ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن مجتبی (ع): مفهوم و معنای سیاست آن است که حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعایت کنی.
کلمه الامام حسن، ج۷، ص۵۷
سید عباس صالحی: غزه، شعب ابی طالب ثانی است
«غزه شعب ابی طالب ثانی است. محصور جور عبری و جهل عربی و بزرگترین زندان روباز بشری! اما غازیان غزه با منجنیق سلمانی حصار زمینی را میشکنند و هیاکل شیطانی را در معبد سلیمانی فرو میریزند! دیوان در سرزمین سلیمان دربند و خوار خواهند شد! آن روز دور نیست!»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با نوشتن توئیتی به جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه واکنش نشان داد
درباره اشتباهات فاحش مجریان تلویزیون
حرفهای مفت و گافهای گران!
رضا صائمی
منتقد
میگویند مجریان تلویزیون مفت حرف نمیزنند اما حرف مفت زیاد میزنند. حالا آنقدر این حرفهای مفت و گاه گزنده و آزار دهنده زیاد شده که هر از چند گاهی شاهد جنجال پیرامون فلان حرف و اظهار نظر فلان مجری هستیم و واکنشهای اعتراضی گسترده در افکار عمومی. آخرین نمونهاش صحبت مجری برنامه «موسیقی باران» که روز تولد پرویز مشکاتیان را که سالهاست از دنیا رفته، به او تبریک میگوید. برخی از این مجریان البته شهرت چندانی هم ندارند و شناخته شده نیستند، اما سوتیها یا بیادبی و بی ملاحظگیهای آنان به واسطه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی برجسته شده و در کانون توجه و نقد افکار عمومی قرار میگیرند. مجریانی که به واسطه خودبانمک پنداری یا اشتباه گرفتن لودگی با شوخی و طنازی از مدار ادب و فرهنگ عمومی خارج شده یا به میهمان برنامه یا به طرفداران یک تیم فوتبال یا یک بازیکن و بازیگر و یا به یک قوم و نژادی خواسته و ناخواسته توهین میکنند.
گاهی هم البته قصد و عمدی در این شیطنتهای رسانهای وجود دارد تا معروف و مشهور شوند و به زعم خود به جمع سلبریتیهای تلویزیونی بپیوندند. به این معنا که آگاهانه خطا یا توهینی میکنند و حاشیهای میسازند تا به اصطلاح در شبکههای اجتماعی وایرال شده و هشتگ خورشان بالا برود! انگار یک مسابقه و رقابت درون گروهی بین مجریان و حتی گزارشگران خبری صدا و سیما درگرفته که هر کس حاشیه بیشتری داشته باشد یا دوز حاشیهاش بالاتر باشد، برنده این میدان است و مجریتر است. یا از این طریق به شهرت بیشتری میرسد. گویی منطق آنها همان بدنامی بهتر از گمنامی است! مسأله اما این است که فرض بگیریم این خرده فرهنگهای غلط حرفهای در بین مجریان تلویزیون باب شده و این خطای شناختی و حرفهای در آنها رواج یافته که گویی مجری موفق مجری حاشیهساز یا پرحاشیه است اما چرا سازمان صدا و سیما با آن ساز و کار و مکانیسم عریض و طویل هیچ نظارت و مدیریتی بر این مسأله ندارد. اگر به حافظه تصویری خود رجوع کنید، متوجه میشوید که در دو سال گذشته چقدر میزان این حاشیهها زیاد بوده و میزان خطای رسانهای و اخلاقی مجریان و گویندگان تلویزیون افزایش یافته است. آیا ناظران پخش در حال چرتند و آنتن را به حال خود رها کردهاند یا صدا و سیما برای جبران کاهش و ریزش مخاطب خود از این تمهیدات برای جلب توجه مردم به خود به شکل آگاهانه استفاده میکند؟!
شاید این نگاه و تحلیل را بدبینانه و عصبی بدانیم، اما یک واقعیت تلخی وجود دارد که صدا و سیما باید آن را بپذیرد و دست به اصلاح خود بزند. واقعیت این است که برخی از این سوتیها و حاشیهها از سر عمد یا منافع و مصالح شخصی نبوده، بلکه ناشی از فقدان سواد رسانهای و دانش تخصصی مجریگری است. وقتی در سازمان به روی هر کسی باز است که خیال میکند پررویی همان روابط عمومی بالا و تخصص لازم برای مجریگری است، یا اجرا یعنی همین که از دوربین نترسی و چشم در چشم لنز دهانت را باز کنی و هرچه دل تنگت خواست بگویی، نتیجه همان میشود که شاهدش هستیم! متأسفانه مجریهایی که باید به شکل تخصصی به دانش ارتباطات مجهز باشند و سواد رسانهای داشته باشند تا بدانند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، گاهی حتی الفبای سخن گفتن را نمیدانند. این در حالی است که مجریگری فقط حرف درست زدن نیست، درست حرف زدن هم هست.
مشکل عمده صدا و سیما در تولید برنامهها دقیقاً همینجاست. آنجا که فرم و زبان رسانهای و روانشناسی مخاطب را نمیشناسد و یادش میرود که ادب مجری به از برنامه و رسانه اوست. اتفاقاً حساسیت صدا و سیما بر مجریان خود و نظارت بر آنها باید بیشتر باشد که آنها ویترین این رسانه هستند و در جاذبه یا دافعه آن و جلب مخاطب یا گریز او از تلویزیون نقش مهمی دارند. میکروفون و تریبون را براحتی نمیتوان در اختیار افراد قرار داد. رسانهای که مدعی دانشگاه عمومی است باید درس اخلاق و ادب به جامعه بدهد، نه اینکه خود درس عبرت شود.
منتقد
میگویند مجریان تلویزیون مفت حرف نمیزنند اما حرف مفت زیاد میزنند. حالا آنقدر این حرفهای مفت و گاه گزنده و آزار دهنده زیاد شده که هر از چند گاهی شاهد جنجال پیرامون فلان حرف و اظهار نظر فلان مجری هستیم و واکنشهای اعتراضی گسترده در افکار عمومی. آخرین نمونهاش صحبت مجری برنامه «موسیقی باران» که روز تولد پرویز مشکاتیان را که سالهاست از دنیا رفته، به او تبریک میگوید. برخی از این مجریان البته شهرت چندانی هم ندارند و شناخته شده نیستند، اما سوتیها یا بیادبی و بی ملاحظگیهای آنان به واسطه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی برجسته شده و در کانون توجه و نقد افکار عمومی قرار میگیرند. مجریانی که به واسطه خودبانمک پنداری یا اشتباه گرفتن لودگی با شوخی و طنازی از مدار ادب و فرهنگ عمومی خارج شده یا به میهمان برنامه یا به طرفداران یک تیم فوتبال یا یک بازیکن و بازیگر و یا به یک قوم و نژادی خواسته و ناخواسته توهین میکنند.
گاهی هم البته قصد و عمدی در این شیطنتهای رسانهای وجود دارد تا معروف و مشهور شوند و به زعم خود به جمع سلبریتیهای تلویزیونی بپیوندند. به این معنا که آگاهانه خطا یا توهینی میکنند و حاشیهای میسازند تا به اصطلاح در شبکههای اجتماعی وایرال شده و هشتگ خورشان بالا برود! انگار یک مسابقه و رقابت درون گروهی بین مجریان و حتی گزارشگران خبری صدا و سیما درگرفته که هر کس حاشیه بیشتری داشته باشد یا دوز حاشیهاش بالاتر باشد، برنده این میدان است و مجریتر است. یا از این طریق به شهرت بیشتری میرسد. گویی منطق آنها همان بدنامی بهتر از گمنامی است! مسأله اما این است که فرض بگیریم این خرده فرهنگهای غلط حرفهای در بین مجریان تلویزیون باب شده و این خطای شناختی و حرفهای در آنها رواج یافته که گویی مجری موفق مجری حاشیهساز یا پرحاشیه است اما چرا سازمان صدا و سیما با آن ساز و کار و مکانیسم عریض و طویل هیچ نظارت و مدیریتی بر این مسأله ندارد. اگر به حافظه تصویری خود رجوع کنید، متوجه میشوید که در دو سال گذشته چقدر میزان این حاشیهها زیاد بوده و میزان خطای رسانهای و اخلاقی مجریان و گویندگان تلویزیون افزایش یافته است. آیا ناظران پخش در حال چرتند و آنتن را به حال خود رها کردهاند یا صدا و سیما برای جبران کاهش و ریزش مخاطب خود از این تمهیدات برای جلب توجه مردم به خود به شکل آگاهانه استفاده میکند؟!
شاید این نگاه و تحلیل را بدبینانه و عصبی بدانیم، اما یک واقعیت تلخی وجود دارد که صدا و سیما باید آن را بپذیرد و دست به اصلاح خود بزند. واقعیت این است که برخی از این سوتیها و حاشیهها از سر عمد یا منافع و مصالح شخصی نبوده، بلکه ناشی از فقدان سواد رسانهای و دانش تخصصی مجریگری است. وقتی در سازمان به روی هر کسی باز است که خیال میکند پررویی همان روابط عمومی بالا و تخصص لازم برای مجریگری است، یا اجرا یعنی همین که از دوربین نترسی و چشم در چشم لنز دهانت را باز کنی و هرچه دل تنگت خواست بگویی، نتیجه همان میشود که شاهدش هستیم! متأسفانه مجریهایی که باید به شکل تخصصی به دانش ارتباطات مجهز باشند و سواد رسانهای داشته باشند تا بدانند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، گاهی حتی الفبای سخن گفتن را نمیدانند. این در حالی است که مجریگری فقط حرف درست زدن نیست، درست حرف زدن هم هست.
مشکل عمده صدا و سیما در تولید برنامهها دقیقاً همینجاست. آنجا که فرم و زبان رسانهای و روانشناسی مخاطب را نمیشناسد و یادش میرود که ادب مجری به از برنامه و رسانه اوست. اتفاقاً حساسیت صدا و سیما بر مجریان خود و نظارت بر آنها باید بیشتر باشد که آنها ویترین این رسانه هستند و در جاذبه یا دافعه آن و جلب مخاطب یا گریز او از تلویزیون نقش مهمی دارند. میکروفون و تریبون را براحتی نمیتوان در اختیار افراد قرار داد. رسانهای که مدعی دانشگاه عمومی است باید درس اخلاق و ادب به جامعه بدهد، نه اینکه خود درس عبرت شود.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#غزه
انتشار فیلمها و عکسها از حمله رژیم صهیونیستی به غزه و شرایط مردم غزه باعث میشود هر روز کاربران زیادی درباره اتفاقات غزه و فلسطین بنویسند.
موج تظاهرات علیه رژیم صهیونیستی در کشورهای مختلف مسألهای است که کاربران زیادی به آن اشاره و عکس و فیلمهایش را منتشر میکنند: «قضیه فلسطین و غزه واقعاً اسفباره و قلب آدم ریش ریش میشه از جریانات اونجا. همیشه فکر میکنم این جریان یه موضوع جهانیه و وابسته به کشور و منش خاصی نیست و همه مردم دنیا باید واکنش نشون بدن و یه جایی این موضوع تموم بشه»، «زیبا نیست؟ ایران را بهدلیل حمایت از مردم غزه تحریم و اسرائیل را بهدلیل کشتن کودکان غزه حمایت میکنند»، «بیش از ۱۰۰۰ یهودی شب گذشته در نیویورک برای فلسطین تظاهرات کردند.»، «جالبه، وزیر کشور آلمان آتش زدن پرچم اسرائیل رو یهودی ستیزی میدونه اما کشتار وحشیانه، دزدیدن خانه و زندگی و سلب هر حق انسانی از مردم فلسطین توسط اسرائیل رو حق طبیعی این رژیم میدونه. این چیزی نیست جز منطق سرمایه.»، «اسرائیل داره هر کاری میکنه که تصاویری از حمله به مردم فلسطین و غزه بیرون نیاد، مثلاً ساختمانی که رسانههای آسوشیتدپرس و الجزیره داخلش بودن رو با موشک آورد پایین که نتونن خبری رو اعلان کنن به دنیا»، «حملات اسرائیل بر سرزمین فلسطینیها در غزه واکنشهای مردم در سراسر جهان را برانگیخته است. این حملات وارد هفتمین روز شده و در پی آن حدود ۲۰۰فلسطینی شهید شدهاند. شهروندان کشورهای مختلف جهان با شعارهای کشتن کودکان را توقف دهید و فلسطین آزاد، به جادهها آمده این حملات را محکوم کردند.»، «تنها آزمایشگاه کرونا در غزه بمباران شده و حالا مردم جوک ساختن که اسرائیل به ریشه کن شدن ویروس کمک کرد چون دیگه کسی کرونا مثبت نمیشه!»، «سالها سعی کردن مظلومیت بزک شده به خورد دنیا بدن. اما دوباره ملتها به حمایت از غزه ریختن بیرون. آحاد ملتها متوجه محق بودن مردم فلسطین شدن از مسلمان و یهودی و مسیحی همگی شاهد این ظلم آشکار صهیونی به این مردم هستند. هر چقدر هم رسانه داشته باشند ماه پشت ابر نمیمونه.»: یه جوری کشورهای غربی و اروپایی و سازمان ملل علیه فلسطین موضع گرفتن آدم باورش نمیشه که فلسطینیها فقط دارن از خودشون دفاع میکنن و دارن دونه دونه شهید میشن بعد غربیها به دفاع فلسطینیها حمله تروریستی میگن»، «سؤالی که طرفداران اسرائیل و اپوزیسیون باید جواب بدهند؟ موشک پرانی تحریک هست ولی اشغال و تخریب و بیرون راندن فلسطینیها از منازل شون که طبق قطعنامههای سازمان ملل و قرارداد اسلو که اسرائیل با عرفات امضا کرده، متعلق به فلسطینی هاست تحریک کردن نیست؟»
راز و رمزهای یک قتل
واکنشها به قتل بابک خرمدین در شبکههای اجتماعی ادامه دارد. از سویی کاربرانی رفتار پدر و مادر را تحلیل میکنند و از سوی دیگر خیلیها از ترس و ناراحتیشان پس از خواندن اخبار مربوط به این قتل نوشتهاند. انتشار فیلمی از انتقال جسد باعث شد خیلیها از این رفتار و انتشار این فیلم ایراد بگیرند.
چهرههای سیاسی و اجتماعی هم به این مسأله واکنش نشان دادند. عباس عبدی فعال سیاسی در توئیتر نوشت: «نهاد خانواده مهمترین پناهگاه امروز ایرانیان است. به همین دلیل همه از قتل فجیع بابک خرمدین وحشتزده شدند. نهادهای دیگر جامعه وظایف خود را بدرستی انجام نمیدهند، در نتیجه فشار بر وظایف نهاد خانواده زیاد شده و برخی از آنهاها تحمل این حد از فشار را ندارند.»
نظرات کاربران را درباره این قتل بخوانید: «ماجرای قتل بابک خرمدین هر لحظه ترسناکتر میشه»، «من تا وقتی یه ماجرا رو کامل ندونم نه قضاوت می کنم، نه اظهار نظر»، «چرا وقتی پدری فرزندش (دختر، پسر) رو به قتل برسونه قصاص یا اعدام نمیشه و مجازات چنین پدری فقط ۳ الی ۱۰ سال حبس هست؟ آیا وقت اصلاح قانون نیست؟!»، «توی دوران مرگ اخلاق، من و شما که رسانه داریم، کمی اگر به سلامت روان جامعه اهمیت بدیم شاید اینطور باسرعت به قهقرا نریم! حالا باز محض دوتا فالور بیشتر با طبق طبق ادعای فعال اجتماعی بودن ویدئوی پدرومادری که در حال حمل جسد فرزند هستن رو منتشر کن!»، «دیشب یکی از بدترین شبای زندگیم بود. تصویرها رژه میرفت؛ کیسههای مشکی، ساک پر از بدن، خون در حمام، تصویر آسانسور با صورت معلوم و مردونه بابک خرمدین و دستهای مادری نمیدانم ترسیده یا مطمئن و پدری پیر. سالها از «خانه پدری» ترسیدند و حالا چنین حقیقت کثیفی در حال دست به دست شدن است.»، «تمام دیشب خواب میدیدم مردم دارن همدیگه رو با اره تیکه تیکه میکنن. هر چقدرم از اخبار دوری کنی بازم بالاخره بهت میرسن.»، «این فیلم دوربین آسانسور زن و مرد قاتل رو داشتم می دیدم، چقدر خونسرد و با آرامش دارن تیکههای بچشونو میذارن اون تو. خود دکستر هم گاهی شک می کرد، یکم قیافش میرفت تو هم.»، «این ماجرای قتل بابک خرمدین جوریه که اگر یکی برامون تعریف میکرد میگفتیم بابا طرف تازه فیلم «پرویز» رو دیده و با «ماهی و گربه» هم قاطیش کرده، چهار تا شخصیت رو هم تغییر داده میخواد به اسم خاطره بندازه بهمون. بعد این ترکیب هنر و تجربه تو این داستان واقعاً ترکیب هولناکی شده.»، «فکر کن کارگردان باشی و بین همه فیلمهات، بیشتر از همه فیلم انتقال جسدت توسط بابا و مامانت، دیده بشه.»، «ماشالله چقدر وکیل و قاضی و جرم شناس داریم. تو رو خدا با قطعیت در مورد مسألهای که بدیهیترین اطلاعاتی در موردش ندارید اطلاعات غلط به بقیه ندید. چه لزومی داره آخه؟»
نوسان دلار و آسیب جوانان هنرمند
سعید محسنی سربندی
مدیر گالری آرتیبیشن
اگر بخواهم وضعیت و شرایط گالریها را در سال 1400 بررسی کنم و آن را نسبت به سال گذشته بسنجم باید بگویم که آمار مخاطبان گالریها کاهش داشته است. دلایل کاهش مخاطب اول بهدلیل اوضاع کرونا است که از سال گذشته تا به امروز ادامه پیدا کرده است. بههمین دلیل مردم همچنان برای حضور در گالریها احتیاط میکنند. از طرفی دیگر بهدلیل مسائل اقتصادی که این روزها مردم وجامعه با آن درگیر هستند و همچنین بهخاطر نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری تأثیرات جدی بر خرید و فروش آثار هنری گذاشته است. پیش از این یکسری آثار براحتی فروخته میشد اما اکنون این اتفاق نمیافتد. بسیاری از آثار هنرمندان حرفهای و بنام قیمتش به دلار محاسبه میشود بنابراین فروش آثار این استادان متأثر از نوسان دلار است. مثلاً قبل از عید قیمت دلار بالاتر بود و یکسری از آثار هم قیمتشان بالا رفت بخصوص آثار هنرمندانی که در حراجهای مختلف هم شرکت داشتند. اکنون که قیمت دلار پایینتر آمده، فروش این آثار متوقف شده است. چرا که نمیتوان آثار را به همان قیمت بالای قبل فروخت خصوصاً که خریداران انتظار دارند که قیمت هم پایین بیاید. درست است که قیمت دلار کاهش داشته اما این امر باعث نشده که قیمت اثر هنری پایین بیاید. به همین دلیل است که بسیاری از گالریدارها، خریداران و علاقهمندان اثر هنری منتظر نتیجه انتخابات هستند تا ببینند دلار بالاتر میرود یا پایینتر میآید. این عوامل بخصوص شرایط اقتصادی مردم همه دستبهدست هم داده است تا فروش آثار هنری لطمه بخورد.
از سوی دیگر هنرمندان قیمت آثارشان را بالا بردهاند دلیل هم ساده است؛ هزینههای تولید اثر هنری و البته زندگی افزایش پیدا کرده است. اگر پیش از حضورکرونا خریداران بخشی از درآمدشان را برای خرید آثار کنار میگذاشتند، امروزه خریداران توانایی خرید آثار گران یا متعدد را ندارند.
از سوی دیگر در این روزگار گالریهای بسیاری بسته شده است و گالری دارها متضرر شدهاند. آنها برای تأمین مخارج روی آوردهاند به برگزاری نمایشگاههایی که احتمال فروش بیشتری دارند، یعنی بهسمت هنرمندان مشهور رفته بدون اینکه بحث فرهنگ و رشد فرهنگی مد نظر باشد. در این روند هنرمندان جوان هم متضرر شدهاند و آنها دراین روزگار و با این شرایط نمیتوانند نمایشگاه بگذارند. بههمین دلیل است که در ابتدا گفتم که سال 1400 برای گالری دارها سال عجیبی خواهد بود و بخوبی سالهای گذشته آغاز نشد حتی اگر بخواهم خیلی دقیق بگویم باید اعلام کنم که نسبت به اردیبهشت سال گذشته ما فروشمان در سال 99 بهتر بود.
مدیر گالری آرتیبیشن
اگر بخواهم وضعیت و شرایط گالریها را در سال 1400 بررسی کنم و آن را نسبت به سال گذشته بسنجم باید بگویم که آمار مخاطبان گالریها کاهش داشته است. دلایل کاهش مخاطب اول بهدلیل اوضاع کرونا است که از سال گذشته تا به امروز ادامه پیدا کرده است. بههمین دلیل مردم همچنان برای حضور در گالریها احتیاط میکنند. از طرفی دیگر بهدلیل مسائل اقتصادی که این روزها مردم وجامعه با آن درگیر هستند و همچنین بهخاطر نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری تأثیرات جدی بر خرید و فروش آثار هنری گذاشته است. پیش از این یکسری آثار براحتی فروخته میشد اما اکنون این اتفاق نمیافتد. بسیاری از آثار هنرمندان حرفهای و بنام قیمتش به دلار محاسبه میشود بنابراین فروش آثار این استادان متأثر از نوسان دلار است. مثلاً قبل از عید قیمت دلار بالاتر بود و یکسری از آثار هم قیمتشان بالا رفت بخصوص آثار هنرمندانی که در حراجهای مختلف هم شرکت داشتند. اکنون که قیمت دلار پایینتر آمده، فروش این آثار متوقف شده است. چرا که نمیتوان آثار را به همان قیمت بالای قبل فروخت خصوصاً که خریداران انتظار دارند که قیمت هم پایین بیاید. درست است که قیمت دلار کاهش داشته اما این امر باعث نشده که قیمت اثر هنری پایین بیاید. به همین دلیل است که بسیاری از گالریدارها، خریداران و علاقهمندان اثر هنری منتظر نتیجه انتخابات هستند تا ببینند دلار بالاتر میرود یا پایینتر میآید. این عوامل بخصوص شرایط اقتصادی مردم همه دستبهدست هم داده است تا فروش آثار هنری لطمه بخورد.
از سوی دیگر هنرمندان قیمت آثارشان را بالا بردهاند دلیل هم ساده است؛ هزینههای تولید اثر هنری و البته زندگی افزایش پیدا کرده است. اگر پیش از حضورکرونا خریداران بخشی از درآمدشان را برای خرید آثار کنار میگذاشتند، امروزه خریداران توانایی خرید آثار گران یا متعدد را ندارند.
از سوی دیگر در این روزگار گالریهای بسیاری بسته شده است و گالری دارها متضرر شدهاند. آنها برای تأمین مخارج روی آوردهاند به برگزاری نمایشگاههایی که احتمال فروش بیشتری دارند، یعنی بهسمت هنرمندان مشهور رفته بدون اینکه بحث فرهنگ و رشد فرهنگی مد نظر باشد. در این روند هنرمندان جوان هم متضرر شدهاند و آنها دراین روزگار و با این شرایط نمیتوانند نمایشگاه بگذارند. بههمین دلیل است که در ابتدا گفتم که سال 1400 برای گالری دارها سال عجیبی خواهد بود و بخوبی سالهای گذشته آغاز نشد حتی اگر بخواهم خیلی دقیق بگویم باید اعلام کنم که نسبت به اردیبهشت سال گذشته ما فروشمان در سال 99 بهتر بود.
باشگاه مجازی کتابخوانی
شهلا انتظاریان
نویسنده و مترجم
من ترجیح میدهم محصول فرهنگی یا کتابی را به بچهها معرفی نکنم چون معتقدم نباید بچهها را در منگنه قرار داد و آنها خودشان باید جست و جو و با توجه به علایقشان انتخاب کنند. این روزها در شبکههای اجتماعی مختلف ناشران کودک و نوجوان کتابها را معرفی میکنند و بچهها میتوانند با مطالعه همان معرفی کوتاه کتابی را که با سلیقه و نیازهایشان همخوانی دارد، انتخاب کنند. اما یک پیشنهاد ویژه برای بچهها دارم. با توجه به اپیدمی کرونا ارتباط میان بچهها بسیار کم شده است. اگرچه اکنون زمان امتحانات است و مشغول مرور درسها هستند اما برای پس از مدرسه میتوانند از حالا برنامهریزی کنند که به شکلی دیگر کنار دوستانشان اوقات فراغت شان را به بهترین شکل بگذرانند. اکنون که همه چیز حالت مجازی پیدا کرده بچهها برای کتاب خواندن میتوانند گروههای کتابخوانی تشکیل دهند و هربار با دوستانشان یک کتاب را انتخاب کنند و بخوانند. جلسههای مرتبی در این گروه مجازی برگزار کنند که هم سرگرم کننده باشد و از حال یکدیگر در این شرایط باخبر شوند و هم نقد کتاب انجام دهند. در این گروه مجازی میتوانند کتابی را که خواندهاند و دوست داشتهاند و سایر محصولات فرهنگی که در شبکههای اجتماعی پیدا کردهاند با هم به اشتراک بگذارند و در یک کار فرهنگی شریک شوند. در کنار این میتوانند یک کتابخانه کوچک میان خودشان تشکیل دهند و کتابهایی را که خواندهاند با یکدیگر رد و بدل کنند چون کتاب این روزها بسیار گران است و امکان خرید همه کتابها برای بچههای کتابخوان نیست. با یک گروه کوچک میتوانند از کتابهای یکدیگر استفاده کنند و در مدتی کوتاه کتابهای زیادی بخوانند. اگر بچهها در کنار درس و تفریحات رایج این روزها به تفریحهای فرهنگی و هنری که ذهنشان را به فعالیت وادار کند روی بیاورند این ایام شاید خسته کننده هم، میتواند دلپذیر شود.
نویسنده و مترجم
من ترجیح میدهم محصول فرهنگی یا کتابی را به بچهها معرفی نکنم چون معتقدم نباید بچهها را در منگنه قرار داد و آنها خودشان باید جست و جو و با توجه به علایقشان انتخاب کنند. این روزها در شبکههای اجتماعی مختلف ناشران کودک و نوجوان کتابها را معرفی میکنند و بچهها میتوانند با مطالعه همان معرفی کوتاه کتابی را که با سلیقه و نیازهایشان همخوانی دارد، انتخاب کنند. اما یک پیشنهاد ویژه برای بچهها دارم. با توجه به اپیدمی کرونا ارتباط میان بچهها بسیار کم شده است. اگرچه اکنون زمان امتحانات است و مشغول مرور درسها هستند اما برای پس از مدرسه میتوانند از حالا برنامهریزی کنند که به شکلی دیگر کنار دوستانشان اوقات فراغت شان را به بهترین شکل بگذرانند. اکنون که همه چیز حالت مجازی پیدا کرده بچهها برای کتاب خواندن میتوانند گروههای کتابخوانی تشکیل دهند و هربار با دوستانشان یک کتاب را انتخاب کنند و بخوانند. جلسههای مرتبی در این گروه مجازی برگزار کنند که هم سرگرم کننده باشد و از حال یکدیگر در این شرایط باخبر شوند و هم نقد کتاب انجام دهند. در این گروه مجازی میتوانند کتابی را که خواندهاند و دوست داشتهاند و سایر محصولات فرهنگی که در شبکههای اجتماعی پیدا کردهاند با هم به اشتراک بگذارند و در یک کار فرهنگی شریک شوند. در کنار این میتوانند یک کتابخانه کوچک میان خودشان تشکیل دهند و کتابهایی را که خواندهاند با یکدیگر رد و بدل کنند چون کتاب این روزها بسیار گران است و امکان خرید همه کتابها برای بچههای کتابخوان نیست. با یک گروه کوچک میتوانند از کتابهای یکدیگر استفاده کنند و در مدتی کوتاه کتابهای زیادی بخوانند. اگر بچهها در کنار درس و تفریحات رایج این روزها به تفریحهای فرهنگی و هنری که ذهنشان را به فعالیت وادار کند روی بیاورند این ایام شاید خسته کننده هم، میتواند دلپذیر شود.
پیام«کرونا» تفکر و دوری از تکبر و غرور است
داوود آزاد
خواننده، نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی
در این روزگار گذار که اغلب مردم نگران امروز و مضطرب از آینده خود هستند موسیقی میتواند آرامش بخش جان و صیقل روح آنان باشد اما متأسفانه دسترسی به فضاهای مجازی شکل دیگری از زندگی را برای مردم بهوجود آورده و هدایت آن تقریباً از دست همگان خارج شده است، اما با این تفاسیر همچنان تأکیدم براین است که در این دوران دلواپسیها موسیقی میتواند درحال خوب مردم تأثیر مثبتی داشته باشد و قطعاً بر ذهن و اندیشه آنها اثر گذارخواهد بود. ولی انتخاب اینکه چه نوع موسیقی گوش بدهیم در اولویت است و اهمیت بسیاری دارد؛ موسیقی که به دور از غم و رخوت باشد و پیامآور عرفان و معنویت بوده و ما را به لحظه حال نزدیکتر گرداند نه آنکه یادآور گذشته و اتفاقات تلخ باشد. خود من به شخصه موسیقیای که همیشه و در همه حال دنبال کردهام موسیقی عرفانی است و از نظر من این نوع موسیقی در این دوران پیامهای بسیارمهمی را به گوش مردم و مخاطبانش خواهد رساند و پیام آن این است که در لحظه حال زندگی کنیم و آن را غنیمت بدانیم و با این دیدگاه میتوان به «کرونا»هم نگاه دیگر و مثبتی داشت. این نگاه به نگرش موزیسین بستگی دارد تا از موقعیت بهوجودآمده بهره درست ببرد و استفاده بهینه داشته باشد و پیام آن موقعیت را به درستی درک و دریافت کند. من براین باورم کرونا با تمام اتفاقات بد و تلخی که هیچگاه فراموش نمیشود و جبران نخواهد داشت موقعیتی بهوجود آورد تا هنرمند درخلوت خود بیندیشد و موسیقیاش را بررسی کند و بر اساس تفکر و اندیشه درست، دست به تولید کارهنری بزند که شاید کمتر کسی به این موضوع فکر کرده باشد. اما از نگاه دیگر و در ظاهر داستان، کرونا موجب تعطیلی کنسرتها شد و آسیب شدیدی به هنرمندان وارد کرد و در کنار آن کلاسهای آموزش موسیقی هم لغو و تعطیل گردید و این اتفاقات صدمات اقتصادی و روحی بسیاری وارد کرد. البته من براین عقیدهام در پدید آمدن این ویروس قطعاً حکمتی وجود داشته و دارد و باید پیام این دوره را که تفکر و فرصت است دریافت کرد تا کمتر دچار یأس و نگرانی شویم. البته دریافت و شهود این پیام برای هر فردی متفاوت بوده اما دریافت من این است هرآنچه درعالم هستی رخ میدهد قطعاً درست است و نقصی درآن نیست و به مرور زمان از آن دوران و آن موضوع گذرخواهیم کرد اما باید بدانیم زندگی به هیچ چیزی پایبند نیست و نباید دچار غرور و تکبر شد بخصوص هنرمندان.
نکته دیگر رسالت صداوسیما درباره هنرمندان است که متأسفانه دراین سالها به درستی به وظیفه خود عمل نکرده، بخصوص دراین دورانی که مردم به فضاهای مجازی روی آوردهاند میتوانست در تولید وپخش آثار ارزشمند موسیقی بسیارتأثیرگذار بوده و باشد و سلیقه مردم را در مسیر درست هدایت کند البته دراین زمینه متأسفانه برخی از هنرمندان هم بیتقصیر نبودهاند و شاهد هستیم برای آنکه مخاطب بیشتری جذب کنند و حفظ نمایند با سلیقه مردم در حرکت هستند و موسیقی خود را بنا بر ذائقه مردم تغییر میدهند و بهسمت و سو و طریقی میبرند که مردم دوست دارند و میخواهند، در صورتی که از دیدگاه من رسالت هنر، فرهنگسازی است حالا این فرهنگسازی میتواند بسیار آهسته بهوجود آید اما پیوسته باشد تا نتیجه آن حاصل شود.البته دراین بین نقش خواص که طرفدار و مخاطب این موسیقی هستند و به آن گوش میدهند بسیار مهم است چرا که قطعاً این انتخاب بر اساس یک تفکرو اندیشه بالا شکل گرفته که میتواند برای جامعه مفید باشد خصوصاً برای دوران امروز که کرونا است.
خواننده، نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی
در این روزگار گذار که اغلب مردم نگران امروز و مضطرب از آینده خود هستند موسیقی میتواند آرامش بخش جان و صیقل روح آنان باشد اما متأسفانه دسترسی به فضاهای مجازی شکل دیگری از زندگی را برای مردم بهوجود آورده و هدایت آن تقریباً از دست همگان خارج شده است، اما با این تفاسیر همچنان تأکیدم براین است که در این دوران دلواپسیها موسیقی میتواند درحال خوب مردم تأثیر مثبتی داشته باشد و قطعاً بر ذهن و اندیشه آنها اثر گذارخواهد بود. ولی انتخاب اینکه چه نوع موسیقی گوش بدهیم در اولویت است و اهمیت بسیاری دارد؛ موسیقی که به دور از غم و رخوت باشد و پیامآور عرفان و معنویت بوده و ما را به لحظه حال نزدیکتر گرداند نه آنکه یادآور گذشته و اتفاقات تلخ باشد. خود من به شخصه موسیقیای که همیشه و در همه حال دنبال کردهام موسیقی عرفانی است و از نظر من این نوع موسیقی در این دوران پیامهای بسیارمهمی را به گوش مردم و مخاطبانش خواهد رساند و پیام آن این است که در لحظه حال زندگی کنیم و آن را غنیمت بدانیم و با این دیدگاه میتوان به «کرونا»هم نگاه دیگر و مثبتی داشت. این نگاه به نگرش موزیسین بستگی دارد تا از موقعیت بهوجودآمده بهره درست ببرد و استفاده بهینه داشته باشد و پیام آن موقعیت را به درستی درک و دریافت کند. من براین باورم کرونا با تمام اتفاقات بد و تلخی که هیچگاه فراموش نمیشود و جبران نخواهد داشت موقعیتی بهوجود آورد تا هنرمند درخلوت خود بیندیشد و موسیقیاش را بررسی کند و بر اساس تفکر و اندیشه درست، دست به تولید کارهنری بزند که شاید کمتر کسی به این موضوع فکر کرده باشد. اما از نگاه دیگر و در ظاهر داستان، کرونا موجب تعطیلی کنسرتها شد و آسیب شدیدی به هنرمندان وارد کرد و در کنار آن کلاسهای آموزش موسیقی هم لغو و تعطیل گردید و این اتفاقات صدمات اقتصادی و روحی بسیاری وارد کرد. البته من براین عقیدهام در پدید آمدن این ویروس قطعاً حکمتی وجود داشته و دارد و باید پیام این دوره را که تفکر و فرصت است دریافت کرد تا کمتر دچار یأس و نگرانی شویم. البته دریافت و شهود این پیام برای هر فردی متفاوت بوده اما دریافت من این است هرآنچه درعالم هستی رخ میدهد قطعاً درست است و نقصی درآن نیست و به مرور زمان از آن دوران و آن موضوع گذرخواهیم کرد اما باید بدانیم زندگی به هیچ چیزی پایبند نیست و نباید دچار غرور و تکبر شد بخصوص هنرمندان.
نکته دیگر رسالت صداوسیما درباره هنرمندان است که متأسفانه دراین سالها به درستی به وظیفه خود عمل نکرده، بخصوص دراین دورانی که مردم به فضاهای مجازی روی آوردهاند میتوانست در تولید وپخش آثار ارزشمند موسیقی بسیارتأثیرگذار بوده و باشد و سلیقه مردم را در مسیر درست هدایت کند البته دراین زمینه متأسفانه برخی از هنرمندان هم بیتقصیر نبودهاند و شاهد هستیم برای آنکه مخاطب بیشتری جذب کنند و حفظ نمایند با سلیقه مردم در حرکت هستند و موسیقی خود را بنا بر ذائقه مردم تغییر میدهند و بهسمت و سو و طریقی میبرند که مردم دوست دارند و میخواهند، در صورتی که از دیدگاه من رسالت هنر، فرهنگسازی است حالا این فرهنگسازی میتواند بسیار آهسته بهوجود آید اما پیوسته باشد تا نتیجه آن حاصل شود.البته دراین بین نقش خواص که طرفدار و مخاطب این موسیقی هستند و به آن گوش میدهند بسیار مهم است چرا که قطعاً این انتخاب بر اساس یک تفکرو اندیشه بالا شکل گرفته که میتواند برای جامعه مفید باشد خصوصاً برای دوران امروز که کرونا است.
عکس نوشت
جرج آر.آر مارتین نویسنده مشهور«بازی تاج و تخت» یک کتابفروشی در شهر سانتافه ایالت نیومکزیکوی امریکا راهاندازی کرده است. این کتابفروشی «بیستلی» نام دارد و ساختمانش بخشی از سینمایی است که مارتین مدتی پیش آن را خرید. او میگوید نام کتابفروشیاش را با الهام از افسانه معروف «دیو و دلبر» انتخاب کرده است. یعنی Beauty and the Beast.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سید عباس صالحی: غزه، شعب ابی طالب ثانی است
-
حرفهای مفت و گافهای گران!
-
شهروند مجـــازی
-
نوسان دلار و آسیب جوانان هنرمند
-
باشگاه مجازی کتابخوانی
-
پیام«کرونا» تفکر و دوری از تکبر و غرور است
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین