ادامه حکایت شماره ۱۰ از حکیم سعدی
روی سیاه و بازنشستگی زغال
بهزاد
توفیقفر
«یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه از او برکنند و از ده به در کنند. مسکین، برهنه به سرما همی رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند، در زمین، یخ گرفته بود، عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشادهاند و سنگ را بسته! امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم! از من چیزی بخواه. گفت: جامه خود میخواهم اگر انعام فرمایی.
امیدوار بود آدمى به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان»
دزد بزرگ را بر او رحمت نیامد. چون رحمت نداشت اصلاً که بیاید. لذا تحریمهای داروهای بیماران خاص را تمدید کرد و چند تحریم دیگر نیز بدان افزود و به کشورهای جینگیلی و مینگیلی هم گفت تا واکسن کرونا و چیزهای دیگر را بازهم به ایران نفروشند تا ایران مجبور شود. اما ایران مجبور نشد و به جایش، حکیم را از صندلیاش کند و «حکیم» را سر جایش نشاند.
خُنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش
و بساخت واکسن خود، بزد آنچه بوده تویش
در داخل اما بعضیها که هر مایع بیرنگی را آب میپنداشتند، گفتند واکسن ایرانی آب است، واکسن چینی آب معدنی! و برای دریافت آب زردرنگ، سه نوبت آگهی دادند و نامه نوشتند و توئیت زدند و پست گذاشتند. بعضی هم مثل آخر هفتهها در سد لتیان و اینها، تنی به آب زدند و رفتند آن سوی ارس تا واکسن «زِر»دار دریافت کنند. بعضی دیگر هم یواشکی واکسن زدند اما دور دهانشان را پاک کردند و گفتند #واکسن_بخرید. حتی دیده شده بعضیها به ادب کهن پارسی علاقهمند شدند و سراغ ناصرخسروقبادیانی رفتند تا جایی که هم فیها خالدون. در اینجا باید از فرصت استفاده کنم و درباره آنهایی که به یکی از اعضای دولت امریکا یا اروپا افتادند و التماس واکسن کردند، چیزی نگویم. چون آن چیزی را که در ذهن من است اینجا نمیشود گفت. اما بالاخره با همان واکسنهای ساخت ایران، آمار فوت کرونا صفر و تعداد مبتلایان دو رقمی شد و زغال (یا ذغال)، پیش از پایان زمستان، رسماً اعلام بازنشستگی کرد. تمت.
فیروزه کوهیانی
میگویند: با صفر شدن آمار فوتیهای کرونا در ایران رئیس شرکت فایزر، درصد آب مقطر واکسنهایش را افزایش داده تا آمار مرگ و میر در امریکا را کاهش دهد!
میگویند: در انگلیس دستفروشی کنار گذر، سر چهارراهها و خط متروی بیرنگام- لندن افزایش یافته، چرا که نیمی از کارمندان شبکههای خبری فارسیزبانشان بیکار شدهاند!
میگویند: واکسنهای وارداتی دولت قبل، پشت در گمرک نشسته و هنوز منتظرند fatf امضا شود تا به کشور وارد شوند!
میگویند: جاده چالوس در فراخوانی اعلام کرده، مسافر با هردلیلی (کار اداری در روز تعطیل، سرزدن به مادر بیمار، اطلاع نداشتن از ممنوعیت سفر به شهرهای قرمز و...) را میپذیرد!
میگویند: محتکران ماسکها و ضدعفونیکنندهها در ایران، محصولات خود را به دریا ریختند تا نفتکشهای خارجی در حین دزدیدن نفت از خلیجفارس، محصولات کرونایی را هم بردارند تا اگر شانس آوردند و توسط نیروهای ایرانی دستگیر نشدند و به مقصد رسیدند، دیگر وسط دریا از هم ماسک ندزدند!
میگویند: با توجه به آمار بالای ابتلا به کرونا در امریکا قرار است، هویج، پرتقال، سیب و مواد اولیه سوپ، جزو میراث فرهنگی و در ردیف عتیقهجات به حساب آید، بنابراین اگر بدون مجوز قانونی در خانه کسی پیدا شود، ضبط شده و دارندگان آن نیز جریمه فیزیکی خواهند شد!
میگویند: امریکا آنقدر در علم پیشرفت کرده که توانسته در همان یک ماه اول بعد از شیوع کرونا آمار فوتیهایش را به صفر برساند اما برای اینکه توسط کشورهای دیگر چشم نخورد کشتههای سیاهپوستش را بهعنوان آمار فوتیهای کرونایی اعلام کرده است!
فهیمه انوری
«آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب»
بیشتر از خود ما، هست تمام تو کباب
کودکت آنور آب آمده دنیا، احسنت!
تا که آلوده پوشک نشود اینور آب
از غم ماست که زردی و از این روست که تو
میزنی بر همهجایت دو برابر، سرخاب
تا کنی اوج غم خویش، به «ساسی» ابراز
زدهای پاپیون مشکی و گشتی جذاب
ساکتی؟ صفر شد آمار کووید! با خبری؟
یاد دارم چقدَر جیغ کشیدی و عذاب
هی! الو! حضرت فریاد! سلبریتی جان!
رفتهای ثانیهای تا بروی دست به آب؟
پس کجایی؟ تو که بیلبیلک پیجت سبز است
زندهای؟ از کرونا بیخبری؟ هستی خواب؟
آنقدر جیغ زد آن حنجرهات، بیموقع
لال گشتهست به وقت زدن حرف حساب
از فضا آمدهای! خاصی و شادی و عجیب
میشدی کاش سوی مبدأ و اصلت پرتاب
زهرا فرقانی
دیگر رسیده به ته این دیگ کفگیرم
پایان گرفته همزمان امید و تدبیرم
گرچه هزاران کشته در این سالها دادیم
اما «کروناز» است از ویروس، تعبیرم
انگار بوده زادگاهش کاسه سوپی
لعنت به خفاشی که کرد از زندگی سیرم
ضدعفونی، دستکش، همراه شیلد و ماسک
شد چشم مردم خیره از این حجم تغییرم
از آسترازنکا و فایزر تا به سینوفارم
دنیا شده واکسینه، من سرگرم تقطیرم!
جاستین ترودو خواهشاً ننداز ما را دور!
جذاب زیبای جوان، رحمی! که من پیرم
روزی حدود بیست متروپل خسارت داشت
عضو اف ای تی اف نبودی! چیست تقصیرم؟
بود آخرین اخطار، این جیغ بنفش من
«واکسن بخر» تا درنیاید باز آژیرم
بعدش فجازی پر شد از «هشتگ نزن واکسن»!
دست خودم که نیست، یک مقدار جوگیرم
حالا منم مثل جهان درگیر بیماری
وقتی سرم خورده به سنگ و همچنین تیرم
باور ندارم که شکستش داده است ایران
در پیک بعدی کرونا بنده میمیرم
افسوس حتی در خصومت بختیارم! نیست
او مرغ طوفان بود، من هم مرغ انجیرم
چگونه آمار کرونا پایین آمده
اگه بمیری، میکشمت
محمدرضا رضایی
- سلام بینندگان عزیز و راستیجوی ایران اینترنشنال. همونطور که شنیدید مقامات ایرانی ادعا میکنند که تونستن کرونا رو در کشور مهار کنن و حتی آمار فوتیهای این بیماری رو به صفر برسونن. به همین مناسبت در خدمت کارشناس با تجربهمون هستیم که علاوه بر سواد علمی بالا در حوزه پزشکی و سیاسی، اطلاعات دقیق و دستاولی هم از داخل ایران دارند. جناب دکتر خالدمسعود بن آل عزیزِ عزیز، تحلیلتون رو درمورد وضعیت کرونا در کشور ایران بفرمایید.
- من هم سلام عرض میکنم خدمت شما و مخاطبانتون. ببینید شاید فکر کنید این کاهش آمار کرونا در ایران دروغه و آمارسازیه، ولی اتفاقاً من میخوام بگم این آمار کاملاً درسته، منتها...
- جناب دکتر من احساس میکنم تماستون میخواد قطع بشه، آیا حدسم درسته؟
- نخیر غلط کردی، یعنی حدست غلطه. حرفم یه توضیح داره که اگه دو دقیقه اجازه بدید، میگم. درسته که آمار ابتلا و فوتیهای کرونا در ایران پایین اومده، ولی سؤال اینجاست که چطوری پایین اومده؟
من از داخل ایران اطلاعات موثقی دارم که جمهوری اسلامی بهزور و با ارعاب و تهدید، مردم رو از ابتلا به کرونا منع کرده. یعنی حتی شهروندان ایرانی در بیمارشدن هم آزادی ندارن.
مثلاً مسئولان در تمام ادارات بخشنامه کردن که اگه کارمندی به کرونا مبتلا بشه، علاوه بر تعلیق خدمت، حق پوشیدن دمپایی لاانگشتی در محیط اداره ازش سلب میشه. اموالش هم مصادره میشه و خودش هم به مناطق بد آب و هوا تبعید میشه. همچنین سیستمش هم تا آخر عمر وصل میمونه و دیگه هیچ وقت نمیتونه به کسی بگه سیستم قطعه.
یا در مدارس دستور دادن که دانشآموزان مبتلا به کرونا فلک بشن و تمام نمراتشون هم صفر بشه و مجبور باشن یک سال دیگه هم همون مقطع رو بخونن. همچنین حق خرید ساندویچ کالباس و تخممرغ از بوفه مدرسه هم ازشون سلب میشه و از اون بدتر اینکه حق شرکت در اردو هم ندارن. تازه در تمام مدت تابستون هم باید بیان مدرسه و بهطور رایگان
سنگ بشکنن.
در عروسیها اگر کسی مبتلا بشه، تا آخر عمر در هر عروسی که شرکت کنه از خوردن ژله به همراه غذا محروم میشه و تازه غذا رو هم بدون نوشابه بهش میدن. در ضمن تا آخر مراسم حق نداره از جاش بلند بشه، باید مثل مجسمه روی صندلی بشینه و زمین رو نگاه کنه.
هرکس هم که بهخاطر کرونا بمیره، به سهبار اعدام محکوم میشه. پس میبینیم که جمهوری اسلامی با ترسوندن مردم اونها رو محدود کرده و نمیذاره آزادانه کرونا بگیرن. اگه سؤالی هست من در خدمتم.
- ممنون دکتر عزیز، نه واقعاً سؤالی نمیمونه و از جمهوری اسلامی همچین مواردی اصلاً بعید نیست. ضمن خداحافظی با دکتر، امیدواریم بزودی تمام ایرانیها آزادانه کرونا بگیرن و اجازه ندن حکومت حق بیمارشدن رو از اونها بگیره.