بررسی رفتارهای خانواده یک اعدامی در گفت و گو با کارشناسان
تسکینی بــر« درد » یــا نیشتری بر «زخم»
ماجرای آشنایی 2 ساله یک دختر و پسر نوجوان با قتل دختر به پروندهای جنایی و پرحاشیه تبدیل شد و هرچند بعد از 8 سال با اجرای حکم قصاص قاتل، این پرونده بسته شد اما هنوز حواشی آن ادامه دارد. داستان آرمان و غزاله بد شروع شد و بدتر پایان یافت، در این میان برخی به آن شاخ و برگهایی دادند و باعث شدند این پرونده به یکی از جنجالیترین ماجراهای جنایی تبدیل شود. یک سوی این ماجرا پدر و مادر غزاله بودند که سوگوار تنها دخترشان بوده و حتی قبری از او برای گریستن و آرام شدن نداشتند و در سوی دیگر خانواده آرمان که در تلاش بودند به هر شکلی پسر بزرگشان را از مرگ نجات دهند اما این تلاشها با راهنمایی اشتباه برخی افراد به جای اینکه در جهت التیام بر زخم خانواده داغدار غزاله و جلب رضایت آنها باشد بیشتر بر دل ریش آنها چنگ انداخت و به عبارتی جری ترشان کرد و حالا که نتیجه این تلاشهای اشتباه به چوبه دار و مرگ آرمان و داغدار شدن خانوادهای دیگر ختم شد هنوز هم پدر آرمان در فضای مجازی با انتشار تصاویر و اظهاراتی سعی بر تبرئه پسرش دارد هر چند شاید این واکنش از سوی یک پدر سوگوار طبیعی است شاید واکنش یک پدر سوگوار باشد اما به نوعی نیز اقدامی در جهت همان چنگ زدن بر دل داغدار خانواده غزاله و برانگیختن احساسات جامعه است.
درد از دست دادن فرزند به هر شکلی سخت و غیرقابل تحمل است چه دختری که در 19 سالگی و به خاطر یک اقدام کودکانه کشته شود و حتی یک تار مو از او پیدا نشود چه از دست دادن پسری که به تاوان تصمیم اشتباه بزرگترها جان خود را از دست بدهد.
افترا و نشر اکاذیب با شکایت خصوصی قابل پیگرد است
فخرالدین جعفرزاده، سرپرست اسبق دادسرای امور جنایی تهران در این باره میگوید: این پرونده هم همانند سایر پروندهها روند رسیدگی به آن با تمام تشریفات قانونی برگزار شده و حتی قضات با تجربه متعددی مستندات و مدارک را مورد بررسی قرار دادهاند و در نهایت منجر به صدور حکم قصاص شده است. بنابراین در ابتدا باید بپذیریم که پرونده پس از طی شدن روال قانونی به حکم قصاص ختم شده است. حکمی که اجرای آن طبق قانون حق اولیای دم بوده و نمیتوان آن را نقد کرد.
وی در ادامه افزود: البته اظهارات پدر آرمان از 3 جهت قابل بررسی است. اول اینکه باید درک کنیم که او فرزندش را از دست داده و حالا واکنشش را اینگونه نشان میدهد. دومین موضوع اظهارات او درباره زنده بودن غزاله است که از یک سو میتواند خانواده قربانی را تحت تأثیر قرار دهد و بیازارد از یک سو هم در صورت واقعیت پرونده را وارد ماجرا و قوانینی میکند که شاید جبران کردن آن دیگر امکان پذیر نباشد. سومین موضوع هم ادعاهای خانواده محکوم در فضای مجازی است که از دو بعد نشر اکاذیب و افترا قابل پیگیری است و در صورت خواست خانواده قربانی پیگرد قانونی دارد.
جعفرزاده در پاسخ به این سؤال که در چنین مواقعی آیا قوه قضائیه میتواند بهعنوان مدعی العموم ورود کند یا خیر، گفت: برخورد با اظهارات پدر آرمان چون قائل به شخص یا یک خانواده است باید با شکایت شخص حقیقی صورت گیرد و در صورت اثبات نشدن اظهارات، جنبه افترا و نشر اکاذیب را پیدا میکند و طبق ماده 697 و 698 قانون مجازات اسلامی قابل پیگرد قانونی است.
اذهان عمومی زمانی جریحه دار میشود که محکومیت ناحق باشد
سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز از چند زاویه موضوع را مورد واکاوی قرار داده است. او به «ایران» میگوید: حکم براساس شواهد و مدارک با تأیید مرجع قضایی صورت گرفته و حکم برای احقاق حق قربانی و براساس قوانین جاری کشور صادر شده است.
وی در ادامه میافزاید: اظهارات پدر محکوم در جریان اجرای حکم و پس از آن تأثیری در اصل ماجرا نمیگذارد. وقتی پدر آرمان در جایی خانواده قربانی را تخطئه و تأکید میکند که باید جلوی دخترشان را برای ایجاد یک دوستی با جنس مخالف میگرفتند این حرف از اساس نادرست است چراکه اگر خانواده دختر حتی بهصورت عامدانه فرزندشان را به خانه آن پسر میفرستادند در اصل موضوع تأثیری نمیگذارد چون قتلی صورت گرفته و باید تبعات مجازات آن را هم خانواده محکوم بپذیرند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تصریح کرد: با این حال باید قبول کرد که خانواده محکوم هم دشواریهای خودشان را داشتند و هر بار که خبر قرنطینه شدن فرزندشان را میشنیدند کمرشان خم میشد. اما به نظر میرسد که در چنین شرایطی ضروری است که خانوادههای محکومان را آماده پذیرش چنین مجازات هایی کرد. حضور روانشناسان و مددکاران در کنار هر دو خانواده بسیار اهمیت دارد تا در چنین مواقعی با یک نظام روانشناختی اجتماعی جلوی بسیاری از ناهنجاریهای قبل و پس از اجرای حکم را بگیریم. ما نمیتوانیم از خانوادهها انتظار داشته باشیم که ناراحت نباشند چون عزیزی را از دست دادهاند اما به هرحال باید آنها را آماده کنیم که بدانند آن چیزی که رخ داده براساس قانون بوده قانونی که ممکن است یک روز برای ما خوشایند باشد و روز دیگر ناخوشایند.
موسوی چلک در جواب این سؤال که آیا واکنش پدر محکوم در این پرونده نزد افکار عمومی قابل دفاع است یا نه گفت: اصل فردیت به ما میگوید که هیچ دو فردی شبیه یکدیگر نیستند و در شرایطی مشابه واکنشهای شبیه به هم ندارند. در این پرونده واکنشهای پدر آرمان را هم باید اینگونه استدلال کرد که رفتارها بیشتر برای تسکین درد است و او تلاش میکند تا با چنین رفتارهایی به همه بگوید که نسبت به فرزندش بیتفاوت نیست و از حقش دفاع میکند. افکار عمومی هم وقتی اصل موضوع و روند رسیدگی به پرونده را بداند تحت تأثیر قرار نمیگیرد. معمولاً اذهان عمومی زمانی جریحه دار میشود که فردی به ناحق محکوم شده باشد.
توجه به 5 اصل رفتاری و گفتاری
مسعود غفاری روانشناس هم در این باره اظهار میکند: در مواجهه با چنین پروندههایی باید به جای نشانه زدایی بهدنبال علت زدایی باشیم و بررسی این پرونده بهلحاظ بعد روحی نشان میدهد که از پایه و در زمان کودکی باید بسیاری از مسائل را حل کرد و با آموزش درست مسیر زندگی افراد را تبیین کرد تا سرانجام زندگی دو نوجوان و جوان به چنین جایی ختم نشود.
وی درباره اینکه رفتارهای پدر محکوم در این پرونده بهلحاظ روانشناختی را چگونه میتوان تحلیل کرد، تصریح میکند: در ابتدا باید بگویم که خانواده قربانی باید با صبر و سکوت خانواده محکوم را درک کنند و بدانند همانقدر که خودشان متألم از درد فرزندشان هستند آنها هم این روزها سوگوارند و به نوع دیگری واکنش نشان میدهند. با این حال باید گفت که 98 درصد افراد در 98 درصد مواقع اولین کاری را که انجام میدهند درستترین کار ممکن میدانند. خانواده آرمان هم این روزها متأثر از دست دادن فرزندشان هستند و همان اولین واکنش و رفتاری که فکر میکنند درست است را پیش گرفتند که ممکن است اگر اندکی تأمل کنند و بر رفتارشان مسلط شوند دست به انتشار چنین ویدیوهایی نزنند.
این روانشناس در پایان گفت: به هرحال افراد باید بدانند که وقتی قرار است واکنش یا حرفی را بزنند باید 5 اصل را در نظر داشته باشند؛ یعنی مشکل را کاهش دهند، فضا را آرام کنند، بر احترام متقابل بیفزایند، کاری نکنند که موجب پوزش و عذرخواهی شود یا مورد نکوهش دیگران قرار گیرند.
راز قتل دختر جوان در خانه وحشت
مرد شرور در طول هفت سال 7 دختر جوان را با ترفند به خانه کشانده و دو نفر از آنها را به قتل رسانده بود
مأموران پلیس که بهدنبال یافتن مخفیگاه یک سارق وارد خانهای در جنوب تهران شده بودند نمیدانستند که این خانه مخوف قتلگاه دختران فراری است.
به گزارش «ایران»، شامگاه دوشنبه 15 آذر مأموران کلانتری 112 ابوسعید در جریان اجرای طرح رعد پلیس پیشگیری پایتخت مطلع شدند متهم سابقهداری در خانهاش لوازم سرقتی نگهداری میکند. مأموران ضمن هماهنگی قضایی راهی محل که ساختمان پلاک 24 خیابان خرمشهر در محدوده خیابان قزوین بود، شدند و با ورود به ساختمان خود را به مقابل واحد 6 رساندند. از آنجا که کسی در را باز نکرد در تماس با بازپرس محمد وهابی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران دستور ورود به خانه گرفته شد. به محض ورود آنها با آپارتمانی بهم ریخته و زن جوانی بدون لباس مناسب روبهرو شدند. مأموران با ورود به اتاق خواب داخل کمد دیواری زن جوان دیگری را پیدا کردند که او نیز لباس به تن نداشت. چند قدم آن طرف تر یک کیسه نایلونی مشکی توجهشان را جلب کرد که بوی بسیار بدی میداد. بلافاصله اقدام به باز کردن کیسه پلاستیکی کرده و با جسد متعفن زنی حدوداً 30 ساله مواجه شدند.
بدنبال کشف جسد، بازپرس جنایی، مأموران پلیس پیشگیری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، تشخیص هویت و پزشکی قانونی راهی محل شدند.
دختری که در کمد حبس شده بود در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: 8 ماه قبل از خانه خارج شدم و به ایستگاه راهآهن رفتم تا از آنجا به یکی از شهرستانها بروم. در راهآهن با سعید آشنا شدم. او خودش را سرهنگ نیروی انتظامی معرفی کرد و چون جایی برای ماندن نداشتم، گفت میتوانم شب را به خانهاش بروم. من با پای خودم به خانهاش رفتم اما دیگر نتوانستم از آن خانه خارج شوم. سعید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و داخل کمد حبس کرد.
فتانه، دختر دیگری که در آن خانه وحشت پیدا شده بود در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: از خانه که فرار کردم در دام سعید افتادم. سه سال در این خانه حبس بودم در این مدت، سعید در را به روی من قفل میکرد و اجازه نمیداد خارج شوم. حتی در این مدت سه زن دیگر هم به اینجا آورده شدند، دو نفر از آنها موفق شدند فرار کنند. یکی از آنها از طبقه دوم به بیرون پرید و دومی هم زمانی که من خواب بودم، موفق به فرار شد که متوجه نشدم چطوری فرار کرد. یک نفر دیگر هم بود که شوهرش ناپدید شدن او را گزارش کرده بود و نمیدانم چطور او را پیدا کرده بود.
زن 21 ساله در پاسخ به این سؤال که چطور باتوجه به اینکه سه نفر در خانه بودید، موفق به فرار نشدید گفت: سعید هر سه ما را در جاهای جداگانه نگهداری میکرد و به همین دلیل نمیتوانستیم از دست او فرار کنیم.
فتانه در خصوص قتل گفت: 25 روز بود که مقتول به اینجا آمده بود و میخواست خانه را ترک کند. اما سعید به او اجازه نمیداد و همین مسأله باعث درگیری بین آنها شد. سعید هم با پیچ گوشتی ضرباتی به قفسه سینه او زد و بعد هم جسد را داخل کیسه نایلونی قرار داد. هر چند روز یکبار هم میآمد و کیسه جدیدی اضافه میکرد تا بوی تعفن منتشر نشود و همسایهها متوجه نشوند.
در بازرسی بدنی از دو زن جوان آثار شکنجه دیده شد و این در حالی است که یکی از آنها ساکن تهرانپارس و دیگری ساکن اسلامشهر است. تحقیقات برای شناسایی خانوادههای آنها ادامه دارد.یکی از همسایه ها در تحقیقات میدانی گفت: مادر آنها چندین سال قبل فوت کرد و آنها با پدرشان زندگی می کردند، اما رفتارهایشان باعث شد پدر هم سعید و خواهر و برادرهایش را ترک کند. یکسال قبل بود که سعید و خواهرش، برادرشان را از خانه بیرون کردند. همیشه صدای درگیری و مشاجره سعید را با خواهرش و زن دیگری می شنیدیم. از آنجایی که سعید آدم شروری بود چندین بار شکایت کردیم اما هیچ کسی توجه نکرد . او ادامه داد: 30 یا 40 روز قبل بود که دختر جوانی از پنجره خودش را آویزان کرد و از طریق دیوار حیاط همسایه خود را به خانه کناری رساند و متواری شد. از آنجایی که کسی پیگیر ماجرا نشد ما هم شکایتی در این رابطه نکردیم. اما همیشه صدای داد و فریادهای آنها به گوش می رسید و سعید می گفت اگر صدایی شنیدید در خانه را نزنید و به خودم هر موضوعی هست بگویید.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که خواهر سعید آرایشگر است و با شناسایی محل آرایشگاه، برای دستگیری او وارد عمل شدند.
از سویی تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف محل زندگی سعید مورد بازبینی قرار گرفت و کارآگاهان اداره دهم موفق شدند، تصویر متهم را از یکی از دوربینها بهدست آورند.
در حالی که تحقیقات از دو دختر جوان در کلانتری ادامه داشت، بازپرس جنایی مطلع شد که سعید در نزدیکی خانهاش دیده شده است. بنابراین برای پیشگیری از فرار متهم، بازپرس به همراه افسر پرونده به محل رفته و هنگامی که سعید میخواست وارد خانهاش شود از سوی مأموران کلانتری 112 ابوسعید دستگیر شد.
وی در تحقیقات اولیه منکر جنایت بود و ادعا میکرد که قتل توسط دختر جوانی که داخل کمد حبس شده بود رخ داده است.
در ادامه مشخص شد متهم 7 سال قبل نیز جنایتی با همین شیوه و شگرد مرتکب شده بود، بنابراین احتمال میرود که او قتلهای دیگری را مرتکب شده و تیم جنایی با قاتلی سریالی مواجه هستند.
گفتوگو با مرد جنایتکار
سوژههایت را چطور شناسایی میکردی؟
من در یک مسافرخانه کارهای خدماتی انجام میدهم. از طرفی به مقابل راهآهن میرفتم و افرادی که دنبال مسافرخانه هستند را به مسافرخانه میآورم. در این میان دختران فراری، یا کسانی که مدارک شناسایی ندارند تا بتوانند در مسافرخانه اقامت کنند هم به سراغم میآیند و آنها را به خانهام میبرم.
چه شد که قتل را مرتکب شدی؟
من جنایتی انجام ندادم. مقتول با یکی از دخترها درگیر شد و او با پیچ گوشتی ضربه را وارد کرد. من تنها جرمی که مرتکب شدهام این بود که جسد را داخل خانه نگهداشتم و راز این قتل را برملا نکردم.
چرا اجازه خروج به آنها نمیدادی؟
آنها خودشان میخواستند در خانهام بمانند و من هم به آنها اجازه ماندن میدادم.
سابقه داری؟
بله. سال 93، دختر جوانی به خانهام آمد و نمیدانم سر چه موضوعی شروع به داد و فریاد کرد. عصبانی شدم و او را هل دادم که سرش به زمین خورد و فوت کرد. بعد از آن ماجرا به اتهام قتل عمد بازداشتم شدم اما در نهایت چون در درگیری این اتفاق افتاده بود، قتل غیر عمد محسوب شد و به پرداخت دیه محکوم شدم.
نجات یک مادر از اعدام با وساطت سرباز مدافع حرم
گروه حوادث/ وساطت سرباز مدافع حرم در یک پرونده قتل منجر به رضایت اولیای دم و نجات متهم از چوبه دار شد.
حجتالاسلام سیدحسین علوی، رئیس مرکز توسعه حل اختلاف اردبیل، در این باره گفت: ۳ سال قبل رسیدگی به پرونده قتل مرد جوانی که بر اثر اصابت چاقو به گردنش جان خود را از دست داده بود در دستور کار قضایی قرار گرفت.
در نخستین تحقیقات همسر این مرد ادعا کرد که موقع باز کردن در قوطی رب، چاقو از روی قوطی در رفته و با شدت به گردن شوهرش اصابت کرده است اما نحوه برخورد چاقو، با ادعای این زن در تناقض بود بنابراین تحقیقات ادامه یافت تا اینکه خیلی زود وی لب به اعتراف گشود و گفت: همسرم اصرار داشت که به تهران مهاجرت کنیم اما من دلم نمیخواست از اردبیل بروم به خاطر همین موضوع با او اختلاف پیدا کرده بودم. روز حادثه او میخواست اثاثیهمان را بار بزند تا به تهران برویم که با هم درگیر شدیم و من که خیلی عصبانی شده بودم با کارد آشپزخانه، ضربهای به گردنش زدم و سبب مرگ او شد.
حجتالاسلام علوی تصریح کرد: با اعتراف متهم، مادر مقتول بهعنوان تنها ولی دم پرونده، تقاضای قصاص عروس خود را کرد، بنابراین رأی قصاص صادر و پس از تأیید در دیوان عالی کشور شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد اما تلاش شورای حل اختلاف استان اردبیل و هیأت بخشایش ستاد صبر برای جلب رضایت ولی دم آغاز شد، با این حال مادر مقتول حاضر به بخشش نبود .
در نهایت عروس جوان پای چوبه دار رفت تا اینکه در آخرین لحظات یکی از اعضای هیأت بخشایش، به مادر مقتول گفت من سرباز مدافع حرم بودم و بهعنوان سرباز حضرت زینب(س) از شما میخواهم به حرمت ایشان از قصاص صرف نظر کنید. در این لحظه مادر مقتول گفت: پسرم دو فرزند ۱۲ و ۸ ساله دارد به همین خاطر اول به حرمت نام حضرت زینب(س) و بعد به خاطر دو نوهام از قصاص مادرشان گذشت میکنم.
بدین ترتیب زن جوان از مجازات مرگ رهایی یافت.
در تصادف اتوبوس و تریلی 9 نفر جان باختند
نیمه شب خونین در جاده کاشان
گروه حوادث/ انحراف به چپ تریلی و برخورد شدید با اتوبوس در جاده کاشان - قم 9 کشته و 14 مجروح داشت.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این تصادف ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه بامداد سهشنبه در کیلومتر ۱۰ کاشان به قم رخ داد و یک دستگاه تریلی با اتوبوسی که از دهدشت به تهران میرفت برخورد کرد، در پی این حادثه 9 نفر از جمله همسر راننده تریلی کشته و ۱۴ نفر مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند.
سرهنگ اصغر زارع، رئیس پلیس راه فرماندهی انتظامی استان اصفهان در این باره گفت: در بررسیهای دقیق کارشناسان پلیس راه مشخص شد خودروی تریلر به علت بیتوجهی به جلو ناشی از خستگی و خواب آلودگی راننده از مسیر خود منحرف و وارد مسیر مخالف شده و با اتوبوس مسافربری که در حال عبور از این مسیر بود برخورد کرده است. عملیات امداد رسانی و رهاسازی مصدومان و فوتیهای این حادثه حدود ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه به طول انجامید.
سیدمنصور میرابوطالبی، رئیس جمعیت هلال احمر کاشان نیز گفت: پس از دریافت خبر تصادف بلافاصله ۲ خودروی عملیاتی از پایگاه شهدای امدادگر (عوارضی کاشان) و ۲ خودرو از پایگاه شهید کریمیان (مسجد شهدا) در قالب چهار تیم امداد و نجات جمعیت هلال احمر به کیلومتر ۱۰ آزادراه کاشان به قم اعزام شد.
مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور نیز درباره آخرین جزئیات حادثه تصادف در آزاد راه کاشان - قم گفت: این اتوبوس از مبدأ دهدشت به مقصد تهران در حال حرکت بود اما براثر این حادثه 15 نفر از مسافران اتوبوس و تریلی مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند که یکی از سرنشینان تریلی و 8مسافر اتوبوس نیز جان باختند.
کشتار اسب در پارکینگ یک خانه
گروه حوادث/ یک پارکینگ مسکونی در اطراف سنندج که به محل کشتار غیر مجاز اسب تبدیل شده بود پلمب شد.
اداره کل دامپزشکی کردستان در خبری که در صفحات مجازی خود منتشر کرده از اقدام صبح دوشنبه اکیپ اداره کل دامپزشکی کردستان و عوامل انتظامی در برخورد با کشتار غیرمجاز و غیر بهداشتی اسب در یک پارکینگ مسکونی در ناحیه منفصل شهری نایسر خبر داد. در این طرح مقادیری گوشت فاسد و غیرقابل مصرف نیز ضبط شده است.
دامپزشکی بارها تأکید کرده شهروندان گوشت مصرفی خود را از مراکز مجاز که مهر و تاریخ مصرف دارند تهیه کنند.
مرگ قهرمان موتورسواری زیر بهمن
سقوط بهمن در کوههای اتریش ۳ کشته و ۲ زخمی برجا گذاشت.
بهگزارش ایران آنلاین ،به نقل از یو اس نیوز، قربانیان ۳ اسکی باز بودند که در گروه ۱۱ اسکی باز در پیست اسکی «سالزبورگ» اتریش از پیست خارج شده بودند.اطلاعات منتشر شده نشان می دهد در میان قربانیان «رنه هوفر» قهرمان موتورسواری کراس نوجوانان اروپا و جهان دیده میشود.
بنا بر اطلاعات ،۸ نفر از ۱۱ اسکی باز در مسیر بهمن عظیمی قرار گرفتند. آنها در زمان حادثه در حال اسکی و خارج از پیست بودند که ۴.۵ متر زیر برف مدفون شدند.
گروههای جستوجو و امداد و نجات، جسد بیجان یکی از این افراد را بلافاصله از روی جیپیاس پیدا کردند و دو مصدوم دیگر هم که با بالگرد به کلاگنتفورت منتقل شده بودند در بیمارستان جان خود را از دست دادند.