چرایی و چگونگی برای تحول خوشنامی

این داستان هنوز الکن است


پوریا فرجی
منتقد
این شب‌ها سریال «خوشنام» از شبکه اول سیما در حال پخش است. سریالی که تلاش می‌کند به موضوع توبه و بازگشت از راه خطای گذشته و اصلاح سخن بگوید اما وزن این مفاهیم آنچنان که باید در بیان و روایت داستانی و ساختار قصه جای نگرفته است.
در نگاه اول سریال «خوشنام» اوضاع جوانی را روایت می‌کند که طی چند سال ترک خانه و دوری از خانواده و خطا و اوباشگری حالا ظاهراً نادم و پشیمان به طریقی به خانه بازگشته اما چندان مورد استقبال خانواده قرار نمی‌گیرد. او جوانی پر شور و شر است و به بدنامی شهره است و در کنار نوچه خود به خلاف و بزهکاری مشغول است اما ناگاه بدون آنکه به وضوح مشخص و منطقی باشد انگیزه تغییر در او شکل می‌گیرد.
در گام اول زیست اوباشگری جوان قصه بخوبی روشن نیست و در ابتدا صرفاً جوانی را می‌بینیم که اوباشگری در او به اطوار و ادا می‌ماند. بنابراین وقتی شخصیت پیش از تحول هنوز به طور کامل شکل نگرفته و ابعاد آن به عینیت در قاب تلویزیون مقابل دیدگان مخاطب صورت نگرفته اساساً نمی‌شود منتظر مسأله بعدی بود، البته که بماند مسأله بعدی همان طور که برای نمایش آن تلاش می‌شود تحول جوان اوباش است اما با کدام پیشینه و کدام روشنی ابعاد شخصیتی یک اوباش!؟
تحول اساساً از یک انگیزه آغاز می‌شود اما انگیزه‌ای که بیش از آنکه جنبه بیرونی و عینی و محیطی یا حتی متقابل در روابط بین فردی داشته باشد، از یک کنش درونی و چالش درون شخصیت شعله ور می‌شود. اما در سریال خوشنام شخصیت جوان قصه کمتر نمایه‌هایی از یک چالش و کنش درونی از خود پیرامون میل به متحول شدن نشان می‌دهد و گویی قرارگرفتن در تنگناهای احساسی مانند کمک کردن به یک پیرزن یا دزدی از او انگیزه متحول شدن جوان قصه را به مخاطب نمایانده است، در حالی که این جنس انگیزه‌ها از جنبه منطقی و اگر قائل بر شروع تحول از درون انسان باشیم نمی‌تواند آغازگر منطقی یک رستاخیز درونی برای شروع یک تحول اساسی در درون یک انسان باشد. لذا در این نقطه است که وزن میل و خواستن در متحول شدن در شخصیت جوان قصه خود را نشان می‌دهد و چه بسا مخاطب را با این بهت و تعجب روبه‌رو می‌سازد از این قرار که مگر می‌شود با یک انگیزه شبه احساسی انتظار یک تحول اساسی به قدر تمام شخصیت یک انسان را داشت که گفته می‌شود بسیار اوباش و مخرب بوده است!
با در نظرگرفتن مسأله و چالش انگیزه و چالش درونی فرد در مسیر میل به متحول شدن، به نظر می‌رسد شخصیت محوری و سوژه این تحول در مرحله شکل‌گیری شخصیت و چیستی آن و قوام یافتن آن چندان به بلوغ کافی نرسیده، زیرا اگر او اوباش است باید به طور منطقی در ابعاد شخصیت او ملاحظه کرد که چگونه اوباشی است و ابعاد و وجوه آن چیست؟ اگر میل به متحول شدن دارد لازم است ابتدا بروز دهد که انگیزه و میل و خواستن در مسیر این تحول چیست؟ همچنین ضروری است تا بیان شود چالش‌های درونی او در این قصه در مسیر تلاش برای اصلاح و تغییر و بازنگری در زندگی چیست؟ بنابراین تا مادامی که این سؤالات ابعادی شخصیت که تمامش متمرکز بر شخصیت سوژه و شخصیت محوری قصه در مسیر تحول است پاسخ داده نشود و در مجموع چیستی این شخصیت شفاف نشود، تمرکز روی سایر اقسام مانند چرایی شخصیت برای تحول و چگونگی این تحول در مسیر پیشرفت و فهم از قصه الکن باقی می‌ماند.
مورد دیگر الصاق پیشوند کمدی به این سریال است. ممکن است در قالب اصلی طراحی شده و متناسب با سوژه و شخصیت اصلی قصه شکل متفاوتی از کمدی را در یک مسیر تحولی و تغییر پذیر برای شخصیت پیش‌بینی کرده باشند و تلاش سریال نیز بر این مسأله بوده باشد اما سرانجام آنچه تحت عنوان کمدی ولو تلخ نمایان می شود وزن کم و جان ضعیفی در امتداد قصه نشان می دهد و شاید بیشتر مجموعه‌ای از شوخی‌ها و موقعیت‌ها به کمدی نزدیک شده باشند، در حالی که می شد این مسیر تحول یک شخصیت اصلی با یک کمدی جذاب همراه باشد و در واقع یک تحول در مسیر تغییر از شر به نیک با اشک‌ها و لبخندها توأم باشد تا تأثیر عمیق بر مخاطب بگذارد.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7893/23/610793/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها