دریچهای به امید و مرگ
مهدی شادیزاده
کارگردان
آیین رونمایی از مستند «همراه با باد» به کارگردانی مهدی شادی زاده که درباره عباس کیارستمی است و نمایش آن در گروه هنر و تجربه دنبال خواهد شد در موزه سینما برگزار شد.
اینکه ایده فیلم از کجا به ذهن من رسید را باید از جمله خود آقای کیارستمی پیدا کرد. او میگوید: «اگر آرام و صبور قدم بردارید ایده خودش به سراغ آدم میآید.» پس ایده وجود دارد. من درباره این مستند میدانستم که شروع مستند را باید از قبرستان بگیرم و پایان آن را هم میخواستم مثل فیلمهای خود آقای کیارستمی امیدبخش و پرعشق تمام کنم. یعنی من با یک شروع و انتها فرم هنری کار خود را پیدا کردم. بعدتر که مقداری مستند را جلو بردم و فرم اول را پیدا کردم، به دریچهای نیاز داشتم که از آن عبور کنم و شکل داستان خود را جلو ببرم. نکته مهم و قابل تقدیر این بود که من در ساخت این فیلم این شانس را داشتم که لطف احمد و بهمن کیارستمی فرزندان آقای کیارستمی را در کنار خود تجربه کردم و همین لطف باعث شد من به منزل این هنرمند که آثار بسیار و کمتر دیدهشده و حتی دیدهنشدهای در آن وجود داشت دسترسی پیدا کنم. پس ورود من به خانه یکی از مهمترین آرتیستهای ایران و جهان دریچهای برای فیلم من شد. طبیعیاست که فیلمساز وقتی میخواهد از یک شخصیت مستندسازی کند با دو مسأله روبهروست. اگر آن شخصیت زنده باشد که خب میتواند فرم پرتره کار کند و از صحبتها و فرمهایی با حضور خود آن شخصیت استفاده کند. اما وقتی مثل فیلم من شخصیت ما در قید حیات نیست، پس مجبوریم به آنچه از او به یادگار مانده و مادهخامهایی دیگر استفاده کنیم. خلاصه اینکه من برای شروع و پایان این ایده را داشتم که از قبرستانی که آقای کیارستمی در آنجا مدفون هستند شروع کنم و از دریچه خانه او به پایانی برسم که اول قرار بود مقبره خیام باشد و نهالی که آنجا کاشته شده بود. اما بعدتر نظرم عوض شد و فیلم را مثل خود آقای کیارستمی با عشق و دوستی و محبت تمام کردم و نه با تصویری دیگر از مرگ و قبرستان.
کارگردان
آیین رونمایی از مستند «همراه با باد» به کارگردانی مهدی شادی زاده که درباره عباس کیارستمی است و نمایش آن در گروه هنر و تجربه دنبال خواهد شد در موزه سینما برگزار شد.
اینکه ایده فیلم از کجا به ذهن من رسید را باید از جمله خود آقای کیارستمی پیدا کرد. او میگوید: «اگر آرام و صبور قدم بردارید ایده خودش به سراغ آدم میآید.» پس ایده وجود دارد. من درباره این مستند میدانستم که شروع مستند را باید از قبرستان بگیرم و پایان آن را هم میخواستم مثل فیلمهای خود آقای کیارستمی امیدبخش و پرعشق تمام کنم. یعنی من با یک شروع و انتها فرم هنری کار خود را پیدا کردم. بعدتر که مقداری مستند را جلو بردم و فرم اول را پیدا کردم، به دریچهای نیاز داشتم که از آن عبور کنم و شکل داستان خود را جلو ببرم. نکته مهم و قابل تقدیر این بود که من در ساخت این فیلم این شانس را داشتم که لطف احمد و بهمن کیارستمی فرزندان آقای کیارستمی را در کنار خود تجربه کردم و همین لطف باعث شد من به منزل این هنرمند که آثار بسیار و کمتر دیدهشده و حتی دیدهنشدهای در آن وجود داشت دسترسی پیدا کنم. پس ورود من به خانه یکی از مهمترین آرتیستهای ایران و جهان دریچهای برای فیلم من شد. طبیعیاست که فیلمساز وقتی میخواهد از یک شخصیت مستندسازی کند با دو مسأله روبهروست. اگر آن شخصیت زنده باشد که خب میتواند فرم پرتره کار کند و از صحبتها و فرمهایی با حضور خود آن شخصیت استفاده کند. اما وقتی مثل فیلم من شخصیت ما در قید حیات نیست، پس مجبوریم به آنچه از او به یادگار مانده و مادهخامهایی دیگر استفاده کنیم. خلاصه اینکه من برای شروع و پایان این ایده را داشتم که از قبرستانی که آقای کیارستمی در آنجا مدفون هستند شروع کنم و از دریچه خانه او به پایانی برسم که اول قرار بود مقبره خیام باشد و نهالی که آنجا کاشته شده بود. اما بعدتر نظرم عوض شد و فیلم را مثل خود آقای کیارستمی با عشق و دوستی و محبت تمام کردم و نه با تصویری دیگر از مرگ و قبرستان.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه