ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق (ع): خداى تبارک و تعالى، رسول خدا صلی الله علیه وآله را به مکارم اخلاق، مخصوص گردانید. پس شما نیز خود را بیازمایید، اگر این صفات در شما بود خداى عزّوجل را سپاس گویید و از خدا این مکارم را بیشتر بخواهید. سپس آن ده صفت را برشمردند: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، بخشندگى، غیرت، شجاعت و جوانمردى. امالى صدوق، ص ۲۹۰
لادن حیدری: تسهیلات ۱۹۰۰ میلیارد تومانی برای ۲۶ هزار متقاضی
اکنون چالش اصلی، طراحی حمایتهای مؤثر عمومی است که در کوتاهمدت از تأثیرات منفی بحران کرونا بکاهد و به شناسایی فرصتهای جدید در میانمدت برای بازیگران مختلف دولتی، خصوصی و عمومی فعال در تولید فرهنگی و خلاق منجر شود. در همین راستا با پایان مرحله اول اعطای تسهیلات ۱۲ درصدی کارا که طی آن ۴۳۰ میلیارد تومان تسهیلات به ۲۵ هزار متقاضی پرداخت شد، رایزنیهای لازم برای حمایت از کسب و کارها در مرحله دوم آغاز شد. طبق برآوردهای انجام شده در این مرحله، امکان اعطای تسهیلات کارا برای بیش از
۲۶ هزار و ۱۲۸ نفر متقاضی (اعم از صاحبان کسب و کارها، هنرمندان و فعالان فرهنگی، هنری و رسانهای) فراهم خواهد شد. مرحله دوم با پرداخت ۱۹۰۰ میلیارد تومان تسهیلات کرونایی به فعالان بخش فرهنگ و هنر و رسانه کارگروه مقابله با پیامدهای اقتصادی کرونا همراه میشود.
بخشی از گفتههای معاون توسعه مدیریت و منابع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با ایرنا
اجرای کنسرت در زمان تعریف شده
محسن شریفیان خواننده، نوازنده و سرپرست گروه لیان
آخرین کنسرت آنلاینی که با همراهی گروه لیان برگزارکردیم 22 فروردین ماه در برج میلاد تهران بود و بسیار خوشحال هستیم چرا که توانستیم در این شرایط که مردم دچار دل نگرانی و ناراحتی هستند میهمان خانههای مردم باشیم و لحظاتی چند با نوای موسیقی دل آنها را شاد کنیم، اگرچه نوع موسیقی ما بهگونهای است که با حضورمخاطبان قطعاً هیجان و شور بیشتری خواهیم داشت اما به هر حال وضعیت اینگونه تعریف شده و امیدواریم این روزهای سخت هم هرچه زودتر بگذرد و باردیگر روی صحنه میهمان دل آنها باشیم. نکته دیگر این است که گروه موسیقی لیان آنتن و شبکه خاصی برای ارتباط با مخاطبان خود ندارد و سالهای بسیاری است پخش کارهای ما از رسانه ملی ممنوع شده است ،اما با این حساب همچنان مردم موسیقی ما را دوست دارند و ازآن استقبال میکنند، کما اینکه طبق آماری که از اجراهای آنلاین منتشر شد، گروه لیان یکی از پربازدیدترین اجراهای کنسرت آنلاین بود و در صفحه اجتماعی خودم نیز شاهد این استقبال کم نظیر مردم بودم.
افراد بسیاری از اقصا نقاط دنیا این برنامه را مشاهده کردند و قطعاً چنین اتفاقاتی انگیزه بیشتری برای ما و نیز برای اجرای آنلاین خواهد بود چرا که ما انرژی خود را از همین مردم دریافت میکنیم.
هنرمندان عاشق مردم و مخاطبان خود هستند و حاضرند در هرشرایطی کار خود را عرضه کنند تا طرفدارانشان راضی و خرسند باشند، بنابراین اگر باردیگر پیشنهاد و تقاضایی برای کنسرت آنلاین بهوجود آید به شخصه استقبال خواهم کرد، اگرچه بازهم تأکید میکنم ویژگی موسیقی ما کاملاً تماشاچی محور است و شور و هیجان مخاطبان در اجرای ما تأثیر شگرفی دارد.
اما موضوع دیگری که مدتی پیش در خبرها به آن اشاره شده بود اجرای کنسرت پیش از ساعت 18 است که بهنظر من این نوع برنامهریزی امکان پذیرنخواهد بود به این دلیل میگویم که انجام هر برنامه زمان مشخص و تعریف شدهای دارد و درآن زمان تعیین شده افراد به دنبال موسیقی یا کارمورد علاقه شان میروند و ارائه این کار کمی غیر ممکن است ،بنابراین باید صبر کرد و دید دنیای موسیقی به کدام سمت در حرکت است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#دستپخت
باز هم یکی از برنامههای صداوسیما جنجالی شد. در برنامه شنبه شب «دستپخت» شبکه یک سیما مجری برنامه از دختری که در مسابقه شرکت کرده بود پرسید: «شغل بابات که راننده تاکسیه جلوی دوستات اذیت نمیشی؟» در حالی که پدر این شرکت کننده کنارش نشسته بود. فیلم این بخش از برنامه را کاربران زیادی منتشر کردند و بلافاصله انتقادها به مجری برنامه و صداوسیما شروع شد و دیروز هم ادامه داشت: «یک مجری، یک آشپز، یک آدم، یک برنامه ساز، یک شبکه تلویزیونی، یک سازمان مثل صداوسیما، چقدر میتونه نفهم و دور از شأن ملت ایران باشه؟ چقدر؟»، «وا؟ چرا خجالت بکشه؟ قاچاقچیه؟ اختلاسگره؟»، «ولی قطعاً دختر/پسر این آقای مجری از داشتن همچین پدری خجالت میکشند.»، «من به جای آن دختر خانم بودم میگفتم: از این که تو و امثال تو مجری رسانه ملی هستید خجالت میکشم.»، «ظاهراً برای اجرای برنامههای رسانه ملی گزینه بیشعوری و حماقت تبدیل به اولویت شده. قطعاً پدری از جنس این مجری باعث خجالت فرزندان خودشه تا یه پدر زحمتکش بیآزار در هر شغل و سمت و منصبی»، «اینکه شأن یک شغل رو زیر سؤال میبره واقعاً ناراحت کننده است. چرا باید به یک بچه تلنگر بزنی که یک احساس در ذهن منِ مخاطب هست که احتمال میدم فرزند یک راننده تاکسی از شغل پدرش ناراحت باشه»، «صداوسیما و کارشناساش لیست مشاغلی که برای فرزندان ایجاد ناراحتی و سرشکستگی نمی کنه رو اعلام کنن چون من و همکارانم کارمند سازمان مدیریت پسماند هستیم و با زباله سروکار داریم و افتخار میکنیم که به همشهریامون خدمت میکنیم و شهر رو تمیز میکنیم. استاد؛ آیا دختر منم باید خجالت بکشه؟»، «پدر من نزدیک به ۳۰ سال راننده تاکسی بود و بهش افتخار میکنم.»، «فاتحه این صداوسیما رو خوندم. به نخبگان این کشور آنتن نمیدین امثال این تحفهها رو نشون بدین؟»، «از اینکه باباش راننده تاکسی هست ناراحت نیستم ولی از اینکه تو مجریای هستی که همچین سؤال احمقانهای میپرسی ناراحتم میکند»، «سبک زندگی شکم پرستانه» که هر کسی بیشتر به شکمها برسه برنده است» خروجیش میشه همین نگاه تحقیرآمیز مجری به قشر زحمتکش جامعه. آنقدر راننده در این موضوع خودش رو حقیر میدونه که هیچ چیزی نمیگه و دختر با کمال بیاهمیتی اجباری جواب میده»، «نه امثال شماها باعث افتخارید که با این سطح از شعور آنتن رسانه ملی دستتونه»، «واقعاً نمیدونم راننده تاکسی بودن، کارگر بودن، بازاری بودن، شوفر شهرداری بودن یا خیلی شغلهای دیگه چه اشکالی داره. وقاحت هم حدی داره آخه! چرا باید خجالت بکشه از اینکه باباش راننده تاکسی هست؟ چرا این سؤال باید پرسیده بشه؟ چرا باید از رسانه پخش بشه؟»، «اینکه فروغی میگه صدا و سیما داشت از مدار خارج میشد رو تازه فهمیدم! فک کنید یه ماشینی داره میفته تو دره یکی بخواد زور بزنه اونو از مدار خارج کنه نذاره بیفته.خب از ماشین پرتش میکنن بیرون یه کسی رو میارن قشنگ ماشین رو تنظیم کنه رو مدار!»
تمساح دریاچه چیتگر
دیروز خبر عجیبی درباره پیدا شدن ردپای تمساح اطراف دریاچه چیتگر تهران منتشر شد که همه را متعجب کرد. میلانی یکی از اعضای شورای شهر تهران این خبر را داد و گفت به همین دلیل محدودیت تردد در این محدوده در نظر گرفته شده است. البته محیط زیست استان تهران خبر را تأیید نکرد و معاون اجرایی پروژه دریاچه چیتگر هم گفت تاکنون شواهدی مبنی بر رد تمساح در دریاچه چیتگر مشاهده نشده و حدس ما این است که گونهای که مشاهده شده ماهی سرسوسماری باشد. با وجود این، خبر بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی داشت و کاربران زیادی دربارهاش نوشتند که بیشتر این نوشتهها هم حال و هوای طنز و شوخی داشت: «فکر کنم داریم وارد مرحله بعد میشیم»، «فکر کن داری دور دریاچه قدم میزنی بعد یهو تمساح بیاد بیرون.»، «بابا اون تمساح نیس فک کنم زیادی برگشتیم به عقب رسیدیم دایناسورها»، «حدس میزنم یکی تمساح بهعنوان حیوون خونگی گرفته نتونسته نگه داره آورده اطراف دریاچه ول کرده.»، «اطراف دریاچه چیتگر ردپای تمساح دیدن و طعمه گذاشتن بگیرنش. واقعاً به نظرتون تمساحی رو که اون همه راه اومده تهران و از همت غرب خودشو رسونده به دریاچه چیتگر میتونید بگیرید؟»، «دیگه میخواستن دریاچه ساخت خودشون، خیلی طبیعی باشه(چیتگر)، بچه تمساح هم انداختن توش! حالا شده تمساح بزرگ! فکر کن ملت نشستن یه دفعه تمساح میاد بالا»، «قفل این مرحله هم برامون باز شد»، «خب به سلامتی رسیدیم به فینال گودزیلاها»، «تورو خدا تمساحهای خونگیتون رو نیارید بیرون»، «کاش تمساح دریاچه چیتگر رو پیدا نکنید. رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر جوری مصاحبه کرده و از طعمهگذاری گفته و تأکید کرده حیوان مهاجم و امنیت شهروندان و... که انگار حیوون بیچاره تروریسته! قحط الرجال تو موضوعات محیط زیستی بسی وحشتناک تره»، «کروکودیل دریاچه چیتگر که اوکی شد یدونه دایناسور هم بره بالای برج میلاد حله»، «سناریوی قسمت هفتم مجموعه مأموریت غیرممکن با هنرنمایی تام کروز و کارگردانی ایرج ملکی لو رفت»، «همین روزاست که کینگ کونگ و گودزیلا هم بیان ایران، مهمونی»، «بعید نیست چند وقت دیگر این فیلم واقعی شود و یه روز که از خواب بیدار بشیم بگن یه اژدها داره بالای تهران پرواز میکنه. انصافاً پایان جذابیه برای امسال.»
شمعی بیار این شب یلدا را
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
یلدا، شب آغاز فصل زمستان؛ به همراه نوید و امید گذر از سختیها با نور و شادی، باهم بودن است. نقش و تأثیر این تغییر طبیعی در حیات اقتصادی و اجتماعی مردم سبب رفتارها و آیینهای گوناگونی در گذشته بوده است که هر قوم و منطقه با سنتها و مراسم خاص بومی و منطقهای به استقبال «شب یلدا» یا «شب چله» میرفتند که تا امروز این مراسم پاس داشته شده است. آنطور که در کتاب «شب یلدا» نوشته علی بلوکباشی آمده: یلدا پیامآور بشارتهایی برای ایرانیان کشاورز بوده است: نخست، بشارت به زایش دوباره خورشید در این شب و بلند شدن روزها از پس آن و بالندگی و دیرمانی بیشتر خورشید در جولانگاه هر روزه خود در پهنه آسمان زمستان؛ دوم بشارت به تولد میترا، ایزد- خورشید نجاتبخش در این شب؛ و سرانجام بشارت به دمیدن صبح «خرم روز» در ماه سوم به دی.
اسطورهها و روایات آیینی مربوط به شب یلدا در میان مردم نیز روشنگر شمار بسیاری از حقایق و وقایع سرپوشیده و ناشناخته تاریخی - دینی در فرهنگ ایران است.
رمزگشایی این روایتهای اساطیری - آیینی آشکار کننده پارهای رازهای نهفته در دل تاریخ جهان است. یکی از مهمترین این رازها درآمیختگی و همانندگی میلاد و ظهور ایزد مهر و ظهور یلدا و عید کریسمس با یکدیگر و تقارن آن با باززایی خورشید، نماد ایزد مهر است. از اسطورههای یلدا میتوان به دلباختگی ماه و خورشید، زورآزمایی مهر با خورشید، دیو شب یلدا و خورشید و... اشاره کرد.
اما در روزگاران کهن شب چله را یک جشن دهقانی میپنداشتند و به سبب گردش سال و وضعیت طبیعت و اقلیم و تجربه مردم از طبیعت نامگذاریهای خاص انجام میشده است. در نتیجه مراسم آیینی و جشنهای برآمده از این نوع فرهنگها معمولاً با انقلابها و اعتدالهای طبیعی در فصلها سازگاری داشته است.
یلدا نیز برای دامداران و کشاورزان بسیار اهمیت داشته و در این روز شروع زمستان را گرامی میداشتند. در بالا اشاره شد که شب یلدا آیینها و سرگرمیهای خود را دارد و در هر منطقه با توجه به اقلیم و باورهای قومی نوع برنامهها متفاوت است. و با توجه به قدمت فرهنگ و گستردگی سرزمین ایران و تنوع اقوام، تنوع این مراسم در هر منطقه کاملاً نمود دارد. اما آنچه در تمام مناطق مشترک است شب نشینی، سفره یلدا و بازی است. وجود سه میوه مقدس انار، سیب و هندوانه بر سر سفره بسیاری از ایرانیان که هر یک نمادی است و داستانی دارد نیز معمولاً بر سفره یلدا قرار داده میشود.
شام شب یلدا، شعر و قصهخوانی، بازیها و تفأل از دیگر سرگرمیهای مردم در شب یلدا بوده است. اما امسال بسیاری از ما به اجبار باید یلدا را در خانه و به دور از جمعهای همیشگی سپری کنیم. قطعاً سفرهها هم با این وضعیت کوچکتر خواهد بود و شاید خالیتر.
اما جشن یلدا را میتوان با حداقلها هم حفظ کرد. برخی از نهادها و انجمنها پیشنهادهایی ارائه کردهاند تا ضمن پاسداشت این آیین و ضمن حفظ سلامت خود و دیگران، شادی و سرور را به خانهها و محلههایمان بازگردانیم.
مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا پیشنهاد داده که یلدا را به فضای باز ببریم. درختها را به انارها بیاراییم. بستههای هدیه به خانواده و دوستان، همسایگان و کادر بهداشتی و درمانی بدهیم. به بچهها امکان ساخت کاردستی و تزئین سفره و هدایا را بدهیم. از بچههای بزرگتر و سایر اعضای خانواده بخواهیم درباره مراسم محلی اقوام تحقیق کنند و در صورت امکان آن بازی را اجرا یا غذاها را تهیه کنیم. از بزرگترهای خانواده بخواهیم از خاطرات گذشته تعریف کنند و داستانهایی را نقل کنند. و البته همه اینها را به صورت مجازی و در گروههای دوستان و خانواده انجام دهیم. میتوانیم در فضای آپارتمان یا کار روی تابلوی اعلانات مطالبی درخصوص یلدا و تاریخچهاش، مراسم منطقهای و قومی قرار دهیم. انارهای کاغذی و پارچهای درست کنیم و سعی کنیم با حفظ پروتکلها یلدا را گرامی بداریم.
و آنطور که پروین اعتصامی گفته: دور است کاروان سحر زینجا/ شمعی بیار این شب یلدا را...
و ما میدانیم، از این یلدا هم گذر میکنیم. با همه تفاوتهایش، با گرامیداشت آیینهای کهن و نگه داشتن نور امید در دل.
همسفر با خشت و سنگ
تا وقتی یوستین گردر، فیلسوف خوش قلم نروژی، داستان واره «دنیای سوفی» را ننوشته بود شاید کسی گمان نمیکرد نشاندن شتر درازگردن فلسفه روی بالهای ترد داستان، شدنی باشد؛ و اگر شدنی است مطلوب و خواستنی هم باشد. استقبال درخشان از دنیای سوفی اما نشان داد همه چیز برای مخاطبان فرهنگ، خصوصاً جوانان و نوجوانان، مطبوع و گوارا خواهد بود به شرط اینکه در قالب «روایت» درآید و لحن داستان بیابد. اعجاز هنر توانست از گوشت دیرپز فلسفه، کبابی نرم و نمکین عمل بیاورد تا دستکم ربع قرن، همه مشتاقان و مخاطبان سخن فلسفی، از استادان و متخصصان تا رهگذران و سیاحت گران، خود را از آن بینیاز ندانند. سرخط گردر را کاش ما هم مشق میکردیم و خاک پرقوت فرهنگ را در قالبی که او ساخته خشت میزدیم. این کار میتوانست آشتی کنان مخاطبان ایرانی، خصوصاً جوانان و نوجوانان، با میراث تاریخی میهن باشد.
مجید شفیعی که علاوه بر شعر، سال هاست اسب خود را در میدان ادبیات کودک و نوجوان زین کرده در کتاب جدید خود، گذری بر خاک نمناک، انگار قصد کرده به گردر اقتدا کند و بخشی از میراث فرهنگی ایران را در قطعات داستانی قالبریزی کند. او در این کتاب، سراغ 10 بنای نامدار ایرانی که در فهرست میراث جهانی ثبت شدهاند رفته و ضمن معرفی تاریخی و جغرافیایی اثر، داستانی با محوریت آن بنا نوشته است. شفیعی در این مجموعه به چغازنبیل، پاسارگاد، تخت جمشید، بیستون، ارگ بم، سازههای آبی شوشتر، تخت سلیمان، کلیسای سنت استپانوس، گنبد سلطانیه و میدان نقش جهان سرک کشیده و افزون بر معرفی هرکدام، قصهای اسطورهای برای آنها روایت کرده است تا خواننده نوجوان با سنگ و خشتی که این عمارتهای شکوهمند را بالا برده همسفر شود. کتاب که به همت نشر خوش سلیقه تاریخ منتشر شده به طرحهایی چشم نواز از یاسمن جنیدی مزین است. کار مجید شفیعی در این اثر، اگرچه قابل رقابت با آثاری از جنس دنیای سوفی نیست اما خوانندگان نوجوان را در هیجان یک سفر اکتشافی در سرزمین بناهای شگفت انگیز ایران سهیم میکند.
گذری بر خاک نمناک/ قصههایی از ده بنای ایرانی میراث جهانی
مجید شفیعی
نشر تاریخ
236 صفحه
آذر 99
به نام تاریخ
24 آذر
تولدها
امروز 24 آذر ماه است و تا پایان ماه آذر تنها 6 روز مانده است.
ناصر طهماسب: دوبلور مطرح و خوش صدای ایران امروز 81 ساله میشود. ناصر طهماسب کار دوبله را از سال 1350 بهصورت حرفهای آغاز کرد و پس از مدتی بهعنوان یکی از صداهای مطرح این هنر شناخته شد و بهجای بازیگران شاخصی مانند هارولد لوید، جک نیکلسون، جیمز استوارت، کری گرانت، همفری بوگارت، هنری فوندا، استیو مک کوئین، گری کوپر و آنتونی پرکینز صحبت کرد. توانایی او در ارائه تیپهای جدی و کمدی و لهجههای مختلف باعث شده یکی از تواناترین دوبلورهای ایران باشد. صدای او را به جای جک نیکلسون در «دیوانه از قفس پرید»، داستین هافمن در «پاپیون»، بلال در «محمد رسولالله(ص)»، جاناتان گرت در «در برابر باد» و علی نصیریان در «هزاردستان» شنیده اید. او در این سالها در سریال «مرگ تدریجی یک رؤیا» و فیلم «من مادر هستم» هم بازی کرده است.
محمود عزیزی: بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون و سینما سال 1323 در چنین روزی به دنیا آمد. محمود عزیزی دکترای رشته تئاتر را از فرانسه گرفت و اکنون یکی از استادان مطرح رشته تئاتر در دانشگاه تهران است. او در نمایشهای بسیاری بازی کرده اما در تلویزیون برای اولین بار در سال 1366 در سریال «مرغ حق» او را دیدیم و پس از آن در سریالهای «وزیر مختار»، «نیمه پنهان ماه»، «زیر چتر خورشید»، «تولدی دیگر»، «روزهای زندگی»، «سفر سبز»، «روشنتر از خاموشی» و «نوشدارو» بازی کرد. عزیزی در فیلمهای «همه یک ملت»، «جنگ نفت کشها»، «لیلی با من است»، «دختری با کفشهای کتانی»، «متولد ماه مهر»، «بازیگر» و «بادیگارد» هم حضور داشته است.
راج کاپور: یکی از بزرگترین بازیگران سینمای هند سال 1924 در چنین روزی به دنیا آمد. راج کاپور از بازیگرانی بود که با نخستین فیلمهایش مطرح شد و «نیلوفر آبی»، «گوپینات»، «آتش»، «روزهای طلایی»، «تغییر»، «باران»، «آواره»، «واکس»، «سنگام»، «سه قسم»، «دیوانه»، «نام من ژوکر است» و «بیمار عشق» از مطرحترین فیلمهایی است که در آنها بازی کرد. او سال 1948 فیلم «آتش» را کارگردانی کرد که نخستین تجربهاش در این زمینه بود. فیلمی تأثیرگذار که محبوبیت زیادی بین مردم هند پیدا کرد. در ایران راج کاپور بیشتر با فیلم «سنگام» شناخته میشود که سال 1964 توسط خودش ساخته شد و جوایز زیادی را هم برایش همراه داشت. کاپور آنقدر در هندوستان محبوب است که در یک رأیگیری در بین بزرگترین شهروندان هندی پس از استقلال این کشور قرار گرفت. او سال 1988 درگذشت.
سالروز تولد سیدجواد طباطبایی پژوهشگر تاریخ، غلامحسین زمردی نقاش، مهوش افشارپناه بازیگر، امید عزیزی بازیگر و کارگردان، عبدالرسول حامدی شاعر، شیما شاهسواران شاعر، محمدسعید میرزایی شاعر و لی رمیک بازیگر امریکایی هم امروز است.
درگذشتها
رضا ارحام صدر: بنیانگذار مکتب کمدی انتقادی در تئاتر ایران سال 1387 درگذشت. رضا ارحام صدر متولد سال 1302 بود و از دوران دبیرستان در نمایشهای کوچک بازی میکرد. سال 1327 که اولین تئاتر حرفهای اصفهان توسط ناصر فرهمند تأسیس شد ارحام صدر مشغول به کار در این تئاتر شد و پس از چندین سال فعالیت در تئاتر در سال 1343 گروه هنری ارحام صدر را تشکیل داد. نمایشهای کمدی ارحام صدر همیشه مطرح بودند اما او تلاش میکرد نمایش کمدی از حالت فکاهی محض خارج شود و از مسائل سیاسی و اجتماعی انتقاد کند و با تلاشهایش مکتب تئاتر اصفهان شکل گرفت. نمایشهای «خلیفه یک روزه»، «رفیق ناجنس»، «بوقلمون ها»، «دلقک ها»، «خروس بیمحل»، «دیوانه» و «اداره کاریکاتورسازی» از نمایشهای ارحام صدر است و «شب نشینی در جهنم» در سال 1336 هم اولین بازی ارحام صدر در سینما بود. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فیلمهای «جعفر خان از فرنگ برگشته»، «افسانه شهر لاجوردی» و «نصف جهان» بازی کرد. ارحام صدر بهدلیل توانایی اش در طنز به «شکرپاره اصفهان» مشهور بود.
پیتر اوتول: بازیگر ایرلندی که با فیلم «لورنس عربستان» او را میشناسید سال 2013 در چنین روزی درگذشت. پیتر اوتول متولد 1932 بود و پس از تحصیل در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک بازیگری را آغاز کرد و نمایشهای «هملت» و «تاجر ونیزی» از اولین کارهای جدی و مطرح او بود. بازی در سینما را سال 1960 با بازی در فیلم «بی گناهان وحشی»، آغاز کرد و دو سال پس از آن «لورنس عربستان» را بازی کرد که مطرحترین کارش شد و برایش جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد را هم برد. «بکت»، «لرد جیم»، «مرغ دریایی»، «کازینو رویال»، «خداحافظ آقای چیپس»، «شیر در زمستان»، «آخرین امپراطور»، «تروآ»، «شاه رالف» و «دزد رنگین کمان» از دیگر فیلمهای مطرح او بودند.
کارل فیلیپ باخ آهنگساز آلمانی هم در چنین روزی درگذشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
لادن حیدری: تسهیلات ۱۹۰۰ میلیارد تومانی برای ۲۶ هزار متقاضی
-
اجرای کنسرت در زمان تعریف شده
-
شهروند مجـــازی
-
شمعی بیار این شب یلدا را
-
همسفر با خشت و سنگ
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین