8 سیلندر، فرمان هیدرولیک ، ترمزهای هیدرولیک دیسک و بوستر. نماینده انحصاری در ایران، شرکت ایران جمس: خیابان تخت جمشید، بین بهار و جاده قدیم شمیران. شماره 583
گلسرخی و دانشیان اعدام شدند
ماجرای یک گروگانگیری
لیلا ابراهیمیان/ دهم مهرماه سال 1352 سازمان اطلاعات و امنیت کشور در اطلاعیهای خبر داد ۱۲ نفر را که برای انجام سوء قصد علیه خانواده سلطنتی برنامهریزی کرده بودند، بازداشت کرد؛ خسرو گلسرخی، کرامتالله دانشیان، طیفور بطحایی، عباسعلی سماکار، رضا علامهزاده، رحمتالله جمشیدی، شکوه فرهنگرازی، ابراهیم فرهنگرازی، مریم اتحادیه، مرتضی سیاهپوش، منوچهر مقدم سلیمی و فرهاد قیصری. آغاز ماجرایی جنجالی از زمان بازداشت تا اعدام گلسرخی که میگویند ارتباطی با گروه ترور شاه نداشت، ضعف یک عضو و همکاری او با ساواک و روحیه خاص خسرو او را تا پای اعدام برد. گلسرخی بههمراه همسر عاطفه گرگین و شکوه میرزادگی روزنامهنگارانی بودند در روزنامه کیهان؛ آنها محفلی تشکیل میدهند تا درباره ترور محمد رضاشاه صحبت کنند اما بعد از مدتی ماجرا منتفی میشود و گلسرخی گروه مطالعاتی دیگر بدون حضور شکوه تشکیل میدهد.
در رسانهها نوشتهاند که عباسعلی سماکار و رضا علامهزاده که از کارمندان تلویزیون بودند طرحی را میان خود بحث میکنند که با مخفی کردن سلاح در دوربین فیلمبرداری تلویزیون و وارد کردن آن به مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، همسر و فرزند شاه را که در برنامه شرکت میکردند، گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی را طلب کنند. سماکار از دوستش بطحایی میخواهد که برایشان اسلحه تهیه کند و بطحایی که خود با دانشیان، شکوه و ابراهیم فرهنگ، اتحادیه، جمشیدی و سیاهپوش گروهی برای مطالعات مارکسیستی تشکیل داده بود، پیشنهاد سماکار را میپذیرد. مسئولیت تهیه اسلحه به کرامت دانشیان سپرده میشود. این پروژه اما به نحو مشکوکی لو میرود و تمامی اعضای گروه و برخی همفکرانشان که اساساً در جریان این عملیات نبودهاند بازداشت میشوند. میگویند امیرحسین فطانت از همبندیان دانشیان ماجرا را به ساواک گزارش کرده ولی او خود منکر این مسأله است. داستان هر چه باشد بالاخره گلسرخی و دوستانش دستگیر میشوند. نویسنده و روشنفکر مارکسیست که به گفته همسرش عاطفه گرگین معتقد بود: «باید ایستاده مرد!» و روزی که خبر اعدامش را به همسرش در زندان میدهند، میگوید «چه بهتر که آدم با ایمان به راهش بمیرد.» روایت رحمتالله (ایرج) جمشیدی از روز حادثه چنین است: «قرار بود ساعت ۲ بعدازظهر روز چهارشنبه در تقاطع خیابان تخت جمشید و ایرانشهر شمالی حاضر شوم. من حاضر شدم اما از طرف مقابل من خبری نشد. همهچیز به هم ریخته بهنظر میرسید و من در تماس تلفنی با شکوه میرزادگی بشدت از آشفتگی قرارها گلایه کردم. پساز اینکه موفق نشدم اسلحه را تحویل بگیرم، از محل دور شدم و چند ساعت بعد، به سمت همدان حرکت کردم.... در حالی که اصلاً فکر نمیکردم، دستگیر شوم. ظاهراً یک نفر همه ما را لو داده بود.» مأموران ساواک همگی اعضای گروه را بازداشت میکند؛ بازجویی آغاز میشود و اعضا لب به سخن باز میکنند. شکوه فرهنگ نام گلسرخی و مقدم سلیمی را که اصلاً در جریان طرح گروگانگیری نبودند به زبان میآورد. برخی در پی تبرئه خود بودند و ساواک در پی اثبات اقتدار خود. اما این گلسرخی و دانشیان بودند که شجاعانه در زندان و در مقابل بازجویان میایستادند؛ گلسرخی وقتی که به او میگفتند آنها را نخواهند کشت، میگفت: «من کاری نمیکنم که شما بتوانید مرا نکشید» و دانشیان در زندان به رفقایش میگفت: «اگر این پرونده خونی دهد و کسی از افراد متهم در این پرونده کشته شود، آن وقت تمام نقشههای ساواک برای بهرهبرداری از این پرونده سازیها نقش بر آب شده است» البته چنین هم شد. دادگاه برگزار شد؛ دفاعیه گلسرخی در دادگاه نظامی مشهور شد؛ دفاعیهای که همان زمان با سانسور از تلویزیون پخش شد و بعدها سه بار دیگر، یکبار در 29بهمنماه 1357 و دو بار دیگر در سالهای 1385 و 1387 پخش شد.
نتیجه رأی در دادگاه بدوی این بود که گلسرخی، دانشیان، سلیمی، بطحایی، سماکار، علامهزاده و جمشیدی به اعدام محکوم شدند؛ اتحادیه و سیاهپوش به پنج سال حبس و شکوه فرهنگ، ابراهیم فرهنگ و قیصری هر یک به ۳ سال حبس محکوم شدند. دادگاه تجدیدنظر روز سهشنبه دوم بهمن ماه ۱۳۵۲ تشکیل شد؛ در این دادگاه حکم اعدام دو نفر از محکومین دادگاه اول یعنی سلیمی به ۱۵ سال و جمشیدی به ۱۰ سال تغییر کرد و پنج نفر از متهمان یعنی بطحایی، گلسرخی، دانشیان، سماکار و علامهزاده همچنان به اعدام محکوم شدند. روز بیستوهشتم بهمنماه ۱۳۵۲ روزنامهها، از عفو اعدام بطحایی، سماکار و علامهزاده و تأیید حکم اعدام گلسرخی و دانشیان خبر دادند؛ آنها یک روز بعد از عفو، در بامداد بیستونهم بهمن ۱۳۵۲ در میدان چیتگر تهران تیرباران شدند.
حضور نیروهای ایرانی در عمان
جنگ ظفار
در روابط دیپلماتیک ایران و عمان بخصوص در سالهایی که پادشاه عمان سلطان قابوس زنده بود؛ عمان در بسیاری از مواقع نقش «میانجی» را در چالشهای بینالمللی ایران بازی کرده است، اگر سر رشته روابط ایران و کشور عمان را دنبال کنید به نقطه اوجی بهنام «جنگ یا شورش ظفار» میرسید که ایران به درخواست و در حمایت از سلطان قابوس نیروهایش را در خاک این کشور پیاده کرد و به کمک پادشاه عمان شتافت. بیست و نهم آذر 1352، با تقاضای سلطان قابوس، نیروهای ایران در منطقه «صلاله» عمان پیاده شدند تا به سرکوب چریکهای جداییطلب چپگرای ظفار بپردازند. عملیات نظامی ارتش ایران در جنگ ظفار در تغییر وضعیت به سود پادشاهی عمان و سرکوب مخالفان نقش پررنگی داشت، نکتهای که باعث شد سلطان قابوس بقای تاج و تخت و حکومت خود را مدیون ایران بداند. مبارزات گروههای جدایی طلب در عمان از اوایل دهه 50 شروع شد و طولی نکشید که بخشهایی از این کشور به دست آنها افتاد؛ بهدنبال این شرایط سلطان قابوس از کشورهای عربی درخواست کمک کرد ولی کشوری به یاری او نیامد تا اینکه به ایران درخواست داد؛ اتفاقی که به امضای مشترک یک پیمان بین دو کشور منجر شد. ایران اولین یگان نظامی خود را بهصورت محدود در آذر ۱۳۵۱ به عمان فرستاد و یک سال بعد با درخواست کمک مجدد سلطان قابوس در ۲۹ آذر ۱۳۵۲ نیروهای واکنش سریع ارتش ایران در منطقه صلاله عمان حضور یافتند. حضور نظامی ایران در جنگ ظفار که سه سال طول کشید دائم از سوی شاه و ارتش ایران مخفی یا انکار میشد تا جایی که هیچگاه تعداد نیروهای ارتش ایران که در جریان این درگیریها جان باختند اعلام نشد. با پایان یافتن نبرد با جدایی طلبان حکومت ایران روز ۲۵ مهر ۵۴ اعلامیه پایان کار را صادر کرد. همچنین سلطان قابوس در آذر ۱۳۵۴ بهطور رسمی اعلام کرد که جنگ ظفار پایان یافته است.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
ساعد درگذشت
محمد ساعد مراغهای، که دوبار نخستوزیر، هشت مرتبه وزیر امور خارجه، یک بار وزیر کشور، چهار مرتبه سفیر کبیر و وزیر مختار، چهار دوره نماینده مجلس سنا و یک دوره وکیل مجلس شورای ملی بود در ساعت یک بامداد امروز (پنجشنبه 10 آبان 1352) زندگی را بدرود گفت. محمد ساعد مراغهای در سال 1259 در تفلیس به دنیا آمد. پدرش شیخ احمد مراغهای در این شهر به کار تجارت اشتغال داشت. محمد ساعد تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تفلیس به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی به شهر سنپترزبورگ روسیه و پس از آن دانشگاه لوزان سوئیس رفت. پس از پایان تحصیلات و بازگشت به ایران، بهدلیل آشنایی به زبانهای ترکی، عربی، روسی، آلمانی و فرانسوی در وزارت امور خارجه به کار پرداخت. در سال 1311 حکمران [استاندار] ارومیه شد. محمد ساعد سال ۱۳۲۱ در کابینه علی سهیلی به وزارت امورخارجه رسید. او این پست را در کابینه احمد قوام السلطنه و کابینه دوم سهیلی در اختیار داشت. در 27 اسفند سال 1322 پس از استعفای سهیلی، بهسمت نخستوزیری انتخاب شد و پس از 8 ماه صدارت و در 18 آبان ۱۳۲۳ استعفا کرد. او پس از استعفای عبدالحسین هژیر بار دیگر در 17 آبان 1327 به سمت نخستوزیری انتخاب شد. دوره دوم صدارت او با کنارهگیری از قدرت در 8 فروردین سال 1329 به پایان رسید.
روزنامه اطلاعات- پنجشنبه 10 آبان 1352
کشیدن سیگار در سینماها ممنوع شد
استعمال دخانیات و کشیدن سیگار در سینماها و سالنهای عمومی ممنوع اعلام شد و از این پس مدیران سینماها موظفند برای حفظ بهداشت همگانی و جلوگیری از آلودگی فضا مانع کشیدن سیگار تماشاگران شوند.
از طرف بهداری کل استان مرکزی امروز به همه سینماهای پایتخت طی بخشنامهای ابلاغ شد که کشیدن سیگار را در سینماها اکیداً ممنوع نمایند. این تصمیم بهمنظور حفظ بهداشت عمومی اتخاذ شده و اهالی پایتخت باید همانطور که در اتوبوسها این امر را رعایت میکنند در سینماها نیز به آن توجه کامل داشته باشند.
روزنامه اطلاعات- شنبه 3 آذر 1352
پروتئین گیاهی در آشپزخانه وزارت کشاورزی
ورود سویا به سفره ایرانی ها
مصرف پروتئین گیاهی به جای گوشت و افزودن آن به سایر مواد خوراکی مورد توجه کارشناسان مواد غذایی در ایران قرار گرفت. افزایش میزان مصرف گوشت در جهان همراه با کمبود تولید آن روشهای جدیدی را موجب شده است که از جمله افزودن پروتئین گیاهی «سویا» به میزان ۵۰ درصد به مواد غذایی است.
آزمایشهای متعدد نشان داده است که این روش ضمن تأمین پروتئین مورد نیاز بدن تغییری در مزه و رنگ مواد خوراکی بهوجود نمیآورد.
وزارت کشاورزی و منابع طبیعی مطالعات جامعی پیرامون افزودن پروتئین سویا به مواد غذایی انجام داده و نمونههای مختلف طبخ غذا با افزودن پروتئین سویا را مورد آزمایش قرارداده است. مهندس منصور روحانی، وزیر کشاورزی و منابع طبیعی وجمعی از کارشناسان و محققان مواد غذایی ایران چند نوع غذا را که با افزودن پروتئین سویا آماده شده بود، مورد آزمایش قرار دادند.
پروتئین سویا ظاهراً شکل آرد نان خشک را دارد که هنگام مصرف، چند دقیقهای در آب خوابانده میشود تا بهصورت خمیر درآید و آنگاه این مایع میتواند به انواع مواد غذایی افزوده شود و به مصرف برسد.
هدف استفاده از پروتئین گیاهی جایگزینی این ماده به جای پروتئین گوشت و تخم مرغ است که در سالهای اخیر به علت مصرف زیاد در سراسر جهان تأمین آن با مشکل مواجه شده و قیمتها را به میزان قابل توجهی افزایش داده است. با این روش پروتئین موردنیاز مردم و بخصوص کودکان و نوجوانان و جوانان میتواند از این طریق تأمین شود، بدون آنکه نیازی به مصرف زیاد گوشت یا تخم مرغ باشد.
مقامات وزارت کشاورزی پس از انجام یک سلسله آزمایش ها و بهدست آوردن نتایج لازم تصمیم دارند مصرف پروتئین گیاهی را در ایران تشویق کنند. غذاهایی که در آشپزخانه وزارت کشاورزی طبخ و مورد آزمایش قرارگرفت عبارت بود از دلمه، پته سبزیها، شامی پوک، کوفته ریزه، کباب کوبیده، همبرگر، کوفته تبریزی و خورش فسنجان که وزیر، معاونان و کارشناسان آنها را صرف کردند.
روزنامه اطلاعات - دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۵۲
آغاز امدادخودرو در ایران
گروههای فنی امداد تشکیل شد
از این پس رانندگانی که اتومبیلشان در نقاط مختلف تهران دچار نقص فنی شود میتوانند با استمداد از آتشنشانی نقایص اتومبیل خود را برطرف کنند.
براساس برنامهای که از طرف سازمان آتشنشانی پایتخت تنظیم یافته و تا چند روز دیگر به مرحله اجرا در میآید، برای اولین بار در ایران با ایجاد گروههای فنی امداد، مأموران فنی آتشنشانی که بههمین منظور تعلیم دیدهاند به کمک وسائط نقلیهای که در خیابانها و معابر به علت نقص فنی متوقف شده اند خواهند رفت. مأمورین گروه فنی امداد، در وهله اول اقدامات لازم را برای رفع نقص اتومبیل خراب شده بعمل خواهند آورد و اگر چنانچه اتومبیل احتیاج به تعمیرات اساسی داشت آن را با جراثقال[جرثقیل] به نزدیکترین تعمیرگاه منتقل خواهند کرد. برای شروع این کار، سازمان آتشنشانی ابتدا سه اکیپ امداد در سه نقطه حساس شهر در نظر گرفته است. اعضای این سه اکیپ قادر خواهند بود مشکلات فنی قسمتی از اتومبیلهای تهران و شهرری را برطرف کنند. براساس طرحی که در نظر گرفته شده است تا چند ماه دیگر تعداد این اکیپها بیشتر خواهد شد.
روزنامه اطلاعات - پنجشنبه 22 آذر 1352