خداحافظی علی با «ننه علی» در روز مادر



حامد جیروی
دیگر حرفی نمانده است. نه برای گفتن و نه برای نوشتن. قلم یاری نمی‌کند. از چه بنویسیم؟ از مرگ عزیزان که یکی پس از دیگری جلوی چشمان مان پرپر می‌شوند. از روزهای سخت کرونایی که هر روز باعث شنیدن خبر تلخ پرواز چند هزار انسان و چندین هموطن می‌شود؟ دیگر به ستوه آمده‌ایم و فقط نظاره‌گر هستیم. یک روز پدر، یک روز مادر، یک روز خواهر و روز دیگر برادر. بله درست خواندید «مادر». دیروز به نام این فرشته‌های زمینی بود و بسیاری آن را به مادران خود تبریک می‌گفتند یا از فراق مادرشان می‌نوشتند. یکی از این مادران «ننه علی» بود.
مادر علی انصاریان که همه در این روزها دست به دعا شده بودند تا فرزندش به آغوش او بازگردد و هدیه‌ای بزرگ به او و ما بدهد اما نشد که نشد و این چهره دوست‌داشتنی فوتبال ایران بعد از ظهر دیروز جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. آن هم درست در روز مادر. شخصیتی که برای همه جایگاه والایی دارد اما همه دیگر می‌دانستند که جنس دوست داشتن علی و مادرش چقدر ویژه است. آنها همه جا با هم بودند. در خانه، در مسافرت، در سینما و حتی در فوتبال و تلویزیون. حالا هر چه تصویر از انصاریان باقی مانده از لبخند دو نفره او و مادرش است. حاج خانمی چادر به سر که پسری رشید و خوش قد و بالا کنارش ایستاده و می‌خندد. انصاریان آنقدر به مادرش وابسته بود که قید ازدواج را زده بود تا به گفته خودش «ننه علی» تنها نماند. ستاره‌ای که درباره جایگاه مادر گفته بود: «مادر شریف‌ترین و پاک‌ترین موجود است. به نظر من اگر خدا می‌خواست قدرت خود را به ما نشان دهد، با آفریدن مادر این کار را انجام داده است. تمام خوبی‌های خدا در مادر خلاصه شده است.» بله علی مثل همه عاشق مادرش بود تا جایی که گفته بود: «کاش قبل از مادرم بمیرم.» اما این چه آرزویی بود پسر؟ فکر دل ننه علی را نکردی؟ حال خراب و بیمارش را نمی‌بینی؟ تو رفتی و همه را با خاطرات خوبت تنها گذاشتی اما مگر می‌شود «علی انصار» را به این راحتی‌ها فراموش کرد. آن همه لبخند از ته دل، آن همه انرژی و آن همه دوست داشتن. علی آرزوهای دیگری هم داشت. او گفته بود: «دوست دارم زمان مرگم را خودم تعیین کنم.» اما مگر می‌شود کسی بخواهد در روز مادر از مادرش جدا شود؟ آن هم در 43 سالگی؟ حتماً علی هم چنین چیزی را نمی‌خواست. ستاره‌ای که سراسر عشق به زندگی داشت و عاشق مادر بود اما دست تقدیر بر این بود که علی هم ما را تنها بگذارد و پیش دوستش برود. مهرداد میناوند. همان که هفته پیش پرواز کرد و علی هم در بیمارستان سراغش را می‌گرفت. حالا شماره 8 پرسپولیس به شماره 25 پیوسته تا در کنار او در آسمان‌ها ما را نظاره کند. آقای بازیگر، حالا فیلمش در جشنواره فجر است و خودش از آن بالاها لبخند معروفش را می‌زند اما چه کنیم علی جان که باید بگرییم. از نبود تو، از فراق مهرداد و این همه مصیبت که باید تاب بیاوریم.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7559/1/568629/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها