ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهوری در آیین افتتاح طرحهای ملی دانش بنیان:
مسیر توسعه علم و دانش در دوران جنگ اقتصادی متوقف نشد
حسن روحانی، رئیس جمهوری در هفتاد و ششمین هفته پویش ملی تدبیر و امید برای جهش تولید، دستور افتتاح رسمی ۵ طرح فناورانه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری را از طریق ویدیوکنفرانس صادر کرد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری رصدخانه ملی کاشان، خانههای خلاق در کاشان و تهران، نمایشگاه دائمی محصولات دانشبنیان صادراتی ایران ساخت، طرح توسعه قوای محرکه الکتریکی اتوبوس برقی شهری و کارخانههای نوآوری پارک علم و فناوری کرمانشاه طرحهایی هستند که با هزینهای بالغ بر ۳۸۴ میلیارد تومان اجرا شده و دیروز به شکل رسمی به بهرهبرداری رسیدند. با بهرهبرداری از این طرحها برای هزار و ۱۹۵ نفر اشتغال پایدار و مستقیم ایجاد میشود.
رئیسجمهوری در آیین افتتاح خانههای خلاق در استانهای اصفهان و تهران، گفت: از اینکه امروز شرایطی فراهم شده که در خانههای خلاق مسیر جدیدی در زمینه اشتغال و همچنین هنر و توانمندیهای جوانان، تحصیلکردهها در رشتههای مختلف استفاده و بهرهبرداری شود، بسیار خوشحالم. روحانی افزود: در خانههای خلاق بهعنوان سند معماری گذشته هم میشود زیباییهای ایران در قرون و دهههای گذشته به نمایش گذاشته شود و هم اینکه این مراکز معماری و سنتی حفظ میشود و مسیر اشتغال جدیدی را برای جوانان عزیز بهوجود میآورد.
رئیسجمهوری قبل از صدور دستور افتتاح نمایشگاه دائمی محصولات دانشبنیان صادراتی ایران ساخت در تهران، وجود یک نمایشگاه دائمی برای محصولات دانش بنیان را لازم و ضروری دانست و گفت: افتتاح این نمایشگاه باعث دلگرمی همه جوانان است که در زمینه فعالیتهای دانشبنیان کار میکنند و مسیری برای فروش بهتر و ارتباط بیشتر با جهان و همچنین رابطه تجار و بازرگانان با اندیشمندان و دانشمندان و شرکتهای دانشبنیان است که میتواند محصولات ما را از این طریق به کشورهای مختلف معرفی و صادر کند.
رئیسجمهوری در آیین افتتاح طرح توسعه قوای محرکه الکتریکی اتوبوس شهری در تهران، افتتاح اتوبوس برقی، گفت: کار ارزشمند تولید اتوبوس برقی در دنیا شروع شده و ما هم باید این مسیر را طی کنیم و اگر بتوانیم از سوخت گازوئیل فاصله بگیریم و اتوبوسها گازی یا برقی شود بسیار ارزشمند است. روحانی افزود: ممکن است این مسیر در ابتدا کمی گرانتر تمام شود اما مسیری است که ناچاریم آن را طی کنیم برای اینکه از لحاظ مسأله محیطزیست و همچنین نگاه به آینده برای ما بسیار مهم است و امیدوارم این مسیر. مسیر موفقی برای حملونقل در تهران با فضای سالم و هوای سالم برای مردم عزیز ما باشد.
رئیسجمهوری همچنین در آیین افتتاح کارخانه نوآوری پارک علم و فناوری کرمانشاه، با اشاره به آغاز فعالیت کارخانههای نوآوری در تعدادی از دیگر استانهای کشور و امیدواری به اینکه در همه استانها شاهد افتتاح آن باشیم، از کارخانههای نوآوری در استانها بهعنوان مراکز بسیار مهمی برای فعالیت شرکتهای دانش بنیان در کشور نام برد که میتواند زمینه موفقیت بیش از پیش این شرکتها را فراهم کند. روحانی قبل از صدور فرمان افتتاح رصد خانه ملی ایران در کاشان، افتتاح این پروژه عظیم علمی در کشور را بسیار افتخارآمیز خواند و افزود: عملیات اجرایی این طرح بزرگ علمی کشور 20 سال قبل آغاز شد و بسیار خوشحالیم ازاینکه با انجام 70 درصد فرایند تکمیل این طرح در دولت دوازدهم امروز شاهد افتتاح آن هستیم. رئیسجمهوری اظهار داشت: علوم فضایی و نجوم از دیرباز مورد علاقه ایرانیان بوده و افتتاح رصدخانه ملی ایران در کاشان کمک بسیار خوبی به تحقیقات اندیشمندان و متفکرین این حوزه در کشور خواهد بود.
رئیسجمهوری در آیین افتتاح خانههای خلاق در استانهای اصفهان و تهران، گفت: از اینکه امروز شرایطی فراهم شده که در خانههای خلاق مسیر جدیدی در زمینه اشتغال و همچنین هنر و توانمندیهای جوانان، تحصیلکردهها در رشتههای مختلف استفاده و بهرهبرداری شود، بسیار خوشحالم. روحانی افزود: در خانههای خلاق بهعنوان سند معماری گذشته هم میشود زیباییهای ایران در قرون و دهههای گذشته به نمایش گذاشته شود و هم اینکه این مراکز معماری و سنتی حفظ میشود و مسیر اشتغال جدیدی را برای جوانان عزیز بهوجود میآورد.
رئیسجمهوری قبل از صدور دستور افتتاح نمایشگاه دائمی محصولات دانشبنیان صادراتی ایران ساخت در تهران، وجود یک نمایشگاه دائمی برای محصولات دانش بنیان را لازم و ضروری دانست و گفت: افتتاح این نمایشگاه باعث دلگرمی همه جوانان است که در زمینه فعالیتهای دانشبنیان کار میکنند و مسیری برای فروش بهتر و ارتباط بیشتر با جهان و همچنین رابطه تجار و بازرگانان با اندیشمندان و دانشمندان و شرکتهای دانشبنیان است که میتواند محصولات ما را از این طریق به کشورهای مختلف معرفی و صادر کند.
رئیسجمهوری در آیین افتتاح طرح توسعه قوای محرکه الکتریکی اتوبوس شهری در تهران، افتتاح اتوبوس برقی، گفت: کار ارزشمند تولید اتوبوس برقی در دنیا شروع شده و ما هم باید این مسیر را طی کنیم و اگر بتوانیم از سوخت گازوئیل فاصله بگیریم و اتوبوسها گازی یا برقی شود بسیار ارزشمند است. روحانی افزود: ممکن است این مسیر در ابتدا کمی گرانتر تمام شود اما مسیری است که ناچاریم آن را طی کنیم برای اینکه از لحاظ مسأله محیطزیست و همچنین نگاه به آینده برای ما بسیار مهم است و امیدوارم این مسیر. مسیر موفقی برای حملونقل در تهران با فضای سالم و هوای سالم برای مردم عزیز ما باشد.
رئیسجمهوری همچنین در آیین افتتاح کارخانه نوآوری پارک علم و فناوری کرمانشاه، با اشاره به آغاز فعالیت کارخانههای نوآوری در تعدادی از دیگر استانهای کشور و امیدواری به اینکه در همه استانها شاهد افتتاح آن باشیم، از کارخانههای نوآوری در استانها بهعنوان مراکز بسیار مهمی برای فعالیت شرکتهای دانش بنیان در کشور نام برد که میتواند زمینه موفقیت بیش از پیش این شرکتها را فراهم کند. روحانی قبل از صدور فرمان افتتاح رصد خانه ملی ایران در کاشان، افتتاح این پروژه عظیم علمی در کشور را بسیار افتخارآمیز خواند و افزود: عملیات اجرایی این طرح بزرگ علمی کشور 20 سال قبل آغاز شد و بسیار خوشحالیم ازاینکه با انجام 70 درصد فرایند تکمیل این طرح در دولت دوازدهم امروز شاهد افتتاح آن هستیم. رئیسجمهوری اظهار داشت: علوم فضایی و نجوم از دیرباز مورد علاقه ایرانیان بوده و افتتاح رصدخانه ملی ایران در کاشان کمک بسیار خوبی به تحقیقات اندیشمندان و متفکرین این حوزه در کشور خواهد بود.
گفتوگو با سحر ترهنده مدیر بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی، برگزیده نمایشگاه کتاب «بولونیا»:
ریشه ادبیات کودک به دوران کهن برمیگردد
مریم شهبازی
خبرنگار
بهتازگی «کتابهای طوطی»، بخش کودک و نوجوان نشر «فاطمی» بهعنوان ناشر برگزیده نمایشگاه کتاب «بولونیا» انتخابشده، جایزهای که به ناشران خلاق و حرفهای تعلق میگیرد. این نخستین مرتبهای است که ناشری ایرانی در قامت برگزیده بخش آسیایی این نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک معرفیشده و توانسته توجه دیگر فعالان جهانی نشر را به فعالیتهای خود جلب کند. بههمین بهانه گفتوگوی امروزمان را با سحر ترهنده مدیر «کتابهای طوطی»، درباره این انتخاب و همچنین وضعیت بخش مهمی از نشرمان میخوانید. ترهنده افزون بر فعالیت در عرصه نشر، سابقه فعالیت مستمر بهعنوان نویسنده، تصویرگر و مترجم را نیز دارد و در برخی رویدادهای جهانی ازجمله جایزه ادبی «هانس کریستین اندرسن» بهعنوان داور حضورداشته است. او که سالهاست در هیأت مدیره شورای کتاب کودک نیز حضور دارد، میگوید: «افرادی نظیر من که در مکتب بزرگانی همچون زنده یاد توران میرهادی آموزش دیدهایم چیزی جز حق دسترسی کودکان و نوجوانان به آثار باکیفیت را دنبال نمیکنیم.» و به گفته ترهنده این همان هدفی است که در صورت تلاش جدی و مستمر میتواند نشرمان را جهانی سازد.
این نخستین مرتبهای است که شاهد انتخاب ناشری ایرانی در نمایشگاه کتاب «بولونیا» هستیم؛ آنهم انتخاب «کتابهای طوطی»، باسابقهای کمتر از یک دهه. بنابراین قبل از هر سؤالی از هدف راهاندازی و چگونگی شکلگیری بخش کودک و نوجوان نشر «فاطمی» بگویید.
انتشارات فاطمی سابقهای بیش از 30 سال دارد؛ مؤسسه تازهکاری نیست. اغلب جامعه کتاب دوست کمابیش با فعالیتهای آن آشنا هستند. اما تاریخچه بازگشایی بخش کودک و نوجوان این نشر به سالها قبل بازمیگردد. حولوحوش دهه شصت که این کار با تلاش زندهیاد ایرج جهانشاهی و با انتشار «قصههای من و بابام» به نویسندگی خود او و با نام واژه آغاز شد. ازآنجایی که آقای جهانشاهی یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک هم بود تلاش خود را بر انتشار آثار باکیفیت و در راستای نیاز مخاطبان کودک و نوجوان بنیان گذاشت. بعد از فوت ایرج جهانشاهی فعالیت بخش کتابهای کودک و نوجوان بهمرور کمرنگ شد. آنچنانکه دیگر فاطمی را همچون گذشته بهعنوان ناشر کتابهای بزرگسال میشناختند.
همکاری شما با انتشارات فاطمی از کی آغاز شد؟
ازآنجاییکه در اوایل دهه نود، برای دو دوره به کار داوری جایزه «هانس کریستین اندرسن» مشغول بودم، امکان همکاری با نشر یا نهادهای خارج از شورای کتاب کودک را نداشتم. تا اینکه سال 94 در پی گفتوگوهایی با مدیرمسئول انتشارات به یکسری نقاط مشترک برای کار کودک و نوجوان دست یافتیم. حتی برای انتخاب اسم بخش کودک و نوجوان انتشارات، زمان بسیاری صرف کردیم تا درنهایت عنوان«کتابهای طوطی» پذیرفته شد و کیانوش غریبپور هم طراحی لوگوی آن را انجام داد.از همان ابتدا بنای کار را بر تولید کتاب با بهترین محتوا و بالاترین استاندارد گذاشتیم. البته در حدی که سیستم نشر و امکانات ایران اجازه بدهد.
و دراین بین گویا بازنویسی متون کهن هم ازجمله مواردی است که بر آن تأکیددارید؛ نکتهای که همان بدو ورود به سایت کتابهای طوطی خودنمایی میکند!
تلاش برای انتقال گنجینه فرهنگ ایران به نسلهای آینده دغدغه من و همه همکارانم در مجموعه کتابهای طوطی است؛ بویژه که شکل اصلی بسیاری از داستانهای شفاهی در بازنویسیها و نقل شفاهی در حال فراموشی هستند. توجه به این آثار تنها بخشی از فعالیتهای طوطی را شامل میشود؛ بخش اصلی کارمان را بر نیازهای کودکان و نوجوانان استوار کردهایم. بویژه که سالهاست در شورای کتاب کودک نیز حضور دارم و از همین بابت در جریان گزارشهای پایان سال گروههای بررسی هستم. مثلاً وقتی دوستان بخش ادبیات کهن شورا تأکید میکنند که بازنویسیهای ساده مناسب کودکان کم داریم یا نداریم، من و همکارانم از یک خلأ در بخش کتاب باخبر میشویم. به سراغ ادبیات ترجمه هم با همین نگاه میرویم، برای ما جوایز خارجی ملاک اصلی انتخاب نیستند، آثاری را انتخاب میکنیم که به نیاز یا کمبودی بتوانند پاسخ دهند. ترجیح ما بیش از آثار مشهور، انتخاب آثاری با محتوای استاندارد و مناسب کودک ایرانی است.
و دراین بین چه جایگاهی برای تألیف قائل هستید؟
آغاز کارمان با ترجمه بیشتر همراه شد، اما از همان بدو امر خواهان سنگینتر شدن تدریجی وزنه آثار تألیفی بودیم. بعد از مدتی که موفق به جلب اعتماد نویسندگان و تصویرگران مقبول شدیم تعداد عنوانهای تألیفی بیشتری در اختیار علاقهمندان قراردادیم.
تأکیدی که بر جلب همکاری تصویرگران خوب دارید طبیعتاً متوجه گروه سنی کودک است؛ درباره مخاطبان نوجوان هم تصمیمی به انتشار «کمیک استریپها» دارید؟
امید زیادی به پیگیری جدی کمیک استریپها در کتابهای طوطی دارم. تا به امروز چند کتاب غیرداستانی کمیک استریپ هم منتشر کردهایم. بویژه که این بخش، جزو علاقهمندیهای شخصی خود من نیز هست. آنچنانکه پژوهشهای متعددی در این باره داشتهام. انتشار این سبک از کتابها بسیار هزینهبر است و تمرکز بر تولید آنها مستلزم عبور از شرایط فعلی نشرمان، کمبودها و مشکلاتی است که درنتیجه تحریمها با آنها مواجه شدهایم.
کمیک استریپ در عرصه جهانی اتفاق تازهای نیست، اما در ایران جز موارد اندکی به آن پرداخته نشده است. با این تفاسیر فکر میکنید انتشار آن برای نشر ما موفقیتآمیز باشد؟
حتی در ایران هم اتفاق تازهای نیست، هرچند که کار مستمری دربارهاش انجام نشده است. در دهه پنجاه با همکاری کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان و از سوی برخی تصویرگران تلاشهایی انجام شد اما ادامه نیافت.
فکر میکنید حالا هم در صورت توجه ناشران، این شیوه تألیف و انتشار با استقبال کودکان و نوجوانان روبهرو شود؟
بله. این کتابها بویژه برای نسل امروز که حوصله مطالعه کتابهای طولانی ندارند، جالب خواهد بود. دنیای تکنولوژی و جاذبههای آن بر سلیقه این طیف از مخاطبان اثر بسیاری گذاشته است. کتابهای کمیک بهنوعی میانرسانهای هستند. بخشی از آنها وام گرفته از ویژگیهای سینما و انیمیشن است و بخشی هم از ادبیات. حتی بخشهایی از آن را هم میتوان متأثر از بازیهای رایانهای دانست. سری به کتابفروشیهای کشورهای دیگر که بزنید اغلب، بخش بزرگی به این کتابها اختصاص دادهاند که گویای استقبال مخاطبان است؛ برخلاف تصور رایج در ایران، کتابهای کمیک به گروه سنی خاصی هم محدود نمیشوند.
جالب است که برخلاف تفکراتی که در دهههای گذشته نسبت به انتشار این آثار وجود داشته، در دیگر کشورها حتی شاهد نفوذ فرهنگهای مختلف به کمیک استریپها هستیم!
بله، کمیک استریپها در فرهنگهای مختلف حرکت کرده و در هر کشوری شکل و شمایل نزدیک به مردمان آنان را گرفتهاند. بهعنوان نمونه در ژاپن به «مانگا» تبدیل شدهاند و طرفداران زیادی هم دارند. امروزه در سطح جهانی شاهد انتشار کمیکهایی با سطح هنری بسیار بالا هستیم که در مواردی به رمانهای گرافیکی تبدیل شدهاند. برخی از آنها ماهیتهای شگفتانگیزی پیدا کردهاند. دراین بین انتشار رمانهای گرافیکی بدون کلام هم جایگاه خاص خود را پیدا کردهاند. رمانی 300صفحهای، بدون هیچ کلام و متنی تنها با تصاویر روایت شده و از آن استقبال هم میشود.
در عرصه جهانی، شاهد پیوند نزدیک کمیک استریپها با سینما هستیم؛ حتی بسیاری از شخصیتهای مشهور سینمایی از دنیای کمیکها برخاستهاند؛ بتمن، مرد عنکبوتی، سوپرمن و جوکر. ادبیات ما و نویسندگان ایرانی هم چنین توانی برای تعامل با سینما دارند یا همچنان در این پیوند هم باید وامدار داشتههای جهانی باشیم؟
البته اغلب فیلمها و انیمیشنها ابتدا در دنیای کمیکها قدم به عرصه گذاشتهاند. برای سالها کمیک استریپ بتمن وجود داشته تا اینکه سینماگران به سراغ آن رفتهاند. هرچند در مواردی اندک هم شخصیتها و داستانها از سینما به کتابهای کمیک راه یافتهاند. هر دو موردی که اشاره کردید امکانپذیر است، هم اینکه از داشتههای جهانی وام بگیریم و هم اینکه خودمان با تکیه بر شخصیتهای معاصر ادبیات کودک یا افسانهها و اسطورههای کهن دست به خلق شخصیتهایی تازه بزنیم. کمیکها در برخی کشورها با چنان پیشرفت عجیبی روبهرو شدهاند که نمیتوان از ترجمهشان صرفنظر کرد. البته نه فقط از بابت فراهم شدن امکان دسترسی برای مخاطبان ایرانی، بیشتر ازاین جهت که انتشار اینها، درسهای تازهای برای نویسندگان، تصویرگران و حتی ناشرانمان خواهد داشت. ترجمه، امکان دسترسی به یافتهها و بهرهمندی از تجربههایی را فراهم میکند که دیگران در راه مورد نظرمان آزمودهاند. وقتی در فضای آموزشی، نظام دانشگاهی ما هنوز جایی برای این عرصه باز نکرده، درباره اینکه یک قصه کهن را چطور میتوان به متن کتاب کمیک تبدیل کرد چیز زیادی نمیدانیم. بنابراین میتوان به سراغ کشورهایی رفت که تجربه مشابه ما را کسب کردهاند و ادبیات کهن آنان به قالب این کتابها منتشرشده است.
گذشته از بحث ضرورت یادگیری، معتقد به برخورداری ادبیاتمان از ظرفیت تبدیل به کمیک استریپها هستید؟
بله. بخصوص ادبیات کهن ما، چه در بخش افسانهها و چه اسطورهها از ظرفیت بسیاری برای خلق کمیکهای خواندنی برخوردار است. خوشبختانه در بخش تصویرگری هم از وجود استعدادهای خوبی برخوردار هستیم. هرچند که در وهله نخست باید چگونگی استخراج محتوا از داشتههای ادبیمان را بیاموزیم تا بعد به بحث تصویرگری آن برسیم. البته هرازگاهی شاهد تولید کمیکهایی از شاهنامه و دیگر متون قدیمیمان بودهایم که انگشتشمار بوده و جریان ساز نبودهاند و کتابهای اندک تولیدشده نیز اغلب ازنظر بصری وامدار سبک رایج در امریکای شمالی بودهاند. پیشرفت در این زمینه نیازمند کار بسیار است. با انتشار یکی- دو کتاب نمیتوان انتظار جریانسازی داشت.
ابتدای گفتوگو از زندهیاد جهانشاهی یاد کردید، بعدتر شورای کتاب کودک و همکاریتان با آنها. با این حساب شاهد ردپای پررنگی از این تشکل در کتابهای طوطی هم هستیم؟
بهطور قطع تجربه شورای کتاب کودک بر کار من هم اثر گذاشته. خواه ناخواه همه آنهایی که بهنوعی در شورای کتاب کودک حضورداشته یا با آن همکاری کردهاند تحت تأثیر آموزههای بزرگان این جمع هستند. این مسأله بویژه با توجه به تعاملات جهانی شورا اهمیت بیشتری پیدا میکند، اینکه شورا شعبه ملی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان IBBY است. مهمترین شعار IBBY این است که تمام کودکان حق دارند به آثار باکیفیت دسترسی داشته باشند. افرادی نظیر من که در مکتب بزرگانی همچون زندهیاد توران میرهادی آموزش دیدهایم چیزی جز حق دسترسی کودکان و نوجوانان به آثار باکیفیت را دنبال نمیکنیم.
بحث مراودات بینالمللی به میان آمد؛ چقدر به رعایت حق رایت آثار خارجی وفادار هستید؟
ما در کتابهای طوطی هیچ اثری را بدون خرید کپیرایت زبان فارسی منتشر نمیکنیم، هرچند متأسفانه بارها پیشآمده کتابی را که با خرید حق رایت منتشر کردهایم، ناشران دیگر بدون در نظر گرفتن این مسأله ترجمه و منتشر کردهاند. این به کار ناشری که برای حق رایت هزینه کرده ضرر میرساند، بویژه که با در نظر داشتن مشکلات زیادی این کار را انجام میدهیم. نهفقط در بحث چگونگی پرداختهای مالی، حتی در برخی مراودات هم سایه تحریمها سنگینی میکند. با وجود این رعایت حقوق مادی و معنوی تمام پدیدآورندگان آثار همچنان مهمترین اصل کاری ما در مواجهه با کتابهای داخلی و خارجی است و تا به امروز هم به اتکای قراردادهای استاندارد بینالمللی این کار را کردهایم. باور داریم که اگر خواهان معرفی ادبیاتمان به جهان هستیم باید به حقوق ناشران و پدیدآورندگان خارجی احترام بگذاریم. تا وقتی خودمان رعایت نکنیم چطور میتوانیم انتظار احترام آنها به حقوق خودمان را داشته باشیم!
میزان تیراژ کتاب در بحث خریدوفروش رایت اهمیت بسیاری دارد. وقتی تیراژ کتاب در کشور ما به اندازهای نیست که منفعت مالی برای طرف مقابل داشته باشد چطور راضی به فروش رایت میشوند؟
تیراژ کتاب در حوزه کودک و نوجوان متفاوت از بزرگسال است، کتابهای ما بویژه در چاپ نخست 2 هزار نسخه منتشر میشوند. در خرید حق رایت مشکل تیراژ نداریم؛ حتی ناشران خارجی هم با خرید رایت برخی آثارمان آنها را با 2-3 هزار نسخه در چاپ اول منتشر میکنند. گذشته از بحث تیراژ، مسأله دیگر در خرید رایت به تفاوت ارزش پولیمان بازمیگردد که سبب میشود مبلغ چندانی عاید آنان نشود. البته بسیاری از ناشران بینالمللی چون با منطقه ما و اوضاع اقتصادی و ارزش پولیمان آشنا هستند با این شرایط کنار میآیند. مسأله اصلی همانطور که اشاره شد به بحث تحریمها بازمیگردد و تأثیری که در روابطمان با دیگر ناشران دارد. متأسفانه نه فقط در ایران، در همه جای جهان، فرهنگ از نخستین قربانیان سیاست است.
این تعامل در خرید رایت دوسویه است؟
رایت برخی کتابهای طوطی به چندین زبان و به کشورهای مختلف از جمله اسپانیا، کرهجنوبی، ترکیه، کانادا و... فروخته شدهاند. ازآنجایی که همزمان با کارهای آمادهسازی کتاب برای نشر در کشور خودمان، ترجمه و صفحهآرایی نسخه انگلیسی کتاب را هم انجام میدهیم گاهی رایت کتابها زودتر از انتشار آنها در اینجا فروخته میشوند. این مراودات و از سویی توجه به مسائل حرفهای و اخلاقی کار منجر به شکلگیری اعتماد در عرصه جهانی نشر میشود. اعتمادسازی، پیششرط هر تعاملی در عرصه بینالمللی است.
بازگردیم به بحث انتخاب کتابهای طوطی بهعنوان ناشر برگزیده. فکر میکنید چه عاملی در این انتخاب مؤثر بوده است. آنهم باوجود محدودیت جغرافیایی زبان فارسی و دشواریهایی که در این زمینه داریم؟
کتابهای طوطی سال گذشته هم نامزد دریافت این عنوان شد که اتفاق تازه و بسیار هیجانانگیزی بود. پیشتر هیچ ناشری از ایران به فهرست نهایی ناشر برتر بولونیا راه نیافته بود و از این اتفاق متعجب بودیم؛ بویژه که ما در مقایسه با بسیاری از ناشران کودک و نوجوان عمر چندانی نداریم. نامزدها از طرف ناشران و تشکلهای شرکتکننده در خود نمایشگاه انتخاب میشوند. اینکه کارمان از سوی ناشران خارجی و سازمانهای بینالمللی دیده شده اتفاق مهمی است.
حضور در نمایشگاههای بینالمللی چقدر در این دیده شدن مؤثر بوده است؟
خیلی زیاد. از همان ابتدا بهرغم برخی تنگناهای مالی برای آن تلاش کردیم. گاهی امکان برخورداری از غرفه را نداشتیم و برخی آثارمان را از طریق غرفه ملی نشر در معرض دید میگذاشتیم. در مواردی هم بهعنوان ویزیتور شرکت کردیم، بااینحال در هر شکلی که ممکن بوده در نمایشگاههای بینالمللی حضور پیدا کردیم. حضور در رویدادهای بینالمللی و تعامل با ناشران خارجی سبب شکلگیری گفتوگوهایی میشود که درنهایت راه را برای نشرمان بازمیکند. شاید سیاستمداران کشورها تعامل خوبی با یکدیگر نداشته باشند، اما اهالی ادبیات و فرهنگ در نهایت راهی برای ارتباط گرفتن با یکدیگر پیدا میکنند. البته تحقق این هدف به تلاش خودمان بستگی دارد. برای کتابهای طوطی هم اینگونه بوده، این تعاملات درنهایت سبب دیده شدن آثارمان شده است. از سویی بخش انگلیسی سایتمان و کاتالوگهایی که برای فروش رایت آماده کردهایم، چیزی کم از انتشاراتیهای بزرگ جهان ندارد.
به اتکای تجربه این تعاملات جهانی، در ادبیات امروزمان چقدر ظرفیت جهانی شدن میبینید؟
ادبیات کودک ایران ظرفیت بسیاری برای عرضه جهانی دارد، منتهی نحوه ارائه ناشران هم خیلی مهم است. نباید آثارمان را به شکل جهان سومی عرضه کنیم. باید حواسمان به رعایت استانداردهای جهانی باشد تا آثارمان دیده شود. همین حالا علاقهمندان میتوانند به سایت کتابهای طوطی مراجعه کنند و ببینند که بخش انگلیسیمان مدام به روز میشود. افزون بر این در شبکههای اجتماعی نیز حضور داریم. ادبیات ایران در صورت عبور از برخی موانع، با تلاش اهالیاش ظرفیت بسیاری برای معرفی جهانی دارد؛ همین حالا در محدوده خاورمیانه یک سر و گردن از دیگران بالاتر هستیم.
حتی در مقایسه با ترکیه که در ادبیات بزرگسال موفقیتهای بسیاری کسب کرده؟
بله. آنها در ادبیات کودک و نوجوان بهاندازه ما قوی نیستند.
عمر ادبیات کودک مان در مقایسه با ادبیات بزرگسال بهمراتب کمتر است اما چرا در معرفی ادبیات کودک و نوجوان موفقتر عمل کردهایم؟ حتی حضور اهالی کتاب این بخش در رویدادهای بینالمللی پررنگتر بوده؛ ازجمله دو دوره داوری خود شما در جایزه «هانس کریستین اندرسن» و حتی راهیابی فرهاد حسنزاده به فهرست پنج نویسنده برتر کودک و نوجوان جهان!
عمر ادبیات کودک ما کم نیست. مصداق این گفته را میتوان در مجموعه 10 جلدی بینظیری خواند که به همت مؤسسه تاریخ و ادبیات کودک ایران منتشرشده است. مطالعه آن را به همه پژوهشگران ادبیات توصیه میکنم، بویژه که تنها به یک قرن اخیر نپرداختهاند. ریشه ادبیات کودک ما بخصوص ادبیات شفاهی به دوران کهن بازمیگردد، منتهی کتاب کودک به شکل امروزیاش وامدار اتفاقات جهانی است. اما اینکه در معرفی جهانیاش در مقایسه با ادبیات بزرگسال موفقتر بوده یا نه را نمیدانم. پاسخ به این سؤال مستلزم بررسی و پیگیری مستمر است. بااینکه قصد مقایسه ندارم اما روند مثبت آن را در چند دلیل میدانم. یکی به بخش تصویرگری کتابهای کودک و درخشش جهانی آنها بازمیگردد. از دهه شصت به بعد، بویژه همزمان با اتمام جنگ، تصویرگران موفق به ارتباط گرفتن با جهان خارج شدند. تصویر، برخوردار از زبان همهفهمی است، برخلاف ادبیات نیازی به ترجمه ندارد. بخشی از این موفقیت هم به تلاش نهادهای مختلفی همچون شورای کتاب کودک در راستای معرفی ادبیاتمان بازمیگردد. اقدامات شورا طی پنجاه سال اخیر مستمر و اثرگذار بوده است.
از این بابت ادبیات کودک چقدر مدیون بزرگانی همچون توران میرهادی است؟
ادبیات کودکمان از جهات مختلفی مدیون شورای کتاب کودک و همه دستاندرکاران هست که یکی از مصداقهای آن را میتوان در همین راهیابی آثارمان به کشورهای دیگر دانست. در زمانی که ادبیاتمان هیچ مراودهای با عرصه جهانی نشر نداشته شورا، بهواسطه ارتباط با IBBY توانست گامهای مهمی بردارد. این در شرایطی است که شورای یک تشکل مردم نهاد است، حتی برای پرداخت حق عضویت سالانه خود به دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان از حمایت هیچ ارگانی برخوردار نیست. شورا باوجود همه دشواریها همواره تلاش کرده گامهای مؤثری بردارد و افراد شایستهای را هم برای نامزدی جوایز معرفی کرده است. برای معرفی هرچه بهتر ادبیاتمان به جهانیان نیازمند ادامه این راه و طی گامهای بیشتر و جدیتری هستیم.
بهعنوان سؤال آخر بگویید که این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بهغیراز مسئولیتهایی که در نشر فاطمی، بخش «کتابهای طوطی» به عهده دارم و همچنین حضور در هیأت مدیره شورای کتاب کودک، کتابی ترجمه کردهام که بهزودی منتشر میشود. این کتاب از فهرست دوسالانه آثار برگزیده IBBY برای کودکان برخوردار از شرایط خاص با عنوان «کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه» است. کتابی درباره نابینایی که برای من یکی از زیباترین آثاری است که طی چند وقت اخیر خواندهام. «چشمهایت را ببند»، کتابی تصویری با متن بسیار کوتاه است که هم نویسنده و هم تصویرگر آن اسپانیایی هستند. ترجمه آن را از زبان انگلیسی انجام دادهام اما با همراهی یکی از دوستان، آن را با نسخه اصلی هم مقابله کردهایم. کتاب زیبایی است که به درک بهتری از دنیای بچههای نابینا کمک میکند.
خبرنگار
بهتازگی «کتابهای طوطی»، بخش کودک و نوجوان نشر «فاطمی» بهعنوان ناشر برگزیده نمایشگاه کتاب «بولونیا» انتخابشده، جایزهای که به ناشران خلاق و حرفهای تعلق میگیرد. این نخستین مرتبهای است که ناشری ایرانی در قامت برگزیده بخش آسیایی این نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک معرفیشده و توانسته توجه دیگر فعالان جهانی نشر را به فعالیتهای خود جلب کند. بههمین بهانه گفتوگوی امروزمان را با سحر ترهنده مدیر «کتابهای طوطی»، درباره این انتخاب و همچنین وضعیت بخش مهمی از نشرمان میخوانید. ترهنده افزون بر فعالیت در عرصه نشر، سابقه فعالیت مستمر بهعنوان نویسنده، تصویرگر و مترجم را نیز دارد و در برخی رویدادهای جهانی ازجمله جایزه ادبی «هانس کریستین اندرسن» بهعنوان داور حضورداشته است. او که سالهاست در هیأت مدیره شورای کتاب کودک نیز حضور دارد، میگوید: «افرادی نظیر من که در مکتب بزرگانی همچون زنده یاد توران میرهادی آموزش دیدهایم چیزی جز حق دسترسی کودکان و نوجوانان به آثار باکیفیت را دنبال نمیکنیم.» و به گفته ترهنده این همان هدفی است که در صورت تلاش جدی و مستمر میتواند نشرمان را جهانی سازد.
این نخستین مرتبهای است که شاهد انتخاب ناشری ایرانی در نمایشگاه کتاب «بولونیا» هستیم؛ آنهم انتخاب «کتابهای طوطی»، باسابقهای کمتر از یک دهه. بنابراین قبل از هر سؤالی از هدف راهاندازی و چگونگی شکلگیری بخش کودک و نوجوان نشر «فاطمی» بگویید.
انتشارات فاطمی سابقهای بیش از 30 سال دارد؛ مؤسسه تازهکاری نیست. اغلب جامعه کتاب دوست کمابیش با فعالیتهای آن آشنا هستند. اما تاریخچه بازگشایی بخش کودک و نوجوان این نشر به سالها قبل بازمیگردد. حولوحوش دهه شصت که این کار با تلاش زندهیاد ایرج جهانشاهی و با انتشار «قصههای من و بابام» به نویسندگی خود او و با نام واژه آغاز شد. ازآنجایی که آقای جهانشاهی یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک هم بود تلاش خود را بر انتشار آثار باکیفیت و در راستای نیاز مخاطبان کودک و نوجوان بنیان گذاشت. بعد از فوت ایرج جهانشاهی فعالیت بخش کتابهای کودک و نوجوان بهمرور کمرنگ شد. آنچنانکه دیگر فاطمی را همچون گذشته بهعنوان ناشر کتابهای بزرگسال میشناختند.
همکاری شما با انتشارات فاطمی از کی آغاز شد؟
ازآنجاییکه در اوایل دهه نود، برای دو دوره به کار داوری جایزه «هانس کریستین اندرسن» مشغول بودم، امکان همکاری با نشر یا نهادهای خارج از شورای کتاب کودک را نداشتم. تا اینکه سال 94 در پی گفتوگوهایی با مدیرمسئول انتشارات به یکسری نقاط مشترک برای کار کودک و نوجوان دست یافتیم. حتی برای انتخاب اسم بخش کودک و نوجوان انتشارات، زمان بسیاری صرف کردیم تا درنهایت عنوان«کتابهای طوطی» پذیرفته شد و کیانوش غریبپور هم طراحی لوگوی آن را انجام داد.از همان ابتدا بنای کار را بر تولید کتاب با بهترین محتوا و بالاترین استاندارد گذاشتیم. البته در حدی که سیستم نشر و امکانات ایران اجازه بدهد.
و دراین بین گویا بازنویسی متون کهن هم ازجمله مواردی است که بر آن تأکیددارید؛ نکتهای که همان بدو ورود به سایت کتابهای طوطی خودنمایی میکند!
تلاش برای انتقال گنجینه فرهنگ ایران به نسلهای آینده دغدغه من و همه همکارانم در مجموعه کتابهای طوطی است؛ بویژه که شکل اصلی بسیاری از داستانهای شفاهی در بازنویسیها و نقل شفاهی در حال فراموشی هستند. توجه به این آثار تنها بخشی از فعالیتهای طوطی را شامل میشود؛ بخش اصلی کارمان را بر نیازهای کودکان و نوجوانان استوار کردهایم. بویژه که سالهاست در شورای کتاب کودک نیز حضور دارم و از همین بابت در جریان گزارشهای پایان سال گروههای بررسی هستم. مثلاً وقتی دوستان بخش ادبیات کهن شورا تأکید میکنند که بازنویسیهای ساده مناسب کودکان کم داریم یا نداریم، من و همکارانم از یک خلأ در بخش کتاب باخبر میشویم. به سراغ ادبیات ترجمه هم با همین نگاه میرویم، برای ما جوایز خارجی ملاک اصلی انتخاب نیستند، آثاری را انتخاب میکنیم که به نیاز یا کمبودی بتوانند پاسخ دهند. ترجیح ما بیش از آثار مشهور، انتخاب آثاری با محتوای استاندارد و مناسب کودک ایرانی است.
و دراین بین چه جایگاهی برای تألیف قائل هستید؟
آغاز کارمان با ترجمه بیشتر همراه شد، اما از همان بدو امر خواهان سنگینتر شدن تدریجی وزنه آثار تألیفی بودیم. بعد از مدتی که موفق به جلب اعتماد نویسندگان و تصویرگران مقبول شدیم تعداد عنوانهای تألیفی بیشتری در اختیار علاقهمندان قراردادیم.
تأکیدی که بر جلب همکاری تصویرگران خوب دارید طبیعتاً متوجه گروه سنی کودک است؛ درباره مخاطبان نوجوان هم تصمیمی به انتشار «کمیک استریپها» دارید؟
امید زیادی به پیگیری جدی کمیک استریپها در کتابهای طوطی دارم. تا به امروز چند کتاب غیرداستانی کمیک استریپ هم منتشر کردهایم. بویژه که این بخش، جزو علاقهمندیهای شخصی خود من نیز هست. آنچنانکه پژوهشهای متعددی در این باره داشتهام. انتشار این سبک از کتابها بسیار هزینهبر است و تمرکز بر تولید آنها مستلزم عبور از شرایط فعلی نشرمان، کمبودها و مشکلاتی است که درنتیجه تحریمها با آنها مواجه شدهایم.
کمیک استریپ در عرصه جهانی اتفاق تازهای نیست، اما در ایران جز موارد اندکی به آن پرداخته نشده است. با این تفاسیر فکر میکنید انتشار آن برای نشر ما موفقیتآمیز باشد؟
حتی در ایران هم اتفاق تازهای نیست، هرچند که کار مستمری دربارهاش انجام نشده است. در دهه پنجاه با همکاری کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان و از سوی برخی تصویرگران تلاشهایی انجام شد اما ادامه نیافت.
فکر میکنید حالا هم در صورت توجه ناشران، این شیوه تألیف و انتشار با استقبال کودکان و نوجوانان روبهرو شود؟
بله. این کتابها بویژه برای نسل امروز که حوصله مطالعه کتابهای طولانی ندارند، جالب خواهد بود. دنیای تکنولوژی و جاذبههای آن بر سلیقه این طیف از مخاطبان اثر بسیاری گذاشته است. کتابهای کمیک بهنوعی میانرسانهای هستند. بخشی از آنها وام گرفته از ویژگیهای سینما و انیمیشن است و بخشی هم از ادبیات. حتی بخشهایی از آن را هم میتوان متأثر از بازیهای رایانهای دانست. سری به کتابفروشیهای کشورهای دیگر که بزنید اغلب، بخش بزرگی به این کتابها اختصاص دادهاند که گویای استقبال مخاطبان است؛ برخلاف تصور رایج در ایران، کتابهای کمیک به گروه سنی خاصی هم محدود نمیشوند.
جالب است که برخلاف تفکراتی که در دهههای گذشته نسبت به انتشار این آثار وجود داشته، در دیگر کشورها حتی شاهد نفوذ فرهنگهای مختلف به کمیک استریپها هستیم!
بله، کمیک استریپها در فرهنگهای مختلف حرکت کرده و در هر کشوری شکل و شمایل نزدیک به مردمان آنان را گرفتهاند. بهعنوان نمونه در ژاپن به «مانگا» تبدیل شدهاند و طرفداران زیادی هم دارند. امروزه در سطح جهانی شاهد انتشار کمیکهایی با سطح هنری بسیار بالا هستیم که در مواردی به رمانهای گرافیکی تبدیل شدهاند. برخی از آنها ماهیتهای شگفتانگیزی پیدا کردهاند. دراین بین انتشار رمانهای گرافیکی بدون کلام هم جایگاه خاص خود را پیدا کردهاند. رمانی 300صفحهای، بدون هیچ کلام و متنی تنها با تصاویر روایت شده و از آن استقبال هم میشود.
در عرصه جهانی، شاهد پیوند نزدیک کمیک استریپها با سینما هستیم؛ حتی بسیاری از شخصیتهای مشهور سینمایی از دنیای کمیکها برخاستهاند؛ بتمن، مرد عنکبوتی، سوپرمن و جوکر. ادبیات ما و نویسندگان ایرانی هم چنین توانی برای تعامل با سینما دارند یا همچنان در این پیوند هم باید وامدار داشتههای جهانی باشیم؟
البته اغلب فیلمها و انیمیشنها ابتدا در دنیای کمیکها قدم به عرصه گذاشتهاند. برای سالها کمیک استریپ بتمن وجود داشته تا اینکه سینماگران به سراغ آن رفتهاند. هرچند در مواردی اندک هم شخصیتها و داستانها از سینما به کتابهای کمیک راه یافتهاند. هر دو موردی که اشاره کردید امکانپذیر است، هم اینکه از داشتههای جهانی وام بگیریم و هم اینکه خودمان با تکیه بر شخصیتهای معاصر ادبیات کودک یا افسانهها و اسطورههای کهن دست به خلق شخصیتهایی تازه بزنیم. کمیکها در برخی کشورها با چنان پیشرفت عجیبی روبهرو شدهاند که نمیتوان از ترجمهشان صرفنظر کرد. البته نه فقط از بابت فراهم شدن امکان دسترسی برای مخاطبان ایرانی، بیشتر ازاین جهت که انتشار اینها، درسهای تازهای برای نویسندگان، تصویرگران و حتی ناشرانمان خواهد داشت. ترجمه، امکان دسترسی به یافتهها و بهرهمندی از تجربههایی را فراهم میکند که دیگران در راه مورد نظرمان آزمودهاند. وقتی در فضای آموزشی، نظام دانشگاهی ما هنوز جایی برای این عرصه باز نکرده، درباره اینکه یک قصه کهن را چطور میتوان به متن کتاب کمیک تبدیل کرد چیز زیادی نمیدانیم. بنابراین میتوان به سراغ کشورهایی رفت که تجربه مشابه ما را کسب کردهاند و ادبیات کهن آنان به قالب این کتابها منتشرشده است.
گذشته از بحث ضرورت یادگیری، معتقد به برخورداری ادبیاتمان از ظرفیت تبدیل به کمیک استریپها هستید؟
بله. بخصوص ادبیات کهن ما، چه در بخش افسانهها و چه اسطورهها از ظرفیت بسیاری برای خلق کمیکهای خواندنی برخوردار است. خوشبختانه در بخش تصویرگری هم از وجود استعدادهای خوبی برخوردار هستیم. هرچند که در وهله نخست باید چگونگی استخراج محتوا از داشتههای ادبیمان را بیاموزیم تا بعد به بحث تصویرگری آن برسیم. البته هرازگاهی شاهد تولید کمیکهایی از شاهنامه و دیگر متون قدیمیمان بودهایم که انگشتشمار بوده و جریان ساز نبودهاند و کتابهای اندک تولیدشده نیز اغلب ازنظر بصری وامدار سبک رایج در امریکای شمالی بودهاند. پیشرفت در این زمینه نیازمند کار بسیار است. با انتشار یکی- دو کتاب نمیتوان انتظار جریانسازی داشت.
ابتدای گفتوگو از زندهیاد جهانشاهی یاد کردید، بعدتر شورای کتاب کودک و همکاریتان با آنها. با این حساب شاهد ردپای پررنگی از این تشکل در کتابهای طوطی هم هستیم؟
بهطور قطع تجربه شورای کتاب کودک بر کار من هم اثر گذاشته. خواه ناخواه همه آنهایی که بهنوعی در شورای کتاب کودک حضورداشته یا با آن همکاری کردهاند تحت تأثیر آموزههای بزرگان این جمع هستند. این مسأله بویژه با توجه به تعاملات جهانی شورا اهمیت بیشتری پیدا میکند، اینکه شورا شعبه ملی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان IBBY است. مهمترین شعار IBBY این است که تمام کودکان حق دارند به آثار باکیفیت دسترسی داشته باشند. افرادی نظیر من که در مکتب بزرگانی همچون زندهیاد توران میرهادی آموزش دیدهایم چیزی جز حق دسترسی کودکان و نوجوانان به آثار باکیفیت را دنبال نمیکنیم.
بحث مراودات بینالمللی به میان آمد؛ چقدر به رعایت حق رایت آثار خارجی وفادار هستید؟
ما در کتابهای طوطی هیچ اثری را بدون خرید کپیرایت زبان فارسی منتشر نمیکنیم، هرچند متأسفانه بارها پیشآمده کتابی را که با خرید حق رایت منتشر کردهایم، ناشران دیگر بدون در نظر گرفتن این مسأله ترجمه و منتشر کردهاند. این به کار ناشری که برای حق رایت هزینه کرده ضرر میرساند، بویژه که با در نظر داشتن مشکلات زیادی این کار را انجام میدهیم. نهفقط در بحث چگونگی پرداختهای مالی، حتی در برخی مراودات هم سایه تحریمها سنگینی میکند. با وجود این رعایت حقوق مادی و معنوی تمام پدیدآورندگان آثار همچنان مهمترین اصل کاری ما در مواجهه با کتابهای داخلی و خارجی است و تا به امروز هم به اتکای قراردادهای استاندارد بینالمللی این کار را کردهایم. باور داریم که اگر خواهان معرفی ادبیاتمان به جهان هستیم باید به حقوق ناشران و پدیدآورندگان خارجی احترام بگذاریم. تا وقتی خودمان رعایت نکنیم چطور میتوانیم انتظار احترام آنها به حقوق خودمان را داشته باشیم!
میزان تیراژ کتاب در بحث خریدوفروش رایت اهمیت بسیاری دارد. وقتی تیراژ کتاب در کشور ما به اندازهای نیست که منفعت مالی برای طرف مقابل داشته باشد چطور راضی به فروش رایت میشوند؟
تیراژ کتاب در حوزه کودک و نوجوان متفاوت از بزرگسال است، کتابهای ما بویژه در چاپ نخست 2 هزار نسخه منتشر میشوند. در خرید حق رایت مشکل تیراژ نداریم؛ حتی ناشران خارجی هم با خرید رایت برخی آثارمان آنها را با 2-3 هزار نسخه در چاپ اول منتشر میکنند. گذشته از بحث تیراژ، مسأله دیگر در خرید رایت به تفاوت ارزش پولیمان بازمیگردد که سبب میشود مبلغ چندانی عاید آنان نشود. البته بسیاری از ناشران بینالمللی چون با منطقه ما و اوضاع اقتصادی و ارزش پولیمان آشنا هستند با این شرایط کنار میآیند. مسأله اصلی همانطور که اشاره شد به بحث تحریمها بازمیگردد و تأثیری که در روابطمان با دیگر ناشران دارد. متأسفانه نه فقط در ایران، در همه جای جهان، فرهنگ از نخستین قربانیان سیاست است.
این تعامل در خرید رایت دوسویه است؟
رایت برخی کتابهای طوطی به چندین زبان و به کشورهای مختلف از جمله اسپانیا، کرهجنوبی، ترکیه، کانادا و... فروخته شدهاند. ازآنجایی که همزمان با کارهای آمادهسازی کتاب برای نشر در کشور خودمان، ترجمه و صفحهآرایی نسخه انگلیسی کتاب را هم انجام میدهیم گاهی رایت کتابها زودتر از انتشار آنها در اینجا فروخته میشوند. این مراودات و از سویی توجه به مسائل حرفهای و اخلاقی کار منجر به شکلگیری اعتماد در عرصه جهانی نشر میشود. اعتمادسازی، پیششرط هر تعاملی در عرصه بینالمللی است.
بازگردیم به بحث انتخاب کتابهای طوطی بهعنوان ناشر برگزیده. فکر میکنید چه عاملی در این انتخاب مؤثر بوده است. آنهم باوجود محدودیت جغرافیایی زبان فارسی و دشواریهایی که در این زمینه داریم؟
کتابهای طوطی سال گذشته هم نامزد دریافت این عنوان شد که اتفاق تازه و بسیار هیجانانگیزی بود. پیشتر هیچ ناشری از ایران به فهرست نهایی ناشر برتر بولونیا راه نیافته بود و از این اتفاق متعجب بودیم؛ بویژه که ما در مقایسه با بسیاری از ناشران کودک و نوجوان عمر چندانی نداریم. نامزدها از طرف ناشران و تشکلهای شرکتکننده در خود نمایشگاه انتخاب میشوند. اینکه کارمان از سوی ناشران خارجی و سازمانهای بینالمللی دیده شده اتفاق مهمی است.
حضور در نمایشگاههای بینالمللی چقدر در این دیده شدن مؤثر بوده است؟
خیلی زیاد. از همان ابتدا بهرغم برخی تنگناهای مالی برای آن تلاش کردیم. گاهی امکان برخورداری از غرفه را نداشتیم و برخی آثارمان را از طریق غرفه ملی نشر در معرض دید میگذاشتیم. در مواردی هم بهعنوان ویزیتور شرکت کردیم، بااینحال در هر شکلی که ممکن بوده در نمایشگاههای بینالمللی حضور پیدا کردیم. حضور در رویدادهای بینالمللی و تعامل با ناشران خارجی سبب شکلگیری گفتوگوهایی میشود که درنهایت راه را برای نشرمان بازمیکند. شاید سیاستمداران کشورها تعامل خوبی با یکدیگر نداشته باشند، اما اهالی ادبیات و فرهنگ در نهایت راهی برای ارتباط گرفتن با یکدیگر پیدا میکنند. البته تحقق این هدف به تلاش خودمان بستگی دارد. برای کتابهای طوطی هم اینگونه بوده، این تعاملات درنهایت سبب دیده شدن آثارمان شده است. از سویی بخش انگلیسی سایتمان و کاتالوگهایی که برای فروش رایت آماده کردهایم، چیزی کم از انتشاراتیهای بزرگ جهان ندارد.
به اتکای تجربه این تعاملات جهانی، در ادبیات امروزمان چقدر ظرفیت جهانی شدن میبینید؟
ادبیات کودک ایران ظرفیت بسیاری برای عرضه جهانی دارد، منتهی نحوه ارائه ناشران هم خیلی مهم است. نباید آثارمان را به شکل جهان سومی عرضه کنیم. باید حواسمان به رعایت استانداردهای جهانی باشد تا آثارمان دیده شود. همین حالا علاقهمندان میتوانند به سایت کتابهای طوطی مراجعه کنند و ببینند که بخش انگلیسیمان مدام به روز میشود. افزون بر این در شبکههای اجتماعی نیز حضور داریم. ادبیات ایران در صورت عبور از برخی موانع، با تلاش اهالیاش ظرفیت بسیاری برای معرفی جهانی دارد؛ همین حالا در محدوده خاورمیانه یک سر و گردن از دیگران بالاتر هستیم.
حتی در مقایسه با ترکیه که در ادبیات بزرگسال موفقیتهای بسیاری کسب کرده؟
بله. آنها در ادبیات کودک و نوجوان بهاندازه ما قوی نیستند.
عمر ادبیات کودک مان در مقایسه با ادبیات بزرگسال بهمراتب کمتر است اما چرا در معرفی ادبیات کودک و نوجوان موفقتر عمل کردهایم؟ حتی حضور اهالی کتاب این بخش در رویدادهای بینالمللی پررنگتر بوده؛ ازجمله دو دوره داوری خود شما در جایزه «هانس کریستین اندرسن» و حتی راهیابی فرهاد حسنزاده به فهرست پنج نویسنده برتر کودک و نوجوان جهان!
عمر ادبیات کودک ما کم نیست. مصداق این گفته را میتوان در مجموعه 10 جلدی بینظیری خواند که به همت مؤسسه تاریخ و ادبیات کودک ایران منتشرشده است. مطالعه آن را به همه پژوهشگران ادبیات توصیه میکنم، بویژه که تنها به یک قرن اخیر نپرداختهاند. ریشه ادبیات کودک ما بخصوص ادبیات شفاهی به دوران کهن بازمیگردد، منتهی کتاب کودک به شکل امروزیاش وامدار اتفاقات جهانی است. اما اینکه در معرفی جهانیاش در مقایسه با ادبیات بزرگسال موفقتر بوده یا نه را نمیدانم. پاسخ به این سؤال مستلزم بررسی و پیگیری مستمر است. بااینکه قصد مقایسه ندارم اما روند مثبت آن را در چند دلیل میدانم. یکی به بخش تصویرگری کتابهای کودک و درخشش جهانی آنها بازمیگردد. از دهه شصت به بعد، بویژه همزمان با اتمام جنگ، تصویرگران موفق به ارتباط گرفتن با جهان خارج شدند. تصویر، برخوردار از زبان همهفهمی است، برخلاف ادبیات نیازی به ترجمه ندارد. بخشی از این موفقیت هم به تلاش نهادهای مختلفی همچون شورای کتاب کودک در راستای معرفی ادبیاتمان بازمیگردد. اقدامات شورا طی پنجاه سال اخیر مستمر و اثرگذار بوده است.
از این بابت ادبیات کودک چقدر مدیون بزرگانی همچون توران میرهادی است؟
ادبیات کودکمان از جهات مختلفی مدیون شورای کتاب کودک و همه دستاندرکاران هست که یکی از مصداقهای آن را میتوان در همین راهیابی آثارمان به کشورهای دیگر دانست. در زمانی که ادبیاتمان هیچ مراودهای با عرصه جهانی نشر نداشته شورا، بهواسطه ارتباط با IBBY توانست گامهای مهمی بردارد. این در شرایطی است که شورای یک تشکل مردم نهاد است، حتی برای پرداخت حق عضویت سالانه خود به دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان از حمایت هیچ ارگانی برخوردار نیست. شورا باوجود همه دشواریها همواره تلاش کرده گامهای مؤثری بردارد و افراد شایستهای را هم برای نامزدی جوایز معرفی کرده است. برای معرفی هرچه بهتر ادبیاتمان به جهانیان نیازمند ادامه این راه و طی گامهای بیشتر و جدیتری هستیم.
بهعنوان سؤال آخر بگویید که این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بهغیراز مسئولیتهایی که در نشر فاطمی، بخش «کتابهای طوطی» به عهده دارم و همچنین حضور در هیأت مدیره شورای کتاب کودک، کتابی ترجمه کردهام که بهزودی منتشر میشود. این کتاب از فهرست دوسالانه آثار برگزیده IBBY برای کودکان برخوردار از شرایط خاص با عنوان «کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه» است. کتابی درباره نابینایی که برای من یکی از زیباترین آثاری است که طی چند وقت اخیر خواندهام. «چشمهایت را ببند»، کتابی تصویری با متن بسیار کوتاه است که هم نویسنده و هم تصویرگر آن اسپانیایی هستند. ترجمه آن را از زبان انگلیسی انجام دادهام اما با همراهی یکی از دوستان، آن را با نسخه اصلی هم مقابله کردهایم. کتاب زیبایی است که به درک بهتری از دنیای بچههای نابینا کمک میکند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه:
انتخابات حماسه بود
برنده انتخابات، مردم و کسانی هستند که انتخابات را پر شور کردند
- حرکت آقای رئیسی در قوه قضائیه جهادی بود و امید و اعتماد به این قوه را زنده کرد
- آرای باطله ابداً به معنای جدایی مردم از نظام نیست، بلکه بر عکس است، کسی که پای صندوق رای آمده علاقهمندی خود را به صندوق رأی و نظام نشان داده است
- رویکرد تحولی در قوه قضائیه بسیار مهم و کاملاً ضروری است و باید با شدت و حتی پرشتابتر ادامه یابد
- ممکن است با بعضی نظرات شورای نگهبان موافق نباشم اما طبق قانون و وظیفه عمل کردند
رئیس قوه قضائیه: نگذاشتیم مبارزه با فساد سرد شود
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (دوشنبه) در سالروز شهادت آیتالله بهشتی و روز قوه قضائیه، در دیدار رئیس و مسئولان این قوه، ادامه مسیر اعتمادافزا و امیدبخش دو سال اخیر و استمرار اجرای سند تحول را در فصل جدید دستگاه قضا ضروری خواندند و با تجلیل از حماسه واقعی مردم در انتخابات ۲۸ خرداد گفتند: مردم در شرایط کرونایی و دشواریهای اقتصادی و برخی مسائل دیگر، برنامهریزی چند ماهه دنیای استکبار را بر هم زدند و بهعنوان برندگان اصلی انتخابات، شکست و ناکامی را نصیب دشمنان ایران و عناصر وابسته به آنان کردند.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، شهید آیتالله بهشتی را عالمی متفکر و نظریهپرداز، شخصیتی برجسته و حقیقتاً انقلابی، مؤمن، متشرع و بسیار مؤثر خواندند و افزودند: شهید بهشتی با پایهگذاری کار دشوار و بزرگ ایجاد دادگستری اسلامی و نقشآفرینی در تدوین قانون اساسی حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارد و این حق باید شناخته و ادا شود.
رهبر انقلاب با اشاره به جنایت فجیع منافقین در به شهادت رساندن آیتالله بهشتی و حدود ۷۰ نفر از شخصیتها گفتند: این قاتلها صراحتاً به این جنایت بزرگ اعتراف کردهاند اما امروز با حمایت فرانسه و دیگر کشورهای مدعی حقوق بشر آزادانه فعالیت میکنند که انسان از وقاحت غربیها در ادعاهای حقوق بشری و دادن تریبون و حمایت از این تروریستها حیرت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای با تشکر از فعالیتهای مسئولان و همه عناصر فعال دستگاه قضایی در سراسر کشور، حرکت آقای رئیسی در دوران تصدی را مصداق حرکت جهادی خواندند و با تشکر از آقای رئیسی افزودند: این تلاش شبانهروزی و پرانگیزه به فضل الهی به آثار و نتایج خوبی نیز منجر شده است.
ایشان، زنده شدن امید و افزایش اعتماد مردم به دستگاه قضا را مهمترین اثر حرکت جهادی دو سال اخیر در قوه قضائیه برشمردند و افزودند: این امید و اعتماد سرمایه گرانقدر اجتماعی است که هیچ چیزی با آن برابری نمیکند.
رهبر انقلاب با اشاره به تغییر و تحول طبیعی در قوه قضائیه بعد از انتخاب آقای رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری منتخب ملت، چند نکته را در ترسیم مسیر آینده دستگاه قضا بیان کردند.
ایشان، ادامه رویکرد تحولی در قوه قضائیه را بسیار مهم و کاملاً ضروری خواندند و افزودند: این مسیر باید با شدت و حتی پرشتابتر ادامه یابد و سند خوب، متقن، عملیاتی، غیرنمایشی، غیرشعاری و زمانبندی شده تحول در دستگاه قضا، همچنان ملاک حرکت تحولی باشد.
حضرت آیتالله خامنهای، اطلاع و درک همه نیروهای قوه قضائیه از سند تحول را ضروری دانستند و افزودند: دستگاه قضا در رفع خلأهای مقرراتی برای اجرای سند تحول فعال شود و بدنه قوه را برای اجرای درست، کامل و پیگیرانه این سند به شکلهای مختلف تشویق کند.
رهبر انقلاب با ابراز رضایت از ورود دستگاه قضا به بحث احیای حقوق عامه گفتند: این کارِ بسیار لازم و پر ارزش، جزو وظایف حتمی قوه قضائیه است و دایره عمل به آن باید از احیای واحدهای تولیدی و رفع تصرف منابع طبیعی، به عرصههایی همچون سلامت، آموزش، محیطزیست و امر به معروف و نهی از منکر گسترش یابد.
ایشان با ابراز تأسف از جاری نبودن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه گفتند: کسانی که بهطور حقیقی و نه برای هیاهو یا مقاصد دیگر به این واجب الهی عمل میکنند باید مورد حمایت قرار گیرند.رهبر انقلاب، دستگاه قضا را به رفع خلأهای قانونی در بحث حقوق عامه فرا خواندند و افزودند: باید مشخص شود که حکم ضایعکنندگان حقوق عامه چیست تا از صدور احکام سلیقهای جلوگیری شود.
حضرت آیتالله خامنهای با ابراز خرسندی از مبارزه با فساد در درون قوه قضائیه، این کار را دارای اولویت کامل و جزو واجبترین امور خواندند و افزودند: البته اکثریت عظیم قضات و کارکنان دستگاه قضا، «مؤمن، شریف، پاکدامن و مسئولیتپذیر» هستند و گاهی نیز درباره میزان فساد در قوه افراط و جنجال میشود اما باید با تعداد کمِ عناصر فاسد هم بشدت و قاطعانه برخورد شود.
ایشان، برخورد سریع و فعال با گزارشهای مردمی درباره وجود برخی عناصر فاسد در دستگاه قضا را ضروری خواندند و گفتند: البته ممکن است این گزارشها واقعیت نداشته باشد اما باید آنها را مغتنم شمرد و با پرهیز از برخوردهای خوشبینانه، بلافاصله بازرسی آشکار یا پنهان و ناشناخته را فعال کرد و در صورت اثبات، با عناصر فاسد حقیقتاً برخورد کرد.
رهبر انقلاب حضور در میان مردم را از جمله نقاط قوت آقای رئیسی خواندند و تأکید کردند: مسئولان بعدی دستگاه قضا نیز باید این کار بسیار خوب و ضروری و پر برکت را ادامه دهند.
حضرت آیتالله خامنهای ارتباط مسئولان بخصوص رئیس دستگاه قضا با گروههای فعال جامعه نظیر فعالان دانشگاهی، حوزوی، اقتصادی، کارگری، تولیدی و بخشهای مربوط به زنان را در چارچوب حضور مردمی برشمردند و گفتند: در ارتباط با گروههای فعال جامعه حرفهای آنان را بشنوید و سیاستها را بدرستی برای آنان تبیین کنید که گاهی دلیل برخی اعتراضها بیاطلاعی از سیاستها و واقعیات است. حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی این بخش از سخنانشان ابراز امیدواری کردند قوه قضائیه در فصل جدید خود، همان مسیر دو سال اخیر را با قدرت ادامه دهد و با فعالیتهای بیشتر، نتایج بهتری را نصیب کشور و ملت کند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان به حماسهآفرینی ملت در انتخابات ۲۸ خرداد اشاره کردند و با بیهوده خواندن برخی تلاشها در فضای مجازی و رسانهای برای انکار کار بزرگ مردم، گفتند: این انتخابات حقاً و انصافاً یک حماسه بود و تحلیلگرانی که چشم به انتخابات ایران داشتند، فهمیدند چه اتفاق مهمی رقم خورد.
ایشان فعالیت هزاران دستگاه تبلیغاتی از جمله رسانههای امریکایی، انگلیسی و برخی کشورهای مرتجع و روسیاه و بکارگیری تعدادی از عناصر خائن ایرانی برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات را در دنیا بیسابقه دانستند و افزودند: آنها به برخی بهانهها مانند مشکلات معیشتی یا بعضی حوادثی که بعداً رخ داد مانند بحث احراز یا عدم احراز صلاحیتها نیز امید بسته بودند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: البته بنده ممکن است با بعضی از نظرات شورای محترم نگهبان مثلاً درباره یکی دو مورد یا کمتر و بیشتر موافق نباشم اما اعضای محترم این شورا را افراد متشرع، پرهیزگار و مقید به وظیفه دینی میدانم که بر طبق قانون و وظیفه دینی عمل میکنند.
ایشان افزودند: امید بیگانگان این بود که بر اثر این بهانهها مشارکت در انتخابات به ۲۰ تا ۲۵ درصد برسد که این امید محقق نشد.
رهبر انقلاب، مسأله کرونا و تأثیر حدود ۱۰ درصدی آن بر مشارکت بر اساس محاسبات کارشناسان را نیز یادآور شدند و افزودند: با وجود همه این مسائل، مردم با صفوف پر شور و اظهارات پر انگیزه خود از ساعات اول صبح، حماسه عظیم و واقعی آفریدند و مشت محکمی بر سینه تحریمکنندگان و مخالفان و معارضان انتخابات زدند.
ایشان در تبیین برندگان و بازندگان انتخابات ۲۸ خرداد گفتند: برنده انتخابات، ملت ایران و همه کسانی هستند که به شور و هیجان انتخابات کمک کردند بنابراین نامزدهایی هم که رأی نیاوردند جزو برندگان هستند و در مقابل، بازنده انتخابات کسانی هستند که همه تلاش خود را کردند که مردم را از صندوق رأی دور کنند اما مردم با حضور خود، آنها را طرد و امید و طمعشان به نتیجه انتخابات را ناکام کردند.
حضرت آیتالله خامنهای به برخی تحلیلهای غلط درباره آرای باطله نیز اشاره کردند و گفتند: این آرا، ابداً به معنای جدایی آنها از نظام نیست، بلکه بر عکس است، زیرا کسی که پای صندوق رأی آمده و فرد مقبول خود را در لیست نامزدها ندیده ولی اسم شخص مورد نظرش را نوشته یا رأی سفید داده، در واقع علاقهمندی خود را به صندوق رأی و نظام نشان داده است.
ایشان برخی حوادث در جریان انتخابات را مایه تجربه و عبرت دانستند و گفتند: در مناظرهها تنوع سلایق مشاهده شد، در عین حال همه نامزدهای محترم بر خلاف القای دشمن در این مسأله همنظر بودند که مشکلات اقتصادی کشور راه حل دارد و بنبستی وجود ندارد البته یکی میگفت راهحل من درست است و دیگری میگفت راهحل من.
رهبرمعظم انقلاب افزودند: در مناظرهها، بعضی کاندیداها از مواضع انقلاب دفاع کردند و با ادب و رعایتهای لازم شرعی سخن گفتند ولی برخی، بداخلاقیهایی کردند که مایه تأسف است.
ایشان با یادآوری رقابتهای انتخاباتی در امریکا و فحاشی نامزدها علیه یکدیگر، افزودند: امریکاییها سرمشقهای خوبی نیستند بنابراین در مسائل سیاسی باید با رعایت ادب و جهات اخلاقی و شرعی و بدون اهانت و تهمت، سخن گفت نه اینکه از شیوههای فحاشی و اهانت امریکاییها و ترامپ استفاده کرد. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سخنان یک مقام امریکایی درباره انتخابات کشورمان، گفتند: انتخابات امریکا در چشم همه دنیا مفتضح شد حالا همان مفتضحین بعد از چند ماه زبان درآورده و از انتخابات ایران ایراد میگیرند در حالیکه آنها با آن افتضاح، دیگر نباید یک کلمه راجع به انتخابات حرف بزنند.
رهبر انقلاب با تقدیر از برخورد خوب مسئولان و دیگر نامزدهای انتخابات با رئیسجمهوری منتخب گفتند: بعد از انتخابات و پیروزی نامزد مقبول مردم با رأی خوب و درصد بالای آراء، مسئولان تراز اول و سایر نامزدها بسیار خوب برخورد کردند و با دیدار با رئیسجمهوری منتخب، تبادل نظر و پیام تبریک، طمأنینه و آرامش روحی لازم در کشور را نشان دادند.
ایشان با مقایسه این رفتار متین با درگیریهای پس از انتخابات امریکا، خداوند را بهدلیل وجود این نعمت در کشور شکر گذاشتند و افزایش این جهتگیریها را خواستار شدند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان ابراز امیدواری کردند نتیجه انتخابات بر مردم و رئیسجمهوری منتخب مبارک باشد و مسئولان بتوانند وظایفی را که برعهده دارند بخوبی انجام دهند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین رئیسی در چهار محور «اجرای سند تحول در قوه قضائیه»، «مبارزه با فساد»، «احیاء حقوق عامه» و «مردمی شدن» قوه قضائیه، به بیان گزارش یکساله از عملکرد خود و همکارانش پرداخت.
رئیس قوه قضائیه ابلاغ و آغاز اجرای سند تحول قضایی را از جمله مطالبات محققشده رهبر انقلاب برشمرد که موجب تسهیل کار قضات، تسریع دادرسیها و کاهش ۲۰ روز از متوسط زمان رسیدگی به پروندهها در این دستگاه شده است.
حجتالاســـــلام والمســـــلمین رئیسی، مبارزه با فساد را گفتمانی ملی برشمرد و با اشاره به کاهش آمار تخلفات درون قوه قضائیه، به بازگرداندن بیش از ۹۰ هزار میلیارد تومان به خزانه کشور و قطعی شدن احکام مجرمان پروندههای کلان اقتصادی اشاره کرد.
آقای رئیسی با اشاره به نظامیافته شدن حقوق مالکیت و رفع تصرف از هزاران هکتار از اراضی ملی در سال گذشته، توجه به مسائل محیطزیستی و اجرای طرح کاداستر را از دیگر اقدامات این دستگاه در جهت احیای حقوق عامه برشمرد.
رئیس قوهقضائیه با بیان اینکه پشتوانه مردمی این دستگاه بواسطه تقویت ارتباطات مردمی بیش از گذشته شده است، از رسیدگی ویژه به پروندههای کثیرالشاکی و مؤسسات مالی و اعتباری و همچنین صدور بخشنامههایی در جهت حمایت از تولیدکنندگان و ممانعت از تصمیمات خلقالساعه بانکها در این حوزه خبر داد.
- آرای باطله ابداً به معنای جدایی مردم از نظام نیست، بلکه بر عکس است، کسی که پای صندوق رای آمده علاقهمندی خود را به صندوق رأی و نظام نشان داده است
- رویکرد تحولی در قوه قضائیه بسیار مهم و کاملاً ضروری است و باید با شدت و حتی پرشتابتر ادامه یابد
- ممکن است با بعضی نظرات شورای نگهبان موافق نباشم اما طبق قانون و وظیفه عمل کردند
رئیس قوه قضائیه: نگذاشتیم مبارزه با فساد سرد شود
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (دوشنبه) در سالروز شهادت آیتالله بهشتی و روز قوه قضائیه، در دیدار رئیس و مسئولان این قوه، ادامه مسیر اعتمادافزا و امیدبخش دو سال اخیر و استمرار اجرای سند تحول را در فصل جدید دستگاه قضا ضروری خواندند و با تجلیل از حماسه واقعی مردم در انتخابات ۲۸ خرداد گفتند: مردم در شرایط کرونایی و دشواریهای اقتصادی و برخی مسائل دیگر، برنامهریزی چند ماهه دنیای استکبار را بر هم زدند و بهعنوان برندگان اصلی انتخابات، شکست و ناکامی را نصیب دشمنان ایران و عناصر وابسته به آنان کردند.
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، شهید آیتالله بهشتی را عالمی متفکر و نظریهپرداز، شخصیتی برجسته و حقیقتاً انقلابی، مؤمن، متشرع و بسیار مؤثر خواندند و افزودند: شهید بهشتی با پایهگذاری کار دشوار و بزرگ ایجاد دادگستری اسلامی و نقشآفرینی در تدوین قانون اساسی حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارد و این حق باید شناخته و ادا شود.
رهبر انقلاب با اشاره به جنایت فجیع منافقین در به شهادت رساندن آیتالله بهشتی و حدود ۷۰ نفر از شخصیتها گفتند: این قاتلها صراحتاً به این جنایت بزرگ اعتراف کردهاند اما امروز با حمایت فرانسه و دیگر کشورهای مدعی حقوق بشر آزادانه فعالیت میکنند که انسان از وقاحت غربیها در ادعاهای حقوق بشری و دادن تریبون و حمایت از این تروریستها حیرت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای با تشکر از فعالیتهای مسئولان و همه عناصر فعال دستگاه قضایی در سراسر کشور، حرکت آقای رئیسی در دوران تصدی را مصداق حرکت جهادی خواندند و با تشکر از آقای رئیسی افزودند: این تلاش شبانهروزی و پرانگیزه به فضل الهی به آثار و نتایج خوبی نیز منجر شده است.
ایشان، زنده شدن امید و افزایش اعتماد مردم به دستگاه قضا را مهمترین اثر حرکت جهادی دو سال اخیر در قوه قضائیه برشمردند و افزودند: این امید و اعتماد سرمایه گرانقدر اجتماعی است که هیچ چیزی با آن برابری نمیکند.
رهبر انقلاب با اشاره به تغییر و تحول طبیعی در قوه قضائیه بعد از انتخاب آقای رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری منتخب ملت، چند نکته را در ترسیم مسیر آینده دستگاه قضا بیان کردند.
ایشان، ادامه رویکرد تحولی در قوه قضائیه را بسیار مهم و کاملاً ضروری خواندند و افزودند: این مسیر باید با شدت و حتی پرشتابتر ادامه یابد و سند خوب، متقن، عملیاتی، غیرنمایشی، غیرشعاری و زمانبندی شده تحول در دستگاه قضا، همچنان ملاک حرکت تحولی باشد.
حضرت آیتالله خامنهای، اطلاع و درک همه نیروهای قوه قضائیه از سند تحول را ضروری دانستند و افزودند: دستگاه قضا در رفع خلأهای مقرراتی برای اجرای سند تحول فعال شود و بدنه قوه را برای اجرای درست، کامل و پیگیرانه این سند به شکلهای مختلف تشویق کند.
رهبر انقلاب با ابراز رضایت از ورود دستگاه قضا به بحث احیای حقوق عامه گفتند: این کارِ بسیار لازم و پر ارزش، جزو وظایف حتمی قوه قضائیه است و دایره عمل به آن باید از احیای واحدهای تولیدی و رفع تصرف منابع طبیعی، به عرصههایی همچون سلامت، آموزش، محیطزیست و امر به معروف و نهی از منکر گسترش یابد.
ایشان با ابراز تأسف از جاری نبودن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه گفتند: کسانی که بهطور حقیقی و نه برای هیاهو یا مقاصد دیگر به این واجب الهی عمل میکنند باید مورد حمایت قرار گیرند.رهبر انقلاب، دستگاه قضا را به رفع خلأهای قانونی در بحث حقوق عامه فرا خواندند و افزودند: باید مشخص شود که حکم ضایعکنندگان حقوق عامه چیست تا از صدور احکام سلیقهای جلوگیری شود.
حضرت آیتالله خامنهای با ابراز خرسندی از مبارزه با فساد در درون قوه قضائیه، این کار را دارای اولویت کامل و جزو واجبترین امور خواندند و افزودند: البته اکثریت عظیم قضات و کارکنان دستگاه قضا، «مؤمن، شریف، پاکدامن و مسئولیتپذیر» هستند و گاهی نیز درباره میزان فساد در قوه افراط و جنجال میشود اما باید با تعداد کمِ عناصر فاسد هم بشدت و قاطعانه برخورد شود.
ایشان، برخورد سریع و فعال با گزارشهای مردمی درباره وجود برخی عناصر فاسد در دستگاه قضا را ضروری خواندند و گفتند: البته ممکن است این گزارشها واقعیت نداشته باشد اما باید آنها را مغتنم شمرد و با پرهیز از برخوردهای خوشبینانه، بلافاصله بازرسی آشکار یا پنهان و ناشناخته را فعال کرد و در صورت اثبات، با عناصر فاسد حقیقتاً برخورد کرد.
رهبر انقلاب حضور در میان مردم را از جمله نقاط قوت آقای رئیسی خواندند و تأکید کردند: مسئولان بعدی دستگاه قضا نیز باید این کار بسیار خوب و ضروری و پر برکت را ادامه دهند.
حضرت آیتالله خامنهای ارتباط مسئولان بخصوص رئیس دستگاه قضا با گروههای فعال جامعه نظیر فعالان دانشگاهی، حوزوی، اقتصادی، کارگری، تولیدی و بخشهای مربوط به زنان را در چارچوب حضور مردمی برشمردند و گفتند: در ارتباط با گروههای فعال جامعه حرفهای آنان را بشنوید و سیاستها را بدرستی برای آنان تبیین کنید که گاهی دلیل برخی اعتراضها بیاطلاعی از سیاستها و واقعیات است. حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی این بخش از سخنانشان ابراز امیدواری کردند قوه قضائیه در فصل جدید خود، همان مسیر دو سال اخیر را با قدرت ادامه دهد و با فعالیتهای بیشتر، نتایج بهتری را نصیب کشور و ملت کند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان به حماسهآفرینی ملت در انتخابات ۲۸ خرداد اشاره کردند و با بیهوده خواندن برخی تلاشها در فضای مجازی و رسانهای برای انکار کار بزرگ مردم، گفتند: این انتخابات حقاً و انصافاً یک حماسه بود و تحلیلگرانی که چشم به انتخابات ایران داشتند، فهمیدند چه اتفاق مهمی رقم خورد.
ایشان فعالیت هزاران دستگاه تبلیغاتی از جمله رسانههای امریکایی، انگلیسی و برخی کشورهای مرتجع و روسیاه و بکارگیری تعدادی از عناصر خائن ایرانی برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات را در دنیا بیسابقه دانستند و افزودند: آنها به برخی بهانهها مانند مشکلات معیشتی یا بعضی حوادثی که بعداً رخ داد مانند بحث احراز یا عدم احراز صلاحیتها نیز امید بسته بودند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: البته بنده ممکن است با بعضی از نظرات شورای محترم نگهبان مثلاً درباره یکی دو مورد یا کمتر و بیشتر موافق نباشم اما اعضای محترم این شورا را افراد متشرع، پرهیزگار و مقید به وظیفه دینی میدانم که بر طبق قانون و وظیفه دینی عمل میکنند.
ایشان افزودند: امید بیگانگان این بود که بر اثر این بهانهها مشارکت در انتخابات به ۲۰ تا ۲۵ درصد برسد که این امید محقق نشد.
رهبر انقلاب، مسأله کرونا و تأثیر حدود ۱۰ درصدی آن بر مشارکت بر اساس محاسبات کارشناسان را نیز یادآور شدند و افزودند: با وجود همه این مسائل، مردم با صفوف پر شور و اظهارات پر انگیزه خود از ساعات اول صبح، حماسه عظیم و واقعی آفریدند و مشت محکمی بر سینه تحریمکنندگان و مخالفان و معارضان انتخابات زدند.
ایشان در تبیین برندگان و بازندگان انتخابات ۲۸ خرداد گفتند: برنده انتخابات، ملت ایران و همه کسانی هستند که به شور و هیجان انتخابات کمک کردند بنابراین نامزدهایی هم که رأی نیاوردند جزو برندگان هستند و در مقابل، بازنده انتخابات کسانی هستند که همه تلاش خود را کردند که مردم را از صندوق رأی دور کنند اما مردم با حضور خود، آنها را طرد و امید و طمعشان به نتیجه انتخابات را ناکام کردند.
حضرت آیتالله خامنهای به برخی تحلیلهای غلط درباره آرای باطله نیز اشاره کردند و گفتند: این آرا، ابداً به معنای جدایی آنها از نظام نیست، بلکه بر عکس است، زیرا کسی که پای صندوق رأی آمده و فرد مقبول خود را در لیست نامزدها ندیده ولی اسم شخص مورد نظرش را نوشته یا رأی سفید داده، در واقع علاقهمندی خود را به صندوق رأی و نظام نشان داده است.
ایشان برخی حوادث در جریان انتخابات را مایه تجربه و عبرت دانستند و گفتند: در مناظرهها تنوع سلایق مشاهده شد، در عین حال همه نامزدهای محترم بر خلاف القای دشمن در این مسأله همنظر بودند که مشکلات اقتصادی کشور راه حل دارد و بنبستی وجود ندارد البته یکی میگفت راهحل من درست است و دیگری میگفت راهحل من.
رهبرمعظم انقلاب افزودند: در مناظرهها، بعضی کاندیداها از مواضع انقلاب دفاع کردند و با ادب و رعایتهای لازم شرعی سخن گفتند ولی برخی، بداخلاقیهایی کردند که مایه تأسف است.
ایشان با یادآوری رقابتهای انتخاباتی در امریکا و فحاشی نامزدها علیه یکدیگر، افزودند: امریکاییها سرمشقهای خوبی نیستند بنابراین در مسائل سیاسی باید با رعایت ادب و جهات اخلاقی و شرعی و بدون اهانت و تهمت، سخن گفت نه اینکه از شیوههای فحاشی و اهانت امریکاییها و ترامپ استفاده کرد. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سخنان یک مقام امریکایی درباره انتخابات کشورمان، گفتند: انتخابات امریکا در چشم همه دنیا مفتضح شد حالا همان مفتضحین بعد از چند ماه زبان درآورده و از انتخابات ایران ایراد میگیرند در حالیکه آنها با آن افتضاح، دیگر نباید یک کلمه راجع به انتخابات حرف بزنند.
رهبر انقلاب با تقدیر از برخورد خوب مسئولان و دیگر نامزدهای انتخابات با رئیسجمهوری منتخب گفتند: بعد از انتخابات و پیروزی نامزد مقبول مردم با رأی خوب و درصد بالای آراء، مسئولان تراز اول و سایر نامزدها بسیار خوب برخورد کردند و با دیدار با رئیسجمهوری منتخب، تبادل نظر و پیام تبریک، طمأنینه و آرامش روحی لازم در کشور را نشان دادند.
ایشان با مقایسه این رفتار متین با درگیریهای پس از انتخابات امریکا، خداوند را بهدلیل وجود این نعمت در کشور شکر گذاشتند و افزایش این جهتگیریها را خواستار شدند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان ابراز امیدواری کردند نتیجه انتخابات بر مردم و رئیسجمهوری منتخب مبارک باشد و مسئولان بتوانند وظایفی را که برعهده دارند بخوبی انجام دهند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین رئیسی در چهار محور «اجرای سند تحول در قوه قضائیه»، «مبارزه با فساد»، «احیاء حقوق عامه» و «مردمی شدن» قوه قضائیه، به بیان گزارش یکساله از عملکرد خود و همکارانش پرداخت.
رئیس قوه قضائیه ابلاغ و آغاز اجرای سند تحول قضایی را از جمله مطالبات محققشده رهبر انقلاب برشمرد که موجب تسهیل کار قضات، تسریع دادرسیها و کاهش ۲۰ روز از متوسط زمان رسیدگی به پروندهها در این دستگاه شده است.
حجتالاســـــلام والمســـــلمین رئیسی، مبارزه با فساد را گفتمانی ملی برشمرد و با اشاره به کاهش آمار تخلفات درون قوه قضائیه، به بازگرداندن بیش از ۹۰ هزار میلیارد تومان به خزانه کشور و قطعی شدن احکام مجرمان پروندههای کلان اقتصادی اشاره کرد.
آقای رئیسی با اشاره به نظامیافته شدن حقوق مالکیت و رفع تصرف از هزاران هکتار از اراضی ملی در سال گذشته، توجه به مسائل محیطزیستی و اجرای طرح کاداستر را از دیگر اقدامات این دستگاه در جهت احیای حقوق عامه برشمرد.
رئیس قوهقضائیه با بیان اینکه پشتوانه مردمی این دستگاه بواسطه تقویت ارتباطات مردمی بیش از گذشته شده است، از رسیدگی ویژه به پروندههای کثیرالشاکی و مؤسسات مالی و اعتباری و همچنین صدور بخشنامههایی در جهت حمایت از تولیدکنندگان و ممانعت از تصمیمات خلقالساعه بانکها در این حوزه خبر داد.
گفتوگو با محسن هاشمی رئیس شورای اسلامی شهر تهران
مدیریت شهری را در شرایط شفاف و باثبات تحویل میدهیم
حمیده امینی فرد
خبرنگار
محسن هاشمی،رئیس شورای فعلی شهر تهران تا کمتر از یک ماه و نیم دیگر جای خودش را احتمالاً به یک چهره آشنا از جناح اصولگرایان یعنی مهدی چمران (سرلیست انتخاباتی دوره ششم)خواهد داد. دوره بعد اگرچه طیف بازیها از میدان اصلاحطلبان به میدان رقیب کشیده خواهد شد، اما تجربه یکدست بودن شورا و شهرداری در دوره ششم نیز همانی خواهد بود که در دوره پنجم تکرار شد. حالا اما تهران با تغییرات ویژهای روبهرواست، کرونا امان مدیریت شهری را بریده و تحریمها و کاهش منابع مالی؛ تراژدی ترسناکی از مدیریت آینده را پیش روی مدیران شهری پایتخت باز کرده است. با محسن هاشمی درباره تغییراتی به گفتوگو نشستیم که در مرداد ماه تهران را وارد فضای جدیدی از رقابتها خواهد کرد. گفتوگوی ما با او را درباره چالشهای پیش روی تهران در دوره ششم در زیر میخوانید:
حدود یک ماه دیگر شورای جدید با ترکیب کاملاً متفاوت و از اصولگرایان روی کار میآید؛ با توجه به اینکه برخی اعضا چهرههای تکراری ادوار گذشته هستند فکر میکنید سیاست شورای شهر در دوره ششم چگونه باشد؟
طبیعتاً برای تشخیص سیاستهای شورای ششم باید صبر کرد تا این شورا تشکیل و شهردار آینده خود را انتخاب کند، اما یک نگرانی در بخشی از جامعه و کارشناسان وجود دارد که سیاستهای صیانتی این دوره مدیریت شهری که تحقق منویات رهبرانقلاب در مورد حفظ حریم شهر، حفظ محیطزیست و فضای سبز و پایبندی به طرح تفصیلی بود، در دوره جدید با چالش مواجه شود که امیدواریم این اتفاق نیفتد و شورای ششم با حفظ دستاوردهای شورای پنجم در حوزه شفافیت، کاهش هزینه اداره شهر و صیانت از شهر، گامی روبه جلو برای توسعه و نوسازی ناوگان حملونقل عمومی تهران بردارد نه اینکه این دستاوردها مخدوش شده و گامی رو به عقب برداشته شود.
برخی به طعنه میگویند که شورای پنجم در نامگذاریها فعال بود و مثلاً ما نام چهرههایی را بر سردر خیابانهای تهران دیدیم که طیف اصولگرا قطعاً از آن برحذر خواهد بود و در دوره جدید شورا (با آمدن اصولگرایان) دوباره شاهد افراشتن بیلبوردهای سیاسی در شهر تهران خواهیم بود، شما چه نظری دارید؟
نامگذاری یکی از وظایف شورای شهر است و طبیعتاً در دوره آینده نیز ادامه خواهد یافت، البته سیاست شورای پنجم در نامگذاریها این بود که در کنار نام شهدا که بیش از 50 درصد نامگذاریها را تشکیل میداد از اسامی چهرههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی نیز برای نامگذاری استفاده شود که استقبال خوبی در جامعه از این حرکت شد، هرچند که درباره کمتر از یک درصد نامگذاریها نیز حساسیت در بخشی از جامعه بهوجود آمد. در مورد بیلبوردهای سیاسی فکر نمیکنم با توجه به یکدست شدن مجلس، دولت و شورای شهر، این طیف بهدنبال ایجاد تنش و اخلال در دیپلماسی باشند و اصولاً جامعه هم دیگر به اندازه قبل تحت تأثیر اقدامات اینچنینی نیست و فضای مجازی به مراتب مؤثرتر از تبلیغات فیزیکی است.
فکر میکنید شورای شهر آینده در دوره جدید بیشتر باید بر چه مسائلی تمرکز کند؟ در واقع در شهر چندین میلیونی تهران، شورا باید کدام مسائل و برنامهها را در اولویت قرار بدهد؟
مهمترین مسأله تهران در دهه اخیر نوسازی و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است، تعداد اتوبوسهای تهران در حال حاضر حدود نصف میزان پیشبینی شده در برنامه است و این تعداد موجود هم اکثراً فرسوده شدهاند، در مترو نیز با وجود بهرهبرداری از سه خط در سالهای اخیر واگن و تجهیزات لازم برای این خطوط تأمین نشده و در واقع متروی تهران با نصف ظرفیت خود کار میکند، بنابراین برای حل مسأله آلودگی هوا و ترافیک و تأمین آسایش عمومی، مهمترین اولویت تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است. متأسفانه با وجود پیگیریهای صورت گرفته در دوره پنجم، مصوبات دولت برای تأمین دوهزار واگن و 6 هزار اتوبوس در شهر تهران و همچنین ساماندهی آسیبهای اجتماعی، بهدلیل عدم هماهنگی بین دستگاهی در دولت و تحریم اجرایی نشد که امیدواریم با یکدست شدن قوا و هماهنگی بین آنها این مسأله بسرعت اجرایی شود.
باتوجه به ترکیب جدید فکر میکنید که شورای آینده یک شورای سیاسیکار خواهد بود و آیا امیدوار هستید تا مشکلات شهر همچون ترافیک، آلودگی هوا و... در این دوره بهبود پیدا کند؟
اصولاً شورای شهر ماهیتی غیرسیاسی و خدماتی و مدنی دارد، مهمترین کار شورا انتخاب شهردار است و اگر شهرداری غیرسیاسی و اجرایی برای شهر انتخاب گردد طبیعتاً مدیریت شهری بهسوی فعالیتهای سیاسی نخواهد رفت. اگر شورای ششم قدر فرصت خدمت را بداند و با بازگشت به برجام و رفع تحریمها، منابع لازم برای اجرای مصوبات دولت فراهم شود، میتوان گامهای بزرگی در توسعه سیستم حملونقل عمومی و حل مسأله ترافیک و آلودگی هوا برداشت.
شورای پنجم تلاش زیادی کرد تا نگاه انسان محوری بر تهران حاکم شود، فارغ از اینکه تا چه اندازه موفق ظاهر شد فکر میکنید در دوره جدید با توجه به ترکیب شورا و شهردار احتمالی از طیف اصولگرایان؛ آیا ما به دوره گذشته که نگاه خودرو محوری و شهر فروشی حاکم بود، بازخواهیم گشت؟
شورای پنجم دغدغههای رهبرانقلاب را در مورد صیانت از شهر و فضای سبز محقق کرد و طبیعتاً از شورای ششم که خود را ولایتمدار و پایبند به دستورات و منویات رهبری می داند انتظار میرود که به عقب برنگردد، یکی از نمادهای این مسأله بحث باغهای تهران بود که مصوبه برج باغ که دارای سه اشکال عمده بارگذاری سنگین در باغها، اجازه پیشروی بیش از 30درصد در زیرسطح زمین و افزایش سطح اشغال به بالاتر از 30درصد پس از اخذ مجوز را داشت، توسط شورای پنجم ابطال و با مصوبه خانه باغ جایگزین و مورد تأیید شورایعالی شهرسازی قرار گرفت، این مصوبه میتواند بهینه و کارآمد شود اما بازگشت به شیوه برج باغ تهدیدی برای باغهای باقیمانده تهران تلقی خواهد شد. پایبندی به طرح تفصیلی و عدم بارگذاری افزون برطرح نماد دیگری از سیاست طرح تفصیلی، آرامش شهر و صیانت از حقوق شهروندان است که انتظار داریم در دوره آینده حفظ شود.
یکی از نگرانیهای عمده در تهران مسأله تراکم و به عبارتی شهرفروشی است. با توجه به منابع مالی محدود شهرداری و بهعبارتی تمام شدن وامهای ارزی و ریالی؛ مدیریت شهری در دوره جدید برای تأمین منابع مالی به کدام سمت و سو کشیده خواهد شد؟ فکر میکنید نهادهای ثروتمند مثل نیروهای نظامی پشت شهرداری خواهند آمد و آیا باید در دوره جدید منتظر بدهبستانهای جدید هم باشیم؟
در دوره گذشته بخشی از منابع مالی شهرداری در چارچوب توافقهایی در اختیار برخی نهادها قرار گرفته بود که با وجود پیگیریها، در دوره پنجم این منابع به شهرداری بازنگشت، یکی از روشهای تأمین منابع در دوره جدید میتواند بازگرداندن این منابع به ارزش روز به شهرداری باشد که با توجه به همگرایی شورای ششم با نهادهای نظامی، این فرصت وجود دارد، مسأله دیگر بارگذاری مثبت در حاشیه کریدورهای حملونقل عمومی(TO) است که متأسفانه با همه پیگیریها در دوره پنجم به نتیجه نرسید اما در دوره ششم میتواند منابع لازم برای توسعه و تجهیز حملونقل عمومی را فراهم کند.
در این دوره فارغ از همه مسائل حاشیهای و سیاسی، شخصاً درباره آینده شهری مثل تهران چه فکر میکنید؟ آیا معتقد هستید که روند روبه بهبود خواهد بود یا برعکس مسائل و مشکلات افزایش خواهد یافت؟
مسائل تهران را نمیشود بدون توجه به وضعیت کلی کشور تحلیل و پیشبینی کرد، واقعیت آن است که در طول دهه گذشته، مسأله تحریم و پیامدهای آن مانند تورم، رکود و کاهش ارزش پول ملی ضربات سنگینی به اقتصاد کشور و طبیعتاً تهران زده و کرونا نیز مزید برعلت شده است، اگر ما نتوانیم این مسائل راحل کنیم و رشد اقتصادی کشور را که در دهه گذشته صفر بوده است به عددی بالاتر از متوسط 5 درصد برسانیم با بحران جدی اقتصادی مواجه میشویم و تحمل اقشار متوسط و پایینتر از آن در برابر فشارهای اقتصادی و معیشتی به پایان میرسد؛ این مسأله روی تهران هم اثرگذار خواهد بود. توسعه تهران باید براساس سرمایهگذاری بخش خصوصی و کمکهای دولت به سیستم حملونقل عمومی ریلگذاری شود و هر دو این موضوعات تابع شرایط کلی کشور است.
با توجه به تجربهای که بهعنوان ریاست شورا بهدست آوردید مهمترین مسألهای که شورای ششم باید بر آن تمرکز کند از نظر اداره امور داخلی و نه شهر تهران را در چه چیزی میدانید؟
نظارت مؤثر بر عملکرد شهرداری، حلقه مفقوده شوراست، تاکنون مهمترین تصمیم شورا انتخاب شهردار بوده و پس از تعیین شهردار عملاً بخش عمده اختیارات مدیریت شهری در دست شهردار است و شورا ابزاری برای نظارت مؤثر و بموقع ندارد. بهنظر میرسد اگر شورای ششم میخواهد تأثیرگذاری نقش خود را در اداره شهر حفظ کند حتماً باید بهدنبال نظارت مؤثر و ابزارهای آن نظیر دیوان محاسبات شهری باشد یا میتواند در زمینه تعیین تیم مدیریتی ارشد شهرداری در سطح معاونین، مشابه وزرا در مجلس، از شورا رأی اعتماد بگیرد.
یکدست بودن طیف سیاسی حاکم بر شورای شهر و شهردار و بدنه شهرداری را تاچه اندازه برای پیشبرد امور مفید یا مضر میدانید؟ آیا اعتقاد دارید که بهتر است شهردار از بدنه شهرداری انتخاب شود یا خارج از آن و یا اساساً از طیف سیاسی و فکری متفاوتی باشد؟
یکدست بودن شورا از جهتی امتیاز است که مانع تنشها و درگیری سیاسی در شورا میشود، همانطور که در شورای پنجم شاهد آن نبودیم و اشکالی هم در جهت عدم دیده شدن نقاط ضعف مدیریت شهری به جهت همفکری و نزدیکی به افراد میدهد، اما قطعاً انتخاب یک چهره اجرایی، مقتدر و با تجربه در حوزه مدیریت شهری بر انتخاب یک چهره سیاسی اولویت دارد.
در این دوره اگر بخواهید مختصر بگویید چه دستاوردی برای تهران نشینها داشتید و آیا توانستید آرامش و نشاط را به شهر پر مسأله تهران برگردانید، چه جوابی برای میلیونها ساکن پایتخت دارید؟
شاید بتوان گفت دوره پنجم مدیریت شهری در حوزه سلبی و صیانتی موفق عمل کرده است، یعنی با شفاف سازی، مبارزه با رانت و فساد، حفظ باغها و پایبندی به طرح تفصیلی پدیدههای منفی که مردم مطالبه برخورد با آنها را داشتند بشدت کاهش پیدا کرد و این شورا نمره قبولی گرفت، اما در حوزه ایجابی که نیاز به منابع مالی قابل توجه و کمکهای دولت و مجلس در جهت تحقق اهداف برنامه در توسعه و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی و کاهش ترافیک و آلودگی هوا بوسیله آن بود، نتوانستیم به اهداف خود برسیم، البته شرایط عمومی کشور در این دوره و همزمانی تحریمهای بیسابقه ترامپ با کرونا هم مؤثر بود که امیدواریم بزودی شرایط به سمت مثبت و گشایش تغییر کند.
تغییرات پیدرپی شهردار در تهران تا چه حد موجب شد تا آنگونه که باید برنامههای شورا بدرستی اجرا نشود و اساس این بیثباتی در مدیریت شهری آثار نامطلوبی بر اداره شهر داشت؟
اینکه ثبات در مدیریت در کارآمدی و موفقیت تأثیری بسزا دارد قابل انکار نیست و سه بار تغییر شهردار در این دوره موجب بروز بیثباتی شد، البته شورای پنجم تلاش کرد که با انتخاب آقای حناچی که در این دوره معاونتهای عمرانی و شهرسازی را برعهده داشتند، آثار آن را کاهش دهد.
مهمترین ضعف و نارسایی که شهر در چهار سال فعالیت شورا با آن مواجه بود در چه بخشهایی بود؟
سیستم حملونقل عمومی یکی ازنقاط ضعف این دوره مدیریت شهری بود که نتوانستیم طبق برنامه به تجهیز اتوبوسرانی و مترو بپردازیم.
تحلیل شما از وضعیت موجود شهر از نظر منابع و مصارف چیست؟
در وضعیت فعلی وابستگی بودجه شهرداری به منابع ناپایدار و ناشی از واگذاری داراییهای سرمایه کاهش یافته اما این کاهش میتواند بیشتر هم بشود. اگر روند منصفانه و واقعی کردن عوارض شهری که در قانون ارزش افزوده هم پیشبینی شده تداوم یابد و شهروندان بخصوص بخش برخوردار جامعه هزینه واقعی خدمات شهری مانند پسماند، نوسازی و نقل وانتقال را پرداخت کنند، دیگر شهرداری برای تأمین هزینههای اداره شهر ناگزیر به شهرفروشی نخواهد شد. پروژههای توسعه شهری نیز باید از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی یا مجتمعهای ایستگاهی تأمین شود که آنهم بهشکلی مستقل و قابل اتکا پیش برود.
اساساً شهر را مدیریت قبلی با چه شرایطی به گروه جدید تحویل خواهد داد؟
تصور میکنم وضعیت فعلی شهر در شرایطی با ثبات و توأم با آرامش تحویل خواهد شد، عملکرد مدیریت شهری در این دوره شفاف بوده است، شهرفروشی و تراکم فروشی خارج طرح تفصیلی بشدت کاهش یافته، پرسنل شهرداری برای اولین بار در تاریخ شهرداری تهران در یک دوره نه تنها افزایش نیافته بلکه 20 درصد کاهش هم یافته و از حدود 70 هزار نفر بهکمتر از 60 هزار نفر رسیده است و تعداد نیروهای شرکتی شهرداری نیز حدود 10 هزار نفر کاهش یافت، بنابراین ما در یک شرایط شفاف و با ثبات مدیریت شهری را تحویل میدهیم.
خبرنگار
محسن هاشمی،رئیس شورای فعلی شهر تهران تا کمتر از یک ماه و نیم دیگر جای خودش را احتمالاً به یک چهره آشنا از جناح اصولگرایان یعنی مهدی چمران (سرلیست انتخاباتی دوره ششم)خواهد داد. دوره بعد اگرچه طیف بازیها از میدان اصلاحطلبان به میدان رقیب کشیده خواهد شد، اما تجربه یکدست بودن شورا و شهرداری در دوره ششم نیز همانی خواهد بود که در دوره پنجم تکرار شد. حالا اما تهران با تغییرات ویژهای روبهرواست، کرونا امان مدیریت شهری را بریده و تحریمها و کاهش منابع مالی؛ تراژدی ترسناکی از مدیریت آینده را پیش روی مدیران شهری پایتخت باز کرده است. با محسن هاشمی درباره تغییراتی به گفتوگو نشستیم که در مرداد ماه تهران را وارد فضای جدیدی از رقابتها خواهد کرد. گفتوگوی ما با او را درباره چالشهای پیش روی تهران در دوره ششم در زیر میخوانید:
حدود یک ماه دیگر شورای جدید با ترکیب کاملاً متفاوت و از اصولگرایان روی کار میآید؛ با توجه به اینکه برخی اعضا چهرههای تکراری ادوار گذشته هستند فکر میکنید سیاست شورای شهر در دوره ششم چگونه باشد؟
طبیعتاً برای تشخیص سیاستهای شورای ششم باید صبر کرد تا این شورا تشکیل و شهردار آینده خود را انتخاب کند، اما یک نگرانی در بخشی از جامعه و کارشناسان وجود دارد که سیاستهای صیانتی این دوره مدیریت شهری که تحقق منویات رهبرانقلاب در مورد حفظ حریم شهر، حفظ محیطزیست و فضای سبز و پایبندی به طرح تفصیلی بود، در دوره جدید با چالش مواجه شود که امیدواریم این اتفاق نیفتد و شورای ششم با حفظ دستاوردهای شورای پنجم در حوزه شفافیت، کاهش هزینه اداره شهر و صیانت از شهر، گامی روبه جلو برای توسعه و نوسازی ناوگان حملونقل عمومی تهران بردارد نه اینکه این دستاوردها مخدوش شده و گامی رو به عقب برداشته شود.
برخی به طعنه میگویند که شورای پنجم در نامگذاریها فعال بود و مثلاً ما نام چهرههایی را بر سردر خیابانهای تهران دیدیم که طیف اصولگرا قطعاً از آن برحذر خواهد بود و در دوره جدید شورا (با آمدن اصولگرایان) دوباره شاهد افراشتن بیلبوردهای سیاسی در شهر تهران خواهیم بود، شما چه نظری دارید؟
نامگذاری یکی از وظایف شورای شهر است و طبیعتاً در دوره آینده نیز ادامه خواهد یافت، البته سیاست شورای پنجم در نامگذاریها این بود که در کنار نام شهدا که بیش از 50 درصد نامگذاریها را تشکیل میداد از اسامی چهرههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی نیز برای نامگذاری استفاده شود که استقبال خوبی در جامعه از این حرکت شد، هرچند که درباره کمتر از یک درصد نامگذاریها نیز حساسیت در بخشی از جامعه بهوجود آمد. در مورد بیلبوردهای سیاسی فکر نمیکنم با توجه به یکدست شدن مجلس، دولت و شورای شهر، این طیف بهدنبال ایجاد تنش و اخلال در دیپلماسی باشند و اصولاً جامعه هم دیگر به اندازه قبل تحت تأثیر اقدامات اینچنینی نیست و فضای مجازی به مراتب مؤثرتر از تبلیغات فیزیکی است.
فکر میکنید شورای شهر آینده در دوره جدید بیشتر باید بر چه مسائلی تمرکز کند؟ در واقع در شهر چندین میلیونی تهران، شورا باید کدام مسائل و برنامهها را در اولویت قرار بدهد؟
مهمترین مسأله تهران در دهه اخیر نوسازی و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است، تعداد اتوبوسهای تهران در حال حاضر حدود نصف میزان پیشبینی شده در برنامه است و این تعداد موجود هم اکثراً فرسوده شدهاند، در مترو نیز با وجود بهرهبرداری از سه خط در سالهای اخیر واگن و تجهیزات لازم برای این خطوط تأمین نشده و در واقع متروی تهران با نصف ظرفیت خود کار میکند، بنابراین برای حل مسأله آلودگی هوا و ترافیک و تأمین آسایش عمومی، مهمترین اولویت تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است. متأسفانه با وجود پیگیریهای صورت گرفته در دوره پنجم، مصوبات دولت برای تأمین دوهزار واگن و 6 هزار اتوبوس در شهر تهران و همچنین ساماندهی آسیبهای اجتماعی، بهدلیل عدم هماهنگی بین دستگاهی در دولت و تحریم اجرایی نشد که امیدواریم با یکدست شدن قوا و هماهنگی بین آنها این مسأله بسرعت اجرایی شود.
باتوجه به ترکیب جدید فکر میکنید که شورای آینده یک شورای سیاسیکار خواهد بود و آیا امیدوار هستید تا مشکلات شهر همچون ترافیک، آلودگی هوا و... در این دوره بهبود پیدا کند؟
اصولاً شورای شهر ماهیتی غیرسیاسی و خدماتی و مدنی دارد، مهمترین کار شورا انتخاب شهردار است و اگر شهرداری غیرسیاسی و اجرایی برای شهر انتخاب گردد طبیعتاً مدیریت شهری بهسوی فعالیتهای سیاسی نخواهد رفت. اگر شورای ششم قدر فرصت خدمت را بداند و با بازگشت به برجام و رفع تحریمها، منابع لازم برای اجرای مصوبات دولت فراهم شود، میتوان گامهای بزرگی در توسعه سیستم حملونقل عمومی و حل مسأله ترافیک و آلودگی هوا برداشت.
شورای پنجم تلاش زیادی کرد تا نگاه انسان محوری بر تهران حاکم شود، فارغ از اینکه تا چه اندازه موفق ظاهر شد فکر میکنید در دوره جدید با توجه به ترکیب شورا و شهردار احتمالی از طیف اصولگرایان؛ آیا ما به دوره گذشته که نگاه خودرو محوری و شهر فروشی حاکم بود، بازخواهیم گشت؟
شورای پنجم دغدغههای رهبرانقلاب را در مورد صیانت از شهر و فضای سبز محقق کرد و طبیعتاً از شورای ششم که خود را ولایتمدار و پایبند به دستورات و منویات رهبری می داند انتظار میرود که به عقب برنگردد، یکی از نمادهای این مسأله بحث باغهای تهران بود که مصوبه برج باغ که دارای سه اشکال عمده بارگذاری سنگین در باغها، اجازه پیشروی بیش از 30درصد در زیرسطح زمین و افزایش سطح اشغال به بالاتر از 30درصد پس از اخذ مجوز را داشت، توسط شورای پنجم ابطال و با مصوبه خانه باغ جایگزین و مورد تأیید شورایعالی شهرسازی قرار گرفت، این مصوبه میتواند بهینه و کارآمد شود اما بازگشت به شیوه برج باغ تهدیدی برای باغهای باقیمانده تهران تلقی خواهد شد. پایبندی به طرح تفصیلی و عدم بارگذاری افزون برطرح نماد دیگری از سیاست طرح تفصیلی، آرامش شهر و صیانت از حقوق شهروندان است که انتظار داریم در دوره آینده حفظ شود.
یکی از نگرانیهای عمده در تهران مسأله تراکم و به عبارتی شهرفروشی است. با توجه به منابع مالی محدود شهرداری و بهعبارتی تمام شدن وامهای ارزی و ریالی؛ مدیریت شهری در دوره جدید برای تأمین منابع مالی به کدام سمت و سو کشیده خواهد شد؟ فکر میکنید نهادهای ثروتمند مثل نیروهای نظامی پشت شهرداری خواهند آمد و آیا باید در دوره جدید منتظر بدهبستانهای جدید هم باشیم؟
در دوره گذشته بخشی از منابع مالی شهرداری در چارچوب توافقهایی در اختیار برخی نهادها قرار گرفته بود که با وجود پیگیریها، در دوره پنجم این منابع به شهرداری بازنگشت، یکی از روشهای تأمین منابع در دوره جدید میتواند بازگرداندن این منابع به ارزش روز به شهرداری باشد که با توجه به همگرایی شورای ششم با نهادهای نظامی، این فرصت وجود دارد، مسأله دیگر بارگذاری مثبت در حاشیه کریدورهای حملونقل عمومی(TO) است که متأسفانه با همه پیگیریها در دوره پنجم به نتیجه نرسید اما در دوره ششم میتواند منابع لازم برای توسعه و تجهیز حملونقل عمومی را فراهم کند.
در این دوره فارغ از همه مسائل حاشیهای و سیاسی، شخصاً درباره آینده شهری مثل تهران چه فکر میکنید؟ آیا معتقد هستید که روند روبه بهبود خواهد بود یا برعکس مسائل و مشکلات افزایش خواهد یافت؟
مسائل تهران را نمیشود بدون توجه به وضعیت کلی کشور تحلیل و پیشبینی کرد، واقعیت آن است که در طول دهه گذشته، مسأله تحریم و پیامدهای آن مانند تورم، رکود و کاهش ارزش پول ملی ضربات سنگینی به اقتصاد کشور و طبیعتاً تهران زده و کرونا نیز مزید برعلت شده است، اگر ما نتوانیم این مسائل راحل کنیم و رشد اقتصادی کشور را که در دهه گذشته صفر بوده است به عددی بالاتر از متوسط 5 درصد برسانیم با بحران جدی اقتصادی مواجه میشویم و تحمل اقشار متوسط و پایینتر از آن در برابر فشارهای اقتصادی و معیشتی به پایان میرسد؛ این مسأله روی تهران هم اثرگذار خواهد بود. توسعه تهران باید براساس سرمایهگذاری بخش خصوصی و کمکهای دولت به سیستم حملونقل عمومی ریلگذاری شود و هر دو این موضوعات تابع شرایط کلی کشور است.
با توجه به تجربهای که بهعنوان ریاست شورا بهدست آوردید مهمترین مسألهای که شورای ششم باید بر آن تمرکز کند از نظر اداره امور داخلی و نه شهر تهران را در چه چیزی میدانید؟
نظارت مؤثر بر عملکرد شهرداری، حلقه مفقوده شوراست، تاکنون مهمترین تصمیم شورا انتخاب شهردار بوده و پس از تعیین شهردار عملاً بخش عمده اختیارات مدیریت شهری در دست شهردار است و شورا ابزاری برای نظارت مؤثر و بموقع ندارد. بهنظر میرسد اگر شورای ششم میخواهد تأثیرگذاری نقش خود را در اداره شهر حفظ کند حتماً باید بهدنبال نظارت مؤثر و ابزارهای آن نظیر دیوان محاسبات شهری باشد یا میتواند در زمینه تعیین تیم مدیریتی ارشد شهرداری در سطح معاونین، مشابه وزرا در مجلس، از شورا رأی اعتماد بگیرد.
یکدست بودن طیف سیاسی حاکم بر شورای شهر و شهردار و بدنه شهرداری را تاچه اندازه برای پیشبرد امور مفید یا مضر میدانید؟ آیا اعتقاد دارید که بهتر است شهردار از بدنه شهرداری انتخاب شود یا خارج از آن و یا اساساً از طیف سیاسی و فکری متفاوتی باشد؟
یکدست بودن شورا از جهتی امتیاز است که مانع تنشها و درگیری سیاسی در شورا میشود، همانطور که در شورای پنجم شاهد آن نبودیم و اشکالی هم در جهت عدم دیده شدن نقاط ضعف مدیریت شهری به جهت همفکری و نزدیکی به افراد میدهد، اما قطعاً انتخاب یک چهره اجرایی، مقتدر و با تجربه در حوزه مدیریت شهری بر انتخاب یک چهره سیاسی اولویت دارد.
در این دوره اگر بخواهید مختصر بگویید چه دستاوردی برای تهران نشینها داشتید و آیا توانستید آرامش و نشاط را به شهر پر مسأله تهران برگردانید، چه جوابی برای میلیونها ساکن پایتخت دارید؟
شاید بتوان گفت دوره پنجم مدیریت شهری در حوزه سلبی و صیانتی موفق عمل کرده است، یعنی با شفاف سازی، مبارزه با رانت و فساد، حفظ باغها و پایبندی به طرح تفصیلی پدیدههای منفی که مردم مطالبه برخورد با آنها را داشتند بشدت کاهش پیدا کرد و این شورا نمره قبولی گرفت، اما در حوزه ایجابی که نیاز به منابع مالی قابل توجه و کمکهای دولت و مجلس در جهت تحقق اهداف برنامه در توسعه و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی و کاهش ترافیک و آلودگی هوا بوسیله آن بود، نتوانستیم به اهداف خود برسیم، البته شرایط عمومی کشور در این دوره و همزمانی تحریمهای بیسابقه ترامپ با کرونا هم مؤثر بود که امیدواریم بزودی شرایط به سمت مثبت و گشایش تغییر کند.
تغییرات پیدرپی شهردار در تهران تا چه حد موجب شد تا آنگونه که باید برنامههای شورا بدرستی اجرا نشود و اساس این بیثباتی در مدیریت شهری آثار نامطلوبی بر اداره شهر داشت؟
اینکه ثبات در مدیریت در کارآمدی و موفقیت تأثیری بسزا دارد قابل انکار نیست و سه بار تغییر شهردار در این دوره موجب بروز بیثباتی شد، البته شورای پنجم تلاش کرد که با انتخاب آقای حناچی که در این دوره معاونتهای عمرانی و شهرسازی را برعهده داشتند، آثار آن را کاهش دهد.
مهمترین ضعف و نارسایی که شهر در چهار سال فعالیت شورا با آن مواجه بود در چه بخشهایی بود؟
سیستم حملونقل عمومی یکی ازنقاط ضعف این دوره مدیریت شهری بود که نتوانستیم طبق برنامه به تجهیز اتوبوسرانی و مترو بپردازیم.
تحلیل شما از وضعیت موجود شهر از نظر منابع و مصارف چیست؟
در وضعیت فعلی وابستگی بودجه شهرداری به منابع ناپایدار و ناشی از واگذاری داراییهای سرمایه کاهش یافته اما این کاهش میتواند بیشتر هم بشود. اگر روند منصفانه و واقعی کردن عوارض شهری که در قانون ارزش افزوده هم پیشبینی شده تداوم یابد و شهروندان بخصوص بخش برخوردار جامعه هزینه واقعی خدمات شهری مانند پسماند، نوسازی و نقل وانتقال را پرداخت کنند، دیگر شهرداری برای تأمین هزینههای اداره شهر ناگزیر به شهرفروشی نخواهد شد. پروژههای توسعه شهری نیز باید از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی یا مجتمعهای ایستگاهی تأمین شود که آنهم بهشکلی مستقل و قابل اتکا پیش برود.
اساساً شهر را مدیریت قبلی با چه شرایطی به گروه جدید تحویل خواهد داد؟
تصور میکنم وضعیت فعلی شهر در شرایطی با ثبات و توأم با آرامش تحویل خواهد شد، عملکرد مدیریت شهری در این دوره شفاف بوده است، شهرفروشی و تراکم فروشی خارج طرح تفصیلی بشدت کاهش یافته، پرسنل شهرداری برای اولین بار در تاریخ شهرداری تهران در یک دوره نه تنها افزایش نیافته بلکه 20 درصد کاهش هم یافته و از حدود 70 هزار نفر بهکمتر از 60 هزار نفر رسیده است و تعداد نیروهای شرکتی شهرداری نیز حدود 10 هزار نفر کاهش یافت، بنابراین ما در یک شرایط شفاف و با ثبات مدیریت شهری را تحویل میدهیم.
کشف 190 هزارماینرغیرمجاز درکشور
برقدزدی از دل کارخانههای متروک
گروه اقتصادی/ با تشدید طرح برخورد با استخراجکنندگان غیرمجاز رمزارزها، هر روز برتعداد دستگاههای ماینر بدون مجوز افزوده میشود. درحالی که در زمستان سال گذشته مسئولان صنعت برق نگرانی زیادی از تأثیر فعالیت دستگاههای استخراج رمزارزها بر شبکه برق نداشتند، اما با ورود به فصل گرم سالجاری و رشد کم سابقه مصرف برق که درنهایت به اعمال خاموشی از یک سو و واردات برق از کشورهای شمالی شد، نگاه این مسئولان نیز به این پدیده تغییر کرد، بهطوری که ماینرها بهعنوان اصلیترین عامل خاموشیها و عدم تعادل میان تولید و مصرف معرفی شدند.
در روزهای اخیر انتشار اخبار شناسایی مزارع استخراج رمزارز در سطح کشور، وسعت قابل توجه این فعالیتها را به تصویرکشید. درحالی که مدیرعامل توانیر ازکشف بیش از 190 هزاردستگاه ماینرغیرمجاز درکشور از ابتدای طرح برخورد خبرمی دهد، سخنگوی صنعت برق درگفتوگو با اقتصاد نیوزاعلام میکند که طبق برآوردها 800 هزاردستگاه غیرمجاز دیگر در کشور فعال است. براین اساس میتوان تخمین زد که درمجموع حدود یک میلیون دستگاه ماینر غیرمجاز درکشور وجود داشته است که تاکنون نزدیک به 200 هزاردستگاه آن کشف شده است. این درحالی است که میزان مصرف برق هردستگاه ماینر استخراج رمزارز معادل یک کولر گازی و 15 عدد یخچال است.
طبق اعلام مدیرعامل شرکت مادر تخصصی تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) درگفتوگو با ایرنا،
تاکنون و از ابتدای طرح برخورد با استخراجکنندگان غیرمجاز رمزارز، بیش از ۱۹۰ هزار دستگاه غیرمجاز کشف و جمعآوری شده است.
بهگفته محمدحسن متولیزاده جمعآوری این دستگاهها با کمک گزارشهای مردمی ممکن شده است. مردم احساس کردهاند و اطلاع یافتهاند که فعالیت این دستگاههای غیرمجاز علاوه بر آسیب به شبکه برق به تأسیسات خود آنها نیز خسارت وارد میکند.همچنین مردم آگاهی یافتهاند که فعالیت مراکز غیرمجاز باعث کمبود برق در کشور میشود.بر این اساس مردم اطلاعات بیشتری در اختیار مأموران شرکتهای توزیع قرار دادهاند که منجر به کشف و ضبط این دستگاهها شده است.
وی از تشدید برخورد با فعالیت این نوع دستگاهها با توجه به روند افزایش مصرف برق خبر داد و خاطرنشان کرد: خاطیان با کمک قوه قضائیه به مجازات میرسند.
طبق اعلام مسئولان صنعت برق، میزان مصرف 190 هزاردستگاه ماینر غیرمجازی که تاکنون کشف شده بیش از 550 مگاوات است. اما نکته جالب توجه این است که بهگفته مصطفی رجبی مشهدی، سخنگوی صنعت برق، تخمین زده میشود حدود 800 هزار ماینر غیرمجاز دیگر در کشور در حال فعالیت هستند. بدین ترتیب بیش از 4 برابرماینرهای غیرمجازی که تاکنون کشف و شناسایی شده، دستگاه بدون مجوز درسطح کشور وجود دارد که میزان تقریبی مصرف برق این دستگاهها به حدود 2 هزار و 500 مگاوات میرسد.
فعالیت ماینرها درکارخانههای متروک
برپایه گزارشهای ارائه شده، اکثر مزارعی که درهفتههای اخیر کشف شده درکارخانههای متروکه فعال بودهاند. در روز نخست تیرماه جاری، بزرگترین مزرعه استخراج رمزارزها با 7 هزاردستگاه درکارخانهای متروکه در غرب تهران کشف شد که 20 مگاوات از برق تولیدی کشور را میبلعید. این مزرعه با استفاده از انشعابات موجود درمنطقه که مورد استفاده نبودند برق خود را تأمین میکرد.
همانطور که پیشبینی میشد، جهش قیمتی ارزهای مجازی طی ماههای اخیر جذابیت استخراج این رمزینه ارزها را افزایش داده است و برهمین اساس، با اجرای فاز دوم مانور کشوری مقابله با مزارع غیرمجاز ارز دیجیتال، تعداد قابل توجهی از این مزارع کشف شدهاند.
طبق اعلام مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ با اجرای این مانور، در یک روز، ۴۲ مزرعه غیرمجاز ارز دیجیتال در تهران، شناسایی و جمعآوری شد.
بهگفته حسین صبوری به منظور کاهش بار شبکه و تأمین برق مورد نیاز هموطنان تهرانی، برخورد جدی با مزارع غیرمجاز استخراج ارز دیجیتال در دستور کار این شرکت قرار دارد، در همین راستا تاکنون بیش از ۱۱ هزار ماینر غیرمجاز در کلانشهر تهران جمعآوری شده است.
وی افزود: با توجه به افزایش قابل ملاحظه مصرف برق در کشور و بهمنظور جلوگیری از بروز خاموشی، با اجرای فاز دوم مانور مقابله با مزارع غیرمجاز ارز دیجیتال در تهران که با همراهی عوامل قضایی و پلیس تهران بزرگ، برگزار شد، گروههای عملیاتی مناطق ۲۲ گانه برق با مراجعه به مزارع غیرمجاز رمزارز، اقدام به قطع انشعابات غیرمجاز برق و جمعآوری تجهیزات مورد استفاده کردند.
روشهای شناسایی ماینرهای غیرمجاز
با هوشمندسازی نسبی صنعت برق کشور، ابزارهای متعددی برای شناسایی ماینرهای غیرمجاز دراختیار متولیان قرارگرفته است. درهمین زمینه حمیدرضا منصوری معاون بهرهبرداری و دیسپاچینگ این شرکت اعلام کرد، کارشناسان این شرکت از روشهای متعددی بهمنظور پایش مصرف برق شبکه توزیع تهران بزرگ بهمنظور شناسایی مزارع غیرمجاز ارز دیجیتال استفاده کرده و بر اساس نتایج حاصل با همکاری نیروی انتظامی و از طریق نیروهای عملیاتی مناطق ۲۲ گانه برق، اقدام به جمعآوری ماینرهای غیرمجاز میکنند.
وی تصریح کرد علاوه بر ضبط ماینرهای غیرمجاز توسط پلیس تهران بزرگ، متخلفان ملزم به جبران خسارات وارد آمده به شبکه برق بر اساس دستورالعملهای تعیین شده نیز هستند.
یکی از روشهای شناسایی ماینرهای غیرمجاز بررسی بارپایه بدون نوسان درطول شبانه روز است. در واقع پس از نیمه شب میزان مصرف واحدهای مسکونی، صنعتی و تجاری بشدت کاهش مییابد و این درحالی است که بررسی بارمصرفی در برخی از مناطق نشان میدهد که مصرف بهصورت خطی ادامه دارد.
همچنین با توجه به تجهیز شرکت برق به هوش مصنوعی و شناسایی رابطه برق با اینترنت امکان کشف مراکز استخراج ماینینگ ممکن شده است. با این حال موضوعی که نگرانی مسئولان صنعت برق را بهدنبال داشته، مهاجرت ماینرهای غیرمجاز به شبکه خانگی است.
جایزه 20 میلیونی سوتزنی
درکنار روشهای متعددی که کارشناسان صنعت برق برای کشف مزارع بهکار میگیرند، کاراترین روش سوتزنی است. طبق اعلام مدیران بخش عمدهای از مزارع کشف شده با گزارشهای مردمی ممکن شده است. این درحالی است که برای تشویق سوتزنی گزارشدهندگان مردمی 20 میلیون تومان جایزه نقدی دریافت میکنند.
به طوری که تاکنون بیش از 700 میلیون تومان پاداش به مردم پرداخت شده است. علاوه براین برای حفظ حریم گزارشدهندگان اطلاعات هموطنانی که گزارش مراکز غیرمجاز رمزارزها را میدهند محرمانه خواهد ماند و پیگیریها نیز محرمانه انجام میشود.
علاوه بر اینکه مراکز غیرمجاز رمزارزها پلمب و اشتراک برق آنها قطع و دستگاههای غیرمجازشان جمعآوری میشود، به مراکز قضایی نیز معرفی خواهند شد و دیگر نمیتوانند با صنعت برق کشور همکاری کنند. همچنین بهای برق مصرفی مراکز غیرمجاز از زمان آغاز فعالیت با نرخ برق صادراتی محاسبه خواهد شد و هزینه خسارتهای وارده این مراکز به شبکه برق نیز از آنها اخذ خواهد شد.
در روزهای اخیر انتشار اخبار شناسایی مزارع استخراج رمزارز در سطح کشور، وسعت قابل توجه این فعالیتها را به تصویرکشید. درحالی که مدیرعامل توانیر ازکشف بیش از 190 هزاردستگاه ماینرغیرمجاز درکشور از ابتدای طرح برخورد خبرمی دهد، سخنگوی صنعت برق درگفتوگو با اقتصاد نیوزاعلام میکند که طبق برآوردها 800 هزاردستگاه غیرمجاز دیگر در کشور فعال است. براین اساس میتوان تخمین زد که درمجموع حدود یک میلیون دستگاه ماینر غیرمجاز درکشور وجود داشته است که تاکنون نزدیک به 200 هزاردستگاه آن کشف شده است. این درحالی است که میزان مصرف برق هردستگاه ماینر استخراج رمزارز معادل یک کولر گازی و 15 عدد یخچال است.
طبق اعلام مدیرعامل شرکت مادر تخصصی تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) درگفتوگو با ایرنا،
تاکنون و از ابتدای طرح برخورد با استخراجکنندگان غیرمجاز رمزارز، بیش از ۱۹۰ هزار دستگاه غیرمجاز کشف و جمعآوری شده است.
بهگفته محمدحسن متولیزاده جمعآوری این دستگاهها با کمک گزارشهای مردمی ممکن شده است. مردم احساس کردهاند و اطلاع یافتهاند که فعالیت این دستگاههای غیرمجاز علاوه بر آسیب به شبکه برق به تأسیسات خود آنها نیز خسارت وارد میکند.همچنین مردم آگاهی یافتهاند که فعالیت مراکز غیرمجاز باعث کمبود برق در کشور میشود.بر این اساس مردم اطلاعات بیشتری در اختیار مأموران شرکتهای توزیع قرار دادهاند که منجر به کشف و ضبط این دستگاهها شده است.
وی از تشدید برخورد با فعالیت این نوع دستگاهها با توجه به روند افزایش مصرف برق خبر داد و خاطرنشان کرد: خاطیان با کمک قوه قضائیه به مجازات میرسند.
طبق اعلام مسئولان صنعت برق، میزان مصرف 190 هزاردستگاه ماینر غیرمجازی که تاکنون کشف شده بیش از 550 مگاوات است. اما نکته جالب توجه این است که بهگفته مصطفی رجبی مشهدی، سخنگوی صنعت برق، تخمین زده میشود حدود 800 هزار ماینر غیرمجاز دیگر در کشور در حال فعالیت هستند. بدین ترتیب بیش از 4 برابرماینرهای غیرمجازی که تاکنون کشف و شناسایی شده، دستگاه بدون مجوز درسطح کشور وجود دارد که میزان تقریبی مصرف برق این دستگاهها به حدود 2 هزار و 500 مگاوات میرسد.
فعالیت ماینرها درکارخانههای متروک
برپایه گزارشهای ارائه شده، اکثر مزارعی که درهفتههای اخیر کشف شده درکارخانههای متروکه فعال بودهاند. در روز نخست تیرماه جاری، بزرگترین مزرعه استخراج رمزارزها با 7 هزاردستگاه درکارخانهای متروکه در غرب تهران کشف شد که 20 مگاوات از برق تولیدی کشور را میبلعید. این مزرعه با استفاده از انشعابات موجود درمنطقه که مورد استفاده نبودند برق خود را تأمین میکرد.
همانطور که پیشبینی میشد، جهش قیمتی ارزهای مجازی طی ماههای اخیر جذابیت استخراج این رمزینه ارزها را افزایش داده است و برهمین اساس، با اجرای فاز دوم مانور کشوری مقابله با مزارع غیرمجاز ارز دیجیتال، تعداد قابل توجهی از این مزارع کشف شدهاند.
طبق اعلام مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ با اجرای این مانور، در یک روز، ۴۲ مزرعه غیرمجاز ارز دیجیتال در تهران، شناسایی و جمعآوری شد.
بهگفته حسین صبوری به منظور کاهش بار شبکه و تأمین برق مورد نیاز هموطنان تهرانی، برخورد جدی با مزارع غیرمجاز استخراج ارز دیجیتال در دستور کار این شرکت قرار دارد، در همین راستا تاکنون بیش از ۱۱ هزار ماینر غیرمجاز در کلانشهر تهران جمعآوری شده است.
وی افزود: با توجه به افزایش قابل ملاحظه مصرف برق در کشور و بهمنظور جلوگیری از بروز خاموشی، با اجرای فاز دوم مانور مقابله با مزارع غیرمجاز ارز دیجیتال در تهران که با همراهی عوامل قضایی و پلیس تهران بزرگ، برگزار شد، گروههای عملیاتی مناطق ۲۲ گانه برق با مراجعه به مزارع غیرمجاز رمزارز، اقدام به قطع انشعابات غیرمجاز برق و جمعآوری تجهیزات مورد استفاده کردند.
روشهای شناسایی ماینرهای غیرمجاز
با هوشمندسازی نسبی صنعت برق کشور، ابزارهای متعددی برای شناسایی ماینرهای غیرمجاز دراختیار متولیان قرارگرفته است. درهمین زمینه حمیدرضا منصوری معاون بهرهبرداری و دیسپاچینگ این شرکت اعلام کرد، کارشناسان این شرکت از روشهای متعددی بهمنظور پایش مصرف برق شبکه توزیع تهران بزرگ بهمنظور شناسایی مزارع غیرمجاز ارز دیجیتال استفاده کرده و بر اساس نتایج حاصل با همکاری نیروی انتظامی و از طریق نیروهای عملیاتی مناطق ۲۲ گانه برق، اقدام به جمعآوری ماینرهای غیرمجاز میکنند.
وی تصریح کرد علاوه بر ضبط ماینرهای غیرمجاز توسط پلیس تهران بزرگ، متخلفان ملزم به جبران خسارات وارد آمده به شبکه برق بر اساس دستورالعملهای تعیین شده نیز هستند.
یکی از روشهای شناسایی ماینرهای غیرمجاز بررسی بارپایه بدون نوسان درطول شبانه روز است. در واقع پس از نیمه شب میزان مصرف واحدهای مسکونی، صنعتی و تجاری بشدت کاهش مییابد و این درحالی است که بررسی بارمصرفی در برخی از مناطق نشان میدهد که مصرف بهصورت خطی ادامه دارد.
همچنین با توجه به تجهیز شرکت برق به هوش مصنوعی و شناسایی رابطه برق با اینترنت امکان کشف مراکز استخراج ماینینگ ممکن شده است. با این حال موضوعی که نگرانی مسئولان صنعت برق را بهدنبال داشته، مهاجرت ماینرهای غیرمجاز به شبکه خانگی است.
جایزه 20 میلیونی سوتزنی
درکنار روشهای متعددی که کارشناسان صنعت برق برای کشف مزارع بهکار میگیرند، کاراترین روش سوتزنی است. طبق اعلام مدیران بخش عمدهای از مزارع کشف شده با گزارشهای مردمی ممکن شده است. این درحالی است که برای تشویق سوتزنی گزارشدهندگان مردمی 20 میلیون تومان جایزه نقدی دریافت میکنند.
به طوری که تاکنون بیش از 700 میلیون تومان پاداش به مردم پرداخت شده است. علاوه براین برای حفظ حریم گزارشدهندگان اطلاعات هموطنانی که گزارش مراکز غیرمجاز رمزارزها را میدهند محرمانه خواهد ماند و پیگیریها نیز محرمانه انجام میشود.
علاوه بر اینکه مراکز غیرمجاز رمزارزها پلمب و اشتراک برق آنها قطع و دستگاههای غیرمجازشان جمعآوری میشود، به مراکز قضایی نیز معرفی خواهند شد و دیگر نمیتوانند با صنعت برق کشور همکاری کنند. همچنین بهای برق مصرفی مراکز غیرمجاز از زمان آغاز فعالیت با نرخ برق صادراتی محاسبه خواهد شد و هزینه خسارتهای وارده این مراکز به شبکه برق نیز از آنها اخذ خواهد شد.
سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری:
هنوز درباره اطلاعات دوربینهای آژانس تصمیمی اتخاذ نشده است
ایران اعلام کرد که هنوز پیرامون توافق همکاری موقت ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیم نگرفته است. سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری روز گذشته با خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی درباره مذاکرات وین و تعیین تکلیف تفاهم فنی با آژانس گفت: توافق ما این بود که دوربینها جمع نشوند، ولی در عین حال اطلاعات آنها و آنچه ضبط میکنند در اختیار آژانس قرار نگیرد. سه ماه تمام شد و تصمیم داخلی در داخل ایران در چارچوب مصوبه الزام آور مجلس گرفته شد که همچنان این اطلاعات پاک نشود، ولی از روز الزام آور شدن قانون مجلس هیچ دسترسی فراپادمانی به آژانس داده نشده است. سخنگوی وزارت خارجه بیان کرد: همچنان هیچ تصمیمی سلبی یا ایجابی درباره دوربینها و توافق قبلی با آژانس گرفته نشده است. نه نگهداشتن و نه پاک کردن و فعلاً در وضعیت قبلی به سر میبریم.
به گزارش ایرنا، خطیبزاده درباره مذاکرات در وین هم گفت: گفتوگوها به جایی رسیده که همه طرفها باید تصمیمات خودشان را بگیرند. تصمیماتی که باید اتخاذ میکردیم، به نظر خودمان اتخاذ کرده و اعلام کردیم. منتظریم طرفهای مقابل به شمول امریکا تصمیمات سیاسی خود را اتخاذ کنند و ما براساس آن در خصوص دور آینده روشنتر صحبت کنیم. عدم تصمیمگیری ایران پیرامون اطلاعات فعالیتهای اخیر هستهای اش در حالی است که ایران و آژانس اسفندماه سال گذشته به توافق موقتی دست یافتند که بر اساس آن، کشورمان همزمان با پایان بخشیدن به اجرای پروتکل الحاقی و کاهش سطح دسترسیهای آژانس به فعالیتهای هستهای، پذیرفت که دوربینهای نظارتی در تأسیسات هستهای اش به مدت سه ماه فعال بماند اما اطلاعات ذخیره شده در آن در صورتی در اختیار بازرسان قرار گیرد که برجام احیا شده و تحریمهای ضد ایرانی از سوی امریکا لغو شود. با به پایان رسیدن مهلت سه ماه این توافق و عدم تعیین تکلیف وضعیت برجام، مقامهای کشورمان پذیرفتند برای یک ماه دیگر اطلاعات ذخیره شده در این دوربینها را پاک نکنند تا وضعیت مذاکرات برجام در وین مشخص شود. حالا با اتمام این مهلت یک ماهه و عدم تصمیمگیری ایران برای تمدید این توافق، مدیرکل آژانس از این بابت ابراز نگرانی کرده است. کاظم غریب آبادی، نماینده ایران در آژانس هم گفته است که تمدید تفاهم با آژانس تعهد این کشور محسوب نمیشود و این اقدام صرفاً برای کمک به تسهیل مذاکرات وین بوده است. حالا هیأتهای مذاکره کننده ایران و 1+4 در انتظار تصمیم پایتختها هستند تا بار دیگر به وین بازگشته و وضعیت احیای برجام را نهایی کنند. سید عباس عراقچی، رئیس هیأت مذاکره کننده کشورمان در آخرین موضعگیری پیرامون این مذاکرات گفته است که هیأتها به اندازه کافی مذاکره کردهاند و اکنون زمان گرفتن تصمیمهای سخت برای دیگر کشورها رسیده است.
واکنش به طرح موضوعات ضد برجامی
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره اظهارات «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید مبنی بر اینکه بعد از حصول توافق هدف ما است که درباره توافق بلندمدت گفتوگو کنیم، گفت: مقامات امریکایی بیش از همه میدانند طرح این موضوعات از این دست ضد برجامی است و نه تنها منطبق با برجام نیست بلکه با ضدیت کامل با برجام این اظهارات بیان میشود. سخنگوی وزارت خارجه بیان کرد: تمامی موضوعاتی که بین ایران و امریکا اختلافی بوده با آگاهی و دانستن همه آنها و با بیاعتمادی دوطرفه برجام گفتوگو، مذاکره و امضا و مهر و موم شد. برخی مسائل که گفته میشود مثل مسأله هستهای و موشکی در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ با زمانبندی خود تعیین تکلیف شده است.
وی تصریح کرد: هیچ کسی نه در دولت فعلی و نه در دولت بعدی اجازه نخواهد داد که دولت ایران و ملت ایران بهعنوان استثنا در حقوق و روابط بینالملل قلمداد شوند.
گفتوگوهای بین الافغان را با حضور طالبان تسهیل میکنیم
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در ادامه نشست خبری خود با اشاره به اوضاع افغانستان و پیگیری این وضعیت از سوی ایران در سطوح عالی سیاسی و امنیتی گفت: ما با همه طرفهای مختلف افغانستانی در حال گفتوگو هستیم و معتقدیم حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی و رعایت حقوق اقلیتها و دستاوردهایی که ملت افغانستان در دو دهه گذشته به سختی به دست آورده و همچنین گفتوگوهای اصیل بین الافغان، تنها راهحلی است که برای افغانستان وجود دارد.
این دیپلمات ارشد ایرانی افزود: در همین چارچوب همواره گفتیم آماده تسهیل گفتوگوها هستیم همچنان که الان نماینده ویژه ما در سفر به افغانستان با تمامی طرفها گفتوگوهای خودش را داشته است. سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره موضع رسمی ایران در قبال طالبان نیز گفت: طالبان همه افغانستان نیست و همه افغانستان نخواهد بود، بخشی از افغانستان و بخشی از دولت و راهحل آتی افغانستان است.
خطیبزاده در خصوص پیگیری موضوع افغانستان با دیگر کشورها نیز بیان کرد: موضوع افغانستان همواره در بستر منطقه و در بستر روابط ما با کشورهای دیگر مطرح بوده و البته آینده افغانستان باید در داخل افغانستان تعیین شود. او تصریح کرد: هیچ کشوری نه میتواند آینده افغانستان را تعیین و نه تحمیل کند. همه باید کمک کنیم. همه کشورها در منطقه و همه کشورهایی که صدایی دارند کمک کنند که موضوع افغانستان هر چه زودتر به راهحل مرضی الطرفینی برسد. در تمامی گفتوگوها چه ظریف که در اجلاس آنتالیا گفتوگوهایی را داشت و چه گفتوگوها در سطوح مختلف که نماینده ما در افغانستان پیگیری میکند سعی کردیم با ملاحظات منطقهای و ملت افغانستان این کارها پیگیری شود.
سخنگوی وزارت خارجه در ادامه تصریح کرد: طالبان بخشی از افغانستان است، چه امروز افغانستان و چه آینده افغانستان، ولی طالبان همه امروز و آینده افغانستان در دولت نخواهد بود. قطعاً گفتوگوهای بین الافغان را به شمول طالبان تسهیل میکنیم البته پنهان هم نیست که خشونتها در افغانستان بالا گرفته و به وضعیت نگران کنندهای رسیده است و برخی اقلیتهای قومی و دینی تحت فشار قرار گرفتهاند. از همه طرفها به روشنی و صراحت خواسته و باز هم میخواهیم حقوق آنها را رعایت کنند.
به گزارش ایرنا، خطیبزاده درباره مذاکرات در وین هم گفت: گفتوگوها به جایی رسیده که همه طرفها باید تصمیمات خودشان را بگیرند. تصمیماتی که باید اتخاذ میکردیم، به نظر خودمان اتخاذ کرده و اعلام کردیم. منتظریم طرفهای مقابل به شمول امریکا تصمیمات سیاسی خود را اتخاذ کنند و ما براساس آن در خصوص دور آینده روشنتر صحبت کنیم. عدم تصمیمگیری ایران پیرامون اطلاعات فعالیتهای اخیر هستهای اش در حالی است که ایران و آژانس اسفندماه سال گذشته به توافق موقتی دست یافتند که بر اساس آن، کشورمان همزمان با پایان بخشیدن به اجرای پروتکل الحاقی و کاهش سطح دسترسیهای آژانس به فعالیتهای هستهای، پذیرفت که دوربینهای نظارتی در تأسیسات هستهای اش به مدت سه ماه فعال بماند اما اطلاعات ذخیره شده در آن در صورتی در اختیار بازرسان قرار گیرد که برجام احیا شده و تحریمهای ضد ایرانی از سوی امریکا لغو شود. با به پایان رسیدن مهلت سه ماه این توافق و عدم تعیین تکلیف وضعیت برجام، مقامهای کشورمان پذیرفتند برای یک ماه دیگر اطلاعات ذخیره شده در این دوربینها را پاک نکنند تا وضعیت مذاکرات برجام در وین مشخص شود. حالا با اتمام این مهلت یک ماهه و عدم تصمیمگیری ایران برای تمدید این توافق، مدیرکل آژانس از این بابت ابراز نگرانی کرده است. کاظم غریب آبادی، نماینده ایران در آژانس هم گفته است که تمدید تفاهم با آژانس تعهد این کشور محسوب نمیشود و این اقدام صرفاً برای کمک به تسهیل مذاکرات وین بوده است. حالا هیأتهای مذاکره کننده ایران و 1+4 در انتظار تصمیم پایتختها هستند تا بار دیگر به وین بازگشته و وضعیت احیای برجام را نهایی کنند. سید عباس عراقچی، رئیس هیأت مذاکره کننده کشورمان در آخرین موضعگیری پیرامون این مذاکرات گفته است که هیأتها به اندازه کافی مذاکره کردهاند و اکنون زمان گرفتن تصمیمهای سخت برای دیگر کشورها رسیده است.
واکنش به طرح موضوعات ضد برجامی
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره اظهارات «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید مبنی بر اینکه بعد از حصول توافق هدف ما است که درباره توافق بلندمدت گفتوگو کنیم، گفت: مقامات امریکایی بیش از همه میدانند طرح این موضوعات از این دست ضد برجامی است و نه تنها منطبق با برجام نیست بلکه با ضدیت کامل با برجام این اظهارات بیان میشود. سخنگوی وزارت خارجه بیان کرد: تمامی موضوعاتی که بین ایران و امریکا اختلافی بوده با آگاهی و دانستن همه آنها و با بیاعتمادی دوطرفه برجام گفتوگو، مذاکره و امضا و مهر و موم شد. برخی مسائل که گفته میشود مثل مسأله هستهای و موشکی در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ با زمانبندی خود تعیین تکلیف شده است.
وی تصریح کرد: هیچ کسی نه در دولت فعلی و نه در دولت بعدی اجازه نخواهد داد که دولت ایران و ملت ایران بهعنوان استثنا در حقوق و روابط بینالملل قلمداد شوند.
گفتوگوهای بین الافغان را با حضور طالبان تسهیل میکنیم
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در ادامه نشست خبری خود با اشاره به اوضاع افغانستان و پیگیری این وضعیت از سوی ایران در سطوح عالی سیاسی و امنیتی گفت: ما با همه طرفهای مختلف افغانستانی در حال گفتوگو هستیم و معتقدیم حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی و رعایت حقوق اقلیتها و دستاوردهایی که ملت افغانستان در دو دهه گذشته به سختی به دست آورده و همچنین گفتوگوهای اصیل بین الافغان، تنها راهحلی است که برای افغانستان وجود دارد.
این دیپلمات ارشد ایرانی افزود: در همین چارچوب همواره گفتیم آماده تسهیل گفتوگوها هستیم همچنان که الان نماینده ویژه ما در سفر به افغانستان با تمامی طرفها گفتوگوهای خودش را داشته است. سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره موضع رسمی ایران در قبال طالبان نیز گفت: طالبان همه افغانستان نیست و همه افغانستان نخواهد بود، بخشی از افغانستان و بخشی از دولت و راهحل آتی افغانستان است.
خطیبزاده در خصوص پیگیری موضوع افغانستان با دیگر کشورها نیز بیان کرد: موضوع افغانستان همواره در بستر منطقه و در بستر روابط ما با کشورهای دیگر مطرح بوده و البته آینده افغانستان باید در داخل افغانستان تعیین شود. او تصریح کرد: هیچ کشوری نه میتواند آینده افغانستان را تعیین و نه تحمیل کند. همه باید کمک کنیم. همه کشورها در منطقه و همه کشورهایی که صدایی دارند کمک کنند که موضوع افغانستان هر چه زودتر به راهحل مرضی الطرفینی برسد. در تمامی گفتوگوها چه ظریف که در اجلاس آنتالیا گفتوگوهایی را داشت و چه گفتوگوها در سطوح مختلف که نماینده ما در افغانستان پیگیری میکند سعی کردیم با ملاحظات منطقهای و ملت افغانستان این کارها پیگیری شود.
سخنگوی وزارت خارجه در ادامه تصریح کرد: طالبان بخشی از افغانستان است، چه امروز افغانستان و چه آینده افغانستان، ولی طالبان همه امروز و آینده افغانستان در دولت نخواهد بود. قطعاً گفتوگوهای بین الافغان را به شمول طالبان تسهیل میکنیم البته پنهان هم نیست که خشونتها در افغانستان بالا گرفته و به وضعیت نگران کنندهای رسیده است و برخی اقلیتهای قومی و دینی تحت فشار قرار گرفتهاند. از همه طرفها به روشنی و صراحت خواسته و باز هم میخواهیم حقوق آنها را رعایت کنند.
خبرهای امیدوارکننده برای گیشه
«دینامیت» قطعی شد، «درخت گردو» و «روز صفر» در انتظار اکران
گروه فرهنگی/ فیلم سینمایی «دینامیت» به کارگردانی مسعود اطیابی از روز چهارشنبه این هفته روانه پرده سینماها میشود. این خبر خروجی جلسه دیروز (۷ تیرماه) شورای صنفی نمایش و البته حاصل چندین هفته رایزنی اصناف سینمایی است. طی چند هفته گذشته حرف و حدیثهای بسیاری پیرامون وضعیت اکران تابستانی سینما شکل گرفت. در گمانهزنیهای رسانهای و در اخبار غیررسمی اسامی چند فیلم کمدی (دینامیت، شیشلیک و گشت ارشاد سه) به عنوان گزینههای اکران و محل بحث در شورای صنفی نمایش شنیده شد. در گفتوگوهای رسمی تهیهکنندگان اعلام کردند که حاضرند فیلمشان را در کشوی میزشان نگه دارند و در این شرایط تن به اکران آن ندهند. صاحبان سینماها اما توقع داشتند حالا که فعالیت سینماها به تثبیت رسیده و تعطیلی، سالنها را تهدید نمیکند صاحبان فیلمها بخصوص آثار کمدی به اکران رضایت بدهند تا در ایام باقی مانده به ماههای محرم و صفر سینماها جانی دوباره بگیرند. با این حال مطرح شدن حمایتهای ویژه سازمان سینمایی همچون کمک 2.5 میلیارد تومانی به فیلمها و تعهد سینماداران به کمک به تبلیغ فیلمها هم حتی رضایت صاحبان این آثار را به اکران فیلمشان جلب نکرد. نبود اطمینان از ضمانت پرداختهای مالی به خاطر جابهجایی دولت و تغییر مدیران سینمایی و از سوی دیگر تهدید توقف نمایش فیلمهای کمدی در ایام عزاداری نگرانیهایی بود که باعث میشد تهیهکنندگان سرسختانه بر عدم اکران فیلمشان تأکید کنند. از سوی دیگر گیشه سینماها برای ادامه اکران فیلمهای نوروزی دیگر کشش نداشت و تهدید به تعطیلی سینماها و درخواست تغییر کاربری سالنهای سینما، واکنش سینماداران به رکود اکران بود. پس از کش و قوس فراوان، سرانجام پس از 4 ماه طلسم اکران شکسته شد و روز گذشته صاحبان فیلم «دینامیت» به اکران فیلمشان رضایت دادند. «دینامیت» از امیدهای اکران سینماها برای احیای گیشه در شرایط کرونایی است. البته اگر خبرهای مخابره شده از جلسه روز گذشته شورای صنفی نمایش محقق شود، خبرهای خوش اکران به این فیلم طنز محدود نمیشود و امیدها برای دمیدن روح تازه به گیشه سینما، قوت بیشتری خواهد گرفت. طبق گفته مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی نمایش، دو فیلم «درخت گردو» محمدحسین مهدویان و «روز صفر» سعید ملکان هم برای اکران اعلام آمادگی کردهاند و قرار است راجع به اکران یکی از این دو فیلم در این هفته یا هفته آینده تصمیمگیری شود. همچنین فیلمهای «زد و بند» داوود نوروزی ، «مورچهخوار» شاهد احمدلو، «سیاه باز» حمید همتی هم برای اکران اعلام آمادگی کردهاند و در جلسه هفته آینده شورا درباره آنها تصمیمگیری خواهد شد.
وزیر صنعت، معدن وتجارت اعلام کرد
کاهش وابستگی خارجی صنعت خودروسازی به 5/1 میلیارد دلار
وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام کرد: با تلاش خودروسازان و قطعهسازان، وابستگی چهار میلیارد دلاری صنعت خودروسازی به خارج امروز به ۱.۵ میلیارد دلار کاهش یافته و عمق داخلیسازیها افزایش یافته است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایرنا، «علیرضا رزمحسینی» امروز (دوشنبه) در مراسم امضای تفاهمنامه همکاری مشترک بین ایدرو، ۲ خودروساز بزرگ کشور، بنیاد شهید و بانک مرکزی این موضوع را اعلام کرد. براساس این تفاهمنامه ایران خودرو و سایپا متعهد به تحویل ۳۰ هزار دستگاه خودرو به خانوادههای معظم شهدا، جانبازان و مدافعان حرم شدند. وزیر صمت در این مراسم با گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و ایثارگران، افزود: در هر نظام و حکومتی، فداکاران و سربازان وطن مورد تجلیل قرار میگیرند و بر اساس قانون خدماتی به آنان ارائه میشود. وی خاطرنشانکرد: تفاهمنامه امروز بر اساس قانون مجلس به منظور کمک به ایثارگران بویژه افرادی که مشکل رفتوآمد دارند اجرایی میشود و تحویل این خودروها از محل افزایش تولید خودروسازان خواهد بود. رزم حسینی بیان داشت: با تلاش خودروسازان و قطعهسازان، وابستگی چهار میلیارد دلاری صنعت خودروسازی امروز به ۱.۵ میلیارد دلار کاهش یافته و عمق داخلیسازیها افزایش یافته است. وزیر صنعت، معدن و تجارت با اشاره به تلاش خودروسازان برای افزایش کیفی تولیدات، تصریح کرد: امسال افزایش تولید نسبت به سال گذشته محقق خواهد شد و خودروسازان، تنوع در تولید و ارائه محصولات جدید را در برنامه دارند.
سه شنبههای شعر «ایران»
مروری بر کارنامه جایزه شعر خوزستان
کلمه کلمه به لهجه کارون
گروه فرهنگی: جشنواره شعر خوزستان بیش از سه دهه است که با فراز و فرودهایی برگزار میشود و در اغلب دورهها، کارنامهای قابل قبول باقی گذاشته است. حضور اثرگذار برخی چهرههای شعر خوزستان در ادبیات امروز و امکان بهرهمندی از آنها در تدارک این جشنواره میتواند مهمترین تمایز آن به حساب بیاید. هشتمین دوره جشنواره شعر خوزستان در روزگار کرونا برگزار شد و شاید همین به ناگزیرمختصر برگزار شدن، فرصتهایی را قربانی کرده باشد اما انقطاع این اتفاق در سالهای گذشته و نامستمر بودن آن چنان آسیبزا بوده است که بتوان به همین اندک تدارکات و ایجاز برگزاریها دلخوش کرد. در هشتمین دوره جشنواره شعر خوزستان «بهزاد زرینپور»، «مهرنوش قربانعلی» و «رضا بختیاریاصل» داوران بخش شعر آزاد و «غلامرضا طریقی»، «عبدالحمید ضیایی» و «کبری موسوی قهفرخی» داوران بخش شعر موزون بودند که این هیأت با معرفی برگزیدگان جشنواره در بخش کلاسیک، «جمال پناهینژاد»، «علی کاظمی» و «الهام علیپور» و در بخش سپید، «بهزاد بهادری»، «محمد جانبازان» و «اکبر آزادپور» را بهعنوان برگزیدگان جشنواره بدون اولویت معرفی کردند. در این دوره از جشنواره از «داوود جوانی» «سیداسماعیل شریف هاشمی» در بخش کلاسیک و از «احمد تمیمی» و «ندا ذات» در بخش آزاد تقدیر شد.
سهشنبههای شعر با دعوت از دبیرخانه و مخاطبان جشنواره شعر خوزستان درصدد شد که هم چون دیگر جوایز شعر نقبی به امید بهبود و شناسهتر کردن این رویداد بزند که حاصل آن صرفاً دو یادداشت از دو شاعر خوزستانی که اتفاقاً هر دو از برگزیدگان ادوار این جشنواره هستند، شد.
جایزه میگیرم پس هستم!
کوثر شیخ نجدی
شاعر
هنگامیکه مارکز کتاب «صد سال تنهایی» را مینویسد، اگرچه در سبک خاص رئالیسم جادویی، اما چنان ارتباط عمیقی با گذشته و حافظه روانی مردم خویش برقرار میکند که کتاب به مانند یک کتاب مقدس، بسرعت خوانده میشود و برخی حتی خط به خط آن را رونویسی میکنند. در ایران چه کتاب، شعر یا داستانی را میشناسیم که حداقل در چهل سال اخیر با چنین استقبال عمومی مواجه شده باشد.
بخشی از این چالش به علت عدم شفافیت و صداقت در هدایت شاعران نوپاست. واضح است که دید و نگاه و حس شاعرانه داشتن در همه افراد به یک میزان وجود ندارد. اما آنجا که استعداد شاعرانهای ظهور میکند، باید در جهت درست هدایت شده و لذا یکی از رسالتهای مهم جشنوارههای ادبی کشف و معرفی این استعدادهای بکر و تشویق و شناسایی آنها و همچنین انتخاب مجموعههایی است که بواقع جهت حرکت درست را به کوشندگان این راه نشان دهند. آن هم در زمانهای، که شهوت شهرت و شتابزدگی در رسیدن به جایگاه نام شاعری، برخی افراد را اغوا میکند که به جای «بیان جهان شخصی» خود و مطالعه و ممارست در ادبیات، به روشهایی چون چینش تصادفی واژگان یا بهکارگیری صرف محورهای جانشینی و همنشینی روی بیاورند. غافل از اینکه هر یک از ما جهان شخصی خود را داریم و لذا شاعرانگی متفاوتی در ما جریان خواهد یافت. در حقیقت جشنوارههای ادبی در همه جای جهان به نوعی معیار و میزانی برای استعدادهای جوان هستند که خود و اثر خود را با آن بسنجند و ارتقا دهند. بنابراین بدیهی است چنانچه این جشنوارهها دستخوش باندبازیها، دوستیها، تعارفات، نان قرض دادنها یا سوء داوریها شوند عواقب آن محدود به بازه زمانی برگزاریشان نخواهد شد؛ بلکه متأسفانه سبب گمراهی نسل نو شاعر و دلسردی و سرکوب استعدادها و در نهایت انحراف جریان ادبی زبان فارسی میشود. لذا اگر به جستوجوی تحولات عمیق و دامنهدار در حوزههای مختلف ادبی هستیم لازم است درباره ساز و کار این جشنوارهها دقت نظر بیشتری اعمال گردد.
جشنوارههای ادبی همچنین این قدرت را دارند که سبب اقبال عمومی و مانایی یک اثر در گذر زمان و بالطبع فروش بیشتر آن گردند. در دورهای که انتشار یک کتاب از نوشتن آن دشوارتر شده است و بیش از آنکه فرایندی فرهنگی محسوب گردد، فعالیتی اقتصادی است، برگزاری جشنوارههای ادبی بیگمان راهگشای آثار ادبی برای ورود به جریان تاریخی خود هستند. لازمه این امر آن است که داوریها با خروج ازفرم «سلیقه محوری» اصالت خود را اثبات کنند و داوران آیتمهای علمی، فرمی و محتوایی را در گزینش آثار به کار گیرند. همچنین به هر طریق حلقه بسته داوریها شکسته شود و نگرشها و رویکردها و جریانها گوناگون فرصت یابند در امر بسترسازی ادبی مشارکت نمایند. گفتنی نیست که بارها شاهد بهکارگیری هیأت داوری یکسان و غالباً نیز مردانه در جشنواره های مختلف هستیم. آیا واقعاً نمیتوان به افراد جدید مجال تجربه و مشارکت داد و از دانش و دیدگاه آنها نیز بهرهمند شد؟ بدیهی است این مسأله علاوه بر کاهش کیفیت داوری، میتواند مسیر اخلاقی جشنوارهها را نیز زیر سؤال ببرد.
موضوع دیگر این است که جشنوارهها پس از اهدای جوایز پایان نمییابند، بلکه به کلی «تمام» میشوند. آیا تنها هدف برگزاری این مراسم صرفاً جایزه دادن و تقدیر از عدهای محدود است؟ به عقیده من جشنوارهها دستکم در این بازه زمانی باید دارای بار آموزشی بیشتری شوند. هر داور میتواند مثلاً پنج خط درباره مجموعهای که خوانده است بنویسد و به فرستنده اطمینان بدهد که اولاً اثرش واقعاً خوانده شده و ثانیاً دلایل رد اثر او چیست. این مسأله علاوه بر احترام به نویسنده و جلب اعتماد او، به وی کمک میکند تا نقاط ضعف خود را از منظر یک استاد شناخته و درصدد رفع آنها برآید. با این روش هر جشنواره میتواند به جای سرخوردگی برای نویسندگان ناکامیاب، نویدبخش سرآغازی نو برای تلاش و تحرک بیشتر باشد.
موضوع آخر وجود جوایزی است که علیرغم یدک کشیدن نام استانی یا حتی کشوری، فاقد برد اطلاعرسانی مناسب هستند. شما بهعنوان یک صاحب اثر فقط زمانی متوجه برگزاری اینگونه جشنوارهها میشوید که اسامی برندگان اعلام شده است. بدیهی است که یک جایزه زمانی ارزشمند و قابل افتخار است که تمامی مراحل آن عادلانه طی شود. چطور میشود یک نفر با خودش مسابقه بدهد و از برنده شدنش لذت ببرد؟ اگرعدهای دورهم جمع شوند و به خودشان و دوستانشان جایزه دهند، این کار چه افتخاری میتواند داشته باشد؟ اما مسأله وقتی دردناکتر میشود که احیاناً این بازی خانگی، نامی ملی یا استانی را نیز یدک میکشد.
خلاصه کلام اینکه به نظر میرسد برای خروج ازاین شبه بنبست ادبی نیازمند تأسیس یا گسترش نهادی حرفهای- نه لزوماً دولتی- هستیم که ساز و کار دقیقی برای این دست جشنوارهها تدوین نماید. قواعدی مشخص که بتواند تضمین کننده فرایندهای عادلانه جشنوارهها از ابتدای شکلگیری تا فراخوان و سپس داوری و حمایت از آثار برگزیده باشد و اعتبار گمشده آنها را بازگرداند.
با این اوصاف
سعید سروشراد
شاعر
سؤال این است جشنواره شعر خوزستان - که زمانی نام همایش شعر خوزستان را بر پیشانی داشت- از نظر ادبی، تا چه اندازه معتبر است؟ در سالهای اخیر آنچه دیدهایم این است که جایزههای بزرگ و معتبر ادبی مستقل، روز به روز کم فروغتر، کماهمیت و متأسفانه پرحاشیهتر شدهاند. حال با این اوصاف، استناد به یک جشنواره استانی چه قدر میتواند محکی قابل اعتنا برای شاعران امروز باشد؟
کم و بیش، همگی از سرنوشت بسیاری از جشنوارهها و جایزههای شعر امروز آگاهیم. نمونه تأثر برانگیز این جشنوارهها، جایزه شاملو است. این جایزه هر چند در اولین دورههای برگزاری، نتایج خوبی داشت. اما در چند ساله اخیر، چنان مبهم و پرحاشیه برگزار شد که با سیلی از انتقادهای درست و نادرست اما جدی روبهرو شد که البته آسیبشناسی آن، در جای خود، قابل تأمل و بررسی است. جایزه شاملو مشتی است از خروار، سایر جشنوارههای مستقل هم کم و بیش به این سرنوشت غمانگیز دچار شدهاند؛ تا جایی که به سختی میتوان نتایج جشنوارههای مستقل ادبی امروز را معیار فنی بودن شاعران بدانیم.
اگر اشتباه نکنم 8 بار است که جشنواره شعر خوزستان برگزار میشود. البته در دورههای اول، به جای جشنواره، عنوان همایش را بر پیشانی داشت و در چند روز برگزار میشد. آن روزها، همایش خوزستان، میزگردهای مفصل و شعرخوانیهای زیادی داشت و البته دورهمیهای شاعرانه مفیدتری برای گفتوگوهای رو در روی شاعران، بخصوص در آن سالها که فضای مجازی یا وجود نداشت یا امکانات این روزها را نداشت. سالهای بعد همایش به دو روز و سالهای بعدتر به یک روز خلاصه شد.کمکم این ترقی معکوس بهجایی رسید که پس از چند سال تعطیلی، در این اواخر، جشنواره خوزستان - و نه همایش خوزستان- مبدل شد به یک جلسه دو ساعته شعرخوانی و اعلام نتایج در حاشیه نمایشگاه سالانه کتاب خوزستان. آن هم در محیطی بسیار مغشوش، شلوغ و بسیار نامطلوب. امسال هم به بهانه کرونا، تشریفات کمتر از گذشته بود و هشتمین جشنواره شعر خوزستان بهصورت یک جلسه آنلاینِ خصوصی و چند نفره در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان برگزار شد.
گویا همه چیز دارد از جلال و جبروت خودش خالی میشود. با این حال همچنان معتقدم که جشنواره شعر خوزستان از معتبرترین جشنوارههای ادبی در کشور است بخصوص در شعر سپید.
طبیعتاً برای این چرایی باید دلایلی داشته باشم وگرنه از حرفم تنها یک ادعای سست به جا میماند و چه بسا تا اندازهای به عرق خوزستانی و انحصارطلبی جنوبی هم متهم بشوم. با این حال من برای این جشنواره و سایر جشنوارههای ادبی یک محک تجربی دارم و آن این است که اگر برگزیدگان یک جشنواره، پس از انتخاب، در شعر و فعالیتهای آتی ادبی خوش درخشیدند و در آینده جایگاه ادبی شایستهای بهدست آوردند، معنای آن این است که این جشنواره از نظر کیفی و فنی به میزان قابل توجهی به وظیفه ذاتیاش درست عمل کرده است. حال وقتی نگاه میکنم میبینم افراد برگزیده، در اکثر دورههای قبلی شعر خوزستان، قریب به اتفاق، شاعران قابل تأملی در شعر امروز هستند و به قولی دولت مستعجل نبوده و انتخاب آنها یک جرقه ادبی و حادثه نبوده است. اصولاً هنر هیچ رابطهای با اتفاق ندارد و موفقیت در آن نتیجه کار و ممارست است.
مسأله مهم دیگراین است که جشنواره خوزستان با تمام قوت و ضعفهایش تبدیل به سنت ادبی شده است و به یک معنا یک کار ادامهدار شده است و افتان و خیزان خودش را تا به امروز رسانده و این برای کشور ما که همه چیزش فصلی و کوتاه مدت است بسیار حائز اهمیت است، چرا که ما کار ادبی ممتد بسیارکم داریم.
شــــــوربـــخـــتــــــانه بسیـــــاری از جشنوارههای مستقل ادبی در این سالها اولاً مدام متوقف شدهاند. ثانیاً در سالهای بعد نام و نشانی از برگزیدگان آنها پس از برگزیده شدن، باقی نمانده یا اگر مانده چندان قابل اعتنا نبودهاند. و البته یادمان نرود معیار بودن جایزه خوزستان به دو علت مهم برمیگردد. اول داوران شایسته و فنی جشنواره و دوم کاربلدی و صداقت و شرافت برگزارکنندگان جشنواره. با این حال در مقام یک دوست، به این جشنواره نیز انتقاداتی دارم. البته نه در جهت تخریب، بلکه در جهت پویایی بهتر و بهعنوان دلسوز و مهمترین این انتقادها این است که دلیلی ندارد شاعرانی که 15 سال پیش داور این جشنواره بودهاند همچنان داور این جشنواره باقی بمانند. چرا که در 20 سال اخیر، شاعران جدی و قابل تأملی در شعر خوزستان و کشور خوش درخشیدهاند و میتوان از آنها در کار داوری جشنواره خوزستان استفاده کرد. من فرض را میگذارم که شاعری یا شاعرانی در یک دوره (مثلاً در سالهای دهه هفتاد) با یک مجموعه شعر یا یک سری تلاشهای ادبی به معروفیت رسیده باشند. باید پرسید که این شاعران ارجمند در 20 سال اخیر چه کردهاند؟ و دیگران در 20 سال اخیر چه کردهاند؟ علاوه بر این، تا چه زمانی چند شاعر پیشکسوت و نامدار و البته محدود، باید تکلیف شعر جوان خوزستان را مشخص کنند؟ آن برگزیدگان جوانی که 15 سال پیش انتخاب شده بودند حالا در این سالها خود شاعران جدی و میانسالی هستند و تا به حال داوری شعر خوزستان به هیچ کدام از آنها ارجاع نشده است. جالب اینجاست که داوران دورههای اولیه شعر خوزستان، خود از جوانان شاعر و با معدل سنی 30 الی 40 بودهاند. به گمانم دلیلی وجود ندارد تا همچنان، تکلیف جایزه شعر خوزستان را چند نفر معدود و شناخته شده تعیین کنند. البته از آن بزرگان و پیشکسوتان باید بهعنوان سرمایههای شعر خوزستان و کشور تقدیر بهعمل آورد و امید که سایه این بزرگان بر سر شعر امروز و خوزستان بماند، اما و اگر میخواهیم جایزه شعر خوزستان، همچنان معیار سنجش ادبی شعر امروز بماند، به گمانم راه درست این است که این جشنواره در کیفیت برگزاری و تیم داوران پویا بشود و ایستا عمل نکند.
رسول پیره مینویسد و هر چه که در شعر خوب به حاشیههای آدمها و پدیدهها و اشیا میپردازد، در زندگی شعریاش بیحاشیه است. در شعرهای او آبادیها و شهرها کمتربههم شباهت دارند و شاعر بیش ازآنکه از گلهای کاغذی شهر فریفته شده باشد؛ شیفته سادگیها و صمیمیتهایی است که در عین سهل و سادگی، مخاطب را در لایههای معنا و راهروهای تماشا متوقف میکند. غلبه تغزل در دفترهای پیش از این رسول پیره در مجموعه جدید او «لغتنامه کلمات مهجور» کمتر شده است و شاعر بیشتر چشم در پیرامون خود چرخانده است و گذر سالیان و مراقبات روحی و مراعات انسان را در این دفتر میتوان به وضوح مطالعه کرد.
سه شعر از رسول پیره
روایت علاقه در عهد شباب
نگهداری از غمهای ظریف و بیهوده در پستوی روح
مراقبت از غزلیات شمس
دلجویی از غروب دوشنبهها
و دلدادگی به پنجرههای خانه با تماشای او شروع شد
گذاشتم آفتاب به تنهاییام بتابد
به خانه رفتم و به ترکیب فلفل و اسفناج
و پیدا کردن لغتی مهجور در دست دهخدا مشغول شدم
او را بهناگاه دیدم
مطمئنم
آن چهره گندمگون
مسیر بارانها را عوض کرد
علاقه
مثل آمدن سیل ناگهان
معماری زندگی را بههم ریخت
پنهان نمیکنم
که شکفتن لاله رُخَش
آثار عجیبی داشت؛
پنجرهها نور بیشتری گرفتند
کتابها کمحرف شدند
و نامگذاری گیاهان از همان روز شروع شد
پنهان نمیکنم
که آمدن او
کشف آتش در اولین برف کوهستان بود
به او که نگاه میکردم
سکوتم طولانیتر میشد یا شادیام؟
غافل بودم
اگر شاخههای دو درخت برهم بیفتند،
کدام زودتر میشکند؟
وطنیه
روزنامهها
چاقو خوردهاند
از خبر
گریختن آدمها
به دوردست
زبانم را تبعیده کردهاند
به دهان چند توریست چینی
که آمده بودند با تخت جمشید عکس بگیرند
چهرهام چندبار عوض شده است
و شاید دیگر خودم را مثل قبل نشناسم
زنبورها عطر گل سرخ را کشتهاند
به کتابخانه رفتم
آنجا هم مترجمان
عطر گل سرخ را در کتابها کشته بودند.
مکاشفه شاعر
درگفتن نامش خسیس بود
طوری که بارانها او را به یک نام
و بادها بهنام دیگر صدا میزدند
- انگار گیاهی کمیاب،
یا بوته افسرده برنجی در شالیزار -
چون شکفتن گلی در دامنه
تقارن کوه را به هم زده بود
نامش تکهای از صبح بود
و با زندگی همان کاری را میکرد
که با مرگ
بدون اینکه خیس شود از آبها میگذشت
مثل رودخانهای
که از دریا میگذرد
و با همان سماجتی
که دست باران را به گرمی میگرفت
محبوبهها را میکاشت
کمتر چشم به خود داشت و هیچ نگران نوشتههای ناتمام و ننوشتههایش نبود. اهمیت علیرضا راهب در روزگاری که شعر به نفسنفس افتاده است بهدلیل طبیعت او درگفتوگو با جوانترها و دغدغهمندی «چه شدنها» و «چگونه شدنها»ی آنها بود. بهانهگیر نبود و هرکجا و هرچه که میتوانست به شنیدن شعر و معلمیاش مشغول میشد. خیلی از جوانترهای امروز شعر از مدرسه شعر او معرفی شدهاند. به قول خودش او به جز تربیت شاعر کاری دیگر نداشت و برای این کار چند صندلی در کافهای حتی کفایت میکرد که شاعران را به شنیدن هم دعوت کند. راهب معتقد بود ادبیات باید اتفاق بیفتد و برای آن نباید منتظر کسی باقی ماند.
چند شعر از علیرضا راهب
هیولای عجیبی بود مرگ
وحشتی در دور دست
دایهام میگفت:
یا از دیوار شکسته میآید
یا از پارگی لباس نفوذ میکند
یا...
چهره نداشت
ردپا نداشت
بار اول که جنازه دیدم
احساسش کردم
مثل این که از دور دست جنگل
حضور ارهّ برقی را از نعرههایش احساس کنی
و بلرزی
رفته رفته نزدیکتر شد
آن روزها قوی بود
حریف قصاب محله!
اما
هر چه نزدیکتر، کوچکتر شد
آنقدر که نامش در اخبار ظهر رادیو آمد
بمب اول که افتاد
دیوار شکسته و لباس پاره فراوان شد،
مرگ از پا افتاد
دلم به حالش سوخت
مرگ، بازیچه کودکان محله
بر زمین میخزید
با سر شکسته و تن کبود
خودش را از زیر پای جمعیت بیرون میکشید
به خانه آوردم و تیمارش کردم
دایه، روحت شاد
حالا من نشستهام توهمات کودکیام را مینویسم
و مرگ، این گربه دست آموز
نشسته بر لب پنجره ماه را لیس میزند
مرگ میتواند ادامه آواز من باشد
که سالیان
کنار آتش چوپانها
بر لب البرز گرم میشود
نترس
بومیان میگویند
درختی که تبر نخورد
ثمرش تلخ میشود!
شراب و دشنه بیاور
برقص
فردا شاید آخرین پرچم زمین
رقص گلهای پیراهنت باشد
که گرده میپراکند در باد
سرد و سیاه و تاریک
با دیوارهای فرو ریخته
و دهان سرد شومینهای که خاطرهها در آن
این یک ویرانه است
دلیلش را هم که بدانی باز فرقی نمیکند
ویرانه ویرانه است
چیز مسخرهای است
اگر مردن در رختخواب باشد
مسخره است که روشنت کنند
که مثل سیگار تا آخر بسوزی
و سرنوشت
پاشنهای باشد که
برای له کردنت فرو میآید!
کلمه کلمه به لهجه کارون
گروه فرهنگی: جشنواره شعر خوزستان بیش از سه دهه است که با فراز و فرودهایی برگزار میشود و در اغلب دورهها، کارنامهای قابل قبول باقی گذاشته است. حضور اثرگذار برخی چهرههای شعر خوزستان در ادبیات امروز و امکان بهرهمندی از آنها در تدارک این جشنواره میتواند مهمترین تمایز آن به حساب بیاید. هشتمین دوره جشنواره شعر خوزستان در روزگار کرونا برگزار شد و شاید همین به ناگزیرمختصر برگزار شدن، فرصتهایی را قربانی کرده باشد اما انقطاع این اتفاق در سالهای گذشته و نامستمر بودن آن چنان آسیبزا بوده است که بتوان به همین اندک تدارکات و ایجاز برگزاریها دلخوش کرد. در هشتمین دوره جشنواره شعر خوزستان «بهزاد زرینپور»، «مهرنوش قربانعلی» و «رضا بختیاریاصل» داوران بخش شعر آزاد و «غلامرضا طریقی»، «عبدالحمید ضیایی» و «کبری موسوی قهفرخی» داوران بخش شعر موزون بودند که این هیأت با معرفی برگزیدگان جشنواره در بخش کلاسیک، «جمال پناهینژاد»، «علی کاظمی» و «الهام علیپور» و در بخش سپید، «بهزاد بهادری»، «محمد جانبازان» و «اکبر آزادپور» را بهعنوان برگزیدگان جشنواره بدون اولویت معرفی کردند. در این دوره از جشنواره از «داوود جوانی» «سیداسماعیل شریف هاشمی» در بخش کلاسیک و از «احمد تمیمی» و «ندا ذات» در بخش آزاد تقدیر شد.
سهشنبههای شعر با دعوت از دبیرخانه و مخاطبان جشنواره شعر خوزستان درصدد شد که هم چون دیگر جوایز شعر نقبی به امید بهبود و شناسهتر کردن این رویداد بزند که حاصل آن صرفاً دو یادداشت از دو شاعر خوزستانی که اتفاقاً هر دو از برگزیدگان ادوار این جشنواره هستند، شد.
جایزه میگیرم پس هستم!
کوثر شیخ نجدی
شاعر
هنگامیکه مارکز کتاب «صد سال تنهایی» را مینویسد، اگرچه در سبک خاص رئالیسم جادویی، اما چنان ارتباط عمیقی با گذشته و حافظه روانی مردم خویش برقرار میکند که کتاب به مانند یک کتاب مقدس، بسرعت خوانده میشود و برخی حتی خط به خط آن را رونویسی میکنند. در ایران چه کتاب، شعر یا داستانی را میشناسیم که حداقل در چهل سال اخیر با چنین استقبال عمومی مواجه شده باشد.
بخشی از این چالش به علت عدم شفافیت و صداقت در هدایت شاعران نوپاست. واضح است که دید و نگاه و حس شاعرانه داشتن در همه افراد به یک میزان وجود ندارد. اما آنجا که استعداد شاعرانهای ظهور میکند، باید در جهت درست هدایت شده و لذا یکی از رسالتهای مهم جشنوارههای ادبی کشف و معرفی این استعدادهای بکر و تشویق و شناسایی آنها و همچنین انتخاب مجموعههایی است که بواقع جهت حرکت درست را به کوشندگان این راه نشان دهند. آن هم در زمانهای، که شهوت شهرت و شتابزدگی در رسیدن به جایگاه نام شاعری، برخی افراد را اغوا میکند که به جای «بیان جهان شخصی» خود و مطالعه و ممارست در ادبیات، به روشهایی چون چینش تصادفی واژگان یا بهکارگیری صرف محورهای جانشینی و همنشینی روی بیاورند. غافل از اینکه هر یک از ما جهان شخصی خود را داریم و لذا شاعرانگی متفاوتی در ما جریان خواهد یافت. در حقیقت جشنوارههای ادبی در همه جای جهان به نوعی معیار و میزانی برای استعدادهای جوان هستند که خود و اثر خود را با آن بسنجند و ارتقا دهند. بنابراین بدیهی است چنانچه این جشنوارهها دستخوش باندبازیها، دوستیها، تعارفات، نان قرض دادنها یا سوء داوریها شوند عواقب آن محدود به بازه زمانی برگزاریشان نخواهد شد؛ بلکه متأسفانه سبب گمراهی نسل نو شاعر و دلسردی و سرکوب استعدادها و در نهایت انحراف جریان ادبی زبان فارسی میشود. لذا اگر به جستوجوی تحولات عمیق و دامنهدار در حوزههای مختلف ادبی هستیم لازم است درباره ساز و کار این جشنوارهها دقت نظر بیشتری اعمال گردد.
جشنوارههای ادبی همچنین این قدرت را دارند که سبب اقبال عمومی و مانایی یک اثر در گذر زمان و بالطبع فروش بیشتر آن گردند. در دورهای که انتشار یک کتاب از نوشتن آن دشوارتر شده است و بیش از آنکه فرایندی فرهنگی محسوب گردد، فعالیتی اقتصادی است، برگزاری جشنوارههای ادبی بیگمان راهگشای آثار ادبی برای ورود به جریان تاریخی خود هستند. لازمه این امر آن است که داوریها با خروج ازفرم «سلیقه محوری» اصالت خود را اثبات کنند و داوران آیتمهای علمی، فرمی و محتوایی را در گزینش آثار به کار گیرند. همچنین به هر طریق حلقه بسته داوریها شکسته شود و نگرشها و رویکردها و جریانها گوناگون فرصت یابند در امر بسترسازی ادبی مشارکت نمایند. گفتنی نیست که بارها شاهد بهکارگیری هیأت داوری یکسان و غالباً نیز مردانه در جشنواره های مختلف هستیم. آیا واقعاً نمیتوان به افراد جدید مجال تجربه و مشارکت داد و از دانش و دیدگاه آنها نیز بهرهمند شد؟ بدیهی است این مسأله علاوه بر کاهش کیفیت داوری، میتواند مسیر اخلاقی جشنوارهها را نیز زیر سؤال ببرد.
موضوع دیگر این است که جشنوارهها پس از اهدای جوایز پایان نمییابند، بلکه به کلی «تمام» میشوند. آیا تنها هدف برگزاری این مراسم صرفاً جایزه دادن و تقدیر از عدهای محدود است؟ به عقیده من جشنوارهها دستکم در این بازه زمانی باید دارای بار آموزشی بیشتری شوند. هر داور میتواند مثلاً پنج خط درباره مجموعهای که خوانده است بنویسد و به فرستنده اطمینان بدهد که اولاً اثرش واقعاً خوانده شده و ثانیاً دلایل رد اثر او چیست. این مسأله علاوه بر احترام به نویسنده و جلب اعتماد او، به وی کمک میکند تا نقاط ضعف خود را از منظر یک استاد شناخته و درصدد رفع آنها برآید. با این روش هر جشنواره میتواند به جای سرخوردگی برای نویسندگان ناکامیاب، نویدبخش سرآغازی نو برای تلاش و تحرک بیشتر باشد.
موضوع آخر وجود جوایزی است که علیرغم یدک کشیدن نام استانی یا حتی کشوری، فاقد برد اطلاعرسانی مناسب هستند. شما بهعنوان یک صاحب اثر فقط زمانی متوجه برگزاری اینگونه جشنوارهها میشوید که اسامی برندگان اعلام شده است. بدیهی است که یک جایزه زمانی ارزشمند و قابل افتخار است که تمامی مراحل آن عادلانه طی شود. چطور میشود یک نفر با خودش مسابقه بدهد و از برنده شدنش لذت ببرد؟ اگرعدهای دورهم جمع شوند و به خودشان و دوستانشان جایزه دهند، این کار چه افتخاری میتواند داشته باشد؟ اما مسأله وقتی دردناکتر میشود که احیاناً این بازی خانگی، نامی ملی یا استانی را نیز یدک میکشد.
خلاصه کلام اینکه به نظر میرسد برای خروج ازاین شبه بنبست ادبی نیازمند تأسیس یا گسترش نهادی حرفهای- نه لزوماً دولتی- هستیم که ساز و کار دقیقی برای این دست جشنوارهها تدوین نماید. قواعدی مشخص که بتواند تضمین کننده فرایندهای عادلانه جشنوارهها از ابتدای شکلگیری تا فراخوان و سپس داوری و حمایت از آثار برگزیده باشد و اعتبار گمشده آنها را بازگرداند.
با این اوصاف
سعید سروشراد
شاعر
سؤال این است جشنواره شعر خوزستان - که زمانی نام همایش شعر خوزستان را بر پیشانی داشت- از نظر ادبی، تا چه اندازه معتبر است؟ در سالهای اخیر آنچه دیدهایم این است که جایزههای بزرگ و معتبر ادبی مستقل، روز به روز کم فروغتر، کماهمیت و متأسفانه پرحاشیهتر شدهاند. حال با این اوصاف، استناد به یک جشنواره استانی چه قدر میتواند محکی قابل اعتنا برای شاعران امروز باشد؟
کم و بیش، همگی از سرنوشت بسیاری از جشنوارهها و جایزههای شعر امروز آگاهیم. نمونه تأثر برانگیز این جشنوارهها، جایزه شاملو است. این جایزه هر چند در اولین دورههای برگزاری، نتایج خوبی داشت. اما در چند ساله اخیر، چنان مبهم و پرحاشیه برگزار شد که با سیلی از انتقادهای درست و نادرست اما جدی روبهرو شد که البته آسیبشناسی آن، در جای خود، قابل تأمل و بررسی است. جایزه شاملو مشتی است از خروار، سایر جشنوارههای مستقل هم کم و بیش به این سرنوشت غمانگیز دچار شدهاند؛ تا جایی که به سختی میتوان نتایج جشنوارههای مستقل ادبی امروز را معیار فنی بودن شاعران بدانیم.
اگر اشتباه نکنم 8 بار است که جشنواره شعر خوزستان برگزار میشود. البته در دورههای اول، به جای جشنواره، عنوان همایش را بر پیشانی داشت و در چند روز برگزار میشد. آن روزها، همایش خوزستان، میزگردهای مفصل و شعرخوانیهای زیادی داشت و البته دورهمیهای شاعرانه مفیدتری برای گفتوگوهای رو در روی شاعران، بخصوص در آن سالها که فضای مجازی یا وجود نداشت یا امکانات این روزها را نداشت. سالهای بعد همایش به دو روز و سالهای بعدتر به یک روز خلاصه شد.کمکم این ترقی معکوس بهجایی رسید که پس از چند سال تعطیلی، در این اواخر، جشنواره خوزستان - و نه همایش خوزستان- مبدل شد به یک جلسه دو ساعته شعرخوانی و اعلام نتایج در حاشیه نمایشگاه سالانه کتاب خوزستان. آن هم در محیطی بسیار مغشوش، شلوغ و بسیار نامطلوب. امسال هم به بهانه کرونا، تشریفات کمتر از گذشته بود و هشتمین جشنواره شعر خوزستان بهصورت یک جلسه آنلاینِ خصوصی و چند نفره در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان برگزار شد.
گویا همه چیز دارد از جلال و جبروت خودش خالی میشود. با این حال همچنان معتقدم که جشنواره شعر خوزستان از معتبرترین جشنوارههای ادبی در کشور است بخصوص در شعر سپید.
طبیعتاً برای این چرایی باید دلایلی داشته باشم وگرنه از حرفم تنها یک ادعای سست به جا میماند و چه بسا تا اندازهای به عرق خوزستانی و انحصارطلبی جنوبی هم متهم بشوم. با این حال من برای این جشنواره و سایر جشنوارههای ادبی یک محک تجربی دارم و آن این است که اگر برگزیدگان یک جشنواره، پس از انتخاب، در شعر و فعالیتهای آتی ادبی خوش درخشیدند و در آینده جایگاه ادبی شایستهای بهدست آوردند، معنای آن این است که این جشنواره از نظر کیفی و فنی به میزان قابل توجهی به وظیفه ذاتیاش درست عمل کرده است. حال وقتی نگاه میکنم میبینم افراد برگزیده، در اکثر دورههای قبلی شعر خوزستان، قریب به اتفاق، شاعران قابل تأملی در شعر امروز هستند و به قولی دولت مستعجل نبوده و انتخاب آنها یک جرقه ادبی و حادثه نبوده است. اصولاً هنر هیچ رابطهای با اتفاق ندارد و موفقیت در آن نتیجه کار و ممارست است.
مسأله مهم دیگراین است که جشنواره خوزستان با تمام قوت و ضعفهایش تبدیل به سنت ادبی شده است و به یک معنا یک کار ادامهدار شده است و افتان و خیزان خودش را تا به امروز رسانده و این برای کشور ما که همه چیزش فصلی و کوتاه مدت است بسیار حائز اهمیت است، چرا که ما کار ادبی ممتد بسیارکم داریم.
شــــــوربـــخـــتــــــانه بسیـــــاری از جشنوارههای مستقل ادبی در این سالها اولاً مدام متوقف شدهاند. ثانیاً در سالهای بعد نام و نشانی از برگزیدگان آنها پس از برگزیده شدن، باقی نمانده یا اگر مانده چندان قابل اعتنا نبودهاند. و البته یادمان نرود معیار بودن جایزه خوزستان به دو علت مهم برمیگردد. اول داوران شایسته و فنی جشنواره و دوم کاربلدی و صداقت و شرافت برگزارکنندگان جشنواره. با این حال در مقام یک دوست، به این جشنواره نیز انتقاداتی دارم. البته نه در جهت تخریب، بلکه در جهت پویایی بهتر و بهعنوان دلسوز و مهمترین این انتقادها این است که دلیلی ندارد شاعرانی که 15 سال پیش داور این جشنواره بودهاند همچنان داور این جشنواره باقی بمانند. چرا که در 20 سال اخیر، شاعران جدی و قابل تأملی در شعر خوزستان و کشور خوش درخشیدهاند و میتوان از آنها در کار داوری جشنواره خوزستان استفاده کرد. من فرض را میگذارم که شاعری یا شاعرانی در یک دوره (مثلاً در سالهای دهه هفتاد) با یک مجموعه شعر یا یک سری تلاشهای ادبی به معروفیت رسیده باشند. باید پرسید که این شاعران ارجمند در 20 سال اخیر چه کردهاند؟ و دیگران در 20 سال اخیر چه کردهاند؟ علاوه بر این، تا چه زمانی چند شاعر پیشکسوت و نامدار و البته محدود، باید تکلیف شعر جوان خوزستان را مشخص کنند؟ آن برگزیدگان جوانی که 15 سال پیش انتخاب شده بودند حالا در این سالها خود شاعران جدی و میانسالی هستند و تا به حال داوری شعر خوزستان به هیچ کدام از آنها ارجاع نشده است. جالب اینجاست که داوران دورههای اولیه شعر خوزستان، خود از جوانان شاعر و با معدل سنی 30 الی 40 بودهاند. به گمانم دلیلی وجود ندارد تا همچنان، تکلیف جایزه شعر خوزستان را چند نفر معدود و شناخته شده تعیین کنند. البته از آن بزرگان و پیشکسوتان باید بهعنوان سرمایههای شعر خوزستان و کشور تقدیر بهعمل آورد و امید که سایه این بزرگان بر سر شعر امروز و خوزستان بماند، اما و اگر میخواهیم جایزه شعر خوزستان، همچنان معیار سنجش ادبی شعر امروز بماند، به گمانم راه درست این است که این جشنواره در کیفیت برگزاری و تیم داوران پویا بشود و ایستا عمل نکند.
رسول پیره مینویسد و هر چه که در شعر خوب به حاشیههای آدمها و پدیدهها و اشیا میپردازد، در زندگی شعریاش بیحاشیه است. در شعرهای او آبادیها و شهرها کمتربههم شباهت دارند و شاعر بیش ازآنکه از گلهای کاغذی شهر فریفته شده باشد؛ شیفته سادگیها و صمیمیتهایی است که در عین سهل و سادگی، مخاطب را در لایههای معنا و راهروهای تماشا متوقف میکند. غلبه تغزل در دفترهای پیش از این رسول پیره در مجموعه جدید او «لغتنامه کلمات مهجور» کمتر شده است و شاعر بیشتر چشم در پیرامون خود چرخانده است و گذر سالیان و مراقبات روحی و مراعات انسان را در این دفتر میتوان به وضوح مطالعه کرد.
سه شعر از رسول پیره
روایت علاقه در عهد شباب
نگهداری از غمهای ظریف و بیهوده در پستوی روح
مراقبت از غزلیات شمس
دلجویی از غروب دوشنبهها
و دلدادگی به پنجرههای خانه با تماشای او شروع شد
گذاشتم آفتاب به تنهاییام بتابد
به خانه رفتم و به ترکیب فلفل و اسفناج
و پیدا کردن لغتی مهجور در دست دهخدا مشغول شدم
او را بهناگاه دیدم
مطمئنم
آن چهره گندمگون
مسیر بارانها را عوض کرد
علاقه
مثل آمدن سیل ناگهان
معماری زندگی را بههم ریخت
پنهان نمیکنم
که شکفتن لاله رُخَش
آثار عجیبی داشت؛
پنجرهها نور بیشتری گرفتند
کتابها کمحرف شدند
و نامگذاری گیاهان از همان روز شروع شد
پنهان نمیکنم
که آمدن او
کشف آتش در اولین برف کوهستان بود
به او که نگاه میکردم
سکوتم طولانیتر میشد یا شادیام؟
غافل بودم
اگر شاخههای دو درخت برهم بیفتند،
کدام زودتر میشکند؟
وطنیه
روزنامهها
چاقو خوردهاند
از خبر
گریختن آدمها
به دوردست
زبانم را تبعیده کردهاند
به دهان چند توریست چینی
که آمده بودند با تخت جمشید عکس بگیرند
چهرهام چندبار عوض شده است
و شاید دیگر خودم را مثل قبل نشناسم
زنبورها عطر گل سرخ را کشتهاند
به کتابخانه رفتم
آنجا هم مترجمان
عطر گل سرخ را در کتابها کشته بودند.
مکاشفه شاعر
درگفتن نامش خسیس بود
طوری که بارانها او را به یک نام
و بادها بهنام دیگر صدا میزدند
- انگار گیاهی کمیاب،
یا بوته افسرده برنجی در شالیزار -
چون شکفتن گلی در دامنه
تقارن کوه را به هم زده بود
نامش تکهای از صبح بود
و با زندگی همان کاری را میکرد
که با مرگ
بدون اینکه خیس شود از آبها میگذشت
مثل رودخانهای
که از دریا میگذرد
و با همان سماجتی
که دست باران را به گرمی میگرفت
محبوبهها را میکاشت
کمتر چشم به خود داشت و هیچ نگران نوشتههای ناتمام و ننوشتههایش نبود. اهمیت علیرضا راهب در روزگاری که شعر به نفسنفس افتاده است بهدلیل طبیعت او درگفتوگو با جوانترها و دغدغهمندی «چه شدنها» و «چگونه شدنها»ی آنها بود. بهانهگیر نبود و هرکجا و هرچه که میتوانست به شنیدن شعر و معلمیاش مشغول میشد. خیلی از جوانترهای امروز شعر از مدرسه شعر او معرفی شدهاند. به قول خودش او به جز تربیت شاعر کاری دیگر نداشت و برای این کار چند صندلی در کافهای حتی کفایت میکرد که شاعران را به شنیدن هم دعوت کند. راهب معتقد بود ادبیات باید اتفاق بیفتد و برای آن نباید منتظر کسی باقی ماند.
چند شعر از علیرضا راهب
هیولای عجیبی بود مرگ
وحشتی در دور دست
دایهام میگفت:
یا از دیوار شکسته میآید
یا از پارگی لباس نفوذ میکند
یا...
چهره نداشت
ردپا نداشت
بار اول که جنازه دیدم
احساسش کردم
مثل این که از دور دست جنگل
حضور ارهّ برقی را از نعرههایش احساس کنی
و بلرزی
رفته رفته نزدیکتر شد
آن روزها قوی بود
حریف قصاب محله!
اما
هر چه نزدیکتر، کوچکتر شد
آنقدر که نامش در اخبار ظهر رادیو آمد
بمب اول که افتاد
دیوار شکسته و لباس پاره فراوان شد،
مرگ از پا افتاد
دلم به حالش سوخت
مرگ، بازیچه کودکان محله
بر زمین میخزید
با سر شکسته و تن کبود
خودش را از زیر پای جمعیت بیرون میکشید
به خانه آوردم و تیمارش کردم
دایه، روحت شاد
حالا من نشستهام توهمات کودکیام را مینویسم
و مرگ، این گربه دست آموز
نشسته بر لب پنجره ماه را لیس میزند
مرگ میتواند ادامه آواز من باشد
که سالیان
کنار آتش چوپانها
بر لب البرز گرم میشود
نترس
بومیان میگویند
درختی که تبر نخورد
ثمرش تلخ میشود!
شراب و دشنه بیاور
برقص
فردا شاید آخرین پرچم زمین
رقص گلهای پیراهنت باشد
که گرده میپراکند در باد
سرد و سیاه و تاریک
با دیوارهای فرو ریخته
و دهان سرد شومینهای که خاطرهها در آن
این یک ویرانه است
دلیلش را هم که بدانی باز فرقی نمیکند
ویرانه ویرانه است
چیز مسخرهای است
اگر مردن در رختخواب باشد
مسخره است که روشنت کنند
که مثل سیگار تا آخر بسوزی
و سرنوشت
پاشنهای باشد که
برای له کردنت فرو میآید!
گفتوگوی «ایران» با سعیدرضا کیخا که قهرمان جامجهانی ژیمناستیک قطر شد
اگر المپیکی شوم میتوانم مدال بگیرم
حامد جیرودی/در آستانه المپیک 2020 توکیو و در چند روز اخیر اخبار بسیار خوبی از موفقیتهای ورزشکاران ایرانی در رشتههای مختلف منتشر شده که یکی از آنها مربوط به سعیدرضا کیخا ملیپوش ژیمناستیک کشورمان است. این ژیمناست باتجربه ایران چند روز پیش توانست در فینال وسیله خرک حلقه جام جهانی قطر با نمره ۱۵.۲۰۰ قهرمان شود و به مدال طلا دست پیدا کند. کیخا در گفتوگویی که با خبرنگار «ایران» داشت، درباره قهرمانیاش در جام جهانی قطر چنین توضیح داد:«این رقابتها آخرین مرحله از کسب سهمیه المپیک بود که متأسفانه سال گذشته بهدلیل شیوع کرونا به تأخیر افتاد ولی فدراسیون خدا را شکر در چند سال اخیر برای کسب سهمیه المپیک برنامهریزی خوبی داشت و خیلی خوب حمایت کردند. کادرفنی هم خیلی تلاش کردند و خدا هم کمک کرد و خیلی خوب پیش آمدیم. من در مسابقات جهانی 2018 کوتبوس آلمان سوم شدم و در مسابقات جهانی ملبورن استرالیا نقره گرفتم و در مسابقات دیگر هم نمرههای خوبی را کسب کردم. البته مسابقات جهانی آذربایجان که به خاطر کرونا نصفه و نیمه تعطیل شد، خیلی به ضررم شد. چون در آمادگی کامل بودم و همیشه در مرحله مقدماتی هم یک برنامه سبکتر اجرا میکنم تا فینال کار نهاییام را اجرا کنم. جام جهانی قطر هم قرار بود اسفند برگزار شود که باز هم به تأخیر افتاد و چون اطلاعرسانی نکرده بودند، من در کمتر از 20 روز آماده این مسابقات در قطر شدم ولی چون تکلیفم در این مسابقات مشخص میشد، تمام تلاشم را کردم و خدا را شکر اتفاق خوبی هم افتاد و برای اولین بار در راه کسب سهمیه المپیک توانستم مدال طلا بگیرم. از عملکرد و نمایشی که در فینال داشتم راضی هستم و آنچه که از خودم انتظار داشتم را اجرا کردم.»
پس از کیخا، ژیمناست قزاق در جایگاه دوم قرار گرفت و ژیمناست ژاپنی که اصلیترین حریف کیخا برای کسب سهمیه محسوب میشود، سوم شد. با این نتیجه امتیازات کیخا و ژیمناست ژاپنی در رنکینگ کسب سهمیه برابر شد و حالا باید دید فدراسیون جهانی ژیمناستیک سهمیه المپیک را به کدام یک از آنها خواهد داد. این ورزشکار شیرازی درباره اینکه با توجه به ژاپنی بودن رقیبش و میزبانی این کشور در المپیک چقدر احتمال میدهد سهمیه را بگیرد، چنین نظر داد:«شرایط ما برابر شده و قرار شده طی چند روز آینده فدراسیون جهانی نظرش را در این باره بهصورت رسمی اعلام کند اما به هر حال فارغ از مسائل فنی و داوری اسم کشورها تأثیرگذار است. من از لحاظ فنی آنچه که از دستم بر میآمد را انجام دادم ولی کشورهایی مثل چین و ژاپن از لحاظ داوری قدرت دارند. البته نام ایران هم در ژیمناستیک در چند سال اخیر خیلی بهتر شده و دید کشورهای جهان به ژیمناستهای ایرانی عوض شده و روی ما حساب باز کردهاند.»
المپیک بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان است که بهترینها در آن حضور پیدا میکنند. آیا سطح جام جهانی قطر را میتوان با المپیک نزدیک یا برابر دانست. کیخا به این سؤال چنین پاسخ داد:«در این دو سالی که من در مسابقات مختلف شرکت داشتم بیش از 200 یا 300 ورزشکار با هم رقابت میکردند و هر چه پیش رفتیم این رقابت فشردهتر و تعداد افراد کمتر شد و من توانستم تا رده سوم کسب سهمیه المپیک پیش بروم. چون از همه دنیا در این رقابتها حضور داشتند، شاهد مسابقات سنگینی بودیم و من اعتقاد دارم که راهیابی به المپیک سختتر از کسب مدال در المپیک است. چون در المپیک و در بخش آقایان 98 ژیمناست حضور دارند و آنجا راحتتر میشود رقابت کرد و به مدال دست یافت.»
حالا همه احتمال میدهند اگربه کیخا سهمیه المپیک داده شود، او یکی از مدال آوران کاروان ایران باشد و اولین مدال آور این رشته از ایران باشد. او در این خصوص چنین واکنشی داشت: «خدا را شکر ما این توان و ظرفیت را داریم که در المپیک روی سکو برویم و مدال بگیریم و امیدوارم در صورت حضور در المپیک این اتفاق برای من بیفتد. ما در چند سال اخیر رشد خوبی در ژیمناستیک داشتهایم و در المپیک جوانان و بازیهای آسیایی جوانان در شاخه هنری به مدال رسیدیم. خودم در بزرگسالان به مدال نقره 2019 آسیا رسیدم که اولین مدال ما بود. ضمن اینکه آقای کهنی هم در دارحلقه مدال برنز گرفت. ما در المپیک 1964 یک نماینده آقا و خانم در ژیمناستیک داشتیم ولی از وقتی که ژیمناستیک سهمیهای شده، نفری در المپیک نداشتهایم و امیدوارم این سهمیه به من برسد تا اولین نماینده ایران پس از سالها در این رقابتها باشم. من خیلی خوشحالم که برای جوانان علاقهمند به ژیمناستیک انگیزهای ایجاد شده و با وجود مشکلات اقتصادی باز هم میتوانیم پیشرفت کنیم و در این رشته سخت در جهان خودنمایی کنیم.»
پس از کیخا، ژیمناست قزاق در جایگاه دوم قرار گرفت و ژیمناست ژاپنی که اصلیترین حریف کیخا برای کسب سهمیه محسوب میشود، سوم شد. با این نتیجه امتیازات کیخا و ژیمناست ژاپنی در رنکینگ کسب سهمیه برابر شد و حالا باید دید فدراسیون جهانی ژیمناستیک سهمیه المپیک را به کدام یک از آنها خواهد داد. این ورزشکار شیرازی درباره اینکه با توجه به ژاپنی بودن رقیبش و میزبانی این کشور در المپیک چقدر احتمال میدهد سهمیه را بگیرد، چنین نظر داد:«شرایط ما برابر شده و قرار شده طی چند روز آینده فدراسیون جهانی نظرش را در این باره بهصورت رسمی اعلام کند اما به هر حال فارغ از مسائل فنی و داوری اسم کشورها تأثیرگذار است. من از لحاظ فنی آنچه که از دستم بر میآمد را انجام دادم ولی کشورهایی مثل چین و ژاپن از لحاظ داوری قدرت دارند. البته نام ایران هم در ژیمناستیک در چند سال اخیر خیلی بهتر شده و دید کشورهای جهان به ژیمناستهای ایرانی عوض شده و روی ما حساب باز کردهاند.»
المپیک بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان است که بهترینها در آن حضور پیدا میکنند. آیا سطح جام جهانی قطر را میتوان با المپیک نزدیک یا برابر دانست. کیخا به این سؤال چنین پاسخ داد:«در این دو سالی که من در مسابقات مختلف شرکت داشتم بیش از 200 یا 300 ورزشکار با هم رقابت میکردند و هر چه پیش رفتیم این رقابت فشردهتر و تعداد افراد کمتر شد و من توانستم تا رده سوم کسب سهمیه المپیک پیش بروم. چون از همه دنیا در این رقابتها حضور داشتند، شاهد مسابقات سنگینی بودیم و من اعتقاد دارم که راهیابی به المپیک سختتر از کسب مدال در المپیک است. چون در المپیک و در بخش آقایان 98 ژیمناست حضور دارند و آنجا راحتتر میشود رقابت کرد و به مدال دست یافت.»
حالا همه احتمال میدهند اگربه کیخا سهمیه المپیک داده شود، او یکی از مدال آوران کاروان ایران باشد و اولین مدال آور این رشته از ایران باشد. او در این خصوص چنین واکنشی داشت: «خدا را شکر ما این توان و ظرفیت را داریم که در المپیک روی سکو برویم و مدال بگیریم و امیدوارم در صورت حضور در المپیک این اتفاق برای من بیفتد. ما در چند سال اخیر رشد خوبی در ژیمناستیک داشتهایم و در المپیک جوانان و بازیهای آسیایی جوانان در شاخه هنری به مدال رسیدیم. خودم در بزرگسالان به مدال نقره 2019 آسیا رسیدم که اولین مدال ما بود. ضمن اینکه آقای کهنی هم در دارحلقه مدال برنز گرفت. ما در المپیک 1964 یک نماینده آقا و خانم در ژیمناستیک داشتیم ولی از وقتی که ژیمناستیک سهمیهای شده، نفری در المپیک نداشتهایم و امیدوارم این سهمیه به من برسد تا اولین نماینده ایران پس از سالها در این رقابتها باشم. من خیلی خوشحالم که برای جوانان علاقهمند به ژیمناستیک انگیزهای ایجاد شده و با وجود مشکلات اقتصادی باز هم میتوانیم پیشرفت کنیم و در این رشته سخت در جهان خودنمایی کنیم.»
پیشنهاد اتحادیههای استانی دامداران برای باز شدن گره نهاده ها:
هزینههای سربار برای دامداران نتراشید
زهره افشار
خبرنگار
دامداران چندین استان از جمله خراسان رضوی، فارس، یزد و اصفهان طی چند روز اخیر نسبت به افزایش قیمت نهادههای مورد نیاز دام و قیمت مصوب شیر تجمعاتی برگزار کردند و با ریختن تانکرهای شیر در جلوی سازمان های جهاد کشاورزی به عنوان مراکز خرید شیر این استان ها، اعتراض خود را نشان دادند. همچنین روز گذشته نمایندگان اتحادیههای دامداران استان های مختلف در تهران گرد هم آمدند و خواستار دیدار با مسئولان وزارت جهاد کشاورزی شدند و جلساتی را با اتحادیههای صنایع لبنی برگزار کردند. آنها میگویند در حالی که قیمت مصوب شیر از سوی دولت 4هزار و 500 تومان بدون احتساب جوایز بهداشتی تعیین شده در حال حاضر با توجه به قیمت بالای نهادههای دامی قیمت تمام شده هر کیلوگرم شیر در حد 7 هزار تومان است و هیچ تعادلی بین قیمت نهاده و شیر وجود ندارد و ادامه این روند میتواند صنعت دامپروری را با مشکلات بزرگی مواجه کند. از سوی دیگر مردم نگرانند که افزایش قیمت شیر باز هم به کاهش توان آنها برای خرید محصولات لبنی بینجامد.
قیمت نهاده 100 درصد افزایش یافته است
«جواد ابراهیمی» رئیس اتحادیه دامداران خوزستان به «ایران» گفت: قیمت نهادههای مختلف وارداتی از سال گذشته تا کنون صددرصد بالا رفته است، بهعنوان مثال در حال حاضر دامدار باید برای خرید هر کیلو جو 6 هزار تومان و ذرت 5 هزارو 500 تومان هزینه کند در حالیکه سال گذشته قیمت این نهادهها در حد 3هزار تا 3هزارو 500 تومان بود و قیمت سویا از کیلویی 1400تومان به 3600 تومان رسیده است. در واقع در یکساله اخیر قیمت نهاده وارداتی پلکانی بالا رفته است.
وی افزود: از سوی دیگر کارگروه ستاد تنظیم بازار قیمت سبوس گندم داخلی را از 1400 تومان برای هرکیلو به 4 هزارو 500 تومان افزایش داده، مگر این نهاده وارداتی است؟ مشکل دیگر ما این است که شرکت پشتیبانی امور دام برای انبارداری نهاده وارداتی روی هر کیلو نهاده 350 تا 400 تومان میکشد که برای ما قبل قبول نیست. رئیس اتحادیه دامداران خوزستان تأکید کرد: مشکل دیگر ما این است که شرکت پشتیبانی برای توزیع نهاده برنامه ندارد و به ما که در خوزستان هستیم نهادهای را میدهد که از چابهار وارد کشور میشود و طبیعی است برای دامدار هزینه حمل سربار میشود و چرا نباید به ما از بندر نزدیکتر نهاده بدهند. وی گفت: در همین حال نهادههایی که به دامدار میدهند کفاف نیاز دامدار را نمیدهد. دولت تنها در حد 30 درصد نهاده مورد نیاز ما را به قیمت دولتی میدهد و تازه این را هم درست و بموقع به دست ما نمیرساند. در حال حاضر کاه و کلشی که کشاورزان در سالهای گذشته آن را آتش میزدند، قیمتی شده است و کشاورزان آن را ازکیلویی 500 تا حداکثر 3500 تومان میفروشند. ابراهیمی گفت: بر اساس آنالیز قیمت شیر که با کارشناسان جهاد کشاورزی انجام دادهایم در حال حاضر قیمت تمام شده هرکیلو شیر برای دامدار 7 هزار تومان است که با 15 درصد سود به 8 هزار و 500 تومان میرسد ولی هر کیلو شیر را درحال حاضر از ما 5 هزار تومان میخرند. پیشنهاد ما این است که یا اجازه افزایش قیمت را به ما بدهند یا دولت بهخاطر سلامتی مردم شیر را با قیمت تمام شده بخرد و هر چقدر دوست دارد یارانه بدهد و سپس آن را به دست مردم بسپارد. این در حالی است که دولت فقط به تولید کننده فشار وارد میکند.
اولویت نجات صنعت دامپروری تأمین فوری نهاده است
«مجید مهدوی» رئیس اتحادیه دامداران خراسان رضوی با اشاره به تجمع برخی دامداران این استان مقابل سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: واقعیت این است که ما توان خرید نهادههای با قیمت گران را نداریم و شکی نیست اگر این روند ادامه پیدا کند در صنعت دامپروری وضعیت بحرانی ایجاد خواهد شد و در نهایت امنیت غذایی کشور به مخاطره میافتد. وی تنها راهکار برون رفت از این مشکل را توزیع سریع نهادههای دامی معطل مانده در گمرک با یک مصوبه از سوی هیأت دولت خواند و افزود: اگر این اتفاق نیفتد بسیاری از ما باید دام هایمان را به کشتارگاه بسپاریم. وی در همین حال از دولتمردان خواست بدون بوروکراسی اداری و بسرعت تسهیلاتی را با نرخ سود پایین برای خرید بموقع نهاده در اختیار دامدار قرار دهند.
تجمعات صنفی است آن را سیاسی نکنید
«فرهاد اکبری» رئیس اتحادیه دامداران سمنان هم به «ایران» گفت: تجمعات صورت گرفته فقط جنبه صنفی دارد و خواهش میکنیم آن را سیاسی جلوه ندهید. در سالجاری علاوه بر مشکلاتی که برای واردات نهاده وجود دارد خشکسالی هم به کمک آمده تا علوفه بسیار گران شود. ضمن اینکه دامدار نقدینگی لازم برای ذخیره نهاده دام را ندارد. وی تأکید کرد: هرکس که منصفانه بخواهد قضاوت کند باید بپذیرد که قیمت نهاده و شیر توازن ندارد و حق این است که دولت در قیمت خرید شیر تجدید نظر کند. متأسفانه این مشکل در زمان تغییر دولت روی داده و این ما را بیشتر نگران میکند. ما ضمن اینکه منتظر دیدار و نظر وزیر جهاد کشاورزی هستیم خودمان هم دست بهکار شدیم و روز گذشته جلسانی را با اتحادیههای صنایع لبنی برگزار کردیم تا شاید بتوانیم قیمت وسطی را بین دو قشر تولید کننده تعیین کنیم و از این بحران خارج شویم. ما هم میدانیم که هم کرونا است وهم تجمع به نفع کسی نیست ولی ما در آستانه نابودی هستیم و تا رفع مشکل مسأله را پیگیری خواهیم کرد. وی خاطرنشان کرد: ما به هیچ عنوان راضی نیستیم با افزایش قیمت شیر، قدرت خرید مردم کاهش یابد. بلکه انتظار داریم دولت این مشکل را با حمایت یارانهای حل کند.
خبرنگار
دامداران چندین استان از جمله خراسان رضوی، فارس، یزد و اصفهان طی چند روز اخیر نسبت به افزایش قیمت نهادههای مورد نیاز دام و قیمت مصوب شیر تجمعاتی برگزار کردند و با ریختن تانکرهای شیر در جلوی سازمان های جهاد کشاورزی به عنوان مراکز خرید شیر این استان ها، اعتراض خود را نشان دادند. همچنین روز گذشته نمایندگان اتحادیههای دامداران استان های مختلف در تهران گرد هم آمدند و خواستار دیدار با مسئولان وزارت جهاد کشاورزی شدند و جلساتی را با اتحادیههای صنایع لبنی برگزار کردند. آنها میگویند در حالی که قیمت مصوب شیر از سوی دولت 4هزار و 500 تومان بدون احتساب جوایز بهداشتی تعیین شده در حال حاضر با توجه به قیمت بالای نهادههای دامی قیمت تمام شده هر کیلوگرم شیر در حد 7 هزار تومان است و هیچ تعادلی بین قیمت نهاده و شیر وجود ندارد و ادامه این روند میتواند صنعت دامپروری را با مشکلات بزرگی مواجه کند. از سوی دیگر مردم نگرانند که افزایش قیمت شیر باز هم به کاهش توان آنها برای خرید محصولات لبنی بینجامد.
قیمت نهاده 100 درصد افزایش یافته است
«جواد ابراهیمی» رئیس اتحادیه دامداران خوزستان به «ایران» گفت: قیمت نهادههای مختلف وارداتی از سال گذشته تا کنون صددرصد بالا رفته است، بهعنوان مثال در حال حاضر دامدار باید برای خرید هر کیلو جو 6 هزار تومان و ذرت 5 هزارو 500 تومان هزینه کند در حالیکه سال گذشته قیمت این نهادهها در حد 3هزار تا 3هزارو 500 تومان بود و قیمت سویا از کیلویی 1400تومان به 3600 تومان رسیده است. در واقع در یکساله اخیر قیمت نهاده وارداتی پلکانی بالا رفته است.
وی افزود: از سوی دیگر کارگروه ستاد تنظیم بازار قیمت سبوس گندم داخلی را از 1400 تومان برای هرکیلو به 4 هزارو 500 تومان افزایش داده، مگر این نهاده وارداتی است؟ مشکل دیگر ما این است که شرکت پشتیبانی امور دام برای انبارداری نهاده وارداتی روی هر کیلو نهاده 350 تا 400 تومان میکشد که برای ما قبل قبول نیست. رئیس اتحادیه دامداران خوزستان تأکید کرد: مشکل دیگر ما این است که شرکت پشتیبانی برای توزیع نهاده برنامه ندارد و به ما که در خوزستان هستیم نهادهای را میدهد که از چابهار وارد کشور میشود و طبیعی است برای دامدار هزینه حمل سربار میشود و چرا نباید به ما از بندر نزدیکتر نهاده بدهند. وی گفت: در همین حال نهادههایی که به دامدار میدهند کفاف نیاز دامدار را نمیدهد. دولت تنها در حد 30 درصد نهاده مورد نیاز ما را به قیمت دولتی میدهد و تازه این را هم درست و بموقع به دست ما نمیرساند. در حال حاضر کاه و کلشی که کشاورزان در سالهای گذشته آن را آتش میزدند، قیمتی شده است و کشاورزان آن را ازکیلویی 500 تا حداکثر 3500 تومان میفروشند. ابراهیمی گفت: بر اساس آنالیز قیمت شیر که با کارشناسان جهاد کشاورزی انجام دادهایم در حال حاضر قیمت تمام شده هرکیلو شیر برای دامدار 7 هزار تومان است که با 15 درصد سود به 8 هزار و 500 تومان میرسد ولی هر کیلو شیر را درحال حاضر از ما 5 هزار تومان میخرند. پیشنهاد ما این است که یا اجازه افزایش قیمت را به ما بدهند یا دولت بهخاطر سلامتی مردم شیر را با قیمت تمام شده بخرد و هر چقدر دوست دارد یارانه بدهد و سپس آن را به دست مردم بسپارد. این در حالی است که دولت فقط به تولید کننده فشار وارد میکند.
اولویت نجات صنعت دامپروری تأمین فوری نهاده است
«مجید مهدوی» رئیس اتحادیه دامداران خراسان رضوی با اشاره به تجمع برخی دامداران این استان مقابل سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: واقعیت این است که ما توان خرید نهادههای با قیمت گران را نداریم و شکی نیست اگر این روند ادامه پیدا کند در صنعت دامپروری وضعیت بحرانی ایجاد خواهد شد و در نهایت امنیت غذایی کشور به مخاطره میافتد. وی تنها راهکار برون رفت از این مشکل را توزیع سریع نهادههای دامی معطل مانده در گمرک با یک مصوبه از سوی هیأت دولت خواند و افزود: اگر این اتفاق نیفتد بسیاری از ما باید دام هایمان را به کشتارگاه بسپاریم. وی در همین حال از دولتمردان خواست بدون بوروکراسی اداری و بسرعت تسهیلاتی را با نرخ سود پایین برای خرید بموقع نهاده در اختیار دامدار قرار دهند.
تجمعات صنفی است آن را سیاسی نکنید
«فرهاد اکبری» رئیس اتحادیه دامداران سمنان هم به «ایران» گفت: تجمعات صورت گرفته فقط جنبه صنفی دارد و خواهش میکنیم آن را سیاسی جلوه ندهید. در سالجاری علاوه بر مشکلاتی که برای واردات نهاده وجود دارد خشکسالی هم به کمک آمده تا علوفه بسیار گران شود. ضمن اینکه دامدار نقدینگی لازم برای ذخیره نهاده دام را ندارد. وی تأکید کرد: هرکس که منصفانه بخواهد قضاوت کند باید بپذیرد که قیمت نهاده و شیر توازن ندارد و حق این است که دولت در قیمت خرید شیر تجدید نظر کند. متأسفانه این مشکل در زمان تغییر دولت روی داده و این ما را بیشتر نگران میکند. ما ضمن اینکه منتظر دیدار و نظر وزیر جهاد کشاورزی هستیم خودمان هم دست بهکار شدیم و روز گذشته جلسانی را با اتحادیههای صنایع لبنی برگزار کردیم تا شاید بتوانیم قیمت وسطی را بین دو قشر تولید کننده تعیین کنیم و از این بحران خارج شویم. ما هم میدانیم که هم کرونا است وهم تجمع به نفع کسی نیست ولی ما در آستانه نابودی هستیم و تا رفع مشکل مسأله را پیگیری خواهیم کرد. وی خاطرنشان کرد: ما به هیچ عنوان راضی نیستیم با افزایش قیمت شیر، قدرت خرید مردم کاهش یابد. بلکه انتظار داریم دولت این مشکل را با حمایت یارانهای حل کند.
مسیر پیموده شده در دستگاه قضایی تکمیل شود
نعمت احمدی
حقوقدان
دستگاه قضایی کشور حتی به گواه مدیران و افرادی که در گذشته در این مجموعه بودهاند و یا حتی هنوز در آن مشغول به کار هستند با انواع مختلفی از مشکلات و آسیبهای درونی مواجه و دست به گریبان است. مسائلی که در برخی حوزههای ساختاری و رویکردی با وضعیت انباشت بیش از حد مواجه شده. اکنون که قوه قضائیه در آستانه یک تغییر مجدد مدیریت قرار دارد، توجه به گذشته و مسیر پیموده شده ناظر به این مشکلات بسیار ضروری است. خصوصاً از این حیث که مدیریت فعلی این قوه زمانی کوتاه را در این سمت سپری کرد.به گواه بسیاری از ناظران و حتی منتقدان همیشگی دستگاه قضایی، دوره ریاست آقای رئیسی در کمتر از دوسال و نیم گذشته از حیث پرداختن به مشکلات درونی دستگاه قضایی یک دوره رو به جلو بوده.
به این معنا که میتوان در این مدت به پارامترهایی اشاره کرد که از نظر استانداردهای حقوقی و قضایی در مجموعه قوه قضائیه ارتقا پیدا کردند. امید ناظران این حوزه آن بود که مسیر یاد شده توسط آقای رئیسی تا آخر تکمیلتر گردد.
در دیدار دیروز مقام معظم رهبری با مقامات قضایی کشور هم به همین موضوع و تغییرات مثبت رخ داده در دستگاه قضایی اشاره شد. رهبری همچنین تأکید کردند که مسیر پیموده شده باید ادامه یافته و تکمیل شود. اما این موضوع از چه لحاظ اهمیت دارد و در تفسیر و تحلیل آن باید چه مواردی را مدنظر قرار داد؟ مهمترین موضوع این است که مشکلات دستگاه قضایی حداقل در سه دوره مدیریتی قبل از ریاست آقای رئیسی تجمیع و انباشت شده بود. هرچند در هر دورهای تلاشهایی برای تغییر و اصلاح را میشد دید اما نکته این بود که آن تلاشها به دلایل مختلف از جمله برداشت نادرست از اصل مسأله و رسیدن به راهکارهای غیرمؤثر، به جایی نمیرسید و باعث تغییر مثبت نمیشد. از همین رو ما در یک دوره طولانی مدت حدود سه دهه، شاهد اصلاحات مؤثر و بنیادین در دستگاه قضایی نبودیم. شاید بخشی از این مهم به آن مسأله برمیگشت که رؤسای قوه قبل از آقای رئیسی از درون این ساختار نبوده و آشنایی لازم را با مسائل نداشتند. آقای رئیسی به عنوان فردی که درون ساختار قضایی سکان هدایت این مجموعه را به دست گرفته بود، نشان داد که ریشه بسیاری از مشکلات را میشناسد و قصد حل بنیادین آنها را دارد. اما این موضوع باز خود نکته مهمی به همراه دارد و آن اینکه حل همه مشکلات در حوزه قضایی به شکل مؤثر حداقل نیاز به یک دهه تلاش مستمر و پیگیر و با برنامهریزی دقیق دارد و طبیعی است که ظرف کمتر از دوسالونیم امکان حل همه آنها فراهم نشود.
از جمله مهمترین این برنامهها طرح تحول نظام قضایی است که باید به دو جنبه مهم آن توجه شود؛ یکی اینکه اجرای آن نیازمند زمانی طولانی و هماهنگیهای گسترده است. نکته دیگر و مهمتر اینکه خود این طرح نیازمند اصلاحات و احتمالاً تغییراتی در برخی جاهاست. چرا که طبیعی است در مسیر اجرا اشکالات بخشهایی از این طرح خود را بروز دهد و نیاز به تجدیدنظر در آن به وجود بیاید. با این توصیف ضروری است مدیریت آتی قوه قضائیه اهتمام لازم را برای ادامه مسیر آغاز شده فعلی داشته باشد، چرا که هر تغییر جهتی در این شرایط به معنای عقبگرد از وضعیت فعلی است.
نکته مهم دیگر در این زمینه مسأله سرمایه اجتماعی است؛ مقام معظم رهبری دیروز در سخنان خود اشاره به این داشتند که طبق برآوردها رضایت عمومی از دستگاه قضایی نسبت به قبل افزایش یافته. هرچند باز هم لازم به تأکید است که هنوز میزان رضایت فعلی با سطح استاندارد فاصله دارد اما مسیر قوه قضائیه به سمت افزایش سرمایه اجتماعی است. هر نوع تغییری در این مسیر میتواند یک شوک منفی دیگر به مسأله سرمایه اجتماعی باشد.
درباره اینکه کیفیت، جزئیات و محتوای اصلاحات در قوه قضائیه چه باید باشد و آیا اینکه سرعت آن مناسب است یا خیر، میتوان بحثهای زیادی را مطرح کرد اما در این برهه زمانی مسأله اساسیتر این است که مدیریت بعدی این قوه با اعتقاد به تغییرات آغاز شده و با هدف تکمیل آنها وارد کار شود.
حقوقدان
دستگاه قضایی کشور حتی به گواه مدیران و افرادی که در گذشته در این مجموعه بودهاند و یا حتی هنوز در آن مشغول به کار هستند با انواع مختلفی از مشکلات و آسیبهای درونی مواجه و دست به گریبان است. مسائلی که در برخی حوزههای ساختاری و رویکردی با وضعیت انباشت بیش از حد مواجه شده. اکنون که قوه قضائیه در آستانه یک تغییر مجدد مدیریت قرار دارد، توجه به گذشته و مسیر پیموده شده ناظر به این مشکلات بسیار ضروری است. خصوصاً از این حیث که مدیریت فعلی این قوه زمانی کوتاه را در این سمت سپری کرد.به گواه بسیاری از ناظران و حتی منتقدان همیشگی دستگاه قضایی، دوره ریاست آقای رئیسی در کمتر از دوسال و نیم گذشته از حیث پرداختن به مشکلات درونی دستگاه قضایی یک دوره رو به جلو بوده.
به این معنا که میتوان در این مدت به پارامترهایی اشاره کرد که از نظر استانداردهای حقوقی و قضایی در مجموعه قوه قضائیه ارتقا پیدا کردند. امید ناظران این حوزه آن بود که مسیر یاد شده توسط آقای رئیسی تا آخر تکمیلتر گردد.
در دیدار دیروز مقام معظم رهبری با مقامات قضایی کشور هم به همین موضوع و تغییرات مثبت رخ داده در دستگاه قضایی اشاره شد. رهبری همچنین تأکید کردند که مسیر پیموده شده باید ادامه یافته و تکمیل شود. اما این موضوع از چه لحاظ اهمیت دارد و در تفسیر و تحلیل آن باید چه مواردی را مدنظر قرار داد؟ مهمترین موضوع این است که مشکلات دستگاه قضایی حداقل در سه دوره مدیریتی قبل از ریاست آقای رئیسی تجمیع و انباشت شده بود. هرچند در هر دورهای تلاشهایی برای تغییر و اصلاح را میشد دید اما نکته این بود که آن تلاشها به دلایل مختلف از جمله برداشت نادرست از اصل مسأله و رسیدن به راهکارهای غیرمؤثر، به جایی نمیرسید و باعث تغییر مثبت نمیشد. از همین رو ما در یک دوره طولانی مدت حدود سه دهه، شاهد اصلاحات مؤثر و بنیادین در دستگاه قضایی نبودیم. شاید بخشی از این مهم به آن مسأله برمیگشت که رؤسای قوه قبل از آقای رئیسی از درون این ساختار نبوده و آشنایی لازم را با مسائل نداشتند. آقای رئیسی به عنوان فردی که درون ساختار قضایی سکان هدایت این مجموعه را به دست گرفته بود، نشان داد که ریشه بسیاری از مشکلات را میشناسد و قصد حل بنیادین آنها را دارد. اما این موضوع باز خود نکته مهمی به همراه دارد و آن اینکه حل همه مشکلات در حوزه قضایی به شکل مؤثر حداقل نیاز به یک دهه تلاش مستمر و پیگیر و با برنامهریزی دقیق دارد و طبیعی است که ظرف کمتر از دوسالونیم امکان حل همه آنها فراهم نشود.
از جمله مهمترین این برنامهها طرح تحول نظام قضایی است که باید به دو جنبه مهم آن توجه شود؛ یکی اینکه اجرای آن نیازمند زمانی طولانی و هماهنگیهای گسترده است. نکته دیگر و مهمتر اینکه خود این طرح نیازمند اصلاحات و احتمالاً تغییراتی در برخی جاهاست. چرا که طبیعی است در مسیر اجرا اشکالات بخشهایی از این طرح خود را بروز دهد و نیاز به تجدیدنظر در آن به وجود بیاید. با این توصیف ضروری است مدیریت آتی قوه قضائیه اهتمام لازم را برای ادامه مسیر آغاز شده فعلی داشته باشد، چرا که هر تغییر جهتی در این شرایط به معنای عقبگرد از وضعیت فعلی است.
نکته مهم دیگر در این زمینه مسأله سرمایه اجتماعی است؛ مقام معظم رهبری دیروز در سخنان خود اشاره به این داشتند که طبق برآوردها رضایت عمومی از دستگاه قضایی نسبت به قبل افزایش یافته. هرچند باز هم لازم به تأکید است که هنوز میزان رضایت فعلی با سطح استاندارد فاصله دارد اما مسیر قوه قضائیه به سمت افزایش سرمایه اجتماعی است. هر نوع تغییری در این مسیر میتواند یک شوک منفی دیگر به مسأله سرمایه اجتماعی باشد.
درباره اینکه کیفیت، جزئیات و محتوای اصلاحات در قوه قضائیه چه باید باشد و آیا اینکه سرعت آن مناسب است یا خیر، میتوان بحثهای زیادی را مطرح کرد اما در این برهه زمانی مسأله اساسیتر این است که مدیریت بعدی این قوه با اعتقاد به تغییرات آغاز شده و با هدف تکمیل آنها وارد کار شود.
امید به آینده با ایمن سازی عمومی
سیدحسن موسوی چلک
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی
احساس امنیت یکی از مهمترین ملزومات ایجاد آرامش در جوامع بشری است. در حقیقت احساس امنیت نه تنها به ایجاد احساس آرامش در افراد جامعه منجر میشود بلکه میتواند همانند موتور محرکی باشد که پویایی، تحرک و امید به آینده را به جامعه تزریق میکند. موضوع کرونا و تبعاتی که این بیماری در کشور ایجاد کرد نظیر مرگهایی که هر روزه با اخبار آن روبه رو میشویم به ایجاد ترس و هراس درجامعه منجر شده است. طبیعتاً ایجاد ایمنی در برابر این بیماری به هر شکلی که باشد میتواند این ترس و هراس اجتماعی را کاهش داده و امید اجتماعی را در کشور شکوفا کند. واکسیناسیون یکی از مطمئن ترین راههایی است که میتواند از دغدغه خانوادهها در این حوزه بکاهد. مصداق عینی آن واکسیناسیون سالمندان در کشور است. هنگامی که سالمندان در کشور ما واکسینه شدند، سطح قابل قبولی از آرامش روانی و احساس امنیت در جامعه شکل گرفت.
بنابراین میتوان گفت کشورهایی که توانستند بیشترین میزان واکسیناسیون را انجام دهند احساس امنیت و بهدنبال آن احساس آرامش را برای مردم جامعه خود فراهم کردهاند. در واقع همین دلیل باعث شده در بسیاری از کشورها واکسیناسیون به عنوان یک مطالبه جدی مطرح شود و دولتها تلاش کنند به هر شکل ممکن واکسیناسیون را برای گروههای پرخطر انجام دهند و در راستای واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی گام بردارند.
اما کشور ما بهدلیل مشکلات ناشی از تحریم نمیتواند مانند سایر کشورها براحتی در این زمینه اقدام کند از اینرو درصد ایرانیانی که تاکنون موفق شدهاند واکسن تزریق کنند، خیلی زیاد نیست.
در چنین شرایطی اگر حاکمیت بتواند با فراگیری واکسیناسیون در کوتاهترین زمان ممکن، احساس امنیت را بیش از گذشته فراهم کند خواهد توانست از میزان نگرانیها و هراس موجود در جامعه بکاهد و سطح مطلوبی از آرامش را برای تک تک افراد جامعه فراهم کند. این امر نه تنها به نفع مردم است بلکه پشتوانهای برای دولت هم محسوب میشود. به این معنا که فقط مردم از واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی بهرهمند نمیشوند. دولتی که در شرایط سخت مردم را رها نمیکند، از پشتوانه مردمی برخوردار خواهد شد و حتی با گذشت زمان شاهد افزایش مشارکت مردم در جامعه خواهد بود. چرا که اعتمادسازی توسط حاکمیت مردم را به مشارکت بیشتر و حمایت از دولت تشویق میکند. در حقیقت مردمی که مالیات میپردازند و در مواقع بحران کنار دولتها هستند انتظار دارند در شرایط بحرانی همانند شیوع بیماری کرونا در کشور نیز دولت چتر حمایتی خود را گسترش دهد تا جان آنها و خانوادههایشان به مخاطره نیفتد. اگر این انتظار بدرستی برآورده شود مردم در حمایت از دولت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی
احساس امنیت یکی از مهمترین ملزومات ایجاد آرامش در جوامع بشری است. در حقیقت احساس امنیت نه تنها به ایجاد احساس آرامش در افراد جامعه منجر میشود بلکه میتواند همانند موتور محرکی باشد که پویایی، تحرک و امید به آینده را به جامعه تزریق میکند. موضوع کرونا و تبعاتی که این بیماری در کشور ایجاد کرد نظیر مرگهایی که هر روزه با اخبار آن روبه رو میشویم به ایجاد ترس و هراس درجامعه منجر شده است. طبیعتاً ایجاد ایمنی در برابر این بیماری به هر شکلی که باشد میتواند این ترس و هراس اجتماعی را کاهش داده و امید اجتماعی را در کشور شکوفا کند. واکسیناسیون یکی از مطمئن ترین راههایی است که میتواند از دغدغه خانوادهها در این حوزه بکاهد. مصداق عینی آن واکسیناسیون سالمندان در کشور است. هنگامی که سالمندان در کشور ما واکسینه شدند، سطح قابل قبولی از آرامش روانی و احساس امنیت در جامعه شکل گرفت.
بنابراین میتوان گفت کشورهایی که توانستند بیشترین میزان واکسیناسیون را انجام دهند احساس امنیت و بهدنبال آن احساس آرامش را برای مردم جامعه خود فراهم کردهاند. در واقع همین دلیل باعث شده در بسیاری از کشورها واکسیناسیون به عنوان یک مطالبه جدی مطرح شود و دولتها تلاش کنند به هر شکل ممکن واکسیناسیون را برای گروههای پرخطر انجام دهند و در راستای واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی گام بردارند.
اما کشور ما بهدلیل مشکلات ناشی از تحریم نمیتواند مانند سایر کشورها براحتی در این زمینه اقدام کند از اینرو درصد ایرانیانی که تاکنون موفق شدهاند واکسن تزریق کنند، خیلی زیاد نیست.
در چنین شرایطی اگر حاکمیت بتواند با فراگیری واکسیناسیون در کوتاهترین زمان ممکن، احساس امنیت را بیش از گذشته فراهم کند خواهد توانست از میزان نگرانیها و هراس موجود در جامعه بکاهد و سطح مطلوبی از آرامش را برای تک تک افراد جامعه فراهم کند. این امر نه تنها به نفع مردم است بلکه پشتوانهای برای دولت هم محسوب میشود. به این معنا که فقط مردم از واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی بهرهمند نمیشوند. دولتی که در شرایط سخت مردم را رها نمیکند، از پشتوانه مردمی برخوردار خواهد شد و حتی با گذشت زمان شاهد افزایش مشارکت مردم در جامعه خواهد بود. چرا که اعتمادسازی توسط حاکمیت مردم را به مشارکت بیشتر و حمایت از دولت تشویق میکند. در حقیقت مردمی که مالیات میپردازند و در مواقع بحران کنار دولتها هستند انتظار دارند در شرایط بحرانی همانند شیوع بیماری کرونا در کشور نیز دولت چتر حمایتی خود را گسترش دهد تا جان آنها و خانوادههایشان به مخاطره نیفتد. اگر این انتظار بدرستی برآورده شود مردم در حمایت از دولت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
در ضرورت شکلگیری دولت فراگیر
مجتبی توانگر
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس
دولت جناب آقای سید ابراهیم رئیسی در شرایطی فعالیت خود را شروع خواهد کرد که کشور با شرایط اقتصادی و سیاسی پرچالشی مواجه است. در زمینه اقتصاد، در حال حاضر با بالاترین رکود تورمی در سالهای پس از انقلاب اسلامی مواجه هستیم و این در حالی است که همزمان با وضعیت ناشی از کسری بودجه، با رشد نقدینگی و بیکاری برآمده از شرایط کرونایی نیز به نحو نگرانکنندهای روبهروییم. اصلاحات اقتصادی لازم در زمینه ساختار بودجهریزی، نظام مالیاتی، صندوقهای بازنشستگی، نظام یارانهای و نظام بانکی نیز مسائلی هستند که متأسفانه به تعویق افتادهاند.
اگرچه مجلس اصلاح قوانین در برخی بخشها را شروع کرده است اما هنوز عقبافتادگیهای زیادی که در این بخشها وجود دارد، جبران نشده است. در کنار این مسائل باید گفت که وضعیت مسکن، بی اعتمادی ایجاد شده در بورس و التهاب بازار ارز نیز از جمله مسائل مشهود و چالش برانگیز هستند. در چنین شرایطی طبیعی است که دولت آقای رئیسی در بدو فعالیت خود با چالشهای اقتصادی فراوانی روبهرو باشد.
در زمینه سیاست خارجی نیز وضعیت مذاکرات هستهای نامشخص است و انکار نمیتوان کرد که متأسفانه مسائل اقتصادی کشور تا حدود زیادی به نتایج مذاکرات گره خورده است. این در حالی است که به نظر میرسد باز کردن این گره امری زمانبر است. سطح پایین روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و عدم تبدیل دستاوردهای منطقهای به نتایج اقتصادی از دیگر چالشهای سیاست خارجی است. بنابر این مشخصاً، مسائل پیش روی سیاست خارجی نیز از دیگر مخاطرات پیش روی دولت است.
در زمینه سیاست داخلی نیز افت مشارکت در انتخابات و بیتفاوتی بخشهایی از جامعه نسبت به مشارکت در تعیین سرنوشت خود، مهمترین مشکل پیش روست. در چنین شرایطی اگرچه به نظر میرسد کار سخت است؛ ولی توانمندیهای فراوانی در نخبگان کشور برای راه حل یابی و چارهاندیشی وجود دارد. خوشبختانه در تمام سخنرانیهای پس از انتخاب جناب آقای رئیسی به ریاست جمهوری سیزدهم شاهد آن بودهایم که ایشان بر دو مؤلفه شایستهسالاری و کارآمدی در انتخاب همکارانش در کابینه دولت آینده تأکید کرده و گفته است برای پایبندی به این انتخاب خود را وامدار هیچ گروه و جریانی نمیداند. ایشان همچنین در سخنان خود نشانههایی از نوعی رویکرد فراگیر را بروز داده است که در صورت عینیت یافتن میتواند به ترمیم شکافهای سیاسی موجود در جامعه منتهی شود.
به باور نگارنده، عامل اصلی شکاف بین نخبگان و حاکمیت در فاصله گرفتن دستگاه اجرایی از نخبگان و کمتوجهی به ایدههای آنان در اداره کشور است. در بخشهای مختلف، نخبگان زیادی وجود دارند که نظارهگر شکلگیری مدیریتهای قدیمی و سنتی و یا رانتی و سفارشی بودند. دولت جناب آقای رئیسی میتواند با شکل دهی به یک نظام شایستهگزینی و تعامل با نخبگان فنی در هر بخش اعتماد از دست رفته نخبگان به بدنه نظام اجرایی کشور را برگرداند. باور دارم که جناب آقای رئیسی میتواند در این برهه از تاریخ سیاسی کشورمان «دولت فراگیر» تشکیل دهد. دولتی که در آن ضمن حفظ انسجام کابینه؛ افراد کارآمد، قوی و انقلابی و حتی نخبگان جریان رقیب نیز با هدف رفع مشکلات کشور در عرصههای اقتصاد و سیاست خارجی به کار گرفته شوند.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس
دولت جناب آقای سید ابراهیم رئیسی در شرایطی فعالیت خود را شروع خواهد کرد که کشور با شرایط اقتصادی و سیاسی پرچالشی مواجه است. در زمینه اقتصاد، در حال حاضر با بالاترین رکود تورمی در سالهای پس از انقلاب اسلامی مواجه هستیم و این در حالی است که همزمان با وضعیت ناشی از کسری بودجه، با رشد نقدینگی و بیکاری برآمده از شرایط کرونایی نیز به نحو نگرانکنندهای روبهروییم. اصلاحات اقتصادی لازم در زمینه ساختار بودجهریزی، نظام مالیاتی، صندوقهای بازنشستگی، نظام یارانهای و نظام بانکی نیز مسائلی هستند که متأسفانه به تعویق افتادهاند.
اگرچه مجلس اصلاح قوانین در برخی بخشها را شروع کرده است اما هنوز عقبافتادگیهای زیادی که در این بخشها وجود دارد، جبران نشده است. در کنار این مسائل باید گفت که وضعیت مسکن، بی اعتمادی ایجاد شده در بورس و التهاب بازار ارز نیز از جمله مسائل مشهود و چالش برانگیز هستند. در چنین شرایطی طبیعی است که دولت آقای رئیسی در بدو فعالیت خود با چالشهای اقتصادی فراوانی روبهرو باشد.
در زمینه سیاست خارجی نیز وضعیت مذاکرات هستهای نامشخص است و انکار نمیتوان کرد که متأسفانه مسائل اقتصادی کشور تا حدود زیادی به نتایج مذاکرات گره خورده است. این در حالی است که به نظر میرسد باز کردن این گره امری زمانبر است. سطح پایین روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و عدم تبدیل دستاوردهای منطقهای به نتایج اقتصادی از دیگر چالشهای سیاست خارجی است. بنابر این مشخصاً، مسائل پیش روی سیاست خارجی نیز از دیگر مخاطرات پیش روی دولت است.
در زمینه سیاست داخلی نیز افت مشارکت در انتخابات و بیتفاوتی بخشهایی از جامعه نسبت به مشارکت در تعیین سرنوشت خود، مهمترین مشکل پیش روست. در چنین شرایطی اگرچه به نظر میرسد کار سخت است؛ ولی توانمندیهای فراوانی در نخبگان کشور برای راه حل یابی و چارهاندیشی وجود دارد. خوشبختانه در تمام سخنرانیهای پس از انتخاب جناب آقای رئیسی به ریاست جمهوری سیزدهم شاهد آن بودهایم که ایشان بر دو مؤلفه شایستهسالاری و کارآمدی در انتخاب همکارانش در کابینه دولت آینده تأکید کرده و گفته است برای پایبندی به این انتخاب خود را وامدار هیچ گروه و جریانی نمیداند. ایشان همچنین در سخنان خود نشانههایی از نوعی رویکرد فراگیر را بروز داده است که در صورت عینیت یافتن میتواند به ترمیم شکافهای سیاسی موجود در جامعه منتهی شود.
به باور نگارنده، عامل اصلی شکاف بین نخبگان و حاکمیت در فاصله گرفتن دستگاه اجرایی از نخبگان و کمتوجهی به ایدههای آنان در اداره کشور است. در بخشهای مختلف، نخبگان زیادی وجود دارند که نظارهگر شکلگیری مدیریتهای قدیمی و سنتی و یا رانتی و سفارشی بودند. دولت جناب آقای رئیسی میتواند با شکل دهی به یک نظام شایستهگزینی و تعامل با نخبگان فنی در هر بخش اعتماد از دست رفته نخبگان به بدنه نظام اجرایی کشور را برگرداند. باور دارم که جناب آقای رئیسی میتواند در این برهه از تاریخ سیاسی کشورمان «دولت فراگیر» تشکیل دهد. دولتی که در آن ضمن حفظ انسجام کابینه؛ افراد کارآمد، قوی و انقلابی و حتی نخبگان جریان رقیب نیز با هدف رفع مشکلات کشور در عرصههای اقتصاد و سیاست خارجی به کار گرفته شوند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
مسیر توسعه علم و دانش در دوران جنگ اقتصادی متوقف نشد
-
ریشه ادبیات کودک به دوران کهن برمیگردد
-
انتخابات حماسه بود
-
مدیریت شهری را در شرایط شفاف و باثبات تحویل میدهیم
-
برقدزدی از دل کارخانههای متروک
-
هنوز درباره اطلاعات دوربینهای آژانس تصمیمی اتخاذ نشده است
-
خبرهای امیدوارکننده برای گیشه
-
کاهش وابستگی خارجی صنعت خودروسازی به 5/1 میلیارد دلار
-
سه شنبههای شعر «ایران»
-
اگر المپیکی شوم میتوانم مدال بگیرم
-
هزینههای سربار برای دامداران نتراشید
-
مسیر پیموده شده در دستگاه قضایی تکمیل شود
-
امید به آینده با ایمن سازی عمومی
-
در ضرورت شکلگیری دولت فراگیر
اخبارایران آنلاین