ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت زهرا(س): روزه داری که زبان و گوش و چشم و دیگر اعضا و جوارح خود را کنترل ننماید هیچ سودی از روزه خود نمیبرد.
بحارالانوار:ج93، ص294، ح25
بحارالانوار:ج93، ص294، ح25
شهابالدین حسین پور: سامانههای برخط توانستند خوراکهای فرهنگی و سرگرمی تولید کنند
در شرایطی که تئاتر تعطیل است، مردم میتوانند فیلمِ تئاترهای ما را ببینند و خوشبختانه سامانههای برخط توانستند خوراکهای فرهنگی که هم اندیشمند هستند و هم باعث سرگرمی میشوند برای مردم فراهم کنند اما پخش این آثار به لحاظ اقتصادی برای عوامل و دستاندرکاران این آثار آوردهای ندارد. در شرایطی که نزدیک به یک سال و نیم است که هنرمندان تئاتر ما هیچگونه درآمدی نداشتند، میتوانستند از طریق پخش فیلمِ آثارشان درآمد اندکی به دست بیاورند اما این امکان برایشان فراهم نشد که در جای خود مسأله دردناکی است.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان تئاتر با مهر که بتازگی 4 اثر فیلم- تئاتر وارد فضای مجازی کرده است.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان تئاتر با مهر که بتازگی 4 اثر فیلم- تئاتر وارد فضای مجازی کرده است.
دعای روز بیست و پنجم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّاً لِأَوْلِیائِک وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِک مُسْتَنّاً بِسُنَّة خَاتَمِ أَنْبِیائِک یا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیینَ
خدایا مرا در این ماه دلبسته اولیا و دشمن دشمنانت قرار ده و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان، ای نگهدارنده دل های پیامبران.
خدایا مرا در این ماه دلبسته اولیا و دشمن دشمنانت قرار ده و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان، ای نگهدارنده دل های پیامبران.
درباره مصوبه تازه هیأت دولت مبنی بر الزام دستگاههای اجرایی به مستندنگاری سینمایی طرحهای بزرگ
پیوست فرهنگی مستندسازی
محمد آفریده
فیلمساز
اوایل دهه هشتاد بود و من تازه مسئولیت مرکز گسترش را به عهده گرفته بودم که آقای پزشک معاونت سینمایی وقت با من تماس گرفت و گفت پیرو دیداری که با آقای بهشتی رئیس سازمان میراث فرهنگی داشته و توافقهایی برای کارهای مشترک انجام شده، دیداری با آقای بهشتی داشته باشم. جلسهای برگزار شد و جشنواره میراث فرهنگی تمدن ایران «یادگار» استارت خورد. چیزی که برای من اولین بار در آن جلسه تازه بود و کنجکاویم را برانگیخت، بودجهای بود که متوجه شدم سالها است در اکثر دستگاههای اجرایی و سازمانهای دولتی، جهت معرفی و ترویج و تبلیغ دستگاههای اجرایی دیده میشده و هر سال هم این بودجه معمولاً به صداوسیما برای کارهای گزارشی و دم دستی پرداخت شده است. گویا دوستانی که در اولین بار این ارقام را برای فعالیتهای سازمانها دیده بودند فقط تلویزیون را به رسمیت میشناختند. در طول سالها مدیریت مرکز گسترش و انجمن سینمای جوان خیلی تلاش کردم که بتوانم پلی باشم برای بودجههای بیزبانی که حق فیلمسازان خلاق و باتجربه بود. البته همیشه هم با مقاومت دستگاههای اجرایی بهخاطر عدم شناخت ظرفیتهای سینمای مستند و قوانین دست و پاگیر آن مواجه میشدم. در چند روز گذشته خبر هیأت وزیران در خصوص تصویب آییننامه اجرایی الزام دستگاههای اجرایی به مستندنگاری و ثبت تصویری طرحها و پروژههای مهم کشور دوباره ذهنم را به آن سالها برد. این مصوبه گویا با نگاهی کارشناسانهتر و با پشتوانه تجارب فعالیتهای مستند سازان تهیه شده و جای امیدواری دارد. همیشه اعتقاد داشته و دارم هر حرکتی برای فعالیت سازنده و عادلانه فعالان آن عرصه، اگر درست و با شناخت صورت بگیرد انشاءالله مفید و سازنده خواهد بود اما تجربه سالها مذاکره و تعامل با دستگاههای اجرایی همچنان این نگرانی را نسبت به اجرای خوب این مصوبه با خود همراه دارد. بسیاری از مصوبات، آییننامهها و قوانین موجود کشور در کلیات نه تنها مناسب، بلکه پیشتاز و قدرتمند است اما در اجرا متأسفانه اصلاً پیش برنده و تسریع کننده نیست. تجربه نشان داده است برای عملیاتی کردن این مصوبات، نیاز به پیوستهای فرهنگی برای دستگاههای اجرایی، مخصوصاً مدیران و روابط عمومیها دارد. باید به نحوی مؤثر توسط خود مستندسازان و فعالان این عرصه، جلساتی آموزشی جهت شناخت سینمای مستند روز برای بسیاری از مدیران تصمیم گیر دستگاههای اجرایی برگزار شود؛ سینمای مستند، سینمایی اصیل و آگاهی بخش و ماندگار است. متأسفانه اغلب افرادی که در دستگاههای اجرایی حضور دارند تحت تأثیر سینمای تجاری اکران هستند و اعتقادی به اهمیت و تأثیرگذاری درازمدت این سینما برای دستگاههای مربوطه ندارند. مسأله مهم دیگر که باید بهصورت جدی در اجرای این گونه مصوبات به آن توجه کرد نگاه یکسان به همه فیلمسازان خلاق و توانا با سلیقهها و نگاههای مختلف است. آفت حوزه هنر، مرزبندیهایی است که توسط بعضیها، خلاقیتها را نابود کرده و تنوع را که به زایش و آفرینندگی منجر میشود از بین میبرد. این کشور که به لطف خدا از نعمت اسلام برخوردار است باید با افتخار از همه سرمایههای فرهنگی این سرزمین برای آبادانی و رونق و سازندگی بهره ببرد. تجربه سالها کار اجرایی بازگوکننده این حقیقت است که ما هر جا ضوابط و قوانین را با روابط و مسائل غیرفرهنگی جابهجا کردیم، دستاورد مهمی نداشتیم. در مصوبه قبلی که من پیگیر بودم، بسیاری از دستگاههای اجرایی آنقدر درگیر امور جاری و روزمره و به قول خودشان مهمتر! بودند که انتهای هر سال تازه متوجه میشدند باید فیلمی هم میساختند اما چون دیر شده بود یا بودجه به خزانه برگشت میخورد یا با عجله تولیدات روتین تلویزیون را برای خالی نبودن عریضه و انجام تکلیف، هزینه میکردند. باید ضمانتی یا دستورالعملی یا نظارتی برای انجام این فعالیتها در اجرای این آییننامهها یا... دیده شود. پیشنهاد میدهم بخشی از تولیدات دستگاهای اجرایی با شناسایی فیلمسازان باتجربه بومی و ساکن استانها ساخته شود. شرایط سینمای مستند و تلاشهای فیلمسازان مستعد و خلاق در حال حاضر بسیار متنوع و گسترده شده است. پیشنهاد دیگر من این است که درصدی از بودجه دستگاه های اجرایی در این مصوبه، به خرید رایت نمایش فیلمهای مستند مرتبط که توسط فیلمسازان مستقل تهیه و تولید شده است، پرداخت شود. در دورانی که صدها فیلمساز توانمند و کوشا بدون کمترین حمایتی به ثبت توانمندیهای این سرزمین مشغول هستند خرید رایت نمایش این آثار، تکیه بر دریای مواج استعدادها و خلاقیتهای این سرزمین است. انشاءالله.
فیلمساز
اوایل دهه هشتاد بود و من تازه مسئولیت مرکز گسترش را به عهده گرفته بودم که آقای پزشک معاونت سینمایی وقت با من تماس گرفت و گفت پیرو دیداری که با آقای بهشتی رئیس سازمان میراث فرهنگی داشته و توافقهایی برای کارهای مشترک انجام شده، دیداری با آقای بهشتی داشته باشم. جلسهای برگزار شد و جشنواره میراث فرهنگی تمدن ایران «یادگار» استارت خورد. چیزی که برای من اولین بار در آن جلسه تازه بود و کنجکاویم را برانگیخت، بودجهای بود که متوجه شدم سالها است در اکثر دستگاههای اجرایی و سازمانهای دولتی، جهت معرفی و ترویج و تبلیغ دستگاههای اجرایی دیده میشده و هر سال هم این بودجه معمولاً به صداوسیما برای کارهای گزارشی و دم دستی پرداخت شده است. گویا دوستانی که در اولین بار این ارقام را برای فعالیتهای سازمانها دیده بودند فقط تلویزیون را به رسمیت میشناختند. در طول سالها مدیریت مرکز گسترش و انجمن سینمای جوان خیلی تلاش کردم که بتوانم پلی باشم برای بودجههای بیزبانی که حق فیلمسازان خلاق و باتجربه بود. البته همیشه هم با مقاومت دستگاههای اجرایی بهخاطر عدم شناخت ظرفیتهای سینمای مستند و قوانین دست و پاگیر آن مواجه میشدم. در چند روز گذشته خبر هیأت وزیران در خصوص تصویب آییننامه اجرایی الزام دستگاههای اجرایی به مستندنگاری و ثبت تصویری طرحها و پروژههای مهم کشور دوباره ذهنم را به آن سالها برد. این مصوبه گویا با نگاهی کارشناسانهتر و با پشتوانه تجارب فعالیتهای مستند سازان تهیه شده و جای امیدواری دارد. همیشه اعتقاد داشته و دارم هر حرکتی برای فعالیت سازنده و عادلانه فعالان آن عرصه، اگر درست و با شناخت صورت بگیرد انشاءالله مفید و سازنده خواهد بود اما تجربه سالها مذاکره و تعامل با دستگاههای اجرایی همچنان این نگرانی را نسبت به اجرای خوب این مصوبه با خود همراه دارد. بسیاری از مصوبات، آییننامهها و قوانین موجود کشور در کلیات نه تنها مناسب، بلکه پیشتاز و قدرتمند است اما در اجرا متأسفانه اصلاً پیش برنده و تسریع کننده نیست. تجربه نشان داده است برای عملیاتی کردن این مصوبات، نیاز به پیوستهای فرهنگی برای دستگاههای اجرایی، مخصوصاً مدیران و روابط عمومیها دارد. باید به نحوی مؤثر توسط خود مستندسازان و فعالان این عرصه، جلساتی آموزشی جهت شناخت سینمای مستند روز برای بسیاری از مدیران تصمیم گیر دستگاههای اجرایی برگزار شود؛ سینمای مستند، سینمایی اصیل و آگاهی بخش و ماندگار است. متأسفانه اغلب افرادی که در دستگاههای اجرایی حضور دارند تحت تأثیر سینمای تجاری اکران هستند و اعتقادی به اهمیت و تأثیرگذاری درازمدت این سینما برای دستگاههای مربوطه ندارند. مسأله مهم دیگر که باید بهصورت جدی در اجرای این گونه مصوبات به آن توجه کرد نگاه یکسان به همه فیلمسازان خلاق و توانا با سلیقهها و نگاههای مختلف است. آفت حوزه هنر، مرزبندیهایی است که توسط بعضیها، خلاقیتها را نابود کرده و تنوع را که به زایش و آفرینندگی منجر میشود از بین میبرد. این کشور که به لطف خدا از نعمت اسلام برخوردار است باید با افتخار از همه سرمایههای فرهنگی این سرزمین برای آبادانی و رونق و سازندگی بهره ببرد. تجربه سالها کار اجرایی بازگوکننده این حقیقت است که ما هر جا ضوابط و قوانین را با روابط و مسائل غیرفرهنگی جابهجا کردیم، دستاورد مهمی نداشتیم. در مصوبه قبلی که من پیگیر بودم، بسیاری از دستگاههای اجرایی آنقدر درگیر امور جاری و روزمره و به قول خودشان مهمتر! بودند که انتهای هر سال تازه متوجه میشدند باید فیلمی هم میساختند اما چون دیر شده بود یا بودجه به خزانه برگشت میخورد یا با عجله تولیدات روتین تلویزیون را برای خالی نبودن عریضه و انجام تکلیف، هزینه میکردند. باید ضمانتی یا دستورالعملی یا نظارتی برای انجام این فعالیتها در اجرای این آییننامهها یا... دیده شود. پیشنهاد میدهم بخشی از تولیدات دستگاهای اجرایی با شناسایی فیلمسازان باتجربه بومی و ساکن استانها ساخته شود. شرایط سینمای مستند و تلاشهای فیلمسازان مستعد و خلاق در حال حاضر بسیار متنوع و گسترده شده است. پیشنهاد دیگر من این است که درصدی از بودجه دستگاه های اجرایی در این مصوبه، به خرید رایت نمایش فیلمهای مستند مرتبط که توسط فیلمسازان مستقل تهیه و تولید شده است، پرداخت شود. در دورانی که صدها فیلمساز توانمند و کوشا بدون کمترین حمایتی به ثبت توانمندیهای این سرزمین مشغول هستند خرید رایت نمایش این آثار، تکیه بر دریای مواج استعدادها و خلاقیتهای این سرزمین است. انشاءالله.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#پیروز_حناچی
در ادامه حضور اهالی سیاست در کلابهاوس، پنجشنبه شب پیروز حناچی شهردار تهران با حضور در این شبکه اجتماعی به سؤالات کاربران پاسخ داد. حرفهای او درباره پروژههای شهرداری تهران مانند پل طبقاتی صدر و ساخت و سازهای منطقه ۲۲ بسیار مورد توجه قرار گرفت و حرفهای او درباره این موضوع بارها بازنشر شد. جملاتی مثل: «اگر هزینه صدر را به قیمت آن سال برای حمل و نقل عمومی خرج کرده بودیم، کل پروژه متروی تهران تمام شده بود. پروژه صدر مثل آن است که کسی کلیه خود را بفروشد که جراحی زیبایی انجام دهد» یا «بنده همیشه به شوخی میگم به دوستان...که (در دوره قبل - در دوره شهرداری قالیباف) زمینهای منطقه ۲۲، به قیمت یه متر فاستونی فروخته شد.» کاربران زیادی درباره حرفهای حناچی اظهار نظر کردند و البته خیلیها هم از اقدامات حناچی در مقام شهردار تهران نقد کردند: «با اینکه نقدهای زیادی به حناچی وارده اما یکی از موفقترین دوران شهرداری تهران رو داشت و توانست شهرداری رو با ترک تراکمفروشی و تخریب باغات و با وجود بدهی ۶۰ هزار میلیارد تومنی اداره کنه»، «ایشالا صحبتهای حناچی رو دنبال بکنید و به این رسیده باشید که شاید نشه خیلی پیش رفت اما جلوگیری از غارت سازمان یافته و رسمی و توسط خود مسئولان شهر، بهترین نتیجه رأی سال 96 در تهران بود»، «آقای حناچی دیشب در کلابهاوس چند مرتبه گفت اطلاعاتمان از هلدینگ یاس را برای بازپرس ارسال کردیم. چندباری هم از عبارت به مراجع نظارتی گزارش دادیم استفاده کرد. این یعنی بعد از گذشت ۴ سال هنوز شهرداری تهران به صورت رسمی از هلدینگ یاس شکایت نکرده است. کسی میداند چرا؟»، «در کلابهاوس از پیروز حناچی درباره واکسیناسیون اتباع غیرایرانی مشغول کار در شهرداری بخصوص پاکبانهای شریف اهل افغانستان پرسیدم که تبعیض در این باب زیبنده نیست؛ جناب شهردار قول مساعد داد که با هماهنگی وزارت بهداشت بزودی این مشکل حل خواهد شد»، «حناچی در کلابهاوس دیشب خیلی محافظهکار ظاهر شد. یکی ازش درباره تخلفات مدیران دوره قالیباف پرسید گفت، برای تعدادی حکم انفصال از خدمت صادر شده اما هیچ توضیح بیشتری نداد. کدوم مدیرای دوره قبل انفصال از خدمت گرفتن؟»، «برنامه حناچی را کامل گوش نکردم، تقریباً جز موضوع تخلفات شهرداری قبلی سؤالی پرسیده نشد! چیزی درباره نوسازی ناوگان تاکسی و اتوبوس، تجهیز ایستگاههای آتشنشانی به تجهیزات مدرن و همین طور وضعیت موشهای پایتخت پرسیده نشد»، «افشاگریهای این روزهای حناچی مثل این میمونه که نون بربری صبح رو عصر بخوری، سیر میکنه اما حال نمیده. اون روزها که آقای حق شناس و میرلوحی تو صحن شورا فریاد میزدند آقایون در شکایت از پروندههای فساد گذشته ما رو سر کار گذاشتند، فقط سکوت عارفانه کردند.»
به یاد مردم فلسطین
دیروز و همزمان با روز قدس با اینکه به دلیل شیوع کرونا راهپیمایی مخصوص این روز برگزار نشد اما کاربران در شبکههای اجتماعی از مردم فلسطین و مبارزههای آنها نوشتند. کاربرانی جنایات رژیم صهیونیستی را یادآوری کردند و عکسها و فیلمهای زیادی از اتفاقاتی که در سرزمینهای اشغالی میافتد بازنشر کردند: «روز قدس یک روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله ملتها با ابرقدرتهاست. روزی است که باید به همه قدرتها هشدار دهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما و اعمال خبیث شما نیست. روز حیات اسلام است.»، «استادمون ازین تریپ هنریا بود. نرمافزارهای طراحی درس میداد. یه ۵شنبه سر کلاس گفت فردا میرم راهپیمایی روز قدس. بچهها سر کلاس تعجب کردن و گفت راهپیمایی روز قدس ربطی به حزباللهی بودن یا نبودن نداره. به یه ملت ستم شده و باید ازشون حمایت کنیم»، «دروغ بزرگ اسرائیل در برابر واقعیت فلسطین دوامی ندارد.»، «میدونستید شهادت ۱۵ هزار فلسطینی در همان یک سال اول اشغال فلسطین، گوشهای از جنایتهای اسرائیل علیه مردم فلسطین است؟ میدونستید که از اول اشغال کشور فلسطین توسط اسرائیل ۱۵۰ هزار فلسطینی در زندانهای اسرائیل اسیر هستند»، «مردم دنیا باید ریچل کوری رو بشناسن تا بدونن مسأله فلسطین، مسیحی و مسلمون نمیشناسه. تابستون ۲۰۰۳ ریچل و هزار دانشجو از امریکا و انگلیس رفتن غزه تا با تشکیل سپر انسانی از تخریب خونههای فلسطینیا جلوگیری کنن. بولدوزر۶۰ تنی صهیونیستی در کمال بیرحمی جلوی چشم همه از روی ریچل عبور کرد»، «دفاع از فلسطین، دفاع از انسانیته.»، «انعکاس مظلومیت مردم فلسطین، چالش جدی برای صهیونیستهاست.»، «هریک از ما کاربران در فضای مجازی میتوانیم حنجره مردم مظلوم فلسطین باشیم و ندای مقاومت مظلومانه فلسطینیان را به گوش خفتگان حقوق بشری برسانیم»، «روزی دوباره آنچه باید بشود، میشود و پرچم آزادی در جای جای بیتالمقدس برافراشته خواهد شد. روزی که دیگر خبری از شر مطلق نیست.»، «تا زمانی که کنترل قدس و سایر نقاط اشغال شده در اختیار فلسطینیان قرار نگیرد، صد نفر دیگر هم اگر جایگزین نتانیاهو شوند باز اسرائیل یک رژیم غاصب است.»، «سؤال این است که چگونه یک رژیم غاصب میتواند برخلاف مقررات حقوق بینالملل که سیاستمداران و حقوقدانان غربی به آن معترف هستند، بدترین رفتارهای غیرانسانی را با زورگویی هر چه تمامتر علیه مردم بیپناه سرزمین فلسطین به کار ببرد؟»، «به نظرم تکنیک اقناع در رسانههای رسمی ایرانی درباره مظلومیت فلسطین موفق نبوده ولی طی سالهای اخیر شبکههای اجتماعی خارجی، طرفداری از مردم فلسطین رو بین ایرانیها افزایش داده است.»، «از همان آغاز تشکیل رژیم جعلی اسرائیل تاکنون، مردم فلسطین طعم تلخ اسارت را چشیدهاند که روز به روز بر ابعاد آن نیز افزوده میشود؛ بازداشتها و اسارتهایی که بدون تشکیل جلسه محاکمه و حتی بدون تفهیم اتهام صورت گرفته و میگیرد.»
استثنا و قاعده
رضا آشفته
منتقد
اینکه این روزها در خبرها میخوانیم که نمایش دایک به کارگردانی حامد عالمیپور از خراسان شمالی و بجنورد به جشنوارههایی در روسیه، اوکراین، یونان و تایلند رفته و جوایز متعددی هم دستگیرش شده، یک استثناست که هرازگاهی ممکن میشود اما اینکه باز هم در خبرها میخوانیم که در مشهد تئاتر شهری شکل گرفته و در کنارش چند تالار نمایشی هم به شکل خصوصی فعال شدهاند، یک قاعده است. چون به دنبالش شاهد حضور دهها گروه نمایشی از مشهد و خراسان رضوی در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و دیگر جشنوارههای ملی و حتی حضور بینالمللی آنان هستیم. سپس به مرور زمان میبینیم در یک دهه آنقدر فعالیتهای گروههای تئاتری در آنجا گسترده شده که مشهد خودش شده یک قطب تئاتری پویا، فعال و حتی تأثیرگذار که در جاهایی هم برابری میکند با تئاتر تهران و در جاهایی هم از تئاتر پایتخت دارد پیشی میگیرد. نمونههای برای امکان حضور و بالندگی گروههای تئاتری داریم میگوییم که اگر استثنائاتی باشد برای چند صباحی کورسویی از تئاتر را فراهم میسازند و نقطه مقابلش ترسیم یک قاعده است که در آن شکل گرفتن تئاتر بنایش ساخت و ساز چند تالار نمایشی است که به دنبالش در آنها گروههای تئاتری مستقر میشوند و تولیداتشان را در اختیار همگان میگذارند و پیامد این حضور و فعالیت در وهله اول شکل گرفتن تئاتر است و در وهله دوم بنابر میزان فعالیتها به لحاظ کمی و موفقیتها به لحاظ کیفی شاهد یک اتفاق کلانتر به نام قطب شدن تئاتر در آن شهر یا استان خواهیم بود. شاید همین دیروز بود که همانند حامد عالمی پور، شاهد حضور یک پدیده به نام امیررضا کوهستانی با گروه مهر شیراز بودیم، دقیقاً سال 80 و جشنواره تئاتر فجر، دوره بیستم که در شب اجرای نمایش رقص روی لیوانها 14 مدیر تئاتر و جشنوارههای بینالمللی از این کارگردان نوپا اما پویا و خلاق دعوت کردند که با نمایشش برای اجرای همگانی یا جشنواره پا به شهرهایشان در چهار گوشه دنیا بگذارد. در این 20 سال هنوز هم تقریباً تئاتر شیراز را با امیررضا کوهستانی میشناسیم که اتفاقاً چهره بینالمللی شده و در حدود 10 نمایش فقط برای آلمانیها کار کرده و بارها نیز نمایشهای تولید شده در تهران را با گروهش به کشورهای مختلف برده است و این حضور بینالمللیاش یقیناً از او یک چهره قابل اعتنا ساخته است. با آنکه شیراز کلانشهر است و پیشینه فرهنگی غنیای هم دارد اما چرا مثل مشهد هنوز یک قطب فعال تئاتری نشده است؟! نتیجه اینکه باید حامد علمیپور بهانه و انگیزهای شود که در بجنورد و دیگر شهرهای خراسان شمالی با توجه به اینکه استعدادهای ناب و درخشانی نیز بسیار دارد، به دنبال فراهم کردن برنامهها و امکاناتی باشیم که پیرو یک سیاست کلان فرهنگی این منطقه نیز یکی دیگر از قطبهای تئاتری ما شود. اگر قرار است که تئاتر را در ایران عزیزمان برای همگان بخواهیم؛ دقیقاً یکی از تدبیرات و تصمیمات درست که دربر گیرنده یک سیاست کلان فرهنگی خواهد شد، همین رویکرد فعال سازی تئاتری در همه جا بنابر امکان تبدیل شدن مناطق مختلف به قطبهای تئاتری است. تئاتر هم بنابر اعتبار گروهی بودنش میتواند در بستری فعالانه به مرور قطبهای خودش را بیابد که اینها در نهایت فرهنگ کشورمان را تغذیه خواهند کرد و فراتر از آن باعث نامدار شدن و حتی جهانی شدن تئاترمان خواهد شد چون علاوه بر داشتن استعداد، ما شاهد رشد فضاهای دانشگاهی در زمینه تئاتر هستیم که میتوانند همین استعدادها را پر و بال دهند و حالا با یک برنامه و امکانات در خور همه اینها میتوانند جذب تئاتر شهرهای بسیاری شوند که در شهرهای دور و نزدیک از پایتخت فعال شدهاند و این یعنی ترسیم یک قاعده درست است که تئاترمان را در بهترین حالت ممکنش قرار خواهد داد.
منتقد
اینکه این روزها در خبرها میخوانیم که نمایش دایک به کارگردانی حامد عالمیپور از خراسان شمالی و بجنورد به جشنوارههایی در روسیه، اوکراین، یونان و تایلند رفته و جوایز متعددی هم دستگیرش شده، یک استثناست که هرازگاهی ممکن میشود اما اینکه باز هم در خبرها میخوانیم که در مشهد تئاتر شهری شکل گرفته و در کنارش چند تالار نمایشی هم به شکل خصوصی فعال شدهاند، یک قاعده است. چون به دنبالش شاهد حضور دهها گروه نمایشی از مشهد و خراسان رضوی در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و دیگر جشنوارههای ملی و حتی حضور بینالمللی آنان هستیم. سپس به مرور زمان میبینیم در یک دهه آنقدر فعالیتهای گروههای تئاتری در آنجا گسترده شده که مشهد خودش شده یک قطب تئاتری پویا، فعال و حتی تأثیرگذار که در جاهایی هم برابری میکند با تئاتر تهران و در جاهایی هم از تئاتر پایتخت دارد پیشی میگیرد. نمونههای برای امکان حضور و بالندگی گروههای تئاتری داریم میگوییم که اگر استثنائاتی باشد برای چند صباحی کورسویی از تئاتر را فراهم میسازند و نقطه مقابلش ترسیم یک قاعده است که در آن شکل گرفتن تئاتر بنایش ساخت و ساز چند تالار نمایشی است که به دنبالش در آنها گروههای تئاتری مستقر میشوند و تولیداتشان را در اختیار همگان میگذارند و پیامد این حضور و فعالیت در وهله اول شکل گرفتن تئاتر است و در وهله دوم بنابر میزان فعالیتها به لحاظ کمی و موفقیتها به لحاظ کیفی شاهد یک اتفاق کلانتر به نام قطب شدن تئاتر در آن شهر یا استان خواهیم بود. شاید همین دیروز بود که همانند حامد عالمی پور، شاهد حضور یک پدیده به نام امیررضا کوهستانی با گروه مهر شیراز بودیم، دقیقاً سال 80 و جشنواره تئاتر فجر، دوره بیستم که در شب اجرای نمایش رقص روی لیوانها 14 مدیر تئاتر و جشنوارههای بینالمللی از این کارگردان نوپا اما پویا و خلاق دعوت کردند که با نمایشش برای اجرای همگانی یا جشنواره پا به شهرهایشان در چهار گوشه دنیا بگذارد. در این 20 سال هنوز هم تقریباً تئاتر شیراز را با امیررضا کوهستانی میشناسیم که اتفاقاً چهره بینالمللی شده و در حدود 10 نمایش فقط برای آلمانیها کار کرده و بارها نیز نمایشهای تولید شده در تهران را با گروهش به کشورهای مختلف برده است و این حضور بینالمللیاش یقیناً از او یک چهره قابل اعتنا ساخته است. با آنکه شیراز کلانشهر است و پیشینه فرهنگی غنیای هم دارد اما چرا مثل مشهد هنوز یک قطب فعال تئاتری نشده است؟! نتیجه اینکه باید حامد علمیپور بهانه و انگیزهای شود که در بجنورد و دیگر شهرهای خراسان شمالی با توجه به اینکه استعدادهای ناب و درخشانی نیز بسیار دارد، به دنبال فراهم کردن برنامهها و امکاناتی باشیم که پیرو یک سیاست کلان فرهنگی این منطقه نیز یکی دیگر از قطبهای تئاتری ما شود. اگر قرار است که تئاتر را در ایران عزیزمان برای همگان بخواهیم؛ دقیقاً یکی از تدبیرات و تصمیمات درست که دربر گیرنده یک سیاست کلان فرهنگی خواهد شد، همین رویکرد فعال سازی تئاتری در همه جا بنابر امکان تبدیل شدن مناطق مختلف به قطبهای تئاتری است. تئاتر هم بنابر اعتبار گروهی بودنش میتواند در بستری فعالانه به مرور قطبهای خودش را بیابد که اینها در نهایت فرهنگ کشورمان را تغذیه خواهند کرد و فراتر از آن باعث نامدار شدن و حتی جهانی شدن تئاترمان خواهد شد چون علاوه بر داشتن استعداد، ما شاهد رشد فضاهای دانشگاهی در زمینه تئاتر هستیم که میتوانند همین استعدادها را پر و بال دهند و حالا با یک برنامه و امکانات در خور همه اینها میتوانند جذب تئاتر شهرهای بسیاری شوند که در شهرهای دور و نزدیک از پایتخت فعال شدهاند و این یعنی ترسیم یک قاعده درست است که تئاترمان را در بهترین حالت ممکنش قرار خواهد داد.
رمانی که آن را یکنفس میخوانید
افشین شحنه تبار
مدیرمسئول انتشارات «شمع و مه»
این روزها نگرانیهایی که ابتلای جهانی به بیماری کرونا سبب شده همه را کمحوصلهتر کرده، حالا بماند که از آنطرف هم مشکلات اقتصادی گریبانمان را گرفته است. از همین رو بهتر است در انتخاب محصولات فرهنگی- هنری قدری محتاط تر باشیم؛ حداقل در این حال و هوا بیشتر به سراغ کتابها، فیلمها و آثاری برویم که حالمان را بهتر کنند. داستانها و فیلمهای غمانگیز و با پایان تلخ را بگذاریم برای وقتیکه شرایط بهتر شد. پیشنهادی برای کتاب دوستان دارم، پیشنهادی که از گروه سنی نوجوان به بالا همه میتوانند از آن لذت ببرند. «الفبای لازاروس» نوشته هادی تقیزاده، نویسنده و پژوهشگر خوب مشهدی است که از سوی نشر نیماژ روانه کتابفروشیها شده، رمانی در ژانر ادبیات فانتزی که داستانی بسیار سرگرمکننده دارد و ماجراهای آن در فضایی شاد شکل گرفته است. همه شخصیتها خیالی هستند، تقیزاده حتی در انتخاب نامها هم ابتکار به خرج داده؛ اسامی انتخابی او آنقدر عجیب هستند که میتوان آنها را از نقاط جالب کتاب دانست. عنوان کتاب هم کاملاً خیالی و ابداعی است، اصلاً در دنیای واقعی الفبایی با عنوان «لازاروس» وجود ندارد! با وجود برخورداری این داستان 320 صفحهای از طنز و جادوی ادبیات فانتزی در جایجای آن میتوان نگاه جامعهشناسی نویسنده کتاب را دید. طی مطالعه رمان بارها به گذشته و آینده سفر خواهید کرد، آنقدر روایت تقیزاده خواندنی است که بعید میدانم وقتی کتاب را بهدست بگیرید متوجه تعداد صفحات آن بشوید؛ آنهم در شرایطی که کتابهای حجیم بهاندازه قبل طرفدار ندارند. هرچند که الفبای لازاروس از این امر مستثنی است و بعید میدانم یکنفس آن را نخوانید. البته «گراف گربه» هم دیگر نوشته این نویسنده در همین ژانر است که از سوی نشر روزنه منتشرشده است، داستان یک گربه که در خانوادهای ایرانی زندگی میکند و... «گراف گربه» از سوی نشر «شمع و مه» به فرانسوی هم ترجمه و نامزد جایزهای بینالمللی هم شده که کرونا اختتامیه آن را به سال آینده کشانده است. کار ترجمه انگلیسی «الفبای لازاروس» هم به نیمه رسیده و تا چندی دیگر در اختیار مخاطبان کشورهای دیگر هم قرار میگیرد. برخلاف گذشته که نویسندگان ایرانی توجه چندانی به ادبیات فانتزی نداشتند طی سالهای اخیر نویسندگان خوبی به این عرصه ورود پیدا کردهاند و آثاری با استانداردهای جهانی نوشتهاند که تقیزاده ازجمله آنهاست.
مدیرمسئول انتشارات «شمع و مه»
این روزها نگرانیهایی که ابتلای جهانی به بیماری کرونا سبب شده همه را کمحوصلهتر کرده، حالا بماند که از آنطرف هم مشکلات اقتصادی گریبانمان را گرفته است. از همین رو بهتر است در انتخاب محصولات فرهنگی- هنری قدری محتاط تر باشیم؛ حداقل در این حال و هوا بیشتر به سراغ کتابها، فیلمها و آثاری برویم که حالمان را بهتر کنند. داستانها و فیلمهای غمانگیز و با پایان تلخ را بگذاریم برای وقتیکه شرایط بهتر شد. پیشنهادی برای کتاب دوستان دارم، پیشنهادی که از گروه سنی نوجوان به بالا همه میتوانند از آن لذت ببرند. «الفبای لازاروس» نوشته هادی تقیزاده، نویسنده و پژوهشگر خوب مشهدی است که از سوی نشر نیماژ روانه کتابفروشیها شده، رمانی در ژانر ادبیات فانتزی که داستانی بسیار سرگرمکننده دارد و ماجراهای آن در فضایی شاد شکل گرفته است. همه شخصیتها خیالی هستند، تقیزاده حتی در انتخاب نامها هم ابتکار به خرج داده؛ اسامی انتخابی او آنقدر عجیب هستند که میتوان آنها را از نقاط جالب کتاب دانست. عنوان کتاب هم کاملاً خیالی و ابداعی است، اصلاً در دنیای واقعی الفبایی با عنوان «لازاروس» وجود ندارد! با وجود برخورداری این داستان 320 صفحهای از طنز و جادوی ادبیات فانتزی در جایجای آن میتوان نگاه جامعهشناسی نویسنده کتاب را دید. طی مطالعه رمان بارها به گذشته و آینده سفر خواهید کرد، آنقدر روایت تقیزاده خواندنی است که بعید میدانم وقتی کتاب را بهدست بگیرید متوجه تعداد صفحات آن بشوید؛ آنهم در شرایطی که کتابهای حجیم بهاندازه قبل طرفدار ندارند. هرچند که الفبای لازاروس از این امر مستثنی است و بعید میدانم یکنفس آن را نخوانید. البته «گراف گربه» هم دیگر نوشته این نویسنده در همین ژانر است که از سوی نشر روزنه منتشرشده است، داستان یک گربه که در خانوادهای ایرانی زندگی میکند و... «گراف گربه» از سوی نشر «شمع و مه» به فرانسوی هم ترجمه و نامزد جایزهای بینالمللی هم شده که کرونا اختتامیه آن را به سال آینده کشانده است. کار ترجمه انگلیسی «الفبای لازاروس» هم به نیمه رسیده و تا چندی دیگر در اختیار مخاطبان کشورهای دیگر هم قرار میگیرد. برخلاف گذشته که نویسندگان ایرانی توجه چندانی به ادبیات فانتزی نداشتند طی سالهای اخیر نویسندگان خوبی به این عرصه ورود پیدا کردهاند و آثاری با استانداردهای جهانی نوشتهاند که تقیزاده ازجمله آنهاست.
عکس نوشت
در جدیدترین حراجی مشهور ساتبیز یک تابلو حکاکی بسیار نادر از خانه خدا و چشمانداز شهر مکه دیده شده است. این تابلو در سال ۱۷۹۱ به سفارش دیپلماتی به نام «ایگناتیوس مورادگی دهسن»از سرازیر شدن حاجیان از صحرای عرفات به شهر مکه کشیده شد و او بعدها دو هنرمند دیگر را در پاریس به خدمت گرفت تا نسخهای بزرگتر از این اثر هنری خلق کنند. گفته
می شود،رقم تخمینی برای این تابلو حدود 17 تا 25 هزار دلار اعلام شده است.
می شود،رقم تخمینی برای این تابلو حدود 17 تا 25 هزار دلار اعلام شده است.
روز بیست و پنجم ماه رمضان
ای خدای رازدار و پرده پوش!
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
اگر ستارهها دانههای تسبیح من بودند، نمیتوانستم حتی گوشهای از صفات و نعمات والای تو را حساب کنم.
اگر جنگلها قلم میشدند و رودها جوهر، باز هم نمیتوانستم مهربانی و بزرگی و بندهنوازی تو را وصف کنم.
رحمت و کرامت تو هم آنقدر وسیع است که هیچ بشری نتوانسته و نمیتواند آن را تصور کند.
ای کسی که لغزشهای گنهکاران را نادیده میگیری، بخوبی میدانم که گناه، روح و روان آدم را آلوده میکند و به سمت تو آمدن دلها را جلا میدهد و زلال میکند؛ کمک کن تا در این ایستگاه بیست و پنجم میهمانی رمضان در مسیری که به ما نشان دادهای پایدار و ثابت قدم باشم. همین.
شاعر و پژوهشگر
اگر ستارهها دانههای تسبیح من بودند، نمیتوانستم حتی گوشهای از صفات و نعمات والای تو را حساب کنم.
اگر جنگلها قلم میشدند و رودها جوهر، باز هم نمیتوانستم مهربانی و بزرگی و بندهنوازی تو را وصف کنم.
رحمت و کرامت تو هم آنقدر وسیع است که هیچ بشری نتوانسته و نمیتواند آن را تصور کند.
ای کسی که لغزشهای گنهکاران را نادیده میگیری، بخوبی میدانم که گناه، روح و روان آدم را آلوده میکند و به سمت تو آمدن دلها را جلا میدهد و زلال میکند؛ کمک کن تا در این ایستگاه بیست و پنجم میهمانی رمضان در مسیری که به ما نشان دادهای پایدار و ثابت قدم باشم. همین.
پژوهشی جدید در باره نهج البلاغه
دکتر قیس بهجت العطار
محقق و استاد دانشگاه
نهج البلاغه چشمه سار حکمت علوی است که از بلندای سینه امیر کلام جوشیده و تا روز و شب میآید و میرود و همچنان جریان دارد.
در باره عظمت این کتاب، همین بس که تمام اندیشمندان منصف، از هر کرانه بینش انسانی به تجلیل آن برخاستهاند؛ شیعه، سنی، زیدی، مسیحی و... بهگونهای که در نقطه کانونی وحدت انسانهای حق طلب جای گرفته است.
یکی از مهمترین وظایف ما در برابر این گنجینه گرانسنگ، عرضه نسخهای صحیح از این کتاب نورانی است. واقعیت این است که اوج ادبی و محتوایی کلام علوی به گونهای است که گاه برخی از کاتبان کم سواد واژهای را به خطا ثبت کردهاند و گاه تصرف عمدی بعضی از مخالفان مشکلی پدید آورده است؛ برخی از این تصرفات عمدی یا سهوی مشکل جدی در مسیر شناخت عقاید حقه ایجاد کرده است؛ از سوی دیگر وجود نسخههای خطی معتبر کهن فرصتی پدید آورده تا این خلأ پژوهشی جبران شود و گامی در راه عرضه متنی قابل قبول برداشته شود. بدین جهت با استفاده از نسخه معتبر «ابن سکون» تحقیق جدیدی از متن نهج البلاغه عرضه شد که در این یادداشت مختصر، اندکی در باره آن سخن میگوییم.
ابوالحسن علی بن محمد، دانشمند اهل حلّه که نسبش به ابن سکون میرسد و به همین لقب شهرت دارد، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن ششم است که صاحبان کتابهای تراجم نگاری شیعه و سنی او را به دانش والا بویژه در زمینه کتابشناسی و تصحیح متون کهن ستودهاند. یاقوت حموی، صفدی، محبالدین ابن نجّار، میرزای افندی، شیخ محمد سماوی، اسماعیل پاشا و گروهی دیگر در باره کمالات علمی او سخن گفتهاند؛ در شمار خدمات او، نگارش نسخههایی صحیح و معتبر از آثاری ارزشمند مانند صحیفه سجادیه، النهایة شیخ طوسی، مصباح التهجد کبیر، مصباح المتهجد صغیر (هر دو اثر از شیخ طوسی) و امالی شیخ صدوق است. (نسخه امالی صدوق به خط ابن سکون که اصل آن در کتابخانه ملی موجود است، اخیراً توسط کتابخانه ملی به صورت چاپ عکسی منتشر شده است). این استنساخها، بخشی از ثمرات تلاش پیگیر ابن سکون در تدریس مکرر چنین متونی است؛ باید دانست که کتابهای یادشده بخشی از میراث گرانقدر این دانشمند ناشناخته است که به دست ما رسیده و آنچه در گذر زمان و در تحولات گوناگون به دست ما نرسیده، نیز قابل توجه است.
دقتهای ابن سکون در ضبط صحیح کلمات – که نتیجه تدریس مکرر نهج البلاغه در قرن ششم بوده – و نیز اِعراب گذاریهای دقیق، همراه با بیان علت آن اِعرابها، سبب شده که این نسخه در میان صدها نسخه خطی برجای مانده از نهج البلاغه امتیاز ویژهای پیدا کند.جزئیات این دقت نظرها در مقدمه تحقیقی کتاب – حدود پنجاه صفحه – آمده که برای اهل تحقیق به زبان عربی نوشته شده و در این فرصت مختصر امکان عرضه آن نکات تخصصی نیست.
این کتاب بر اساس دو نسخه خطی تصحیح شده است:اول، نسخه کتابخانه سلیمانیه ترکیه، که به سال 684 قمری از روی نسخه ابن سکون نوشتهاند و سرشار از تعلیقات و حواشی مفصل به زبان های عربی، فارسی و ترکی است که یکی از دانشمندان سنی در قرن دهم نوشته است.دوم، نسخه کتابخانه آیتالله بروجردی در قم، که در ماه رمضان سال 647 قمری از روی نسخه ابن سکون کتابت شده است. کاتب آن، حسن بن یحیی بن کرم، تذکر میدهد که آن را از روی نسخه ابن سکون نوشته که او در محرم سال 587 نوشته است. این نسخه بارها به دست دانشوران دیگر مقابله و تصحیح شده است، از جمله علی بن احمد سدیدی حلّی، در قرن هفتم (سال 684) و دانشور دیگر در قرن هشتم (ماه صفر سال 792) که متأسفانه نامش را ننوشته است؛ یک بار دیگر در قرن نهم (سال 893) تصحیح شده است.
نهجالبلاغه بر اساس نسخه ابن سکون به تصحیح و تحقیق« قیس عطار» که حاصل سالها تلاش پیگیر برای خدمت به این گنجینه گرانبار علوی است، در سال 1437 قمری در 840 صفحه به اهتمام مشترک کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام در مشهد و بخش احیای متون وابسته به عتبه علویه در نجف منتشر شده است.
محقق و استاد دانشگاه
نهج البلاغه چشمه سار حکمت علوی است که از بلندای سینه امیر کلام جوشیده و تا روز و شب میآید و میرود و همچنان جریان دارد.
در باره عظمت این کتاب، همین بس که تمام اندیشمندان منصف، از هر کرانه بینش انسانی به تجلیل آن برخاستهاند؛ شیعه، سنی، زیدی، مسیحی و... بهگونهای که در نقطه کانونی وحدت انسانهای حق طلب جای گرفته است.
یکی از مهمترین وظایف ما در برابر این گنجینه گرانسنگ، عرضه نسخهای صحیح از این کتاب نورانی است. واقعیت این است که اوج ادبی و محتوایی کلام علوی به گونهای است که گاه برخی از کاتبان کم سواد واژهای را به خطا ثبت کردهاند و گاه تصرف عمدی بعضی از مخالفان مشکلی پدید آورده است؛ برخی از این تصرفات عمدی یا سهوی مشکل جدی در مسیر شناخت عقاید حقه ایجاد کرده است؛ از سوی دیگر وجود نسخههای خطی معتبر کهن فرصتی پدید آورده تا این خلأ پژوهشی جبران شود و گامی در راه عرضه متنی قابل قبول برداشته شود. بدین جهت با استفاده از نسخه معتبر «ابن سکون» تحقیق جدیدی از متن نهج البلاغه عرضه شد که در این یادداشت مختصر، اندکی در باره آن سخن میگوییم.
ابوالحسن علی بن محمد، دانشمند اهل حلّه که نسبش به ابن سکون میرسد و به همین لقب شهرت دارد، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن ششم است که صاحبان کتابهای تراجم نگاری شیعه و سنی او را به دانش والا بویژه در زمینه کتابشناسی و تصحیح متون کهن ستودهاند. یاقوت حموی، صفدی، محبالدین ابن نجّار، میرزای افندی، شیخ محمد سماوی، اسماعیل پاشا و گروهی دیگر در باره کمالات علمی او سخن گفتهاند؛ در شمار خدمات او، نگارش نسخههایی صحیح و معتبر از آثاری ارزشمند مانند صحیفه سجادیه، النهایة شیخ طوسی، مصباح التهجد کبیر، مصباح المتهجد صغیر (هر دو اثر از شیخ طوسی) و امالی شیخ صدوق است. (نسخه امالی صدوق به خط ابن سکون که اصل آن در کتابخانه ملی موجود است، اخیراً توسط کتابخانه ملی به صورت چاپ عکسی منتشر شده است). این استنساخها، بخشی از ثمرات تلاش پیگیر ابن سکون در تدریس مکرر چنین متونی است؛ باید دانست که کتابهای یادشده بخشی از میراث گرانقدر این دانشمند ناشناخته است که به دست ما رسیده و آنچه در گذر زمان و در تحولات گوناگون به دست ما نرسیده، نیز قابل توجه است.
دقتهای ابن سکون در ضبط صحیح کلمات – که نتیجه تدریس مکرر نهج البلاغه در قرن ششم بوده – و نیز اِعراب گذاریهای دقیق، همراه با بیان علت آن اِعرابها، سبب شده که این نسخه در میان صدها نسخه خطی برجای مانده از نهج البلاغه امتیاز ویژهای پیدا کند.جزئیات این دقت نظرها در مقدمه تحقیقی کتاب – حدود پنجاه صفحه – آمده که برای اهل تحقیق به زبان عربی نوشته شده و در این فرصت مختصر امکان عرضه آن نکات تخصصی نیست.
این کتاب بر اساس دو نسخه خطی تصحیح شده است:اول، نسخه کتابخانه سلیمانیه ترکیه، که به سال 684 قمری از روی نسخه ابن سکون نوشتهاند و سرشار از تعلیقات و حواشی مفصل به زبان های عربی، فارسی و ترکی است که یکی از دانشمندان سنی در قرن دهم نوشته است.دوم، نسخه کتابخانه آیتالله بروجردی در قم، که در ماه رمضان سال 647 قمری از روی نسخه ابن سکون کتابت شده است. کاتب آن، حسن بن یحیی بن کرم، تذکر میدهد که آن را از روی نسخه ابن سکون نوشته که او در محرم سال 587 نوشته است. این نسخه بارها به دست دانشوران دیگر مقابله و تصحیح شده است، از جمله علی بن احمد سدیدی حلّی، در قرن هفتم (سال 684) و دانشور دیگر در قرن هشتم (ماه صفر سال 792) که متأسفانه نامش را ننوشته است؛ یک بار دیگر در قرن نهم (سال 893) تصحیح شده است.
نهجالبلاغه بر اساس نسخه ابن سکون به تصحیح و تحقیق« قیس عطار» که حاصل سالها تلاش پیگیر برای خدمت به این گنجینه گرانبار علوی است، در سال 1437 قمری در 840 صفحه به اهتمام مشترک کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام در مشهد و بخش احیای متون وابسته به عتبه علویه در نجف منتشر شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
شهابالدین حسین پور: سامانههای برخط توانستند خوراکهای فرهنگی و سرگرمی تولید کنند
-
ماه مبارک رمضان
-
پیوست فرهنگی مستندسازی
-
شهروند مجـــازی
-
استثنا و قاعده
-
رمانی که آن را یکنفس میخوانید
-
عکس نوشت
-
ای خدای رازدار و پرده پوش!
-
پژوهشی جدید در باره نهج البلاغه
اخبارایران آنلاین