عروسی با قنات در خط تاریخ


فاطمه علی اصغر
ناشر
آینده روی ستون‌های گذشته استوار شده است. فراموشی درد حافظه‌جمعی است. ما فراموش می‌کنیم و اتفاق ناخواسته می‌افتد. رشته کار از دستمان خارج می‌شود. پرتگاه روبه‌روی ماست. پرتگاه خراب‌کردن هر چه دانستیم و ندانستیم. همیشه حرف عبرت از گذشته است اما ته‌دلمان صحبت گذشتگان، لوث و کلیشه‌ای است، وقتش را نداریم تا گذشته را بخوانیم اما برای درک حال، گویی چاره‌ای هم نداریم.
هگل، فیلسوف آلمانی، روحی واحد در جهان می‌دید، تاریخی که همه ما در آن زندگی می‌کنیم: «هر قوم یا ملتی روحی دارد که مرحله‌ای است از تحقق روح جهان. روح جهان را شور و شوق افراد جهان، در تاریخی پیش می‌برند. آنها دوره جدید و مرحله عالی‌تری از آزادی وخودآگاهی را تحقق می‌بخشند.» ما در این روح، سهم اندکی داریم چون فرهنگ شفاهی‌مان غالب به فرهنگ مکتوب است. در ایران سخت است با صداقت با خود و مخاطب روبه‌رو شدن. ما حرف زدن از خودِ دیگری را برنمی‌تابیم. به همان‌اندازه در حرف‌زدن از خود محافظه‌کاریم.
کتاب «نقاط امن» اما این دو کلیشه مزاحم زندگینامه‌نویسی یعنی «محافظه‌کاری» و «من این کار را کردم و آن کار را به اتمام رساندم» می‌شکند. خاطره در این کتاب، داستان می‌شود. از آن مهم‌تر خط داستان‌ها با تاریخ و هویت ایران گره خورده است. با مقوله کم‌شناخته‌شده باستان‌شناسی در دهه ۴۰ و ۵۰. داستان‌های مبتنی بر خاطره‌هایی که یک باستان‌شناس در زندگی‌اش تجربه کرده است. اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس نام‌آشنای ایران است و البته توانا در نوشتن. او از ترس‌ها، شادی‌ها و غم‌هایش بی‌پرده و بدون رودربایستی می‌نویسد: «ما درمانده، پریشان و وحشت‌زده زل زده بودیم رو به کوه‌های روبه‌رو که غرق در سیاهی بودند.»
ما در داستان «تیمور بختیار»، لحظه به لحظه همراه باستان‌شناس می‌شویم، عزیمت از تهران است و مقصد یکی از مناطق مرزی ایران در غرب. در راه ما با چالش‌های مختلفی روبه‌رو می‌شویم، در قهوه‌خانه‌ها می‌خوابیم. با راننده‌ها سروکله می‌زنیم. با شرایط اداری آن روزها آشنا می‌شویم و از جایی ناشناخته به نام «چنارباشی» سردرمی‌آوریم و گم می‌شویم در رد یک ماجرای سیاسی گره خورده به تاریخ.
بیشتر ماجراها در محوطه‌های باستانی می‌گذرد. تپه‌یحیی، بستر شکل‌گیری یکی از داستان‌های کتاب است. جایی که آن را یکی از مهم‌ترین محوطه‌های تاریخی ایران می‌شناسشند و قدمتی دیرینه از دوران سنگ تا ساسانیان دارد. در ماجرای «عروس قنات» در روستای صوغون کرمان ما در امتداد این خط تاریخی، همراه مردمی می‌شویم که در سرزمین خشکسالی، آرزوی آب دارند. آنها زنی جوان را به قنات می‌برند تا با آن ازدواج کند و آسمان بارور شود. نقاط امن را انتشارات دادکین سال ۱۴۰۰ منتشر کرده و حالا به چاپ دوم رسیده است تا با هم آیین‌ها، مراسم، تاریخ، رویدادهای اجتماعی را بخوانیم و از یاد نبریم امروز ما نتیجه آن چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده و آینده‌مان را رقم می‌زند.

نقاط امن
نویسنده: اسماعیل یغمایی
ناشر دادکین

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7893/24/610822/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها