ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام على علیه السلام میفرماید:
بالاترین درجه دانایى، تشخیص اخلاق از یکدیگر و آشکار کردن اخلاق پسندیده و سرکوب اخلاق ناپسند است.
[غررالحکم، ح ۵۲۶۷]
بالاترین درجه دانایى، تشخیص اخلاق از یکدیگر و آشکار کردن اخلاق پسندیده و سرکوب اخلاق ناپسند است.
[غررالحکم، ح ۵۲۶۷]
هنرمندان در فضای مجازی
چهرهها
هوتن شکیبا بازیگر سینما با انتشار آنونس جدید فیلم سینمایی «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار از مخاطبان سینما درخواست کرده برای دیدن آن به سینما بیایند. او نوشته: «همزمان با عبور از فروش ۱۱ میلیاردی آنونس جدید «ابلق» رونمایی شد. این فیلم اجتماعی که تهیه آن را محمدحسین قاسمی برعهده دارد، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی از نگاه تماشاگران نیز شده است. فیلمنامه این فیلم سینمایی را نرگس آبیار و پریسا کرزیان به طور مشترک به نگارش درآوردهاند. پخش «ابلق» را بانو فیلم برعهده دارد. علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سامانههای بلیتفروشی نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.»
محمد کارت کارگردان سینما در استوری خود با انتشار پوستری از یاغی نوشته: «کسانی که میپرسند یاغی کی به پایان میرسد؟ در پاسخ به این عزیزان باید بگویم این سریال با 2قسمت دیگر به پایان میرسد.»
حسن روحالامین نقاش هنرمند در صفحه خود با انتشار عکسی از کارگاه ترمیم فرش در حرم اباعبدالله الحسین در این باره نوشته: «یک روز بهشتی در ایام غدیر توی حرم ارباب نشسته بودم. یک آقای آذری با آن لهجه شیرینش آمد سلام کرد، بعد از کلی محبت من را دعوت کرد به جمع نورانیشون در یکی از رواقهای کنار حرم، طبقه پایین موزه سیدالشهدا علیهالسلام. کارگاه ترمیم فرشهای قدیمی حرم، فرشهایی که قدمت نوکریشان به ۱۵۰ سال پیش میرسید. پیرغلام که مسئول این کارگاه بود من را به این فکر فرو برد که خدایا، ما را در این خونه پیر کن. جایی دیگه نفرست. الدوام فی الاتصال بخدمتک».
امید شمس کارگردان سینما با انتشار پوستر تئاتر «مرثیهای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ» به کارگردانی مجتبی رستمیفر نوشته: «این تئاتر را از دست ندین. تئاتری که برگزیده مسابقه صحنهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شده و برنده 5 جایزه شده است. این نمایش تا 31 شهریورماه در تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد ناظرزاده کرمانی روی صحنه میرود. بلیت این تئاتر را میتوانید از سایت تیوال بخرید».
جمال رحمتی کاریکاتوریست با انتشار تصویری از اولین نمایشگاه کارتون و تصویرگری ماه تونز که 17 شهریورماه در نگارخانه ماهزاد افتتاح شد و تا 23 شهریور هم ادامه دارد و قرار است اول مهرماه هم در گالری شمیس تهران برگزار شود، نوشته است: «عکسهای خوب از عکاسان خوب. بخشی از عکسهای اولین نمایشگاه ماه تونز».
کیهان کلهر موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده با انتشار نوازندگی استاد عاشیق چنگیز مهدیپور، نوشته دریاچه ارومیه را نجات دهیم. این کلیپ در کنار دریاچه ارومیه توسط استاد مهدیپور نواخته شده است.
دیگه چه خبر...
کتاب الکترونیک و صوتی فیدیبو به مناسبت زادروز لئو تولستوی در صفحه خود نوشته: «شما کدام کتاب تولستوی را خواندید؟ ماراتن تولستوی: مسیر مطالعاتی ویژه تولستوی. او فیلسوف، عارف و نویسنده روس بود. او را از بزرگترین رماننویسان جهان میدانند. او بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات و جایزه صلح نوبل شد ولی هرگز به آنها دست نیافت.»
نشر ثالث در صفحه خود آثاری از هایدگر را منتشر کرده و دربارهاش نوشته: «مارتین هایدِگِر یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم بود. او با شیوهای نوین به تفکر درباره وجود هستی پرداخت. فلسفه او بر دیدگاههای بسیاری از فیلسوفها بعد از او اثر گذاشت. نشر ثالث پیرامون نظرات هایدگر آثاری منتشر کرده است که برای شناخت هرچه بهتر این فیلسوف توسط علاقهمندان به فلسفه میتواند مفید باشد.»
مؤسسه فرهنگی هنری صبا با «منهای صفر» تابستان را به پایان میرساند. این مؤسسه در صفحه خود درباره این نمایشگاه نوشته است: «مؤسسه فرهنگی هنری صبا با نمایشگاه نقاشی گروهی «منهای صفر»، میزبان روایت رنگها بر بومها میشود. این نمایشگاه با حضور عموم علاقهمندان، هنرمندان گروه هنرهای تجسمی و هنرمندان پیشکسوت محمدرضا باقری لری، کامبیز برنجی، محمدحسین جعفری، محمدهادی فدوی و... با مدیریت آقای سیدعلیرضا عباچی در روز پنجشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۹ و در نگارخانه استاد محمود فرشچیان گشایش یافت. «منهای صفر» شامل حدود ۶۵ اثر از ۲۷ هنرمند در قالب نقاشی است که در انواع گرایشها از مدرن تا مفهومی و انتزاعی، نگاه هنرمندان جوان و پیشکسوت را به مفاهیم وجودی و هستیشناسانه از منظر نقاشی به نمایش میگذارد.
هوتن شکیبا بازیگر سینما با انتشار آنونس جدید فیلم سینمایی «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار از مخاطبان سینما درخواست کرده برای دیدن آن به سینما بیایند. او نوشته: «همزمان با عبور از فروش ۱۱ میلیاردی آنونس جدید «ابلق» رونمایی شد. این فیلم اجتماعی که تهیه آن را محمدحسین قاسمی برعهده دارد، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی از نگاه تماشاگران نیز شده است. فیلمنامه این فیلم سینمایی را نرگس آبیار و پریسا کرزیان به طور مشترک به نگارش درآوردهاند. پخش «ابلق» را بانو فیلم برعهده دارد. علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سامانههای بلیتفروشی نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.»
محمد کارت کارگردان سینما در استوری خود با انتشار پوستری از یاغی نوشته: «کسانی که میپرسند یاغی کی به پایان میرسد؟ در پاسخ به این عزیزان باید بگویم این سریال با 2قسمت دیگر به پایان میرسد.»
حسن روحالامین نقاش هنرمند در صفحه خود با انتشار عکسی از کارگاه ترمیم فرش در حرم اباعبدالله الحسین در این باره نوشته: «یک روز بهشتی در ایام غدیر توی حرم ارباب نشسته بودم. یک آقای آذری با آن لهجه شیرینش آمد سلام کرد، بعد از کلی محبت من را دعوت کرد به جمع نورانیشون در یکی از رواقهای کنار حرم، طبقه پایین موزه سیدالشهدا علیهالسلام. کارگاه ترمیم فرشهای قدیمی حرم، فرشهایی که قدمت نوکریشان به ۱۵۰ سال پیش میرسید. پیرغلام که مسئول این کارگاه بود من را به این فکر فرو برد که خدایا، ما را در این خونه پیر کن. جایی دیگه نفرست. الدوام فی الاتصال بخدمتک».
امید شمس کارگردان سینما با انتشار پوستر تئاتر «مرثیهای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ» به کارگردانی مجتبی رستمیفر نوشته: «این تئاتر را از دست ندین. تئاتری که برگزیده مسابقه صحنهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شده و برنده 5 جایزه شده است. این نمایش تا 31 شهریورماه در تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد ناظرزاده کرمانی روی صحنه میرود. بلیت این تئاتر را میتوانید از سایت تیوال بخرید».
جمال رحمتی کاریکاتوریست با انتشار تصویری از اولین نمایشگاه کارتون و تصویرگری ماه تونز که 17 شهریورماه در نگارخانه ماهزاد افتتاح شد و تا 23 شهریور هم ادامه دارد و قرار است اول مهرماه هم در گالری شمیس تهران برگزار شود، نوشته است: «عکسهای خوب از عکاسان خوب. بخشی از عکسهای اولین نمایشگاه ماه تونز».
کیهان کلهر موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده با انتشار نوازندگی استاد عاشیق چنگیز مهدیپور، نوشته دریاچه ارومیه را نجات دهیم. این کلیپ در کنار دریاچه ارومیه توسط استاد مهدیپور نواخته شده است.
دیگه چه خبر...
کتاب الکترونیک و صوتی فیدیبو به مناسبت زادروز لئو تولستوی در صفحه خود نوشته: «شما کدام کتاب تولستوی را خواندید؟ ماراتن تولستوی: مسیر مطالعاتی ویژه تولستوی. او فیلسوف، عارف و نویسنده روس بود. او را از بزرگترین رماننویسان جهان میدانند. او بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات و جایزه صلح نوبل شد ولی هرگز به آنها دست نیافت.»
نشر ثالث در صفحه خود آثاری از هایدگر را منتشر کرده و دربارهاش نوشته: «مارتین هایدِگِر یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم بود. او با شیوهای نوین به تفکر درباره وجود هستی پرداخت. فلسفه او بر دیدگاههای بسیاری از فیلسوفها بعد از او اثر گذاشت. نشر ثالث پیرامون نظرات هایدگر آثاری منتشر کرده است که برای شناخت هرچه بهتر این فیلسوف توسط علاقهمندان به فلسفه میتواند مفید باشد.»
مؤسسه فرهنگی هنری صبا با «منهای صفر» تابستان را به پایان میرساند. این مؤسسه در صفحه خود درباره این نمایشگاه نوشته است: «مؤسسه فرهنگی هنری صبا با نمایشگاه نقاشی گروهی «منهای صفر»، میزبان روایت رنگها بر بومها میشود. این نمایشگاه با حضور عموم علاقهمندان، هنرمندان گروه هنرهای تجسمی و هنرمندان پیشکسوت محمدرضا باقری لری، کامبیز برنجی، محمدحسین جعفری، محمدهادی فدوی و... با مدیریت آقای سیدعلیرضا عباچی در روز پنجشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۹ و در نگارخانه استاد محمود فرشچیان گشایش یافت. «منهای صفر» شامل حدود ۶۵ اثر از ۲۷ هنرمند در قالب نقاشی است که در انواع گرایشها از مدرن تا مفهومی و انتزاعی، نگاه هنرمندان جوان و پیشکسوت را به مفاهیم وجودی و هستیشناسانه از منظر نقاشی به نمایش میگذارد.
مترجم نباید در کار نویسنده دخل و تصرف کند
پرویز شهدی: مترجم نباید در نوشته، طرز فکر و سبک و سیاق نویسنده دخل و تصرفی داشته باشد، زیرا این کار مانند این است که دارد داستان را به روایت خود تعریف میکند، در حالی که وظیفه مترجم این است که داستان را آنطور که نویسنده نوشته بیان کند. البته مترجم مانند هر خواننده دیگری میتواند برداشت خود را از داستان یا رمان داشته باشد اما نباید در کار نویسنده دخل و تصرف کند، زیرا این امانتداری نیست. بهنظرم تا زمانی که مترجم روح زبان را درک نکند، ترجمه کتاب فایدهای ندارد، حتی درباره زبان خودمان. ممکن است کسی غزلی از حافظ بخواند و لذت هم ببرد اما وقتی بگویید منظور حافظ چه بوده، شاید درست درک نکرده باشد چون غزل حافظ و دیگر بزرگان زبان فارسی لایههای زیادی دارد. اگر کسی به روح زبان، به سبک گفتار و طرز فکر شاعر و نویسنده پی ببرد، مسائل دیگری دستگیرش میشود.
بخشی از صحبتهای این مترجم با ایسنا
بخشی از صحبتهای این مترجم با ایسنا
نابسامانی در خروجی مراکز آموزشی و دانشگاهی تئاتر
رضا آشفته
منتقدتئاتر
نگاهی به وضعیت تئاتر گویای این است که آموزش این هنر و ورودیهای آن به دانشگاههای دولتی، آزاد و خصولتی با خروجی مورد نیاز بازارش همخوانی ندارد. از همین بابت نیز ازدیاد دانشجویان تئاتر در مقایسه با نیروی به کار گرفته شده، به مرور مشکلات عدیدهای را سبب شده است. بنابر آمار و ارقام، طی یک دهه اخیر، هر ساله دانشکدههای تئاتر تعداد قابل توجهی از دانشجویان را جذب تحصیل در این رشته دانشگاهی میکنند، تعدادی که به روایتی در زمان حاضر به حدود یکهزار و 500 نفر هم میرسد. این در حالی است که خروجی دانشکدههای تئاتر بسیار بیشتر از ظرفیت در اختیار تالارهای دولتی و خصوصی و از طرفی نیروهای مورد نیاز برای همراهی در تولیدات تئاتری تهران و یکی دو شهرستانی است که فضای فعالی برای تئاتر دارند. به عبارتی این تعداد خیلی بیشتر از حد نیروی سالانهای است که میتوانند به عنوان حرفه و شغل در این تالارها و در واقع فضای تئاتری فعالیت کنند، نیرویی که ظرفیت تئاتر کشورمان قادر به جذب آنهاست کمتر از یکصد نفر تخمین زده میشود که اینها نیز اکثراً از طریق هنرجویان آموزشگاههای خصوصی تربیت خواهند شد. به این ترتیب، تعداد قابل توجهی از آموزش دیدگان دانشگاهی یا بیکار خواهند ماند یا اینکه در صورت برخورداری از قدرت و توانایی ورود به دیگر عرصهها، جذب بازار مورد نیاز سینما، تلویزیون و نمایش خانگی خواهند شد. در این بین تعداد اندکی هم جذب ادارات کل ارشاد در سراسر ایران شده یا در صدا و سیمای مراکز استانها استخدام میشوند. حتی با احتساب همه نیروهای احتمالی جذب شده به بازارهای کار یاد شده، باز هم تعداد هنرمندان مشغول به کار بسیار کمتر از آن یکهزار و 500 نفری است که هر ساله از مراکز آموزشی و دانشگاهی فارغالتحصیل میشوند. به طور قطع افرادی که در این بین بیکار میمانند طی هر دهه، تعداد بسیار بالایی را تشکیل میدهند، افرادی که نه در خدمت این هنرهستند و نه کار دیگری را در پیش خواهند گرفت. البته مگر اینکه تخصص و فعالیت دیگری را آموزش ببینند تا بتوانند جذب آن کارها شوند. این یعنی از ابتدا باید سراغ این رشتهها و حرفهها نمیرفتند چراکه در هنر تئاتر بنابر امکانات موجود هم به تعداد کمتری از علاقهمندان نیاز است و هم اینکه در نهایت استعداد لازم برای شکوفا شدن در این شاخه ازهنر را هر کسی نیز ندارد. موفقیت در هنر تئاتر از جمله مواردی است که نیازمند استعدادیابی پیش از تحصیلات دانشگاهی است. به هر تقدیر سرمایه و عمر این دانشگاه دیدهها با این وضعیت بر باد است و چهار سال تحصیل آنان در دانشکدهها بیثمر خواهد بود، آن هم در شرایطی که برخی از اینها دوری از خانوادهها و صرف هزینههای بالا برای سکونت در شهر دیگری از جمله خوابگاه و خوراک و غیره را هم متقبل میشوند! این مصائب پابرجاست مگر اینکه تئاتر شهرستانها پیرو همان شعار «تئاتر برای همه»، فعال شوند و به جای دو سه مورد استثنایی، ما شاهد دهها و چه بسا به مرور صدها شهری باشیم که هر یک برای خود سه چهار تالار فعال داشته باشند. البته به شرط آنکه هر کدام از اینها هر شب میزبانی دو یا سه نمایش را برای اجرای همگانی برعهده بگیرند، در صورت تحقق چنین راهکاری آنگاه است که تولیدات تئاتری آمادگی جذب نیروهای بیشتری را خواهند داشت که در آن صورت باز هم شاهد جاماندن برخی از این افراد دانشگاهی خواهیم بود. به هر روی مراکز آموزشی تئاتر فراتر از نیازمندی فضای کاری در جذب فارغالتحصیلانشان برنامه ریزی شدهاند؛ آن هم در شرایطی که برخی آموزشگاهها برای دریافت هزینههای بسیار دست به مغشوش کردن هر چه بیشتر فضای کاری میزنند. مشکلاتی که به برخی از آنها اشاره شد، ریشه در بیبرنامگی نظام دانشگاهی دارد، آن هم در شرایطی که ضروری است پیش از تعریف رشتهها و جذب دانشجو، پژوهش گستردهای درباره میزان جذب نیروی انسانی در این رشتهها انجام شود. اقدامی که در نهایت میتواند به بازدهی درست و بسامان شدن فضای آموزشی کمک شایانی کند. با این حال باید دید افرادی که از فعالیت در هنر تئاتر بازمیمانند در چه رشتههای دیگری میتوانند استعداد و کارآمدی خود را اثبات کنند. نکته مهم دیگر اینکه وجود رشته تئاتر در دانشگاههای مختلف سراسر کشور اتفاق خوبی است، اما به شرطی که فارغالتحصیلان آنها بتدریج وارد فضای کار استانداردی شوند. دستاندرکاران این هنر باید از خود بپرسند اگر تبریز، تنکابن، اراک، نوشهر و... برخوردار از دانشکدههای تئاتری هستند ما در مقابل با چه میزان تئاتر فعال در این شهرها روبهرو هستیم؟ حل این مسائل نیازمند بررسی و عزمی جدی است، اینکه متولیان از خود بپرسند برای بهبود بازار کار تئاتر چه میشود کرد؟!
منتقدتئاتر
نگاهی به وضعیت تئاتر گویای این است که آموزش این هنر و ورودیهای آن به دانشگاههای دولتی، آزاد و خصولتی با خروجی مورد نیاز بازارش همخوانی ندارد. از همین بابت نیز ازدیاد دانشجویان تئاتر در مقایسه با نیروی به کار گرفته شده، به مرور مشکلات عدیدهای را سبب شده است. بنابر آمار و ارقام، طی یک دهه اخیر، هر ساله دانشکدههای تئاتر تعداد قابل توجهی از دانشجویان را جذب تحصیل در این رشته دانشگاهی میکنند، تعدادی که به روایتی در زمان حاضر به حدود یکهزار و 500 نفر هم میرسد. این در حالی است که خروجی دانشکدههای تئاتر بسیار بیشتر از ظرفیت در اختیار تالارهای دولتی و خصوصی و از طرفی نیروهای مورد نیاز برای همراهی در تولیدات تئاتری تهران و یکی دو شهرستانی است که فضای فعالی برای تئاتر دارند. به عبارتی این تعداد خیلی بیشتر از حد نیروی سالانهای است که میتوانند به عنوان حرفه و شغل در این تالارها و در واقع فضای تئاتری فعالیت کنند، نیرویی که ظرفیت تئاتر کشورمان قادر به جذب آنهاست کمتر از یکصد نفر تخمین زده میشود که اینها نیز اکثراً از طریق هنرجویان آموزشگاههای خصوصی تربیت خواهند شد. به این ترتیب، تعداد قابل توجهی از آموزش دیدگان دانشگاهی یا بیکار خواهند ماند یا اینکه در صورت برخورداری از قدرت و توانایی ورود به دیگر عرصهها، جذب بازار مورد نیاز سینما، تلویزیون و نمایش خانگی خواهند شد. در این بین تعداد اندکی هم جذب ادارات کل ارشاد در سراسر ایران شده یا در صدا و سیمای مراکز استانها استخدام میشوند. حتی با احتساب همه نیروهای احتمالی جذب شده به بازارهای کار یاد شده، باز هم تعداد هنرمندان مشغول به کار بسیار کمتر از آن یکهزار و 500 نفری است که هر ساله از مراکز آموزشی و دانشگاهی فارغالتحصیل میشوند. به طور قطع افرادی که در این بین بیکار میمانند طی هر دهه، تعداد بسیار بالایی را تشکیل میدهند، افرادی که نه در خدمت این هنرهستند و نه کار دیگری را در پیش خواهند گرفت. البته مگر اینکه تخصص و فعالیت دیگری را آموزش ببینند تا بتوانند جذب آن کارها شوند. این یعنی از ابتدا باید سراغ این رشتهها و حرفهها نمیرفتند چراکه در هنر تئاتر بنابر امکانات موجود هم به تعداد کمتری از علاقهمندان نیاز است و هم اینکه در نهایت استعداد لازم برای شکوفا شدن در این شاخه ازهنر را هر کسی نیز ندارد. موفقیت در هنر تئاتر از جمله مواردی است که نیازمند استعدادیابی پیش از تحصیلات دانشگاهی است. به هر تقدیر سرمایه و عمر این دانشگاه دیدهها با این وضعیت بر باد است و چهار سال تحصیل آنان در دانشکدهها بیثمر خواهد بود، آن هم در شرایطی که برخی از اینها دوری از خانوادهها و صرف هزینههای بالا برای سکونت در شهر دیگری از جمله خوابگاه و خوراک و غیره را هم متقبل میشوند! این مصائب پابرجاست مگر اینکه تئاتر شهرستانها پیرو همان شعار «تئاتر برای همه»، فعال شوند و به جای دو سه مورد استثنایی، ما شاهد دهها و چه بسا به مرور صدها شهری باشیم که هر یک برای خود سه چهار تالار فعال داشته باشند. البته به شرط آنکه هر کدام از اینها هر شب میزبانی دو یا سه نمایش را برای اجرای همگانی برعهده بگیرند، در صورت تحقق چنین راهکاری آنگاه است که تولیدات تئاتری آمادگی جذب نیروهای بیشتری را خواهند داشت که در آن صورت باز هم شاهد جاماندن برخی از این افراد دانشگاهی خواهیم بود. به هر روی مراکز آموزشی تئاتر فراتر از نیازمندی فضای کاری در جذب فارغالتحصیلانشان برنامه ریزی شدهاند؛ آن هم در شرایطی که برخی آموزشگاهها برای دریافت هزینههای بسیار دست به مغشوش کردن هر چه بیشتر فضای کاری میزنند. مشکلاتی که به برخی از آنها اشاره شد، ریشه در بیبرنامگی نظام دانشگاهی دارد، آن هم در شرایطی که ضروری است پیش از تعریف رشتهها و جذب دانشجو، پژوهش گستردهای درباره میزان جذب نیروی انسانی در این رشتهها انجام شود. اقدامی که در نهایت میتواند به بازدهی درست و بسامان شدن فضای آموزشی کمک شایانی کند. با این حال باید دید افرادی که از فعالیت در هنر تئاتر بازمیمانند در چه رشتههای دیگری میتوانند استعداد و کارآمدی خود را اثبات کنند. نکته مهم دیگر اینکه وجود رشته تئاتر در دانشگاههای مختلف سراسر کشور اتفاق خوبی است، اما به شرطی که فارغالتحصیلان آنها بتدریج وارد فضای کار استانداردی شوند. دستاندرکاران این هنر باید از خود بپرسند اگر تبریز، تنکابن، اراک، نوشهر و... برخوردار از دانشکدههای تئاتری هستند ما در مقابل با چه میزان تئاتر فعال در این شهرها روبهرو هستیم؟ حل این مسائل نیازمند بررسی و عزمی جدی است، اینکه متولیان از خود بپرسند برای بهبود بازار کار تئاتر چه میشود کرد؟!
منتظر پاندمیها و اجبارهای بعدی نمانیم
دکتر حجت عرفانیانپور
مدرس سواد رسانهای
برای بسیاری از ما انس گرفتن با چیزهای جدید، دشوار است و تا اجباری نباشد، تن به استفاده از پدیدههای جدید نمیدهیم؛ اما واقعیت این است که در حال حاضر ما در دنیایی زندگی میکنیم که همه چیز از جمله ارتباطات و انواع آن از ارتباطات بینفردی گرفته تا ارتباطات رسانهای به شکل بسیار سریع و گستردهای در حال تغییر است و در میان افراد جامعه، اقشار و گروهها و همه طبقات جامعه این رشد و گسترش را شاهد هستیم و به هیچ روی نمیتوانیم خود را از این موضوع مبرا کنیم یا نسبت به آن بیتوجه باشیم. با کمی تأمل درمییابیم که دنیای ارتباطات به مدد آنچه در شبکههای اجتماعی رخ میدهد، سبک زندگی و روابط ما را دگرگون ساخته است. در واقع این شبکهها و پلتفرمهای ارتباطی، بر ابعاد مختلف زندگی ما تأثیرگذارند. یکی از مهمترین ابعادی که از این تکنولوژی نوظهور تأثیر میپذیرد و خود بر امور دیگر تأثیرگذار خواهد بود، خانواده، در جایگاه بنیادیترین و ابتداییترین واحد و رکن اجتماعی است؛ از این رو همه اعضای خانواده بویژه والدین باید درباره فضا و پدیده مدرن ارتباطی امروز آگاهی کامل داشته باشند و همزمان با ورود این تکنولوژیها، اطلاعات، دانش و مهارتهای خود را بهروز کنند؛ اما نکته مهم این است که باید هوشیار باشیم که به باورها، آداب و رسوم و فرایندهای خرد و کلان فرهنگی زندگی ما با توجه به اقلیم، قومیت و دین و مذهبمان آسیبی وارد نشود و به فراخور حال خود از هر کدام از این ابزار ارتباطاتی که فرهنگ ملی و مذهبی ما را خدشهدار نمیکند، بهره بگیریم و به عرصههای ناشناختهای که نمیدانیم با فرهنگ ما تطابق دارد یا خیر و از مفید بودن آنها هم یقین نداریم و ممکن است برای ما شکاف فرهنگی ایجاد کند، بیعلم و آگاهی وارد نشویم و حتماً از کارشناسان و آگاهان فضای رسانه برای ورود به این حیطهها کمک بگیریم و خود نیز درصدد باشیم که لحظه به لحظه سواد رسانه را در خود ارتقا دهیم. در واقع اگر چنین نباشد و در چهارچوب باورها و ارزشهایمان، بهروز نشویم، بین ما و فرهنگمان، بین ما و خانوادهمان و بین ما و فرزند و جامعهمان شکاف بزرگی ایجاد میشود که بتدریج قابلیت جبران هم در آن از بین میرود؛ چرا که تکنولوژی بهسرعت در حال پیشرفت است.
از این رو همه افراد حال حاضر جامعه باید چه از نظر سختافزار و چه از نظر نرمافزار، خود را در مسیر و معرض آموزش و آگاهیهای اولیه و بعد تخصصی قرار دهند. اگر در همین آموزش از راه دور (آنلاین) توجه کنیم، درمییابیم که تکتک ما مجبور شدیم برای پیشبرد امور روزمره خود و فرزندانمان در دوره پاندمی کرونا پیوسته بیاموزیم و با این تکنولوژی جدید خو بگیریم. موضوع این است که ما نباید منتظر پاندمیها و اجبارهای بعدی بمانیم و باید مانند سایر امور زندگی در مسیر رشد در سواد رسانه و تکنولوژی نیز خود را قرار دهیم.
سواد رسانه در واقع یک ابزار خیلی مهم در زندگی حال حاضر است. نسبت به کسب این دانش و بهکارگیری اصولی آن و مواجه شدن عاری از هیجان و تسلیم با آن، باید با این چرخه و جریان جلو برویم و دچار بازماندگی و عقبماندگی نشویم تا درک زندگی مدرن و تجزیه و تحلیل ابعاد ارتباطات آن برایمان آسانتر شود. یادمان باشد این پلتفرمها و شبکههای اجتماعی، چه در سختافزار و چه در نرمافزار، بر احساس، ادراک، رفتار و اندیشه و تکتک ابعاد زندگی ما تأثیرگذار است و به همین دلیل هم باید خود را با این جریان منطبق کنیم که بتوانیم نقشهایی را که در زندگی برعهده داریم، چه در جایگاه پدر و مادر و چه در جایگاه خانواده و همکار یا یک شهروند هوشمند بهدرستی ایفا کنیم.
مدرس سواد رسانهای
برای بسیاری از ما انس گرفتن با چیزهای جدید، دشوار است و تا اجباری نباشد، تن به استفاده از پدیدههای جدید نمیدهیم؛ اما واقعیت این است که در حال حاضر ما در دنیایی زندگی میکنیم که همه چیز از جمله ارتباطات و انواع آن از ارتباطات بینفردی گرفته تا ارتباطات رسانهای به شکل بسیار سریع و گستردهای در حال تغییر است و در میان افراد جامعه، اقشار و گروهها و همه طبقات جامعه این رشد و گسترش را شاهد هستیم و به هیچ روی نمیتوانیم خود را از این موضوع مبرا کنیم یا نسبت به آن بیتوجه باشیم. با کمی تأمل درمییابیم که دنیای ارتباطات به مدد آنچه در شبکههای اجتماعی رخ میدهد، سبک زندگی و روابط ما را دگرگون ساخته است. در واقع این شبکهها و پلتفرمهای ارتباطی، بر ابعاد مختلف زندگی ما تأثیرگذارند. یکی از مهمترین ابعادی که از این تکنولوژی نوظهور تأثیر میپذیرد و خود بر امور دیگر تأثیرگذار خواهد بود، خانواده، در جایگاه بنیادیترین و ابتداییترین واحد و رکن اجتماعی است؛ از این رو همه اعضای خانواده بویژه والدین باید درباره فضا و پدیده مدرن ارتباطی امروز آگاهی کامل داشته باشند و همزمان با ورود این تکنولوژیها، اطلاعات، دانش و مهارتهای خود را بهروز کنند؛ اما نکته مهم این است که باید هوشیار باشیم که به باورها، آداب و رسوم و فرایندهای خرد و کلان فرهنگی زندگی ما با توجه به اقلیم، قومیت و دین و مذهبمان آسیبی وارد نشود و به فراخور حال خود از هر کدام از این ابزار ارتباطاتی که فرهنگ ملی و مذهبی ما را خدشهدار نمیکند، بهره بگیریم و به عرصههای ناشناختهای که نمیدانیم با فرهنگ ما تطابق دارد یا خیر و از مفید بودن آنها هم یقین نداریم و ممکن است برای ما شکاف فرهنگی ایجاد کند، بیعلم و آگاهی وارد نشویم و حتماً از کارشناسان و آگاهان فضای رسانه برای ورود به این حیطهها کمک بگیریم و خود نیز درصدد باشیم که لحظه به لحظه سواد رسانه را در خود ارتقا دهیم. در واقع اگر چنین نباشد و در چهارچوب باورها و ارزشهایمان، بهروز نشویم، بین ما و فرهنگمان، بین ما و خانوادهمان و بین ما و فرزند و جامعهمان شکاف بزرگی ایجاد میشود که بتدریج قابلیت جبران هم در آن از بین میرود؛ چرا که تکنولوژی بهسرعت در حال پیشرفت است.
از این رو همه افراد حال حاضر جامعه باید چه از نظر سختافزار و چه از نظر نرمافزار، خود را در مسیر و معرض آموزش و آگاهیهای اولیه و بعد تخصصی قرار دهند. اگر در همین آموزش از راه دور (آنلاین) توجه کنیم، درمییابیم که تکتک ما مجبور شدیم برای پیشبرد امور روزمره خود و فرزندانمان در دوره پاندمی کرونا پیوسته بیاموزیم و با این تکنولوژی جدید خو بگیریم. موضوع این است که ما نباید منتظر پاندمیها و اجبارهای بعدی بمانیم و باید مانند سایر امور زندگی در مسیر رشد در سواد رسانه و تکنولوژی نیز خود را قرار دهیم.
سواد رسانه در واقع یک ابزار خیلی مهم در زندگی حال حاضر است. نسبت به کسب این دانش و بهکارگیری اصولی آن و مواجه شدن عاری از هیجان و تسلیم با آن، باید با این چرخه و جریان جلو برویم و دچار بازماندگی و عقبماندگی نشویم تا درک زندگی مدرن و تجزیه و تحلیل ابعاد ارتباطات آن برایمان آسانتر شود. یادمان باشد این پلتفرمها و شبکههای اجتماعی، چه در سختافزار و چه در نرمافزار، بر احساس، ادراک، رفتار و اندیشه و تکتک ابعاد زندگی ما تأثیرگذار است و به همین دلیل هم باید خود را با این جریان منطبق کنیم که بتوانیم نقشهایی را که در زندگی برعهده داریم، چه در جایگاه پدر و مادر و چه در جایگاه خانواده و همکار یا یک شهروند هوشمند بهدرستی ایفا کنیم.
داستان زندگی در دیکتاتوری صدام
عدنان مصلایی
پژوهشگر و هنرمند
در همین ایام کتاب جدید بختیار علی، نویسنده کرد منتشر شد و تنها در جشن امضای آن ۱۶۰۰ نسخه به فروش رسید که در مقایسه با شمارگان کتابهای منتشره دیگر جای تأمل دارد.با توجه به تحولات این روزهای کشور عراق و همچنین رونمایی کتاب جدید بختیار علی بیمناسبت ندیدم مطالعه کتاب« شهر موسیقیدانهای سپید»از این نویسنده را پیشنهاد بدهم که توسط نشر ثالث هم منتشر شده است.سال ۱۳۸۶ یک سال پس از سقوط صدام، رمانی به زبان کردی عراق منتشر شد که بسرعت مورد توجه قرار گرفت و به زبانهای گوناگون ترجمه شد و ما نیز چه خوش شانس بودیم که مترجم توانایی چون مریوان حلبچهای این رمان را به فارسی برگرداند.حکایت کتاب شهر موسیقیدانهای سپید حکایت غریبی نیست، اما نحوه نگارش کتاب و پرداختن به تاریخ عراق و وقایع آن زمان با نگاه کاملاً سوررئالیستی و در بستر شهری بیزمان و بیمکان با شخصیتهای پیچیده است که آن را از دیگر کتابها متمایز میکند. وجه تمایز دیگر کتاب، این است داستانهایی که معروف به ادبیات جادویی شدهاند کمتر به واقعیتها پرداخته و ساخته ذهن نویسندگان خلاقشان بودهاند، اما بختیارعلی به زیبایی میان واقعیت، تاریخ، سیرتحول کشور عراق و ادبیات جادویی توانسته است تعادل ایجاد و در بستر داستانی خواندنی آن را بیان نماید. داستان حکومتهای دیکتاتوری را که همه آنچه در مقابلشان است یا کمترین مخالفتی با امیالشان میبینند از سر راه بر میدارند و جلادانی تربیت میکنند که انسانها را از دم تیغ بگذرانند و تنها یک چیز در مقابل این همه خشونت و نیستی تاب مقاومت دارد و خدشهای به آن وارد نمیشود و آن هنر است. هنر همیشه ابزار مهمی بوده است برای تقابل با خفقان و دیکتاتوری و البته زنده نگه داشتن ارزشهای والای انسانی. جالب آنکه در این کتاب هنر هم قربانی است هم ابزار رهایی و در این میان کلمه جاودانگی در راستای ادبیات جادویی آن نیست، بلکه دقیقاً اشاره به توانایی هنر دارد و چنانچه این هنر یا زیبایی آن به دست جلادان، کشته یا نابود شود، جای زخم آن تا ابد در تاریخ باقی خواهد ماند و شهر موسیقیدانهای سپید در ناکجاآباد، به نحوی تبعیدگاه این زیبایی هاست.از منظر انسانی نیز این رمان حکایتهای جالبی را در بردارد. نوع نگاه لطیف آن به زن، نوع نگاه به قربانی و جلاد و این نکته بسیار عجیب که در چه بزنگاههایی قربانی خود تبدیل به جلاد میشود و داستان مردمانی که در دوران دیکتاتوری صدام بهصورت فاجعه بار زیستهاند.
شهر موسیقیدانهای سپید/نوشته بختیار علی/ترجمه مریوان حلبچهای/نشر ثالث
پژوهشگر و هنرمند
در همین ایام کتاب جدید بختیار علی، نویسنده کرد منتشر شد و تنها در جشن امضای آن ۱۶۰۰ نسخه به فروش رسید که در مقایسه با شمارگان کتابهای منتشره دیگر جای تأمل دارد.با توجه به تحولات این روزهای کشور عراق و همچنین رونمایی کتاب جدید بختیار علی بیمناسبت ندیدم مطالعه کتاب« شهر موسیقیدانهای سپید»از این نویسنده را پیشنهاد بدهم که توسط نشر ثالث هم منتشر شده است.سال ۱۳۸۶ یک سال پس از سقوط صدام، رمانی به زبان کردی عراق منتشر شد که بسرعت مورد توجه قرار گرفت و به زبانهای گوناگون ترجمه شد و ما نیز چه خوش شانس بودیم که مترجم توانایی چون مریوان حلبچهای این رمان را به فارسی برگرداند.حکایت کتاب شهر موسیقیدانهای سپید حکایت غریبی نیست، اما نحوه نگارش کتاب و پرداختن به تاریخ عراق و وقایع آن زمان با نگاه کاملاً سوررئالیستی و در بستر شهری بیزمان و بیمکان با شخصیتهای پیچیده است که آن را از دیگر کتابها متمایز میکند. وجه تمایز دیگر کتاب، این است داستانهایی که معروف به ادبیات جادویی شدهاند کمتر به واقعیتها پرداخته و ساخته ذهن نویسندگان خلاقشان بودهاند، اما بختیارعلی به زیبایی میان واقعیت، تاریخ، سیرتحول کشور عراق و ادبیات جادویی توانسته است تعادل ایجاد و در بستر داستانی خواندنی آن را بیان نماید. داستان حکومتهای دیکتاتوری را که همه آنچه در مقابلشان است یا کمترین مخالفتی با امیالشان میبینند از سر راه بر میدارند و جلادانی تربیت میکنند که انسانها را از دم تیغ بگذرانند و تنها یک چیز در مقابل این همه خشونت و نیستی تاب مقاومت دارد و خدشهای به آن وارد نمیشود و آن هنر است. هنر همیشه ابزار مهمی بوده است برای تقابل با خفقان و دیکتاتوری و البته زنده نگه داشتن ارزشهای والای انسانی. جالب آنکه در این کتاب هنر هم قربانی است هم ابزار رهایی و در این میان کلمه جاودانگی در راستای ادبیات جادویی آن نیست، بلکه دقیقاً اشاره به توانایی هنر دارد و چنانچه این هنر یا زیبایی آن به دست جلادان، کشته یا نابود شود، جای زخم آن تا ابد در تاریخ باقی خواهد ماند و شهر موسیقیدانهای سپید در ناکجاآباد، به نحوی تبعیدگاه این زیبایی هاست.از منظر انسانی نیز این رمان حکایتهای جالبی را در بردارد. نوع نگاه لطیف آن به زن، نوع نگاه به قربانی و جلاد و این نکته بسیار عجیب که در چه بزنگاههایی قربانی خود تبدیل به جلاد میشود و داستان مردمانی که در دوران دیکتاتوری صدام بهصورت فاجعه بار زیستهاند.
شهر موسیقیدانهای سپید/نوشته بختیار علی/ترجمه مریوان حلبچهای/نشر ثالث
اشتباهات رایج در رواندرمانی
آزاده سهرابی
روانشناس
نه، اشتباه نکنید! این اشتباهات رایج در رواندرمانی نیست بلکه این اشتباهات رایجی است که در فکر ما درباره رواندرمانی جاری است و گاهی متأسفانه در اتاقهای درمان هم رخ میدهد. کدام اشتباهات؟
این فکر که ما نزد روانشناس حرف میزنیم و خود این حرف زدن حال ما را خوب خواهد کرد، از اساس تفکر غلطی است. حالا هر چقدر این اشتباه رنگوبوی متنوعی هم به خود بگیرد بازهم چون پایه آن غلط است، اشتباه ادامه پیدا میکند. ممکن است در یک روش رواندرمانی، درمانگر با شما روی هیجاناتی که هنگام بیان خاطرهها یا رویدادها و... تبلور پیدا میکند کار کند تا شما آن تجربه هیجانی را دوباره تجربه و کار ناتمام خود را با آن تمام کنید. احتمال دارد درمانگر دیگری روی خطاهای شناختی شما کار کند و از شما بخواهد بیشتر روی چرخه فکر، احساس و رفتار خود تمرکز کنید و در پس این تمرکز و تمرینها رفتارها اصلاح پیدا کند و به دنبالش افکار و احساسات شما نیز متعادل شود و اینکه درمانگر دیگری بخواهد ناخودآگاه شما را بکاود و مسیر شما را برای رسیدن به آن ناخودآگاه پنهانی که بر رفتار اکنون شما اثر دارد، هموار کند. در همه اینها اگر تصور این باشد که شما حرف میزنید، تجربه میکنید و فرایند درمان ظاهر میشود، اشتباه بزرگی است چراکه اصل درمان جایی است که فرد مسئولیت خود را در قبال زندگی زیسته و پیشروی خود بفهمد، تجربه کند و رنج ببرد؛ حتی فرد باید دست به عمل بزند.
شاید در زندگی عادی شما نزد یک دوست، یا یکی از بستگان شروع به صحبت کنید و بعد احساس کنید حالتان بهتر شده است اما این فرایندی نیست که در رواندرمانی باید رخ بدهد. شما در رواندرمانی به شکل واضحی باید ضرورتی برای تصمیمگیری مقابل خود ببینید و از اینجا است که فرایند بهبود آغاز میشود. حتی حرف زدنی که روان درمانگر به شما تفسیر و تحلیل بدهد هم به درمان منتهی نمیشود. روان درمانگر خوب در تعریف بسیاری از صاحبنظران این عرصه از جمله اریک فروم روانکاو و جامعهشناس، کسی است که با تفسیر و تحلیلها و در یک جریانی پیوسته و مداوم، شما را روبهروی واقعیت تصمیمگیری و عمل کردن و حتی رنج بردن برای بهبود قرار بدهد. فروم معتقد است: برای اینکه حال بیماری خوب شود، فرد باید اراده و انگیزه فوقالعاده زیادی داشته باشد. همه میتوانند یکدیگر را سرزنش کنند و از این طریق از مسئولیت طفره بروند. من کسی را متهم نمیکنم. ما حق نداریم قاضی کسی در اتاق درمان باشیم ولی این واقعیت بدیهی است که حال هیچکس خوب نمیشود مگر آنکه احساس مسئولیت مشارکت و در واقع احساس غرور به خاطر انجام یک کار بزرگ در او ایجاد شود ( به نقل از کتاب هنر گوش دادن.)در واقع او و بسیاری از درمانگران بزرگ این مسئولیت را به مراجع میدهند که بفهمند کدام موقعیت به سلامت او منجر میشود و کدام موقعیت به تداوم شرایط ناسالم. این درک هر چقدر نزد درمانگر باشد کارکردی برای مراجع ندارد. هر چند نباید این هشدار را از نظر دور داشت که تغییر ناگهانی و بعد از چند جلسه بودن در اتاق درمان، نمیتواند یک تغییر پایدار و صادقانه باشد. این احساس مسئولیت و این مشارکت به مرور ایجاد میشود و همین است که آن را ارزشمند میکند.
این روزها افراد زیادی هستند که نیاز به کمک، مشاوره و رفتن نزد روانشناس را احساس میکنند و دست به عمل میزنند. نکته در این است که شما حق دارید بدانید وقت و هزینه خود را جایی و به گونهای صرف نکنید که در نهایت آن کارکرد را برای روان شما نداشته باشد. با مسئولیت و تحمل رنج این مسیر و همچنین انگیزه برای قبول سهم خود در ایجاد شرایط کنونی، خود پا پیش بگذارید و اشتباه نکنید!
روانشناس
نه، اشتباه نکنید! این اشتباهات رایج در رواندرمانی نیست بلکه این اشتباهات رایجی است که در فکر ما درباره رواندرمانی جاری است و گاهی متأسفانه در اتاقهای درمان هم رخ میدهد. کدام اشتباهات؟
این فکر که ما نزد روانشناس حرف میزنیم و خود این حرف زدن حال ما را خوب خواهد کرد، از اساس تفکر غلطی است. حالا هر چقدر این اشتباه رنگوبوی متنوعی هم به خود بگیرد بازهم چون پایه آن غلط است، اشتباه ادامه پیدا میکند. ممکن است در یک روش رواندرمانی، درمانگر با شما روی هیجاناتی که هنگام بیان خاطرهها یا رویدادها و... تبلور پیدا میکند کار کند تا شما آن تجربه هیجانی را دوباره تجربه و کار ناتمام خود را با آن تمام کنید. احتمال دارد درمانگر دیگری روی خطاهای شناختی شما کار کند و از شما بخواهد بیشتر روی چرخه فکر، احساس و رفتار خود تمرکز کنید و در پس این تمرکز و تمرینها رفتارها اصلاح پیدا کند و به دنبالش افکار و احساسات شما نیز متعادل شود و اینکه درمانگر دیگری بخواهد ناخودآگاه شما را بکاود و مسیر شما را برای رسیدن به آن ناخودآگاه پنهانی که بر رفتار اکنون شما اثر دارد، هموار کند. در همه اینها اگر تصور این باشد که شما حرف میزنید، تجربه میکنید و فرایند درمان ظاهر میشود، اشتباه بزرگی است چراکه اصل درمان جایی است که فرد مسئولیت خود را در قبال زندگی زیسته و پیشروی خود بفهمد، تجربه کند و رنج ببرد؛ حتی فرد باید دست به عمل بزند.
شاید در زندگی عادی شما نزد یک دوست، یا یکی از بستگان شروع به صحبت کنید و بعد احساس کنید حالتان بهتر شده است اما این فرایندی نیست که در رواندرمانی باید رخ بدهد. شما در رواندرمانی به شکل واضحی باید ضرورتی برای تصمیمگیری مقابل خود ببینید و از اینجا است که فرایند بهبود آغاز میشود. حتی حرف زدنی که روان درمانگر به شما تفسیر و تحلیل بدهد هم به درمان منتهی نمیشود. روان درمانگر خوب در تعریف بسیاری از صاحبنظران این عرصه از جمله اریک فروم روانکاو و جامعهشناس، کسی است که با تفسیر و تحلیلها و در یک جریانی پیوسته و مداوم، شما را روبهروی واقعیت تصمیمگیری و عمل کردن و حتی رنج بردن برای بهبود قرار بدهد. فروم معتقد است: برای اینکه حال بیماری خوب شود، فرد باید اراده و انگیزه فوقالعاده زیادی داشته باشد. همه میتوانند یکدیگر را سرزنش کنند و از این طریق از مسئولیت طفره بروند. من کسی را متهم نمیکنم. ما حق نداریم قاضی کسی در اتاق درمان باشیم ولی این واقعیت بدیهی است که حال هیچکس خوب نمیشود مگر آنکه احساس مسئولیت مشارکت و در واقع احساس غرور به خاطر انجام یک کار بزرگ در او ایجاد شود ( به نقل از کتاب هنر گوش دادن.)در واقع او و بسیاری از درمانگران بزرگ این مسئولیت را به مراجع میدهند که بفهمند کدام موقعیت به سلامت او منجر میشود و کدام موقعیت به تداوم شرایط ناسالم. این درک هر چقدر نزد درمانگر باشد کارکردی برای مراجع ندارد. هر چند نباید این هشدار را از نظر دور داشت که تغییر ناگهانی و بعد از چند جلسه بودن در اتاق درمان، نمیتواند یک تغییر پایدار و صادقانه باشد. این احساس مسئولیت و این مشارکت به مرور ایجاد میشود و همین است که آن را ارزشمند میکند.
این روزها افراد زیادی هستند که نیاز به کمک، مشاوره و رفتن نزد روانشناس را احساس میکنند و دست به عمل میزنند. نکته در این است که شما حق دارید بدانید وقت و هزینه خود را جایی و به گونهای صرف نکنید که در نهایت آن کارکرد را برای روان شما نداشته باشد. با مسئولیت و تحمل رنج این مسیر و همچنین انگیزه برای قبول سهم خود در ایجاد شرایط کنونی، خود پا پیش بگذارید و اشتباه نکنید!
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
مترجم نباید در کار نویسنده دخل و تصرف کند
-
نابسامانی در خروجی مراکز آموزشی و دانشگاهی تئاتر
-
منتظر پاندمیها و اجبارهای بعدی نمانیم
-
داستان زندگی در دیکتاتوری صدام
-
اشتباهات رایج در رواندرمانی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین