توانستهام اهمیت ردیف موسیقی را بهدرستی درک کنم و به آن پی ببرم بیشک به واسطه درسهای مهربان استاد لطفی بوده است.
زندهیاد محمدرضا لطفی با رجوع به موسیقی ردیفی ایران، انقلابی بنیادین در موسیقی ایران به وجود آورد؛ بازگشت لطفی و تنی چند از موسیقیدانان همدوره او به موسیقی دوران قاجار و سالهای مشروطه موجب شد که ردیف میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی بار دیگر مطرح شود و به گوش مردم برسد و در کنارآن آثار درویش خان، رکنالدین مختاری و تصانیف عارف و شیدا بیش از پیش مطرح شوند، آن هم در دورانی که رادیو در یک مدت زمان طولانی به سمت و سوی دیگری رفته بود و موسیقیهای دیگری جایگزین و پخش میشد؛در دورهای که سازهای ایرانی هم کمتر مطرح بودند و ساز ویولن حکمرانی میکرد؛ درواقع موسیقیای که ارائه میشد با ریشههای درست موسیقی ما بسیار فاصله داشت.
محمدرضا لطفی زمانی این کارها را مطرح کرد که چند نسل از این موسیقی دور شده بودند و این فاصله موجب شد، موسیقی محمدرضا لطفی اگرچه قدیمی بود، به نظر نو و انقلابی در موسیقی به شمارآید.
آثار نوازندگان و استادان بزرگی همچون سعید هرمزی، یوسف فروتن و ابوالحسن صبا و مطرح شدن شیوه نوازندگی سه تار این بزرگان از جمله تأثیرات فعالیتهای اوست. جالب است بدانید آن دوران سازهایی چون کمانچه و سه تار مهجور بودند و کمتر استفاده میشدند و در هنرستانها به عنوان ساز اصلی تدریس نمیشدند، اما به همت لطفی و دیگر موسیقیدانان جوان همراه و همگام او، بار دیگر صدای آنها شنیده شد؛ درواقع محمدرضا لطفی جزو آن دسته از موزیسینهایی است که عاشقانه در این راه قدم برداشت و تأثیر شگرفی در موسیقی ایرانی داشت؛فراگیری سازهای ملی، رشد نوازندگی سازهایی مانند کمانچه و سه تار و آشنایی گسترده با ردیف موسیقی ایران مدیون زحمات اوست.
روز بیستودوم ماه رمضان – شب قدر
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
در قنوت بیتکلف یک شب قدر زاده شدم.
در شب نزول مهربانی، شب فرود فرشتگان، شب بارش سلامهای پیدرپی و شب «خلصنا من نار.»
شبی که باید «جوشن» به دست گرفت و از عمق جان، کلمه کلمه تو را صدا کرد.
چه شب شگفتی ست!
وقتی فاصله میان زمین و آسمان آنقدر کوتاه میشود که نمیتوان فرقی بینشان قائل شد.
وقتی نسیمِ بال زدن ملائک را میتوان احساس کرد...
حالامن ماندهام و این شب رازناک قدر.
هنوز از آسمان واژههای نورانی میبارد...
فرشتهها زمین را قرق کردهاند و من هنوز در معانی این شب شگفت غوطه ورم. همین.
شاعر و پژوهشگر
در قنوت بیتکلف یک شب قدر زاده شدم.
در شب نزول مهربانی، شب فرود فرشتگان، شب بارش سلامهای پیدرپی و شب «خلصنا من نار.»
شبی که باید «جوشن» به دست گرفت و از عمق جان، کلمه کلمه تو را صدا کرد.
چه شب شگفتی ست!
وقتی فاصله میان زمین و آسمان آنقدر کوتاه میشود که نمیتوان فرقی بینشان قائل شد.
وقتی نسیمِ بال زدن ملائک را میتوان احساس کرد...
حالامن ماندهام و این شب رازناک قدر.
هنوز از آسمان واژههای نورانی میبارد...
فرشتهها زمین را قرق کردهاند و من هنوز در معانی این شب شگفت غوطه ورم. همین.
چند نکته درباره صحیفه سجادیه
سیدمحمدرضا حسینی جلالی
محقق و مدرس حوزه علمیه
اول - افرادی که صحیفه را به انجیل یا زبور تشبیه کردهاند، به جهت درونمایهای است که تقدیس و تعظیم خدای متعال را دربردارد و از زبان امامی عارف و زاهد صادر شده که امامت و خلافت او از رسول خدا مورد اعتراف همه خردمندان است، که جانشینی او برای حضرت داوود و حضرت عیسی علیهمالسلام را نیز نشان میدهد؛ البته نامگذاری صحیفه به انجیل اهل بیت یا زبور آلمحمد، نه از طرف امامان معصوم و نه از سوی عالمان بزرگ، بلکه از طرف برخی از علاقهمندان صحیفه بوده است.
دوم - کسانی که این نام ها را بر صحیفه اطلاق کردهاند، میخواهند اسلوب معنوی صحیفه را نشان دهند، یعنی: دعوت روحانی به سوی خدای تعالی، توجه حضرت او به مناجات و تضرع و التجا با عباراتی که اقرار به عظمت حق متعال را میرساند، تجلیل از قدرت و شکوهمندی والای الهی، عذرآوردن و تذلّل در بارگاه شکوهمند الهی و اعتراف به عبودیت در برابر ذات مقدس او.
این معانی بلند، همان است که احادیث قدسی دربردارد و در زبور و انجیل - دو کتاب آسمانی فرود آمده بر دو پیامبر بزرگ خداوند- نیز آمده است.
گوینده عبارات صحیفه کیست؟ امام سیدالساجدین و
زین العابدین، علیبن الحسین بن علیبن ابیطالب علیهمالسلام که چنین مطالب آسمانی را باز گفته است، لذا صحیفه را به زبور و انجیل تشبیه کردهاند، فقط از جهت معنوی و آسمانی بودن، نه تشبیه در تمام جهات.
سوم - صحیفه به امام زینالعابدین علیهالسلام میرسد، به روایت دو فرزندش امام محمد باقر علیهالسلام و زید شهید، که پدر بزرگوارشان بر آن دو تن املا کرد و این در حضور امام جعفر بن محمد صادق علیهالسلام بود که میشنید (و به اصطلاح محدثان: سماع میفرمود.)
طرق روایتی به این متن، بسیار زیاد (و به اصطلاح محدثان: متظافر) است. پس تلاش برای رد آن و روی گردانی از آن، به محض نشناختنش، کاری است که عاقلان و عالمان ومؤمنان راستین زشت و قبیح میدانند. کسی که به این اسانید و چنین پیشوایان گرانسنگ گردن ننهد و با آنان به عناد برخیزد، گویی انگشت خود را بر گوش نهاده تا پیام حق را نشنود و از قبول آن استکبار ورزد.شأن والای صحیفه مقدسه بالاتر از آن است که چنین کسانی آن را بپذیرند.
چهارم - بزرگداشت صحیفه سجادیه، با معارف والا و مناجات قدسی آن که در درون هر مسلمان شوقی برای تقوا برمی انگیزد، کتابی به مردم ارائه کرده که برای ارتباط با خدای بزرگ، آن را مقدس و وسیله قرب به بارگاه الهی بدانند، چنان که امام سجاد علیهالسلام خود، مقرب درگاه الهی بود، به اعتراف بزرگان مسلمان.
صحیفه سجادیه سرشار است از عبارات بلیغ، مطالب دینی مهم، معانی ژرف و حقایق والا؛ که دانشوران باید نکات آن را بازکاوند و ظرایف آن را نشان دهند؛ به مدد علومی مانند لغت، نحو، کلام، بلاغت، عرفان، تفسیر، حدیث و مانند آنها. بدین جهت به نگارش شروح مختلف، مختصر یا مفصل، به زبان های متنوع اقدام کردند.
پنجم - روایت یک امام از پدران و اجدادش، مطلبی قطعی و بیتردید است. آن بزرگواران علوم را از پدرانشان به سند متصل مسند نقل میکنند و به ارث میبرند. اینگونه اسناد در شمار برترین و صادقانهترین اسانید است تا آنجا که آن را سلسلة الذهب نامیدهاند و قابل مقایسه با روایت راویان از افراد ناشناخته نیست.
ائمه علیهمالسلام به صراحت گفتهاند که کلام هریک از آنان کلام پدر و جدّشان و نهایتاً کلام رسول خدا است.
دشمنان اهلبیت که احادیث پیامبر را مرسل دانستند، بهدلیل دوری از کلام نورانی اهلبیت و جهالت نسبت به آن بود. آنان با این جهالت، خود را از سرچشمه آب زلال حقایق اهلبیت محروم داشتهاند، دانش الهی خاندان نور را از دست دادهاند و پیرو بیگانگان شدهاند. بدین روی، گمراه شدند و گمراه کردند. شگفتا که با وجود این گمراهی و گمراه گری، ادعای علم و استنباط میکنند.
ششم - شیعه و دیگر آشنایان به لغت عرب که کلام فصیح و بلیغ را میشناسد، این صحیفه سجادیه را مقدّس میدانند، زیرا بلیغترین دعاها و زیباترین محتوای ارتباط با خدای عزوجل را در این کتاب یافتهاند، به زبان ادب و تذلّل و خشوع و درخواستی که با مقام ربوبیت تناسب دارد. بدین جهت اهتمام و ترویج آن به شکلهای مختلف ضرورت دارد.
محقق و مدرس حوزه علمیه
اول - افرادی که صحیفه را به انجیل یا زبور تشبیه کردهاند، به جهت درونمایهای است که تقدیس و تعظیم خدای متعال را دربردارد و از زبان امامی عارف و زاهد صادر شده که امامت و خلافت او از رسول خدا مورد اعتراف همه خردمندان است، که جانشینی او برای حضرت داوود و حضرت عیسی علیهمالسلام را نیز نشان میدهد؛ البته نامگذاری صحیفه به انجیل اهل بیت یا زبور آلمحمد، نه از طرف امامان معصوم و نه از سوی عالمان بزرگ، بلکه از طرف برخی از علاقهمندان صحیفه بوده است.
دوم - کسانی که این نام ها را بر صحیفه اطلاق کردهاند، میخواهند اسلوب معنوی صحیفه را نشان دهند، یعنی: دعوت روحانی به سوی خدای تعالی، توجه حضرت او به مناجات و تضرع و التجا با عباراتی که اقرار به عظمت حق متعال را میرساند، تجلیل از قدرت و شکوهمندی والای الهی، عذرآوردن و تذلّل در بارگاه شکوهمند الهی و اعتراف به عبودیت در برابر ذات مقدس او.
این معانی بلند، همان است که احادیث قدسی دربردارد و در زبور و انجیل - دو کتاب آسمانی فرود آمده بر دو پیامبر بزرگ خداوند- نیز آمده است.
گوینده عبارات صحیفه کیست؟ امام سیدالساجدین و
زین العابدین، علیبن الحسین بن علیبن ابیطالب علیهمالسلام که چنین مطالب آسمانی را باز گفته است، لذا صحیفه را به زبور و انجیل تشبیه کردهاند، فقط از جهت معنوی و آسمانی بودن، نه تشبیه در تمام جهات.
سوم - صحیفه به امام زینالعابدین علیهالسلام میرسد، به روایت دو فرزندش امام محمد باقر علیهالسلام و زید شهید، که پدر بزرگوارشان بر آن دو تن املا کرد و این در حضور امام جعفر بن محمد صادق علیهالسلام بود که میشنید (و به اصطلاح محدثان: سماع میفرمود.)
طرق روایتی به این متن، بسیار زیاد (و به اصطلاح محدثان: متظافر) است. پس تلاش برای رد آن و روی گردانی از آن، به محض نشناختنش، کاری است که عاقلان و عالمان ومؤمنان راستین زشت و قبیح میدانند. کسی که به این اسانید و چنین پیشوایان گرانسنگ گردن ننهد و با آنان به عناد برخیزد، گویی انگشت خود را بر گوش نهاده تا پیام حق را نشنود و از قبول آن استکبار ورزد.شأن والای صحیفه مقدسه بالاتر از آن است که چنین کسانی آن را بپذیرند.
چهارم - بزرگداشت صحیفه سجادیه، با معارف والا و مناجات قدسی آن که در درون هر مسلمان شوقی برای تقوا برمی انگیزد، کتابی به مردم ارائه کرده که برای ارتباط با خدای بزرگ، آن را مقدس و وسیله قرب به بارگاه الهی بدانند، چنان که امام سجاد علیهالسلام خود، مقرب درگاه الهی بود، به اعتراف بزرگان مسلمان.
صحیفه سجادیه سرشار است از عبارات بلیغ، مطالب دینی مهم، معانی ژرف و حقایق والا؛ که دانشوران باید نکات آن را بازکاوند و ظرایف آن را نشان دهند؛ به مدد علومی مانند لغت، نحو، کلام، بلاغت، عرفان، تفسیر، حدیث و مانند آنها. بدین جهت به نگارش شروح مختلف، مختصر یا مفصل، به زبان های متنوع اقدام کردند.
پنجم - روایت یک امام از پدران و اجدادش، مطلبی قطعی و بیتردید است. آن بزرگواران علوم را از پدرانشان به سند متصل مسند نقل میکنند و به ارث میبرند. اینگونه اسناد در شمار برترین و صادقانهترین اسانید است تا آنجا که آن را سلسلة الذهب نامیدهاند و قابل مقایسه با روایت راویان از افراد ناشناخته نیست.
ائمه علیهمالسلام به صراحت گفتهاند که کلام هریک از آنان کلام پدر و جدّشان و نهایتاً کلام رسول خدا است.
دشمنان اهلبیت که احادیث پیامبر را مرسل دانستند، بهدلیل دوری از کلام نورانی اهلبیت و جهالت نسبت به آن بود. آنان با این جهالت، خود را از سرچشمه آب زلال حقایق اهلبیت محروم داشتهاند، دانش الهی خاندان نور را از دست دادهاند و پیرو بیگانگان شدهاند. بدین روی، گمراه شدند و گمراه کردند. شگفتا که با وجود این گمراهی و گمراه گری، ادعای علم و استنباط میکنند.
ششم - شیعه و دیگر آشنایان به لغت عرب که کلام فصیح و بلیغ را میشناسد، این صحیفه سجادیه را مقدّس میدانند، زیرا بلیغترین دعاها و زیباترین محتوای ارتباط با خدای عزوجل را در این کتاب یافتهاند، به زبان ادب و تذلّل و خشوع و درخواستی که با مقام ربوبیت تناسب دارد. بدین جهت اهتمام و ترویج آن به شکلهای مختلف ضرورت دارد.
تیره شد از بیش و کم آیینه هستان علی ...
مهدی امین فروغی
موسیقیدان و پژوهشگر موسیقی
ما در روزگار گذار واقع شدهایم و بهراستی نمیتوانیم برای کارهایی که درزمینه موسیقی آیینی، دینی و مذهبی منتشر میشود شاخصهای اصولی تعریف کنیم، چرا که پیوسته معیارها درحال تغییرند ،اما با این تفاسیرنیازاست خط قرمز (برای آثاری که عنوان مذهبی دارند)، تعریف شود تا حرمت بزرگان دین حفظ شود، ولیکن از سوی دیگر، هنر،عرصه نوآوری است و اگر نوآوری از هنر گرفته شود به حیات آن خاتمه دادهایم ،اما نکته مهم این است ؛ نوآوریها باید بهگونهای باشد که در عین ایدهپردازیهای نو، ساحت قدسی اولیای دین چه درکلام و چه درموسیقی حفظ شود و بار دیگر تأکید من این است؛ در روزگار گذار بسر میبریم و این امرموجب شده زاویه ما با همه چیز،هر روز در حال تغییر باشد و در این میان زاویه ما با قدیسان و مفاهیم قدسی نیز دستخوش تغییراتی شده است و با قرائتهای مختلفی از امور دینی روبهرو هستیم، اما به هر حال در عرصه نوآوری چه در کلام و چه در موسیقی بکوشیم تا موجبات وهن اولیای دین در کارمان نباشد. اما درمیان آثاری که رنگ و بوی مذهبی و دینی دارد و به مخاطبان وعلاقهمندان موسیقی مذهبی پیشنهاد میشود، آلبوم «ماه غریبستان» قابل ذکر است، اثری در وصف علی بن ابیطالب (ع) با صدای زیبای محمد اصفهانی و شعر زیبای محمد علی معلم دامغانی با این مضمون: «دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان علی تیره شد از بیش و کم آیینه هستان علی ...»
این شعر زیبا و مضامین خوب آن شرح حال روزگار ما است و نسبت ما را با بزرگانی همچون امیرالمؤمنین(ع) بیان میکند و نگاه شاعر به روزگار ما دراین شعر که آقای اصفهانی به زیبایی آن را خوانده است نگاه درستی است و این کار فرزند زمانه خودش است. آلبوم «ماه غریبستان» که نسخه اصلی آن دارای ۱۷ قطعه است ،شهریور ۱۳۸۰ توسط شرکت «همآواز آهنگ » با آهنگسازی کسانی همچون علیرضا کهندیری، محمد حقیقیفرد، شهریار فریوسفی، مجید اخشابی و فریدون شهبازیان منتشر شد، البته به غیر از شعر آقای معلم دامغانی از اشعار دیگر بزرگان ادبیات و شعر همچون ابوسعید ابوالخیر، هوشنگ ابتهاج، شهریار، مولانا و... بهره گرفته شده است.
ماه غریبستان
خواننده محمد اصفهانی
سال 1380
ناشر هم آوازآهنگ
اورسن ولز، فینچر و دیگران
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
همین پنجشنبه که از راه برسد تولد یک آقایی است بهنام اورسن ولز. یکی از سینماگرانی که زیاد به او علاقه دارم. نشانهاش هم اینکه رمان «خرشیفتگی» را که اقتباسی بود از رمان بیبدیل دونکیشوت به همین آقای اورسن ولز تقدیم کردهام. فکر نمیکنم هیچ سینماگر دیگری مرا وادار کند اینطور به او ادای احترام کنم. این ستون هم ادای احترامی است به این سینماگری که اصلاً نمیخواهم چیزی از زندگیاش بگویم چون هیچ از زندگیاش نمیدانم و فقط فیلمهایش را دیدهام و مبهوت همان «همشهری کین» هستم و علاقهمند به فیلم سینمایی «دونکیشوت» اش که نگاهی جذاب است به این شخصیت رمان سروانتس.
اما همین دیروز اینها بود که توی شرکت داشتیم درباره ولز حرف میزدیم. یکی از رفقایم که بلد تاریخ سینما است کلی درباره همین آقا صحبت کرد و با شگفتی حرف میزد. جوری که دارد از یک نابغه حرف میزند. میدانید همیشه مبهوت کسانی میشوم که با شگفتی از یک نفر حرف میزنند. مثلاً خودم وقتی یک چیزی را دوست دارم چنان با حرارت از آن موضوع حرف میزنم و دلم میخواهد همه هم مشتاق باشند. معمولاً هم از دایره لغات محدودی استفاده میکنم. مثلاً میگویم فلانی شگفتانگیز است. فلانی اعجابآور است. بعید است حرف دیگری بزنم مثلاً بگویم به این دلیل شگفتآور است. چون فکر میکنم اصلاً دلیلش مهم نباشد فقط مهم است که مثلاً اورسن ولز اعجاببرانگیز است. مثلاً همین رفیقمان میگفت آقای ولز یک آمبولانس شخصی خریده بوده که در ترافیک نماند. نمیدانم آدم چقدر میتواند چنین حقی داشته باشد اما فکر میکنم باید برای بعضیها تسهیلات ویژه گذاشت. درست مثل ولز که در یک دوره همه کاره استودیو بود حرفش حرف آخر بود اما همین ولز به جایی میرسد که باید مدام و مدام برای رسیدن به اهدافش مبارزه کند و مبارزه میکند و سرانجام میشود ولز.
همین چند وقت پیش یعنی سال 2020 بود که آقای دیوید فینچر یک فیلم ساخت بهنام «منک» یک درام بیوگرافی درباره هرمن جی. منکویتس. حالا این آقا چه کسی است؟ کسی است که در این فیلم نشان داده میشود که فیلمنامه همشهری کین را نوشته و ولز میخواهد این فیلمنامه را فقط با نام خودش بسازد که موفق نمیشود و فیلمنامه مشترک میشود و بعد هم که جایزه اسکار را با همدیگر مشترک میبرند. توی همین فیلمی که فینچر ساخته نشان داده میشود که حتی طرح فیلمنامه دونکیشوت هم از زبان منکویتس تعریف میشود. نمیدانم ولز این طرح را از منکویتس برداشته یا نه اما فکر میکنم اگر برداشته باشد هم یک دزد خوب است. اصلاً یکی از شگفتانگیزیهای یک هنرمند این است که او دزد خوبی باشد. طوری کار را پیش ببری که کسی اصلاً متوجه نشود که چه اتفاقی افتاده باشد و نتیجه هم اعجابآور باشد. دقیقاً مثل نتیجههایی که همین آقای ولز در زندگیاش به دست آورده باشد. نتیجهای که ولز در 26 سالگی به دست میآورد و آدم فکر میکند چطور میشود یک نفر در این سن فیلمی بسازد که در هر فهرستی جزو فیلمهای برتر است. این غیر از شگفتانگیز بودن است؟ حالا فرقی نمیکند این فیلمنامه را دزدیده باشد یا میخواسته بدزدد مهم این است که نبوغ در همهجا خودش را نشان میدهد.
داستاننویس
همین پنجشنبه که از راه برسد تولد یک آقایی است بهنام اورسن ولز. یکی از سینماگرانی که زیاد به او علاقه دارم. نشانهاش هم اینکه رمان «خرشیفتگی» را که اقتباسی بود از رمان بیبدیل دونکیشوت به همین آقای اورسن ولز تقدیم کردهام. فکر نمیکنم هیچ سینماگر دیگری مرا وادار کند اینطور به او ادای احترام کنم. این ستون هم ادای احترامی است به این سینماگری که اصلاً نمیخواهم چیزی از زندگیاش بگویم چون هیچ از زندگیاش نمیدانم و فقط فیلمهایش را دیدهام و مبهوت همان «همشهری کین» هستم و علاقهمند به فیلم سینمایی «دونکیشوت» اش که نگاهی جذاب است به این شخصیت رمان سروانتس.
اما همین دیروز اینها بود که توی شرکت داشتیم درباره ولز حرف میزدیم. یکی از رفقایم که بلد تاریخ سینما است کلی درباره همین آقا صحبت کرد و با شگفتی حرف میزد. جوری که دارد از یک نابغه حرف میزند. میدانید همیشه مبهوت کسانی میشوم که با شگفتی از یک نفر حرف میزنند. مثلاً خودم وقتی یک چیزی را دوست دارم چنان با حرارت از آن موضوع حرف میزنم و دلم میخواهد همه هم مشتاق باشند. معمولاً هم از دایره لغات محدودی استفاده میکنم. مثلاً میگویم فلانی شگفتانگیز است. فلانی اعجابآور است. بعید است حرف دیگری بزنم مثلاً بگویم به این دلیل شگفتآور است. چون فکر میکنم اصلاً دلیلش مهم نباشد فقط مهم است که مثلاً اورسن ولز اعجاببرانگیز است. مثلاً همین رفیقمان میگفت آقای ولز یک آمبولانس شخصی خریده بوده که در ترافیک نماند. نمیدانم آدم چقدر میتواند چنین حقی داشته باشد اما فکر میکنم باید برای بعضیها تسهیلات ویژه گذاشت. درست مثل ولز که در یک دوره همه کاره استودیو بود حرفش حرف آخر بود اما همین ولز به جایی میرسد که باید مدام و مدام برای رسیدن به اهدافش مبارزه کند و مبارزه میکند و سرانجام میشود ولز.
همین چند وقت پیش یعنی سال 2020 بود که آقای دیوید فینچر یک فیلم ساخت بهنام «منک» یک درام بیوگرافی درباره هرمن جی. منکویتس. حالا این آقا چه کسی است؟ کسی است که در این فیلم نشان داده میشود که فیلمنامه همشهری کین را نوشته و ولز میخواهد این فیلمنامه را فقط با نام خودش بسازد که موفق نمیشود و فیلمنامه مشترک میشود و بعد هم که جایزه اسکار را با همدیگر مشترک میبرند. توی همین فیلمی که فینچر ساخته نشان داده میشود که حتی طرح فیلمنامه دونکیشوت هم از زبان منکویتس تعریف میشود. نمیدانم ولز این طرح را از منکویتس برداشته یا نه اما فکر میکنم اگر برداشته باشد هم یک دزد خوب است. اصلاً یکی از شگفتانگیزیهای یک هنرمند این است که او دزد خوبی باشد. طوری کار را پیش ببری که کسی اصلاً متوجه نشود که چه اتفاقی افتاده باشد و نتیجه هم اعجابآور باشد. دقیقاً مثل نتیجههایی که همین آقای ولز در زندگیاش به دست آورده باشد. نتیجهای که ولز در 26 سالگی به دست میآورد و آدم فکر میکند چطور میشود یک نفر در این سن فیلمی بسازد که در هر فهرستی جزو فیلمهای برتر است. این غیر از شگفتانگیز بودن است؟ حالا فرقی نمیکند این فیلمنامه را دزدیده باشد یا میخواسته بدزدد مهم این است که نبوغ در همهجا خودش را نشان میدهد.
عکس نوشت
در اتفاقی عجیب سارقان قصد داشتند کلید مجسمه «فرهاد قفلزن» ساخت پرویز تناولی را که در محدوده مجموعه تئاتر شهر قرار دارد سرقت کنند. البته این اتفاق نیفتاد و این قطعه به داخل مجموعه منتقل شد. این مجسمه شامل هیبتی است که کلیدی در دست دارد و سالهاست در ضلع غربی این مجموعه قرار دارد و بهعنوان یکی از نمادهای آن شناخته میشود. این مجسمه بارها مورد سرقت قرار گرفته و مرمت شده است به طوری که با شکل اولیه خود متفاوت است. «فرهاد قفلزن» بیش از 40 سال است در محوطه تئاتر شهر نصب شده است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# ماجرای گورخر - آفریقایی
خبر ناراحت کنندهای از یک باغ وحش منتشر شد که کاربران را ناراحت و خشمگین کرد. یک گورخر نر و دو گورخر آفریقایی ماده، هفته گذشته از کشور هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، به مرکز نگهداری حیات وحش صفادشت در استان تهران منتقل شدند و گورخر نر روز دوشنبه تلف شد. فیلمی هم از شیوه بد جابه جایی این گورخرها پخش شده که بازتاب زیادی داشته و خیلیها آن را بازنشر کردند و علیه باغ وحشها نوشتند: «از شلاق تا مرگ، ثمره ورود چهار گورخر جدید در زندانی تزئین شده به نام باغ وحش صفادشت. زجر، اسارت و تجارت حیوانات بیگناه را متوقف کنید.»، ، «گورخر آفریقایی آوردن ایران سه روز بعد تلف شده، «عمیقاً و از ته اعماق وجودم سؤال اولم اینه که توی اینهمه بحران و مسأله توی کشور، کی و کجای این سیستم یه گوشه نشسته و تشخیص میده که الان به گورخر آفریقایی احتیاج داریم، پس بیاریم و دوم اینکه اون باهوشی که میتونه تشخیص بده «گورخر آفریقایی» میخوایم، موقع تحویل و نگهداری کجاست که این استادان اینجوری با حیوان برخورد میکنن؟»، «مثل حال و روز اون گورخری که از آفریقا آوردنش ایران تا کمتر از یه هفته دور از خونه دَووم بیاره»، «من نمیفهمم چرا باغوحشهای دیگه دنیا به ایران حیوون میدن. این مدت حیوونی نبوده که به ایران فرستاده بشه و بلایی سرش نیاد.»، «کاشکی تو رودخونه کروکودیل میخوردت این همه ذلت نمیکشیدی»، «کی آنقدر بیرحم شدیم»، «یه روزی بالاخره باید این روش تموم بشه. اصلاً این باغ وحش خصوصیه یا دولتیه؟ اصلاً مگه کسی دیگه باغ وحش میره؟ یا بچهاش رو میبره؟»، «من آخر راهی تیمارستان میشم از ظلمی که به حیوونها میکنن. »، «ببر سیبری و هیرمان رو کشورهای خارجی فرستادن ایران، با احتمال بسیار بالایی هم میتونستن حدس بزنن که چه بلایی قراره سرِ اون زبون بستهها بیاد، اما فرستادن. حالا هم وضعیت اسفبار و مرگ گورخر آفریقایی که از هلند به ایران فرستاده شدن.»، «اون آخرش که احمق میزنه تو صورت گورخری که گیر افتاده. خدایا چطور این حیوونای بیچاره گیر همچین وحشیهایی افتادند؟ آخه تو هلند یه عاقل پیدا نمیشد بگه بابا اینا تو جابهجایی 5 تا گورخر 3 تاشو کشتند؟»
جدایی میلیارد دلاری
خبر جدایی بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت از همسرش با اینکه جزو اخبار زرد محسوب میشد اما در کنار همه ماجراهای جدی این روزها کاربران را وادار کرد دربارهاش بنویسند. هم به دلیل ثروت افسانهای این زوج و هم به دلیل آنکه بعد از ۲۷ سال زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفتهاند. بسیاری از نوشتهها درباره این ماجرا شوخی و طنز بود: «بیل گیتس و همسرش در بیانیه مشترکی که منتشر کردن، درباره علت طلاقشون نوشتن: «ما دیگر باور نداریم که میتوانیم به عنوان یک زن و شوهر همراه هم رشد کنیم.» خداییش ما چقدر راه داریم تا به این حد از پختگی و رشدیافتگی برسیم! تازه قراره دوست و همکار هم بمونن»، «تایملاین پر شده از جدایی بیل گیتس؛ اما به نظرم ازدواج جنگ نیست و پیروزی و شکست معنی نداره! مسابقه نیست و برد و باخت معنی نداره! پیمانی است بین دو نفر برای خوشحالتر بودن و بهتر بودن. اگه قراره کنار هم خوبتر و شاد نباشیم راهمون از هم جدا میشه! انقدر سخت و پیچیدهاش نکنید.»، «وقتی یه رابطه به انتها برسه، حتی ۲۷ سال خاطره و میلیاردها دلار پول هم نمیتونه کاری کنه.» «بیچاره زن بیل گیتس الان هر سری میاد ویندوز عوض کنه گریهش میگیره»، «الان باجناق بیل گیتس به زنش داره میگه بهت گفته بودم پول خوشبختی نمیاره.»، «مادربزرگِ من بود به زنِ بیل گیتس میگفت ۲۷ سال زندگی کردی، زیادش رفته کَمش مونده بشین زندگیتو بکن»، «فرزندم یک ازدواج (امانوئل مکرون و بریجیت) و یک طلاق (طلاق بیل گیتس و ملیندا) را دیدی. از این پس همه چیز جهان تکراری است.»، «حتی«بیل گیتس» با آن ثروت افسانهای که گفته شده اگر روزی یک میلیون دلار خرج کند نزدیکِ ۲۴۵ سال طول میکشد تا تمام شود پس از ۲۷ سال زندگی مشترک با همسرش تصمیم به جدایی گرفتند! در نتیجه ثروت بازهم از ازدواج شکست خورد و باعث نشد از فروپاشی خانواده جلوگیری کند»، «بعد از جدایی بیل گیتس از ملیندا، فقط مونده جدایی تام هنکس و زنش که دیگه آدم به هیچی باور نداشته باشه.»، «بیل گیتس اعلام کرد بعد از ۲۷ سال زندگی مشترک از همسرش داره جدا میشه.۳ ثروتمند بزرگ دنیا، جف بزوس، ایلان ماسک و بیل گیتس هرسه جدا شدن. برای من که تقریباً تمام مستندهای زندگیش رو دیدم و تو همش رابطهاش با همسرش عالی به نظر میومد خبر عجیبی بود. یه بار توی یک مستند بیل گیتس گفت: بزرگترین حسرت زندگیم اینه نتونستم به اندازه کافی از ملیندا قدردانی کنم!»، «بیل گیتس هم باشی وقتی برا خانوادهت وقت صرف نکنی، ولت میکنن میرن و محکوم به جدایی هستی.»، «حتی همین جا هم که همه فاز روشنفکری بر میدارن ملت به طلاق بیل گیتس و ملیندا کار دارن چه برسه به فامیل و در و همسایه و ...»، «زن بیل گیتس از فردا فقط با مکینتاش کار میکنه.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
رستگار حتی در ضربت آخر
-
قدمهای عاشقانه استاد
-
روز بیستودوم ماه رمضان – شب قدر
-
چند نکته درباره صحیفه سجادیه
-
تیره شد از بیش و کم آیینه هستان علی ...
-
اورسن ولز، فینچر و دیگران
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین