ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب:
سعی شیاطین برای واگرایی هنر از مفاهیم انقلاب را باطل کنید
صبح دیروز در حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در مجموعه فرهنگی شهدای هفتم تیر از پیام مقام معظم رهبری به موسسه شهرستان ادب رونمایی شد. به گزارش ایسنا، متن پیام به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
اولا 10 سالگی شهرستان ادب مبارک باشد. ثانیاً از زحمات عزیزان و ملاحظه فهرست محصولات مؤسسه خرسند و متشکرم. ثالثاً استمرار تلاشها و دقت در رعایت ملاحظات فنی و نیز ملاحظات ارزشی را از این عزیزان انتظار دارم. رابعاً در کنار گسترش کمی که البته مطلوبست، اعتلای کیفی حتماً درخور توجه و اهتمام است. این به کار شما و عمری که برای آن صرف شده معنا میدهد. خامساً میدانید که سعی زیاد میشود برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی، شمایید که باید این سعی شیطانی را باطل کنید. نسل شما و شما جوانان آگاه و پرانگیزه باید در این جبهه نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید. برای شما عزیزان همیشه دعا میکنم.
والسلام علیکم / سیدعلی حسینی خامنهای
بسمالله الرحمن الرحیم
اولا 10 سالگی شهرستان ادب مبارک باشد. ثانیاً از زحمات عزیزان و ملاحظه فهرست محصولات مؤسسه خرسند و متشکرم. ثالثاً استمرار تلاشها و دقت در رعایت ملاحظات فنی و نیز ملاحظات ارزشی را از این عزیزان انتظار دارم. رابعاً در کنار گسترش کمی که البته مطلوبست، اعتلای کیفی حتماً درخور توجه و اهتمام است. این به کار شما و عمری که برای آن صرف شده معنا میدهد. خامساً میدانید که سعی زیاد میشود برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی، شمایید که باید این سعی شیطانی را باطل کنید. نسل شما و شما جوانان آگاه و پرانگیزه باید در این جبهه نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید. برای شما عزیزان همیشه دعا میکنم.
والسلام علیکم / سیدعلی حسینی خامنهای
روحانی:
مذاکرات وین تا توافق نهایی ادامه دارد
دویست و بیستوهفتمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت روز یکشنبه به ریاست رئیس جمهوری برگزار شد. در این جلسه وزیر صنعت، معدن و تجارت گزارشی از وضعیت صنعت خودرو در کشور ارائه کرد. برپایه این گزارش، به رغم همه فشارهای جنگ تحمیلی اقتصادی و عوارض اقتصادی ناشی از کرونا، این صنعت در سال 1399 توانسته به رشد تولید دست یابد.حسن روحانی با تأکید بر پیروزی ملت ایران در جنگ اقتصادی، گفت: ارقام رشد تولید در بخشهای مختلف صنعتی کشور، بهترین شاهد بر بیثمر بودن سیاست فشار حداکثری امریکا است که خود آنها را به اعتراف به شکست این سیاستها وادار کرده است و به توجه با مذاکرات اخیر انجام شده در وین، به صراحت آمادگی خود را برای رفع تحریمهای وفق برجام اعلام کردهاند. ما به مذاکرات تا توافق نهایی ادامه خواهیم داد. روحانی تصریح کرد: صنعت خودرو که در سختترین شرایط، توانسته مقاومت کند و تولید خود را افزایش دهد، قطعاً با تغییر شرایط و گشایش در دسترسی به بازارهای خارجی و کاهش هزینه مبادله، فضای مساعدتری را تجربه خواهد کرد و رشد و توسعه خود را در محیط اقتصادی متعادلتر ادامه خواهد داد. سیاست دولت نیز حمایت از این صنعت و تقویت توان رقابتی خودروسازهای داخلی خواهد بود.همچنین در جلسه دیروز ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، پیشنهادهای تکمیلی درمورد بهبود شرایط در بازار سرمایه مورد بحث و بررسی و تصمیمگیری قرار گرفت./پاد
درحالی که شورای نگهبان درحال بررسی صلاحیت نامزدان انتخابات ریاست جمهوری است
شایعهسازی علیه صلاحیتنامزدان
فردا، نتایج رسمی صلاحیتها اعلام میشود
گروه سیاسی/ فردا و با اتمام کار بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، گمانه زنیها، پیشبینیها و شایعات مختلف درباره نامزدها به پایان می رسد. کار بررسی صلاحیت ها بعد از استفاده از فرصت 5 روزه اول، به 5 روزه قانونی دوم هم کشیده شده و در آستانه اتمام این مهلت، در کنار فعالیتهای نامزدها و ستادها و حامیان آنها عمدتاً در رسانهها و فضای مجازی، گمانهزنیها و پخش شایعات هم به اوج خود رسیده است. این در حالی است که پیش از این عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورا هرگونه خبرسازی درباره تأیید یا عدم تأیید نامزدها قبل از پایان کار شورای نگهبان را تکذیب کرده بود. با این حال در ادامه خبرسازیهای روزهای گذشته، دیروز هم برخی رسانهها مدعی شدند که طولانی شدن بررسی صلاحیتها به خاطر اختلاف نظرهایی در باره یکی دو داوطلب شناخته شدهتر انتخابات بوده است. به گزارش ایرنا، در تازهترین این شایعات، کانالهای خبری و حسابهای توییتری از رد صلاحیت یکی از چهرههای مطرح داوطلب به دلیل حضور فرزندش در یکی از کشورهای غربی خبر دادند.
یکی از نمایندگان مجلس هم از ارسال مدارک تخلف و احراز جرم داوطلب دیگری به شورای نگهبان به منظور رد صلاحیت وی سخن گفت. رسانه دیگری از رد صلاحیت داوطلب دیگری به دلیل وخامت شرایط جسمی او خبر داد و بعضیها هم نسبت به جایگاه و مسئولیت مهم یکی از نامزدها و ورود او به رقابت انتخابات با حفظ سمت ابهاماتی مطرح کردهاند.
با این حال فردا آخرین جلسه اعضای شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری
برگزار میشود. این را عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورا در گفتوگو با شبکه خبر اعلام کرد. او با بیان اینکه دوشنبه و سهشنبه جلسات شورا برای بررسی صلاحیتها ادامه مییابد، گفت که اسامی نامزدهای تأیید شده سهشنبه به وزارت کشور اعلام میشود. وی ادامه داد: همچنان کار ما ادامه دارد و لازم است که گزارشهای کارشناسی بیشتری را ملاحظه کنیم. الان که دو روز مانده به پایان مهلت، بنده هم حتی نمیدانم نتیجه بررسیها چه خواهد بود. برخی از داوطلبان مراجعه کرده و برخی دیگر هم مطالب جدیدی ارائه کردهاند، اگر نکتهای ببینیم که نیاز به حضور داوطلبان باشد، از آنها دعوت میکنیم تا با اعضای شورای نگهبان صحبت کنند. شورای نگهبان از هر دو فرصت
5 روزه قانونی برای بررسی صلاحیت نامزدها استفاده کرده است.
قرعه کشی مناظرههای تلویزیونی
دیروز همچنین سید احسان قاضیزاده هاشمی، عضو کمیسیون نظارت بر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه فضاها و رسانههای نوین و به اصطلاح «آیپیتیوی»ها بستری برای معرفی برنامهها، اولویتها و برگزاری مناظرهها است، تصریح کرد: این فضاها باید بهعدالت بین همه کاندیداها توزیع شود. به گفته وی دعوت به مناظره پیش از اعلام نظر رسمی شورای نگهبان غیر قانونی است. بهگزارش ایسنا، قاضیزاده درباره قرعه کشی مناظرههای تلویزیونی اظهار داشت: قرعه کشی برنامههای انتخاباتی در صداوسیما در فاصله ۴۸ ساعته پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها تا آغاز تبلیغات برگزار میشود و بنا داریم این مراسم بهطور زنده و مستقیم پخش شود. این نماینده مجلس همچنین درباره انتشار برخی خبرهای غیررسمی درباره مجری مناظرههای تلویزیونی، تصریح کرد: تاکنون درباره مجری مناظرههای انتخاباتی در کمیسیون، تصمیمی گرفته نشده و قطعاً افرادی که دارای حسن سابقه و شرایط لازم برای اجرای این مناظرهها باشند در کمیسیون مطرح و بررسی میشوند.
افشار: مخالف مذاکرات نیستیم
دیروز هم نامزدهای انتخابات در گفتوگو با رسانههای مختلف یا در فضای مجازی به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. علیرضا افشار یکی از این نامزدها در جواب این پرسش ایسنا که آیا در انتخابات پیش رو فضا دو قطبی میشود؟ تصریح کرد: یک عدهای دنبال این موضوع هستند میخواهند ناکارآمدیها از جلو چشم مردم کنار برود و با دو قطبی گریها مثل مذاکرات وین و برجام پیش بروند. ما مخالف مذاکرات نیستیم، اما باید در حاشیه باشد. برجام هم برنامهای است که در حد خودش باید به آن توجه شود، اما نباید به برنامه اصلی کشور تبدیل شود. افشار همچنین در ارتباط با موضوع ائتلاف درون گروهی اصولگرایان هم گفت که نامزدها باید به نفع کسی که رأی بیشتری در نظرسنجیها دارد، کنار بروند. تا الان آقای رئیسی بیش از همه رأی دارند. اما باید تا یک ماه دیگر صبر کنیم.
شجاعی: سیاستمداران بد توسط کسانی که رأی نمیدهند انتخاب میشوند
زهرا شجاعی جدیترین نامزد زن انتخابات نیز درباره نخستین اقدام خود بعد از انتخاب شدن به ایرنا گفت: در نخستین حرکت و اقدام کنفرانس مطبوعاتی میگذارم و با مردم صحبت میکنم. ما بر اساس عنوان دولت آشتی و صلح نیاز داریم در عرصه سیاست داخلی گفتوگو و انسجام ایجاد کنیم. من در این کنفرانس مطبوعاتی از مردم درخواست کمک و اعلام همبستگی بین گروههای مختلف سیاسی خواهم داشت. باید چتری باز کنیم تا تمام ایرانیان و گروهها احساس کنند رئیسجمهوری خودشان انتخاب شده است. بهگفته وی، سیاستمداران بد توسط کسانی که رأی نمیدهند انتخاب میشوند. بنابراین باید با مشارکت بالا برای بهترین انتخاب تلاش کرد. معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهوری هم دیروز در توئیتر نوشت: «هفته گذشته در نامهای به دبیر شورای نگهبان از ایشان درخواست کردم ظرفیت قانون اساسی برای نامزدی زنان را در انتخابات ریاست جمهوری در نظر بگیرند و برای اولین بار یک زن را در میان نامزدها تأیید کنند تا به احیای سرمایههای اجتماعی کشور کمک کرده باشند، منتظریم...»
جهانگیری دوم خرداد را گرامی داشت
اسحاق جهانگیری، نامزد اصلاحطلب هم برنامههای انتخاباتی دیروز خود را با توئیتی درباره سالروز دوم خرداد شروع کرد و نوشت: «دوم خرداد است؛ سالگرد روزی که روشن شد مردم خواستار تغییرند و نظام هم انعطاف نشان داد.خاتمی و دولت اصلاحات تهدیدهای جدی بینالمللی و منطقهای را از ایران دور کردند و فرصتهای نو برای توسعه ایران و گشایش در زندگی مردم بهوجود آوردند. کشور باز هم به اصلاحات افقگشا و واقعی نیاز دارد.»
رئیس ستاد رئیسی: امریکا قابل تعامل نیست
علی نیکزاد، رئیس ستاد انتخاباتی سید ابراهیم رئیسی هم در همایش ستاد انتخابات ائتلاف جوانان انقلابی با بیان اینکه ما معتقد هستیم که امریکا با خوی استکباری و ابزارهایی که در دست دارد قابل تعامل نیست و امریکا با ایران قوی کنار نخواهد آمد، گفت: عملکرد دولتمردان و مجلس و بعضی از کارگزاران کشور سبب شده است تا سرمایه اجتماعی کشور آسیب ببیند. بهگزارش فارس او گفت: انتخاب غلط دلیل شرایط فعلی جامعه است، انتخاب غلط یعنی اینکه فرمانده را نادرست انتخاب کنید و در کشتی قرار دارید که همه نخبگان در کشتی قرار دارند اما ناخدا کار بلد نیست و به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. انتخاب غلط یعنی اینکه کل اقتصاد کشور را در وزارت امور خارجه و موضوعی بهنام مذاکره و برجام محدود کنید.
دو راهی امریکا درباره ایران
به روایت لاریجانی
علیلاریجانی هم دیگر نامزد انتخابات با شبکه المیادین گفتوگو کرد و در توضیح شعار «نه کلید! نه چکش!» گفت که حوزه اقتصاد منطق خاص خودش را دارد؛ یعنی در حوزه اقتصاد باید مردم مشارکت داشته باشند و مردم رقابت کنند و عرضه و تقاضا علم خاص خودش را دارد. نمیتوان آن منطقی که در نیروهای مسلح هست یا در قوه قضائیه هست یا در جاهای دیگر هست را اینجا پیاده کرد. هر کدام منطق خودشان را دارند و همه هم محترم هستند، ما هم نیروی مسلح عزیزی داریم و هم قضات عزیزی داریم اما منطق کاری آنها متفاوت هست تا عرصه اقتصاد. او درباره اعتماد به امریکا هم افزود: امریکاییها در یک آزمون خیلی مهم هستند، اگر همکاریشان صادقانه باشد و به تعهدی که میگویند عمل کنند، میتواند در روابط آتی ایران و امریکا تأثیر بگذارد. اینجا یک محل دوراهی هست. میتوانند رفتارشان را اصلاح کنند و بنابراین نتایجش این خواهد بود که در آینده ایران و امریکا میتوانند گام دیگری هم داشته باشند و اما اگر راه غلط بروند نتایج خاص خودش را دارد.
لاریجانی همچنین در توئیتی نوشت: «شنیدهام عدهای به دنبال حذف پخش زنده مناظرات هستند؛ امیدوارم این خبر نادرست باشد. تحقق این قبیل بدعتها با ادعای مشارکت حداکثری نمیخواند و انتخابات را از اراده مردم خالی خواهد کرد.»
یکی از نمایندگان مجلس هم از ارسال مدارک تخلف و احراز جرم داوطلب دیگری به شورای نگهبان به منظور رد صلاحیت وی سخن گفت. رسانه دیگری از رد صلاحیت داوطلب دیگری به دلیل وخامت شرایط جسمی او خبر داد و بعضیها هم نسبت به جایگاه و مسئولیت مهم یکی از نامزدها و ورود او به رقابت انتخابات با حفظ سمت ابهاماتی مطرح کردهاند.
با این حال فردا آخرین جلسه اعضای شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری
برگزار میشود. این را عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورا در گفتوگو با شبکه خبر اعلام کرد. او با بیان اینکه دوشنبه و سهشنبه جلسات شورا برای بررسی صلاحیتها ادامه مییابد، گفت که اسامی نامزدهای تأیید شده سهشنبه به وزارت کشور اعلام میشود. وی ادامه داد: همچنان کار ما ادامه دارد و لازم است که گزارشهای کارشناسی بیشتری را ملاحظه کنیم. الان که دو روز مانده به پایان مهلت، بنده هم حتی نمیدانم نتیجه بررسیها چه خواهد بود. برخی از داوطلبان مراجعه کرده و برخی دیگر هم مطالب جدیدی ارائه کردهاند، اگر نکتهای ببینیم که نیاز به حضور داوطلبان باشد، از آنها دعوت میکنیم تا با اعضای شورای نگهبان صحبت کنند. شورای نگهبان از هر دو فرصت
5 روزه قانونی برای بررسی صلاحیت نامزدها استفاده کرده است.
قرعه کشی مناظرههای تلویزیونی
دیروز همچنین سید احسان قاضیزاده هاشمی، عضو کمیسیون نظارت بر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه فضاها و رسانههای نوین و به اصطلاح «آیپیتیوی»ها بستری برای معرفی برنامهها، اولویتها و برگزاری مناظرهها است، تصریح کرد: این فضاها باید بهعدالت بین همه کاندیداها توزیع شود. به گفته وی دعوت به مناظره پیش از اعلام نظر رسمی شورای نگهبان غیر قانونی است. بهگزارش ایسنا، قاضیزاده درباره قرعه کشی مناظرههای تلویزیونی اظهار داشت: قرعه کشی برنامههای انتخاباتی در صداوسیما در فاصله ۴۸ ساعته پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها تا آغاز تبلیغات برگزار میشود و بنا داریم این مراسم بهطور زنده و مستقیم پخش شود. این نماینده مجلس همچنین درباره انتشار برخی خبرهای غیررسمی درباره مجری مناظرههای تلویزیونی، تصریح کرد: تاکنون درباره مجری مناظرههای انتخاباتی در کمیسیون، تصمیمی گرفته نشده و قطعاً افرادی که دارای حسن سابقه و شرایط لازم برای اجرای این مناظرهها باشند در کمیسیون مطرح و بررسی میشوند.
افشار: مخالف مذاکرات نیستیم
دیروز هم نامزدهای انتخابات در گفتوگو با رسانههای مختلف یا در فضای مجازی به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. علیرضا افشار یکی از این نامزدها در جواب این پرسش ایسنا که آیا در انتخابات پیش رو فضا دو قطبی میشود؟ تصریح کرد: یک عدهای دنبال این موضوع هستند میخواهند ناکارآمدیها از جلو چشم مردم کنار برود و با دو قطبی گریها مثل مذاکرات وین و برجام پیش بروند. ما مخالف مذاکرات نیستیم، اما باید در حاشیه باشد. برجام هم برنامهای است که در حد خودش باید به آن توجه شود، اما نباید به برنامه اصلی کشور تبدیل شود. افشار همچنین در ارتباط با موضوع ائتلاف درون گروهی اصولگرایان هم گفت که نامزدها باید به نفع کسی که رأی بیشتری در نظرسنجیها دارد، کنار بروند. تا الان آقای رئیسی بیش از همه رأی دارند. اما باید تا یک ماه دیگر صبر کنیم.
شجاعی: سیاستمداران بد توسط کسانی که رأی نمیدهند انتخاب میشوند
زهرا شجاعی جدیترین نامزد زن انتخابات نیز درباره نخستین اقدام خود بعد از انتخاب شدن به ایرنا گفت: در نخستین حرکت و اقدام کنفرانس مطبوعاتی میگذارم و با مردم صحبت میکنم. ما بر اساس عنوان دولت آشتی و صلح نیاز داریم در عرصه سیاست داخلی گفتوگو و انسجام ایجاد کنیم. من در این کنفرانس مطبوعاتی از مردم درخواست کمک و اعلام همبستگی بین گروههای مختلف سیاسی خواهم داشت. باید چتری باز کنیم تا تمام ایرانیان و گروهها احساس کنند رئیسجمهوری خودشان انتخاب شده است. بهگفته وی، سیاستمداران بد توسط کسانی که رأی نمیدهند انتخاب میشوند. بنابراین باید با مشارکت بالا برای بهترین انتخاب تلاش کرد. معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهوری هم دیروز در توئیتر نوشت: «هفته گذشته در نامهای به دبیر شورای نگهبان از ایشان درخواست کردم ظرفیت قانون اساسی برای نامزدی زنان را در انتخابات ریاست جمهوری در نظر بگیرند و برای اولین بار یک زن را در میان نامزدها تأیید کنند تا به احیای سرمایههای اجتماعی کشور کمک کرده باشند، منتظریم...»
جهانگیری دوم خرداد را گرامی داشت
اسحاق جهانگیری، نامزد اصلاحطلب هم برنامههای انتخاباتی دیروز خود را با توئیتی درباره سالروز دوم خرداد شروع کرد و نوشت: «دوم خرداد است؛ سالگرد روزی که روشن شد مردم خواستار تغییرند و نظام هم انعطاف نشان داد.خاتمی و دولت اصلاحات تهدیدهای جدی بینالمللی و منطقهای را از ایران دور کردند و فرصتهای نو برای توسعه ایران و گشایش در زندگی مردم بهوجود آوردند. کشور باز هم به اصلاحات افقگشا و واقعی نیاز دارد.»
رئیس ستاد رئیسی: امریکا قابل تعامل نیست
علی نیکزاد، رئیس ستاد انتخاباتی سید ابراهیم رئیسی هم در همایش ستاد انتخابات ائتلاف جوانان انقلابی با بیان اینکه ما معتقد هستیم که امریکا با خوی استکباری و ابزارهایی که در دست دارد قابل تعامل نیست و امریکا با ایران قوی کنار نخواهد آمد، گفت: عملکرد دولتمردان و مجلس و بعضی از کارگزاران کشور سبب شده است تا سرمایه اجتماعی کشور آسیب ببیند. بهگزارش فارس او گفت: انتخاب غلط دلیل شرایط فعلی جامعه است، انتخاب غلط یعنی اینکه فرمانده را نادرست انتخاب کنید و در کشتی قرار دارید که همه نخبگان در کشتی قرار دارند اما ناخدا کار بلد نیست و به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. انتخاب غلط یعنی اینکه کل اقتصاد کشور را در وزارت امور خارجه و موضوعی بهنام مذاکره و برجام محدود کنید.
دو راهی امریکا درباره ایران
به روایت لاریجانی
علیلاریجانی هم دیگر نامزد انتخابات با شبکه المیادین گفتوگو کرد و در توضیح شعار «نه کلید! نه چکش!» گفت که حوزه اقتصاد منطق خاص خودش را دارد؛ یعنی در حوزه اقتصاد باید مردم مشارکت داشته باشند و مردم رقابت کنند و عرضه و تقاضا علم خاص خودش را دارد. نمیتوان آن منطقی که در نیروهای مسلح هست یا در قوه قضائیه هست یا در جاهای دیگر هست را اینجا پیاده کرد. هر کدام منطق خودشان را دارند و همه هم محترم هستند، ما هم نیروی مسلح عزیزی داریم و هم قضات عزیزی داریم اما منطق کاری آنها متفاوت هست تا عرصه اقتصاد. او درباره اعتماد به امریکا هم افزود: امریکاییها در یک آزمون خیلی مهم هستند، اگر همکاریشان صادقانه باشد و به تعهدی که میگویند عمل کنند، میتواند در روابط آتی ایران و امریکا تأثیر بگذارد. اینجا یک محل دوراهی هست. میتوانند رفتارشان را اصلاح کنند و بنابراین نتایجش این خواهد بود که در آینده ایران و امریکا میتوانند گام دیگری هم داشته باشند و اما اگر راه غلط بروند نتایج خاص خودش را دارد.
لاریجانی همچنین در توئیتی نوشت: «شنیدهام عدهای به دنبال حذف پخش زنده مناظرات هستند؛ امیدوارم این خبر نادرست باشد. تحقق این قبیل بدعتها با ادعای مشارکت حداکثری نمیخواند و انتخابات را از اراده مردم خالی خواهد کرد.»
بزودی طرح حیاتی وزارت نفت افتتاح می شود
خط هزار کیلومتری انتقال نفت
نفت از جنوبغرب کشور به جاسک منتقل میشود
عطیه لباف
این هفته، گام پایانی فاز اول طرح ملی انتقال نفت خام از گوره به جاسک برداشته میشود و با ارسال نفت در خط لوله خاص و ایرانی آن، پروژه به نوعی به بهرهبرداری خواهد رسید.
هنوز مراسم افتتاح رسمی این طرح راهبردی و مهم صنعت نفت اعلام نشده است اما به گفته وزیر نفت، ساخت خط لوله نفت گوره- جاسک پایان یافته است و صادرات نخستین محموله نفتی از پایانه جاسک در خردادماه انجام خواهد شد که مقدمه افتتاح رسمی فاز نخست طرح است.
از این رو در همین ماه جاری یکی از مهمترین پروژههای نفتی کشور به طور رسمی به امکانات صنعت نفت ایران افزوده میشود. پروژهای که در حال حاضر توان انتقال 350 هزار بشکه در روز نفت خام را دارد و با رسیدن این میزان نفت به پایانه صادراتی جاسک طی روزهای آتی، باب جدیدی در صنعت نفت ایران گشوده میشود.
با تکمیل این پروژه امکان انتقال روزانه یک میلیون بشکه نفت خام از جنوب غربی ایران به آبهای آزاد دریای عمان فراهم خواهد شد. این امکان، جایگاه ایران در بازارهای بینالمللی نفت را بویژه در بازار رقابتی این کالا ارتقا خواهد داد. چراکه به مبادی صادراتی کشور تنوع میبخشد و در این جنگ بازاریابی نفت خام برای ایران یک برگ برنده محسوب میشود. بویژه آنکه منطقه خاورمیانه و خلیج فارس یک بار در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و بارها پس از آن، حتی در درگیریهای لفظی بر سر تنگه هرمز، اهمیت ایجاد یک پایانه جدید به دور از خلیج فارس و در آبهای دریای عمان را آشکار کرده است.
البته هدف از اجرای این پروژه چند وجهی تنها به ایجاد یک پایانه صادراتی جدید و کم ریسک برای کشور در شرق تنگه هرمز خلاصه نمیشود. توسعه پایدار منطقه مکران؛ ایجاد صنایع پایین دستی نفت؛ اشتغالزایی و رونق اقتصادی منطقه از دیگر ویژگیهای ممتاز این طرح است. ضمن آنکه باب جدیدی در داخلی سازی و صرفهجویی ارزی با این پروژه در صنعت نفت باز شده است که میتواند روحیه تکیه بر توان داخل را تقویت کند.
تمرکززدایی از پایانههای صادراتی نفت خام
انتقال نفت ایران از دهه ۶۰ و پس از جنگ ایران و عراق به نوعی دغدغه کشور بوده و اکنون پس از 40 سال این آرزوی دیرینه محقق شده است. با راهاندازی پایانه جاسک، حالا موقعیت ممتازتری برای صنعت نفت ایران و امنیت کشور فراهم شده است که نتیجه احداث این پایانه و خط لوله انتقال نفت خام از گوره به جاسک است. خط لولهای ۱۰۰۰ کیلومتری که از تلمبه خانهای در گوره بوشهر آغاز میشود از جنوب استان فارس عبور میکند و در پایانه جدید جاسک -هرمزگان به سرانجام میرسد.
نقطه شروع جدی ایجاد خط لوله گوره به جاسک خرداد ماه ۱۳۹۶ بود اما با دست رد شرکتهای بین المللی بر سینه صنعت نفت ایران این طرح عملاً تا اواسط سال 97 پیشرفتی نداشت و هیچ شرکتی نیز در داخل نبود که بتواند قطعات و تجهیزات مورد نیاز آن را تأمین کند اما سرانجام در اوایل سال 1398 با توانمندسازی بخش داخلی زمینه ساخت این پروژه و بهره برداری از بخشی از آن زیر سایه شدیدترین تحریم ها و بحران همه گیری کووید19 فراهم شد.
براساس گزارش شرکت ملی نفت ایران، طبق برآوردهای انجام شده برای طرح، مدت زمان اجرای طرح ۵۴ ماه بود که مبدأ خط از منطقه گوره شهرستان گناوه استان بوشهر شروع شد و پس از عبور از استانهای بوشهر، فارس و هرمزگان از ۶۰ کیلومتری غرب شهر جاسک (منطقه کوه مبارک) به ترمینال و تأسیسات دریایی تازه تأسیس شده، متصل میشد. اما اکنون به مرحله بهره برداری از آن به میزان 350 هزار بشکه در روز نفت صادراتی کشور رسیده ایم.
همچنین در محل اراضی غرب جاسک ۳ پالایشگاه و ۳ پتروشیمی جانمایی شده که قرار است توسط سرمایهگذاران بخش خصوصی احداث شود. به عبارتی علاوه بر داخلی سازی پروژه، ایجاد اشتغال در حین ساخت این خط لوله و پس از آن، مجالی برای توسعه پایدار و اشتغالزایی در سواحل مکران نیز فراهم شده است که می تواند چهره این منطقه را عوض کند.
اولینها و ترینها به دور از کمک خارجی ها
شاید یکی از مهمترین ویژگی های این پروژه نفتی کشور آن باشد که بدون همکاری های خارجی و واردات به نتیجه رسیده است. به همین خاطر هم «اولین ها و ترین های بسیاری» را در دل خود دارد.
برای مثال، برای اولین بار در کشور ایجاد زنجیره تولید لوله NACE (تولید تختال، ورق عریض و لوله ۴۲ اینچ)، تولید مواد اولیه پوشش FBE، طراحی و ساخت پمپهای ۲.۷ مگاواتی، ساخت شیرآلات ۴۲ اینچ رقم خورد. زنجیره تولید لوله با مشارکت شرکتهای ایرانی کامل شد و طراحی و ساخت ۵۰ الکتروپمپ توسط پمپ سازان ایرانی، آن چیزی نبود که در صنایع ایران پیش از این تجربه شده باشد. احداث مخازن ذخیره در منطقه جاسک از نوع BOT و تأسیسات بارگیری دریایی از نوع EPC نیز به شرکت های ایرانی سپرده شده و به همین خاطر است که گفته می شود، سهم تولید داخل و شرکت های داخلی از این پروژه 91 الی 95 درصد است.
این پروژه اعتباری معادل 2 میلیارد دلار دارد. ممکن بود در نبود تحریم ها بخش قابل توجهی از آن صرف واردات کالا و قطعات اولیه از جمله ورق فولاد شود؛ اما اکنون می توان گفت که قسمت اعظم آن به چرخه اقتصاد کشور تزریق شده است. گفته می شود که با این داخلی سازی از خروج بیش از ٥٠٠ میلیون یورو ارز جلوگیری شده و ٥ هزار نفر را مستقیم و ١٠ هزار نفررا غیرمستقیم در اوج تحریم ها و فشارهای اقتصادی مشغول به کار کرده است.
از نگاه کارشناسان تولید شیرهای انتقال، الکتروپمپهای مورد نیاز، ساخت هزار کیلومتر خط لوله انتقال نفت در کنار ساخت مخازن، پایانه و گوی شناور در منطقه جاسک با استفاده از توان داخلی نشاندهنده عزم ملی برای به ثمر رسیدن این طرح راهبردی و نماد واقعی تکیه بر توان داخل است.
پیشرفت پروژه در فاز اول
اکنون نفت در این رگ تازه صنعت نفت جریان دارد و از دل کوه ها و دشت های ایران به سمت پایانه صادراتی جدید در حرکت است و آنطور که مسئولان صنعت نفت می گویند در هفته های آتی و احتمالاً در اواسط خرداد به پایانه جاسک می رسد، سپس از آنجا صادر خواهد شد.
این پروژه که در ابتدای سال 98 به طور رسمی و جدی آغاز شد، به طور کلی بیش از 80 درصد پیشرفت دارد. میزان پیشرفت فاز اول آن 95 درصد است و به واسطه همین فاز اول نیز درحال انتقال نفت از خوزستان به شرق تنگه هرمز است.
به نظر می رسد که با رسیدن اولین محموله نفتی به پایانه صادراتی خارک، آغاز سفر نفت از این پایانه صادراتی به کشور مقصد، در آیندهای نزدیک آیین افتتاح و بهرهبرداری رسمی این طرح ملی با حضور رئیس جمهوری نیز برگزار شود.
این هفته، گام پایانی فاز اول طرح ملی انتقال نفت خام از گوره به جاسک برداشته میشود و با ارسال نفت در خط لوله خاص و ایرانی آن، پروژه به نوعی به بهرهبرداری خواهد رسید.
هنوز مراسم افتتاح رسمی این طرح راهبردی و مهم صنعت نفت اعلام نشده است اما به گفته وزیر نفت، ساخت خط لوله نفت گوره- جاسک پایان یافته است و صادرات نخستین محموله نفتی از پایانه جاسک در خردادماه انجام خواهد شد که مقدمه افتتاح رسمی فاز نخست طرح است.
از این رو در همین ماه جاری یکی از مهمترین پروژههای نفتی کشور به طور رسمی به امکانات صنعت نفت ایران افزوده میشود. پروژهای که در حال حاضر توان انتقال 350 هزار بشکه در روز نفت خام را دارد و با رسیدن این میزان نفت به پایانه صادراتی جاسک طی روزهای آتی، باب جدیدی در صنعت نفت ایران گشوده میشود.
با تکمیل این پروژه امکان انتقال روزانه یک میلیون بشکه نفت خام از جنوب غربی ایران به آبهای آزاد دریای عمان فراهم خواهد شد. این امکان، جایگاه ایران در بازارهای بینالمللی نفت را بویژه در بازار رقابتی این کالا ارتقا خواهد داد. چراکه به مبادی صادراتی کشور تنوع میبخشد و در این جنگ بازاریابی نفت خام برای ایران یک برگ برنده محسوب میشود. بویژه آنکه منطقه خاورمیانه و خلیج فارس یک بار در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و بارها پس از آن، حتی در درگیریهای لفظی بر سر تنگه هرمز، اهمیت ایجاد یک پایانه جدید به دور از خلیج فارس و در آبهای دریای عمان را آشکار کرده است.
البته هدف از اجرای این پروژه چند وجهی تنها به ایجاد یک پایانه صادراتی جدید و کم ریسک برای کشور در شرق تنگه هرمز خلاصه نمیشود. توسعه پایدار منطقه مکران؛ ایجاد صنایع پایین دستی نفت؛ اشتغالزایی و رونق اقتصادی منطقه از دیگر ویژگیهای ممتاز این طرح است. ضمن آنکه باب جدیدی در داخلی سازی و صرفهجویی ارزی با این پروژه در صنعت نفت باز شده است که میتواند روحیه تکیه بر توان داخل را تقویت کند.
تمرکززدایی از پایانههای صادراتی نفت خام
انتقال نفت ایران از دهه ۶۰ و پس از جنگ ایران و عراق به نوعی دغدغه کشور بوده و اکنون پس از 40 سال این آرزوی دیرینه محقق شده است. با راهاندازی پایانه جاسک، حالا موقعیت ممتازتری برای صنعت نفت ایران و امنیت کشور فراهم شده است که نتیجه احداث این پایانه و خط لوله انتقال نفت خام از گوره به جاسک است. خط لولهای ۱۰۰۰ کیلومتری که از تلمبه خانهای در گوره بوشهر آغاز میشود از جنوب استان فارس عبور میکند و در پایانه جدید جاسک -هرمزگان به سرانجام میرسد.
نقطه شروع جدی ایجاد خط لوله گوره به جاسک خرداد ماه ۱۳۹۶ بود اما با دست رد شرکتهای بین المللی بر سینه صنعت نفت ایران این طرح عملاً تا اواسط سال 97 پیشرفتی نداشت و هیچ شرکتی نیز در داخل نبود که بتواند قطعات و تجهیزات مورد نیاز آن را تأمین کند اما سرانجام در اوایل سال 1398 با توانمندسازی بخش داخلی زمینه ساخت این پروژه و بهره برداری از بخشی از آن زیر سایه شدیدترین تحریم ها و بحران همه گیری کووید19 فراهم شد.
براساس گزارش شرکت ملی نفت ایران، طبق برآوردهای انجام شده برای طرح، مدت زمان اجرای طرح ۵۴ ماه بود که مبدأ خط از منطقه گوره شهرستان گناوه استان بوشهر شروع شد و پس از عبور از استانهای بوشهر، فارس و هرمزگان از ۶۰ کیلومتری غرب شهر جاسک (منطقه کوه مبارک) به ترمینال و تأسیسات دریایی تازه تأسیس شده، متصل میشد. اما اکنون به مرحله بهره برداری از آن به میزان 350 هزار بشکه در روز نفت صادراتی کشور رسیده ایم.
همچنین در محل اراضی غرب جاسک ۳ پالایشگاه و ۳ پتروشیمی جانمایی شده که قرار است توسط سرمایهگذاران بخش خصوصی احداث شود. به عبارتی علاوه بر داخلی سازی پروژه، ایجاد اشتغال در حین ساخت این خط لوله و پس از آن، مجالی برای توسعه پایدار و اشتغالزایی در سواحل مکران نیز فراهم شده است که می تواند چهره این منطقه را عوض کند.
اولینها و ترینها به دور از کمک خارجی ها
شاید یکی از مهمترین ویژگی های این پروژه نفتی کشور آن باشد که بدون همکاری های خارجی و واردات به نتیجه رسیده است. به همین خاطر هم «اولین ها و ترین های بسیاری» را در دل خود دارد.
برای مثال، برای اولین بار در کشور ایجاد زنجیره تولید لوله NACE (تولید تختال، ورق عریض و لوله ۴۲ اینچ)، تولید مواد اولیه پوشش FBE، طراحی و ساخت پمپهای ۲.۷ مگاواتی، ساخت شیرآلات ۴۲ اینچ رقم خورد. زنجیره تولید لوله با مشارکت شرکتهای ایرانی کامل شد و طراحی و ساخت ۵۰ الکتروپمپ توسط پمپ سازان ایرانی، آن چیزی نبود که در صنایع ایران پیش از این تجربه شده باشد. احداث مخازن ذخیره در منطقه جاسک از نوع BOT و تأسیسات بارگیری دریایی از نوع EPC نیز به شرکت های ایرانی سپرده شده و به همین خاطر است که گفته می شود، سهم تولید داخل و شرکت های داخلی از این پروژه 91 الی 95 درصد است.
این پروژه اعتباری معادل 2 میلیارد دلار دارد. ممکن بود در نبود تحریم ها بخش قابل توجهی از آن صرف واردات کالا و قطعات اولیه از جمله ورق فولاد شود؛ اما اکنون می توان گفت که قسمت اعظم آن به چرخه اقتصاد کشور تزریق شده است. گفته می شود که با این داخلی سازی از خروج بیش از ٥٠٠ میلیون یورو ارز جلوگیری شده و ٥ هزار نفر را مستقیم و ١٠ هزار نفررا غیرمستقیم در اوج تحریم ها و فشارهای اقتصادی مشغول به کار کرده است.
از نگاه کارشناسان تولید شیرهای انتقال، الکتروپمپهای مورد نیاز، ساخت هزار کیلومتر خط لوله انتقال نفت در کنار ساخت مخازن، پایانه و گوی شناور در منطقه جاسک با استفاده از توان داخلی نشاندهنده عزم ملی برای به ثمر رسیدن این طرح راهبردی و نماد واقعی تکیه بر توان داخل است.
پیشرفت پروژه در فاز اول
اکنون نفت در این رگ تازه صنعت نفت جریان دارد و از دل کوه ها و دشت های ایران به سمت پایانه صادراتی جدید در حرکت است و آنطور که مسئولان صنعت نفت می گویند در هفته های آتی و احتمالاً در اواسط خرداد به پایانه جاسک می رسد، سپس از آنجا صادر خواهد شد.
این پروژه که در ابتدای سال 98 به طور رسمی و جدی آغاز شد، به طور کلی بیش از 80 درصد پیشرفت دارد. میزان پیشرفت فاز اول آن 95 درصد است و به واسطه همین فاز اول نیز درحال انتقال نفت از خوزستان به شرق تنگه هرمز است.
به نظر می رسد که با رسیدن اولین محموله نفتی به پایانه صادراتی خارک، آغاز سفر نفت از این پایانه صادراتی به کشور مقصد، در آیندهای نزدیک آیین افتتاح و بهرهبرداری رسمی این طرح ملی با حضور رئیس جمهوری نیز برگزار شود.
در صفحات ویژه سالروز آزادسازی خرمشهر بخوانید
رسم غیرت بماند ز ما یادگار
- همراه با گفتارهایی از یدالله ایزدی ، سرتیپ ستاد حسین ولیوند زمانی،امیر رزاق زاده، اکبر رحیمی، محسن رخصت طلب و مجید ترابی
فرصت دوباره به مذاکرات احیای برجام در وین
توافق ایران با آژانس تمدید می شود
گروه سیاسی/ همزمان با تأکید رئیس جمهوری بر ادامه مذاکرات وین تا حصول به توافق نهایی، رئیس مجلس اما گفت که آژانس بینالمللی انرژی اتمی حق دسترسی به دوربینهای مستقر در تأسیسات هستهای ایران را ندارد. این در حالی است که یک منبع مطلع در شورای عالی امنیت ملی از احتمال تمدید توافق ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی خبر داده است.
دور چهارم گفتوگوهای ایران با نمایندگان انگلیس، آلمان، فرانسه، چین، روسیه و نماینده اتحادیه اروپا چهارشنبه گذشته در قالب کمیسیون مشترک برجام و در وین برگزار شد. سید عباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد کشورمان بعد از این نشست اعلام کرد که متن اصلی توافق و «ضمیمههای آن مشخص شده و هیأتهای دیپلماتیک برای مشورت نهایی به پایتختهایشان برمیگردند. دور پنجم این گفتوگوها قرار است این هفته از سر گرفته شود، گفتوگوهایی که نماینده روسیه پیشبینی کرده آخرین دور مذاکرات باشد. نماینده اتحادیه اروپا هم بعد از نشست چهارشنبه گفته بود که مطمئنم به توافق دست خواهیم یافت.
حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری دیروز در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت گفت: «امریکاییها با توجه به مذاکرات اخیر انجام شده در وین، به صراحت آمادگی خود را برای رفع تحریمها وفق برجام اعلام کردهاند؛ به مذاکرات تا توافق نهایی ادامه خواهیم داد.»
با این حال به درازا کشیدن مذاکرات، با یک مشکل در ایران روبه رو است. توافق موقت سه ماهه سازمان انرژی اتمی کشورمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز شنبه اول خرداد به اتمام رسیده و بر اساس این توافق و مصوبه مجلس محدودیتها علیه دسترسی بازرسان آژانس به تأسیسات هستهای ایران آغاز میشود.
این موضوع به مصوبه اقدام راهبردی برای لغو تحریمها برمیگردد که بعد از تصویب در مجلس و تأیید در شورای نگهبان تبدیل به قانون شده و رئیس جمهوری هم آن را برای اجرا ابلاغ کرده است. در ماده 6 این قانون آمده است: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است در صورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای متعاهد از جمله کشورهای ۴+۱ (آلمان، فرانسه، انگلستان، چین و روسیه) در قبال ایران و عادی نشدن روابط کامل بانکی و عدم رفع کامل موانع صادرات و فروش کامل نفت و فرآوردههای نفتی ایران و برگشت کامل و سریع ارز منابع حاصل از فروش، دو ماه پس از لازمالاجرا شدن این قانون در مجلس شورای اسلامی، نظارتهای فراتر از پادمان از جمله اجرای داوطلبانه سند (پروتکل) الحاقی را متوقف کند.» پایان این فرصت دوماهه به دولت همزمان بود با روزهای ابتدایی شروع به کار دولت جو بایدن در امریکا و اظهار تمایل کاخ سفید برای بازگشت به برجام. اجرایی شدن این قانون در حکم مرگ گفتوگوها برای احیای برجام قبل از شروع آن بود. در ادامه اما رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل اسفند سال گذشته به تهران آمد و در گفتوگو با علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی توافق موقت سه ماهه حاصل شد که بر اساس آن دوربینهای آژانس که در تأسیسات ایران مستقر هستند به کار خود ادامه میدهند اما محتوای فیلمها در اختیار آژانس قرار نمیگیرد. اگر در پایان مهلت سه ماهه تحریمها برطرف و خواستههای ایران محقق شد، محتوای فیلمهای ضبط شده در اختیار بازرسان آژانس قرار میگیرد در غیر اینصورت محتوای دوربینها پاک میشود.
حالا فرصت موقت سه ماهه در اوج مذاکرات وین به اتمام رسیده است، همین مسأله هم با واکنش مجلسیها روبه رو شد.
در جلسه دیروز مجلس علیرضا سلیمی، عضو هیأت رئیسه در تذکری شفاهی گفت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی سه ماه فرصت داشت که به تعهدات خود عمل کند اما اینگونه نشد و روز گذشته هم فرصت قانونی آنها به پایان رسید. بر اساس قانون باید کلیه تصاویر و فیلمهایی که توسط دوربینهای سازمان انرژی اتمی ضبط شده است، پاک شود و انتظار ما از رئیس سازمان انرژی اتمی این است که هر چه سریعتر خبر دهد که فرصت آژانس تمام شده و ذخیره تصاویر و فیلمها پاک شده است.
بهگزارش ایرنا، محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس هم در پاسخ به این تذکر، گفت: «ما مصمم هستیم که قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران در زمانهای مشخص و بر اساس مصوبات اجرا شود و رهبر معظم انقلاب هم بارها بر این موضوع تأکید کردند. فرصت سه ماهه آژانس تا اول خرداد ماه بود و بر این اساس آژانس بینالمللی انرژی اتمی حق دسترسی به تصاویر و اطلاعات سازمان انرژی اتمی را ندارد و روز گذشته هم در این باره بحث و تصمیمگیری شد.» «نصرالله پژمانفر» نماینده مشهد هم در تذکری با یادآوری پایان توافق موقت و ضرورت از بین بردن اطلاعات ذخیره شده در دوربینهای بازرسان آژانس، گفت: «هر آنچه که در وین توافق کردند باید در مجلس به تأیید و تصویب برسد و در صورتی که در مجلس تأیید نشود، این مذاکرات و توافقها ارزشی ندارد.»
در پاسخ رئیس مجلس اگر چه تأکید شده که آژانس حق دسترسی به اطلاعات ذخیره شده را ندارد، اما درخواست تذکر دهندگان برای پاک کردن محتوای فیلمها را نیز تأیید نکرده و خبر داده که در این باره بحث و تصمیمگیری شده است. بهنظر میرسد اشاره قالیباف به تصمیمگیری در این باره به اتخاذ تصمیم در شورای عالی امنیت ملی بر میگردد.
در همین باره پایگاه اطلاعرسانی «نور نیوز» نزدیک به دبیر خانه شورای عالی امنیت ملی به نقل از یک مقام مطلع در دبیرخانه این شورا خبر داده که با توجه به پایان یافتن ضربالاجل سه ماهه ایران به آژانس، احتمال تمدید مشروط توافق قبلی برای مدت یک ماه وجود دارد. این مقام مطلع بررسی این موضوع را ناشی از حسن نیت ایران برای فرصت دادن به روند مذاکرات جاری در وین اعلام کرد و افزود: در صورت قطعی شدن این تصمیم انتظار میرود طرفهای مذاکره کننده از فرصت مجددی که ایران در اختیارشان قرار خواهد داد استفاده کنند و با پذیرش مطالبات قانونی ایران روند دستیابی به توافق را تسهیل نمایند.
میخائیل اولیانوف نماینده روسیه نزد سازمانهای بینالمللی در وین نیز با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در توئیتر از خبر تمدید احتمالی توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی استقبال کرد و نوشت: «در صورتی که (این خبر) حقیقت داشته باشد، گامی مثبت و ضروری است. مشتاق شنیدن اعلام رسمی آن هستیم.» روز پنجشنبه گذشته و در آستانه پایان این فرصت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با انتشار بیانیهای اعلام کرد که برای تمدید احتمالی توافق موقت سه ماهه با ایران گفتوگو میکند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، هم پیشتر گفته بود امکان تمدید این توافق وجود دارد.
18 اردیبهشت ماه هم سید عباس عراقچی، رئیس هیأت مذاکره کننده ایران در وین ابراز امیدواری کرده بود که با پیشرفت کافی در مذاکرات، دیگر نیازی به تمدید مهلت بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود نداشته باشد. او اما این را هم گفته بود که تهران در صورت نیاز تمدید این مهلت را در زمان مناسب بررسی خواهد کرد.
دور چهارم گفتوگوهای ایران با نمایندگان انگلیس، آلمان، فرانسه، چین، روسیه و نماینده اتحادیه اروپا چهارشنبه گذشته در قالب کمیسیون مشترک برجام و در وین برگزار شد. سید عباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد کشورمان بعد از این نشست اعلام کرد که متن اصلی توافق و «ضمیمههای آن مشخص شده و هیأتهای دیپلماتیک برای مشورت نهایی به پایتختهایشان برمیگردند. دور پنجم این گفتوگوها قرار است این هفته از سر گرفته شود، گفتوگوهایی که نماینده روسیه پیشبینی کرده آخرین دور مذاکرات باشد. نماینده اتحادیه اروپا هم بعد از نشست چهارشنبه گفته بود که مطمئنم به توافق دست خواهیم یافت.
حجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری دیروز در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت گفت: «امریکاییها با توجه به مذاکرات اخیر انجام شده در وین، به صراحت آمادگی خود را برای رفع تحریمها وفق برجام اعلام کردهاند؛ به مذاکرات تا توافق نهایی ادامه خواهیم داد.»
با این حال به درازا کشیدن مذاکرات، با یک مشکل در ایران روبه رو است. توافق موقت سه ماهه سازمان انرژی اتمی کشورمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز شنبه اول خرداد به اتمام رسیده و بر اساس این توافق و مصوبه مجلس محدودیتها علیه دسترسی بازرسان آژانس به تأسیسات هستهای ایران آغاز میشود.
این موضوع به مصوبه اقدام راهبردی برای لغو تحریمها برمیگردد که بعد از تصویب در مجلس و تأیید در شورای نگهبان تبدیل به قانون شده و رئیس جمهوری هم آن را برای اجرا ابلاغ کرده است. در ماده 6 این قانون آمده است: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است در صورت عدم اجرای کامل تعهدات کشورهای متعاهد از جمله کشورهای ۴+۱ (آلمان، فرانسه، انگلستان، چین و روسیه) در قبال ایران و عادی نشدن روابط کامل بانکی و عدم رفع کامل موانع صادرات و فروش کامل نفت و فرآوردههای نفتی ایران و برگشت کامل و سریع ارز منابع حاصل از فروش، دو ماه پس از لازمالاجرا شدن این قانون در مجلس شورای اسلامی، نظارتهای فراتر از پادمان از جمله اجرای داوطلبانه سند (پروتکل) الحاقی را متوقف کند.» پایان این فرصت دوماهه به دولت همزمان بود با روزهای ابتدایی شروع به کار دولت جو بایدن در امریکا و اظهار تمایل کاخ سفید برای بازگشت به برجام. اجرایی شدن این قانون در حکم مرگ گفتوگوها برای احیای برجام قبل از شروع آن بود. در ادامه اما رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل اسفند سال گذشته به تهران آمد و در گفتوگو با علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی توافق موقت سه ماهه حاصل شد که بر اساس آن دوربینهای آژانس که در تأسیسات ایران مستقر هستند به کار خود ادامه میدهند اما محتوای فیلمها در اختیار آژانس قرار نمیگیرد. اگر در پایان مهلت سه ماهه تحریمها برطرف و خواستههای ایران محقق شد، محتوای فیلمهای ضبط شده در اختیار بازرسان آژانس قرار میگیرد در غیر اینصورت محتوای دوربینها پاک میشود.
حالا فرصت موقت سه ماهه در اوج مذاکرات وین به اتمام رسیده است، همین مسأله هم با واکنش مجلسیها روبه رو شد.
در جلسه دیروز مجلس علیرضا سلیمی، عضو هیأت رئیسه در تذکری شفاهی گفت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی سه ماه فرصت داشت که به تعهدات خود عمل کند اما اینگونه نشد و روز گذشته هم فرصت قانونی آنها به پایان رسید. بر اساس قانون باید کلیه تصاویر و فیلمهایی که توسط دوربینهای سازمان انرژی اتمی ضبط شده است، پاک شود و انتظار ما از رئیس سازمان انرژی اتمی این است که هر چه سریعتر خبر دهد که فرصت آژانس تمام شده و ذخیره تصاویر و فیلمها پاک شده است.
بهگزارش ایرنا، محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس هم در پاسخ به این تذکر، گفت: «ما مصمم هستیم که قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران در زمانهای مشخص و بر اساس مصوبات اجرا شود و رهبر معظم انقلاب هم بارها بر این موضوع تأکید کردند. فرصت سه ماهه آژانس تا اول خرداد ماه بود و بر این اساس آژانس بینالمللی انرژی اتمی حق دسترسی به تصاویر و اطلاعات سازمان انرژی اتمی را ندارد و روز گذشته هم در این باره بحث و تصمیمگیری شد.» «نصرالله پژمانفر» نماینده مشهد هم در تذکری با یادآوری پایان توافق موقت و ضرورت از بین بردن اطلاعات ذخیره شده در دوربینهای بازرسان آژانس، گفت: «هر آنچه که در وین توافق کردند باید در مجلس به تأیید و تصویب برسد و در صورتی که در مجلس تأیید نشود، این مذاکرات و توافقها ارزشی ندارد.»
در پاسخ رئیس مجلس اگر چه تأکید شده که آژانس حق دسترسی به اطلاعات ذخیره شده را ندارد، اما درخواست تذکر دهندگان برای پاک کردن محتوای فیلمها را نیز تأیید نکرده و خبر داده که در این باره بحث و تصمیمگیری شده است. بهنظر میرسد اشاره قالیباف به تصمیمگیری در این باره به اتخاذ تصمیم در شورای عالی امنیت ملی بر میگردد.
در همین باره پایگاه اطلاعرسانی «نور نیوز» نزدیک به دبیر خانه شورای عالی امنیت ملی به نقل از یک مقام مطلع در دبیرخانه این شورا خبر داده که با توجه به پایان یافتن ضربالاجل سه ماهه ایران به آژانس، احتمال تمدید مشروط توافق قبلی برای مدت یک ماه وجود دارد. این مقام مطلع بررسی این موضوع را ناشی از حسن نیت ایران برای فرصت دادن به روند مذاکرات جاری در وین اعلام کرد و افزود: در صورت قطعی شدن این تصمیم انتظار میرود طرفهای مذاکره کننده از فرصت مجددی که ایران در اختیارشان قرار خواهد داد استفاده کنند و با پذیرش مطالبات قانونی ایران روند دستیابی به توافق را تسهیل نمایند.
میخائیل اولیانوف نماینده روسیه نزد سازمانهای بینالمللی در وین نیز با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در توئیتر از خبر تمدید احتمالی توافق ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی استقبال کرد و نوشت: «در صورتی که (این خبر) حقیقت داشته باشد، گامی مثبت و ضروری است. مشتاق شنیدن اعلام رسمی آن هستیم.» روز پنجشنبه گذشته و در آستانه پایان این فرصت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با انتشار بیانیهای اعلام کرد که برای تمدید احتمالی توافق موقت سه ماهه با ایران گفتوگو میکند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، هم پیشتر گفته بود امکان تمدید این توافق وجود دارد.
18 اردیبهشت ماه هم سید عباس عراقچی، رئیس هیأت مذاکره کننده ایران در وین ابراز امیدواری کرده بود که با پیشرفت کافی در مذاکرات، دیگر نیازی به تمدید مهلت بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود نداشته باشد. او اما این را هم گفته بود که تهران در صورت نیاز تمدید این مهلت را در زمان مناسب بررسی خواهد کرد.
گزارش «ایران» درباره عادی انگاری برخی شهروندان در مراکز عمومی بعد از تزریق واکسن
کرونا در کمین رفتار مردم
حمیده امینی فرد
خبرنگار
۲۱بهمن ماه بود که با ورود واکسن روسی؛ اجرای طرح واکسیناسیون در ایران آغاز شد. از آن روز بیش از سه ماه میگذرد و حالا ۷۰ سالهها در مرحله تزریق واکسن قرار گرفتهاند و تا پایان خرداد هم افراد بالای ۶۰ سال واکسینه میشوند. از اوایل مرداد هم باید منتظر شروع واکسیناسیون در مشاغل پر خطر مثل رانندگان تاکسی و معلمها باشیم. باوجود این هنوز تعداد زیادی از ما واکسن نزدهایم؛ حتی اگر در این آمار ها هم ناممان ثبت شده بود باز هم باید ماسک میزدیم. اما تصویر خیابانها و مراکز عمومی نشان میدهد که ما در این چند ماه رفتار اجتماعی متضادی از خود نشان دادهایم.
جای شلوغ نروید
میدان تره بار قزل قلعه: «مرد با صدای بلند مشتریها را ترغیب میکند تا از موزهایی که باقی مانده بردارند.چند مشتری با عجله چنان از هم سبقت میگیرند که ماسک یک نفر میافتد روی دست آن یکی و آنهم بر میدارد و میدهد به او و مشتری دوباره میگذارد روی صورتش! مردی که کمی با فاصله در حال تماشای این صحنه است میگوید که اگر کرونا بگیرند موز ۲۶ هزار تومنی برایشان چند میلیون تومان آب میخورد! مرد میگوید در داروخانه کار میکند و همان اوایل واکسن هندی زده اما باز هم جرأت نمیکند بدون ماسک رفت و آمد کند! مردم اما بیخیال کرونا در شلوغی و ازدحام غرفهها مشغول خرید هستند. چند نفر پیرمرد و پیرزن هم روی صندلی نشستهاند و ظاهراً سپردهاند تا غرفه دارها برایشان اجناس را کنار بگذارند. از آنها میپرسم آیا واکسن زده اید؟ جواب دو نفرشان که حدوداً ۷۵-۸۰سالهاند مثبت است. زن میگوید کسی را ندارم که برایم خرید کند. خرید کامپیوتری هم که گذاشتهاند برای ما که سوادش را نداریم بیمعنیاست. اما واکسن که زدهایم با اینکه تا دو روز سردرد داشتم و نمیتوانستم راه بروم؛ حالا خیالم راحت شده. پیرمرد کنار او میگوید فرزندش که پزشک است به او تأکید کرده بازهم ماسک بزند و جای شلوغ نرود.»
واکسن برای از ما بهتران است
نانوایی سنگکی: ساعت حدوداً ۸ و نیم صبح روز یکشنبه است. برخلاف روزهای اولی که نانواها ماسک زده و حتی برخی هایشان دستکش هم دست میکردند؛حالا آقای شاطر بدون ماسک کنار تنور در حال سروکله زدن با مشتری است.مشتری تمام هم و غمش شده قسمت سیاه کنار نانی که به گفته او هر روز کوچکتر میشود و شاطر هم همه تلاشش را میکند تا تقصیرها را گردن بالاییها بیندازد! مرد نانوا همینطور که با یک دستش پولهای کاغذی را که روی میز فلزی پهن شده،میشمارد؛ با دست دیگرش نان داغ را از داخل تنور برمی دارد و روی میز پرت میکند و با صدای بلند مشتری بعدی را صدا میزند... پیرمردی که حدوداً 70 ساله بهنظر میرسد با حالت حق به جانبی که معلوم میکند خیالش از کرونا راحت شده؛جلو میآید و میگوید:«من که هیچ اما به آن جوانهایی رحم کن که حالا حالا ممکن است نوبتشان به واکسن نرسد؛ مگر پول خرد ممنوع نیست.» مرد جوانی که پشت سر او ایستاده همین که صدای اعتراض او را میشنود، میگوید: «ماسک هم که نزده اید؛ نانها را هم که روی همین پولها میاندازید؛ حداقل با این قیمتهایی که بالا برده اید به مردم رحم کنید.» شاطر میگوید:«شما بیا در این گرمای هوا کنار تنور با ماسک بایست ببینم چند دقیقه دوام میآوری. واکسن هم مال از ما بهتران است.»
در این پارک از فاصله اجتماعی خبری نیست
پارک بانوان: «صبح اولین روز هفته است. برخلاف تصور جا برای پارک خودرو به سختی پیدا میشود. جلوی در اصلی پارک، تقریباً از هر ۱۰ نفر،یکی دو نفر بدون ماسک ایستاده یا ماسکهایشان را پایین آوردهاند. خبری از تذکر یا احیاناً راه ندادن افرادی که ماسک ندارند نیست. برخی زنها به محض ورود تا روسری خود را بر میدارند ناخودآگاه از ماسکها هم دیگر خبری نیست. اغلب آلاچیقها در ساعت ۹ و نیم صبح پر شده و جالب اینجاست که خیلیها از همان اوایل صبح مشغول زغال درست کردن برای ناهار ظهرشان هستند. از فاصله اجتماعی و رعایت دستورالعملهای بهداشتی هم خبری نیست. از چند خانم مسنی که در پارک مشغول ورزش کردن هستند میپرسم که آیا واکسن زده اید؛جز یک نفر که میگوید واکسن چینی زده و الان خیال خودش و بچههایش هم راحت است، بقیه این هفته در صف نوبت قرار دارند. گیتی ۶۹ ساله اما میگوید ترجیح میدهد به این زودیها واکسن نزند چون شنیده که در بعضیها واکنش نشان داده و چون خودش فشار خون بالا دارد میترسد که از زیر واکسن جان سالم به در نبرد. به قول خودش کرونا دیگر بساطش را جمع کرده است.در کنار او البته اعظم ۷۱ ساله که جوانتر از سن و سالش بهنظر میرسد میگوید من منتظر واکسن ایرانی میمانم. میترسم از این چینیها بزنم و به بدنم نسازد اما دکترم سفارش کرده هر واکسنی بود بزن!»
پنجره را باز کن
اتوبوس ونک به آزادی: «اتوبوس کاملاً شلوغ است. در قسمت آقایان هیچ جایی برای نشستن ندارد و برخی مردها روی صندلیها در قسمت بانوان نشستهاند. با وجود الزام به ماسک اما چند مسافر بدون ماسک سوار شدهاند. یک مسافر با عصبانیت بلند میشود تا پنجرهای را که بسته است با زحمت باز کند. راننده با صدای بلند میگوید:«بنشین الان ترمز بزنم صدنفر ولیدم پیدا میکنی.»زن با صدای بلندتر میگوید:«خودت واکسن زدهای فکر میکنی ما هم مثل خودت هستیم؟»راننده که انگار دیگر کارد به استخوانش رسیده باشد روی ترمز میزند و میگوید: «بیا ثابت کن که من زده ام؛کرایهام نمیخواهد بدهی....» زن میگوید:«فقط بلدند کرایهها را زیاد کنند اما کسی دلش به حال ما نسوخته.» راننده میگوید:«همین چند ماه پیش همکارم کرونا گرفت و فوت کرد.کاش کسی منت این کرایه دو هزار تومنی را سر ما نگذارد.»
برایتان اسپری ضدعفونی بیارم
کافه مرکزی شهر: مارال که مشغول سفارش قهوه است، ماسکش را برداشته و در جواب گارسون که میگوید میخواهید برایتان اسپری ضدعفونی کننده بیاورم، میگوید نه!: «خیلیها مثل من وقتی آمار فوتیها بالا رفت خودشان را قرنطینه کردند اما همین که دوباره گفتند از موج چهارم رد شدیم زندگی عادیمان برگشت. مثل همه جای دنیا! الان دخترعموهایم که انگلیس هستند راحت بیرون میروند. خود من لااقل در این دو هفته ۵-۶ میهمانی دعوت شدم که هیچ کداممان هم هنوز واکسن نزدیم. آخری هم میهمانی دربی بود که حدوداً ۱۲-۱۳ نفر دور هم جمع شدیم. مثل خیلیهای دیگر.حتی کافی شاپها هم که تعطیل شده بود کافی بود زنگ بزنید تا در را به رویتان باز کنند.دور و بر ما هر که گرفته خفیف بوده، من هم گروه خونیام A مثبت است.تازه همسایهمان که واکسن زده فوت کرده و اصلاً نمیخواهم واکسن بزنم.»
گفتوگو با مقصود فراستخواه، جامعه شناس
گذر به جهان پسامدرنیته
مریم عباسی
شکی در این نیست که کرونا آغازگر بسیاری از تحولات جدید شد؛ چه در امر اقتصادی چه در امر سیاسی و اجتماعی و چه در تعاملات محیطزیستی ما و... اما دکتر مقصود فراستخواه، جامعه شناس از تحولی بنیادینتر سخن میگوید. او معتقد است همانطور که بیماری وبا ایران را به سمت «امر مدرن» سوق داد و سبب بروز «مشروطه» و سپس «نوسازی» شد، کرونا نیز ایران را به سمت یک «جامعه پسامدرن» سوق خواهد داد: «اگر وبا و آنفلوانزا در یک قرن پیش، ایران را به سمت «مدرنیته» پرت کرد، این «کووید19» نیز گویا ما را به سمت یک پسامدرنیته خاصی هل خواهد داد. اما همانطور که مدرنیته ما متفاوت با یک مدرنیته «تیپ ایده آل» اروپایی بود، پسامدرن ما هم به طریق اولی، تفاوت خواهد داشت.»
جناب دکتر فراستخواه، مطلبی از شما خواندم در مورد اینکه «جامعه ایران تحت تأثیر کرونا به چه سمتی خواهد رفت» در بخشی از مطلب تان آمده بود که همانطور که وبا ایران را به سمت «امر مدرن» سوق داد و سبب بروز «مشروطه» و سپس «نوسازی» شد، کرونا نیز ایران را به سمت یک «جامعه پسامدرن» سوق خواهد داد. میخواهیم استدلالهای شما را در این باره بشنویم؟
یک قرن پیش «مدرنیته ایرانی» از دل اتفاق های ناخوشایندی چون جنگ و بیماری و مرگ سر برآورد؛ وبا بود، جنگ جهانی بود، پاندمی عالمگیر آنفلوانزا بود که از بخت بد ما، اینجا قدری هم مرگبارتر و مصیبت بارتر نیز شد. در اینجا و آنجای سرزمین واگراییهایی وجود داشت؛ از نهضت جنگل در شمال تا خیابانی در تبریز؛ از جنوب تا بقیه جاها. بعدش کودتا بود و خیلی چالشهای دیگر.
اما از دل همه اینها، ایرانیها «نظم تازهای» در انداختند؛ مدرسههای مدرن ساختند، مدرسههای عالی ساخته شد، دانشگاه تهران تأسیس شد، اندیشههای بدیع و خلاقیتهایی خلق شد. گروههای اجتماعی و خانوادهها، زندگی را از سر گرفتند و حکومتها بهکارهای مدرن روی آوردند.
و آیا «پارادایم تازه»ای هم متولد شد؟
اتفاقاً مشکل همینجا است. تغییرات در ایران خیلی منظم و بهصورت خطی پیش نمیروند. بهعنوان مثال در همان زمان بخشی از جامعه ما از دنیای مدرن استقبال کرد ولی، بخشی دیگر هنوز با آن مشکل داشت. این امر شکاف تازه ای را موجب شد و چون به آن توجه نشد حاشیه ای بد ایجاد کرد و بعدها کار را برای جامعه سخت کرد.
آیا توانستیم در آن دوران «مدرنیزاسیون» را همگام با «مدرنیته» پیش ببریم؟
ما «مدرنیزاسیون» (یعنی یک رشته کارهای رسمی دولتی در نوسازی) داشتیم ولی «مدرنیته» (یعنی تحول و تجدد عمیق در افکار و احوال) در آن حد لازم نداشتیم. دولت هم آن روزها رویکرد مشخصی در این باره نداشت؛ قدری مدرن بود و قدری بیشتر نیز پیشامدرن. اغلب همان ساخت قدرت سنتی و ایلیاتی و طایفه ای پیشین در دوره قاجار در اشکال اداری و دم و دستگاه جدید بازتولید می شد؛ مردان کلاه شاپو بر سر می کردند و کت و شلوار میپوشیدند ولی هنوز نگرشها و رفتارهای بسیاری از آنان عوض نشده بود؛ قدری تغییرات اتفاق افتاد ولی هنوز همان عادات و اوهام قبلی نیز به قوت خود باقی بود.
اکنون چه؟ آیا کرونا و چالشهایی که با خود به همراه آورده است، میتواند فرصتی برای «پوستاندازی پارادایمی» در حوزه اجتماع شود و به تولد پارادایمهای تازه بینجامد؟
بهگمانم اگر وبا و آنفلوانزای یک قرن پیش، ایران را به سمت مدرنیته پرت کرد، این «کووید19» نیز گویا ما را به سمت یک پسامدرنیته خاصی هل خواهد داد. اما همانطور که مدرنیته ما متشتت بود و متفاوت از یک مدرنیته «تیپ ایده آل» اروپایی، پسامدرن ما هم به طریق اولی درهم ریختگیهایی خواهد داشت.
اصولاً «پسامدرن» در همه جا آشفته و غلطانداز بود و ایران هم از این اصل مستثنی نخواهد بود. در دنیای «مابعد مدرن» اصولاً چیزهای مختلف با یکدیگر بازی می کنند؛ بهعنوان مثال «پیشرفت» و «بازگشت»؛ هر دو را میبینید. پس احتمالاً در ایران، این درهم برهمی بیشتر هم بشود. چون شهرهای ما، قبل از اینکه «تجربه مدرنیته» را با خودآگاهی و بازاندیشی و خرد جمعی انتقادی و در حد کفایت طی کنند، به دنیای «مابعد مدرن» پرتاب میشوند و شاید همه، آمادگی زیستن در این دنیای پسامدرن را نداشته باشند.
این پارادایم تازه چه مسائلی را در اولویت دارد؟
انتظار نداشته باشیم این پارادایم تازه، خیلی منظم و شسته رفته باشد و به راحتی استقرار پیدا کند. ولی اگر بخواهم به پرسش شما متمرکز شوم احتمالاً برخی مسائل اولویت بیشتری پیدا کنند؛ اتفاقاً یکی از آن مسائل همین «زندگی» است. زبان حال بخش بزرگی از مردم در این حال و روزگار این شده است که «میخواهیم زندگی کنیم». بنابراین سیاستها و ایدئولوژی رسمی و برنامههای نهادی نباید به «واقعیت زندگی» بیاعتنا باشند. در این برهه بی اعتنایی به واقعیت زندگی میتواند «عکسالعملهای بیقرار» را رقم زند.
ویژگی های مهم پارادایم تازه از نظر شما چیست؟
من توانستم 20 مشخصه تازه را در دنیای حال و آتی خودمان احصا کنم. اما سه ویژگی مهم آن را می توانم چنین نام ببرم:
یک. کثرت گرایی: افزایش تنوعات و کثرت افکار و ایدهها و سبکهای زندگی و باورها و گرایشها. خیلی سخت است که همچنان انتظار داشته باشیم اندیشهها و نگاهها و نحوه زیست مردم، یکسان باشد. ایدئولوژیهای «یکسان سازی» دیگر چندان کار نمیکنند. باید قوانین و ساختارهایمان را بهطور اساسی اصلاح و تجدید کنیم تا این تنوعات را به رسمیت بشناسند. این کثرت، لزوماً به معنای «نسبیت مفرط» و فلج کننده نیست بلکه از دل این کثرت افکار، طبعاً نظم تازهای و روالها و قواعد نوپدیدی بهوجود میآید. این را باید به خود نهادهای اجتماعی و مدنی و اجتماع های حرفهای و تخصصی و عرفهای عقلایی بسپارند.
دو. عملگرایی جدید: امروزه گوش مردم چندان به حرفهای شیک و پیک رسمی چه از ناحیه کارگزاران و چه از نخبگان سنتی و چه حتی از ناحیه نخبگان جدید و روشنفکری بدهکار نیست. امروزه مردم بیشتر به «مقتضیات زندگی واقعی روزمره» خود توجه دارند؛ یعنی آنچه در عمل به کارشان میآید و اقتضای زندگیشان است. با وجود تحریمها و چالشها و مصایب کرونا، مردم دیگر کمتر حوصله جر و بحثهای بیهوده قدیم یا حتی جدید را دارند. اینجا است که مردم حتی از بحث سنت و تجدد نیز عبور میکنند و به اقتضائات واقعی مینگرند و «امر رئال» مهمتر از «ایدهآلهای نظام یافته» میشود. اگر اظهارات رسمی و استدلال های نخبگان با ابتدایی ترین واقعیتهای زندگیشان فاصله داشته باشد، طبعاً زندگیشان را میچسبند و آن گفتارهای پیچیده را رها میکنند. به تعبیر «رورتی»، دموکراسی برایشان مهمتر از فلسفه بافی می شود. رفتارها، اقتضایی میشود و نه لزوماً مطابق قالبهای سنتی و نه حتی لزوماً مطابق کلیشههای مدرن. این همان دنیای آشوبناک پسامدرن و پساسکولار است.
سه. ماشینیسم: اتفاق دیگر این است که کارها کمتر بهصورت چهره به چهره بلکه بیشتر توسط یک جعبه یا صفحه بیتفاوت یعنی کامپیوتر و سامانهها و تکمهها و مانیتورها و گوشیها انجام می گیرد و در نتیجه این ماشینیسم، جوامع روز به روز سردتر و خشکتر میشوند. همچنین عواطف و ارتباطهای چهره به چهره کمرنگ میشود و مردم مجبورند با این سیستمهای سرد و بیتفاوت تکنولوژی کنار بیایند. در جوامع توسعه یافته، منتقدان تدابیری برای آسیبهای زندگی ماشینیسم اندیشیدهاند اما در جوامع کمتر توسعه یافته، این اتوماسیون، بیهنجاریهای قبلی را به نحو پیچیدهتر به ما برمی گرداند.
برخی تحلیلگران علوم اجتماعی «آشفتگی در امر اجتماعی» را یکی از پیامدهای کرونا دانستهاند. شما بهعنوان یک جامعه شناس امر اجتماعی در ایران را چگونه توصیف می کنید؟
«امر اجتماعی» در ایران مدتهاست مغفول مانده است؛ چرا که فرهنگ رسمی و نهادی، چندان توجهی به آن نداشته است.
منظور شما در اینجا از «امر اجتماعی» چیست؟
منظورم «فرهنگ عمومی» و «زندگی روزمره» مردم در کوچه و خیابان است که آن را باید در پسِ پشت لایههای ضخیم رسمیتها سراغ گرفت. اغلب سیاستهای ما به واقعیتهای حیات اجتماعی کم اعتنا بوده اند؛ اینکه در کوچه و بازار چه می گذرد؛ مردم در آنجا چه حال و هوایی دارند؛ سبک زندگیشان چگونه است. وضع هنجارها در خیابان و شهرها چگونه است. موتورسوارها و رانندهها و عابران پیاده با هم چگونه برخورد و تعامل می کنند. جوانان چقدر به آینده خود امیدوارند. احساسات و ادراکات مردمان در شهرها از چه قرار است. تاب و تحمل مردم چقدر است. کیفیت زندگی مردم چگونه است. رضایت از زندگی در جامعه از چه قرار است. همه اینها در کنار هم «زندگی روزمره»، «فرهنگ عمومی» و «امر اجتماعی» ما را میسازند.
آشفتگی در امر اجتماعی چقدر میتواند فرصتی برای پوست اندازی پارادایمی در حوزه اجتماعی باشد و منجر به تولد پارادایمهای تازه شود؟
سؤال خوبی است. تغییرات در ایران خیلی خطی نیست. ظاهراً به هم می ریزد ولی یکباره از درون آن «نظم تازه ای» متولد می شود. در ایران دو چیز، خیلی مهم است؛ یکی زیرپوست شهر است و دومی پوستاندازی است. همیشه در زیر پوست جامعه ایران خبرهایی هست که کارگزاران باید به آن توجه داشته باشند تا غافلگیر نشوند.
نیم نگاه
زبان حال بخش بزرگی از مردم در این حال و روزگار این شده است که «میخواهیم زندگی کنیم». بنابراین سیاستها و ایدئولوژی رسمی و برنامههای نهادی نباید به «واقعیت زندگی» بیاعتنا باشند. در این برهه بی اعتنایی به واقعیت زندگی می تواند «عکس العملهای بیقرار» را رقم زند.
یک قرن پیش «مدرنیته ایرانی» از دل اتفاق های ناخوشایندی چون جنگ و بیماری و مرگ سر برآورد؛ وبا بود، جنگ جهانی بود، پاندمی عالمگیر آنفلوانزا بود؛ اما از دل همه اینها، ایرانیها «نظم تازهای» در انداختند؛ مدرسههای مدرن ساختند، مدرسههای عالی ساخته شد، دانشگاه تهران تأسیس شد، اندیشههای بدیع و خلاقیتهایی خلق شد. گروههای اجتماعی و خانوادهها، زندگی را از سر گرفتند و حکومتها به کارهای مدرن روی آوردند. اکنون هم کووید19 میتواند ما را به جهان پسامدرن رهنمون کند.
اصولاً «پسامدرن» در همه جا آشفته و غلط انداز بود و ایران هم از این اصل مستثنی نخواهد بود. در دنیای «مابعد مدرن» اصولاً چیزهای مختلف با یکدیگر بازی می کنند؛ بهعنوان مثال «پیشرفت» و «بازگشت»؛ هر دو را میبینید. پس احتمالاً در ایران، این درهم برهمی بیشتر هم بشود. چون شهرهای ما، قبل از اینکه «تجربه مدرنیته» را با خودآگاهی و بازاندیشی و خرد جمعی انتقادی و در حد کفایت طی کنند، به دنیای «مابعد مدرن» پرتاب میشوند و شاید همه، آمادگی زیستن در این دنیای پسامدرن را نداشته باشند.
شکی در این نیست که کرونا آغازگر بسیاری از تحولات جدید شد؛ چه در امر اقتصادی چه در امر سیاسی و اجتماعی و چه در تعاملات محیطزیستی ما و... اما دکتر مقصود فراستخواه، جامعه شناس از تحولی بنیادینتر سخن میگوید. او معتقد است همانطور که بیماری وبا ایران را به سمت «امر مدرن» سوق داد و سبب بروز «مشروطه» و سپس «نوسازی» شد، کرونا نیز ایران را به سمت یک «جامعه پسامدرن» سوق خواهد داد: «اگر وبا و آنفلوانزا در یک قرن پیش، ایران را به سمت «مدرنیته» پرت کرد، این «کووید19» نیز گویا ما را به سمت یک پسامدرنیته خاصی هل خواهد داد. اما همانطور که مدرنیته ما متفاوت با یک مدرنیته «تیپ ایده آل» اروپایی بود، پسامدرن ما هم به طریق اولی، تفاوت خواهد داشت.»
جناب دکتر فراستخواه، مطلبی از شما خواندم در مورد اینکه «جامعه ایران تحت تأثیر کرونا به چه سمتی خواهد رفت» در بخشی از مطلب تان آمده بود که همانطور که وبا ایران را به سمت «امر مدرن» سوق داد و سبب بروز «مشروطه» و سپس «نوسازی» شد، کرونا نیز ایران را به سمت یک «جامعه پسامدرن» سوق خواهد داد. میخواهیم استدلالهای شما را در این باره بشنویم؟
یک قرن پیش «مدرنیته ایرانی» از دل اتفاق های ناخوشایندی چون جنگ و بیماری و مرگ سر برآورد؛ وبا بود، جنگ جهانی بود، پاندمی عالمگیر آنفلوانزا بود که از بخت بد ما، اینجا قدری هم مرگبارتر و مصیبت بارتر نیز شد. در اینجا و آنجای سرزمین واگراییهایی وجود داشت؛ از نهضت جنگل در شمال تا خیابانی در تبریز؛ از جنوب تا بقیه جاها. بعدش کودتا بود و خیلی چالشهای دیگر.
اما از دل همه اینها، ایرانیها «نظم تازهای» در انداختند؛ مدرسههای مدرن ساختند، مدرسههای عالی ساخته شد، دانشگاه تهران تأسیس شد، اندیشههای بدیع و خلاقیتهایی خلق شد. گروههای اجتماعی و خانوادهها، زندگی را از سر گرفتند و حکومتها بهکارهای مدرن روی آوردند.
و آیا «پارادایم تازه»ای هم متولد شد؟
اتفاقاً مشکل همینجا است. تغییرات در ایران خیلی منظم و بهصورت خطی پیش نمیروند. بهعنوان مثال در همان زمان بخشی از جامعه ما از دنیای مدرن استقبال کرد ولی، بخشی دیگر هنوز با آن مشکل داشت. این امر شکاف تازه ای را موجب شد و چون به آن توجه نشد حاشیه ای بد ایجاد کرد و بعدها کار را برای جامعه سخت کرد.
آیا توانستیم در آن دوران «مدرنیزاسیون» را همگام با «مدرنیته» پیش ببریم؟
ما «مدرنیزاسیون» (یعنی یک رشته کارهای رسمی دولتی در نوسازی) داشتیم ولی «مدرنیته» (یعنی تحول و تجدد عمیق در افکار و احوال) در آن حد لازم نداشتیم. دولت هم آن روزها رویکرد مشخصی در این باره نداشت؛ قدری مدرن بود و قدری بیشتر نیز پیشامدرن. اغلب همان ساخت قدرت سنتی و ایلیاتی و طایفه ای پیشین در دوره قاجار در اشکال اداری و دم و دستگاه جدید بازتولید می شد؛ مردان کلاه شاپو بر سر می کردند و کت و شلوار میپوشیدند ولی هنوز نگرشها و رفتارهای بسیاری از آنان عوض نشده بود؛ قدری تغییرات اتفاق افتاد ولی هنوز همان عادات و اوهام قبلی نیز به قوت خود باقی بود.
اکنون چه؟ آیا کرونا و چالشهایی که با خود به همراه آورده است، میتواند فرصتی برای «پوستاندازی پارادایمی» در حوزه اجتماع شود و به تولد پارادایمهای تازه بینجامد؟
بهگمانم اگر وبا و آنفلوانزای یک قرن پیش، ایران را به سمت مدرنیته پرت کرد، این «کووید19» نیز گویا ما را به سمت یک پسامدرنیته خاصی هل خواهد داد. اما همانطور که مدرنیته ما متشتت بود و متفاوت از یک مدرنیته «تیپ ایده آل» اروپایی، پسامدرن ما هم به طریق اولی درهم ریختگیهایی خواهد داشت.
اصولاً «پسامدرن» در همه جا آشفته و غلطانداز بود و ایران هم از این اصل مستثنی نخواهد بود. در دنیای «مابعد مدرن» اصولاً چیزهای مختلف با یکدیگر بازی می کنند؛ بهعنوان مثال «پیشرفت» و «بازگشت»؛ هر دو را میبینید. پس احتمالاً در ایران، این درهم برهمی بیشتر هم بشود. چون شهرهای ما، قبل از اینکه «تجربه مدرنیته» را با خودآگاهی و بازاندیشی و خرد جمعی انتقادی و در حد کفایت طی کنند، به دنیای «مابعد مدرن» پرتاب میشوند و شاید همه، آمادگی زیستن در این دنیای پسامدرن را نداشته باشند.
این پارادایم تازه چه مسائلی را در اولویت دارد؟
انتظار نداشته باشیم این پارادایم تازه، خیلی منظم و شسته رفته باشد و به راحتی استقرار پیدا کند. ولی اگر بخواهم به پرسش شما متمرکز شوم احتمالاً برخی مسائل اولویت بیشتری پیدا کنند؛ اتفاقاً یکی از آن مسائل همین «زندگی» است. زبان حال بخش بزرگی از مردم در این حال و روزگار این شده است که «میخواهیم زندگی کنیم». بنابراین سیاستها و ایدئولوژی رسمی و برنامههای نهادی نباید به «واقعیت زندگی» بیاعتنا باشند. در این برهه بی اعتنایی به واقعیت زندگی میتواند «عکسالعملهای بیقرار» را رقم زند.
ویژگی های مهم پارادایم تازه از نظر شما چیست؟
من توانستم 20 مشخصه تازه را در دنیای حال و آتی خودمان احصا کنم. اما سه ویژگی مهم آن را می توانم چنین نام ببرم:
یک. کثرت گرایی: افزایش تنوعات و کثرت افکار و ایدهها و سبکهای زندگی و باورها و گرایشها. خیلی سخت است که همچنان انتظار داشته باشیم اندیشهها و نگاهها و نحوه زیست مردم، یکسان باشد. ایدئولوژیهای «یکسان سازی» دیگر چندان کار نمیکنند. باید قوانین و ساختارهایمان را بهطور اساسی اصلاح و تجدید کنیم تا این تنوعات را به رسمیت بشناسند. این کثرت، لزوماً به معنای «نسبیت مفرط» و فلج کننده نیست بلکه از دل این کثرت افکار، طبعاً نظم تازهای و روالها و قواعد نوپدیدی بهوجود میآید. این را باید به خود نهادهای اجتماعی و مدنی و اجتماع های حرفهای و تخصصی و عرفهای عقلایی بسپارند.
دو. عملگرایی جدید: امروزه گوش مردم چندان به حرفهای شیک و پیک رسمی چه از ناحیه کارگزاران و چه از نخبگان سنتی و چه حتی از ناحیه نخبگان جدید و روشنفکری بدهکار نیست. امروزه مردم بیشتر به «مقتضیات زندگی واقعی روزمره» خود توجه دارند؛ یعنی آنچه در عمل به کارشان میآید و اقتضای زندگیشان است. با وجود تحریمها و چالشها و مصایب کرونا، مردم دیگر کمتر حوصله جر و بحثهای بیهوده قدیم یا حتی جدید را دارند. اینجا است که مردم حتی از بحث سنت و تجدد نیز عبور میکنند و به اقتضائات واقعی مینگرند و «امر رئال» مهمتر از «ایدهآلهای نظام یافته» میشود. اگر اظهارات رسمی و استدلال های نخبگان با ابتدایی ترین واقعیتهای زندگیشان فاصله داشته باشد، طبعاً زندگیشان را میچسبند و آن گفتارهای پیچیده را رها میکنند. به تعبیر «رورتی»، دموکراسی برایشان مهمتر از فلسفه بافی می شود. رفتارها، اقتضایی میشود و نه لزوماً مطابق قالبهای سنتی و نه حتی لزوماً مطابق کلیشههای مدرن. این همان دنیای آشوبناک پسامدرن و پساسکولار است.
سه. ماشینیسم: اتفاق دیگر این است که کارها کمتر بهصورت چهره به چهره بلکه بیشتر توسط یک جعبه یا صفحه بیتفاوت یعنی کامپیوتر و سامانهها و تکمهها و مانیتورها و گوشیها انجام می گیرد و در نتیجه این ماشینیسم، جوامع روز به روز سردتر و خشکتر میشوند. همچنین عواطف و ارتباطهای چهره به چهره کمرنگ میشود و مردم مجبورند با این سیستمهای سرد و بیتفاوت تکنولوژی کنار بیایند. در جوامع توسعه یافته، منتقدان تدابیری برای آسیبهای زندگی ماشینیسم اندیشیدهاند اما در جوامع کمتر توسعه یافته، این اتوماسیون، بیهنجاریهای قبلی را به نحو پیچیدهتر به ما برمی گرداند.
برخی تحلیلگران علوم اجتماعی «آشفتگی در امر اجتماعی» را یکی از پیامدهای کرونا دانستهاند. شما بهعنوان یک جامعه شناس امر اجتماعی در ایران را چگونه توصیف می کنید؟
«امر اجتماعی» در ایران مدتهاست مغفول مانده است؛ چرا که فرهنگ رسمی و نهادی، چندان توجهی به آن نداشته است.
منظور شما در اینجا از «امر اجتماعی» چیست؟
منظورم «فرهنگ عمومی» و «زندگی روزمره» مردم در کوچه و خیابان است که آن را باید در پسِ پشت لایههای ضخیم رسمیتها سراغ گرفت. اغلب سیاستهای ما به واقعیتهای حیات اجتماعی کم اعتنا بوده اند؛ اینکه در کوچه و بازار چه می گذرد؛ مردم در آنجا چه حال و هوایی دارند؛ سبک زندگیشان چگونه است. وضع هنجارها در خیابان و شهرها چگونه است. موتورسوارها و رانندهها و عابران پیاده با هم چگونه برخورد و تعامل می کنند. جوانان چقدر به آینده خود امیدوارند. احساسات و ادراکات مردمان در شهرها از چه قرار است. تاب و تحمل مردم چقدر است. کیفیت زندگی مردم چگونه است. رضایت از زندگی در جامعه از چه قرار است. همه اینها در کنار هم «زندگی روزمره»، «فرهنگ عمومی» و «امر اجتماعی» ما را میسازند.
آشفتگی در امر اجتماعی چقدر میتواند فرصتی برای پوست اندازی پارادایمی در حوزه اجتماعی باشد و منجر به تولد پارادایمهای تازه شود؟
سؤال خوبی است. تغییرات در ایران خیلی خطی نیست. ظاهراً به هم می ریزد ولی یکباره از درون آن «نظم تازه ای» متولد می شود. در ایران دو چیز، خیلی مهم است؛ یکی زیرپوست شهر است و دومی پوستاندازی است. همیشه در زیر پوست جامعه ایران خبرهایی هست که کارگزاران باید به آن توجه داشته باشند تا غافلگیر نشوند.
نیم نگاه
زبان حال بخش بزرگی از مردم در این حال و روزگار این شده است که «میخواهیم زندگی کنیم». بنابراین سیاستها و ایدئولوژی رسمی و برنامههای نهادی نباید به «واقعیت زندگی» بیاعتنا باشند. در این برهه بی اعتنایی به واقعیت زندگی می تواند «عکس العملهای بیقرار» را رقم زند.
یک قرن پیش «مدرنیته ایرانی» از دل اتفاق های ناخوشایندی چون جنگ و بیماری و مرگ سر برآورد؛ وبا بود، جنگ جهانی بود، پاندمی عالمگیر آنفلوانزا بود؛ اما از دل همه اینها، ایرانیها «نظم تازهای» در انداختند؛ مدرسههای مدرن ساختند، مدرسههای عالی ساخته شد، دانشگاه تهران تأسیس شد، اندیشههای بدیع و خلاقیتهایی خلق شد. گروههای اجتماعی و خانوادهها، زندگی را از سر گرفتند و حکومتها به کارهای مدرن روی آوردند. اکنون هم کووید19 میتواند ما را به جهان پسامدرن رهنمون کند.
اصولاً «پسامدرن» در همه جا آشفته و غلط انداز بود و ایران هم از این اصل مستثنی نخواهد بود. در دنیای «مابعد مدرن» اصولاً چیزهای مختلف با یکدیگر بازی می کنند؛ بهعنوان مثال «پیشرفت» و «بازگشت»؛ هر دو را میبینید. پس احتمالاً در ایران، این درهم برهمی بیشتر هم بشود. چون شهرهای ما، قبل از اینکه «تجربه مدرنیته» را با خودآگاهی و بازاندیشی و خرد جمعی انتقادی و در حد کفایت طی کنند، به دنیای «مابعد مدرن» پرتاب میشوند و شاید همه، آمادگی زیستن در این دنیای پسامدرن را نداشته باشند.
نگران نباشید، آنها آشغال شما را از دامان طبیعت جمع میکنند
کار در ارتفاعات زباله
یوسف حیدری
گزارش نویس
میگوید بارها در کوهستان حیواناتی را که سرشان در بطریهای پلاستیکی گیر کرده بود نجات داده است. همین تجربههای کوچک اما تلخ و پیدرپی باعث شد تصمیم بگیرد کوهها را پاکیزه کند. میگوید دماوند 10 تن زباله دارد و بالاخره یک روز باید آستین بالا بزنم و آنجا را هم تمیز کنم.
چند دقیقهای است که از پاکسازی ارتفاعات همدان برگشته. با وانت مسیر طولانی قیدار را تا همدان رفته و حسابی سر و دوش کوهستان را از زباله تمیز کرده است. تصویر «فریدون فروتن» کوهنورد 57 ساله قیداری را لابد در فضای مجازی دیدهاید درحالی که حجم زیادی زباله به دوش گرفته و از کوه پایین میآید. میگوید خیلیها با دیدن عکس باور نمیکردند این مقدار زباله در کوهستان رها شده باشد: «از 15 سالگی کوهنوردی را شروع کردم و بچه کوهستان هستم. خانه ما نزدیک کوه است و سالهاست کنار ارتفاعات قیدار زندگی میکنیم. از پنجره خانهام کوه را میبینم. خلاصه اینکه زندگیام با کوه عجین است. بارها به ارتفاعات 2920 متری قیدار صعود کردهام. در کنار کوهنوردی علاقه زیادی به شنا پیدا کردم و همین علاقه باعث شد در کلاسهای نجات غریق شرکت کنم و 12 سال هم نجات غریق بودم و همراه پسرم تا قبل از پیدا شدن سر و کله کرونا و تعطیلی استخرها بهعنوان نجات غریق کار میکردم. بعد از کرونا و تعطیلی استخرها هر دو بیکار شدیم و این روزها با وانت کار میکنم.»
فریدون علاقه به پاکسازی کوهستان و طبیعت را حاصل تربیت پدرش میداند: «احترام به طبیعت و پاکیزه نگه داشتن آن را پدرم از کودکی به ما آموخت. روی این مسأله حساس بود و اجازه نمیداد کاغذ شکلات را در طبیعت رها کنیم. میگفت اگر در طبیعت و کوهستان زباله بریزیم روزی میرسد که دیگر جای پاک پیدا نمیکنید و مرگ طبیعت یعنی مرگ زندگی همه ما. پدرم سیگاری بود اما حتی پاکت سیگارش را هم روی زمین نمیانداخت. با خودش به خانه میآورد و داخل اجاق هیزمی میانداخت. نصیحتهای پدر باعث شد تا پاکیزه نگه داشتن طبیعت و کوهستان مهمترین برنامه زندگیام شود. هربار که به کوه میرفتم بطریهای پلاستیکی و فلزی رها شده را جمع میکردم، هر طرف را که نگاه میکردم زباله بود.
از 30 سالگی تصمیم گرفتم با جمعآوری زبالههای کوهستان ضمن فرهنگ سازی، مردم را هم تشویق کنم که زبالههایشان را در طبیعت رها نکنند و با خودشان برگردانند. الان هم هر بار با چند نفر از کوهنوردان به یکی از مناطق کوهستانی زنجان و همدان میرویم و مشغول جمعآوری زباله میشویم. نزدیک غروب هر کدام از ما کیسههای بزرگ را روی دوش میگیریم و پایین میآییم. متأسفانه خیلی از مناطق کوهستانی کشور مملو از زباله است. میدانم که این، کار یک کوهنورد نیست. بخشی از این زبالهها را باد میآورد و بخشی را هم کسانی که برای تفریح به کوه میروند رها میکنند. خیلیها برای اینکه صعود راحت تری داشته باشند یا موقع پایین آمدن کولهشان سبک باشد، قوطیهای فلزی و بطریهای پلاستیشان را همانجا رها میکنند.»
تصویر پاکسازی منطقه کوهستانی قیدار و انبوه زبالهای که فریدون جمع کرده بود، بسرعت در فضای مجازی دست به دست شد و کاربران را متحیر کرد. او با اشاره به اینکه آن تصویر مربوط به 14 فروردین ماه امسال است، میگوید: «کوهستان قیدار نزدیک شهر است. 13 فروردین خیلی از خانوادهها برای تفریح به کوهستان آمده بودند. متأسفانه برخی از آنها با ماشین تا نزدیکی قله هم رفته بودند. میدانستم زبالههای زیادی در طبیعت رها میشود. این زبالهها میتواند به حیوانات وحشی و اهلی آسیب جدی بزند. روز بعد با چند نفر از دوستان به دل کوه زدیم و تا عصر کار کردیم. به سختی آن همه زباله را پایین آوردیم. خیلیها با دیدن این عکس باور نمیکردند توی کوه این همه زباله باشد. ولی واقعیت تلخ این است که خیلی از مناطق کوهستانی ما همین طور است. خیلیها به من انتقاد کردند چرا با نشان دادن آن زبالهها آبروی شهر و زادگاهمان را بردی؟ گفتم هدف من این است که همه یاد بگیرند محیط زندگی و طبیعت و کوهستانی را که به همه زندگی میدهد پاکیزه نگه داریم. بعد هم همه را به یکی از خریداران ضایعات فروختم و پولش را به خانوادهای دادم که در دامنه کوهستان زندگی میکنند و وضعیت مالی خوبی ندارند. بعد هم گفتم لااقل زبالههای اطراف خانهشان را جمعآوری کنند. چند بار در مناطق کوهستانی سندان ابهر حیواناتی را که سرشان داخل بطری و دبه گیر کرده بوده نجات دادهام. یکی از آنها یک گورکن بود که سرش داخل دبه پلاستیکی ماست گیر کرده بود و تکان نمیخورد. وقتی دبه پلاستیکی را جدا کردم نفس نمیکشید. کلی تلاش کردم تا دوباره زنده شد و بسرعت فرار کرد. خیلی از این حیوانات به خاطر بوی غذایی که در نایلونهای پلاستیکی باقی میماند آنها را میخورند. همین پلاستیکها در معده حیوان باعث میشود غذا جذب بدنشان نشود و بعد از مدتی میمیرند.»
فریدون از برنامه آیندهاش برای پاکسازی قلههای توچال و دماوند میگوید: «باور کنید درهمین قله دماوند 10 تن زباله رها شده، حتم دارم. میخواهم با چند نفر از دوستان کوهنورد دماوند را تا نوک قله پاکسازی کنیم. البته همه این زبالهها را نمیتوانیم به تنهایی پایین بیاوریم و باید همراه خودمان چند تا قاطرهم ببریم. خوشحالم این روزها انجمنهای محیط زیستی برای پاکسازی کوهستان از من هم دعوت میکنند. چند وقت قبل همراه یک گروه به منطقه کوهستانی دوشاخ زنجان رفتم و آنجا را پاکسازی کردیم. چند جوان که برای تفریح چادر زده بودند با دیدن ما زبالههای پلاستیکیشان را به ما دادند.»
فریدون باوی یکی از محیطبانان منطقه زرین آباد استان ایلام هم تجربیات مشابهی دارد و بارها شاهد زجر حیواناتی بوده که بعد از بلعیدن پلاستیک مرگ دردآوری داشتهاند: «بسیاری از خانوادهها وقتی برای تفریح به کوهستان میروند زبالههای پلاستیکی را همان جا رها میکنند. بعد هم حیواناتی مثل گرگ و روباه و شغال بهدلیل اینکه این زبالهها بوی غذا میدهند آنها را میخورند. این مواد پلاستیکی هضم نمیشوند و بعد از یک مدت حیوان نمیتواند غذا بخورد و میمیرد. این اتفاق برای حیوانات اهلی هم میافتد. عشایر بسیاری در این منطقه کوهستانی زندگی میکنند و من بارها دیدهام تعدادی از دامهای آنها بهخاطر خوردن پلاستیک بیمار شده و بعد از ذبح مقدار زیادی نایلون پلاستیکی، طناب و پارچه از داخل شکم حیوان بیرون آمده. باید در زمینه رها نکردن زباله و جمعآوری زباله فرهنگسازی کنیم. در همین راستا سالهاست داوطلبانه به مدارس و مهدکودکها میروم و لزوم مراقبت از محیط زیست و رها نکردن زباله در طبیعت را به بچهها آموزش میدهم. خوشبختانه این فرهنگسازی باعث شده خیلی از بچهها وقتی همراه خانواده به طبیعت میروند به بزرگترها اجازه ندهند زباله همان جا رها شود. باید بپذیریم کوهستان و طبیعت فقط به ما تعلق ندارد و ما باید آنها را برای نسلهای بعدی حفظ کنیم.»
گزارش نویس
میگوید بارها در کوهستان حیواناتی را که سرشان در بطریهای پلاستیکی گیر کرده بود نجات داده است. همین تجربههای کوچک اما تلخ و پیدرپی باعث شد تصمیم بگیرد کوهها را پاکیزه کند. میگوید دماوند 10 تن زباله دارد و بالاخره یک روز باید آستین بالا بزنم و آنجا را هم تمیز کنم.
چند دقیقهای است که از پاکسازی ارتفاعات همدان برگشته. با وانت مسیر طولانی قیدار را تا همدان رفته و حسابی سر و دوش کوهستان را از زباله تمیز کرده است. تصویر «فریدون فروتن» کوهنورد 57 ساله قیداری را لابد در فضای مجازی دیدهاید درحالی که حجم زیادی زباله به دوش گرفته و از کوه پایین میآید. میگوید خیلیها با دیدن عکس باور نمیکردند این مقدار زباله در کوهستان رها شده باشد: «از 15 سالگی کوهنوردی را شروع کردم و بچه کوهستان هستم. خانه ما نزدیک کوه است و سالهاست کنار ارتفاعات قیدار زندگی میکنیم. از پنجره خانهام کوه را میبینم. خلاصه اینکه زندگیام با کوه عجین است. بارها به ارتفاعات 2920 متری قیدار صعود کردهام. در کنار کوهنوردی علاقه زیادی به شنا پیدا کردم و همین علاقه باعث شد در کلاسهای نجات غریق شرکت کنم و 12 سال هم نجات غریق بودم و همراه پسرم تا قبل از پیدا شدن سر و کله کرونا و تعطیلی استخرها بهعنوان نجات غریق کار میکردم. بعد از کرونا و تعطیلی استخرها هر دو بیکار شدیم و این روزها با وانت کار میکنم.»
فریدون علاقه به پاکسازی کوهستان و طبیعت را حاصل تربیت پدرش میداند: «احترام به طبیعت و پاکیزه نگه داشتن آن را پدرم از کودکی به ما آموخت. روی این مسأله حساس بود و اجازه نمیداد کاغذ شکلات را در طبیعت رها کنیم. میگفت اگر در طبیعت و کوهستان زباله بریزیم روزی میرسد که دیگر جای پاک پیدا نمیکنید و مرگ طبیعت یعنی مرگ زندگی همه ما. پدرم سیگاری بود اما حتی پاکت سیگارش را هم روی زمین نمیانداخت. با خودش به خانه میآورد و داخل اجاق هیزمی میانداخت. نصیحتهای پدر باعث شد تا پاکیزه نگه داشتن طبیعت و کوهستان مهمترین برنامه زندگیام شود. هربار که به کوه میرفتم بطریهای پلاستیکی و فلزی رها شده را جمع میکردم، هر طرف را که نگاه میکردم زباله بود.
از 30 سالگی تصمیم گرفتم با جمعآوری زبالههای کوهستان ضمن فرهنگ سازی، مردم را هم تشویق کنم که زبالههایشان را در طبیعت رها نکنند و با خودشان برگردانند. الان هم هر بار با چند نفر از کوهنوردان به یکی از مناطق کوهستانی زنجان و همدان میرویم و مشغول جمعآوری زباله میشویم. نزدیک غروب هر کدام از ما کیسههای بزرگ را روی دوش میگیریم و پایین میآییم. متأسفانه خیلی از مناطق کوهستانی کشور مملو از زباله است. میدانم که این، کار یک کوهنورد نیست. بخشی از این زبالهها را باد میآورد و بخشی را هم کسانی که برای تفریح به کوه میروند رها میکنند. خیلیها برای اینکه صعود راحت تری داشته باشند یا موقع پایین آمدن کولهشان سبک باشد، قوطیهای فلزی و بطریهای پلاستیشان را همانجا رها میکنند.»
تصویر پاکسازی منطقه کوهستانی قیدار و انبوه زبالهای که فریدون جمع کرده بود، بسرعت در فضای مجازی دست به دست شد و کاربران را متحیر کرد. او با اشاره به اینکه آن تصویر مربوط به 14 فروردین ماه امسال است، میگوید: «کوهستان قیدار نزدیک شهر است. 13 فروردین خیلی از خانوادهها برای تفریح به کوهستان آمده بودند. متأسفانه برخی از آنها با ماشین تا نزدیکی قله هم رفته بودند. میدانستم زبالههای زیادی در طبیعت رها میشود. این زبالهها میتواند به حیوانات وحشی و اهلی آسیب جدی بزند. روز بعد با چند نفر از دوستان به دل کوه زدیم و تا عصر کار کردیم. به سختی آن همه زباله را پایین آوردیم. خیلیها با دیدن این عکس باور نمیکردند توی کوه این همه زباله باشد. ولی واقعیت تلخ این است که خیلی از مناطق کوهستانی ما همین طور است. خیلیها به من انتقاد کردند چرا با نشان دادن آن زبالهها آبروی شهر و زادگاهمان را بردی؟ گفتم هدف من این است که همه یاد بگیرند محیط زندگی و طبیعت و کوهستانی را که به همه زندگی میدهد پاکیزه نگه داریم. بعد هم همه را به یکی از خریداران ضایعات فروختم و پولش را به خانوادهای دادم که در دامنه کوهستان زندگی میکنند و وضعیت مالی خوبی ندارند. بعد هم گفتم لااقل زبالههای اطراف خانهشان را جمعآوری کنند. چند بار در مناطق کوهستانی سندان ابهر حیواناتی را که سرشان داخل بطری و دبه گیر کرده بوده نجات دادهام. یکی از آنها یک گورکن بود که سرش داخل دبه پلاستیکی ماست گیر کرده بود و تکان نمیخورد. وقتی دبه پلاستیکی را جدا کردم نفس نمیکشید. کلی تلاش کردم تا دوباره زنده شد و بسرعت فرار کرد. خیلی از این حیوانات به خاطر بوی غذایی که در نایلونهای پلاستیکی باقی میماند آنها را میخورند. همین پلاستیکها در معده حیوان باعث میشود غذا جذب بدنشان نشود و بعد از مدتی میمیرند.»
فریدون از برنامه آیندهاش برای پاکسازی قلههای توچال و دماوند میگوید: «باور کنید درهمین قله دماوند 10 تن زباله رها شده، حتم دارم. میخواهم با چند نفر از دوستان کوهنورد دماوند را تا نوک قله پاکسازی کنیم. البته همه این زبالهها را نمیتوانیم به تنهایی پایین بیاوریم و باید همراه خودمان چند تا قاطرهم ببریم. خوشحالم این روزها انجمنهای محیط زیستی برای پاکسازی کوهستان از من هم دعوت میکنند. چند وقت قبل همراه یک گروه به منطقه کوهستانی دوشاخ زنجان رفتم و آنجا را پاکسازی کردیم. چند جوان که برای تفریح چادر زده بودند با دیدن ما زبالههای پلاستیکیشان را به ما دادند.»
فریدون باوی یکی از محیطبانان منطقه زرین آباد استان ایلام هم تجربیات مشابهی دارد و بارها شاهد زجر حیواناتی بوده که بعد از بلعیدن پلاستیک مرگ دردآوری داشتهاند: «بسیاری از خانوادهها وقتی برای تفریح به کوهستان میروند زبالههای پلاستیکی را همان جا رها میکنند. بعد هم حیواناتی مثل گرگ و روباه و شغال بهدلیل اینکه این زبالهها بوی غذا میدهند آنها را میخورند. این مواد پلاستیکی هضم نمیشوند و بعد از یک مدت حیوان نمیتواند غذا بخورد و میمیرد. این اتفاق برای حیوانات اهلی هم میافتد. عشایر بسیاری در این منطقه کوهستانی زندگی میکنند و من بارها دیدهام تعدادی از دامهای آنها بهخاطر خوردن پلاستیک بیمار شده و بعد از ذبح مقدار زیادی نایلون پلاستیکی، طناب و پارچه از داخل شکم حیوان بیرون آمده. باید در زمینه رها نکردن زباله و جمعآوری زباله فرهنگسازی کنیم. در همین راستا سالهاست داوطلبانه به مدارس و مهدکودکها میروم و لزوم مراقبت از محیط زیست و رها نکردن زباله در طبیعت را به بچهها آموزش میدهم. خوشبختانه این فرهنگسازی باعث شده خیلی از بچهها وقتی همراه خانواده به طبیعت میروند به بزرگترها اجازه ندهند زباله همان جا رها شود. باید بپذیریم کوهستان و طبیعت فقط به ما تعلق ندارد و ما باید آنها را برای نسلهای بعدی حفظ کنیم.»
«ایران» از پدیده اجاره کارت ملی و حساب بانکی درکشور گزارش میدهد
رحم اجارهای متخلفان اقتصادی
سیاوش رضایی
خبرنگار
سابقه کارتها و سپس حسابهای اجارهای به دهه 70 برمیگردد. در سال 1372، در قانون بودجه برای ساماندهی و شناسایی فعالان اقتصادی، موضوع دریافت کد اقتصادی مطرح شد و بدین ترتیب از سال بعد یعنی 1373، کدفروشی و اجاره کد اقتصادی به سرفصل واژههای اقتصادی ایران افزوده شد. پس از آن و بسته به شرایط اجارهداری کدهای اقتصادی به موارد دیگری مانند کارتهای بازرگانی، کارتهای ملی و کارتهای بانکی و حسابهای بانکی گسترش پیدا کرد.بر همین اساس در نخستین روز خردادماه سال جاری، بانک مرکزی برای چندمین بار در اطلاعیهای رسمی به مردم هشدار داد تا از اجاره دادن کارت ملی خود برای امور بانکی خودداری کنند.
دراین اطلاعیه، بانک مرکزی به مردم توصیه کرده است از اجاره کارت ملی به افراد سودجو، به منظور انجام خدمات پولی، بانکی و ارزی جداً خودداری کنند چرا که عواقب ناشی از آن برعهده دارنده مدارک هویتی است.اجاره کارت ملی به منظور انجام امور خدمات پولی، بانکی و ارزی امری است که برای پوشش فعالیتهای سودجویانه، مجرمانه، پولشویی و فرار مالیاتی کاربرد دارد و پیشنهاد دهندگان، کسانی هستند که برای گریز از عواقب فعالیتهای خلاف قانون، مسئولیت آن را در قبال پرداخت مبالغی اندک، یکسره متوجه اجاره دهندگان میکنند. از این رو توصیه میشود به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی، پیشنهاد سپردن مدارک و اطلاعات هویتی (اجاره کارت ملی/ حساب بانکی) را با هیچ مبلغی نپذیرند تا از عواقب جدی ناشی از فعالیتهایی که از این طریق رخ میدهد، در امان باشند.حال پرسشی که به ذهن میرسد، این است که چرا بانک مرکزی در این مقطع زمانی یک بار دیگر نسبت به پدیده اجاره کارت ملی و حسابهای بانکی هشدار داده است. به طور قطع به علت مشکلات اقتصادی اخیر با افزایش این پدیده در سالهای اخیر روبهرو هستیم.نکته جالب توجه دراین پدیده این است که شگرد سودجویان هیچ تغییری نسبت به دهه 70 که کدهای اقتصادی را اجاره میکردند و در دهه 80 که کارت بازرگانی اجاره میکردند، پیدا نکرده است و تنها شماره و اطلاعاتی که اجاره میکنند تغییر میکند. در واقع سودجویان، فراریان مالیاتی، پولشویان و به تازگی فعالان در حوزه قمار و شرطبندی برای پنهان ماندن و همچنین فرار از پرداخت مالیات قانونی از اطلاعات افراد دیگر استفاده میکنند. در گذشته به اسم افراد عادی کارت بازرگانی دریافت میکردند و با آن میلیونها دلار واردات انجام میدادند و اکنون با کارت ملی افرادی که بضاعت مالی اندکی دارند، از صرافیها ارز خریداری میکنند یا این که با استفاده از اطلاعات هویتی آنها شرکتی به ثبت میرسانند و از حسابهای بانکی آنها میلیاردها تومان تراکنش انجام میدهند. اما در نهایت هنگام پرداخت مالیات یا مقابله با سودجویی صورت گرفته، تنها اطلاعات شخصی که کارت خود را اجاره داده است، موجود است که باید در برابر قانون پاسخگو باشد. در دورههایی که فاصله نرخ ارز صرافیها با بازار آزاد افزایش مییابد بیشتر با این پدیده مواجهیم. برخی افراد به صورت اتوبوسی از کسانی استفاده میکنند که بی بضاعت هستند. پیش از ورود آنها به صرافی پول خریداری سهمیه 2 هزار دلاری ارز را که به حدود 50 میلیون تومان میرسد به حساب آنها واریز میکنند و آنها با کارت ملی خود ارز را خریداری میکنند و به محض خروج از صرافی ارز را تحویل داده و بین 200 تا 300 هزار تومان دریافت میکنند. در حسابهای بانکی اجارهای نیز وقتی تخلفات مورد بررسی قرار میگیرد با کودکانی مواجه میشویم که دارای چندین حساب بانکی با گردش مالی هزار میلیارد تومانی هستند.
از کد اقتصادی تا حساب اجارهای
دراین خصوص مدیرکل دفتر حقوقی و قراردادهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی در گفتوگو با «ایران»، اطلاعات جالبی از این پدیده قدیمی ارائه میدهد. به گفته حسن تاجمیر ریاحی، پدیده اجاره کارت ملی و اطلاعات هویتی افراد برای دور زدن قانون به دو دهه قبل باز میگردد. بدین ترتیب برای عدم شناسایی ذینفع واقعی از روشهای متداول سوءاستفاده میشود.
وی با اشاره به اینکه پیش از این با مسأله اجاره کارتهای بازرگانی روبهرو بودیم، توضیح داد: سودجویان با اطلاعات افراد نیازمند اقدام به دریافت کارت بازرگانی میکردند و با آن تجارت انجام میدادند. این در حالی است که طبق قانون، گمرک اطلاعات را به سازمان مالیاتی ارائه میدهد، اما وقتی برای دریافت مالیات اقدام میکردیم به پیرمرد و پیرزن فقیری در یک روستا میرسیدیم که در ازای مبلغ ناچیری اطلاعات خود را فروخته بودند.وی ادامه داد: درسالهای گذشته نیز اجاره کارت ملی برای خرید ارز از صرافیها باب شد. افراد بی بضاعت کارت ملی خود را از 50 هزار تومان تا 2 میلیون تومان اجاره میدادند و سودجویان با آن ارز خریداری میکردند بدون اینکه اطلاعات آنها در شبکه بانکی و مالیاتی ثبت شود.این مقام مسئول مالیاتی با بیان اینکه چند سالی است که حسابهای بانکی اجارهای نیز مطرح شده است، گفت: پس از اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم و ماده 169 مکرر در سال 1395، تمام دستگاهها از جمله بانکها مکلفند تا اطلاعات تراکنشهای بانکی را به سازمان مالیاتی ارائه دهند. برهمین اساس سودجویان برای اینکه تراکنشهای خود را مخفی و از پرداخت مالیات فرار کنند، با همان شگردهای دهه 80 با پرداخت اجاره ماهیانه ناچیزی افراد بیبضاعت را متقاعد کردند که با مدارک هویتی آنها حساب بانکی باز میکنند و با آن کار کنند.
افزایش معوقات مالیاتی
مدیرکل حقوقی سازمان امور مالیاتی در ادامه از افزایش معوقات مالیاتی به دلیل پدیده اجاره کارت و حسابهای بانکی خبر داد. به گفته وی، به دلیل اینکه صاحبان اصلی کارت ملی یا حساب بانکی افراد فقیر و بعضاً کارتنخواب و معتاد هستند، هرچند که طبق قانون آنها باید پاسخگو باشند اما امکان دریافت میلیاردها تومان مالیات تشخیصی از آنها نیست و برهمین اساس معوقات مالیاتی افزایش مییابد. به گفته وی، برای مثال در موضوع کارتهای بازرگانی اجارهای بین 10 تا 12 هزار میلیارد تومان معوقه مالیاتی ایجاد شد.
رشد پدیده اجاره
تاجمیر ریاحی همچنین گفت: بخصوص از سال 1395 که ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم به تصویب رسید با رشد پدیده اجاره کارت ملی و حسابهای بانکی روبهرو هستیم و برهمین اساس دراین مدت بارها نسبت به این موضوع هشدار دادهایم و شبکه بانکی نیز با صدور اطلاعیههایی هشدار داده است.
وی اضافه کرد: اما نکته مهم این است که تنها با اطلاعیه و هشدار نمیتوان با این پدیده مقابله کرد و نیازمند راهکارهای عملی هستیم. وی توضیح داد: در همین راستا در مذاکرات با اداره ثبت شرکتها خواسته شد تا افرادی که برای ثبت شرکت اقدام میکنند، مورد راستی آزمایی قرار گیرند. در حوزه بانکی نیز باید با افزایش نظارتها و راستیآزمایی با این مشکل مقابله کرد.
مدیرکل حقوقی سازمان امور مالیاتی همچنین یادآور شد: البته یکی از مشکلاتی که شبکه بانکی با آن مواجه است، این است که بسیاری از حسابهای اجارهای از طریق وکلای قانونی افرادی که کارت خود را اجاره دادهاند انجام میشود. به طوری که از فرد اجاره دهنده یک وکالت کامل دریافت میشود و وکیل قانونی تمام کارهای افتتاح حساب، دریافت دسته چک و استفاده از حساب را انجام میدهد.
وی ادامه داد: برهمین اساس در برخی از شرکتها با مواردی مواجه میشویم که یک کارتنخواب یا معتاد مدیرعامل یا رئیس هیأت مدیره است. اما زمانی که فصل مالیات میشود، هیچ اثری از ذینفعان اصلی نمیتوان پیدا کرد.
اجاره کارت ملی و حساب جرم است
مدیرکل حقوقی سازمان امور مالیاتی تأکید کرد: به موجب ماده 274 قانون مالیاتها، اجاره دادن یا اجاره کردن کارت ملی و حساب بانکی جرم مالیاتی تلقی میشود و قابل تعقیب کیفری است.وی با اشاره به اینکه اگر بحث حسابهای بانکی اجارهای را جدی نگیریم، در سالهای آینده با مشکل بزرگتری مواجه خواهیم شد، گفت: هم اکنون برخی از شرکتها آبدارچی و منشی را به شرط استفاده از حساب بانکی آنها استخدام میکنند. این درحالی است که پس از سال 1395 برخورد با این تخلفات از ضمانت اجرایی کیفری محکمی برخوردار شده است. به گفته وی، طبق قانون حتی افرادی که به این پدیده کمک کنند نیز به جرم معاونت محکوم میشوند.
پروندههای قضایی مفتوح
تاجمیر ریاحی در پاسخ به این سؤال که هم اکنون چه تعداد پرونده قضایی برای این گونه تخلفات تشکیل شده است، گفت: طی سالهای اخیر پروندههای متعددی از این گونه تخلفات در دستگاه قضا تشکیل شده است که برخی از متخلفان دستگیر شدهاند و به زندان افتادهاند.
وی توضیح داد: هم اکنون درخصوص کارتهای بازرگانی اجارهای و تخلفات مربوط به آن 500 فقره پرونده قضایی تشکیل شده است. دربحث تخلفات مربوط به ماده 274 مالیاتها نیز که اجاره کارت ملی و حساب بانکی یکی از موارد هفتگانه آن است نیز 200 پرونده تشکیل شده است.
خبرنگار
سابقه کارتها و سپس حسابهای اجارهای به دهه 70 برمیگردد. در سال 1372، در قانون بودجه برای ساماندهی و شناسایی فعالان اقتصادی، موضوع دریافت کد اقتصادی مطرح شد و بدین ترتیب از سال بعد یعنی 1373، کدفروشی و اجاره کد اقتصادی به سرفصل واژههای اقتصادی ایران افزوده شد. پس از آن و بسته به شرایط اجارهداری کدهای اقتصادی به موارد دیگری مانند کارتهای بازرگانی، کارتهای ملی و کارتهای بانکی و حسابهای بانکی گسترش پیدا کرد.بر همین اساس در نخستین روز خردادماه سال جاری، بانک مرکزی برای چندمین بار در اطلاعیهای رسمی به مردم هشدار داد تا از اجاره دادن کارت ملی خود برای امور بانکی خودداری کنند.
دراین اطلاعیه، بانک مرکزی به مردم توصیه کرده است از اجاره کارت ملی به افراد سودجو، به منظور انجام خدمات پولی، بانکی و ارزی جداً خودداری کنند چرا که عواقب ناشی از آن برعهده دارنده مدارک هویتی است.اجاره کارت ملی به منظور انجام امور خدمات پولی، بانکی و ارزی امری است که برای پوشش فعالیتهای سودجویانه، مجرمانه، پولشویی و فرار مالیاتی کاربرد دارد و پیشنهاد دهندگان، کسانی هستند که برای گریز از عواقب فعالیتهای خلاف قانون، مسئولیت آن را در قبال پرداخت مبالغی اندک، یکسره متوجه اجاره دهندگان میکنند. از این رو توصیه میشود به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی، پیشنهاد سپردن مدارک و اطلاعات هویتی (اجاره کارت ملی/ حساب بانکی) را با هیچ مبلغی نپذیرند تا از عواقب جدی ناشی از فعالیتهایی که از این طریق رخ میدهد، در امان باشند.حال پرسشی که به ذهن میرسد، این است که چرا بانک مرکزی در این مقطع زمانی یک بار دیگر نسبت به پدیده اجاره کارت ملی و حسابهای بانکی هشدار داده است. به طور قطع به علت مشکلات اقتصادی اخیر با افزایش این پدیده در سالهای اخیر روبهرو هستیم.نکته جالب توجه دراین پدیده این است که شگرد سودجویان هیچ تغییری نسبت به دهه 70 که کدهای اقتصادی را اجاره میکردند و در دهه 80 که کارت بازرگانی اجاره میکردند، پیدا نکرده است و تنها شماره و اطلاعاتی که اجاره میکنند تغییر میکند. در واقع سودجویان، فراریان مالیاتی، پولشویان و به تازگی فعالان در حوزه قمار و شرطبندی برای پنهان ماندن و همچنین فرار از پرداخت مالیات قانونی از اطلاعات افراد دیگر استفاده میکنند. در گذشته به اسم افراد عادی کارت بازرگانی دریافت میکردند و با آن میلیونها دلار واردات انجام میدادند و اکنون با کارت ملی افرادی که بضاعت مالی اندکی دارند، از صرافیها ارز خریداری میکنند یا این که با استفاده از اطلاعات هویتی آنها شرکتی به ثبت میرسانند و از حسابهای بانکی آنها میلیاردها تومان تراکنش انجام میدهند. اما در نهایت هنگام پرداخت مالیات یا مقابله با سودجویی صورت گرفته، تنها اطلاعات شخصی که کارت خود را اجاره داده است، موجود است که باید در برابر قانون پاسخگو باشد. در دورههایی که فاصله نرخ ارز صرافیها با بازار آزاد افزایش مییابد بیشتر با این پدیده مواجهیم. برخی افراد به صورت اتوبوسی از کسانی استفاده میکنند که بی بضاعت هستند. پیش از ورود آنها به صرافی پول خریداری سهمیه 2 هزار دلاری ارز را که به حدود 50 میلیون تومان میرسد به حساب آنها واریز میکنند و آنها با کارت ملی خود ارز را خریداری میکنند و به محض خروج از صرافی ارز را تحویل داده و بین 200 تا 300 هزار تومان دریافت میکنند. در حسابهای بانکی اجارهای نیز وقتی تخلفات مورد بررسی قرار میگیرد با کودکانی مواجه میشویم که دارای چندین حساب بانکی با گردش مالی هزار میلیارد تومانی هستند.
از کد اقتصادی تا حساب اجارهای
دراین خصوص مدیرکل دفتر حقوقی و قراردادهای مالیاتی سازمان امور مالیاتی در گفتوگو با «ایران»، اطلاعات جالبی از این پدیده قدیمی ارائه میدهد. به گفته حسن تاجمیر ریاحی، پدیده اجاره کارت ملی و اطلاعات هویتی افراد برای دور زدن قانون به دو دهه قبل باز میگردد. بدین ترتیب برای عدم شناسایی ذینفع واقعی از روشهای متداول سوءاستفاده میشود.
وی با اشاره به اینکه پیش از این با مسأله اجاره کارتهای بازرگانی روبهرو بودیم، توضیح داد: سودجویان با اطلاعات افراد نیازمند اقدام به دریافت کارت بازرگانی میکردند و با آن تجارت انجام میدادند. این در حالی است که طبق قانون، گمرک اطلاعات را به سازمان مالیاتی ارائه میدهد، اما وقتی برای دریافت مالیات اقدام میکردیم به پیرمرد و پیرزن فقیری در یک روستا میرسیدیم که در ازای مبلغ ناچیری اطلاعات خود را فروخته بودند.وی ادامه داد: درسالهای گذشته نیز اجاره کارت ملی برای خرید ارز از صرافیها باب شد. افراد بی بضاعت کارت ملی خود را از 50 هزار تومان تا 2 میلیون تومان اجاره میدادند و سودجویان با آن ارز خریداری میکردند بدون اینکه اطلاعات آنها در شبکه بانکی و مالیاتی ثبت شود.این مقام مسئول مالیاتی با بیان اینکه چند سالی است که حسابهای بانکی اجارهای نیز مطرح شده است، گفت: پس از اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم و ماده 169 مکرر در سال 1395، تمام دستگاهها از جمله بانکها مکلفند تا اطلاعات تراکنشهای بانکی را به سازمان مالیاتی ارائه دهند. برهمین اساس سودجویان برای اینکه تراکنشهای خود را مخفی و از پرداخت مالیات فرار کنند، با همان شگردهای دهه 80 با پرداخت اجاره ماهیانه ناچیزی افراد بیبضاعت را متقاعد کردند که با مدارک هویتی آنها حساب بانکی باز میکنند و با آن کار کنند.
افزایش معوقات مالیاتی
مدیرکل حقوقی سازمان امور مالیاتی در ادامه از افزایش معوقات مالیاتی به دلیل پدیده اجاره کارت و حسابهای بانکی خبر داد. به گفته وی، به دلیل اینکه صاحبان اصلی کارت ملی یا حساب بانکی افراد فقیر و بعضاً کارتنخواب و معتاد هستند، هرچند که طبق قانون آنها باید پاسخگو باشند اما امکان دریافت میلیاردها تومان مالیات تشخیصی از آنها نیست و برهمین اساس معوقات مالیاتی افزایش مییابد. به گفته وی، برای مثال در موضوع کارتهای بازرگانی اجارهای بین 10 تا 12 هزار میلیارد تومان معوقه مالیاتی ایجاد شد.
رشد پدیده اجاره
تاجمیر ریاحی همچنین گفت: بخصوص از سال 1395 که ماده 169 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم به تصویب رسید با رشد پدیده اجاره کارت ملی و حسابهای بانکی روبهرو هستیم و برهمین اساس دراین مدت بارها نسبت به این موضوع هشدار دادهایم و شبکه بانکی نیز با صدور اطلاعیههایی هشدار داده است.
وی اضافه کرد: اما نکته مهم این است که تنها با اطلاعیه و هشدار نمیتوان با این پدیده مقابله کرد و نیازمند راهکارهای عملی هستیم. وی توضیح داد: در همین راستا در مذاکرات با اداره ثبت شرکتها خواسته شد تا افرادی که برای ثبت شرکت اقدام میکنند، مورد راستی آزمایی قرار گیرند. در حوزه بانکی نیز باید با افزایش نظارتها و راستیآزمایی با این مشکل مقابله کرد.
مدیرکل حقوقی سازمان امور مالیاتی همچنین یادآور شد: البته یکی از مشکلاتی که شبکه بانکی با آن مواجه است، این است که بسیاری از حسابهای اجارهای از طریق وکلای قانونی افرادی که کارت خود را اجاره دادهاند انجام میشود. به طوری که از فرد اجاره دهنده یک وکالت کامل دریافت میشود و وکیل قانونی تمام کارهای افتتاح حساب، دریافت دسته چک و استفاده از حساب را انجام میدهد.
وی ادامه داد: برهمین اساس در برخی از شرکتها با مواردی مواجه میشویم که یک کارتنخواب یا معتاد مدیرعامل یا رئیس هیأت مدیره است. اما زمانی که فصل مالیات میشود، هیچ اثری از ذینفعان اصلی نمیتوان پیدا کرد.
اجاره کارت ملی و حساب جرم است
مدیرکل حقوقی سازمان امور مالیاتی تأکید کرد: به موجب ماده 274 قانون مالیاتها، اجاره دادن یا اجاره کردن کارت ملی و حساب بانکی جرم مالیاتی تلقی میشود و قابل تعقیب کیفری است.وی با اشاره به اینکه اگر بحث حسابهای بانکی اجارهای را جدی نگیریم، در سالهای آینده با مشکل بزرگتری مواجه خواهیم شد، گفت: هم اکنون برخی از شرکتها آبدارچی و منشی را به شرط استفاده از حساب بانکی آنها استخدام میکنند. این درحالی است که پس از سال 1395 برخورد با این تخلفات از ضمانت اجرایی کیفری محکمی برخوردار شده است. به گفته وی، طبق قانون حتی افرادی که به این پدیده کمک کنند نیز به جرم معاونت محکوم میشوند.
پروندههای قضایی مفتوح
تاجمیر ریاحی در پاسخ به این سؤال که هم اکنون چه تعداد پرونده قضایی برای این گونه تخلفات تشکیل شده است، گفت: طی سالهای اخیر پروندههای متعددی از این گونه تخلفات در دستگاه قضا تشکیل شده است که برخی از متخلفان دستگیر شدهاند و به زندان افتادهاند.
وی توضیح داد: هم اکنون درخصوص کارتهای بازرگانی اجارهای و تخلفات مربوط به آن 500 فقره پرونده قضایی تشکیل شده است. دربحث تخلفات مربوط به ماده 274 مالیاتها نیز که اجاره کارت ملی و حساب بانکی یکی از موارد هفتگانه آن است نیز 200 پرونده تشکیل شده است.
3 بازی معوقه لیگ برتر امشب برگزار میشود
برد خارج از خانه هدف سرخابیها
حامد جیرودی / رقابتهای لیگ برتر فوتبال امشب با برگزاری 3 دیدار معوقه پیگیری میشود. از بازیهای هفته بیستم 2 دیدار باقی مانده که در یکی از آنها فولاد از ساعت 20:45 در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز میزبان تراکتور است. شاگردان جواد نکونام در شرایطی در این مسابقه به میدان میروند که در هفته بیست و سوم مقابل نساجی 1-0 شکست خوردند و با 30 امتیاز در رده ششم جدول هستند. البته سرخپوشان اهوازی در آخرین بازیشان که در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی برگزار شد، با پیروزی 2-1 برابر قشقایی توانستند به مرحله بعد راه پیدا کنند و حالا با روحیه هستند. اما اوضاع در آن سوی میدان متفاوت است. تراکتور در هفته بیست و سوم مقابل صنعت نفت با تساوی 1-1 متوقف شد تا با 28 امتیاز در رده هشتم قرار بگیرد. پرشورها در جام حذفی هم مقابل آلومینیوم 2-1 بازنده شدند تا از گردونه رقابتها کنار بروند. نتیجهای که استعفای رسول خطیبی از سرمربیگری تراکتور را در پی داشت ولی با این موضوع مخالفت شد و خطیبی به تیم برگشت. البته به اتفاق فیروز کریمی که مشاور فنی تراکتور شده و حالا باید دید آنها کنار هم چه نتیجهای میگیرند. بازی رفت فولاد و تراکتور با تساوی بدون گل به پایان رسید.
صنعت نفت – استقلال؛ معوقه پر حرف و حدیث
در دیگر بازی معوقه هفته بیستم، صنعت نفت از ساعت 21:30 در ورزشگاه تختی آبادان پذیرای استقلال است. دیداری که قبل از لیگ قهرمانان آسیا قرار بود برگزار شود ولی به تعویق افتاد و بعد از آن هم زمان برگزاری آن به خاطر اعتراض پرسپولیسیها که معتقد بودند این بازی باید قبل از دربی برگزار میشد، به محل بحث فراوان تبدیل شد. شاگردان سید سیروس پورموسوی که از هفته یازدهم به بعد رنگ برد را ندیدهاند، در 11 بازی دیگرشان 6 باخت و 5 تساوی داشتهاند و با 26 امتیاز در رده دوازدهم جدول هستند و حالا هم بهنظر میرسد مقابل استقلال هم کار دشواری برای پیروز شدن داشته باشند. بخصوص اینکه پورموسوی گفته میخواهد در ادامه مسابقات به بازیکنان جوانتر تیمش بازی بدهد. اما آبی پوشان پایتخت در شرایطی در این بازی به میدان میروند که 2 شکست پیاپی مقابل ذوب آهن و پرسپولیس باعث شده آنها با 34 امتیاز در رده پنجم قرار بگیرند. البته شاگردان فرهاد مجیدی در آخرین بازیشان که در جام حذفی برگزار شد، 2-1 ذوب آهن را شکست دادند تا دوباره روحیه بگیرند و برای ادامه مسابقات انگیزه پیدا کنند. استقلال در این بازی هم شیخ دیاباته را بهدلیل مصدومیت در اختیار ندارد و سید احمد موسوی هم که آسیب دیده به این بازی نمیرسد ولی مصدومیت وریا غفوری کاپیتان استقلال خیلی جدی نیست و او به این بازی میرسد. در نفت هم حسین ساکی، رحیم مهدی زهیوی، مهدی زبیدی و حسن بیت سعید بهدلیل مصدومیت غایب هستند. با این حال، به نظر میرسد که شاهد یک بازی زیبا باشیم. چرا که برزیلیهای فوتبال ایران در خانهشان با انگیزه هستند و استقلالیها هم امید زیادی دارند تا در این بازی به برتری برسند. صنعت نفت و استقلال تاکنون 19 بار در لیگ برتر به مصاف هم رفتهاند که 10 پیروزی برای استقلال و 7 برد هم برای صنعت نفت به ثبت رسیده و 2 بازی هم مساوی شده است که آخرین آن تساوی 1-1 دو تیم در بازی رفت بود.
پرسپولیس بدون کاپیتان در اصفهان
امشب یک بازی معوقه از هفته بیستویکم نیز برگزار میشود که طی آن ذوب آهن و پرسپولیس از ساعت 19:30 در ورزشگاه فولادشهر اصفهان به مصاف هم میروند. گاندوها که در هفته بیستوسوم برابر گل گهر 1-0 بازنده شدند، با 21 امتیاز در رده چهاردهم هستند و برای فرار از منطقه خطر، به پیروزی در این بازی نیاز مبرم دارند. اما در آن سوی میدان شاگردان یحیی گل محمدی هم که در بالای جدول با سپاهان رقابت میکنند، برای جا نماندن از کورس باید به 3 امتیاز دست پیدا کنند. ضمن اینکه سرخپوشان پایتخت برای بازگشت به صدر نیاز به پیروزی با بیش از 3 گل مقابل ذوب آهن دارند که کاری سخت بهنظر میرسد. قرمزها که با 45 امتیاز در رده دوم هستند، در شرایطی پا به این میدان میگذارند که پس از پیروزی 1-0 در دربی، در جام حذفی هم مقابل تیم لیگ دویی شاهین بندرعامری به برتری 4-1 رسیدند تا به مرحله بعد صعود کنند. البته به علت درگیریهایی که در مسابقه با استقلال به وجود آمد و همچنین اتفاقهای بازی با سپاهان، پرسپولیسیها با جرایمی مواجه شدند و سیدجلال حسینی کاپیتانشان و فرشاد فرجی دیگر مدافع خود را بهدلیل محرومیت در اختیار ندارند. پرسپولیس فصل گذشته ذوب آهن را در اصفهان 3-0 شکست داد و باید دید باز هم می تواند به پیروزی برسد یا نه. البته یحیی در این بازی باید دوباره برابر دستیار سابقش سید مجتبی حسینی قرار بگیرد که شناخت زیادی از تفکرات گل محمدی دارد و در نیم فصل اول و زمانی که سرمربی نفت مسحدسلیمان بود، پرسپولیس را با تساوی 1-1 متوقف کرد. پرسپولیس و ذوب آهن 39 بار در لیگ برتر مقابل هم قرار گرفتهاند که پرسپولیس 14 و ذوبآهن 12 بار موفق به کسب پیروزی شدهاند و 13 بازی نیز مساوی شده که آخرین آن 1-1 بازی رفت بود.
صنعت نفت – استقلال؛ معوقه پر حرف و حدیث
در دیگر بازی معوقه هفته بیستم، صنعت نفت از ساعت 21:30 در ورزشگاه تختی آبادان پذیرای استقلال است. دیداری که قبل از لیگ قهرمانان آسیا قرار بود برگزار شود ولی به تعویق افتاد و بعد از آن هم زمان برگزاری آن به خاطر اعتراض پرسپولیسیها که معتقد بودند این بازی باید قبل از دربی برگزار میشد، به محل بحث فراوان تبدیل شد. شاگردان سید سیروس پورموسوی که از هفته یازدهم به بعد رنگ برد را ندیدهاند، در 11 بازی دیگرشان 6 باخت و 5 تساوی داشتهاند و با 26 امتیاز در رده دوازدهم جدول هستند و حالا هم بهنظر میرسد مقابل استقلال هم کار دشواری برای پیروز شدن داشته باشند. بخصوص اینکه پورموسوی گفته میخواهد در ادامه مسابقات به بازیکنان جوانتر تیمش بازی بدهد. اما آبی پوشان پایتخت در شرایطی در این بازی به میدان میروند که 2 شکست پیاپی مقابل ذوب آهن و پرسپولیس باعث شده آنها با 34 امتیاز در رده پنجم قرار بگیرند. البته شاگردان فرهاد مجیدی در آخرین بازیشان که در جام حذفی برگزار شد، 2-1 ذوب آهن را شکست دادند تا دوباره روحیه بگیرند و برای ادامه مسابقات انگیزه پیدا کنند. استقلال در این بازی هم شیخ دیاباته را بهدلیل مصدومیت در اختیار ندارد و سید احمد موسوی هم که آسیب دیده به این بازی نمیرسد ولی مصدومیت وریا غفوری کاپیتان استقلال خیلی جدی نیست و او به این بازی میرسد. در نفت هم حسین ساکی، رحیم مهدی زهیوی، مهدی زبیدی و حسن بیت سعید بهدلیل مصدومیت غایب هستند. با این حال، به نظر میرسد که شاهد یک بازی زیبا باشیم. چرا که برزیلیهای فوتبال ایران در خانهشان با انگیزه هستند و استقلالیها هم امید زیادی دارند تا در این بازی به برتری برسند. صنعت نفت و استقلال تاکنون 19 بار در لیگ برتر به مصاف هم رفتهاند که 10 پیروزی برای استقلال و 7 برد هم برای صنعت نفت به ثبت رسیده و 2 بازی هم مساوی شده است که آخرین آن تساوی 1-1 دو تیم در بازی رفت بود.
پرسپولیس بدون کاپیتان در اصفهان
امشب یک بازی معوقه از هفته بیستویکم نیز برگزار میشود که طی آن ذوب آهن و پرسپولیس از ساعت 19:30 در ورزشگاه فولادشهر اصفهان به مصاف هم میروند. گاندوها که در هفته بیستوسوم برابر گل گهر 1-0 بازنده شدند، با 21 امتیاز در رده چهاردهم هستند و برای فرار از منطقه خطر، به پیروزی در این بازی نیاز مبرم دارند. اما در آن سوی میدان شاگردان یحیی گل محمدی هم که در بالای جدول با سپاهان رقابت میکنند، برای جا نماندن از کورس باید به 3 امتیاز دست پیدا کنند. ضمن اینکه سرخپوشان پایتخت برای بازگشت به صدر نیاز به پیروزی با بیش از 3 گل مقابل ذوب آهن دارند که کاری سخت بهنظر میرسد. قرمزها که با 45 امتیاز در رده دوم هستند، در شرایطی پا به این میدان میگذارند که پس از پیروزی 1-0 در دربی، در جام حذفی هم مقابل تیم لیگ دویی شاهین بندرعامری به برتری 4-1 رسیدند تا به مرحله بعد صعود کنند. البته به علت درگیریهایی که در مسابقه با استقلال به وجود آمد و همچنین اتفاقهای بازی با سپاهان، پرسپولیسیها با جرایمی مواجه شدند و سیدجلال حسینی کاپیتانشان و فرشاد فرجی دیگر مدافع خود را بهدلیل محرومیت در اختیار ندارند. پرسپولیس فصل گذشته ذوب آهن را در اصفهان 3-0 شکست داد و باید دید باز هم می تواند به پیروزی برسد یا نه. البته یحیی در این بازی باید دوباره برابر دستیار سابقش سید مجتبی حسینی قرار بگیرد که شناخت زیادی از تفکرات گل محمدی دارد و در نیم فصل اول و زمانی که سرمربی نفت مسحدسلیمان بود، پرسپولیس را با تساوی 1-1 متوقف کرد. پرسپولیس و ذوب آهن 39 بار در لیگ برتر مقابل هم قرار گرفتهاند که پرسپولیس 14 و ذوبآهن 12 بار موفق به کسب پیروزی شدهاند و 13 بازی نیز مساوی شده که آخرین آن 1-1 بازی رفت بود.
وزیر ارتباطات اعلام کرد
یک ماه اینترنت رایگان برای تمام مردم ایران
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: برای تمام مردم ایران یک ماه اینترنت رایگان در نظر گرفته شده است.
به گزارش ایرنا، محمدجواد آذری جهرمی در توئیتر خود از اینترنت رایگان برای مردم خبر داد و گفت: با تجویز و تصویب ستاد ملی کرونا و با همکاری محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه و به منظور ترویج تبلیغات انتخابات در فضای مجازی به جای تجمعات خیابانی و میدانی، بستههای «اینترنت» یکماهه «رایگان» به همه مردم ایران عرضه خواهد شد. وزیر ارتباطات جزئیات این بستهها را به آینده موکول کرد.
گفتنی است وزیر ارتباطات پیش از این از تخصیص بسته اینترنتی برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خبر داده و تصریح کرده بود: همه ما باید تلاش کنیم که حداکثر مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ رخ دهد.
به گفته وزیر ارتباطات، همان گونه که صدا و سیما ظرفیتهایی را برای کاندیداها فراهم میآورد، وزارت ارتباطات نیز برای استفاده از ظرفیت فضای مجازی، بستههایی را برای نامزدهای تأیید صلاحیت شده در نظر گرفته تا بتوانند از آن زیرساختها به صورت عادلانه برای تبلیغاتشان استفاده کنند. سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، ۲۸ خرداد سال ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد.
به گزارش ایرنا، محمدجواد آذری جهرمی در توئیتر خود از اینترنت رایگان برای مردم خبر داد و گفت: با تجویز و تصویب ستاد ملی کرونا و با همکاری محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه و به منظور ترویج تبلیغات انتخابات در فضای مجازی به جای تجمعات خیابانی و میدانی، بستههای «اینترنت» یکماهه «رایگان» به همه مردم ایران عرضه خواهد شد. وزیر ارتباطات جزئیات این بستهها را به آینده موکول کرد.
گفتنی است وزیر ارتباطات پیش از این از تخصیص بسته اینترنتی برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خبر داده و تصریح کرده بود: همه ما باید تلاش کنیم که حداکثر مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ رخ دهد.
به گفته وزیر ارتباطات، همان گونه که صدا و سیما ظرفیتهایی را برای کاندیداها فراهم میآورد، وزارت ارتباطات نیز برای استفاده از ظرفیت فضای مجازی، بستههایی را برای نامزدهای تأیید صلاحیت شده در نظر گرفته تا بتوانند از آن زیرساختها به صورت عادلانه برای تبلیغاتشان استفاده کنند. سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، ۲۸ خرداد سال ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد.
آرزوی تمرکززدایی از پایانههای نفتی ایران برآورده شد
نرسی قربان
کارشناس بینالملل نفت
تاریخچه طرح بزرگ و ملی خط لوله گوره به جاسک به دهه ٦٠ بازمیگردد. آن زمان یعنی در دوره جنگ ایران و عراق، با توجه به اینکه تنها پایانه صادراتی نفت ایران در جزیره خارک بود و دشمن بخوبی از راهبردی و استراتژیک بودن این پایانه باخبر بود، بیش از ٢ هزار و ٨٤٠ بار این جزیره را زیر آتش قرار داد. در حالی که تعداد روزهای جنگ ٢ هزار و ٨٨٨ روز بود.بیش از ٢ هزار بار بمباران خارک، تنها پایانه صادراتی نفت ایران؛ همواره این حس نیاز را در صنعت نفت به همراه داشته است که در صورت وقوع هر ناآرامی در منطقه توان صادراتی ایران را بشدت تضعیف خواهد کرد. بویژه آنکه در این اواخر بحث بستن تنگه هرمز و درگیری میان کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز مطرح شد.
حالا اکنون شنیده میشود فاز اول پروژهای به سرانجام رسیده است که میتواند پایداری صادرات نفت ایران را افزایش دهد. خط لوله گوره به جاسک و پایانه صادراتی آن در شرق تنگه هرمز، پروژهای مهم است که امکان صادرات نفت ایران را از دریای عمان فراهم خواهد کرد. آن طور که مسئولان میگویند، در روزهای آتی اولین محموله نفتی ایران از این پایانه راهی بازارهای جهانی نفت خام خواهد شد. البته تا رسیدن به ظرفیت حداکثری صادرات هنوز فاصله وجود دارد اما این یک فصل نو و مهم بویژه برای مواقع حساس و ناآرامیهاست.
البته کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز این ویژگی را به نوعی برای خود ایجاد کردهاند. این کشورها چند پایانه صادراتی در خلیج فارس، دریای سرخ و دریای عمان دارند و حالا تفکر تمرکززدایی از پایانههای صادراتی ایران نیز به ثمر رسیده است.
همواره این موضوع مطرح بوده است که بزرگترین متضرر بسته شدن تنگه هرمز، ایران و عراق خواهند بود. اما حالا با این پایانه جدید صادراتی که در گام نخست ظرفیت صادرات 350 هزار بشکه در روز نفت خام را فراهم میکند؛ ایران این محدودیت را مرتفع کرده است و زمانی که به یک میلیون بشکه در روز برسد، تقریباً نیمی از نفت صادراتی ایران میتواند از این پایانه جدید به دنیا فرستاده شود.اما فراتر از این ویژگیهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، یک مسأله دیگری که اجرای این طرح را در اوج تحریمها جذاب میکند، موضوع اجرای یک پروژه 2 میلیارد دلاری در اوج تحریمها و با استفاده از توان داخل است. به عبارتی وقتی کشورهای جهان به ایران پشت کردند و حتی کشورهایی مانند چین و کره جنوبی حاضر به فروش ورق لولههای سرویس ترش نبودند، صنعت نفت ایران با تقویت بنیه داخلی صنایع مرتبط و ایجاد ظرفیتهای جدید برای ساخت داخل، توانست به میزان قابل توجهی کار و اشتغال و گردش مالی در داخل کشور ایجاد کند.
به عبارتی در دوره تحریم که شرکتها باید کاهش تولید میدادند، صنعت نفت یک فرصت اشتغالزایی و کار را در داخل کشور برای بیش از 200 شرکت فراهم کرد و نیروی کار قابل توجهی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر ساخت. به این ترتیب از خروج ارز از کشور نیز جلوگیری و این مبالغ به اقتصاد کشور تزریق شد.از سوی دیگر فرصتی برای توسعه در جنوب شرقی ایران فراهم شد و از این بابت میتوان گفت که این خط لوله اگرچه دیر اما بازهم برخی نیازهای ایران و صنعت نفت ایران را مرتفع کرد و منافع قابل توجهی را برای ایران به همراه خواهد داشت که مهمترین آنها همان رفع نگرانی مشتریان نفت ایران از تداوم صادرات کشور است که البته در دورههای بدون تحریم این مهم بیشتر به نمایش گذاشته خواهد شد.
کارشناس بینالملل نفت
تاریخچه طرح بزرگ و ملی خط لوله گوره به جاسک به دهه ٦٠ بازمیگردد. آن زمان یعنی در دوره جنگ ایران و عراق، با توجه به اینکه تنها پایانه صادراتی نفت ایران در جزیره خارک بود و دشمن بخوبی از راهبردی و استراتژیک بودن این پایانه باخبر بود، بیش از ٢ هزار و ٨٤٠ بار این جزیره را زیر آتش قرار داد. در حالی که تعداد روزهای جنگ ٢ هزار و ٨٨٨ روز بود.بیش از ٢ هزار بار بمباران خارک، تنها پایانه صادراتی نفت ایران؛ همواره این حس نیاز را در صنعت نفت به همراه داشته است که در صورت وقوع هر ناآرامی در منطقه توان صادراتی ایران را بشدت تضعیف خواهد کرد. بویژه آنکه در این اواخر بحث بستن تنگه هرمز و درگیری میان کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز مطرح شد.
حالا اکنون شنیده میشود فاز اول پروژهای به سرانجام رسیده است که میتواند پایداری صادرات نفت ایران را افزایش دهد. خط لوله گوره به جاسک و پایانه صادراتی آن در شرق تنگه هرمز، پروژهای مهم است که امکان صادرات نفت ایران را از دریای عمان فراهم خواهد کرد. آن طور که مسئولان میگویند، در روزهای آتی اولین محموله نفتی ایران از این پایانه راهی بازارهای جهانی نفت خام خواهد شد. البته تا رسیدن به ظرفیت حداکثری صادرات هنوز فاصله وجود دارد اما این یک فصل نو و مهم بویژه برای مواقع حساس و ناآرامیهاست.
البته کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز این ویژگی را به نوعی برای خود ایجاد کردهاند. این کشورها چند پایانه صادراتی در خلیج فارس، دریای سرخ و دریای عمان دارند و حالا تفکر تمرکززدایی از پایانههای صادراتی ایران نیز به ثمر رسیده است.
همواره این موضوع مطرح بوده است که بزرگترین متضرر بسته شدن تنگه هرمز، ایران و عراق خواهند بود. اما حالا با این پایانه جدید صادراتی که در گام نخست ظرفیت صادرات 350 هزار بشکه در روز نفت خام را فراهم میکند؛ ایران این محدودیت را مرتفع کرده است و زمانی که به یک میلیون بشکه در روز برسد، تقریباً نیمی از نفت صادراتی ایران میتواند از این پایانه جدید به دنیا فرستاده شود.اما فراتر از این ویژگیهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، یک مسأله دیگری که اجرای این طرح را در اوج تحریمها جذاب میکند، موضوع اجرای یک پروژه 2 میلیارد دلاری در اوج تحریمها و با استفاده از توان داخل است. به عبارتی وقتی کشورهای جهان به ایران پشت کردند و حتی کشورهایی مانند چین و کره جنوبی حاضر به فروش ورق لولههای سرویس ترش نبودند، صنعت نفت ایران با تقویت بنیه داخلی صنایع مرتبط و ایجاد ظرفیتهای جدید برای ساخت داخل، توانست به میزان قابل توجهی کار و اشتغال و گردش مالی در داخل کشور ایجاد کند.
به عبارتی در دوره تحریم که شرکتها باید کاهش تولید میدادند، صنعت نفت یک فرصت اشتغالزایی و کار را در داخل کشور برای بیش از 200 شرکت فراهم کرد و نیروی کار قابل توجهی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر ساخت. به این ترتیب از خروج ارز از کشور نیز جلوگیری و این مبالغ به اقتصاد کشور تزریق شد.از سوی دیگر فرصتی برای توسعه در جنوب شرقی ایران فراهم شد و از این بابت میتوان گفت که این خط لوله اگرچه دیر اما بازهم برخی نیازهای ایران و صنعت نفت ایران را مرتفع کرد و منافع قابل توجهی را برای ایران به همراه خواهد داشت که مهمترین آنها همان رفع نگرانی مشتریان نفت ایران از تداوم صادرات کشور است که البته در دورههای بدون تحریم این مهم بیشتر به نمایش گذاشته خواهد شد.
آزادی خرمشهر و طرح مجدد یک سؤال تاریخی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
سوم خرداد و واقعه فتح خرمشهر بههمراه خود پرسشهای متعددی را برای آن دسته از افراد که نمیتوانند از کنار حوادث تاریخی به سادگی عبور کنند دربر دارد که هر ساله بدون آنکه پاسخ روشنی برای آن بشنوند در یادهاشان تجدید میشود. مهمترین پرسش آنان دراین ارتباط چگونگی وقوع آزادی خرمشهر با توجه به نسبتهای مادی است؛پرسشی که شاید برای بسیاری پیش پا افتاده وعادی باشد و با پاسخی دم دستی سعی کنند جواب آن را بدهند! برای نشان دادن اهمیت این پرسش به دو گزاره که درپرونده این عملیات به ثبت رسیده اکتفا میکنم.
1-گزاره اول بیانگر شرایط نیروهای خودی از نظر«آماد » و در اختیار داشتن تجهیزات اولیه نظامی، مثل سلاح انفرادی و فشنگهای آن ساعاتی قبل ازعملیات است که حداقل شرط لازم برای جنگیدن است. این گزاره به نقل از عباس امیریفر ، از نیروهای کادر سپاهی رزمنده و یکی از فرماندهان گردان حبیب است که سند آن در مرکز اسناد موجود است:«... با این که چند ساعتی بیشتر تا شروع عملیات فرصت نداشتیم، اما نیروهای تکاور ما، همچنان سلاح نداشتند، نارنجک نداشتیم تا تحویل نیروها بدهیم، هنوز با وجود قولی که برای تأمین قمقمه به نیروها داده بودند، به کسی قمقمه داده نشده بود، حتی به آن تعداد از نیروها هم که مسلح بودند، هنوز فشنگ کلاشنیکف تحویل داده نشده بود. این بچهها، هیچکدام فشنگ نداشتند. فقط اسلحه خالی دستشان بود.
ما آنجا بین خودمان میگفتیم: عیبی ندارد! همانطور که در مبارزه با رژیم شاه هم با استفاده از چوب میجنگیدیم، اینجا هم، همینطور وارد عمل میشویم.
بین برادرها صحبت میکردیم و میگفتیم: هیچ اشکالی ندارد! به ما از ردههای بالا دستور شروع عملیات را دادهاند؛ حتماً امام، مسئولان ردههای بالا را تأیید میکنند، حتی اگر هم فشنگ تأمین نشود، اشکالی ندارد. ما با همین اسلحه خالی، که حکم چوب دستی را دارد، وارد عمل میشویم و میرویم جلو، بالاخره به امید خدا، یک چیزی میشود دیگر!خلاصه، دیگر امیدی به دریافت اسلحه و مهمات کسری خودمان نداشتیم و فکر هم نمیکردیم که برایمان بیاورند، چون به ما گفته بودند حمله را شما شروع خواهید کرد. این بود که ما با خودمان گفتیم اگر قرار باشد حمله ساعت 12شب شروع بشود، دیگر کجا فرصت دارند به ما سلاح و مهمات برسانند؟ الان ساعت ۹ شب است. امکانات هم که نیست.»(سایت مرکز اسناد و مطالعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
2-گزاره دوم به نقل ازسرهنگ «رضا الصبری» که در جریان نبردهای سنگین خرمشهر در زمان آزادسازی، در مرکز فرماندهی مستقر بوده و بعدها در کتاب خاطراتش از تلگرافی سخن به میان میآورد که از وضعیت نیروهای عراقی در خرمشهر حکایت دارد: «فریادهای اللهاکبر ایرانیان باعث وحشت و ترس شدیدمان شده است و فکر عقبنشینی را در ذهن نیروهایمان تقویت میکند. افراد از دستور سرپیچی میکنند و مشروعیت دفاع از خرمشهر را زیر سؤال میبرند». وی همچنین روحیه سربازان و فرماندهان عراقی را در آخرین ساعات عملیات اینطور شرح میدهد: «احمد زیدان از جانب فرماندهی کل، اختیارات تام و گستردهای همچون اجازه اعدام افراد را داشت؛ در واقع اختیارات وزیر دفاع را در منطقه خرمشهر عهدهدار بود.
نیروهای ایرانی حلقه محاصره خرمشهر را تنگتر میکردند. کمربند آتشینی، خرمشهر را احاطه کرده بود. دقایق بهکندی میگذشت. از آسمان آتش میبارید. وضعیت پیشآمده منجر به تقسیم نیروهای ما به دو دسته شد: گروهی از افسران عالیرتبه که مایل به تسلیم به قوای ایرانی و خواهان رهایی از این مهلکه بودند؛ گروه دیگر که اصرار داشتند، نیروها باید تقویت شوند و تا آخرین گلوله در مقابل ایرانیها بجنگند؛ اینها افرادی بودند که در خط سرهنگ «احمد زیدان» نیروهای احتیاط عراق به فرماندهی لشکرهای دهم، دوازدهم و پانزدهم، دست به حملهای از محور غرب شلمچه زدند. هدف، شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود. این آخرین تلاش نیروهای عراقی برای ایجاد پلهای ارتباطی با نیروهای تحت محاصره بود، اما تلاشهای ما شکست خورد... و افسران و سربازان ما، خود را به ایرانیها تسلیم کردند و در همان روز، بیش از 13 هزار نفر اسیر شدند.»
این دو گزاره وقتی کنار هم مینشینند، این پرسش به ذهن متبادر میشود که براستی فتح خرمشهر و آزادسازی آن با وجود موانع چند لایه و پیچیده و حفاظت چندین لشکر و تیپ عراقی که صدام را واداشت تا با اطمینان بگوید: اگر ایران بتواند خرمشهر را پس بگیرد من کلید بصره را تقدیمش میکنم»، چگونه اتفاق افتاد؟!
دبیر گروه پایداری
سوم خرداد و واقعه فتح خرمشهر بههمراه خود پرسشهای متعددی را برای آن دسته از افراد که نمیتوانند از کنار حوادث تاریخی به سادگی عبور کنند دربر دارد که هر ساله بدون آنکه پاسخ روشنی برای آن بشنوند در یادهاشان تجدید میشود. مهمترین پرسش آنان دراین ارتباط چگونگی وقوع آزادی خرمشهر با توجه به نسبتهای مادی است؛پرسشی که شاید برای بسیاری پیش پا افتاده وعادی باشد و با پاسخی دم دستی سعی کنند جواب آن را بدهند! برای نشان دادن اهمیت این پرسش به دو گزاره که درپرونده این عملیات به ثبت رسیده اکتفا میکنم.
1-گزاره اول بیانگر شرایط نیروهای خودی از نظر«آماد » و در اختیار داشتن تجهیزات اولیه نظامی، مثل سلاح انفرادی و فشنگهای آن ساعاتی قبل ازعملیات است که حداقل شرط لازم برای جنگیدن است. این گزاره به نقل از عباس امیریفر ، از نیروهای کادر سپاهی رزمنده و یکی از فرماندهان گردان حبیب است که سند آن در مرکز اسناد موجود است:«... با این که چند ساعتی بیشتر تا شروع عملیات فرصت نداشتیم، اما نیروهای تکاور ما، همچنان سلاح نداشتند، نارنجک نداشتیم تا تحویل نیروها بدهیم، هنوز با وجود قولی که برای تأمین قمقمه به نیروها داده بودند، به کسی قمقمه داده نشده بود، حتی به آن تعداد از نیروها هم که مسلح بودند، هنوز فشنگ کلاشنیکف تحویل داده نشده بود. این بچهها، هیچکدام فشنگ نداشتند. فقط اسلحه خالی دستشان بود.
ما آنجا بین خودمان میگفتیم: عیبی ندارد! همانطور که در مبارزه با رژیم شاه هم با استفاده از چوب میجنگیدیم، اینجا هم، همینطور وارد عمل میشویم.
بین برادرها صحبت میکردیم و میگفتیم: هیچ اشکالی ندارد! به ما از ردههای بالا دستور شروع عملیات را دادهاند؛ حتماً امام، مسئولان ردههای بالا را تأیید میکنند، حتی اگر هم فشنگ تأمین نشود، اشکالی ندارد. ما با همین اسلحه خالی، که حکم چوب دستی را دارد، وارد عمل میشویم و میرویم جلو، بالاخره به امید خدا، یک چیزی میشود دیگر!خلاصه، دیگر امیدی به دریافت اسلحه و مهمات کسری خودمان نداشتیم و فکر هم نمیکردیم که برایمان بیاورند، چون به ما گفته بودند حمله را شما شروع خواهید کرد. این بود که ما با خودمان گفتیم اگر قرار باشد حمله ساعت 12شب شروع بشود، دیگر کجا فرصت دارند به ما سلاح و مهمات برسانند؟ الان ساعت ۹ شب است. امکانات هم که نیست.»(سایت مرکز اسناد و مطالعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
2-گزاره دوم به نقل ازسرهنگ «رضا الصبری» که در جریان نبردهای سنگین خرمشهر در زمان آزادسازی، در مرکز فرماندهی مستقر بوده و بعدها در کتاب خاطراتش از تلگرافی سخن به میان میآورد که از وضعیت نیروهای عراقی در خرمشهر حکایت دارد: «فریادهای اللهاکبر ایرانیان باعث وحشت و ترس شدیدمان شده است و فکر عقبنشینی را در ذهن نیروهایمان تقویت میکند. افراد از دستور سرپیچی میکنند و مشروعیت دفاع از خرمشهر را زیر سؤال میبرند». وی همچنین روحیه سربازان و فرماندهان عراقی را در آخرین ساعات عملیات اینطور شرح میدهد: «احمد زیدان از جانب فرماندهی کل، اختیارات تام و گستردهای همچون اجازه اعدام افراد را داشت؛ در واقع اختیارات وزیر دفاع را در منطقه خرمشهر عهدهدار بود.
نیروهای ایرانی حلقه محاصره خرمشهر را تنگتر میکردند. کمربند آتشینی، خرمشهر را احاطه کرده بود. دقایق بهکندی میگذشت. از آسمان آتش میبارید. وضعیت پیشآمده منجر به تقسیم نیروهای ما به دو دسته شد: گروهی از افسران عالیرتبه که مایل به تسلیم به قوای ایرانی و خواهان رهایی از این مهلکه بودند؛ گروه دیگر که اصرار داشتند، نیروها باید تقویت شوند و تا آخرین گلوله در مقابل ایرانیها بجنگند؛ اینها افرادی بودند که در خط سرهنگ «احمد زیدان» نیروهای احتیاط عراق به فرماندهی لشکرهای دهم، دوازدهم و پانزدهم، دست به حملهای از محور غرب شلمچه زدند. هدف، شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود. این آخرین تلاش نیروهای عراقی برای ایجاد پلهای ارتباطی با نیروهای تحت محاصره بود، اما تلاشهای ما شکست خورد... و افسران و سربازان ما، خود را به ایرانیها تسلیم کردند و در همان روز، بیش از 13 هزار نفر اسیر شدند.»
این دو گزاره وقتی کنار هم مینشینند، این پرسش به ذهن متبادر میشود که براستی فتح خرمشهر و آزادسازی آن با وجود موانع چند لایه و پیچیده و حفاظت چندین لشکر و تیپ عراقی که صدام را واداشت تا با اطمینان بگوید: اگر ایران بتواند خرمشهر را پس بگیرد من کلید بصره را تقدیمش میکنم»، چگونه اتفاق افتاد؟!
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سعی شیاطین برای واگرایی هنر از مفاهیم انقلاب را باطل کنید
-
مذاکرات وین تا توافق نهایی ادامه دارد
-
شایعهسازی علیه صلاحیتنامزدان
-
خط هزار کیلومتری انتقال نفت
-
رسم غیرت بماند ز ما یادگار
-
توافق ایران با آژانس تمدید می شود
-
کرونا در کمین رفتار مردم
-
گذر به جهان پسامدرنیته
-
کار در ارتفاعات زباله
-
رحم اجارهای متخلفان اقتصادی
-
برد خارج از خانه هدف سرخابیها
-
یک ماه اینترنت رایگان برای تمام مردم ایران
-
آرزوی تمرکززدایی از پایانههای نفتی ایران برآورده شد
-
آزادی خرمشهر و طرح مجدد یک سؤال تاریخی
اخبارایران آنلاین