
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اجتماع مردمی در 14 خرداد نداریم
دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت سالگرد ارتحال امام خمینی گفت: امسال هم از حضور میهمانان خارجی محروم هستیم و انشاءالله شاهد سخنان حکیمانه رهبری باشیم که به مناسبت بزرگداشت امام مبانی اندیشه امام را برای مردم بیان میفرمایند.
حجتالاسلام محمدعلی انصاری در جلسه ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(س) ویژه سی و دومین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به اینکه دو سال است که بواسطه شیوع ویروس عالمگیر کرونا عاشقان امام و ما از حضور در جلسات رسمی مخصوصاً حضور در حرم مطهر حضرت امام محروم هستیم گفت: امسال در آستانه سالگرد ارتحال امام با دو موضوع مهم روبهرو هستیم، یکی مسأله فلسطین که به تعبیر حضرت امام مسأله فلسطین مسأله جهان اسلام است و دوم مسأله انتخابات ریاست جمهوری ایران است. که تصور میکنم هر دو اینها از آرزوهای بزرگ امام بوده است.از آرزوهای امام بود که روزی مردم فلسطین باوجود سازشکاریهای رهبران جهان اسلام، سستی و فتوری که در نهادهای بینالمللی راجع به دفاع از مردم فلسطین مشاهده میشود و حمایت بیدریغ قدرتهای بزرگ از این مولود نامشروع خودشان، ملت فلسطین به نقطهای از آگاهی و رشد برسد که در میدان عرصههای مختلف ابتکار عمل به دست ملت فلسطین باشد.
بهگزارش جماران وی ادامه داد: موضوع دوم بحث انتخابات ریاست جمهوری است. که این هم یکی از اهداف کلیدی و مهم امام بود. اگر ما بگوییم چکیده و عصاره تلاش امام در دوران مبارزه و بعد از پیروزی چه بوده همه خواهند گفت بهدنبال تأسیس جمهوری اسلامی و حضور همه جانبه مردم در صحنه بودهاند. انصاری در همین خصوص اضافه کرد: یکی دیگر از برنامههای بسیار مهمی که بهنظر من جزو اخلاق سیاسی و حکومتی امام است جلوگیری از هنجارشکنیها و سیاه نماییها و جلوگیری از مخدوش کردن سابقه 40 ساله عملیات اجرایی و خدمترسانی به مردم و جامعه است. مناظرهها هیچ وقت از صحنههای تاریخی محو نمیشود؛ ولو اینکه مردم با بزرگواری رأی بدهند اما در ذهن آنها باقی میماند. وی ادامه داد: خدا نیاورد روزی که یک انتخابات با رأی حداقلی مواجه شود. رأی حداقلی خلاف نظر امام و رهبری و خلاف مصلحت جامعه اسلامی است و موجب تشدید دشمنیها علیه این نظام اسلامی است.
انصاری در پایان گفت: مراسمی در روز 14 خرداد و شب 14 خرداد به معنای اجتماعات بزرگداشت امام نخواهیم داشت. اما درب حرم امام برای برگزاری نشستهای مربوط به انتخابات باز است.
حجتالاسلام محمدعلی انصاری در جلسه ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(س) ویژه سی و دومین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به اینکه دو سال است که بواسطه شیوع ویروس عالمگیر کرونا عاشقان امام و ما از حضور در جلسات رسمی مخصوصاً حضور در حرم مطهر حضرت امام محروم هستیم گفت: امسال در آستانه سالگرد ارتحال امام با دو موضوع مهم روبهرو هستیم، یکی مسأله فلسطین که به تعبیر حضرت امام مسأله فلسطین مسأله جهان اسلام است و دوم مسأله انتخابات ریاست جمهوری ایران است. که تصور میکنم هر دو اینها از آرزوهای بزرگ امام بوده است.از آرزوهای امام بود که روزی مردم فلسطین باوجود سازشکاریهای رهبران جهان اسلام، سستی و فتوری که در نهادهای بینالمللی راجع به دفاع از مردم فلسطین مشاهده میشود و حمایت بیدریغ قدرتهای بزرگ از این مولود نامشروع خودشان، ملت فلسطین به نقطهای از آگاهی و رشد برسد که در میدان عرصههای مختلف ابتکار عمل به دست ملت فلسطین باشد.
بهگزارش جماران وی ادامه داد: موضوع دوم بحث انتخابات ریاست جمهوری است. که این هم یکی از اهداف کلیدی و مهم امام بود. اگر ما بگوییم چکیده و عصاره تلاش امام در دوران مبارزه و بعد از پیروزی چه بوده همه خواهند گفت بهدنبال تأسیس جمهوری اسلامی و حضور همه جانبه مردم در صحنه بودهاند. انصاری در همین خصوص اضافه کرد: یکی دیگر از برنامههای بسیار مهمی که بهنظر من جزو اخلاق سیاسی و حکومتی امام است جلوگیری از هنجارشکنیها و سیاه نماییها و جلوگیری از مخدوش کردن سابقه 40 ساله عملیات اجرایی و خدمترسانی به مردم و جامعه است. مناظرهها هیچ وقت از صحنههای تاریخی محو نمیشود؛ ولو اینکه مردم با بزرگواری رأی بدهند اما در ذهن آنها باقی میماند. وی ادامه داد: خدا نیاورد روزی که یک انتخابات با رأی حداقلی مواجه شود. رأی حداقلی خلاف نظر امام و رهبری و خلاف مصلحت جامعه اسلامی است و موجب تشدید دشمنیها علیه این نظام اسلامی است.
انصاری در پایان گفت: مراسمی در روز 14 خرداد و شب 14 خرداد به معنای اجتماعات بزرگداشت امام نخواهیم داشت. اما درب حرم امام برای برگزاری نشستهای مربوط به انتخابات باز است.

طریقِ مروّت
در پرونده« پرسه» این هفته به این سؤال پاسخ میدهیم که مرجع فکری امروز ما ایرانیها چه کسانی هستند؟
در صفحات ایران جمعه و پرسه بخوانید

میخواهیم تحریم را برداریم عدهای عزا میگیرند
■ تحریم را دور زدیم بدون فساد ■ همه باید برای برگزاری انتخاباتی باشکوه با تضمین سلامت مردم تلاش کنیم ■ امیدواریم اعلام اسامی نامزدها از سوی شورای محترم نگهبان تشویق کننده جامعه باشد ■ تبلیغات انتخاباتی منطبق بر واقعیت باشد و خدای ناکرده با دروغ، تهمت و اقدامات غیراخلاقی توأم نباشد ■ باید به مردم بگوییم که افراط گرا هستیم یا اعتدالگرا ■ نباید به گونهای باشد که امروز که انتخابات است فضای مجازی مورد تأیید و عالی باشد اما فردای انتخابات به دنبال فیلتر باشیم
گروه سیاسی/ رئیس جمهوری روز گذشته در جلسه هیأت دولت، با اشاره به اینکه پس از ثبتنام نامزدها، شور و هیجان انتخاباتی خوبی در مردم ایجاد شد، گام دوم افزایش این شور را مسأله تأیید صلاحیت نامزدها دانست و تأکید کرد که اعلام نتایج صلاحیت داوطلبان از سوی شورای نگهبان میتواند تشویق کننده جامعه برای حضور در انتخابات یا کند کننده این حرکت باشد. حجتالاسلام حسن روحانی ابراز امیدواری کرد که این قدم دوم هم بخوبی در چارچوب قانون اساسی و منافع نظام برداشته شود تا همه مردم را برای حضور در انتخابات ۲۸ خرداد تشویق کند. رئیس جمهوری اشارهای هم به وضعیت تبلیغات و رویکرد و رفتار نامزدها داشت و ضمن تأکید بر اینکه در تحلیل یا نقد عملکرد دولت، باید شرایط بینالمللی، تحریم و کرونا را نیز در نظر داشت، خطاب به نامزدها، گفت همه جا شاهد راستگویی، گزارش با واقعیت و بدون تحریف باشیم و به مردم برنامه ارائه دهیم تا مردم بفهمند که این نامزد انتخابات، تعاملی یا تقابلی است، دنبال تعامل یا دنبال دعوا با جهان است.
چشم دنیا به انتخابات ایران دوخته شده
به گزارش ایرنا، رئیس جمهوری با اشاره به اینکه در 28 خرداد چشمهای دنیا به انتخابات ایران دوخته شده است، گفت: در گام نخست انتخابات، شاهد حضور و هیجان خوب و مناسبی بودهایم که طی آن کاندیداهایی که برای ثبتنام مراجعه کردند، حضور قابل توجهی داشتند، به طوری که از جناحها و احزاب و تفکرات مختلف در آن حاضر شدند. روحانی با بیان اینکه قدم دوم که در روزهای آینده برداشته میشود، اعلام نظر شورای نگهبان است، افزود: این اعلام میتواند هم تشویق کننده جامعه برای حضور در انتخابات باشد یا خدای ناکرده کند کننده این حرکت. امیدوارم این قدم دوم هم بخوبی در چارچوب قانون اساسی و منافع نظام ما برداشته شود تا شاهد یک ترکیب بسیار خوب و مناسبی باشیم که همه مردم را برای حضور در انتخابات ۲۸ خرداد تشویق کند.
رئیس جمهوری قدم سوم انتخابات را دوران تبلیغات عنوان و تصریح کرد: تبلیغات از اوایل هفته آینده آغاز میشود و درباره قدم چهارم که حضور مردم پای صندوق است و مهمترین قدم انتخابات هم هست، فرصت میکنیم چون تا آن روز زمان زیاد است.
او با تأکید بر اهمیت تبلیغات بهعنوان گام سوم گفت: نخست اینکه غش در معامله نباید باشد، یعنی اگر کالایی به مردم عرضه میکنیم این کالا یا برنامه باید منطبق با واقعیت باشد و اگر خدایی ناکرده با دروغ، تهمت و اقدامات غیراخلاقی توأم باشد، برای مردم قابل قبول نیست. روحانی گفت: کسی که آمده تا سنگینترین بار اجرایی را بر دوش بگیرد، اگر بخواهد از یک مسیر ناصواب به یک هدف بلند برسد، این درست نیست. او با اشاره به اینکه در گذشته عدهای میگفتند هدف وسیله را توجیه میکند و از هر وسیله میتوانند استفاده کنند، ادامه داد: اما ما مسلمانان با این شعار همیشه مخالفت کردیم و آن را مخالف اخلاق و اصول میدانستیم، چون مسیر، هدف و وسیله باید درست و قابل قبول باشد.
رئیس جمهوری بر همین اساس، تأکید کرد: مسأله مهم این است که دولت دوازدهم در یک شرایط پیچیده و مشکل مسئولیت را بر دوش داشت که حداقل در 100 سال گذشته مشابه آن را نمیبینیم. وقتی جنگ اقتصادی را با کرونا در کنار هم ضمیمه کنیم، میبینیم آنچنان اداره کشور پیچیده بود که با هیچ زمان دیگر قابل مقایسه نیست.او با بیان اینکه باید ظرف زمانی درست تشریح شود و بگوییم این دولت در این شرایط چنین کرد، اظهار کرد: اگر شرایط را نگوییم واقعیتها را تحریف کردهایم و بدرستی بیان نکردهایم.
مردم از نامزدها برنامه میخواهند
رئیس دولت دوازدهم خطاب به مردم گفت: انتخابات مال خودمان است و صندوق آرا از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است و جمهوریت ما در سایه حضور در پای صندوقهای رأی است. او همچنین با بیان اینکه اگر دروغ رواج یافت، اسلامیت و اگر مشارکت کاهش یافت، جمهوریت صدمه خورده است، اظهارکرد: ما باید همه جا شاهد راستگویی، گزارش با واقعیت و بدون تحریف باشیم و برنامه را به مردم ارائه دهیم. فحش که برنامه نمیشود، یکی همیشه فحش میگوید و اگر از او فحش را بگیری خلع سلاح میشود.
روحانی تأکید کرد: مردم از کاندیداها برنامه میخواهند. نامزدها برنامه خودشان را شرح دهند. امسال دچار خشکسالی هستیم، کاندیداها برنامه خود را برای خشکسالی بگویند؛ هنوز با تحریم مواجه هستیم و این گامها باید تکمیل شود و باید برنامهاش را در دوران تحریم بگوید. هنوز در شرایط کرونا هستیم و کاندیداها از اینها مهمتر استراتژی خود را برای مردم بیان کنند و مردم بفهمند که این نامزد انتخابات، تعاملی است یا تقابلی است، دنبال تعامل یا دعوا با جهان است.
او با مهم دانستن استراتژی و راهبرد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: رأی مردم یک بار تا چهار سال دیگر یا رأی مردم هر روز. هر کاری که میخواهیم انجام دهیم با رأی مردم است. نامزدی امروز میگوید فضای مجازی عالی است، اما فردا که انتخابات تمام شد دنبال فیلتر با دست و پا میگردیم، بنابراین باید بگوییم دنبال چه چیزی هستیم، بگوییم که افراطگریم یا اعتدالگرا. این بسیار مهم است که راهبرد و اصولمان را توضیح دهیم و برنامه را ارائه کنیم و دلسوزی خود را نشان دهیم.
روحانی افزود: مردم ما در این صورت احساس میکنند کاندیداهایی توانمند آمدند که دارای اصول هستند و قرار است دولتی توانمندتر و با برنامهتر از دولتهای یازدهم و دوازدهم تشکیل شود و این آرزوی همه ماست که دولت بعدی دولت بسیار قوی و توانمند باشد و کشور را در این شرایط بسیار سخت تحریم به نقطه نهایی برساند.
رئیسجمهوری با تأکید بر مشارکت حداکثری و تأمین سلامت مردم گفت: برای انتخابات ضمن درخواست مشارکت حداکثری سلامت مردم را هم توأمان میخواهیم و این دو باهم در تضاد نیستند. اگر در این هفتهها سلامت را خوب حفظ نکنیم، مشارکت کاهش مییابد و اگر در هفته اول و دوم خرداد مراقبت نکنیم دچار موج پنجم میشویم و مشارکت مردم خراب میشود و خدای ناکرده مشارکت پایین میآید، اما اگر ابتلاها کاهش یافت مردم راحتتر پای صندوقها میآیند و رأی میدهند و در این شرایط، افتخار مشارکت حداکثری نصیب ما میشود.
تحریم را بدون فساد دور زدیم
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، وضعیت کشور و نحوه اداره آن در 8 سال گذشته را تشریح کرد. او با بیان اینکه مهم است در طول سه سال و نیم گذشته با کمترین میزان نفت در بودجه و با کمترین استفاده از نفت، کشور را اداره کردیم، اظهارکرد: کسی تصور نمیکرد بودجه کشور بدون نفت بسته و اداره شود، اما این دولت با ایجاد درآمدهای بسیار جدید این کار را کرد.
رئیس جمهوری جایگزینی صادرات غیرنفتی با نفت را یکی از راههای اداره کشور بدون نفت دانست و با بیان اینکه این امر، کار سادهای نبود، افزود: عمدهترین صادرات نفتی سالهای اخیر فرآورده، پتروشیمی و فولاد بود.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه قبل از دولت یازدهم فروش نفت در مقطعی با تحریم مواجه شد و ناچار بودند نفت را با روشهای دیگری بفروشند، اظهار کرد: دیدیم که چه فسادی در آن رخ داد و از نمونه معروف آن همه باخبر هستند. میلیاردها دلار پول ملت را بردند و هنوز هم معلوم نیست که کجا رفته است. روحانی افزود: اصرار داشتم و نامه هم نوشتم که این فرد در اختیار وزارت اطلاعات قرار بگیرد تا معلوم شود این پولها چگونه و به کجا رفته است که قبول نکردند. رئیس جمهوری گفت: در این دولت تحریم را بیشتر هم دور زدیم که البته کار خوبی کردیم و باید دست هر کسی که تحریم را دور زده، بوسید. دور زدن تحریم، یعنی مخالفت با ظلم و مبارزه کردن با جلاد و ظالم است. البته در این کارهیچ فسادی هم نبود، اگر چه به مدت طولانی و پیچیدهتر بود، لذا اینکه یک دولتی در شرایط سخت، اقتصاد را سالم و بدون آن مسائل و حاشیههایی که در سال های قبل بوده است، پیش ببرد، جزو افتخارات است.
روحانی با طرح این پرسش که چه کسانی فولاد، پتروشیمی و فرآورده را به اینجا رساندند؟ گفت: حتی در مخیله آنانی که ما را تحریم کردند هم خطور نمیکرد ما در منطقه صادر کننده بنزین شویم. اگر روزی صادرات نفت بود امروز صادرات گاز، فرآورده و برق هم داریم و تحول بزرگی به وجود آمده است.
مرثیه خوانی برای رفع تحریم!
رئیس جمهوری ضمن تأیید این واقعیت که باوجود این دستاوردها، مردم در جنگ بودند و صدمه دیدند، گفت: به مردم قول دادم که دولت برای رفع تحریم و شکستن کمر کرونا تمام توان خود را بهکار میگیرد، حالا که میخواهیم تحریم را برداریم، یک عده مرثیه میخوانند. عجیب است، نمیشود آدم بگوید من هم به فکر مردم هستم اما وقتی تحریم میخواهد برداشته شود گریه و زاری بکند و مرثیه بخواند! مرثیه خوانی برای زندگی مردم توأم با روضه خوانی برای برداشتن تحریم قابل جمع نیست.
روحانی افزود: اگر شما به فکر مردم هستید، خوب است که ما تحریم را بر میداریم، چرا شما ناراحت هستید؟ چرا از وین ناراحت هستید؟
رئیس جمهوری با بیان اینکه میگویند چرا وین را رها نمیکنید؟ وین مرکزی هست که در آنجا مذاکره میکنند، تصریح کرد: چه بخواهند و چه نخواهند (واقعیت این است که) این دولت در هشت سال (فعالیت خود) مذاکرهای نکرد، الا اینکه موفق بیرون آمد، شرایط این دولت با شرایط قبل فرق میکند. بعضیها بودند، در مذاکرهای نرفتند مگر اینکه قطعنامهای علیه کشور گرفتند و آمدند، اما ما هیچ مذاکرهای انجام ندادیم مگر این که پایانش پیروزی بود.
روحانی اظهارداشت: به ملت قول میدهم پایان مذاکرات وین پیروزی ملت ایران است و همین امروز قدمهای بسیار بزرگی ما برداشتیم، اگر معیار، زندگی و معیشت مردم است و چنانچه میخواهیم مردم راحتتر به ارزاق عمومی دسترسی پیدا کنند، باید ممنوعیت ۲ هزار قلم کالا برداشته شود و برای واردات و صادرات مشکلی پیش پای مردم وجود نداشته باشد، اما وقتی میخواهیم در صادرات و واردات مشکلی را برداریم و تحریم را حذف کنیم، یک عده ناراحت شده و عزاداری میکنند. روحانی با تأکید بر اینکه اگر کسی منافع ملی را کنار گذاشته و بهدنبال منافع حزبی و جناحی و قبیلهای برود، بیتردید خیانت کرده است و برای دولت زندگی مردم و منافع ملی اصل اساسی است، گفت: دولت بدون مردم چیزی نیست و آنانی که به دولت توهین میکنند، نمیدانند که در واقع به ملت توهین میکنند. ما جز رأی و اعتماد مردم هیچ چیزی نداریم.
روحانی با تأکید بر اینکه موفقیتهای دولت با هدایت و حمایت رهبر معظم انقلاب بوده است، ادامه داد: در برجام هم اگر موفق شدیم اینطور بوده، قدم به قدم و هر مقطعی که رسیدیم خدمت آقا رفتیم، رؤسای سه قوه هم بودند، نشستیم و بحث کردیم و گفتیم اینجا رسیدیم، ایشان نصیحت و ارشاد کردند و فرمودند بر مبنای آن گاهی کتبی و گاهی شفاهی، تمام دستورات کتبی ایشان راجع به برجام مرحله به مرحله هست، الان هم دستورات ایشان راجع به وین است. ایشان چند هفته پیش دستوری راجع به وین دادند که آن دستور را ابلاغ کردم. بله هدایت ایشان هست، ارشاد ایشان هست. ما یک رهبر داریم، یک کشور داریم همه با هم هستیم، بدون وحدت و اتحاد پیش نمیرویم.
رئیس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود، دستاوردهای دیگر دولت مانند همسانسازی حقوق و افزایش دو و نیم برابری حداقل حقوق بازنشستگان در همین دوران کرونا و نیزآزادسازی ۶۰ درصد سهام عدالت را تشریح کرد و گفت: براساس آمارها، در سه ماهه آخر سال گذشته رشد گروه کشاورزی ۶.۵، گروه صنایع و معادن هفت و نیم و گروه خدمات هم در کمال ناباوری، مثبت شده و یک است که این امر در شرایط کرونا بسیار مثبت است.
چشم دنیا به انتخابات ایران دوخته شده
به گزارش ایرنا، رئیس جمهوری با اشاره به اینکه در 28 خرداد چشمهای دنیا به انتخابات ایران دوخته شده است، گفت: در گام نخست انتخابات، شاهد حضور و هیجان خوب و مناسبی بودهایم که طی آن کاندیداهایی که برای ثبتنام مراجعه کردند، حضور قابل توجهی داشتند، به طوری که از جناحها و احزاب و تفکرات مختلف در آن حاضر شدند. روحانی با بیان اینکه قدم دوم که در روزهای آینده برداشته میشود، اعلام نظر شورای نگهبان است، افزود: این اعلام میتواند هم تشویق کننده جامعه برای حضور در انتخابات باشد یا خدای ناکرده کند کننده این حرکت. امیدوارم این قدم دوم هم بخوبی در چارچوب قانون اساسی و منافع نظام ما برداشته شود تا شاهد یک ترکیب بسیار خوب و مناسبی باشیم که همه مردم را برای حضور در انتخابات ۲۸ خرداد تشویق کند.
رئیس جمهوری قدم سوم انتخابات را دوران تبلیغات عنوان و تصریح کرد: تبلیغات از اوایل هفته آینده آغاز میشود و درباره قدم چهارم که حضور مردم پای صندوق است و مهمترین قدم انتخابات هم هست، فرصت میکنیم چون تا آن روز زمان زیاد است.
او با تأکید بر اهمیت تبلیغات بهعنوان گام سوم گفت: نخست اینکه غش در معامله نباید باشد، یعنی اگر کالایی به مردم عرضه میکنیم این کالا یا برنامه باید منطبق با واقعیت باشد و اگر خدایی ناکرده با دروغ، تهمت و اقدامات غیراخلاقی توأم باشد، برای مردم قابل قبول نیست. روحانی گفت: کسی که آمده تا سنگینترین بار اجرایی را بر دوش بگیرد، اگر بخواهد از یک مسیر ناصواب به یک هدف بلند برسد، این درست نیست. او با اشاره به اینکه در گذشته عدهای میگفتند هدف وسیله را توجیه میکند و از هر وسیله میتوانند استفاده کنند، ادامه داد: اما ما مسلمانان با این شعار همیشه مخالفت کردیم و آن را مخالف اخلاق و اصول میدانستیم، چون مسیر، هدف و وسیله باید درست و قابل قبول باشد.
رئیس جمهوری بر همین اساس، تأکید کرد: مسأله مهم این است که دولت دوازدهم در یک شرایط پیچیده و مشکل مسئولیت را بر دوش داشت که حداقل در 100 سال گذشته مشابه آن را نمیبینیم. وقتی جنگ اقتصادی را با کرونا در کنار هم ضمیمه کنیم، میبینیم آنچنان اداره کشور پیچیده بود که با هیچ زمان دیگر قابل مقایسه نیست.او با بیان اینکه باید ظرف زمانی درست تشریح شود و بگوییم این دولت در این شرایط چنین کرد، اظهار کرد: اگر شرایط را نگوییم واقعیتها را تحریف کردهایم و بدرستی بیان نکردهایم.
مردم از نامزدها برنامه میخواهند
رئیس دولت دوازدهم خطاب به مردم گفت: انتخابات مال خودمان است و صندوق آرا از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است و جمهوریت ما در سایه حضور در پای صندوقهای رأی است. او همچنین با بیان اینکه اگر دروغ رواج یافت، اسلامیت و اگر مشارکت کاهش یافت، جمهوریت صدمه خورده است، اظهارکرد: ما باید همه جا شاهد راستگویی، گزارش با واقعیت و بدون تحریف باشیم و برنامه را به مردم ارائه دهیم. فحش که برنامه نمیشود، یکی همیشه فحش میگوید و اگر از او فحش را بگیری خلع سلاح میشود.
روحانی تأکید کرد: مردم از کاندیداها برنامه میخواهند. نامزدها برنامه خودشان را شرح دهند. امسال دچار خشکسالی هستیم، کاندیداها برنامه خود را برای خشکسالی بگویند؛ هنوز با تحریم مواجه هستیم و این گامها باید تکمیل شود و باید برنامهاش را در دوران تحریم بگوید. هنوز در شرایط کرونا هستیم و کاندیداها از اینها مهمتر استراتژی خود را برای مردم بیان کنند و مردم بفهمند که این نامزد انتخابات، تعاملی است یا تقابلی است، دنبال تعامل یا دعوا با جهان است.
او با مهم دانستن استراتژی و راهبرد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: رأی مردم یک بار تا چهار سال دیگر یا رأی مردم هر روز. هر کاری که میخواهیم انجام دهیم با رأی مردم است. نامزدی امروز میگوید فضای مجازی عالی است، اما فردا که انتخابات تمام شد دنبال فیلتر با دست و پا میگردیم، بنابراین باید بگوییم دنبال چه چیزی هستیم، بگوییم که افراطگریم یا اعتدالگرا. این بسیار مهم است که راهبرد و اصولمان را توضیح دهیم و برنامه را ارائه کنیم و دلسوزی خود را نشان دهیم.
روحانی افزود: مردم ما در این صورت احساس میکنند کاندیداهایی توانمند آمدند که دارای اصول هستند و قرار است دولتی توانمندتر و با برنامهتر از دولتهای یازدهم و دوازدهم تشکیل شود و این آرزوی همه ماست که دولت بعدی دولت بسیار قوی و توانمند باشد و کشور را در این شرایط بسیار سخت تحریم به نقطه نهایی برساند.
رئیسجمهوری با تأکید بر مشارکت حداکثری و تأمین سلامت مردم گفت: برای انتخابات ضمن درخواست مشارکت حداکثری سلامت مردم را هم توأمان میخواهیم و این دو باهم در تضاد نیستند. اگر در این هفتهها سلامت را خوب حفظ نکنیم، مشارکت کاهش مییابد و اگر در هفته اول و دوم خرداد مراقبت نکنیم دچار موج پنجم میشویم و مشارکت مردم خراب میشود و خدای ناکرده مشارکت پایین میآید، اما اگر ابتلاها کاهش یافت مردم راحتتر پای صندوقها میآیند و رأی میدهند و در این شرایط، افتخار مشارکت حداکثری نصیب ما میشود.
تحریم را بدون فساد دور زدیم
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، وضعیت کشور و نحوه اداره آن در 8 سال گذشته را تشریح کرد. او با بیان اینکه مهم است در طول سه سال و نیم گذشته با کمترین میزان نفت در بودجه و با کمترین استفاده از نفت، کشور را اداره کردیم، اظهارکرد: کسی تصور نمیکرد بودجه کشور بدون نفت بسته و اداره شود، اما این دولت با ایجاد درآمدهای بسیار جدید این کار را کرد.
رئیس جمهوری جایگزینی صادرات غیرنفتی با نفت را یکی از راههای اداره کشور بدون نفت دانست و با بیان اینکه این امر، کار سادهای نبود، افزود: عمدهترین صادرات نفتی سالهای اخیر فرآورده، پتروشیمی و فولاد بود.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه قبل از دولت یازدهم فروش نفت در مقطعی با تحریم مواجه شد و ناچار بودند نفت را با روشهای دیگری بفروشند، اظهار کرد: دیدیم که چه فسادی در آن رخ داد و از نمونه معروف آن همه باخبر هستند. میلیاردها دلار پول ملت را بردند و هنوز هم معلوم نیست که کجا رفته است. روحانی افزود: اصرار داشتم و نامه هم نوشتم که این فرد در اختیار وزارت اطلاعات قرار بگیرد تا معلوم شود این پولها چگونه و به کجا رفته است که قبول نکردند. رئیس جمهوری گفت: در این دولت تحریم را بیشتر هم دور زدیم که البته کار خوبی کردیم و باید دست هر کسی که تحریم را دور زده، بوسید. دور زدن تحریم، یعنی مخالفت با ظلم و مبارزه کردن با جلاد و ظالم است. البته در این کارهیچ فسادی هم نبود، اگر چه به مدت طولانی و پیچیدهتر بود، لذا اینکه یک دولتی در شرایط سخت، اقتصاد را سالم و بدون آن مسائل و حاشیههایی که در سال های قبل بوده است، پیش ببرد، جزو افتخارات است.
روحانی با طرح این پرسش که چه کسانی فولاد، پتروشیمی و فرآورده را به اینجا رساندند؟ گفت: حتی در مخیله آنانی که ما را تحریم کردند هم خطور نمیکرد ما در منطقه صادر کننده بنزین شویم. اگر روزی صادرات نفت بود امروز صادرات گاز، فرآورده و برق هم داریم و تحول بزرگی به وجود آمده است.
مرثیه خوانی برای رفع تحریم!
رئیس جمهوری ضمن تأیید این واقعیت که باوجود این دستاوردها، مردم در جنگ بودند و صدمه دیدند، گفت: به مردم قول دادم که دولت برای رفع تحریم و شکستن کمر کرونا تمام توان خود را بهکار میگیرد، حالا که میخواهیم تحریم را برداریم، یک عده مرثیه میخوانند. عجیب است، نمیشود آدم بگوید من هم به فکر مردم هستم اما وقتی تحریم میخواهد برداشته شود گریه و زاری بکند و مرثیه بخواند! مرثیه خوانی برای زندگی مردم توأم با روضه خوانی برای برداشتن تحریم قابل جمع نیست.
روحانی افزود: اگر شما به فکر مردم هستید، خوب است که ما تحریم را بر میداریم، چرا شما ناراحت هستید؟ چرا از وین ناراحت هستید؟
رئیس جمهوری با بیان اینکه میگویند چرا وین را رها نمیکنید؟ وین مرکزی هست که در آنجا مذاکره میکنند، تصریح کرد: چه بخواهند و چه نخواهند (واقعیت این است که) این دولت در هشت سال (فعالیت خود) مذاکرهای نکرد، الا اینکه موفق بیرون آمد، شرایط این دولت با شرایط قبل فرق میکند. بعضیها بودند، در مذاکرهای نرفتند مگر اینکه قطعنامهای علیه کشور گرفتند و آمدند، اما ما هیچ مذاکرهای انجام ندادیم مگر این که پایانش پیروزی بود.
روحانی اظهارداشت: به ملت قول میدهم پایان مذاکرات وین پیروزی ملت ایران است و همین امروز قدمهای بسیار بزرگی ما برداشتیم، اگر معیار، زندگی و معیشت مردم است و چنانچه میخواهیم مردم راحتتر به ارزاق عمومی دسترسی پیدا کنند، باید ممنوعیت ۲ هزار قلم کالا برداشته شود و برای واردات و صادرات مشکلی پیش پای مردم وجود نداشته باشد، اما وقتی میخواهیم در صادرات و واردات مشکلی را برداریم و تحریم را حذف کنیم، یک عده ناراحت شده و عزاداری میکنند. روحانی با تأکید بر اینکه اگر کسی منافع ملی را کنار گذاشته و بهدنبال منافع حزبی و جناحی و قبیلهای برود، بیتردید خیانت کرده است و برای دولت زندگی مردم و منافع ملی اصل اساسی است، گفت: دولت بدون مردم چیزی نیست و آنانی که به دولت توهین میکنند، نمیدانند که در واقع به ملت توهین میکنند. ما جز رأی و اعتماد مردم هیچ چیزی نداریم.
روحانی با تأکید بر اینکه موفقیتهای دولت با هدایت و حمایت رهبر معظم انقلاب بوده است، ادامه داد: در برجام هم اگر موفق شدیم اینطور بوده، قدم به قدم و هر مقطعی که رسیدیم خدمت آقا رفتیم، رؤسای سه قوه هم بودند، نشستیم و بحث کردیم و گفتیم اینجا رسیدیم، ایشان نصیحت و ارشاد کردند و فرمودند بر مبنای آن گاهی کتبی و گاهی شفاهی، تمام دستورات کتبی ایشان راجع به برجام مرحله به مرحله هست، الان هم دستورات ایشان راجع به وین است. ایشان چند هفته پیش دستوری راجع به وین دادند که آن دستور را ابلاغ کردم. بله هدایت ایشان هست، ارشاد ایشان هست. ما یک رهبر داریم، یک کشور داریم همه با هم هستیم، بدون وحدت و اتحاد پیش نمیرویم.
رئیس جمهوری در بخش دیگری از سخنان خود، دستاوردهای دیگر دولت مانند همسانسازی حقوق و افزایش دو و نیم برابری حداقل حقوق بازنشستگان در همین دوران کرونا و نیزآزادسازی ۶۰ درصد سهام عدالت را تشریح کرد و گفت: براساس آمارها، در سه ماهه آخر سال گذشته رشد گروه کشاورزی ۶.۵، گروه صنایع و معادن هفت و نیم و گروه خدمات هم در کمال ناباوری، مثبت شده و یک است که این امر در شرایط کرونا بسیار مثبت است.

مشورتهای آخر در مذاکرات وین
گروه سیاسی/ دور جدید مذاکرات نمایندگان ایران، چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و اتحادیه اروپا روز گذشته در قالب کمیسیون مشترک برجام در وین برگزار شد. پیش از این هم هیأتهای شرکت کننده در چند دور مذاکره بر سر برخی موضوعات مهم به تفاهم رسیده و نگارش متن را شروع کردهاند اگر چه به گفته رئیس هیأت ایرانی چند موضوع کلیدی دیگر باقی مانده است. در جریان این مذاکرات کارگروههایی برای بررسی چگونگی رفع تحریمهای امریکا، بازگشت ایران از کاهش تعهدات برجامی و تعیین تکلیف زمانی تعهدات طرفین تشکیل شده است.
به گزارش ایرنا، در نشست دیروز که با حضور هیأتهای ایران و کشورهای عضو برجام در محل گراندهتل وین برگزار شد، رؤسای هیأتها مروری بر پیشرفتهای حاصله در دور چهارم و آخرین وضعیت متنها کرده و به تبادل نظر درخصوص مسیر پیشرو پرداختند. هیأتها با اشاره به متنهای تهیه شده که در نتیجه نشستهای متعدد دوجانبه و چندجانبه در سطوح مختلف حاصل شدهاند، از وضعیت کلی مذاکرات و مسیر طی شده اظهار رضایت کردند و بر ضرورت حفظ شتاب آهنگ کنونی در ادامه گفتوگوها تأکید کردند.
گفتنی است در دو هفته اخیر، مذاکرات و رایزنیهای مختلف میان هیأتها چه در سطوح معاونین و چه در سطوح کارشناسی به صورت فشرده در جریان بود؛ از جمله ساعاتی پیش از برگزاری کمیسیون، گروه کارشناسی لغو تحریمها و گروه کارشناسی تمهیدات اجرایی با حضور هیأتهای همه کشورهای عضو برجام دریک نشست مشترک تلاش کردند تا حد ممکن متون پیشنویس را برای ملاحظه رؤسای هیأتها و سپس گزارش به پایتختها آماده کنند. در نتیجه این رایزنیها و نیز تلاشهای هیأتهای کارشناسی طرفهای درگیر در گفتوگوها، پیش نویس متون تا حد زیادی تدوین و تنقیح شده و به مرحلهای رسیده است که جز برخی موارد اختلافی پیچیده که نیازمند تصمیمهای سیاسی در پایتختهای کشورها است، بقیه بخشهای متن تقریباً آماده است. هیأتها در پایان این دور از گفتوگوها عازم پایتختهای خود شدند. قرار است دور دیگر گفتوگوها هفته آینده مجدداً از سر گرفته شود.
خوش بینی نماینده اروپا و روسیه
«انریکه مورا» معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا بعد از پایان دور چهارم گفتوگوها گفت کاملاً مطمئن است توافق نهایی برای احیای برجام به دست خواهد آمد. مورا که نماینده اتحادیه اروپا در گفتوگوهای برجامی وین است به خبرنگاران گفت: ما در ۱۰ روز گذشته پیشرفت قابل توجهی داشتیم اما همچنان چیزهایی برای کار کردن وجود دارد و هفته آینده برای تشکیل نشست جمع خواهیم شد و به کار ادامه خواهیم داد.
رئیس هیأت روسیه در مذاکرات برجام هم پس از پایان دور چهارم نشست کمیسیون مشترک نسبت به توافق اعضا درخصوص احیای توافق با ایران ابراز امیدواری کرد و گفت که دستیابی به توافق در دسترس است. میخائیل اولیانوف این مطلب را در توئیتی اعلام کرد و افزود: دور چهارم مذاکرات وین به پایان رسید. مشارکتکنندگان برجام در جلسه دیروز خود پیشرفتهای خوب یا قابل توجه را مورد توجه قرار داده و دستیابی به یک توافق در دسترس است. وی افزود که نشست آتی کمیسیون مشترک برجام هفته آینده از سر گرفته میشود. این مقام روس ابراز امیدواری کرد که دور پنجم آخرین دور مذاکرات باشد.
دیروز سیدعباس عراقچی، نماینده ایران در مذاکرات قبل از نشست یادشده گفت که در طول دو هفته گذشته و در جریان برگزاری دور چهارم مذاکرات وین پیشرفتهای خوبی در جریان مذاکرات انجام شده و چند موضوع کلیدی باقی مانده که نیاز به بررسی بیشتر و تصمیمگیری در پایتختها است.
به گزارش ایسنا، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان افزود: نشستها و مذاکرات در دو هفته گذشته فشرده بود. در سطوح مختلف دوجانبه و چندجانبه، هیأتهای مختلف با یکدیگر رایزنی کردند. در طول این بحثها تلاشی داشتیم که در مورد موضوعات مورد اختلاف به جمعبندی برسیم، اختلافات را رفع یا کمتر کنیم و نتیجه آن این است که اکنون در موقعیتی قرار داریم که میتوانیم یک جمعبندی کلی داشته باشیم. عراقچی ادامه داد: چند موضوع کلیدی باید حل شود، در مورد بقیه موارد توافق وجود دارد. متن نگارش خوبی صورت گرفته و موقع آن است که یک رجوعی به پایتخت داشته باشیم؛ مشورتهای آخر صورت بگیرد و بعد انشاءالله مذاکرات را ادامه میدهیم.
همچنین اتحادیه اروپا در بیانیهای قبل از برگزاری نشست تصریح کرد که شرکتکنندگان درخصوص بازگشت احتمالی امریکا به برجام و بررسی چگونگی تضمین اجرای کامل و مؤثر این توافق رایزنی خواهند کرد. همزمان سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه در مذاکرات با اشاره به روند فعلی مذاکرات احیای توافق هستهای گفت: موضع مسکو این است که بازگشت امریکا به برجام مسأله اصلی است که باید حل شود. در عین حال، مذاکرات وین تمام جنبههای بازگشت ایران به تعهداتش در توافق را دربر میگیرد. ریابکوف افزود: ما موافق همگامسازی این اقدامها هستیم، اگرچه درک میکنیم که ایران باور دارد امریکا باید فوراً تمامی تحریمها را لغو کند.
به گزارش ایرنا، در نشست دیروز که با حضور هیأتهای ایران و کشورهای عضو برجام در محل گراندهتل وین برگزار شد، رؤسای هیأتها مروری بر پیشرفتهای حاصله در دور چهارم و آخرین وضعیت متنها کرده و به تبادل نظر درخصوص مسیر پیشرو پرداختند. هیأتها با اشاره به متنهای تهیه شده که در نتیجه نشستهای متعدد دوجانبه و چندجانبه در سطوح مختلف حاصل شدهاند، از وضعیت کلی مذاکرات و مسیر طی شده اظهار رضایت کردند و بر ضرورت حفظ شتاب آهنگ کنونی در ادامه گفتوگوها تأکید کردند.
گفتنی است در دو هفته اخیر، مذاکرات و رایزنیهای مختلف میان هیأتها چه در سطوح معاونین و چه در سطوح کارشناسی به صورت فشرده در جریان بود؛ از جمله ساعاتی پیش از برگزاری کمیسیون، گروه کارشناسی لغو تحریمها و گروه کارشناسی تمهیدات اجرایی با حضور هیأتهای همه کشورهای عضو برجام دریک نشست مشترک تلاش کردند تا حد ممکن متون پیشنویس را برای ملاحظه رؤسای هیأتها و سپس گزارش به پایتختها آماده کنند. در نتیجه این رایزنیها و نیز تلاشهای هیأتهای کارشناسی طرفهای درگیر در گفتوگوها، پیش نویس متون تا حد زیادی تدوین و تنقیح شده و به مرحلهای رسیده است که جز برخی موارد اختلافی پیچیده که نیازمند تصمیمهای سیاسی در پایتختهای کشورها است، بقیه بخشهای متن تقریباً آماده است. هیأتها در پایان این دور از گفتوگوها عازم پایتختهای خود شدند. قرار است دور دیگر گفتوگوها هفته آینده مجدداً از سر گرفته شود.
خوش بینی نماینده اروپا و روسیه
«انریکه مورا» معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا بعد از پایان دور چهارم گفتوگوها گفت کاملاً مطمئن است توافق نهایی برای احیای برجام به دست خواهد آمد. مورا که نماینده اتحادیه اروپا در گفتوگوهای برجامی وین است به خبرنگاران گفت: ما در ۱۰ روز گذشته پیشرفت قابل توجهی داشتیم اما همچنان چیزهایی برای کار کردن وجود دارد و هفته آینده برای تشکیل نشست جمع خواهیم شد و به کار ادامه خواهیم داد.
رئیس هیأت روسیه در مذاکرات برجام هم پس از پایان دور چهارم نشست کمیسیون مشترک نسبت به توافق اعضا درخصوص احیای توافق با ایران ابراز امیدواری کرد و گفت که دستیابی به توافق در دسترس است. میخائیل اولیانوف این مطلب را در توئیتی اعلام کرد و افزود: دور چهارم مذاکرات وین به پایان رسید. مشارکتکنندگان برجام در جلسه دیروز خود پیشرفتهای خوب یا قابل توجه را مورد توجه قرار داده و دستیابی به یک توافق در دسترس است. وی افزود که نشست آتی کمیسیون مشترک برجام هفته آینده از سر گرفته میشود. این مقام روس ابراز امیدواری کرد که دور پنجم آخرین دور مذاکرات باشد.
دیروز سیدعباس عراقچی، نماینده ایران در مذاکرات قبل از نشست یادشده گفت که در طول دو هفته گذشته و در جریان برگزاری دور چهارم مذاکرات وین پیشرفتهای خوبی در جریان مذاکرات انجام شده و چند موضوع کلیدی باقی مانده که نیاز به بررسی بیشتر و تصمیمگیری در پایتختها است.
به گزارش ایسنا، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان افزود: نشستها و مذاکرات در دو هفته گذشته فشرده بود. در سطوح مختلف دوجانبه و چندجانبه، هیأتهای مختلف با یکدیگر رایزنی کردند. در طول این بحثها تلاشی داشتیم که در مورد موضوعات مورد اختلاف به جمعبندی برسیم، اختلافات را رفع یا کمتر کنیم و نتیجه آن این است که اکنون در موقعیتی قرار داریم که میتوانیم یک جمعبندی کلی داشته باشیم. عراقچی ادامه داد: چند موضوع کلیدی باید حل شود، در مورد بقیه موارد توافق وجود دارد. متن نگارش خوبی صورت گرفته و موقع آن است که یک رجوعی به پایتخت داشته باشیم؛ مشورتهای آخر صورت بگیرد و بعد انشاءالله مذاکرات را ادامه میدهیم.
همچنین اتحادیه اروپا در بیانیهای قبل از برگزاری نشست تصریح کرد که شرکتکنندگان درخصوص بازگشت احتمالی امریکا به برجام و بررسی چگونگی تضمین اجرای کامل و مؤثر این توافق رایزنی خواهند کرد. همزمان سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه در مذاکرات با اشاره به روند فعلی مذاکرات احیای توافق هستهای گفت: موضع مسکو این است که بازگشت امریکا به برجام مسأله اصلی است که باید حل شود. در عین حال، مذاکرات وین تمام جنبههای بازگشت ایران به تعهداتش در توافق را دربر میگیرد. ریابکوف افزود: ما موافق همگامسازی این اقدامها هستیم، اگرچه درک میکنیم که ایران باور دارد امریکا باید فوراً تمامی تحریمها را لغو کند.

تجمع حماسی مردم تهران در حمایت از فلسطین
فرمانده کل سپاه : مثل همیشه حامی فلسطین هستیم
گروه سیاسی/ روز گذشته تجمع مردم تهران در محکومیت جنایات و حملات رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین، بویژه زنان و کودکان غزه، با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در میدان امام حسین(ع) برگزار شد. اقشار مختلف مردم تهران، دانشجو، نوجوانان و جوانان، زن و مرد در این مراسم حضور داشتند. «فلسطین تنها نیست» شعار محوری این تجمع و نیز شعاری بود که بیش از هر کلام دیگری در این تجمع تکرار شد. حاضران پرچمهای جمهوری اسلامی، پرچم حزبالله لبنان و نیز بنرها و پلاکاردهایی با شعارهایی چون «فلسطین به آغوش اسلام برخواهد گشت» «فلسطین تنها نیست» «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر اسرائیل» همبستگی خود را با ملت فلسطین و انزجار خود را از رژیم صهیونیستی و حامیان آن از جمله امریکا ابراز کردند. برخی از حاضران نیز پلاکاردهایی با تصاویر شهید حاج قاسم سلیمانی در دست داشتند که در آنها بر آزادی قدس شریف و اینکه قدس را تنها نخواهیم گذاشت، تأکید شده بود. «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» «ای رهبر آزاده آمادهایم آماده» و «الله اکبر» از دیگر شعارهای تجمع کنندگان بود.
«خالد القدومی» نماینده جنبش مقاومت اسلامی حماس در تهران و نیز سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این تجمع سخنرانی کردند.
سخنگوی حماس: اجازه نمیدهیم ما را از صحنه خارج کنند
نماینده حماس در تهران، سخنان خود را با درود بر مردم ایران آغاز کرد که «مهد مقاومت و ایستادگی هستند و درود بر روح امام خمینی(ره) که قدس را محور مقاومت قرار داد، زیرا امروز امید به پیروزی از هر زمان دیگری بیشتر است.» خالد القدومی گفت: سلام و درود گردانهای عزالدین قسام بر شما مردم ایران باد، درودی مملو از معنویت مسجدالاقصی که مقاومت و ایستادگی و مایه عزت و سربلندی مستضعفان هستید. درود بر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب.
به گزارش ایسنا، القدومی با بیان اینکه امروز شاهد موشکهایی هستیم که آسمان مناطق صهیونیستی را روشن کرده است، اظهارکرد: ما اجازه نمیدهیم رژیم صهیونیستی خیالی آسوده داشته باشد، امروز رژیم صهیونیستی با پیشرفتهترین تجهیزات نظامی، مناطق مسکونی فلسطین را مورد هدف گلوله قرار میدهد، اما من بشارت میدهم مردم فلسطین هیمنه اسرائیل را به خاک نشانده است.
او با تأکید بر اینکه مقاومت جانانه ما پایگاههای رژیم صهیونیستی را در هم میکوبد، تصریح کرد: به این رژیم ددمنش اجازه نمیدهیم که ما را از صحنه خارج کند و تا زمانی که به جنایات خود ادامه میدهد، اجازه نمیدهیم خیال راحت و آسوده داشته باشد.
نماینده جنبش حماس در تهران با اشاره به جنایات صهیونیستها در حمله به منازل و اماکن غیرنظامی گفت: انسجام مقاومت دشمن را غافلگیر کرده و هیبتش را از بین برده است. مقاومت عزم خود را جزم کرده تا با دشمن مقابله کند و شما هم خود را آماده کنید تا بزودی به فلسطین سفر کنیم و نماز خود را در مسجدالاقصی بخوانیم. او در پایان تأکید کرد: خون شهدا و در رأس همه شهید سلیمانی به هدر نمیرود. ما ملت امام حسینیم، ما ملت شهادتیم، قدس و مقاومت پیروز است.
سرلشکر سلامی: همه ما فلسطینی هستیم
سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران نیز گفت: در ایران از میدان امام حسین از قلب ایران به شما مردم فلسطین اعلام میکنم قلب ما با شما است و همه ما امروز فلسطینی هستیم و دستهای ما برای پیروزی شما به آسمان بلند است.
به گزارش فارس، سرلشکر سلامی افزود: آن زمان که موشکهای قاسم را به قلب رژیم صهیونیستی میزنید، ما با شما هستیم و این عهد جاودانه و دائمی است.
فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی فکر میکرد از مرز تهدیدات عبور کرده و آسیبناپذیر شده و در نتیجه فلسطین به فراموشی سپرده شده است، اظهار کرد: ۲ سالی بود که در کشور ما دخالت کرده و برای صنعت هستهای ما مشکل ایجاد میکردند و تصور میکردند سیستم امنیت ملی رژیم صهیونیستی آسیب نمیبیند، اما ناگهان صحنه عوض شد؛ بعد از خرابکاری در نطنز، کارخانه موشکسازی آنها منهدم شد و پالایشگاه حیفا منفجر شد و بزرگترین مجموعه دفاعی به نام رافائل دچار آتش سوزی شد و امنیت رژیم صهیونیستی با شکستی بیپایان مواجه شده است.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه بعد از ۶۰ سال برای اولین بار هزاران موشک به سمت تلآویو شلیک شد، گفت: بیش از دو سوم شهرهای صهیونیستی با شرارههای موشک فلسطینی از سمت غزه مورد حمله قرار گرفت و هیچ جای امنی برای صهیونیستها باقی نماند. این اولین بار است همه صهیونیستها در پناهگاه هستند و این اولین بار است آنان خود را در دریایی از آتش میبینند و همه سرخورده و سر افکنده شدند و دوباره روح مقاومت زنده شد.
او با تأکید بر اینکه فلسطین فقط فلسطین نیست، بلکه همه ملت اسلامی است، گفت: امروز فلسطین جهانی است و جغرافیای آن دیگر نوار غزه نیست. امریکاییها و اسرائیلیها بین دو شکست قرار دارند اگر عقب بروند شکست خوردهاند و اگر بایستند باز هم شکست خوردهاند.
بیانیه مردم تهران در محکومیت جنایات اسرائیل
مردم تهران در پایان تجمع روز گذشته خود که با شعار و محور «فلسطین تنها نیست» برگزار شد، در بیانیهای تأکید کردند که مقاومت جانانه ملت فلسطین و جوانان غیرتمند نشان داده که دوران افول و فروپاشی رژیم ددمنش اسرائیل فرارسیده است.
در این بیانیه با اشاره به اینکه فلسطین شرایط سختی را پشت سر میگذارد و در میان سکوت مجامع بینالمللی، مردم مظلوم و بیدفاع فلسطین به خاک و خون کشیده شدهاند، آمده است: اگر چه بسیاری از دولتها در برابر جنایات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی سکوت کرده و با سکوت مرگبارشان شریک جرم این رژیم کودک کش شدهاند اما ملتهای مسلمان و آزاده جهان حتی در کشورهای غربی به دفاع از مردم مظلوم فلسطین بپا خاستند.
در ادامه بیانیه مردم تهران آمده است: ایران اسلامی و انقلابی اکنون نیز با تکیه به هدایتهای امام بزرگوار و با پیروی از قائد عظیمالشان حضرت امام خامنهای مدظله، آزادی قدس شریف و حمایت از ملت فلسطین را از اولویتهای خود دانسته و امروز مردم همیشه در صحنه تهران در میدان امام حسین(علیه السلام) اجتماع کردهاند تا این پیام را به ملت فلسطین اعلام دارند: که فلسطین تنها نیست.
اعلام حمایت قاطع از مردم مظلوم فلسطین، محکوم کردن طرح ننگین معامله قرن و عادیسازی روابط حکام برخی کشورهای مدعی اسلام با رژیم اشغالگر قدس، تقبیح و محکوم کردن بیتفاوتی شورای امنیت و سازمان ملل دربرابر جنایات اسرائیل، خطاب به صهیونیستها اعلام کردند که برای مهاجرت هرچه سریعتر از فلسطین اشغالی آماده باشند.
مردم حاضر در تجمع در پایان ضمن ابراز همدردی با خانوادههای مصیبت دیده عدهای از دانشآموزان در افغانستان که از سوی گروههای تروریستی به شهادت رسیدند، از مردم ایران خواستند با حضور در انتخابات ضمن مشارکت در تعیین سرنوشت خود با مشت محکم بر دهان یاوه گویان و اربابان خارجی آنان بزنند و در گام دوم انقلاب امید دشمنان را به یأس و ناامیدی تبدیل کنند.
بــــرش
نامه ائمه جمعه ایران خطاب به ائمه جمعه جهان اسلام
دیروز همچنین ائمه جمعه جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین اشغالی، در محکوم کردن تعرض وحشیانه رژیم ظالم و سفاک صهیونیستی در نامهای سرگشاده خطاب به ائمه جمعه جهان اسلام خواستار محکومیت و اخراج هرچه سریعتر رژیم کودککش صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی و آزادی قدس شریف شدند.
در بخشی از این نامه با اشاره به جنایات اخیر صهیونیستها علیه مردم فلسطین آمده است: تعجب صدچندان اما؛ از برخی دولتها و سازمانها و مجامع بینالمللی اسلامی است که در برابر این جنایات و قساوتهای بینظیر، به صدور بیانیههایی خنثی و تأسف لسانی اکتفا کرده و از هرگونه اقدام مؤثر و عملی برای پایان این جنگافروزیهای غاصبان قدس و فلسطین، دریغ ورزیدهاند.
این نامه افزوده: ازشما عزیزان درخواست داریم که بیایید یکصدا و متحد، از مردم آزادیخواه جهان و مجامع بینالمللی اسلامی بخواهیم تا شرایط را برای ارسال کمکهای فوری بشردوستانه و اعزام تیمهای پزشکی و درمانی و امداد، بویژه در شرایط دشوار گسترش بیماری همهگیر کرونا به این سرزمین رنجدیده و قامت افراشته، فراهم سازند.
همچنین شایسته میدانیم شرایطی فراهم گردد تا بیمارستانهای کشورهای اسلامی، آماده پذیرایی و درمان مجروحان مظلوم بمبارانها و موشک بارانهای دشمن صهیونیستی باشند. ائمه جمعه ایران اسلامی پیشنهاد میکنند؛ با پایان یافتن حملات و تجاوزات ددمنشانه و غیرانسانی رژیم کودککش صهیونیستی و با استقامت و پایداری رزمندگان پیروز و همیشه قهرمان ملت فلسطین و ناکامی قریبالوقوع دشمن صهیونیستی، امکان بازسازی سریع زیرساختهای اصلی فلسطین و جبران صدمات و خسارات وارده از طریق تأسیس «صندوق امداد و حمایت»، تحت نظارت اتحادیه بینالمجالس اسلامی، فراهم گردد.
«خالد القدومی» نماینده جنبش مقاومت اسلامی حماس در تهران و نیز سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این تجمع سخنرانی کردند.
سخنگوی حماس: اجازه نمیدهیم ما را از صحنه خارج کنند
نماینده حماس در تهران، سخنان خود را با درود بر مردم ایران آغاز کرد که «مهد مقاومت و ایستادگی هستند و درود بر روح امام خمینی(ره) که قدس را محور مقاومت قرار داد، زیرا امروز امید به پیروزی از هر زمان دیگری بیشتر است.» خالد القدومی گفت: سلام و درود گردانهای عزالدین قسام بر شما مردم ایران باد، درودی مملو از معنویت مسجدالاقصی که مقاومت و ایستادگی و مایه عزت و سربلندی مستضعفان هستید. درود بر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب.
به گزارش ایسنا، القدومی با بیان اینکه امروز شاهد موشکهایی هستیم که آسمان مناطق صهیونیستی را روشن کرده است، اظهارکرد: ما اجازه نمیدهیم رژیم صهیونیستی خیالی آسوده داشته باشد، امروز رژیم صهیونیستی با پیشرفتهترین تجهیزات نظامی، مناطق مسکونی فلسطین را مورد هدف گلوله قرار میدهد، اما من بشارت میدهم مردم فلسطین هیمنه اسرائیل را به خاک نشانده است.
او با تأکید بر اینکه مقاومت جانانه ما پایگاههای رژیم صهیونیستی را در هم میکوبد، تصریح کرد: به این رژیم ددمنش اجازه نمیدهیم که ما را از صحنه خارج کند و تا زمانی که به جنایات خود ادامه میدهد، اجازه نمیدهیم خیال راحت و آسوده داشته باشد.
نماینده جنبش حماس در تهران با اشاره به جنایات صهیونیستها در حمله به منازل و اماکن غیرنظامی گفت: انسجام مقاومت دشمن را غافلگیر کرده و هیبتش را از بین برده است. مقاومت عزم خود را جزم کرده تا با دشمن مقابله کند و شما هم خود را آماده کنید تا بزودی به فلسطین سفر کنیم و نماز خود را در مسجدالاقصی بخوانیم. او در پایان تأکید کرد: خون شهدا و در رأس همه شهید سلیمانی به هدر نمیرود. ما ملت امام حسینیم، ما ملت شهادتیم، قدس و مقاومت پیروز است.
سرلشکر سلامی: همه ما فلسطینی هستیم
سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران نیز گفت: در ایران از میدان امام حسین از قلب ایران به شما مردم فلسطین اعلام میکنم قلب ما با شما است و همه ما امروز فلسطینی هستیم و دستهای ما برای پیروزی شما به آسمان بلند است.
به گزارش فارس، سرلشکر سلامی افزود: آن زمان که موشکهای قاسم را به قلب رژیم صهیونیستی میزنید، ما با شما هستیم و این عهد جاودانه و دائمی است.
فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی فکر میکرد از مرز تهدیدات عبور کرده و آسیبناپذیر شده و در نتیجه فلسطین به فراموشی سپرده شده است، اظهار کرد: ۲ سالی بود که در کشور ما دخالت کرده و برای صنعت هستهای ما مشکل ایجاد میکردند و تصور میکردند سیستم امنیت ملی رژیم صهیونیستی آسیب نمیبیند، اما ناگهان صحنه عوض شد؛ بعد از خرابکاری در نطنز، کارخانه موشکسازی آنها منهدم شد و پالایشگاه حیفا منفجر شد و بزرگترین مجموعه دفاعی به نام رافائل دچار آتش سوزی شد و امنیت رژیم صهیونیستی با شکستی بیپایان مواجه شده است.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه بعد از ۶۰ سال برای اولین بار هزاران موشک به سمت تلآویو شلیک شد، گفت: بیش از دو سوم شهرهای صهیونیستی با شرارههای موشک فلسطینی از سمت غزه مورد حمله قرار گرفت و هیچ جای امنی برای صهیونیستها باقی نماند. این اولین بار است همه صهیونیستها در پناهگاه هستند و این اولین بار است آنان خود را در دریایی از آتش میبینند و همه سرخورده و سر افکنده شدند و دوباره روح مقاومت زنده شد.
او با تأکید بر اینکه فلسطین فقط فلسطین نیست، بلکه همه ملت اسلامی است، گفت: امروز فلسطین جهانی است و جغرافیای آن دیگر نوار غزه نیست. امریکاییها و اسرائیلیها بین دو شکست قرار دارند اگر عقب بروند شکست خوردهاند و اگر بایستند باز هم شکست خوردهاند.
بیانیه مردم تهران در محکومیت جنایات اسرائیل
مردم تهران در پایان تجمع روز گذشته خود که با شعار و محور «فلسطین تنها نیست» برگزار شد، در بیانیهای تأکید کردند که مقاومت جانانه ملت فلسطین و جوانان غیرتمند نشان داده که دوران افول و فروپاشی رژیم ددمنش اسرائیل فرارسیده است.
در این بیانیه با اشاره به اینکه فلسطین شرایط سختی را پشت سر میگذارد و در میان سکوت مجامع بینالمللی، مردم مظلوم و بیدفاع فلسطین به خاک و خون کشیده شدهاند، آمده است: اگر چه بسیاری از دولتها در برابر جنایات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی سکوت کرده و با سکوت مرگبارشان شریک جرم این رژیم کودک کش شدهاند اما ملتهای مسلمان و آزاده جهان حتی در کشورهای غربی به دفاع از مردم مظلوم فلسطین بپا خاستند.
در ادامه بیانیه مردم تهران آمده است: ایران اسلامی و انقلابی اکنون نیز با تکیه به هدایتهای امام بزرگوار و با پیروی از قائد عظیمالشان حضرت امام خامنهای مدظله، آزادی قدس شریف و حمایت از ملت فلسطین را از اولویتهای خود دانسته و امروز مردم همیشه در صحنه تهران در میدان امام حسین(علیه السلام) اجتماع کردهاند تا این پیام را به ملت فلسطین اعلام دارند: که فلسطین تنها نیست.
اعلام حمایت قاطع از مردم مظلوم فلسطین، محکوم کردن طرح ننگین معامله قرن و عادیسازی روابط حکام برخی کشورهای مدعی اسلام با رژیم اشغالگر قدس، تقبیح و محکوم کردن بیتفاوتی شورای امنیت و سازمان ملل دربرابر جنایات اسرائیل، خطاب به صهیونیستها اعلام کردند که برای مهاجرت هرچه سریعتر از فلسطین اشغالی آماده باشند.
مردم حاضر در تجمع در پایان ضمن ابراز همدردی با خانوادههای مصیبت دیده عدهای از دانشآموزان در افغانستان که از سوی گروههای تروریستی به شهادت رسیدند، از مردم ایران خواستند با حضور در انتخابات ضمن مشارکت در تعیین سرنوشت خود با مشت محکم بر دهان یاوه گویان و اربابان خارجی آنان بزنند و در گام دوم انقلاب امید دشمنان را به یأس و ناامیدی تبدیل کنند.
بــــرش
نامه ائمه جمعه ایران خطاب به ائمه جمعه جهان اسلام
دیروز همچنین ائمه جمعه جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین اشغالی، در محکوم کردن تعرض وحشیانه رژیم ظالم و سفاک صهیونیستی در نامهای سرگشاده خطاب به ائمه جمعه جهان اسلام خواستار محکومیت و اخراج هرچه سریعتر رژیم کودککش صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی و آزادی قدس شریف شدند.
در بخشی از این نامه با اشاره به جنایات اخیر صهیونیستها علیه مردم فلسطین آمده است: تعجب صدچندان اما؛ از برخی دولتها و سازمانها و مجامع بینالمللی اسلامی است که در برابر این جنایات و قساوتهای بینظیر، به صدور بیانیههایی خنثی و تأسف لسانی اکتفا کرده و از هرگونه اقدام مؤثر و عملی برای پایان این جنگافروزیهای غاصبان قدس و فلسطین، دریغ ورزیدهاند.
این نامه افزوده: ازشما عزیزان درخواست داریم که بیایید یکصدا و متحد، از مردم آزادیخواه جهان و مجامع بینالمللی اسلامی بخواهیم تا شرایط را برای ارسال کمکهای فوری بشردوستانه و اعزام تیمهای پزشکی و درمانی و امداد، بویژه در شرایط دشوار گسترش بیماری همهگیر کرونا به این سرزمین رنجدیده و قامت افراشته، فراهم سازند.
همچنین شایسته میدانیم شرایطی فراهم گردد تا بیمارستانهای کشورهای اسلامی، آماده پذیرایی و درمان مجروحان مظلوم بمبارانها و موشک بارانهای دشمن صهیونیستی باشند. ائمه جمعه ایران اسلامی پیشنهاد میکنند؛ با پایان یافتن حملات و تجاوزات ددمنشانه و غیرانسانی رژیم کودککش صهیونیستی و با استقامت و پایداری رزمندگان پیروز و همیشه قهرمان ملت فلسطین و ناکامی قریبالوقوع دشمن صهیونیستی، امکان بازسازی سریع زیرساختهای اصلی فلسطین و جبران صدمات و خسارات وارده از طریق تأسیس «صندوق امداد و حمایت»، تحت نظارت اتحادیه بینالمجالس اسلامی، فراهم گردد.

3 قتل پر از ابهام
گروه حوادث- مرجان همایونی/ پدر بابک خرمدین در حالی در کمتر از 48 ساعت پس از دستگیری به قتل داماد و دخترش با همدستی همسرش اعتراف کرده که مدعی است قصد کشتن دو فرزند دیگرش را هم داشته است.
راز این جنایتهای هولناک از صبح یکشنبه با کشف اعضای بدن یک مرد در سطل زباله در شهرک اکباتان آغاز شد. در کمتر از 6 ساعت هویت مقتول شناسایی و با اعترافات پدر و مادر مقتول مشخص شد بابک خرمدین کارگردان مستندساز به دست والدینش به قتل رسیده است. اما فقط 48 ساعت پس از این اعتراف هولناک پدر مقتول به 2 قتل دیگر اعتراف کرد. وی مدعی شد در سال 90 دامادش فرامرز را کشته و در سال 97 نیز یکی از دخترانش آرزو را به قتل رسانده است.
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران با اعلام این خبر گفت: زمانی که این زوج سالخورده به اتهام قتل پسرشان بابک بازداشت شدند، متوجه شدیم او یک دختر دیگر هم داشته که ناپدید شده و سال 90 هم دامادش ناپدید شده است.
بنابراین احتمال قتل آنها هم مطرح شد چرا که گفته بود دخترم به ترکیه رفته ولی در استعلاماتی که انجام شد هیچ ورود و خروجی با مشخصات دختر متهم به دست نیامد. همین مسأله احتمال جنایت را بیشتر تقویت کرد. فرضیه قتل دامادشان نیز به دنبال آن مطرح شد. تحقیقات روی این موارد متمرکز شد و احمد و همسرش به قتل داماد و دخترشان اعتراف کردند.
او همچنین در اعترافاتش به محمد جواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی عنوان کرد که اجساد را مثله کرده و در سطل زباله در آن اطراف انداخته است. از نظر روانپزشکی آنها تحت معاینه قرار گرفتهاند و پزشکی قانونی اعلام کرده که آنها جنون ندارند و ازنظر روحی سالم هستند.
گفتوگو با احمد خرمدین
چه شد که دامادت را به قتل رساندی؟
سال 88 دخترم آرزو که متولد سال 51 بود با پسری ازدواج کرد اما بهخاطر اختلافات از او جدا شد. بعد از مدتی با پسر خواهرم فرامــــــــرز ازدواج کرد و 6ماهی که از زندگی آنها گذشت، برایمان گفت که فرامرز رفتارهای نامعقول دارد. او اعتیاد داشت و با خودروی پرایدش افرادی را که بهصورت قاچاقی وارد ایران شده بودند جابهجا میکرد. رفتارهای نامعقول و کارهای خلافش ما را به این نتیجه رساند که تصمیم به قتل او بگیریم.
دخترتان هم از این ماجرا با خبر بود؟
بله. باهم به این نتیجه رسیدیم که او را به قتل برسانیم. یادم نمیآید چه تاریخی بود اما سال 90 بود که یک روز فرامرز به خانهمان آمد. همسرم داخل غذایش حدود 80 تا قرص خوابآور ریخت که فوت کرد و با کمک همسرم او را به حمام بردیم و جسدش را مثله کردیم. هنوز تبر و چاقویی که با آن فرامرز را مثله کردیم دارم. بعد از قتل هم تکههای جسد را در سطل زباله انداختیم. بعد هم خودروی پراید او را در اطراف مهرآباد رها کردیم.
خانواده فرامرز به سراغ او نیامدند؟
به دروغ به آنها گفتیم که روز حادثه بههمراه آرزو آمده خانه و همسرش را در خانه ما گذاشته و با چند نفر قاچاقی تهران را ترک کرده است. آنها هم چون فرامرز در کار خلاف بود باور کردند.
دخترتان را به چه دلیل به قتل رساندید؟
دامادمان را که کشتیم، طلاق غیابی دختـــــــرم را گرفتم و جهیزیهاش را که آن موقع 70 میلیون تومان خریده بودم به یک راننده که میخواست دخترش را شوهر دهد 500 هزار تومان فروختم. اما بعد از قتل دامادم بدبختی و مصیبت ما زیاد شد. افتاده بود در کار خلاف و ماری جوانا و تریاک و هروئین مصرف میکرد.اذیتهایش خیلی زیاد بود. سال 97 یک روز صبح کلهپاچه خریدم. چون آرزو خیلی کلهپاچه دوست داشت و بازهم مثل قبل داخل آن همسرم قرصهایش را ریخت و بعد از بیهوش شدن با کمک همسرم جسد را داخل حمام بردیم و مثله کرده و جنازه را در سطلهای زباله انداختیم.
بابک و دو فرزند دیگرت نگفتند که چه اتفاقی برای آرزو افتاده است؟
موقع قتل دامادمان بابک انگلستان بود. اما برای قتل دوم ایران بود و زمانی که فهمید خیلی به موضوع اهمیت نداد.
ممکن است به این دلیل بابک را کشته باشی که او از ماجرای قتل خواهرش با خبر شده باشد؟
اصلاً. بابک از دوربین مداربسته خانهمان متوجه قتل خواهرش شده بود اما چون دل خوشی از خواهرش نداشت، برای همین هم تصمیم نداشت که این ماجرا را لو دهد. بابک آدم بدی بود، هر سه قتل را در همین خانه اکباتان انجام دادیم.
قصد نداشتی به دو فرزند دیگرت آسیب برسانی؟
میخواستم آنها را هم بکشم. اگر آزاد شوم بدون شک برنامهام قتل آنهاست. دخترم دو نوهام را اذیت میکند؛ او خیلی عصبی و به هم ریخته است. از رفتارهای پسرم افشین هم خوشم نمیآید.
چرا اسم فامیلتان را عوض کرده بودید؟
من سال 41 فامیلیام را به خرمدین تغییر دادم. اسم بابک را هم برای همین روی پسرم گذاشتم اما او مثل بابک خرمدین نشد. وصیت کردم وقتی مردم مرا مقابل قلعه بابک خرمدین دفن کنند تا هر کسی که برای دیدن او میآید از روی قبر من رد شود. حتی کتابی هم در سوگ بابک خرمدین دارم مینویسم.او در پاسخ به خبرنگار «ایران» در مورد اینکه بعد از قتلها عذاب وجدان نداشتی و کابوس نمیدیدی گفت: برای هیچ کدام از آنها عذاب وجدان نداشتم و هیچ وقت کابوس نمیدیدم چون احساس گناه نمیکردم. برای اینکه کسانی را به قتل رسانده بودم که معضل جامعه بودند و فساد اخلاقی داشتند.
نگاه
فرناز قلعه دار
دبیر گروه حوادث
وقتی از کودکی به تو یاد دادهاند که از هر جا واماندی و از هر دری که رانده شدی میتوانی به آغوش گرم مادر و دستان امن پدرت پناه ببری وای از روزی که امنترین جای جهان و گرمترین آغوش دنیا به قتلگاهت بدل شود و مهربانترین انسان زندگیات نقشه سلاخیات را طراحی و اجرا کند.نوشتن از اعترافات بیرحمانه این پدر و مادر خیلی سخت است. پدری که مدعی دفاع از کشور است و سالها برای امنیت مردم کشورش با دشمن جنگیده حالا همانند دشمنی بی رحم تیشه به ریشه خانوادهاش زده و فرزندانی را که بخشی از وجودش بودهاند به بهانههای واهی به دیار باقی فرستاده است.
قتل بابک خرمدین کارگردان 47 ساله سینما بهدست پدر و مادرش را شاید بتوان یکی از هولناکترین جنایتهای چند دهه اخیر در کشور دانست اما آنچه این خبر را به شوک آورترین خبر قرن تبدیل میکند آخرین اعتراف پدر بابک است به قتل دختر و دامادش که البته خواهرزادهاش نیز بوده است. پیرمرد 81 ساله صبح دیروز پس از بیان جزئیات جنایتهای فجیع خود و بازسازی صحنههای قتل در کمال خونسردی با زل زدن به لنز دوربین خبرنگاران و عکاسان در حالی که دستانش را به علامت پیروزی بالا برده بود ژست پیروزمندانهاش را در قاب تاریخ ثبت کرد. البته شاید بتوان بخش غمانگیز این تراژدی خانوادگی را اعترافات تلخ مادر بابک و آرزو دانست. زنی 75 ساله که در کمال ناباوری پسر و دختر جوانش را با دستان خود به کام مرگ فرستاده و حتی به این هم راضی نشده و در سلاخی کردن فرزندانش با همسر خود همدست شده و جگرگوشههایش را در کیسههای سیاه بستهبندی و اعضای بدنشان را در گوشه و کنار این شهر رها کرده است.نوشتن از این پرونده خیلی سخت است.
هرچند در این پرونده هنوز هم ابهامات زیادی وجود دارد و پس از شنیدن جزئیات ماجرای قتلها و اعترافات متهمان سؤالات بسیاری ذهن مخاطب را درگیر میکند اما آنچه بیش از همه آزاردهنده است رفتار خونسردانه و قیافه حق به جانب قاتلانی است که عزیزترینهای زندگیشان را با دستانشان به قتل رساندهاند و دریغ از حتی یک لحظه پشیمانی.
راز این جنایتهای هولناک از صبح یکشنبه با کشف اعضای بدن یک مرد در سطل زباله در شهرک اکباتان آغاز شد. در کمتر از 6 ساعت هویت مقتول شناسایی و با اعترافات پدر و مادر مقتول مشخص شد بابک خرمدین کارگردان مستندساز به دست والدینش به قتل رسیده است. اما فقط 48 ساعت پس از این اعتراف هولناک پدر مقتول به 2 قتل دیگر اعتراف کرد. وی مدعی شد در سال 90 دامادش فرامرز را کشته و در سال 97 نیز یکی از دخترانش آرزو را به قتل رسانده است.
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران با اعلام این خبر گفت: زمانی که این زوج سالخورده به اتهام قتل پسرشان بابک بازداشت شدند، متوجه شدیم او یک دختر دیگر هم داشته که ناپدید شده و سال 90 هم دامادش ناپدید شده است.
بنابراین احتمال قتل آنها هم مطرح شد چرا که گفته بود دخترم به ترکیه رفته ولی در استعلاماتی که انجام شد هیچ ورود و خروجی با مشخصات دختر متهم به دست نیامد. همین مسأله احتمال جنایت را بیشتر تقویت کرد. فرضیه قتل دامادشان نیز به دنبال آن مطرح شد. تحقیقات روی این موارد متمرکز شد و احمد و همسرش به قتل داماد و دخترشان اعتراف کردند.
او همچنین در اعترافاتش به محمد جواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی عنوان کرد که اجساد را مثله کرده و در سطل زباله در آن اطراف انداخته است. از نظر روانپزشکی آنها تحت معاینه قرار گرفتهاند و پزشکی قانونی اعلام کرده که آنها جنون ندارند و ازنظر روحی سالم هستند.
گفتوگو با احمد خرمدین
چه شد که دامادت را به قتل رساندی؟
سال 88 دخترم آرزو که متولد سال 51 بود با پسری ازدواج کرد اما بهخاطر اختلافات از او جدا شد. بعد از مدتی با پسر خواهرم فرامــــــــرز ازدواج کرد و 6ماهی که از زندگی آنها گذشت، برایمان گفت که فرامرز رفتارهای نامعقول دارد. او اعتیاد داشت و با خودروی پرایدش افرادی را که بهصورت قاچاقی وارد ایران شده بودند جابهجا میکرد. رفتارهای نامعقول و کارهای خلافش ما را به این نتیجه رساند که تصمیم به قتل او بگیریم.
دخترتان هم از این ماجرا با خبر بود؟
بله. باهم به این نتیجه رسیدیم که او را به قتل برسانیم. یادم نمیآید چه تاریخی بود اما سال 90 بود که یک روز فرامرز به خانهمان آمد. همسرم داخل غذایش حدود 80 تا قرص خوابآور ریخت که فوت کرد و با کمک همسرم او را به حمام بردیم و جسدش را مثله کردیم. هنوز تبر و چاقویی که با آن فرامرز را مثله کردیم دارم. بعد از قتل هم تکههای جسد را در سطل زباله انداختیم. بعد هم خودروی پراید او را در اطراف مهرآباد رها کردیم.
خانواده فرامرز به سراغ او نیامدند؟
به دروغ به آنها گفتیم که روز حادثه بههمراه آرزو آمده خانه و همسرش را در خانه ما گذاشته و با چند نفر قاچاقی تهران را ترک کرده است. آنها هم چون فرامرز در کار خلاف بود باور کردند.
دخترتان را به چه دلیل به قتل رساندید؟
دامادمان را که کشتیم، طلاق غیابی دختـــــــرم را گرفتم و جهیزیهاش را که آن موقع 70 میلیون تومان خریده بودم به یک راننده که میخواست دخترش را شوهر دهد 500 هزار تومان فروختم. اما بعد از قتل دامادم بدبختی و مصیبت ما زیاد شد. افتاده بود در کار خلاف و ماری جوانا و تریاک و هروئین مصرف میکرد.اذیتهایش خیلی زیاد بود. سال 97 یک روز صبح کلهپاچه خریدم. چون آرزو خیلی کلهپاچه دوست داشت و بازهم مثل قبل داخل آن همسرم قرصهایش را ریخت و بعد از بیهوش شدن با کمک همسرم جسد را داخل حمام بردیم و مثله کرده و جنازه را در سطلهای زباله انداختیم.
بابک و دو فرزند دیگرت نگفتند که چه اتفاقی برای آرزو افتاده است؟
موقع قتل دامادمان بابک انگلستان بود. اما برای قتل دوم ایران بود و زمانی که فهمید خیلی به موضوع اهمیت نداد.
ممکن است به این دلیل بابک را کشته باشی که او از ماجرای قتل خواهرش با خبر شده باشد؟
اصلاً. بابک از دوربین مداربسته خانهمان متوجه قتل خواهرش شده بود اما چون دل خوشی از خواهرش نداشت، برای همین هم تصمیم نداشت که این ماجرا را لو دهد. بابک آدم بدی بود، هر سه قتل را در همین خانه اکباتان انجام دادیم.
قصد نداشتی به دو فرزند دیگرت آسیب برسانی؟
میخواستم آنها را هم بکشم. اگر آزاد شوم بدون شک برنامهام قتل آنهاست. دخترم دو نوهام را اذیت میکند؛ او خیلی عصبی و به هم ریخته است. از رفتارهای پسرم افشین هم خوشم نمیآید.
چرا اسم فامیلتان را عوض کرده بودید؟
من سال 41 فامیلیام را به خرمدین تغییر دادم. اسم بابک را هم برای همین روی پسرم گذاشتم اما او مثل بابک خرمدین نشد. وصیت کردم وقتی مردم مرا مقابل قلعه بابک خرمدین دفن کنند تا هر کسی که برای دیدن او میآید از روی قبر من رد شود. حتی کتابی هم در سوگ بابک خرمدین دارم مینویسم.او در پاسخ به خبرنگار «ایران» در مورد اینکه بعد از قتلها عذاب وجدان نداشتی و کابوس نمیدیدی گفت: برای هیچ کدام از آنها عذاب وجدان نداشتم و هیچ وقت کابوس نمیدیدم چون احساس گناه نمیکردم. برای اینکه کسانی را به قتل رسانده بودم که معضل جامعه بودند و فساد اخلاقی داشتند.
نگاه
فرناز قلعه دار
دبیر گروه حوادث
وقتی از کودکی به تو یاد دادهاند که از هر جا واماندی و از هر دری که رانده شدی میتوانی به آغوش گرم مادر و دستان امن پدرت پناه ببری وای از روزی که امنترین جای جهان و گرمترین آغوش دنیا به قتلگاهت بدل شود و مهربانترین انسان زندگیات نقشه سلاخیات را طراحی و اجرا کند.نوشتن از اعترافات بیرحمانه این پدر و مادر خیلی سخت است. پدری که مدعی دفاع از کشور است و سالها برای امنیت مردم کشورش با دشمن جنگیده حالا همانند دشمنی بی رحم تیشه به ریشه خانوادهاش زده و فرزندانی را که بخشی از وجودش بودهاند به بهانههای واهی به دیار باقی فرستاده است.
قتل بابک خرمدین کارگردان 47 ساله سینما بهدست پدر و مادرش را شاید بتوان یکی از هولناکترین جنایتهای چند دهه اخیر در کشور دانست اما آنچه این خبر را به شوک آورترین خبر قرن تبدیل میکند آخرین اعتراف پدر بابک است به قتل دختر و دامادش که البته خواهرزادهاش نیز بوده است. پیرمرد 81 ساله صبح دیروز پس از بیان جزئیات جنایتهای فجیع خود و بازسازی صحنههای قتل در کمال خونسردی با زل زدن به لنز دوربین خبرنگاران و عکاسان در حالی که دستانش را به علامت پیروزی بالا برده بود ژست پیروزمندانهاش را در قاب تاریخ ثبت کرد. البته شاید بتوان بخش غمانگیز این تراژدی خانوادگی را اعترافات تلخ مادر بابک و آرزو دانست. زنی 75 ساله که در کمال ناباوری پسر و دختر جوانش را با دستان خود به کام مرگ فرستاده و حتی به این هم راضی نشده و در سلاخی کردن فرزندانش با همسر خود همدست شده و جگرگوشههایش را در کیسههای سیاه بستهبندی و اعضای بدنشان را در گوشه و کنار این شهر رها کرده است.نوشتن از این پرونده خیلی سخت است.
هرچند در این پرونده هنوز هم ابهامات زیادی وجود دارد و پس از شنیدن جزئیات ماجرای قتلها و اعترافات متهمان سؤالات بسیاری ذهن مخاطب را درگیر میکند اما آنچه بیش از همه آزاردهنده است رفتار خونسردانه و قیافه حق به جانب قاتلانی است که عزیزترینهای زندگیشان را با دستانشان به قتل رساندهاند و دریغ از حتی یک لحظه پشیمانی.

رادیو در ایران
اسناد راهاندازی و تأسیس رادیو
آرشیو ملی ایران (سازمان اسناد و کتابخانه ملی) به مناسبت هشتاد و یکمین سالروز تأسیس اولین ایستگاه پخش برنامه رادیویی در ایران، مروری دارد بر بخشی از اسنادی که در این رابطه در مخازن این سازمان وجود دارد. ایده تأسیس ایستگاه رادیویی در ایران تقریباً همزمان با پخش اولین برنامه رادیویی در جهان، از اواخر دوران قاجاریه شکل گرفت و در نهایت بعد از چند تجربه ناموفق در اردیبهشتماه ۱۳۱۹ دولت ایران توانست این ایستگاه را راهاندازی کند؛ دقیقاً ۲۰ سال پس از آنکه برای اولین بار انسان توانست صدا را توسط امواج رادیویی در پهنه گستردهای از زمین منتشر کند و به این ترتیب عموم مردم ایران برای اولین بار جمله «اینجا تهران است، صدای ایران» را از طریق امواج رادیویی مرکز «رادیو تهران» در میانه جاده قدیم شمیران، به فاصله ۹ کیلومتری پایتخت، شنیدند. مخازن آرشیو ملی ایران دربردارنده اسناد زیادی از اولین مواجهههای ایرانیان با این تکنولوژی جدید است. یکی از دغدغههای دولت ایران پاسخگویی به درخواستهای سرمایهگذاران داخلی و خارجی برای احداث ایستگاه رادیویی در ایران بود. رویکردی که نشان میدهد از همان ابتدا تأکید بر دولتی بودن رادیو و تلویزیون در ایران وجود داشت و سرمایهگذاران خصوصی در این حوزه راهی برای ورود نداشتند. در سال ۱۳۱۳ هیات وزیران مقرراتی را برای استفاده از رادیو تصویب میکند. مقرراتی که بر اساس آن از سال ۱۳۱۶ وزارت پست و تلگراف اقدامات خود را برای خریداری و تجهیز اولین مرکز رادیویی ایران آغاز میکند. از سوی دیگر هیات وزیران در دیماه ۱۳۱۷ اقدام به تأسیس سازمانی با عنوان «پرورش افکار» میکند که نظارت بر انجام امور رادیوی تهران برعهده آن قرار داشته باشد. راهاندازی رسمی ایستگاه رادیویی تهران در اردیبهشتماه ۱۳۱۹، دغدغه جدید نحوه تولید و انتشار محتوا، همچنین کیفیت مطالب این رسانه عمومی را مورد توجه مسئولان دولتی قرار میدهد.

هدیه زندگی دور از چشم کرونا
محمد معصومیان
گزارش نویس
بیش از یک سال از همهگیری کرونا میگذرد و این برای بیمارانی که چشم انتظار عضوی اهدایی هستند مانند قدم زدن در تونلی تاریک و بیانتهاست؛ انتظار برای تمام شدن وضعیتی که باعث شده پیوند عضو در ایران 50 درصد کاهش پیدا کند. اشغال تختهای بیمارستان توسط بیماران کووید 19 و پایین بودن ایمنی بدن افراد گیرنده عضو باعث شده آمار اهدای اعضا نه تنها در ایران، بلکه در همه جای دنیا پایین بیاید. آن طور که دکتر امید قبادی نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان میگوید: «فقط توانستیم برای کسانی که پیوند برای آنها حکم مرگ و زندگی داشت این عملها را انجام دهیم.» عملی حیاتی که هنوز در ایران راه درازی برای همهگیری فرهنگ آن باقی است.
31 اردیبهشت 1368 روزی است که دکتر ایرج فاضل اولین فتوای تاریخی مبنی بر جایز بودن اهدای عضو را از امام خمینی (ره) اخذ کرد. حالا این روز در تقویم به نام روز ملی اهدای عضو، اهدای زندگی نام گرفته است و بهانهای شده برای ترویج فرهنگی که هنوز هم آن طور که باید و شاید رشد نکرده اگرچه ایران رتبه اول آسیا و رتبه 31 دنیا را در بحث اهدای عضو دارا است.
آمارها میگویند که حدود یک سوم خانوادههای افراد مرگ مغزی، راضی میشوند اعضای عزیز خود را اهدا کنند. آنها تا زمان تدفین باور نمیکنند که عزیز خود را از دست دادهاند و البته آن موقع دیگر زمان برای اهدای عضو از دست رفته است. اهدای عضو دو طیف دارد که یک سر آن اهدا کننده و سر دیگر آن گیرنده است. درک احساس فردی که منتظر رسیدن عضوی برای نجات جان است کار راحتی نیست. امید قبادی از بیمارانی میگوید که سالها از پای تلفن خانه تکان نمیخورند به امید لحظه تماس، حتی با آنکه میدانند موبایل خود و اعضای خانواده آنها در لیست انتظار ثبت شده است اما در خیالات پراضطراب احتمالی برای خاموش بودن تمام خطوط موبایل هم در نظر گرفته میشود.
او این انتظار را سختترین انتظار مینامد: «انتظار سختی است آغشته به نوعی عذاب وجدان که فرد نیازمند را آزار میدهد. از این میان تعداد زیادی از کسانی که در لیستهای انتظارند، جوان و کودک هستند. والدین این افراد هم روزهای سختی دارند، از طرفی این افراد اگر در آخرین مرحله بیماری باشند کاملاً ناتوان هستند و تمام زندگی خانواده معطوف به آنان است و از طرفی هزینه زیادی هم به خانواده تحمیل میشود.» او اهدای عضو را نه تنها عملی برای کمک به یک فرد بلکه در ابعادی بزرگتر میبیند: «هم ذخیره ارزی کشور از بین نمیرود و هم افراد بعد از پیوند عضو به کار و زندگی عادی بازمیگردند و هم سلامتی به یک فرد برمیگردد و وارد چرخه اجتماعی میشود.»
قبادی از کم شدن 50 درصدی عمل اهدای عضو در زمان همهگیری میگوید و اینکه نمیتوان از تبعاتی که همهگیری کرونا برای افراد نیازمند به اهدای عضو ایجاد کرده ساده گذر کرد. آن طور که او میگوید با شروع همه گیری در ایران از بهمن 98 تمامی عملهای پیوند در ایران ممنوع شد و بعد از نوشته شدن پروتکلهای جدید در اسفندماه همان سال از اردیبهشت 99 دوباره کار با مختصات محدودتری آغاز شد: «تمام دنیا بعد از شروع همه گیری با این چالش روبهرو شد، تعداد قابل توجهی از افراد مرگ مغزی مبتلا به کرونا بودند که امکان پیوند اعضای آنان به یک فرد سالم نبود. از طرفی افرادی که پیوند را میگیرند داروهای ضعیف کننده سیستم ایمنی دریافت میکنند تا بدن عضو جدید را شناسایی و دفع نکند. این مسأله باعث ضعیف شدن بدن میشود و خطر ابتلا به کووید19 را در بیمار پیوندی بالا میبرد.» او طولانی شدن زمان تستهای تشخیصی کرونا را دلیل دیگر پایین آمدن آمار پیوند اعضا میداند.
نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان بازگشت به دوران پیش از همهگیری را تابع رعایت پروتکلهای بهداشتی از طرف مردم و اتخاذ سیاستهای درست و کارآمد برای کنترل بیماری از طرف دولت میداند: «ما در ایران پیوند تمامی اعضای حیاتی را انجام میدهیم و در دنیا رتبه خوبی داریم و مردم ما هم به لحاظ نوعدوستی مشکلی ندارند. اما تفاوت در این است که تنها کشورهایی توانستند به سرعت به روال سابق در پیوند اعضا برگردند که در وهله اول کرونا را کنترل کردند، اتفاقی که هنوز هم در ایران رخ نداده است.»
عمل پیوند محدود به اعضای بدن نیست و ایران در زمینه اهدای بافت هم از سال 96 که به صورت یکپارچه زیرنظر مستقیم وزارت بهداشت و پوشش پزشکی قانونی شروع به کار کرده پیشرفتهای چشمگیری داشته است. پیوند بافت شامل مواردی مانند پوست برای عملهای جراحی سوختگی یا پیوندهایی مانند تاندون و استخوان است و آن طور که دکتر سید قاسم هاشمیان مدرس انجمن اهدای عضو ایران میگوید:« ایران جزو 10 کشور برتر دنیا در این زمینه است. تفاوت مهم این عمل با عمل پیوند عضو این است که اینجا فرد اهدا کننده نباید حتماً مرگ مغزی شده باشد بلکه افرادی که در تصادف ها، مسمومیتها و سوانح می میرند هم پتانسیل اهدا را دارند.»
قاسم هاشمیان میگوید تا پیش از سال 96 که این پیوندها به صورت پراکنده انجام میشده در ماه به 20 مورد میرسیده که امروز متوسط به 60 مورد در ماه رسیده است. او هم از کم شدن این آمار بعد از همهگیری کرونا میگوید: «افرادی که دچار سوانح شدهاند بعد از اورژانس وارد آی سی یو میشوند و آنجا بعد از تشخیص مرگ مغزی از آنها تست کرونا گرفته میشود که اگر مثبت باشد از موارد ما خط میخورد و اگر منفی باشد ما پیگیری میکنیم.» او توضیح میدهد افرادی که فوت میشوند هم بعد از ۲۴ تا ۴۸ ساعت با توجه به بررسیهایی که پزشک کارشناس انجام میدهد قابل اهدای عضو هستند که بدین ترتیب با خانواده صحبت و رضایت گرفته میشود و برداشت بافت انجام میشود. بعد از این مرحله 5 تا 6 ماه طول میکشد تا کار علمی روی بافت صورت بگیرد و آماده پیوند بشود و بعد از آن برای پیوند میرود.
او معتقد است با فرهنگ سازی در این زمینه میتوان نیازهای کشور را برطرف کرد و هرچه این فرهنگ بیشتر جا بیفتد زمان کمتری برای رضایت گرفتن از خانواده متوفی و توضیح دادن سپری خواهد شد: «پیوند بافت میتواند فردی را به زندگی برگرداند یا بیماری را از روی ویلچر بلند کند. علاوه بر این هرچه بیشتر جا افتادن فرهنگ اهدا میتواند نیاز ما به واردات را کاهش بدهد و نیاز نباشد مردم برای بازگشت سلامتی به دلار خرج کنند.» او از رایزنی برای گسترش مراکز برداشت بافت در استانها میگوید: «الان ما در مشهد و شیراز فعال هستیم و باید با مطلع کردن استانهای دیگر و آموزشها و دورههای لازم این تعداد را بیشتر کنیم. امیدوار هستیم این نیاز در کشور تأمین بشود.»
طی سلسله گفتوگوهایی که در یک سال گذشته با پزشکان مختلف در زمینه همهگیری داشتیم آنها از تبعات ناهماهنگی و سیاستهای غلط کنترل همهگیری بر روی دیگر بیماران غیرکرونایی گفتند. آسیب موجهای پیدرپی کرونا در کشور و پر شدن بیمارستانها نه تنها کادر درمان را از پا میاندازد بلکه باعث آسیبهای بسیار به بیماران دیگر میشود که بیماران نیازمند به پیوند اعضا یکی از آن دسته هستند. افرادی که سالها در لیستهای انتظار منتظر رسیدن عضو ماندهاند و حالا جایی و امکانی برای عمل ندارند و اگر هم عمل بکنند باید تا مدتها در قرنطینه سفت و سخت بمانند. در نگاهی کلانتر نه تنها بیماران که مراقبین آنها و خانواده هم درگیر وضعیتی میشوند که راه خلاصی از آن ندارند.
گزارش نویس
بیش از یک سال از همهگیری کرونا میگذرد و این برای بیمارانی که چشم انتظار عضوی اهدایی هستند مانند قدم زدن در تونلی تاریک و بیانتهاست؛ انتظار برای تمام شدن وضعیتی که باعث شده پیوند عضو در ایران 50 درصد کاهش پیدا کند. اشغال تختهای بیمارستان توسط بیماران کووید 19 و پایین بودن ایمنی بدن افراد گیرنده عضو باعث شده آمار اهدای اعضا نه تنها در ایران، بلکه در همه جای دنیا پایین بیاید. آن طور که دکتر امید قبادی نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان میگوید: «فقط توانستیم برای کسانی که پیوند برای آنها حکم مرگ و زندگی داشت این عملها را انجام دهیم.» عملی حیاتی که هنوز در ایران راه درازی برای همهگیری فرهنگ آن باقی است.
31 اردیبهشت 1368 روزی است که دکتر ایرج فاضل اولین فتوای تاریخی مبنی بر جایز بودن اهدای عضو را از امام خمینی (ره) اخذ کرد. حالا این روز در تقویم به نام روز ملی اهدای عضو، اهدای زندگی نام گرفته است و بهانهای شده برای ترویج فرهنگی که هنوز هم آن طور که باید و شاید رشد نکرده اگرچه ایران رتبه اول آسیا و رتبه 31 دنیا را در بحث اهدای عضو دارا است.
آمارها میگویند که حدود یک سوم خانوادههای افراد مرگ مغزی، راضی میشوند اعضای عزیز خود را اهدا کنند. آنها تا زمان تدفین باور نمیکنند که عزیز خود را از دست دادهاند و البته آن موقع دیگر زمان برای اهدای عضو از دست رفته است. اهدای عضو دو طیف دارد که یک سر آن اهدا کننده و سر دیگر آن گیرنده است. درک احساس فردی که منتظر رسیدن عضوی برای نجات جان است کار راحتی نیست. امید قبادی از بیمارانی میگوید که سالها از پای تلفن خانه تکان نمیخورند به امید لحظه تماس، حتی با آنکه میدانند موبایل خود و اعضای خانواده آنها در لیست انتظار ثبت شده است اما در خیالات پراضطراب احتمالی برای خاموش بودن تمام خطوط موبایل هم در نظر گرفته میشود.
او این انتظار را سختترین انتظار مینامد: «انتظار سختی است آغشته به نوعی عذاب وجدان که فرد نیازمند را آزار میدهد. از این میان تعداد زیادی از کسانی که در لیستهای انتظارند، جوان و کودک هستند. والدین این افراد هم روزهای سختی دارند، از طرفی این افراد اگر در آخرین مرحله بیماری باشند کاملاً ناتوان هستند و تمام زندگی خانواده معطوف به آنان است و از طرفی هزینه زیادی هم به خانواده تحمیل میشود.» او اهدای عضو را نه تنها عملی برای کمک به یک فرد بلکه در ابعادی بزرگتر میبیند: «هم ذخیره ارزی کشور از بین نمیرود و هم افراد بعد از پیوند عضو به کار و زندگی عادی بازمیگردند و هم سلامتی به یک فرد برمیگردد و وارد چرخه اجتماعی میشود.»
قبادی از کم شدن 50 درصدی عمل اهدای عضو در زمان همهگیری میگوید و اینکه نمیتوان از تبعاتی که همهگیری کرونا برای افراد نیازمند به اهدای عضو ایجاد کرده ساده گذر کرد. آن طور که او میگوید با شروع همه گیری در ایران از بهمن 98 تمامی عملهای پیوند در ایران ممنوع شد و بعد از نوشته شدن پروتکلهای جدید در اسفندماه همان سال از اردیبهشت 99 دوباره کار با مختصات محدودتری آغاز شد: «تمام دنیا بعد از شروع همه گیری با این چالش روبهرو شد، تعداد قابل توجهی از افراد مرگ مغزی مبتلا به کرونا بودند که امکان پیوند اعضای آنان به یک فرد سالم نبود. از طرفی افرادی که پیوند را میگیرند داروهای ضعیف کننده سیستم ایمنی دریافت میکنند تا بدن عضو جدید را شناسایی و دفع نکند. این مسأله باعث ضعیف شدن بدن میشود و خطر ابتلا به کووید19 را در بیمار پیوندی بالا میبرد.» او طولانی شدن زمان تستهای تشخیصی کرونا را دلیل دیگر پایین آمدن آمار پیوند اعضا میداند.
نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان بازگشت به دوران پیش از همهگیری را تابع رعایت پروتکلهای بهداشتی از طرف مردم و اتخاذ سیاستهای درست و کارآمد برای کنترل بیماری از طرف دولت میداند: «ما در ایران پیوند تمامی اعضای حیاتی را انجام میدهیم و در دنیا رتبه خوبی داریم و مردم ما هم به لحاظ نوعدوستی مشکلی ندارند. اما تفاوت در این است که تنها کشورهایی توانستند به سرعت به روال سابق در پیوند اعضا برگردند که در وهله اول کرونا را کنترل کردند، اتفاقی که هنوز هم در ایران رخ نداده است.»
عمل پیوند محدود به اعضای بدن نیست و ایران در زمینه اهدای بافت هم از سال 96 که به صورت یکپارچه زیرنظر مستقیم وزارت بهداشت و پوشش پزشکی قانونی شروع به کار کرده پیشرفتهای چشمگیری داشته است. پیوند بافت شامل مواردی مانند پوست برای عملهای جراحی سوختگی یا پیوندهایی مانند تاندون و استخوان است و آن طور که دکتر سید قاسم هاشمیان مدرس انجمن اهدای عضو ایران میگوید:« ایران جزو 10 کشور برتر دنیا در این زمینه است. تفاوت مهم این عمل با عمل پیوند عضو این است که اینجا فرد اهدا کننده نباید حتماً مرگ مغزی شده باشد بلکه افرادی که در تصادف ها، مسمومیتها و سوانح می میرند هم پتانسیل اهدا را دارند.»
قاسم هاشمیان میگوید تا پیش از سال 96 که این پیوندها به صورت پراکنده انجام میشده در ماه به 20 مورد میرسیده که امروز متوسط به 60 مورد در ماه رسیده است. او هم از کم شدن این آمار بعد از همهگیری کرونا میگوید: «افرادی که دچار سوانح شدهاند بعد از اورژانس وارد آی سی یو میشوند و آنجا بعد از تشخیص مرگ مغزی از آنها تست کرونا گرفته میشود که اگر مثبت باشد از موارد ما خط میخورد و اگر منفی باشد ما پیگیری میکنیم.» او توضیح میدهد افرادی که فوت میشوند هم بعد از ۲۴ تا ۴۸ ساعت با توجه به بررسیهایی که پزشک کارشناس انجام میدهد قابل اهدای عضو هستند که بدین ترتیب با خانواده صحبت و رضایت گرفته میشود و برداشت بافت انجام میشود. بعد از این مرحله 5 تا 6 ماه طول میکشد تا کار علمی روی بافت صورت بگیرد و آماده پیوند بشود و بعد از آن برای پیوند میرود.
او معتقد است با فرهنگ سازی در این زمینه میتوان نیازهای کشور را برطرف کرد و هرچه این فرهنگ بیشتر جا بیفتد زمان کمتری برای رضایت گرفتن از خانواده متوفی و توضیح دادن سپری خواهد شد: «پیوند بافت میتواند فردی را به زندگی برگرداند یا بیماری را از روی ویلچر بلند کند. علاوه بر این هرچه بیشتر جا افتادن فرهنگ اهدا میتواند نیاز ما به واردات را کاهش بدهد و نیاز نباشد مردم برای بازگشت سلامتی به دلار خرج کنند.» او از رایزنی برای گسترش مراکز برداشت بافت در استانها میگوید: «الان ما در مشهد و شیراز فعال هستیم و باید با مطلع کردن استانهای دیگر و آموزشها و دورههای لازم این تعداد را بیشتر کنیم. امیدوار هستیم این نیاز در کشور تأمین بشود.»
طی سلسله گفتوگوهایی که در یک سال گذشته با پزشکان مختلف در زمینه همهگیری داشتیم آنها از تبعات ناهماهنگی و سیاستهای غلط کنترل همهگیری بر روی دیگر بیماران غیرکرونایی گفتند. آسیب موجهای پیدرپی کرونا در کشور و پر شدن بیمارستانها نه تنها کادر درمان را از پا میاندازد بلکه باعث آسیبهای بسیار به بیماران دیگر میشود که بیماران نیازمند به پیوند اعضا یکی از آن دسته هستند. افرادی که سالها در لیستهای انتظار منتظر رسیدن عضو ماندهاند و حالا جایی و امکانی برای عمل ندارند و اگر هم عمل بکنند باید تا مدتها در قرنطینه سفت و سخت بمانند. در نگاهی کلانتر نه تنها بیماران که مراقبین آنها و خانواده هم درگیر وضعیتی میشوند که راه خلاصی از آن ندارند.

موزههای تاریخی ایران بر بستر زلزله
زهرا کشوری
خبرنگار
هفته میراث فرهنگی و موزهداری بار دیگر نگاهها را به سمت موزههای کشور برد. بسیاری از موزههای ایران بناهای تاریخی هستند که از سوی حوادث طبیعی چون سیل، زلزله و آتشسوزی تهدید میشوند. کارشناسان اعتقاد دارند در میان استانداردهای پنجگانه تنها حفاظت فیزیکی موزهها توسط یگان حفاظت رعایت میشود. منتقدان معتقدند آنچه در ایران اتفاق میافتد، بیشتر شبیه انبارداری اشیای تاریخی است تا موزه داری.
«دامون منزوی» عضو شورای بینالمللی موزه ها در گفتوگو با «ایران» موزهها را دارای پنج وظیفه اصلی میداند که بر اساس آنها پنج استاندارد از جمعآوری و نگهداری پژوهش و نمایش برای آنها تعریف شده است. منزوی اعتقاد دارد در ایران تنها استاندارد نگهداری و حفاظت فیزیکی به طور کامل رعایت میشود. او شرایط موزهها را به لحاظ شرایط حفاظتی بهدلیل حضور یگان حفاظت مناسب تعریف میکند و میگوید: «ما یک فاکتور دیگر به اسم حفاظت پیشگیرانه داریم که در بیشتر موزهها از جمله موزههایی که در شهرستانها قرار دارد، رعایت نمیشود. حفاظت پیشگیرانه شامل شرایط رطوبتی، تهویه، نور مناسب، مخزن مناسب و تجهیزات میشود.
او استاندارد جمعآوری اشیا و اسناد را قوی نمیداند و میگوید: «مثلاً در موزه حشره شناسی، موزه داران حشرهها را جمعآوری میکنند، بنابراین استانداردها از ابتدا تا انتها رعایت میشود. مثلاً در موزه تاریخ طبیعی لندن متخصصانی هستند که با موزه همکاری میکنند و جمعآوری آنها در هماهنگی کامل با موزه است.»
منزوی حضور نماینده موزهها در کاوشهای باستانشناسی را ضروری میداند و میگوید: «نحوه جمعآوری آثار توسط باستانشناسان با موزهداران فرق دارد، بنابراین اجازه نمیدهند استانداردهای جمعآوری اشیا رعایت شود.»
منزوی بحث را به زلزله، سیل و آتشسوزی میبرد و اعتقاد دارد موزههای کشور از ناحیه حوادث طبیعی بسیار آسیبپذیر است. او موضوع را به خیابان امام خمینی در تهران و موزه ملی و... میبرد و میگوید: «بسیاری از موزههای ما در بناهای تاریخی هستند اما برنامه منظمی با آتشنشانیها برگزار نمیشود تا آنها بدانند در زمان زلزله یا سیل باید از چه موادی استفاده کرده و عملیات نجات را از کدام نقطه شروع کنند. مثلاً اگر موزهای دچار آتشسوزی شود و در آن موزه اسناد کاغذی مهمی وجود داشته باشد نباید از آب برای اطفای آن استفاده کرد.»او کشورهای نیوزیلند، استرالیا و انگلیس را مثال موفقی از موزهداری میداند که مدام مانورهای مشترک با سازمان آتشنشانی برگزار میکنند تا در زمان حوادث داشتههای موزه را نجات بدهند.
منزوی میگوید:«در اطراف آتشنشانی حسن آباد در تهران موزههای زیادی وجود دارد. این ایستگاه باید بداند در زمان حوادثی مثل سیل، آتشسوزی یا زلزله برای هر کدام از موزهها چه موادی را استفاده کند. زمانی که مانوری را انجام میدهد، باید بداند چه نقاطی از موزه را در اولویت نجات قرار بدهد.»
تعطیلی تنها مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی!
منزوی اعتقاد دارد در زمینه پژوهش و آموزش نیز استانداردهای ۹۰% از موزهها ضعیف است.او میگوید: «چون نگاه حرفهای به موزهها نمیشود، نیروهای متخصص کمی در دانشگاه تربیت میشوند و همان افراد هم جذب موزهها نمیشوند و بیکار هستند.» رشته مطالعات موزه در دانشگاههای تهران، اصفهان و شیراز تا مقطع ارشد تدریس میشود.
همچنین او از تعطیلی تنها مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی در دوسال گذشته به عنوان یک اتفاق تلخ یاد میکند.
منزوی استانداردهای موزهداری در نمایش را هم بسیار پایین توصیف میکند و اعتقاد دارد نمایش موزهها در ایران به سبک قرن ۱۵و ۱۴ اروپا است و مخاطب محور نیست. به گفته منزوی، استاندارد روایت محوری در موزهها وجود ندارد و بیشتر نگاه «شیء محوری» غالب است.
او تنها راه علاج این مسأله را تعیین چارت استاندارد موزهداری حرفهای میداند و میگوید:«اگر وظایف مشخص باشد موزهها از حالت خمودگی در میآید.»
این کارشناس ضعیفترین بخش موزهداری در ایران را روابط عمومی میداند.
محمدرضا کارگر مدیرکل موزهها و اموال منقول تاریخی در گفتوگو با «ایران» موزههای ساخته شده در سالهای اخیر را دارای تمام استانداردهای لازم میداند و درباره حضور نماینده موزهها در کاوشهای باستان شناسی میگوید: «در تمام حفاریها حتماً یک نماینده از موزهها حضور دارد و به محض به دست آمدن یک شیء، آن شیء صورت جلسه و توسط امین اموال ثبت میشود.»
او درباره ارتباط مستقیم موزهها با سازمان آتشنشانی هم میگوید: «ما الان یک ستاد مدیریت بحران در معاونت میراث فرهنگی داریم که یکی از وظایف آن مراوده نزدیک با آتشنشانی است.»
او از قرارداد کاخ گلستان با سازمان آتشنشانی خبر میدهد و میگوید:« یک مطالعه توسط آتشنشانی در کاخ گلستان انجام میگیرد و ضابطهها از این مطالعه احصاء و به موزههای دیگر اعلام میشود.»
به گفته او، این مطالعه و همکاری با آنها میگوید که چه تجهیزاتی باید در موزهها استقرار یابد. کارگر میگوید: «نیروهای سازمان آتشنشانی چند بار از موزه بازدید کردهاند.» او درباره چرایی تعطیلی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی هم میگوید: «طبق یک مصوبه اعلام کردند که تمام دانشگاههای وابسته به سازمانها و وزارتخانهها مستقیم زیر نظر وزارت علوم بروند.»
نیم نگاه
در اطراف آتش نشانی حسن آباد در تهران موزه های زیادی وجود دارد . این ایستگاه باید بداند در زمان حوادثی مثل سیل، آتش سوزی یا زلزله برای هر کدام از موزه ها چه موادی را استفاده کند . زمانی که مانوری انجام می دهد، باید بداند چه نقاطی از موزه را در اولویت نجات قرار بدهد
خبرنگار
هفته میراث فرهنگی و موزهداری بار دیگر نگاهها را به سمت موزههای کشور برد. بسیاری از موزههای ایران بناهای تاریخی هستند که از سوی حوادث طبیعی چون سیل، زلزله و آتشسوزی تهدید میشوند. کارشناسان اعتقاد دارند در میان استانداردهای پنجگانه تنها حفاظت فیزیکی موزهها توسط یگان حفاظت رعایت میشود. منتقدان معتقدند آنچه در ایران اتفاق میافتد، بیشتر شبیه انبارداری اشیای تاریخی است تا موزه داری.
«دامون منزوی» عضو شورای بینالمللی موزه ها در گفتوگو با «ایران» موزهها را دارای پنج وظیفه اصلی میداند که بر اساس آنها پنج استاندارد از جمعآوری و نگهداری پژوهش و نمایش برای آنها تعریف شده است. منزوی اعتقاد دارد در ایران تنها استاندارد نگهداری و حفاظت فیزیکی به طور کامل رعایت میشود. او شرایط موزهها را به لحاظ شرایط حفاظتی بهدلیل حضور یگان حفاظت مناسب تعریف میکند و میگوید: «ما یک فاکتور دیگر به اسم حفاظت پیشگیرانه داریم که در بیشتر موزهها از جمله موزههایی که در شهرستانها قرار دارد، رعایت نمیشود. حفاظت پیشگیرانه شامل شرایط رطوبتی، تهویه، نور مناسب، مخزن مناسب و تجهیزات میشود.
او استاندارد جمعآوری اشیا و اسناد را قوی نمیداند و میگوید: «مثلاً در موزه حشره شناسی، موزه داران حشرهها را جمعآوری میکنند، بنابراین استانداردها از ابتدا تا انتها رعایت میشود. مثلاً در موزه تاریخ طبیعی لندن متخصصانی هستند که با موزه همکاری میکنند و جمعآوری آنها در هماهنگی کامل با موزه است.»
منزوی حضور نماینده موزهها در کاوشهای باستانشناسی را ضروری میداند و میگوید: «نحوه جمعآوری آثار توسط باستانشناسان با موزهداران فرق دارد، بنابراین اجازه نمیدهند استانداردهای جمعآوری اشیا رعایت شود.»
منزوی بحث را به زلزله، سیل و آتشسوزی میبرد و اعتقاد دارد موزههای کشور از ناحیه حوادث طبیعی بسیار آسیبپذیر است. او موضوع را به خیابان امام خمینی در تهران و موزه ملی و... میبرد و میگوید: «بسیاری از موزههای ما در بناهای تاریخی هستند اما برنامه منظمی با آتشنشانیها برگزار نمیشود تا آنها بدانند در زمان زلزله یا سیل باید از چه موادی استفاده کرده و عملیات نجات را از کدام نقطه شروع کنند. مثلاً اگر موزهای دچار آتشسوزی شود و در آن موزه اسناد کاغذی مهمی وجود داشته باشد نباید از آب برای اطفای آن استفاده کرد.»او کشورهای نیوزیلند، استرالیا و انگلیس را مثال موفقی از موزهداری میداند که مدام مانورهای مشترک با سازمان آتشنشانی برگزار میکنند تا در زمان حوادث داشتههای موزه را نجات بدهند.
منزوی میگوید:«در اطراف آتشنشانی حسن آباد در تهران موزههای زیادی وجود دارد. این ایستگاه باید بداند در زمان حوادثی مثل سیل، آتشسوزی یا زلزله برای هر کدام از موزهها چه موادی را استفاده کند. زمانی که مانوری را انجام میدهد، باید بداند چه نقاطی از موزه را در اولویت نجات قرار بدهد.»
تعطیلی تنها مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی!
منزوی اعتقاد دارد در زمینه پژوهش و آموزش نیز استانداردهای ۹۰% از موزهها ضعیف است.او میگوید: «چون نگاه حرفهای به موزهها نمیشود، نیروهای متخصص کمی در دانشگاه تربیت میشوند و همان افراد هم جذب موزهها نمیشوند و بیکار هستند.» رشته مطالعات موزه در دانشگاههای تهران، اصفهان و شیراز تا مقطع ارشد تدریس میشود.
همچنین او از تعطیلی تنها مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی در دوسال گذشته به عنوان یک اتفاق تلخ یاد میکند.
منزوی استانداردهای موزهداری در نمایش را هم بسیار پایین توصیف میکند و اعتقاد دارد نمایش موزهها در ایران به سبک قرن ۱۵و ۱۴ اروپا است و مخاطب محور نیست. به گفته منزوی، استاندارد روایت محوری در موزهها وجود ندارد و بیشتر نگاه «شیء محوری» غالب است.
او تنها راه علاج این مسأله را تعیین چارت استاندارد موزهداری حرفهای میداند و میگوید:«اگر وظایف مشخص باشد موزهها از حالت خمودگی در میآید.»
این کارشناس ضعیفترین بخش موزهداری در ایران را روابط عمومی میداند.
محمدرضا کارگر مدیرکل موزهها و اموال منقول تاریخی در گفتوگو با «ایران» موزههای ساخته شده در سالهای اخیر را دارای تمام استانداردهای لازم میداند و درباره حضور نماینده موزهها در کاوشهای باستان شناسی میگوید: «در تمام حفاریها حتماً یک نماینده از موزهها حضور دارد و به محض به دست آمدن یک شیء، آن شیء صورت جلسه و توسط امین اموال ثبت میشود.»
او درباره ارتباط مستقیم موزهها با سازمان آتشنشانی هم میگوید: «ما الان یک ستاد مدیریت بحران در معاونت میراث فرهنگی داریم که یکی از وظایف آن مراوده نزدیک با آتشنشانی است.»
او از قرارداد کاخ گلستان با سازمان آتشنشانی خبر میدهد و میگوید:« یک مطالعه توسط آتشنشانی در کاخ گلستان انجام میگیرد و ضابطهها از این مطالعه احصاء و به موزههای دیگر اعلام میشود.»
به گفته او، این مطالعه و همکاری با آنها میگوید که چه تجهیزاتی باید در موزهها استقرار یابد. کارگر میگوید: «نیروهای سازمان آتشنشانی چند بار از موزه بازدید کردهاند.» او درباره چرایی تعطیلی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی هم میگوید: «طبق یک مصوبه اعلام کردند که تمام دانشگاههای وابسته به سازمانها و وزارتخانهها مستقیم زیر نظر وزارت علوم بروند.»
نیم نگاه
در اطراف آتش نشانی حسن آباد در تهران موزه های زیادی وجود دارد . این ایستگاه باید بداند در زمان حوادثی مثل سیل، آتش سوزی یا زلزله برای هر کدام از موزه ها چه موادی را استفاده کند . زمانی که مانوری انجام می دهد، باید بداند چه نقاطی از موزه را در اولویت نجات قرار بدهد

واکسیناسیون در دنیا براساس رتبهبندی گروههای سنی اجرا میشود
فریبا خان احمدی
خبرنگار
بنا به گزارش نیویورک تایمز در تاریخ 16 مه 2021 (27 اردیبهشت) از دوم دسامبر (12 آذر 99 ) تا به این تاریخ بیش از 1.48 میلیارد دوز واکسن در سراسر جهان تجویز شده است، یعنی 19 دوز برای هر 100 نفر. در حال حاضر بین برنامههای واکسیناسیون در کشورهای مختلف فاصله فاحشی وجود دارد که هنوز برخی از آنها حتی تزریق یک دوز را هم گزارش نکردهاند. دادههای جمعآوری شده در دانشگاه آکسفورد نشان میدهد در حالی که دوزهای واکسن در سطح جهانی نسبتاً کم است بیشتر کشورها اقدامات اولیه واکسیناسیونشان را روی گروههای اولویتدار مانند افراد آسیب پذیر بالینی از جمله افراد در سنین 60تا 70 و بالاتر و کارکنان خط مقدم درمان مانند پزشکان و پرستاران متمرکز کردهاند. با وجود این اختلاف چشمگیری بین قارهها در زمینه اجرای واکسیناسیون وجود دارد. آفریقا کمترین میزان واکسیناسیون را در بین سایر قارهها دارد و برخی از کشورها هنوز اقدام به واکسیناسیون گسترده نکردهاند.کشورهای در حال توسعه به سبد تقسیم واکسن کوواکس پیوستهاند که هدف آن تأمین دو میلیارد دوز واکسن در پایان سال است. از طرفی 84 درصد از دوزهای مصرفی واکسن در جهان در کشورهای با درآمد بالا و متوسط روبه بالا بوده و فقط 3دهم درصد از دوزهای واکسن در کشورهای کم درآمد تزریق شده است. در ایران نیز تاکنون 5 میلیون و 647 هزار و 800 دوز واکسن از چهار کشور وهمچنین سبد کوواکس وارد شده است با این حال چشم امید مسئولان به واکسنهای تولید داخل است تا روند واکسیناسیون روی ریل سرعت قرار بگیرد. با دکتر حسن رودگری عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات ژنومیک دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مدیر پژوهشهای کرونا در سازمان نظام پزشکی درباره چگونگی دسترسی کشورها به واکسن کرونا گفتوگو کردهایم که میخوانید:
برنامهریزی واکسیناسیون علیه کرونا در کشورهای دارای میزان دوز بالای تزریق واکسن چگونه است؟ این کشورها متناسب با جمعیتشان چند درصد جمعیت را پوشش دادهاند؟
اولین کشوری که واکسیناسیون کرونا را در سطح ملی ولی به شکل پراکنده آغاز کرد انگلستان بود البته واکسنهای تزریقی در این کشور در مرحله فاز سوم تحقیق بودند و هنوز مجوز نگرفته بودند. کشور امارات هم از واکسن در مرحله فاز تحقیقی شروع کرد ولی بهطور رسمی انگلیس اولین کشوری بود که واکسیناسیون را با واکسنی که مجوز رسمی داشته باشد در دسامبر سال گذشته (هفتههای نخست آذر ماه) آغاز کرد. بعد از انگلستان کشور امریکا و رژیم اسرائیل به برنامه واکسیناسیون عمومی پیوستند. در حال حاضر کانادا و آلمان بسیار عقبتر از این میزان تزریق هستند. در واقع کشورهایی که تولید کننده واکسناند دست بالا دارند البته برخی کشورها مانند جزایر سیشل در آفریقا بهدلیل جمعیت کوچک شان، قابلیت پوشش واکسیناسیون در زمان کوتاه را دارند که 63 درصد جمعیتش را واکسینه کرده است. در مغولستان یا بحرین نیزبه دلیل جمعیت پایین توانستهاند حجم بالایی از جمعیتشان را پوشش دهند. آنچه در محاسبات میگنجد این است که اکثریت کشورها وضعیت سوشیالاکونومی متفاوتی دارند و بهطور کلی در کل جهان هنوز درصد پوشش واکسیناسیون بسیار پایین است و اگر بههمین روال پیش برود ممکن است واکسیناسیون سالها طول بکشد. هر اندازه مدت زمان واکسیناسیون طول بکشد و به ویروس فرصت داده شود ، احتمال برخورد با سوش جدیدتر ممکن است ایجاد شود حتی واکسن زدهها نیز ممکن است دچار مشکل شوند. برای همین هم سازمان بهداشت جهانی سبدی ایجاد و از کشورهای تولید کننده واکسن درخواست کرده در این سبد مشارکت کنند اما درصد مشارکت رضایت بخش نیست و همکاری کشورهایی مثل انگلستان ضعیف است بویژه از وقتی بحث احتمال تزریق دوز سوم واکسنها هم مطرح شده ترجیح میدهند ذخایر خود را اول تأمین کنند در حدی که اغلب کشورهای اروپایی هم در تأمین واکسن دچار مشکلاند چون تولید کننده نیستند یا حجم تولیداتشان مکفی نیست.
تفاوت فناوری ساخت واکسنهای کرونا میتواند ملاک ایمنی باشد به هرحال چالش اصلی تزریق هر چه بیشتر واکسن به مردم است اما تفاوتهای انکارناپذیری بین واکسنها وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت؟
بهترین و سریعترین تکنولوژی ساخت واکسن استفاده از پلتفرم «امآرانای»است که فایزر و مدرنا نیز از این تکنولوژی واکسن را داخل شیشه آزمایشگاهی و در دوز انبوه تولید میکنند. در این روش mRNA خود ویروس که در آزمایشگاه برای پیشگیری از فعال شدن مجدد دستکاری شده و داخل یک جدار لیپیدی قرار گرفته، به بدن تزریق میشود. این روش در نهایت واکنش بدن و تولید آنتی بادی علیه ویروس را بهدنبال دارد. بعد از آن تکنولوژی واکسن آسترازنکا است که برای ساخت آن از حمال ژنتیکی استفاده شده و تکنولوژی اسپوتنیک هم ویروسهای کشته شدهاند. مراحل تولید واکسنها واقعاً زمانبر است، این باعث شده عدم هارمونی یا یک عدم بالانسی در پوشش واکسیناسیون در جهان ایجاد شود برای همین برخی کشورها 60 درصد جمعیتشان را پوشش دادهاند و برخی کشورها هنوز به یک درصد هم نرسیدهاند یا حتی یک دهم درصد هم نرسیدهاند. امریکا در رأس کشورها از لحاظ تعداد دوز تزریق واکسن کرونا قرار دارد. امریکا 280 میلیون دوز واکسن تزریق کرده و به یک رکورد جهانی تا چهار و نیم میلیون دوز در روز هم رسیده است. دومین کشور از نظر تعداد دوز تزریقی واکسن هند است که 182 میلیون دوز واکسن تزریق کرده، انگلستان 60 میلیون دوز زده است اما بالاترین پوشش واکسیناسیون به نسبت جمعیت در کشور سیشل اتفاق افتاده است سیشل 90 هزار جمعیت دارد. در کشوری هم که بالای 60 درصد جمعیتش حداقل یک دوز واکسن را دریافت کردهاند به نسبت زمان پیک از نظر تعداد ابتلا تا 99 درصد کاهش داشته است. این کشور با پوشش 60 درصدی واکسیناسیون با فایزر همهگیری را کنترل کرده است. انگلستان با 70 و اندی میلیون جمعیت 60 میلیون دوز واکسن زده و 32 درصد جمعیت را با دو دوز پوشش داده است. انگلیس فاصله بین دوزها را دوازده هفته کرده تا نتیجه بهتری بگیرد البته درصد واکسیناسیون تک دوزیها در آن بیشتر است. برزیل 50 میلیون دوز واکسن زده است که به نسبت جمعیتش بالا نیست. آلمان 40 میلیون دوز واکسن تزریق کرده که نزدیک به نصف جمعیتش است. از بین کشورهای جهان که توانستهاند با واکسیناسیون آمار ابتلا و مرگ و میر را کاهش دهند انگلیس ، امریکا و سرزمینهای اشغالی هستند. برای مثال در انگلیس در ژانویه بهدلیل پیک ناشی از سوش انگلیسی نزدیک به 70 هزار ابتلا و نزدیک به دو هزار مرگ و میر روزانه داشت که در مقعطی این آمار را به صفر رسانده و تقریباً به سطح کنترل رسیده است بهطوری که ابتلای 96 درصد به نسبت زمان پیک کاهش پیدا کرده. در کنار این موفقیتها نباید فراموش کرد انگلستان بعد از دوز اول تزریق واکسن از قرنطینه بسیار سنگینی هم استفاده کرد تا ایمنی ایجاد شود برای همین با کنترل اپیدمی مدارس بازگشایی شده و فروشگاهها را بعد از ژانویه باز کردند و کمکم به زندگی برمی گردند البته بازگشاییها بتدریج انجام میشود.
یکی از راهکارهای کشورهای در حال توسعه برای واکسیناسیون عمومی، استفاده از سبد کوواکس است. سازمان بهداشت جهانی چه نقشی در کاهش نابرابری در تأمین واکسن از سوی کشورها دارد؟دسترسی کشورهای در حال توسعه به واکسن چه موقع و چگونه عملی میشود؟
سازمان بهداشت جهانی میگوید اگر اجازه دهید ویروس در بدنهای بیشتری بگردد، فرصت جهشهای بیشتر و انواع جدیدتر ویروس بروز میکند برای همین باید واکسیناسیون همزمان با جهشهای ویروس انجام شود البته واکسن در مقابل اکثر سوشها بیاثر نیست و موفق بوده است. سازمان بهداشت فشار میآورد به سبد خودش که واکسنهای ضعیف تری اضافه کند تا بتواند حداقل از این واکسنها استفاده کنند. همه واکسنها به درجاتی ایمنی میدهند سینوفارم را هم اخیراً سازمان بهداشت جهانی در سبدش قرار داد چرا که کشورهای جهان سوم هیچ امیدی جز سبد سازمان جهانی بهداشت ندارند البته بهنظر میرسد کشورهای تولید کننده واکسن که هنوز ترددهایشان را محدود نگه داشتهاند، تابستان درهایشان را به روی توریستها باز کنند و تا حدودی همکاری کنند و شاید واکسن بیشتری را در اختیار سازمان بهداشت قرار دهند.
این نگرانی وجود دارد که واکسن کرونا دیرتر به کشورهای کمتر توسعه یافته و متوسط برسد. آیا کشورهای ثروتمند واکسن را احتکار میکنند. بهطور کلی ملاک دسترسی به واکسن کرونا در دنیا چیست؟
ثروتمند بودن کشورها در واکسیناسیون خیلی مؤثر است. در رأس هرم نیز کشورهای ثروتمند یا با جمعیت کوچک قرار دارند بقیه کشورها سطح پوشش دهیشان پایین است چون تولید کننده نیستند مثلاً فرانسه تولید کننده واکسن نیست و از واکسن فایزر ، مدرنا و آسترازنکا استفاده میکند. ثروتمند بودن مؤلفه مؤثر است ولی مسأله اصلی این است که بنا به اعلام سازمان بهداشت جهانی؛ کشورهایی که به تأمین واکسن تعهد دادهاند به تعهداتشان عمل نمیکنند چون میخواهند ذخایر خودشان را حفظ کنند مثل انگلستان که به تعهداتش به اروپا در مورد آسترازنکا عمل نکرد. بخشی از این معضلات آسترازنکا همین است که گفتند لخته میدهد و در این باره موضع گرفتند چون انگلیس به تعهداتش عمل نکرد هیچ کشوری نیست بگوید من به کشوری واکسن نمیدهم بلکه میگویند اگر واکسن داشته باشیم میدهیم، اینکه ما نمیتوانیم واکسن تهیه کنیم چون کار سختی است علتش شاید تحریم نباشد. یکی از دلایلی که اسپوتنیک سری در میان سرها پیدا کرد این بود که روسیه توانست واکسن به کشورها برساند و به تعهداتش عمل کرد همین باعث شد به شیوع استفاده از اسپوتنیک کمک شود در حالی که آسترازنکا دیر عمل کرد حتی آلمان منتظر نظر نهاد نظارتی اتحادیه اروپا برای تهیه اسپوتنیک است تا با اسپوتنیک بخشی از کار را پیش ببرد. تعهدات از این جهت مخدوش و ابزار مشکل است چون کشورهای ثروتمند و تولید کننده ذخیرهسازی میکنند و به تعهداتشان عمل نکردهاند. تأمین واکسن بازار سختی دارد بعضی وقتها واکسنهای موجود همینهایی است که میخریم یا اینکه باید منتظر سبد کوواکس باشیم مثل آسترازنکا که تحویل ایران دادند.
برنامهها و روشهای اجرای واکسیناسیون در این کشورها به چه شکل انجام میشود؟ گاهی این شایعهها مطرح میشود که در اولویت قرار دادن واکسیناسیون سالمندان نوعی تکمیل کارآزماییهای بالینی واکسن هاست.
تئوری دستورالعمل برنامه واکسیناسیون آنچه در کشور ما اجرا میشود شبیه همانی است که در دنیا اتفاق میافتد. شایعهها به این دلیل است که مردم بههر دلیل نمیخواهند گوش کنند اما اینکه در جاهایی چنین رتبهبندی داریم، بله هست. همه کشورها به همین شکل شروع کردند اول بالای 80 سال و افرادی که در معرض خطر بیشتری از آسیب دیدن از ویروس کرونا هستند، بیماری زمینهای خاصی دارند یا سنشان بالاتر است، کسانی که بیشتر کشته میدهند یا بیماری در آنها شدیدتر است، اول آنها را واکسینه میکنند. در همه کشورها واکسیناسیون را از افراد مسن شروع کردند همچنین کادر درمان در معرض ابتلای بیشترند. کشور انگلیس افراد بالای50 سال را تمام کرده و فاز بعدی را روی 40 سالهها شروع کرده اینکه آیا در کشور ما روی تئوری سند ملی داشتیم ولی در عمل هم این گونه بود باید آمار دهند. هر چند که کشورهای دیگر خارج از نوبت واکسن نزدهاند چون خیلی منظماند برای مثال پلیس انگلیس گفته جزو مشاغل حساس است ،اولویت دهند اما ندادند ولی با دقت اجرا کردند. کشورهایی که سیستم ارجاع و پزشک خانواده دارند موفقتر بودند. اینها مراکزی را اعلام میکنند که تحت پوشش سیستم بهداشتیشان است. در انگلیس بعضی هتلها را رزرو کردند تا مردم بتوانند فاصله اجتماعی را رعایت کنند و از هر گونه صف جلوگیری شود. روال کار این گونه است که دو هفته قبل نامه دریافت میکنند در فلان روز به ساعت مثلاً دو و بیست و هفت دقیقه در فلان مرکز حاضر شوید. هیچ صفی نمیبینید، از راه برسید پذیرش میشوید و بر اساس کد در سامانه ملی ثبت میشود. آنجا اطلاعات را از مراکز ارجاع میگیرند، نقص اطلاعات ندارند. پزشک هر مرکزی که مسئولش است به کمیته واکسیناسیون لیست افراد را بر اساس اولویت میدهد و بر اساس اولویتبندی افراد را با نامه در ساعت مشخص فراخوان میکنند. بعد از فراخوان دوم کارت زرد میدهند. هیچ واکسن خواری در این سیستم دیده نمیشود.
مکانیسم اطلاعرسانی به مردم درکشورهای پر جمعیت مثل هند که آمار مرگ ومیر بیماران کرونایی بالاست به چه شکل است؟
بزرگترین مشکل هند جمعیتش است. سیستمهای تعریف شده بهداشتی، سیاسی و اقتصادی هند یکی از پیشرفتهترین کشورها است اما جمعیت بسیارعظیم آن کاری کرده که پاسخگو نیست. هند به رغم بدنه و استخوانبندی قوی خدماتش سخت است و با تمام تلاش و جمعیت کلانش تازه به 10درصد پوشش جمعیت از نظر واکسیناسیون رسیده و در زمینه رعایت پروتکلها وضعیتش بهتر از ما نیست. واکسن اگر همراه با رعایت پروتکل نباشد نه اینکه بیاثر باشد مثل آبکش است که سوراخهایی ایجاد کنید. چون دو هفته طول میکشد ایمنی تعریف شود اینکه اطمینان کاذب پیدا میکنید درحالیکه واکسن زدهها میتوانند در مقطعی خطرناکتر باشند نتیجتاً هند از این نظر مشکل دارد پوشش جمعیتی واقعاً کار سختی است با این حساب که 10 درصد پوشش داده است در حالی که ما 16 برابر جمعیتمان از هند کوچک است ولی میزان پوشش دهیمان بسیار کمتر است. در هند بهدلیل جمعیت بالا و گسترش کووید19 و گردش ویروس در بدنهای بیشتر سوش هندی هم بهوجود آمد البته هنوز روی آن بحث است اینکه چقدر واکسنها از این سوش فرار میکنند و بیماری شدت دارد اطلاعات قوی نیست .هند نتوانسته دیتاهای خوبی انجام دهد بیشترین دیتاها از موارد هندی خارج از هند گزارش میشود.
بیشتر این کشورها از چه واکسنهایی استفاده کرده اند؟
میزان عدد دوز واکسن که استفاده شده با پوشش درصدی جمعیت فرق دارد. بیشترین عدد دوز استفاده شده به ترتیب در امریکا، هند ، انگلستان، برزیل، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کانادا، شیلی، سرزمینهای اشغالی و مجارستان است. از نظر درصد پوشش جمعیت اسرائیل بیشترین پوشش و بعد انگلیس و مغولستان و بحرین بوده است. بیشترین نوع واکسن مصرفی در جهان هم آسترازنکا بوده که عددش با فایزر نزدیک هم است.
آغاز واکسیناسیون و رفتار بهداشتی جامعه دو مؤلفه تأثیرگذار در کنترل کرونا است با توجه به میزان محدود واکسن ها، کشورهای درگیر با کرونا در شرایط فعلی چگونه عمل میکنند؟
این کشورها چارهای جز رعایت قرنطنیه و پروتکلهای بهداشتی ندارند البته خیلی موفق نیستند. کشورها آمار بالایی از ابتلا و مرگ و میر میدهند. امریکای جنوبی و هند آمار بالایی دارند چیزی که هست جهان، نهایتاً چارهای جز واکسیناسیون برای رها شدن از این معضل ندارد. در مورد ایران بعید میدانم زودتر از خرداد نتیجهای از واکسنهای تولید داخل را داشته باشیم تا تولید داخلی به حد انبوه نرسد چشم داشتن به تهیه واکسن از خارج که روندش کند است، نتیجه زودهنگامی در پی نخواهد داشت نه فقط ما حتی در اروپا هم درگیر این مسأله هستند. نتیجتاً منتظریم اگر قرار باشد به خارج از کشور چشم داشته باشیم با همین رشد جلو میرویم که خیلی دلچسب نیست ولی امید است واکسن تولید داخل به کمک بیاید. وقتی آلمان از انگلیس شاکی است که نتوانسته به تعهدش عمل کند تا زمانی که ما هم چشم به خارج بدوزیم طبیعتاً روشن است عمل به تعهدات اتفاق نمیافتد.
خبرنگار
بنا به گزارش نیویورک تایمز در تاریخ 16 مه 2021 (27 اردیبهشت) از دوم دسامبر (12 آذر 99 ) تا به این تاریخ بیش از 1.48 میلیارد دوز واکسن در سراسر جهان تجویز شده است، یعنی 19 دوز برای هر 100 نفر. در حال حاضر بین برنامههای واکسیناسیون در کشورهای مختلف فاصله فاحشی وجود دارد که هنوز برخی از آنها حتی تزریق یک دوز را هم گزارش نکردهاند. دادههای جمعآوری شده در دانشگاه آکسفورد نشان میدهد در حالی که دوزهای واکسن در سطح جهانی نسبتاً کم است بیشتر کشورها اقدامات اولیه واکسیناسیونشان را روی گروههای اولویتدار مانند افراد آسیب پذیر بالینی از جمله افراد در سنین 60تا 70 و بالاتر و کارکنان خط مقدم درمان مانند پزشکان و پرستاران متمرکز کردهاند. با وجود این اختلاف چشمگیری بین قارهها در زمینه اجرای واکسیناسیون وجود دارد. آفریقا کمترین میزان واکسیناسیون را در بین سایر قارهها دارد و برخی از کشورها هنوز اقدام به واکسیناسیون گسترده نکردهاند.کشورهای در حال توسعه به سبد تقسیم واکسن کوواکس پیوستهاند که هدف آن تأمین دو میلیارد دوز واکسن در پایان سال است. از طرفی 84 درصد از دوزهای مصرفی واکسن در جهان در کشورهای با درآمد بالا و متوسط روبه بالا بوده و فقط 3دهم درصد از دوزهای واکسن در کشورهای کم درآمد تزریق شده است. در ایران نیز تاکنون 5 میلیون و 647 هزار و 800 دوز واکسن از چهار کشور وهمچنین سبد کوواکس وارد شده است با این حال چشم امید مسئولان به واکسنهای تولید داخل است تا روند واکسیناسیون روی ریل سرعت قرار بگیرد. با دکتر حسن رودگری عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات ژنومیک دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مدیر پژوهشهای کرونا در سازمان نظام پزشکی درباره چگونگی دسترسی کشورها به واکسن کرونا گفتوگو کردهایم که میخوانید:
برنامهریزی واکسیناسیون علیه کرونا در کشورهای دارای میزان دوز بالای تزریق واکسن چگونه است؟ این کشورها متناسب با جمعیتشان چند درصد جمعیت را پوشش دادهاند؟
اولین کشوری که واکسیناسیون کرونا را در سطح ملی ولی به شکل پراکنده آغاز کرد انگلستان بود البته واکسنهای تزریقی در این کشور در مرحله فاز سوم تحقیق بودند و هنوز مجوز نگرفته بودند. کشور امارات هم از واکسن در مرحله فاز تحقیقی شروع کرد ولی بهطور رسمی انگلیس اولین کشوری بود که واکسیناسیون را با واکسنی که مجوز رسمی داشته باشد در دسامبر سال گذشته (هفتههای نخست آذر ماه) آغاز کرد. بعد از انگلستان کشور امریکا و رژیم اسرائیل به برنامه واکسیناسیون عمومی پیوستند. در حال حاضر کانادا و آلمان بسیار عقبتر از این میزان تزریق هستند. در واقع کشورهایی که تولید کننده واکسناند دست بالا دارند البته برخی کشورها مانند جزایر سیشل در آفریقا بهدلیل جمعیت کوچک شان، قابلیت پوشش واکسیناسیون در زمان کوتاه را دارند که 63 درصد جمعیتش را واکسینه کرده است. در مغولستان یا بحرین نیزبه دلیل جمعیت پایین توانستهاند حجم بالایی از جمعیتشان را پوشش دهند. آنچه در محاسبات میگنجد این است که اکثریت کشورها وضعیت سوشیالاکونومی متفاوتی دارند و بهطور کلی در کل جهان هنوز درصد پوشش واکسیناسیون بسیار پایین است و اگر بههمین روال پیش برود ممکن است واکسیناسیون سالها طول بکشد. هر اندازه مدت زمان واکسیناسیون طول بکشد و به ویروس فرصت داده شود ، احتمال برخورد با سوش جدیدتر ممکن است ایجاد شود حتی واکسن زدهها نیز ممکن است دچار مشکل شوند. برای همین هم سازمان بهداشت جهانی سبدی ایجاد و از کشورهای تولید کننده واکسن درخواست کرده در این سبد مشارکت کنند اما درصد مشارکت رضایت بخش نیست و همکاری کشورهایی مثل انگلستان ضعیف است بویژه از وقتی بحث احتمال تزریق دوز سوم واکسنها هم مطرح شده ترجیح میدهند ذخایر خود را اول تأمین کنند در حدی که اغلب کشورهای اروپایی هم در تأمین واکسن دچار مشکلاند چون تولید کننده نیستند یا حجم تولیداتشان مکفی نیست.
تفاوت فناوری ساخت واکسنهای کرونا میتواند ملاک ایمنی باشد به هرحال چالش اصلی تزریق هر چه بیشتر واکسن به مردم است اما تفاوتهای انکارناپذیری بین واکسنها وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت؟
بهترین و سریعترین تکنولوژی ساخت واکسن استفاده از پلتفرم «امآرانای»است که فایزر و مدرنا نیز از این تکنولوژی واکسن را داخل شیشه آزمایشگاهی و در دوز انبوه تولید میکنند. در این روش mRNA خود ویروس که در آزمایشگاه برای پیشگیری از فعال شدن مجدد دستکاری شده و داخل یک جدار لیپیدی قرار گرفته، به بدن تزریق میشود. این روش در نهایت واکنش بدن و تولید آنتی بادی علیه ویروس را بهدنبال دارد. بعد از آن تکنولوژی واکسن آسترازنکا است که برای ساخت آن از حمال ژنتیکی استفاده شده و تکنولوژی اسپوتنیک هم ویروسهای کشته شدهاند. مراحل تولید واکسنها واقعاً زمانبر است، این باعث شده عدم هارمونی یا یک عدم بالانسی در پوشش واکسیناسیون در جهان ایجاد شود برای همین برخی کشورها 60 درصد جمعیتشان را پوشش دادهاند و برخی کشورها هنوز به یک درصد هم نرسیدهاند یا حتی یک دهم درصد هم نرسیدهاند. امریکا در رأس کشورها از لحاظ تعداد دوز تزریق واکسن کرونا قرار دارد. امریکا 280 میلیون دوز واکسن تزریق کرده و به یک رکورد جهانی تا چهار و نیم میلیون دوز در روز هم رسیده است. دومین کشور از نظر تعداد دوز تزریقی واکسن هند است که 182 میلیون دوز واکسن تزریق کرده، انگلستان 60 میلیون دوز زده است اما بالاترین پوشش واکسیناسیون به نسبت جمعیت در کشور سیشل اتفاق افتاده است سیشل 90 هزار جمعیت دارد. در کشوری هم که بالای 60 درصد جمعیتش حداقل یک دوز واکسن را دریافت کردهاند به نسبت زمان پیک از نظر تعداد ابتلا تا 99 درصد کاهش داشته است. این کشور با پوشش 60 درصدی واکسیناسیون با فایزر همهگیری را کنترل کرده است. انگلستان با 70 و اندی میلیون جمعیت 60 میلیون دوز واکسن زده و 32 درصد جمعیت را با دو دوز پوشش داده است. انگلیس فاصله بین دوزها را دوازده هفته کرده تا نتیجه بهتری بگیرد البته درصد واکسیناسیون تک دوزیها در آن بیشتر است. برزیل 50 میلیون دوز واکسن زده است که به نسبت جمعیتش بالا نیست. آلمان 40 میلیون دوز واکسن تزریق کرده که نزدیک به نصف جمعیتش است. از بین کشورهای جهان که توانستهاند با واکسیناسیون آمار ابتلا و مرگ و میر را کاهش دهند انگلیس ، امریکا و سرزمینهای اشغالی هستند. برای مثال در انگلیس در ژانویه بهدلیل پیک ناشی از سوش انگلیسی نزدیک به 70 هزار ابتلا و نزدیک به دو هزار مرگ و میر روزانه داشت که در مقعطی این آمار را به صفر رسانده و تقریباً به سطح کنترل رسیده است بهطوری که ابتلای 96 درصد به نسبت زمان پیک کاهش پیدا کرده. در کنار این موفقیتها نباید فراموش کرد انگلستان بعد از دوز اول تزریق واکسن از قرنطینه بسیار سنگینی هم استفاده کرد تا ایمنی ایجاد شود برای همین با کنترل اپیدمی مدارس بازگشایی شده و فروشگاهها را بعد از ژانویه باز کردند و کمکم به زندگی برمی گردند البته بازگشاییها بتدریج انجام میشود.
یکی از راهکارهای کشورهای در حال توسعه برای واکسیناسیون عمومی، استفاده از سبد کوواکس است. سازمان بهداشت جهانی چه نقشی در کاهش نابرابری در تأمین واکسن از سوی کشورها دارد؟دسترسی کشورهای در حال توسعه به واکسن چه موقع و چگونه عملی میشود؟
سازمان بهداشت جهانی میگوید اگر اجازه دهید ویروس در بدنهای بیشتری بگردد، فرصت جهشهای بیشتر و انواع جدیدتر ویروس بروز میکند برای همین باید واکسیناسیون همزمان با جهشهای ویروس انجام شود البته واکسن در مقابل اکثر سوشها بیاثر نیست و موفق بوده است. سازمان بهداشت فشار میآورد به سبد خودش که واکسنهای ضعیف تری اضافه کند تا بتواند حداقل از این واکسنها استفاده کنند. همه واکسنها به درجاتی ایمنی میدهند سینوفارم را هم اخیراً سازمان بهداشت جهانی در سبدش قرار داد چرا که کشورهای جهان سوم هیچ امیدی جز سبد سازمان جهانی بهداشت ندارند البته بهنظر میرسد کشورهای تولید کننده واکسن که هنوز ترددهایشان را محدود نگه داشتهاند، تابستان درهایشان را به روی توریستها باز کنند و تا حدودی همکاری کنند و شاید واکسن بیشتری را در اختیار سازمان بهداشت قرار دهند.
این نگرانی وجود دارد که واکسن کرونا دیرتر به کشورهای کمتر توسعه یافته و متوسط برسد. آیا کشورهای ثروتمند واکسن را احتکار میکنند. بهطور کلی ملاک دسترسی به واکسن کرونا در دنیا چیست؟
ثروتمند بودن کشورها در واکسیناسیون خیلی مؤثر است. در رأس هرم نیز کشورهای ثروتمند یا با جمعیت کوچک قرار دارند بقیه کشورها سطح پوشش دهیشان پایین است چون تولید کننده نیستند مثلاً فرانسه تولید کننده واکسن نیست و از واکسن فایزر ، مدرنا و آسترازنکا استفاده میکند. ثروتمند بودن مؤلفه مؤثر است ولی مسأله اصلی این است که بنا به اعلام سازمان بهداشت جهانی؛ کشورهایی که به تأمین واکسن تعهد دادهاند به تعهداتشان عمل نمیکنند چون میخواهند ذخایر خودشان را حفظ کنند مثل انگلستان که به تعهداتش به اروپا در مورد آسترازنکا عمل نکرد. بخشی از این معضلات آسترازنکا همین است که گفتند لخته میدهد و در این باره موضع گرفتند چون انگلیس به تعهداتش عمل نکرد هیچ کشوری نیست بگوید من به کشوری واکسن نمیدهم بلکه میگویند اگر واکسن داشته باشیم میدهیم، اینکه ما نمیتوانیم واکسن تهیه کنیم چون کار سختی است علتش شاید تحریم نباشد. یکی از دلایلی که اسپوتنیک سری در میان سرها پیدا کرد این بود که روسیه توانست واکسن به کشورها برساند و به تعهداتش عمل کرد همین باعث شد به شیوع استفاده از اسپوتنیک کمک شود در حالی که آسترازنکا دیر عمل کرد حتی آلمان منتظر نظر نهاد نظارتی اتحادیه اروپا برای تهیه اسپوتنیک است تا با اسپوتنیک بخشی از کار را پیش ببرد. تعهدات از این جهت مخدوش و ابزار مشکل است چون کشورهای ثروتمند و تولید کننده ذخیرهسازی میکنند و به تعهداتشان عمل نکردهاند. تأمین واکسن بازار سختی دارد بعضی وقتها واکسنهای موجود همینهایی است که میخریم یا اینکه باید منتظر سبد کوواکس باشیم مثل آسترازنکا که تحویل ایران دادند.
برنامهها و روشهای اجرای واکسیناسیون در این کشورها به چه شکل انجام میشود؟ گاهی این شایعهها مطرح میشود که در اولویت قرار دادن واکسیناسیون سالمندان نوعی تکمیل کارآزماییهای بالینی واکسن هاست.
تئوری دستورالعمل برنامه واکسیناسیون آنچه در کشور ما اجرا میشود شبیه همانی است که در دنیا اتفاق میافتد. شایعهها به این دلیل است که مردم بههر دلیل نمیخواهند گوش کنند اما اینکه در جاهایی چنین رتبهبندی داریم، بله هست. همه کشورها به همین شکل شروع کردند اول بالای 80 سال و افرادی که در معرض خطر بیشتری از آسیب دیدن از ویروس کرونا هستند، بیماری زمینهای خاصی دارند یا سنشان بالاتر است، کسانی که بیشتر کشته میدهند یا بیماری در آنها شدیدتر است، اول آنها را واکسینه میکنند. در همه کشورها واکسیناسیون را از افراد مسن شروع کردند همچنین کادر درمان در معرض ابتلای بیشترند. کشور انگلیس افراد بالای50 سال را تمام کرده و فاز بعدی را روی 40 سالهها شروع کرده اینکه آیا در کشور ما روی تئوری سند ملی داشتیم ولی در عمل هم این گونه بود باید آمار دهند. هر چند که کشورهای دیگر خارج از نوبت واکسن نزدهاند چون خیلی منظماند برای مثال پلیس انگلیس گفته جزو مشاغل حساس است ،اولویت دهند اما ندادند ولی با دقت اجرا کردند. کشورهایی که سیستم ارجاع و پزشک خانواده دارند موفقتر بودند. اینها مراکزی را اعلام میکنند که تحت پوشش سیستم بهداشتیشان است. در انگلیس بعضی هتلها را رزرو کردند تا مردم بتوانند فاصله اجتماعی را رعایت کنند و از هر گونه صف جلوگیری شود. روال کار این گونه است که دو هفته قبل نامه دریافت میکنند در فلان روز به ساعت مثلاً دو و بیست و هفت دقیقه در فلان مرکز حاضر شوید. هیچ صفی نمیبینید، از راه برسید پذیرش میشوید و بر اساس کد در سامانه ملی ثبت میشود. آنجا اطلاعات را از مراکز ارجاع میگیرند، نقص اطلاعات ندارند. پزشک هر مرکزی که مسئولش است به کمیته واکسیناسیون لیست افراد را بر اساس اولویت میدهد و بر اساس اولویتبندی افراد را با نامه در ساعت مشخص فراخوان میکنند. بعد از فراخوان دوم کارت زرد میدهند. هیچ واکسن خواری در این سیستم دیده نمیشود.
مکانیسم اطلاعرسانی به مردم درکشورهای پر جمعیت مثل هند که آمار مرگ ومیر بیماران کرونایی بالاست به چه شکل است؟
بزرگترین مشکل هند جمعیتش است. سیستمهای تعریف شده بهداشتی، سیاسی و اقتصادی هند یکی از پیشرفتهترین کشورها است اما جمعیت بسیارعظیم آن کاری کرده که پاسخگو نیست. هند به رغم بدنه و استخوانبندی قوی خدماتش سخت است و با تمام تلاش و جمعیت کلانش تازه به 10درصد پوشش جمعیت از نظر واکسیناسیون رسیده و در زمینه رعایت پروتکلها وضعیتش بهتر از ما نیست. واکسن اگر همراه با رعایت پروتکل نباشد نه اینکه بیاثر باشد مثل آبکش است که سوراخهایی ایجاد کنید. چون دو هفته طول میکشد ایمنی تعریف شود اینکه اطمینان کاذب پیدا میکنید درحالیکه واکسن زدهها میتوانند در مقطعی خطرناکتر باشند نتیجتاً هند از این نظر مشکل دارد پوشش جمعیتی واقعاً کار سختی است با این حساب که 10 درصد پوشش داده است در حالی که ما 16 برابر جمعیتمان از هند کوچک است ولی میزان پوشش دهیمان بسیار کمتر است. در هند بهدلیل جمعیت بالا و گسترش کووید19 و گردش ویروس در بدنهای بیشتر سوش هندی هم بهوجود آمد البته هنوز روی آن بحث است اینکه چقدر واکسنها از این سوش فرار میکنند و بیماری شدت دارد اطلاعات قوی نیست .هند نتوانسته دیتاهای خوبی انجام دهد بیشترین دیتاها از موارد هندی خارج از هند گزارش میشود.
بیشتر این کشورها از چه واکسنهایی استفاده کرده اند؟
میزان عدد دوز واکسن که استفاده شده با پوشش درصدی جمعیت فرق دارد. بیشترین عدد دوز استفاده شده به ترتیب در امریکا، هند ، انگلستان، برزیل، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کانادا، شیلی، سرزمینهای اشغالی و مجارستان است. از نظر درصد پوشش جمعیت اسرائیل بیشترین پوشش و بعد انگلیس و مغولستان و بحرین بوده است. بیشترین نوع واکسن مصرفی در جهان هم آسترازنکا بوده که عددش با فایزر نزدیک هم است.
آغاز واکسیناسیون و رفتار بهداشتی جامعه دو مؤلفه تأثیرگذار در کنترل کرونا است با توجه به میزان محدود واکسن ها، کشورهای درگیر با کرونا در شرایط فعلی چگونه عمل میکنند؟
این کشورها چارهای جز رعایت قرنطنیه و پروتکلهای بهداشتی ندارند البته خیلی موفق نیستند. کشورها آمار بالایی از ابتلا و مرگ و میر میدهند. امریکای جنوبی و هند آمار بالایی دارند چیزی که هست جهان، نهایتاً چارهای جز واکسیناسیون برای رها شدن از این معضل ندارد. در مورد ایران بعید میدانم زودتر از خرداد نتیجهای از واکسنهای تولید داخل را داشته باشیم تا تولید داخلی به حد انبوه نرسد چشم داشتن به تهیه واکسن از خارج که روندش کند است، نتیجه زودهنگامی در پی نخواهد داشت نه فقط ما حتی در اروپا هم درگیر این مسأله هستند. نتیجتاً منتظریم اگر قرار باشد به خارج از کشور چشم داشته باشیم با همین رشد جلو میرویم که خیلی دلچسب نیست ولی امید است واکسن تولید داخل به کمک بیاید. وقتی آلمان از انگلیس شاکی است که نتوانسته به تعهدش عمل کند تا زمانی که ما هم چشم به خارج بدوزیم طبیعتاً روشن است عمل به تعهدات اتفاق نمیافتد.

تیمهای ضعیف پول دادهاند ساختمان فوتسال نباید فروخته شود
حامد جیرودی
خبرنگار
فدراسیون فوتبال این روزها با مشکلات شدید مالی مختلفی دست و پنجه نرم میکند. موضوعی که باعث شد حتی سند ساختمان این فدراسیون و سه دانگ از ساختمان باشگاه پرسپولیس که بهنام فدراسیون بود، بهدلیل بدهی بهنام شرکت شستا زده شود. در این میان، خبر رسیده که فدراسیون قصد دارد با فروش دو ساختمان فوتسال بخشی از این مشکلات مالی را رفع کند. کمیته فوتسال ایران در زمان ریاست سیدرضا افتخاری دو واحد آپارتمان را در حوالی فدراسیون فوتبال خریداری کرد و با تشکیل سازمان لیگ فوتسال به این رشته توسعه داد. کمیته فوتسال ابتدا با سازمان لیگ در یکی از این واحدهای آپارتمانی کارش را شروع کرد و سپس با خریداری دیگر واحد همان طبقه، کمیته فوتسال از سازمان لیگ جدا شد. خرید این ساختمانها در آن زمان با پول باشگاههایی میسر شد که در دستهها و ردههای سنی مختلف فوتسال حضور داشتند. کمیته فوتسال از راههای مختلف از جمله تعیین حق عضویت، حق شرکت در مسابقات و سایر منابع درآمدی این دو ساختمان را به مجموعه فوتسال اضافه کرد اما حالا و پس از تصمیم هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال برای انحلال سازمان لیگ فوتسال و اضافه کردن این سازمان به کمیته مسابقات فدراسیون فوتبال، این فدراسیون تصمیم به فروش دو ساختمان فوتسال گرفته است. اتفاقی که با واکنش باشگاههای فوتسال مواجه شده و آنها به اینکه فدراسیون میخواهد ساختمانهای فوتسال را بفروشد، معترض شدهاند. وحید شمسایی کاپیتان اسبق تیم ملی فوتسال و آقای گل سابق فوتسال جهان در این خصوص چنین صحبتهایی را با خبرنگار «ایران» مطرح کرد: «این موضوعی است که فدراسیون باید درباره آن توضیح دهد ولی آن چیزی که میدانم این است که این ساختمانها با حاصل زحمات باشگاههای فوتسال تهیه شده و با پولی که تیمها بابت حق شرکت در مسابقات پرداخت میکردند، تهیه شده است. چندین و چند سال این اتفاق افتاد و این پول از باشگاهها گرفته و جمع شد و فوتسال صاحب ساختمان شد. بنابراین با اینکه فدراسیون فوتبال مالک آن است ولی متعلق به اهالی فوتسال است. قبلاً سازمان لیگ فوتسال که حالا زیر نظر سازمان لیگ فوتبال رفته، زیر مجموعه کمیته فوتسال بود ولی الان کمیته و سازمان لیگ فوتسال از هم جدا شدهاند. با این حال، میگویم که ای کاش این اتفاق نیفتد و ساختمانها را نفروشند.»
او درباره اینکه باشگاههای فوتسال معتقدند فدراسیون نمیتواند این ساختمانها را بفروشد، چنین نظر داد: «همان طور که گفتم این ساختمانها به لحاظ قانونی بهنام فدراسیون است و شاید آن روزی که باشگاههای فوتسال پول میدادند، باید طور دیگری عمل میشد و فدراسیون باید در این خصوص جوابگو باشد. به نظرم این اتفاق خیلی ناراحت کننده است. این پول، ذره ذره از تیمهای ضعیف فوتسال جمع شده و به اینجا رسیده و مستقل هم شده بود. البته میدانم فدراسیون برای فوتسال در کمپ تیمهای ملی جایی را دارد تجهیز میکند اما این کار را فدراسیون دارد انجام میدهد و آن پول را خود فوتسالیها جمع کرده بودند و نباید از دست برود.»
در حال حاضر مهرداد سراجی مدیرعامل سایپا و عضو هیأت رئیسه فدراسیون بهعنوان رئیس کمیته فوتسال انتخاب شده است. شمسایی در این باره هم صحبت کرد:«من باید باز هم به حرفهای قبلیام برگردم. الان کمیته فوتسال جدا شده و کارش رسیدگی به تیمهای ملی فوتسال در ردههای مختلف است و باید دید آقای سراجی در آینده برای تیمهای ملی چه قدم مثبتی بر میدارد. ایشان تازه آمده ولی با حضور در هیأت رئیسه قطعاً میتواند بهعنوان یک بازوی توانمند فوتسال عمل کند. الان حدود 6 ماه مانده تا جام جهانی و امیدوارم کارها درست پیش برود. میدانم که بهدنبال پاداشهایی هستند که 6- 7 سال است که به بازیکنان تیم ملی داده نشده است. من همیشه گفتهام که فوتسال از همه آدمها و اشخاص در این رشته بزرگتر است و باید قدم مثبتی برای رشد آن برداشته شود. ما سوم دنیا شدیم و امیدوارم باز هم اتفاق خوبی بیفتد.»
با این حال، اوضاع فوتبال و فوتسال و فدراسیون نگران کننده به نظر میرسد. شمسایی درباره شرایط آینده با حضور شهابالدین عزیزی خادم چنین واکنشی داشت:« دوستان که قبلاً 8، 9 سال در فدراسیون بودند ولی آقای عزیزی خادم 3 ماه است که آمده و امیدوارم مسیر درستی را پیش برود. شنیدم که آقای نوبخت معاون رئیس جمهوری مقداری پول دادهاند برای کمک به تیمهای ملی فوتبال و فوتسال و از این بابت خوشحال شدم که اگر پیش آقای نوبخت رفتند، فقط به عکس گرفتن منتهی نشد و توانستند کمکی هم بگیرند. الان باید حمایت کنیم و اگر نمیتوانیم هم سنگاندازی نکنیم. من نه پستی از عزیزی خادم و سراجی گرفتهام و نه چیز دیگر و فقط سربلندی کشورم برایم مهم است.»
شمسایی در فصل گذشته لیگ فوتسال هدایت گیتی پسند را بر عهده داشت و با این تیم اصفهانی به نایب قهرمانی لیگ رسید. جالب اینکه او در سال 1400 بعد از دو سال پا به توپ شد و برای این تیم بازی کرد. شمسایی در این باره گفت: «من بازی هایم را کردهام و گل هایم را هم زده ام. من یک تیم خوب برای گیتی پسند ساخته بودم ولی به خاطر کمبود بازیکن و اینکه تعدادی از شاگردانم به کرونا مبتلا شده بودند و تعدادی هم مصدوم بودند، مجبور شدم به زمین بروم و به تیمم کمک کنم. البته خودم هم کرونای سختی گرفته بودم که به لطف خدا سلامتیام را به دست آوردم.»
خبرنگار
فدراسیون فوتبال این روزها با مشکلات شدید مالی مختلفی دست و پنجه نرم میکند. موضوعی که باعث شد حتی سند ساختمان این فدراسیون و سه دانگ از ساختمان باشگاه پرسپولیس که بهنام فدراسیون بود، بهدلیل بدهی بهنام شرکت شستا زده شود. در این میان، خبر رسیده که فدراسیون قصد دارد با فروش دو ساختمان فوتسال بخشی از این مشکلات مالی را رفع کند. کمیته فوتسال ایران در زمان ریاست سیدرضا افتخاری دو واحد آپارتمان را در حوالی فدراسیون فوتبال خریداری کرد و با تشکیل سازمان لیگ فوتسال به این رشته توسعه داد. کمیته فوتسال ابتدا با سازمان لیگ در یکی از این واحدهای آپارتمانی کارش را شروع کرد و سپس با خریداری دیگر واحد همان طبقه، کمیته فوتسال از سازمان لیگ جدا شد. خرید این ساختمانها در آن زمان با پول باشگاههایی میسر شد که در دستهها و ردههای سنی مختلف فوتسال حضور داشتند. کمیته فوتسال از راههای مختلف از جمله تعیین حق عضویت، حق شرکت در مسابقات و سایر منابع درآمدی این دو ساختمان را به مجموعه فوتسال اضافه کرد اما حالا و پس از تصمیم هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال برای انحلال سازمان لیگ فوتسال و اضافه کردن این سازمان به کمیته مسابقات فدراسیون فوتبال، این فدراسیون تصمیم به فروش دو ساختمان فوتسال گرفته است. اتفاقی که با واکنش باشگاههای فوتسال مواجه شده و آنها به اینکه فدراسیون میخواهد ساختمانهای فوتسال را بفروشد، معترض شدهاند. وحید شمسایی کاپیتان اسبق تیم ملی فوتسال و آقای گل سابق فوتسال جهان در این خصوص چنین صحبتهایی را با خبرنگار «ایران» مطرح کرد: «این موضوعی است که فدراسیون باید درباره آن توضیح دهد ولی آن چیزی که میدانم این است که این ساختمانها با حاصل زحمات باشگاههای فوتسال تهیه شده و با پولی که تیمها بابت حق شرکت در مسابقات پرداخت میکردند، تهیه شده است. چندین و چند سال این اتفاق افتاد و این پول از باشگاهها گرفته و جمع شد و فوتسال صاحب ساختمان شد. بنابراین با اینکه فدراسیون فوتبال مالک آن است ولی متعلق به اهالی فوتسال است. قبلاً سازمان لیگ فوتسال که حالا زیر نظر سازمان لیگ فوتبال رفته، زیر مجموعه کمیته فوتسال بود ولی الان کمیته و سازمان لیگ فوتسال از هم جدا شدهاند. با این حال، میگویم که ای کاش این اتفاق نیفتد و ساختمانها را نفروشند.»
او درباره اینکه باشگاههای فوتسال معتقدند فدراسیون نمیتواند این ساختمانها را بفروشد، چنین نظر داد: «همان طور که گفتم این ساختمانها به لحاظ قانونی بهنام فدراسیون است و شاید آن روزی که باشگاههای فوتسال پول میدادند، باید طور دیگری عمل میشد و فدراسیون باید در این خصوص جوابگو باشد. به نظرم این اتفاق خیلی ناراحت کننده است. این پول، ذره ذره از تیمهای ضعیف فوتسال جمع شده و به اینجا رسیده و مستقل هم شده بود. البته میدانم فدراسیون برای فوتسال در کمپ تیمهای ملی جایی را دارد تجهیز میکند اما این کار را فدراسیون دارد انجام میدهد و آن پول را خود فوتسالیها جمع کرده بودند و نباید از دست برود.»
در حال حاضر مهرداد سراجی مدیرعامل سایپا و عضو هیأت رئیسه فدراسیون بهعنوان رئیس کمیته فوتسال انتخاب شده است. شمسایی در این باره هم صحبت کرد:«من باید باز هم به حرفهای قبلیام برگردم. الان کمیته فوتسال جدا شده و کارش رسیدگی به تیمهای ملی فوتسال در ردههای مختلف است و باید دید آقای سراجی در آینده برای تیمهای ملی چه قدم مثبتی بر میدارد. ایشان تازه آمده ولی با حضور در هیأت رئیسه قطعاً میتواند بهعنوان یک بازوی توانمند فوتسال عمل کند. الان حدود 6 ماه مانده تا جام جهانی و امیدوارم کارها درست پیش برود. میدانم که بهدنبال پاداشهایی هستند که 6- 7 سال است که به بازیکنان تیم ملی داده نشده است. من همیشه گفتهام که فوتسال از همه آدمها و اشخاص در این رشته بزرگتر است و باید قدم مثبتی برای رشد آن برداشته شود. ما سوم دنیا شدیم و امیدوارم باز هم اتفاق خوبی بیفتد.»
با این حال، اوضاع فوتبال و فوتسال و فدراسیون نگران کننده به نظر میرسد. شمسایی درباره شرایط آینده با حضور شهابالدین عزیزی خادم چنین واکنشی داشت:« دوستان که قبلاً 8، 9 سال در فدراسیون بودند ولی آقای عزیزی خادم 3 ماه است که آمده و امیدوارم مسیر درستی را پیش برود. شنیدم که آقای نوبخت معاون رئیس جمهوری مقداری پول دادهاند برای کمک به تیمهای ملی فوتبال و فوتسال و از این بابت خوشحال شدم که اگر پیش آقای نوبخت رفتند، فقط به عکس گرفتن منتهی نشد و توانستند کمکی هم بگیرند. الان باید حمایت کنیم و اگر نمیتوانیم هم سنگاندازی نکنیم. من نه پستی از عزیزی خادم و سراجی گرفتهام و نه چیز دیگر و فقط سربلندی کشورم برایم مهم است.»
شمسایی در فصل گذشته لیگ فوتسال هدایت گیتی پسند را بر عهده داشت و با این تیم اصفهانی به نایب قهرمانی لیگ رسید. جالب اینکه او در سال 1400 بعد از دو سال پا به توپ شد و برای این تیم بازی کرد. شمسایی در این باره گفت: «من بازی هایم را کردهام و گل هایم را هم زده ام. من یک تیم خوب برای گیتی پسند ساخته بودم ولی به خاطر کمبود بازیکن و اینکه تعدادی از شاگردانم به کرونا مبتلا شده بودند و تعدادی هم مصدوم بودند، مجبور شدم به زمین بروم و به تیمم کمک کنم. البته خودم هم کرونای سختی گرفته بودم که به لطف خدا سلامتیام را به دست آوردم.»

اعتمادسازی در جامعه با واکسیناسیون
شهلا کاظمیپور
جامعه شناس
در مورد ارتباط واکسیناسیون و کاهش اضطراب اجتماعی در حال حاضر آنچنان نمیتوان به صورت واضح و علمی نظر داد. البته این مسأله منجر به کاهش استرس و اضطراب حاکم بر سالمندان شده و غیرقابل انکار است، اما تأثیر آن بر آحاد جامعه فعلاً قابل پیشبینی نیست چرا که در حال حاضر کمتر از 5 درصد مردم واکسینه شدهاند. البته برای کادر درمان که در صف ابتدای مبارزه با کرونا هستند اعتماد و اطمینان خاطر خوبی ایجاد شده است که میتوانند در روند کنترل و واکسیناسیون دیگر افراد نقش بسزایی داشته باشند. همچنین با واکسیناسیون افراد بالای 80 سال یا سالمندانی که ریسک ابتلای بیماری در آنها بالا بود آسایش خاطری هم برای خودشان و هم برای فرزندانشان ایجاد شده است. در آینده میتوان پیشبینی کرد اگر همین روند ادامه پیدا کند هم اعتماد عمومی افزایش خواهد یافت و هم روابط اجتماعی مردم بهبود مییابد و شاهد تأثیر مثبتی در جامعه خواهیم بود. اما اگر بخواهیم قضاوتمان را از بُعد اشتغال مجدد افراد و بُعد اقتصادی جامعه در نظر بگیریم باید روند واکسیناسیون را تسریع ببخشیم و اگر این مهم تحقق یابد، تأثیر کاهش استرس و اضطراب اجتماعی محسوستر خواهد شد. همچنین باید به این نکته توجه کنیم که اگر این روند به درازا کشید، با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن این بیماری شاید ناچار شویم این روند را دوباره تکرار کنیم و این اثر اجتماعی خوبی نخواهد داشت.
با اینکه درصد کمی در زمینه این بیماری ایمن شدهاند اما شاهد آن هستیم که ملاحظات خانوادگی بهبود پیدا کرده و آن تنهایی و افسردگی که در سالمندان وجود داشت کاهش یافته است و این افراد میتوانند با اعتماد بیشتری مورد حمایت فرزندان خود قرار گیرند چرا که جوانان در این دوران بیشتر نگران افراد مسن خانواده خود بودهاند تا خودشان و با واکسینه شدن افراد مسن این نگرانی تا حدودی کاهش می یابد. البته این بدان معنا نیست که خانوادهها پروتکلها را رعایت نکنند چرا که تزریق واکسن در چند دوره در یک فرد باید انجام شود، اما به صورت کلی قابل پیشبینی است که استرس و اضطراب اجتماعی بزودی کاهش و اعتماد اجتماعی روز به روز افزایش یابد چرا که مردم شاهد آن هستند که کادر درمان و مسئولان با مدیریت و نظم در حال ایمنسازی جامعهاند و به همین واسطه استرس در آنها کاهش مییابد و این بر سلامت روان جامعه تأثیرگذار است. البته در ابتدای امر که در همه جای جهان هم اینگونه بود مردم نسبت به واکسن زدن و به دولتها برای ایمنسازی جامعه و حتی ساخت واکسن بیاعتماد بودند. این سؤالات در ابتدای طرح کشف علاج بیماری و ساخت واکسن در اذهان وجود داشت که آیا تزریق واکسن خطر ابتلا را افزایش خواهد داد؟ یا اینکه آیا کل مبحث کرونا خود یک توطئه است؟ یا نه! این در همه جوامع وجود داشت اما وقتی درصدی از مردم از واکسن استفاده کردند و اتفاقات مثبت که مورد انتظار مسئولان بود رخ داد، گستره زیادی از شایعات در مورد واکسن فروکش کرد. ما در جامعه شناسی یک تئوری داریم به نام تئوری «اشاعه»، بر مبنای این نظریه وقتی لایههای درگیر و سطوح بالای جامعه مانند پزشکان و کادر درمان واکسن بزنند این اعتماد در مردم ایجاد میشود که قرار نیست خطری پس از تزریق واکسن تهدیدشان کند و این خود سطح اعتماد جامعه را افزایش و استرس و اضطراب را در جامعه کاهش خواهد داد.
جامعه شناس
در مورد ارتباط واکسیناسیون و کاهش اضطراب اجتماعی در حال حاضر آنچنان نمیتوان به صورت واضح و علمی نظر داد. البته این مسأله منجر به کاهش استرس و اضطراب حاکم بر سالمندان شده و غیرقابل انکار است، اما تأثیر آن بر آحاد جامعه فعلاً قابل پیشبینی نیست چرا که در حال حاضر کمتر از 5 درصد مردم واکسینه شدهاند. البته برای کادر درمان که در صف ابتدای مبارزه با کرونا هستند اعتماد و اطمینان خاطر خوبی ایجاد شده است که میتوانند در روند کنترل و واکسیناسیون دیگر افراد نقش بسزایی داشته باشند. همچنین با واکسیناسیون افراد بالای 80 سال یا سالمندانی که ریسک ابتلای بیماری در آنها بالا بود آسایش خاطری هم برای خودشان و هم برای فرزندانشان ایجاد شده است. در آینده میتوان پیشبینی کرد اگر همین روند ادامه پیدا کند هم اعتماد عمومی افزایش خواهد یافت و هم روابط اجتماعی مردم بهبود مییابد و شاهد تأثیر مثبتی در جامعه خواهیم بود. اما اگر بخواهیم قضاوتمان را از بُعد اشتغال مجدد افراد و بُعد اقتصادی جامعه در نظر بگیریم باید روند واکسیناسیون را تسریع ببخشیم و اگر این مهم تحقق یابد، تأثیر کاهش استرس و اضطراب اجتماعی محسوستر خواهد شد. همچنین باید به این نکته توجه کنیم که اگر این روند به درازا کشید، با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن این بیماری شاید ناچار شویم این روند را دوباره تکرار کنیم و این اثر اجتماعی خوبی نخواهد داشت.
با اینکه درصد کمی در زمینه این بیماری ایمن شدهاند اما شاهد آن هستیم که ملاحظات خانوادگی بهبود پیدا کرده و آن تنهایی و افسردگی که در سالمندان وجود داشت کاهش یافته است و این افراد میتوانند با اعتماد بیشتری مورد حمایت فرزندان خود قرار گیرند چرا که جوانان در این دوران بیشتر نگران افراد مسن خانواده خود بودهاند تا خودشان و با واکسینه شدن افراد مسن این نگرانی تا حدودی کاهش می یابد. البته این بدان معنا نیست که خانوادهها پروتکلها را رعایت نکنند چرا که تزریق واکسن در چند دوره در یک فرد باید انجام شود، اما به صورت کلی قابل پیشبینی است که استرس و اضطراب اجتماعی بزودی کاهش و اعتماد اجتماعی روز به روز افزایش یابد چرا که مردم شاهد آن هستند که کادر درمان و مسئولان با مدیریت و نظم در حال ایمنسازی جامعهاند و به همین واسطه استرس در آنها کاهش مییابد و این بر سلامت روان جامعه تأثیرگذار است. البته در ابتدای امر که در همه جای جهان هم اینگونه بود مردم نسبت به واکسن زدن و به دولتها برای ایمنسازی جامعه و حتی ساخت واکسن بیاعتماد بودند. این سؤالات در ابتدای طرح کشف علاج بیماری و ساخت واکسن در اذهان وجود داشت که آیا تزریق واکسن خطر ابتلا را افزایش خواهد داد؟ یا اینکه آیا کل مبحث کرونا خود یک توطئه است؟ یا نه! این در همه جوامع وجود داشت اما وقتی درصدی از مردم از واکسن استفاده کردند و اتفاقات مثبت که مورد انتظار مسئولان بود رخ داد، گستره زیادی از شایعات در مورد واکسن فروکش کرد. ما در جامعه شناسی یک تئوری داریم به نام تئوری «اشاعه»، بر مبنای این نظریه وقتی لایههای درگیر و سطوح بالای جامعه مانند پزشکان و کادر درمان واکسن بزنند این اعتماد در مردم ایجاد میشود که قرار نیست خطری پس از تزریق واکسن تهدیدشان کند و این خود سطح اعتماد جامعه را افزایش و استرس و اضطراب را در جامعه کاهش خواهد داد.

کشتی ایران
احمد مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
با آغاز انقلاب جریانات فکری گوناگونی در آن نقش ایفا کردند و هر کدام سهمی داشتند؛ از چپ با سابقه همچون حزب توده تا چپ جدید و مائوئیستها و چپ افراطی. در میان مذهبیها نیز اوضاع به همین روال بود. کسانی بودند که بنمایه سخن آنها چپ ولی رنگ و لعاب مذهبی داشت. نمونه بارز آن همان کسی بود که از طرف سازمان مجاهدین به دیدار امام در نجف رفت و آنقدر به آیات و احادیث استناد کرد که شک ایشان را برانگیخت. آنها میخواستند بگویند حضرت امیر از مارکس، مارکستر و حسین سیدالشهدا از چهگوارا چریکتر بوده است.
همچنین بودند کسانی که با نگاه سلفی مبارزه میکردند و میخواستند با امام «بیعت کنند». امروز فرزندان چنین نگاهی همین گروههای تندرو و آدمکش القاعده و داعش هستند که کارنامه آنها را در عراق و افغانستان و سوریه دیدهایم. درست است که دست سیاستمداران در ساخته و پرداخته کردن این گروهها در کار است و نمیتوان آن را انکار کرد اما اصل اندیشه احیای خلافت ولو به قیمت ویرانی و کشتار در ذهن بسیاری از آنها به عمل در آمده است. گروهی هم بودند که به جمهوریت نظام اعتقادی نداشتند و آن را مقدمه حکومت اسلامی میدانستند. مرحوم مطهری در جایی درست در برابر فکر سلطنت و خلافت و این نوع حکومت منهای مردم با بیانی گرم و استوار چنین گفته است: مردم باید حق انتخاب داشته باشند ولو اشتباه کنند... تا به رشد اجتماعی برسند.
گروهی هم بودند که انقلاب اسلامی را ادامه جنبشهای مردمی پیشین ایران همچون نهضتهای ملی و مشروطه در دموکراسی و مردمسالاری سازگار با دین میدیدند که از راه احترام به آرای مردم از طریق انتخابات آزاد و سازمانها و نهادهای دموکراتیک تأمین میشود. مثال جالب آن دکتر مهدی حائری فرزند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم از چهرههای علمی و فقهی معاصر است. او معتقد بود قانون اساسی مشروطه با حذف اصول مربوط به سلطنت برای اداره کشور کافی است.او این فکر خود را با امام هم در میان نهاده و به گفته خود او با استقبال ایشان همراه بود.
گاهی به نظر میرسد که جایگاه این نگاه در عرصه سیاست و عمل رو به ضعف نهاده است. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرصتی فراهم شد تا کسانی که دلبسته این موضع هستند به میدان بیایند و فرصت را غنیمت شمارند و ثبت نام و آن اندیشه را دوباره به یاد بیاورند.موضوع تأیید یا رد صلاحیت آنها بحث دیگری است. صرف تأکید بر مبانی مردم سالاری انقلاب نکته مهم اقدام آنهاست. آنها میگویند غفلت از این اصل اساسی چنان که از نمونههای بسیار جهان پیداست از مردمسالاری فقط نمادی بیارزش و پیکری بیجان باقی میگذارد.
به هر حال اینکه این نگاه در کنار صندوق رأی آمده و امکان دفاع از جایگاه فکری خود را یافته مغتنم است. باید قدر نهاد و از تعریض و تعرض به آن پرهیز کرد.
باری همه در کشتی ایران نشستهایم.
عضو شورای شهر تهران
با آغاز انقلاب جریانات فکری گوناگونی در آن نقش ایفا کردند و هر کدام سهمی داشتند؛ از چپ با سابقه همچون حزب توده تا چپ جدید و مائوئیستها و چپ افراطی. در میان مذهبیها نیز اوضاع به همین روال بود. کسانی بودند که بنمایه سخن آنها چپ ولی رنگ و لعاب مذهبی داشت. نمونه بارز آن همان کسی بود که از طرف سازمان مجاهدین به دیدار امام در نجف رفت و آنقدر به آیات و احادیث استناد کرد که شک ایشان را برانگیخت. آنها میخواستند بگویند حضرت امیر از مارکس، مارکستر و حسین سیدالشهدا از چهگوارا چریکتر بوده است.
همچنین بودند کسانی که با نگاه سلفی مبارزه میکردند و میخواستند با امام «بیعت کنند». امروز فرزندان چنین نگاهی همین گروههای تندرو و آدمکش القاعده و داعش هستند که کارنامه آنها را در عراق و افغانستان و سوریه دیدهایم. درست است که دست سیاستمداران در ساخته و پرداخته کردن این گروهها در کار است و نمیتوان آن را انکار کرد اما اصل اندیشه احیای خلافت ولو به قیمت ویرانی و کشتار در ذهن بسیاری از آنها به عمل در آمده است. گروهی هم بودند که به جمهوریت نظام اعتقادی نداشتند و آن را مقدمه حکومت اسلامی میدانستند. مرحوم مطهری در جایی درست در برابر فکر سلطنت و خلافت و این نوع حکومت منهای مردم با بیانی گرم و استوار چنین گفته است: مردم باید حق انتخاب داشته باشند ولو اشتباه کنند... تا به رشد اجتماعی برسند.
گروهی هم بودند که انقلاب اسلامی را ادامه جنبشهای مردمی پیشین ایران همچون نهضتهای ملی و مشروطه در دموکراسی و مردمسالاری سازگار با دین میدیدند که از راه احترام به آرای مردم از طریق انتخابات آزاد و سازمانها و نهادهای دموکراتیک تأمین میشود. مثال جالب آن دکتر مهدی حائری فرزند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم از چهرههای علمی و فقهی معاصر است. او معتقد بود قانون اساسی مشروطه با حذف اصول مربوط به سلطنت برای اداره کشور کافی است.او این فکر خود را با امام هم در میان نهاده و به گفته خود او با استقبال ایشان همراه بود.
گاهی به نظر میرسد که جایگاه این نگاه در عرصه سیاست و عمل رو به ضعف نهاده است. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرصتی فراهم شد تا کسانی که دلبسته این موضع هستند به میدان بیایند و فرصت را غنیمت شمارند و ثبت نام و آن اندیشه را دوباره به یاد بیاورند.موضوع تأیید یا رد صلاحیت آنها بحث دیگری است. صرف تأکید بر مبانی مردم سالاری انقلاب نکته مهم اقدام آنهاست. آنها میگویند غفلت از این اصل اساسی چنان که از نمونههای بسیار جهان پیداست از مردمسالاری فقط نمادی بیارزش و پیکری بیجان باقی میگذارد.
به هر حال اینکه این نگاه در کنار صندوق رأی آمده و امکان دفاع از جایگاه فکری خود را یافته مغتنم است. باید قدر نهاد و از تعریض و تعرض به آن پرهیز کرد.
باری همه در کشتی ایران نشستهایم.

قتل بهجای قهر؛ چرا؟
مجید رضائیان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
من میخواهـــم این موضوع را که خشونت خانگی در کشـــور مــا اتفاق افتاده از منظر ارتباطات بررسی کنم. این روزهـــا در جامعه شـــاهد خشـــونتهای غیر قابل تصور هستیم که به خشونتهـای خانگی کشـیده شــده اســـت. اما اساساً خشــونت در جامعه کی رخ میدهد؟! جـامعـهشــناسـان معتقدند زمانی که جامعه به بنبست میرسد به خشونت رومیآورند. یعنی معادل «خشونت»، «مدارا» است. چون «مدارا » پایه اولین بخش از ارتباط است. این بدان معنی است که هنوز «گفتوگو»، « توافق»، «تفاهم»، «قرارداد» و در نهایت کنش متقابل ارتباطی بر مبنای تقسیم بندی «هابرماس» رخ نداده است.
«مدارا» یعنی طرفین فعلاً همدیگر را تحمل میکنند و خود این رخداد بعدی را به وجود میآورد که گفتوگو است.
وقتی در یک جامعه اتفاقاتی خشن رخ می دهد و مدارا به حداقل میرسد، دلایل مختلفی دارد. از دید کارشناسان ارتباطات به واقع تبادل معنا صورت نمیگیرد یعنی شاهد گفتوگوی ارتباطی نیستیم پس معنایی هم مبادله نمیشود.در خشونتهای خانگی، قاتل میگوید ما باهم تفاهم و گفتوگو نداشتیم و آزار میدیدیم اما این توجیه است چرا که اگر چنین بوده باید قهر اتفاق بیفتد نه قتل. چرا به جای «قهر»، «قتل» رخ میدهد؟
ما در حال حاضر شاهد قتل یعنی بالاترین سطح خشونت هستیم. دلیلش آن است که تبادل معنایی صورت نمیگیرد. اتفاق دوم آن است که ما در ارتباطات پدیدهای داریم بهنام ایمیجینگ یعنی تصورهایی که از مفاهیم و مصادیق به وجود میآیند.ما ممکن است از موضع طرف مقابل مان یک تصوری پیدا کنیم که آن تصور با واقعیت فاصله دارد. اما چرا دچار سوءبرداشت میشویم؟
بهخاطر اینکه به واقع آن چیزی که در مصداق عینی و مصداق عملی درون جامعه است حداقل است.مصادیق در جامعه ما باید به سمت یک تفاهم و گفتوگوی «جمعی» یا «گروهی» و «فردی» باشد.
«خشونت خانگی» از دید من آیینهای است از یک جامعه به خشونت و به بنبست رسیده. من این عوامل را بسیار جدی میدانم.
توصیه اول من به «نخبگان» است. نخبگان باید با همه دلخوریهایی که دارند به میدان بیایند چون میتوانند راهکار ارائه دهند. هم به بالای هرم که حاکماناند و هم به میانه هرم که کنشگرانند و هم به پایین هرم که شهروندانند.نخبگان در هرجامعهای سرمایه بزرگی هستند و از این سرمایه بزرگ اجتماعی باید استفاده کرد. باید راه گفتوگو را باز کنیم تا به یک راهکار برسیم که حتی اگر آن را قبول نداشته باشیم وقتی که اجرا میشود نتیجهاش آرامش برای جامعه است. اگر آرامش باشد آدمها حذف نمیشوند. نخبگان باید این چرخه غلطی را که در جامعه رخ داده برگردانند. باید این زنگ خطر را جدی بگیریم تا شاهد اتفاقات بدتری نباشیم.
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
من میخواهـــم این موضوع را که خشونت خانگی در کشـــور مــا اتفاق افتاده از منظر ارتباطات بررسی کنم. این روزهـــا در جامعه شـــاهد خشـــونتهای غیر قابل تصور هستیم که به خشونتهـای خانگی کشـیده شــده اســـت. اما اساساً خشــونت در جامعه کی رخ میدهد؟! جـامعـهشــناسـان معتقدند زمانی که جامعه به بنبست میرسد به خشونت رومیآورند. یعنی معادل «خشونت»، «مدارا» است. چون «مدارا » پایه اولین بخش از ارتباط است. این بدان معنی است که هنوز «گفتوگو»، « توافق»، «تفاهم»، «قرارداد» و در نهایت کنش متقابل ارتباطی بر مبنای تقسیم بندی «هابرماس» رخ نداده است.
«مدارا» یعنی طرفین فعلاً همدیگر را تحمل میکنند و خود این رخداد بعدی را به وجود میآورد که گفتوگو است.
وقتی در یک جامعه اتفاقاتی خشن رخ می دهد و مدارا به حداقل میرسد، دلایل مختلفی دارد. از دید کارشناسان ارتباطات به واقع تبادل معنا صورت نمیگیرد یعنی شاهد گفتوگوی ارتباطی نیستیم پس معنایی هم مبادله نمیشود.در خشونتهای خانگی، قاتل میگوید ما باهم تفاهم و گفتوگو نداشتیم و آزار میدیدیم اما این توجیه است چرا که اگر چنین بوده باید قهر اتفاق بیفتد نه قتل. چرا به جای «قهر»، «قتل» رخ میدهد؟
ما در حال حاضر شاهد قتل یعنی بالاترین سطح خشونت هستیم. دلیلش آن است که تبادل معنایی صورت نمیگیرد. اتفاق دوم آن است که ما در ارتباطات پدیدهای داریم بهنام ایمیجینگ یعنی تصورهایی که از مفاهیم و مصادیق به وجود میآیند.ما ممکن است از موضع طرف مقابل مان یک تصوری پیدا کنیم که آن تصور با واقعیت فاصله دارد. اما چرا دچار سوءبرداشت میشویم؟
بهخاطر اینکه به واقع آن چیزی که در مصداق عینی و مصداق عملی درون جامعه است حداقل است.مصادیق در جامعه ما باید به سمت یک تفاهم و گفتوگوی «جمعی» یا «گروهی» و «فردی» باشد.
«خشونت خانگی» از دید من آیینهای است از یک جامعه به خشونت و به بنبست رسیده. من این عوامل را بسیار جدی میدانم.
توصیه اول من به «نخبگان» است. نخبگان باید با همه دلخوریهایی که دارند به میدان بیایند چون میتوانند راهکار ارائه دهند. هم به بالای هرم که حاکماناند و هم به میانه هرم که کنشگرانند و هم به پایین هرم که شهروندانند.نخبگان در هرجامعهای سرمایه بزرگی هستند و از این سرمایه بزرگ اجتماعی باید استفاده کرد. باید راه گفتوگو را باز کنیم تا به یک راهکار برسیم که حتی اگر آن را قبول نداشته باشیم وقتی که اجرا میشود نتیجهاش آرامش برای جامعه است. اگر آرامش باشد آدمها حذف نمیشوند. نخبگان باید این چرخه غلطی را که در جامعه رخ داده برگردانند. باید این زنگ خطر را جدی بگیریم تا شاهد اتفاقات بدتری نباشیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اجتماع مردمی در 14 خرداد نداریم
-
طریقِ مروّت
-
میخواهیم تحریم را برداریم عدهای عزا میگیرند
-
مشورتهای آخر در مذاکرات وین
-
تجمع حماسی مردم تهران در حمایت از فلسطین
-
3 قتل پر از ابهام
-
رادیو در ایران
-
هدیه زندگی دور از چشم کرونا
-
موزههای تاریخی ایران بر بستر زلزله
-
واکسیناسیون در دنیا براساس رتبهبندی گروههای سنی اجرا میشود
-
تیمهای ضعیف پول دادهاند ساختمان فوتسال نباید فروخته شود
-
اعتمادسازی در جامعه با واکسیناسیون
-
کشتی ایران
-
قتل بهجای قهر؛ چرا؟

اخبارایران آنلاین