نابسامانی در خروجی مراکز آموزشی و دانشگاهی تئاتر
رضا آشفته
منتقدتئاتر
نگاهی به وضعیت تئاتر گویای این است که آموزش این هنر و ورودیهای آن به دانشگاههای دولتی، آزاد و خصولتی با خروجی مورد نیاز بازارش همخوانی ندارد. از همین بابت نیز ازدیاد دانشجویان تئاتر در مقایسه با نیروی به کار گرفته شده، به مرور مشکلات عدیدهای را سبب شده است. بنابر آمار و ارقام، طی یک دهه اخیر، هر ساله دانشکدههای تئاتر تعداد قابل توجهی از دانشجویان را جذب تحصیل در این رشته دانشگاهی میکنند، تعدادی که به روایتی در زمان حاضر به حدود یکهزار و 500 نفر هم میرسد. این در حالی است که خروجی دانشکدههای تئاتر بسیار بیشتر از ظرفیت در اختیار تالارهای دولتی و خصوصی و از طرفی نیروهای مورد نیاز برای همراهی در تولیدات تئاتری تهران و یکی دو شهرستانی است که فضای فعالی برای تئاتر دارند. به عبارتی این تعداد خیلی بیشتر از حد نیروی سالانهای است که میتوانند به عنوان حرفه و شغل در این تالارها و در واقع فضای تئاتری فعالیت کنند، نیرویی که ظرفیت تئاتر کشورمان قادر به جذب آنهاست کمتر از یکصد نفر تخمین زده میشود که اینها نیز اکثراً از طریق هنرجویان آموزشگاههای خصوصی تربیت خواهند شد. به این ترتیب، تعداد قابل توجهی از آموزش دیدگان دانشگاهی یا بیکار خواهند ماند یا اینکه در صورت برخورداری از قدرت و توانایی ورود به دیگر عرصهها، جذب بازار مورد نیاز سینما، تلویزیون و نمایش خانگی خواهند شد. در این بین تعداد اندکی هم جذب ادارات کل ارشاد در سراسر ایران شده یا در صدا و سیمای مراکز استانها استخدام میشوند. حتی با احتساب همه نیروهای احتمالی جذب شده به بازارهای کار یاد شده، باز هم تعداد هنرمندان مشغول به کار بسیار کمتر از آن یکهزار و 500 نفری است که هر ساله از مراکز آموزشی و دانشگاهی فارغالتحصیل میشوند. به طور قطع افرادی که در این بین بیکار میمانند طی هر دهه، تعداد بسیار بالایی را تشکیل میدهند، افرادی که نه در خدمت این هنرهستند و نه کار دیگری را در پیش خواهند گرفت. البته مگر اینکه تخصص و فعالیت دیگری را آموزش ببینند تا بتوانند جذب آن کارها شوند. این یعنی از ابتدا باید سراغ این رشتهها و حرفهها نمیرفتند چراکه در هنر تئاتر بنابر امکانات موجود هم به تعداد کمتری از علاقهمندان نیاز است و هم اینکه در نهایت استعداد لازم برای شکوفا شدن در این شاخه ازهنر را هر کسی نیز ندارد. موفقیت در هنر تئاتر از جمله مواردی است که نیازمند استعدادیابی پیش از تحصیلات دانشگاهی است. به هر تقدیر سرمایه و عمر این دانشگاه دیدهها با این وضعیت بر باد است و چهار سال تحصیل آنان در دانشکدهها بیثمر خواهد بود، آن هم در شرایطی که برخی از اینها دوری از خانوادهها و صرف هزینههای بالا برای سکونت در شهر دیگری از جمله خوابگاه و خوراک و غیره را هم متقبل میشوند! این مصائب پابرجاست مگر اینکه تئاتر شهرستانها پیرو همان شعار «تئاتر برای همه»، فعال شوند و به جای دو سه مورد استثنایی، ما شاهد دهها و چه بسا به مرور صدها شهری باشیم که هر یک برای خود سه چهار تالار فعال داشته باشند. البته به شرط آنکه هر کدام از اینها هر شب میزبانی دو یا سه نمایش را برای اجرای همگانی برعهده بگیرند، در صورت تحقق چنین راهکاری آنگاه است که تولیدات تئاتری آمادگی جذب نیروهای بیشتری را خواهند داشت که در آن صورت باز هم شاهد جاماندن برخی از این افراد دانشگاهی خواهیم بود. به هر روی مراکز آموزشی تئاتر فراتر از نیازمندی فضای کاری در جذب فارغالتحصیلانشان برنامه ریزی شدهاند؛ آن هم در شرایطی که برخی آموزشگاهها برای دریافت هزینههای بسیار دست به مغشوش کردن هر چه بیشتر فضای کاری میزنند. مشکلاتی که به برخی از آنها اشاره شد، ریشه در بیبرنامگی نظام دانشگاهی دارد، آن هم در شرایطی که ضروری است پیش از تعریف رشتهها و جذب دانشجو، پژوهش گستردهای درباره میزان جذب نیروی انسانی در این رشتهها انجام شود. اقدامی که در نهایت میتواند به بازدهی درست و بسامان شدن فضای آموزشی کمک شایانی کند. با این حال باید دید افرادی که از فعالیت در هنر تئاتر بازمیمانند در چه رشتههای دیگری میتوانند استعداد و کارآمدی خود را اثبات کنند. نکته مهم دیگر اینکه وجود رشته تئاتر در دانشگاههای مختلف سراسر کشور اتفاق خوبی است، اما به شرطی که فارغالتحصیلان آنها بتدریج وارد فضای کار استانداردی شوند. دستاندرکاران این هنر باید از خود بپرسند اگر تبریز، تنکابن، اراک، نوشهر و... برخوردار از دانشکدههای تئاتری هستند ما در مقابل با چه میزان تئاتر فعال در این شهرها روبهرو هستیم؟ حل این مسائل نیازمند بررسی و عزمی جدی است، اینکه متولیان از خود بپرسند برای بهبود بازار کار تئاتر چه میشود کرد؟!
منتقدتئاتر
نگاهی به وضعیت تئاتر گویای این است که آموزش این هنر و ورودیهای آن به دانشگاههای دولتی، آزاد و خصولتی با خروجی مورد نیاز بازارش همخوانی ندارد. از همین بابت نیز ازدیاد دانشجویان تئاتر در مقایسه با نیروی به کار گرفته شده، به مرور مشکلات عدیدهای را سبب شده است. بنابر آمار و ارقام، طی یک دهه اخیر، هر ساله دانشکدههای تئاتر تعداد قابل توجهی از دانشجویان را جذب تحصیل در این رشته دانشگاهی میکنند، تعدادی که به روایتی در زمان حاضر به حدود یکهزار و 500 نفر هم میرسد. این در حالی است که خروجی دانشکدههای تئاتر بسیار بیشتر از ظرفیت در اختیار تالارهای دولتی و خصوصی و از طرفی نیروهای مورد نیاز برای همراهی در تولیدات تئاتری تهران و یکی دو شهرستانی است که فضای فعالی برای تئاتر دارند. به عبارتی این تعداد خیلی بیشتر از حد نیروی سالانهای است که میتوانند به عنوان حرفه و شغل در این تالارها و در واقع فضای تئاتری فعالیت کنند، نیرویی که ظرفیت تئاتر کشورمان قادر به جذب آنهاست کمتر از یکصد نفر تخمین زده میشود که اینها نیز اکثراً از طریق هنرجویان آموزشگاههای خصوصی تربیت خواهند شد. به این ترتیب، تعداد قابل توجهی از آموزش دیدگان دانشگاهی یا بیکار خواهند ماند یا اینکه در صورت برخورداری از قدرت و توانایی ورود به دیگر عرصهها، جذب بازار مورد نیاز سینما، تلویزیون و نمایش خانگی خواهند شد. در این بین تعداد اندکی هم جذب ادارات کل ارشاد در سراسر ایران شده یا در صدا و سیمای مراکز استانها استخدام میشوند. حتی با احتساب همه نیروهای احتمالی جذب شده به بازارهای کار یاد شده، باز هم تعداد هنرمندان مشغول به کار بسیار کمتر از آن یکهزار و 500 نفری است که هر ساله از مراکز آموزشی و دانشگاهی فارغالتحصیل میشوند. به طور قطع افرادی که در این بین بیکار میمانند طی هر دهه، تعداد بسیار بالایی را تشکیل میدهند، افرادی که نه در خدمت این هنرهستند و نه کار دیگری را در پیش خواهند گرفت. البته مگر اینکه تخصص و فعالیت دیگری را آموزش ببینند تا بتوانند جذب آن کارها شوند. این یعنی از ابتدا باید سراغ این رشتهها و حرفهها نمیرفتند چراکه در هنر تئاتر بنابر امکانات موجود هم به تعداد کمتری از علاقهمندان نیاز است و هم اینکه در نهایت استعداد لازم برای شکوفا شدن در این شاخه ازهنر را هر کسی نیز ندارد. موفقیت در هنر تئاتر از جمله مواردی است که نیازمند استعدادیابی پیش از تحصیلات دانشگاهی است. به هر تقدیر سرمایه و عمر این دانشگاه دیدهها با این وضعیت بر باد است و چهار سال تحصیل آنان در دانشکدهها بیثمر خواهد بود، آن هم در شرایطی که برخی از اینها دوری از خانوادهها و صرف هزینههای بالا برای سکونت در شهر دیگری از جمله خوابگاه و خوراک و غیره را هم متقبل میشوند! این مصائب پابرجاست مگر اینکه تئاتر شهرستانها پیرو همان شعار «تئاتر برای همه»، فعال شوند و به جای دو سه مورد استثنایی، ما شاهد دهها و چه بسا به مرور صدها شهری باشیم که هر یک برای خود سه چهار تالار فعال داشته باشند. البته به شرط آنکه هر کدام از اینها هر شب میزبانی دو یا سه نمایش را برای اجرای همگانی برعهده بگیرند، در صورت تحقق چنین راهکاری آنگاه است که تولیدات تئاتری آمادگی جذب نیروهای بیشتری را خواهند داشت که در آن صورت باز هم شاهد جاماندن برخی از این افراد دانشگاهی خواهیم بود. به هر روی مراکز آموزشی تئاتر فراتر از نیازمندی فضای کاری در جذب فارغالتحصیلانشان برنامه ریزی شدهاند؛ آن هم در شرایطی که برخی آموزشگاهها برای دریافت هزینههای بسیار دست به مغشوش کردن هر چه بیشتر فضای کاری میزنند. مشکلاتی که به برخی از آنها اشاره شد، ریشه در بیبرنامگی نظام دانشگاهی دارد، آن هم در شرایطی که ضروری است پیش از تعریف رشتهها و جذب دانشجو، پژوهش گستردهای درباره میزان جذب نیروی انسانی در این رشتهها انجام شود. اقدامی که در نهایت میتواند به بازدهی درست و بسامان شدن فضای آموزشی کمک شایانی کند. با این حال باید دید افرادی که از فعالیت در هنر تئاتر بازمیمانند در چه رشتههای دیگری میتوانند استعداد و کارآمدی خود را اثبات کنند. نکته مهم دیگر اینکه وجود رشته تئاتر در دانشگاههای مختلف سراسر کشور اتفاق خوبی است، اما به شرطی که فارغالتحصیلان آنها بتدریج وارد فضای کار استانداردی شوند. دستاندرکاران این هنر باید از خود بپرسند اگر تبریز، تنکابن، اراک، نوشهر و... برخوردار از دانشکدههای تئاتری هستند ما در مقابل با چه میزان تئاتر فعال در این شهرها روبهرو هستیم؟ حل این مسائل نیازمند بررسی و عزمی جدی است، اینکه متولیان از خود بپرسند برای بهبود بازار کار تئاتر چه میشود کرد؟!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه