زنانه- مردانه




رضا صائمی
‌‌منتقد سینما‌
روز ســـــــوم جشـــــــنواره با یکــــــــــــی از بحث‌برانگیزترین فیلم‌ها که خیلی‌ها منتظر تماشای آن بودند، شروع شد. «ابلق» نرگس آبیار با استقبال بیشتری از مخاطب نسبت به روزهای قبلی مواجه شد که در ادامه به آن و فیلم «تک تیرانداز» علی غفاری نگاهی خواهیم انداخت.
ابلق؛ زنانه نه فمینیستی!
نرگس آبیار که از ادبیات داستانی به سینما پل زده با همه موافقان و مخالفان آثارش شاید مهم‌ترین فیلمساز زن دهه نود درسینمای ایران است که آثارش محل مناقشه و بحث‌های زیادی قرار گرفت. او به‌دلیل تجربه نویسندگی در رمان از ظرفیت بیشتری برای فیلمنامه نوشتن در مقام کارگردان برخوردار بود. با این حال آنچه اکنون در سینمایش مورد توجه قرار گرفته، شیوه اجرا و کارگردانی اوست. آبیار نشان داد در ساخت موقعیت‌های اکشن توانمند است و این برای یک فیلمساز زن امتیاز ویژه تری محسوب می‌شود. آبیار در «ابلق» به سراغ قصه‌ای از هم جنس های خود می‌رود تا یک درد پنهان زنانه را از زاویه‌ای آسیب شناختی روایت کند. در یک محله بشدت فقیرنشین تهران، بروز احساسات و تمایلات نامتعارف، سبب واکنش‌های متعصبانه می‌شود اما به نظر می‌رسد مصلحت اندیشی و میل به تداوم زندگی به هر قیمت بر غیرت و تعصب غلبه کرد تا زنی که از سوی یکی از اعضای خانواده مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد لب فروببندد و زخمی که بر روح و روانش وارد شده را پنهان و تحمل کند. فیلم با یک پس‌زمینه و در واقع ارجاع اجتماعی به جنبش می‌تو که به افشاگری درباره آزارهای جنسی می‌پرداخت ساخته شده و فیلمساز خود به واسطه زن بودن نسبت به این مسأله دغدغه بیشتری هم دارد. با این حال او با وجود نگاهی که برآمده از دفاع از حقوق زنان است به قصه نگاه کرده بدون اینکه دچار رویکردهای فمینیستی و سویه‌های رادیکال آن شود. آبیار تلاش می‌کند تا به دلایل فرهنگی و سنتی و اجتماعی ای بپردازد که موجب می‌شود زنی آزار و سوءاستفاده جنسی نسبت به خود را پنهان کند و به جای حقیقت تن به مصلحت‌گرایی دهد تا زندگی خودش و اطرافیان دچار چالش نشود. خوشبختانه آبیار سوار بر موج جنبش می‌تو نشده تا جذب مخاطب و فروش بیشتر فیلمش را تضمین کند. او تلاش کرده موضوع را در جهان شخصی خود و به مثابه یک تجربه دردناک و تلخ زنانه صورت‌بندی و روایت کند؛ روایتی که با صبر به بسط جزئی نگرانه درام می‌پردازد که گرچه نیمه اول فیلم را کمی طولانی می‌کند اما کاشت دقیق درام را برای برداشت‌های نهایی فراهم کرده و سویه تحلیلی آن را برجسته می‌سازد. آبیار برای بازنمایی سوژه می‌توانست به سراغ یک زن مدرن روشنفکر از طبقه متوسط یا بالا برود اما او قصه خود را در بستر یک طبقه فقیرنشین روایت می‌کند تا آنها را صرفاً به‌دلیل رنج فقر از حیث اخلاقی تطهیر نکند و بر این نکته تأکید کند که رذایل اخلاقی را باید فارغ از طبقات اجتماعی جست‌و‌جو کرد. انتخاب طبقه فرودست جامعه به‌عنوان بستر اصلی داستان به بازنمایی برخی آسیب‌های دیگر مرتبط با سوژه اصلی هم کمک کرده و مخاطب را با خود همراه‌تر می‌کند. تعلیق درونی سوژه با تعلیق بیرونی روایت در هم آمیخته و التهاب قصه هم بر جذابیت هیجانی فیلم می‌افزاید. بازی‌های خوب اغلب بازیگران بویژه هوتن شکیبا با گریمی سنگین و متفاوت که حتی تا دقایقی از ابتدای فیلم نمی‌توان او را شناخت. الناز شاکردوست هم نشان داد بازیگری را جدی‌تر گرفته و فیلم به فیلم در حال رشد است. بهرام رادان گرچه تلاش کرده در اینجا بازی درونی تری داشته باشد اما چهره شیک و مدرن او مناسب با نقشی از طبقه فقیر نیست و این باورپذیری نقش را کم می‌کند. ابلق فیلم پرکاراکتری است و فارغ از اینکه با جهان سینمایی و فکری فیلمساز موافق یا مخالف باشیم با فراز و نشیب‌ها و ریتم خوب آن همراه می‌شویم. ابلق از برخی عناصر و مؤلفه‌های نشانه شناختی استفاده می‌کند که کمی گل درشت است و لحن رئالیستی فیلم را دوگانه می‌کند. ابلق یک فیلم زنانه است نه فمینیستی که تلاش می‌کند در یک درام جذاب به آسیب شناسی تجربه‌های زنانه بپردازد.
تک تیرانداز؛ ابرقهرمان
علی غفاری که او را با فیلم «استرداد» با قصه‌ای از تاریخ معاصر به یاد می‌آوریم، این بار به سراغ شخصیتی از جنگ در تاریخ معاصر رفته تا روایتگر قصه شهید رسول زرین شود که به‌عنوان بزرگترین تک تیرانداز جنگی در تاریخ معاصر محسوب می‌شود. از این حیث فیلم کمی به فضاهایی رمبویی هم نزدیک می‌شود که در آن شخصیت سوپرمنی وجود دارد که یک تنه در برابر لشکری می‌ایستد و البته در برابر لشکر خودی نیز یک تنه کار یک گردان را می‌کند یا لشکری را نجات می‌دهد. فارغ از اینکه در حال تماشای یک فیلم جنگی هستیم، وجود کاراکتر تک تیرانداز به‌دلیل ویژگی‌های منحصر به فرد و مهارتی که دارد جاذبه برانگیز است و مخاطب را با خود همراه می‌کند. بازی کنترل شده و درونی کامبیز دیرباز در این نقش هم به جاذبه‌های فردی و شخصیتی رسول کمک کرده و همذات پنداری مخاطب را برمی‌انگیزد. شاید بتوان نقطه کانونی فیلم را خود کامبیز دیرباز دانست نه صرفاً به این دلیل که نقش اصلی و محوری فیلم را بازی می‌کند بلکه به‌دلیل جنس بازی اش که کاراکتری جذاب خلق می‌کند و تلاش می‌کند دچار برخی سانتی مانتالیسم‌های رایج در ایفای نقش یک ابرقهرمان نشود. «تک تیرانداز» جنگ را از هر دو جبهه دوست و دشمن به تصویر می‌کشد و این روایت قرینه امکان قضاوت بهتری را برای مخاطب فراهم می‌کند. فیلم کاملاً بر مبنای بازنمایی نبرد به معنای فیزیکی آن ترسیم شده و صحنه‌های مرتبط با عملیات تک تیرانداز و دوئلی که بین او و نیروهای دشمن اتفاق می‌افتد، هیجان ناشی از اکشن فیلم را تقویت می‌کند و این یکی از نکات مثبت و قابل توجه فیلم است. با این حال یکی از مشکلاتی که بویژه سینمای دهه شصت ما در این ژانر داشت و آن دست‌کم گرفتن یا ساده انگاری نسبت به دشمن است در فیلم وجود دارد. همچنین خلأهایی که در شخصیت پردازی، بازنمایی دشمن و چفت و بسط برخی صحنه‌ها و تصاویر فیلم از حیث میزانسن وجود دارد از جمله ضعف‌هایی است که تک تیرانداز از آن رنج می‌برد. با این حال تک تیرانداز را می‌توان واجد فضا و سوژه و لحن متفاوتی در سینمای دفاع مقدس محسوب کرد که یک نوع مستند داستانی پرتره نگارانه هم هست. در واقع فیلم دارد یک داستان و شخصیت واقعی را روایت می‌کند و این تأثیرگذاری آن را هم بیشتر می‌کند. ضمن اینکه شخصیت واقعی شهید زرین را هم که ناشناخته بوده به مخاطب معرفی می‌کند و روایت آشنایی از او دارد؛ روایتی که فارغ از ضعف‌های فیلمنامه‌ای یا آشفتگی‌های میزانسنی به‌دلیل جاذبه‌های فردی قهرمانش می‌تواند مخاطب را درگیر خود کند. شاید بتوان مهم‌ترین ویژگی تک تیرانداز را اکشن جنگی آن دانست که می‌تواند مخاطب را با ابرقهرمان خود همراه کند. فیلم، فیلم نبرد و هماوردی است و توانمندی جنگی و جنگاوری را به تصویر می‌کشد.‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7559/13/568581/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها