نمایش «ژنتیک»
هستیشناسی ژنهای اکنون
سید حسین رسولی
نمایش «ژنتیک» به نویسندگی و کارگردانی مهسا غفوریان از مشهد در تماشاخانه ایرانشهر اجرا رفت و به موضوع دانشگاه پرداخت. این نمایش ۱۰۰ دقیقهای در بخش مسابقه صحنه سیوهشتمین جشنواره تئاتر فجر حاضر است.
غفــــوریان بـــر خــــلاف نمایـــشهـــای «متساویالساقین» بهکارگردانی عمادالدین رجبلو و «است» به کارگردانی پرنیا شمس که به مدرسه پرداختند به دانشگاه توجه میکند. هر سه این کارها درباره وضعیت «اکنون» و زندگی روزمره جوانان میگویند و هر سه کارگردان هم تلاش میکنند در روایت خود پیشرو باشند. غفوریان از رئالیسم فاصله میگیرد و بر سبک و سیاق «تئاتریکالیته» پیش میرود. او به جزئیات کار ندارد ولی میخواهد فضای دانشگاه را به شکل مینیمال بسازد. کلاسی را شاهدیم که صندلیهای آن وسط صحنه چیده شده است و دانشجویان نیز روی آن نشستهاند و پس از چندی هم استادی وارد میشود. استاد مانند لیدر استادیوم فوتبال است و هرچه که میپرسد دانشجویان با صدای بلند و یکدست و هماهنگ جواب میدهند. استاد به نوعی نماد «دیگری بزرگ» است و قدرت خود را به رخ جوانان میکشد. پساز چند دقیقه، سه دانشجوی دختر به کلاس میرسند ولی استاد آنان را راه نمیدهد پس یک درگیری لفظی بین این سه دانشجو و استاد شکل میگیرد. استاد میخواهد آنان از کلاس بیرون بروند ولی یکی از دانشجویان، اسم دختر دیگری را میآورد که اگر او دیر آمده بود، استاد حتماً وی را راه میداد. این موضوع باعث درگیری بیشتری میشود و کار به حراست میکشد. در حراست هم داستانهای مختلف دیگری پشت سر هم شکل میگیرد چون هر دانشجویی که به حراست میرود تلاش میکند برای رهایی خود، دانشجوی دیگری را لو بدهد و این وضعیت تا انتها ادامه مییابد. نام نمایش بشدت نمادین است چون ژن واحد مولکولی وراثت از یک ارگانیسم زنده است. چند مفهوم دیگر چون قضاوت و قربانی کردن دیگران برای رهایی خود نیز شکل میگیرد. استاد هم نمادی از قدرت و «دیگری بزرگ» است. این نمایش از نظر فرم هم جالب است چون تقریباً با یک اثر فرمالیستی شاعرانه طرف هستیم. همه چیز به شکل فرمهای تکراری در آمده است و حتی روایت داستان نیز به تکرار میافتد تا موضوع خود را روشن کند. چند بار، روند دیر رسیدن دانشجویان به کلاس درس را میبینیم و در ادامه هم چند بار روند بازجویی حراست دانشگاه را. انگار این چرخه مدام تکرار میشود و خواهد شد. البته یکی از مشکلهای اجرا، تکراری بودن اغلب موقعیتهاست که بشدت مرا خسته کرد. این نمایش میتوانست کوتاهتر و جمع و جورتر و منسجمتر باشد. یکی دیگر از مشکلها هم به شاعرانه بودن مفاهیم انتقادی درون متن مربوط میشود. موضوع «هستیشناسی اکنون» که توسط میشل فوکو بیان شده بشدت به کار تئاتر ایران میآید. مسأله مورد چالش فوکو با تاریخنگاران سنتی این است که با قرار دادن رویدادها در یک توالی هدفمند و سیر علی، اکنون را تنها وضعیت ممکن نشان میدهند و با این کار، ایده کلی و چشمانداز خود را در نگارش رویدادها، پنهان میکنند. در واقع، گذشته تنها در گرو اکنون معنا مییابد و تبارشناسی هم «نگارش تاریخ اکنون است». مهمترین نکته مثبت نمایش «ژنتیک» غفوریان نیز توجه به تاریخ اکنون است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه