مروری بر «نمایشنامه‌های شاعر»ی به‌ نام احمدرضا احمدی در چهار جلد

این احمدرضاست که می‌نویسد




محسن بوالحسنی
خبرنگار
هر کاری کند شاعر است؛ یعنی در هر ژانر و حوزه‌ای که دست به نوشتن ببرد، نمی‌تواند ذره‌ای از شاعری‌اش کوتاه بیاید و درستش هم همین است چون این شاعران هستند که جان کلمات را به هر چیزی وارد می‌کنند؛ حتی اگر نقاشی باشد. با این‌همه احمدرضا احمدی در کنار شعر، نمایشنامه‌ هم نوشته و آثاری دیگر در حوزه‌هایی برای سطوح سنی مختلف، از جمله کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان که بیشترشان بسیار چشمگیر هستند و به نظر منتقدان آثاری قابل توجه. نمایشنامه‌های احمدرضا اما به همین دلیل که او شاعر است، «نمایشنامه‌های شاعر» عنوان گرفته و همین صداقت محض با مخاطب است که انگار می‌خواهد به طرف روبه‌رو بگوید قرار است نمایشنامه‌ای بخواند این‌بار اما نه به قلم یک نمایشنامه‌نویس صرف،‌ بلکه از قلم و دید و جهان‌بینی شاعری که در نمایشنامه نوشتن هم می‌خواهد قلم بزند و چرا که نه. او هم سینما را خوب می‌شناسد و کار کرده در آن مدیوم، هم تئاتر را و هم حوزه‌های دیگر فرهنگ و هنر را آن‌هم بیشتر شاید به واسطه کاری که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام می‌داد و یادگارهایش هنوز هست. کتاب چهارجلدی نمایشنامه‌های احمدرضا را نشر چلچله منتشر کرده و هر جلد از این کتاب‌ها و هر کدام از این نمایشنامه‌ها را باید پیوندی میان شعر و نمایشنامه حساب کرد و جهانی شاعرانه که او در این متن‌ها ارائه کرده است. جهانی که از دنیای مرموز و جادویی ذهن احمدی می‌آید و می‌خواهد روایتگر انسانی باشد در جهان امروز. انسانی که زیستی شاعرانه دارد و حتی در نمایشنامه «فرودگاه- پرواز ٧٠٧» شاعر هم هست. شاعری که یک شب، شبیه تمام شب‌های دیگر در اتاقش مشغول خوردن شامش است که یک‌دفعه رادیو خود به ‌خود روشن می‌شود و شاعر رنگ‌پریده از رادیو می‌شنود: «در این شب دل‌آویز پاییزی که ستارگان سوسو می‌زنند و ماه در بدر کامل است، عشق و انهدام در وضوح کامل‌اند و همه ‌چیز روشن و شفاف.» همین است که باید ماجرا را در عشق و البته انهدام جست‌وجو کرد و همین سطرهایش آدم را یاد آن شعر احمدرضا می‌اندازد که «آدمی را توانایی عشق نیست/ در عشق می‌شکند و می‌میرد» و این همان مسأله شاعرانه و حرف شاعری‌ است که ابتدای متن به آن اشاره کردیم که وقتی به حوزه‌ای دیگر ورود می‌کند، باز هم همان است که بود. انسانی که می‌بینید. انسانی که در این روزگار، از ترس انهدام سعی می‌کند عشقی را در آغوش بگیرد و از این انهدام نترسد اما انگار این خواست هم، آرزویی ا‌ست که فقط می‌شود در شبی از شب‌های پاییز به آن فکر کرد و تنها فکر کرد. جلد دوم نمایشنامه‌های شاعر هم همچنان شاعرانی را به تصویر می‌کشد میان «سایه‌ها»، «سردخانه» و «خواب» و آقای شاعر در جلد سوم کتاب در نمایشنامه‌های «انبارها»، «پیله‌ها»، «ماهتاب دریایی» و «تولد اول، تولد دوم» از دلواپسی‌اش برای جهانی می‌نویسد که او را دوست داشته و در جلد چهارم هم در «ضیافتی مجلل» نماینده پروانه‌ها را می‌بینیم که در «انجمن مبارزه با آلام بشری» خودکشی می‌کند و در «نیمکت آبی‌رنگ، در انتهای دریا» گفت‌وگویی عجیب بین دو ورزشکار اتفاق می‌افتد و چهار جلد نمایشنامه‌های شاعر انگار چیزی دارد در خودش که شاید از همین تک کلمه بیرون بیاید: «حرمان.»


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7474/19/558210/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها