ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کارشناسان و فعالان حوزه زنان در گفتوگو با «ایران» از تغییر و تحولات لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان» می گویند
حمایت از حقوق زنان یک گام مانده تا تصویب
مهسا قوی قلب
خبرنگار
با توجه به آمارهایی که در زمینه خشونت علیه زنان و نقصهایی که در قانون فعلی در جهت حمایت از زنان وجود دارد، معاونت رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده در سال 1390 بر آن شد تا لایحهای در این خصوص تنظیم کند، اما لایحه بهدلیل دارا بودن موارد جزایی به قوه قضائیه ارسال شد و در نهایت این لایحه ۵۳ مادهای با انتصاب حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه و دستور ایشان مبنی بر پیگیری سریع این موضوع، با ۷۷ ماده به دولت بازگشت. سرانجام پس از 9 سال کش و قوس در اوایل هفته جاری لایحه فوق در کمیسیون اصلی لوایح دولت بررسی شد.
شهیندخت مولاوردی، پژوهشگر و فعال سیاسی و اجتماعی در حوزه زنان نیز با اشاره به اینکه مطابق تقسیم کار ملی مندرج در این لایحه که به وظایف دستگاههای اجرایی و نهادها اختصاص یافته است، مواد بسیاری از لایحه را رافع دغدغه مهم مقام معظم رهبری میداند و به «ایران» میگوید: معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، دادستانی کل، وزارت دادگستری، سازمان زندانها و پزشکی قانونی از جمله نهادهایی هستند که در خصوص انجام وظایف خود در قبال حمایت و صیانت از زنان در لایحه از آنها نام برده شده است. بهعنوان نمونه بخشی از وظایف معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، ایجاد دفاتر حمایت از بانوان، برگزاری دوره آموزشی ویژه قضات، اتخاذ تدابیر لازم جهت حفظ کرامت بانوان در مراجعه به مراجع قضایی، تحقیقات و پایش مستمر به منظور پیشبینی مصادیق جدید موضوع این قانون است.
بهگفته او، دادستانی کل هم در راستای تحقق اهداف این قانون وظایف عمدهای را برعهده دارد، بهعنوان نمونه شناسایی و پیادهسازی راهکارهای تسهیل و تسریع فرآیندهای مرتبط با رسیدگی به پروندههای موضوع این قانون و همچنین نظارت و پیگیری نسبت به پروندههای موضوع این قانون، بر عهده این نهاد است. به گفته او، وزارت دادگستری هم از جمله نهادهایی است که تکالیف جامعی در این لایحه برعهده دارد، از جمله ارتقای سطح دانش عمومی حقوقی در راستای پیشگیری از خشونت نسبت به بانوان و راهاندازی صندوق حمایت از بانوان بزهدیده و جبران خسارت آنها یا ایجاد مراکز معاضدت حقوقی جهت ارائه خدمات مشاورهای به بانوان موضوع این قانون.
به بیان این پژوهشگر، افزایش ایمنی بانوان در زندانها، تقویت و گسترش خدمات مشاورهای و تقویت مراکز مراقبت پس از خروج و بسیاری موارد دیگر از جمله وظایفی هستند که در لایحه برای سازمان زندانها تعریف شده است، البته سازمان پزشکی قانونی هم در راستای تحقق اهداف لایحه باید دورههای آموزشی برای تربیت نیروی متخصص برگزار کند، فضای اختصاصی برای معاینات در نظر بگیرد، دستورالعمل رفتاری کارکنان در مواجهه با موارد خشونت دیدگی بانوان تهیه و ارائه خدمات رایگان را در عملکرد خود لحاظ کند، البته موارد یاد شده، فقط اشارهای به وظایف نهادهای مربوطه بوده است.
مولاوردی میافزاید: مهم ارادهای است که در پاسخگویی به تأمین نظر رهبرمعظم انقلاب در پوشاندن لباس قانون به تن لایحه سرعت عمل به خرج دهد.
شهناز سجادی، دستیار حقوق شهروندی معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده نیز با اشاره به اینکه پس از دستور رئیس جمهوری در خصوص تسریع روند لایحه و بررسی خارج از نوبت آن، با نمایندگان دستگاهها و معاونت زنان جلسات متعددی برگزار شد، به «ایران» میگوید: در قانون فعلی در خصوص اقدامات حفاظتی، حمایتی و مقابلهای خلأهایی وجود دارد، همچنین در خصوص مجازات مسببین نیز خلأ قانونی داریم، بهعنوان مثال چنانچه مردی مرتکب خشونت خانگی شود، فقط به پرداخت دیه محکوم میشود، این در حالی است که در لایحه، کلیه دستگاههای دولتی و قوه قضائیه ملزم شدهاند که اقدامات پیشگیرانه و مقابلهای در زمینه پیشگیری و مقابله با خشونت مبنی بر حفاظت و صیانت از فرد زیاندیده و مجازات مسببین را در دستور کار خود قرار دهند. بهگفته او، چند روز پیش رهبر معظم انقلاب هم اشاره فرمودند که نگران هستند زنان در محاکم نتوانند از حق خود دفاع کنند، در همین راستا بهزیستی، کانون وکلا، قوه قضائیه، مراکز ارائه خدمات حقوقی و قضایی میتوانند مشاورههای رایگان در اختیار زنان بگذارند.
الزام تسریع در روند لایحه منع خشونت
یک جامعه شناس نیز به تحلیل جنبههای نظری و ریشه های لزوم وجود چنین قوانینی می پردازد و با بیان اینکه کشورمان مدرنیته را به سبک و سیاق خود پشت سر میگذارد، به «ایران» میگوید: مدرن شدن به معنای افسون زدایی، استقرار عقلانیت و ایجاد نهادهای مدرن است. نهادهای سنتی کم کم به حاشیه رانده میشود، تغییر شکل میدهد یا در هیأت ساختارهای جدیدتر ظهور میکند. بهطور مثال خانواده کارکردهایش را به نهادهای دیگر میسپارد، آموزش به مدرسه منتقل میشود و حل دعاوی از ریش سفیدی به دادگاه و قوه قضائیه میرود و همه چیز در جای مشخصی است.
سمیرامیس شاه اسماعیلی ادامه میدهد: از خانواده انتظار نمیرود که مشکلاتش را خودش حل کند بلکه ساختارهای کلان از چپ و راست به مدد خانواده میآیند و آن را در حداقلیترین شکل ممکن به خانواده هستهای بییال و کوپالی تقلیل میدهند که دیگر حتی نمیتواند با تکیه بر سرمایههای اجتماعی و اقتصادیاش، مشکلات پیش پایش را بردارد. اما در عوض در غیاب خانواده گسترده و ظرفیتهای آن برای حل مسائل اعضا، قوانین حمایتی حق و حقوق زن، مرد و کودکان را در جای خود به رسمیت میشناسد. از حق شهروندی دفاع میکند و از هر یک از اعضای خانواده در برابر حقوق تفویض شده، مسئولیت میخواهد. در ایران اما تجربه مدرنیته از ماهیت دیگری برخوردار است. بهرغم کوچک شدن خانواده و به ظاهر هستهای شدن، اما نظام خویشاوندی همچنان با قوت و قدرت در میدان است و با حمایت عاطفی، اقتصادی و اجتماعی از اعضایش سعی میکند خلأهای قانونی را پر و امور را بسامان کند، اما چنانکه خود مراد میکند. به این معنا که نگرشهای فرهنگی و قومی، ارزشها و باورهای گروهی نافذی در میان مردم وجود دارد که مناسبات آنها را تعیین میکند. در این میان نقش متعارض زنان در خانه و جامعه محل مناقشه است؛ زنان هم نقطه ثقل خانهاند و در همان اتمسفر سنتی نظام خویشاوندی از آنها انتظار تشکیل خانواده با رضایت و صلاحدید بزرگتر میرود و هم از آنان فرزندآوری و تدبیر امور منزل مطالبه میشود. از سوی دیگر دسترسی به رسانههای عمومی، دستیابی آنان به تحصیلات وراه یافتن به بازار اشتغال شرایط جدیدی را رقم میزند که با رویکردی فردگرانه، همراه است. تمایل به ازدواجهای ممنوعه که با قتلهای ناموسی همراه بوده، تقاضای طلاق که گاه پیامد خشونتباری مانند اسیدپاشی را در پی داشته و دهها جرم خشونتبار دیگر که علیه زنان اعمال میشود، از فضای منازعهآمیز تجربه مدرن شدن ما میآید در حالی که همچنان ساختارهای سنتی بر جای ماندهاند. لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت، ضرورتی است که باید این میدان منازعهآمیز را کنترل کند، هر چند اعمال قانون و مجازات اگر همراه با تغییر نگرش و ارتقای سطح آگاهی نباشد، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
بــــرش
بازگشت برخی قوانین مهم به لایحه
هما داوودی، حقوقدان و وکیل دادگستری با تأکید بر اینکه سطح امنیت زنان در قبال خشونت و جرایم باید بالا برود به «ایران» توضیح میدهد: هدف لایحه، این است که حمایتهای قانونی از زنان در جامعه افزایش پیدا کند. بدون نگاه جنسیتی زنان قشر آسیبپذیری هستند. مانند لایحه اطفال باید به این لایحه هم توجه ویژهای شود، زیرا زنان و کودکان آسیب پذیرتر هستند. لایحه در سال 1394 بازنگری شد و به تمامی جوانب آن نگاه و به طور کامل اصلاح شد، این در حالی است که از حدود 90 ماده به 50 ماده تقلیل پیدا کرد و دوباره در دولت مطرح شد ولی خوشبختانه در نهایت با همکاری قوه قضائیه و دولت برخی قانونهای مهمی که حذف شده بود، دوباره بازگردانده شدند و جنبههای حمایتی نیز در نظر گرفته شد و به حدود 70 ماده افزایش پیدا کرد.
آیا در دوران قرنطینه آسیبهای بیشتری متوجه کودکان است؟
منبع: وب سایت روزنامه نیویورک تایمز
نویسنده: لوسی ریمالور
مترجم: زهره محقق هرندی
تاکنون در زمینه امتیازات و معایب تکفرزندی پژوهشهای زیادی انجام شده است. در این مطالعات، معمولاً داشتن خلاقیت بیشتر را از امتیازات تک فرزندها به شمار آوردهاند. با وجود اینکه پژوهشها بیانگر اهمیت داشتن خواهر و برادر برای رسیدن به رشد اجتماعی مطلوب در خانواده است، مطالعه جنبههای متفاوت رشد کودک نشان میدهد که داشتن خانواده پر جمعیت تنها یک عامل از مجموعه عوامل مؤثر بر رشد احساسی و اجتماعی کودک است.
با این حال این مسأله برای شخص من تبدیل به چالشی بزرگ شده است. اینکه من بهعنوان روان درمانگر خانواده و همچنین مادر یک کودک نوباوه چطور میتوانم در شرایط دشوار قرنطینه مراقب سلامت روان کودک خود باشم تبدیل به دغدغه اصلی این روزهایم شده. پسرم روزها در میان انبوهی از اسباب بازی، پازل و اپلیکیشنهای مختلف به تنهایی مشغول بازی است. چند روز قبل وقتی سرگرم بازی با یک اپلیکیشن جغرافیا بود، با خوشحالی گفت:
- مامان، مامان! اسم پایتخت هندوراس را یاد گرفتم! تگوسیگالپا!
برای لحظهای احساس غرور کردم و از شوق کشف دانش جغرافیا توسط پسرم، لبخند پهنی بر لبانم نشست اما انگار یک جای کار میلنگید. خوشحالی و غرورم زود جای خودش را به نگرانی از شدت تنهایی پسرم داد. احساس کردم با طولانی شدن دوران قرنطینه و تعطیلی مهدهای کودک، پسرم روز به روز بیشتر در خودش فرو میرود و ادامه این روند ممکن است به سلامت روانش آسیب بزند. پسرم روزهای خود را تنها و بدون همبازی سپری میکند. به تازگی متوجه نوعی تغییر نگرانکننده در رفتار او شده ام. او که قبلاً برای بیرون رفتن از خانه و گشت وگذار در پارک و خیابان مشتاق بود، اخیراً تمایل چندانی به خارج شدن از خانه نشان نمیدهد. غرغرو شده و به نظرم بدخلقی او متناسب با سنش نیست. با وجود اینکه هیچ وقت ناراحتی خود را از تنهایی ابراز نمیکند اما از دید من کاملاً منزوی به نظر میرسد. در این شرایط قرنطینه و تعطیلی مهدهای کودک و مدارس، چاره چیست؟
دکتر تونی فالبو، پروفسور روانشناسی دانشگاه تگزاس که مطالعات گستردهای در زمینه تک فرزندها انجام داده میگوید در دوران همهگیری کرونا و خانه نشینی، مشکل انزوا فقط مختص تک فرزندان نیست و تقریباً همه کودکان به شکلی با این انزوا و تنهایی درگیر هستند. از نظر او، در این موضوع سن کودک عامل تعیینکنندهای به شمار میآید. بچههای کوچکتر احتمالاً از اینکه اوقات زیادی را در خانه با پدر و مادر بگذرانند شکایتی ندارند و نیاز به داشتن همبازی معمولاً از سنین دبستان به وجود میآید.
مشکل اینجاست که والدین گاهی اوقات با بچههای کوچک همانند آدم بزرگها رفتار میکنند. تصور کنید شما بدون توجه به حضور کودک، درحال تماشای اخبار مربوط به کرونا در تلویزیون هستید. کودک شما حتماً در معرض آن اخبار و تصاویر دلهرهآور قرار میگیرد و این میتواند کودک را دچار اضطراب کند. دیدن آشفتگی، نگرانی و استرس والدین بعد از شنیدن اخبار میتواند کودکان را نیز عصبی و آشفته کند. این مسأله در مورد تک فرزندها که وقت بیشتری را با والدین خود میگذرانند حادتر است.
طبق آمار، کودکان تک فرزند معمولاً روابط نزدیک تری با پدر و مادر دارند. بخصوص در شرایط قرنطینه که ممکن است برای ماهها، تنها همدم و همبازی آنها، پدر و مادر باشند. در مورد خودم باید بگویم که من عاشق ارتباطم با پسرم هستم و واقعاً از بودن در کنار او لذت میبرم ولی اعتراف میکنم نگران روابط اجتماعی او نیز هستم. در شرایط قرنطینه، چطور میتوانم شکاف نداشتن همبازی را برای او پر کنم؟ ما از زمانی که فرزندم دو ساله شد او را به مهدکودک فرستادیم و هر روز مشتاقانه شاهد بودیم چطور به مرور، تعامل با دیگران را میآموزد. چطور دوستی، دعوا و قهر و آشتی را تجربه میکند. چطوراز شریک شدن اسباببازیهایش بیزار است و بعد ناگهان چطور سخاوتمندانه خوراکیهایش را به دوستانش میدهد. مهمترین چیزی که او در مهدکودک میآموزد، روابط اجتماعی و یادگیری مفهوم دوستی است. اما حالا او تمام وقتش را با ما میگذراند و ما قطعاً نمیتوانیم جای دوستان او را بگیریم.
موضوع اینجاست که اگرچه تعامل و بازی با همسالان مهم است، شرایط قرنطینه الزاماً موجب آسیب روانی به کودکان نخواهد شد. شرایط جدید میتواند تبدیل به فرصتی شود تا کودکان تجربیات تازهای کسب کنند. بالاخره این دوران به سر میآید و مهدهای کودک و مدارس دوباره باز میشوند. ما دوباره شاهد رشد اجتماعی کودکانمان خواهیم بود. البته تنها در صورتی که شرایط قرنطینه سالها ادامه داشته باشد، در درازمدت آسیبهایی به کودکان وارد میشود اما در کوتاه مدت، راههایی برای جلوگیری از انزوای کامل فرزندان وجود دارد. برای مثال، تماس ویدئویی یکی از کارهایی است که برای پر کردن شکاف انزوای کودکان توصیه میشود. دیدن تغییر حالات چهرهها و احساسات متفاوت در هنگام تماس تصویری، تأثیری مثبت بر معنادار کردن ارتباطات اجتماعی کودک دارد. همچنین، منجر به افزایش دایره واژگان کودک میشود. این تأثیرات هرگز در ارتباط یک طرفه هنگام تماشای تلویزیون وجود ندارد. تماس تصویری همراه با بازیهای دو یا چند نفره همچون منچ و مار و پله و حتی آواز خواندن با هم بهصورت آنلاین، برای رشد اجتماعی کودک بسیار مفید است. البته متخصصان هنوزدر خصوص مؤثر بودن کلاسهای شلوغ آنلاین مهدهای کودک و مدارس و اینکه آیا این کلاسها هم میتوانند کمکی در جهت رشد اجتماعی کودکان دردوران قرنطینه باشند، به نتیجه مشخصی دست نیافتهاند اما برای شخص من، تماشای فرزندم در حال گفتوگوی تصویری با دوستش و شنیدن صدایشان وقتی با اشتیاق ازعصرانه امروز و عروسک هایشان حرف میزنند، بسیار شاد و امیدوارکننده است. به هر حال این وظیفه ماست که بهدنبال راههایی برای گذر کم آسیبتر فرزندمان از این دوران باشیم. درست است که این روزها گاهی پسرم را غمگین میبینم ولی دائم به خودم یادآوری میکنم که بدخلقی و بیحوصلگی الزاماً مترادف با افسردگی نیست. افسردگی با نشانههایی چون تحریکپذیری بالا، عدم احساس لذت از فعالیتهای روزانه، از دست دادن اشتها و خواب نامنظم همراه است در حالی که پسر من همچنان هم خوب میخورد و هم خوب میخوابد. او هنوز هم برای یک پیک نیک ساده در حیاط، درست کردن کیک و چیپس خانگی و بازی در میان شاخ و برگ درختان هیجان زده میشود. بیحوصلگی و تغییر خلق و خو در این روزها پاسخی کاملاً طبیعی به شرایط غیر طبیعی این روزهاست. پس باید چهارچشمی مراقب سلامت روان او باشم.
در یکی از همین روزهای خانه نشینی، وقتی پسرم مشغول بازی با خرس عروسکی مورد علاقهاش و پریدن روی بالشها بود، شنیدم که خطاب به خرس میگفت: عزیزم! من مراقبتم و هرچی دوستداری برات میارم... بیاختیار حرفش را قطع کردم و گفتم اینهایی که گفتی حرفهای خیلی قشنگی بود، از کجا یاد گرفتی؟ او با لبخندی به پهنای صورتش جواب داد: از تو یاد گرفتم مامان! و دوباره سرگرم بازی و پریدن روی بالشها شد.
بله! او میداند که من همیشه مراقب او هستم و برایش زمان میگذارم. چه کودک تک فرزند باشد و چه کلی خواهر و برادر داشته باشد، باید بداند و مطمئن باشد که همیشه آغوشی باز پذیرای اوست و در هر شرایطی اولویت اول والدین است. سختیها و مشکلات و شرایط ویژه نباید خللی در این امر به وجود بیاورد.
سردرگمی کرونا در بلاتکلیفی جهان مبتلا
سلمان یدالهی
کارشناس آموزش
جهان دیروز اگر به درد و بلاهای بدتر از کرونا دچار بوده، اگر روزگاری مرگ آفرینی یک همهگیری، جهان را در وحشت فرو برده بود و طاعون، سل، وبا و ... نامهای دیگر مرگ بودهاند، باید یکی از دلایل مهم آن همه درد و رنج و تلفات بیشمار انسانی را فقر فرهنگی و ناآگاهیهای بهداشتی مردمان آن روزگار بدانیم و از کشتههای آن زمان بهعنوان قربانیان آن وضعیت اسفناک یاد کنیم. جهان امروز جهان هزینههاست. بودجههایی که دولتمردان صرف میکنند تا در رقابتهای مختلف بتوانند جایگاه مناسبی را در عرصه بینالملل به خود اختصاص دهند. جهان اگر در گستردگی و پراکندگی جغرافیایی، جمعیت بیشمار انسانی، هیاهوی تکنولوژی و رقابت اقتصادی، قدرتنمایی تسلیحاتی، تصرف خاک و فتح آسمان، گوناگونی فرهنگ، ادیان و مذاهب، نابرابری و تفاوت را در پهنه خود به تماشا نشسته، اما در موضوع سلامت باید از یک نظام هماهنگ برخوردار باشد و برای استقرار یک نظام منسجم سلامت جهانی با همدیگر نه رقابت که همکاری داشته باشند، چرا که سلامتی فقط موضوع داخلی کشورها نیست بلکه مسألهای فرامرزی بوده و نفس تشکیل سازمان بهداشت جهانی نیز به همین دلیل برمیگردد که با الزام پایبندی دولتمردان به دستورالعملها و قوانین آن مرجع و رعایت دستورات و هشدارهای نظام بهداشت و درمان کشورها از جانب مردم، جهان را از تکرار فجایع مرگبار انسانی در ابتلا به یک بیماری همه گیر مصون نگه دارد.
کرونا شاید به سیاهی دوران طاعون روزگار ما را سیاه نکرده است.شاید تکرار سالهای وبا نباشد اما همین که در کوتاه زمانی جهان را جورکش بلای خود کرده باید از آن حساب برد و حساب آن را از تاریخ تلخ اپیدمی و پاندمیهای پیش از خود جدا کرد. چرا که افزایش جمعیت انسانی، تغییر سبک زندگی و زیست بوم، سرعت ارتباطات و رفت و آمد مردم کشورهای جهان باهمدیگر، شرایط رابیشتر از گذشته برای همهگیری یک بیماری فراهم نموده است. اینکه در یک دوران کوتاه، تب تند کرونا را به دستمال خیس تعطیلی و خانه نشینی و قرنطینه فرو مینشانیم و آن را تا مرحله مهار پیش میبریم اما به ناگهان و با آگاهی از این موضوع که مقابله با کرونا حتی به مرحله کنترل هم نرسیده است، همه آن دستورالعملها، محدودیتها، قوانین و سختگیریها کنار گذاشته میشود و فرصت دوباره اوجگیری را برای این ویروس فراهم میکنیم نشان از کدام بیملاحظگی و بیمبالاتی است؟
تحمل سختیهای قرنطینه، تعطیلی مراکز آموزشی، اماکن مذهبی، فرهنگی و هنری، ورزشی و تفریحی و تعطیلی کسب و کارها و... تلاشهایی برای پیشگیری از همهگیری کرونا بوده است و شجاعت و شهامت کادر درمان و جان باختن آنان در مبارزه با کرونا جز برای حفظ گوهرجان انسان نبوده است. پس عقبگرد ناگهانی وضعیت جهان به دوران پیش از کرونا بدون رسیدن به مرحله کنترل و مهار و کشف دارویی برای درمان را با چه استدلالی باید توجیه کرد؟ دستور این عقبگرد نافرجام بر اساس کدام منطق و تصمیم عقلانی صادر شده است؟ به نظر میرسد ناتوانی دولتها در اجرای درست و دقیق قرنطینه تا مهار ویروس، عدم اطمینان خاطر صاحبان مشاغل، از جبران خسارت آنان از سوی دولتها و عدم تحمل شرایط قرنطینه از سوی مردم در ایجاد این وضعیت نقش داشتهاست. متأسفانه بحران اقتصادی ناشی از تعطیلی کسب و کارها نگاه دولتها در مقابله با این ویروس را تغییر داده است و حالا دیگر از منظر یک بیماری به آن پرداخته نمیشود. بلکه پیشگیری از سقوط اقتصادی بر پیشگیری از شیوع بیماری ارجحیت یافته است. این دیدگاه در مقابله و مبارزه با ویروسی که ناگفتهها و ناشناختههای بسیار دارد خطرناک میباشد و این خطر را در اوجگیری مجدد همهگیری و تلفات انسانی بیماری در جهان بخوبی میتوان مشاهده کرد و حجم وسیع اطلاع رسانی، آموزشها و آگاهیهای بهداشتی و ترویج فرهنگ خود مراقبتی که جای خالی آنها در پاندمیهای فاجعهبار گذشته از علل مرگ و میرهای گسترده بوده است، نتوانسته آنچنان که باید در کنترل ویروس کرونا تأثیرگذار باشد چرا که به نظر میرسد وقتی همه شرایط به قبل از دوران کرونا بازگشته و محدودیتها، رعایت اصول ایمنی و خود مراقبتی به کمترین میزان خود در چند ماه گذشته رسیده است صرف توصیه برای استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی که آن هم از سوی همه افراد جامعه رعایت نمیگردد به تنهایی نمیتواند در برون رفت از این بحران مؤثر باشد.
پرسشی که در اینجا قابل طرح است: پس نقش سازمان بهداشت جهانی بهعنوان مرجع رسمی و قطعی تصمیمگیری در میدان مبارزه با یک همهگیری چیست؟ دستورات و قوانین آن تا چه اندازه است و قدرت اجرایی و عدم پایبندی به آنها چه عواقبی برای کشورها دارد؟ مسألهای که اغلب کشورها بنا به ملاحظات اقتصادی در دوران کرونا، مرتکب آن شدهاند. و اگر قرار باشد هرکشوری بنا به مصلحتهای سیاسی و اقتصادی، تصمیمهایی بگیرد که حفظ سلامت و جان مردم در آن کمترین سهم را داشته باشد، پس وجود این سازمان چه کارایی خواهد داشت؟
امروز که تهدید سلامت و امنیت جان آدمی در تهاجم ویروس کرونا، یادآور مسئولیت متقابل در قبال حفظ یکدیگر میباشد تکلیف مشترک همه ما مبارزه و مقابله با ویروسی است که تاب و توان نظام بهداشت و سلامت را به چالش کشیده است. آزمونی که موفقیت در آن، جز گرامیداشت منزلت جان انسان نمره و مرتبهای نخواهد داشت. با این رویهای که جهان در پیش گرفته نمیتوان به مهار ویروس کرونا و همهگیریهای مشابه امیدوار بود. احوال بلاتکلیف جهان مبتلا به کرونا در این تقابل، پیش از آنکه انسانها را به وضعیت قرمز ابتلا و به کام مرگ کشانده باشد، سردرگمی کرونا را از رفتار ضد و نقیض دنیا با او را رقم زده است.
کارشناس آموزش
جهان دیروز اگر به درد و بلاهای بدتر از کرونا دچار بوده، اگر روزگاری مرگ آفرینی یک همهگیری، جهان را در وحشت فرو برده بود و طاعون، سل، وبا و ... نامهای دیگر مرگ بودهاند، باید یکی از دلایل مهم آن همه درد و رنج و تلفات بیشمار انسانی را فقر فرهنگی و ناآگاهیهای بهداشتی مردمان آن روزگار بدانیم و از کشتههای آن زمان بهعنوان قربانیان آن وضعیت اسفناک یاد کنیم. جهان امروز جهان هزینههاست. بودجههایی که دولتمردان صرف میکنند تا در رقابتهای مختلف بتوانند جایگاه مناسبی را در عرصه بینالملل به خود اختصاص دهند. جهان اگر در گستردگی و پراکندگی جغرافیایی، جمعیت بیشمار انسانی، هیاهوی تکنولوژی و رقابت اقتصادی، قدرتنمایی تسلیحاتی، تصرف خاک و فتح آسمان، گوناگونی فرهنگ، ادیان و مذاهب، نابرابری و تفاوت را در پهنه خود به تماشا نشسته، اما در موضوع سلامت باید از یک نظام هماهنگ برخوردار باشد و برای استقرار یک نظام منسجم سلامت جهانی با همدیگر نه رقابت که همکاری داشته باشند، چرا که سلامتی فقط موضوع داخلی کشورها نیست بلکه مسألهای فرامرزی بوده و نفس تشکیل سازمان بهداشت جهانی نیز به همین دلیل برمیگردد که با الزام پایبندی دولتمردان به دستورالعملها و قوانین آن مرجع و رعایت دستورات و هشدارهای نظام بهداشت و درمان کشورها از جانب مردم، جهان را از تکرار فجایع مرگبار انسانی در ابتلا به یک بیماری همه گیر مصون نگه دارد.
کرونا شاید به سیاهی دوران طاعون روزگار ما را سیاه نکرده است.شاید تکرار سالهای وبا نباشد اما همین که در کوتاه زمانی جهان را جورکش بلای خود کرده باید از آن حساب برد و حساب آن را از تاریخ تلخ اپیدمی و پاندمیهای پیش از خود جدا کرد. چرا که افزایش جمعیت انسانی، تغییر سبک زندگی و زیست بوم، سرعت ارتباطات و رفت و آمد مردم کشورهای جهان باهمدیگر، شرایط رابیشتر از گذشته برای همهگیری یک بیماری فراهم نموده است. اینکه در یک دوران کوتاه، تب تند کرونا را به دستمال خیس تعطیلی و خانه نشینی و قرنطینه فرو مینشانیم و آن را تا مرحله مهار پیش میبریم اما به ناگهان و با آگاهی از این موضوع که مقابله با کرونا حتی به مرحله کنترل هم نرسیده است، همه آن دستورالعملها، محدودیتها، قوانین و سختگیریها کنار گذاشته میشود و فرصت دوباره اوجگیری را برای این ویروس فراهم میکنیم نشان از کدام بیملاحظگی و بیمبالاتی است؟
تحمل سختیهای قرنطینه، تعطیلی مراکز آموزشی، اماکن مذهبی، فرهنگی و هنری، ورزشی و تفریحی و تعطیلی کسب و کارها و... تلاشهایی برای پیشگیری از همهگیری کرونا بوده است و شجاعت و شهامت کادر درمان و جان باختن آنان در مبارزه با کرونا جز برای حفظ گوهرجان انسان نبوده است. پس عقبگرد ناگهانی وضعیت جهان به دوران پیش از کرونا بدون رسیدن به مرحله کنترل و مهار و کشف دارویی برای درمان را با چه استدلالی باید توجیه کرد؟ دستور این عقبگرد نافرجام بر اساس کدام منطق و تصمیم عقلانی صادر شده است؟ به نظر میرسد ناتوانی دولتها در اجرای درست و دقیق قرنطینه تا مهار ویروس، عدم اطمینان خاطر صاحبان مشاغل، از جبران خسارت آنان از سوی دولتها و عدم تحمل شرایط قرنطینه از سوی مردم در ایجاد این وضعیت نقش داشتهاست. متأسفانه بحران اقتصادی ناشی از تعطیلی کسب و کارها نگاه دولتها در مقابله با این ویروس را تغییر داده است و حالا دیگر از منظر یک بیماری به آن پرداخته نمیشود. بلکه پیشگیری از سقوط اقتصادی بر پیشگیری از شیوع بیماری ارجحیت یافته است. این دیدگاه در مقابله و مبارزه با ویروسی که ناگفتهها و ناشناختههای بسیار دارد خطرناک میباشد و این خطر را در اوجگیری مجدد همهگیری و تلفات انسانی بیماری در جهان بخوبی میتوان مشاهده کرد و حجم وسیع اطلاع رسانی، آموزشها و آگاهیهای بهداشتی و ترویج فرهنگ خود مراقبتی که جای خالی آنها در پاندمیهای فاجعهبار گذشته از علل مرگ و میرهای گسترده بوده است، نتوانسته آنچنان که باید در کنترل ویروس کرونا تأثیرگذار باشد چرا که به نظر میرسد وقتی همه شرایط به قبل از دوران کرونا بازگشته و محدودیتها، رعایت اصول ایمنی و خود مراقبتی به کمترین میزان خود در چند ماه گذشته رسیده است صرف توصیه برای استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی که آن هم از سوی همه افراد جامعه رعایت نمیگردد به تنهایی نمیتواند در برون رفت از این بحران مؤثر باشد.
پرسشی که در اینجا قابل طرح است: پس نقش سازمان بهداشت جهانی بهعنوان مرجع رسمی و قطعی تصمیمگیری در میدان مبارزه با یک همهگیری چیست؟ دستورات و قوانین آن تا چه اندازه است و قدرت اجرایی و عدم پایبندی به آنها چه عواقبی برای کشورها دارد؟ مسألهای که اغلب کشورها بنا به ملاحظات اقتصادی در دوران کرونا، مرتکب آن شدهاند. و اگر قرار باشد هرکشوری بنا به مصلحتهای سیاسی و اقتصادی، تصمیمهایی بگیرد که حفظ سلامت و جان مردم در آن کمترین سهم را داشته باشد، پس وجود این سازمان چه کارایی خواهد داشت؟
امروز که تهدید سلامت و امنیت جان آدمی در تهاجم ویروس کرونا، یادآور مسئولیت متقابل در قبال حفظ یکدیگر میباشد تکلیف مشترک همه ما مبارزه و مقابله با ویروسی است که تاب و توان نظام بهداشت و سلامت را به چالش کشیده است. آزمونی که موفقیت در آن، جز گرامیداشت منزلت جان انسان نمره و مرتبهای نخواهد داشت. با این رویهای که جهان در پیش گرفته نمیتوان به مهار ویروس کرونا و همهگیریهای مشابه امیدوار بود. احوال بلاتکلیف جهان مبتلا به کرونا در این تقابل، پیش از آنکه انسانها را به وضعیت قرمز ابتلا و به کام مرگ کشانده باشد، سردرگمی کرونا را از رفتار ضد و نقیض دنیا با او را رقم زده است.
ابلاغ محدودیتهای کرونایی به 13 استان ازجمله تهران
معاون کل وزارت بهداشت، از ابلاغ اعمال محدودیتهای کرونایی به استانداران 13 استان کشور خبر داد.
ایرج حریرچی، در گفتوگو با شبکه خبر، گفت: اقدامات محدودیتی برای مقابله با کرونا به استانداران استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، کردستان، فارس، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، خراسان رضوی، کرمان، تهران و البرز ابلاغ شده است. وی افزود: با توجه به احتمالات شیوع بیشتر، برخی اقدامات با دستور رئیس جمهوری اجرایی میشود.
حریرچی گفت: عمده مشکلات ما مراسم جشن، ترحیم و دورهمیها است و همین باعث شیوع بیشتر کرونا شده است. وی افزود: خوزستان یک سوم بستریها و فوتیها را به خود اختصاص میدهد و خواهش ما از مردم رعایت موارد بهداشتی است. حریرچی گفت: تنها با توصیه نمیشود، باید در مواردی اعمال قانون شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
حمایت از حقوق زنان یک گام مانده تا تصویب
-
آیا در دوران قرنطینه آسیبهای بیشتری متوجه کودکان است؟
-
سردرگمی کرونا در بلاتکلیفی جهان مبتلا
-
ابلاغ محدودیتهای کرونایی به 13 استان ازجمله تهران
اخبارایران آنلاین