ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام باقر علیه السلام:
بر شما باد به صدقه دادن! صبح زود صدقه بدهید که روی ابلیس را سیاه می کند.
تحف العقول، ص ۲۹۸
محمد اللهیاری: برگزاری کنسرتها در گرو واکسیناسیون حداکثری
در شرایط فعلی در حوزه موسیقی با دو پدیده مواجه هستیم. اول اجراهای حوزه ردیف دستگاهی، نواحی و کلاسیک که همواره این اجراها در سالنهای کوچک و در مقیاس با سالنهای تئاتر و سینما برگزار میشود و اگر آنجا برای صد نفر و با سی تا پنجاه درصد ظرفیت سالن، امکان حضور مخاطب برای تماشای تئاتر و سینما فراهم است، در اینجا نیز باید این امکان فراهم باشد. با گفتوگوهایی که صورت گرفته امیدوار هستم بعد از پایان ماه محرم و صفر و به شرط عدم تداوم شرایط پیک کرونایی که فقط مشاغل گروه یک اجازه فعالیت دارند، بتوانیم این گروه از اجراها را با رعایت دستورالعملها و سقف پذیرشی که برای سالنها از سوی دفتر موسیقی تعیین میشود از سر بگیریم.در خصوص اجراهای بزرگ در سالنهای بزرگ، با تردیدهای ستاد ملی کرونا مواجه هستیم که به نظر میرسد دغدغه درستی است. کما اینکه دوستان عنوان میکنند تا زمان به حداکثر رسیدن واکسیناسیون، امکان حضور مخاطبان بهصورت گسترده در مجامع بزرگ نیست. از طرفی تهیهکنندگان این نوع از اجراهای بزرگ نیز بهدلیل پیشبینی حضور ناکافی مردم در سالنهای بزرگ در شرایط فعلی کرونایی، ریسک برگزاری آنها را چندان منطقی نمیشمارند.
بخشی از گفتههای مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مهر
بخشی از گفتههای مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مهر
فریب تخفیفهای آنچنانی ناشرنماها را نخوریم
اعظم کیان افراز
نویسنده و ناشر
مدتی است که بیش از هر زمان دیگر شاهد ابراز نگرانی دوستان ناشر هستیم؛ آنان از این گلایه دارند که برخی متقلبان که متأسفانه گاه در قالب مؤسسات نشر فعالیت میکنند دست به کتابسازی میزنند. این ناشرنماها اغلب به سراغ آثار پرفروش دیگر ناشران میروند و گاهی آنقدر به خودشان زحمت نمیدهند که کمی ترجمه مذکور را تغییر بدهند و همان ترجمه را کلمه به کلمه و حتی بدون جابهجایی سطرها منتشر میکنند. این در حالی است که برای انتشار یک کتاب، زنجیرهای از افراد مختلف با صرف هزینه و زمان بسیار و همچنین دوندگیهای طاقتفرسا باید دستبهکار شوند. بااینحال برای سودجویان فرقی نمیکند و آنان به هر قیمتی دنبال منافع اقتصادی هستند. اما نکته تأسفانگیزتر اینکه برخی چاپخانهها هم بهرغم اطلاع از تبعات این اقدام با آنان همکاری میکنند. کار این ناشرنماها هیچ فرقی با دزدی ندارد و چه بسا که از بدترین انواع دزدی است که بهمرور سبب خاموشی بخش مهمی از فرهنگ مان میشود. طی سالهای گذشته اتحادیه ناشران و کتابفروشان برای مقابله با این افراد در قالب فعالیتهای کارگروه صیانت در تلاش بود که چند مرتبه هم موفق به کشف انبارهای قاچاق کتاب شدند. البته نمیدانم با کتابهای کشفشده و ناشرنماها و چاپخانهدارهای همکار آنها چه کردند. بااینحال شیوع کرونا گویا وقفهای در این پیگیریها ایجاد کرده است. این افراد که کتابهای کتابسازی شده را تنها با صرف هزینه کاغذ و چاپ روانه بازار میکنند، تخفیفهای نامتعارف به خریداران میدهند. تعداد زیادی از کتابهای قاچاق از طریق سایتها و پلتفرمهای فروش کالا بهراحتی عرضه میشوند. آنهم با تخفیفهایی که میتوانند سبب بیاعتمادی مخاطبان به ناشران و کتابفروشان قانونی شوند. در این اوضاع و احوال ضروری است که اتحادیه ناشران و کتابفروشان در همکاری با معاونت فرهنگی و همچنین مراجع قضایی به شکل جدی دستبهکار شده و برای مقابله با این دزدان فرهنگی کاری کنند. با جریمهها و برخوردهای معمول نمیتوان جلوی اینها را گرفت. باید جریمههای نقدی سنگین و برخوردهای قانونی جدی تعیین شود، حتی باید شرایطی در نظر گرفته شود که اینها مجبور به کسب رضایت از ناشری شوند که دست به کتابسازی از آثارش زدهاند حتی در صورت نیاز اموال آنان توقیف شود. اگر حکمهای سختگیرانهتر و سنگینتری صادر نشود ناشرنماها همچنان به کار خود ادامه میدهند. متأسفانه فعالیتهای غیرقانونی اینچنینی تنها به ناشر لطمه نمیزند بلکه اینجا حیات کاری نویسنده، مترجم و زنجیره گستردهای از فعالان نشر با خطر روبهرو میشود. اما در کنار توقعی که از صنوف نشر و همچنین مسئولان دولتی و قضایی میرود امیدوارم مردم هم آگاهانهتر با این تخفیفها روبهرو شوند. اینجا بحث طیفی از مردم در میان است که کتابخوان هستند و طبیعتاً در مقایسه با افراد عادی آگاهی بیشتری دارند. از کتابدوستان میخواهم وقتی به تخفیفهای آنچنانی پنجاه درصدی و... رسیدند از خودشان بپرسند چطور است که کتابفروش، کتاب را با قیمت پشت جلد و ناشر هم در مواقعی نظیر نمایشگاهها درنهایت با تخفیف 10 تا 20 درصدی آثار خود را میفروشند؟ اصلاً هیچ کالایی با چنین تخفیفهایی فروخته میشود؟ توجه بههمین نکته بیانگر این است که بحث کاری غیرقانونی درمیان است. در این گرانیها و وضعیت اقتصادی تنها اجناس دزدی را میتوان اینچنین ارزانتر به فروش رساند. اینکه با تخفیفهای نامتعارف کتاب بخریم، تأثیر شگرفی در زندگیمان ایجاد نمیشود. بیست، سی و حتی پنجاههزار تومان ارزانتر کتاب خریدن آنقدر بر توانایی مالیمان اثری ندارد. اما همین مبلغ، وقتی تکرار شود سبب خاموشی تدریجی نشرمان میشود. از این افراد کتاب نخریم و اجازه ندهیم صنعت نشرمان از میان برود.
نویسنده و ناشر
مدتی است که بیش از هر زمان دیگر شاهد ابراز نگرانی دوستان ناشر هستیم؛ آنان از این گلایه دارند که برخی متقلبان که متأسفانه گاه در قالب مؤسسات نشر فعالیت میکنند دست به کتابسازی میزنند. این ناشرنماها اغلب به سراغ آثار پرفروش دیگر ناشران میروند و گاهی آنقدر به خودشان زحمت نمیدهند که کمی ترجمه مذکور را تغییر بدهند و همان ترجمه را کلمه به کلمه و حتی بدون جابهجایی سطرها منتشر میکنند. این در حالی است که برای انتشار یک کتاب، زنجیرهای از افراد مختلف با صرف هزینه و زمان بسیار و همچنین دوندگیهای طاقتفرسا باید دستبهکار شوند. بااینحال برای سودجویان فرقی نمیکند و آنان به هر قیمتی دنبال منافع اقتصادی هستند. اما نکته تأسفانگیزتر اینکه برخی چاپخانهها هم بهرغم اطلاع از تبعات این اقدام با آنان همکاری میکنند. کار این ناشرنماها هیچ فرقی با دزدی ندارد و چه بسا که از بدترین انواع دزدی است که بهمرور سبب خاموشی بخش مهمی از فرهنگ مان میشود. طی سالهای گذشته اتحادیه ناشران و کتابفروشان برای مقابله با این افراد در قالب فعالیتهای کارگروه صیانت در تلاش بود که چند مرتبه هم موفق به کشف انبارهای قاچاق کتاب شدند. البته نمیدانم با کتابهای کشفشده و ناشرنماها و چاپخانهدارهای همکار آنها چه کردند. بااینحال شیوع کرونا گویا وقفهای در این پیگیریها ایجاد کرده است. این افراد که کتابهای کتابسازی شده را تنها با صرف هزینه کاغذ و چاپ روانه بازار میکنند، تخفیفهای نامتعارف به خریداران میدهند. تعداد زیادی از کتابهای قاچاق از طریق سایتها و پلتفرمهای فروش کالا بهراحتی عرضه میشوند. آنهم با تخفیفهایی که میتوانند سبب بیاعتمادی مخاطبان به ناشران و کتابفروشان قانونی شوند. در این اوضاع و احوال ضروری است که اتحادیه ناشران و کتابفروشان در همکاری با معاونت فرهنگی و همچنین مراجع قضایی به شکل جدی دستبهکار شده و برای مقابله با این دزدان فرهنگی کاری کنند. با جریمهها و برخوردهای معمول نمیتوان جلوی اینها را گرفت. باید جریمههای نقدی سنگین و برخوردهای قانونی جدی تعیین شود، حتی باید شرایطی در نظر گرفته شود که اینها مجبور به کسب رضایت از ناشری شوند که دست به کتابسازی از آثارش زدهاند حتی در صورت نیاز اموال آنان توقیف شود. اگر حکمهای سختگیرانهتر و سنگینتری صادر نشود ناشرنماها همچنان به کار خود ادامه میدهند. متأسفانه فعالیتهای غیرقانونی اینچنینی تنها به ناشر لطمه نمیزند بلکه اینجا حیات کاری نویسنده، مترجم و زنجیره گستردهای از فعالان نشر با خطر روبهرو میشود. اما در کنار توقعی که از صنوف نشر و همچنین مسئولان دولتی و قضایی میرود امیدوارم مردم هم آگاهانهتر با این تخفیفها روبهرو شوند. اینجا بحث طیفی از مردم در میان است که کتابخوان هستند و طبیعتاً در مقایسه با افراد عادی آگاهی بیشتری دارند. از کتابدوستان میخواهم وقتی به تخفیفهای آنچنانی پنجاه درصدی و... رسیدند از خودشان بپرسند چطور است که کتابفروش، کتاب را با قیمت پشت جلد و ناشر هم در مواقعی نظیر نمایشگاهها درنهایت با تخفیف 10 تا 20 درصدی آثار خود را میفروشند؟ اصلاً هیچ کالایی با چنین تخفیفهایی فروخته میشود؟ توجه بههمین نکته بیانگر این است که بحث کاری غیرقانونی درمیان است. در این گرانیها و وضعیت اقتصادی تنها اجناس دزدی را میتوان اینچنین ارزانتر به فروش رساند. اینکه با تخفیفهای نامتعارف کتاب بخریم، تأثیر شگرفی در زندگیمان ایجاد نمیشود. بیست، سی و حتی پنجاههزار تومان ارزانتر کتاب خریدن آنقدر بر توانایی مالیمان اثری ندارد. اما همین مبلغ، وقتی تکرار شود سبب خاموشی تدریجی نشرمان میشود. از این افراد کتاب نخریم و اجازه ندهیم صنعت نشرمان از میان برود.
هنرمندان در فضای مجازی
همچنان هنرمندان در فضای مجازی از دوران سخت مردم خوزستان میگویند و برای کمک به مردم سیستان و بلوچستان اطلاعرسانی میکنند. از سوی دیگر هنرمندان اولین طلای المیپک ایران را به جواد فروغی که با کسب اولین مدال طلا در المپیک توکیو پرچم ایران را بالا برد به مردم تبریک میگویند.
یاد شاعر ضد ابتذال
2 مرداد 1379 سالروز درگذشت احمد شاملو شاعر است. روزی که بعد از گذشت 21 سال همچنان برای دوستداران این شاعر دردناک و تلخ است. ابراهیم حقیقی گرافیست به این مناسبت تصویری از این شاعر منتشر کرده و نوشته: «شاعر بزرگ، غول زیبا» در صفحه شفیعی کدکنی، ادیب، پژوهشگر و نویسنده که توسط دوستدارانش اداره میشود، بخشی از کتاب «با چراغ و آیینه: در جستوجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران» را منتشر کرده است: «شاملو؛ ضد ابتذالترین شاعر عصر ما. شاملو هرچه هست، ضد ابتذالترین شاعر عصر ماست. نیما، اخوان، فروغ، سپهری و... همه مقداری شعر مبتذل، سطرهای مبتذل دارند. شاملو مثل خاقانی است، با ابتذال دشمن است. اگر از کتاب آهنگهای فراموششده بگذریم، تقریباً شعر مبتذل در بساط او به دشواری میتوان یافت. ممکن است صرف گریز از ابتذال هم هنر نباشد ولی مهم است که مردی، قریب نیمقرن و بیشتر، این همه شعر بگوید و حتی یک شعر مبتذل نداشته باشد.»
چهرهها
رضا کیانیان بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر سال هاست در حوزه آب با عنوان کمپین «صدای آب»فعالیت میکند. او با انتشار ویدیوی قدیمی از خودش که درباره آب صحبت میکند نوشت: «این ویدیو پنج سال پیش با شروع محرم از سوی کمپین«صدای آب» منتشر شد. ما با تمام توان حاضر بودیم هر کمکی برای بهبود شرایط آبی کشور انجام دهیم. کمپین صدای آب به دلایلی که مشخص نیست تعطیل شد. اما صدای آب تعطیل نشد! بلکه از حلقوم تشنه خوزستان به فریاد تبدیل شد.»
بهنوش طباطبایی بازیگر هم با انتشار پوستر فیلم «قصههای عشق پدرم»به کارگردانی محمدرضا ورزی محصول 1391 یادی از مرحوم چنگیز جلیلوند کرده است: «به یاد چنگیزخان بزرگ، که ده سال پیش پدرم بود در «قصههای عشق پدرم» اما من مجنون به عشق پدر بودم، اما پدر، مجنون به عشق.»
ارسلان کامکار در صفحه خود خبر از اجرای نمایش «مشاهیر»به نویسندگی، طراحی و کارگردانی افشین واعظی داده است و نوشته است: «همزمان با باز شدن فروش سه روز جدید نمایش مشاهیر با بازیگران گروه «فروید» از پوستر اصلی نمایش به طراحی محمدصادق زرجویان رونمایی شد.»
خاطره هنرمند
در صفحه طرفداران سیده توران میرهادی (خُمارلو) که او را مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران میدانند به نقل خاطرهای از این هنرمند از صمد بهرنگی پرداخته شده است. در این خاطره آمده است: «صمد یک روز به مدرسه فرهاد آمد. به او گفتم در کتاب الدوز و کلاغها نگاه نوینی ارائه نمیدهی: مقصر نشان دادن نامادری در افسانهها و قصههای عامیانه بسیار تکرار شده است. در این مدرسه بچههایی داریم که نامادری دارند. قصه شما برای آنها مناسب نیست. من میبینم که این به اصطلاح نامادریها برای بچهها چه قدر زحمت میکشند.»
اخبار نشر
نشر ثالث هم عکس کتاب «گفتوگو با ایران درودی» به نویسندگی مهدی مظفری ساوجی را که به چاپ چهارم رسیده، منتشر کرده است. در توضیح این کتاب آمده است: «ایران درّودی نامی آشنا در عرصه نقاشی امروز ایران است که بیشتر با رنگها و فضاهای خاص و منحصر به فردش که ملهم از نورهای درونی اویند، شناخته میشود؛ نورهایی که هر بار به شکلی در قلم موی نقاش، خود را یافته و بر زمینهای از بیتابیها و رؤیاهای او یأس و امیدهای ما را نمایاندهاند.»
کتابفروشی مستقل طاقچه کرمان هم به معرفی «تخم شر» کتاب آخر بلقیس سلیمانی پرداخت و درباره اینکه چرا باید این کتاب را خواند نوشته است: «چون همه خصلتهای یک اثر متعلق به حال حاضر را دارد.گرچه سلیمانی بهعنوان یک نویسنده در حال کار هنوز جا دارد تا به بهترین نسخه خودش برسد اما به نظر میرسد تمرینش روی فرمهای مختلف و تأکیدش روی پایبندیهای انسانی و اجتماعیاش، با خلق هر اثر فاصلهاش را تا بهترین خودش کمتر کرده و میکند.»
مروری بر یک کتاب
دوست دارید با بچههایتان قلعه درختی بسازید؟
زهره نیلی
روزنامهنگار
دلتان میخواهد با بچههای خود یک قلعه بسازید؟ یک قلعه با دیوارهای بلند؟ حالا اگر این قلعه روی درخت ساخته شده باشد، بیشتر دوستش دارید یا از بلندی میترسید؟ اصلاً چقدر درباره قلعهها میدانید؟ شما هم دوست دارید به دختر یا پسرتان یاد بدهید قدر پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر و خواهر و برادر خود را بداند؟ شما هم دلتان میخواهد فرزندتان اسباببازیهایش را دوست داشته باشد و از آنها مراقبت کند و از بازی با هر کدام لذت ببرد؟ اگر اینطور است میتوانید با او و برای او کتاب بخوانید. اصلاً در قالب قصه و داستان میتوان مفاهیم بسیاری را به بچهها آموزش داد آن هم به زبانی جذاب و غیرمستقیم که بر دل و جانشان بنشیند و از خاطرشان نرود.
کتاب «قلعه درختی» یکی از این کتابهاست که داستان دو پسر به نامهای «راسل» و «وارن» است که دوست دارند بالای درخت زندگی کنند و خانه بسازند. راسل از پدرش کمک میگیرد و برای خودش، یک خانه کوچک و ساده بالای درخت میسازد اما خانه وارن، برج و باروهای بلند دارد و بیشتر به یک قلعه شبیه است. قلعهای که نقشهاش را پدر وارن طراحی کرده است. راسل و پدرش، تصمیم میگیرند خانه خود را عوض کنند. خانه جدید، بهتر و زیباتر از خانه قبلی است چون حیاط دارد و یک درخت افرای کهنسال و بسیار تنومند در میانه آن است؛ درختی که راسل را وسوسه میکند تا از پدرش بخواهد برای او یک خانه درختی بسازد. پدر هم با اینکه هیچ سر رشتهای از ساخت و ساز ندارد، اما به پسرش در ساخت خانه کمک میکند. راسل نقشه خانه را میکشد؛ بعد هم پدر و پسر دست به کار میشوند و به ابزار فروشی میروند و با راهنمایی فروشنده، وسایل مورد نیاز خود را خریداری میکنند و بالاخره، پس از سختیها و فراز و فرودهای بسیار، موفق به ساخت خانه درختی میشوند.
همهچیز خوب پیش میرود و راسل خیلی خوشحال است که تنها خانه درختی آن منطقه به او و پدرش تعلق دارد تا اینکه متوجه میشود، سه خانه آن طرفتر، پدر و پسری در حال ساختن یک خانه درختی بزرگ و باشکوه هستند. راسل، ابتدا غمگین میشود. میدانید چرا؟ چون دیگر او تنها پسری نیست که خانه درختی دارد اما مدتی که میگذرد به این نتیجه میرسد که چیزهای به مراتب ارزشمندتر از خانه درختی هم وجود دارد. اصلاً شاید چندین و چند خانه بهتر از خانه درختی او وجود داشته باشد اما هیچ پدری در دنیا بهتر از پدر او نیست و او به داشتن پدر خود افتخار میکند.
جیسکا اسکات کرین، نویسنده کانادایی کتاب «قلعه درختی» را برای بچههای 3 تا 7 سال نوشته تا بهطور غیرمستقیم به آنها یاد بدهد قدر داشتههای خود را بدانند و با آنها راضی و خوشحال باشند. گرچه در جریان خواندن این کتاب، بچهها با جزئیات جذابی درباره ساختن قلعه و خانه درختی هم آشنا میشوند. اگر دلتان میخواهد، دختر یا پسرتان قدر شما و اسباببازیهایش را بداند و از آنچه دارد لذت ببرد میتوانید با او و برای او داستان «قلعه درختی» را بخوانید. این کتاب را فرزین سوری ترجمه و انتشارات پرتقال منتشر کرده است.
روزنامهنگار
دلتان میخواهد با بچههای خود یک قلعه بسازید؟ یک قلعه با دیوارهای بلند؟ حالا اگر این قلعه روی درخت ساخته شده باشد، بیشتر دوستش دارید یا از بلندی میترسید؟ اصلاً چقدر درباره قلعهها میدانید؟ شما هم دوست دارید به دختر یا پسرتان یاد بدهید قدر پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر و خواهر و برادر خود را بداند؟ شما هم دلتان میخواهد فرزندتان اسباببازیهایش را دوست داشته باشد و از آنها مراقبت کند و از بازی با هر کدام لذت ببرد؟ اگر اینطور است میتوانید با او و برای او کتاب بخوانید. اصلاً در قالب قصه و داستان میتوان مفاهیم بسیاری را به بچهها آموزش داد آن هم به زبانی جذاب و غیرمستقیم که بر دل و جانشان بنشیند و از خاطرشان نرود.
کتاب «قلعه درختی» یکی از این کتابهاست که داستان دو پسر به نامهای «راسل» و «وارن» است که دوست دارند بالای درخت زندگی کنند و خانه بسازند. راسل از پدرش کمک میگیرد و برای خودش، یک خانه کوچک و ساده بالای درخت میسازد اما خانه وارن، برج و باروهای بلند دارد و بیشتر به یک قلعه شبیه است. قلعهای که نقشهاش را پدر وارن طراحی کرده است. راسل و پدرش، تصمیم میگیرند خانه خود را عوض کنند. خانه جدید، بهتر و زیباتر از خانه قبلی است چون حیاط دارد و یک درخت افرای کهنسال و بسیار تنومند در میانه آن است؛ درختی که راسل را وسوسه میکند تا از پدرش بخواهد برای او یک خانه درختی بسازد. پدر هم با اینکه هیچ سر رشتهای از ساخت و ساز ندارد، اما به پسرش در ساخت خانه کمک میکند. راسل نقشه خانه را میکشد؛ بعد هم پدر و پسر دست به کار میشوند و به ابزار فروشی میروند و با راهنمایی فروشنده، وسایل مورد نیاز خود را خریداری میکنند و بالاخره، پس از سختیها و فراز و فرودهای بسیار، موفق به ساخت خانه درختی میشوند.
همهچیز خوب پیش میرود و راسل خیلی خوشحال است که تنها خانه درختی آن منطقه به او و پدرش تعلق دارد تا اینکه متوجه میشود، سه خانه آن طرفتر، پدر و پسری در حال ساختن یک خانه درختی بزرگ و باشکوه هستند. راسل، ابتدا غمگین میشود. میدانید چرا؟ چون دیگر او تنها پسری نیست که خانه درختی دارد اما مدتی که میگذرد به این نتیجه میرسد که چیزهای به مراتب ارزشمندتر از خانه درختی هم وجود دارد. اصلاً شاید چندین و چند خانه بهتر از خانه درختی او وجود داشته باشد اما هیچ پدری در دنیا بهتر از پدر او نیست و او به داشتن پدر خود افتخار میکند.
جیسکا اسکات کرین، نویسنده کانادایی کتاب «قلعه درختی» را برای بچههای 3 تا 7 سال نوشته تا بهطور غیرمستقیم به آنها یاد بدهد قدر داشتههای خود را بدانند و با آنها راضی و خوشحال باشند. گرچه در جریان خواندن این کتاب، بچهها با جزئیات جذابی درباره ساختن قلعه و خانه درختی هم آشنا میشوند. اگر دلتان میخواهد، دختر یا پسرتان قدر شما و اسباببازیهایش را بداند و از آنچه دارد لذت ببرد میتوانید با او و برای او داستان «قلعه درختی» را بخوانید. این کتاب را فرزین سوری ترجمه و انتشارات پرتقال منتشر کرده است.
آرشههای عاشقانه برای صبا
رضا مهدوی
نوازنده، پژوهشگر و موسیقی شناس
استاد بیبدیل موسیقی ایرانی ابوالحسن خان صبا شخصیت دانشی و دوست داشتنی که اخلاق و رفتار و هنر و موسیقی اش سرلوحه زندگانی نه فقط شاگردانش بلکه شهروندانی که ازدور و نزدیک او را میشناختند بود. نظم و دقتی که ازاستادان غیابی و حضوری اش همچون درویش خان و کلنل وزیری و دیگران ابتیاع کرد، بیانگر خصایل درونی بود که میخواست در کنار حفظ سنت روزگار خود و فردای هنر و مردمان را هم، از نظر دور نداشته باشد. از این جهت دستیازی به روش های آموزشی که توانایی نواختن و تدریس آنها را برای هنرجویان در پی داشت و میباید ضمیمه و زمینه آموزش سیستماتیک درهنرستان موسیقی و دیگر کلاسهای آزاد موسیقی را با شَم قوی هنری- موسیقایی خود به بهترین نحو پایه گذاری کرد و توسعه و ارتقا داد. ابوالحسن صبا روشنفکری بود که مثل دیگر روشنفکرنماهای زمان خود حاضر نبود گذشته پربار هنری این سرزمین را فراموش کند یا یکباره به دامان فرامین مغرب زمینیها افتد. همانگونه که ساز ویولن را آنگونه نواخت و آموزش داد تا همه ایرانی بدانندش و ذرهای شک و تردید بهوجود نیاید که این ساز اصالت اروپایی- ایتالیایی دارد! صبا مظهر اقتدار و نماد سلامت هنر- موسیقایی در کنار رفتار فرهنگ مدارانه برگرفته از سبک زندگی خانواده ایرانی و روابط متواضعانه اجتماعی است که میباید نسلها همچنان الگوپذیری از او را سرلوحه قرار دهند.
ردیفهایی که استاد صبا پس از آموزههای خود از استادانش از ردیف میرزا عبدالله و... آموخت برگرفته از سلامت نگاه هنرمندانه و انباشت فن موسیقایی و دانشی بود که دغدغه وار به فکر نهادینهسازی فرهنگ آموزش رسمی و غیررسمی افتاد تا برای هر ساز ملی ایرانی و حتی ساز غیر ایرانی همچون ویولن که با آرشه و پنجههای منحصربه خود یگانه فضای شنیداری را به یادگار گذاشت که در هیچ کجا مشابهاش را نتوان یافت در صدادهی و بسط و گسترش محتوای آوازها و فرمها و قالبهای موسیقی دستگاهی ایران با این ساز وارداتی... خوشبختانه خانم المیرا مردانه نوازنده چیره دست نسل نو با آرشههای روان و پویای خود متعهدانه توانسته نعل به نعل وار جملههای موسیقایی را در کنار وفاداری به نغمهها و گوشههای دور اول ردیف ابوالحسن صبا اجرایی شفاف و بیغل و غش را با کمانچه آنگونه بنوازد و رخ نمایی کند که شنونده ناشناس تصور میکند نوازندهای هنرمندِ میانسال است که گوشهها را متین و پخته صدا کشی میکند؛ از این سازی که صدای تودماغی اش متفاوتش کرده از هرسازآرشهای دیگر... جوهره درونی وذوق سرشار المیرا مردانه در کنار ریتم شناسی دقیق به واسطه سالها تنبک نوازی و شناخت ریتم باعث شده ظرافتها و ضمایم نغمگی و ریتمیک مشهود جلوه گر باشد؛ در هر دو لوح فشرده از این آلبوم که هر گونه برداشت خود محورانه را از ابتدا مطرود میکند و اتفاقاً وفاداری به اصل و رعایت مختصات ردیف نوازی با کمانچه را حتی متفاوتتر از اجراهای پیشین از جمله ویولن استاد رحمتالله بدیعی در حوزه رپرتوار(کارگان) موسیقی ردیف بتواند جزو معتبرترینها قلمداد بشود.
ردیف ابوالحسن صبا (دوره اول ویولن)
نوازنده کمانچه: المیرا مردانه
ناشر: ماهور - سال: 1400
نوازنده، پژوهشگر و موسیقی شناس
استاد بیبدیل موسیقی ایرانی ابوالحسن خان صبا شخصیت دانشی و دوست داشتنی که اخلاق و رفتار و هنر و موسیقی اش سرلوحه زندگانی نه فقط شاگردانش بلکه شهروندانی که ازدور و نزدیک او را میشناختند بود. نظم و دقتی که ازاستادان غیابی و حضوری اش همچون درویش خان و کلنل وزیری و دیگران ابتیاع کرد، بیانگر خصایل درونی بود که میخواست در کنار حفظ سنت روزگار خود و فردای هنر و مردمان را هم، از نظر دور نداشته باشد. از این جهت دستیازی به روش های آموزشی که توانایی نواختن و تدریس آنها را برای هنرجویان در پی داشت و میباید ضمیمه و زمینه آموزش سیستماتیک درهنرستان موسیقی و دیگر کلاسهای آزاد موسیقی را با شَم قوی هنری- موسیقایی خود به بهترین نحو پایه گذاری کرد و توسعه و ارتقا داد. ابوالحسن صبا روشنفکری بود که مثل دیگر روشنفکرنماهای زمان خود حاضر نبود گذشته پربار هنری این سرزمین را فراموش کند یا یکباره به دامان فرامین مغرب زمینیها افتد. همانگونه که ساز ویولن را آنگونه نواخت و آموزش داد تا همه ایرانی بدانندش و ذرهای شک و تردید بهوجود نیاید که این ساز اصالت اروپایی- ایتالیایی دارد! صبا مظهر اقتدار و نماد سلامت هنر- موسیقایی در کنار رفتار فرهنگ مدارانه برگرفته از سبک زندگی خانواده ایرانی و روابط متواضعانه اجتماعی است که میباید نسلها همچنان الگوپذیری از او را سرلوحه قرار دهند.
ردیفهایی که استاد صبا پس از آموزههای خود از استادانش از ردیف میرزا عبدالله و... آموخت برگرفته از سلامت نگاه هنرمندانه و انباشت فن موسیقایی و دانشی بود که دغدغه وار به فکر نهادینهسازی فرهنگ آموزش رسمی و غیررسمی افتاد تا برای هر ساز ملی ایرانی و حتی ساز غیر ایرانی همچون ویولن که با آرشه و پنجههای منحصربه خود یگانه فضای شنیداری را به یادگار گذاشت که در هیچ کجا مشابهاش را نتوان یافت در صدادهی و بسط و گسترش محتوای آوازها و فرمها و قالبهای موسیقی دستگاهی ایران با این ساز وارداتی... خوشبختانه خانم المیرا مردانه نوازنده چیره دست نسل نو با آرشههای روان و پویای خود متعهدانه توانسته نعل به نعل وار جملههای موسیقایی را در کنار وفاداری به نغمهها و گوشههای دور اول ردیف ابوالحسن صبا اجرایی شفاف و بیغل و غش را با کمانچه آنگونه بنوازد و رخ نمایی کند که شنونده ناشناس تصور میکند نوازندهای هنرمندِ میانسال است که گوشهها را متین و پخته صدا کشی میکند؛ از این سازی که صدای تودماغی اش متفاوتش کرده از هرسازآرشهای دیگر... جوهره درونی وذوق سرشار المیرا مردانه در کنار ریتم شناسی دقیق به واسطه سالها تنبک نوازی و شناخت ریتم باعث شده ظرافتها و ضمایم نغمگی و ریتمیک مشهود جلوه گر باشد؛ در هر دو لوح فشرده از این آلبوم که هر گونه برداشت خود محورانه را از ابتدا مطرود میکند و اتفاقاً وفاداری به اصل و رعایت مختصات ردیف نوازی با کمانچه را حتی متفاوتتر از اجراهای پیشین از جمله ویولن استاد رحمتالله بدیعی در حوزه رپرتوار(کارگان) موسیقی ردیف بتواند جزو معتبرترینها قلمداد بشود.
ردیف ابوالحسن صبا (دوره اول ویولن)
نوازنده کمانچه: المیرا مردانه
ناشر: ماهور - سال: 1400
به مناسبت فرخنده میلاد دهمین خورشید هدایت
رفعت علم درنظر امام هادی(ع)
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
امام هادی(ع) دهمین خورشید هدایت از خاندان عصمت و طهارت، در چنین روزی – 15 ذیالحجه سال 212 ه.ق - در صرایا روستایی در نزدیکی مدینه دیده به جهان گشود تا خاستگاه رسالت و نبوت در میان امت استمرار داشته باشد. آن حضرت(ع) به توصیف ابن شهرآشوب مورخ مشهور جهان اسلام، خوشروترین و راستگوترین مردم بود که فضل وکمالش با وجود صغر سن درعصر خود بیبدیل بود. چون سکوت میکرد هیبت و وقاراز وی میبارید و هنگامی که زبان به سخن میگشود شکوه و جلالش نمودار میشد.
امام هادی(ع) شاخه پرباری از درخت تناور نبوت و نمونه برتر مسلمانی بود که از مناقب بیشماری برخوردار و موصوف به گرانسنگترین اوصاف بود. آن حضرت به همه فضائل اخلاقی که جدش رسول خدا(ص) برای تکمیل آنها مبعوث شده بود آراسته و جمیع کمالات در شخصیتش متجلی بود.از جمله به بخشندگی شهره بود و از احسان و نیکی به فقیران و درماندگان وبزرگداشت آنان کوتاهی نداشت. امام هادی(ع) برای تأمین معاش به کار کشاورزی میپرداخت.علی بن ابوحمزه یکی از یاران و دوستداران امام هادی(ع) نقل میکند: «روزی ابوالحسن سوم(ع) را دیدم که بر روی زمین کار میکرد در حالی که از سر تا به قدم از عرق خیس شده بود. به خدمت آن حضرت عرضه داشتم؛خداوند مرا قربان شما کند پس مردان کجا هستند؟ امام در پاسخ فرمودند: «ای علی! بدان که کسانی با بیل در زمین خود به فعالیت زراعتی پرداختهاند که به مراتب از من و پدرم برتر و بالاتر بودند.» به خدمت آن حضرت عرضه داشتم؛ منظور شما چه کسانی هستند؟ آن حضرت فرمودند: رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین علی(ع) و همه پدرانم با دست خود کار میکردند.کشاورزی کار انبیا، و اوصیای صالح آنان است.»
امام هادی(ع) گمراهان را با مهر وعطوفت مورد توجه قرار داده وهمواره سعی بسیاری در راهنمایی آنان مینمودند. به گونهای که به جای خشم گرفتن بر آنان و طرد آنها با مهر و محبت دل آنان را نرم و از ضلالت و گمراهی به راه راست هدایت میفرمودند. از جمله آنان ابوالحسن بصری بود که مذهب واقفیه اختیار کرده و در نتیجه رفتار امام(ع) متحول و از آن عقیده بازگشت. آن حضرت اصحاب و مسلمانان را از پیروی از صوفیه برحذر میداشت و صوفیان را باعث گمراهی برمی شمرد. صوفیان با تظاهر به زهد و پارسایی وعدم وابستگی و دلبستگی به ظواهر دنیا مردمان ساده دل را گول زده و آنان را از راه حق منحرف میکردند. در همین راستا امام هادی(ع) صاحبان علم ودانش را گرامی داشته و آنان را مورد توجه و لطف قرار میداد. در روایات تصریح شده است که امام(ع) برای این دسته از مردم احترام خاصی قائل بوده و هنگام برخورد به گرمی از آنان استقبال نموده و حتی برسادات هاشمی برتری میداده است. تا آنجا که سادات هاشمی و علوی، همچنین صاحبمنصبان عباسی در قالب سؤال از آن حضرت جویای علت میشوند و حضرت در پاسخ میفرماید: «... آیا خداوند متعال نفرموده است:آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟(زمر/9)
دبیر گروه پایداری
امام هادی(ع) دهمین خورشید هدایت از خاندان عصمت و طهارت، در چنین روزی – 15 ذیالحجه سال 212 ه.ق - در صرایا روستایی در نزدیکی مدینه دیده به جهان گشود تا خاستگاه رسالت و نبوت در میان امت استمرار داشته باشد. آن حضرت(ع) به توصیف ابن شهرآشوب مورخ مشهور جهان اسلام، خوشروترین و راستگوترین مردم بود که فضل وکمالش با وجود صغر سن درعصر خود بیبدیل بود. چون سکوت میکرد هیبت و وقاراز وی میبارید و هنگامی که زبان به سخن میگشود شکوه و جلالش نمودار میشد.
امام هادی(ع) شاخه پرباری از درخت تناور نبوت و نمونه برتر مسلمانی بود که از مناقب بیشماری برخوردار و موصوف به گرانسنگترین اوصاف بود. آن حضرت به همه فضائل اخلاقی که جدش رسول خدا(ص) برای تکمیل آنها مبعوث شده بود آراسته و جمیع کمالات در شخصیتش متجلی بود.از جمله به بخشندگی شهره بود و از احسان و نیکی به فقیران و درماندگان وبزرگداشت آنان کوتاهی نداشت. امام هادی(ع) برای تأمین معاش به کار کشاورزی میپرداخت.علی بن ابوحمزه یکی از یاران و دوستداران امام هادی(ع) نقل میکند: «روزی ابوالحسن سوم(ع) را دیدم که بر روی زمین کار میکرد در حالی که از سر تا به قدم از عرق خیس شده بود. به خدمت آن حضرت عرضه داشتم؛خداوند مرا قربان شما کند پس مردان کجا هستند؟ امام در پاسخ فرمودند: «ای علی! بدان که کسانی با بیل در زمین خود به فعالیت زراعتی پرداختهاند که به مراتب از من و پدرم برتر و بالاتر بودند.» به خدمت آن حضرت عرضه داشتم؛ منظور شما چه کسانی هستند؟ آن حضرت فرمودند: رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین علی(ع) و همه پدرانم با دست خود کار میکردند.کشاورزی کار انبیا، و اوصیای صالح آنان است.»
امام هادی(ع) گمراهان را با مهر وعطوفت مورد توجه قرار داده وهمواره سعی بسیاری در راهنمایی آنان مینمودند. به گونهای که به جای خشم گرفتن بر آنان و طرد آنها با مهر و محبت دل آنان را نرم و از ضلالت و گمراهی به راه راست هدایت میفرمودند. از جمله آنان ابوالحسن بصری بود که مذهب واقفیه اختیار کرده و در نتیجه رفتار امام(ع) متحول و از آن عقیده بازگشت. آن حضرت اصحاب و مسلمانان را از پیروی از صوفیه برحذر میداشت و صوفیان را باعث گمراهی برمی شمرد. صوفیان با تظاهر به زهد و پارسایی وعدم وابستگی و دلبستگی به ظواهر دنیا مردمان ساده دل را گول زده و آنان را از راه حق منحرف میکردند. در همین راستا امام هادی(ع) صاحبان علم ودانش را گرامی داشته و آنان را مورد توجه و لطف قرار میداد. در روایات تصریح شده است که امام(ع) برای این دسته از مردم احترام خاصی قائل بوده و هنگام برخورد به گرمی از آنان استقبال نموده و حتی برسادات هاشمی برتری میداده است. تا آنجا که سادات هاشمی و علوی، همچنین صاحبمنصبان عباسی در قالب سؤال از آن حضرت جویای علت میشوند و حضرت در پاسخ میفرماید: «... آیا خداوند متعال نفرموده است:آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟(زمر/9)
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محمد اللهیاری: برگزاری کنسرتها در گرو واکسیناسیون حداکثری
-
فریب تخفیفهای آنچنانی ناشرنماها را نخوریم
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
دوست دارید با بچههایتان قلعه درختی بسازید؟
-
آرشههای عاشقانه برای صبا
-
رفعت علم درنظر امام هادی(ع)
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین