ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گرایش فیلمسازان به سریالسازی برای وی.او. دیها
پناهگاهی که با کـرونا دیده شد
نرگس عاشوری
خبرنگار
نگاهی به صف علاقهمندان ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی و درصد بالای اخبار تولیدات این حوزه گویای رونق سامانههای آنلاین نمایش است. در همین مقطع یعنی روزهای پایانی سال 99، 5 سریال از این سامانهها در حال پخش است. «خوب بد جلف؛ رادیو اکتیو» محسن چگینی، «ملکه گدایان» حسین سهیلیزاده و «میخواهم زنده بمانم» شهرام شاهحسینی در پلتفرم فیلیمو و «سیاوش» سروش محمدزاده و «قورباغه» هومن سیدی در نماوا در رقابت برای جذب مخاطب هستند. به این فهرست تا دو هفته دیگر «گیسو» منوچهر هادی (نماوا) و «هیولا» مهران مدیری (نماوا و فیلیمو) اضافه خواهد شد. در میان فیلمسازان متقاضی یا مشغول تولید نام حسن فتحی (جیران)، بهمن فرمانآرا (داستان جاوید)، همایون اسعدیان (ناجور)، مهرداد غفارزاده (آهوی من مارال)، حامد محمدی (قبله عالم)، تینا پاکروان (خاتون)، عباس رافعی (پروانه)، علی سرابی (خون خورده)، محمدحسین مهدویان، رضا عطاران و... دیده میشود که آثارشان در سال آینده در فهرست پخش این سامانهها قرار خواهد گرفت. اقبال به سریالسازی اگر چه چند سالی است قوت گرفته اما طی سال گذشته روند صعودی معناداری پیدا کرده است. بههمین بهانه با منتقدان سینما و فعالان این عرصه درباره چرایی اقبال مخاطبان و سینماگران به این حوزه، کم و کیف تولیدات، آسیبشناسی و استراتژی عرضه و... گفتوگو کردهایم.
هم «قورباغه» میخواهیم، هم «ملکه گدایان»
روایت قصهها در فضایی آزادتر از محدودیتهای سریالسازی تلویزیون و امکان سرمایهگذاری بخش خصوصی و پرداخت دستمزدهای کلان، اهالی سینما و تلویزیون را به همکاری با سریالها و تولید دیگر محتواهای اختصاصی برای سامانههای پخش آنلاین ترغیب کرده است. از سوی دیگر به لطف ذائقهسازی توسط سریالهای چندفصلی امریکایی و اروپایی که به خاطر نپیوستن کشور ما به قانون جهانی کپیرایت براحتی در دسترس همگان است، مخاطب ایرانی کاربر ثابت اینترنتی و تماشای این آثار شده است. این گرایش طی سال گذشته رشد قابل توجهی یافته است. پیامدهای شیوع کرونا یعنی تعطیلی سالنهای سینما و به تبع آن کاهش تولیدات سینمایی در کنار خانهنشینی مخاطبان از جمله عواملی است که به گفته همایون اسعدیان (فیلمساز) باعث رونق این حوزه شده است. روندی که در راستای تغییر نگاه جهانی به صنعت تصویر و قدرت گرفتن پلتفرمهای آنلاین مثل نتفلیکس، از سالها قبل در ایران شکل گرفته بود حالا رشدی جهشگونه یافته است: «به طور طبیعی طی 5 تا 10 سال آینده این امر قطعاً اتفاق میافتاد اما پاندمی کرونا باعث شد این جریان شتاب بگیرد. تعطیلی سالنهای سینما نگرانی برای تولید فیلم را افزایش داد. دیگر براحتی نمیشد به ساخت فیلم سینمایی فکر کرد چون به اکران اعتمادی نبود. از سوی دیگر خوراک فرهنگی مردم در خانهنشینی اجباری افزایش پیدا کرد و با بالا رفتن تقاضا، پلتفرمها باید به فکر تولید محتوا بودند. اهالی سینما که تولید فیلم را در معرض تعطیلی میدیدند، به تولید سریال برای این سامانهها گرایش بیشتری پیدا کردند.»
اسعدیان به کفه سنگین تقاضا برای تولید در شبکه نمایش خانگی در مقایسه با عرصه سینما اشاره میکند و در توضیحات تکمیلی میافزاید: «من در شورای پروانه ساخت ارشاد حضور دارم و این امر کاملاً مشهود است. کارگردانهای شاخص به ندرت درخواست پروانه ساخت فیلم سینمایی دارند اما بسیاری از آنها به همراه تهیهکنندههای مطرح وارد عرصه شبکه نمایش خانگی شدهاند. با توجه به شرایط موجود این اتفاق امری محتوم و اجتنابناپذیر است و البته بدان معنا هم نیست که سینما تعطیل شود. قطعاً بعد از کرونا سالنهای سینما فعالیت شان را از سر میگیرند اما سینما رفتن آیین ویژهتری خواهد یافت. با جاگیری پلتفرمهای نمایش آنلاین فیلم و سریال در زندگی جامعه ایرانی، دیگر مخاطب راضی نمیشود صرفاً برای تماشای فیلم راهی سینما شود. او برای یک مجموعه نیاز از خرید و فضای گپ و گفت در کافیشاپ گرفته تا تفریح فرهنگی به سینما مراجعه خواهد کرد که طبیعتاً نقش پردیسهای سینمایی پررنگ تر خواهد شد. سینما سرپا خواهد ماند اما نوع فیلمها به شکل سابق نخواهد بود. بسیاری از فیلمها دیگر جایی در سالنهای سینما ندارند و اتفاقاً جایگاه عرضهشان در همین پلتفرمها خواهد بود. چنانکه تجربه سال گذشته نشان داد بسیاری از فیلمهایی که امیدی به اکران عمومی در سالن سینما نداشتند یا در صورت اکران با فروش نهایتاً 150 میلیونی روبهرو میشدند و در نهایت 30 میلیون نصیب تهیهکننده میشد، در اکران آنلاین بالای 500 میلیون فروش داشتند که فروش قابل قبولی بود. اگر این عرصه نبود بخش زیادی از اهالی سینما با وضعیت بسیار بدتری رو به رو بود. در یک سال گذشته تولیدات شبکه نمایش خانگی فضایی ایجاد کرد که حداقل بخشی از اهالی سینما مشغول به کار شوند و از جهت اقتصادی تأمین شوند»
بالا گرفتن تب سریالسازی در شبکه نمایش خانگی اما با نگرانیهایی همراه است. برخی از کارشناسان بر این باورند که با افزایش حجم تولیدات، بازار این عرصه اشباع شده و حتی به مرور کیفیت آثار را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اسعدیان در پاسخ به این سؤال که برای حفظ اعتماد مخاطب و رغبت فیلمسازان چه سیاستها و ملاحظاتی باید در تولید و عرضه مدنظر داشت، میگوید: «یک اصل را از همین ابتدا بپذیریم. هر فصل تازهای طبیعتاً آزمون و خطا دارد. باید تجربه کرد. احتمالاً اشتباهاتی هم خواهیم داشت. ممکن است سوژه سریالها شبیه هم باشد، در کیفیت کم کاری کنیم و... ضمن این که فارغ از تجربه سریالسازی تلویزیونی و فیلمسازی در سینما، این عرصه به نگاه جدیدتری نیاز دارد. همه اینها نیاز به آزمون و خطا دارد.»
اسعدیان از مخالفان این فرضیه است که حجم زیاد تولیدات در آینده مخاطب را پس خواهد زد. او در عین حال بر تنوع مضمونی آثار تأکید دارد: «پلتفرمها در تلاش هستند تا هر کدام برای هر شب یک سریال تازه داشته باشند. این اتفاق مخاطب را پس نمیزند بلکه قدرت انتخاب به تماشاگر میدهد. به شرط این که سریال هر 7 شب مثلاً با فرم و محتوای «قورباغه» یکی نباشد. مخاطب هم «ملکه گدایان» میخواهد، هم «خوب بد جلف» و هم «سیاوش» و «قورباغه». هر کدام از اینها مخاطب خودش را دارد و قرار نیست همه مورد پسند همگان باشد.»
یک لشکر ستاره و سلبریتی در قصههای کشآمده
سالهاست کمپانیهای بزرگ با تولید و عرضه سریال برای مخاطبان در سراسر جهان ذائقهسازی کردهاند تا پیگیری فراز و نشیب داستانهای دنبالهدار به دغدغه میلیونها مخاطب بدل شود اما سریالسازان ایرانی کمتر به الگوبرداری از این آثار تمایل دارند. عموماً گروه گستردهتر یعنی خانواده بهعنوان مخاطب هدف، تعیین میشود که سلیقهاش متفاوت از گروه مخاطبی است که پیگیر سریالهایی چون «بازی تاج و تخت»، «خانه پوشالی»، «برکینگ بد» و دهها مجموعه دیگر بود. به نظر میرسد سبک و سیاق سریالهای غیرکمدی، بیشتر به سمت و سوی نمونههای ترکیهای گرایش دارد. پوریا ذوالفقاری (منتقد سینما) در این باره میگوید: «بعید میدانم هیچ برنامهریزی و افق دیدی در کار باشد. اصولاً در سینمای ایران هر عرصه و هر مدل کاری که به سوددهی میرسد، همه به آن سمت یورش میبرند و تا اشباع و نابودش نکنند، دست بر نمیدارند. در ابتدای همین دهه نود پیرو موفقیتهای فرهادی، ملودرامهای مبتنی بر پنهانکاری و خیانت آنقدر ساخته شد که این مضامین جذابیتشان را از دست دادند. سریالسازی هم همین است. پس از موفقیت «قهوه تلخ» و «شهرزاد»، ذهنهای حسابگر متوجه این حوزه شدند و با رونق گرفتن وی.او.دیها و شیوع کرونا که کم رونقی سینما را در پی آورد، وارد مرحله اشباع تولید و کاهش تدریجی کیفیت شدیم. حدس زدن آینده تولیدات ایرانی وی.او. دیها سخت نیست.»
او معتقد است که سریالهای این عرصه همگی از الگویی ثابت تبعیت میکنند: «قصههای ضعیف و بیهوده کش آمده و یک لشکر ستاره و سلبریتی که بناست کمبودهای جذابیت داستان را جبران کنند. از این نظر و برخلاف خواست برخی از دوستان که دلشان میخواهد وی. او.دیها را با نتفلیکس مقایسه کنند، واقعیت این است که سریالهای ما برخلاف نمونههای جهانی، بیشترین اتکا را به بازیگران مشهور دارند. درحالی که در سریالهایی مثل «بازی تاج و تخت» و «برکینگ بد» و حتی همین «گامبی وزیر» ستاره مشهور نمیبینید. جذابیت قصه است که مخاطب را دنبال خودش میکشد.»
سریالهای «نهنگ آبی» فریدون جیرانی و حتی «کرگدن» کیارش اسدیزاده از معدود نمونههایی هستند که سعی داشتند به سریالهای روز امریکایی نزدیک شوند اما این آثار با وجود تیم خوب بازیگری و تولید و شکل روایی پیچیدهای که اهل باج دادن به مخاطب عام نیست توفیقی در جذب مخاطب نداشت. آیا سریالساز ایرانی نباید سراغ این دست تولیدات برود و باید تسلیم همین جریان غالب شود؟ ذوالفقاری در پاسخ به این سؤال توضیح میدهد: «مخاطب ایرانی از سریالهای امریکایی و ترکی و ایرانی توقعهای یکسانی ندارد. نتیجه الگو گرفتن از نمونههای خارجی میشود همین سریالهایی که به سوددهی نمیرسند و تولیدکنندگان ناچارند آنها را کش بیاورند. مخاطب ایرانی وقتی سریالی شبیه آثار خارجی ببیند، میفهمد این کار اصیل نیست و دارد ادا در میآورد چون برخلاف سابق، او به نمونه اصیلش دسترسی دارد! به نظرم توفیق فصل اول «شهرزاد» و شکست سریالی مثل «قورباغه» تا حدی میتواند سلیقه مخاطب ایرانی را نشان دهد.»
او معتقد است هیچ یک از سریالهای شبکه نمایش خانگی تا این لحظه قابلیت ثبت شدن بهعنوان اثر ماندگار را ندارند: «حتی بعید است الان کسی بنشیند و برای بار دوم «شهرزاد» را ببیند. ولی این مورد ربطی به وی. او. دیها ندارد. از شرایط اجتماعی و فرهنگیای که ما در آن هستیم، اثر ماندگار بیرون نمیآید... در هیچ حوزهای.» همانطور که این منتقد سینما اشاره دارد نمیتوان تمام تقصیرها را متوجه اهالی این حوزه دانست. طبیعتاً خروجی یک اثر در فضایی که گروههای مختلف نظر میدهند متفاوت از فضایی است که تنها ممیزی و مؤلفه تعیین کننده اقتصاد است. تصمیمگیرنده اصلی تهیهکننده است و اوست که با ارزیابی بازار درباره تولید اثر تصمیم میگیرد.
ترغیب به تمدید یا خرید اشتراک
اتکای سامانههای برخط عـــــــــــرضه محصولات نمایشی به کاربرانی است که با خرید حق اشتراک برای تماشای آثار، مشتری آنها میشوند. حضور کارگردانان نامآشنا و ستارههای سینما در این عرصه استقبال از پلتفرمهای آنلاین نمایشی را آنقدر بالا برده که این سرویسها به خرید آثار سازندگان یا مشارکت در تأمین سرمایه اقدام کردهاند. سعید رجبی فروتن معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی و از کارشناسان این حوزه درباره مشارکت پلتفرمها در تهیه و تولید آثار نمایشی میگوید: «سرمایهگذار غالب سریالها در این ماهها، رسانههای برخط یا همان پلتفرمها هستند که در نقشه راه تجاریشان (business plan) فعلاً در حال بازارسازی و توسعه بازار هستند تا با تغییر رژیم مصرف رسانهای مخاطب (کاربر) و ذائقهسازی برای او به مرور با افزایش مشتریان، بخشی از سرمایه مصروف شده را از راه فروش حق اشتراکهای دورهای تأمین کنند و در ادامه با تجاریسازی برای کالای تولیدی خود اسپانسر و شریک تجاری بیابند.» او میگوید: «همین که پلتفرمها بیشتر مایلند در تولید محتوای دنبالهدار سرمایهگذاری کنند، نشان از آن دارد که میخواهند مخاطب/کاربر را در بازه زمانی طولانیتری به خرید یا تمدید اشتراک ترغیب کنند.» آن طور که از شواهد و قرائن برمیآید نشانههایی از پیامد این جریان از همین حالا مشهود است و در هفتههای اخیر هزینه حق اشتراک وی. او. دیهای مطرح کشور افزایش قابل توجهی یافته که حاشیهها و سؤالاتی را ایجاد کرده است.
سرمایه شبکه نمایش خانگی در چپاول شبکههای ماهوارهای
با مشارکت پلتفرمها در سرمایهگذاری تولید آثار بهنظر میرسد ضریب امنیت سامانههای آنلاین نمایش فیلم و سریال افزایش پیدا کند. پاشنه آشیل اکران آنلاین حالا صاحبان پلتفرمها را هم تهدید میکند. سریالهایی که بلافاصله بعد از بارگذاری در این سامانهها نسخه قاچاقشان از کانالهای تلگرامی و شبکههای ماهوارهای سر در میآورد. این چالش بزرگ میتواند نفس سریالسازی را نیز به شمارش بیندازد.
«نیروی انسانی و سرمایه اقتصادی عامل بقا و رشد شبکه نمایش خانگی و وی. او. دیها است. زمانی که متولیای برای نظارت روی شبکههای ماهوارهای نباشد و ارگانی نباشد که از سرمایه و تولید داخلی در برابر استفاده غیرقانونی حمایت کند، شبکههای ماهوارهای بیپروا تولیدات و آثار ایرانی را براحتی پخش میکنند. این عمل چیزی جز تصاحب و دستاندازی روی محصولات فرهنگی نیست. اموالی که در شرایط بحرانی چون کرونا و تحریم به سختی و با هزینه بالا در حال تهیه و تولید است.» این عبارات بخشی از صحبتهای احسان عمرانی، مدیر اجرایی فیلیمو است. بهگفته او با تلاش پلتفرمها، قاچاق در فضای مجازی و پلتفرمهای غیرقانونی و همچنین شبکههای اجتماعی همچون تلگرام و اینستاگرام و یوتیوب در سطح نسبتاً مطلوبی کنترل شده اما «کار حقوقی پایین آوردن محتوا روی شبکههای ماهوارهای بسیار پیچیده بوده و نیاز مبرم به حمایتهای سازمانهای ذیربط داخلی دارد». او میگوید: «هدف از پخش آثار ایرانی در شبکههای ماهوارهای، منفعت طلبی عدهای و ضربه به صنعت فیلمسازی ایرانی است و اقتصاد هنر-صنعت ایران را نشانه گرفتهاند تا بدون پرداخت حق کپیرایت به فاصله یک ساعت پس از انتشار روی پلتفرمها محتوای ایرانی را بارها و بارها بازنشر کنند و با این اقدام ضربه سنگینی را بر پیکر این صنعت نوپا وارد میکنند.» عمرانی بر این نکته تأکید دارد که باید قانونگذار و متولیان امر با حمایت از کپی رایت محصولات ایرانی از تولیدکننده و سرمایهگذاران حمایت کنند و با این شبکهها به مقابله بپردازند تا سرمایه سرمایهگذار از بین نرود و چرخ این هنر-صنعت بچرخد؛ زیرا بخش خصوصی برای بقا و حتی صادرات سریالها باید مورد حمایت متولیان امری چون ارشاد، ساترا و... قرار گیرد.
او اظهار نگرانی میکند اگر این حمایتها دیر اتفاق بیفتد و بازگشت سرمایه رخ ندهد دیگر کمتر سرمایهگذاری میل و رغبتی برای سرمایهگذاری در سینما و شبکه نمایشخانگی پیدا میکند.
مسیر 10 ساله سریالسازی در شبکه نمایش خانگی
فرصتی که از دست رفت
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
حالا و در آخرین روزهای دهه نود، وضعیت سریالسازی در شبکه نمایش خانگی امیدوارکننده نیست. بستری که میتوانست به تولید سریالهایی متنوع و متفاوت با تولیدات صداوسیما تبدیل شود، در دست گروهی خاص محدود شده و شائبههای مالی درباره روند تولید و توزیع درآن، آزاردهنده و تلخ است. شبکه نمایش خانگی، مثل هر حوزه پولساز دیگری، تبدیل به محلی برای درآمدزایی شده است. میزان خلاقیت و تولید آثار خاص در آن پایین آمده و شاید بتوان گفت بزرگترین دستاورد تولید دراین بستر، بالا رفتن دستمزد ستارهها و چهرههای سینمایی بود. امتیازی که برای مردم، آوردهای نداشت و اگرچه در مقطعی سر و صدای اعتراض تهیهکنندهها را درآورد، اما مثل دیگر پدیدهها به فراموشی سپرده شده و عادی شد.
از جام جهانی تا سریالهای بدون پایان
برگزاری جام جهانی 2006 آلمان که تیم ملی فوتبال ایران هم در آن حاضر بود، بهانهای شد تا اولین سریال شبکه نمایش خانگی که البته همان آیتمهای طنز تلویزیون بود، توزیع شود. «فضانوردان میآیند» را پیمان قاسمخانی و سیامک انصاری دو چهره موفق سریالهای طنز کارگردانی کرده بودند، بازیگرانش هم از دل همان مجموعهها و تیم مهران مدیری میآمدند.
«قهوه تلخ» سریال پربینندهای بود که 102 قسمت ادامه یافت. این سریال قرار بود از تلویزیون پخش شود، اما مدیران سازمان از فضا و داستان آن استقبال نکردند و مهران مدیری که آن روزها چهره بسیار محبوبی بود، سریال را در شبکه نمایش خانگی عرضه کرد. حال و هوای این مجموعه که متن آن را خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نوشته بودند، تاریخی و مضمون آن مثل سریال «شبهای برره» نقد اجتماعی بود. نکته جالب که بعدها در «قلب یخی» تکرار شد، نیمه تمام ماندن سریال بود. اختلاف کارگردان با تهیهکنندگان باعث شد، «قهوه تلخ» کامل نشود.
«قلب یخی» یکی از سریالهای پرحرف و حدیث بود که سال 91 به شبکه نمایش خانگی آمد و داستانی پرفراز و نشیب داشت. سری اول و دوم این مجموعه که محمدحسین لطیفی کارگردانی کرد، درباره مدلینگ و فعالان در این عرصه بود و برای مخاطب تازگی داشت. حضور الناز شاکردوست ستاره جوان سینمای تجاری آن روزها و حمید فرخنژاد برگ برنده سریال بود. «قلب یخی» میتوانست یک سریال عاشقانه پربیننده باشد، اما تلاش برای گنجاندن موضوعهای سیاسی و مسائلی مثل فراماسونری، آن را از بین برد. حالا تنها از این سریال، ترانههای پرحس و حال مازیار فلاحی به یاد مانده است. خوانندهای که در چند قسمت مقابل دوربین رفت و حضوری دلنشین داشت. سری سوم این سریال که ربطی به سری اول و دوم نداشت، با حضور هدیه تهرانی و مهران مدیری و به کارگردانی سامان مقدم ساخته شد. یک سریال لوکس اما ضعیف که محبوبیتی نیافت و در نهایت، پایانبندی سرهمبندی شده آن، مخاطبان را ناراضی کرد.
موفقها و شکست خوردهها
بعد از سال 91 روند تولید سریال در شبکه نمایش خانگی سرعت گرفت و بسیاری از کارگردانهای تلویزیون و سینما دراین زمینه بختآزمایی کردند. مهران مدیری در سالهایی که نتوانست در تلویزیون فعالیت کند، مجموعههای «ویلای من»، «گنج مظفر» و«شوخی کردم» را کارگردانی کرد که اغلب فضا، شخصیتها و قصههای تکراری داشتند. فروش نسبی این آثار، بیشتر بهخاطر محبوبیت مدیری بود تا جذابیت سریالها.
تولید در شبکه نمایش خانگی نشان داد که دوره بعضی کارگردانها گذشته یا بعضی کارگردانها در رقابت آزاد نمیتوانند موفقیتی به دست بیاورند. یکی از سریالهای شکست خورده شبکه نمایش خانگی «عشق تعطیل نیست» (1393) ساخته بیژن بیرنگ بود. سریالی که قرار بود با حضور مهناز افشار و محمدرضا گلزار مخاطب انبوه جذب کند، اما آنقدر ضعیف و ناامیدکننده از کار درآمد که تعطیل شدن پرحاشیهاش برای مخاطبان اهمیتی نداشت. دلایل بسیاری برای تعطیلی این سریال عنوان شد از جمله بدقولی بعضی بازیگرها، هماهنگ نبودن عوامل تولید و مشکل بودجه.
درهمین فضا مینیسریال «دندون طلا» (1394) به کارگردانی داوود میرباقری پخش شد. سریالی جذاب با بازی خوب حامد بهداد، باران کوثری، ستاره اسکندری و مهدی فخیمزاده. میرباقری این سریال را براساس نمایشنامه محبوب «دندون طلا» که دهه هفتاد اجرا کرده و پربیننده بود، نوشت. «دندون طلا» آنطور که شایسته بود، دیده نشد اما از بهترینهای شبکه نمایش خانگی بود و خاطره بد «شاهگوش» (1392) را از یاد برد. نخستین تجربه سریالسازی میرباقری در شبکه نمایش خانگی که شکستی آشکار بود.
«ساخت ایران» (1390) هم یکی از سریالهایی بود که در دو فصل ساخته و بخشهایی از آن خارج از ایران فیلمبرداری شد. «ساخت ایران» چند سال بعد از آی فیلم و شبکه تهران هم پخش شد. محمدحسین لطیفی سری دوم این سریال را هفت سال بعد کارگردانی کرد. این سریال، اگرچه از بهترینهای شبکه نمایش خانگی نبود، اما در جذب مخاطب، موفقیت نسبی داشت. زوج گلزار، حیایی در دیده شدن «ساخت ایران» نقشی مؤثر داشتند.
«نهنگ آبی» (1397) نخستین تجربه کارگردانی فریدون جیرانی در شبکه نمایش خانگی، همه عوامل را برای رکوردشکنی و موفقیت داشت. فیلمنامه پرتعلیق و پیچیده سریال را بهرام توکلی نوشته بود و لیلا حاتمی نقش اصلی را بازی میکرد. «نهنگ آبی» با همه جذابیتها و ظرفیتهایش، بهدلیل آشفتگیها و مشکلات از جمله حذف شخصیت آناهیتا (لیلا حاتمی)، به شکستی بزرگ تبدیل شد.
سریال «دل» (1398) به کارگردانی منوچهر هادی که در دو فصل توزیع شد، یکی دیگر از پروژههای شبکه نمایش خانگی بود که کیفیت آن انتقادهای فراوان نثار تیم سازنده کرد. شهاب حسینی گزینه بازی در نقش اصلی سریال بود، نقشی که حامد بهداد آن را پذیرفت و اعتباری به کارنامهاش نیفزود.
مدیری پس از فصل اول «هیولا»، این روزها مشغول ساخت سری دوم این سریال طنز است. درغیبت فرهاد اصلانی، اضافه شدن گلاره عباسی و اندیشه فولادوند به تیم بازیگران این سریال، از نکات جذاب آن است.
از «شهرزاد» تا «همگناه»
تولید و پخش «شهرزاد» (حسن فتحی) نقطه عطفی در فضای حاکم بر شبکه نمایش خانگی به وجود آورد. پیش از«شهرزاد» اغلب تولیدات یا طنز بودند یا فضایی عاشقانه داشتند. اما «شهرزاد» نخستین سریالی بود که علاوه بر حضور ستارههای محبوب، فضایی تاریخی داشت. «شهرزاد» که سه فصل ادامه یافت و پخش آن در سال 97 به پایان رسید، مثل اغلب آثار فتحی، درونمایه عاشقانه و فضایی تاریخی داشت. شهرزاد (ترانه علیدوستی) شخصیتی مقتدر و جذاب بود که زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر میگذاشت. بازیهای خوب علیدوستی، شهاب حسینی، پریناز ایزدیار و امیرحسین فتحی در کنار قصه جذاب و درخشش علی نصیریان در نقش بزرگ آقا، «شهرزاد» را به محبوبترین سریال شبکه نمایش خانگی تبدیل کرد. موفقترین سریال شبکه نمایش خانگی در یکی دو سال گذشته، «همگناه» (مصطفی کیایی) بود. تیم بازیگران، داستان جذاب و ساختار سینمایی، «هم گناه» را سر و گردنی بالاتر از دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی قرار میدهد. کیایی از معدود کارگردانهای موفق سینما است که وقتی به شبکه نمایش خانگی آمد، مخاطبان را ناامید نکرد. «همگناه» ادامه نگاه او در سینما بود و رویکردی اجتماعی، انتقادی داشت. «همگناه» در دو فصل پخش شد و کیفیت و جذابیتش را تا انتها حفظ کرد.
سال رونق شبکه نمایش خانگی
امسال، قرنطینه و تعطیلی طولانی مدت سینماها، به شبکه نمایش خانگی رونق داد. سریال «آقازاده» (بهرنگ توفیقی) بهدلیل مضمون ملتهبش مورد توجه قرار گرفت. «ملکه گدایان» (حسین سهیلیزاده) یک ملودرام عاشقانه با داستانی جذاب است. بازی خوب باران کوثری، آرمان درویش و محمدرضا غفاری از امتیازهای «ملکه گدایان» است، سریالی که یک گام از «مانکن» جلوتر است. «قورباغه» اگرچه دوستداران سینمای هومن سیدی را راضی نکرده، اما بازی سحر دولتشاهی و صابر ابر و فضای پیچیده و معماییاش، مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. قسمت نخست «میخواهم زنده بمانم» (شهرام شاهحسینی) امیدوارکننده بود، شاهحسینی از سریالهای تلویزیونیاش، فاصله گرفته و مسیری را ادامه میدهد که بعد از «خانه دختر» رها شده بود. تیم بازیگری، بویژه حامد بهداد، بابک کریمی و پدرام شریفی در همان قسمت نخست از مهمترین عوامل برای تبدیل شدن به یک اثر پربیننده به نظر میرسند. سریال «رادیو اکتیو» (محسن چگینی) جذابیت و گرمایش را از زوج سام درخشانی و پژمان جمشیدی میگیرد، اما طراوت و تازگی «خوب، بد، جلف 1» را ندارد. از «سیاوش» (سروش محمدزاده) که قصه تکراری قهرمان در مخمصه را روایت میکند، در مقایسه با دیگر سریالهای امسال، استقبال نشده است. شبیه بودن سریال به انبوه فیلم و سریالهایی که در این سالها دیدهایم، تماشاگر را ترغیب نمیکند، آن را تماشا کند.
کشتی به راهش ادامه میدهد
باوجود انتقادهای فراوان به کیفیت اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی و شکست پروژههای ضعیف مانند «ممنوعه» (امیر پورکیان) و «رقص روی شیشه» (مهدی گلستانه)، تولید سریال و مسابقه در شبکه نمایش خانگی ادامه دارد. آمارهای تقلبی و تبلیغات فراوان درباره استقبال از این سریالها، فضا را آلوده کرده است. با این همه، چرخ تولید در شبکه نمایش خانگی میچرخد و اغلب کارگردانهای موفق سینما یا کارگردانهای بازمانده از تلویزیون، در این عرصه تجربهگری میکنند. سریالسازی در شبکه نمایش خانگی، با فاصله از محدودیتهای تلویزیون، میتوانست بستری برای خلاقیت باشد، اما تجربههای اخیر ثابت کرده بازار دست سریالهای ظاهراً سیاسی و انتقادی یا آثاری است که نکتهای فراتر از تجربههای گذشته ندارند. بعضی از این سریالها به استانداردهای تلویزیون نزدیک شدهاند و بعضی دیگر، ظاهراً تند و انتقادی هستند. اما کیفیت پایین اغلب این آثار، نشان دهنده وضعیت حاکم بر شبکه نمایش خانگی پس از یک دهه است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
پناهگاهی که با کـرونا دیده شد
-
فرصتی که از دست رفت
اخبارایران آنلاین