با شادباش تولد بانو ثریا قاسمی و مروری بر فیلم «خواستگاری»
بیاموز عمر کوتاه گل را
ارمغان بهداروند
شاعر
دوباره دیدن فیلمهایی که در خاطره جمعی ما نفس میکشند، نه فقط دوباره دیدن یک فیلم که میتواند مرور همه شادیها و غمهایی باشد که با معاصرت دارند. مرور آدمهایی که از روی دست آنها زندگی را مشق کردیم. مرور سینمایی که به مردم «سلام» میکرد و مرور مردمی که در صفهای سینما خوشحالتر به چشم میآمدند. «یلدا» از جمله اوقاتی است که این دوباره دیدنها، دلیلی پیدا میکنند. درست مثل این «یلدا» که دلم میخواست با دوباره دیدن فیلم «خواستگاری»، آرزومند سلامتِ پیرمردها و پیرزنهایی باشم که پدر وُ مادر وَ پدربزرگ وُ مادربزرگ صدایشان میکنیم و جای خالی خیلی از «خداحافظ گفتهها» را یادآوری کرده باشم. خیلی از آدمهایی که به دیدن شان میگفتیم: «الهی که سایه تون از سر ما کم نشه» اما کرونا مثل کوه روی آرزوهایمان آوار شد.
«خواستگاری» حکایت پیرمرد و پیرزنی است که میخواهند به دلخواه خویش و بیاجازه از دیگران، در و دیوار زندگیشان را رنگ بزنند. هادی اسلامی را جز به این فیلم نمیتوانم در خاطر بیاورم. پیرمردی که شبیه همه آدمهایی است که بهجرم پیری، به چشم اسقاط دیده میشوند. به ثریا قاسمی هر وقت که فکر میکنم چشمهای مظلوم و دلواپسی در خاطرم میآید که شبیه همه مادرهایی است که رنج مادر بودن را به شادی فرزند تاب میآورند. دو ریشسفید و سفیدگیس که میخواهند باقی عمر را در کنار هم بگذرانند و همین تصمیم، دستمایه فیلمی میشود که هنوز پس از گذشت 30 سال، حرفی برای گفتن دارد؛ حرفی برای ما که گاه به غفلت، از آنها کوتاهی کردهایم و خاطرشان را آزردهایم. خواستگاری شاید به ظاهر هیچ ربطی به این روزهای کرونایی نداشته باشد اما اگر به این جمله که «کرونا بیشتر در کمین پیرمردها و پیرزنهاست» توجه کنیم، خود را شبیه فرزندانی خواهیم دید که میخواستند به میل خویش، جهان را برای پیرمرد و پیرزنِ فیلم خواستگاری ترسیم کنند. حالا ببینیم با همین جمله چند کلمهای، چند دل را آزردهایم؟ چند پدر و مادر را نادیده گرفتهایم؟ چند هادی اسلامی و ثریا قاسمی را رنجاندهایم؟ این روزها شاید مرگ، ارزانتر از همیشه اتفاق میافتد اما انصاف حکم میکند که سپر بلای آدمهایی باشیم که شاید از اسب افتاده باشند اما از اصل نه! خواستگاری میخواهد بگوید: که هر آدمی که نفس میکشد حتماً آرزویی به دل دارد که به همان آرزو زنده است و سزاوار نیست که آرزومندان کهنسال را تنها به جرم همین کهنسالی به مرگ همسایهتر بدانیم. دوباره دیدن خواستگاری را خاصه در این شبها پیشنهاد میدهم که بهانهای باشد تا غنیمت کهنسالان را پاس بداریم و بیاموزیم عمر کوتاه گل را که هر مرگ، میتواند جهانی را جهنم کند؛ که هر مرگ میتواند از زیباییهای زندگی کسر کند؛ که هر مرگ میتواند درهای در کنار ما بیافریند که عمیقترینِ تنهاییها باشد. کرونا بهداشت جسمی را به ما آموخت اما چه ویروسی باید به ما بهداشت روانی را بیاموزد. این رنج را کسی با همه دل و جان درک میکند که جهانش جهنم شده باشد و در این روزها پیرمرد و پیرزنی نداشته باشد که دل نگرانش باشد...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه