سوگند پسر نابینا برای معرفی متهم
گروه حوادث /رسیدگی به پرونده پسر جوانی که بهخاطر یک دختر با دوستش درگیر شده و چشمش را از دست داده بود، در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل آغاز و در تحقیقات پلیسی مشخص شد دو دوست بهنامهای سعید و سینا با هم درگیر شده و سعید از ناحیه چشم دچار جراحت و به بیمارستان منتقل شده است. در تحقیق از شاهدان ماجرا آنها مدعی شدند این دو پسر جوان از دوستان صمیمی بودهاند اما به خاطر دوستی با یک دختر با هم درگیر شدهاند.
چند روز بعد از عمل جراحی و در حالی که سعید یکی از چشمانش را از دست داده بود او به مأموران گفت: به خاطر کوری چشمم از سینا شکایت دارم.
به این ترتیب سینا بازداشت شد اما ادعا کرد با چاقو ضربهای به چشم سعید نزده است. او گفت: قبول دارم سر یک دختر با دوستم درگیر شدم اما ضربهای به چشم او نزدم و نمیدانم چه کسی او را کور کرده است. من حتی شاهدانی دارم که ثابت میکند بیگناه هستم. پس از آن قرار شد که سینا شاهدانش را معرفی کند اما موفق نشد فردی را بهعنوان شاهد به دادگاه معرفی کند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده و قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران، پس از بررسی، این پرونده را از موارد لوث تشخیص دادند.
در ابتدای جلسه سعید به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من و سینا بهخاطر یک دختر با هم درگیر شدیم. در آن درگیری چند نفر از دوستان مشترکمان هم حضور داشتند. وقتی درگیری شدت گرفت سینا با چاقویی که همراه داشت به چشمم زد و زندگیام نابود شد و حالا هم برای او درخواست قصاص دارم.
سپس سینا به جایگاه رفت و گفت: من ضربهای به چشم سعید نزدم با این که افرادی بودند که دیدند من ضربهای به سعید نزدم اما حاضر نشدند در دادگاه به نفع من شهادت دهند. با این حال حاضرم قسم بخورم که من اینکار را نکردم.
به این ترتیب قضات دادگاه حکم به برگزاری مراسم قسامه دادند و سعید بهعنوان شاکی پرونده قبول کرد که قسم بخورد، سینا باعث کوری او شده است و در ادامه هم 3 مرتبه قسم خورد که متهم ضربه چاقو را به چشمش زده است.
با این حال متهم همچنان مدعی است که مرتکب جرمی نشده است.
بدین ترتیب پس از برگزاری مراسم قسامه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
سرقت پرستار قلابی از خانه سالمندان
گروه حوادث/ زن جوان که به بهانه پرستاری از سالمندان با خوراندن قرص خواب آور اموالشان را سرقت میکرد از سوی پلیس دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل با شکایت 5 خانواده به پلیس مبنی بر اینکه اموالشان از سوی یک زن به سرقت رفته است پرونده در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.
سرهنگ دوستعلی جلیلیان، سرکلانتر هفتم پایتخت در تشریح این خبر گفت: با وقوع چند فقره سرقت از منزل سالمندان توسط یک پرستار زن، پرونده برای شناسایی سارق در دستور کار مأموران قرار گرفت و پس از چندین روز کار اطلاعاتی، مأموران انتظامی با استفاده از شگردهای خاص پلیسی سرنخهایی از سارق حرفهای را به دست آوردند. مأموران پلیس پس از شناسایی سارق حرفهای با دریافت مجوز قضایی، زن سارق را در مخفیگاه خود واقع در خیابان «وحدت اسلامی» دستگیر کردند وموفق به کشف تعداد زیادی قرص خواب آور از خانه سارق شدند. پس از دستگیری مشخص شد وی در پوشش پرستار سالمندان به خانه آنها میرفته و با استفاده از قرص خواب آور آنها را به خواب میبرده و وسایل آنها سرقت میکرده است. متهم تا کنون به سرقت از ۵ سالمند به ارزش بیش از ۵ میلیارد ریال اموال اعتراف کرده و کشف جزئیات پرونده و سرقتهای احتمالی دیگر در دستور کار قرار دارد.
کشف جسد درآپارتمان پر از زباله
گروه حوادث/ بوی تعفنی که از طبقه سوم یک ساختمان مسکونی به مشام میرسید راز قتل پسر جوان در اتاق خوابش را در حالی فاش کرد که پدرش مدعی است از مرگ او بیخبر بوده است.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 5 بعد از ظهر جمعه 24 اردیبهشت مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از بوی تعفنی که در ساختمان پیچیده بود، شکایت کرد و گفت: فکر میکنم منشأ این بوی بد از طبقه سوم ساختمان باشد که مردی 60 ساله و پسرش ساکن آن واحد هستند.
مرد جوان در ادامه گفت: این پدر و پسر با هم درگیری دارند و صدای دعوا و جر و بحث شان مدام به گوش میرسد. آخرین بار هم چهار روز قبل صدای درگیری و جر و بحث شان به گوش رسید. چند دقیقهای درگیری آنها ادامه داشت و در نهایت ساکت شدند. از آن روز به بعد دیگر پسر او را ندیدم تا اینکه امروز بوی تعفن شدیدی از داخل خانه به مشامم رسید.
خانهای پر از زباله
تماس مرد همسایه، مأموران را به طبقه سوم خانهای در حوالی خیابان شهدا کشاند. اما از آنجایی که کسی در طبقه سوم را باز نکرد، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و پس از هماهنگیهای قضایی، مأموران کلانتری 110 شهدا به کمک آتشنشانی وارد آپارتمان شدند.
با ورود به خانه یک خوابه، آنها با مقدار زیادی زباله و ته سیگار داخل خانه رو به رو شدند و مشخص بود که پدر و پسر مدتهاست زبالههای خود را بیرون نبردهاند و روی زمین ریختهاند. وقتی از مرد 60 ساله سراغ پسرش را گرفتند، گفت: پسرم تا الان اینجا بود اما نیم ساعت قبل قرص خورد و به اتاق خواب رفت تا استراحت کند.
کشف جسد
مأموران بلافاصله وارد اتاق خواب شده و با جسد پسر جوان در حالی مواجه شدند که آثار ضربات جسم نوک تیز روی قفسه سینهاش به چشم میخورد. بررسیهای اولیه نشان میداد که ضربات جسم نوک تیز علت مرگ است.
کشف جسد پسر جوان به بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام شد و بلافاصله تیم تحقیق برای بررسی این پرونده راهی محل شدند. بررسیهای تیم جنایی نشان میداد که از زمان مرگ حدود 4 روز میگذرد و طبق بررسیهای اولیه، زمان مرگ مصادف با آخرین درگیری پدر و پسر بوده است.
در بازرسی از خانه یک تیروکمان، چاقو و تیرهای دست ساز پیدا شد. بنابراین مدارک و شواهد موجود در پرونده، احتمال جنایت خانوادگی را پررنگ کرد.
در تحقیقاتی که تیم جنایی انجام داد، مشخص شد که مرد میانسال فروردین امسال به خاطر بیماری روحی و روانی در بیمارستان بستری شده بود و سابقه مصرف دارو و بیماری دارد.همچنین معلوم شد او برای همسایهها نیز ایجاد مزاحمت میکرده، حتی یک بار با چاقو دنبال پسر یکی از همسایهها کرده اما با توجه به سن و سال و وضعیت روحی که داشته، آنها از شکایت صرف نظر کردهاند. در ادامه بررسیها مشخص شد که مرد میانسال، کارمند بازنشسته بوده و تحقیقات برای بهدست آمدن اطلاعات درباره سرنوشت مادر مقتول ادامه دارد.
به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی، جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. همچنین بازپرس جنایی دستور انتقال مرد میانسال به پزشکی قانونی برای بررسی صحت روانی و تحت درمان قرار دادن او را صادر کرد.
شادی پس از گل رنگ خون گرفت
گروه حوادث/ پسرجوان که پس از بازی دو تیم فوتبال پرسپولیس و استقلال با شلیک ناخواسته باعث مرگ دوستش شده بود از سوی پلیس دستگیر شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود ساعت 10 شب جمعه 24 اردیبهشت دقایقی پس از برد تیم پرسپولیس چند جوان برای شادی به خیابانی در شهرک بیدار چشمه باغستان کرج آمده و سرگرم جشن و پایکوبی بودند که ناگهان صدای شلیک چند گلوله باعث ترس و وحشت اهالی محل شد. در همین موقع پسری 25 ساله بهنام فرزاد در حالی که گلولهای به گردنش اصابت کرده بود غرق در خون روی زمین افتاد. دوستش حمید با اسلحهای در دست وحشت زده به فرزاد نگاه میکرد. او که ترسیده بود مدام میگفت: من نمیخواستم او را بزنم من میخواستم تیر هوایی شلیک کنم. باور کنید من مقصر نیستم.
پسر جوان خیلی سریع به بیمارستان منتقل شد اما تلاش تیم پزشکی برای نجات پسر جوان نتیجه نداد و او پس از یک ساعت جان باخت.
عامل این قتل که از دوستان صمیمی وی بود از سوی مأموران کلانتری دستگیر و به اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان البرز منتقل شد تا تحت بازجویی قرار گیرد. وی به مأموران گفت: وقتی تیم پرسپولیس برنده شد با دوستانم برای شادی به خیابان آمدیم من هم اسلحه شکاریام را برداشتم تا برای شادی چند تیر هوایی شلیک کنم اما وقتی دستم را روی ماشه گذاشتم تا اسلحه را آماده کنم ناگهان گلوله شلیک شد و به گردن دوستم اصابت کرد.... من هنوز هم باورم نمیشود که مرتکب چه اشتباهی شدم وخودم را هرگز نمیبخشم.
سرهنگ محمد نادربیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اعلام این خبر گفت: بهدنبال اظهارات پسر جوان او به اتهام قتل بازداشت شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
دستگیری سارقان میلیاردی فرش
گروه حوادث/ 5 سارق که با ورود به بازار فرش فروشان تهران 18 تخته فرش و تابلو فرش نفیس را سرقت کرده بودند با ردیابیهای 2 ماهه پلیس دستگیر شدند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، هفدهم اسفند سال گذشته خبر سرقت از بازار فرش فروشها در بازار تهران به کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران اعلام شد. سرایدار پاساژ که دست و پاهایش با طناب از سوی سارقان بسته شده بود در تحقیقات به مأموران گفت: ساعت حدود 3 بامداد زنگ پاساژ زده شد. یک نفر خود را پلیس معرفی کرد و 2 نفری که همراه وی بودند، مدعی شدند در تعقیب یک سارق بودهاند و رد او را تا اینجا گرفتهاند و احتمال میدهند وی داخل پاساژ مخفی شده باشد.
سرایدار ادامه داد: از آنجایی که یکی از آنان لباس پلیس به تن داشت، تصور کردم واقعاً پلیس است و در را باز کردم. اما به محض باز شدن در، به سمتم حمله ور شدند و دست و پای مرا بستند و 18 تخته فرش و تابلو فرش را از داخل پاساژ سرقت کردند.
سرهنگ کارآگاه «احمد نجفی» معاون مبارزه با سرقتهای خاص پلیس آگاهی تهران در تشریح این خبر گفت: با شروع تحقیقات کارشناسان ارزش ریالی تخته فرشهای سرقتی را 6 میلیارد ریال برآورد کردند و در بررسی از جغرافیای محل سرقت، مشخص شد که متهمان 5 نفر هستند و دو همدست متهمان داخل خودروی پژو 405 نوک مدادی به انتظار سایر همدستان شان بودهاند. با توجه به مخدوش بودن شماره پلاک خودرو، کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت با انجام اقدامات پلیسی موفق شدند شماره پلاک اصلی خودروی متهمان را بهدست آورند.
وی با اشاره به اینکه هویت مالک خودرو شناسایی و چهره وی با چهره سارقان تطبیق داده شد، تصریح کرد: با زیر نظر گرفتن مالک خودرو، 4 همدست دیگر وی نیز شناسایی و در عملیاتی ویژه هر 5 متهم دستگیر شدند. در حال حاضر تحقیقات از متهمان برای رفع ابهامات این پرونده و اعترافات آنها ادامه دارد.
دعوای 2 کودک به درگیری مسلحانه کشیده شد
گروه حوادث/ اعضای دو خانواده که بهدنبال دعوای دو کودک به جان هم افتاده و مرتکب قتل شده بودند از سوی پلیس ماهشهر دستگیر شدند.
فرمانده انتظامی شهرستان ماهشهر از دستگیری قاتل فراری و ۹ نفر از عاملان نزاع در این شهرستان خبر داد.
سرهنگ رضا پاپی، فرمانده انتظامی شهرستان ماهشهر ظهر دیروز یکشنبه درباره این خبر گفت: روز پنجشنبه 23 اردیبهشت 2 کودک در شهر چمران ماهشهر با هم دعوا کردند اما این درگیری باعث دخالت خانوادهها و درگیری مسلحانه بین دو خانواده شد. با توجه به مجروحیت دو نفر از دو طرف درگیری، شناسایی و دستگیری عامل تیراندازی در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت.
فرمانده انتظامی ماهشهر با بیان اینکه فرد مجروح بر اثر جراحات وارده فوت کرد، گفت: با توجه به ادامه درگیریها در روز شنبه، با حضور مأموران پلیس از دامنه درگیریها جلوگیری شد.
با تلاش اطلاعاتی و همکاری شیوخ و بزرگان، قاتل شناسایی و در یک عملیات ضربتی پس از هماهنگی لازم با مرجع قضایی، در مخفیگاهش دستگیر و یک قبضه اسلحه شکاری بهکارگیری شده در درگیری، کشف شد.
سرهنگ پاپی با اشاره به اعتراف قاتل در تحقیقات پلیس به قتل ارتکابی، اظهار کرد: متهم پس از تشکیل پرونده تحویل مرجع قضایی شد.
طلاق به خاطر افشای یک دوستی قدیمی
گروه حوادث/ هنوز 6 ماه بیشتر از تاریخ ازدواج سامان و مرجان نگذشته بود که عشق تازه داماد به نفرتی عجیب تبدیل شد و کارشان را به دادگاه خانواده کشاند.
مرجان با ناراحتی روی صندلی راهروی طبقه اول دادگاه نشسته بود و همسرش نیز آن سوتر نشسته و زیر لب غرولند میکرد. هرازگاهی هم با خشم و نفرت نگاهی به مرجان میکرد و به سرعت صورتش را برمی گرداند.
بعد از نزدیک به نیم ساعت منشی دادگاه زوج جوان را به داخل شعبه هدایت کرد.
سامان به سرعت وارد اتاق شد و بعد از سلامی خشک به قاضی پرونده که مرد میانسالی بود، گفت: من دیگر نمیتوانم با این زن زیر یک سقف زندگی کنم.
قاضی نگاهی به سامان کرد و بعد به مرجان گفت خانم بنشینید و بعد از چند لحظه از سامان خواست تا ماجرا را تعریف کند.
سامان گفت: جناب قاضی در جشن تولد یکی از دوستانم مرجان را دیدم و در همان نگاه اول عاشقش شدم. او در ظاهر خیلی مؤدب و موجه بود و میخواستم با او بیشتر آشنا شوم به همین خاطر از همسر دوستم خواستم تا مقدمات آشنایی ما را فراهم کند. بالاخره با هم دوست شدیم و چند ماهی هم با هم معاشرت کردیم و احساس کردم مرجان همان دختر ایده آلی است که میخواستم سپس خیلی زود به او پیشنهاد ازدواج دادم و او هم قبول کرد. بعد از برگزاری مراسم نامزدی و عقد در نهایت 6 ماه پیش ازدواج کردیم. زندگیمان خیلی خوب بود و احساس خوشبختی میکردم تا اینکه چند هفته پیش عکسی برایم ارسال شد که در آن مرجان در کنار پسر جوانی نشسته بود و معلوم بود که ارتباط شان خیلی صمیمیتر از دو دوست معمولی است آنقدر شوکه شدم که نمیدانستم چه کاری انجام دهم. تصور اینکه او به من خیانت کرده باشد دیوانهام کرد...
در این لحظه مرجان که بغض کرده بود حرفهای سامان را قطع کرد و گفت: من خیانت نکردم. آن عکس مال چند سال قبل بوده وقتی من در اواخر دوران دبیرستان بودم با پسری آشنا شدم و قصد ازدواج داشتیم اما بنا به دلایلی رابطهمان بهم خورد. این موضوع مهمی نبود که بخواهم ذهن تو را خراب کنم.
سامان گفت: اما من قبل از ازدواج سؤال کردم که آیا قبل از من با کسی دوست بودی یا رابطهای داشتی که با صراحت و قاطعیت گفتی نه، اگر همان موقع ماجرا را برایم میگفتی اشکالی نداشت اما حالا فکر میکنم به من دروغ گفتی و خیانت کردی و ممکن است دروغهای دیگری هم گفته باشی.
مرجان جواب داد: من هیچ خیانتی نکردم. مگر خودت قبل از اینکه با من آشنا شوی با کسی دوست نبودی؟ مگر به من گفتی؟
سامان چند لحظهای مکث کرد و گفت: از من نپرسیدی که برایت بگویم. اگر میپرسیدی مطمئن باش که حتماً برایت تعریف میکردم اما من از تو پرسیدم تو گفتی نه و من فکر میکردم تو با هیچ کسی در گذشته ارتباط عاطفی نداشتی اما انگار خیلی اشتباه میکردم.
مرجان ناگهان فریادی از روی عصبانیت کشید و گفت: چرا به من تهمت میزنی؟
جناب قاضی من نمیتوانم با مردی که یک بیمار روانی است و به من تهمت و افترا میزند زیر یک سقف زندگی کنم. لطفاً حکم طلاق ما را صادر کنید.
قاضی زوج را به آرامش دعوت کرد و گفت: همان طوری که ازدواج کردن به همین آسانی نیست، صدور حکم طلاق هم آسان نیست و من باید تشخیص بدهم که راه دیگری برای شما نمانده است. شما دو نفر هنوز وارد دهه سوم زندگیتان نشده اید و کمی خام هستید. باید قدری واقع بین باشید و ببینید که آیا به واقع خطایی صورت گرفته یا سوءتفاهم ایجاد شده است. به همین خاطر ابتدا شما را به کلاسهای مشاوره ارجاع میدهم و بعد از اینکه از شعبه خارج شدید با بزرگترهای شما صحبت میکنم. به نظرم شما قدری عجولانه تصمیم گرفتید و کمی فرصت و تأمل میتواند موجب تداوم زندگیتان شود.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
اولین و مهمترین اصل در زندگی مشترک صداقت و اعتماد است. متأسفانه این زوج جوان به علت پنهان کردن گذشته خود حالا دچار وسواس فکری شدهاند. موضوع روابط گذشته افراد تا حد زیادی یک مسأله شخصی است که البته ممکن است برای برخی افراد اهمیت زیادی داشته باشد و در مقابل هم بعضی از افراد به آن اهمیتی ندهند. بههمین خاطر بهتر است زوجین در بدو آشنایی همه مسائل مربوط به خودشان را مطرح و به یک توافق برسند تا در آینده با افشای موضوعی، خدشهای به زندگیشان وارد نشود.
با این حال اگر این زوج جوان گذشته را فراموش کنند و به هم فرصت دوباره بدهند میتوانند با فکر کردن به آینده از این بحران عبور کرده و زندگی خوبی داشته باشند.
احضار سخنگوی اورژانس کشور به دادسرا
گروه حوادث/ سخنگوی سازمان اورژانس کشور بهخاطر اعلام نظر غیر مسئولانه و خارج از حوزه اختیارات در پروندههای قضایی، به شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران احضار شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، مجتبی خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس کشور درحالی به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران احضار شد که بهدلیل اظهارنظر و اطلاعرسانی خارج از اختیارات خود در چند پرونده علیه وی اعلام جرم شده است.
یکی از این پرونده ها مربوط به فوت آزاده نامداری مجری سابق صدا و سیما و پرونده دیگر مربوط به سقوط مرگبار سیلوی برونر، دبیر اول سفارت سوئیس در تهران بود که خالدی درباره این دو پرونده اطلاعاتی را به رسانهها داده اما طبق نظر مقام قضایی اظهار نظر در این پرونده ها در حیطه کاری وی نبوده است. چرا که اظهارنظر و اطلاعرسانی درباره علت مرگ یا موارد دیگر، در تمامی پروندههای قضایی، منوط به تحقیقات کامل بازپرس پرونده و تیم تحقیق از جمله کارآگاهان تشخیص هویت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی و متخصصان پزشکی قانونی است. در صورتی که مجتبی خالدی درخصوص پروندهها، اظهارنظر ماهوی و قضایی کرده که در صلاحیت ایشان نبوده است. به گفته مقام قضایی، اظهارنظر کارشناسی در رابطه با علت حادثه، زمان وقوع حادثه یا... نیاز به اقدامات کارشناسی و تخصصی از سوی متخصصان دارد.
به همین خاطر دادسرای امور جنایی تهران علیه او اعلام جرم کرد و به دستور بازپرس حبیبالله صادقی از شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، او به دادسرای جنایی احضار شد تا به پرسشهای قاضی پاسخ دهد.