رسانه های غربی چگونه مسکو را در تنگنای رسانه ای قرار دادند؟
سانسور روایت روسی در جنگ اوکراین
محمد سجاد باطنی
پژوهشگر
با وقوع جنگ روسیه و اوکراین، رسانههای غربی مانع شنیده شدن روایت روسی از جنگ شدند. الگوریتمهای پایه در فضای مجازی به تحریم مطالب روسی پرداختند و رسانههای بینالملل روسیه نیز از دسترس مخاطبان خارج شدند. همچنین اقداماتی سختگیرانه علیه خبرنگاران آلترناتیوی در دستور کار غرب قرار گرفت. سایر مطالب هم که به دست مخاطبان میرسید، با برچسب محتوایی بیاعتباری به مخاطب نشان داده میشد. در این میان، روسیه استراتژی فیلترینگ پلتفرمهای غربی و ایجاد کوچ اجباری روسها به نمونههای شرقی مانند تیک تاک را در پیش گرفت. همچنین از رسانههای برون مرزی برای روایت جنگ از دیدگاه خود استفاده کرد.
مشاهده سرکوب محتوایی بیسابقه توسط رسانههای غربی پس از وقوع جنگ اوکراین و روسیه، نشان داد که غرب میتواند بدون ملاحظه ارزشهای لیبرالی و بدون فوت وقت، یک رژیم سانسوری شدید را علیه معارضین خود ایجاد کند. سانسور گسترده میتواند در هر زمانی (و نه محدود به جنگ) با شدت و ضعفهایی اعمال شود. همچنین هر نزاع احتمالی بین جمهوری اسلامی و دولتهای متخاصم، میتواند سبب بروز تحریم رسانهای شود و این تک صدایی شرایط جنگ را بحرانیتر از آنچه هست گرداند. هدف از این پژوهش، درک توان و گستره عملیاتی قطع جریان رسانه توسط کشورهای غربی است و همچنین تلاش برای ارائه راهکارهایی در صورت وقوع وضعیت مشابه نسبت به ایران جهت برون رفت از چنین بحرانی خواهد بود تا بتوان حقیقت را ورای پرده آهنینی که اینک کشورهای اروپایی و امریکایی بر مردم خود ایجاد کردهاند، رسانید.
سانسور بیسابقه و سرکوب محتوا در جنگ اوکراین
فعالیتهای کمپین غربی برای حذف روایت روسی از جنگ را میتوان در چند نوع از سانسور دستهبندی کرد. هر یک از این پنج بخش، وظیفه حذف دایرهای از مخاطبین را برعهده دارند، لذا برای فهم این روند، لازم است که هر بخش به طور جداگانه بررسی شود:
۱. حذف فرایند دسترسی
در عصر تولید میلیاردها بایت اطلاعات در لحظه، مهمترین عنصر برای یک رسانه امکان دسترسی آن است. زمانی که دسترسی مخاطبان به یک برون داد خبری بیش از چند ثانیه به طول انجامد، عملاً آن پایگاه خبری از منابع مورد مطالعه مخاطب خارج میشود؛ بنابراین صرف ایجاد تأخیر در فرایند دسترسی به یک منبع خبری، ضربهای جبرانناپذیر به آن پایگاه وارد میسازد، همچنین امکان دسترسی تا حد قابل توجهی از بین میرود. در جریان جنگ روسیه و اوکراین، پایگاههای خبری جریان اصلی، موتورهای جستوجو و برنامههای کاربردی خبرخوان غربی، در اقدامی هماهنگ دسترسی کاربران خود به رسانههای بینالمللی روسیه را محدود کردند.
۲. تحت تعقیب قراردادن خبرنگاران
افراد و شخصیتهایی که به ترویج چیزی جز روایت جریان اصلی از جنگ اوکراین بپردازند به طرق مختلف تحت پیگرد قرار گرفته یا سلب اعتبار میشوند. این مسیر از سرکوب محتوا به طور معمول در دو بخش سخت و نرم بروز مییابد. در پیگرد سخت، خبرنگاران که بیشتر مربوط به کشورهای هم مرز با روسیه هستند، تحت تعقیب قضایی، بازداشت و برخورد فیزیکی قرار میگیرند. پیگرد نرم، مجموعهای از فعالیتهایی است که طی آن خبرنگارانی که رویکرد آلترناتیوی نسبت به جنگ دارند به مرور سلب اعتبار شده و وجاهت خود را از دست میدهند. یکی از مرسومترین این نوع از مقابله، برچسب زنیهای توئیتر به این خبرنگاران به عنوان «رسانه دولتی روسیه» است.
۳. حذف مستقیم محتوا
در شبکههای اجتماعی به نام کمپینهای اطلاعات غلط، حجم انبوهی از محتوای مخالف جریان اصلی هر روزه حذف میشود. آنچه در خلال جنگ اوکراین قابل توجه است، حذف انبوهی از اکانتهای شخصیتهای معتبر و رسانههای آلترناتیوی است که به بهانههای مختلف به طور مستقیم حذف شدند.
۴. سانسور الگوریتمی
آن دسته از محتوا که بتواند از حذف شدن به بهانه اطلاعات غلط رهایی یابد، بهطور خاص تحت سانسور الگوریتم پایه قرار میگیرد. در این شکل از سانسور، هوش مصنوعی در شبکههای اجتماعی دادههایی را که به عنوان روایت روسی از جنگ شناسایی کند بسختی به مخاطبان نمایش میدهد. از آنجایی که مخاطبان واقف به سانسور محتوا نیستند، لذا تلاشی برای یافتن منابع از دست رفته نشان نمیدهند. همچنین گستره محتوای یک سویهای که توسط کمپانیها به عنوان نمونه تصادفی از تمام محتوای موجود در پلتفرم به نظر مخاطب میرسد، دید دستکاری شدهای از او نسبت به فضای حاکم بر افکار عمومی نشان میدهد که این امر در موضعگیریهای او تأثیر خواهد گذاشت.
۵. برچسب زنی به محتوا
درصدی از مخاطبان فعال و ثابت، عموماً از این موانع عبور و به طرق مختلف به محتوای مورد نظر دست پیدا میکنند. یکی از شیوههای تخریب اعتماد و سلب اعتبار از اخبار و آن دسته از محتوایی که توسط فعالان اجتماعی مشاهده میشود، برچسب زنیهای محتوایی به منظور بیاعتبار عنوان کردن خبر یا تحلیل مورد مطالعه است.
فعالیتهای روسیه بر ضد سانسور غربی
فعالیتهای روسیه در زمینه مقابله با یکجانبهگرایی روایتها توسط رسانههای جریان اصلی را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
فعالیتهای ناظر بر کنترل افکار عمومی در داخل: اداره نظارت بر ارتباطات، فناوری اطلاعات و رسانههای جمعی روسیه، در پاسخ به حذف رسانههای روسی از شبکههای اجتماعی اقدام به فیلترینگ این بسترها کرد. استراتژی روسیه در این زمینه، کشاندن مخاطبان روس زبان از شبکههای اجتماعی غربی به زیرساختهای شرقی است. روسیه با بستن شبکههای اجتماعی غربی و باز گذاشتن تیک تاک گامی در این راستا برداشت و سبب کوچ مخاطبان روسی از بسترهایی مثل فیسبوک و توئیتر به تیک تاک شد.
فعالیتهای برون مرزی برای طرح روایتهای خود در خلال جنگ به مخاطب اروپایی و امریکایی: بار اصلی این مأموریت بر شانه رسانههای اصلی این کشور قرار دارد. استراتژی این رسانهها عموماً حرکت به سمت شبکههای اجتماعی آلترناتیو بوده است. شبکه RT در این زمینه بازوهای خود در تلگرام، رامبل، اودیسه و گب را به عنوان راههای ارتباطی جایگزین خود مطرح کرده است. روسیه در راستای نبردهای شناختی، با توجه به گزارش رسانههای غربی، مجموعهای از فعالیتهای پنهان را نیز برای تقویت روایت خود از جنگ اوکراین ارائه داده است.
پیشنهادات راهبردی برای مقابله با سانسور بینالمللی محتوا
آنچه واضح است این است که تهدید بالقوه قطع جریان مخابره اطلاعات به مخاطبان غربی، می تواند تا حد زیادی بر شرایط جنگ تأثیر گذاشته و در عنوان کردن یکی از طرفین درگیری به مثابه شیطان مجسم، شهروندان عادی را به جزئی از ماشین جنگی طرف غربی تبدیل کند. برای حل این معضل در دو سطح راهبردی و تاکتیکی، پیشنهاداتی ارائه میشود.
الف) پیشنهادات راهبردی
پیشنهادات راهبردی عبارتند از: تأسیس اتحادیه خبری شرق و ترویج تکثرگرایی رسانهای
تأسیس اتحادیه خبری شرق: با توجه به گسترش نفوذ رسانههای غربی از یکسو و عطش مخاطبان غربی برای مشاهده روایتهای غیر همسو با رسانههای جریان اصلی، تشکیل یک اتحادیه خبری بین کشورهای شرقی از جمله چین، روسیه، ایران و دیگر کشورهای مشترکالمنافع، میتواند جریان خبری گستردهای را کلید بزند که روایت آلترناتیوی از صحنه نبرد، به گوش مخاطبان برساند.
ترویج تکثرگرایی رسانهای: تکثر در بسترهای ارتباطی از شبکههای اجتماعی گرفته تا رسانههای خبری، فرایند سانسور غربی را با کندی مواجه خواهد کرد. وجود چنین تنوعی در بین مخاطبان غربی، علاوه براین، میتواند از تک صدایی رسانههای جریان اصلی بکاهد.
ب) پیشنهادات تاکتیکی
پیشنهادات تاکتیکی پژوهش حاضر عبارتند از: ایجاد بنگاههای خبری برای گروههای اجتماعی خاص، تمرکز بر بسترهای فرعی و شبکههای غیر اصلی، تمرکز بر شخصیتهای رسانهای و معرفی رسانههای مستقلتر بینالمللی برای پیگیری همه جانبه اخبار.
ایجاد بنگاههای خبری برای گروههای اجتماعی خاص: ایجاد رسانههای کوچک و پر تعداد که هر کدام قشر خاصی از مخاطبان غربی را هدف قرار میدهد، هم به نسبت هزینه کمتری از راهاندازی رسانههای کلان به خود اختصاص میدهد و هم در مواقع بحرانی، امکان بسیج اجتماعی بهتری را فراهم میسازد. چنین رسانههایی میتوانند تا حد زیادی بر سانسور الگوریتم پایه تفوق یافته و آن را دور بزنند.
تمرکز بر بسترهای فرعی و شبکههای غیر اصلی: جذب مخاطب برای رسانههای رسمی و بینالمللی جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی آلترناتیو، باید در دستور کار این رسانه قرار گیرد.
تمرکز بر شخصیتهای رسانهای: یکی از ضعفهای اصلی در بعد رسانهای عدم توجه به شخصیتهای رسانهای است. تقویت چهره این افراد و به طور کلی ساخت و پرداخت چندین شخصیت رسانهای بینالمللی در مواقع بحرانی میتواند مفید باشد چه آنکه حذف دسترسی به افراد بسیار سختتر از حذف دسترسی به یک رسانه خواهد بود.
معرفی رسانههای مستقلتر بینالمللی: جهت حفظ افکار عمومی داخلی هنگام حملات شناختی غربی، یکی از راهکارهای موفق، معرفی رسانههای مستقلتر بینالمللی به مخاطبان داخلی است. عدم کنترل کشورهای غربی بر بسترهای ارتباطی، ابتکار عملشان در نبرد شناختی را تا حد زیادی از بین میبرد و حفاظت از افکار عمومی را بهبود میبخشد.
فارین پالیسی: ایران و روسیه بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک هستند
رئالیسم ایرانی در برابر روسیه
روابط ایران و روسیه در تاریخ پس از انقلاب فراز و نشیبهای مختلفی داشته است. پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن پوتین، روابط ایران و روسیه فصل سرد خود را در دهه اول هزاره جدید آغاز کرد. اما وقوع تحولات مختلف از بهار عربی، تروریسم، برنامه هستهای ایران، انرژی، به چالش کشیدن غرب، بحران اوکراین و احیای کریدور شمال -جنوب باعث شده است که ایران و روسیه بیش از گذشته به هم دیگر نزدیک شوند. روسیه، ایران را بهعنوان یک قدرت منطقهای تأثیرگذار با سابقه تمدنی کهن و دارای گفتمانی متفاوت پذیرفته است. ایران هم با وجود تنشها در روابط با روسیه در دوره معاصر، این کشور را بهعنوان یک قدرت بزرگ پذیرفته است. اما هر دو تعریف یکسانی از نظام بینالملل دارند و نظام بینالملل را یک نظام آنارشیک (فقدان حکومت مرکزی) میدانند و آنچه دو کشور را به هم نزدیک میکند منافع ملی دو کشور است. روسها به ایران نیاز دارند و ایران به روسیه. بر این اساس روابط دو کشور بخصوص در سالهای اخیر روابط راهبردی شده است. اکنون با توجه به عمق روابط ایران و روسیه، امریکا بشدت از نزدیکی دو کشور قدرتمند به همدیگر نگران است. بخصوص آنکه از نظر امریکا، سیاست ایران در قبال روسیه و بحران اوکراین براساس واقعگرایی تعریف شده است. نشریه فارین پالیسی در مقالهای به قلم رابی گرامر و امی مکینون به اهمیت روابط ایران و روسیه و نزدیک شدن این دو کشور به یکدیگر، پرداخته است.
در این مقاله آمده است:به گفته کارشناسان، روسیه و ایران برای چندین دهه یک شراکت راحت علیه قدرتهای غربی ایجاد کردهاند، اما به گفته کارشناسان، این روابط از لحاظ تاریخی با جریانی از بیاعتمادی و احتیاط همراه بوده است. جنگ در اوکراین ممکن است همه چیز را تغییر دهد و مسکو را وادار کند تا ایران را بهعنوان یکی از شرکای خارجی خود بپذیرد تا بتواند تجهیزات نظامی بسیار مورد نیاز تهران را تأمین و راه نجاتی برای اقتصاد تحریمشدهاش پیدا کند، حتی اگر این مشارکت کمتر از حد استاندارد باقی بماند. از سویی دیگر ایران بهدنبال تشکیل باشگاه تحریمی است و با کشورهای تحریم شده توسط امریکا و اتحادیه اروپا روابط گسترده ایجاد کرده است. ایران روابط گستردهای با ونزوئلا داشته و دارد و اکنون روابط خود را با بلاروس گسترش داده است. از سویی دیگر ایران عضو سازمان همکاری شانگهای و بهدنبال عضویت دائم در اتحادیه اوراسیا، قلب اقتصادی روسیه است. همچنین ایران در دهههای گذشته بخوبی دور زدن تحریمها را فرا گرفته و در حال انتقال این فرایندها به کشورهای تحریم شده از جمله روسیه، بلاروس و ونزوئلا است.
برای روسیه، این همکاری پس از آنکه مقامات روسی در اواخر پاییز سال 2022 بهصورت پنهانی با ایران قراردادی را برای تأمین صدها پهپاد تسلیحاتی برای ضربه زدن به تأسیسات نظامی خریداری کرده است، راهبردی تلقی میشود. این مقاله ادعا میکند: گزارشها حاکی از آن است که ایران مستشاران نظامی را برای آموزش و مشاوره به نیروهای مسلح روسیه در مورد نحوه استفاده از پهپادها به کریمه فرستاده است. مقامات ارشد روسیه از جمله نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت روسیه، برای خرید موشکهای بالستیک در ماههای اخیر برای نهایی کردن این توافق به ایران سفر کردهاند.
در ازای موج جدید حمایت، طبق گفته مقامات فعلی و سابق امریکا که با ارزیابیهای داخلی دولت امریکا آشنا هستند، ایران میتواند فناوری نظامی و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته مانند جنگندههای Su-35 یا S-400 پیشرفته روسیه را دریافت کند. ایران اکنون با ارسال پهپادها میتواند برای قرارداد هواپیماهای جنگنده و قراردادهای اقتصادی و تجاری سودآور با شرکتهای روسی که تاکنون بهدلیل تحریمهای امریکا از سرمایهگذاری در ایران خودداری کردهاند، فشار بیاورد. شکوفایی دوستی، فراتر از میدانهای جنگ اوکراین است. نویسندگان فارین پالیسی همچنین ادعا میکنند که روابط ایران و روسیه در حوزه دیپلماتیک، اقتصادی و راهبردی هم گسترش یافته است. آنها میگویند: در جبهه دیپلماتیک، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از زمانی که بحران اوکراین آغاز شد، کمتر سفر خارجی داشته است اما او اولین دیدار خود را خارج از فضای بلوک پس از شوروی به تهران برای یک نشست بزرگ با رهبر ایران انجام داد. در بعد اقتصادی، هر دو کشور مشغول ایجاد شبکههای تجاری جدید گسترده با هدف دور زدن تحریمهای غرب هستند، از جمله راههای تأمینی که میتواند تجهیزات نظامی را از ایران از طریق دریا و راهآهن و همچنین از طریق دریای خزر به روسیه ارسال کند.
در جبهه اطلاعاتی، روسیه با پرتاب ماهواره جدید ایرانی به مدار در آگوست 2022 روابط خود را بیش از گذشته آشکار کرد که این نشانه دیگری از تعمیق روابط استراتژیک دو کشور است. برای اولین بار، روسیه بیش از همیشه به ایران وابسته است، نه تنها برای هواپیماهای بدون سرنشین، بلکه در خاورمیانه، بویژه در سوریه، جایی که مسکو خود را برای کمک به حفظ دستاوردهای نظامی خود متکی به تهران میبیند. تغییر پویا در روابط روسیه و ایران در شرایطی است که تلاشهای ناکام غرب برای احیای توافق هستهای امریکا با ایران برای متقاعد کردن تهران به دست کشیدن از برنامه تسلیحات هستهای رخ میدهد. روسیه و چین از توافق هستهای با ایران همواره حمایت کردند. در نهایت مقاله فارین پالیسی مینویسد: مقامات امریکایی و تحلیلگران مستقلی که با مجله فارین پالیسی گفتوگو کردند، میگویند: غرب بخصوص امریکا از افزایش همکاری ایران و روسیه در حوزه هستهای واهمه دارند. واشنگتن در مورد احتمال تغییر موضع روسیه در مورد برنامه تسلیحات هستهای ایران در صورت افزایش تنشها با غرب، نگرانی جدی دارد.
«هانا نوت» محقق ارشد مرکز خلع سلاح و عدم اشاعه تسلیحات وین، در گفتوگو با فارین پالیسی میگوید: فکر میکنم روسیه خیلی راحت مینشیند تا ایران را نزدیک به چیزی که میتوان آن را وضعیت در آستانه هستهای نامید، تماشا کند. این برای هدف آنها کاملاً کافی است زیرا همه را در خاورمیانه در حاشیه نگه میدارد. این امر باعث میشود امریکاییها همچنان روی منابع و توانایی خود روی خاورمیانه متمرکز باشند، بنابراین آنها نمیتوانند به طور کامل روی جناح شرقی ناتو و چین تمرکز کنند. در خاتمه این مقاله آمده است: صرف نظراز برنامه هستهای ایران، به نظر میرسد روابط تازهای که بین روسیه و ایران پیدا شده، باقی خواهد ماند حداقل تا زمانی که روسیه بر جنگ خود در اوکراین متمرکز باشد.
ایران در قالب رئالیسم به بحران اوکراین نگاه میکند. رویکرد ایران به این بحران این است که گسترش ناتو به شرق هم برای ایران و هم برای روسها خط قرمز است. اساساً ایران از باشگاه تحریمی استقبال میکند و بهدنبال یافتن شرکای جدید است. به نظر میرسد هر کشور که توسط امریکا و هم پیمانانش تحریم شود نزدیکترین گزینه برای آنها ایران است. کشوری که در برابر تحریمهای غرب خود را مقاوم کرده و اکنون در حال سرایت این وضعیت به سایر کشورها و ایجاد یک بلوک راهبردی علیه غرب بخصوص ایالات متحده است.