ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش «ایران» از نگاه تجاری و ارتباط برخی از مدیران مدارس با آموزشگاههای کنکور
کنکور، کیسهای برای درآمد آموزشی
هدی هاشمی
خبرنگار
مدتی است که رقابت مدارس و آموزشگاههای کنکور برای داوطلبان ورود به دانشگاهها در سال ١٤٠٠ آغاز شده است. در واقع آنها خیلی زود دست به کار شدند و برای جذب داوطلبان کنکور سال آینده دورخیز کردند. درست همان روزی که نام برگزیدگان کنکور ٩٩ دانشگاهها از سوی سازمان سنجش آموزش کشور منتشر شد برخی از مدارس و آموزشگاهها اسامی داوطلبان برتر را بر در و دیوار شهر، خیابانها و معابر عمومی، تبلیغ کردند. تبلیغ آموزشگاهها سالهاست روند ثابت و مشخصی دارد و آنها سعی میکنند با روشهای مختلف بچهها را به ثبتنام تشویق کنند. آنها شاگردان معدل عالی هرکلاس را مجانی ثبتنام میکنند، به بچههای معدل بالا تخفیف میدهند و گاهی هم چند جلسه کلاس رایگان تشکیل میدهند، در مدارس همایش رایگان برگزار میکنند و خیلی زود تعداد زیادی از بچههای مدرسه تصمیم میگیرند در این مؤسسات ثبتنام کنند. سوی دیگر ماجرا هم اوضاع نسبتاً ثابتی وجود دارد؛ برخی مدیران مدارس با آموزشگاههای کنکور و انتشاراتىهای خاص در زمینه کتابهای کمک درسی قرارداد میبندند یا از معلمهای برند و سرشناس کنکور برای تبلیغات مدرسهشان استفاده میکنند. این اقدام به نوعی رابطه پنهان بین مسئولان مدارس، آموزشگاههای کنکور و انتشاراتیهای کتابهای درسی است. رابطهای که خیلی از خانوادههای دانشآموزان از آن بیاطلاع هستند. در حقیقت چند سالی است که مدیران مدارس از والدین میخواهند دانشآموزانشان را در کلاسهای تقویتی مدرسه ثبتنام کنند. دلیلی که مدیر میآورد این است که دانشآموز در کنکور موفقتر عمل خواهد کرد. برخی از این مدیران دغدغه اسم و رسم و کسب درآمد بیشتر دارند و برخی دیگر میخواهند خرج و مخارج مدرسه را از این کار تأمین کنند.
تستهای آموزشگاههای کنکور در مدارس
آرتا دانشآموز کلاس دوازدهمی در رشته ریاضی فیزیک است. او در یکی از مدارس نامدار شهر درس میخواند. خواهر بزرگتر آرتا هم در همان مدرسه درس خوانده و او امسال کنکور داشته است. آرتا هم مثل خواهرش حرف مدیر مدرسه را گوش کرده و در تمامی کلاسهای کنکور مدرسه ثبتنام کرده است. مدرسه اسم این کلاسها را فوق برنامه گذاشته است اما برای خانواده آرتا کلاسها، کلاسهای کنکور است. مادر آرتا درباره کلاسهای کنکور این مدرسه این چنین توضیح میدهد: «مدیر مدرسه به ما گفت که آزمون خاص برخی از مؤسسات بنام در مدرسه برگزار میشود و دیگر لازم نیست که بچه هایمان را به این آموزشگاه های پر اسم و رسم بفرستیم. تقریباً ٤٠ میلیون تومان شهریه امسال دخترم شده است. با اینکه کلاسها حضوری نیست اما شهریه بالا گرفتهاند.»
آنطور که مادر آرتا میگوید، تمامی کلاسها مجازی است و دخترش از صبح تا ساعت ٨ شب درگیر درس و مشق و کنکور است: «دخترم بهصورت آنلاین با معلمانش ارتباط برقرار میکند. مدیر مدرسه به گونهای برنامهریزی کرده است که بیشترین تعداد قبولی در کنکور را این مدرسه دارد چرا که بهترین استادان کنکور در این مدرسه درس میدهند. وقتی برای ثبتنام و پرداخت شهریه به مدرسه رفتم مدیر این موضوع را مطرح کرد و خب اسامی برترینهای کنکور این مدرسه روی بنری نصب شده بود. دخترم هر دو هفته یکبار آزمون دورهای یک آموزشگاه کنکور بنام را دارد این آزمون داخل مدرسه گرفته می شود، آنها بعد از عید اردوهای علمی دارند. کنکور «نشانه» هم هر دو هفته یکبار از بچهها گرفته میشود. کلاسهای تقویتی هم خود مدرسه برای دانشآموزانش میگذارد. بچهها هر روز ساعت ٧ صبح تا 30/7 کلاس درس خودشان را با یک آزمون که مربوط به درس روز گذشته است شروع میکنند و از ساعت ٤ بعدازظهر تا ٨ شب هم کلاسهای کنکور برگزار میشود.
او سال تحصیلی گذشته را سخت توصیف میکند و میگوید: بهخاطر شرایط کرونا و اینکه مدارس آمادگی آموزش مجازی را نداشتند مجبور شدم معلم خصوصی برای دخترم بگیرم. حدود٢٢ میلیون تومان هزینه معلم خصوصی دخترانم شد. برای درس عربی ١٣ جلسه، فیزیک، ٤١ جلسه و ادبیات ١٩ جلسه معلم داشتند.هر جلسه ٣٠٠ هزار تومان.»
مادر آرتا درباره هزینه مدرسه دخترش معتقد است: قیمتها بالا است اما به قول خانم مدیر دیگر نگران درس و کنکور آنها نیستم، خود مدرسه برنامهریزی میکند و خود مدرسه انجام میدهد و از همه مهمتر تست هم هر دو هفته یکبار گرفته میشود.
نیمی از درآمد در جیب مدارس
هزینههای کلاسهای کنکور در مدارس هر چقدر هم که باشد نیمی از آن در جیب معلم میرود و نیمی دیگر به مدیر مدرسه میرسد. این موضوع را یکی از معلمان کنکور که اسمش هم سالهاست بر سر زبانها افتاده میگوید: ٤ سالی میشود که وزارت آموزشوپرورش مجوز آموزشگاههای کنکور را باطل کرده است بنابراین برخی از آموزشگاههای بنام و قدرتمند مجوز مدرسه غیرانتفاعی برای خودشان گرفتهاند، برخی از خانوادههایی که پول دارند، فرزندانشان را در این مدارس ثبتنام میکنند. نکته مهم این است که این مدارس در کلاس دهم و یازدهم چندان موفق عمل نمیکنند، چرا که معلمان این مدارس معلمان درسهای پایه نیستند بهطور تخصصی روی کنکور فعالیت میکنند. در نظام آموزشی، سبک درس دادن درسپایه با کنکور بسیار متفاوت است. این مدارس از اسمها و چهرههای آموزشی برند استفاده میکنند و در تبلیغاتی که هر سال به در و دیوار بهصورت بیلبورد میزنند مشتریهای خود را پیدا میکنند. البته برخی از مدارس غیرانتفاعی درجه دو هم در زمینه کنکور در سطح شهر فعالیت میکنند این مدارس هم توانستند نسبتاً موفق عمل کنند آنها از اسم معلمان برند استفاده میکنند. برخی از خانوادهها هم به این تبلیغات توجه میکنند و فرزندانشان را در این مدارس ثبتنام میکنند اما خانوادهها نمیدانند که این معلم سرشناس فقط دو ماه یکبار به این مدارس سر میزند اکثر معلمان کنکور بنام یک دستیار دارند که این دستیارانشان با مدیر مدرسه همکاری میکنند و مدیران این موضوع را به خانوادهها نمیگویند. معمولاً برخی از مدیران مدارس روی اسم این معلمها تبلیغات انجام میدهند.
او درباره هزینههای دریافتی معلمان سرشناس از مدرسه میگوید: هنگام ثبتنام مدیر مدرسه کلی از همین معلمهای بنام برای خانواده حرف میزند و رقم بالایی هم از خانوادهها میگیرد اما معمولاً اگر معلم رسمی آموزشوپرورش باشد هر جلسه ٢٠٠ تا ٣٠٠ هزارتومان میگیرد. اما این را هم بگویم بستگی به نوع درسی است که معلم میدهد برخی درسها مثل فیزیک تا جلسهای ٥٠٠ هزارتومان هم میرسد. بعضی از معلمهای رسمی آموزشوپرورش ماهی ١٠ تا ١٥ میلیون درآمد از کلاس کنکور دارند و همین میزان هم به مدرسه میرسد.
این معلم کنکور درباره قرارداد آموزشگاهها با مدارس میگوید: برخی از آموزشگاهها به مدرسه میگویند که دانشآموز به ما بدهید ما به شما پورسانت میدهیم مدارسی که وضعیت مالی خوبی ندارند خانوادهها را صدا میزنند و میگویند که دختر شما باید در این درسها تقویت شود و بهتر است به این آموزشگاهها برود.
تمام موفقیت آموزشی مدیران در کنکور خلاصه شده است
بر اساس آمارهای اعلام شده در کنکور ٩٩ دانشگاهها، ٦٧ درصد نفرات برتر کنکور در مدارس سمپاد، ١٨ درصد در مدارس غیرانتفاعی و فقط ٥ درصد در مدارس دولتی درس خواندهاند. همین موضوع موجب شده که بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت از نظام آموزشی طبقاتی در ایران بگویند. علاوه بر این آنطور که مسئولان آموزش و پرورش میگویند، مدارس غیر دولتی خاص در صدر جدول نتایج امتحانات نهایی قرار دارند. حبیب افتخاری تحلیلگر مسائل آموزشی دراین باره میگوید: مدارس ما فقط یک هدف دارند و آن این است که دانشآموز را در ١٢ سال تحصیل برای یک مسابقه بزرگ بهنام کنکور آماده کنند. با اینکه در سند تحول تأکید روی مهارت و پرورش دانشآموز است اما مدارس کمتر روی این موضوعات توجه میکنند. وقتی دانشآموز در یک رقابت تنگاتنگی قرار میگیرد و این فرصت هم محدود است خود این موضوع موجب ایجاد رقابت بین مدارس میشود و برخی مواقع هم شاهد هستیم بنگاهها و مؤسسات آزاد از این مشکلات استفاده میکنند
او به تبلیغات برخی از مدارس اشاره میکند و میگوید: متأسفانه در این سالها مدیران مدارس مهمترین توفیق شان این شده بنری از اسامی دانشآموزانشان که در کنکور رتبه کسب کردهاند بزنند البته موفقیت اصلی مدارس هم در موفقیت دانشآموزان در کنکور خلاصه شده است. مدیران مدارس برند و هم مدیران مدارس متوسط هم درگیر بازی کنکور شدهاند این درحالی است که هدف آموزش و پرورش وسیعتر از کنکور است.
او البته به مشکلات مدیران مدارس اشاره میکند و میگوید: یک مدیر وقتی به این نتیجه می رسد که نمیتواند ابتداییترین مخارج مدرسه را تأمین کند وقتی سرانه مدرسه پرداخت نمیشود یا بسیار ناچیز پرداخت میشود مجبور میشود که با آموزشگاه قرارداد ببندد. هزینه مدرسه بسیار زیاد است و مدیر مدرسه ابتداییترین مخارج مدرسه را نمیتواند تأمین کند درنتیجه به این کار دست میزند. البته مدیران ما سه دسته هستند برخی از مدارس قدرتمند هستند و تمام انرژی خودشان را روی کنکور میگذارند برخیها توان رقابت با این مدارس ندارند و روی این زمینه ورود نمیکنند و برخی از مدیران هم شبیهسازی مدارس برند را میکنند با برخی استادان ارتباط میگیرند و دو ماه یکبار آنها را به مدرسه میآورند.
افتخاری بحث عدالت آموزشی را به میان میآورد و تأکید میکند: یک نوع نظام طبقاتی در مدارس ما حاکم شده است و این نظام طبقاتی باعث شده که یک تعداد مدارس خاص برند بشوند و بقیه مدارس متأسفانه بهسمت ضعیف شدن پیش بروند این روزها استقبال خیلی زیادی برای ورود به مدارس برند وجود دارد چرا که این مدرسهها هدفگذاری هایشان برای کنکور است.
با پول میتوانید هر کالایی بخرید
برخی از کارشناسان تعلیم و تربیت به موضوع کالاشدگی مفاهیم فرهنگی در جامعه اشاره میکنند. وقتی که با پول میشود، نویسندگی را کم و بیش خرید و فروش کرد و بسادگی میتوان در بسیاری از دانشگاههای پولی، دکتر شد. پایان نامه که هیچ، حتی مقالات علمی نیز با پول یا ارتباط یا اجبار و... قابل دستیابی است. بنابراین مدرسه هم مفهوم کالا به خود میگیرد موضوعی که هامون سبطی، کارشناس تعلیم و تربیت در این باره میگوید: متولیان مدرسهها در جزیرهای جدا از جامعه اقتصاد زده ما زندگی نمیکنند؛ آنها هم حق دارند و ناچارند که پول بهدست بیاورند تا با آن قادر به خرید کالاهای مورد نیاز زندگی مادی و معنوی خود باشند، سیل کالاشدگی آنها را به این سو میغلتاند. به بیانی دیگر، مدرسه هم مانند بسیاری از نهادهای اجتماعی، مفهوم معنوی و ارزشی خود را از دست داده است و به یک مرکز اقتصادی تبدیل شده است و به ناچار متولیان آن هم باید اقتصادی عمل کنند. در این پدیده نافرخنده هیچ گناهی به گردن آنان نیست. میبینیم که این روزها، میزان مناسب بودن شرایط فیزیکی مدارس ایران نسبت مستقیم دارد با میزان بهرهمندی اقتصادی شاگردان آن مدرسه ها! یعنی شاگرد مدرسه در عمل نقش مشتری یک بنگاه اقتصادی را بازی میکند. اگر مشتریان وضعیت اقتصادی خوبی داشته باشند آن بنگاه هم سر و شکل آبرومندی دارد و استانداردهای حداقلی در آن رعایت میشود اما اگر مشتریان پولدار نباشند مدرسه نیز معمولاً حداقلها را دارا نیست و مثلاً کلاسها در ساختمانی رو بهویرانی تشکیل میشوند. این همبستگی میان سطح مالی شاگردان و وضعیت مدارس، آشکارا اثبات میکند که مدرسههای ما به بنگاههای تجاری تبدیل شدهاند که برخی رونقی دارند و برخی در حال ورشکستگیاند. مدیر مدرسه دیگر مدیر مدرسه داستان جلال آلاحمد نیست، دیگر یحیی دولت آبادی و محمد بهمن بیگی نمیتواند باشد. باید برای دفاع از حیات خود و بنگاه خود، وارد تجارت شود.
سبطی تجارت را در این مدارس دوگونه میداند: تجارت سالم و تجارت سیاه و ناسالم. این جایی است که میشود متولیان مدارس را به پای میز پرسش کشید، اینکه در این دادوستد آموزشی کالای سالم تجارت کردهای یا خوراک فاسد به خورد دختر و پسر بی گناه ما دادهای؟ مشخصاً میشناسیم افرادی را که از حداقل صلاحیت علمی و حتی اخلاقی برخوردار نیستند اما در مدارس خاص دولتی از جمله مدارس سمپاد در کلاسهای آمادگی برای کنکور در کسوت مقدس معلم یا مشاور ظاهر میشوند و چهها که برسر دانشآموز و خانوادهها نمیآورند. باید نهادی برای نظارت بر سلامت کالاهای آموزشی ارائه شده از سوی بخش خصوصی و افراد خاص، هرچه سریعتر شکل بگیرد. مشکل آموزش ما کسب درآمد این فرد و آن بنگاه نیست که برخی میخواهند دون کیشوت وار با آن مبارزه کنند. در جامعه فعلی ما، کسب درآمد از راه علم و آموزش امری نهادینه است و در تجارت سقفی برای درآمد سالم وجود ندارد، مشکل تجارت ناسالم در عرصه آموزش دولتی و غیردولتی است که برای کنترل بخش غیردولتی آن هیچ نهاد ناظری وجود ندارد و مسئولیت نمیپذیرد.
قرارداد مدیر با آموزشگاه تخلف است
با اینکه برخی از کارشناسان آموزشی خبر از رابطه پنهان برخی از مدیران مدارس با آموزشگاههای کنکور میدهند و برخی دیگر میگویند که برخی از معلمان با انتشاراتیهای خاص قرارداد میبندند و کتابهای کمک درسی را سر کلاس برای دانشآموزان تبلیغ میکنند اما زهرا مظفر، مدیر کل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات وزارت آموزش و پرورش این موضوع را رد میکند و میگوید: این موضوع تخلف است و هیچ مدیری حق ندارد با مؤسسه کنکور یا انتشاراتی خاص قرارداد ببندد و در مصوبات شورای عالی آمده است که نباید این حضور و ورود مؤسسات به مدارس اتفاق بیفتد. حتی کتاب های کمک آموزشی غیرمجاز هم نباید وارد مدارس شوند و تنها کتاب های مجاز و معرفیشده از سوی سازمان پژوهش اجازه ورود به مدارس دارند و در غیر اینصورت تخلف اتفاق افتاده است.
او تأکید میکند: مدارس غیر دولتی بهعنوان فوق برنامه میتوانند کلاس کنکور برگزار کنند اما وزارتخانه هیچگاه بخشنامهای به این مدارس نداده است که با کدام مؤسسه کنکور قرارداد ببندند. همچنین هم اکنون برخی از این مدارس غیردولتی و مدارس سمپاد کلاسهای کنکور را غیرحضوری انجام میدهند.
رتبههای برتر از نقش و تأثیر کلاسهای کنکور در قبولی آزمون سراسری میگویند
مشاور خوب کلید موفقیت در آزمون
ریحانه جولایی
خبرنگار
کنکور یکی از بزرگترین چالشهای دوره نوجوانی و جوانی بسیاری از ما بوده و هنوز نیز هست. برای اینکه بتوانیم رتبه خوبی کسب کنیم و به یکی از دانشگاههای خوب کشور برویم سالها درس خواندهایم، دور بعضی از تفریحات را خط کشیدهایم و خلاصه روزهای سختی برای خودمان رقم زدهایم. برخی موفق شدهایم و عدهای هم به آنچه در ذهن داشتیم نرسیدیم. برای رسیدن به دانشگاههای دولتی و خوب چند سالی میشود که بازار کلاسهای کنکور و تستزنی داغ شدهاند. بسیاری از دانشآموزان ساعتهای زیادی را در این کلاسها شرکت میکنند و هزینههای نسبتاً زیادی هم پرداخت میکنند و برخی هم در مدرسه از چنین کلاسهایی بهرهمند میشوند. در این گزارش «ایران» با چند نفر از دانشآموزان برتر که در مدرسههای خاص درس خواندهاند و البته با تلاش خودشان توانستهاند رتبههای تکرقمی را از آن خود کنند گفتوگو کردهایم که
در زیر میخوانید.
کنکوریها از نشاط روحشان غافل نشوند
سید امیر سید شنوا، رتبه یک رشته تجربی، ساکن اردبیل است و میخواهد در دانشگاه تهران پزشکی بخواند. او میگوید در سال تحصیلی در اکثر درسها درصدهای بالای 80 داشته اما برای درسهای زیست و فارسی چند جلسه معلم گرفته بود تا به درصد دلخواهش برسد.
امیر که در دبیرستان تیزهوشان درس خوانده بر این باور است که کلاسهای کنکور چندان کارآیی ندارد مگر برای افرادی که در برخی دروس بسیار ضعیف هستند و احتیاج دارند خارج از ساعات مدرسه آموزش ببیند؛ آنهم به این شرط که معلمی که در آموزشگاه کنکور تدریس میکند خودش کارکشته و باتجربه باشد.
از او میپرسم به نظرش کلاسهای کنکور برای دانشآموزانی که کمی ضعیفتر هستند و در مدارس تیزهوشان درس نخواندهاند میتواند مفید باشد؟ او میگوید: بیتأثیر که نیست اما به نظر من هرکسی باید به خودش متکی باشد. من فکر میکنم مدرسه و کنکور وقت آدم را تلف میکند و دانشآموز باید خودش درس بخواند و وقتش را برای کلاس کنکور و تستزنی و اینجور چیزها هدر ندهد. تنها در صورتی کلاسهای کنکور میتواند مفید باشد که در مدرسه واقعاً معلم ضعیفی داشته باشید و خودتان از پس درس برنیایید، آن موقع کلاس کنکور میتواند نتیجه خوبی داشته باشد.
رتبه یک تجربی در ادامه در مورد ساعات روزانه مطالعهاش و راز موفقیتش میافزاید: روزی 5 تا 6 ساعت درس میخواندم و از فضای مجازی دوری میکردم، اما اینطور نبود که تفریح نکنم، میهمانیهای خانوادگی نروم و کلاً دور همه چیز را خط بکشم.
با این حال او به دانشآموزانی که نتوانستهاند رتبه دلخواه بیاورند و سال دیگر هم میخواهند در کنکور شرکت کنند توصیه میکند که روحیه خود را حفظ کنند و از تفریح به اندازه برای شادابی روحشان دست نکشند.
از مشاور خوب غافل نشوید
رتبه 4 زبانهای خارجی و 30 تجربی منطقه دو سال 99 به نام رضا ابراهیمی از سبزوار ثبت شده و هرچند رتبهآور گروه زبان خارجی شده اما هدفش ادامه تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه تهران است. رضا هم درست مثل امیر معتقد است کلاسهای کنکور کمک چندانی برای رتبه برتر شدنش نکرده و بهتر است دانشآموزان هم برای دروسی که در آن ضعف دارند به کلاسهای کنکور رجوع کنند. رضا تنها برای عربی و ریاضی به کلاسهای کنکور رفته و توصیه میکند: اگر دبیر خوبی ندارید به کلاس کنکور بروید؛ در غیر این صورت کلاسهای کنکور جز گرفتن وقت کمک دیگری به دانشآموز کنکوری نمیکند. او همچنین معتقد است برای کلاس کنکور نباید هزینه زیادی کرد و خودش هم برای 20 جلسه کلاس عربی تنها 600 هزار تومان هزینه کرده است.
او در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید که شیوه کلاسهای کنکور به گونهای است که باعث میشود سطح شما بالا نرود و فقط زمان را از دست بدهید. فقط معلم و مشاور خوب است که میتواند به شما در این راه کمک کند. از نظر او مشاور میتواند سهم زیادی در موفقیت یک کنکوری داشته باشد و مشاوری خوب است که خودش هم این راه را رفته باشد یعنی از نفرات برگزیده کنکور باشد و دانشآموز بتواند از تجربیاتش استفاده کند نه مشاوری که فقط حرفهای انگیزشی میزند، بدون اینکه این راه را قبلاً طی کرده باشد.
رضا ابراهیمی هم از دانشآموزان سمپاد است و به گفته خودش دانشآموز درسخوانی بوده و برای سال کنکور زیاد به خودش سخت نگرفته. مثلاً در روزهایی که آزمون نداشته به میهمانیهای خانوادگی میرفته و تفریح میکرده. اما بهموقعاش درس هم میخواند و روزهایی که میهمانی یا برنامه خاصی داشت صبح بسیار زود بیدار میشد و ساعتهای عصر را جبران میکرد. مثلاً در روزهای تعطیل 10 تا 11 ساعت مطالعه درسی داشته و روزهایی هم که در مدرسه بود روزی 5 تا 6 ساعت را به درس خواندن و تست زدن اختصاص میداد.
توصیه او به دانشآموزانی که در سال آینده میخواهند در کنکور شرکت کنند این است که از برنامهریزی و مشاوره غافل نشوند. از پایه دهم یا یازدهم برای کنکور آماده شوند، مطالعه روزانه و پیوسته داشته باشند و از فضای مجازی برای چند ماه دوری کنند.
کلاس کنکور تأثیری در قبولی ندارد
رتبه 7 رشته علوم انسانی به
فاطمه براتنژاد رسیده؛ دختری از قائنات که عاشق دبیری است و میخواهد همین رشته را در دانشگاه بیرجند یا مشهد تحصیل کند. جالب اینجاست که فاطمه اصلاً کلاس کنکور نرفته و معتقد است این نوع کلاسها تأثیری در موفقیت دانشآموزان ندارد مگر اینکه دانشآموز ضعف درسی داشته باشد و خودش تشخیص دهد که زمان کلاسهای مدرسه برای یادگیریاش کفایت نمیکند. البته او این را هم گفت که چند تن از دوستانش به صورت تک درس در کلاسهای کنکور ثبتنام کردند و تا حدودی هم نتیجه بخش بوده است.
او میگوید: سطح من در تمام درسها خوب و قابل قبول بود و همه دروس را در خانه خواندم و از معلمهای مدرسه کمک گرفتم. شانس ما این بود که در مدرسه نمونه دولتیای درس خواندیم که معلمهای خوب شهرستان در آنجا حضور داشتند. البته در شهر ما تنها یک مؤسسه کنکور وجود داشت که معلمهای خوب مدرسهای که من در آن درس میخواندم آنجا تدریس میکردند، شاید برای همین بود که من به کلاس کنکور احتیاج پیدا
نکردم.
فاطمه از هفتم تیر سال گذشته درس خواندن برای کنکور را به صورت جدی شروع کرد و هر روز 7 تا 8 ساعت درس میخواند. او هم به داشتن یک مشاور خوب در دوران کنکور اشاره میکند. به عقیده او مشاور باید باتجربه باشد و فاطمه این شانس را داشت که یک مشاور خوب از تهران و یک مشاور هم در شهر خودشان داشته باشد.
این دختر پرتلاش به دانشآموزان دیگر توصیه میکند در راه موفقیت ناامید نشوند. به گفته او سختیها میگذرد و لذت و شیرینی آن باقی میماند. دانشآموزان باید هدف داشته باشند و آن را دنبال کنند. اگر بخواهند رتبه خوب و تکرقمی بیاورند با همت و انگیزه حتماً به آن میرسند، فقط کافی است کمی تلاش کنند.
برای برگزیده شدن در کنکور به خودتان اعتماد کنید
سری به زابل بزنیم و رتبه 9 رشته ریاضی و فیزیک. محمدمهدی حیدرینسب هم یکی از برگزیدگان کنکور 99 است و مثل بچههای دیگری که با آنها صحبت کردیم در کلاسهای رایج کنکور شرکت نکرده و تنها از کتابهای کمک درسی استفاده کرده است. درس خواندن برای محمدمهدی از بقیه بچهها کمی سختتر بود. با این حال این سختیها نتوانست اراده او را برای تحصیل در رشته کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف کم کند و روزانه به صورت میانگین 8 ساعت درس خوانده تا به اینجا برسد.
از محمدمهدی در رابطه با وضعیت دسترسی به کتابهای کمک آموزشی و کلاسهای کنکور میپرسم. او میگوید: در شهر زابل مشکلات کمتر است. با این حال تنها چند مؤسسه آموزشی برای کنکور وجود دارد و فروشگاههای فروش کتب کمک درسی کم است و آنها هم همه کتابها را ندارند بنابراین ما مجبور بودیم از تهران کتاب سفارش دهیم و برای رسیدن کتابها پنج روز یا بیشتر منتظر بمانیم.
رتبه 9 ریاضی با اینکه خودش در هیچ کلاس کنکوری شرکت نکرده اما بر این باور است که کلاسهای کنکور روی یکی از دوستانش تأثیر داشته و سطحش را در درسهایی که برایش کلاس رفته بالا برده است.
در آخر هم پیشنهاد میکند داوطلبان برای موفق شدن در کنکور لازم نیست کارهای عجیب و غریب بکنند، اینکه برای خودشان یک سری محدودیتها قرار دهند. مثلاً ساعات حضور در اینترنت و فضای مجازی را کم کنند یا تفریحات را به هفتهای یکبار برسانند و میهمانی کمتر بروند کافی است تا رتبه خوبی در کنکور کسب کنند. رتبه تکرقمی شدن در کنکور یک هدف دستنیافتنی نیست و دانشآموزان با اعتماد به نفس، تلاش و شروع کردن بموقع میتوانند سال آینده یکی از نفرات اول کنکور باشند.
خبرنگار
کنکور یکی از بزرگترین چالشهای دوره نوجوانی و جوانی بسیاری از ما بوده و هنوز نیز هست. برای اینکه بتوانیم رتبه خوبی کسب کنیم و به یکی از دانشگاههای خوب کشور برویم سالها درس خواندهایم، دور بعضی از تفریحات را خط کشیدهایم و خلاصه روزهای سختی برای خودمان رقم زدهایم. برخی موفق شدهایم و عدهای هم به آنچه در ذهن داشتیم نرسیدیم. برای رسیدن به دانشگاههای دولتی و خوب چند سالی میشود که بازار کلاسهای کنکور و تستزنی داغ شدهاند. بسیاری از دانشآموزان ساعتهای زیادی را در این کلاسها شرکت میکنند و هزینههای نسبتاً زیادی هم پرداخت میکنند و برخی هم در مدرسه از چنین کلاسهایی بهرهمند میشوند. در این گزارش «ایران» با چند نفر از دانشآموزان برتر که در مدرسههای خاص درس خواندهاند و البته با تلاش خودشان توانستهاند رتبههای تکرقمی را از آن خود کنند گفتوگو کردهایم که
در زیر میخوانید.
کنکوریها از نشاط روحشان غافل نشوند
سید امیر سید شنوا، رتبه یک رشته تجربی، ساکن اردبیل است و میخواهد در دانشگاه تهران پزشکی بخواند. او میگوید در سال تحصیلی در اکثر درسها درصدهای بالای 80 داشته اما برای درسهای زیست و فارسی چند جلسه معلم گرفته بود تا به درصد دلخواهش برسد.
امیر که در دبیرستان تیزهوشان درس خوانده بر این باور است که کلاسهای کنکور چندان کارآیی ندارد مگر برای افرادی که در برخی دروس بسیار ضعیف هستند و احتیاج دارند خارج از ساعات مدرسه آموزش ببیند؛ آنهم به این شرط که معلمی که در آموزشگاه کنکور تدریس میکند خودش کارکشته و باتجربه باشد.
از او میپرسم به نظرش کلاسهای کنکور برای دانشآموزانی که کمی ضعیفتر هستند و در مدارس تیزهوشان درس نخواندهاند میتواند مفید باشد؟ او میگوید: بیتأثیر که نیست اما به نظر من هرکسی باید به خودش متکی باشد. من فکر میکنم مدرسه و کنکور وقت آدم را تلف میکند و دانشآموز باید خودش درس بخواند و وقتش را برای کلاس کنکور و تستزنی و اینجور چیزها هدر ندهد. تنها در صورتی کلاسهای کنکور میتواند مفید باشد که در مدرسه واقعاً معلم ضعیفی داشته باشید و خودتان از پس درس برنیایید، آن موقع کلاس کنکور میتواند نتیجه خوبی داشته باشد.
رتبه یک تجربی در ادامه در مورد ساعات روزانه مطالعهاش و راز موفقیتش میافزاید: روزی 5 تا 6 ساعت درس میخواندم و از فضای مجازی دوری میکردم، اما اینطور نبود که تفریح نکنم، میهمانیهای خانوادگی نروم و کلاً دور همه چیز را خط بکشم.
با این حال او به دانشآموزانی که نتوانستهاند رتبه دلخواه بیاورند و سال دیگر هم میخواهند در کنکور شرکت کنند توصیه میکند که روحیه خود را حفظ کنند و از تفریح به اندازه برای شادابی روحشان دست نکشند.
از مشاور خوب غافل نشوید
رتبه 4 زبانهای خارجی و 30 تجربی منطقه دو سال 99 به نام رضا ابراهیمی از سبزوار ثبت شده و هرچند رتبهآور گروه زبان خارجی شده اما هدفش ادامه تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه تهران است. رضا هم درست مثل امیر معتقد است کلاسهای کنکور کمک چندانی برای رتبه برتر شدنش نکرده و بهتر است دانشآموزان هم برای دروسی که در آن ضعف دارند به کلاسهای کنکور رجوع کنند. رضا تنها برای عربی و ریاضی به کلاسهای کنکور رفته و توصیه میکند: اگر دبیر خوبی ندارید به کلاس کنکور بروید؛ در غیر این صورت کلاسهای کنکور جز گرفتن وقت کمک دیگری به دانشآموز کنکوری نمیکند. او همچنین معتقد است برای کلاس کنکور نباید هزینه زیادی کرد و خودش هم برای 20 جلسه کلاس عربی تنها 600 هزار تومان هزینه کرده است.
او در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید که شیوه کلاسهای کنکور به گونهای است که باعث میشود سطح شما بالا نرود و فقط زمان را از دست بدهید. فقط معلم و مشاور خوب است که میتواند به شما در این راه کمک کند. از نظر او مشاور میتواند سهم زیادی در موفقیت یک کنکوری داشته باشد و مشاوری خوب است که خودش هم این راه را رفته باشد یعنی از نفرات برگزیده کنکور باشد و دانشآموز بتواند از تجربیاتش استفاده کند نه مشاوری که فقط حرفهای انگیزشی میزند، بدون اینکه این راه را قبلاً طی کرده باشد.
رضا ابراهیمی هم از دانشآموزان سمپاد است و به گفته خودش دانشآموز درسخوانی بوده و برای سال کنکور زیاد به خودش سخت نگرفته. مثلاً در روزهایی که آزمون نداشته به میهمانیهای خانوادگی میرفته و تفریح میکرده. اما بهموقعاش درس هم میخواند و روزهایی که میهمانی یا برنامه خاصی داشت صبح بسیار زود بیدار میشد و ساعتهای عصر را جبران میکرد. مثلاً در روزهای تعطیل 10 تا 11 ساعت مطالعه درسی داشته و روزهایی هم که در مدرسه بود روزی 5 تا 6 ساعت را به درس خواندن و تست زدن اختصاص میداد.
توصیه او به دانشآموزانی که در سال آینده میخواهند در کنکور شرکت کنند این است که از برنامهریزی و مشاوره غافل نشوند. از پایه دهم یا یازدهم برای کنکور آماده شوند، مطالعه روزانه و پیوسته داشته باشند و از فضای مجازی برای چند ماه دوری کنند.
کلاس کنکور تأثیری در قبولی ندارد
رتبه 7 رشته علوم انسانی به
فاطمه براتنژاد رسیده؛ دختری از قائنات که عاشق دبیری است و میخواهد همین رشته را در دانشگاه بیرجند یا مشهد تحصیل کند. جالب اینجاست که فاطمه اصلاً کلاس کنکور نرفته و معتقد است این نوع کلاسها تأثیری در موفقیت دانشآموزان ندارد مگر اینکه دانشآموز ضعف درسی داشته باشد و خودش تشخیص دهد که زمان کلاسهای مدرسه برای یادگیریاش کفایت نمیکند. البته او این را هم گفت که چند تن از دوستانش به صورت تک درس در کلاسهای کنکور ثبتنام کردند و تا حدودی هم نتیجه بخش بوده است.
او میگوید: سطح من در تمام درسها خوب و قابل قبول بود و همه دروس را در خانه خواندم و از معلمهای مدرسه کمک گرفتم. شانس ما این بود که در مدرسه نمونه دولتیای درس خواندیم که معلمهای خوب شهرستان در آنجا حضور داشتند. البته در شهر ما تنها یک مؤسسه کنکور وجود داشت که معلمهای خوب مدرسهای که من در آن درس میخواندم آنجا تدریس میکردند، شاید برای همین بود که من به کلاس کنکور احتیاج پیدا
نکردم.
فاطمه از هفتم تیر سال گذشته درس خواندن برای کنکور را به صورت جدی شروع کرد و هر روز 7 تا 8 ساعت درس میخواند. او هم به داشتن یک مشاور خوب در دوران کنکور اشاره میکند. به عقیده او مشاور باید باتجربه باشد و فاطمه این شانس را داشت که یک مشاور خوب از تهران و یک مشاور هم در شهر خودشان داشته باشد.
این دختر پرتلاش به دانشآموزان دیگر توصیه میکند در راه موفقیت ناامید نشوند. به گفته او سختیها میگذرد و لذت و شیرینی آن باقی میماند. دانشآموزان باید هدف داشته باشند و آن را دنبال کنند. اگر بخواهند رتبه خوب و تکرقمی بیاورند با همت و انگیزه حتماً به آن میرسند، فقط کافی است کمی تلاش کنند.
برای برگزیده شدن در کنکور به خودتان اعتماد کنید
سری به زابل بزنیم و رتبه 9 رشته ریاضی و فیزیک. محمدمهدی حیدرینسب هم یکی از برگزیدگان کنکور 99 است و مثل بچههای دیگری که با آنها صحبت کردیم در کلاسهای رایج کنکور شرکت نکرده و تنها از کتابهای کمک درسی استفاده کرده است. درس خواندن برای محمدمهدی از بقیه بچهها کمی سختتر بود. با این حال این سختیها نتوانست اراده او را برای تحصیل در رشته کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف کم کند و روزانه به صورت میانگین 8 ساعت درس خوانده تا به اینجا برسد.
از محمدمهدی در رابطه با وضعیت دسترسی به کتابهای کمک آموزشی و کلاسهای کنکور میپرسم. او میگوید: در شهر زابل مشکلات کمتر است. با این حال تنها چند مؤسسه آموزشی برای کنکور وجود دارد و فروشگاههای فروش کتب کمک درسی کم است و آنها هم همه کتابها را ندارند بنابراین ما مجبور بودیم از تهران کتاب سفارش دهیم و برای رسیدن کتابها پنج روز یا بیشتر منتظر بمانیم.
رتبه 9 ریاضی با اینکه خودش در هیچ کلاس کنکوری شرکت نکرده اما بر این باور است که کلاسهای کنکور روی یکی از دوستانش تأثیر داشته و سطحش را در درسهایی که برایش کلاس رفته بالا برده است.
در آخر هم پیشنهاد میکند داوطلبان برای موفق شدن در کنکور لازم نیست کارهای عجیب و غریب بکنند، اینکه برای خودشان یک سری محدودیتها قرار دهند. مثلاً ساعات حضور در اینترنت و فضای مجازی را کم کنند یا تفریحات را به هفتهای یکبار برسانند و میهمانی کمتر بروند کافی است تا رتبه خوبی در کنکور کسب کنند. رتبه تکرقمی شدن در کنکور یک هدف دستنیافتنی نیست و دانشآموزان با اعتماد به نفس، تلاش و شروع کردن بموقع میتوانند سال آینده یکی از نفرات اول کنکور باشند.
رنج کنکور
مهری طیبینیا
پژوهشگر آموزشى
پرده اول:
ساعت 30/8 دقیقه صبح بود، پشت تلفن پرسیدم، گفت هنوز روزنامه نیامده، ساعت نزدیک 10 بود که دوستم خبر داد روزنامه آمده است. به سرعت چادرم را پوشیدم و طول کوچه حدوداً ۵۰۰ متری خانه تا سر خیابان را با سرعت طی کردم، با صورتی برافروخته سوار اولین تاکسی شدم و خودم را به دکه رساندم. روزنامه را گرفتم و بدون حساب کردن پولش، ورق زدم، هرم گرما صورتم را میسوزاند، به اسم خودم که رسیدم شمارهها را خواندم و با عجله سراغ دفترچه کنکور رفتم. حالا باید این کد چند رقمی را پیدا میکردم، کجا قبول شدهام؟ قلبم هنوز از جا کنده نشده بود که فهمیدم...
پرده دوم:
بیست و اندی سال بعد، یک روز مانده به کنکور دخترم، با دقت به دنبال کلماتی سنجیده و درست میگردم که بدون برهم زدن آرامشش فردا را برای او به جای یک دغدغه به روزی با شکوه تبدیل کنم.
او استرس مرا میفهمد و فضایی برای استرس به خودش ندادهام، اگرچه فشار روانیاش را میفهمم اما شاید معنی روز سرنوشتساز و لحظه حساس را من بیش از او میفهمم.
آری مادرانی که لحظات نفسگیر کنکور که امسال با ماسک وکرونا برای فرزندشان نفسگیرتر شده بود و آرام و متین در گوشه و کنار حوزه امتحانی زمزمه و مناجات میکردند و من که خاطرات دانشجوییام را با قدم زدن در خیابانهای اطراف مرور میکنم، معنی لحظه حساس را بیشتر میفهمیدم، مادران و پدرانی که استرس را کاملاً میشد در چهره آنها دید. مادری که به قول خودش برای اولین بار است با زیرانداز، آواره پیادهرو خیابان شده است. نمیداند بودن و نبودنش اینجا چه تأثیری دارد ولی نمیتواند اینجا نباشد. او رنج روزهای درگیری خانواده با کرونا و کنکور را آهسته برای من که در فاصله دورتری از او ایستادهام تعریف میکند و آرام برای رنج دخترش اشک میریزد. مادر دیگری از هزینههایی که خارج از توان خانواده برای فرزندش انجام داده میگوید و... وقتی صدای قرآن شروع آزمون، پخش میشود، مادرانی که از گوشههای چشمشان اشک جاری میشود کم نیستند و....
این رنج در درون روزهای قبل از کنکور نهفته است و امروز برای خانواده روز سرنوشتساز شده است.
واقعیت همین است، حتی اگر باورش نکنیم، کنکور تنها اتفاقی است که تا این حد هیجان اجتماعی ایجاد میکند، هرچه انکارش کنیم، هنوز مهمترین مسیر ورود به مرحلهای از زندگی فرزندانمان همراه با استقلال هویت است و همانقدر مهم و سرنوشتساز.
اما آیا به اندازه شوری که برایش برپا کردهایم به ساختار و عاملیتش به عنوان مسیری سرنوشتساز بها دادهایم؟ پیامدهای خواسته و ناخواسته این همه شور و هیجان چیست؟ پایان این مسیر کجاست و جامعه در قبال این حجم از هراس و فشار اجتماعی چه مسئولیتی دارد؟
این سؤالی است که باید همه اهالی آموزش رسمی اعم از مدرسه، دانشگاه و جامعه به آن پاسخ دهند، نه بر اساس وظیفه معلمی و استادیشان که بر اساس فضیلت علمی، انسانی و اخلاقی باید به آن پاسخ بدهند، زیرا این امر مسئولیت سنگینی است که فرزندان این مردم شریف را به سرنوشت سازنده برساند.
باید بپذیریم که غلط یا درست، امروز دغدغه و چالش نوجوان و جوان، پذیرفته شدن در یک دانشگاه مطلوب است. این دغدغه مختص سال قبل از کنکور نیست، بلکه بهطور پنهان و ضمنی اگر به مقطع ابتدایی رسوخ نکرده باشد از ابتدای مقطع متوسطه آغاز میشود. این موضوع باعث تأثیر کنکور بر شرایط اقتصادی و روانی خانواده و فرزندان شده است. هر چقدر با فلسفه موفقیت هم مشکل داشته باشیم، بازهم ناگزیر درگیر چنین رویدادی خواهیم بود. در واقع کنکور با توجه به ابعاد گسترده خود، پدیدهای اجتماعی است. پدیدهای به غایت گسترده که در زوایایی از زندگی و خانواده یک کنکوری پنهان مانده است.
ظاهراً در بخش آموزش و پرورش، همه راهها به دروازه کنکور منتهی میشود. در مقطع متوسطه اغلب روشهای تدریس متمرکز بر آموزش، تهی از آموزش خلاقانه و پرورش شده است. روشهای پرورش خلاقیت، مهارت و درس زندگی به حالت تعلیق درآمده و احتمالاً در تصور آموزگاران به دانشگاه موکول شده است. حال تصور کنید که در سوی دیگر، افزایش داوطلبان ورود به دانشگاه هم منجر به تغییر ساختار دانشگاه و کاهش کیفیت مقطع کارشناسی در دانشگاهها شده و اغلب به مقطع ارشد و سپس دکتری موکول شده است. میبینیم که این فرآیند همچنان در همه مقاطع تحصیلی به شکلی بازتولید شده و مسیر کیفی آموزش و پرورش و دانشگاه را متأثر کرده است.
در بخش سلامت عمومی هم که تحقیقات متعددی، تأثیر منفی کنکور بر داوطلبان و راهنیافتگان به دانشگاه را نشان میدهند. سطح بالایی از استرس و اضطراب در بین داوطلبان از یکسو و فشاری که به تبع آن خانواده و جامعه را هم درگیر خود کرده است. خانواده تا حد زیادی در سالهای نزدیک به کنکور درگیر ماجراهای ناشی از فشارهای آموزشی است. نوعی از روابط و تعاملاتی که فرهنگ کنکوری را خلق و پرورش میدهد. فرهنگی آرمانی از رتبه شدن، عقلانیت محصور شده در کتابها، نظم از پیش تعیین شده و تستی، تبعیت از نظام اقتصادی کنکور، اخلاق کنکوری که گاهی رقابت ناسالم محور اصلی آن است و...
درباره تغییر نظام پذیرش داوطلبان و سیاستهای آموزشی که صرفاً مختص کشور ما نیستند، همواره تلاشهایی انجام شده است. شاید بتوان گفت توسعه نظامهای متعدد آموزشی طی سالهای اخیر یکی از این اقدامات است. اما باید اذعان کرد که آنچه میتواند اجرای این سیاستها را موجه کند، کیفیت یکسان آموزش دانشگاهی است. بر این اساس، فارغ از انتظار زیر و رو شدن همه ساختار آموزش در یک تصمیم کارساز، باید انتظار واقع بینانهتری داشت و آن هم انتظاری از جنس مسئولیت و تعهد از سوی اهالی دانشگاه است.
دانشگاه در حالت حضور و عدم حضور فیزیکی دانشجو که امروز ناگزیر اتفاق افتاده باید بتواند همچنان نهادی اجتماعی باشد. مسأله اصلی، کنکور نیست، مسأله اصلی، دانشگاه بهعنوان محصول کنکور است. دانشگاه آن سوی رنج فردی و اجتماعی در گستره جمعی است، حتی زمانی که تعداد داوطلبان آن کاهش پیدا کند.
از آنجا که بخش زیادی از ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ذیل مفهوم دانشگاه تعریف و بازتولید میشوند، شاید در چنین شرایطی، بهترین اقدام آموزشی و فرهنگی دانشگاه در قبال داوطلبان ورود به دانشگاه را بتوان خداحافظی دانشگاه با فرهنگ کنکوری بودن دانست. تغییر جدیدی در شیوه تفکر و زیستن در دانشگاه که فرهنگ اجتماعی را به سمت جامعه کنکوری با همان فرمالیسم فرهنگی و اخلاقی کنکور هدایت نکند. باید توجه داشت که کنکور صرفاً یک آزمون یا نظامی برای گزینش دانشجو نیست، بلکه موجودیتی فرهنگی و اجتماعی است که هرگونه کمتوجهی به آن میتواند تمامیت زندگی جوانان را تحت تأثیر خود قرار دهد. بر این اساس دانشگاه مسئولیت اجتماعی و کلیدی در خلق شهروندان مسئول دارد و میتواند از طریق یک نظام آموزشی و پرورشی کارا و ایجاد زمینههای انتقال جوانان به مرحله دیگری از زندگی، آنها را قادر سازد که بتوانند در برابر چالشهای پیش روی خود بهتر عمل کنند و ارزشهای درونی شدهای را مبتنی بر خیر جمعی برای جامعه به ارمغان آورند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کنکور، کیسهای برای درآمد آموزشی
-
مشاور خوب کلید موفقیت در آزمون
-
رنج کنکور
اخبارایران آنلاین