فرصت ایران به کشورهای غربی خصوصاً امریکا برای دستیابی به توافق دائمی نیست
در نیمهباز برای بازگشت به مذاکرات
گروه سیاسی/ «جان کربی»، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بار دیگر بر این موضع ادعایی ایالات متحده پای فشرده که توافق هستهای در حال حاضر تمرکز ایالات متحده نیست. این موضع تنها یک روز پس از آن مطرح شد که ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امورخارجه اعلام کرد که مذاکرات رفع تحریمها از طریق کانالهای ذیربط در حال انجام است و این خواست دو طرف است؛ خبری که «ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا هم آن را تأیید کرد و با بیان اینکه کشورش راههایی برای ارتباط با ایران دارد، حفظ دیپلماسی را کارآمدترین ابزار در برابر ایران دانست.
تلاش برای انحراف مذاکرات
طرح این مواضع ضد و نقیض از سوی مقامهای امریکایی در شرایطی مطرح شده که حفظ کانال دیپلماسی میان ایران و ایالات متحده خواستی دوجانبه اعلام شده است. این در حالی است که رویکرد واشنگتن در ماهها و هفتههای اخیر برخلاف مواضع اعلامی، ناظر به اجرای استراتژی بلندمدتی بوده که بر مبنای آن حل پرونده هستهای به مذاکرات مرتبط با مسائل دوجانبه منوط شود. بنابراین خلط دو مبحث بازگشت امریکا به تعهدات خود ذیل توافق هستهای با مسائل مرتبط دیگر میان ایران و امریکا، اولین تلاش انحرافی دولت بایدن در جهت مخدوش کردن روند جاری مذاکرات رفع تحریمها به شمار میآمد.
عقبنشینی و تغییر پلن
مفروض چنین رویکرد توأم با اعتماد به نفسی از سوی امریکا نیز این است که هر آنچه در جریان پرونده هستهای و توافق احتمالی با هیأت مذاکره کننده ایرانی رخ خواهد داد، در نهایت وابسته به رویکرد واشنگتن است. این نگاه امریکا که به نظر میرسد حاصل فهمی اشتباه از واقعیات و پروسه جاری است، با تلاش برای حفظ کانال مذاکره با ایران ولو کانال حداقلی و غیر مستقیم، نشان میدهد که مقامهای امریکایی در بطن ماجرا میدانند آن گرهای که امروز به دست مذاکره باز میشود، همان چیزی است که در چهارراه سرگردانی، کشورشان را در معرض پلنهای B قرار داده است. اما آنچه که نباید در این روند به بوته فراموشی بسپارند، این موضع اصولی تهران است که چندی پیش از سوی وزیر امورخارجه مورد تاکید قرار گرفت؛ جایی که گفت: «پنجرهای برای رسیدن به توافق از سوی ایران امروز باز است، ولی این پنجره همیشه باز نخواهد بود.»
مشورت در تلآویو
از این رو در شرایط کنونی، مذاکره یک رویکرد منطقی است که میتوان آن را برای روندی همچون احیای توافق هستهای یک الزام غیر قابل جایگزین تصور کرد که عدم پیگیری آن میتواند تبعات غیر قابل جبرانی برای ایالات متحده به همراه داشته باشد. اما این در حالی است که همواره به موازات این مذاکرات، بهانهها و بازیگران مختلفی همچون رژیم بحرانزی صهیونیستی در نقش اول مشورت و مشارکت با طرف اصلی این مذاکرات یعنی امریکا قرار میگیرند.
این چنین است که درست در بحبوحه متوقف شدن مذاکرات و امکان افزوده شدن بر مخاطرات شکست آن زیر سایه تردید مقامهای امریکایی، «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه این کشور به جای تمرکز بر مسیر وین، راهی قدس اشغالی میشود تا درباره ایران با «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای پرونده مذاکرات چارهجویی کند. او قرار است برای بررسی دستور کار دولت جدید رژیم صهیونیستی، آخر ماه میلادی جاری راهی تلآویو شود و در پی این سفر مقدمات سفر ماه فوریه نخستوزیر رژیم صهیونیستی به امریکا را نیز فراهم کند.
از سوی دیگر «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم در تماس با مدیران آیپک و فعالان ارشد این سازمان صهیونیستی در امریکا اعلام کرده است: «زمان آن فرا رسیده است که اسرائیل و ایالات متحده در کنار سایر کشورها علیه ایران صفآرایی کنند.»
تأکید بر این صفآرایی در حالی است که تاریخ نشان داده ادامه این روند تنها میتواند مخاطرات عدم تصمیمگیری درباره مذاکرات را برای ایالات متحده بالا ببرد و امکانهای موجود دیپلماتیک را زیر سایه جنگ افروزیهای رژیم صهیونیستی از میان ببرد. این همسویی البته چنان که ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امورخارجه اخیراً به آن اشاره داشته، رخداد جدیدی نیست و به اعتقاد او سیاست خارجی امریکا در ارتباط با جمهوری اسلامی به گروگان صهیونیستها و رژیم صهیونیستی درآمده است.
فرصتسوزی واشنگتن
در تبیین استیصال ایالات متحده در عدم رسیدن به اهداف غیر منطقی خود در روند مذاکرات البته باید به رویکرد مبتنی بر اراده و ابتکار عمل جدید دولت جمهوری اسلامی هم اشاره داشت که بویژه در قبال مذاکرات رفع تحریمها پی گرفته شده است؛ یعنی در حالی که تا پیش از این، عرصه بازی شاهد حضور مستقیم و غیر مستقیم دهها بازیگر بینالمللی و منطقهای بود که دورنمای مبهم و ناامیدکنندهای را پیش روی مذاکره کنندگان کشورمان قرار داده بود. رویکرد دولت رئیسی و تیم مذاکره کننده روش مبتنی بر گفتوگوی صریح و حل مرحله به مرحله اختلافات را وجه همت خود قرار داده و تجربه عملگرایانه و کارشناسانه تیم مذاکراه کننده نیز به کمک روند موجود آمده است. این همان فرصت کم سابقهای است که به نظر میرسد مسئولان امریکایی در شرایط کنونی آن را نادیده گرفتهاند.
دست برتر تهران
از سوی دیگر نباید فراموش کرد فشارهایی که دولت «جو بایدن» از زمان روی کارآمدن متوجه ایران کرده، چندان هم بی پاسخ و هزینه نبوده است. نوع رویکرد دولت امریکا در قبال ایران چشمانداز جدیدی را در رابطه میان ایران و روسیه ایجاد کرده است و این کشور اکنون یکی از بزرگترین شرکا و همپیمانان ایران درمنطقه محسوب میشود و تلاشهای واشنگتن برای تحتالشعاع قرار دادن این رابطه نیز عملاً به دلیل رویکرد جدید سیاست خارجی دولت رئیسی راه به جایی نبرده است؛ زیرا تقویت موضع امریکا یا همپیمانانش در همان نقاطی از منطقه حساسیت برانگیز و موجب خطر است که اتفاقاً ایران نیز در آن منطقه عمق نفوذ خود را تعریف کرده است.
حال در شرایطی که پیشبینی میشود انتقال کانون سیاست خارجی امریکا از خاورمیانه و اروپا به چین و آسیا در درازمدت سبب افزایش انزواگرایی واشنگتن در خاورمیانه و موضوع اسرائیل میشود و این تغییر این بار به زیان تلآویو است، مشورت مقامهای امریکایی با رژیم صهیونیستی درباره یکی از اصلیترین موضوعات چالشی این رژیم یعنی رویارویی با جمهوری اسلامی، تنها امکانهای بحرانسازی تلآویو را در منطقه افزون خواهد کرد. در حقیقت داد و ستد «نتانیاهو» و «بایدن» و تعهد او به درنظر گرفتن خواستههای اسرائیل تنها میتواند زنگهای خطر را برای سیاست خاورمیانهای ایالات متحده بویژه در قبال جمهوری اسلامی به صدا درآورد. خاصه آنکه تدابیری که مقامهای دولت رئیسی در اجرای یک سیاست خارجی همهجانبه به اجرا درآوردهاند، بر وضعیت برتر کشور در عرصه خارجی مهر تأیید میزند و پراکندگی و تشتت رقبای منطقهای را در وضعیت جاری آشکارتر میکند. سیاستی که تنگناهای پیشین را که فشار و هزینههای مضاعفی بر دوش کشور گذاشته بود، به میزان زیادی برطرف کرده است.
لیدر اصلی اغتشاشات نوشهر به اعدام محکوم شد
خبر اول اینکه، دادگاه انقلاب ساری «جواد روحی» یکی از لیدرهای اصلی اغتشاشات نوشهر را به اعدام محکوم کرد. او در جریان رسیدگی به پرونده خود در دادگاه گفت: یکی از خانمهای حاضر در صحنه، قرآن کریم را به من داده بود، من هم قرآن را داخل آتش انداختم و سوزاندم. جواد روحی درباره آتش زدن مقر پلیس راهنمایی و رانندگی هم گفت: بهاتفاق چند نفر وارد مقر مأموران راهنمایی و رانندگی که در مرکز شهر قرار داشت شدیم و لوازم موجود در آن را به پایین پرتاب کردیم و پس از آن مقر مأموران راهنمایی و رانندگی آتش زده شد. براساس این گزارش، در حوادث و اغتشاشات شهرستان نوشهر که جواد روحی لیدری گروهی از اغتشاشگران و افراد حاضر در تجمع را بهعهده داشته و شهروندان را تحریک و تشویق به آشوب میکرده است، متأسفانه 5 نفر جان خود را از دست دادند و تعدادی از مأموران تأمین امنیت نیز مجروح شدند.
پیام اعضای سعودی اینترنشنال برای همکاری با ایران
خبر دیگر اینکه، بعد از اعلام دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تروریستی بودن شبکه اینترنشنال، برخی کارمندان این شبکه که تصویر آنها پخش شده است، بهدلیل احساس ناامنی خواستار تدابیری برای تأمین امنیت خود شدهاند و برخی دیگر با مسئولان و افراد پشتپرده این شبکه تروریستی درگیر شدهاند. اولین واکنشها به تروریستی بودن شبکه سعودی اینترنشنال درون این شبکه، ارتباط گیری مخفیانه چند نفر از کارمندان با ایران بود تا بهنحوی خود را از تبعات همکاری با اینترنشنال نجات دهند که بهگفته منبع آگاه به تسنیم برخی از این افراد برای افزایش همکاری خود با دستگاه اطلاعاتی ایران اعلام آمادگی بیشتری کردهاند. رفتارهای مشکوک چند عضو شبکه سعودی اینترنشنال، موجب شد که همه اعضای این شبکه توسط دولت انگلیس ممنوعالخروج شوند و حتی تا اطلاع ثانوی حق سفر به دیگر کشورهای اروپایی را نداشته باشند اما با این حال، برخی اعضای این شبکه بهدلیل شکست پروژه اغتشاشات پیامهای خود به افراد نزدیک به ایران را افزایش داده و سعی در برائت از اقدامات تروریستی این شبکه داشتهاند. برخی اعضای این شبکه برای اثباث مخالفت خود با شبکه سعودی اینترنشنال، آدرس و مشخصات برخی اعضای این شبکه را در فضای مجازی منتشر کردهاند؛ برخی دیگر نیز گفتهاند در روزهای آتی اطلاعات بیشتری از کارکنان این شبکه منتشر خواهند کرد. این گزارشها در حالی مطرح است که تاکنون هیچ واکنش قابل توجهی نیز از سوی این رسانه در این باره عنوان نشده است.
رأی بدوی 5 سال حبس برای فائزه هاشمی
دست آخر اینکه، وکیل مدافع فائزه هاشمی از محکومیت موکلش به ۵ سال حبس خبر داد. ندا شمس در توئیتر نوشت: «پیرو بازداشت سرکار خانم فائزه هاشمی، در پرونده آخر ایشان با اتهامات اعلامی به پنج سال حبس در مرحله بدوی محکوم شدند. اظهار نظر در خصوص آن با توجه به اینکه رأی حاضر قطعیت نداشته صحیح نمیباشد. موکل من همچنان در زندان و پروندههای دیگری علیه ایشان مطرح است.»
دستاوردتراشی به سبک منسوبان دولت قبل
هفت سال هیاهو با «فصل هفتم»
گروه سیاسی/ تکرار یک ادعا هیچگاه نمیتواند واقعیت را تغییر دهد. با این حال در روزهای اخیر رسانهها و افراد نزدیک به تیم مذاکرهکننده سابق سعی در دستاوردتراشی با تحریف واقعیت قطعنامههای شورای امنیت داشتهاند. حامیان دولت پیشین همچنان درصدند تا خود را بهعنوان ناجی ایران معرفی نمایند و اینگونه وانمود کنند که دیپلماسی آنها در هفت سال کش و قوس برجامی، توانسته است سایه جنگ را از سر ایران دور نماید!
در همین راستا اخیراً افراد و رسانههای نزدیک به وزیر امور خارجه دولت سابق مدعی شدند که در قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران از سال 2006 تا 2010 عبارت «ماده 41» نگاشته شده و به همین خاطر قطعنامههای ایران ذیل «فصل هفتم» منشور ملل متحده صادر شده است. این استدلال از آنجایی اشتباه است که مبتنی بر آن میتوان قطعنامه 2231 – قطعنامه مرتبط با برجام- را هم ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد دانست؛ چرا که در این قطعنامه نیز همه تصمیمهای شورای امنیت تحت ماده 41 درج شده و 10 مرتبه به همین ماده استناد شده است.
پس از واکنش روزنامه ایران و روشن شدن این واقعیت ساده که نگارش ماده 41 به معنی فصل هفتمی بودن یک قطعنامه نیست و شورای امنیت باید تهدید یا نقض صلح و امنیت بینالمللی توسط یک بازیگر در یک پرونده را مشخص کند، نویسنده نزدیک به تیم جواد ظریف، در یادداشت دیگری نوشته که این استدلال درست اما ناقص است! او مدعی شده که الزاماً شورای امنیت نباید تهدید یا نقض صلح و امنیت بینالملل را احراز کند بلکه در قطعنامه با یادآوری مسئولیت خود در رابطه با «حفظ صلح و امنیت بینالمللی» این اقدام را انجام میدهد!
دو شرط فصل هفتمی بودن
اما این ادعا نیز مانند ادعای اول غلط است و مبنا ندارد. نه یادآوری مسئولیت «حفظ صلح و امنیت بینالمللی» توسط شورای امنیت و نه ذکر عبارت «اقدام ذیل ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد» ملاک فصل هفتم بودن یک قعطنامه است؛ چرا که رویه شورای امنیت، برای قرار دادن پرونده هر کشور تحت «فصل هفتم منشور ملل متحد» بدین ترتیب است که باید در پاراگرافهای مقدماتی قطعنامه به دو مسأله اشاره کند:
1- قطعنامه اعلام کند که اقدامات کشور مذکور یا منجر به نقض صلح و امنیت بینالملل شده و یا موجب تهدید صلح و امنیت بینالملل شده است.
2- پس از احراز تهدید یا نقض صلح و امنیت بینالملل، شورای امنیت قطعنامهای تحت فصل 7 منشور ملل متحد صادر کند.
در همین زمینه قطعنامههای 2216 و 2204 که درباره یمن صادر شدهاند با طی کردن همین رویه فصل هفتمی به شمار میروند. نویسنده مذکور برای تأیید استدلال خود به قطعنامه 1970 لیبی اشاره میکند و مینویسد این قطعنامه منجر به «ورود» شورای امنیت به موضوع لیبی و «نهایتاً» اقدام نظامی علیه این کشور شد. این ادعا در حالی مطرح شده است که نهایتاً شورای امنیت با صدور قطعنامه 1973 اقدام به حمله به لیبی کرد. در این قطعنامه نیز شورای امنیت دقیقاً به رویه ذکر شده عمل میکند. یعنی مینویسد:
اولاً وضعیت لیبی تهدید صلح و امنیت بینالملل است. ثانیاً ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد اقدام میشود.
از عدم مطالعه برجام تا بیاطلاعی از متن قطعنامه
این اشتباهات به آن سبب است که اساساً دولتمردان سابق به خواندن دقیق اسناد حقوقی علاقهمند نبودهاند. اتفاقی که یکبار در ماجرای برجام رخ داد و وزیر امور خارجه وقت کشور از وجود کلمه «تعلیق» به جای کلمه «لغو» در خصوص تحریمها در برجام اطلاعی نداشت و بعداً به آن اعتراف کرد.
در صورتی که اگر دولتمردان سابق و کارشناسان آنها قطعنامههای شورای امنیت را بهخوبی مطالعه کرده بودند متوجه این مسأله میشدند که در قطعنامه 1929 که ذیل ماده 41 نوشته شده به صراحت آمده است که کشورها حق استفاده از قوه قهریه و تهدید را (که ماده 42 مربوط به آن است) ندارند و اقدامات کشورها تنها در چهارچوب ماده 41 میتواند صورت بگیرد. این گزاره که هم در ابتدای قطعنامه 1929 و هم در بند 37 آن آمده است به خوبی نشان میدهد که تا چه میزان عملیات روانی بر اساس هراسافکنی از اعمال ماده 42 فصل هفتم سیاستزده و خارج از قاعده است.
اشتباهی که ظریف متوجه آن شد
نهتنها کارشناسان نزدیک به دولت سابق که حتی جواد ظریف در ابتدا از تفاوت بین صدور قطعنامه ذیل ماده 41 فصل هفتم با قطعنامه «فصل هفتم» اطلاعی نداشت.
در همین راستا وزیر امور خارجه ابتدا در گفتوگو با هفتهنامه «صدا» در ۱۶ اسفند 93 میگوید: «این توافقی است که در یک قطعنامه فصل هفتم منشور ملل مورد تأیید قرار میگیرد و در نتیجه به یک توافق بینالمللی و الزامآور برای همه دولتها تبدیل خواهد شد و دولتهای فعلی و آتی ایران و امریکا هم ملزم به رعایت مفاد آن خواهند بود.».
اما دکتر ظریف پس از پی بردن به اشتباه خود و تذکر برخی چهرههای شاخص منتقد میگوید: «توافق کردیم که یک قطعنامه تحت «ماده 41» فصل هفتم منشور ملل متحد در شورای امنیت صادر شود که تمام قطعنامههای قبلی را نقض و این توافق را تأیید میکند.» نزدیکان دولت سابق خوشخیالانه گمان میکنند ذکر عبارت «تغییر ماهوی» (Fundamental shift) در قطعنامه 2231 منجر بهوقوع تغییرات بنیادین در پرونده هستهای ایران شده است؛ این درحالی که قطعنامه 2231 ایران را در 100 حق هستهای خود محکوم کرده است. از همین رو تغییر ماهوی بیش از واقعیت، یک افسانه است.
بهنظر میرسد انتشار اطلاعات غلط و گمراه ساختن افکار عمومی در ادامه خط تحلیل کذبی باشد که پس از خروج امریکا از برجام دولت قبل تلاش داشت آن را با دستاوردتراشی به اذهان مردم بفروشد. نزدیکان دولت سابق اکنون سعی دارند تا با این ادعا که برجام ایران را از جنگ رهانید از پاسخگویی در خصوص دستاوردهای اقتصادی عملکرد هشت ساله خود فاصله بگیرند.