ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ضرورت های تأسیس جهادسازندگی به روایت یکی از پیشکسوتان این نهاد انقلابی
آغاز انقلاب با باز سازی و یرانیها
مهندس عبدالله فاتحی
معاون ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی
پیروزی انقلاب اسلامی نظام ارزشی و مدیریت جامعه را با تحولی بسیار عمیق روبهرو کرد. لزوم تغییر ساختها و سازمانهای اداری بهشدت احساس میشد؛بهدنبال این امر بود که سازمانها و نهادهایی با رویکردهای ایدئولوژیک، متناسب با کارکردهای ویژه و به منظور از بین بردن شکافهای به وجود آمده ناشی از اجرای سیاستهای رژیم گذشته پیریزی شد. یکی از مهمترین نقاط ضعف الگوی توسعه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بیتوجهی به بخش روستایی و بهطور کلی مناطق محروم کشور بود. با وجود این که زندگی روستایی بیش از نیمی از جمعیت کشور را در بر میگرفت، سرمایههای ناشی از فروش نفت که اصلیترین سرمایه مادی کشور محسوب میشد، عمدتاً به سوی زندگی شهری سرازیر شد. این امر منجر به شکاف عمیقی بین مناطق شهری و روستایی شد. جهت از بین بردن شکاف موجود و فاصله بین مناطق شهری و روستایی و رسیدن به وضعیت مطلوب، جامعه روستایی، نیازمند انجام اصلاحات و تغییراتی عمیق و در عین حال سریع بود.برای انجام این مهم، ساختار اداری مناسبی وجود نداشت و ساختار به جا مانده از رژیم قبلی، مبتلا به مشکلات و نابسامانیهای متعددی بود. بدین منظور سازمانها و نهادهای جدیدی برای توسعه بخش روستایی جهت زدودن فقر و محرومیت، ایجاد و توسعه امکانات رفاهی در مناطق محروم و ایجاد زیر ساختهای روستایی به وجود آمد.تأسیس جهاد سازندگی در خرداد ماه سال 1358 پاسخی به این نیاز بود و هدف از تشکیل آن، بسیج امکانات و استعدادهای مردمی و دولت برای همکاری در امر تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه در تمام ابعاد معنوی و مادی آن و تأکید بر نیازهای روستایی و نقاط دورافتاده کشور بود.
بهطور خلاصه اهم ضرورتهای تأسیس جهاد سازندگی را به این شرح میتوان برشمرد:
é ترمیم خرابیهای رژیم گذشته بویژه در مناطق روستایی و عشایری کشور
é محرومیتزدایی و ارائه خدمات گسترده عمرانی، رفاهی، بهداشتی و آموزشی به روستاییان و عشایر
é ابلاغ و انتقال پیام انقلاب اسلامی به دورافتادهترین مناطق روستایی که عمدتاً توسط عناصر و گروههای ضد انقلاب آماج توطئه بودند
é فراهم آوردن زمینه حضور و مشارکت گسترده روستاییان در عرصه تولید و خودکفایی غذایی در کشور
é ناتوانی و ضعف مفرط دستگاههای سنتی موجود و لزوم بسیج تمام امکانات و نیروها برای آبادانی کشور
وضعیت مناطق محروم پیش از انقلاب اسلامی
همانطور که آمد، آنچه در اغلب روستاها از رژیم پهلوی به جای مانده بود، ویرانههایی بود که ساکنانش با فقر مادی و غیرمادی دست به گریبان بودند. دامنه فقر و محرومیت آنچنان گسترده بود که شرایط رفع ابتداییترین نیازها نیز در روستاها یا وجود نداشت یا مردم را به مضیقه میانداخت. خاطرات زیادی از جهادگران در مناطق روستایی نقل شده است که از وضع هولناک معیشت روستاییان در مناطق محروم خبر میداد، بهعنوان مثال، در روستای امام حسن(ع) از توابع بندر گناوه (مانند بسیاری از روستاهای دیگر)، آب آشامیدنی مردم روستا، از چاههایی تأمین میشد که در فصول بارانزا آب در آنها جمع شده و مردم در باقی سال از همان آب استفاده میکردند. چاههایی که بتدریج پر میشد از انواع کرمها و باکتریها و جهادگران برای سامان دادن به این مناطق برای مدتها در چنین وضعیتهایی در کنار روستاییان زندگی میکردند. چنین وضعیتی در بسیاری از روستاها وضعیتی رایج و شایع بود. تمرکز اصلی رژیم پهلوی بر شهرها و توسعه شهری و عدم رسیدگی به وضعیت روستاییان خاصه در مناطق محروم، وضعیت اسفباری را در آن مناطق به بار آورده بود.
برای ارائه تصویری روشن از ارزش و اهمیت فعالیتهای جهاد سازندگی در مناطق محروم و جایگاه و ارزش آن، ضروری است که نگاهی به برخی از آمارهای موجود از زندگی شهری و روستایی تا پیش از انقلاب اسلامی انداخته شود. روستاها و مناطق حاشیهای در شرایطی مورد بیتوجهی دولت پهلوی قرارداشت که توسعه روستایی گفتمان مسلط آن سالها در بسیاری از نقاط دنیا بود و توجه به مناطق روستایی و محروم در صدر برنامههای بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته بود.
برخی از آمارهای موجود از سال 57 و سالهای منتهی به آن، گویای وضعیت سخت و نابرابری زندگی شهری و روستایی در آن دوره است.
بر اساس این آمار تا سال 1357 تنها 6.7 درصد از روستاها برقرسانی شده بود که شامل 16.9 درصد خانوارهای روستایی میشدند. همچنین تنها 18.4 درصد از روستاهای کشور از آب آشامیدنی برخوردار بودند که معادل 24.5 درصد از خانوارهای روستایی بودند. پر واضح است که مسأله آب آشامیدنی تأثیری مستقیم بر بهداشت عمومی و سلامت مردم دارد. بیتوجهی به این نیازها و نبود امکانات زندگی معمولی، دلیلی بود برای راهی شدن جمعیت روستاها به سوی شهرها به منظور استفاده از امکانات شهری و نیز امکان بهرهمند شدن از فرصتهای شغلی و در نتیجه خالی شدن بیش از پیش روستاها از نیروهای جوان.
محور و اساس فعالیتهای جهاد سازندگی از میان برداشتن همین نابرابری بود، نه بواسطه برنامهریزیهای بلند مدت و فرایندهای جاری در دولتها، بلکه در فعالیتهایی فشرده و عملیاتی. جهادگران، دوشادوش مردم محروم روستا و درست در همان وضعیتی که مردم در آن قرار داشتند زندگی میکردند و همسفره و همراه آنان میشدند. همین همراهی و نزدیکی با مردم بود که برای جهاد سازندگی، پایگاهی محکم در میان مردم پدید آورد، به نحوی که حمایت خود را از جهادگران در برهههای مختلف به نمایش گذاشتند. جهادگران، سفیران پیام عدالتخواهی انقلاب و مبارزه با فقر و تبعیض برای روستاییان بودند که ضمن مبارزه با خوانین، به بازسازی و رفع مشکلات روستاییان همت میگماردند. آنطور که در ادامه خواهد آمد، پس از انقلاب اسلامی گروههای بسیاری تلاش کردند که در روستاها برای خود پایگاهی ایجاد کنند، اما تنها نیروهای جهادی بودند که با رشادتها و ایثارگریهای خود توانستند پایگاهی حقیقی در روستاها برای خود ایجاد کنند و به مردم مناطق محروم به شکل واقعی نزدیک شوند. این نزدیکی به مردم روستاها و مناطق محروم در نهایت ثمرات بسیاری برای انقلاب به همراه داشت که یکی از مهمترین آنها، همکاری مردم روستا در جنگ تحمیلی و جانفشانیهای آنها در راه اسلام و انقلاب بود.
مقدمات تشکیل جهاد سازندگی
«ایده تشکیل یک سازمان یا نهاد مردمی به قصد آبادانی و رفع محرومیت کشور نزد نیروهای انقلابی، ریشه در دوران پیش از انقلاب اسلامی دارد. مضمون محرومیتزدایی و یاری به روستاها، اگرچه در کشورهای دیگر نیز مشابهاتی با ایران داشت کشورهایی مثل کوبا و چین نیز پس از انقلابهایی که در آنها رخ داد، به روستاها توجه وافری داشتند و توسعه روستایی را در صدر برنامههای خود قرار دادند، اما آنچه پس از انقلاب در ایران رخ داد، ایجاد نهادی منحصر به فرد بود که از سویی جنگ تحمیلی، که به فاصله کوتاهی از انقلاب ایران رخ داد و شاخصههای انسانی و شرایط ویژه آن در ادامه فعالیتهایش و از سوی دیگر ساختار بومی جهاد و دانشجویان و نیروهای متخصص در آن نقش محوری داشتند. طراحی، برنامهریزی و اجرای سیاستهای جهاد، پیش از جنگ به طور عمده بر عهده این بخش از دانشجویان متعهد و متخصص بود، هرچند اساساً خصوصیت فعالیتهای جهادی نیز چنین میطلبید که بیش از هر چیز، نیروهای جوان، متعهد و همچنین متخصص در آن فعالیت داشته باشند. روانه شدن به سوی روستاها و مناطق محروم و تلاش برای آبادانی این مناطق، امری بود که بیش از همه از دستان دانشجویان و نیروهای جوان و متخصص بر میآمد. این سخن کاملاً بجاست که از میان همه گروههایی که به گونهای مایل بودند یک چنین نهضتی به پا کنند، دانشجویان بودند که نهضت را شروع کردند».
در آغاز انقلاب و بهدلیل شوری که میان مردم وجود داشت، در هر جای کشور گروههایی بهنامهای مختلف، برای عمران مملکت شروع به کار کردند که البته تمام آنها با حسننیت دست به این اقدامات نمیزدند. در این میان انجمنهای اسلامی دانشجویان بهصورت متشکلتر و منسجمتر به این فکر افتادند که به روستاها رفته و خرابهها را بسازند. با قشرهای مختلف تماس گرفتند، با دولت موقت به صحبت نشستند و بالاخره با امام مسأله جهاد سازندگی را مطرح کردند. امام که منتظر چنین فرصتی بودند که عدهای بیایند و به سازندگی مشغول شوند فرمان تشکیل جهاد سازندگی را دادند.
فرمان امام خمینی(ره)
نخستین و واپسین پیام امام خمینی(ره) خطاب به آنان که جهاد سازندگی را بنا نهاده و در آن خدمت کردند، نشان دهنده جایگاه و اهمیت کاری است که انجام دادهاند. ایشان در نطقی که به تاریخ 27/3/1358 ایراد کردند، خدمت به مردم، خاصه مردم محرومی که سالها در رنج و تحت فشار رژیم سابق زیسته بودند را از مشرف شدن به حج نیز، والاتر دانسته و در واپسین پیامشان در تاریخ 14/9/1367 جهادگران را «سنگرسازان بیسنگر» خطاب کردند که توصیف خدماتشان «در قالب الفاظ نمیگنجد.»
آنچه برای امام و ملت، وجود نهاد یا ساختار جهاد سازندگی را ضرورت میبخشید، همانا محرویتزدایی از مناطق دورافتاده و کمک به رشد و توسعه آن بود. همانقدر که در رژیم پیشین روستاها و مناطق دورافتاده نادیده گرفته شده بودند، پس از انقلاب این اقشار در مرکز توجه قرار گرفت و بنا بر رشد و توسعه وضعیت زندگی آنان گذاشته شد.
تاریخچه تحولات وظایف و تشکیلات وزارت جهاد سازندگی
اساسنامه طرح جهاد سازندگی روستاها مصوب 27/06/1358 شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران که به تصویب هیأت وزیران رسید، هدف این نهاد را بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در امور تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه در تمامی ابعاد معنوی و مادی آن با توجه و تأکید بر نیازهای روستاها و نقاط دورافتاده مملکت دانسته و مقرر شد که بودجه آن از طریق اعتبارات عمرانی کشور و کمکهای داوطلبانه مردم تأمین شود.
اساسنامه طرح جهاد سازندگی روستاها
(مصوب 27/06/1358 شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران)
ماده 1- هدف: بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در امور تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه در تمامی ابعاد معنوی و مادی آن با توجه و تأکید بر نیازهای روستاها و نقاط دورافتاده مملکت.
ماده 2- روش: جهاد سازندگی برای نیل به اهداف خود از طریق مشارکت و همکاری افراد و گروههای معتقد به انقلاب اسلامی ایران و با همکاری ادارات ذیربط و سازمانهای داوطلب و با الهام از ارزشهای اصلی و متعالی اسلام و با بهکارگیری مقررات و دستورالعملهای ساده و سریع و به دور از ضوابط و مقررات دست و پاگیر و بهطور غیرمتمرکز اقدام مینماید.
ماده 3- وظایف: تأکید بر رشد ابعاد معنوی و مادی، خصوصاً برای پاسخگویی به نیازهای نقاط و روستاهای محروم.
تهیه و تصویب طرحهای لازم که مستقلاً و یا با همکاری ادارات و سازمانهای دولتی و خصوصی ولی با مسئولیت و اعتبارات خود به اجرای آنها اقدام خواهد کرد.
همکاری با ادارات در اجرای طرحها و انجام وظایف آنها و ایجاد تحرک و تحول در آنها.
با دقت در این اساسنامه خصایص و ویژگیهای عمده جهاد سازندگی را بهعنوان یک نهاد انقلابی میتوان در تأکید بر موارد ذیل برشمرد:
é تأکید بر مشارکت و جلب همکاری مردم (مردمگرایی در جهاد از بدو تأسیس)
é بهرهگیری از فرهنگ اسلامی در سازندگی جامعه (دین محوری در جهاد)
é توجه خاص به مناطق محروم (مردمگرایی)
é دوری از فرهنگ پیچیده و بوروکراسی دست و پاگیر و زائد اداری (پویایی و نوآوری در ساختار سازمانی)
é اجرای سریع و مؤثر طرحها با بسیج امکانات و استعدادهای موجود در کشور (پویایی و نوآوری)
تشکیل وزارت جهاد سازندگی
اهمیت تحقق اهداف و خصوصیات مذکور در جمهوری اسلامی به تأسیس وزارت جهاد سازندگی با محوریت محرومیتزدایی منجر گردید و سبب شد که مبحث توسعه روستایی در دستور کار قرار گیرد. پس از تشکیل سازمان جهاد سازندگی در خرداد ماه ۱۳۵۸ و فعالیتهای ارزندهای که این نهاد انقلابی در بخشهای گوناگون به انجام رساند، جهت انسجام هر چه بیشتر این نهاد در چهارچوب قانون، لایحه تشکیل وزارت جهاد سازندگی در7 آذر ۱۳۶۲ مجلس شورای اسلامی به تصویب نهایی نمایندگان و در تاریخ 17/9/1362 نیز به تأیید شورای نگهبان رسید.
در فصل اول این لایحه اهداف تشکیل وزارت جهاد سازندگی به این شرح ذکر شد:
الف – حرکت به سوی استقلال و خودکفایی کشور با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی کشور به طور عام و بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی روستاها و مناطق عشایری از طریق توسعه کشاورزی، دامداری صنایع روستایی و بازسازی ویرانیها با همکاری دستگاههای اجرایی مربوطه و اقشار مختلف مردم بهطور خاص.
ب – ایجاد زمینه[های مناسب] جهت رشد شخصیت والای انسانی روستاییان از طریق مشارکت و نظارت آنان در فعالیتهای روستایی.
ج – بسیج اقشار مردم، جهاد سازندگی روستاها و فراهم کردن امکان تلاش برای نیروهای مؤمن و ایثارگر جامعه و رشد و تکامل آنها.
پشتیبانی جهاد از مناطق جنگی
با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹، در مأموریت جهاد سازندگی تغییر عمدهای پدیدار گشت. جهاد سازندگی که تا آن زمان تمرکز خود را بر روستاها و محرومیتزدایی از مناطق محروم قرار داده و توانسته بود از این مسیر پایگاهی مردمی در این مناطق ایجاد و پیام انقلاب را به گوش افراد برساند، حال با موقعیتی تازه مواجه بود و میبایست به یاری انقلاب شتافته و در مناطق جنگی متمرکز شود. این گردش در رسالت و مأموریت جهاد خود سبب شد که جهاد سازندگی بتواند از پایگاههای مردمی خود در مناطق محروم استفاده و افراد را برای دفاع از میهن و اسلام روانه جبههها کند و برای حل مشکلات جبههها از امکاناتی که در جای جای کشور داشت استفاده نماید.
ستاد هماهنگی امور مهاجرین جنگی
در یک تقسیمبندی کلی فعالیتهای جهاد سازندگی در خصوص جنگ تحمیلی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) فعالیتهایی که در خصوص مبارزه مستقیم با دشمن و کمک به رزمندگان و نیروهای نظامی انجام میداد.
ب) فعالیتهای مربوط به بازسازی مناطق جنگی و بخشهایی که تخریب شده بودند.
ج) فعالیتهای مربوط به اسکان مهاجرین جنگی و سامان دادن به امور مربوط به آنها.
در طی جنگ تحمیلی بسیاری از افراد از خانه و شهر خود آواره شده و نیازمند سرپناهی برای زندگی بودند. اسکان دادن این افراد و خانوادههایشان یکی از مهمترین مسائل جهاد سازندگی بود.
بازسازی مناطق جنگی
«بازسازی مناطق جنگی یکی از مسئولیتهای خطیر جهاد سازندگی در دوره جنگ و پس از آن بود. بسیاری از مناطق در شهرها و روستاها مورد تهاجم دشمن قرار گرفته و ساختمانهای بسیاری ویران شده بود. بازسازی و ترمیم این مناطق، بویژه بیمارستانها، تأثیر بسیاری در ادامه جنگ و زندگی مردم داشت. سیاست کلی جهاد سازندگی بر این بود که روستاها را باید به شیوهای نوسازی نمود که خطوط کلی اقتصادی و سیاسی انقلاب اسلامی ایران در دورافتادهترین مناطق کشور پیاده شود. علاوه بر شهرهایی که بهطور کلی ویران شده یا خسارت دیده بودند، تا مرداد ماه سال 1361، تعداد 1157 روستای ایران نیز مستقیماً درگیر اثرات جنگ بودند.»
روحیات ایثارگری جهادگران جهادسازندگی همزیستی با مردم
در پی فرمان امام در راستای محرومیتزدایی از مناطق روستایی و محروم کشور، جمعی از دانشجویان و جوانان تحصیلکرده، از سر تعهد و ایمان قلبی، به فرمان امام اقتدا کرده و به سوی مناطق محروم سفر میکنند تا عوامل و شرایط محرومیت را بررسی و نتایج را برای کمیتههای مرکزی ارسال کنند. از خلال این بررسیها بود که اولاً عمق محرومیت این روستاها بیش از پیش آشکار گردید و ثانیاً میزان وظیفه و رسالتی که بر دوش این افراد قرار گرفت دوصد چندان شد. این افراد، که اغلب در محیطهای شهری و بعضاً در خارج از کشور رشد کرده و آموزش دیده بودند، اکنون ناگزیر بودند که خود را با شرایط اغلب بسیار دشوار زندگی در محیطهای روستایی وفق دهند و بتوانند در آن بخشها کار کنند؛ محیطهایی که در بسیاری از موارد فاقد هرگونه امکانات اولیه زندگی با معیارهای مدرن بود. بسیاری از این افراد کسانی بودند که سالها در خارج از ایران زندگی کرده بودند و تصور حضور آنان در این مناطق و برای مدتهای طولانی تنها حکایت از ایثارگری آنان داشت و بس. روایتهای بسیاری در خصوص دشواریهای طاقتفرسای زندگی و کار در این محیطها ذکر شده است. مناطقی که حتی تا چندین روز اما مشکلات کار در این مناطق تنها به این مسائل محدود نمیشد. برخی روستاها یا بخشهای بزرگتر دارای فرماندار و بخشدار و مراکزی اداری بود و در نتیجه فعالیت در این مناطق نیازمند هماهنگیهایی بود میان نیروهای جهاد و این ادارات که نیروهای انقلابی جهاد را در بوروکراسی و کاغذبازیهایی قرار میداد که بخش زیادی از آن نالازم و بازمانده از رژیم سابق بود که مقابل هرگونه فعالیت جهادی قرار داشت. واضح بود که نیروهای جهاد نمیتوانستند برای کاری کوچک که شاید نیمی از روز وقت نیاز داشت، چندین روز دست روی دست گذارده و منتظر دستور مقامات محلی باشند. لذا به ناچار خود آستین بالا میزده و کار ناتمام را تمام میکردند. این نکته البته شاید تنشهایی را میان بخشهای مختلف ادارات پدید میآورد، اما آنچه اهمیت داشت این بود که در نهایت، کار و مشکل مردم، در کمترین زمان ممکن حل میشد. حضور نیروهای مردمی، خاصه تحت نام جهاد سازندگی، نقشی بنیادین در انقلاب و بخصوص بعدها در جنگ ایفا کرد. اساسیترین نکته در این بسیج نیروهای مردمی این امر بود که آنها در اغلب موارد به صورت خودجوش سازماندهی میشدند. انقلاب از آن مردم بود و پس از آن نیز خود مردم تلاش کردند که آن را حفظ کرده و کشور با آباد کنند. «ما هر جا اتکای صادقانه و حقیقی به مردم کردیم، آن بخش آباد شد و جهاد از جمله این بخشها بوده و در جنگ تا موقعی که به مردم اتکا نداشتیم و فقط به همان نیروهای دارای چهارچوب و نام مشخص چند تا لشکر و تیپ و کادرهای نظامی متکی بودیم، جنگ به صورت اوایل جنگ ادامه داشت، اما به مجرد اینکه پای مردم به جبههها باز شد و دشتها و بیابانها و کوهها و سنگرها از نیروهایی که جنگ از آنها مطالبه مسئولیت و کار میکرد، پر شد، ناگهان وضعیت جنگ زیرو رو شد.» (مجموعه مصاحبههای حضرت آیتالله خامنهای در دوران ریاست جمهوری، ج 3، ص 330). همین بسیج مردمی بود که باعث شد تمام معادلات جنگ به ناگهان تغییر کند و نیروهای انقلابی بتوانند در جبههها و پشت جبههها دست به اقداماتی منحصر به فرد بزنند؛ اقداماتی که توانست جنگ را به صحنه ابتکارات و خلاقیتهای نیروهای جهاد تبدیل سازد.
شهدای جهاد سازندگی در مناطق محروم
از مصادیق آشکار روحیات ایثارگری نیروهای جهاد سازندگی، شهدای آن هستند. شهدای جهاد را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: شهدای پیش از جنگ و شهدای پس از جنگ. بر خلاف تصور بسیاری، شهدای جهاد منحصر به دوران جنگ تحمیلی نمیشود و جهاد سازندگی از همان بدو تأسیس با خشونتهای بسیار از سوی افراد ضدانقلاب و دیگر عناصر وابسته به رژیم سابق در روستاها و مناطقی که خدمت میکردند درگیر بود. ضد انقلاب در بسیاری از روستاها در میان خوانین بودند و مال و املاک بسیاری در آن مناطق داشتند که به راحتی از آنها نمیگذشتند و به درستی میدانستند که با آباد شدن روستاها به دست جهادگران، موقعیت اجتماعی آنان از میان خواهد رفت؛ که از میان هم رفت. در نتیجه بسیاری از نیروهای جهاد قربانی خشونتها و سبعیتهای این گروهها میشدند و به شهادت میرسیدند.
معاون ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی
پیروزی انقلاب اسلامی نظام ارزشی و مدیریت جامعه را با تحولی بسیار عمیق روبهرو کرد. لزوم تغییر ساختها و سازمانهای اداری بهشدت احساس میشد؛بهدنبال این امر بود که سازمانها و نهادهایی با رویکردهای ایدئولوژیک، متناسب با کارکردهای ویژه و به منظور از بین بردن شکافهای به وجود آمده ناشی از اجرای سیاستهای رژیم گذشته پیریزی شد. یکی از مهمترین نقاط ضعف الگوی توسعه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بیتوجهی به بخش روستایی و بهطور کلی مناطق محروم کشور بود. با وجود این که زندگی روستایی بیش از نیمی از جمعیت کشور را در بر میگرفت، سرمایههای ناشی از فروش نفت که اصلیترین سرمایه مادی کشور محسوب میشد، عمدتاً به سوی زندگی شهری سرازیر شد. این امر منجر به شکاف عمیقی بین مناطق شهری و روستایی شد. جهت از بین بردن شکاف موجود و فاصله بین مناطق شهری و روستایی و رسیدن به وضعیت مطلوب، جامعه روستایی، نیازمند انجام اصلاحات و تغییراتی عمیق و در عین حال سریع بود.برای انجام این مهم، ساختار اداری مناسبی وجود نداشت و ساختار به جا مانده از رژیم قبلی، مبتلا به مشکلات و نابسامانیهای متعددی بود. بدین منظور سازمانها و نهادهای جدیدی برای توسعه بخش روستایی جهت زدودن فقر و محرومیت، ایجاد و توسعه امکانات رفاهی در مناطق محروم و ایجاد زیر ساختهای روستایی به وجود آمد.تأسیس جهاد سازندگی در خرداد ماه سال 1358 پاسخی به این نیاز بود و هدف از تشکیل آن، بسیج امکانات و استعدادهای مردمی و دولت برای همکاری در امر تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه در تمام ابعاد معنوی و مادی آن و تأکید بر نیازهای روستایی و نقاط دورافتاده کشور بود.
بهطور خلاصه اهم ضرورتهای تأسیس جهاد سازندگی را به این شرح میتوان برشمرد:
é ترمیم خرابیهای رژیم گذشته بویژه در مناطق روستایی و عشایری کشور
é محرومیتزدایی و ارائه خدمات گسترده عمرانی، رفاهی، بهداشتی و آموزشی به روستاییان و عشایر
é ابلاغ و انتقال پیام انقلاب اسلامی به دورافتادهترین مناطق روستایی که عمدتاً توسط عناصر و گروههای ضد انقلاب آماج توطئه بودند
é فراهم آوردن زمینه حضور و مشارکت گسترده روستاییان در عرصه تولید و خودکفایی غذایی در کشور
é ناتوانی و ضعف مفرط دستگاههای سنتی موجود و لزوم بسیج تمام امکانات و نیروها برای آبادانی کشور
وضعیت مناطق محروم پیش از انقلاب اسلامی
همانطور که آمد، آنچه در اغلب روستاها از رژیم پهلوی به جای مانده بود، ویرانههایی بود که ساکنانش با فقر مادی و غیرمادی دست به گریبان بودند. دامنه فقر و محرومیت آنچنان گسترده بود که شرایط رفع ابتداییترین نیازها نیز در روستاها یا وجود نداشت یا مردم را به مضیقه میانداخت. خاطرات زیادی از جهادگران در مناطق روستایی نقل شده است که از وضع هولناک معیشت روستاییان در مناطق محروم خبر میداد، بهعنوان مثال، در روستای امام حسن(ع) از توابع بندر گناوه (مانند بسیاری از روستاهای دیگر)، آب آشامیدنی مردم روستا، از چاههایی تأمین میشد که در فصول بارانزا آب در آنها جمع شده و مردم در باقی سال از همان آب استفاده میکردند. چاههایی که بتدریج پر میشد از انواع کرمها و باکتریها و جهادگران برای سامان دادن به این مناطق برای مدتها در چنین وضعیتهایی در کنار روستاییان زندگی میکردند. چنین وضعیتی در بسیاری از روستاها وضعیتی رایج و شایع بود. تمرکز اصلی رژیم پهلوی بر شهرها و توسعه شهری و عدم رسیدگی به وضعیت روستاییان خاصه در مناطق محروم، وضعیت اسفباری را در آن مناطق به بار آورده بود.
برای ارائه تصویری روشن از ارزش و اهمیت فعالیتهای جهاد سازندگی در مناطق محروم و جایگاه و ارزش آن، ضروری است که نگاهی به برخی از آمارهای موجود از زندگی شهری و روستایی تا پیش از انقلاب اسلامی انداخته شود. روستاها و مناطق حاشیهای در شرایطی مورد بیتوجهی دولت پهلوی قرارداشت که توسعه روستایی گفتمان مسلط آن سالها در بسیاری از نقاط دنیا بود و توجه به مناطق روستایی و محروم در صدر برنامههای بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته بود.
برخی از آمارهای موجود از سال 57 و سالهای منتهی به آن، گویای وضعیت سخت و نابرابری زندگی شهری و روستایی در آن دوره است.
بر اساس این آمار تا سال 1357 تنها 6.7 درصد از روستاها برقرسانی شده بود که شامل 16.9 درصد خانوارهای روستایی میشدند. همچنین تنها 18.4 درصد از روستاهای کشور از آب آشامیدنی برخوردار بودند که معادل 24.5 درصد از خانوارهای روستایی بودند. پر واضح است که مسأله آب آشامیدنی تأثیری مستقیم بر بهداشت عمومی و سلامت مردم دارد. بیتوجهی به این نیازها و نبود امکانات زندگی معمولی، دلیلی بود برای راهی شدن جمعیت روستاها به سوی شهرها به منظور استفاده از امکانات شهری و نیز امکان بهرهمند شدن از فرصتهای شغلی و در نتیجه خالی شدن بیش از پیش روستاها از نیروهای جوان.
محور و اساس فعالیتهای جهاد سازندگی از میان برداشتن همین نابرابری بود، نه بواسطه برنامهریزیهای بلند مدت و فرایندهای جاری در دولتها، بلکه در فعالیتهایی فشرده و عملیاتی. جهادگران، دوشادوش مردم محروم روستا و درست در همان وضعیتی که مردم در آن قرار داشتند زندگی میکردند و همسفره و همراه آنان میشدند. همین همراهی و نزدیکی با مردم بود که برای جهاد سازندگی، پایگاهی محکم در میان مردم پدید آورد، به نحوی که حمایت خود را از جهادگران در برهههای مختلف به نمایش گذاشتند. جهادگران، سفیران پیام عدالتخواهی انقلاب و مبارزه با فقر و تبعیض برای روستاییان بودند که ضمن مبارزه با خوانین، به بازسازی و رفع مشکلات روستاییان همت میگماردند. آنطور که در ادامه خواهد آمد، پس از انقلاب اسلامی گروههای بسیاری تلاش کردند که در روستاها برای خود پایگاهی ایجاد کنند، اما تنها نیروهای جهادی بودند که با رشادتها و ایثارگریهای خود توانستند پایگاهی حقیقی در روستاها برای خود ایجاد کنند و به مردم مناطق محروم به شکل واقعی نزدیک شوند. این نزدیکی به مردم روستاها و مناطق محروم در نهایت ثمرات بسیاری برای انقلاب به همراه داشت که یکی از مهمترین آنها، همکاری مردم روستا در جنگ تحمیلی و جانفشانیهای آنها در راه اسلام و انقلاب بود.
مقدمات تشکیل جهاد سازندگی
«ایده تشکیل یک سازمان یا نهاد مردمی به قصد آبادانی و رفع محرومیت کشور نزد نیروهای انقلابی، ریشه در دوران پیش از انقلاب اسلامی دارد. مضمون محرومیتزدایی و یاری به روستاها، اگرچه در کشورهای دیگر نیز مشابهاتی با ایران داشت کشورهایی مثل کوبا و چین نیز پس از انقلابهایی که در آنها رخ داد، به روستاها توجه وافری داشتند و توسعه روستایی را در صدر برنامههای خود قرار دادند، اما آنچه پس از انقلاب در ایران رخ داد، ایجاد نهادی منحصر به فرد بود که از سویی جنگ تحمیلی، که به فاصله کوتاهی از انقلاب ایران رخ داد و شاخصههای انسانی و شرایط ویژه آن در ادامه فعالیتهایش و از سوی دیگر ساختار بومی جهاد و دانشجویان و نیروهای متخصص در آن نقش محوری داشتند. طراحی، برنامهریزی و اجرای سیاستهای جهاد، پیش از جنگ به طور عمده بر عهده این بخش از دانشجویان متعهد و متخصص بود، هرچند اساساً خصوصیت فعالیتهای جهادی نیز چنین میطلبید که بیش از هر چیز، نیروهای جوان، متعهد و همچنین متخصص در آن فعالیت داشته باشند. روانه شدن به سوی روستاها و مناطق محروم و تلاش برای آبادانی این مناطق، امری بود که بیش از همه از دستان دانشجویان و نیروهای جوان و متخصص بر میآمد. این سخن کاملاً بجاست که از میان همه گروههایی که به گونهای مایل بودند یک چنین نهضتی به پا کنند، دانشجویان بودند که نهضت را شروع کردند».
در آغاز انقلاب و بهدلیل شوری که میان مردم وجود داشت، در هر جای کشور گروههایی بهنامهای مختلف، برای عمران مملکت شروع به کار کردند که البته تمام آنها با حسننیت دست به این اقدامات نمیزدند. در این میان انجمنهای اسلامی دانشجویان بهصورت متشکلتر و منسجمتر به این فکر افتادند که به روستاها رفته و خرابهها را بسازند. با قشرهای مختلف تماس گرفتند، با دولت موقت به صحبت نشستند و بالاخره با امام مسأله جهاد سازندگی را مطرح کردند. امام که منتظر چنین فرصتی بودند که عدهای بیایند و به سازندگی مشغول شوند فرمان تشکیل جهاد سازندگی را دادند.
فرمان امام خمینی(ره)
نخستین و واپسین پیام امام خمینی(ره) خطاب به آنان که جهاد سازندگی را بنا نهاده و در آن خدمت کردند، نشان دهنده جایگاه و اهمیت کاری است که انجام دادهاند. ایشان در نطقی که به تاریخ 27/3/1358 ایراد کردند، خدمت به مردم، خاصه مردم محرومی که سالها در رنج و تحت فشار رژیم سابق زیسته بودند را از مشرف شدن به حج نیز، والاتر دانسته و در واپسین پیامشان در تاریخ 14/9/1367 جهادگران را «سنگرسازان بیسنگر» خطاب کردند که توصیف خدماتشان «در قالب الفاظ نمیگنجد.»
آنچه برای امام و ملت، وجود نهاد یا ساختار جهاد سازندگی را ضرورت میبخشید، همانا محرویتزدایی از مناطق دورافتاده و کمک به رشد و توسعه آن بود. همانقدر که در رژیم پیشین روستاها و مناطق دورافتاده نادیده گرفته شده بودند، پس از انقلاب این اقشار در مرکز توجه قرار گرفت و بنا بر رشد و توسعه وضعیت زندگی آنان گذاشته شد.
تاریخچه تحولات وظایف و تشکیلات وزارت جهاد سازندگی
اساسنامه طرح جهاد سازندگی روستاها مصوب 27/06/1358 شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران که به تصویب هیأت وزیران رسید، هدف این نهاد را بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در امور تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه در تمامی ابعاد معنوی و مادی آن با توجه و تأکید بر نیازهای روستاها و نقاط دورافتاده مملکت دانسته و مقرر شد که بودجه آن از طریق اعتبارات عمرانی کشور و کمکهای داوطلبانه مردم تأمین شود.
اساسنامه طرح جهاد سازندگی روستاها
(مصوب 27/06/1358 شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران)
ماده 1- هدف: بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در امور تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه در تمامی ابعاد معنوی و مادی آن با توجه و تأکید بر نیازهای روستاها و نقاط دورافتاده مملکت.
ماده 2- روش: جهاد سازندگی برای نیل به اهداف خود از طریق مشارکت و همکاری افراد و گروههای معتقد به انقلاب اسلامی ایران و با همکاری ادارات ذیربط و سازمانهای داوطلب و با الهام از ارزشهای اصلی و متعالی اسلام و با بهکارگیری مقررات و دستورالعملهای ساده و سریع و به دور از ضوابط و مقررات دست و پاگیر و بهطور غیرمتمرکز اقدام مینماید.
ماده 3- وظایف: تأکید بر رشد ابعاد معنوی و مادی، خصوصاً برای پاسخگویی به نیازهای نقاط و روستاهای محروم.
تهیه و تصویب طرحهای لازم که مستقلاً و یا با همکاری ادارات و سازمانهای دولتی و خصوصی ولی با مسئولیت و اعتبارات خود به اجرای آنها اقدام خواهد کرد.
همکاری با ادارات در اجرای طرحها و انجام وظایف آنها و ایجاد تحرک و تحول در آنها.
با دقت در این اساسنامه خصایص و ویژگیهای عمده جهاد سازندگی را بهعنوان یک نهاد انقلابی میتوان در تأکید بر موارد ذیل برشمرد:
é تأکید بر مشارکت و جلب همکاری مردم (مردمگرایی در جهاد از بدو تأسیس)
é بهرهگیری از فرهنگ اسلامی در سازندگی جامعه (دین محوری در جهاد)
é توجه خاص به مناطق محروم (مردمگرایی)
é دوری از فرهنگ پیچیده و بوروکراسی دست و پاگیر و زائد اداری (پویایی و نوآوری در ساختار سازمانی)
é اجرای سریع و مؤثر طرحها با بسیج امکانات و استعدادهای موجود در کشور (پویایی و نوآوری)
تشکیل وزارت جهاد سازندگی
اهمیت تحقق اهداف و خصوصیات مذکور در جمهوری اسلامی به تأسیس وزارت جهاد سازندگی با محوریت محرومیتزدایی منجر گردید و سبب شد که مبحث توسعه روستایی در دستور کار قرار گیرد. پس از تشکیل سازمان جهاد سازندگی در خرداد ماه ۱۳۵۸ و فعالیتهای ارزندهای که این نهاد انقلابی در بخشهای گوناگون به انجام رساند، جهت انسجام هر چه بیشتر این نهاد در چهارچوب قانون، لایحه تشکیل وزارت جهاد سازندگی در7 آذر ۱۳۶۲ مجلس شورای اسلامی به تصویب نهایی نمایندگان و در تاریخ 17/9/1362 نیز به تأیید شورای نگهبان رسید.
در فصل اول این لایحه اهداف تشکیل وزارت جهاد سازندگی به این شرح ذکر شد:
الف – حرکت به سوی استقلال و خودکفایی کشور با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی کشور به طور عام و بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی روستاها و مناطق عشایری از طریق توسعه کشاورزی، دامداری صنایع روستایی و بازسازی ویرانیها با همکاری دستگاههای اجرایی مربوطه و اقشار مختلف مردم بهطور خاص.
ب – ایجاد زمینه[های مناسب] جهت رشد شخصیت والای انسانی روستاییان از طریق مشارکت و نظارت آنان در فعالیتهای روستایی.
ج – بسیج اقشار مردم، جهاد سازندگی روستاها و فراهم کردن امکان تلاش برای نیروهای مؤمن و ایثارگر جامعه و رشد و تکامل آنها.
پشتیبانی جهاد از مناطق جنگی
با آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹، در مأموریت جهاد سازندگی تغییر عمدهای پدیدار گشت. جهاد سازندگی که تا آن زمان تمرکز خود را بر روستاها و محرومیتزدایی از مناطق محروم قرار داده و توانسته بود از این مسیر پایگاهی مردمی در این مناطق ایجاد و پیام انقلاب را به گوش افراد برساند، حال با موقعیتی تازه مواجه بود و میبایست به یاری انقلاب شتافته و در مناطق جنگی متمرکز شود. این گردش در رسالت و مأموریت جهاد خود سبب شد که جهاد سازندگی بتواند از پایگاههای مردمی خود در مناطق محروم استفاده و افراد را برای دفاع از میهن و اسلام روانه جبههها کند و برای حل مشکلات جبههها از امکاناتی که در جای جای کشور داشت استفاده نماید.
ستاد هماهنگی امور مهاجرین جنگی
در یک تقسیمبندی کلی فعالیتهای جهاد سازندگی در خصوص جنگ تحمیلی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) فعالیتهایی که در خصوص مبارزه مستقیم با دشمن و کمک به رزمندگان و نیروهای نظامی انجام میداد.
ب) فعالیتهای مربوط به بازسازی مناطق جنگی و بخشهایی که تخریب شده بودند.
ج) فعالیتهای مربوط به اسکان مهاجرین جنگی و سامان دادن به امور مربوط به آنها.
در طی جنگ تحمیلی بسیاری از افراد از خانه و شهر خود آواره شده و نیازمند سرپناهی برای زندگی بودند. اسکان دادن این افراد و خانوادههایشان یکی از مهمترین مسائل جهاد سازندگی بود.
بازسازی مناطق جنگی
«بازسازی مناطق جنگی یکی از مسئولیتهای خطیر جهاد سازندگی در دوره جنگ و پس از آن بود. بسیاری از مناطق در شهرها و روستاها مورد تهاجم دشمن قرار گرفته و ساختمانهای بسیاری ویران شده بود. بازسازی و ترمیم این مناطق، بویژه بیمارستانها، تأثیر بسیاری در ادامه جنگ و زندگی مردم داشت. سیاست کلی جهاد سازندگی بر این بود که روستاها را باید به شیوهای نوسازی نمود که خطوط کلی اقتصادی و سیاسی انقلاب اسلامی ایران در دورافتادهترین مناطق کشور پیاده شود. علاوه بر شهرهایی که بهطور کلی ویران شده یا خسارت دیده بودند، تا مرداد ماه سال 1361، تعداد 1157 روستای ایران نیز مستقیماً درگیر اثرات جنگ بودند.»
روحیات ایثارگری جهادگران جهادسازندگی همزیستی با مردم
در پی فرمان امام در راستای محرومیتزدایی از مناطق روستایی و محروم کشور، جمعی از دانشجویان و جوانان تحصیلکرده، از سر تعهد و ایمان قلبی، به فرمان امام اقتدا کرده و به سوی مناطق محروم سفر میکنند تا عوامل و شرایط محرومیت را بررسی و نتایج را برای کمیتههای مرکزی ارسال کنند. از خلال این بررسیها بود که اولاً عمق محرومیت این روستاها بیش از پیش آشکار گردید و ثانیاً میزان وظیفه و رسالتی که بر دوش این افراد قرار گرفت دوصد چندان شد. این افراد، که اغلب در محیطهای شهری و بعضاً در خارج از کشور رشد کرده و آموزش دیده بودند، اکنون ناگزیر بودند که خود را با شرایط اغلب بسیار دشوار زندگی در محیطهای روستایی وفق دهند و بتوانند در آن بخشها کار کنند؛ محیطهایی که در بسیاری از موارد فاقد هرگونه امکانات اولیه زندگی با معیارهای مدرن بود. بسیاری از این افراد کسانی بودند که سالها در خارج از ایران زندگی کرده بودند و تصور حضور آنان در این مناطق و برای مدتهای طولانی تنها حکایت از ایثارگری آنان داشت و بس. روایتهای بسیاری در خصوص دشواریهای طاقتفرسای زندگی و کار در این محیطها ذکر شده است. مناطقی که حتی تا چندین روز اما مشکلات کار در این مناطق تنها به این مسائل محدود نمیشد. برخی روستاها یا بخشهای بزرگتر دارای فرماندار و بخشدار و مراکزی اداری بود و در نتیجه فعالیت در این مناطق نیازمند هماهنگیهایی بود میان نیروهای جهاد و این ادارات که نیروهای انقلابی جهاد را در بوروکراسی و کاغذبازیهایی قرار میداد که بخش زیادی از آن نالازم و بازمانده از رژیم سابق بود که مقابل هرگونه فعالیت جهادی قرار داشت. واضح بود که نیروهای جهاد نمیتوانستند برای کاری کوچک که شاید نیمی از روز وقت نیاز داشت، چندین روز دست روی دست گذارده و منتظر دستور مقامات محلی باشند. لذا به ناچار خود آستین بالا میزده و کار ناتمام را تمام میکردند. این نکته البته شاید تنشهایی را میان بخشهای مختلف ادارات پدید میآورد، اما آنچه اهمیت داشت این بود که در نهایت، کار و مشکل مردم، در کمترین زمان ممکن حل میشد. حضور نیروهای مردمی، خاصه تحت نام جهاد سازندگی، نقشی بنیادین در انقلاب و بخصوص بعدها در جنگ ایفا کرد. اساسیترین نکته در این بسیج نیروهای مردمی این امر بود که آنها در اغلب موارد به صورت خودجوش سازماندهی میشدند. انقلاب از آن مردم بود و پس از آن نیز خود مردم تلاش کردند که آن را حفظ کرده و کشور با آباد کنند. «ما هر جا اتکای صادقانه و حقیقی به مردم کردیم، آن بخش آباد شد و جهاد از جمله این بخشها بوده و در جنگ تا موقعی که به مردم اتکا نداشتیم و فقط به همان نیروهای دارای چهارچوب و نام مشخص چند تا لشکر و تیپ و کادرهای نظامی متکی بودیم، جنگ به صورت اوایل جنگ ادامه داشت، اما به مجرد اینکه پای مردم به جبههها باز شد و دشتها و بیابانها و کوهها و سنگرها از نیروهایی که جنگ از آنها مطالبه مسئولیت و کار میکرد، پر شد، ناگهان وضعیت جنگ زیرو رو شد.» (مجموعه مصاحبههای حضرت آیتالله خامنهای در دوران ریاست جمهوری، ج 3، ص 330). همین بسیج مردمی بود که باعث شد تمام معادلات جنگ به ناگهان تغییر کند و نیروهای انقلابی بتوانند در جبههها و پشت جبههها دست به اقداماتی منحصر به فرد بزنند؛ اقداماتی که توانست جنگ را به صحنه ابتکارات و خلاقیتهای نیروهای جهاد تبدیل سازد.
شهدای جهاد سازندگی در مناطق محروم
از مصادیق آشکار روحیات ایثارگری نیروهای جهاد سازندگی، شهدای آن هستند. شهدای جهاد را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: شهدای پیش از جنگ و شهدای پس از جنگ. بر خلاف تصور بسیاری، شهدای جهاد منحصر به دوران جنگ تحمیلی نمیشود و جهاد سازندگی از همان بدو تأسیس با خشونتهای بسیار از سوی افراد ضدانقلاب و دیگر عناصر وابسته به رژیم سابق در روستاها و مناطقی که خدمت میکردند درگیر بود. ضد انقلاب در بسیاری از روستاها در میان خوانین بودند و مال و املاک بسیاری در آن مناطق داشتند که به راحتی از آنها نمیگذشتند و به درستی میدانستند که با آباد شدن روستاها به دست جهادگران، موقعیت اجتماعی آنان از میان خواهد رفت؛ که از میان هم رفت. در نتیجه بسیاری از نیروهای جهاد قربانی خشونتها و سبعیتهای این گروهها میشدند و به شهادت میرسیدند.
انقلاب اسلامی نقطه عطف مبارزات استقلال طلبانه
دکتر صادق صدقگو
اماممان(ره) «پیروزی انقلاب را رهین همه ملت» - صحیفه امام(ره) – ج ۱۴ – ص ۶۴ - میدانست؛ مدیون همان ملتی که معتقد بود «از ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسینبنعلی(ع)» - همان – ج ۲۱- ص ۴۱۰- بهتر هستند. ملتی که او خود را «خدمتگزار» -همان- ج ۱۰ – ص ۴۶۳- آنها میدانست و از اینرو از مسئولان نیز میخواست که «با عملشان کاری کنند که مردم آن سختیها و زورگوییهای سابق را از یاد ببرند و با رفتار و محبتشان این ذائقههای تلخ را شیرین کنند.» همان – ج ۱۳- ص ۳۷۱
انقلاب اسلامی ایران، نقطه عطف مبارزات استقلالطلبانه، آزادیخواهانه و ضد استبدادی و ضد استعماری ملتی سرفراز است که شور و شعور را با هم درآمیخت تا در پرتو استقامت مدبرانه، عدالتمحوری منصفانه، اخلاقمداری صادقانه و عقلانیت متعهدانه، نظارهگر آرامش و پیشرفت، آزادی و امنیت، استقلال و جمهوریت در جامعهای طاغوتزده و طبقاتی باشد که محرومیتزدایی و حمایت از مستضعفین، مبارزه با شاخصههای فساد سیستماتیک و تبعیضزدایی، در حد یک شعار ظاهری و زینتی باقی مانده بود.نه در اینکه اهداف و آرمانهای انقلاب شکوهمند ملت ایران، والا و در عینحال دستیافتنی بود، شک داریم و نه تردید داریم مکانی که امروز در آن ایستادهایم، مقصد غایی و مقصود نهایی ما نبوده و نیست، اما این موضوع، ذرهای از بار تعهد و مسئولیتپذیری اجتماعی ما در تلاش برای رفع موانع جاری و اصلاح وضع موجود نمیکاهد. مسئولیتی که رئیس و مرئوس، دولت و ملت، شهروند و کارمند نمیشناسد. این حس مسئولیتپذیری برای اصلاح کژیها، یعنی همان «تعهد انقلابی» که بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) نیز معتقد بود: «امروز ضد انقلاب کسی است که در کاری که مشغول آن است سستی کند، در آن کار بیکاری کند یا وادار کند اشخاصی را که آنها کمکاری کنند، از زیر بار شانه خالی کنند که این ضربهای است به کشور خودشان.» همان – جلد ۱۲ – ص ۱یعنی «ضد انقلاب»هایی در لباس «شبهخودی» یا شاید بهقول معروف «گرگی در لباس میش». خودینماهایی که شاید معاند، مخالف و مغرض نیستند و حتی در کنارمان باشند یا اصلاً گهگاهی در وجود خودمان نهادینه شده باشد اما همه ما نمیدانیم که با کمرنگ شدن حس مسئولیتپذیری و وجدان کاری یا همان «تعهد انقلابی»، به چه سادگی تبدیل به یک ضد انقلاب میشویم!پس از گذشت ۴۲ سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی، برخی با همین بیمسئولیتیها و بیتفاوتیها یا کمکاریها و سستیها، بهقول معروف آنی نبوده و نیستند که باید باشند و از اینرو بهراحتی در جامعه ایجاد ناراحتی و نارضایتی میکنند. از رئیس و مدیر تا کارمند و شهروند عادی جامعه، میتوانند با رفتارشان - خواسته یا ناخواسته - برخی از اهداف و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی را بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم هدف قرار داده و نهایتاً با ایجاد یأس، دلخوری، سرخوردگی و ناامیدی در دل و جان این مردم رنجکشیده اما صبور و مقاوم، ماهیت اصلی انقلاب را - که متکی بر حضور متعهدانه و مسئولانه ملت است - دچار استحاله و تغییر کرده و موریانهوار «محور همه اصول و قواعد انقلاب و امام(ره)» را از درون تهی کنند.تیشههایی که هر ضربتش میتواند از جنس «فریاد خاموشی» باشد که با فراگیر شدن آن بهمرور زمان، آرمانهای اصیل و اهداف شاخص انقلاب اسلامی شکل و شمایل دیگری به خود گیرد و این قلب ماهیت نیز هویت ملی و میهنی ما را دستخوش تغییراتی اساسی خواهد کرد.
انقلابینمایی با انقلابی گری تفاوت دارد. همانطور که منفعتگرایی و فرصتطلبی، فرسنگها با اخلاقمداری و ارزشگرایی فاصله دارد؛ برای حرکت بیوقفه بهسوی تقویت و ترویج آرمانها و اهداف والای انقلاب اسلامی، لازم است هرکس در هر جایگاهی بهعنوان یک «انقلابی حقیقی» در حد توانمندی، مسئولیت و کارایی خود برای رفع نواقص جاری و مشکلات موجود تلاش کند. تلاش و کوششی به منظور نیل به «آنچه که باید باشیم» که زمان و مکان نمیشناسد و هدف نهایی آن، تشکیل مدینه فاضلهای است که آرمان انقلاب اسلامی و آرزوی ملت شریف ما بوده است.
مسئولیت اجتماعی یا همان تعهد انقلابی به ما میگوید انقلابینما نباشیم و اگر بهجای ظاهرسازی، عوامفریبی، نقزدنهای مرسوم یا اینکه همواره سکوت پیشه کرده در مقاطعی منتقد اوضاع عمومی کشور باشیم، بهعنوان یک شهروندی کوچک از جامعه بزرگ ایران، همت کنیم و تنها خودمان همانی باشیم که باید میبودیم.به تعبیری دیگر، با همتی بلند و هدفگیری آرمانهای انقلاب، در مقابل فشارها تسلیم نشده و از رسیدن به اهداف و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی منصرف نشویم.
و اینگونه است که هر فرد ایرانی بهعنوان تکه کوچکی از یک پازل بزرگ 86 میلیون قطعهای (فارغ از هر دستهبندی و گروهبندی) بهدرستی در جایگاه اصلی خود و در کنار دیگر شهروندان قرار میگیرد و در حد بضاعت و توان خود برای رفع موانع توسعه و پیشرفت کشور و همچنین بهبود وضع موجود تلاش میکند و بدین صورت، شکل گرفتن تصویری مطلوب و دلنشین از این پازل زیبا، دستیافتنی است و دور از انتظار نخواهد بود. ان شاءالله
اماممان(ره) «پیروزی انقلاب را رهین همه ملت» - صحیفه امام(ره) – ج ۱۴ – ص ۶۴ - میدانست؛ مدیون همان ملتی که معتقد بود «از ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسینبنعلی(ع)» - همان – ج ۲۱- ص ۴۱۰- بهتر هستند. ملتی که او خود را «خدمتگزار» -همان- ج ۱۰ – ص ۴۶۳- آنها میدانست و از اینرو از مسئولان نیز میخواست که «با عملشان کاری کنند که مردم آن سختیها و زورگوییهای سابق را از یاد ببرند و با رفتار و محبتشان این ذائقههای تلخ را شیرین کنند.» همان – ج ۱۳- ص ۳۷۱
انقلاب اسلامی ایران، نقطه عطف مبارزات استقلالطلبانه، آزادیخواهانه و ضد استبدادی و ضد استعماری ملتی سرفراز است که شور و شعور را با هم درآمیخت تا در پرتو استقامت مدبرانه، عدالتمحوری منصفانه، اخلاقمداری صادقانه و عقلانیت متعهدانه، نظارهگر آرامش و پیشرفت، آزادی و امنیت، استقلال و جمهوریت در جامعهای طاغوتزده و طبقاتی باشد که محرومیتزدایی و حمایت از مستضعفین، مبارزه با شاخصههای فساد سیستماتیک و تبعیضزدایی، در حد یک شعار ظاهری و زینتی باقی مانده بود.نه در اینکه اهداف و آرمانهای انقلاب شکوهمند ملت ایران، والا و در عینحال دستیافتنی بود، شک داریم و نه تردید داریم مکانی که امروز در آن ایستادهایم، مقصد غایی و مقصود نهایی ما نبوده و نیست، اما این موضوع، ذرهای از بار تعهد و مسئولیتپذیری اجتماعی ما در تلاش برای رفع موانع جاری و اصلاح وضع موجود نمیکاهد. مسئولیتی که رئیس و مرئوس، دولت و ملت، شهروند و کارمند نمیشناسد. این حس مسئولیتپذیری برای اصلاح کژیها، یعنی همان «تعهد انقلابی» که بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) نیز معتقد بود: «امروز ضد انقلاب کسی است که در کاری که مشغول آن است سستی کند، در آن کار بیکاری کند یا وادار کند اشخاصی را که آنها کمکاری کنند، از زیر بار شانه خالی کنند که این ضربهای است به کشور خودشان.» همان – جلد ۱۲ – ص ۱یعنی «ضد انقلاب»هایی در لباس «شبهخودی» یا شاید بهقول معروف «گرگی در لباس میش». خودینماهایی که شاید معاند، مخالف و مغرض نیستند و حتی در کنارمان باشند یا اصلاً گهگاهی در وجود خودمان نهادینه شده باشد اما همه ما نمیدانیم که با کمرنگ شدن حس مسئولیتپذیری و وجدان کاری یا همان «تعهد انقلابی»، به چه سادگی تبدیل به یک ضد انقلاب میشویم!پس از گذشت ۴۲ سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی، برخی با همین بیمسئولیتیها و بیتفاوتیها یا کمکاریها و سستیها، بهقول معروف آنی نبوده و نیستند که باید باشند و از اینرو بهراحتی در جامعه ایجاد ناراحتی و نارضایتی میکنند. از رئیس و مدیر تا کارمند و شهروند عادی جامعه، میتوانند با رفتارشان - خواسته یا ناخواسته - برخی از اهداف و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی را بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم هدف قرار داده و نهایتاً با ایجاد یأس، دلخوری، سرخوردگی و ناامیدی در دل و جان این مردم رنجکشیده اما صبور و مقاوم، ماهیت اصلی انقلاب را - که متکی بر حضور متعهدانه و مسئولانه ملت است - دچار استحاله و تغییر کرده و موریانهوار «محور همه اصول و قواعد انقلاب و امام(ره)» را از درون تهی کنند.تیشههایی که هر ضربتش میتواند از جنس «فریاد خاموشی» باشد که با فراگیر شدن آن بهمرور زمان، آرمانهای اصیل و اهداف شاخص انقلاب اسلامی شکل و شمایل دیگری به خود گیرد و این قلب ماهیت نیز هویت ملی و میهنی ما را دستخوش تغییراتی اساسی خواهد کرد.
انقلابینمایی با انقلابی گری تفاوت دارد. همانطور که منفعتگرایی و فرصتطلبی، فرسنگها با اخلاقمداری و ارزشگرایی فاصله دارد؛ برای حرکت بیوقفه بهسوی تقویت و ترویج آرمانها و اهداف والای انقلاب اسلامی، لازم است هرکس در هر جایگاهی بهعنوان یک «انقلابی حقیقی» در حد توانمندی، مسئولیت و کارایی خود برای رفع نواقص جاری و مشکلات موجود تلاش کند. تلاش و کوششی به منظور نیل به «آنچه که باید باشیم» که زمان و مکان نمیشناسد و هدف نهایی آن، تشکیل مدینه فاضلهای است که آرمان انقلاب اسلامی و آرزوی ملت شریف ما بوده است.
مسئولیت اجتماعی یا همان تعهد انقلابی به ما میگوید انقلابینما نباشیم و اگر بهجای ظاهرسازی، عوامفریبی، نقزدنهای مرسوم یا اینکه همواره سکوت پیشه کرده در مقاطعی منتقد اوضاع عمومی کشور باشیم، بهعنوان یک شهروندی کوچک از جامعه بزرگ ایران، همت کنیم و تنها خودمان همانی باشیم که باید میبودیم.به تعبیری دیگر، با همتی بلند و هدفگیری آرمانهای انقلاب، در مقابل فشارها تسلیم نشده و از رسیدن به اهداف و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی منصرف نشویم.
و اینگونه است که هر فرد ایرانی بهعنوان تکه کوچکی از یک پازل بزرگ 86 میلیون قطعهای (فارغ از هر دستهبندی و گروهبندی) بهدرستی در جایگاه اصلی خود و در کنار دیگر شهروندان قرار میگیرد و در حد بضاعت و توان خود برای رفع موانع توسعه و پیشرفت کشور و همچنین بهبود وضع موجود تلاش میکند و بدین صورت، شکل گرفتن تصویری مطلوب و دلنشین از این پازل زیبا، دستیافتنی است و دور از انتظار نخواهد بود. ان شاءالله
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
آغاز انقلاب با باز سازی و یرانیها
-
انقلاب اسلامی نقطه عطف مبارزات استقلال طلبانه
اخبارایران آنلاین