در سینماهای کرونا زده امریکای شمالی چه میگذرد؟
پیشتازی هوش مصنوعی انگلیسی
وصال روحانی
خبرنگار
«آرشیو» که یک فیلم علمی- تخیلی و حادثهای از سینمای بریتانیا است، این هفته در صدر آثار پرفروش سینماهای امریکا شمالی نشست و به پیشتازی دو فیلم قدیمی و محبوب همچون «جنگ ستارگان» و «پلنگ سیاه» که از نو اکران شدهاند، پایان بخشید.
با این حال آثار سوء جولان کرونا در سینماهای امریکا، کانادا و مکزیک که سبب شده باوجود بازگشایی 20 درصد سالنهای سینما در این کشورها هنوز فضای تعطیلات حاکم و بقیه تالارها بسته باشد، آمار سودآوری «آرشیو» را مثل سایر بالانشینان سینماهای امریکای شمالی ظرف پنج ماه اخیر در سطحی بسیار پایین نگه داشت، بهطوری که این فیلم در 23 محل شامل 16 سالن سربسته و 7 درایوین سینما و همچنین از طریق VOD (اجاره ویدئویی فیلمها) و Streaming (دانلود فیلمها روی سایتهای طرف قرارداد سازندگان فیلمها) مجموعاً بیش از 164 هزار دلار نفروخت که برای یک فیلم صدرنشین در جداول جهانی رقمی اسف بار و اسباب سرشکستگی است. این دومین هفته نمایش «Archive» در سینماهای امریکای شمالی و مرکزی است و اگر گیشه هفته اول فیلم را ضمیمه درآمد هفته دوم آن کنیم، به رقم 286 هزار دلار میرسیم که البته باز هم یک بیلان آبرومندانه بهحساب نمیآید. «آرشیو» که محصول دو کمپانی هدگییر و وریتکال اینترتینمنت است و گاوین راتهری هم سناریوی آن را نوشته و هم کارگردانی آن را انجام داده است، دانشمندی بهنام جورج آلمور را بر نمایشی میگذارد که میکوشد هوش مصنوعی و ثمرات و فرآوردههای آن را به حدی اعتلا بخشد که قدمی از تمامی همگنان او و سایر ابنای بشر پیش باشد. وی در عینحال تلاش میکند همسرش را که در ورطه مرگ فرو افتاده، با همین ادوات و تکنولوژی به عرصه حیات بازگرداند و فرانکشتاین وار، نوعی روح مسیحایی برای مردگان باشد.
این فیلم در اصل قرار بود در جشنواره موسوم به «جنون از طریق جنوب غرب» در امریکا طی اواسط ماه مارس 2020 (اواخر اسفند 1398) اولین نمایش بینالمللی خود را تجربه کند اما به سبب اوجگیری بیماری کرونا این کار صورت نگرفت و این فیلم نیز به صف طولانی کارهایی پیوست که براثر این اپیدمی وارد فهرست انتظار شده و در نوبت نمایش قرار دارند و صبر سازندگان آن سرانجام هفته پیش پایان گرفت و «آرشیو» که موسیقی متن رازآلود آن کار استیون پرایس است و مدیریت فیلمبرداری آن با لاری رز بوده، به سینمادوستان عرضه شد. هیچ یک از بازیگران اصلی و جنبی این فیلم 105 دقیقهای از چهرههای مشهور سینما نیستند ولی تئوجیمز، استیسی مارتین، رونا میترا و پیتر فردیناند و کم نام و نشان که به این جمع تعلق دارند، توانستهاند از عهده کار برآیند. با این حال شاید موفقترین چهره در میان سازندگان فیلم خود گاوین راتهری باشد که برای اولین بار کارگردانی یک فیلم بلند را تجربه کرده و اصلاً هم کم نیاورده است. او یک هنرمند گرافیک و متخصص در زمینههای کانسپشوال بود که پساز همکاری با دانکن جونز در ساخت و ارائه فیلم سینمایی «ماه» به این مدیوم هم علاقهمندتر و تمام و کمال جذب آن شد و پروژه موفق «آرشیو» میتواند او را در این عرصه ماندنیتر سازد و پروژههای بزرگتر را بهدست وی بسپارد.
نمرهای متوسط برای درام امریکایی- ایتالیایی
در 10 رده نخست جدول درآمدسازان این هفته سینماهای امریکای شمالی نام چهار فیلم تازه هم که در فهرست هفته پیش حاضر نبودند، رؤیت میشود اما این بدان معنا نیست که آثار فوق همگی محصول 2020 هستند. بواقع فیلم «Human Capital» که در رده پنجم جدول نشسته و در نخستین هفته اکرانش در این منطقه از جهان در 16 محل شامل 12 تالار و 4 درایوین سینما مجموعاً 24331 دلار فروخت، محصول سال 2019 است که تا بهحال فقط در چرخه نمایش خانگی و کانالهای کابلی فرصت نمایش پیدا کرده بود. این فیلم با سناریویی از اورن موورمن و کارگردانی مارک مایرز و بازی قوی هنرپیشههایی مطرح مانند لیو شرایبر، ماریزا تومی، پیتر سارزگارد و مایا هارکی یک درام امریکایی- ایتالیایی است و اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم؛ بازسازی یک فیلم ایتالیایی با همین نام که ساخته پائولو ویرزی است، به حساب میآید و این فیلم ایتالیایی به نوبه خود از یک رمان این کشور نوشته استیفن آمیدون اقتباس شده است. این فیلم که ابتدا در جشنواره معتبر تورنتوی کانادا در سپتامبر 2019 (شهریور 1398) به هنردوستان عرضه شد، از دید کارشناسان و سایتهای معتبر ارزشگذاری فیلمها نمرات و امتیازهای متفاوتی را دریافت کرده که گویای عدم اتفاق نظر آنها روی ارزشها و محتوای فیلم است. در این میان دو سایت روتن توماتوز و متاکریتیک بیشتر از یک نمره متوسط به «Human Capital» ندادهاند و روتن توماتوز بواقع از یک نمره حداکثری 100درصد فقط رقم
66 درصد را به این فیلم ارزانی داشته است. سایت Film yap هم نوشته است: «این فیلم در اعماق روح انسانهای بدکردار و متلاطم کاوش میکند اما نتیجه این کنکاش امیدی را برای آینده بشریت بهدست نمیدهد.»
گریز پسرک چکی از یک جنگ بیرحمانه
سه فیلم دیگری که از این هفته وارد Top ten رنگ باخته پرفروشهای سینمای امریکا، کانادا و مکزیک شدهاند، «هنرپیشه میهمان» محصول سال 2019 استودیوی گرند ریور با سناریویی از جف دانی یلز معروف و پرسابقه، «درخت آخر» یک کار دراماتیک دیگر از سینمای بریتانیا و محصول دیگری از سال 2019 بهکارگردانی شولا آمو و «پرنده رنگ شده» کار تحسین شده سال گذشته و اکلاو مارهول سینماگر اندیشه پرداز اهل کشور چک هستند که آخری به روش سیاه و سفید تهیه شده و اثری روحی- روانی از ژانرسینمای جنگی هم محسوب میگردد. «The Painted Bird» بواقع از روی رمانی با همین نان نوشته جزری کوزینسکی اقتباس شده و یکی از معدود آثار سینمایی است که با ترکیبی از زبانهای اسلاو و با آنچه گویش اینتراسلاویک نامیده شده، تهیه و عرضه شده است. مارهول گفته است رویکرد او به این زبان ادغامی و چند وجهی به این سبب صورت گرفته که هیچیک از شش کشور بیرون آمده از دل یوگسلاوی سابق و سایر ملل اسلاو در قلب اروپا نتوانند مدعی شوند که این فیلم مختص آنها و زبان گویای آن ملل است و این فیلم طیفی جهانشمول داشته و به تمامی پهنه اروپای اغلب ناآرام بسط یابد. این فیلم سال پیش در جشنواره های پراعتبار ونیز، تورنتو و لندن بهنمایش درآمد و به یکی از پنج کاندیدای تصاحب جایزه اسکار برترین فیلم «خارجی» (غیرانگلیسی زبان) این سال تبدیل شد. اما بهخاطر صحنههای تند و بیرحمانه کشتارش مورد انتقاد مجامع مختلف قرار گرفته است. در این فیلم زندگی پر مخاطره و سالهای تلخ پسرکی جوان را در نقطهای پر از آتش و جنگ در اروپای شرقی که بهنظر میرسد قسمتی از خاک یوگسلاوی سابق یا چکسلواکی پیشین باشد، مشاهده میکنیم که پدر و مادرش برای ایمن ماندن او ترتیب انتقالش به خانه عمه او را در شهری دیگر میدهند ولی عمه او جان میبازد و پسرک بینوا در راه بازگشت بهخانه با انواع ناملایمات و بدبختیها مواجه میشود و اقسام جنایتهای اسفبار را به چشم میبیند و از زندگی بیزار و از دست هرچه انساننما است، گریزان میشود. پترکوتلار ایفاگر نقش این پسرک است که یوسکا نامیده میشود و سایر بازیگران اصلی این فیلم نینا سونهویچ و آنا ساکالووا و اودو کامیر پر سابقه هستند که آخری قریب به نیم قرن در فیلمهای مختلف اروپایی و امریکایی ابراز وجود کرده است.
برش
فیلمهای جدید به همراه «تلقین» در راهند
از فردا (چهارشنبه 8 مرداد) فیلم جدیدی در امریکای شمالی با نام «گوردون لایت فوت» به نمایش در میآید اما اوج تحولات و اکرانهای جدید از جمعه (10 مرداد) شروع میشود که 8 فیلم عمدتاً تازه و بعضاً متعلق به سال 2019 بر پردههای نقرهای و صفحه بزرگ درایوین سینماها خواهند نشست. از جمله فیلمهای فوق میتوان «خودتان را نجات بدهید»، «او فردا میمیرد»، «گریزلیها»، «شهر گلوهای بریده» و «سرزمین تابستانی» نام برد و چه چیزی از این جالبتر که در ادامه اکران فیلمهای موفق و معروف سالیان اخیر «تلقین» کار خبرساز و استثنایی سال 2009 کریستوفر نولان بریتانیایی یک بار دیگر به نمایش در میآید تا سینما دوستانی که حسرت سالهای خوش و بیکرونایی سینمای جهان را میخورند، با دیدن مجدد این فیلم سرشار از ابداع و ایهام و شگفتی برای ساعاتی این بیماری مهلک را که جهان را به شکلی دیگر درآورده است، از یاد ببرند و خوش باشند.
فرامرز قریبیان در گفتوگو با «ایران»:
آمادهام با نقشهای معترض کیمیایی به سینما برگردم
نیلوفر ساسانی
خبرنگار
با نقش کوتاهی در فیلم «بیگانه بیا» ساخته مسعود کیمیایی وارد سینما شد. قرار بود نقش اول فیلم را داشته باشد اما چون چهره ای ناآشنا بود طبق خواسته تهیهکننده این نقش به بهروز وثوقی سپرده شد. سال 54 و با هفتمین فیلم مسعود کیمیایی نامش سر زبانها افتاد. نقش «قدرت» که یک چریک شهری در فیلم «گوزنها» بود، به خاطر ویژگیهایی که داشت، فرامرز قریبیان را از چهرههای محبوب سینما کرد. با اینکه بهروز وثوقی سوپراستار آن دوره بود اما «قدرت» آنقدر در دل مخاطب پاگیر شد که آن طور که قریبیان میگوید، بعد از نمایش دوم این فیلم در فستیوال بینالمللی فیلم تهران، جوانها سراغ او میآیند و روی دوششان تا میدان کاخ میبرند.
حالا حدود 50 سال از حضور او در عرصه بازیگری میگذرد و قریبیان بارها و بارها نشان داده که توان بازی در هر نقش و ژانری را دارد. همین قابلیتهای فطری و تجربیات موفقش او را سه بار در سالهای۱۳۶۶، ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ برنده سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر کرد. او در مقام کارگردان هم با فیلم «گناهکاران» خوش درخشید. حضور 50 ساله او در عرصه سینما البته با وقفههایی هم همراه بود. از سال 93 به صورت موقت و به شکل غیررسمی از دنیای بازیگری خداحافظی کرد تا اینکه فیلمنامه «خروج» ابراهیم حاتمیکیا پیشنهاد شد. «رحمت» شاخصههای محبوب قریبیان برای بازیگری را داشت. اعتراض و مطالبهگری این نقش او را وسوسه کرد تا بار دیگر به سینما بازگردد. او در آستانه ۸۰ سالگی آنچنان این نقش نحیف را باورپذیر و جذاب به تصویر کشید که خیلیها قریبیان را تنها برگ برنده فیلم حاتمیکیا عنوان کردند. با وجود تعریف و تمجید از بازی درخشان قریبیان اما او در نشست خبری پرجنجال فیلم «خروج» از بازنشستگی از سینما و خداحافظی از بازیگری خبر داد. اگر چه همچنان گلایههای قریبیان از سینما باقی است اما او میگوید حاضر است با نقشهای معترض فیلمهای کیمیایی دوباره به سینما برگردد. قریبیان در گفتوگویی با«ایران» میگوید: «همه میدانند که در جشنواره فیلم فجر اعلام بازنشستگی کردم اما اگر دوباره مسعود به من نقش اعتراضی بدهد با جان و دل بازی میکنم. همیشه همکاری با او را دوست داشتهام و در آن نشست هم اعلام کردم که عاشق نقشهای اعتراضی هستم.» او در ادامه با اشاره به این نکته که بازیهای درخشانش را با این فیلمساز تجربه کرده، میافزاید: «بهترین فیلمهایی که در کارنامه کاریم دارم با کیمیایی است از «خاک» و «گوزنها» که همچنان از بهترینهای سینمای ایران است تا «ردپای گرگ». فیلمهای خوبم را مدیون او هستم.» قریبیان ادامه میدهد: «همه از جایگاه تأثیرگذار کیمیایی در سینمای ایران آگاهند و من فقط یادآوری میکنم که در زمان یکهتازی فیلمفارسیها چطور دو فیلمساز جوان؛ مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی با ورود به سینما، مسیر آن را تغییر دادند و به آن اعتبار بخشیدند. باید قدردانشان باشیم. من همچنان به آثار این دو فیلمساز بزرگ ایران اعتقاد دارم و اطمینان دارم که در آینده هم فیلمهای درخشانی از آنها خواهیم دید.» او که از 9 سالگی و در همسایگی با کیمیایی در کوچه دردار تهران عشق به سینما را با او تجربه کرده، خطاب به این فیلمساز میگوید: «سلام میکنم به دوست قدیمی خودم. مرد بزرگ سینمای ایران.
79 سالگیات را تبریک میگویم. برایت عمری طولانی آرزو میکنم تا همچنان فیلمهای خوب بسازی و ما از دیدنش حظ ببریم. اگر چه مسائل اجتماعی فاصلههایی ناگزیر ساخته اما همیشه به یادت هستم. عمرت بلند و با عزت باد.»