ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت علی (ع) :
علم میراث گرانبهایی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آیینهای است صاف.
نهج البلاغه، ص ۴۶۹
علم میراث گرانبهایی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آیینهای است صاف.
نهج البلاغه، ص ۴۶۹
در حوزه فرهنگی در حال گفتوگوی دائم هستیم
یاسر احمدوند: در حوزه فرهنگی درحال گفتوگوی دائم هستیم؛ بهعبارت دیگر جامعه فرهنگی از نظر تولید محصولات فرهنگی در عرصه تئاتر، کتاب، سینما، موسیقی و مطبوعات، بانشاط و درحال گفتوگو است و بهطور طبیعی اثرپذیری دارد. علاوه براین امکان ارزیابی و گفتوگو درباره آثار باید فراهم شود. این امر در خانه کتاب و ادبیات ایران با جدیت درحال انجام و حتماً ظرفیت افزایش و توسعه آن براساس موضوعات و افراد مختلف نیز وجود دارد.مباحثی مانند تشکیل «خانه گفتوگوی آزاد» ملزوماتی نیاز دارد، مانند اینکه حرفهایی برای گفتن و شنیدن وجود داشته باشد. بسیاری از افرادی که اعلام میکنند زمینهای برای گفتوگو نیست، حرفی برای گفتن ندارند، نه اینکه زمینه یا مجالی برای گفتن وجود ندارد. در سرزمینی که صدها هزار اثر فرهنگی تولید میشود، آیا مجال و فرصتی برای گفتوگو نیست؟! بهنظر میرسد برخی اظهارنظرها در این باره اتهاماتی است که مطرح میشود، اما هرزمینه و مجالی برای گفتوگو در کشور نیاز باشد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشتازانه موافق اجرا، حمایت و گفتوگو درباره آن است.
بخشی از گفتههای معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایبنا
بخشی از گفتههای معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایبنا
هنرمندان در فضای مجازی
چهره روز
امروز چهاردهم آذر سالروز کوچ ابدی علی حاتمی است. فیلمساز شاعرانههای سینمای ایران که تصویری واقعی از فرهنگ ایران را به نمایش گذاشت. علی حاتمی با نام کامل عباسعلی حاتمی متولد 1323 تهران است. او در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهای دراماتیک رفت و کلاسهای نمایشنامهنویسی را گذراند و بعد از مدتی از دانشکده هنرهای دراماتیک فارغالتحصیل شد. کار هنری را از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش دیب آغاز کرد. از دیگر نمایشهای وی میتوان به خاتون خورشید باف، آدم و حوا، حسن کچل و چهل گیس اشاره کرد. حاتمی سپس به کار ساخت فیلمهای تبلیغاتی مشغول شد. بعدها شروع به همکاری با تلویزیون کرد و اولین کار مهمش در آنجا در مجموعه تلویزیونی جنگل 1347 به عنوان نویسنده و بازیگر بود. فعالیت در سینما را از سال 1349 به عنوان نویسنده و کارگردان با فیلم حسن کچل آغاز کرد. از آثار سینمایی زندهیاد حاتمی میتوان از طوقی، باباشمل، قلندر، سوتهدلان، حاجی واشنگتن، کمالالملک، مادر و دلشدگان نام برد. علی حاتمی در 14 آذرماه سال 1375 پس از یک بیماری طولانی درگذشت.
سخن روز
محسن اسلامزاده که قرار است مستند «هیچکس منتظرت نیست» او در طرح جدید اکران «رویش» به نمایش در بیاید در گپ و گفتی با ایلنا، گفته است: «آرزو دارم با ساخت مستند به رفع معضلات و مشکلات پیرامونمان کمک کنیم و امروز خانم علیزاده با معضلات زیادی برای ادامه فعالیتشان مواجه هستند که امیدوارم نمایش این مستند بتواند به رفع این مشکل کمک کند و این افتخاری برای سینمای مستند باشد.» «هیچکس منتظرت نیست» با دنبال کردن فعالیتهای سپیده علیزاده، مددکار اجتماعی، در جهت حل معضل کارتنخوابی و اعتیاد به راهکارهای جدیدی میپردازد که این مددکار اجتماعی دنبال میکند.
اتفاق روز
پیکر مفتون امینی از منزل این شاعر به سمت خانه ابدیاش در بهشت زهرا(س) بدرقه شد. به گزارش ایسنا، این مراسم، روز گذشته (یکشنبه، سیزدهم آذرماه) در حال و هوایی بارانی از منزل این شاعر، با حضور ابوالقاسم ایرانی، فرهاد عابدینی، پونه ندایی، کامیار عابدی، مهدی مظفری ساوجی و نوروزی، مدیر بنیاد مقبرةالشعرا شهریار و خانواده او برگزار شد.
چالش روز
«تنها دو فیلم در اکران امسال به سود رسیدهاند!» این خبر تأمل برانگیز را هاشم میرزاخانی در مراسم رونمایی از سامانه جامع بلیتفروشی سینمای ایران با نام آیتیکت اعلام کرده است. او با اشاره به اینکه امسال تنها ۲ فیلم به سود رسیده و ۴ فیلم توانسته پول خود را درآورد، توضیح داده است: «در سالجاری ضریب اشغال سینمای ایران 02/5 است که درصد بسیار پایینی برای یک کشور فرهنگی است، عددی که نشان میدهد تعداد مخاطب در سینما زیر ۱۰ میلیون نفر از ابتدای سال تا کنون است. اگر این صنعت نتواند خود را با امکانات به روز هماهنگ کند از نظر اقتصادی دچار مشکل میشود.»
عدد روز
«تولید و اجرای تئاتر با ۱۷ بازیگر زن، گروهی از هنرمندان ۵ تا ۴۰ساله هستند» این عبارت تیتری است که مهر برای نمایش «به حق چیزهای ندیده و نشنیده» انتخاب کرده است. این نمایش به کارگردانی سمیه آباده اثری است که قرار است با حضور ۱۷ بازیگر زن که از ۵ تا ۴۰ سال را شامل میشود، در هجدهمین جشنواره تئاتر مقاومت اجرا شود. «به حق چیزهای ندیده و نشنیده» به موضوع زنان در طول ۸ سال جنگ تحمیلی میپردازد و ماجرا در ۲ زمان روایت میشود.
مکث روز
کتاب «رز آبی» توسط انتشارات مطاف عشق راهی بازار نشر شد. این کتاب زندگینامه شهید مدافع حرم علیرضا جیلان، به روایت همسر وی کوثر سادات افضلی است. کوثر سادات افضلی همسر شهید مدافع حرم علیرضا جیلان، اولین تجربه نویسندگی را در کتاب «رز آبی» خاطرات زندگی همسر شهید مدافع حرمش به ارمغان آورد. وی پیشتر گفته یکی از عادات همسر شهیدش، هدیه دادن گل رز آبی به او بوده است: «کمتر پیش میآمد که به خانه بیاید و برایم گل نخریده باشد. در تمام اعمال و رفتارش خلوص نیت به چشم میخورد برای خدا نهتنها بندگی بلکه دلبری هم میکرد بهواسطه همین خوی و منش انسانیاش خداوند نیز نازش را خرید و به مقام رفیع شهادت رسید مقامی که کسی چون او لایقش بود، در یککلام مرد زندگی من، مرد رؤیاهایم بود.» طبق گزارش مهر، شهید مدافع حرم علیرضا جیلان اهل بروجن در شب شهادت امام رضا(ع) در عملیات آزادسازی بوکمال به مقام رفیع شهادت رسید. وی به طور داوطلبانه و بسیجیوار مدت زیادی در جهاد فی سبیلالله در سوریه حاضر شد.
امروز چهاردهم آذر سالروز کوچ ابدی علی حاتمی است. فیلمساز شاعرانههای سینمای ایران که تصویری واقعی از فرهنگ ایران را به نمایش گذاشت. علی حاتمی با نام کامل عباسعلی حاتمی متولد 1323 تهران است. او در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهای دراماتیک رفت و کلاسهای نمایشنامهنویسی را گذراند و بعد از مدتی از دانشکده هنرهای دراماتیک فارغالتحصیل شد. کار هنری را از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش دیب آغاز کرد. از دیگر نمایشهای وی میتوان به خاتون خورشید باف، آدم و حوا، حسن کچل و چهل گیس اشاره کرد. حاتمی سپس به کار ساخت فیلمهای تبلیغاتی مشغول شد. بعدها شروع به همکاری با تلویزیون کرد و اولین کار مهمش در آنجا در مجموعه تلویزیونی جنگل 1347 به عنوان نویسنده و بازیگر بود. فعالیت در سینما را از سال 1349 به عنوان نویسنده و کارگردان با فیلم حسن کچل آغاز کرد. از آثار سینمایی زندهیاد حاتمی میتوان از طوقی، باباشمل، قلندر، سوتهدلان، حاجی واشنگتن، کمالالملک، مادر و دلشدگان نام برد. علی حاتمی در 14 آذرماه سال 1375 پس از یک بیماری طولانی درگذشت.
سخن روز
محسن اسلامزاده که قرار است مستند «هیچکس منتظرت نیست» او در طرح جدید اکران «رویش» به نمایش در بیاید در گپ و گفتی با ایلنا، گفته است: «آرزو دارم با ساخت مستند به رفع معضلات و مشکلات پیرامونمان کمک کنیم و امروز خانم علیزاده با معضلات زیادی برای ادامه فعالیتشان مواجه هستند که امیدوارم نمایش این مستند بتواند به رفع این مشکل کمک کند و این افتخاری برای سینمای مستند باشد.» «هیچکس منتظرت نیست» با دنبال کردن فعالیتهای سپیده علیزاده، مددکار اجتماعی، در جهت حل معضل کارتنخوابی و اعتیاد به راهکارهای جدیدی میپردازد که این مددکار اجتماعی دنبال میکند.
اتفاق روز
پیکر مفتون امینی از منزل این شاعر به سمت خانه ابدیاش در بهشت زهرا(س) بدرقه شد. به گزارش ایسنا، این مراسم، روز گذشته (یکشنبه، سیزدهم آذرماه) در حال و هوایی بارانی از منزل این شاعر، با حضور ابوالقاسم ایرانی، فرهاد عابدینی، پونه ندایی، کامیار عابدی، مهدی مظفری ساوجی و نوروزی، مدیر بنیاد مقبرةالشعرا شهریار و خانواده او برگزار شد.
چالش روز
«تنها دو فیلم در اکران امسال به سود رسیدهاند!» این خبر تأمل برانگیز را هاشم میرزاخانی در مراسم رونمایی از سامانه جامع بلیتفروشی سینمای ایران با نام آیتیکت اعلام کرده است. او با اشاره به اینکه امسال تنها ۲ فیلم به سود رسیده و ۴ فیلم توانسته پول خود را درآورد، توضیح داده است: «در سالجاری ضریب اشغال سینمای ایران 02/5 است که درصد بسیار پایینی برای یک کشور فرهنگی است، عددی که نشان میدهد تعداد مخاطب در سینما زیر ۱۰ میلیون نفر از ابتدای سال تا کنون است. اگر این صنعت نتواند خود را با امکانات به روز هماهنگ کند از نظر اقتصادی دچار مشکل میشود.»
عدد روز
«تولید و اجرای تئاتر با ۱۷ بازیگر زن، گروهی از هنرمندان ۵ تا ۴۰ساله هستند» این عبارت تیتری است که مهر برای نمایش «به حق چیزهای ندیده و نشنیده» انتخاب کرده است. این نمایش به کارگردانی سمیه آباده اثری است که قرار است با حضور ۱۷ بازیگر زن که از ۵ تا ۴۰ سال را شامل میشود، در هجدهمین جشنواره تئاتر مقاومت اجرا شود. «به حق چیزهای ندیده و نشنیده» به موضوع زنان در طول ۸ سال جنگ تحمیلی میپردازد و ماجرا در ۲ زمان روایت میشود.
مکث روز
کتاب «رز آبی» توسط انتشارات مطاف عشق راهی بازار نشر شد. این کتاب زندگینامه شهید مدافع حرم علیرضا جیلان، به روایت همسر وی کوثر سادات افضلی است. کوثر سادات افضلی همسر شهید مدافع حرم علیرضا جیلان، اولین تجربه نویسندگی را در کتاب «رز آبی» خاطرات زندگی همسر شهید مدافع حرمش به ارمغان آورد. وی پیشتر گفته یکی از عادات همسر شهیدش، هدیه دادن گل رز آبی به او بوده است: «کمتر پیش میآمد که به خانه بیاید و برایم گل نخریده باشد. در تمام اعمال و رفتارش خلوص نیت به چشم میخورد برای خدا نهتنها بندگی بلکه دلبری هم میکرد بهواسطه همین خوی و منش انسانیاش خداوند نیز نازش را خرید و به مقام رفیع شهادت رسید مقامی که کسی چون او لایقش بود، در یککلام مرد زندگی من، مرد رؤیاهایم بود.» طبق گزارش مهر، شهید مدافع حرم علیرضا جیلان اهل بروجن در شب شهادت امام رضا(ع) در عملیات آزادسازی بوکمال به مقام رفیع شهادت رسید. وی به طور داوطلبانه و بسیجیوار مدت زیادی در جهاد فی سبیلالله در سوریه حاضر شد.
پویشهای کتابخوانی؛ تجربهای برای ترویج کتابخوانی
یاسر عسگری
نویسنده و ناشر
1. یکی از راهکارهای موفقی که برای ترویج کتابخوانی در سطح عمومی برگزار میشود، پویشهای کتابخوانی است. این پویشها در سالهای اخیر، تنوع و تکثر بیشتری پیدا کرده است. پیشتر «من و کتاب» و «روشنا»، پویشهای پرمخاطب سالهای گذشته بود ولی الآن به دهها پویش موضوعی و مناسبتی و کتاب محور تبدیل شده است. تنوع و تعدد این پویشها بیانگر این است که استقبال مخاطبان عمومی در حدی است که هم ناشر و هم مراکز پخش و هم کتابفروشان و حتی نویسندگان از این نوع پویشها حمایت و همراهی میکنند و تجربه نسبی موفقی برای پویشهای کتابخوانی محسوب میشود.
2. اعتماد نسبی و استقبال نسبی در بین مخاطبان و تیراژ بعضاً 100 یا 200 هزار نسخهای کتابها، وظیفه متولیان و برنامهریزان این نوع پویشها را مضاعف میکند؛ اینکه این سرمایه «اعتماد عمومی» براحتی بهدست نیامده است و با زمانبندی نامناسب، انتخاب کتابهای معمولی و اجرای نامناسب، به اعتماد مخاطبان و اعتبار نسبی خودشان لطمه نزند و قدر این اعتماد را بیشتر بدانند و این سرمایه را در هرجایی و برای هر کتابی هزینه نکنند.
3. در پویشهای کتابخوانی، هدف اول باید «فرهنگی» باشد، نه اقتصادی. «ترویج کتابخوانی» و «کتاب مفید و خواندنی» اصل باشد و بر دیگر جنبههای حاشیهای این پویشها (مانند رونق کتابفروشیها، اقتصاد فرهنگ، حمایت از ناشر و نویسنده و تبلیغات مجموعه و...) غالب باشد و هر وقت، جای اصل و حاشیه، جابهجا شود، اثرگذاری و گستره استقبال از این پویشها، کمتر و کمرنگ خواهد شد.
4. یک نکته مهم در پویشهای کتابخوانی، انتخاب «کتاب مناسب» است. متولیان و طراحان باید کتابهای خوب را از ناشران مختلف در این پویشها قرار بدهند و محدود به چند ناشر خاص نباشند و نشوند. چه بسا این احتمال دارد که یک ناشر مطرح و معتبر، بتواند با تبلیغات، قدرت چانهزنی بالا و صرف هزینه، کتابهایش را در پویشهای کتابخوانی ملی قرار بدهد و کتاب خوب از ناشران گمنام یا کمتر شناخته شده، دیده نشود. انتخاب کتابها نباید سلیقهای باشد و منطق آن برای فعالان عرصه فرهنگ وکتاب هم ـ تا حدی ـ مشخص و قابل پیشبینی باشد و ناشران و نویسندگان بدانند که اگر کتابهای خوب و باکیفیت و مورد نیازی تولید کنند، میتواند در چرخه انتخاب کتاب در پویشهای مطالعاتی قرار میگیرد و همین امتیاز، باعث شود که نویسنده و ناشر سعی کند آثار فاخرتر و ارزشمندتری تولید کند.
5. پویشهای مطالعاتی میتوانند در سیاستهای تولید کتاب نیز نقش آفرین باشند؛ هم به نویسندگان و هم به ناشران جهت بدهند و این کار هم در نوع خودش ارزشمند است. تنوع موضوعی هم جای خود دارد و همه کتابها، نباید صرفاً داستان و تاریخ شفاهی باشد. البته این نکته، آفاتی هم دارد که تا حد ممکن باید جلویش گرفته شود. مثلاً ممکن است منجر به کارهای تکراری شود یا اینکه حیطه کاری و موضوعی ناشران، شبیه هم شوند. متأسفانه این آفات در این پویشها جدی است و باید فکری به حال آن کرد. اینکه ناشران در رویکردها و موضوعات شبیه هم میشوند، جالب و پسندیده نیست و هر ناشری باید علاوه بر جامعه هدف عمومی، جامعه هدف خاصی هم برای خود داشته باشد و به گونهای نشوند که تحت تأثیر فضا و جو، همه ناشران، در یک مقطع به دنبال نشر داستان و رمان بروند و در یک مقطع بعدی دنبال نشر خاطرات شفاهی و تجربه نگاری. هر گلی بویی دارد و گلستانی با گلهای شبیه هم، مشتریانش کم میشود. هر ناشری باید قطعهای از پازل فرهنگی و فکری حوزه کتابخوانی کشور را پر کند.
6. بسنده کردن به تولیدات موجود و داشتههای فعلی هم یکی از آسیبهای فعلی پویشهای مطالعاتی است و بیانگر رویکرد روزمره و فقدان رویکرد استراتژیک و آینده نگرانه. انتخاب کتابها برای این پویشها نباید محدود و منحصر به کتابهای تولیدی منتشر شده و موجود در بازار باشند. اگر احیاناً کتاب خوب و مؤثری نیست، ضرورت به برگزاری پویشهای کتابخوانی ملی نیست. ترویج کارهای معمولی، هم ناشر و هم نویسنده را پُرتوقع و متوهم میکند و هم سرمایه اعتماد مخاطبان را چوب حراج میزند. چه بسا کتابهای خوبی در گذشته تولید شدند، ولی به اندازه لازم و در وقت خودش به آن توجه نشده است و میتوان با این پویشها، آنها را احیا کرد. یا اینکه در یکسری زمینههای خاص که فقدان کتاب جامع و عامه پسند محسوس است، میتوان به نویسندگان توانمند و ناشران خوشنام و حرفهای، سفارش تولید محصولات جدید داد.
7. یک نقطه مغفول در پویشهای مطالعاتی، عدم انباشت تجربیات و نظرات و تحلیلهای هر دوره آن است. متأسفانه آمارها، نظرات مخاطبان و تحلیلهای شفاف و دقیقی از پویشها ارائه نمیشود و اگر این آمارها و نظرات، بعد از هر دوره منتشر شود و کارهای علمی روی آنها شود، میتواند برای همه فعالان و متولیان فرهنگی مفید باشد. جای دهها مقاله علمی ـ تخصصی و گزارشیهای پژوهشی خالی است وگرنه میشد سیر تاریخی و تطورات و حتی سلایق مخاطبان عمومی و کتابخوانان جامعه، طی چند سال یا چند دهه اخیر را درآورد که برای مردم شناسی و جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و سیاسی هم مفید و برای اصلاح، بهبود و ارتقای سیاستهای کلان فرهنگی و حکمرانی نوین راهگشاست.
نویسنده و ناشر
1. یکی از راهکارهای موفقی که برای ترویج کتابخوانی در سطح عمومی برگزار میشود، پویشهای کتابخوانی است. این پویشها در سالهای اخیر، تنوع و تکثر بیشتری پیدا کرده است. پیشتر «من و کتاب» و «روشنا»، پویشهای پرمخاطب سالهای گذشته بود ولی الآن به دهها پویش موضوعی و مناسبتی و کتاب محور تبدیل شده است. تنوع و تعدد این پویشها بیانگر این است که استقبال مخاطبان عمومی در حدی است که هم ناشر و هم مراکز پخش و هم کتابفروشان و حتی نویسندگان از این نوع پویشها حمایت و همراهی میکنند و تجربه نسبی موفقی برای پویشهای کتابخوانی محسوب میشود.
2. اعتماد نسبی و استقبال نسبی در بین مخاطبان و تیراژ بعضاً 100 یا 200 هزار نسخهای کتابها، وظیفه متولیان و برنامهریزان این نوع پویشها را مضاعف میکند؛ اینکه این سرمایه «اعتماد عمومی» براحتی بهدست نیامده است و با زمانبندی نامناسب، انتخاب کتابهای معمولی و اجرای نامناسب، به اعتماد مخاطبان و اعتبار نسبی خودشان لطمه نزند و قدر این اعتماد را بیشتر بدانند و این سرمایه را در هرجایی و برای هر کتابی هزینه نکنند.
3. در پویشهای کتابخوانی، هدف اول باید «فرهنگی» باشد، نه اقتصادی. «ترویج کتابخوانی» و «کتاب مفید و خواندنی» اصل باشد و بر دیگر جنبههای حاشیهای این پویشها (مانند رونق کتابفروشیها، اقتصاد فرهنگ، حمایت از ناشر و نویسنده و تبلیغات مجموعه و...) غالب باشد و هر وقت، جای اصل و حاشیه، جابهجا شود، اثرگذاری و گستره استقبال از این پویشها، کمتر و کمرنگ خواهد شد.
4. یک نکته مهم در پویشهای کتابخوانی، انتخاب «کتاب مناسب» است. متولیان و طراحان باید کتابهای خوب را از ناشران مختلف در این پویشها قرار بدهند و محدود به چند ناشر خاص نباشند و نشوند. چه بسا این احتمال دارد که یک ناشر مطرح و معتبر، بتواند با تبلیغات، قدرت چانهزنی بالا و صرف هزینه، کتابهایش را در پویشهای کتابخوانی ملی قرار بدهد و کتاب خوب از ناشران گمنام یا کمتر شناخته شده، دیده نشود. انتخاب کتابها نباید سلیقهای باشد و منطق آن برای فعالان عرصه فرهنگ وکتاب هم ـ تا حدی ـ مشخص و قابل پیشبینی باشد و ناشران و نویسندگان بدانند که اگر کتابهای خوب و باکیفیت و مورد نیازی تولید کنند، میتواند در چرخه انتخاب کتاب در پویشهای مطالعاتی قرار میگیرد و همین امتیاز، باعث شود که نویسنده و ناشر سعی کند آثار فاخرتر و ارزشمندتری تولید کند.
5. پویشهای مطالعاتی میتوانند در سیاستهای تولید کتاب نیز نقش آفرین باشند؛ هم به نویسندگان و هم به ناشران جهت بدهند و این کار هم در نوع خودش ارزشمند است. تنوع موضوعی هم جای خود دارد و همه کتابها، نباید صرفاً داستان و تاریخ شفاهی باشد. البته این نکته، آفاتی هم دارد که تا حد ممکن باید جلویش گرفته شود. مثلاً ممکن است منجر به کارهای تکراری شود یا اینکه حیطه کاری و موضوعی ناشران، شبیه هم شوند. متأسفانه این آفات در این پویشها جدی است و باید فکری به حال آن کرد. اینکه ناشران در رویکردها و موضوعات شبیه هم میشوند، جالب و پسندیده نیست و هر ناشری باید علاوه بر جامعه هدف عمومی، جامعه هدف خاصی هم برای خود داشته باشد و به گونهای نشوند که تحت تأثیر فضا و جو، همه ناشران، در یک مقطع به دنبال نشر داستان و رمان بروند و در یک مقطع بعدی دنبال نشر خاطرات شفاهی و تجربه نگاری. هر گلی بویی دارد و گلستانی با گلهای شبیه هم، مشتریانش کم میشود. هر ناشری باید قطعهای از پازل فرهنگی و فکری حوزه کتابخوانی کشور را پر کند.
6. بسنده کردن به تولیدات موجود و داشتههای فعلی هم یکی از آسیبهای فعلی پویشهای مطالعاتی است و بیانگر رویکرد روزمره و فقدان رویکرد استراتژیک و آینده نگرانه. انتخاب کتابها برای این پویشها نباید محدود و منحصر به کتابهای تولیدی منتشر شده و موجود در بازار باشند. اگر احیاناً کتاب خوب و مؤثری نیست، ضرورت به برگزاری پویشهای کتابخوانی ملی نیست. ترویج کارهای معمولی، هم ناشر و هم نویسنده را پُرتوقع و متوهم میکند و هم سرمایه اعتماد مخاطبان را چوب حراج میزند. چه بسا کتابهای خوبی در گذشته تولید شدند، ولی به اندازه لازم و در وقت خودش به آن توجه نشده است و میتوان با این پویشها، آنها را احیا کرد. یا اینکه در یکسری زمینههای خاص که فقدان کتاب جامع و عامه پسند محسوس است، میتوان به نویسندگان توانمند و ناشران خوشنام و حرفهای، سفارش تولید محصولات جدید داد.
7. یک نقطه مغفول در پویشهای مطالعاتی، عدم انباشت تجربیات و نظرات و تحلیلهای هر دوره آن است. متأسفانه آمارها، نظرات مخاطبان و تحلیلهای شفاف و دقیقی از پویشها ارائه نمیشود و اگر این آمارها و نظرات، بعد از هر دوره منتشر شود و کارهای علمی روی آنها شود، میتواند برای همه فعالان و متولیان فرهنگی مفید باشد. جای دهها مقاله علمی ـ تخصصی و گزارشیهای پژوهشی خالی است وگرنه میشد سیر تاریخی و تطورات و حتی سلایق مخاطبان عمومی و کتابخوانان جامعه، طی چند سال یا چند دهه اخیر را درآورد که برای مردم شناسی و جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و سیاسی هم مفید و برای اصلاح، بهبود و ارتقای سیاستهای کلان فرهنگی و حکمرانی نوین راهگشاست.
نغمههایی که به یاد یاحقی نواخته شد
رضا مهدوی
نوازنده سنتور و مدرس موسیقی
مجموعه «پرواز پرویز» شامل دو لوح فشرده از نوازندگیهای نوابغ و بزرگان موسیقی ملی ایران در عرصههای بداههنوازی و همنوازی و ملودیآفرینی با سازهای ویلن، پیانو، تار، سهتار، سنتور و تنبک است که به همت خوشفکران مؤسسه آوای باربد به سرپرستی حمید اسفندیارینیا و علیرضا رضایی و همچنین همیاری بابک بختیاری نوازنده ویلن گردآوری و انتخاب شده است. مجموعهای از اجراها که مربوط به سالهای 1350 تا 1353 بوده و به سبک دوم نوازندگی پرویز یاحقی است و در نوع خود انحصار و مانایی دارد. اجراهایی از شخصیتهایی که هر یک برای خود صاحبمنصبانی بوده و هستند و تاریخ معاصر و آینده فرهنگ و هنر موسیقی ایران مدیون هوش و ذکاوت خدادادی این فرهیختگان است.
هنرمندانی صاحب امضا و خوشقریحه که در اجراهای انفرادی و گروهی، در فرهنگ سبک زندگانی خانواده ایرانی، منشأ خیر و برکات شنیداری محسوب میگردند. از این دست مجموعههای موسیقایی مثل «پرواز پرویز» به مدد توسعه فرهنگ شنیداری از سوی رادیو ایران پایهگذاری شد و همچنان جزو پرشنوندهترین آثار موسیقایی به شمار میآیند. پرویز یاحقی (پرویز صدیقی پارسی) ویلننوازی خود را در 11 سالگی و در رادیو ایران با حضور صبحی مهتدی و تقی روحانی آغازکرد و به استخدام رادیو درآمد. پدرش غلامحسین صدیقی پارسی از کارمندان وزارت امور خارجه بود و با ادامه نوازندگی پرویز یاحقی مخالفت شدید داشت تا آنجا که قصد داشت با او رهسپار بیروت و برای ادامه تحصیل به امریکا برود. اما با وساطت داییاش، حسینخان یاحقی (از بهترین نوازندههای کمانچه و ویلن روزگار خود)، پدر منصرف میشود. پنجهها و آرشههای ویلننوازی پرویز یاحقی و زخمههای بینظیر و خلاق جلیل شهناز بر تار و مضرابهای بیبدیل و جانافزای فضلالله توکل و پیانوی دلربای جواد معروفی و ناخنهای دلنشین احمد عبادی بر سهتار و همراهیهای ضرب (تنبک) جهانگیر ملک در این مجموعه شنیداری حرفها و حکایتهایی دارد که در این یادداشت نمیگنجد...
لوح اول این مجموعه شامل قطعاتی است چون: درآمد شور و ضربی سنگین (خارا، جامه دران، حزین و ابوعطا)، چهارمضراب (خارا، رضوی و حزین)، آواز شور (درآمد دوم و پنجه شعری) و ضربی شور. مایه دشتی با ضربی سنگین آغاز (حاجیانی، جامه دران، بیات راجع و کوچه باغی) و سپس به آواز دشتی و چهار مضراب (بیات راجع، کوچه باغی، عشاق و غمانگیز) رهسپارمان میکند به مایه آواز سهگاه (مویه، مخالف و فرود به زابل)، ضربی سنگین (زابل و شکسته مویه)، آواز گوشه مخالف سه گاه و چهارمضراب (مخالف، حصار و فرود)، آواز سهگاه (مثنوی مخالف و فرود) و ضربی سنگین (مخالف، مویه و فرود). لوح دوم هم دارای چنین محتوای شنیداری است: درآمد بیات اصفهان (بیات شیراز، جامه دران و فرود) ضربی سنگین (بیات راجع، عشاق، جامه دران و فرود)، آواز اصفهان (بیات راجع، عشاق، شور عشاق و فرود) و چهار مضراب (بیات راجع، عشاق، جامه دران و فرود). درآمد ماهور، ضربی سنگین (خسروانی و داد)، چهارمضراب (داد، خسروانی، گشایش، شکسته و دلکش)، آواز ماهور (داد، طوسی و شکسته)، چهار مضراب دلکش و فرود. در مایه افشاری درآمد و ضربی (جامه دران، نهیب و بسته نگار) و چهار مضراب (جامه دران، تخت طاقدیس، قرایی، عراق، رهاب و فرود). گفتنی است در این مجموعه پرمحتوا و سرشار از فرهنگ مبتنی بر اصول و قواعد و حس و شعور موسیقایی به مناسبت تشییع و خاکسپاری پیکر استاد پرویز یاحقی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا برای نخستین مرتبه در تولید چنین آلبومهایی؛ قطعههای تصویری-کلامی در لوح فشرده گنجانده شده است که شامل گفتارهایی از محمدرضا شجریان، رحیم معینی کرمانشاهی، همایون خرم، فرهنگ شریف، فضلالله توکل، محمد موسوی، مجید نجاهی و... در مراسم تشییع این هنرمند بزرگ در این آلبوم قرار گرفته است.
پرواز پرویز / یادمان استاد فقید پرویز یاحقی/ ناشر: آوای باربد/ سال:1387
نوازنده سنتور و مدرس موسیقی
مجموعه «پرواز پرویز» شامل دو لوح فشرده از نوازندگیهای نوابغ و بزرگان موسیقی ملی ایران در عرصههای بداههنوازی و همنوازی و ملودیآفرینی با سازهای ویلن، پیانو، تار، سهتار، سنتور و تنبک است که به همت خوشفکران مؤسسه آوای باربد به سرپرستی حمید اسفندیارینیا و علیرضا رضایی و همچنین همیاری بابک بختیاری نوازنده ویلن گردآوری و انتخاب شده است. مجموعهای از اجراها که مربوط به سالهای 1350 تا 1353 بوده و به سبک دوم نوازندگی پرویز یاحقی است و در نوع خود انحصار و مانایی دارد. اجراهایی از شخصیتهایی که هر یک برای خود صاحبمنصبانی بوده و هستند و تاریخ معاصر و آینده فرهنگ و هنر موسیقی ایران مدیون هوش و ذکاوت خدادادی این فرهیختگان است.
هنرمندانی صاحب امضا و خوشقریحه که در اجراهای انفرادی و گروهی، در فرهنگ سبک زندگانی خانواده ایرانی، منشأ خیر و برکات شنیداری محسوب میگردند. از این دست مجموعههای موسیقایی مثل «پرواز پرویز» به مدد توسعه فرهنگ شنیداری از سوی رادیو ایران پایهگذاری شد و همچنان جزو پرشنوندهترین آثار موسیقایی به شمار میآیند. پرویز یاحقی (پرویز صدیقی پارسی) ویلننوازی خود را در 11 سالگی و در رادیو ایران با حضور صبحی مهتدی و تقی روحانی آغازکرد و به استخدام رادیو درآمد. پدرش غلامحسین صدیقی پارسی از کارمندان وزارت امور خارجه بود و با ادامه نوازندگی پرویز یاحقی مخالفت شدید داشت تا آنجا که قصد داشت با او رهسپار بیروت و برای ادامه تحصیل به امریکا برود. اما با وساطت داییاش، حسینخان یاحقی (از بهترین نوازندههای کمانچه و ویلن روزگار خود)، پدر منصرف میشود. پنجهها و آرشههای ویلننوازی پرویز یاحقی و زخمههای بینظیر و خلاق جلیل شهناز بر تار و مضرابهای بیبدیل و جانافزای فضلالله توکل و پیانوی دلربای جواد معروفی و ناخنهای دلنشین احمد عبادی بر سهتار و همراهیهای ضرب (تنبک) جهانگیر ملک در این مجموعه شنیداری حرفها و حکایتهایی دارد که در این یادداشت نمیگنجد...
لوح اول این مجموعه شامل قطعاتی است چون: درآمد شور و ضربی سنگین (خارا، جامه دران، حزین و ابوعطا)، چهارمضراب (خارا، رضوی و حزین)، آواز شور (درآمد دوم و پنجه شعری) و ضربی شور. مایه دشتی با ضربی سنگین آغاز (حاجیانی، جامه دران، بیات راجع و کوچه باغی) و سپس به آواز دشتی و چهار مضراب (بیات راجع، کوچه باغی، عشاق و غمانگیز) رهسپارمان میکند به مایه آواز سهگاه (مویه، مخالف و فرود به زابل)، ضربی سنگین (زابل و شکسته مویه)، آواز گوشه مخالف سه گاه و چهارمضراب (مخالف، حصار و فرود)، آواز سهگاه (مثنوی مخالف و فرود) و ضربی سنگین (مخالف، مویه و فرود). لوح دوم هم دارای چنین محتوای شنیداری است: درآمد بیات اصفهان (بیات شیراز، جامه دران و فرود) ضربی سنگین (بیات راجع، عشاق، جامه دران و فرود)، آواز اصفهان (بیات راجع، عشاق، شور عشاق و فرود) و چهار مضراب (بیات راجع، عشاق، جامه دران و فرود). درآمد ماهور، ضربی سنگین (خسروانی و داد)، چهارمضراب (داد، خسروانی، گشایش، شکسته و دلکش)، آواز ماهور (داد، طوسی و شکسته)، چهار مضراب دلکش و فرود. در مایه افشاری درآمد و ضربی (جامه دران، نهیب و بسته نگار) و چهار مضراب (جامه دران، تخت طاقدیس، قرایی، عراق، رهاب و فرود). گفتنی است در این مجموعه پرمحتوا و سرشار از فرهنگ مبتنی بر اصول و قواعد و حس و شعور موسیقایی به مناسبت تشییع و خاکسپاری پیکر استاد پرویز یاحقی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا برای نخستین مرتبه در تولید چنین آلبومهایی؛ قطعههای تصویری-کلامی در لوح فشرده گنجانده شده است که شامل گفتارهایی از محمدرضا شجریان، رحیم معینی کرمانشاهی، همایون خرم، فرهنگ شریف، فضلالله توکل، محمد موسوی، مجید نجاهی و... در مراسم تشییع این هنرمند بزرگ در این آلبوم قرار گرفته است.
پرواز پرویز / یادمان استاد فقید پرویز یاحقی/ ناشر: آوای باربد/ سال:1387
نسبت پلاتوها با کیفیت تئاتر
رضا آشفته
منتقد تئاتر
تولید تئاتر با تمرین میسر میشود؛ بنابراین محل تمرین یا پلاتو مؤلفهای مهم و مؤثر برای تئاتر است. در یک دهه اخیر که تئاتر کشور به سمت و سوی خصوصی شدن پیش رفته است، به دلیل ازدیاد تالارهای خصوصی، تولیدات تئاتر نیز افزایش یافته است؛ در واقع نسبتی مستقیم و همسو بین تولید تئاتر و محل تمرین آن وجود دارد. محل تمرین یا پلاتو در این سالها در شهرهای دارای تئاتر افزایش چشمگیری داشته، به همان دلیل ساده که باید پاسخگوی نیاز اجراها و تالارهای نمایشی باشد. منظور اینکه محل تمرین نیز به اندازه تالار نمایشی مهم است و اگر به آن بیتوجهی شود از کم و کیف آثار نمایشی کاسته خواهد شد.
این در حالی است که شوربختانه بسیاری از پلاتوها در مکانهای غیراستاندارد ساخته میشود و دراختیار گروههای تئاتری قرار میگیرد. با ارزیابی کلی این پلاتوها پی خواهیم برد که بسیاری از این پلاتوها در خانههای قدیمی با کمی تغییر و تبدیل ساخته شده است. بیآنکه بدانند این مکان به دلیل استفاده برای تمرینهای بدن و بیان باید از هوای تازه و سالم برخوردار باشد. یکی از ارکان اصلی تولید هر نمایش ظرفیت صدا و تصویر است و در نتیجه هر پلاتویی ناگزیر است که مجهز به تجهیزات نوری و صوتی باشد تا در دقایق تمرین و درصورت لزوم در اختیار گروهها قرار گیرند. همچنین کف پلاتوها باید از مواد ضربهگیر برخوردار باشد تا بازیگران هنگام تمرینهای بدنی براحتی بتوانند حرکات لازم را بهدرستی انجام دهند و هیچگونه خللی به تمرین و آسیبی به بدن آنها وارد نشود. در نهایت و در یک عبارت باید گفت برخلاف روند معمول این روزها، وجود یک چهار دیواری نسبتاً آکوستیک شرط کافی برای مناسب بودن تمرینهای راستین تئاتر نیست. با این نگاه باید گفت اکثر نمایشهایی که در این سالها اجرا میشود به لحاظ پلاتو از نسبتهای بسامان و کارآمد برخوردار نیستند.
متأسفانه این پلاتوها اغلب با مدیریت بدون تجربه فرهنگی همراه است و بالطبع عدم شناخت آنان از تئاتر و عناصرش است که زمینههای تولید و پرورش یک نمایش با کیفیت را ممکن نمیکند. تئاتر هنری هزینهبر است و گروهها بهدنبال صرفهجویی در آن هستند و این خواسته آنان را تسلیم شرایط غیر کارآمد خواهد کرد و در نهایت اینگونه گروههای اجرایی از مدار بسامان تولید یک نمایش با کیفیت خارج خواهند شد. به عبارت دیگر برداشتن حمایتهای مادی و معنوی سببساز گسترش تولیدات کم کیفیت خواهد شد.
اگر قرار است تئاتر بر فضای فرهنگی کشور حاکم باشد؛ بهتر است که از دیدگاه همهجانبه به آن توجه شود.
تهران و دیگر شهرهای بزرگ و کوچک با توجه به تعداد قابل توجه علاقهمندان جدی این حوزه نیازمند تولید و اجرای تئاتر هستند و اگر گروههای تئاتری در تالارهای اجرایی مستقر نباشند و تمرینهای خود را درون پلاتوهای مناسب و با کیفیت انجام ندهند، تولید درخوری را به صحنه نخواهند برد و به مرور این اتفاق در میزان مخاطبان تئاتر هم تأثیر معناداری خواهد گذاشت.
بنابراین ضروری است به همان نسبت - حتی فراتر از آن - که لازم است تالارهای نمایشی استاندارد باشد پلاتوها نیز از این امر مهم برخوردار باشند. چنانچه گروههایی بهطور پیوسته و با برنامه در پلاتوهای استاندارد تمرین کنند کارشان نتیجهبخش است چون نمایششان را از صفر تا صد در مدار درستی پیمودهاند. چنین تولیدی همان تولید با کیفیتی است که مناسب و درخور تئاتر و فضای فرهنگی است. اگر به نیازها و ضرورتهای تئاتر همچنان بیتفاوت بمانیم و این ضرورتها را پشت گوش بیندازیم، پیامد منفی آن کلیت تئاتر و فضای فرهنگی را مختل میکند. بر این اساس ضروری است که پلاتو و ساختوساز آن را جدی بگیریم و در مدیریت آن با هدف و برنامه عمل کنیم؛ اینگونه مسیری درست برای تولید هر تئاتری ریلگذاری کردهایم.
منتقد تئاتر
تولید تئاتر با تمرین میسر میشود؛ بنابراین محل تمرین یا پلاتو مؤلفهای مهم و مؤثر برای تئاتر است. در یک دهه اخیر که تئاتر کشور به سمت و سوی خصوصی شدن پیش رفته است، به دلیل ازدیاد تالارهای خصوصی، تولیدات تئاتر نیز افزایش یافته است؛ در واقع نسبتی مستقیم و همسو بین تولید تئاتر و محل تمرین آن وجود دارد. محل تمرین یا پلاتو در این سالها در شهرهای دارای تئاتر افزایش چشمگیری داشته، به همان دلیل ساده که باید پاسخگوی نیاز اجراها و تالارهای نمایشی باشد. منظور اینکه محل تمرین نیز به اندازه تالار نمایشی مهم است و اگر به آن بیتوجهی شود از کم و کیف آثار نمایشی کاسته خواهد شد.
این در حالی است که شوربختانه بسیاری از پلاتوها در مکانهای غیراستاندارد ساخته میشود و دراختیار گروههای تئاتری قرار میگیرد. با ارزیابی کلی این پلاتوها پی خواهیم برد که بسیاری از این پلاتوها در خانههای قدیمی با کمی تغییر و تبدیل ساخته شده است. بیآنکه بدانند این مکان به دلیل استفاده برای تمرینهای بدن و بیان باید از هوای تازه و سالم برخوردار باشد. یکی از ارکان اصلی تولید هر نمایش ظرفیت صدا و تصویر است و در نتیجه هر پلاتویی ناگزیر است که مجهز به تجهیزات نوری و صوتی باشد تا در دقایق تمرین و درصورت لزوم در اختیار گروهها قرار گیرند. همچنین کف پلاتوها باید از مواد ضربهگیر برخوردار باشد تا بازیگران هنگام تمرینهای بدنی براحتی بتوانند حرکات لازم را بهدرستی انجام دهند و هیچگونه خللی به تمرین و آسیبی به بدن آنها وارد نشود. در نهایت و در یک عبارت باید گفت برخلاف روند معمول این روزها، وجود یک چهار دیواری نسبتاً آکوستیک شرط کافی برای مناسب بودن تمرینهای راستین تئاتر نیست. با این نگاه باید گفت اکثر نمایشهایی که در این سالها اجرا میشود به لحاظ پلاتو از نسبتهای بسامان و کارآمد برخوردار نیستند.
متأسفانه این پلاتوها اغلب با مدیریت بدون تجربه فرهنگی همراه است و بالطبع عدم شناخت آنان از تئاتر و عناصرش است که زمینههای تولید و پرورش یک نمایش با کیفیت را ممکن نمیکند. تئاتر هنری هزینهبر است و گروهها بهدنبال صرفهجویی در آن هستند و این خواسته آنان را تسلیم شرایط غیر کارآمد خواهد کرد و در نهایت اینگونه گروههای اجرایی از مدار بسامان تولید یک نمایش با کیفیت خارج خواهند شد. به عبارت دیگر برداشتن حمایتهای مادی و معنوی سببساز گسترش تولیدات کم کیفیت خواهد شد.
اگر قرار است تئاتر بر فضای فرهنگی کشور حاکم باشد؛ بهتر است که از دیدگاه همهجانبه به آن توجه شود.
تهران و دیگر شهرهای بزرگ و کوچک با توجه به تعداد قابل توجه علاقهمندان جدی این حوزه نیازمند تولید و اجرای تئاتر هستند و اگر گروههای تئاتری در تالارهای اجرایی مستقر نباشند و تمرینهای خود را درون پلاتوهای مناسب و با کیفیت انجام ندهند، تولید درخوری را به صحنه نخواهند برد و به مرور این اتفاق در میزان مخاطبان تئاتر هم تأثیر معناداری خواهد گذاشت.
بنابراین ضروری است به همان نسبت - حتی فراتر از آن - که لازم است تالارهای نمایشی استاندارد باشد پلاتوها نیز از این امر مهم برخوردار باشند. چنانچه گروههایی بهطور پیوسته و با برنامه در پلاتوهای استاندارد تمرین کنند کارشان نتیجهبخش است چون نمایششان را از صفر تا صد در مدار درستی پیمودهاند. چنین تولیدی همان تولید با کیفیتی است که مناسب و درخور تئاتر و فضای فرهنگی است. اگر به نیازها و ضرورتهای تئاتر همچنان بیتفاوت بمانیم و این ضرورتها را پشت گوش بیندازیم، پیامد منفی آن کلیت تئاتر و فضای فرهنگی را مختل میکند. بر این اساس ضروری است که پلاتو و ساختوساز آن را جدی بگیریم و در مدیریت آن با هدف و برنامه عمل کنیم؛ اینگونه مسیری درست برای تولید هر تئاتری ریلگذاری کردهایم.
«من هم تراپی میروم»
آزاده سهرابی
روانشناس
شاید باورش سخت باشد اما مراجعان زیادی به روان درمانگر مراجعه میکنند تا روان درمانگر چیزی را در آنها تأیید کند که در واقع باعث تداوم بیماری آنها شده است. نمونهاش زوجینی که علت مراجعهشان به روان درمانی -لااقل نزد یکی از آنها- این است که درمانگر آنها را در رابطه تأیید کند و مسئول مشکلات را دیگری بداند و او را از شر سهم خودش که باعث بروز مشکلاتشان در رابطه شده خلاص کند. آنها میخواهند درمانگر به آنها دروغ بگویند. اینگونه از شر آن بخش سرزنشگر در بیرون از خودشان - دوستان، همسر، فرزندان و... - یا سرزنشگر درونی خلاص میشوند. حتی این روزها شمار زیادی از مراجعان در اتاقهای روانشناس فقط دنبال این هستند که به دیگران در دنیای حقیقی و مجازی و یا حتی به خودشان ثابت کنند آنقدر از نظر شخصیتی رشد یافته هستند که نزد روان درمانگر میروند! بله هزینه و وقت زیادی صرف میشود برای همین مثالهایی که زده شد و در واقع علت مراجعه «درمان» حقیقی نیست. حتی گاهی فرد ناخودآگاه «درمان» را پس میزند و در خودآگاهش گمان میکند بهدنبال درمانی آمده است! حالا آن درمان میتواند حل تعارضات بین فردی باشد یا کاهش اضطراب یا وسواس و... آنها فقط میخواهند گزینه «نزد درمانگر» هم رفتم، خط بزنند اما از همان ابتدا میلی در درونشان برای عدم تغییر محکم ایستاده است. هر چند پروسه تغییر در همه افراد مقاومت ایجاد میکند اما برخی از افراد که خصوصاً مدام و مدام درمانگر را تغییر میدهند باید بیشتر به این «دروغ دنبال درمان رفتن» پی ببرند. در این میان درمانگر میتواند یک روان درمانی دروغین ارائه دهد که در این صورت ممکن است مراجع نیز هر بار خوشحال جلسات را ترک کند اما در بیرون مشکلی از او حل نکند. یا درمانگر میتواند - و باید- فرد را با این حقیقت رو به رو کند که اگر مدام با مشکلی رو به رو میشوی یا مدام کسانی مشکلاتی را به تو گوشزد میکنند در واقع ممکن است آن را به تو نشان میدهند. بهتر است بایستی و یکبار خودت آن را ببینی و داشتن آن تعارض یا مشکل را در اتاق درمان تجربه کنی. حقیقت وجود یک مشکل یا بیماری نیازی به اینکه ما به آن آگاه باشیم یا نباشیم ندارد چرا که آن مشکل همانجا درون ما زندگی میکند و تنها ما میتوانیم گاهی از دیدن آن فرار کنیم. شاید یکی از مسائل مهم اخلاقی در اتاق درمان و نزد درمانگران همین باشد که واقعیت و حقیقت همین دروغی را که مراجع برای تداوم آن پا به اتاق درمان گذاشته به او یادآوری کنند و با آن بخش «تداوم دروغ» در بیمار اتحاد درمانی ایجاد نکنند. درمانگری که با بخش بیمار مراجع اتحاد درمانی ایجاد کند و آگاهانه یا ناآگاهانه در تداوم آن بخش بکوشد در واقع لیاقت اعتماد یک درمانجو را ندارد. اگر درمانگری به فردی کمک کند که به دروغ گفتن به خودش ادامه دهد شفایی در میان نیست و تنها درمانگران صادق میتوانند از همدستی با دروغهای دیگران دست بکشند و در مقابل واکنشهای دفاعی مراجع که سعی در تداوم دروغ دارد بایستد.
همه اینها که گفتم به چه معناست؟ نمیدانم آیا روان درمانی را تجربه کردهاید یا نه و آیا قصد تجربه روان درمانی نزد روانشناسی را دارید یا نه؟ اما اگر پاسخ شما مثبت است درمانگری را انتخاب کنید که با دروغهای شما همدست نشود و با بخش بیمار شما اتحاد ایجاد نکند تا به دروغ گفتن به خود ادامه ندهید و بتوانید یکبار برای همیشه از رنج بیماری خود خلاص شوید. منظور از عدم ایجاد اتحاد درمانی با بخش بیمار شما، این نیست که درمانگر باید فاقد همدلی باشد. درست بر عکس! درمانگر فاقد همدلی هم دردی از شما درمان نمیکند اما درمانگران باید بتوانند با همدلی دادن به رنج بیمار و حتی بخشی که سفت و سخت به دروغهای بیماری زایش چسبیده است، با مقاومتهای بیمار در مسیر درمان، اتحادی ایجاد نکند بلکه با بخشی اتحاد درمانی ایجاد کند که فرد را برای درمان رنجش به اتاق درمان کشانده است. نکته دیگر این است که اگر پروسه روان درمانی را در هر نقطهای قطع کردید نیز از خودتان بپرسید آیا درمانگر مقابل دروغهایی که مایل بودید به خودتان بگویید ایستاد؟ اگر اینچنین است شما جای درستی رفته بودید اما هدف شما ندیدن چاره کار بوده است. تا وقتی نخواهید واقعیت را ببینید و دنبال شفا نباشید در روان درمانی وقت و هزینه خود را هدر میدهید! بیشتر دنبال مد «من هم تراپی میروم» راه افتادهاید!
روانشناس
شاید باورش سخت باشد اما مراجعان زیادی به روان درمانگر مراجعه میکنند تا روان درمانگر چیزی را در آنها تأیید کند که در واقع باعث تداوم بیماری آنها شده است. نمونهاش زوجینی که علت مراجعهشان به روان درمانی -لااقل نزد یکی از آنها- این است که درمانگر آنها را در رابطه تأیید کند و مسئول مشکلات را دیگری بداند و او را از شر سهم خودش که باعث بروز مشکلاتشان در رابطه شده خلاص کند. آنها میخواهند درمانگر به آنها دروغ بگویند. اینگونه از شر آن بخش سرزنشگر در بیرون از خودشان - دوستان، همسر، فرزندان و... - یا سرزنشگر درونی خلاص میشوند. حتی این روزها شمار زیادی از مراجعان در اتاقهای روانشناس فقط دنبال این هستند که به دیگران در دنیای حقیقی و مجازی و یا حتی به خودشان ثابت کنند آنقدر از نظر شخصیتی رشد یافته هستند که نزد روان درمانگر میروند! بله هزینه و وقت زیادی صرف میشود برای همین مثالهایی که زده شد و در واقع علت مراجعه «درمان» حقیقی نیست. حتی گاهی فرد ناخودآگاه «درمان» را پس میزند و در خودآگاهش گمان میکند بهدنبال درمانی آمده است! حالا آن درمان میتواند حل تعارضات بین فردی باشد یا کاهش اضطراب یا وسواس و... آنها فقط میخواهند گزینه «نزد درمانگر» هم رفتم، خط بزنند اما از همان ابتدا میلی در درونشان برای عدم تغییر محکم ایستاده است. هر چند پروسه تغییر در همه افراد مقاومت ایجاد میکند اما برخی از افراد که خصوصاً مدام و مدام درمانگر را تغییر میدهند باید بیشتر به این «دروغ دنبال درمان رفتن» پی ببرند. در این میان درمانگر میتواند یک روان درمانی دروغین ارائه دهد که در این صورت ممکن است مراجع نیز هر بار خوشحال جلسات را ترک کند اما در بیرون مشکلی از او حل نکند. یا درمانگر میتواند - و باید- فرد را با این حقیقت رو به رو کند که اگر مدام با مشکلی رو به رو میشوی یا مدام کسانی مشکلاتی را به تو گوشزد میکنند در واقع ممکن است آن را به تو نشان میدهند. بهتر است بایستی و یکبار خودت آن را ببینی و داشتن آن تعارض یا مشکل را در اتاق درمان تجربه کنی. حقیقت وجود یک مشکل یا بیماری نیازی به اینکه ما به آن آگاه باشیم یا نباشیم ندارد چرا که آن مشکل همانجا درون ما زندگی میکند و تنها ما میتوانیم گاهی از دیدن آن فرار کنیم. شاید یکی از مسائل مهم اخلاقی در اتاق درمان و نزد درمانگران همین باشد که واقعیت و حقیقت همین دروغی را که مراجع برای تداوم آن پا به اتاق درمان گذاشته به او یادآوری کنند و با آن بخش «تداوم دروغ» در بیمار اتحاد درمانی ایجاد نکنند. درمانگری که با بخش بیمار مراجع اتحاد درمانی ایجاد کند و آگاهانه یا ناآگاهانه در تداوم آن بخش بکوشد در واقع لیاقت اعتماد یک درمانجو را ندارد. اگر درمانگری به فردی کمک کند که به دروغ گفتن به خودش ادامه دهد شفایی در میان نیست و تنها درمانگران صادق میتوانند از همدستی با دروغهای دیگران دست بکشند و در مقابل واکنشهای دفاعی مراجع که سعی در تداوم دروغ دارد بایستد.
همه اینها که گفتم به چه معناست؟ نمیدانم آیا روان درمانی را تجربه کردهاید یا نه و آیا قصد تجربه روان درمانی نزد روانشناسی را دارید یا نه؟ اما اگر پاسخ شما مثبت است درمانگری را انتخاب کنید که با دروغهای شما همدست نشود و با بخش بیمار شما اتحاد ایجاد نکند تا به دروغ گفتن به خود ادامه ندهید و بتوانید یکبار برای همیشه از رنج بیماری خود خلاص شوید. منظور از عدم ایجاد اتحاد درمانی با بخش بیمار شما، این نیست که درمانگر باید فاقد همدلی باشد. درست بر عکس! درمانگر فاقد همدلی هم دردی از شما درمان نمیکند اما درمانگران باید بتوانند با همدلی دادن به رنج بیمار و حتی بخشی که سفت و سخت به دروغهای بیماری زایش چسبیده است، با مقاومتهای بیمار در مسیر درمان، اتحادی ایجاد نکند بلکه با بخشی اتحاد درمانی ایجاد کند که فرد را برای درمان رنجش به اتاق درمان کشانده است. نکته دیگر این است که اگر پروسه روان درمانی را در هر نقطهای قطع کردید نیز از خودتان بپرسید آیا درمانگر مقابل دروغهایی که مایل بودید به خودتان بگویید ایستاد؟ اگر اینچنین است شما جای درستی رفته بودید اما هدف شما ندیدن چاره کار بوده است. تا وقتی نخواهید واقعیت را ببینید و دنبال شفا نباشید در روان درمانی وقت و هزینه خود را هدر میدهید! بیشتر دنبال مد «من هم تراپی میروم» راه افتادهاید!
عکس نوشت
پوستر شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» که طراحی آن را مهدی دوایی برعهده داشته طی مراسمی رونمایی شد. مدیریت هنری سی و نهمین و چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران-ایسفا در کارنامه دوایی ثبت شده است. گفتنی است که این رویداد هنری با دبیری محمد حمیدیمقدم از ۲۰ تا ۲۵ آذرماه به صورت آنلاین و فیزیکی برگزار میشود./مهر
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
در حوزه فرهنگی در حال گفتوگوی دائم هستیم
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
پویشهای کتابخوانی؛ تجربهای برای ترویج کتابخوانی
-
نغمههایی که به یاد یاحقی نواخته شد
-
نسبت پلاتوها با کیفیت تئاتر
-
«من هم تراپی میروم»
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین