ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غلامحسین اسماعیلی رئیس دفتر رئیس جمهوریشد
غلامحسین اسماعیلی که روز گذشته از سوی آیتالله رئیسی به سمت رئیس دفتر رئیس جمهوری منصوب شد، چهرهای آشنا برای اهالی رسانه محسوب میشود. اسماعیلی پیش از این، سخنگوی قوه قضائیه و رئیس حوزه ریاست این قوه نیز بوده است، مسئولیتی که در دوران ریاست آیتالله رئیسی بر قوه قضائیه عهدهدار شد. اسماعیلی متولد بیرجند است. او پیش از انتصاب به عنوان سخنگو و رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه، ریاست سازمان زندانها را برعهده داشت. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مشهد، از دیگر مسئولیتهای اسماعیلی در قوه قضائیه است. انتصاب اسماعیلی به این سمت، میتواند نمایانگر اعتماد رئیس جمهوری به او باشد، بویژه اینکه رئیس دفتر مجرای ارتباط با رئیس جمهوری نیز محسوب میشود.
به هر رو، انتصاب مخبر و اسماعیلی، به عنوان نخستین انتصابهای آیتالله رئیسی، جهتگیریهای اساسی هشتمین رئیس جمهوری اسلامی در تشکیل کابینه را نشان داد و طی روزهای آتی با معرفی سایر اعضای دولت به مجلس، عملاً شاکله دولت معرفی شده و شکل خواهد گرفت.
به هر رو، انتصاب مخبر و اسماعیلی، به عنوان نخستین انتصابهای آیتالله رئیسی، جهتگیریهای اساسی هشتمین رئیس جمهوری اسلامی در تشکیل کابینه را نشان داد و طی روزهای آتی با معرفی سایر اعضای دولت به مجلس، عملاً شاکله دولت معرفی شده و شکل خواهد گرفت.
لیونل مسی با چشمانی اشکبار با هواداران بارسلونا خداحافظی کرد
سختترین روز فوتبالیام؟ همین امروز!
گــروه ورزشــی/ دیــروز، روز تلخــی بــرای هــواداران بارســلونا در سراســر جهــان بــود؛ لیونــل مســی فوقســتاره و کاپیتان افســانهای این باشــگاه در مراسمی ویژه با هواداران بارسا خداحافظی کرد. روزی که اسطوره آرژانتینی فوتبال در کنفرانسی دراماتیــک پایان همــکاریاش بــا آبی و اناریپوشان را اعالم کرد. ساعاتی قبل از شروع نشست خبری، صدها هوادار بارسا بیــرون ورزشــگاه نیوکمــپ حاضر شــده بودند و با رسیدن ماشین مسی به سمت او شروع به دویدن کردند. لئو پس از ورود به سالن نشست پشت تریبون قرار گرفت اما بدون اینکه بتواند کلمهای حرف بزند شــروع به گریه کــرد و حاضران در ســالن )همبازیان او و اعضای باشگاه بارسا( هم شروع به تشــویق او کردند. آنتونال همسر مسی با دادن دستمال کاغذی به او کمک کــرد تــا اشــکهایش را پاک کنــد و آماده صحبت شــود. جالب اینکــه حاضران در سالن نیز مثل مسی منقلب شده و برخی شروع به گریه کردند. ëدر واقعیــت فکــر نمیکردم بارســا را ترک کنم مســی در شــروع صحبتهایــش گفــت: »نمیدانم قادر به صحبت هستم یا خیر. در ایــن چنــد روز به این فکــر میکردم که چه باید بگویم. واقعیت این است که چیز خاصی برای گفتن نیســت و ذهنم بلوکه شــده اســت. هنوز هم چنین حالی دارم. خداحافظی با بارسا پس از این همه سال بسیار سخت اســت. بارسا همه زندگیام بود و آمــاده جدایی نبودم. ســال قبل که بوروفکس فرســتادم به جدایی اطمینان داشــتم ولی امســال نه. فکر میکردم که با بارســا ادامه خواهــم داد و هر دو طرف چنین چیزی میخواستیم. بارسلونا خانه من است و با همسر و فرزندانم از حضور در ایــن شــهر و باشــگاه لــذت میبردیم. االن اما لحظه خداحافظی اســت. خیلی کوچک بودم که به بارســلونا آمدم و پس از 21 ســال خداحافظــی بســیار ســخت اســت. نمیتوانــم بیش از این احســاس غــرور کنم. پس از چند ســال به بارســلونا بازمیگردیــم و ایــن را بــه فرزندانم قول دادهام. با بارســلونا و ارزشهایش بزرگ شــدم و از همــه تشــکر میکنــم. روزهای خــوب و بــدی با بارســا داشــتم ولی همه کمک کردند رشــد و پیشرفت کنم. درون زمین همه توانم را برای بارســا گذاشتم و وجدانم آسوده اســت. دوست داشتم در ورزشگاه و با حضور هواداران خداحافظی کنم و آخرین تشویقهایشــان را بشنوم. یکسال و نیم از همراهی هواداران به دور بودیم و این بســیار سخت بود. هرگز فکر ایــن لحظه را نمیکــردم ولــی باید قبول کرد که وقت خداحافظی است. متأسفانه در دنیای فوتبال گاهی اوقات هیچ مسیر برگشــتی وجود ندارد. داستان من و بارسا به پایان رسید. در واقعیت فکر نمیکردم بارســا را ترک کنم و زندگیام بهطور کامل عوض شود. 16 ســال اســت در تیــم اول بارســا بــازی میکنــم و حاال همــه چیز از صفر شــروع میشود. میدانم که این تغییر بخصوص برای خانوادهام سخت است و چقدر این شــهر را دوســت دارند ولی باید با محیط جدید خودمان را وفق دهیم.« ëپیاسجی یک امکان ویژه است مســی بــه این ســؤال کــه چــه اتفاقــی در روزهــای اخیــر رخ داد چنیــن پاســخ داد: »متأســفانه به دلیل قوانین اللیگا امکان تمدید وجود نداشت. انتخابات که تمام شــد با الپورتا شــام خوردم و حرف زدیم. مطمئــن بودم که در بارســا خواهم ماند. از طرف من هرگز مشــکلی بابت قرارداد وجــود نداشــت ولــی در نهایــت نشــد.« او دربــاره اینکه بارســا بــرای تمدید همه توانــش را گذاشــت؟ چنیــن جوابــی داد: »نمیدانــم. الپورتــا گفــت کــه همه چیز بهخاطر اللیگا بود ولی من تمام تالشــم را برای تمدید کردم و حتی پیشنهاد دادم قــراردادم 50 درصــد کاهــش پیــدا کند.« او دربــاره مقصــد بعــدیاش هــم حرف زد: »پیاسجــی یــک امکان ویژه اســت ولی تــا به امــروز هیچ چیز نهایی نشــده. تماسهــای زیــادی گرفتــه شــده و چنــد باشــگاه ابراز عالقــه کردهانــد ولی چیزی قطعــی نیســت و در حــال مذاکرهایــم.« مســی یــادآور شــد: »دوســت دارم مرا به گونــهای به خاطــر بیاورند که همیشــه به ارزشهای بارســا پایبند بودم. از بارسلونا بسیار ممنونم و با این تیم روزهای بسیار خوب و پرافتخاری داشتم. در بارسلونا یاد گرفتم و رشــد کردم. روزهای خوب بسیار بیشــتر از روزهــای بــد بودنــد و خاطراتی بســیار خوب از بارسا برایم مانده.« لئو به ســختترین روز فوتبالــیاش هم اشــاره ً هــم روزهای کــرد: »همیــن امــروز. قبــا ســختی داشــتم ولی بــا انگیزه انتقــام به تمرینات برمیگشتم. االن ولی همه چیز تمام شــده و بازگشــتی در کار نیست.« او درباره بارســلونای بدون مسی هم چنین نظــر داد: »بازیکنانــی جدیــد میآینــد و برخــی میرونــد ولــی بارســا همیشــه ً بــرای بارســا میمانــد. در شــروع قطعــا ســخت خواهــد بــود ولــی مــردم عــادت خواهند کرد. بارســا بازیکنان بسیار خوبی دارد و با زندگی بدون من خودشان را وفق خواهند داد.«
محمد مخبر با حکم آیت الله رئیسی معاون اول رئیسجمهوری شد
سازنده «برکت» به دولت آمد
گروه سیاسی/ روز گذشته طی احکام جداگانهای از سوی آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری، محمد مخبر به معاون اولی رئیس جمهوری و غلامحسین اسماعیلی به ریاست دفتر رئیس جمهوری منصوب شدند. احکام صادر شده، نخستین احکام آیتالله رئیسی هستند که میتوانند بیانگر جهتگیریهای کلی کابینه سیزدهم هم باشند. اما مروری بر سوابق این دو چهره که از آنان به عنوان چهرههای اصلی کابینه و نزدیک به رئیس جمهوری یاد میشود، بیانگر راهبرد کلی است که دولت سیزدهم به ریاست آیتالله رئیسی در پیش خواهد گرفت. اما محمد مخبر و غلامحسین اسماعیلی چه کارنامهای دارند و پیشینه اجراییشان چه بوده است؟ هرچند این دو، چهرههای ناشناختهای برای افکار عمومی یا عرصههای مدیریتی کشور نیستند، اما دستکم میتوان گفت سوابق اجرایی و مدیریتی آنان بر صبغه سیاسیشان غلبه دارد. یا به عبارت دیگر، آنچه در این دو انتصاب کمتر از هر چیز دیگری یافت خواهد شد، وابستگیهای سیاسی و جناحی آنان است و در مقابل، پیوستگی به جمهوری اسلامی و کارنامه صرفاً اجرایی و فنی، مهمترین ویژگیهایی است که میتوان در مخبر و اسماعیلی سراغ گرفت.
مخبر؛ از کارآفرینی تا محرومیتزدایی
محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهوری که برخی پسوند «دزفولی» را هم برای نام خانوادگی وی ذکر کردهاند، از شهرستان دزفول آمده است. اما فارغ از معنایی که این انتصاب میتواند برای خوزستانیها داشته باشد، مخبر دارای کارنامهای عمدتاً اجرایی است، کارنامهای که از پایینترین ردهها آغاز شده و در نهایت به ریاست ستاد اجرایی فرمان امام(ره) (تا پیش از انتصاب به معاون اولی) ختم شده است. مخبر که متولد دزفول هست، ضمن برخورداری از سوابق انقلابی، کار اجرایی خود را از دزفول، بویژه در دفاع مقدس و با مسئولیت بهداری سپاه این شهرستان آغاز کرد؛ مسئولیتی که در دوران دفاع مقدس تداوم داشت. پس از آن، مخبر سمتهای دیگری همچون مدیرعامل مخابرات خوزستان، معاون استانداری خوزستان و معاون بازرگانی بنیاد مستضعفان را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است. در دوره فعالیت در بنیاد مستضعفان بود که در سال ۱۳۸۶ به حکم رهبر معظم انقلاب به عنوان رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) منصوب شد. بخش اصلی کارنامه و سوابق اجرایی مخبر را، دوره فعالیت در این سمت تشکیل میدهد، دورهای 14 ساله که به مبارزه همهجانبه با بیماری کرونا و ساختن نخستین واکسن ایرانی مقابله با این ویروس، یعنی «کووبرکت» ختم شد.
دوره مدیریت اجرایی مخبر در ستاد اجرایی فرمان امام(ره) را میتوان دوره تحول این نهاد نامید، نهادی که با گسترش دامنه کار و وظایف خود، مسئولیتهای بسیاری را برای رفع کمبودهای ملی، تأمین نیازهای داخلی و از همه مهمتر، محرومیتزدایی از مناطق مختلف کشور و نیز در حوزههای مختلف برعهده گرفت. مهمترین اقدام مخبر در دوره حضور در ستاد اجرایی، راهاندازی بنیاد برکت بوده است. مخبر در این بنیاد، با بهرهگیری از کارشناسان در حوزههای مختلف اقتصادی و علمی، توانست سهم این نهاد در رفع نیازهای کشور، بویژه محرومیت زدایی را به شدت گسترش دهد.
بنیاد برکت در دوره فعالیت خود توانست محرومیتزدایی با تکیه بر ارتقای توانمندی اقتصادی و کارآفرینی افراد، گروهها و واحدهای کسب و کار مستعد فعالیت و فاقد دانش و مهارت لازم در مناطق کم برخوردار کشور را دنبال کند. به همین منظور، این بنیاد مشارکت در راهاندازی و توسعه طرحهای اقتصادی در بخشهای مختلف صنعتی، کشاورزی و نیز انجام طرحهای عمرانی و زیربنایی همچون مدرسهسازی و ارائه خدمات سلامت و حتی بیمهای را در دستور کار خود قرار داد. همان طور که اشاره شد، محوریت این طرحها، محرومیتزدایی، فقرزدایی و جلوگیری از مهاجرت نیروهای محلی به شهرهای بزرگ از طریق کارآفرینی و ایجاد مزیت اقتصادی در مناطق محروم بوده است. ایجاد یک میلیون شغل در مناطق محروم و روستایی، ساخت 2 هزار و 100 مدرسه و هزار و 700 مسجد و مرکز فرهنگی، مشارکت در ساخت 45 هزار واحد مسکن محرومین، ساخت 12 بیمارستان و 250 مرکز بهداشتی- درمانی در مناطق محروم از جمله اقدامات بنیاد برکت به ریاست محمد مخبر در دوره 14 ساله بوده است. اینکه فعالیتهای بنیاد برکت از کاشت حلزون شنوایی برای 5 هزار کودک ناشنوا تا احداث بزرگ ترین مجتمع استحصال اتان کشور در مُهر و عسلویه را در بر میگیرد، نشان دهنده علت انتصاب مخبر به معاون اولی رئیس جمهوری است. ضمن اینکه او علاوه بر این حوزه، به حوزههای نو و مبتنی بر فناوری هم توجه داشته است که ایجاد 12 شتابدهنده تخصصی سرمایهگذاری خطرپذیر در بیش از 330 استارتاپ و شرکت از جمله آنهاست.
باوجود اینها، آنچه بیش از همه زمینهساز شناسایی مخبر نزد افکار عمومی ایرانیان شده است، تولید نخستین واکسن ایرانی کرونا یا همان «کوو ایران برکت» است که به تازگی دوز دوم آن نیز از سوی رهبر معظم انقلاب دریافت شد. بنیاد برکت در دوره شیوع کرونا که کشورها از کمک امتناع میکردند، وارد حوزه تأمین نیازهای مقابله با کرونا شد که ساخت کارخانه تولید واکسن، ساخت کارخانه تولید ماسک و نیز تولید داروی رمدسیویر از جمله آنها است.
اما بنیاد برکت، تنها محصول مدیریتی مخبر نبود. او در ستاد اجرایی فرمان امام(ره) بنیاد احسان و مؤسسه دانشبنیان برکت را نیز راهاندازی کرد. مأموریت اصلی بنیاد احسان کمک به افزایش سرمایه اجتماعی نظام اسلامی از طریق تقویت جبهه مردمی فعالان اجتماعی در عرصههای مختلف است. مؤسسه دانشبنیان برکت نیز در توسعه فعالیتها و طرحهای دانش بنیان از جمله مشارکت در سرمایهگذاریهای جسورانه در بنگاههای دانشبنیان فعال است. در کنار اینها، گروه توسعه اقتصادی تدبیر یکی دیگر از زیرمجموعههای ستاد اجرایی فرمان امام (ره) با ورود به حوزههای راهبردی نظیر امنیت غذایی، امنیت دارویی و امنیت انرژی که بخش خصوصی و دولتی بسیاری از نیازهای استراتژیک کشور را در شرایط تحریم، تأمین کرد.
مجموعه این کارنامه، مدیری اجرایی و کارگزاری خبره از محمد مخبر ساخته است، کارگزاری که ضمن تقید به جمهوری اسلامی ایران، به نیازهای مختلف کشور، ضعفها و قوتهای آن آشنا است و چه بسا بسیاری از نقاط مختلف ایران را نیز در دوره فعالیت خود از نزدیک دیده است. چنین سوابقی، به اضافه فاصله گذاری او از فعالیتهای جناحی، او را به چهرهای مؤثر و مورد وثوق رئیس جمهوری در سیزدهمین کابینه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده است. در کنار اینها، آشنایی با فعالیتهای مرتبط با محرومیتزدایی و نیز شناخت مخبر از نیازهای مناطق کمتر برخوردار، مزیت دیگر حضور او در مقام معاون اول رئیس جمهور است.
اسماعیلی؛ از قوه قضائیه تا دولت
غلامحسین اسماعیلی که روز گذشته از سوی آیتالله رئیسی به سمت رئیس دفتر رئیس جمهوری منصوب شد، چهرهای آشنا برای اهالی رسانه محسوب میشود. اسماعیلی پیش از این، سخنگوی قوه قضائیه و رئیس حوزه ریاست این قوه نیز بوده است، مسئولیتی که در دوران ریاست آیتالله رئیسی بر قوه قضائیه عهدهدار شد. اسماعیلی متولد بیرجند است. او پیش از انتصاب به عنوان سخنگو و رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه، ریاست سازمان زندانها را برعهده داشت. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مشهد، از دیگر مسئولیتهای اسماعیلی در قوه قضائیه است. انتصاب اسماعیلی به این سمت، میتواند نمایانگر اعتماد رئیس جمهوری به او باشد، بویژه اینکه رئیس دفتر مجرای ارتباط با رئیس جمهوری نیز محسوب میشود.
به هر رو، انتصاب مخبر و اسماعیلی، به عنوان نخستین انتصابهای آیتالله رئیسی، جهتگیریهای اساسی هشتمین رئیس جمهوری اسلامی در تشکیل کابینه را نشان داد و طی روزهای آتی با معرفی سایر اعضای دولت به مجلس، عملاً شاکله دولت معرفی شده و شکل خواهد گرفت.
مخبر؛ از کارآفرینی تا محرومیتزدایی
محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهوری که برخی پسوند «دزفولی» را هم برای نام خانوادگی وی ذکر کردهاند، از شهرستان دزفول آمده است. اما فارغ از معنایی که این انتصاب میتواند برای خوزستانیها داشته باشد، مخبر دارای کارنامهای عمدتاً اجرایی است، کارنامهای که از پایینترین ردهها آغاز شده و در نهایت به ریاست ستاد اجرایی فرمان امام(ره) (تا پیش از انتصاب به معاون اولی) ختم شده است. مخبر که متولد دزفول هست، ضمن برخورداری از سوابق انقلابی، کار اجرایی خود را از دزفول، بویژه در دفاع مقدس و با مسئولیت بهداری سپاه این شهرستان آغاز کرد؛ مسئولیتی که در دوران دفاع مقدس تداوم داشت. پس از آن، مخبر سمتهای دیگری همچون مدیرعامل مخابرات خوزستان، معاون استانداری خوزستان و معاون بازرگانی بنیاد مستضعفان را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است. در دوره فعالیت در بنیاد مستضعفان بود که در سال ۱۳۸۶ به حکم رهبر معظم انقلاب به عنوان رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) منصوب شد. بخش اصلی کارنامه و سوابق اجرایی مخبر را، دوره فعالیت در این سمت تشکیل میدهد، دورهای 14 ساله که به مبارزه همهجانبه با بیماری کرونا و ساختن نخستین واکسن ایرانی مقابله با این ویروس، یعنی «کووبرکت» ختم شد.
دوره مدیریت اجرایی مخبر در ستاد اجرایی فرمان امام(ره) را میتوان دوره تحول این نهاد نامید، نهادی که با گسترش دامنه کار و وظایف خود، مسئولیتهای بسیاری را برای رفع کمبودهای ملی، تأمین نیازهای داخلی و از همه مهمتر، محرومیتزدایی از مناطق مختلف کشور و نیز در حوزههای مختلف برعهده گرفت. مهمترین اقدام مخبر در دوره حضور در ستاد اجرایی، راهاندازی بنیاد برکت بوده است. مخبر در این بنیاد، با بهرهگیری از کارشناسان در حوزههای مختلف اقتصادی و علمی، توانست سهم این نهاد در رفع نیازهای کشور، بویژه محرومیت زدایی را به شدت گسترش دهد.
بنیاد برکت در دوره فعالیت خود توانست محرومیتزدایی با تکیه بر ارتقای توانمندی اقتصادی و کارآفرینی افراد، گروهها و واحدهای کسب و کار مستعد فعالیت و فاقد دانش و مهارت لازم در مناطق کم برخوردار کشور را دنبال کند. به همین منظور، این بنیاد مشارکت در راهاندازی و توسعه طرحهای اقتصادی در بخشهای مختلف صنعتی، کشاورزی و نیز انجام طرحهای عمرانی و زیربنایی همچون مدرسهسازی و ارائه خدمات سلامت و حتی بیمهای را در دستور کار خود قرار داد. همان طور که اشاره شد، محوریت این طرحها، محرومیتزدایی، فقرزدایی و جلوگیری از مهاجرت نیروهای محلی به شهرهای بزرگ از طریق کارآفرینی و ایجاد مزیت اقتصادی در مناطق محروم بوده است. ایجاد یک میلیون شغل در مناطق محروم و روستایی، ساخت 2 هزار و 100 مدرسه و هزار و 700 مسجد و مرکز فرهنگی، مشارکت در ساخت 45 هزار واحد مسکن محرومین، ساخت 12 بیمارستان و 250 مرکز بهداشتی- درمانی در مناطق محروم از جمله اقدامات بنیاد برکت به ریاست محمد مخبر در دوره 14 ساله بوده است. اینکه فعالیتهای بنیاد برکت از کاشت حلزون شنوایی برای 5 هزار کودک ناشنوا تا احداث بزرگ ترین مجتمع استحصال اتان کشور در مُهر و عسلویه را در بر میگیرد، نشان دهنده علت انتصاب مخبر به معاون اولی رئیس جمهوری است. ضمن اینکه او علاوه بر این حوزه، به حوزههای نو و مبتنی بر فناوری هم توجه داشته است که ایجاد 12 شتابدهنده تخصصی سرمایهگذاری خطرپذیر در بیش از 330 استارتاپ و شرکت از جمله آنهاست.
باوجود اینها، آنچه بیش از همه زمینهساز شناسایی مخبر نزد افکار عمومی ایرانیان شده است، تولید نخستین واکسن ایرانی کرونا یا همان «کوو ایران برکت» است که به تازگی دوز دوم آن نیز از سوی رهبر معظم انقلاب دریافت شد. بنیاد برکت در دوره شیوع کرونا که کشورها از کمک امتناع میکردند، وارد حوزه تأمین نیازهای مقابله با کرونا شد که ساخت کارخانه تولید واکسن، ساخت کارخانه تولید ماسک و نیز تولید داروی رمدسیویر از جمله آنها است.
اما بنیاد برکت، تنها محصول مدیریتی مخبر نبود. او در ستاد اجرایی فرمان امام(ره) بنیاد احسان و مؤسسه دانشبنیان برکت را نیز راهاندازی کرد. مأموریت اصلی بنیاد احسان کمک به افزایش سرمایه اجتماعی نظام اسلامی از طریق تقویت جبهه مردمی فعالان اجتماعی در عرصههای مختلف است. مؤسسه دانشبنیان برکت نیز در توسعه فعالیتها و طرحهای دانش بنیان از جمله مشارکت در سرمایهگذاریهای جسورانه در بنگاههای دانشبنیان فعال است. در کنار اینها، گروه توسعه اقتصادی تدبیر یکی دیگر از زیرمجموعههای ستاد اجرایی فرمان امام (ره) با ورود به حوزههای راهبردی نظیر امنیت غذایی، امنیت دارویی و امنیت انرژی که بخش خصوصی و دولتی بسیاری از نیازهای استراتژیک کشور را در شرایط تحریم، تأمین کرد.
مجموعه این کارنامه، مدیری اجرایی و کارگزاری خبره از محمد مخبر ساخته است، کارگزاری که ضمن تقید به جمهوری اسلامی ایران، به نیازهای مختلف کشور، ضعفها و قوتهای آن آشنا است و چه بسا بسیاری از نقاط مختلف ایران را نیز در دوره فعالیت خود از نزدیک دیده است. چنین سوابقی، به اضافه فاصله گذاری او از فعالیتهای جناحی، او را به چهرهای مؤثر و مورد وثوق رئیس جمهوری در سیزدهمین کابینه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده است. در کنار اینها، آشنایی با فعالیتهای مرتبط با محرومیتزدایی و نیز شناخت مخبر از نیازهای مناطق کمتر برخوردار، مزیت دیگر حضور او در مقام معاون اول رئیس جمهور است.
اسماعیلی؛ از قوه قضائیه تا دولت
غلامحسین اسماعیلی که روز گذشته از سوی آیتالله رئیسی به سمت رئیس دفتر رئیس جمهوری منصوب شد، چهرهای آشنا برای اهالی رسانه محسوب میشود. اسماعیلی پیش از این، سخنگوی قوه قضائیه و رئیس حوزه ریاست این قوه نیز بوده است، مسئولیتی که در دوران ریاست آیتالله رئیسی بر قوه قضائیه عهدهدار شد. اسماعیلی متولد بیرجند است. او پیش از انتصاب به عنوان سخنگو و رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه، ریاست سازمان زندانها را برعهده داشت. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مشهد، از دیگر مسئولیتهای اسماعیلی در قوه قضائیه است. انتصاب اسماعیلی به این سمت، میتواند نمایانگر اعتماد رئیس جمهوری به او باشد، بویژه اینکه رئیس دفتر مجرای ارتباط با رئیس جمهوری نیز محسوب میشود.
به هر رو، انتصاب مخبر و اسماعیلی، به عنوان نخستین انتصابهای آیتالله رئیسی، جهتگیریهای اساسی هشتمین رئیس جمهوری اسلامی در تشکیل کابینه را نشان داد و طی روزهای آتی با معرفی سایر اعضای دولت به مجلس، عملاً شاکله دولت معرفی شده و شکل خواهد گرفت.
تاخت و تاز مرگبار کرونا
۵۴۲ فوتی در ۲۴ ساعت گذشته
در همین مدت واکسیناسیون نیز با تزریق ۵۲۸ هزار دوز واکسن رکورد زد
مهسا قوی قلب/ هر روز که جلوتر میرویم، میزان مبتلایان و فوتیها نیز در حال افزایش است تا حدی که با جابهجا شدن مسمر آمارها به صورت روزانه مواجه هستیم، از طرفی با ادامه موجشکنیهای ویروس دلتا دیروز آمار فوتیهای روزانه وزارت بهداشت از مرز 500 قربانی در روز عبور کرد. این نخستین بار در طول اپیدمی کووید19 است که مرگ و میر 542 بیمار کرونایی در طول یک شبانه روز در کشور ثبت میشود. از سوی دیگر نیز منحنی ابتلا با شیب تندی پیشروی میکند به طوری که هم اینک تعداد مبتلایان جدید شناسایی شده در مرز 40 هزار بیمار تازه در روز قرار گرفته است. روز گذشته 39 هزار و 619 بیمار جدید مبتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد که 4 هزار و 102 نفر از آنها بستری شدند. تعداد بیماران بدحال در بخش مراقبتهای ویژه نیز با بستری 6 هزار و 462 بیمار افزایش چشمگیری داشته است. در همین حال مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به 15 میلیون و 661 هزار و 958 مورد رسیده است. دیروز نیز 528 هزار و 148 دوز واکسن در کشور تزریق شد، البته همزمان با این مسأله، سازمانهای مسئول از جمله وزارت بهداشت و هلال احمر با افزایش مراکز واکسیناسیون و تسریع در روند تزریق واکسن، سعی دارند جمعیت بیشتری واکسینه شوند، اگرچه مسئولان وزارت بهداشت معتقدند که بحران تهران همچنان پایدار و شرایط فراتر از قرمز است. این در حالی است که همزمان با ورود آخرین محموله واکسن به کشور، مرکز واکسیناسیون شرق تهران نیز افتتاح شد، متأسفانه در حال حاضر همه شهرهای تهران در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارند. به گفته فرمانده ستاد مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران، پایتخت همچنان وضع ناپایداری دارد و همه شهرهای استان تهران به صورت همگن در شرایط بحرانی هستند. دکتر علیرضا زالی در حاشیه افتتاح مرکز واکسیناسیون شرق تهران، گفت: ساختار چالاک اجرایی و خدماتی جمعیت هلال احمر که عمدتاً در مواقع بحران نقشآفرینی میکند از روزهای آغازین شیوع کرونا همراه ستاد ملی مقابله با کرونا بود که همواره در بخش بهداشت، درمان، مشکلات مدنی و پیشگیری کنار وزارت بهداشت هستند.
دوازدهمین محموله واکسن به کشور وارد شد
دوازدهمین محموله واکسن کرونا، تهیه شده توسط جمعیت هلال احمر روز گذشته در فرودگاه امام خمینی(ره) به وزارت بهداشت تحویل داده شد.
به گزارش ایسنا، دبیرکل جمعیت هلال احمر گفت: دوازدهمین محموله واکسن تهیه شده توسط جمعیت هلال احمر در فرودگاه امام خمینی (ره) برای توزیع سریع به وزارت بهداشت تحویل داده شد. محمدحسن قوسیان مقدم گفت: در این مرحله یک میلیون و ۱۱۰ هزار دُوز واکسن به کشور وارد شد. بنابراین در مجموع تاکنون ۱۳ میلیون و ۷۴۰ هزار دُوز واکسن کرونا توسط ۱۴ پرواز از سوی هلال احمر به کشور منتقل شده است.
دوازدهمین محموله واکسن به کشور وارد شد
دوازدهمین محموله واکسن کرونا، تهیه شده توسط جمعیت هلال احمر روز گذشته در فرودگاه امام خمینی(ره) به وزارت بهداشت تحویل داده شد.
به گزارش ایسنا، دبیرکل جمعیت هلال احمر گفت: دوازدهمین محموله واکسن تهیه شده توسط جمعیت هلال احمر در فرودگاه امام خمینی (ره) برای توزیع سریع به وزارت بهداشت تحویل داده شد. محمدحسن قوسیان مقدم گفت: در این مرحله یک میلیون و ۱۱۰ هزار دُوز واکسن به کشور وارد شد. بنابراین در مجموع تاکنون ۱۳ میلیون و ۷۴۰ هزار دُوز واکسن کرونا توسط ۱۴ پرواز از سوی هلال احمر به کشور منتقل شده است.
آیتالله رئیسی پس از دریافت واکسن ایرانی کرونا:
واکسیناسیون عمومی از اولویتهای دولت است
- حفظ جان مردم در عزاداریهای محرم اولویت اول است
- عاشقان اهل بیت (ع) به رعایت حداکثری پروتکلهای بهداشتی توجه ویژه داشته باشند
- در مقطع جابجایی دولت نظارت بر بازار و تأمین نیازمندیهای مردم با سستی مواجه نشود
- از شکایات ریاست جمهوری و دولت از خبرنگاران گذشت می کنیم
آیتالله سید ابراهیم رئیسی بعد از ظهر دیروز یکشنبه با حضور در یک مرکز درمانی، اولین دوز واکسن ایرانی کرونا را دریافت کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، رئیس جمهور پس از دریافت واکسن برکت، در گفت و گویی کوتاه با تشکر از تلاش مجاهدانه کادر درمان برای صیانت از جان مردم، گفت: از همه دستاندرکاران تولید واکسن در کشور میخواهم که نهایت تلاششان را برای تسریع در تولید واکسن به کار بگیرند.
رئیسی افزود: در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا به مسئولان مربوطه تأکید کردهام و اینجا نیز تکرار میکنم که همه توان خود را برای واکسیناسیون عمومی قبل از رسیدن فصل سرما به کار بگیرند. آیتالله رئیسی ادامه داد: واکسیناسیون عمومی ضرورتی اجتنابناپذیر و از اولویتهای دولت است تا بتوانیم مقاومت عمومی مردم را در برابر این ویروس و جهشهای احتمالی که دارد، بالا ببریم.
رئیس جمهور اظهار داشت: هر میزان که امکان استفاده از واکسن داخلی فراهم بود، استفاده میکنیم و به هر مقدار که کمبود وجود داشت نیز باید از خارج واکسنهای معتبر وارد شود. رئیسی در ادامه با بیان اینکه متأسفانه گزارشهای دریافتی درباره آمار مبتلایان و قربانیان کرونا، نگران کننده است، تصریح کرد: مردم حتمأ توصیههای بهداشتی ارائه شده را به طور دقیق رعایت کنند و مسئولان مربوطه نیز تلاش کنند تا الزامات و زمینه اجرای کامل این دستورالعملها فراهم شود. واکسن کرونای برکت محصول تلاش محققان و دانشمندان جوان کشورمان است که از مدتی پیش مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرده و جمهوری اسلامی ایران با ساخت این واکسن به یکی از ۶ کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شده است.
آیتالله رئیسی در جلسه هیات دولت:
حفظ جانِ مردم در عزاداریهای محرم اولویت اول است
آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی عصر یکشنبه در جلسه هیأت دولت با اشاره به فرارسیدن ماه محرم گفت: عزاداریهای ماه محرم با فرهنگ دینی و ملی مردم عجین شده و علاقه عمیق مردم کشورمان به امام حسین(ع) و یاران شهیدش از جلوههای بسیار زیبای ارادت ایرانیان به خاندان عصمت و طهارت(ع) است.
دکتر رئیسی با بیان اینکه انس زنان و مردان ایرانی با عزاداریهای ایام محرم روحیه خودباوری و ایثار را در کشور تقویت کرده و به پیشرفت حل و فصل مسائل کشور کمک میکند، افزود: اگرچه ذکر مناقب اهل بیت(ع) در ایام محرم برکات زیادی دارد اما با توجه به شرایط سخت کرونایی کشور، رعایت حداکثری پروتکلهای بهداشتی از ضرورتهایی است که عاشقان اهل بیت(ع) و مسئولان هیأتهای عزاداری باید به آن توجه ویژه داشته باشند.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه حفظ جانِ مردم، اولویت اول است، اظهار داشت: متولیان ورزشگاهها و اماکن غیرمسقف، با هیأتهای عزاداری نهایت همکاری و همراهی را داشته باشند تا بتوانیم هم به عزاداریهای محرم بپردازیم و هم اصول بهداشتی را به طور کامل رعایت کنیم تا کشور از این شرایط سخت به سلامت عبور کند.
آیتالله رئیسی در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه باید مراقبت کنیم در فصل جابجایی دولت در اثر ایجاد وقفه در کارها و یا به تاخیر افتادن تصمیمات ضروری هیچ حقی از مردم و حکومت ضایع نشود، تصریح کرد: ضرورت دارد نهایت دقت به عمل آید تا در مقطع جابجایی دولت هیچ اقدامی به ویژه نظارت بر بازار و تامین نیازمندیهای مردم با سستی مواجه نشود.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنانش با گرامیداشت یاد شهید صارمی و تبریک روز خبرنگار خاطرنشان کرد: خبرنگاران پل ارتباطی دولت و مردم هستند که دغدغههای مردم را به مسئولین و دیدگاه مسئولان را به مردم منتقل میکنند و صمیمانه از تلاش همه اصحاب رسانه که صادقانه اخبار را به مردم میرسانند، تشکر میکنم.
رئیس جمهور ادامه داد: حمایتهای حقوقی و قضایی از اصحاب رسانه یکی از ضروریاتی است که نباید در لفظ و سخن باقی بماند. لذا از وزیر دادگستری و دیگر مسئولین مربوطه میخواهم اگر شکایتی از جانب شخصیت حقوقی دولت علیه خبرنگاری مطرح است، چنانچه شکایت شخصی و احتمال تضییع حقوق بیتالمال در آن مطرح نباشد، همه این شکایات بخشیده شود.
آیتالله رئیسی همچنین در واکنش به اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه، به موضوع بودجهریزی عملیاتی اشاره کرد و گفت: بودجهریزی عملیاتی یکی از آرزوهای سالیان دور کشور است. قاعده صحیح بودجهریزی نیز این است که بودجه نه بر اساس چانهزنی و بر اساس افزایشهای از قبل تعیین شده بلکه مطابق با فعالیتهای عملیاتی و میزان تحقق اهداف و پروژهها تخصیص یابد.
دکتر رئیسی تأکید کرد: نکته مهم در بودجهریزی عملیاتی قابلیت رصد و نظارت هزینهکرد بودجه است و امیدواریم با اقداماتی که در دولت گذشته در این زمینه آغاز شده بتوانیم این هدف را محقق کنیم که بسیار در شفاف شدن بودجه، صرفهجویی و کاهش هزینه تمام شده پروژهها مؤثر خواهد بود.
رئیس جمهور در ابتدای سخنان خود ضمن تشکر از زحمات اعضای دولت به ویژه آقایان جهانگیری و واعظی، برای آقایان مخبر و اسماعیلی در مسولیتهای جدیدشان در دولت آرزوی موفقیت کرد.
رئیسی افزود: در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا به مسئولان مربوطه تأکید کردهام و اینجا نیز تکرار میکنم که همه توان خود را برای واکسیناسیون عمومی قبل از رسیدن فصل سرما به کار بگیرند. آیتالله رئیسی ادامه داد: واکسیناسیون عمومی ضرورتی اجتنابناپذیر و از اولویتهای دولت است تا بتوانیم مقاومت عمومی مردم را در برابر این ویروس و جهشهای احتمالی که دارد، بالا ببریم.
رئیس جمهور اظهار داشت: هر میزان که امکان استفاده از واکسن داخلی فراهم بود، استفاده میکنیم و به هر مقدار که کمبود وجود داشت نیز باید از خارج واکسنهای معتبر وارد شود. رئیسی در ادامه با بیان اینکه متأسفانه گزارشهای دریافتی درباره آمار مبتلایان و قربانیان کرونا، نگران کننده است، تصریح کرد: مردم حتمأ توصیههای بهداشتی ارائه شده را به طور دقیق رعایت کنند و مسئولان مربوطه نیز تلاش کنند تا الزامات و زمینه اجرای کامل این دستورالعملها فراهم شود. واکسن کرونای برکت محصول تلاش محققان و دانشمندان جوان کشورمان است که از مدتی پیش مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرده و جمهوری اسلامی ایران با ساخت این واکسن به یکی از ۶ کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شده است.
آیتالله رئیسی در جلسه هیات دولت:
حفظ جانِ مردم در عزاداریهای محرم اولویت اول است
آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی عصر یکشنبه در جلسه هیأت دولت با اشاره به فرارسیدن ماه محرم گفت: عزاداریهای ماه محرم با فرهنگ دینی و ملی مردم عجین شده و علاقه عمیق مردم کشورمان به امام حسین(ع) و یاران شهیدش از جلوههای بسیار زیبای ارادت ایرانیان به خاندان عصمت و طهارت(ع) است.
دکتر رئیسی با بیان اینکه انس زنان و مردان ایرانی با عزاداریهای ایام محرم روحیه خودباوری و ایثار را در کشور تقویت کرده و به پیشرفت حل و فصل مسائل کشور کمک میکند، افزود: اگرچه ذکر مناقب اهل بیت(ع) در ایام محرم برکات زیادی دارد اما با توجه به شرایط سخت کرونایی کشور، رعایت حداکثری پروتکلهای بهداشتی از ضرورتهایی است که عاشقان اهل بیت(ع) و مسئولان هیأتهای عزاداری باید به آن توجه ویژه داشته باشند.
رئیس جمهور با تأکید بر اینکه حفظ جانِ مردم، اولویت اول است، اظهار داشت: متولیان ورزشگاهها و اماکن غیرمسقف، با هیأتهای عزاداری نهایت همکاری و همراهی را داشته باشند تا بتوانیم هم به عزاداریهای محرم بپردازیم و هم اصول بهداشتی را به طور کامل رعایت کنیم تا کشور از این شرایط سخت به سلامت عبور کند.
آیتالله رئیسی در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه باید مراقبت کنیم در فصل جابجایی دولت در اثر ایجاد وقفه در کارها و یا به تاخیر افتادن تصمیمات ضروری هیچ حقی از مردم و حکومت ضایع نشود، تصریح کرد: ضرورت دارد نهایت دقت به عمل آید تا در مقطع جابجایی دولت هیچ اقدامی به ویژه نظارت بر بازار و تامین نیازمندیهای مردم با سستی مواجه نشود.
دکتر رئیسی در بخش دیگری از سخنانش با گرامیداشت یاد شهید صارمی و تبریک روز خبرنگار خاطرنشان کرد: خبرنگاران پل ارتباطی دولت و مردم هستند که دغدغههای مردم را به مسئولین و دیدگاه مسئولان را به مردم منتقل میکنند و صمیمانه از تلاش همه اصحاب رسانه که صادقانه اخبار را به مردم میرسانند، تشکر میکنم.
رئیس جمهور ادامه داد: حمایتهای حقوقی و قضایی از اصحاب رسانه یکی از ضروریاتی است که نباید در لفظ و سخن باقی بماند. لذا از وزیر دادگستری و دیگر مسئولین مربوطه میخواهم اگر شکایتی از جانب شخصیت حقوقی دولت علیه خبرنگاری مطرح است، چنانچه شکایت شخصی و احتمال تضییع حقوق بیتالمال در آن مطرح نباشد، همه این شکایات بخشیده شود.
آیتالله رئیسی همچنین در واکنش به اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه، به موضوع بودجهریزی عملیاتی اشاره کرد و گفت: بودجهریزی عملیاتی یکی از آرزوهای سالیان دور کشور است. قاعده صحیح بودجهریزی نیز این است که بودجه نه بر اساس چانهزنی و بر اساس افزایشهای از قبل تعیین شده بلکه مطابق با فعالیتهای عملیاتی و میزان تحقق اهداف و پروژهها تخصیص یابد.
دکتر رئیسی تأکید کرد: نکته مهم در بودجهریزی عملیاتی قابلیت رصد و نظارت هزینهکرد بودجه است و امیدواریم با اقداماتی که در دولت گذشته در این زمینه آغاز شده بتوانیم این هدف را محقق کنیم که بسیار در شفاف شدن بودجه، صرفهجویی و کاهش هزینه تمام شده پروژهها مؤثر خواهد بود.
رئیس جمهور در ابتدای سخنان خود ضمن تشکر از زحمات اعضای دولت به ویژه آقایان جهانگیری و واعظی، برای آقایان مخبر و اسماعیلی در مسولیتهای جدیدشان در دولت آرزوی موفقیت کرد.
دیروز در جلسهای با 18 رأی موافق از اعضای ششمین دوره شورای اسلامی شهر
زاکانی شهردار تهران شد
او برنامه خودش را با شعار «تهران کلانشهر الگوی جهان اسلام» ارائه داد
اعضای شورای شهر ششم در دومین جلسه رسمی خود با ۱۸ رأی قاطع علیرضا زاکانی را بهعنوان شهردار منتخب تهران معرفی کردند. زاکانی ۵۶ ساله که متولد جنوب تهران در میدان خراسان است در روز چهارشنبه بهصورت غیر رسمی بهعنوان شهردار تهران معرفی شده بود. با این حال دیروز هم در جلسه علنی شورای شهریها حضور یافت و برنامه خودش را با شعار «تهران کلانشهر الگوی جهان اسلام» ارائه داد. او بعد از تأیید و حکم وزیر کشور، بهعنوان هجدهمین شهردار تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. کمی پیش از رأیگیری نهایی البته علیرضا جاوید با ۲۱ رأی بهعنوان سرپرست شهرداری تهران انتخاب شد. جاوید، معاون شهرسازی شهرداری تهران در دوره قالیباف بود و ۱۸ سال سابقه کار در شهرداری تهران را دارد.
بهگزارش ایسنا، علیرضا زاکانی شهردار تهران در ارائه برنامههای خود در جلسه شورا گفت:برای من بسیار سخت است که از حوزه قانونگذاری به مجموعه شهرداری پا بگذارم و نمایندگی مردم قم را ترک کنم و همینجا با همه وجودم از مردم عزیز پوزش میطلبم.
او در واکنش به شایعه تغییرات عمده در شهرداری تهران گفت: اولویت اول ما ظرفیتهای داخل شهرداری است. براین اساس شناخت، دستهبندی و ارتقای ۶۴ هزار پرسنل برای شهرداری موضوع اصلی است. برای انتصابات نیازمند کانون ارزیابی هستیم که تصمیمات بنده نیز براساس همین کانون ارزیابی خواهد بود تا قابلیت حرف بزند نه سلیقه! زاکانی ادامه داد: ما سه ویژگی «سلامت و تعهد»، «تخصص و تجربه» و «توان و عرضه» را مد نظر قرار میدهیم.
بهگفته وی، سراهای محله میتواند به قرارگاه نخبگان محلات تبدیل شود و برای مساجد و سایر مجموعهها که میتواند ظرفیتهای اجتماعی و خلاقانه پیدا کنند، برایشان برنامههای ویژه تعیین میشود.
زاکانی با اشاره به تکمیل بهشت زهرا گفت: از سال ۴۹ که اولین درگذشته در بهشت زهرا خاک شده تا به امروز این مجموعه در سه نوبت توسعه پیدا کرده است و اکنون هم بنا به قولی ظرفیت بهشت زهرا تا دو سال دیگر تمام میشود و نیاز به آرامستان دیگری است. ما میخواهیم بهشت زهرا بهعنوان یک ابر پروژه بزرگ با ۳۰ هزار شهید به کانون فرهنگی و الهام بخش شهر تبدیل شود.
۱۲ پیش نیاز اقدامات تحولی در شهر
او با بیان اینکه باید تلاش کنیم که شهر را عادلانه و بهصورت موزون در ابعاد مختلف داشته باشیم و اداره کنیم، گفت: رشد کنونی شهر، یک رشد کاریکاتوری است.
زاکانی با اشاره به «۱۲ پیش نیاز اقدامات تحولی در شهر» که در برنامه خود آورده است، گفت: آن ۱۲ پیش نیاز اقدامات تحولی، ناظر بر همین کالبد فعال در فضای شهری است.
زاکانی با اشاره به اینکه شهرداری تهران باید از نهاد خدمتگزار به نهاد اجتماعی تبدیل شود، افزود: باید خدمت به جامعه به بهترین نحو ممکن ارائه شود که مقدمه تحقق این مهم تحول است. همه شهر باید به مدرسه به معنی جایگاهی برای رشد تعلیم و تربیت تبدیل شود. آنچه بهعنوان ایده آل دنبال میکنیم این است که تهران را الگویی برای جهان اسلام بسازیم.
زاکانی ادامه داد: امکانات کشور محدود است برای چنین شرایطی، نیازمند اعتبارات هستیم که با میدان دادن به مردم و ایجاد زمینه مناسب میتوانیم این شرایط را برای سرمایهگذاری مردم فراهم کنیم. در زمان حاضر بالغ بر ۶۰ هزار نفر نیروی فعال در شهرداری و بیش از ۳۵ تا ۴۰ هزار نفر باواسطه با شهرداری مرتبط هستند. عیار بزرگی است که خودشان صاحبان این نهاد اجتماعی هستند.
وی تأکید کرد: بحث عدالت شهری و بازآفرینی اعتماد عمومی، آرامش شهر، هویت ایرانی اسلامی، مشارکت شهروندان، اقتصاد شهری و نقش بینالمللی جهانی تهران مقصود ماست. زمانی که ما در ۲۲ منطقه پیگیر وضعیت هستیم، میبینیم در یک منطقه سرانه فضای سبز وجود دارد و در یک منطقه شرایط خوبی بهلحاظ فضای سبز وجود ندارد و هیچ نسبتی برقرار نیست و وقتی صحبت از آسیبهای اجتماعی میکنیم همین نابسامانی در بخش محروم جامعه مطرح است و وقتی بهلحاظ زیرساختهای ورزشی صحبت میکنیم باید بدانیم نزدیک به ۴۰ درصد از امکانات ورزشی ما در ۵ منطقه خلاصه شده است و عملاً ۱۵ منطقه ما محروم و در یک عقبافتادگی تاریخی در این عرصه و در شرایط سخت قرار دارند. وقتی ناظر به موضوعات رفاهی صحبت میکنیم میبینیم که مناطقی مثل ۹، ۱۳، ۱۹، ۱۶ و ۱۸ از یک سختی در رفاه رنج میبرند.
او تصریح کرد: مسائل فرهنگی اجتماعی، سرانه فضای سبز، موضوع آسیبهای اجتماعی، خدمات شهری و کیفیت در منظر شهر و ارتقای کالبد شهر و ایجاد آرامش و آسایش، از مواردی است که برای ما بسیار مهم است. ۴۵۰۰ هکتار بافت فرسوده داریم که مستحکم نیستند و ۱۲ هزار هکتار بافت ناپایدار داریم، لذا ما نمیتوانیم صحبت از خیر و برکت کنیم با ظلمی که به شهروندان میکنیم، این مسأله نافی خدمات شهرداران گذشته نیست به هر حال همه ما در تهران دیدیم که چه شهری بود و چه شهری شد و چگونه در سراسر جهان توجه ویژهای به تهران شده است اما ما نباید قانع باشیم.
زاکانی با تأکید براینکه مردم نیازمند یک نهضت پارکینگ در تهران هستند و این موضوع در برنامه بنده پیشبینی شده است، گفت: بحث فضاهای ناایمن شهری و ۱۲ هزار هکتار بافت ناپایدار حکایت از آن دارد که شرایط خوبی در تهران نداریم.
ظرفیت اتوبوسرانی برای شهر فاجعه است
وی با بیان اینکه ما در توسعه حملونقل شهری نیازمند یک توسعه ترکیبی هستیم، گفت: امروز ۲۵۵ کیلومتر زیرساخت ایجاد شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. ما نیازمندیم این امکان را با تکمیل در وضع موجود و با ایجاد شرایطی که خطوط ۸، ۹، ۱۰ و ۱۱ برخوردار شوند، فراهم کنیم. اساساً نیاز به یک اولویتبندی جدی است. امروز ۶۰۰واگن به اورهال نیاز دارند و واگنهایی که از طرق مختلف وارد میشود باید به این ظرفیت افزود و ما نیازمند تکمیل خطوط نیمهکامل آن هستیم. زاکانی با بیان اینکه ظرفیت اتوبوسرانی ما به یکچهارم یا یکسوم آن رسیده است و این برای شهر فاجعه است، گفت: باید با حمایت شورای شهر و همتی که عناصر شهرداری انجام خواهند داد و با حمایت مسئولان کشوری و ایجاد شرایط برای بخش خصوصی، بتوانیم امکانی را فراهم کنیم که امکان خرید راهبردی داشته باشیم. ۸۰ هزار تاکسی موجود و ظرفیت بازسازی آنها باید مورد توجه قرار گیرد.
ایجاد قرارگاه اجتماعی در شهر
وی تأکید کرد: ۵۴ هزار تُن ظرفیت جمعآوری زباله در مناطق مختلف هست و هر کدام را که نگاه میکنیم یک آهنگ دارند و بیتوجهی به بهداشت آنها مشکلاتی را ایجاد کرده است و میبینیم چند نفر داخل این سطلها هستند و یک فاجعه انسانی و زیستمحیطی ایجاد میشود و این نیاز به آموزش دارد. وی گفت: ایجاد قرارگاه اجتماعی میتواند معضلاتی مثل متکدیان و تردد معتادان را برطرف کند و شهرداری میتواند این مسیر را دنبال کند و ما نیازمند یک حرکت جدی در فرهنگ شهرنشینی و مدیریت ایرانی - اسلامی هستیم و در این خصوص بسیار دچار نقصان و عیب هستیم.
زاکانی با بیان اینکه در حوزه علم و فناوری بزرگترین ظرفیتمان در این حوزه است و میتواند بسرعت با این وضع موجود ما را به سمتی ببرد که عدالت در دسترسیها را برقرار کند، گفت: یکی از بزرگترین کارهایی که شهرداری میتواند انجام بدهد این است که با هوشمندسازی شرایط لازم را برای تسهیلگری ایجاد کند. اگر شهر تهران نزدیک به ۶۶ هزار میلیارد بدهی دارد به نحوی در تولید و تلاش میتوان بخش زیادی از این بدهی را پیگیری کرد. میتوانیم هوشمندسازی را در همه حوزهها انجام دهیم و شرایط را به سمت اتاق شیشهای ببریم تا یک پیوستگی در ارائه خدمات تشکیل شود.
بررسی استعفا از مجلس در هفته آینده
وی در خصوص مدرک تحصیلی مرتبط با سمت شهردار تهران، گفت: آییننامهای در سال ۱۳۹۷ تنظیم شده که شرایط احراز شهردار در آن ذکر شده اما نواقصی در آن وجود دارد از جمله اینکه بخشی از تخصصها در آن نیامده از جمله تخصصهای حوزه پزشکی. علاوه بر این موضوع هر فردی که قرار است در حوزه مدیریتی قرار بگیرد باید ویژگیهای مدیریتی فرد نیز مورد بررسی قرار گیرد. در این حوزه باید ۴۲ سال عقبهای که دارم مورد بررسی قرار گیرد. کسی که مدیر شهری شود باید مدیر اجرایی باشد و فهم مسائل شهر را داشته باشد. باید تدبیر کند و از دیگرانی که تخصصهای مختلف دارند در حوزههای مختلف استفاده کند. زاکانی درخصوص موضوع استعفای خود از مجلس نیز گفت: پس از رأی استمزاجی که اعضای شورا به من دادند این پیام داده شد که بنده برای این کار انتخاب شدم. بر همین اساس استعفای خود از مجلس را تقدیم آقای قالیباف کردم که طبق آییننامه داخلی مجلس این استعفا در اولین جلسه قرائت و در جلسه هفته بعد مورد بررسی قرار میگیرد. به این ترتیب امروز استعفای من اعلام وصول میشود و هفته دیگر مورد بررسی قرار میگیرد.
بهگزارش ایسنا، علیرضا زاکانی شهردار تهران در ارائه برنامههای خود در جلسه شورا گفت:برای من بسیار سخت است که از حوزه قانونگذاری به مجموعه شهرداری پا بگذارم و نمایندگی مردم قم را ترک کنم و همینجا با همه وجودم از مردم عزیز پوزش میطلبم.
او در واکنش به شایعه تغییرات عمده در شهرداری تهران گفت: اولویت اول ما ظرفیتهای داخل شهرداری است. براین اساس شناخت، دستهبندی و ارتقای ۶۴ هزار پرسنل برای شهرداری موضوع اصلی است. برای انتصابات نیازمند کانون ارزیابی هستیم که تصمیمات بنده نیز براساس همین کانون ارزیابی خواهد بود تا قابلیت حرف بزند نه سلیقه! زاکانی ادامه داد: ما سه ویژگی «سلامت و تعهد»، «تخصص و تجربه» و «توان و عرضه» را مد نظر قرار میدهیم.
بهگفته وی، سراهای محله میتواند به قرارگاه نخبگان محلات تبدیل شود و برای مساجد و سایر مجموعهها که میتواند ظرفیتهای اجتماعی و خلاقانه پیدا کنند، برایشان برنامههای ویژه تعیین میشود.
زاکانی با اشاره به تکمیل بهشت زهرا گفت: از سال ۴۹ که اولین درگذشته در بهشت زهرا خاک شده تا به امروز این مجموعه در سه نوبت توسعه پیدا کرده است و اکنون هم بنا به قولی ظرفیت بهشت زهرا تا دو سال دیگر تمام میشود و نیاز به آرامستان دیگری است. ما میخواهیم بهشت زهرا بهعنوان یک ابر پروژه بزرگ با ۳۰ هزار شهید به کانون فرهنگی و الهام بخش شهر تبدیل شود.
۱۲ پیش نیاز اقدامات تحولی در شهر
او با بیان اینکه باید تلاش کنیم که شهر را عادلانه و بهصورت موزون در ابعاد مختلف داشته باشیم و اداره کنیم، گفت: رشد کنونی شهر، یک رشد کاریکاتوری است.
زاکانی با اشاره به «۱۲ پیش نیاز اقدامات تحولی در شهر» که در برنامه خود آورده است، گفت: آن ۱۲ پیش نیاز اقدامات تحولی، ناظر بر همین کالبد فعال در فضای شهری است.
زاکانی با اشاره به اینکه شهرداری تهران باید از نهاد خدمتگزار به نهاد اجتماعی تبدیل شود، افزود: باید خدمت به جامعه به بهترین نحو ممکن ارائه شود که مقدمه تحقق این مهم تحول است. همه شهر باید به مدرسه به معنی جایگاهی برای رشد تعلیم و تربیت تبدیل شود. آنچه بهعنوان ایده آل دنبال میکنیم این است که تهران را الگویی برای جهان اسلام بسازیم.
زاکانی ادامه داد: امکانات کشور محدود است برای چنین شرایطی، نیازمند اعتبارات هستیم که با میدان دادن به مردم و ایجاد زمینه مناسب میتوانیم این شرایط را برای سرمایهگذاری مردم فراهم کنیم. در زمان حاضر بالغ بر ۶۰ هزار نفر نیروی فعال در شهرداری و بیش از ۳۵ تا ۴۰ هزار نفر باواسطه با شهرداری مرتبط هستند. عیار بزرگی است که خودشان صاحبان این نهاد اجتماعی هستند.
وی تأکید کرد: بحث عدالت شهری و بازآفرینی اعتماد عمومی، آرامش شهر، هویت ایرانی اسلامی، مشارکت شهروندان، اقتصاد شهری و نقش بینالمللی جهانی تهران مقصود ماست. زمانی که ما در ۲۲ منطقه پیگیر وضعیت هستیم، میبینیم در یک منطقه سرانه فضای سبز وجود دارد و در یک منطقه شرایط خوبی بهلحاظ فضای سبز وجود ندارد و هیچ نسبتی برقرار نیست و وقتی صحبت از آسیبهای اجتماعی میکنیم همین نابسامانی در بخش محروم جامعه مطرح است و وقتی بهلحاظ زیرساختهای ورزشی صحبت میکنیم باید بدانیم نزدیک به ۴۰ درصد از امکانات ورزشی ما در ۵ منطقه خلاصه شده است و عملاً ۱۵ منطقه ما محروم و در یک عقبافتادگی تاریخی در این عرصه و در شرایط سخت قرار دارند. وقتی ناظر به موضوعات رفاهی صحبت میکنیم میبینیم که مناطقی مثل ۹، ۱۳، ۱۹، ۱۶ و ۱۸ از یک سختی در رفاه رنج میبرند.
او تصریح کرد: مسائل فرهنگی اجتماعی، سرانه فضای سبز، موضوع آسیبهای اجتماعی، خدمات شهری و کیفیت در منظر شهر و ارتقای کالبد شهر و ایجاد آرامش و آسایش، از مواردی است که برای ما بسیار مهم است. ۴۵۰۰ هکتار بافت فرسوده داریم که مستحکم نیستند و ۱۲ هزار هکتار بافت ناپایدار داریم، لذا ما نمیتوانیم صحبت از خیر و برکت کنیم با ظلمی که به شهروندان میکنیم، این مسأله نافی خدمات شهرداران گذشته نیست به هر حال همه ما در تهران دیدیم که چه شهری بود و چه شهری شد و چگونه در سراسر جهان توجه ویژهای به تهران شده است اما ما نباید قانع باشیم.
زاکانی با تأکید براینکه مردم نیازمند یک نهضت پارکینگ در تهران هستند و این موضوع در برنامه بنده پیشبینی شده است، گفت: بحث فضاهای ناایمن شهری و ۱۲ هزار هکتار بافت ناپایدار حکایت از آن دارد که شرایط خوبی در تهران نداریم.
ظرفیت اتوبوسرانی برای شهر فاجعه است
وی با بیان اینکه ما در توسعه حملونقل شهری نیازمند یک توسعه ترکیبی هستیم، گفت: امروز ۲۵۵ کیلومتر زیرساخت ایجاد شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. ما نیازمندیم این امکان را با تکمیل در وضع موجود و با ایجاد شرایطی که خطوط ۸، ۹، ۱۰ و ۱۱ برخوردار شوند، فراهم کنیم. اساساً نیاز به یک اولویتبندی جدی است. امروز ۶۰۰واگن به اورهال نیاز دارند و واگنهایی که از طرق مختلف وارد میشود باید به این ظرفیت افزود و ما نیازمند تکمیل خطوط نیمهکامل آن هستیم. زاکانی با بیان اینکه ظرفیت اتوبوسرانی ما به یکچهارم یا یکسوم آن رسیده است و این برای شهر فاجعه است، گفت: باید با حمایت شورای شهر و همتی که عناصر شهرداری انجام خواهند داد و با حمایت مسئولان کشوری و ایجاد شرایط برای بخش خصوصی، بتوانیم امکانی را فراهم کنیم که امکان خرید راهبردی داشته باشیم. ۸۰ هزار تاکسی موجود و ظرفیت بازسازی آنها باید مورد توجه قرار گیرد.
ایجاد قرارگاه اجتماعی در شهر
وی تأکید کرد: ۵۴ هزار تُن ظرفیت جمعآوری زباله در مناطق مختلف هست و هر کدام را که نگاه میکنیم یک آهنگ دارند و بیتوجهی به بهداشت آنها مشکلاتی را ایجاد کرده است و میبینیم چند نفر داخل این سطلها هستند و یک فاجعه انسانی و زیستمحیطی ایجاد میشود و این نیاز به آموزش دارد. وی گفت: ایجاد قرارگاه اجتماعی میتواند معضلاتی مثل متکدیان و تردد معتادان را برطرف کند و شهرداری میتواند این مسیر را دنبال کند و ما نیازمند یک حرکت جدی در فرهنگ شهرنشینی و مدیریت ایرانی - اسلامی هستیم و در این خصوص بسیار دچار نقصان و عیب هستیم.
زاکانی با بیان اینکه در حوزه علم و فناوری بزرگترین ظرفیتمان در این حوزه است و میتواند بسرعت با این وضع موجود ما را به سمتی ببرد که عدالت در دسترسیها را برقرار کند، گفت: یکی از بزرگترین کارهایی که شهرداری میتواند انجام بدهد این است که با هوشمندسازی شرایط لازم را برای تسهیلگری ایجاد کند. اگر شهر تهران نزدیک به ۶۶ هزار میلیارد بدهی دارد به نحوی در تولید و تلاش میتوان بخش زیادی از این بدهی را پیگیری کرد. میتوانیم هوشمندسازی را در همه حوزهها انجام دهیم و شرایط را به سمت اتاق شیشهای ببریم تا یک پیوستگی در ارائه خدمات تشکیل شود.
بررسی استعفا از مجلس در هفته آینده
وی در خصوص مدرک تحصیلی مرتبط با سمت شهردار تهران، گفت: آییننامهای در سال ۱۳۹۷ تنظیم شده که شرایط احراز شهردار در آن ذکر شده اما نواقصی در آن وجود دارد از جمله اینکه بخشی از تخصصها در آن نیامده از جمله تخصصهای حوزه پزشکی. علاوه بر این موضوع هر فردی که قرار است در حوزه مدیریتی قرار بگیرد باید ویژگیهای مدیریتی فرد نیز مورد بررسی قرار گیرد. در این حوزه باید ۴۲ سال عقبهای که دارم مورد بررسی قرار گیرد. کسی که مدیر شهری شود باید مدیر اجرایی باشد و فهم مسائل شهر را داشته باشد. باید تدبیر کند و از دیگرانی که تخصصهای مختلف دارند در حوزههای مختلف استفاده کند. زاکانی درخصوص موضوع استعفای خود از مجلس نیز گفت: پس از رأی استمزاجی که اعضای شورا به من دادند این پیام داده شد که بنده برای این کار انتخاب شدم. بر همین اساس استعفای خود از مجلس را تقدیم آقای قالیباف کردم که طبق آییننامه داخلی مجلس این استعفا در اولین جلسه قرائت و در جلسه هفته بعد مورد بررسی قرار میگیرد. به این ترتیب امروز استعفای من اعلام وصول میشود و هفته دیگر مورد بررسی قرار میگیرد.
طرح لغو اصل هشتاد و پنجی شدن طرح فضای مجازی اعلام وصول شد
تجدیدنظر در طرح صیانت کلید خورد
نماینده چابهار: ترجیح میدهیم دولت سیزدهم در صورت صلاحدید، مسأله فضای مجازی را در قالب لایحه به مجلس ارائه کند
گروه سیاسی/ زمزمههای روزهای اخیر برای تجدید نظر مجلس درباره طرح صیانت از کاربران در فضای مجازی، رنگ واقعیت به خود گرفت و طرح لغو اصل هشتاد و پنجی شدن این طرح اعلام وصول شد. این طرح در صورتی که تصویب شود، به معنای آن خواهد بود که طرح صیانت به صورت عادی در دستور کار نمایندگان قرار خواهد گرفت. نکته قابل توجه اینکه برخی از موافقان لغو اصل 85 شدن طرح صیانت تأکید دارند که بهتر است دولت در این باره لایحه بدهد.
به گفته یکی از نمایندگان، در جلسهای که طرح صیانت به تصویب رسیده بود موافقان ۱۲۱ نفر و مخالفان ۷۵ نفر بودند و نزدیک به ۸۰ نماینده هم در جلسه حضور نداشتند. معینالدین سعیدی نماینده چابهار با بیان اینکه بسیاری از نمایندگان انتظار مطرح شدن هشتاد و پنجی شدن این طرح را نداشتند، گفت: طبق قانون اگر ۲۵ نماینده مجلس خواستار مسکوت گذاشتن طرح شوند، این موضوع به رأی گذاشته خواهد شد. او با بیان اینکه بررسی وضعیت فضای مجازی اولویت کشور نیست، گفت: ما ترجیح میدهیم که این طرح مسکوت گذاشته شود و دولت سیزدهم در صورت صلاحدید، مسأله فضای مجازی را در قالب لایحه به مجلس ارائه کند. امیدوارم نگرانی مردم درخصوص طرح صیانت از حقوق کابران برطرف شود. او این را هم گفت که هشتاد و پنجی کردن یک طرح برای مجلسی که شعار شفافیت داده است، نکته مثبتی تلقی نمیشود. سیدکریم حسینی نماینده اهواز هم که از موافقان لغو این طرح بود گفت: طرح صیانت از فضای مجازی به اندازه کافی مطالعه نشده است و متأسفانه بدون زمینهسازی در جامعه و اذهان عمومی، در صحن مجلس مطرح شده است. او این را هم گفت که با طرح کردن مسأله صیانت از فضای مجازی در مجلس، دغدغهای به افکار عمومی تزریق شده است که به صلاح جامعه نیست. این در حالی است که باید در یک فضای کارشناسی و با در نظر گرفتن همه نظرات متخصصان و فعالان حوزه فضای مجازی، به این طرح رسیدگی و در قبال آن تصمیمگیری شود.
مجتبی توانگر، نماینده تهران هم توضیح داده به دلیل حضور نداشتن تعدادی از نمایندگان در جلسه علنی مجلس و نیز با توجه به اینکه اصل هشتاد و پنجی شدن آن فقط ۱۲۱ رأی آورده است که به نظر میرسد نظر اکثریت مجلس نیست، تعدادی از نمایندگان درخواست لغو این مسأله و بررسی آن به صورت عادی را دارند. این عضو کمیسیون اقتصادی تأکید کرد: این درخواست که به امضای بیش از ۲۰ نفر از نمایندگان رسیده است و امیدواریم با رأی آوردن آن، بررسی طرح فضای مجازی ذیل اصل ۸۵ لغو و این طرح به صورت عادی بررسی شود. رئیس کمیته اقتصاد دیجیتال مجلس افزود: با عادی شدن روال این طرح، امیدواریم با شروع کار دولت جدید، دولت نیز در زمان مقتضی لایحهای تدوین کند تا ان شاءالله این مسأله با رعایت همه جوانب آن مورد بررسی و قانونگذاری قرار گیرد.
از همین رو در جلسه دیروز طرح لغو اصل هشتاد و پنجی شدن طرح فضای مجازی اعلام وصول شد تا در هفتههای آینده مورد بررسی قرار بگیرد.
مجلس در انتظار لیست کابینه
در حالی که مجلسیها دیروز منتظر ارائه لیست کابینه بودند، اما این مهم اتفاق نیفتاد. سخنگوی هیأت رئیسه مجلس در همینباره با بیان اینکه لیست وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم به مجلس واصل نشده است، به ایسنا گفت: اگر این لیست بعد از ظهر یکشنبه یا روز دوشنبه به مجلس برسد اعلام وصول آن به جلسه بعدی موکول خواهد شد. وی با بیان اینکه کمیسیونهای تخصصی مجلس یک هفته برای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی فرصت دارند، گفت: پس از اتمام مهلت بررسی صلاحیت وزرا در کمیسیونها نوبت به بررسی صلاحیت و رأی اعتماد وزرا در صحن میرسد. حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیأت رئیسه مجلس هم، با اشاره به زمان بررسی صلاحیت وزرای کابینه در مجلس گفت: ما در روز یکشنبه منتظر بودیم تا رئیس جمهوری لیست وزرای خود را به مجلس ارائه کند و ما آن را در جلسه علنی اعلام وصول کنیم حتی جلسات هفته آتی مجلس را براین اساس تنظیم کرده بودیم ولی لیستی به دست مجلس نرسید. وی در ادامه گفت: بر این اساس مجدداً پیشبینی کردیم تا در روز سهشنبه جلسه علنی برگزار کنیم و در صورت ارائه لیست در جلسه علنی اعلام وصول شود. در صورتی که در روز سهشنبه لیست وزرا به دست مجلس برسد کمیسیونهای تخصصی یک هفته صلاحیت وزرا را بررسی خواهند کرد و سپس بعد از تعطیلات عاشورا و تاسوعا در صحن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
قالیباف: بهانهای برای کار نکردن وجود ندارد
محمد باقر قالیباف رئیس مجلس در حاشیه جلسه علنی صبح دیروز با حضور در جایگاه خبرنگاران ضمن تبریک روز خبرنگار درباره نقش خبرنگاران در انعکاس تعامل بین مجلس و دولت جدید گفت: براساس قانون اساسی هر یک از قوا وظایف مشخصی را برعهده دارند و هر سه قوه باید به صورت مستقل وظایف خود را انجام دهند، ولی با توجه به مشکلات کشور برای پیشرفت جامعه و حل مشکلات مردم همدلی، همکاری، انسجام و سهم مشترک در اولویتها و حتی بعضاً روشهای اجرایی و رویکردها بین هر سه قوه ضروری است. بار دولت نیز طبیعتاً سنگینتر است و مجلس در مسیر حل مشکلات در عین عمل به وظایف نظارتی خود دولت را همکاری خواهد کرد. وی در ادامه در پاسخ به سؤالی در خصوص بیانیه هفت کشور اقتصادی در خصوص حمله به نفتکش رژیم صهیونیستی گفت: اگر تروریستی وجود داشته باشد رژیم صهیونیستی در رأس آن است. ما همواره قانون و مقررات را دنبال میکنیم و همیشه به دنبال امنیت راههای بینالمللی و انتقال انرژی هستیم. آنان که نگاه تروریستی دارند این مواضع را به خود میگیرند. در آتشسوزی اخیری که نیز اتفاق افتاد در ساعات اولیه دیدیم که چه حرفهایی زدند، اما بعد متوجه شدند که حادثه طبیعی بوده است.
رئیس مجلس همچنین در آیین گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد تشکیل جهاد دانشگاهی با بیان اینکه امروز در تأمین رفاه و آسایش مردم کارنامه قابل قبولی نداریم در حالی که امکانات قابل توجهی داریم، مشکل اصلی کشور را ناترازی در عرصههای مختلف از جمله ناترازی مدیریتی و سوء مدیریتها دانست. قالیباف تأکید کرد: شرایط امروز کشور به گونهای است که بهانهای برای کار نکردن وجود ندارد.
به گفته یکی از نمایندگان، در جلسهای که طرح صیانت به تصویب رسیده بود موافقان ۱۲۱ نفر و مخالفان ۷۵ نفر بودند و نزدیک به ۸۰ نماینده هم در جلسه حضور نداشتند. معینالدین سعیدی نماینده چابهار با بیان اینکه بسیاری از نمایندگان انتظار مطرح شدن هشتاد و پنجی شدن این طرح را نداشتند، گفت: طبق قانون اگر ۲۵ نماینده مجلس خواستار مسکوت گذاشتن طرح شوند، این موضوع به رأی گذاشته خواهد شد. او با بیان اینکه بررسی وضعیت فضای مجازی اولویت کشور نیست، گفت: ما ترجیح میدهیم که این طرح مسکوت گذاشته شود و دولت سیزدهم در صورت صلاحدید، مسأله فضای مجازی را در قالب لایحه به مجلس ارائه کند. امیدوارم نگرانی مردم درخصوص طرح صیانت از حقوق کابران برطرف شود. او این را هم گفت که هشتاد و پنجی کردن یک طرح برای مجلسی که شعار شفافیت داده است، نکته مثبتی تلقی نمیشود. سیدکریم حسینی نماینده اهواز هم که از موافقان لغو این طرح بود گفت: طرح صیانت از فضای مجازی به اندازه کافی مطالعه نشده است و متأسفانه بدون زمینهسازی در جامعه و اذهان عمومی، در صحن مجلس مطرح شده است. او این را هم گفت که با طرح کردن مسأله صیانت از فضای مجازی در مجلس، دغدغهای به افکار عمومی تزریق شده است که به صلاح جامعه نیست. این در حالی است که باید در یک فضای کارشناسی و با در نظر گرفتن همه نظرات متخصصان و فعالان حوزه فضای مجازی، به این طرح رسیدگی و در قبال آن تصمیمگیری شود.
مجتبی توانگر، نماینده تهران هم توضیح داده به دلیل حضور نداشتن تعدادی از نمایندگان در جلسه علنی مجلس و نیز با توجه به اینکه اصل هشتاد و پنجی شدن آن فقط ۱۲۱ رأی آورده است که به نظر میرسد نظر اکثریت مجلس نیست، تعدادی از نمایندگان درخواست لغو این مسأله و بررسی آن به صورت عادی را دارند. این عضو کمیسیون اقتصادی تأکید کرد: این درخواست که به امضای بیش از ۲۰ نفر از نمایندگان رسیده است و امیدواریم با رأی آوردن آن، بررسی طرح فضای مجازی ذیل اصل ۸۵ لغو و این طرح به صورت عادی بررسی شود. رئیس کمیته اقتصاد دیجیتال مجلس افزود: با عادی شدن روال این طرح، امیدواریم با شروع کار دولت جدید، دولت نیز در زمان مقتضی لایحهای تدوین کند تا ان شاءالله این مسأله با رعایت همه جوانب آن مورد بررسی و قانونگذاری قرار گیرد.
از همین رو در جلسه دیروز طرح لغو اصل هشتاد و پنجی شدن طرح فضای مجازی اعلام وصول شد تا در هفتههای آینده مورد بررسی قرار بگیرد.
مجلس در انتظار لیست کابینه
در حالی که مجلسیها دیروز منتظر ارائه لیست کابینه بودند، اما این مهم اتفاق نیفتاد. سخنگوی هیأت رئیسه مجلس در همینباره با بیان اینکه لیست وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم به مجلس واصل نشده است، به ایسنا گفت: اگر این لیست بعد از ظهر یکشنبه یا روز دوشنبه به مجلس برسد اعلام وصول آن به جلسه بعدی موکول خواهد شد. وی با بیان اینکه کمیسیونهای تخصصی مجلس یک هفته برای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی فرصت دارند، گفت: پس از اتمام مهلت بررسی صلاحیت وزرا در کمیسیونها نوبت به بررسی صلاحیت و رأی اعتماد وزرا در صحن میرسد. حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیأت رئیسه مجلس هم، با اشاره به زمان بررسی صلاحیت وزرای کابینه در مجلس گفت: ما در روز یکشنبه منتظر بودیم تا رئیس جمهوری لیست وزرای خود را به مجلس ارائه کند و ما آن را در جلسه علنی اعلام وصول کنیم حتی جلسات هفته آتی مجلس را براین اساس تنظیم کرده بودیم ولی لیستی به دست مجلس نرسید. وی در ادامه گفت: بر این اساس مجدداً پیشبینی کردیم تا در روز سهشنبه جلسه علنی برگزار کنیم و در صورت ارائه لیست در جلسه علنی اعلام وصول شود. در صورتی که در روز سهشنبه لیست وزرا به دست مجلس برسد کمیسیونهای تخصصی یک هفته صلاحیت وزرا را بررسی خواهند کرد و سپس بعد از تعطیلات عاشورا و تاسوعا در صحن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
قالیباف: بهانهای برای کار نکردن وجود ندارد
محمد باقر قالیباف رئیس مجلس در حاشیه جلسه علنی صبح دیروز با حضور در جایگاه خبرنگاران ضمن تبریک روز خبرنگار درباره نقش خبرنگاران در انعکاس تعامل بین مجلس و دولت جدید گفت: براساس قانون اساسی هر یک از قوا وظایف مشخصی را برعهده دارند و هر سه قوه باید به صورت مستقل وظایف خود را انجام دهند، ولی با توجه به مشکلات کشور برای پیشرفت جامعه و حل مشکلات مردم همدلی، همکاری، انسجام و سهم مشترک در اولویتها و حتی بعضاً روشهای اجرایی و رویکردها بین هر سه قوه ضروری است. بار دولت نیز طبیعتاً سنگینتر است و مجلس در مسیر حل مشکلات در عین عمل به وظایف نظارتی خود دولت را همکاری خواهد کرد. وی در ادامه در پاسخ به سؤالی در خصوص بیانیه هفت کشور اقتصادی در خصوص حمله به نفتکش رژیم صهیونیستی گفت: اگر تروریستی وجود داشته باشد رژیم صهیونیستی در رأس آن است. ما همواره قانون و مقررات را دنبال میکنیم و همیشه به دنبال امنیت راههای بینالمللی و انتقال انرژی هستیم. آنان که نگاه تروریستی دارند این مواضع را به خود میگیرند. در آتشسوزی اخیری که نیز اتفاق افتاد در ساعات اولیه دیدیم که چه حرفهایی زدند، اما بعد متوجه شدند که حادثه طبیعی بوده است.
رئیس مجلس همچنین در آیین گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد تشکیل جهاد دانشگاهی با بیان اینکه امروز در تأمین رفاه و آسایش مردم کارنامه قابل قبولی نداریم در حالی که امکانات قابل توجهی داریم، مشکل اصلی کشور را ناترازی در عرصههای مختلف از جمله ناترازی مدیریتی و سوء مدیریتها دانست. قالیباف تأکید کرد: شرایط امروز کشور به گونهای است که بهانهای برای کار نکردن وجود ندارد.
مرتضی نبوی در گفتوگو با پایگاه KHAMENEI.IR مطرح کرد
وفاق روی یک دولت شفاف کارآمد و عاری از فساد
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در تبیین نقشآفرینی دولت جدید برای ایجاد وفاق گفت: همه روی دولتی شفاف، کارآمد و سالم که عاری از فساد باشد، وفاق دارند. سیدمرتضی نبوی، در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR درباره کارکرد دولت در حوزه وفاق گفت: امروزه مسائل زیادی است که همه روی آن توافق دارند و باید این مسائل حل شود. فکر میکنم اولین مسأله واکسیناسیون کرونا باشد. همه روی این مسأله وفاق دارند و دولت میتواند از ملت، سایر ارگانها، امکانات کشور و امکانات دولتی و مردمی برای گسترش واکسیناسیون استفاده کند. اگر این اتفاق بیفتد ما میتوانیم به مسأله مشاغلی که در اثر کرونا آسیبدیده یا ازدسترفته، رسیدگی کنیم. این مشاغل با واکسیناسیون میتوانند به کارشان برگردند و این کار در جامعه وحدتآفرین و موجب وفاق خواهد شد.
وی دومین مسألهای که همگان روی آن وفاق دارند را تشکیل «دولتی شفاف، کارآمد و سالم که عاری از فساد» باشد عنوان کرد و افزود: این امکان هم با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات یا آیتی وجود دارد که به آن دولت الکترونیک گفته میشود. نبوی ادامه داد: سومین مسأله، سیاستها و خطوط کلی نظام است که رهبر انقلاب ترسیم کردند و باید مورد توجه قرار بگیرد. ما باید به ثبات اقتصادی برسیم. شاخصهای اقتصاد کلان مثل تورم، اشتغال، نقدینگی، کسری بودجه و... باید به وضعیتی برسد که کار اقتصادی برای مردم قابل پیشبینی و باثبات باشد. از نظر این پیشکسوت سیاسی «مسأله، شفاف و هوشمندکردن نظام مالیاتی» چهارمین موضوع و «اهداف گام دوم انقلاب» پنجمین موضوع مورد وفاق برای دولت است.
مرتضی نبوی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره کم شدن فاصله دولت و مردم توضیح داد: این فاصله موقعی برطرف خواهد شد که مردم احساس کنند دولت مردمی و از جنس مردم است. اینجا میشود به شهید رجایی و شهید باهنر اشاره کرد که از جنس مردم بودند. سبک زندگی و ارتباطات مردمی این دو بزرگوار بهگونهای بود که فاصلهای بین دولت و مردم وجود نداشت. وی همچنین درباره راهکارهای افزایش مشارکت مردم در اقتصاد هم گفت: مهمترین مانع سر راه مشارکت مردم قوانین درهم و برهم و متعارض، نظام حقوقی آشفته، مقررات دستوپاگیر و نظام اداری خصوصاً بروکراسی طولانیِ خستهکنندهای است که گره به کار مردم میاندازد. پس، برای مشارکت حداکثری مردم باید شاخصهای محیط کسبوکار را اصلاح کنیم. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: امروز مالیات و بیمه بهجای اینکه مشوق تولید باشند، ضد تولید عمل میکنند. شفافیت نظام مالیاتی و تحول در نظام بیمه میتواند راه را برای مشارکت مردم باز کند. آسانکردن و تسهیل تجارتهای فرامرزی و قراردادهای اقتصادی باید آنچنان شفاف باشد که در موقع اختلافات براحتی قابل حل باشد. با اصلاح قوانین و مقررات و نظام اداری و شفافیت و پیادهکردن سامانهها و دولت الکترونیک میتوان راه را برای مشارکت مردم بهسرعت باز کند.
وی دومین مسألهای که همگان روی آن وفاق دارند را تشکیل «دولتی شفاف، کارآمد و سالم که عاری از فساد» باشد عنوان کرد و افزود: این امکان هم با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات یا آیتی وجود دارد که به آن دولت الکترونیک گفته میشود. نبوی ادامه داد: سومین مسأله، سیاستها و خطوط کلی نظام است که رهبر انقلاب ترسیم کردند و باید مورد توجه قرار بگیرد. ما باید به ثبات اقتصادی برسیم. شاخصهای اقتصاد کلان مثل تورم، اشتغال، نقدینگی، کسری بودجه و... باید به وضعیتی برسد که کار اقتصادی برای مردم قابل پیشبینی و باثبات باشد. از نظر این پیشکسوت سیاسی «مسأله، شفاف و هوشمندکردن نظام مالیاتی» چهارمین موضوع و «اهداف گام دوم انقلاب» پنجمین موضوع مورد وفاق برای دولت است.
مرتضی نبوی در بخش دیگری از اظهاراتش درباره کم شدن فاصله دولت و مردم توضیح داد: این فاصله موقعی برطرف خواهد شد که مردم احساس کنند دولت مردمی و از جنس مردم است. اینجا میشود به شهید رجایی و شهید باهنر اشاره کرد که از جنس مردم بودند. سبک زندگی و ارتباطات مردمی این دو بزرگوار بهگونهای بود که فاصلهای بین دولت و مردم وجود نداشت. وی همچنین درباره راهکارهای افزایش مشارکت مردم در اقتصاد هم گفت: مهمترین مانع سر راه مشارکت مردم قوانین درهم و برهم و متعارض، نظام حقوقی آشفته، مقررات دستوپاگیر و نظام اداری خصوصاً بروکراسی طولانیِ خستهکنندهای است که گره به کار مردم میاندازد. پس، برای مشارکت حداکثری مردم باید شاخصهای محیط کسبوکار را اصلاح کنیم. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: امروز مالیات و بیمه بهجای اینکه مشوق تولید باشند، ضد تولید عمل میکنند. شفافیت نظام مالیاتی و تحول در نظام بیمه میتواند راه را برای مشارکت مردم باز کند. آسانکردن و تسهیل تجارتهای فرامرزی و قراردادهای اقتصادی باید آنچنان شفاف باشد که در موقع اختلافات براحتی قابل حل باشد. با اصلاح قوانین و مقررات و نظام اداری و شفافیت و پیادهکردن سامانهها و دولت الکترونیک میتوان راه را برای مشارکت مردم بهسرعت باز کند.
3 اقتصاددان در گفتوگو با «ایران» از راه ناگزیر حذف یارانههای پنهان میگویند
حرکت دولت در صفحه شطرنج یارانهها
همراه گفتارهایی از کامران ندری، میثم رادپور و یعقوب اندایش
سیاوش رضایی / بهطور قطع یکی از مسائل بسیار مهم پیش روی دولت سیزدهم ساماندهی یارانههایی است که به صورت آشکار و پنهان توسط بودجه عمومی پرداخت میشود. براساس آخرین آمارها سالانه حدود 1300 هزارمیلیارد تومان یارانه در اقتصاد ایران پرداخت میشود که بخش کوچکی از آن به اختصاص ارز 4 هزار و 200 تومانی مربوط میشود. درحالی که دولت سالانه چند میلیارد دلار ارز با نرخ ترجیحی برای واردات کالاهای اساسی بخصوص نهادههای دام و طیور تخصیص میدهد، اما همچنان شاهد افزایش شدید قیمت این کالاها هستیم، بهطوری که مرغ به 40 هزار تومان رسیده و گوشت قرمز نیز در آستانه 150 هزار تومان ایستاده است.
حال پرسش اساسی و مهم این است که آیا در شرایط ویژه اقتصاد ایران که مردم تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارند، حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی از میان یارانههای متنوعی که پرداخت میشود، چه تأثیری در زندگی مردم دارد؟ در این راستا، برخی از تولیدکنندهها نسبت به رشد جهشی قیمت محصولات نهایی که با ارز ترجیحی تولید میشود، هشدار میدهند. با این حال، تمام گزارشهای علمی و میدانی نشان میدهد که کالاهای مشمول ارز دولتی با نرخی به مراتب بالاتر به دست مصرفکننده میرسد.
پاسخ اقتصاددانان به این پرسش روشن است. آنها اعتقاد دارند در شرایطی که امکان نظارت برتوزیع کالاهای مشمول ارز 4 هزار و 200 تومانی وجود ندارد، بهترین راه حذف آن و پرداخت نقدی مابهالتفاوت آن به صورت یارانه به مردم است. اما اقتصاددانان دو شرط مهم را برای موفقیت این برنامه لحاظ میکنند؛ اول اینکه این یارانه به تمام جمعیت ایران از فقیر و غنی پرداخت شود و دوم اینکه مبلغ یارانه براساس تغییرات نرخ ارز و مابهالتفاوت آن متغیر باشد. به این معنا که برخلاف هدفمندی یارانهها که مبلغ ثابتی به عنوان یارانه ماهانه تعیین شد، این یارانه امکان افزایش یا کاهش برمبنای قیمتها داشته باشد، طرحی که نه تنها برای ارز ترجیحی بلکه برای تمام حاملهای انرژی نیز امکان اجرا دارد.
.
2 شرط برای حذف ارز 4200
کامران ندری
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)
هــرچنـــد راهــــــکار اولیه توزیع کالاهای مشمول ارز ترجیحی نظارت جدی و قوی است تا این کالاها با همان نرخ به دست مصرفکننده برسد، اما با توجه به اینکه به دلایل مختلف امکان نظارت دقیق آن به وجود نیامده و رانت و فساد گستردهای به همراه داشته است، بهترین راه حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی و جایگزینی یارانه نقدی به جای آن است.
با وجود اینکه نظارت دقیق و جدی برای توزیع این کالاها شدنی است و در دوران جنگ تجربه موفق آن را داریم، ولی بخصوص از نیمه دوم سال گذشته، بویژه در بازار نهادههای دام و طیور با مشکلات بسیاری مواجه شدیم، بهطوری که نهادههایی که با ارز دولتی وارد کشور میشود، به سختی به دست تولیدکننده میرسد و سر از بازار آزاد درمیآورد.
بدینترتیب درشرایط فعلی پرداخت یارانه مستقیم بهترین راهی است که باعث میشود، از یک سو قیمتها اصلاح و واقعی شود و از طرف دیگر یارانه پنهانی که هماکنون توسط دولت پرداخت میشود به مردم واگذار شود که نتیجه آن شفاف شدن یارانهها و بهینه شدن مصرف در کشور خواهد بود. این روش نه تنها برای ارز 4 هزار و 200 تومانی بلکه برای تمام حاملهای انرژی از جمله برق، بنزین و... نیز قابل اجراست. در واقع هزینههای دولت با اجرای این طرح هیچ تغییری نخواهد کرد، هم اکنون این مبلغ توسط دولت به واردکنندهها پرداخت میشود و در صورت حذف این ارز، این یارانه براساس مابهالتفاوت ارز 4 هزار و 200 تومانی با بازارکه قابل تغییر هم هست، به طور مستقیم به مردم پرداخت میشود تا خود آن را مدیریت کنند.
در این مسیر باید کاری که دولت دهم درقالب هدفمندی یارانهها آغاز کرد را تکمیل کرد. اشتباه دولت دهم این بود که رقم یارانه را بیش از آنچه واقعیت داشت تعیین کرد و این مبلغ را ثابت نگاه داشت. بر همین اساس پس از مدتی یارانه نقدی کفاف افزایش هزینه مردم را نداد. اما درصورتی که این یارانه براساس تغییر قیمتها متغیر باشد، مردم نیز با مشکل مواجه نخواهند شد. علاوه بر این، همانگونه که در هدفمندی یارانهها، همه مردم یارانه دریافت کردند، باید یارانه جدید نیز به تمام جمعیت تعلق گیرد و هیچ قشری حذف نشود. هماکنون اشکال جدی این است که ثروتمندان به دلیل مصرف بالا، بیش از سایر اقشار از یارانه بهره میبرند، ولی اگر یارانه به صورت یکسان میان همه توزیع شود، عادلانهتر خواهد بود. بنابراین ناترازی در بودجه دولت نیز به وجود نخواهد آمد، چرا که به میزان مابهالتفاوت قیمت یارانه پرداخت میشود.
حذف ارز ترجیحی باعث رشد قیمت کالاها شود، ولی این وضعیت زودگذرخواهد بود و اگر نقدینگی به عنوان عامل اصلی تورم مهار شود، تبدیل به تورم پایدار نخواهد شد.
سرانجام دولت باید تصمیم بگیرد
میثم رادپور
مدرس دانشگاه و اقتصاددان
همواره در هر کشوری آغاز برخی طرحها به مراتب آسانتر از پایان دادن به آنهاست. درخصوص حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی و یارانه سایر کالاهایی که یارانهای توزیع میشود، همین شرایط وجود دارد، چرا که در طول سالهای گذشته به هر روی نظمی درظاهر شکل گرفته و برهم زدن آن کار دشواری خواهد بود. اما با وجود راه دشواری که برای حذف یارانهها متصور است، بهطور قطع این کار بهتر از آن چیزی است که هماکنون درحال اجراست. حتی درصورت افزایش قیمت کالاهای مشمول یارانه، حذف یارانهها به مراتب آثار مثبتتری به همراه دارد. البته موضوع تنها ارز 4 هزار و 200 تومانی نیست و دولت باید درخصوص برق، آب، گاز و... که به صورت یارانهای توزیع میشود نیز تصمیمگیری کند، کسری بودجه حدود 400 هزار میلیارد تومان نتیجه پرداخت این یارانههاست که در سالهای آتی باید انتظار افزایش قابل توجه این کسری را داشت. همان مشکلی که منشأ رشد شدید نرخ تورم است. هماکنون نظام توزیع یارانهها از جمله ارز ترجیحی دارای نشتیهای بسیاری است که باعث شده است تا تحمیل این یارانههای هنگفت بر بودجه مؤثر نباشد. برهمین اساس، تنها راهکار این است که این یارانهها حذف و مابهالتفاوت آن به صورت مستقیم به مردم پرداخت شود. البته از زاویه اقتصاد سیاسی، حذف این یارانهها نیز دشوار و مشکلات خاص خود را دارد، ولی درمجموع مزیتهای حذف یارانه از مضرات آن بیشتر است. مسلم آنکه ادامه مسیر فعلی امکانپذیر نیست و دولت باید در اینباره تصمیمگیری کند. هرچه پیش میرویم، شرایط دشوارتر و پیچیدهتر میشود و در سالهای آینده کل یارانه پرداختی در اقتصاد به کسری بودجه تبدیل خواهد شد.
مسیر مطمئن رساندن یارانه به مردم
یعقوب اندایش
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
کالاهای اساسی ازجمله کالاهای ضروری یا کاملاً ضروری هستند. مثلاً داروهای خاص از جمله کالاهای کاملاً ضروری هستند که منحنی تقاضای آنها در یک دوره کوتاه، کاملاً عمودی است و در دوره بلند نیز به عمودی نزدیک است. بنابراین اگر به بازار سپرده شود تولید کننده و توزیعکننده تمایل دارد با افزایش قیمت آن بر درآمدش بیفزاید و اگر کوچکترین مشکلاتی درنظام واردات و توزیع آن رخ دهد، ممکن است قیمتها چند برابرمعمول شود. زیرا با توجه به ماهیت آن مصرف کننده مجبور به خرید در هر قیمتی است. لذا نیاز است دولت در چارچوب نظام تأمین، واردات و توزیع با نظارت دقیق و شفاف از مصرفکننده حمایت کند. اینجا دو مسأله وجود دارد نظارت دقیق بر این بازار و رسیدن کالا با قیمت متعارف و عادلانه به دست مصرفکننده و دوم پرداخت یارانه به گروه هدف خانوارها. پرداخت یارانه به حلقه اول یعنی بخش تأمین یا وارد کننده نمیتواند با طی کردن یک مسیر پیچیده به دست مصرفکننده گروه هدف برسد خصوصاً زمانی که روی شبکه تأمین و توزیع نظارت دقیقی وجود ندارد.
اگر دولت بتواند گروه هدف را شناسایی کند و یارانه به حلقه آخر که همان مصرفکننده گروه هدف است پرداخت شود بهترین نوع تخصیص را شاهد هستیم. برای کالاهای اساسی هم ناگزیر باید گروه هدف شناسایی شود. تاکنون پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان در معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اطلاعات خوبی برای شناسایی گروه هدف تهیه کرده است که قابل استفاده است و میتوان از آن بهره برد. سرانه ما به تفاوت قیمت کالا با ارز 4 هزار و 200 و ارز آزاد را میتوان به حساب خانوار گروه هدف واریز کرد و فقط برشبکه توزیع کالاهای اساسی نظارت کرد که با قیمت متعارف به دست مصرف کننده برسد.
با این روش میتوان هم قدرت انتخاب به خانوارها داد و هم اینکه یارانه به هدف اصابت میکند و حیف و میل هم قطعاً کاهش مییابد. تاکنون نظارت و هماهنگی دقیقی در نظام تأمین و توزیع وجود نداشته و بدون آن تخصیص ارز 4 هزار و 200 نمیتواند به هدف اصابت کند کمااینکه همچنان در این شبکه هم آشوب وجود دارد. پس از استقرار آنچه گفته شد میتوان بهتدریج فاصله ارز 4 هزار و 200 با ارز آزاد را کاهش و یارانه کمتری به حساب خانوارهای هدف واریز کرد و این اصلاح نمیتواند شیب تند، فوری یا کوتاه مدت داشته باشد.
حال پرسش اساسی و مهم این است که آیا در شرایط ویژه اقتصاد ایران که مردم تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارند، حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی از میان یارانههای متنوعی که پرداخت میشود، چه تأثیری در زندگی مردم دارد؟ در این راستا، برخی از تولیدکنندهها نسبت به رشد جهشی قیمت محصولات نهایی که با ارز ترجیحی تولید میشود، هشدار میدهند. با این حال، تمام گزارشهای علمی و میدانی نشان میدهد که کالاهای مشمول ارز دولتی با نرخی به مراتب بالاتر به دست مصرفکننده میرسد.
پاسخ اقتصاددانان به این پرسش روشن است. آنها اعتقاد دارند در شرایطی که امکان نظارت برتوزیع کالاهای مشمول ارز 4 هزار و 200 تومانی وجود ندارد، بهترین راه حذف آن و پرداخت نقدی مابهالتفاوت آن به صورت یارانه به مردم است. اما اقتصاددانان دو شرط مهم را برای موفقیت این برنامه لحاظ میکنند؛ اول اینکه این یارانه به تمام جمعیت ایران از فقیر و غنی پرداخت شود و دوم اینکه مبلغ یارانه براساس تغییرات نرخ ارز و مابهالتفاوت آن متغیر باشد. به این معنا که برخلاف هدفمندی یارانهها که مبلغ ثابتی به عنوان یارانه ماهانه تعیین شد، این یارانه امکان افزایش یا کاهش برمبنای قیمتها داشته باشد، طرحی که نه تنها برای ارز ترجیحی بلکه برای تمام حاملهای انرژی نیز امکان اجرا دارد.
.
2 شرط برای حذف ارز 4200
کامران ندری
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)
هــرچنـــد راهــــــکار اولیه توزیع کالاهای مشمول ارز ترجیحی نظارت جدی و قوی است تا این کالاها با همان نرخ به دست مصرفکننده برسد، اما با توجه به اینکه به دلایل مختلف امکان نظارت دقیق آن به وجود نیامده و رانت و فساد گستردهای به همراه داشته است، بهترین راه حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی و جایگزینی یارانه نقدی به جای آن است.
با وجود اینکه نظارت دقیق و جدی برای توزیع این کالاها شدنی است و در دوران جنگ تجربه موفق آن را داریم، ولی بخصوص از نیمه دوم سال گذشته، بویژه در بازار نهادههای دام و طیور با مشکلات بسیاری مواجه شدیم، بهطوری که نهادههایی که با ارز دولتی وارد کشور میشود، به سختی به دست تولیدکننده میرسد و سر از بازار آزاد درمیآورد.
بدینترتیب درشرایط فعلی پرداخت یارانه مستقیم بهترین راهی است که باعث میشود، از یک سو قیمتها اصلاح و واقعی شود و از طرف دیگر یارانه پنهانی که هماکنون توسط دولت پرداخت میشود به مردم واگذار شود که نتیجه آن شفاف شدن یارانهها و بهینه شدن مصرف در کشور خواهد بود. این روش نه تنها برای ارز 4 هزار و 200 تومانی بلکه برای تمام حاملهای انرژی از جمله برق، بنزین و... نیز قابل اجراست. در واقع هزینههای دولت با اجرای این طرح هیچ تغییری نخواهد کرد، هم اکنون این مبلغ توسط دولت به واردکنندهها پرداخت میشود و در صورت حذف این ارز، این یارانه براساس مابهالتفاوت ارز 4 هزار و 200 تومانی با بازارکه قابل تغییر هم هست، به طور مستقیم به مردم پرداخت میشود تا خود آن را مدیریت کنند.
در این مسیر باید کاری که دولت دهم درقالب هدفمندی یارانهها آغاز کرد را تکمیل کرد. اشتباه دولت دهم این بود که رقم یارانه را بیش از آنچه واقعیت داشت تعیین کرد و این مبلغ را ثابت نگاه داشت. بر همین اساس پس از مدتی یارانه نقدی کفاف افزایش هزینه مردم را نداد. اما درصورتی که این یارانه براساس تغییر قیمتها متغیر باشد، مردم نیز با مشکل مواجه نخواهند شد. علاوه بر این، همانگونه که در هدفمندی یارانهها، همه مردم یارانه دریافت کردند، باید یارانه جدید نیز به تمام جمعیت تعلق گیرد و هیچ قشری حذف نشود. هماکنون اشکال جدی این است که ثروتمندان به دلیل مصرف بالا، بیش از سایر اقشار از یارانه بهره میبرند، ولی اگر یارانه به صورت یکسان میان همه توزیع شود، عادلانهتر خواهد بود. بنابراین ناترازی در بودجه دولت نیز به وجود نخواهد آمد، چرا که به میزان مابهالتفاوت قیمت یارانه پرداخت میشود.
حذف ارز ترجیحی باعث رشد قیمت کالاها شود، ولی این وضعیت زودگذرخواهد بود و اگر نقدینگی به عنوان عامل اصلی تورم مهار شود، تبدیل به تورم پایدار نخواهد شد.
سرانجام دولت باید تصمیم بگیرد
میثم رادپور
مدرس دانشگاه و اقتصاددان
همواره در هر کشوری آغاز برخی طرحها به مراتب آسانتر از پایان دادن به آنهاست. درخصوص حذف ارز 4 هزار و 200 تومانی و یارانه سایر کالاهایی که یارانهای توزیع میشود، همین شرایط وجود دارد، چرا که در طول سالهای گذشته به هر روی نظمی درظاهر شکل گرفته و برهم زدن آن کار دشواری خواهد بود. اما با وجود راه دشواری که برای حذف یارانهها متصور است، بهطور قطع این کار بهتر از آن چیزی است که هماکنون درحال اجراست. حتی درصورت افزایش قیمت کالاهای مشمول یارانه، حذف یارانهها به مراتب آثار مثبتتری به همراه دارد. البته موضوع تنها ارز 4 هزار و 200 تومانی نیست و دولت باید درخصوص برق، آب، گاز و... که به صورت یارانهای توزیع میشود نیز تصمیمگیری کند، کسری بودجه حدود 400 هزار میلیارد تومان نتیجه پرداخت این یارانههاست که در سالهای آتی باید انتظار افزایش قابل توجه این کسری را داشت. همان مشکلی که منشأ رشد شدید نرخ تورم است. هماکنون نظام توزیع یارانهها از جمله ارز ترجیحی دارای نشتیهای بسیاری است که باعث شده است تا تحمیل این یارانههای هنگفت بر بودجه مؤثر نباشد. برهمین اساس، تنها راهکار این است که این یارانهها حذف و مابهالتفاوت آن به صورت مستقیم به مردم پرداخت شود. البته از زاویه اقتصاد سیاسی، حذف این یارانهها نیز دشوار و مشکلات خاص خود را دارد، ولی درمجموع مزیتهای حذف یارانه از مضرات آن بیشتر است. مسلم آنکه ادامه مسیر فعلی امکانپذیر نیست و دولت باید در اینباره تصمیمگیری کند. هرچه پیش میرویم، شرایط دشوارتر و پیچیدهتر میشود و در سالهای آینده کل یارانه پرداختی در اقتصاد به کسری بودجه تبدیل خواهد شد.
مسیر مطمئن رساندن یارانه به مردم
یعقوب اندایش
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز
کالاهای اساسی ازجمله کالاهای ضروری یا کاملاً ضروری هستند. مثلاً داروهای خاص از جمله کالاهای کاملاً ضروری هستند که منحنی تقاضای آنها در یک دوره کوتاه، کاملاً عمودی است و در دوره بلند نیز به عمودی نزدیک است. بنابراین اگر به بازار سپرده شود تولید کننده و توزیعکننده تمایل دارد با افزایش قیمت آن بر درآمدش بیفزاید و اگر کوچکترین مشکلاتی درنظام واردات و توزیع آن رخ دهد، ممکن است قیمتها چند برابرمعمول شود. زیرا با توجه به ماهیت آن مصرف کننده مجبور به خرید در هر قیمتی است. لذا نیاز است دولت در چارچوب نظام تأمین، واردات و توزیع با نظارت دقیق و شفاف از مصرفکننده حمایت کند. اینجا دو مسأله وجود دارد نظارت دقیق بر این بازار و رسیدن کالا با قیمت متعارف و عادلانه به دست مصرفکننده و دوم پرداخت یارانه به گروه هدف خانوارها. پرداخت یارانه به حلقه اول یعنی بخش تأمین یا وارد کننده نمیتواند با طی کردن یک مسیر پیچیده به دست مصرفکننده گروه هدف برسد خصوصاً زمانی که روی شبکه تأمین و توزیع نظارت دقیقی وجود ندارد.
اگر دولت بتواند گروه هدف را شناسایی کند و یارانه به حلقه آخر که همان مصرفکننده گروه هدف است پرداخت شود بهترین نوع تخصیص را شاهد هستیم. برای کالاهای اساسی هم ناگزیر باید گروه هدف شناسایی شود. تاکنون پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان در معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اطلاعات خوبی برای شناسایی گروه هدف تهیه کرده است که قابل استفاده است و میتوان از آن بهره برد. سرانه ما به تفاوت قیمت کالا با ارز 4 هزار و 200 و ارز آزاد را میتوان به حساب خانوار گروه هدف واریز کرد و فقط برشبکه توزیع کالاهای اساسی نظارت کرد که با قیمت متعارف به دست مصرف کننده برسد.
با این روش میتوان هم قدرت انتخاب به خانوارها داد و هم اینکه یارانه به هدف اصابت میکند و حیف و میل هم قطعاً کاهش مییابد. تاکنون نظارت و هماهنگی دقیقی در نظام تأمین و توزیع وجود نداشته و بدون آن تخصیص ارز 4 هزار و 200 نمیتواند به هدف اصابت کند کمااینکه همچنان در این شبکه هم آشوب وجود دارد. پس از استقرار آنچه گفته شد میتوان بهتدریج فاصله ارز 4 هزار و 200 با ارز آزاد را کاهش و یارانه کمتری به حساب خانوارهای هدف واریز کرد و این اصلاح نمیتواند شیب تند، فوری یا کوتاه مدت داشته باشد.
ترس زنان افغانستان از بازگشت دوباره طالبان به قدرت
زن؛ تابوی طالب
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
رفتوآمد در شهر صرفاً همراه پدر، همسر یا برادر، تعطیلی دوباره دانشگاهها، ناامنی و پوشیدن اجباری برقع تنها بخش کوچکی از کابوسها و ترسهای زنان افغانستان از بازگشت دوباره طالبان به قدرت است. آنهایی که سالهای قدرت طالبان را به چشم دیدهاند، بیش از این به خود میلرزند. این کابوسها حالا همراه همیشگی زنان افغانستان است. زنانی که جز یک زندگی عادی و حضور در جامعه، خواسته و توقع دیگری ندارند. برخی میگویند طالبان هم از مردم افغانستان هستند و طی 20 سال گذشته تغییر کردهاند اما زنان فعال در افغانستان با این گفتهها موافق نیستند. زنان افغانستان از آغاز چندان نسبت به پروسه صلح در این کشور خوشبین نبودند و امضای توافق صلح میان حکومت و طالبان را تنها موجب قدرت گرفتن دوباره طالبان میدانند.
شیما کریمی، فعال حقوق زنان در افغانستان میگوید: «زنان سیاهترین روزها را در دوره طالبان در این کشور تجربه کردهاند. زنان در آن دوره حتی اجازه خروج از منزل، اشتغال و تحصیل نداشتند و اگر برای کاری ضروری بیرون از خانه میرفتند مجبور به پوشیدن برقع بودند. اینکه آنها بخواهند وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شوند که دیگر امری محال بود. زنان افغانستان از تکرار آن دوره سخت نگرانند.»
مبهم بودن برخی از مواد متن قرارداد صلح، سری بودن ضمیمههای این قرارداد، تشدید جنگ و خشونت بعد از نشست صلح از یک طرف و موضوع اینکه زنان چه نقش و جایگاهی را در دوره پساصلح و نظام آینده دارند نگرانی آنها را تشدید کرده است.
به گفته شیما کریمی طالبان هنوز نظر روشنی در این باره بیان نکرده و درباره این مسائل هیچ تفاهمی صورت نگرفته است. این یک نگرانی عمده نه تنها برای زنان بلکه برای تک تک افراد جامعه است که حقوق شهروندی و انسانی را اصلی اساسی میپندارند.
مبینه خیراندیش ساعی، مسئول دفتر حمایت کننده رسانههای آزاد افغانستان میگوید: «من از جمله کسانی هستم که دوره قبلی حاکمیت طالبان در افغانستان را تجربه کردهام. آن زمان دانشجو بودم که آنها آمدند. دانشگاهها بسته شد و سه سال و نیم وقفه بین تحصیلم افتاد. من سه سال نتوانستم درسم را ادامه دهم که یک ضربه بزرگ در زندگیام بود به غیر از این من شاهد افزایش خشونتها در بلخ و مزار شریف بودم. آن دوره زنان نمیتوانستند فعالیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشند. من اکنون از حضور دوباره آنها نگرانم بویژه برای زنانی که در این 20 سال دستاوردهای زیادی داشتهاند با آمدن آنها زنان دیگر نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند و این یک ترس دوباره برای زنان افغانستان است.»
راحله احمدی، مسئول یک نهاد حقوقی در شهر مزار شریف افغانستان که سابقه کار در رسانهها را در طول 9 سال گذشته دارد هم نظر مشابهی دارد: «به نظر من اگر طالبان مسلط شود آزادی زنان هم در عرصه اجتماعی و هم فردی محدود میشود. من نگران زندگی نرمال خودم در افغانستان هستم؛ میدانم به عنوان یک آدم عادی دیگر نمیتوانم در این جامعه زندگی کنم و مرگ، زندگیام را تهدید میکند. آنها قبلاً زنها را محدود کردند و گفتند بدون محرم اجازه سفر کردن و بیرون شدن از خانه را ندارند. همه مان میپرسیم میتوانیم مثل امروز زندگی کنیم یا دوباره مجبوریم برقع بپوشیم؟ من امروز در این جامعه کار میکنم و در شهرستانها برای زنان کارگاههای حقوقی برگزار میکنم با وجود طالبان همه اینها غیر ممکن است و امکان سفر به شهرهای دیگر هم وجود ندارد.»
شیما کریمی هم میگوید: «زنان در دو دهه اخیر دستاوردهای بیشماری در حوزههای مختلف به دست آوردهاند. ما وکیل زن داریم، ما وزیر زن داریم، کاندیدای ریاست جمهوری زن داشتهایم، دختران رباتساز و ورزشکار ما در رسانههای جهان ظاهر شدهاند. من میتوانم با هرپوششی که دلم میخواهد سر کلاس دانشگاه بروم یا در استادیوم فوتبال تماشا کنم. جشنوارههای بزرگ سینمایی در کشور ما برگزار میشود و زنان فیلمساز ما بدون ترس روی فرش سرخ جشنوارههای سینمایی قدم میگذارند. اینها برای ما زنان ارزشمند است و برای رسیدن به این مرحله با جامعه بنیادگرای مردسالار و باورهای پوچ مبارزه کردهایم. حالا که جنگ تشدید شده و نقاب جدیدی بر صورت خود گذاشته، اکثر زنان نگران از دست دادن حقوق شهروندی و دستاوردهای دو دهه خود هستند.»
او میگوید: «اینکه بخواهیم انگشت انتقاد بر کشورهای همسایه یا قدرتهای بزرگ بگیریم کاری غیرعقلانی است. عدم همبستگی میان مردم افغانستان در امر مبارزه با تروریسم، فقدان نگاه ملی به سیاست و تقسیم قدرت براساس قومیت نه براساس اهلیت و شایستگی، حیف و میل شدن میلیونها پول به نام حقوق زن و حقوق بشر و دهها مورد خیانت دیگر توسط حلقه خاصی درون دولت، وضعیت کنونی را رقم زده است.»
او ادامه میدهد: «تنها ماندن افغانستان در اوج ناامنی نشاندهنده این است که برای جامعه جهانی و قدرتهای بزرگ حقوق بشر و مبارزه با تروریسم اهمیت ندارد. ما خود مقصریم و خود مردم افغانستان میتوانند این بحران را مدیریت کنند. خودیاری در عرصه سیاسی یک اصل است و زمانش رسیده که سیاسیون و مردم افغانستان مسئولانه و متعهدانه با ایجاد محوریت سیاسی فراگیر و صدای مشترک از آدرس جمهوریت جهت مقابله با طالب و تفکر طالبانی تلاش کنند تا بحران موجود را مدیریت کنند. من به اراده مردم و رسالت مشترک جمعی باورمندم.»
اما مبینه ساعی در این باره نظر دیگری دارد: «جنگ افغانستان یک جنگ نیابتی از سوی قدرتهای منطقه است و در این جنگ فقط مردم افغانستان مقصر نیستند. جامعه جهانی، دولت افغانستان و حامیان جنگ افغانستان همه در این وضعیت مقصرند. 20 سال ارزشهای مهم در این کشور ترویج شد اما به خاطر معاملههای سیاسی نادیده گرفته شد و الان جنگ بین قدرتهاست. حکومت افغانستان هم وابسته بود و الان دوباره درگیر شدهایم.»
راحله احمدی هم معتقد است: «حکومت افغانستان و جامعه جهانی مقصر وضع فعلی افغانستان هستند. حکومت موضع مشخصی در قبال طالبان نداشت و جامعه جهانی هم نتوانست میانجی خوبی بین طالبان و حکومت افغانستان باشد. همه اینها باعث شد طالبان قدرت بگیرد از طرفی دخالت همسایهها مخصوصاً پاکستان باعث شد دولت از طالبان حمایت کند و قدرت بگیرد و دوباره به افغانستان برگردد و ادعادی حکومت داشته باشد.»
برخی معتقدند طالبان هم بخشی از مردم افغانستان هستند و در سالهای اخیر تغییر کردهاند اما فعالان زن در افغانستان در این باره چه عقیدهای دارند؟
«مردم افغانستان هیچگاه حکومتی با وحشت و کشتار را نمیپذیرد. تجربه تاریخی و سیاسی افغانستان نشاندهنده این بوده است. طالب یک ایدئولوژی است که هر شخص یا گروه را که خلاف آن باشد نابود میکند. برای طالبان فرق نمیکند سرباز از شمال افغانستان است یا از جنوب؛ برای کشتن آن از هر طریق ممکن تلاش میکند.» شیما کریمی اینها را میگوید و اضافه میکند: «طالبان تغییر کرده اما قویتر از گذشته و با یک ایدئولوژی خطرناکتر ظاهر شده است. اگر طالب قدیم صرفاً براساس یک ایدئولوژی میجنگیدند فعلاً با استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به اهداف دیگر قدرتها تبدیل شده است. فعلاً به عنوان گروه تروریستی در رسانههای جهان از آنها یاد نمیشود چون از پشت کوهها بیرون آمدهاند و پشت میز مذاکره با قدرتها مینشینند. طالبان قدیم اگر زنان را پشت درهای بسته زندانی میکردند حالا همان زنان را به زور به نکاح خود در میآورند.»
مبینه ساعی هم میگوید: «برخی میگویند طالبان هم مردم افغانستان هستند من میگویم ما دو گروه طالب داریم گروهی که بیرون از افغانستان هستند و به خاطر منافع و جنگ قدرتها میآیند و میجنگند و از کشورهای مختلف میآیند و ویرانیهای زیادی به بار میآورند؛ مدارس، مکاتب و جادهها و خیابانها را ناامن میکنند و افراد را میکشند که نشان میدهد اصلاً دلسوز این کشور نیستند. دوم طالبان داخلی که آنها به خاطر خصومتهای شخصیشان مخالف شدهاند. مطمئنم آنها علاقهمند به کشتن هموطنان خودشان نیستند اما به فکر قدرتند.»
به عقیده او اگر قرار باشد طالبان در آینده افغانستان دوباره حاکم شود بدون شک دیگر زنان را در رسانهها و دانشگاهها و مراکز تحصیلی نمیبینیم و آنها دوباره فعالیت مدنیشان را از دست میدهند. نبودن یک زن در تیم مذاکرکننده طالبان و نبودن زنان در استانهای تحت قدرت طالبان نشان میدهد آنها هیچ تغییری نکردهاند.
زنان افغانستان این روزها یک کابوس دارند. کابوسی که حالا در بیداری وحتی خواب رهایشان نمیکند؛ بازگشت دوباره طالبان و خانه نشین شدن آنها و از دست رفتن همه تلاشهایشان در این سالها.
گزارش نویس
رفتوآمد در شهر صرفاً همراه پدر، همسر یا برادر، تعطیلی دوباره دانشگاهها، ناامنی و پوشیدن اجباری برقع تنها بخش کوچکی از کابوسها و ترسهای زنان افغانستان از بازگشت دوباره طالبان به قدرت است. آنهایی که سالهای قدرت طالبان را به چشم دیدهاند، بیش از این به خود میلرزند. این کابوسها حالا همراه همیشگی زنان افغانستان است. زنانی که جز یک زندگی عادی و حضور در جامعه، خواسته و توقع دیگری ندارند. برخی میگویند طالبان هم از مردم افغانستان هستند و طی 20 سال گذشته تغییر کردهاند اما زنان فعال در افغانستان با این گفتهها موافق نیستند. زنان افغانستان از آغاز چندان نسبت به پروسه صلح در این کشور خوشبین نبودند و امضای توافق صلح میان حکومت و طالبان را تنها موجب قدرت گرفتن دوباره طالبان میدانند.
شیما کریمی، فعال حقوق زنان در افغانستان میگوید: «زنان سیاهترین روزها را در دوره طالبان در این کشور تجربه کردهاند. زنان در آن دوره حتی اجازه خروج از منزل، اشتغال و تحصیل نداشتند و اگر برای کاری ضروری بیرون از خانه میرفتند مجبور به پوشیدن برقع بودند. اینکه آنها بخواهند وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شوند که دیگر امری محال بود. زنان افغانستان از تکرار آن دوره سخت نگرانند.»
مبهم بودن برخی از مواد متن قرارداد صلح، سری بودن ضمیمههای این قرارداد، تشدید جنگ و خشونت بعد از نشست صلح از یک طرف و موضوع اینکه زنان چه نقش و جایگاهی را در دوره پساصلح و نظام آینده دارند نگرانی آنها را تشدید کرده است.
به گفته شیما کریمی طالبان هنوز نظر روشنی در این باره بیان نکرده و درباره این مسائل هیچ تفاهمی صورت نگرفته است. این یک نگرانی عمده نه تنها برای زنان بلکه برای تک تک افراد جامعه است که حقوق شهروندی و انسانی را اصلی اساسی میپندارند.
مبینه خیراندیش ساعی، مسئول دفتر حمایت کننده رسانههای آزاد افغانستان میگوید: «من از جمله کسانی هستم که دوره قبلی حاکمیت طالبان در افغانستان را تجربه کردهام. آن زمان دانشجو بودم که آنها آمدند. دانشگاهها بسته شد و سه سال و نیم وقفه بین تحصیلم افتاد. من سه سال نتوانستم درسم را ادامه دهم که یک ضربه بزرگ در زندگیام بود به غیر از این من شاهد افزایش خشونتها در بلخ و مزار شریف بودم. آن دوره زنان نمیتوانستند فعالیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشند. من اکنون از حضور دوباره آنها نگرانم بویژه برای زنانی که در این 20 سال دستاوردهای زیادی داشتهاند با آمدن آنها زنان دیگر نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند و این یک ترس دوباره برای زنان افغانستان است.»
راحله احمدی، مسئول یک نهاد حقوقی در شهر مزار شریف افغانستان که سابقه کار در رسانهها را در طول 9 سال گذشته دارد هم نظر مشابهی دارد: «به نظر من اگر طالبان مسلط شود آزادی زنان هم در عرصه اجتماعی و هم فردی محدود میشود. من نگران زندگی نرمال خودم در افغانستان هستم؛ میدانم به عنوان یک آدم عادی دیگر نمیتوانم در این جامعه زندگی کنم و مرگ، زندگیام را تهدید میکند. آنها قبلاً زنها را محدود کردند و گفتند بدون محرم اجازه سفر کردن و بیرون شدن از خانه را ندارند. همه مان میپرسیم میتوانیم مثل امروز زندگی کنیم یا دوباره مجبوریم برقع بپوشیم؟ من امروز در این جامعه کار میکنم و در شهرستانها برای زنان کارگاههای حقوقی برگزار میکنم با وجود طالبان همه اینها غیر ممکن است و امکان سفر به شهرهای دیگر هم وجود ندارد.»
شیما کریمی هم میگوید: «زنان در دو دهه اخیر دستاوردهای بیشماری در حوزههای مختلف به دست آوردهاند. ما وکیل زن داریم، ما وزیر زن داریم، کاندیدای ریاست جمهوری زن داشتهایم، دختران رباتساز و ورزشکار ما در رسانههای جهان ظاهر شدهاند. من میتوانم با هرپوششی که دلم میخواهد سر کلاس دانشگاه بروم یا در استادیوم فوتبال تماشا کنم. جشنوارههای بزرگ سینمایی در کشور ما برگزار میشود و زنان فیلمساز ما بدون ترس روی فرش سرخ جشنوارههای سینمایی قدم میگذارند. اینها برای ما زنان ارزشمند است و برای رسیدن به این مرحله با جامعه بنیادگرای مردسالار و باورهای پوچ مبارزه کردهایم. حالا که جنگ تشدید شده و نقاب جدیدی بر صورت خود گذاشته، اکثر زنان نگران از دست دادن حقوق شهروندی و دستاوردهای دو دهه خود هستند.»
او میگوید: «اینکه بخواهیم انگشت انتقاد بر کشورهای همسایه یا قدرتهای بزرگ بگیریم کاری غیرعقلانی است. عدم همبستگی میان مردم افغانستان در امر مبارزه با تروریسم، فقدان نگاه ملی به سیاست و تقسیم قدرت براساس قومیت نه براساس اهلیت و شایستگی، حیف و میل شدن میلیونها پول به نام حقوق زن و حقوق بشر و دهها مورد خیانت دیگر توسط حلقه خاصی درون دولت، وضعیت کنونی را رقم زده است.»
او ادامه میدهد: «تنها ماندن افغانستان در اوج ناامنی نشاندهنده این است که برای جامعه جهانی و قدرتهای بزرگ حقوق بشر و مبارزه با تروریسم اهمیت ندارد. ما خود مقصریم و خود مردم افغانستان میتوانند این بحران را مدیریت کنند. خودیاری در عرصه سیاسی یک اصل است و زمانش رسیده که سیاسیون و مردم افغانستان مسئولانه و متعهدانه با ایجاد محوریت سیاسی فراگیر و صدای مشترک از آدرس جمهوریت جهت مقابله با طالب و تفکر طالبانی تلاش کنند تا بحران موجود را مدیریت کنند. من به اراده مردم و رسالت مشترک جمعی باورمندم.»
اما مبینه ساعی در این باره نظر دیگری دارد: «جنگ افغانستان یک جنگ نیابتی از سوی قدرتهای منطقه است و در این جنگ فقط مردم افغانستان مقصر نیستند. جامعه جهانی، دولت افغانستان و حامیان جنگ افغانستان همه در این وضعیت مقصرند. 20 سال ارزشهای مهم در این کشور ترویج شد اما به خاطر معاملههای سیاسی نادیده گرفته شد و الان جنگ بین قدرتهاست. حکومت افغانستان هم وابسته بود و الان دوباره درگیر شدهایم.»
راحله احمدی هم معتقد است: «حکومت افغانستان و جامعه جهانی مقصر وضع فعلی افغانستان هستند. حکومت موضع مشخصی در قبال طالبان نداشت و جامعه جهانی هم نتوانست میانجی خوبی بین طالبان و حکومت افغانستان باشد. همه اینها باعث شد طالبان قدرت بگیرد از طرفی دخالت همسایهها مخصوصاً پاکستان باعث شد دولت از طالبان حمایت کند و قدرت بگیرد و دوباره به افغانستان برگردد و ادعادی حکومت داشته باشد.»
برخی معتقدند طالبان هم بخشی از مردم افغانستان هستند و در سالهای اخیر تغییر کردهاند اما فعالان زن در افغانستان در این باره چه عقیدهای دارند؟
«مردم افغانستان هیچگاه حکومتی با وحشت و کشتار را نمیپذیرد. تجربه تاریخی و سیاسی افغانستان نشاندهنده این بوده است. طالب یک ایدئولوژی است که هر شخص یا گروه را که خلاف آن باشد نابود میکند. برای طالبان فرق نمیکند سرباز از شمال افغانستان است یا از جنوب؛ برای کشتن آن از هر طریق ممکن تلاش میکند.» شیما کریمی اینها را میگوید و اضافه میکند: «طالبان تغییر کرده اما قویتر از گذشته و با یک ایدئولوژی خطرناکتر ظاهر شده است. اگر طالب قدیم صرفاً براساس یک ایدئولوژی میجنگیدند فعلاً با استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به اهداف دیگر قدرتها تبدیل شده است. فعلاً به عنوان گروه تروریستی در رسانههای جهان از آنها یاد نمیشود چون از پشت کوهها بیرون آمدهاند و پشت میز مذاکره با قدرتها مینشینند. طالبان قدیم اگر زنان را پشت درهای بسته زندانی میکردند حالا همان زنان را به زور به نکاح خود در میآورند.»
مبینه ساعی هم میگوید: «برخی میگویند طالبان هم مردم افغانستان هستند من میگویم ما دو گروه طالب داریم گروهی که بیرون از افغانستان هستند و به خاطر منافع و جنگ قدرتها میآیند و میجنگند و از کشورهای مختلف میآیند و ویرانیهای زیادی به بار میآورند؛ مدارس، مکاتب و جادهها و خیابانها را ناامن میکنند و افراد را میکشند که نشان میدهد اصلاً دلسوز این کشور نیستند. دوم طالبان داخلی که آنها به خاطر خصومتهای شخصیشان مخالف شدهاند. مطمئنم آنها علاقهمند به کشتن هموطنان خودشان نیستند اما به فکر قدرتند.»
به عقیده او اگر قرار باشد طالبان در آینده افغانستان دوباره حاکم شود بدون شک دیگر زنان را در رسانهها و دانشگاهها و مراکز تحصیلی نمیبینیم و آنها دوباره فعالیت مدنیشان را از دست میدهند. نبودن یک زن در تیم مذاکرکننده طالبان و نبودن زنان در استانهای تحت قدرت طالبان نشان میدهد آنها هیچ تغییری نکردهاند.
زنان افغانستان این روزها یک کابوس دارند. کابوسی که حالا در بیداری وحتی خواب رهایشان نمیکند؛ بازگشت دوباره طالبان و خانه نشین شدن آنها و از دست رفتن همه تلاشهایشان در این سالها.
تأملی جامعهشناختی بر «المپیک توکیو 2020» که در سال 2021 برگزار شد
اتفاقاتی كه در تاريخ المپيك بيسابقه بود!
دکتر افسانه توسلی
استاد جامعهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا
در اواسط سال 2021 در حالی به مسابقات ورزشی در استودیوها و سالنهای المپیک ژاپن خیره شدیم که بر کف سالنها و دیوارهها حک شده بود: «المپیک ژاپن 2020». همهگیری ویروس کرونا مانند این است که گردش زمین به دور خود و به دور خورشید را تأخر بخشیده و جهانی شدن این پدیده را در گوش ما زنگ میزند. اتفاقی که در تاریخ المپیک سابقه نداشته است. سال 2020 یا 2021 در هر حال زمین به دور خود همچون همیشه چرخید و خورشید را مانند گذشته طی 365 روز دور زد. اما آنچه بر انسانهای روی کره خاکی گذشت تجربهای دیگر و گذر زمانی بود از نوع دیگر. تجربهای که نشان داد انسان میتواند فارغ از طبیعت نیز عقربههای ساعت را بپیماید. گاهی تندتر و گاه کندتر. این جدایی انسان از زمان، اعلام میکند که شاید وقتش رسیده تا در اعتمادمان به گذر ثانیهها بیندیشیم و عقربهها را از ساعتهای مچیمان بازافکنیم.
ورزش بومی، المپیک جهانی
شعار المپیک با عنوان «سریعتر، بالاتر، قویتر» همواره در صدر شعارهای دیگر برای رقابتهای ورزشی قرار دارد. اما بحران همهگیری کرونا نشان داد که شاید بتوان در آینده تغییری در این شعار ایجاد کرد و یا حداقل به آن تغییر فکر کرد. اگر مسابقات ورزشی را در سطح فرد بررسی کنیم باید اذعان داشت ریاضت در رسیدن به موفقیت ورزشی امری اجتنابناپذیر است؛ ریاضتی که کلیه ورزشکاران المپیک آن را تجربه کردهاند. اصولاً این دو، اموری جداناشدنی هستند. در مسابقات ورزشی، انضباط ورزشی بازیکنان مانند ریاضت معنوی کاملاً مشهود است و در المپیک به اوج خود میرسد. نیازی نیست قهرمانان المپیک بیان کنند که چند روز مراقب تغذیه خود بوده و چه نوع سیستم رژیمی را رعایت کردهاند و چند ساعت در شبانه روز به تمرینات سخت ورزشی پرداخته و از کدامین لذتها چشم پوشیدهاند و یا تا چه حد روی فکر، ذهن و اعتماد بهنفس خود کار کردهاند. تمرینات روحی همگام با تمرینات بدنی پیش میرود و ورزشکار با هر دوی آنها آشناست. تحمل این سختیها به حدی است که هویت ورزشکار را تغییر میدهد و تبدیل میشود به انسانی نه برای خود که برای کشورش و برای رشته ورزشیاش.
فراتر از سطح فردی، المپیک 2020 توکیو نیز همچون دورههای قبل بیانگر کنار هم بودن نمایندگان تمدنها از کلیه کشورها و جهانهای سهگانه و مثال بارزی است از جهانی شدن. رقابتها در حالی رو به اتمام است که نشان از گفتوگویی از سر نبرد و در عین حال صلح و دوستی دارد. المپیک هرچه بیشتر بهسمت ورزشهای غیربومی میرود و اگر از بحث سلطه و استیلای ورزش غربی بگذریم، به قول «کلیفورد گیرتز» ورزش در حال ایجاد یک گفتوگوی غنی و هرمنوتیکی بین یک مسأله خاص و یک مسأله عام است. گفتوگویی که در آن جذابیتی جامعهشناسانه نهفته است. البته باید در نظر داشت گرچه عناصری همچون پلورالیسم و چندفرهنگی با وجود پرچمهای رنگارنگ در استادیومهای المپیک همچنان نشان از لایتغیربودن امر جهانی بودن المپیک دارند، اما ساختار رقابتها، انگار از رویه دیگری، از المپیکی که میتواند تغییر را تجربه کند، پرده برداشته است. بنابراین شایسته است نیمنگاهی جامعهشناختی به این رقابتها داشته باشیم تا دریابیم که آیا میتوان برخی از رهیافتهای مسلم المپیکی را مورد بازاندیشی قرار داد؟
عقلانیت ورزشی: از بوروکراسی تا استیلای تکنولوژی
در نقد رقابتهای ورزشی همواره با این جملات روبهرو بودهایم که «ورزش بیش از حد عقلگرا شده است» یا «لذات نمادین ورزش رنگ باختهاند» یا «دیوانسالاری ورزشی بر نفس ورزش تفوق یافته است». وجه مشخصه ورزش مدرن عقلانی بودن آن در مرحله تدارک، سازماندهی و رقابت است. تخصصگرایی در ورزش یکی از شاخصههای عقلانیت مدرن است. تقسیم کار پیچیده در ورزشهای رقابتی و تخصصی شدن چه در حوزه کلان مسابقات و چه در حوزه خرد آن و در سطح هر بازیکن، با قرار گرفتن ایشان درمکانی خاص و با وظیفه مشخص تعریف شده است.
از سوی دیگر المپیک با مسئولان اداری، کارمندان کمیتههای مختلف و در سطوح جهانی، قارهای، ملی و محلی اداره میشود. افراد بر اساس مشخصههای عقلانی منتسب میشوند و وقایع ورزشی به دور از نظرات شخصی و بهطور عینی پوشش داده میشود. بوروکراسی امر اجتنابناپذیر ورزش مدرن است همانطور که امر اجتنابناپذیر مدرنیته است. اما رشد تکنولوژی به قدری سریع است که بوروکراسی به پای آن نمیرسد و بدین ترتیب عقلانیت مسلط بر ورزش را با قدرت خود به شکل دیگری از عقلانیت تبدیل میکند. یک مثال بارز آن کنار رفتن تدریجی داوریهای انسانی است که جای خود را به دوربینهایی با نمای نزدیک داده و داوری را به میلیونها جمعیت تماشاکننده میسپارد و رقابت را از بند بوروکراسی داوری به شکل سنتی آن آزاد میکند.
المپیک به مثابه نهادی مذکرمدار یا نهادی زن-مادر مدار؟
المپیک توکیو برای نخستین بار شاهد حضور یک داور زن از ایران بود و این در حالی است که اگرچه چشم به حضور زن و مرد در کنار یکدیگر در ورزشهای جهانی عادت کرده، اما نباید فراموش کرد که ورزش ماهیتاً نهادی مذکرمدار بوده و از ابتدای شروع بازیهای المپیک بسیاری از بنیانگذاران آن از جمله «بارون پیر دوکوبرتن» با حضور زنان در ورزش مخالف بودند. وی بر این مسأله تأکید میکرد که مشارکت ورزشی زنان سرنوشت محتوم آنان که همان مادر بودن و همراهی کردن مرد میباشد را تغییر میدهد. حتی برخی اندیشمندان دیگر مانند «کرول» نیز عقیده دارند تجاوز زنان به حیطه ورزش بازتابی است از فرهنگ مادرکشی. «کرول» معتقد است با بازگشت زنان به آشپزخانه این فرهنگ تخریبشده، بازسازی خواهد شد. با تمام این احوال، تمایل زنان به حضور فعالانه در ورزش، زمانی که برای نخستین بار در سال 1900 تعداد 22 زن، آن هم فقط در 5 رشته ورزشی اجازه حضور در المپیک را پیدا کردند، نمایان شد. رشد تعداد زنان در المپیک توکیو به حدی رسید که شاهد برابری تعداد زنان و مردان برای نخستینبار هستیم. در این میان به مادرانی برمیخوریم که مسئولیت چندین فرزند خردسال را عهدهدار بوده و تابوی «المپیک ممنوع برای مادران» را برای همیشه شکستند. بدین ترتیب حضور جنس مؤنث در ورزش که از ابتدا تنها بهعنوان کالایی برای تبلیغ در میدان مسابقه مطرح بود، به زن بهعنوان «ورزشکار» و سپس «زن-مادر قهرمان» تغییر یافت.
نقش پررنگ زنان در این نقطه به پایان نرسید و باز هم برای نخستین بار بیش از هر گروه دیگری نقش سوبجکتیو زنان والیبال ساحلی را شاهد بودیم که در مقابل نوع پوششی که ورزش را به محل کالاانگاری و شئ انگاری تبدیل کرده، دست به اعتراض زدند و از استفاده پوشش متداول این ورزش سر باز زدند. دامنه اعتراضات نسبت به پوشش جنسیتزده زنان در ورزش به زنان ژیمناستیککار آلمانی نیز رسید و آنان با پوشش متفاوتی در این بازیها ظاهر شدند. در حالی که ورزشکاران زن ژیمناستیک کار در دنیا اغلب از لباسی که در قسمت پا پوشیدگی ندارد استفاده میکنند؛ تیم ملی زنان آلمان در المپیک توکیو با لباس سراسر پوشیده از مچ پا تا گردن و همچنین آستینهای تا زیر آرنج حاضر شدند و بدین ترتیب زنان ورزشکار این تیم الگویی شدند برای سایر زنان جهت خاتمه به رویکرد جنسیتمدار ورزش.
«اسطوره انسانی» جایگزین «اسطوره ورزشی»
بهرغم توجه به رکوردشکنی در المپیک هنوز آنچه بازیها را جذاب میکند، لذت ناشی از بازی و برد صرف است که مهمترین هدف رقابتکنندگان و تماشاچیان است. تلاش بنیانگذاران المپیک برای اینکه آن را در سطح نه چندان حرفهای نگه دارند و ورزش آماتوری را ترویج دهند در برخی رشتههای ورزشی مانند فوتبال موفق بود، اما در اکثر رشتههای ورزشی، بینهایت حرفهای بودن حرف اول را در المپیک میزند. تلاش بیش از حد برای دستیابی به موفقیت ورزشی و کاهش رکوردزنیها واقعیتی است حاکی از اینکه انسان به خط پایان دستاوردهای بدنیاش رسیده و فراتر از آن تنها با گذر از محدودیتهای اخلاقی ورزش مانند دوپینگ امکانپذیر است. دریافت این موضوع ورزشکار را از امید رکوردزنی باز میدارد و شاید عاملی باشد برای اینکه در ذهن خود آرمان «اسطوره ورزشی» را به «اسطوره انسانی» تبدیل کند.
در المپیک 2016 ستارگانی همچون «فلپس» با شنای پروانه چون بازیهای پیشینش شگفتی و حادثه آفرید و در حالی که تیم کشورش در شرف رضایت به مدال نقره در شنای مختلط 200 متر مردان بود و در شرایطی که حریف در آخرین حرکت یک سر و گردن از فلپس جلوتر بود، اما دستان بلند وی به مددش آمد و قبل از حریف به دیوار استخر رسید و او را در جایگاه ستاره شدن تثبیت کرد. چنین رخدادی را در المپیک ژاپن 2020 کمتر شاهد بودیم.
اما هرچند ستاره خاصی در المپیک 2020 ژاپن ندرخشید اما تصاویر ماندگار انسانی زیادی برای ثبت در تاریخ رقم خورد. شاید مهمترین آنها که از آن بهعنوان اتفاقی نادر و بیسابقه نام برده میشود، در جریان رقابتهای فینال پرش ارتفاع، تصمیم شرکتکننده قطری بود که از ادامه بازی در حالی گذشت که رقیب ایتالیایی او نخستین پرش خود را با خطا پشت سر گذاشت و پرنده قطری با تصمیم خود نظر مثبتش را برای دریافت طلای مشترک برای هر دو ورزشکار که طبق قوانین امکانپذیر بود، اعلام کرد و بدین ترتیب لحظه ماندگاری را در تاریخ المپیک رقم زد.
در عین حال که هورمون اندورفین بهدلیل فعالیت بدنی ترشح میشود و مانع از افسردگی مدام میشود اما تمرینات طاقتفرسا و فشار ناشی از انتظارات یک ملت بر دوش ورزشکار جوان، نوعی الیناسیون ورزشی و ازخودبیگانگی را میتواند شکل دهد که در برخی ورزشهای انفرادی و حتی گروهی تجربه میشود. برای رهایی از چنین احساسی ورزشکاران تصمیمات خاصی میگیرند، از آن جمله میتوان به «بایلز» ژیمناست زن دارای 4 مدال طلای المپیک اشاره کرد که از فشار ناشی از انتظارات برای دستیابی به 6 طلا، خود را از دور مسابقات حذف کرد تا سلامت روان خود را حفظ کند. او که امیدوار بود بتواند عنوان قهرمانی المپیک ریو 2016 خود را تکرار کند و تبدیل به نخستین زن در 53 سال گذشته شود که دو عنوان پیاپی قهرمانی در رقابتهای همه جانبه کسب کرده، با این عمل خود جامعه ژیمناستیک را در شوک عجیبی فرو برد. این گفته او «گاهی اوقات، واقعاً احساس میکنم وزن تمام دنیا روی دوشم قرار دارد» شاید بیارتباط با تعرض پزشک سابق تیم ملی که از معتمدترین افراد در اردوهای ورزشی است نباشد و یا شاید بهدلیل احساس ضعف او در نخستین بازیهایش ناشی شود، اما هر چه بود او را از حالت یک «اسطوره ورزشی» به حالت «انسانی دارای ظرفیت طبیعی و محدود» در آورد و موفقیت را که امر اجتنابناپذیر المپیک است به زیر سؤال کشاند و نشان داد که برخی بازیها هیچ برندهای ندارد.
المپیک کرونازده
در همهگیری کرونا بشر توانست بسیاری از امور را مجازیسازی کند و خود را با آن وفق دهد، گرچه آنچه هیچ نوع مجازی برایش متصور نبود تمرینات ورزشی در سالن و نیاز به امکانات ورزشی بود. تلاش شد تا حدی یادگیری آموزش ورزشی معطوف به مجازی شدن شود اما المپیک 2020 نشان داد که مسابقات ورزشی و ثبت رکورد و رقیب را از صحنه به در کردن ماهیتاً در همراهی با یکی از عجایب تاریخ بشر بهنام «همهگیری کرونا» بسیار سخت و همراه با هزینههای بیشمار مادی و معنوی، ولی امکانپذیر است. حتی با وجود اینکه عشق به مکانهای ورزشی یا «توپوفیلیا» نیز که در رقابتهای شدید ورزشی شکل میگیرد با استادیومهای بیصدا و خالی از طرفدار و ورزشکاران هم تیم و مربیانشان که به جای در آغوش کشیدن یکدیگر در هنگام پیروزی آرنجها یا مشتها را به هم میزدند، باعث شد تا شادی المپیک در پس بحران کرونا رنگ ببازد، اما در مجاز، بیشماری به تماشای رقابتها نشستند، از شکستها و ناامیدیها، ناراحتی را تجربه کردند و از پیروزیها شاد شدند و در نهایت از بازیها لذت بردند.
نیمنگاه
در سال 2021 در حالی به مسابقات المپیک ژاپن خیره شدیم که بر کف سالنها و دیوارهها حک شده بود: «المپیک ژاپن 2020». اتفاقی که در تاریخ المپیک سابقه نداشته است. تجربهای که نشان داد انسان میتواند فارغ از طبیعت نیز، عقربههای ساعت را بپیماید. گاهی تندتر و گاه کندتر. این جدایی انسان از زمان اعلام میکند که شاید وقتش رسیده تا در اعتمادمان به گذر ثانیهها بیندیشیم.
در نقد رقابتهای ورزشی همواره با این جملات روبهرو بودهایم که «ورزش بیش از حد عقلگرا شده است» یا «لذات نمادین ورزش رنگ باختهاند» یا «دیوانسالاری ورزشی بر نفس ورزش تفوق یافته است». وجه مشخصه ورزش مدرن عقلانی بودن آن در مرحله تدارک، سازماندهی و رقابت است. تخصصگرایی در ورزش یکی از شاخصههای عقلانیت مدرن است.
به قول «کلیفورد گیرتز» ورزش در حال ایجاد یک گفتوگوی غنی و هرمنوتیکی بین یک «مسأله خاص» و یک «مسأله عام» است. گفتوگویی که در آن جذابیتی جامعهشناسانه نهفته است.
رشد تعداد زنان در المپیک توکیو به حدی رسید که شاهد برابری تعداد زنان و مردان برای نخستینبار هستیم. در این میان به مادرانی برمیخوریم که مسئولیت چندین فرزند خردسال را عهدهدار بوده و تابوی «المپیک ممنوع برای مادران» را برای همیشه شکستند. بدین ترتیب حضور جنس مؤنث در ورزش که از ابتدا تنها بهعنوان کالایی برای تبلیغ در میدان مسابقه مطرح بود، به زن بهعنوان «ورزشکار» و سپس «زن-مادر قهرمان» تغییر یافت.
استاد جامعهشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا
در اواسط سال 2021 در حالی به مسابقات ورزشی در استودیوها و سالنهای المپیک ژاپن خیره شدیم که بر کف سالنها و دیوارهها حک شده بود: «المپیک ژاپن 2020». همهگیری ویروس کرونا مانند این است که گردش زمین به دور خود و به دور خورشید را تأخر بخشیده و جهانی شدن این پدیده را در گوش ما زنگ میزند. اتفاقی که در تاریخ المپیک سابقه نداشته است. سال 2020 یا 2021 در هر حال زمین به دور خود همچون همیشه چرخید و خورشید را مانند گذشته طی 365 روز دور زد. اما آنچه بر انسانهای روی کره خاکی گذشت تجربهای دیگر و گذر زمانی بود از نوع دیگر. تجربهای که نشان داد انسان میتواند فارغ از طبیعت نیز عقربههای ساعت را بپیماید. گاهی تندتر و گاه کندتر. این جدایی انسان از زمان، اعلام میکند که شاید وقتش رسیده تا در اعتمادمان به گذر ثانیهها بیندیشیم و عقربهها را از ساعتهای مچیمان بازافکنیم.
ورزش بومی، المپیک جهانی
شعار المپیک با عنوان «سریعتر، بالاتر، قویتر» همواره در صدر شعارهای دیگر برای رقابتهای ورزشی قرار دارد. اما بحران همهگیری کرونا نشان داد که شاید بتوان در آینده تغییری در این شعار ایجاد کرد و یا حداقل به آن تغییر فکر کرد. اگر مسابقات ورزشی را در سطح فرد بررسی کنیم باید اذعان داشت ریاضت در رسیدن به موفقیت ورزشی امری اجتنابناپذیر است؛ ریاضتی که کلیه ورزشکاران المپیک آن را تجربه کردهاند. اصولاً این دو، اموری جداناشدنی هستند. در مسابقات ورزشی، انضباط ورزشی بازیکنان مانند ریاضت معنوی کاملاً مشهود است و در المپیک به اوج خود میرسد. نیازی نیست قهرمانان المپیک بیان کنند که چند روز مراقب تغذیه خود بوده و چه نوع سیستم رژیمی را رعایت کردهاند و چند ساعت در شبانه روز به تمرینات سخت ورزشی پرداخته و از کدامین لذتها چشم پوشیدهاند و یا تا چه حد روی فکر، ذهن و اعتماد بهنفس خود کار کردهاند. تمرینات روحی همگام با تمرینات بدنی پیش میرود و ورزشکار با هر دوی آنها آشناست. تحمل این سختیها به حدی است که هویت ورزشکار را تغییر میدهد و تبدیل میشود به انسانی نه برای خود که برای کشورش و برای رشته ورزشیاش.
فراتر از سطح فردی، المپیک 2020 توکیو نیز همچون دورههای قبل بیانگر کنار هم بودن نمایندگان تمدنها از کلیه کشورها و جهانهای سهگانه و مثال بارزی است از جهانی شدن. رقابتها در حالی رو به اتمام است که نشان از گفتوگویی از سر نبرد و در عین حال صلح و دوستی دارد. المپیک هرچه بیشتر بهسمت ورزشهای غیربومی میرود و اگر از بحث سلطه و استیلای ورزش غربی بگذریم، به قول «کلیفورد گیرتز» ورزش در حال ایجاد یک گفتوگوی غنی و هرمنوتیکی بین یک مسأله خاص و یک مسأله عام است. گفتوگویی که در آن جذابیتی جامعهشناسانه نهفته است. البته باید در نظر داشت گرچه عناصری همچون پلورالیسم و چندفرهنگی با وجود پرچمهای رنگارنگ در استادیومهای المپیک همچنان نشان از لایتغیربودن امر جهانی بودن المپیک دارند، اما ساختار رقابتها، انگار از رویه دیگری، از المپیکی که میتواند تغییر را تجربه کند، پرده برداشته است. بنابراین شایسته است نیمنگاهی جامعهشناختی به این رقابتها داشته باشیم تا دریابیم که آیا میتوان برخی از رهیافتهای مسلم المپیکی را مورد بازاندیشی قرار داد؟
عقلانیت ورزشی: از بوروکراسی تا استیلای تکنولوژی
در نقد رقابتهای ورزشی همواره با این جملات روبهرو بودهایم که «ورزش بیش از حد عقلگرا شده است» یا «لذات نمادین ورزش رنگ باختهاند» یا «دیوانسالاری ورزشی بر نفس ورزش تفوق یافته است». وجه مشخصه ورزش مدرن عقلانی بودن آن در مرحله تدارک، سازماندهی و رقابت است. تخصصگرایی در ورزش یکی از شاخصههای عقلانیت مدرن است. تقسیم کار پیچیده در ورزشهای رقابتی و تخصصی شدن چه در حوزه کلان مسابقات و چه در حوزه خرد آن و در سطح هر بازیکن، با قرار گرفتن ایشان درمکانی خاص و با وظیفه مشخص تعریف شده است.
از سوی دیگر المپیک با مسئولان اداری، کارمندان کمیتههای مختلف و در سطوح جهانی، قارهای، ملی و محلی اداره میشود. افراد بر اساس مشخصههای عقلانی منتسب میشوند و وقایع ورزشی به دور از نظرات شخصی و بهطور عینی پوشش داده میشود. بوروکراسی امر اجتنابناپذیر ورزش مدرن است همانطور که امر اجتنابناپذیر مدرنیته است. اما رشد تکنولوژی به قدری سریع است که بوروکراسی به پای آن نمیرسد و بدین ترتیب عقلانیت مسلط بر ورزش را با قدرت خود به شکل دیگری از عقلانیت تبدیل میکند. یک مثال بارز آن کنار رفتن تدریجی داوریهای انسانی است که جای خود را به دوربینهایی با نمای نزدیک داده و داوری را به میلیونها جمعیت تماشاکننده میسپارد و رقابت را از بند بوروکراسی داوری به شکل سنتی آن آزاد میکند.
المپیک به مثابه نهادی مذکرمدار یا نهادی زن-مادر مدار؟
المپیک توکیو برای نخستین بار شاهد حضور یک داور زن از ایران بود و این در حالی است که اگرچه چشم به حضور زن و مرد در کنار یکدیگر در ورزشهای جهانی عادت کرده، اما نباید فراموش کرد که ورزش ماهیتاً نهادی مذکرمدار بوده و از ابتدای شروع بازیهای المپیک بسیاری از بنیانگذاران آن از جمله «بارون پیر دوکوبرتن» با حضور زنان در ورزش مخالف بودند. وی بر این مسأله تأکید میکرد که مشارکت ورزشی زنان سرنوشت محتوم آنان که همان مادر بودن و همراهی کردن مرد میباشد را تغییر میدهد. حتی برخی اندیشمندان دیگر مانند «کرول» نیز عقیده دارند تجاوز زنان به حیطه ورزش بازتابی است از فرهنگ مادرکشی. «کرول» معتقد است با بازگشت زنان به آشپزخانه این فرهنگ تخریبشده، بازسازی خواهد شد. با تمام این احوال، تمایل زنان به حضور فعالانه در ورزش، زمانی که برای نخستین بار در سال 1900 تعداد 22 زن، آن هم فقط در 5 رشته ورزشی اجازه حضور در المپیک را پیدا کردند، نمایان شد. رشد تعداد زنان در المپیک توکیو به حدی رسید که شاهد برابری تعداد زنان و مردان برای نخستینبار هستیم. در این میان به مادرانی برمیخوریم که مسئولیت چندین فرزند خردسال را عهدهدار بوده و تابوی «المپیک ممنوع برای مادران» را برای همیشه شکستند. بدین ترتیب حضور جنس مؤنث در ورزش که از ابتدا تنها بهعنوان کالایی برای تبلیغ در میدان مسابقه مطرح بود، به زن بهعنوان «ورزشکار» و سپس «زن-مادر قهرمان» تغییر یافت.
نقش پررنگ زنان در این نقطه به پایان نرسید و باز هم برای نخستین بار بیش از هر گروه دیگری نقش سوبجکتیو زنان والیبال ساحلی را شاهد بودیم که در مقابل نوع پوششی که ورزش را به محل کالاانگاری و شئ انگاری تبدیل کرده، دست به اعتراض زدند و از استفاده پوشش متداول این ورزش سر باز زدند. دامنه اعتراضات نسبت به پوشش جنسیتزده زنان در ورزش به زنان ژیمناستیککار آلمانی نیز رسید و آنان با پوشش متفاوتی در این بازیها ظاهر شدند. در حالی که ورزشکاران زن ژیمناستیک کار در دنیا اغلب از لباسی که در قسمت پا پوشیدگی ندارد استفاده میکنند؛ تیم ملی زنان آلمان در المپیک توکیو با لباس سراسر پوشیده از مچ پا تا گردن و همچنین آستینهای تا زیر آرنج حاضر شدند و بدین ترتیب زنان ورزشکار این تیم الگویی شدند برای سایر زنان جهت خاتمه به رویکرد جنسیتمدار ورزش.
«اسطوره انسانی» جایگزین «اسطوره ورزشی»
بهرغم توجه به رکوردشکنی در المپیک هنوز آنچه بازیها را جذاب میکند، لذت ناشی از بازی و برد صرف است که مهمترین هدف رقابتکنندگان و تماشاچیان است. تلاش بنیانگذاران المپیک برای اینکه آن را در سطح نه چندان حرفهای نگه دارند و ورزش آماتوری را ترویج دهند در برخی رشتههای ورزشی مانند فوتبال موفق بود، اما در اکثر رشتههای ورزشی، بینهایت حرفهای بودن حرف اول را در المپیک میزند. تلاش بیش از حد برای دستیابی به موفقیت ورزشی و کاهش رکوردزنیها واقعیتی است حاکی از اینکه انسان به خط پایان دستاوردهای بدنیاش رسیده و فراتر از آن تنها با گذر از محدودیتهای اخلاقی ورزش مانند دوپینگ امکانپذیر است. دریافت این موضوع ورزشکار را از امید رکوردزنی باز میدارد و شاید عاملی باشد برای اینکه در ذهن خود آرمان «اسطوره ورزشی» را به «اسطوره انسانی» تبدیل کند.
در المپیک 2016 ستارگانی همچون «فلپس» با شنای پروانه چون بازیهای پیشینش شگفتی و حادثه آفرید و در حالی که تیم کشورش در شرف رضایت به مدال نقره در شنای مختلط 200 متر مردان بود و در شرایطی که حریف در آخرین حرکت یک سر و گردن از فلپس جلوتر بود، اما دستان بلند وی به مددش آمد و قبل از حریف به دیوار استخر رسید و او را در جایگاه ستاره شدن تثبیت کرد. چنین رخدادی را در المپیک ژاپن 2020 کمتر شاهد بودیم.
اما هرچند ستاره خاصی در المپیک 2020 ژاپن ندرخشید اما تصاویر ماندگار انسانی زیادی برای ثبت در تاریخ رقم خورد. شاید مهمترین آنها که از آن بهعنوان اتفاقی نادر و بیسابقه نام برده میشود، در جریان رقابتهای فینال پرش ارتفاع، تصمیم شرکتکننده قطری بود که از ادامه بازی در حالی گذشت که رقیب ایتالیایی او نخستین پرش خود را با خطا پشت سر گذاشت و پرنده قطری با تصمیم خود نظر مثبتش را برای دریافت طلای مشترک برای هر دو ورزشکار که طبق قوانین امکانپذیر بود، اعلام کرد و بدین ترتیب لحظه ماندگاری را در تاریخ المپیک رقم زد.
در عین حال که هورمون اندورفین بهدلیل فعالیت بدنی ترشح میشود و مانع از افسردگی مدام میشود اما تمرینات طاقتفرسا و فشار ناشی از انتظارات یک ملت بر دوش ورزشکار جوان، نوعی الیناسیون ورزشی و ازخودبیگانگی را میتواند شکل دهد که در برخی ورزشهای انفرادی و حتی گروهی تجربه میشود. برای رهایی از چنین احساسی ورزشکاران تصمیمات خاصی میگیرند، از آن جمله میتوان به «بایلز» ژیمناست زن دارای 4 مدال طلای المپیک اشاره کرد که از فشار ناشی از انتظارات برای دستیابی به 6 طلا، خود را از دور مسابقات حذف کرد تا سلامت روان خود را حفظ کند. او که امیدوار بود بتواند عنوان قهرمانی المپیک ریو 2016 خود را تکرار کند و تبدیل به نخستین زن در 53 سال گذشته شود که دو عنوان پیاپی قهرمانی در رقابتهای همه جانبه کسب کرده، با این عمل خود جامعه ژیمناستیک را در شوک عجیبی فرو برد. این گفته او «گاهی اوقات، واقعاً احساس میکنم وزن تمام دنیا روی دوشم قرار دارد» شاید بیارتباط با تعرض پزشک سابق تیم ملی که از معتمدترین افراد در اردوهای ورزشی است نباشد و یا شاید بهدلیل احساس ضعف او در نخستین بازیهایش ناشی شود، اما هر چه بود او را از حالت یک «اسطوره ورزشی» به حالت «انسانی دارای ظرفیت طبیعی و محدود» در آورد و موفقیت را که امر اجتنابناپذیر المپیک است به زیر سؤال کشاند و نشان داد که برخی بازیها هیچ برندهای ندارد.
المپیک کرونازده
در همهگیری کرونا بشر توانست بسیاری از امور را مجازیسازی کند و خود را با آن وفق دهد، گرچه آنچه هیچ نوع مجازی برایش متصور نبود تمرینات ورزشی در سالن و نیاز به امکانات ورزشی بود. تلاش شد تا حدی یادگیری آموزش ورزشی معطوف به مجازی شدن شود اما المپیک 2020 نشان داد که مسابقات ورزشی و ثبت رکورد و رقیب را از صحنه به در کردن ماهیتاً در همراهی با یکی از عجایب تاریخ بشر بهنام «همهگیری کرونا» بسیار سخت و همراه با هزینههای بیشمار مادی و معنوی، ولی امکانپذیر است. حتی با وجود اینکه عشق به مکانهای ورزشی یا «توپوفیلیا» نیز که در رقابتهای شدید ورزشی شکل میگیرد با استادیومهای بیصدا و خالی از طرفدار و ورزشکاران هم تیم و مربیانشان که به جای در آغوش کشیدن یکدیگر در هنگام پیروزی آرنجها یا مشتها را به هم میزدند، باعث شد تا شادی المپیک در پس بحران کرونا رنگ ببازد، اما در مجاز، بیشماری به تماشای رقابتها نشستند، از شکستها و ناامیدیها، ناراحتی را تجربه کردند و از پیروزیها شاد شدند و در نهایت از بازیها لذت بردند.
نیمنگاه
در سال 2021 در حالی به مسابقات المپیک ژاپن خیره شدیم که بر کف سالنها و دیوارهها حک شده بود: «المپیک ژاپن 2020». اتفاقی که در تاریخ المپیک سابقه نداشته است. تجربهای که نشان داد انسان میتواند فارغ از طبیعت نیز، عقربههای ساعت را بپیماید. گاهی تندتر و گاه کندتر. این جدایی انسان از زمان اعلام میکند که شاید وقتش رسیده تا در اعتمادمان به گذر ثانیهها بیندیشیم.
در نقد رقابتهای ورزشی همواره با این جملات روبهرو بودهایم که «ورزش بیش از حد عقلگرا شده است» یا «لذات نمادین ورزش رنگ باختهاند» یا «دیوانسالاری ورزشی بر نفس ورزش تفوق یافته است». وجه مشخصه ورزش مدرن عقلانی بودن آن در مرحله تدارک، سازماندهی و رقابت است. تخصصگرایی در ورزش یکی از شاخصههای عقلانیت مدرن است.
به قول «کلیفورد گیرتز» ورزش در حال ایجاد یک گفتوگوی غنی و هرمنوتیکی بین یک «مسأله خاص» و یک «مسأله عام» است. گفتوگویی که در آن جذابیتی جامعهشناسانه نهفته است.
رشد تعداد زنان در المپیک توکیو به حدی رسید که شاهد برابری تعداد زنان و مردان برای نخستینبار هستیم. در این میان به مادرانی برمیخوریم که مسئولیت چندین فرزند خردسال را عهدهدار بوده و تابوی «المپیک ممنوع برای مادران» را برای همیشه شکستند. بدین ترتیب حضور جنس مؤنث در ورزش که از ابتدا تنها بهعنوان کالایی برای تبلیغ در میدان مسابقه مطرح بود، به زن بهعنوان «ورزشکار» و سپس «زن-مادر قهرمان» تغییر یافت.
تابستانه کتاب، هجدهمین طرح تخفیف فصلی کتاب به کار خود پایان داد
فروش تقریبی 27 میلیارد و 500 میلیون تومانی در هفت روز
مریم شهبازی
منتقد
«تابستانه کتاب» با فروش تقریبی 27 میلیارد و 500 میلیون تومانی به کار خود پایان داد. در این دوره که هجدهمین طرح تخفیف فصلی کتاب به شمار میآمد، 974 کتابفروشی از سراسر کشورمان حضور داشتند و استقبال مردم از آنها، فروش 474 هزار نسخهای کتاب را رقم زد.
در شرایط فعلی نشر هرگونه حمایتی اثرگذار است
مهدی حسینزادگان، مدیر امور داخلی «نشر ققنوس» درباره این دوره از طرح تخفیف فصلی کتاب که شامگاه جمعه، پانزدهم مردادماه به کار خود پایان داد، به «ایران» میگوید: «اوضاع کتابفروشیها آنقدر نامطلوب شده که من به شخصه از هر حمایتی، حتی در جزئیترین شکل ممکن هم استقبال میکنم. تعطیلیها و گرانیها سبب کاهش فروش کتاب شده و حداقل از این طریق میتوان مردم را به خرید کتاب تشویق کرد اما نکته دیگر اینکه طرحهای تخفیف فصلی طی سالهای اخیر مخاطبان خاص خود را پیدا کرده است.»
به گفته حسینزادگان، عمده مراجعهکنندگان به کتابفروشیها طی برپایی این طرحهای تخفیف فصلی را طبقه کتابخوان تشکیل میدهند او به افرادی اشاره میکند که اغلب فهرست کتابهای مورد نظر خود را پیشتر نوشتهاند و تنها برای خرید آنها قدم به کتابفروشیها میگذارند تا از این طریق با درصد تخفیف اعلامشده آثار مورد نظر خود را خریداری کنند.
مدیر امور داخلی مؤسسه انتشاراتی ققنوس ادامه میدهد: «با اینکه موافق برپایی این طرحها هستم اما چند پیشنهاد برای دورههای آینده برگزاریاش دارم؛ اینکه حتی اگر شده فاصله بین طرحها کمی بیشتر شود اما در عوض به تعداد برپایی روزهای هر دوره افزوده شود. طی تعطیلیهایی که رخ داد تصور و انتظار ما این بود که تابستانه بیش از هفت روز برپاشده و زمان آن تمدید شود که این اتفاق رخ نداد.»
این دوره در حالی برگزار شد که سقف خرید هر مراجعهکننده از 200 هزار تومان به 300 هزار تومان تغییر کرد که گویای افزایشی 50 درصدی است. حسینزادگان میگوید: «بودجهای که برای هر کتابفروشی در نظر گرفتهشده مبلغ کمی، برابر با دو تا سه میلیون بود که برای یکی از شعبههای ما همان دو روز نخست تمام شد اما سقف یارانه کتابفروشی دیگرمان که کافه- کتاب است کامل مصرف نشد چراکه با چند روز تعطیلی هم روبهرو شد. از طرفی اغلب کتابفروشیهای محلی در این زمان اندک وضعیت مشابه داشتند. از سوی دیگر اگر سقف یارانه هر کتابفروشی بیشتر شود، خود آنها هم میتوانند برای جذب مخاطب و حتی اطلاعرسانی تلاش کنند.»
او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند این تخفیفها مردم را بدعادت کرده و آنان برای خرید کتاب تنها منتظر تخفیفها خواهند ماند اضافه میکند: «در شرایطی که پلتفرمهای فروشی همچون دیجیکالا، آثار کتابسازی شده را با تخفیفهای 70 تا 80 درصدی میفروشند، دیگر تخفیف 20 درصدی این طرح که تأثیری در بدعادت کردن مردم ندارد! خود من حتی تخفیف 85 درصدی هم برای آثار کتابسازی شده در این سایت و اپلیکشین فروش کالا دیدهام. از طرفی کتابهای چاپ غیرقانونی و کتابسازی ناشران براحتی کنار خیابان با تخفیفهای 50 تا 70 درصدی به فروش میرسد. از همین رو این 20 درصد تخفیف طرحهای فصلی تأثیر بدی ندارند.»
تقویت نشر بیش از طرحهای تخفیف فصلی در گرو فرهنگسازی
وحید تیموری، مدیر کتابفروشی «کتاب پارسه» هم درباره هجدهمین دوره این طرح تخفیف فصلی که دوره تابستانه آن به اتمام رسیده، به «ایران» میگوید: «از زمان شیوع کرونا در کشورمان شاهد برپایی چند دوره از این طرح با فواصل زمانی کمتری بودهایم؛ به گمانم استقبال مردم از تابستانه اخیر به مراتب بیشتر از بهارانه کتاب بود که یک ماه و نیم یا دو ماه قبل برگزار شد. هرچند که در نهایت قدرت خرید مراجعهکنندگان در مقایسه با طرحهای تخفیف فصلی که پیش از کرونا برگزار میشدند، کاهش یافته است.»
این فعال عرصه نشر که تأکید دارد از ابتدای دوره نخست این طرح که با عنوان «کتابفروشی به وسعت ایران» در سال 94 برگزار شد در جریان طرحهای تخفیف فصلی بوده، ادامه میدهد: «با آنکه اغلب کتابفروشیها امکان ارسال با پیک و همچنین پستی مرسولههای کتاب را دارند اما ترجیح اغلب مردم به خرید حضوری کتاب است. البته تقصیر هم ندارند این محدودیتهای ناگزیر کرونایی همهمان را افسرده کرده، در مراجعه به کتابفروشیها تنها بحث خود کتاب نیست، همان فضای حاکم و از سویی مشاهده یا حتی خرید دیگر محصولات فرهنگی که کنار کتاب به فروش میرسند هم تأثیر خوبی بر روحیه مخاطبان دارند.»
به گفته تیموری، شرایط کتابفروشیها متفاوت از دیگر فروشگاهها، همچون فروشگاههای مواد غذایی یا پوشاک است. معمولاً رفت و آمد کمتری دارند و امکان رعایت پروتکلهای بهداشتی در آنها فراهم است. او معتقد است که اطلاعرسانیها درباره تابستانه کتاب چندان کافی نبوده و میگوید: «برای دورههای بعدی بهتر از تلویزیون و رادیو برای اطلاعرسانی درباره این طرح تلاش بیشتری به خرج بدهند. هنوز هم بخشی از مردم درباره این طرحها چیزی نمیدانند هرچند جامعه کتابخوان اغلب مطلع شدهاند.»
با آنکه تیموری مخالف نقاط قوت این طرحهای تخفیف فصلی نیست اما همچنان از مخالفان برگزاری آن است و تأکید میکند: «این اقدام درستی نیست که مردم را با تخفیفهای اینچنینی درخرید کتاب شرطی کنیم، خود من بارها با مراجعهکنندگانی روبهرو شدهام که همان بدو ورود از این میپرسند که دوره تخفیفهای فصلی شده یا نه؟ و اگر نشده باشد از کتابفروشی میروند. به گمان من به جای این طرحها میتوان از یارانههای مذکور برای کمک به انتشار ارزانتر کتاب کمک گرفت.»
این فعال عرصه نشر همچنین معتقد است که فراتر از این طرحها باید کاری کرد که کتاب به سبد کالای خانوادهها و بویژه جوانان راه پیدا کند. او ادامه میدهد: «در همین شرایط فعلی در هزینههای ماهانه جوانان، در حد توان اقتصادیشان حتی جایی برای کافه رفتن یا خرید پوشاک هم هست اما برای کتاب کمتر این ضرورت حس میشود. امیدوارم مسئولان بیش از این طرحها، برای جذب مخاطبان به کتابخوانی تلاش کنند. برنامههای تلویزیونی قدرت اثرگذاری زیادی دارند؛ کافی است کارشناس یا هنرمندی محبوب در برنامهای همچون کتابباز، اثری را معرفی کنند تا فردای آن روز حتی افرادی که کتابخوان نیستند، علاقهمند شده به کتابفروشیها بروند و آن کتاب را بخرند. این را خود من بارها تجربه کردهام.»
کتابدوستان تهرانی در صدر جدول تابستانه
گفتنی است که هجدهمین دوره طرح تخفیف فصلی کتاب با عنوان تابستانه کتاب از نهم تا پانزدهم مردادماه با شرکت 974 کتابفروشی از سراسر کشورمان برگزار شد. البته از این تعداد 945 کتابفروشی فعال بودند و فروش داشتند که در نتیجه آن 474 هزار و 916 نسخه کتاب به مبلغ تقریبی 27 میلیارد و 500 میلیون تومان فروخته شد. اما سهم تهرانیها از تابستانه کتابفروش تقریبی 4 میلیارد و 400 میلیون تومان از طریق 162 کتابفروشی است. در این دوره پرفروشترین استانها بر اساس تعداد کتاب به ترتیب تهران، خراسان رضوی، اصفهان و قم بودهاند.
منتقد
«تابستانه کتاب» با فروش تقریبی 27 میلیارد و 500 میلیون تومانی به کار خود پایان داد. در این دوره که هجدهمین طرح تخفیف فصلی کتاب به شمار میآمد، 974 کتابفروشی از سراسر کشورمان حضور داشتند و استقبال مردم از آنها، فروش 474 هزار نسخهای کتاب را رقم زد.
در شرایط فعلی نشر هرگونه حمایتی اثرگذار است
مهدی حسینزادگان، مدیر امور داخلی «نشر ققنوس» درباره این دوره از طرح تخفیف فصلی کتاب که شامگاه جمعه، پانزدهم مردادماه به کار خود پایان داد، به «ایران» میگوید: «اوضاع کتابفروشیها آنقدر نامطلوب شده که من به شخصه از هر حمایتی، حتی در جزئیترین شکل ممکن هم استقبال میکنم. تعطیلیها و گرانیها سبب کاهش فروش کتاب شده و حداقل از این طریق میتوان مردم را به خرید کتاب تشویق کرد اما نکته دیگر اینکه طرحهای تخفیف فصلی طی سالهای اخیر مخاطبان خاص خود را پیدا کرده است.»
به گفته حسینزادگان، عمده مراجعهکنندگان به کتابفروشیها طی برپایی این طرحهای تخفیف فصلی را طبقه کتابخوان تشکیل میدهند او به افرادی اشاره میکند که اغلب فهرست کتابهای مورد نظر خود را پیشتر نوشتهاند و تنها برای خرید آنها قدم به کتابفروشیها میگذارند تا از این طریق با درصد تخفیف اعلامشده آثار مورد نظر خود را خریداری کنند.
مدیر امور داخلی مؤسسه انتشاراتی ققنوس ادامه میدهد: «با اینکه موافق برپایی این طرحها هستم اما چند پیشنهاد برای دورههای آینده برگزاریاش دارم؛ اینکه حتی اگر شده فاصله بین طرحها کمی بیشتر شود اما در عوض به تعداد برپایی روزهای هر دوره افزوده شود. طی تعطیلیهایی که رخ داد تصور و انتظار ما این بود که تابستانه بیش از هفت روز برپاشده و زمان آن تمدید شود که این اتفاق رخ نداد.»
این دوره در حالی برگزار شد که سقف خرید هر مراجعهکننده از 200 هزار تومان به 300 هزار تومان تغییر کرد که گویای افزایشی 50 درصدی است. حسینزادگان میگوید: «بودجهای که برای هر کتابفروشی در نظر گرفتهشده مبلغ کمی، برابر با دو تا سه میلیون بود که برای یکی از شعبههای ما همان دو روز نخست تمام شد اما سقف یارانه کتابفروشی دیگرمان که کافه- کتاب است کامل مصرف نشد چراکه با چند روز تعطیلی هم روبهرو شد. از طرفی اغلب کتابفروشیهای محلی در این زمان اندک وضعیت مشابه داشتند. از سوی دیگر اگر سقف یارانه هر کتابفروشی بیشتر شود، خود آنها هم میتوانند برای جذب مخاطب و حتی اطلاعرسانی تلاش کنند.»
او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند این تخفیفها مردم را بدعادت کرده و آنان برای خرید کتاب تنها منتظر تخفیفها خواهند ماند اضافه میکند: «در شرایطی که پلتفرمهای فروشی همچون دیجیکالا، آثار کتابسازی شده را با تخفیفهای 70 تا 80 درصدی میفروشند، دیگر تخفیف 20 درصدی این طرح که تأثیری در بدعادت کردن مردم ندارد! خود من حتی تخفیف 85 درصدی هم برای آثار کتابسازی شده در این سایت و اپلیکشین فروش کالا دیدهام. از طرفی کتابهای چاپ غیرقانونی و کتابسازی ناشران براحتی کنار خیابان با تخفیفهای 50 تا 70 درصدی به فروش میرسد. از همین رو این 20 درصد تخفیف طرحهای فصلی تأثیر بدی ندارند.»
تقویت نشر بیش از طرحهای تخفیف فصلی در گرو فرهنگسازی
وحید تیموری، مدیر کتابفروشی «کتاب پارسه» هم درباره هجدهمین دوره این طرح تخفیف فصلی که دوره تابستانه آن به اتمام رسیده، به «ایران» میگوید: «از زمان شیوع کرونا در کشورمان شاهد برپایی چند دوره از این طرح با فواصل زمانی کمتری بودهایم؛ به گمانم استقبال مردم از تابستانه اخیر به مراتب بیشتر از بهارانه کتاب بود که یک ماه و نیم یا دو ماه قبل برگزار شد. هرچند که در نهایت قدرت خرید مراجعهکنندگان در مقایسه با طرحهای تخفیف فصلی که پیش از کرونا برگزار میشدند، کاهش یافته است.»
این فعال عرصه نشر که تأکید دارد از ابتدای دوره نخست این طرح که با عنوان «کتابفروشی به وسعت ایران» در سال 94 برگزار شد در جریان طرحهای تخفیف فصلی بوده، ادامه میدهد: «با آنکه اغلب کتابفروشیها امکان ارسال با پیک و همچنین پستی مرسولههای کتاب را دارند اما ترجیح اغلب مردم به خرید حضوری کتاب است. البته تقصیر هم ندارند این محدودیتهای ناگزیر کرونایی همهمان را افسرده کرده، در مراجعه به کتابفروشیها تنها بحث خود کتاب نیست، همان فضای حاکم و از سویی مشاهده یا حتی خرید دیگر محصولات فرهنگی که کنار کتاب به فروش میرسند هم تأثیر خوبی بر روحیه مخاطبان دارند.»
به گفته تیموری، شرایط کتابفروشیها متفاوت از دیگر فروشگاهها، همچون فروشگاههای مواد غذایی یا پوشاک است. معمولاً رفت و آمد کمتری دارند و امکان رعایت پروتکلهای بهداشتی در آنها فراهم است. او معتقد است که اطلاعرسانیها درباره تابستانه کتاب چندان کافی نبوده و میگوید: «برای دورههای بعدی بهتر از تلویزیون و رادیو برای اطلاعرسانی درباره این طرح تلاش بیشتری به خرج بدهند. هنوز هم بخشی از مردم درباره این طرحها چیزی نمیدانند هرچند جامعه کتابخوان اغلب مطلع شدهاند.»
با آنکه تیموری مخالف نقاط قوت این طرحهای تخفیف فصلی نیست اما همچنان از مخالفان برگزاری آن است و تأکید میکند: «این اقدام درستی نیست که مردم را با تخفیفهای اینچنینی درخرید کتاب شرطی کنیم، خود من بارها با مراجعهکنندگانی روبهرو شدهام که همان بدو ورود از این میپرسند که دوره تخفیفهای فصلی شده یا نه؟ و اگر نشده باشد از کتابفروشی میروند. به گمان من به جای این طرحها میتوان از یارانههای مذکور برای کمک به انتشار ارزانتر کتاب کمک گرفت.»
این فعال عرصه نشر همچنین معتقد است که فراتر از این طرحها باید کاری کرد که کتاب به سبد کالای خانوادهها و بویژه جوانان راه پیدا کند. او ادامه میدهد: «در همین شرایط فعلی در هزینههای ماهانه جوانان، در حد توان اقتصادیشان حتی جایی برای کافه رفتن یا خرید پوشاک هم هست اما برای کتاب کمتر این ضرورت حس میشود. امیدوارم مسئولان بیش از این طرحها، برای جذب مخاطبان به کتابخوانی تلاش کنند. برنامههای تلویزیونی قدرت اثرگذاری زیادی دارند؛ کافی است کارشناس یا هنرمندی محبوب در برنامهای همچون کتابباز، اثری را معرفی کنند تا فردای آن روز حتی افرادی که کتابخوان نیستند، علاقهمند شده به کتابفروشیها بروند و آن کتاب را بخرند. این را خود من بارها تجربه کردهام.»
کتابدوستان تهرانی در صدر جدول تابستانه
گفتنی است که هجدهمین دوره طرح تخفیف فصلی کتاب با عنوان تابستانه کتاب از نهم تا پانزدهم مردادماه با شرکت 974 کتابفروشی از سراسر کشورمان برگزار شد. البته از این تعداد 945 کتابفروشی فعال بودند و فروش داشتند که در نتیجه آن 474 هزار و 916 نسخه کتاب به مبلغ تقریبی 27 میلیارد و 500 میلیون تومان فروخته شد. اما سهم تهرانیها از تابستانه کتابفروش تقریبی 4 میلیارد و 400 میلیون تومان از طریق 162 کتابفروشی است. در این دوره پرفروشترین استانها بر اساس تعداد کتاب به ترتیب تهران، خراسان رضوی، اصفهان و قم بودهاند.
از رونق بازارهای صنایع دستی تا زنده شدن آیینهای سنتی
چشمانداز اورامانات بعد از ثبت جهانی
حمیرا حیدریان
خبرنگار
«اورمانات» حالا جهانی شده است و به فرصتهای فرهنگی و اقتصادی پیش رو مینگرد. اتفاقی که در 5 مردادماه سالجاری پس از گذشت پنج سال از زمان تشکیل پرونده آن در پایگاه منظر فرهنگی تاریخی و ارائه آن به کارشناسان یونسکو، در نهایت در چهل و چهارمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو به بار نشست.
اورامانات کرمانشاه در شمال غربی این استان شامل شهرستانهای پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث باباجانی میشود که حدود ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. بخشی از اورامانات نیز در شهرستانهای مریوان، سروآباد و کامیاران در استان کردستان واقع شده و بخش دیگری از آن نیز در استان حلبچه عراق قرار دارد. ۲۹۵ اثر ثبت شده ملی در منطقه اورامانات و در شهرستانهای ثلاث باباجانی، روانسر، پاوه و جوانرود وجود دارد که بیشترین آثار ثبت شده گردشگری ملی با ۲۰۰ اثر در شهرستان ثلاث باباجانی واقع شده است.
حسین ویسی، معاون صنایع دستی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه در گفتوگو با «ایران» در این خصوص گفت: ثبت جهانی اورامانات یک اتفاق بسیار بزرگ و خوبی است که نه تنها یک افتخار ملی است بلکه بواسطه قرار گرفتن بخشی از آن در کرمانشاه، کردستان و اقلیم کردستان عراق میتواند در توسعه بازارهای تولید و فروش صنایع دستی تأثیر بسزایی داشته باشد.
وی به ثبت ملی ۲ شهر دالاهو و هرسین برای تنبور و گلیم نیز از طی ۲ سال گذشته اشاره کرد و افزود: با ثبت جهانی این منطقه میتوان گفت گام مثبتی در جهت معرفی و رونق تولید صنایع دستی و جذب گردشگر بیشتر برداشته میشود. جذابیت صنایع دستی از جمله پوشش مردمان آن را برای توریستها پراهمیت کرده است و از آنجایی که مردمان این منطقه پوشش محلی دارند این موضوع برای گردشگران از جذابیت خاصی با توجه به تنوع دوخت و رنگ لباس مردم برخوردار است. زمانی که گردشگران به این منطقه سفر میکنند اقدام به تهیه پوشاک محلی برای خود میکنند. از همین رو در شهرستان نودشه کارگاههای زیادی برای لباسهای مردانه و زنانه و بچه گانه راهاندازی شده است.
وی «اورامانات» را یکی از مقصدهای گردشگری استان کرمانشاه عنوان کرده و گفت: قرار است در گام نخست یک بازارچه صنایع دستی در دروازه «اورامانات» در شهرستان روانسر ایجاد شود تا دسترسی گردشگران برای خرید صنایع دستی آسانتر باشد و در واقع یک سوغات کاربردی و قابل استفاده را خریداری کنند. همچنین در تلاش هستیم تا در رشته تولید محصولات چرم، سفال، تابلو فرش، گلیم بافی و زیورآلات قدمهای بیشتری برای رونق و توسعه منطقه برداریم.
وی با بیان اینکه ثبت جهانی منطقه «اورامانات» این منطقه را به قطب جهانگردی تبدیل خواهد کرد اظهار داشت: راهاندازی بازارچه مرزی، فروشگاه و نیز بازارچههای محلی در منطقه اورامانات از جمله اقداماتی است که طی سالهای اخیر روی آن کار شده است و با ثبت جهانی این منطقه حالا راهاندازی آن سرعت بیشتری خواهد گرفت تا صنایع دستی این منطقه نه تنها در جذب گردشگر بلکه بیشتر از گذشته به مردمان این مرز و بوم و خارج از مرزها شناخته شده و توسعه صادرات و ایجاد اشتغال را فراهم کند.
وی با بیان اینکه هدف از راهاندازی بازارچه مرزی در این منطقه کمک به فروش صنایع دستی و تولیدکنندگان است، بیان کرد: میراث فرهنگی قصد دارد با برگزاری کلاسهای آموزشی در بخش بسته بندی، بازاریابی، تجارت الکترونیک، برندسازی و... صنایع دستی به تولیدکنندگان این منطقه کمک کند تا با آموزشهای لازم بتوانند در جهت توسعه کار خود گامهای مثبتی بردارند، چرا که توسعه صنایع دستی، ایجاد اشتغال بیشتر و توسعه گردشگری و صنایع دستی را در پی خواهد داشت. این مسئول با تأکید بر اینکه در صدد ارائه محصولات صنایع دستی در کنار صنعت بومگردی هستیم، خاطرنشان کرد: ارائه محصولات صنایع دستی در مراکز بومگردی نه تنها باعث توسعه و کمک به فروش این صنعت میکند بلکه این هنر را برای بومگردان و گردشگران داخلی و خارجی قابل لمستر کرده و با اصالت این فرهنگ آشناتر میکند و همین در اشاعه فرهنگ این خطه به برون مرز را رقم میزند. ضمن اینکه با ایجاد اشتغال پایدار برای بیش از یکهزار نفر ایجاد شغل خواهد شد.
ویسی با بیان اینکه زنجیره ارزش توسعه صنایع دستی از دیگر اهداف میراث فرهنگی با ثبت جهانی این منطقه است عنوان کرد: برخی صنایع دستی از جمله «گیوه» و «گلیم» و... در مناطقی همچون جوانرود و پاوه و... بهصورت صنایع بومی آن منطقه شناخته میشود که با ایجاد بازارچه مرزی و محلی در منطقه در واقع نه تنها ایجاد اشتغال برای بخش زیادی از افراد ساکن این منطقه ایجاد خواهد شد بلکه ارزشگذاری این صنایع رو به افزایش خواهد گذاشت از اینرو شهرهایی همچون دالاهو، کنگاور و هرسین و... نیازمند امکانات ویژه است تا با توسعه کارگاههای آموزشی بیش از پیش صنایع آن بهصورت جهانی دیده شود.
معاون صنایع دستی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه همچنین از تشکیل دبیرخانه منظر جهانی منطقه اورامانات و نیز دبیرخانه دائمی «گیوه» خبر داد و تصریح کرد، بزودی این دبیرخانهها کار خود را آغاز خواهند کرد.
ثبت جهانی اورامانات؛ بهتصویر کشیدن کوچ نشینی منحصر به فرد در ایران
مدیر پایگاه منظر فرهنگی هورامان نیز در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه هورامان بیست و ششمین اثر جهانی ایران و سومین منظر فرهنگی ثبت شده پس از منظر فرهنگی بم و منظر فرهنگی میمند است، گفت: هورامان با داشتن معیار گواهی بیهمتا یا دستکم استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته توانست موافقت قاطع کمیته میراث جهانی یونسکو را کسب کند. پویا طالب نیا با اشاره به تعامل قابل توجه انسان و طبیعت در این منطقه گفت: هورامان نمونه برجستهای از تعامل بین انسان و محیط زیست یا نماینده یک فرهنگ است و این مورد نیز بهعنوان دومین معیار ثبت جهانی هورامان مدنظر قرار گرفته است. در این مدت با همراهی پژوهشگران و صاحب نظران مطالعات ارزشمندی انجام شده است که با توجه به این دادهها باید برای حفاظت از این میراث ارزشمند برنامهریزی شود.
وی با اشاره به اینکه در روستایی در منطقه اورامان جشنی بهنام جشن «بارانخواهی» وجود دارد که ریشه آن به مراسم «میتراییسم» بازمیگردد افزود: همچنین یکی از منحصربهفردترین زندگیهای کوچنشینی را میتوان در همین منطقه دید؛ خلاف جاهای دیگر محوریت کوچنشینی در این منطقه «انسان» است چون اهالی هورامان از دیرباز خوشنشین بودهاند. اورامان (هورامان) نقطه تلاقی مهمی است که میتواند فرهنگهای مختلف را بههم پیوند دهد؛ بهطوریکه حتی تعاملات بین فرهنگی ایجاد کرده است.
وی با اشاره به اینکه در ثبت جهانی این منطقه یکی از ویژگیها مشارکت بالای جامعه محلی بود، اظهار داشت: بهطور اساسی در ثبتهای جهانی، طرحهای مشارکتی بهدلیل دخیل بودن مردم ماندگارترهستند.
خبرنگار
«اورمانات» حالا جهانی شده است و به فرصتهای فرهنگی و اقتصادی پیش رو مینگرد. اتفاقی که در 5 مردادماه سالجاری پس از گذشت پنج سال از زمان تشکیل پرونده آن در پایگاه منظر فرهنگی تاریخی و ارائه آن به کارشناسان یونسکو، در نهایت در چهل و چهارمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو به بار نشست.
اورامانات کرمانشاه در شمال غربی این استان شامل شهرستانهای پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث باباجانی میشود که حدود ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. بخشی از اورامانات نیز در شهرستانهای مریوان، سروآباد و کامیاران در استان کردستان واقع شده و بخش دیگری از آن نیز در استان حلبچه عراق قرار دارد. ۲۹۵ اثر ثبت شده ملی در منطقه اورامانات و در شهرستانهای ثلاث باباجانی، روانسر، پاوه و جوانرود وجود دارد که بیشترین آثار ثبت شده گردشگری ملی با ۲۰۰ اثر در شهرستان ثلاث باباجانی واقع شده است.
حسین ویسی، معاون صنایع دستی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه در گفتوگو با «ایران» در این خصوص گفت: ثبت جهانی اورامانات یک اتفاق بسیار بزرگ و خوبی است که نه تنها یک افتخار ملی است بلکه بواسطه قرار گرفتن بخشی از آن در کرمانشاه، کردستان و اقلیم کردستان عراق میتواند در توسعه بازارهای تولید و فروش صنایع دستی تأثیر بسزایی داشته باشد.
وی به ثبت ملی ۲ شهر دالاهو و هرسین برای تنبور و گلیم نیز از طی ۲ سال گذشته اشاره کرد و افزود: با ثبت جهانی این منطقه میتوان گفت گام مثبتی در جهت معرفی و رونق تولید صنایع دستی و جذب گردشگر بیشتر برداشته میشود. جذابیت صنایع دستی از جمله پوشش مردمان آن را برای توریستها پراهمیت کرده است و از آنجایی که مردمان این منطقه پوشش محلی دارند این موضوع برای گردشگران از جذابیت خاصی با توجه به تنوع دوخت و رنگ لباس مردم برخوردار است. زمانی که گردشگران به این منطقه سفر میکنند اقدام به تهیه پوشاک محلی برای خود میکنند. از همین رو در شهرستان نودشه کارگاههای زیادی برای لباسهای مردانه و زنانه و بچه گانه راهاندازی شده است.
وی «اورامانات» را یکی از مقصدهای گردشگری استان کرمانشاه عنوان کرده و گفت: قرار است در گام نخست یک بازارچه صنایع دستی در دروازه «اورامانات» در شهرستان روانسر ایجاد شود تا دسترسی گردشگران برای خرید صنایع دستی آسانتر باشد و در واقع یک سوغات کاربردی و قابل استفاده را خریداری کنند. همچنین در تلاش هستیم تا در رشته تولید محصولات چرم، سفال، تابلو فرش، گلیم بافی و زیورآلات قدمهای بیشتری برای رونق و توسعه منطقه برداریم.
وی با بیان اینکه ثبت جهانی منطقه «اورامانات» این منطقه را به قطب جهانگردی تبدیل خواهد کرد اظهار داشت: راهاندازی بازارچه مرزی، فروشگاه و نیز بازارچههای محلی در منطقه اورامانات از جمله اقداماتی است که طی سالهای اخیر روی آن کار شده است و با ثبت جهانی این منطقه حالا راهاندازی آن سرعت بیشتری خواهد گرفت تا صنایع دستی این منطقه نه تنها در جذب گردشگر بلکه بیشتر از گذشته به مردمان این مرز و بوم و خارج از مرزها شناخته شده و توسعه صادرات و ایجاد اشتغال را فراهم کند.
وی با بیان اینکه هدف از راهاندازی بازارچه مرزی در این منطقه کمک به فروش صنایع دستی و تولیدکنندگان است، بیان کرد: میراث فرهنگی قصد دارد با برگزاری کلاسهای آموزشی در بخش بسته بندی، بازاریابی، تجارت الکترونیک، برندسازی و... صنایع دستی به تولیدکنندگان این منطقه کمک کند تا با آموزشهای لازم بتوانند در جهت توسعه کار خود گامهای مثبتی بردارند، چرا که توسعه صنایع دستی، ایجاد اشتغال بیشتر و توسعه گردشگری و صنایع دستی را در پی خواهد داشت. این مسئول با تأکید بر اینکه در صدد ارائه محصولات صنایع دستی در کنار صنعت بومگردی هستیم، خاطرنشان کرد: ارائه محصولات صنایع دستی در مراکز بومگردی نه تنها باعث توسعه و کمک به فروش این صنعت میکند بلکه این هنر را برای بومگردان و گردشگران داخلی و خارجی قابل لمستر کرده و با اصالت این فرهنگ آشناتر میکند و همین در اشاعه فرهنگ این خطه به برون مرز را رقم میزند. ضمن اینکه با ایجاد اشتغال پایدار برای بیش از یکهزار نفر ایجاد شغل خواهد شد.
ویسی با بیان اینکه زنجیره ارزش توسعه صنایع دستی از دیگر اهداف میراث فرهنگی با ثبت جهانی این منطقه است عنوان کرد: برخی صنایع دستی از جمله «گیوه» و «گلیم» و... در مناطقی همچون جوانرود و پاوه و... بهصورت صنایع بومی آن منطقه شناخته میشود که با ایجاد بازارچه مرزی و محلی در منطقه در واقع نه تنها ایجاد اشتغال برای بخش زیادی از افراد ساکن این منطقه ایجاد خواهد شد بلکه ارزشگذاری این صنایع رو به افزایش خواهد گذاشت از اینرو شهرهایی همچون دالاهو، کنگاور و هرسین و... نیازمند امکانات ویژه است تا با توسعه کارگاههای آموزشی بیش از پیش صنایع آن بهصورت جهانی دیده شود.
معاون صنایع دستی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمانشاه همچنین از تشکیل دبیرخانه منظر جهانی منطقه اورامانات و نیز دبیرخانه دائمی «گیوه» خبر داد و تصریح کرد، بزودی این دبیرخانهها کار خود را آغاز خواهند کرد.
ثبت جهانی اورامانات؛ بهتصویر کشیدن کوچ نشینی منحصر به فرد در ایران
مدیر پایگاه منظر فرهنگی هورامان نیز در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه هورامان بیست و ششمین اثر جهانی ایران و سومین منظر فرهنگی ثبت شده پس از منظر فرهنگی بم و منظر فرهنگی میمند است، گفت: هورامان با داشتن معیار گواهی بیهمتا یا دستکم استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته توانست موافقت قاطع کمیته میراث جهانی یونسکو را کسب کند. پویا طالب نیا با اشاره به تعامل قابل توجه انسان و طبیعت در این منطقه گفت: هورامان نمونه برجستهای از تعامل بین انسان و محیط زیست یا نماینده یک فرهنگ است و این مورد نیز بهعنوان دومین معیار ثبت جهانی هورامان مدنظر قرار گرفته است. در این مدت با همراهی پژوهشگران و صاحب نظران مطالعات ارزشمندی انجام شده است که با توجه به این دادهها باید برای حفاظت از این میراث ارزشمند برنامهریزی شود.
وی با اشاره به اینکه در روستایی در منطقه اورامان جشنی بهنام جشن «بارانخواهی» وجود دارد که ریشه آن به مراسم «میتراییسم» بازمیگردد افزود: همچنین یکی از منحصربهفردترین زندگیهای کوچنشینی را میتوان در همین منطقه دید؛ خلاف جاهای دیگر محوریت کوچنشینی در این منطقه «انسان» است چون اهالی هورامان از دیرباز خوشنشین بودهاند. اورامان (هورامان) نقطه تلاقی مهمی است که میتواند فرهنگهای مختلف را بههم پیوند دهد؛ بهطوریکه حتی تعاملات بین فرهنگی ایجاد کرده است.
وی با اشاره به اینکه در ثبت جهانی این منطقه یکی از ویژگیها مشارکت بالای جامعه محلی بود، اظهار داشت: بهطور اساسی در ثبتهای جهانی، طرحهای مشارکتی بهدلیل دخیل بودن مردم ماندگارترهستند.
کارشناسان فاوا در گفتوگو با «ایران»:
حمایت های ارزی مشکلات شرکت های فناور محور را کاهش می دهد
سوسن صادقی
خبرنگار
به تازگی احسان چیت ساز معاون توسعه بازار پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از حمایت ارزی از شرکتهای مستقر در پارک فناوری خبر داد و گفت در قالب این حمایت تا سقف ۵ میلیون یورو برای تأمین منابع ارزی پروژه شرکتهای مستقر در این پارک پرداخت خواهد شد تا یکی از چالشهای این شرکتها که تأمین سرمایه است حل شود. کارشناسان فاوا درباره حمایت ارزی از شرکتهای آی سی تی مستقر در پارک فناوری به «ایران» میگویند.
یک اقدام مثبت
کیوان جعفری، بنیانگذار ترابرنت و نارین گیمز یکی از برترین شرکتهای مستقر در پارک فناوری معتقد است که حمایت ارزی از شرکتهای فناور محور حوزه آی سی تی اقدام خوب و مثبتی است. جعفری گفت: شرکتهای آیسیتی مستقر در پارک فناوری برای ورود به بازارهای بین المللی نیاز به منابع مالی ارزی دارند بخصوص در شرایط کنونی که تأمین ارز بسیار دشوار شده است. اگر پیش از این دلار 4 هزار تومانی را میتوانستیم تأمین کنیم اما اکنون امکان تأمین ارز 25 هزار تومانی برای این شرکتها امکانپذیر نیست. وی افزود: برای اینکه تجارت ما ثابت شود باید تستهای اولیهای را انجام دهیم که آیا میتوانیم محصول و خدمت خود را در بازار بینالمللی ارائه دهیم و بفروشیم و همین کار به 100 تا 200 هزار دلار نیاز دارد که این میزان منابع ارزی باید تأمین شود بههمین دلیل تأمین این میزان ارز برای شرکتهای مستقر در پارک بسیار دشوار است.
این فعال حوزه فناوری معتقد است معمولاً گزینههایی مانند مشارکت با همکاران در این حوزه وجود دارد تا با همافزایی بتوانیم وارد بازارهای بینالمللی شویم ولی این نیز کار ساده و آسانی نیست چون توان شرکتهای بخش خصوصی در کشور محدود است و این گزینه هم معمولاً عملیاتی نمیشود. به گفته وی تمام حاکمیتها، شرکتهای حوزه فاوای خود را حمایت میکنند. بنابراین اگر حاکمیت برای ورود این شرکتها به بازارهای جهانی آنها را حمایت ارزی کنند میتواند نتیجه خوبی به بار آورد. جعفری با بیان اینکه در این طرح جدید به کارگشایی به ریال و گرنت تحقیقاتی و خوشهسازی اشاره شده، گفت: ولی مشخص نیست که تأمین مالی از کجا و چگونه خواهد بود آیا از سوی حاکمیت پرداخت خواهد شد یا از طریق بخش خصوصی یا بازار مالی مانند بورس و... چون اگر قرار باشد که بهصورت جمعآوری پول یعنی تأمین مالی جمعی از سوی شرکتهای ایرانی صورت گیرد، باید گفت که شرکتهای داخلی که ارز ندارند. اگر قرار است از ایرانیهای خارج از کشور تأمین شود از چه طریقی قرار است به دست شرکتها برسد.
وی افزود: تأمین مالی جمعی اکنون در دنیا وجود دارد و یکی از روشهای جذاب تأمین مالی است ولی اجرای این روش نیاز به مجوز دارد و شرکتها نمیتوانند بدون مجوز تأمین مالی جمعی را اجرایی کنند. چون تأمین مالی جمعی نوعی سرمایهپذیری خطرپذیر است در اثر این سرمایهگذاری خطرپذیر به سرمایهگذار جایزه، سهام و... داده میشود و در ضرر شرکتها شریک نیست. به گفته این فعال، منابع مالی مختلفی در اختیار سازمانها و نهادهای بسیاری قرار دارد که همین موازی کاری باعث میشود منابع مالی تکه تکه شود پس بهتر است منابع مالی که قرار است از سوی نهادها و سازمانهای مختلف به شرکتهای فناوری ارائه شود، در یکجا تجمیع شود تا ثمره بهتری بدهد و اتفاقهای خوبی در این حوزه رخ دهد.
جعفری اعتقاد دارد بهتر است بخشی از درآمد ارزی حاصل از صادرات قبل از ورود به سیستم نظام بانکی و برگشت به کشور و تبدیل به ریال در همان خارج از کشور سرمایهگذاری ارزی روی شرکتهای فناور صورت بگیرد و وقتی درآمد حاصله دو یا سه برابر شد سپس به کشور بازگشت داده شده و به ریال تبدیل شود.
راهگشای مشکلات
کیوان جامه بزرگ، معاون توسعه راهبردی فناپ تأمین مالی ارزی شرکتهای فناور مستقر در پارک فناوری را اقدام مثبتی دانست. وی معتقد است حمایتهای ارزی میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات شرکتها در اجرای پروژههای ارزبر باشد.
جامه بزرگ با بیان اینکه از سابقه این طرح بیاطلاع هستم و گمان نمیکنم پیش از این بهصورت رسمی چنین حمایتی از شرکتهای دانش بنیان شده باشد، گفت: البته بدون توجه به سایر مشکلات مرتبط با خریدهای ارزی، احتمالاً این حمایت میتواند عملاً بیاثر باشد چون علاوه بر چالشهای بینالمللی برای تأمین تجهیزات خارجی که مهمترین آنها تحریمهای ظالمانه است، مشکلات داخلی نظیر ثبت سفارش، سیاستهای تعرفهای و دیوانسالاری و فرایندهای بعضاً پیچیده و زمانبر ترخیص در بسیاری از موارد بیش از تأمین مالی و تحریم، مانع اجرای طرحها میشود. شاید تسهیل و شفافسازی موارد فوق در کنار حمایتهای مالی در قالب یک بسته سیاستی یکپارچه اثربخشی این اقدام را ارتقا دهد.
بهگفته این کارشناس فاوا، حمایت ارزی بسته به اندازه شرکتها، ابعاد و وجوه کسب و کاری طرح میتواند متنوع باشد. برای مثال اخذ تسهیلات مالی توسط شرکتهای بزرگ و تأمین مالی در قالب مشارکت در طرح برای شرکتهای کوچک میتواند الگوی بهتری به شمار رود.
به اعتقاد جامه بزرگ رویکردهایی نظیر پیش خرید خدمت یا محصول در طرحهای اختصاصی یا جمع سپاری و تعاونی یا واگذاری طرحهای پرچم دار یا زیرساختی به یک شرکت پیشرو در طرحهای مشترک (مثلا مرکز داده، فارمهای پردازش گرافیکی یا پردازش ابری)، انواع الگوهایی است که توسط سیاستگذاران و مجریان میتواند مدنظر باشد.
کاهش هزینهها
سهیل تقوی، کارشناس فناوری اطلاعات نیز معتقد است حمایت ارزی از شرکتهای فناوری حوزه آی سی تی میتواند مفید باشد، چرا که این شرکت ها به قطعات و سخت افزارهای مختلفی برای کاربرد در سرورها و... نیاز دارند و باید آنها را وارد کنند. بنابراین، این دسته از حمایتها میتواند کمک کننده باشد و هزینههای آنها را کاهش دهد. این کارشناس حوزه فاوا مسأله سرمایهگذاری را با بحث وام و این دسته از حمایتها متفاوت عنوان کرد و افزود: باید قبول کنیم که تأمین مالی یکی از چالشها و مشکلات مهم شرکتهای نوپا و فناور است و این مشکل با ارائه وام و از این دسته از حمایتها حل نمیشود و حل این مشکلات و چالشهای تأمین مالی در گرو سرمایهگذاریهای خطرپذیر است. حوزه شرکتهای فناور محور آیسیتی نیاز به سرمایهگذاری و پول هوشمند دارند و این ایده آلترین سرمایهگذاری و تأمین مالی است.
تقوی معت قد است صندوق نوآوری معمولاً از شرکتهای فناورمحور و نوآور حوزه آی سی تی حمایت میکند که البته پیش از این بهصورت پرداخت وام بود اما اکنون روی سرمایهگذاریهای نیمه خصوصی و خصوصی بیشتر تأکید دارد، چرا که آنها هم میدانند که این نوع حمایت میتواند به زیست بوم فناوری در کشور و بهطور خاص فاوا کمک کند. تقوی در ادامه گفت: با وام هیچ ریسکی پذیرفته نمیشود و شرکت دریافت کننده وام باید تلاش کند تا سودآور باشد تا بتواند وام دریافتی را با سود بیشتر پرداخت کند و این ریسک هم به دیگر ریسکهایی که شرکت فناور دارد اضافه میشود ولی در سرمایهگذاری خطرپذیر، سرمایهگذار در ازای دریافت سهام یا بخشی از پروژه ریسک را میپذیرد پس این نوع سرمایهگذاری باید صورت بگیرد.
این کارشناس به چالش نیروی انسانی هم اشاره کرد و افزود: بعد از تأمین مالی، این روزها تأمین نیروی انسانی هم به بزرگترین معضل شرکتهای فناورمحور بخصوص حوزه فاوا تبدیل شده، چرا که نیروی انسانی خوبی در دانشگاهها پرورش نمییابند و از سوی دیگر آنهایی هم که در این حوزه خبره هستند یا مهاجرت کردهاند و یا اینکه بهصورت مهاجرت مجازی در حال فعالیت دورکاری برای کشورهای خارجی هستند بنابراین باید به این خلأ هم توجه جدی شود، چون حتی اگر شرکتهای فناوری از نظر مالی بهصورت ریالی و یا ارزی تأمین شوند ولی نیروی انسانی متخصص در کشور نباشد، پروژههای شرکتها پیش نمیرود و خروجی نخواهد داشت.
خبرنگار
به تازگی احسان چیت ساز معاون توسعه بازار پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از حمایت ارزی از شرکتهای مستقر در پارک فناوری خبر داد و گفت در قالب این حمایت تا سقف ۵ میلیون یورو برای تأمین منابع ارزی پروژه شرکتهای مستقر در این پارک پرداخت خواهد شد تا یکی از چالشهای این شرکتها که تأمین سرمایه است حل شود. کارشناسان فاوا درباره حمایت ارزی از شرکتهای آی سی تی مستقر در پارک فناوری به «ایران» میگویند.
یک اقدام مثبت
کیوان جعفری، بنیانگذار ترابرنت و نارین گیمز یکی از برترین شرکتهای مستقر در پارک فناوری معتقد است که حمایت ارزی از شرکتهای فناور محور حوزه آی سی تی اقدام خوب و مثبتی است. جعفری گفت: شرکتهای آیسیتی مستقر در پارک فناوری برای ورود به بازارهای بین المللی نیاز به منابع مالی ارزی دارند بخصوص در شرایط کنونی که تأمین ارز بسیار دشوار شده است. اگر پیش از این دلار 4 هزار تومانی را میتوانستیم تأمین کنیم اما اکنون امکان تأمین ارز 25 هزار تومانی برای این شرکتها امکانپذیر نیست. وی افزود: برای اینکه تجارت ما ثابت شود باید تستهای اولیهای را انجام دهیم که آیا میتوانیم محصول و خدمت خود را در بازار بینالمللی ارائه دهیم و بفروشیم و همین کار به 100 تا 200 هزار دلار نیاز دارد که این میزان منابع ارزی باید تأمین شود بههمین دلیل تأمین این میزان ارز برای شرکتهای مستقر در پارک بسیار دشوار است.
این فعال حوزه فناوری معتقد است معمولاً گزینههایی مانند مشارکت با همکاران در این حوزه وجود دارد تا با همافزایی بتوانیم وارد بازارهای بینالمللی شویم ولی این نیز کار ساده و آسانی نیست چون توان شرکتهای بخش خصوصی در کشور محدود است و این گزینه هم معمولاً عملیاتی نمیشود. به گفته وی تمام حاکمیتها، شرکتهای حوزه فاوای خود را حمایت میکنند. بنابراین اگر حاکمیت برای ورود این شرکتها به بازارهای جهانی آنها را حمایت ارزی کنند میتواند نتیجه خوبی به بار آورد. جعفری با بیان اینکه در این طرح جدید به کارگشایی به ریال و گرنت تحقیقاتی و خوشهسازی اشاره شده، گفت: ولی مشخص نیست که تأمین مالی از کجا و چگونه خواهد بود آیا از سوی حاکمیت پرداخت خواهد شد یا از طریق بخش خصوصی یا بازار مالی مانند بورس و... چون اگر قرار باشد که بهصورت جمعآوری پول یعنی تأمین مالی جمعی از سوی شرکتهای ایرانی صورت گیرد، باید گفت که شرکتهای داخلی که ارز ندارند. اگر قرار است از ایرانیهای خارج از کشور تأمین شود از چه طریقی قرار است به دست شرکتها برسد.
وی افزود: تأمین مالی جمعی اکنون در دنیا وجود دارد و یکی از روشهای جذاب تأمین مالی است ولی اجرای این روش نیاز به مجوز دارد و شرکتها نمیتوانند بدون مجوز تأمین مالی جمعی را اجرایی کنند. چون تأمین مالی جمعی نوعی سرمایهپذیری خطرپذیر است در اثر این سرمایهگذاری خطرپذیر به سرمایهگذار جایزه، سهام و... داده میشود و در ضرر شرکتها شریک نیست. به گفته این فعال، منابع مالی مختلفی در اختیار سازمانها و نهادهای بسیاری قرار دارد که همین موازی کاری باعث میشود منابع مالی تکه تکه شود پس بهتر است منابع مالی که قرار است از سوی نهادها و سازمانهای مختلف به شرکتهای فناوری ارائه شود، در یکجا تجمیع شود تا ثمره بهتری بدهد و اتفاقهای خوبی در این حوزه رخ دهد.
جعفری اعتقاد دارد بهتر است بخشی از درآمد ارزی حاصل از صادرات قبل از ورود به سیستم نظام بانکی و برگشت به کشور و تبدیل به ریال در همان خارج از کشور سرمایهگذاری ارزی روی شرکتهای فناور صورت بگیرد و وقتی درآمد حاصله دو یا سه برابر شد سپس به کشور بازگشت داده شده و به ریال تبدیل شود.
راهگشای مشکلات
کیوان جامه بزرگ، معاون توسعه راهبردی فناپ تأمین مالی ارزی شرکتهای فناور مستقر در پارک فناوری را اقدام مثبتی دانست. وی معتقد است حمایتهای ارزی میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات شرکتها در اجرای پروژههای ارزبر باشد.
جامه بزرگ با بیان اینکه از سابقه این طرح بیاطلاع هستم و گمان نمیکنم پیش از این بهصورت رسمی چنین حمایتی از شرکتهای دانش بنیان شده باشد، گفت: البته بدون توجه به سایر مشکلات مرتبط با خریدهای ارزی، احتمالاً این حمایت میتواند عملاً بیاثر باشد چون علاوه بر چالشهای بینالمللی برای تأمین تجهیزات خارجی که مهمترین آنها تحریمهای ظالمانه است، مشکلات داخلی نظیر ثبت سفارش، سیاستهای تعرفهای و دیوانسالاری و فرایندهای بعضاً پیچیده و زمانبر ترخیص در بسیاری از موارد بیش از تأمین مالی و تحریم، مانع اجرای طرحها میشود. شاید تسهیل و شفافسازی موارد فوق در کنار حمایتهای مالی در قالب یک بسته سیاستی یکپارچه اثربخشی این اقدام را ارتقا دهد.
بهگفته این کارشناس فاوا، حمایت ارزی بسته به اندازه شرکتها، ابعاد و وجوه کسب و کاری طرح میتواند متنوع باشد. برای مثال اخذ تسهیلات مالی توسط شرکتهای بزرگ و تأمین مالی در قالب مشارکت در طرح برای شرکتهای کوچک میتواند الگوی بهتری به شمار رود.
به اعتقاد جامه بزرگ رویکردهایی نظیر پیش خرید خدمت یا محصول در طرحهای اختصاصی یا جمع سپاری و تعاونی یا واگذاری طرحهای پرچم دار یا زیرساختی به یک شرکت پیشرو در طرحهای مشترک (مثلا مرکز داده، فارمهای پردازش گرافیکی یا پردازش ابری)، انواع الگوهایی است که توسط سیاستگذاران و مجریان میتواند مدنظر باشد.
کاهش هزینهها
سهیل تقوی، کارشناس فناوری اطلاعات نیز معتقد است حمایت ارزی از شرکتهای فناوری حوزه آی سی تی میتواند مفید باشد، چرا که این شرکت ها به قطعات و سخت افزارهای مختلفی برای کاربرد در سرورها و... نیاز دارند و باید آنها را وارد کنند. بنابراین، این دسته از حمایتها میتواند کمک کننده باشد و هزینههای آنها را کاهش دهد. این کارشناس حوزه فاوا مسأله سرمایهگذاری را با بحث وام و این دسته از حمایتها متفاوت عنوان کرد و افزود: باید قبول کنیم که تأمین مالی یکی از چالشها و مشکلات مهم شرکتهای نوپا و فناور است و این مشکل با ارائه وام و از این دسته از حمایتها حل نمیشود و حل این مشکلات و چالشهای تأمین مالی در گرو سرمایهگذاریهای خطرپذیر است. حوزه شرکتهای فناور محور آیسیتی نیاز به سرمایهگذاری و پول هوشمند دارند و این ایده آلترین سرمایهگذاری و تأمین مالی است.
تقوی معت قد است صندوق نوآوری معمولاً از شرکتهای فناورمحور و نوآور حوزه آی سی تی حمایت میکند که البته پیش از این بهصورت پرداخت وام بود اما اکنون روی سرمایهگذاریهای نیمه خصوصی و خصوصی بیشتر تأکید دارد، چرا که آنها هم میدانند که این نوع حمایت میتواند به زیست بوم فناوری در کشور و بهطور خاص فاوا کمک کند. تقوی در ادامه گفت: با وام هیچ ریسکی پذیرفته نمیشود و شرکت دریافت کننده وام باید تلاش کند تا سودآور باشد تا بتواند وام دریافتی را با سود بیشتر پرداخت کند و این ریسک هم به دیگر ریسکهایی که شرکت فناور دارد اضافه میشود ولی در سرمایهگذاری خطرپذیر، سرمایهگذار در ازای دریافت سهام یا بخشی از پروژه ریسک را میپذیرد پس این نوع سرمایهگذاری باید صورت بگیرد.
این کارشناس به چالش نیروی انسانی هم اشاره کرد و افزود: بعد از تأمین مالی، این روزها تأمین نیروی انسانی هم به بزرگترین معضل شرکتهای فناورمحور بخصوص حوزه فاوا تبدیل شده، چرا که نیروی انسانی خوبی در دانشگاهها پرورش نمییابند و از سوی دیگر آنهایی هم که در این حوزه خبره هستند یا مهاجرت کردهاند و یا اینکه بهصورت مهاجرت مجازی در حال فعالیت دورکاری برای کشورهای خارجی هستند بنابراین باید به این خلأ هم توجه جدی شود، چون حتی اگر شرکتهای فناوری از نظر مالی بهصورت ریالی و یا ارزی تأمین شوند ولی نیروی انسانی متخصص در کشور نباشد، پروژههای شرکتها پیش نمیرود و خروجی نخواهد داشت.
طالبان در قندوز، وضعیت مبهم سرپل
بنفشه غلامی/ جمعه روز سقوط زرنج بود، شنبه شبرغان و دیروز قندوز؛ شهری ثروتمند و پرمحصول که به کندوی افغانستان معروف است و با خونریزیهای طالبان نیز ناآشنا نیست.
اولین بار سال 1997 بود که طالبان پیروزمندانه قدم به این شهر گذاشتند. آنان بعد از حملات امریکا علیه حکومت خود، شهرها را یکی پس از دیگری ترک کردند. اما آخرین شهری که حاضر به خروج از آن شدند، قندوز بود. خروج آنان از این شهر 26 نوامبر 2001 رقم خورد. در سال 2015 طالبان دیگر بار به این شهر حمله کرده و آن را تصرف کردند. 15 روز بعد شهر دیگر بار آزاد شد. آنها دو بار دیگر در 31 اوت 2019 و 19 مه 2020 برای تصرف قندوز خیز برداشتند و هربار شکست خوردند. اما دیروز قندوز دیگر خوششانس نبود و طالبان با ورود به شهر، ستونهایی از دود را در این شهر برافراشتند. به گزارش «طلوع نیوز»، آنان نه تنها مغازهها و ساختمانهای دولتی و گاه خصوصی را به آتش کشیدند که زیرساختهای شهر را نیز به نابودی کشاندند. تصاویر منتشر شده از قندوز نیز نشان میدهد، طالبان از صبح دیروز خود را به مرکز شهر رساندند و در حالی با باقیمانده نیروهای امنیتی در این منطقه وارد آتشباری سنگین شدند که در خیابانها و کوچههای فرعی شهر، غوغای مردمی بود که سعی میکردند بیسر و صدا، از تیررس دید طالبانیها به دور باشند و جان خود را برداشته و از شهر بگریزند.
وضعیت مبهم سرپل
تاخت و تاز طالبان در شهر قندوز، مرکز ولایت قندوز در 200 کیلومتری کابل، پایتخت افغانستان در حالی رقم خورد که شهر سرپل، مرکز ولایتی به همین نام در شمال افغانستان نیز در شرایطی نه چندان بهتر بود. در حالی که در دو روز گذشته نبردهای سنگینی دراین شهر جریان داشت، عصر دیروز طالبان مدعی شدند کنترل این شهر را نیز به دست گرفتهاند. اما دولت افغانستان تا شب گذشته نه نسبت به سقوط قندوز و نه ابهامها در خصوص سرپل هیچ واکنشی نداشت. تنها «تاج محمد»، فرمانده نیروهای کماندو در قندوز به مردم این شهر اطمینان داد از خانههای آنان مقابل طالبان دفاع خواهند کرد. وزارت دفاع افغانستان هم در بیانیههایی به آنها امیدواری داد که مقر رادیو تلویزیون قندوز از طالبان پاکسازی شده است.
با این حال «فرانسپرس» مدعی شده است، بعید بهنظر میرسد ارتش افغانستان بتواند طالبان را در این دو شهر متوقف کند. این خبرگزاری همچنین به نقل از محمد حسین مجاهدزاده، عضو شورای ولایتی سرپل خبر داد، طالبان یک گردان ارتش افغانستان را در حومه این شهر محاصره کرده و تمام نقاط شهر را تصرف کرده است.
سرعت پیشروی طالبان از روز جمعه تا شب گذشته که منجر به سقوط سه مرکز ولایت شده است و وضعیت چهارمین مرکز ولایت (سرپل) نیز درابهام است، بسیار چشمگیر بوده است. ضمن آنکه گفته میشود، وضعیت در لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند نیز خوب نیست و طالبان دست برتر را در نبردها در حومه این شهر دارد. در قندهار نیز درگیریها ادامه دارد و گزارش خبرگزاری افغانستانی «جمهور» حاکی است، بهدلیل حملات راکتی طالبان در اطراف فرودگاه قندهار، تمامی پروازها از این شهر متوقف شده است. این پیشرویها شنبه شب، جو بایدن را وا داشت، دستور حمله به نیروهای طالبان در شبرغان را صادر کند. اما روز گذشته ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان مدعی شد، حملات هواپیماهای امریکایی و ارتش افغانستان باعث کشته شدن شهروندان شده و طالبان تلفات قابل ملاحظهای نداده است. اما وزارت دفاع افغانستان تأکید کرده، در درگیریهای روز شنبه 900 نفر از اعضای طالبان کشته شدهاند. به گفته آنان در حملات جنگندههای بی52 امریکا 200 طالب کشته شدند.
اتهام جنایت جنگی علیه طالبان
در حالی که گزارشهای متعدد از مناطق درگیری در افغانستان حاکی از اعمال خشونتها از سوی طالبان علیه مردم افغانستان است، کمیسیون حقوق بشر افغانستان اعلام کرد، براساس تحقیقات آنها طالبان در شهرستان مالستان استان غزنی با کشتن ۲۷ غیر نظامی مرتکب جنایت جنگی شده است. در همین حال نگرانیهای زیادی درباره وضعیت اقتصادی افغانستان وجود دارد. با حملات طالبان و استیلای آنان بر برخی مبادی اقتصادی این کشور همچون زرنج، نگرانیهای زیادی درباره کاهش منابع مالی دولت و تأثیر آن بر مقابله با طالبان وجود دارد.
اولین بار سال 1997 بود که طالبان پیروزمندانه قدم به این شهر گذاشتند. آنان بعد از حملات امریکا علیه حکومت خود، شهرها را یکی پس از دیگری ترک کردند. اما آخرین شهری که حاضر به خروج از آن شدند، قندوز بود. خروج آنان از این شهر 26 نوامبر 2001 رقم خورد. در سال 2015 طالبان دیگر بار به این شهر حمله کرده و آن را تصرف کردند. 15 روز بعد شهر دیگر بار آزاد شد. آنها دو بار دیگر در 31 اوت 2019 و 19 مه 2020 برای تصرف قندوز خیز برداشتند و هربار شکست خوردند. اما دیروز قندوز دیگر خوششانس نبود و طالبان با ورود به شهر، ستونهایی از دود را در این شهر برافراشتند. به گزارش «طلوع نیوز»، آنان نه تنها مغازهها و ساختمانهای دولتی و گاه خصوصی را به آتش کشیدند که زیرساختهای شهر را نیز به نابودی کشاندند. تصاویر منتشر شده از قندوز نیز نشان میدهد، طالبان از صبح دیروز خود را به مرکز شهر رساندند و در حالی با باقیمانده نیروهای امنیتی در این منطقه وارد آتشباری سنگین شدند که در خیابانها و کوچههای فرعی شهر، غوغای مردمی بود که سعی میکردند بیسر و صدا، از تیررس دید طالبانیها به دور باشند و جان خود را برداشته و از شهر بگریزند.
وضعیت مبهم سرپل
تاخت و تاز طالبان در شهر قندوز، مرکز ولایت قندوز در 200 کیلومتری کابل، پایتخت افغانستان در حالی رقم خورد که شهر سرپل، مرکز ولایتی به همین نام در شمال افغانستان نیز در شرایطی نه چندان بهتر بود. در حالی که در دو روز گذشته نبردهای سنگینی دراین شهر جریان داشت، عصر دیروز طالبان مدعی شدند کنترل این شهر را نیز به دست گرفتهاند. اما دولت افغانستان تا شب گذشته نه نسبت به سقوط قندوز و نه ابهامها در خصوص سرپل هیچ واکنشی نداشت. تنها «تاج محمد»، فرمانده نیروهای کماندو در قندوز به مردم این شهر اطمینان داد از خانههای آنان مقابل طالبان دفاع خواهند کرد. وزارت دفاع افغانستان هم در بیانیههایی به آنها امیدواری داد که مقر رادیو تلویزیون قندوز از طالبان پاکسازی شده است.
با این حال «فرانسپرس» مدعی شده است، بعید بهنظر میرسد ارتش افغانستان بتواند طالبان را در این دو شهر متوقف کند. این خبرگزاری همچنین به نقل از محمد حسین مجاهدزاده، عضو شورای ولایتی سرپل خبر داد، طالبان یک گردان ارتش افغانستان را در حومه این شهر محاصره کرده و تمام نقاط شهر را تصرف کرده است.
سرعت پیشروی طالبان از روز جمعه تا شب گذشته که منجر به سقوط سه مرکز ولایت شده است و وضعیت چهارمین مرکز ولایت (سرپل) نیز درابهام است، بسیار چشمگیر بوده است. ضمن آنکه گفته میشود، وضعیت در لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند نیز خوب نیست و طالبان دست برتر را در نبردها در حومه این شهر دارد. در قندهار نیز درگیریها ادامه دارد و گزارش خبرگزاری افغانستانی «جمهور» حاکی است، بهدلیل حملات راکتی طالبان در اطراف فرودگاه قندهار، تمامی پروازها از این شهر متوقف شده است. این پیشرویها شنبه شب، جو بایدن را وا داشت، دستور حمله به نیروهای طالبان در شبرغان را صادر کند. اما روز گذشته ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان مدعی شد، حملات هواپیماهای امریکایی و ارتش افغانستان باعث کشته شدن شهروندان شده و طالبان تلفات قابل ملاحظهای نداده است. اما وزارت دفاع افغانستان تأکید کرده، در درگیریهای روز شنبه 900 نفر از اعضای طالبان کشته شدهاند. به گفته آنان در حملات جنگندههای بی52 امریکا 200 طالب کشته شدند.
اتهام جنایت جنگی علیه طالبان
در حالی که گزارشهای متعدد از مناطق درگیری در افغانستان حاکی از اعمال خشونتها از سوی طالبان علیه مردم افغانستان است، کمیسیون حقوق بشر افغانستان اعلام کرد، براساس تحقیقات آنها طالبان در شهرستان مالستان استان غزنی با کشتن ۲۷ غیر نظامی مرتکب جنایت جنگی شده است. در همین حال نگرانیهای زیادی درباره وضعیت اقتصادی افغانستان وجود دارد. با حملات طالبان و استیلای آنان بر برخی مبادی اقتصادی این کشور همچون زرنج، نگرانیهای زیادی درباره کاهش منابع مالی دولت و تأثیر آن بر مقابله با طالبان وجود دارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
غلامحسین اسماعیلی رئیس دفتر رئیس جمهوریشد
-
سختترین روز فوتبالیام؟ همین امروز!
-
سازنده «برکت» به دولت آمد
-
تاخت و تاز مرگبار کرونا
-
واکسیناسیون عمومی از اولویتهای دولت است
-
زاکانی شهردار تهران شد
-
تجدیدنظر در طرح صیانت کلید خورد
-
وفاق روی یک دولت شفاف کارآمد و عاری از فساد
-
حرکت دولت در صفحه شطرنج یارانهها
-
زن؛ تابوی طالب
-
اتفاقاتی كه در تاريخ المپيك بيسابقه بود!
-
فروش تقریبی 27 میلیارد و 500 میلیون تومانی در هفت روز
-
چشمانداز اورامانات بعد از ثبت جهانی
-
حمایت های ارزی مشکلات شرکت های فناور محور را کاهش می دهد
-
طالبان در قندوز، وضعیت مبهم سرپل
اخبارایران آنلاین