
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

زبان شیرین طنز حل کننده مشکلات است
داوود امیریان: طنز با زبان شیرین میتواند مشکلات را بازگو و حل کند، چرا که بیان مشکلات با این زبان آنها را به گوش مسئولان مربوطه رسانده و به حل و رفع معضلات میانجامد. روزگاری مبارک و سیاهبازی رونق داشت و با زبان طنزگونه تمامی دردهای جامعه و مشکلات مردم را به حکمرانان انتقال داده و بیان میکردند. متأسفانه بهدلیل خودسانسوری و عدم آزادی و نبود حمایت و دفاع از طنزپردازان، با نوشتن هر طنزی و پیش آمدن سوءتفاهم از سوی دیگران امکان شکایت و ایجاد دردسر برای نویسنده طنز وجود دارد.

بزرگترین و طولانی ترین عملیات در طول دفاع مقدس
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
پس از اجرای عملیات کربلای 4 و توقف آن درساعات اولیه، اغلب ناظرانی که پیگیر جنگ ایران وعراق بودند، حدس میزدند، این عملیات همان عملیات بزرگ سالانه ایران علیه عراق بوده وحداقل تا چندماه آیندعملیات بزرگ دیگری درکار نخواهد بود. چرا که در سالهای پایانی جنگ، هر یک از طرفین میکوشیدند تا رکود ناشی از وضعیت برابری در آن شرایط را به نفع خود بر هم زنند. طرف عراقی بیشترین همّ خود را در عرصه دیپلماسی - تبلیغاتی صرف و با تجهیز ارتش خود به سلاحهای پیشرفته، استراتژی بازدارندگی را پیش گرفته بود. در مقابل ایران نیز بهدنبال بدست آوردن گروگانی با ارزش جهت پایان دادن به جنگ درشرایط مطلوب بود. تصرف بصره بهعنوان شهری نفتخیزبا موقعیت استراتژیک، هدف اصلی بود و برای فتح آن پیشترعملیات والفجر ۸ را به اجرا درآورده و مناطقی در جنوب بصره و در شبهجزیره فاو را در اختیار داشت. در صورت تصرف حداقل بخشهای شمالی بصره، شاهراه مبادلاتی این شهر با سایر شهرهای عراق قطع و دومین شهر عراق به محاصره رزمندگان ایرانی درمیآمد. بر این اساس عملیات کربلای 4 طراحی و به اجرا درآمد اما به دلیل لو رفتن طرح عملیات اجرای آن بلافاصله بعد از اجرا متوقف شد. اما بهرغم حدس وگمانهایی مبنی برتوان اجرای عملیاتی بزرگ از سوی قوای ایرانی بلافاصله بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 با تغییراتی در همان منطقه طراحی و با پوشش لازم در شب 19 دیماه 1365 یعنی تنها 15 روز بعد از کربلای 4 به اجرا درآمد و مراحل آن تا فروردین سال بعد نیز ادامه یافت. دلیل اصرار برعملیات در این منطقه این بود که بنا بر نظرات کارشناسی در صورت سقوط بصره، صدام دیکتاتور عراق نیز سقوط میکرد.
عملیات کربلای ۵، عملیاتی آفندی و ششمین عملیات قوای ایران برای فتح بصره بود که در نوع خود شدیدترین و طولانیترین عملیات در طول 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به شمار میرفت. عملیات از محور شلمچه آغازو فلش اولیه آن به سوی کانال ماهی، در شمال بصره بود. طراحی و اجرای این عملیات برعهده مجموعه سپاه پاسداران بود و یگانهایی از ارتش نیز از آن پشتیبانی میکردند. در نتیجه این عملیات، رزمندگان خودی اگرچه از دستیابی به هدف اصلی عملیات، یعنی تسخیر شهر بصره بازماندند، اما توانستند حدود ۱۵۰ کیلومتر مربع از منطقه اشغال شده شلمچه را آزاد و قسمتهایی از جنوب عراق را نیز به تصرف خود درآورند. بهطوریکه در پایان عملیات خطوط پدافندی ایران در نزدیکی پتروشیمی عراق برپا شد.
ارتش عراق که در روزهای اول مواضع بسیاری را از دست داده و مجبور به عقب نشینی شده بود، در روز پنجم عملیات، با به کار گرفتن نیروهای تازه نفس و با برتری هوایی، به حمایت از نیروی زمینی خود وارد عمل شد. موشکهای زمین به هوای ساخت بوفورس سوئد، بهنام آربیاس ۷۰، که ایران در آن زمان بهتازگی و مخفیانه تهیه کرده بود، آسیب زیادی به توان نیروی هوایی عراق وارد آورد و بین۵۰ تا ۶۰ فروند جت جنگنده عراقی را ساقط نمود. این تعداد، معادل ۱۰ درصد از کل هواپیماهای نیروی هوایی عراق در آن زمان را شامل میشد. در چنین شرایطی، نیروی هوایی ایران توانست در این مقطع برتری هوایی را از آن خود کند. عراق برای مقابله، بار دیگر به شیوههای ناجوانمردانه متوسل شده و شروع به بمباران شیمیایی، تجمعات انسانی و مناطق غیر نظامی نمود. همزمان با این اقدام و به منظور افزایش فشار بر دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان شهرهای ایران را موشک باران نمود. در نتیجه این اقدام غیر انسانی شهرهای تهران، اصفهان، تبریز، قم و... مورد اصابت موشکهای دوربرد عراق قرار گرفته و تعدادی از شهرهای دیگر نیز توسط هواپیماهای عراقی بمباران شدند که از پی این اقدام بیرحمانه حدود ۳.۰۰۰ غیرنظامی از جمله ۳۰ دانشآموز در حمله هوایی به مدرسه زینبیه در شهرستان میانه به شهادت رسیدند.
دبیر گروه پایداری
پس از اجرای عملیات کربلای 4 و توقف آن درساعات اولیه، اغلب ناظرانی که پیگیر جنگ ایران وعراق بودند، حدس میزدند، این عملیات همان عملیات بزرگ سالانه ایران علیه عراق بوده وحداقل تا چندماه آیندعملیات بزرگ دیگری درکار نخواهد بود. چرا که در سالهای پایانی جنگ، هر یک از طرفین میکوشیدند تا رکود ناشی از وضعیت برابری در آن شرایط را به نفع خود بر هم زنند. طرف عراقی بیشترین همّ خود را در عرصه دیپلماسی - تبلیغاتی صرف و با تجهیز ارتش خود به سلاحهای پیشرفته، استراتژی بازدارندگی را پیش گرفته بود. در مقابل ایران نیز بهدنبال بدست آوردن گروگانی با ارزش جهت پایان دادن به جنگ درشرایط مطلوب بود. تصرف بصره بهعنوان شهری نفتخیزبا موقعیت استراتژیک، هدف اصلی بود و برای فتح آن پیشترعملیات والفجر ۸ را به اجرا درآورده و مناطقی در جنوب بصره و در شبهجزیره فاو را در اختیار داشت. در صورت تصرف حداقل بخشهای شمالی بصره، شاهراه مبادلاتی این شهر با سایر شهرهای عراق قطع و دومین شهر عراق به محاصره رزمندگان ایرانی درمیآمد. بر این اساس عملیات کربلای 4 طراحی و به اجرا درآمد اما به دلیل لو رفتن طرح عملیات اجرای آن بلافاصله بعد از اجرا متوقف شد. اما بهرغم حدس وگمانهایی مبنی برتوان اجرای عملیاتی بزرگ از سوی قوای ایرانی بلافاصله بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 با تغییراتی در همان منطقه طراحی و با پوشش لازم در شب 19 دیماه 1365 یعنی تنها 15 روز بعد از کربلای 4 به اجرا درآمد و مراحل آن تا فروردین سال بعد نیز ادامه یافت. دلیل اصرار برعملیات در این منطقه این بود که بنا بر نظرات کارشناسی در صورت سقوط بصره، صدام دیکتاتور عراق نیز سقوط میکرد.
عملیات کربلای ۵، عملیاتی آفندی و ششمین عملیات قوای ایران برای فتح بصره بود که در نوع خود شدیدترین و طولانیترین عملیات در طول 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به شمار میرفت. عملیات از محور شلمچه آغازو فلش اولیه آن به سوی کانال ماهی، در شمال بصره بود. طراحی و اجرای این عملیات برعهده مجموعه سپاه پاسداران بود و یگانهایی از ارتش نیز از آن پشتیبانی میکردند. در نتیجه این عملیات، رزمندگان خودی اگرچه از دستیابی به هدف اصلی عملیات، یعنی تسخیر شهر بصره بازماندند، اما توانستند حدود ۱۵۰ کیلومتر مربع از منطقه اشغال شده شلمچه را آزاد و قسمتهایی از جنوب عراق را نیز به تصرف خود درآورند. بهطوریکه در پایان عملیات خطوط پدافندی ایران در نزدیکی پتروشیمی عراق برپا شد.
ارتش عراق که در روزهای اول مواضع بسیاری را از دست داده و مجبور به عقب نشینی شده بود، در روز پنجم عملیات، با به کار گرفتن نیروهای تازه نفس و با برتری هوایی، به حمایت از نیروی زمینی خود وارد عمل شد. موشکهای زمین به هوای ساخت بوفورس سوئد، بهنام آربیاس ۷۰، که ایران در آن زمان بهتازگی و مخفیانه تهیه کرده بود، آسیب زیادی به توان نیروی هوایی عراق وارد آورد و بین۵۰ تا ۶۰ فروند جت جنگنده عراقی را ساقط نمود. این تعداد، معادل ۱۰ درصد از کل هواپیماهای نیروی هوایی عراق در آن زمان را شامل میشد. در چنین شرایطی، نیروی هوایی ایران توانست در این مقطع برتری هوایی را از آن خود کند. عراق برای مقابله، بار دیگر به شیوههای ناجوانمردانه متوسل شده و شروع به بمباران شیمیایی، تجمعات انسانی و مناطق غیر نظامی نمود. همزمان با این اقدام و به منظور افزایش فشار بر دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان شهرهای ایران را موشک باران نمود. در نتیجه این اقدام غیر انسانی شهرهای تهران، اصفهان، تبریز، قم و... مورد اصابت موشکهای دوربرد عراق قرار گرفته و تعدادی از شهرهای دیگر نیز توسط هواپیماهای عراقی بمباران شدند که از پی این اقدام بیرحمانه حدود ۳.۰۰۰ غیرنظامی از جمله ۳۰ دانشآموز در حمله هوایی به مدرسه زینبیه در شهرستان میانه به شهادت رسیدند.

دروازهبانی خبر یا تحریف روایت؟
الهام عابدینی
پژوهشگر روابط بینالملل
دو سال قبل در چنین روزهایی حادثه یورش به کنگره امریکا رخ داد. تصویر ساختمان کنگره امریکا یا «کاپیتول هیل» سالهاست که بهعنوان نماد دموکراسی شناخته میشود و این حادثه به نقطه عطفی در تاریخ این کشور بدل شد. ماجرا از آنجایی شروع شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت امریکا در دور دوم انتخابات پیروز نشد و مدعی شد که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. در نتیجه جمعی از هواداران او همزمان با جلسه تأیید آرا در کنگره مقابل ساختمان کنگره تجمع کردند و در نهایت وارد آن شدند. ابعاد حادثه به قدری بود که اندیشمندان بزرگی چون ریچارد هاوس، رئیس شورای روابط خارجی از جهان پساامریکایی گفتند و فرانسیس فوکویاما هم گفت دیگر دموکراسی امریکایی، رؤیای دیگر کشورها نیست.
بسیاری درباره افول دموکراسی در امریکا و ابعاد این حادثه صحبت کردند اما آنچه توجه من را بیش از همه جلب کرد، نحوه پوشش رسانهای این حادثه بود. اینکه رسانههای جریان اصلی چطور از همان ابتدا نام «یورش» به این اقدام نهادند و چطور شبکههای اجتماعی بسرعت حسابهای کاربری افراد مرتبط با این حادثه را از دسترس خارج کردند؛ اصلیترین نمونه آن هم که حساب کاربری شخص ترامپ، رئیسجمهور مستقر امریکا بود.
مدتی بعد از این حادثه، ماجرای حمله به سفارت عراق از سوی گروهی از حامیان مقتدی صدر پیش آمد و اینجا تفاوت در نحوه روایت بیش از پیش مشخص شد. در حالی که در نمونههایی مثل عراق، گرجستان و اوکراین معمولاً رسانهها از افرادی که به پارلمان یا کاخ ریاستجمهوری یورش میبرند، به عنوان معترض یا حتی «آزادیخواه» نام میبرند، در امریکا تکلیف مشخص است. افرادی که مدعی تقلب در انتخابات میشوند، با عنوان «طرفداران نظریه توطئه و راستگرایی افراطی» شناخته میشوند و چنین اقداماتی هم یورش و اغتشاش است.
البته من به شخصه این موضوع را میپذیرم و متوجه اهمیت «منافع ملی» و «امنیت ملی» هر کشور هستم. حتی این هم برای من به صورت فردی قابل درک است که حتی اگر رئیسجمهور خلاف نظام حاکم و ارزشهای کشور حرکت کند، روایت او تغییر خواهد کرد. آنچه به توجه دقیق فعالان عرصه رسانه و سیاست خارجی ما نیاز دارد، اتفاقاً توجه به همین نکته است. اینکه ثبات و امنیت ملی در اولویت همه کشورهاست و دوم آنکه توجه به معیارهای دوگانه همین رسانههای جریان اصلی و دولتهای غربی حامیشان میتواند تشت رسواییشان را از بوم بیندازد.
سه سال از ترور سردار سلیمانی گذشته است و همه ما حذف تصاویر و مطالب مربوط به ایشان را بهعنوان امری بدیهی و حتی قانونی در اینستاگرام پذیرفتهایم. این در حالی است که ما شاهد یک سانسور دولتی در این مورد و نه سانسور از سوی یک شرکت خصوصی هستیم. یعنی اینستاگرام بنا به درخواست دولت امریکا این اقدامات را علیه مطالب مربوط به سردار سلیمانی انجام میدهد و از سوی دیگر براساس قوانین تحریمی خود امریکا، ارتباطات و دادهها باید از تحریم مستثنی باشد. در واقع در اینجا هم شاهدیم که چطور ایالات متحده امریکا بهعنوان سردمدار «روایتهای جریان اصلی» با هر ترفندی حتی غیرقانونی یا فراقانونی، هرگونه صدا و روایت مخالف را مسکوت میگذارد.
موضوع تحریمهای مکرر رسانههای ایرانی بویژه رسانههای برونمرزی مانند پرس تی وی از ماهوارهها و شبکههای اجتماعی هم که داستانی تکراری است. هر زمان صحبت از آزادی رسانهها میشود، کافیاست همین چند نمونه را در ذهنمان مرور کنیم و ببینیم مرز تحمل این آزادی دقیقاً کدام نقطه است.
پژوهشگر روابط بینالملل
دو سال قبل در چنین روزهایی حادثه یورش به کنگره امریکا رخ داد. تصویر ساختمان کنگره امریکا یا «کاپیتول هیل» سالهاست که بهعنوان نماد دموکراسی شناخته میشود و این حادثه به نقطه عطفی در تاریخ این کشور بدل شد. ماجرا از آنجایی شروع شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت امریکا در دور دوم انتخابات پیروز نشد و مدعی شد که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. در نتیجه جمعی از هواداران او همزمان با جلسه تأیید آرا در کنگره مقابل ساختمان کنگره تجمع کردند و در نهایت وارد آن شدند. ابعاد حادثه به قدری بود که اندیشمندان بزرگی چون ریچارد هاوس، رئیس شورای روابط خارجی از جهان پساامریکایی گفتند و فرانسیس فوکویاما هم گفت دیگر دموکراسی امریکایی، رؤیای دیگر کشورها نیست.
بسیاری درباره افول دموکراسی در امریکا و ابعاد این حادثه صحبت کردند اما آنچه توجه من را بیش از همه جلب کرد، نحوه پوشش رسانهای این حادثه بود. اینکه رسانههای جریان اصلی چطور از همان ابتدا نام «یورش» به این اقدام نهادند و چطور شبکههای اجتماعی بسرعت حسابهای کاربری افراد مرتبط با این حادثه را از دسترس خارج کردند؛ اصلیترین نمونه آن هم که حساب کاربری شخص ترامپ، رئیسجمهور مستقر امریکا بود.
مدتی بعد از این حادثه، ماجرای حمله به سفارت عراق از سوی گروهی از حامیان مقتدی صدر پیش آمد و اینجا تفاوت در نحوه روایت بیش از پیش مشخص شد. در حالی که در نمونههایی مثل عراق، گرجستان و اوکراین معمولاً رسانهها از افرادی که به پارلمان یا کاخ ریاستجمهوری یورش میبرند، به عنوان معترض یا حتی «آزادیخواه» نام میبرند، در امریکا تکلیف مشخص است. افرادی که مدعی تقلب در انتخابات میشوند، با عنوان «طرفداران نظریه توطئه و راستگرایی افراطی» شناخته میشوند و چنین اقداماتی هم یورش و اغتشاش است.
البته من به شخصه این موضوع را میپذیرم و متوجه اهمیت «منافع ملی» و «امنیت ملی» هر کشور هستم. حتی این هم برای من به صورت فردی قابل درک است که حتی اگر رئیسجمهور خلاف نظام حاکم و ارزشهای کشور حرکت کند، روایت او تغییر خواهد کرد. آنچه به توجه دقیق فعالان عرصه رسانه و سیاست خارجی ما نیاز دارد، اتفاقاً توجه به همین نکته است. اینکه ثبات و امنیت ملی در اولویت همه کشورهاست و دوم آنکه توجه به معیارهای دوگانه همین رسانههای جریان اصلی و دولتهای غربی حامیشان میتواند تشت رسواییشان را از بوم بیندازد.
سه سال از ترور سردار سلیمانی گذشته است و همه ما حذف تصاویر و مطالب مربوط به ایشان را بهعنوان امری بدیهی و حتی قانونی در اینستاگرام پذیرفتهایم. این در حالی است که ما شاهد یک سانسور دولتی در این مورد و نه سانسور از سوی یک شرکت خصوصی هستیم. یعنی اینستاگرام بنا به درخواست دولت امریکا این اقدامات را علیه مطالب مربوط به سردار سلیمانی انجام میدهد و از سوی دیگر براساس قوانین تحریمی خود امریکا، ارتباطات و دادهها باید از تحریم مستثنی باشد. در واقع در اینجا هم شاهدیم که چطور ایالات متحده امریکا بهعنوان سردمدار «روایتهای جریان اصلی» با هر ترفندی حتی غیرقانونی یا فراقانونی، هرگونه صدا و روایت مخالف را مسکوت میگذارد.
موضوع تحریمهای مکرر رسانههای ایرانی بویژه رسانههای برونمرزی مانند پرس تی وی از ماهوارهها و شبکههای اجتماعی هم که داستانی تکراری است. هر زمان صحبت از آزادی رسانهها میشود، کافیاست همین چند نمونه را در ذهنمان مرور کنیم و ببینیم مرز تحمل این آزادی دقیقاً کدام نقطه است.

10فرمان برای مستندسازان
محمد احسان مفیدیکیا
اگر تا به حال بهعنوان مستندساز در پی ساختن یک فیلم خوب بودهاید یا حتی بهعنوان مخاطب فیلم مستند خواستهاید متر و معیاری برای تشخیص اثر خوب از بد داشته باشید، به قدر خواندن این سطور به خودتان فرصت دهید و بعد خوب به دستورالعمل و نوع نگاه جناب ویکتور کوزاکوفسکی، مستندساز شهیر روسی فکر کنید، شاید صورت مسأله از بیخ و بن تغییر کرد.
کوزاکوفسکی یک شعار مشخص و صریح دارد که ممکن است در اولین برخورد عمق آن چندان به نظر نیاید، پس آن را چند بار بخوانید: «به جای مستند خوب، مستند خاص بسازید!» و نگاه خاص از دیدگاه او به معنی این است که هیچ چهارچوبی را یقینی ندانید و همیشه امکان فراتر رفتن از ساختارهای مرسوم را برای خود قائل باشید. اگر بر این مبنا دو تیپ مستندساز داشته باشیم، میتوان چنین گفت: «بعضی فیلمسازها خوب هستند و میشود درکشان کرد، برخی متفاوت و خاص هستند و شاید حرفشان را نفهمیم، من [کوزاکوفسکی] تلاش میکنم در دسته دوم باشم.» او در آثارش بخوبی این تلاش را به نمایش در میآورد: «تیشه(2002)»، «روسیه از پنجره من (2003)» و «گوندا (2020)» تنها چند نمونه از مستندهای اوست که هر کدام به تنهایی مصداق خوبی برای خاص بودن نوع نگرش و مستندسازی ویکتور کوزاکوفسکی است.
اگر بخواهم شدت این خاص بودن را بیشتر تشریح کنم باید سراغ بدیهیترین مفاهیم در مستندسازی بروم. آنجایی که نوع نگاه و میزان اعتبار کوزاکوفسکی نسبت به واژه «حقیقت» چنین بیان میشود: «حقیقت کل زندگی نیست، دروغ هم در زندگی ما حضور دارد، زندگی دایره بزرگتری از حقیقت است». او در آثارش بر همین سیاق عمیقترین مفاهیم فلسفی را در سادهترین شکل از مشاهدهگری بیان میکند، در واقع این مستندساز سعی دارد با ارائه شیوه بیانی تازه، به ایدههای نو دست یابد. نمود عملی شیوه بیانی خاص کوزاکوفسکی در آشناییزدایی از مفاهیم روزمره و سعی بر دیدن آن چیزی است که در شرایط معمول نمیتوانستیم یا نخواستیم آن را ببینیم. اگر قرار باشد 10فرمان کوزاکوفسکی را در مستندسازی فهرست کنیم، چنین خواهد بود:
اول؛ اگر میشود و میتوانید بدون مستندسازی زندگی کنید، پس اصلاً مستند نسازید!
دوم؛ فقط برای اینکه چیزی بگویید فیلم نسازید، همان گفتن یا نوشتن کافی است!
سوم؛ اگر پیام خود را قبل از ساختن مستند میدانید، اصلاً آن را نسازید.
چهارم؛ از چیزهایی که صرفاً دوستشان دارید یا از آنها متنفرید فیلم نسازید.
پنجم؛ مغز برای قبل و بعد از فیلمسازی است، حین تولید مستند از غریزه و شهود استفاده کنید.
ششم؛ مردم را مجبور نکنید که کلمات یا رفتاری را تکرار کنند، زندگی تکرار شدنی نیست.
هفتم؛ نماها اساس فیلم هستند.
هشتم؛ قصه برای مستند مهم است، اما درک و آگاهی از آن هم مهمتر است.
نهم؛ سعی کنید [در فرایند تولید مستندهای خود] انسان بمانید، بویژه موقع تدوین
تا اینجا 9فرمان را دانستیم اما طبق آنچه در ابتدای یادداشت آمد، بنا بر خاص بودن، شکستن چهارچوبها و قوانین به نفع ایده شخصی است، از اینرو میتوان فرمان دهم را مهمترین این فهرست دانست و عمیقاً به آن باور داشت:
دهم؛ «از قوانین من پیروی نکنید و قوانین خود را بسازید.»
اگر تا به حال بهعنوان مستندساز در پی ساختن یک فیلم خوب بودهاید یا حتی بهعنوان مخاطب فیلم مستند خواستهاید متر و معیاری برای تشخیص اثر خوب از بد داشته باشید، به قدر خواندن این سطور به خودتان فرصت دهید و بعد خوب به دستورالعمل و نوع نگاه جناب ویکتور کوزاکوفسکی، مستندساز شهیر روسی فکر کنید، شاید صورت مسأله از بیخ و بن تغییر کرد.
کوزاکوفسکی یک شعار مشخص و صریح دارد که ممکن است در اولین برخورد عمق آن چندان به نظر نیاید، پس آن را چند بار بخوانید: «به جای مستند خوب، مستند خاص بسازید!» و نگاه خاص از دیدگاه او به معنی این است که هیچ چهارچوبی را یقینی ندانید و همیشه امکان فراتر رفتن از ساختارهای مرسوم را برای خود قائل باشید. اگر بر این مبنا دو تیپ مستندساز داشته باشیم، میتوان چنین گفت: «بعضی فیلمسازها خوب هستند و میشود درکشان کرد، برخی متفاوت و خاص هستند و شاید حرفشان را نفهمیم، من [کوزاکوفسکی] تلاش میکنم در دسته دوم باشم.» او در آثارش بخوبی این تلاش را به نمایش در میآورد: «تیشه(2002)»، «روسیه از پنجره من (2003)» و «گوندا (2020)» تنها چند نمونه از مستندهای اوست که هر کدام به تنهایی مصداق خوبی برای خاص بودن نوع نگرش و مستندسازی ویکتور کوزاکوفسکی است.
اگر بخواهم شدت این خاص بودن را بیشتر تشریح کنم باید سراغ بدیهیترین مفاهیم در مستندسازی بروم. آنجایی که نوع نگاه و میزان اعتبار کوزاکوفسکی نسبت به واژه «حقیقت» چنین بیان میشود: «حقیقت کل زندگی نیست، دروغ هم در زندگی ما حضور دارد، زندگی دایره بزرگتری از حقیقت است». او در آثارش بر همین سیاق عمیقترین مفاهیم فلسفی را در سادهترین شکل از مشاهدهگری بیان میکند، در واقع این مستندساز سعی دارد با ارائه شیوه بیانی تازه، به ایدههای نو دست یابد. نمود عملی شیوه بیانی خاص کوزاکوفسکی در آشناییزدایی از مفاهیم روزمره و سعی بر دیدن آن چیزی است که در شرایط معمول نمیتوانستیم یا نخواستیم آن را ببینیم. اگر قرار باشد 10فرمان کوزاکوفسکی را در مستندسازی فهرست کنیم، چنین خواهد بود:
اول؛ اگر میشود و میتوانید بدون مستندسازی زندگی کنید، پس اصلاً مستند نسازید!
دوم؛ فقط برای اینکه چیزی بگویید فیلم نسازید، همان گفتن یا نوشتن کافی است!
سوم؛ اگر پیام خود را قبل از ساختن مستند میدانید، اصلاً آن را نسازید.
چهارم؛ از چیزهایی که صرفاً دوستشان دارید یا از آنها متنفرید فیلم نسازید.
پنجم؛ مغز برای قبل و بعد از فیلمسازی است، حین تولید مستند از غریزه و شهود استفاده کنید.
ششم؛ مردم را مجبور نکنید که کلمات یا رفتاری را تکرار کنند، زندگی تکرار شدنی نیست.
هفتم؛ نماها اساس فیلم هستند.
هشتم؛ قصه برای مستند مهم است، اما درک و آگاهی از آن هم مهمتر است.
نهم؛ سعی کنید [در فرایند تولید مستندهای خود] انسان بمانید، بویژه موقع تدوین
تا اینجا 9فرمان را دانستیم اما طبق آنچه در ابتدای یادداشت آمد، بنا بر خاص بودن، شکستن چهارچوبها و قوانین به نفع ایده شخصی است، از اینرو میتوان فرمان دهم را مهمترین این فهرست دانست و عمیقاً به آن باور داشت:
دهم؛ «از قوانین من پیروی نکنید و قوانین خود را بسازید.»

کتابخانه و تأثیر عاطفی آن بر یادگیری
مریم حمیدی
پژوهشگر
یکی از موضوعاتی که کتابخانهها علیالخصوص کتابخانههای دانشگاه به شدت با آن سروکار دارند، نحوه ارتباط با جوانان در عصر فناوریهای شخصی و قدرتمند است. از نظر بسیاری از جوانان، این فناوری، هسته اجتماعی را تشکیل میدهد که برای یادگیری گردهم آمدهاند. کتابخانهها در این زمینه چه مسئولیتهایی دارند؟ هر پاسخی به این پرسش باید این واقعیت را در نظر بگیرد که چگونه میتوان کتابخانهها را تبدیل به مکانهایی کرد که ارزش مشاهده و بازدید داشته باشند. این بدین معناست که فضاهای جدیدی که ما خلق میکنیم باید هدفمند باشند. پاسخ مناسب این نیست که نمونههای خوب یا بد از فضاهای یادگیری اجتماعی را شرح دهیم که در کتابخانهها دیده میشوند بلکه پاسخ مناسب در گرو آشکار کردن چشماندازهایی است که ارزش تفکر دارند و به ما اطلاعاتی درباره رشد و توسعه فضای جدید میدهند.
اگر قرار است کتابخانهها همچنان اهمیت خود را حفظ کنند و دچار کاستی نشوند، تمرکز بر نقش آنها به عنوان مکانها و فضاهای یادگیری (که هم در مورد کتابخانههای مؤسسات و هم کتابخانههای عمومی صادق است) امیدبخش خواهد بود. این موضوع صرفاً درباره خلق فضاهای جدید نیست بلکه درباره رویکردی راهبردیتر است. این رویکرد راهبردی مبتنی بر فهم عمیق تأثیراتی است که محیط پیرامونی بر یادگیرندگان دارد و اصطلاح «چشمانداز یادگیری» یکی از اصطلاحات سودمند در این زمینه است. وقتی این اصطلاح را در مورد دانشگاه به کار میبریم، شامل تمامی خدمات آن، امکانات، فرایندها و حتی ساختمانهایی است که در خدمت یادگیرندگان و یادگیری آنها هستند و روشن است که کتابخانهها، در هر حوزهای هم فعالیت کنند، بخشی از همین «چشمانداز یادگیری» هستند.
کتابخانهها در رابطه با یادگیرندگان و یادگیری آنها در سطح سازمانی، اجتماع محلی یا در سطح ملی نقش دارند. کتابداران و کتابخانههایی که با موفقیت توانستهاند نقش خود را در زمینه یادگیری از نو تعریف کنند، تبدیل به بخشی از مناسبترین مکانها برای یادگیری، گفت و گوها، بحثها، تمرین و آفرینش و نیز مکانهای مناسبی برای کسب اطلاعات و شناخت شدهاند.
قدرت کتابخانهها به عنوان مکان یادگیری در این امکان بالقوه نهفته است که میتوانند استفاده از کتابها و منابع اطلاعرسانی دیگر را با دسترسی به اطلاعات دیجیتال ترکیب کنند و این کار را میتوانند به طور خاص با استفاده از فناوریهایی انجام دهند که در کتابخانهها وجود دارد. همچنین میتوانند این کار را از طریق حمایت انسانی و دسترسی بلندمدت و پایدار به اطلاعات فراهم کنند. اگر ایجاد فضاهای گفت و گو را به اقدامات بالا اضافه کنیم، آنگاه شاهد یکی از بهترین امکانهای یادگیری برای یادگیرندگان خواهیم بود. اما اگر فضاهایی که در کتابخانهها ایجاد میکنیم، مصنوعی یا بیرمق باشند، موفقیت آنها در افزایش یادگیری و استفاده ترکیبی از منابع کتابخانهها کمتر خواهد شد و اینجا نیازمند رهیافتی هستیم که به ما چشم اندازی درباره یادگیری در فضای گستردهتر کتابخانهها ارائه دهد. طی چند دهه اخیر، شناخت ما از یادگیری و فرایند شکلگیری آن به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است.
به بیان دقیقتر اکنون بر طبق تحقیقات، روشن است که یادگیری دارای یک مؤلفه عاطفی مهم است و عواطف مثبت و منفی میتوانند یادگیری ما را بهبود بخشند یا مانع آن شوند. یکی از تحقیقات نشان میدهد که نه تنها عواطف به عنوان محرک یا بازدارنده یادگیری مهم هستند بلکه همیشه در هر لحظه حاضرند و با رفتارهای ما ارتباط دارند. مثلاً در فرایند یادگیری، آگاهی معلم از عواطف دانش آموز، برای تضمین موفقیت یادگیرندگان حیاتی است و موفقترین آموزگاران از مجموعه گوناگونی از راهبردها استفاده میکنند برای اینکه تضمین کنند دانشآموزان از حالات عاطفی مثبت و برانگیخته برخوردارند. حالت عاطفی در یادگیری گروهی و دانشجومحور در کتابخانهها نیز عمدتاً وابسته به محیطی است که ما خلق میکنیم. از این جهت لازم است که کتابخانهها فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیر مثبتی بر عواطف یادگیرندگان داشته باشند. برای مثال میتوان چند راهنمایی سودمند بیان کرد که مبتنی بر انتظارات کاربران از کتابخانههای دانشگاهی و فضاهایی است که آنها مطلوب میدانند : 1) فضاهای جمعی بسیار فعال و جذاب، 2) فضاهای مشارکت جمعی و متقابل برای تحقیقات فردی و کار گروهی، 3) فضاهای آرامتر و ساکتتر نظیر اتاقهای مطالعه و یادگیری، 4) مکانهایی ساکت برای تأمل و تفکر عمیق.
پژوهشگر
یکی از موضوعاتی که کتابخانهها علیالخصوص کتابخانههای دانشگاه به شدت با آن سروکار دارند، نحوه ارتباط با جوانان در عصر فناوریهای شخصی و قدرتمند است. از نظر بسیاری از جوانان، این فناوری، هسته اجتماعی را تشکیل میدهد که برای یادگیری گردهم آمدهاند. کتابخانهها در این زمینه چه مسئولیتهایی دارند؟ هر پاسخی به این پرسش باید این واقعیت را در نظر بگیرد که چگونه میتوان کتابخانهها را تبدیل به مکانهایی کرد که ارزش مشاهده و بازدید داشته باشند. این بدین معناست که فضاهای جدیدی که ما خلق میکنیم باید هدفمند باشند. پاسخ مناسب این نیست که نمونههای خوب یا بد از فضاهای یادگیری اجتماعی را شرح دهیم که در کتابخانهها دیده میشوند بلکه پاسخ مناسب در گرو آشکار کردن چشماندازهایی است که ارزش تفکر دارند و به ما اطلاعاتی درباره رشد و توسعه فضای جدید میدهند.
اگر قرار است کتابخانهها همچنان اهمیت خود را حفظ کنند و دچار کاستی نشوند، تمرکز بر نقش آنها به عنوان مکانها و فضاهای یادگیری (که هم در مورد کتابخانههای مؤسسات و هم کتابخانههای عمومی صادق است) امیدبخش خواهد بود. این موضوع صرفاً درباره خلق فضاهای جدید نیست بلکه درباره رویکردی راهبردیتر است. این رویکرد راهبردی مبتنی بر فهم عمیق تأثیراتی است که محیط پیرامونی بر یادگیرندگان دارد و اصطلاح «چشمانداز یادگیری» یکی از اصطلاحات سودمند در این زمینه است. وقتی این اصطلاح را در مورد دانشگاه به کار میبریم، شامل تمامی خدمات آن، امکانات، فرایندها و حتی ساختمانهایی است که در خدمت یادگیرندگان و یادگیری آنها هستند و روشن است که کتابخانهها، در هر حوزهای هم فعالیت کنند، بخشی از همین «چشمانداز یادگیری» هستند.
کتابخانهها در رابطه با یادگیرندگان و یادگیری آنها در سطح سازمانی، اجتماع محلی یا در سطح ملی نقش دارند. کتابداران و کتابخانههایی که با موفقیت توانستهاند نقش خود را در زمینه یادگیری از نو تعریف کنند، تبدیل به بخشی از مناسبترین مکانها برای یادگیری، گفت و گوها، بحثها، تمرین و آفرینش و نیز مکانهای مناسبی برای کسب اطلاعات و شناخت شدهاند.
قدرت کتابخانهها به عنوان مکان یادگیری در این امکان بالقوه نهفته است که میتوانند استفاده از کتابها و منابع اطلاعرسانی دیگر را با دسترسی به اطلاعات دیجیتال ترکیب کنند و این کار را میتوانند به طور خاص با استفاده از فناوریهایی انجام دهند که در کتابخانهها وجود دارد. همچنین میتوانند این کار را از طریق حمایت انسانی و دسترسی بلندمدت و پایدار به اطلاعات فراهم کنند. اگر ایجاد فضاهای گفت و گو را به اقدامات بالا اضافه کنیم، آنگاه شاهد یکی از بهترین امکانهای یادگیری برای یادگیرندگان خواهیم بود. اما اگر فضاهایی که در کتابخانهها ایجاد میکنیم، مصنوعی یا بیرمق باشند، موفقیت آنها در افزایش یادگیری و استفاده ترکیبی از منابع کتابخانهها کمتر خواهد شد و اینجا نیازمند رهیافتی هستیم که به ما چشم اندازی درباره یادگیری در فضای گستردهتر کتابخانهها ارائه دهد. طی چند دهه اخیر، شناخت ما از یادگیری و فرایند شکلگیری آن به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است.
به بیان دقیقتر اکنون بر طبق تحقیقات، روشن است که یادگیری دارای یک مؤلفه عاطفی مهم است و عواطف مثبت و منفی میتوانند یادگیری ما را بهبود بخشند یا مانع آن شوند. یکی از تحقیقات نشان میدهد که نه تنها عواطف به عنوان محرک یا بازدارنده یادگیری مهم هستند بلکه همیشه در هر لحظه حاضرند و با رفتارهای ما ارتباط دارند. مثلاً در فرایند یادگیری، آگاهی معلم از عواطف دانش آموز، برای تضمین موفقیت یادگیرندگان حیاتی است و موفقترین آموزگاران از مجموعه گوناگونی از راهبردها استفاده میکنند برای اینکه تضمین کنند دانشآموزان از حالات عاطفی مثبت و برانگیخته برخوردارند. حالت عاطفی در یادگیری گروهی و دانشجومحور در کتابخانهها نیز عمدتاً وابسته به محیطی است که ما خلق میکنیم. از این جهت لازم است که کتابخانهها فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیر مثبتی بر عواطف یادگیرندگان داشته باشند. برای مثال میتوان چند راهنمایی سودمند بیان کرد که مبتنی بر انتظارات کاربران از کتابخانههای دانشگاهی و فضاهایی است که آنها مطلوب میدانند : 1) فضاهای جمعی بسیار فعال و جذاب، 2) فضاهای مشارکت جمعی و متقابل برای تحقیقات فردی و کار گروهی، 3) فضاهای آرامتر و ساکتتر نظیر اتاقهای مطالعه و یادگیری، 4) مکانهایی ساکت برای تأمل و تفکر عمیق.

عکس نوشت
دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر (عج) با عنوان «داغ سنگین» به مناسبت یادبود شهدای هواپیمای اوکراینی بامداد روز شنبه ۱۷ دی ماه نصب و رونمایی شد. در توضیح این دیوارنگاره آمده است: «کی میرود از یادمان غمگینی این داستان ... سالگرد سانحه دردناک سرنگونی هواپیما و شهادت جمعی از هموطنان عزیز تسلیت باد.» دیوارنگاره «داغ سنگین» محصول خانه طراحان انقلاب اسلامی و طراح نوشتار آن، محمدصادق مستوفیان است./ مهر

فضای مجازی
مراسمی به یاد سید احمد وکیلیان
آیین یادبود زندهیاد «سید احمد وکیلیان» فرهنگپژوه و فولکلوریست برجسته، در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این برنامه که به یاد خدمات علمی و فرهنگی این عضو فقید شورای علمی دانشنامه فرهنگ مردم ایران برپا شد، کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، محمد جعفری قنواتی ( سرویراستار دانشنامه فرهنگ مردم ایران)، هوشنگ جاوید، حمیدرضا دالوند، فاطمه عظیمیفر و زهره زنگنه همسر استاد سخن گفتند. همچنین پیامهای مکتوب ژاله آموزگار و علی بلوکباشی، اعضای شورایعالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی قرائت و پیام تصویری اولریش مارزلف، ایرانشناس و فرهنگپژوه آلمانی پخش شد. بجنوردی در مراسم یادبود سید احمد وکیلیان، او را از پژوهشگران برجسته، خوشفکر و نواندیش در حوزه فولکلور ایران نامید. وکیلیان از پژوهشگران فرهنگ عامه و مدیرمسئول مجله فرهنگ مردم، شامگاه ۲۸ آذر و براثر بیماری جهان فانی را وداع گفت.
«لژیونر» در شبکه پنج
پخش مجدد مجموعه تلویزیونی «لژیونر» به کارگردانی مسعود آبپرور از روز گذشته و به میزبانی شبکه پنج آغاز شد. این مجموعه ۲۰ قسمتی در ژانر طنز ساخته شده است که هنرمندانی نظیر محمدرضا شریفینیا، حسن پورشیرازی، زهیر یاری، هلیا امامی، ساغر عزیزی، اتابک نادری، پیام احمدینیا و… در آن نقشآفرینی کردهاند. فیلمنامه سریال لژیونر که به قلم پیمان عباسی نوشته شده، به حواشی ورزش پرطرفدار فوتبال میپردازد و روایتگر مسائل و موضوعات مورد علاقه جوانان پیرامون این رشته ورزشی است. «لژیونر» روایت دو دوست به نامهای بهمن (حسن پورشیرازی) و توفیق (محمدرضا شریفینیا) است که مثل دو برادر به هم نزدیک هستند، اما از نظر شخصیتی بسیار از هم دورند. این دو دوست (بهمن و توفیق) در دو شاخه مختلف مرتبط با رشته ورزشی فوتبال فعالیت میکنند و… این مجموعه تلویزیونی ساعت ۱۹ هر شب پخش میشود و تکرار آن نیز همان شب ساعت ۲۳ خواهد بود.
تصمیمی تازه در موزه «لوور»
موزه «لوور» در پاریس که بهعنوان پربازدیدترین موزه جهان شناخته میشود، به دلیل «تسهیل کردن شرایط بازدید و ایجاد محیط و وضعیت بهینه برای کارکنان موزه» ظرفیت روزانه بازدیدکنندگان را به ۳۰ هزار نفر کاهش خواهد داد. مسئولان این موزه با انتشار بیانیهای این تصمیم جدید را اعلام کردند. پیش از همهگیری ویروس کرونا موزه لوور روزانه میزبان ۴۵ هزار نفر بازدیدکننده بود. پس از اینکه این موزه پس از پایان قرنطینه در جولای سال ۲۰۲۰ و پس از ۱۶ هفته تعطیلی دوباره به روی علاقهمندان باز شد، مسئولان موزه به طور رسمی ظرفیت بازدیدکنندگان را کاهش ندادند، اما شمار بازدیدکنندگان به دلیل تداوم همهگیری کرونا و محدودیتهای سفرهای بینالمللی کاهش پیدا کرد. در حقیقت تصمیم کاهش ظرفیت روزانه بازدیدکنندگان موزه لوور در ژوئن سال ۲۰۲۲ اتخاذ شد. مسئولان موزه لوور تصمیم کاهش تعداد بازدیدکنندگان را به طور رسمی همزمان با اعلام آمارهای مربوط به سال ۲۰۲۲ میلادی عمومی کردند. با توجه به تصمیم جدید مسئولان «لوور» و با در نظر گرفتن این نکته که لوور سهشنبهها و تعطیلات عمومی تعطیل است، این موزه در سال ۲۰۲۳ حداکثر میتواند پذیرای ۹.۳ میلیون بازدیدکننده باشد.
انتخاب «گلادیاتور» بعدی
پل مسکال بازیگر فیلم تحسینشده «افترسان» و «مردم عادی» در حال مذاکره است تا در دنباله فیلم «گلادیاتور» به کارگردانی ریدلی اسکات بازی کند. دنباله «گلادیاتور» که سال ۲۰۰۰ راسل کرو را به یک سوپراستار بدل کرد و برنده اسکار بهترین فیلم شد، قرار است بزودی ساخته شود، اما این فیلم قرار نیست پیشدرآمدی بر آن فیلم باشد و ماکسیموس در کولسئوم در دفاع از جمهوری جان باخت. مسکال قرار است در نقش لوسیوس پسر لوسیلا و خواهرزاده امپراطور بازی کند. از دنباله «گلادیاتور» بهعنوان پروژه بعدی اسکات نام برده شده است و او بزودی به دنیای شمشیر بازمیگردد. وی قرار است این فیلم را با همکاری مایکل پروس رئیس کمپانی «اسکات فری» و داگ ویک از «رد واگون انترتینمنت» بسازد. مسکال به تازگی برای ایفای نقش پدری پر از مشکل در فیلم «افترسان» با اقبال روبهرو شده است. او برای بازی در سریال «مردم عادی» هم نامزدی امی را کسب کرده بود.
روایتی از عملیات پنهان ترامپ
رمان سیاسی-اطلاعاتی «عملیات سیاه؛ روایتی از عملیات پنهان ترامپ» نوشته رضا صادقی روانه کتابفروشیها شد. این کتاب سومین رمان صادقی است؛ رمانی با مضمون سیاسی-اطلاعاتی که به پیدایش ویروس کووید ۱۹ و همزمانی آن با ترور سردار سلیمانی پرداخته است. شخصیت اصلی داستان خبرنگاری مهاجرت کرده از ایران است. مدیر خبرگزاری او را به ووهان میفرستد تا از پیدایش ویروس جدید گزارش تهیه کند. این مأموریت سرآغاز درگیر شدن او با پرونده سیاسی-اطلاعاتی میشود که ماجراهای عجیب آن او را با چالش جدی مواجه میکند. در بخشی از رمان میخوانیم: «اُرکیده با ظاهری ساده پشت تریبون رفت. پالتویش را درآورد و لبه صندلی آویزان کرد. با زبان فارسی به حاضران سلام کرد و روز بخیر گفت. میهمانان که زبان فارسی نمیدانستند تعجب کردند اما واکنشی نشان ندادند. هنگامی که او گزارشش را به زبان فارسی ارائه کرد، زمزمهای در سالن پیچید. مدیر نشست از ارکیده پرسید نمیتواند گزارش را به انگلیسی ارائه کند چون آنها پیشبینی ترجمه همزمان نکردهاند؟» این کتاب به همت مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
آیین یادبود زندهیاد «سید احمد وکیلیان» فرهنگپژوه و فولکلوریست برجسته، در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این برنامه که به یاد خدمات علمی و فرهنگی این عضو فقید شورای علمی دانشنامه فرهنگ مردم ایران برپا شد، کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، محمد جعفری قنواتی ( سرویراستار دانشنامه فرهنگ مردم ایران)، هوشنگ جاوید، حمیدرضا دالوند، فاطمه عظیمیفر و زهره زنگنه همسر استاد سخن گفتند. همچنین پیامهای مکتوب ژاله آموزگار و علی بلوکباشی، اعضای شورایعالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی قرائت و پیام تصویری اولریش مارزلف، ایرانشناس و فرهنگپژوه آلمانی پخش شد. بجنوردی در مراسم یادبود سید احمد وکیلیان، او را از پژوهشگران برجسته، خوشفکر و نواندیش در حوزه فولکلور ایران نامید. وکیلیان از پژوهشگران فرهنگ عامه و مدیرمسئول مجله فرهنگ مردم، شامگاه ۲۸ آذر و براثر بیماری جهان فانی را وداع گفت.
«لژیونر» در شبکه پنج
پخش مجدد مجموعه تلویزیونی «لژیونر» به کارگردانی مسعود آبپرور از روز گذشته و به میزبانی شبکه پنج آغاز شد. این مجموعه ۲۰ قسمتی در ژانر طنز ساخته شده است که هنرمندانی نظیر محمدرضا شریفینیا، حسن پورشیرازی، زهیر یاری، هلیا امامی، ساغر عزیزی، اتابک نادری، پیام احمدینیا و… در آن نقشآفرینی کردهاند. فیلمنامه سریال لژیونر که به قلم پیمان عباسی نوشته شده، به حواشی ورزش پرطرفدار فوتبال میپردازد و روایتگر مسائل و موضوعات مورد علاقه جوانان پیرامون این رشته ورزشی است. «لژیونر» روایت دو دوست به نامهای بهمن (حسن پورشیرازی) و توفیق (محمدرضا شریفینیا) است که مثل دو برادر به هم نزدیک هستند، اما از نظر شخصیتی بسیار از هم دورند. این دو دوست (بهمن و توفیق) در دو شاخه مختلف مرتبط با رشته ورزشی فوتبال فعالیت میکنند و… این مجموعه تلویزیونی ساعت ۱۹ هر شب پخش میشود و تکرار آن نیز همان شب ساعت ۲۳ خواهد بود.
تصمیمی تازه در موزه «لوور»
موزه «لوور» در پاریس که بهعنوان پربازدیدترین موزه جهان شناخته میشود، به دلیل «تسهیل کردن شرایط بازدید و ایجاد محیط و وضعیت بهینه برای کارکنان موزه» ظرفیت روزانه بازدیدکنندگان را به ۳۰ هزار نفر کاهش خواهد داد. مسئولان این موزه با انتشار بیانیهای این تصمیم جدید را اعلام کردند. پیش از همهگیری ویروس کرونا موزه لوور روزانه میزبان ۴۵ هزار نفر بازدیدکننده بود. پس از اینکه این موزه پس از پایان قرنطینه در جولای سال ۲۰۲۰ و پس از ۱۶ هفته تعطیلی دوباره به روی علاقهمندان باز شد، مسئولان موزه به طور رسمی ظرفیت بازدیدکنندگان را کاهش ندادند، اما شمار بازدیدکنندگان به دلیل تداوم همهگیری کرونا و محدودیتهای سفرهای بینالمللی کاهش پیدا کرد. در حقیقت تصمیم کاهش ظرفیت روزانه بازدیدکنندگان موزه لوور در ژوئن سال ۲۰۲۲ اتخاذ شد. مسئولان موزه لوور تصمیم کاهش تعداد بازدیدکنندگان را به طور رسمی همزمان با اعلام آمارهای مربوط به سال ۲۰۲۲ میلادی عمومی کردند. با توجه به تصمیم جدید مسئولان «لوور» و با در نظر گرفتن این نکته که لوور سهشنبهها و تعطیلات عمومی تعطیل است، این موزه در سال ۲۰۲۳ حداکثر میتواند پذیرای ۹.۳ میلیون بازدیدکننده باشد.
انتخاب «گلادیاتور» بعدی
پل مسکال بازیگر فیلم تحسینشده «افترسان» و «مردم عادی» در حال مذاکره است تا در دنباله فیلم «گلادیاتور» به کارگردانی ریدلی اسکات بازی کند. دنباله «گلادیاتور» که سال ۲۰۰۰ راسل کرو را به یک سوپراستار بدل کرد و برنده اسکار بهترین فیلم شد، قرار است بزودی ساخته شود، اما این فیلم قرار نیست پیشدرآمدی بر آن فیلم باشد و ماکسیموس در کولسئوم در دفاع از جمهوری جان باخت. مسکال قرار است در نقش لوسیوس پسر لوسیلا و خواهرزاده امپراطور بازی کند. از دنباله «گلادیاتور» بهعنوان پروژه بعدی اسکات نام برده شده است و او بزودی به دنیای شمشیر بازمیگردد. وی قرار است این فیلم را با همکاری مایکل پروس رئیس کمپانی «اسکات فری» و داگ ویک از «رد واگون انترتینمنت» بسازد. مسکال به تازگی برای ایفای نقش پدری پر از مشکل در فیلم «افترسان» با اقبال روبهرو شده است. او برای بازی در سریال «مردم عادی» هم نامزدی امی را کسب کرده بود.
روایتی از عملیات پنهان ترامپ
رمان سیاسی-اطلاعاتی «عملیات سیاه؛ روایتی از عملیات پنهان ترامپ» نوشته رضا صادقی روانه کتابفروشیها شد. این کتاب سومین رمان صادقی است؛ رمانی با مضمون سیاسی-اطلاعاتی که به پیدایش ویروس کووید ۱۹ و همزمانی آن با ترور سردار سلیمانی پرداخته است. شخصیت اصلی داستان خبرنگاری مهاجرت کرده از ایران است. مدیر خبرگزاری او را به ووهان میفرستد تا از پیدایش ویروس جدید گزارش تهیه کند. این مأموریت سرآغاز درگیر شدن او با پرونده سیاسی-اطلاعاتی میشود که ماجراهای عجیب آن او را با چالش جدی مواجه میکند. در بخشی از رمان میخوانیم: «اُرکیده با ظاهری ساده پشت تریبون رفت. پالتویش را درآورد و لبه صندلی آویزان کرد. با زبان فارسی به حاضران سلام کرد و روز بخیر گفت. میهمانان که زبان فارسی نمیدانستند تعجب کردند اما واکنشی نشان ندادند. هنگامی که او گزارشش را به زبان فارسی ارائه کرد، زمزمهای در سالن پیچید. مدیر نشست از ارکیده پرسید نمیتواند گزارش را به انگلیسی ارائه کند چون آنها پیشبینی ترجمه همزمان نکردهاند؟» این کتاب به همت مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
زبان شیرین طنز حل کننده مشکلات است
-
بزرگترین و طولانی ترین عملیات در طول دفاع مقدس
-
دروازهبانی خبر یا تحریف روایت؟
-
10فرمان برای مستندسازان
-
کتابخانه و تأثیر عاطفی آن بر یادگیری
-
عکس نوشت
-
فضای مجازی

اخبارایران آنلاین