تحلیل محتوای 12 مصاحبه با زنان فعال حوزه سیاست، اجتماع و اقتصاد در مورد ناآرامی‌های اخیر

زنان از زبان زنان

از همان روزهای نخستی که گفت‌و‌گوها در مورد چرایی و چیستی اعتراضات و ناآرامی‌های دو ماه اخیر آغاز شد، منتقدین و پرسشگرانی با فرض زنانه بودن اعتراضات ناظر به تعداد مشارکت‌کننده زن در حرکت‌ها و همچنین عطف به طرح شعارهایی بویژه شعار «زن، زندگی، آزادی»، تأکید داشتند که ماجراهای رخ داده را باید از دید زنان جامعه دید و تحلیل کرد. این اشکال مهم زمینه‌ای فراهم کرد تا دفتر پژوهش خبرگزاری ایرنا، مصاحبه‌هایی با زنان فعال در حوزه سیاست، اجتماع و اقتصاد ترتیب دهد و نظر و نگاه آنان را در این باره جست‌و‌جو کند. کاوش در دیدگاه‌های آنان و تلاش برای تبدیل این دیدگاه‌ها به تصمیمات سیاستی می‌تواند اولاً در توصیف رخداد و ثانیاً در ترسیم راهکارهایی برای حل معضلات حتی در بلندمدت مؤثر و مفید باشد. چهره‌هایی که دعوت به مصاحبه پژوهشگران ایرنا را پذیرفتند عبارتند از: «الهه کولایی»، فعال سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، «طاهره چنگیز»، رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، «منصوره اتحادیه» ، استاد بازنشسته گروه تاریخ دانشگاه تهران و مدیر نشر تاریخ ایران، «فاطمه مهاجرانی» ، ریاست اسبق دانشکده فنی و حرفه‌ای دختران شریعتی، «ندا حاجی‌وثوق»، مدرس دانشگاه و عضو هیأت مدیره و مسئول کمیته زنان و صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران، سیده «فاطمه مقیمی» ، عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تهران، «سیما فردوسی»، روان‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، «زهرا نژادبهرام»، فعال سیاسی و عضو سابق شورای شهر تهران، «توران ولی‌مراد»، عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته تحقیقات و مطالعات جامعه زینب(س)، «صدیقه ببران»، فعال حوزه ارتباطات و عضو هیأت علمی دانشگاه، «فاطمه حق‌دوست اسکویی» ، قائم‌مقام سابق وزیر بهداشت در امور پرستاری و «سیمین حاجی‌پور»، عضو هیأت علمی دانشگاه و دبیر کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران.

محمد رستم‌پور
مدیر دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری ایرنا

خواست و مطالبه زنان
از نظر الهه کولایی با اینکه در سال‌‌های گذشته در مورد حقوق انسانی زنان زیاد نوشته و گفته شده، اما سیاست‌‌های واقعی و عملی کمتری بر این اساس شکل گرفته است. نه نهادهای مدنی و نه احزاب سیاسی، نتوانسته‌‌اند خواسته‌‌های زنان را به گونه‌‌ای رضایت‌‌بخش برآورده کنند. در نظر او، زنان خواستار فرصت‌‌های برابر با مردان هستند تا از توانایی‌‌ها و استعدادهایی که خداوند در اختیارشان نهاده، برای خود و دیگران بهره ببرند. موضوعی که در بیان ندا حاجی‌وثوق نیز بدان تصریح می‌شود. از نظر حاجی‌وثوق احساس زن ایرانی بر آن است که به ابزاری برای پیشبرد سیاست و منافع تبدیل شده. نشانه این ادعا هم در استفاده ابزاری از زنان در انتخابات است. به‌رغم اختلاف سیاسی توران ولی‌مراد با کولایی و حاجی‌وثوق، ولی‌مراد هم زنان را در نگاه ابزاری گرفتار می‌بیند، اما عامل این نگاه را غرب و خلاف حقوق زنان ترسیم می‌کند. ولی‌مراد اگرچه حجاب و عفاف را امر راهبردی - اسلامی در مقابل نگرش ابزاری و هویت جنسی زن می‌شناسد، بهره‌برداری سیاسی جریانات داخلی از زنان ایران را قبول دارد. با این همه، طاهره چنگیز، کرامت‌خواهی زن ایرانی را برآمده از انسان بودن او می‌داند و جنسیت را موضوعی فرعی در این تمنا می‌شناسد.
منصوره اتحادیه معتقد است اگر بخواهیم صدای زنان شنیده شود، باید به این نکته توجه داشته باشیم که زنان شبیه هم نیستند، بلکه با زنانی از طبقه‌های مختلف، سن‌های متفاوت، خواسته و طرز تفکرهای متفاوت و... مواجهیم. او اصرار دارد عده‌ای اندک را نماینده زنان ندانیم. اتحادیه معتقد است با همه بحث‌ها همچنان «گفت‌و‌گو» میان زنان و برای زنان شکل نگرفته، چرا که سیاست، بر پیش‌زمینه‌های گفت‌و‌گو سایه انداخته است. فاطمه مهاجرانی به رسمیت شناختن تفاوت‌ میان زن و مرد و میان خود زنان را از جمله این پیش‌‌شرط‌ها می‌خواند. چیزی که سبب شده نگاه جامعه به زنان صرف نظر از عملکردی که دارند، دقیق نباشد. ندا حاجی‌وثوق، فراتر از این پیش‌زمینه‌ها، سراغ قوانین می‌رود و می‌گوید قوانین کنونی نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای زنان در جامعه‌ای باشد که چند دهه در کنار مردان به آموزش و اشتغال پرداخته‌اند. فاطمه مقیمی، باورهای شکل‌دهنده به قوانین و قواعد را هدف می‌گیرد و ممنوعیت‌های غیرقانونی و عرفی را برجسته می‌کند. از نظر او اتفاقاً بسیاری از قوانین مبتنی بر همین نگاه‌ ساخته شده‌اند.
سیما فردوسی، ضمن پذیرش مطالبات فوری زنان بویژه آزادی بیان و رفع مشکلات معیشتی، از نوعی درهم‌ریختگی و واژگونی معنایی سخن می‌گوید که خواست‌ها و مطالبات زنان را تحت‌الشعاع قرار داده است و همین درهم‌ریختگی را مسبب تبدیل اعتراض به آشوب و خشونت می‌داند. زهرا نژادبهرام ضمن اینکه تأکید دارد سنگین‌ترین وزنه ثبات اجتماعی زنان جامعه هستند، نیز به شکلی اولویت‌های زنان را دچار ابهام می‌داند. بویژه آنکه نژادبهرام تصریح می‌کند خود زنان باید اولویت‌های خود را تعریف کنند و این مهم تا به حال محقق نشده است. از نظر او جامعه فراموش کرده که تداوم نسلی کارکرد منحصربه‌فرد زنان است.
صدیقه ببران ترجیح می‌دهد از پدیده‌ای به نام «جامعه مردسالارانه» سخن بگوید. از نظر او، چنین جامعه‌ای اجازه نمی‌دهد زنان پا به پای مردان در مسیر توسعه و پیشرفت گام بردارند. زنان صعود کرده به قله نیز به نوعی «انتخاب» شده‌اند، برای در اختیار گرفتن پست‌های تصنعی، دکوری و فاقد کارکرد و نوع روابط آنها با حلقه قدرت و نه صلاحیت و شایستگی خود آنها، صعود را میسر کرده است. از نظر او، وضعیت امروز یک طغیان اجتماعی برآمده از احساس بی‌عدالتی و تبعیض است. سیمین حاجی‌پور نیز با ببران هم‌راستا و همدل است و تأکید دارد مهم‌ترین مشکل که زیربنا و شالوده سایر مشکلات و دشواری‌های زندگی زنان ایرانی را در عرصه‌های مختلف تشکیل می‌دهد، در درجه اول «تبعیض» است. انزوا و ناتوانی حاصل از این تبعیض، حس «محرومیت» و سرانجام «بی‌عدالتی» را در پی دارد. این «بی‌عدالتی» همیشه باوری را در افراد حساس به مسائل زنان برانگیخته است که می‌توانیم و باید بتوانیم تغییرات بزرگی ایجاد کنیم.
از نظر او، به‌رغم آنکه تفاوت تعداد زنان دارای تحصیلات دانشگاهی نسبت به مردان راه یافته به تحصیلات تکمیلی، معنادار نیست اما نابرابری‌ها در دیگر عرصه‌ها شگفت‌آور است. حتی صنایع بسیار مهم زنانه مانند پرستاری و مراقبت از فرزندان، در جامعه ما اصلاً ارزش و پاداشی ندارند. این تبعیض باعث می‌شود زنان چیزی برای از دست دادن نداشته باشند. اما فاطمه اسکویی معتقد است بالارفتن سطح تحصیلات زنان و حمایت خانواده‌ها در ادراک و بروز این احساس نقش بسیار مهمی داشته است. گویی شکل مواجهه با تبعیض خود تبعیض‌آفرین بوده است. از نظر او، فناوری‌های روز در شکل‌گیری مطالبات زنان تأثیرگذار است.

مواجهه جمهوری اسلامی ایران با مسائل زنان
الهه کولایی می‌گوید آگاهی زنان از حقوق و مسائل و مطالبات‌شان در گام نخست از انقلاب اسلامی ریشه گرفته و سخنرانی‌‌ها، پیام‌‌ها و بیانات رهبران بلندپایه کشور و نیز الگوهای متعالی دینی، زنان ایرانی را آگاه ساخته است. اما نباید از یاد برد الگوهای اجتماعی و فرهنگی فقط به وسیله حکومت‌‌ها ساخته نمی‌‌شود، بویژه در حال حاضر که زنان مانند مردان، این مجال را دارند که با دستاوردها و پیشرفت‌‌های جوامع دیگر آشنا شوند. ضعف شدید یا ناتوانی الگوسازی در داخل، نقش و نفوذ عوامل بیرونی را شدت بخشیده است. طاهره چنگیز از این بیان فراتر می‌رود و تصریح می‌کند زنان صلابت و استحکام خود را مرهون انقلاب هستند، اما بلافاصله تأکید می‌کند آنچه آفت این صلابت و استحکام است، نگرش‌های قشری نسبت به مسائل مذهبی است. نگرش‌های قشری باعث می‌شود زنان قدر آنچه را پس از انقلاب به دست آوردند، ندانند و در دام رفتارهای ظاهری بیفتند.
فاطمه مهاجرانی معتقد است در اینکه نظام جمهوری اسلامی فضا را برای زنانی که علاقه‌مند به فعالیت بودند باز کرد، هیچ تردیدی نیست؛ اما تصمیم‌هایی که گرفته می‌شود بشدت شکننده‌اند و از آنجا که زنان مانند مردان، شبکه‌های اجتماعی قوی ندارند، به تعبیر او از گردونه‌های مدیریتی خارج می‌شوند. ندا حاجی‌وثوق هم می‌پذیرد که نمی‌توان افزایش نرخ تحصیل و رشد اجتماعی زنان در ۴۰ سال اخیر را انکار کرد و این انقلاب اسلامی بود که زن را از حاشیه به متن آورد، اما از نظر او غیر از قوانین، پیگیری و تحقق مطالبات، کانال‌های رسمی کارآمد لازم دارد. از نظر او، کانال‌های رسمی و نهادسازی‌های سازمانی برای پیگیری مطالبات زنان دستاورد ملموسی تاکنون نداشته و اینک هم به دلیل فروپاشی اعتماد اجتماعی، زنان این کانال‌ها را شایسته طرح و پیگیری مطالباتشان نمی‌دانند. در یک کلام این نهادها با ساختار موجود کارآیی خود را از دست داده‌اند و عموم زنان ایران جز فضای مجازی، مجالی برای بیان مطالباتشان ندارند.
زهرا نژادبهرام بر این باور است که پیش از انقلاب فرصت‌های اجتماعی برای تعاملات اجتماعی محدود بود اما پس از انقلاب با تحولاتی که به وجود آمد، حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی افزایش پیدا کرده و گونه‌ای خودباوری و توانمندسازی درون زنان به وجود آمده است، اما برای حل مسائل کافی نبوده. در بیان سیمین حاجی‌پور، جمهوری اسلامی ایران، کوشش کرده هویت‌بخشی به زنان را از طریق معتبرسازی نهاد خانواده دنبال کند تا ارزش‌های ایرانی و اسلامی، مسئولیت اجتماعی و حفظ کرامت انسان‌ها در زن ایرانی زنده شود. از نظر او جمهوری اسلامی سیاستگذاری‌های موفقی در حوزه آموزشی و بعضاً اجتماعی داشته که به تبعیض میان زنان و مردان پایان داده، اما سیاستگذاری‌های حقوقی، سیاسی و فرهنگی به رفع تبعیض‌ها، محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌ها در عرصه‌های مختلف حتی عرصه خانواده که بیش از سایر عرصه‌ها ظاهراً مورد توجه بوده، منجر نشده است. او ریشه این ناکامی را در سیاستگذاری جزیره‌ای و مستقل از یکدیگر می‌داند. توران‌ ولی‌مراد نیز این احیای کرامت زن با وقوع انقلاب اسلامی را می‌پذیرد و در نظر او با آنکه زنان در موفقیت و تثبیت و تحکیم زنان نقش انکارناپذیری داشته‌اند، اما قربانی تبعیض‌های ظالمانه‌ای شده‌اند.
راهکارها و امکان‌ها
الهه کولایی معتقد است امروز کانون اصلی تلاش‌‌های همه کشورها برای خروج از عقب‌‌ماندگی و دستیابی به شرایط قابل قبول برای همه مردم، توسعه انسانی بویژه ارتقای وضعیت زیست زنان است. طاهره چنگیز نیز تأکید دارد مهم‌ترین کاری که نظام جمهوری‌اسلامی در مقابل مطالبات مردم می‌تواند داشته باشد، تحمل صدای مخالف و انعطاف‌پذیری در مقابل سخنان مخالفان و کسانی است که اندیشه مخالف دارند. از نظر او، قانونی که در جامعه قابلیت اجرا نداشته باشد، اشکال دارد و باید اصلاح شود تا فاصله‌ای بین قانون مصوب و اجرای آن نداشته باشیم. طاهره چنگیز می‌گوید در مواردی که قانون اشکال دارد و قابل اجرا نیست، خواسته مردم بازنگری قوانین است.
منصوره اتحادیه پیش‌شرط هر گونه اصلاحی را گفت‌و‌گو می‌داند؛ اینکه همگان بتوانند آزادانه و بدون هیچ ملاحظه‌ای حرفشان را بزنند. فاطمه مهاجرانی گفت‌و‌گو را کافی نمی‌داند و معتقد است لازمه اینکه مطالبه بخواهد فرم مطالبه نه اینکه مناقشه و خشونت داشته باشد، در ابتدا به رسمیت شناختن گروه‌هایی است که مطالبه می‌کنند. اگر این به رسمیت شناختن به درستی شکل بگیرد و افراد پایگاه و جایگاه درستی داشته باشند، یقیناً امکان مطرح کردن نظرات و مطالباتشان به آسانی امکانپذیر خواهد بود.
ندا حاجی‌وثوق گروه‌های به رسمیت شناخته مورد اشاره مهاجرانی را احزاب، انجمن‌ها، سندیکاها و اتحادیه‌هایی می‌داند که خواست‌ها و مطالبات مردم را سازماندهی کنند و حلقه واسط دولت و ملت شوند. توران ولی‌مراد حتی معتقد است خود حکومت هم به دنبال شناسایی و تحقق مطالبات زنان نبوده. یعنی در واقع، نه به طبقه متوسط و نخبگان دانشگاهی اجازه طرح مطالبات داده شده تا صدای زنان باشند و نه در دولت و مجلس این مهم اتفاق افتاده است.
 از نظر نژادبهرام در پاسخگویی به مطالبات زنان، باید به سه عنصر اصلی توجه کرد: ظرفیت‌های حاکمیتی، اجتماعی و فردی. از نظر او، بی‌توجهی به این ظرفیت‌ها مانند امکان نگارش، تهیه و اجرای قوانینی مانند «لایحه کرامت زنان و جلوگیری از خشونت» که بعد از یک سال و نیم همچنان در مجلس شورای اسلامی است، رسیدگی به مطالبات را از کانال‌های رسمی خارج می‌کند. همان چیزی که مورد توجه ولی‌مراد نیز قرار می‌گیرد و او می‌پرسد چرا مسأله زن سرپرست خانوار که از برنامه سوم توسعه مطرح بوده، همچنان دچار چالش‌هایی جدی است.
نژادبهرام بر این باور است هر اندازه حضور زنان در عرصه برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی افزایش یابد، میزان واقعی شدن تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها برای زنان و در مورد زنان جدی‌تر خواهد شد. بنابراین در ارتباط با قوانین و نیازهایی که درون جامعه وجود دارد، مشارکت زنان در همه بخش‌ها ضرورت دارد. از نظر او، مقوله زنان اکنون متأثر از نگاه سیاسی است و تبدیل آن به یک مقوله اجتماعی گام نخست است. صدیقه ببران نیز چنین نظری دارد و تصریح می‌کند برای سرعت بخشیدن به پیشرفت جامعه و رفع بسیاری از محدودیت‌ها لازم است همه وزارتخانه‌ها نسبت به ساخت جایگاه‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی برای زنان و مشارکت آنها در سیاستگذاری‌های کلان مکلف شوند. به گفته او، باید قابلیت‌ها و شایستگی‌های زنان را باور کرد و پذیرفت که آنها قدرت حمایت از جامعه را دارند.
سیمین حاجی‌پور، مبنای سیاستگذاری‌های نادرست در مورد زنان را نبود پژوهش و تحقیق مستند می‌خواند و تأکید دارد سیاست‌ها در اتاق‌های در بسته و بر اساس تفکرات، خیالات و گاه توهم‌های شخصی شکل گرفته است. از نظر او باید سیاست‌های تبعیض‌آمیز شناسایی و اصلاح شوند. از تغییر و اصلاح نترسیم. به بررسی و بازبینی سیاست‌ها نیاز داریم تا پیامدهای جنسیتی را کشف کنیم که خواسته و ناخواسته برانگیزنده «تبعیض» و «خشونت» علیه زنان است؛ سیاست‌هایی که در غیر این صورت و بدون بررسی ممکن است خنثی یا عینی به نظر برسند.
در بیان حاجی‌پور، باید انعطاف‌پذیری را به جریان اصلی در زیستگاه و چرخه زیست خود تبدیل کنیم و سیاستگذاری در حوزه زنان را بدون حضور زنان انجام ندهیم. او توجه مسئولان را به لزوم حضور پررنگ‌ترِ زنانِ متخصص فارغ از ایدئولوژی در موقعیت‌های تصمیم‌گیری جلب می‌کند و معتقد است اگر رفع «تبعیض»، «بی‌عدالتی» و «خشونت» علیه زنان را به عنوان ریشه، محور و دال مرکزی همه مطالبات زنان ایران زمین بپذیریم، باید بگوییم طرح مطالبات زنان در یک چهارچوب سیاستی امکان‌پذیر است؛ چهارچوب سیاستی با حضور زنان از جامعه مدنی علمی کشور، جدا از جهت‌گیری و سوگیری‌های حزبی. ندا حاجی‌وثوق نیز از اصلاح قوانین سخن می‌گوید و توران ولی‌مراد علاوه بر این، از رفع خلأهای قانونی و کارهای آموزشی و فرهنگی که باید در مورد زنان انجام می‌شده و نشده، سراغ می‌گیرد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8068/6/635461/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها