خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید

اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد




تصمیم‌گیری در چند ثانیه

وقتی به ترامپ گزارش دادیم که سوریه حتی مذاکره با پمپئو را رد کرده است، بشدت عصبانی شد و گفت: «به آنها بگویید اگر گروگان‌های ما را پس ندهند، بشدت برخورد خواهیم کرد؛ برخوردی سخت. شما این موضوع را به او (اسد) بگویید. آنها از امروز یک هفته وقت دارند گروگان‌های ما را آزاد کنند در غیر این صورت چنان ضربه‌ای خواهیم زد که هرگز فراموش‌شان نشود.» این حرف‌های ترامپ حداقل گزینه تماس ترامپ – اسد را از روی میز حذف کرد. البته ما اقدامی عملی هم درباره حرف‌هایی که در زمینه حمله به سوریه زده شده بود، انجام ندادیم.
تلاش‌ها برای ایجاد یک نیروی ناظر بین‌المللی (برای نظارت بر مرز سوریه و ترکیه) پیشرفتی نداشت. یک ماه بعد و در روز 20 فوریه شاناهان و دانفورد اعلام کردند که حضور حداقلی نظامیان امریکا در شمال شرق سوریه و همچنین ارائه حمایت‌های لجستیکی از سوی پایگاه الاسد در عراق حداقل پیش شرط متحدان ما برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز برای نیروی ناظر بین‌المللی خواهد بود. من مطمئناً مشکلی با این موضوع نداشتم ولی بدون تردید مطرح کردن آن با ترامپ خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی بود. روز بعد که برای توجیه ترامپ قبل از مذاکره تلفنی دیگری با اردوغان به اتاق بیضی رفته بودم، به او گفتم که پنتاگون معتقد است بدون نگه داشتن چند صد نیروی نظامی امریکا (مخصوصاً تعداد را به‌صورت مبهم گفتم) در شمال شرق سوریه، ما قادر نخواهیم بود یک نیروی بین‌المللی واقعی را ایجاد کنیم. ترامپ چند ثانیه‌ای فکر کرد و بعد موافقت خود را با حفظ چند صد نیرو در سوریه اعلام نمود. تماس تلفنی با اردوغان برقرار شد و رئیس جمهوری ترکیه گفت که او واقعاً می‌خواهد کشورش کنترل منطقه‌ای را که او «منطقه امن» در شمال شرق سوریه می‌خواند، به طور اختصاصی و انحصاری در دست داشته باشد که به نظر من قابل پذیرش نبود. در حالی که میکروفن تلفن رئیس جمهوری روی میز رزولوت در حالت خاموش بود به ترامپ پیشنهاد کردم به اردوغان بگوید دانفورد مذاکرات مربوط به موضوعات نظامی را مدیریت می‌کند و اینکه هیأت نظامی ترکیه فردا برای ادامه مذاکرات در واشنگتن خواهد بود و ما باید اجازه دهیم گفت‌و‌گو میان نظامیان دو کشور ادامه یابد. ترامپ همین حرف‌ها را به رئیس جمهوری ترکیه زد.
پس از پایان گفت‌و‌گوی تلفنی ترامپ – اردوغان، با عجله به دفترم برگشتم تا خبر خوب را به شاناهان بدهم. چند ساعت بعد به دانفورد هم تلفن کردم تا مطمئن شوم که او هم مطلع شده است. دانفورد (به شوخی) گفت: «آقای سفیر ببخشید من زیاد وقت صحبت ندارم برای اینکه همین الان باید دفترم را به منظور شرکت در مراسمی که برای تغییر نام پنتاگون به‌ نام «ساختمان بولتون» در حال برگزاری است، ترک کنم.» او هم به اندازه همه ما خوشحال بود و تأیید کرد که «چند صد نیرو» از نظر آماری و ادبی رقم خوبی است (که می‌تواند بدون اخذ مجوزهای بیشتر تا 400 نیرو را شامل شود).

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7534/4/565322/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها