ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
نشانههاى بخت برگشتگى، چهار چیزند: بدىِ برنامه ریزى؛ زشتىِ ریخت و پاش؛ اندکىِ عبرت گیرى؛ و فراوانىِ عذرخواهى.
غررالحکم: ح ۱۰۹۵۸
بازیگر حضورش مهمتر از همه چیز است
مهدی هاشمی :بازیگر حضورش مهم تر از همه چیز است و مخصوصاً حضور مقابل کارگردان ؛زیرا در یک فیلم یا تئاتر، کارگردان است که همه موارد را میداند و ما هم روبهروی کارگردان میایستیم تا ببینیم از ما چه چیزی میخواهد. بخش زیادی از حضور ما مقابل کارگردان بهدلیل شباهت نقش است. یادم میآید زمانی که نقش دکتر قریب را بازی کردم در اواسط کار نمیدانستم من دکتر قریب هستم یا او شبیه من است. سلیقه، نظر، زندگی، رفتار و کردار دکتر قریب برای باورپذیری نقش مهم بود و من تلاش کردم تا بتوانم در این نقش به او خیلی نزدیک باشم. این نکته را هم باید بگویم که من از یک حدی بیشتر خجالت میکشم در نقشهای طنز بازی کنم و همیشه به کارگردانها میگویم که تا چه حدی میتوانم در نقش طنز بازی کنم و از آن بیشتر باید سراغ جری لوئیس بروند.
بخشی از صحبتهای این بازیگر در سلسله نشستهای تاریخ شفاهی موزه سینما
میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم
انشاءالله رحمتی
استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم فلسفه و عرفان
کتاب تفسیر معاصرانه قرآن کریم تاکنون سه جلدش منتشر شده و جلد چهارم هم در دست انتشار است؛ اما مجموعاً این اثر 9 جلد خواهد بود. در تفسیر ترتیبی یعنی در 9 جلد همه آیات یک به یک تفسیر شدهاند و البته یک جلد دهمی هم دارد که تفسیر موضوعی است.تفسیر موضوعی در قالب جستارهای جداگانهای به این اثر افزوده شده است.اصل این اثر به زبان انگلیسی است و با سرویراستاری دکتر سیدحسین نصر و همکاری چهار نفر از استادان مسلمان غربی یعنی خانم ماریا دَکاکه و آقایان جوزف لومبارد، جانِر دَگلی، محمد رُستُم منتشر شده است. در حقیقت بخشهای مختلف کار را تألیف و ترجمه کردهاند وهمه این 5 نفر این کار را ویراستاری کردهاند. اصل انگلیسی کتاب خیلی یکدست درآمده است.کاری که در زبان فارسی انجام شده ترجمه متن انگلیسی است و سعی شده که روان و دقیق باشد و حال و هوای زبان فارسی هم در این نوشته رعایت شود. در عین حال برخی آیات که تعدادشان هم کم نیست، در مقام مترجم دیدم جا دارد مطلبی اضافه و تفسیر شود و آنچه در اختیار خواننده فارسی زبان قرار میگیرد از جامعیت بیشتری برخوردار باشد تا نظم کتاب هم کاملاً رعایت شود و آسیب نبیند و ویژگی و سبک کتاب حفظ و درعین حال تکمیل شود. مطالبی که برای خواننده فارسی میتوانست مفید باشد در متن انگلیسی نیامده و آن هم بهدلیل حجم محدود کتاب بوده و فضای کمتری در آنجا وجود داشته که باید کتاب را در یک جلد حجیم جا میدادند ودیگر اینکه ممکن است برخی از مطالب بهگونهای باشد که خواننده غربی با آن ارتباط برقرار نمیکرده اما در زبان فارسی وضعیت به گونه دیگر است؛ بنابر این بخش افزودههای مترجم به تفسیر هر سوره اضافه شده است.این تفسیر اگر عنوان معاصرانه دارد بهدلیل این است که در عین حال که به پرسشهای انسان مدرن توجه دارد اما متأثر از فلسفههای دنیای مدرن نیست؛ چون جهان مدرن به یک معنا مشتمل بر فلسفههای سکولار است که به وحی چندان معتقد نیستند ونگاهی که به دین وجود دارد از منظرعقل به تنهایی است؛ در صورتی که وقتی با متنی مثل قرآن مواجه میشویم محصول وحی خداوند به پیامبر(ص) است. برای همین باید به وحیانیت قرآن اعتقاد داشت و آن را کلام قدسی دانست. با فلسفههای مدرن زمینه لازم برای اعتقاد به وحیانی بودن قرآن وجود ندارد. اما اگر در این تفسیر فلسفههای مدرن مبنا قرار نگرفتهاند به این معنا نیست که به سؤالات انسان مدرن پاسخ داده نشده است. مبنای اصلی که در این تفسیر رعایت شده و در همه جوامع التزام به آن وجود دارد این است که ما واقعیت دنیای مدرن را میفهمیم و سؤالات انسان مدرن را جدی میگیریم ولی میکوشیم تا پاسخها از متن خود قرآن به دست بیاید. بههمین دلیل نویسندگان سعی کردهاند برای پاسخگویی به پرسشهای انسان مدرن این سنت قرآنی را بهطور کامل بررسی کنند. یعنی 41 تفسیر کلاسیک و اصلی شیعی و سنی را مبنا قرار دادند و بازخوانی و سعی کردند آنچه از این تفاسیر میتوان برای پاسخگویی به پرسشهای انسان امروز به دست آورد، در آن ارائه شود. زبان اثر هم در نوع بیان مطالب و روش تحقیق و شیوههایی که به کار گرفتهاند برای تنظیم کتاب متأثر از دستاوردهای بشر طی قرون اخیر است. جدیترین تقابلی که این تفسیر با دنیای مدرن دارد این است که نمیخواهد قرآن را تا حد فلسفههای مدرن که اعتقاد به وحی در آنها وجود ندارد تنزل دهد. اما به واقعیتهای انسان امروز توجه دارد. برای همین عنوانش را معاصرانه قرار دادم. ما میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم. معاصر بودن سرنوشت محتوم هر کسی است که در زمان خودش زندگی میکند اما حرکت کردن در زمانه به این معنا نیست که تسلیم زمانه باشیم و به هر اندیشه که در آن زمانه رواج مییابد تن دهیم بلکه انسان خردمند اگر آن ایدئولوژی را ناصواب دید، نقد میکند و سعی میکند خطاها را اصلاح کند.
استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم فلسفه و عرفان
کتاب تفسیر معاصرانه قرآن کریم تاکنون سه جلدش منتشر شده و جلد چهارم هم در دست انتشار است؛ اما مجموعاً این اثر 9 جلد خواهد بود. در تفسیر ترتیبی یعنی در 9 جلد همه آیات یک به یک تفسیر شدهاند و البته یک جلد دهمی هم دارد که تفسیر موضوعی است.تفسیر موضوعی در قالب جستارهای جداگانهای به این اثر افزوده شده است.اصل این اثر به زبان انگلیسی است و با سرویراستاری دکتر سیدحسین نصر و همکاری چهار نفر از استادان مسلمان غربی یعنی خانم ماریا دَکاکه و آقایان جوزف لومبارد، جانِر دَگلی، محمد رُستُم منتشر شده است. در حقیقت بخشهای مختلف کار را تألیف و ترجمه کردهاند وهمه این 5 نفر این کار را ویراستاری کردهاند. اصل انگلیسی کتاب خیلی یکدست درآمده است.کاری که در زبان فارسی انجام شده ترجمه متن انگلیسی است و سعی شده که روان و دقیق باشد و حال و هوای زبان فارسی هم در این نوشته رعایت شود. در عین حال برخی آیات که تعدادشان هم کم نیست، در مقام مترجم دیدم جا دارد مطلبی اضافه و تفسیر شود و آنچه در اختیار خواننده فارسی زبان قرار میگیرد از جامعیت بیشتری برخوردار باشد تا نظم کتاب هم کاملاً رعایت شود و آسیب نبیند و ویژگی و سبک کتاب حفظ و درعین حال تکمیل شود. مطالبی که برای خواننده فارسی میتوانست مفید باشد در متن انگلیسی نیامده و آن هم بهدلیل حجم محدود کتاب بوده و فضای کمتری در آنجا وجود داشته که باید کتاب را در یک جلد حجیم جا میدادند ودیگر اینکه ممکن است برخی از مطالب بهگونهای باشد که خواننده غربی با آن ارتباط برقرار نمیکرده اما در زبان فارسی وضعیت به گونه دیگر است؛ بنابر این بخش افزودههای مترجم به تفسیر هر سوره اضافه شده است.این تفسیر اگر عنوان معاصرانه دارد بهدلیل این است که در عین حال که به پرسشهای انسان مدرن توجه دارد اما متأثر از فلسفههای دنیای مدرن نیست؛ چون جهان مدرن به یک معنا مشتمل بر فلسفههای سکولار است که به وحی چندان معتقد نیستند ونگاهی که به دین وجود دارد از منظرعقل به تنهایی است؛ در صورتی که وقتی با متنی مثل قرآن مواجه میشویم محصول وحی خداوند به پیامبر(ص) است. برای همین باید به وحیانیت قرآن اعتقاد داشت و آن را کلام قدسی دانست. با فلسفههای مدرن زمینه لازم برای اعتقاد به وحیانی بودن قرآن وجود ندارد. اما اگر در این تفسیر فلسفههای مدرن مبنا قرار نگرفتهاند به این معنا نیست که به سؤالات انسان مدرن پاسخ داده نشده است. مبنای اصلی که در این تفسیر رعایت شده و در همه جوامع التزام به آن وجود دارد این است که ما واقعیت دنیای مدرن را میفهمیم و سؤالات انسان مدرن را جدی میگیریم ولی میکوشیم تا پاسخها از متن خود قرآن به دست بیاید. بههمین دلیل نویسندگان سعی کردهاند برای پاسخگویی به پرسشهای انسان مدرن این سنت قرآنی را بهطور کامل بررسی کنند. یعنی 41 تفسیر کلاسیک و اصلی شیعی و سنی را مبنا قرار دادند و بازخوانی و سعی کردند آنچه از این تفاسیر میتوان برای پاسخگویی به پرسشهای انسان امروز به دست آورد، در آن ارائه شود. زبان اثر هم در نوع بیان مطالب و روش تحقیق و شیوههایی که به کار گرفتهاند برای تنظیم کتاب متأثر از دستاوردهای بشر طی قرون اخیر است. جدیترین تقابلی که این تفسیر با دنیای مدرن دارد این است که نمیخواهد قرآن را تا حد فلسفههای مدرن که اعتقاد به وحی در آنها وجود ندارد تنزل دهد. اما به واقعیتهای انسان امروز توجه دارد. برای همین عنوانش را معاصرانه قرار دادم. ما میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم. معاصر بودن سرنوشت محتوم هر کسی است که در زمان خودش زندگی میکند اما حرکت کردن در زمانه به این معنا نیست که تسلیم زمانه باشیم و به هر اندیشه که در آن زمانه رواج مییابد تن دهیم بلکه انسان خردمند اگر آن ایدئولوژی را ناصواب دید، نقد میکند و سعی میکند خطاها را اصلاح کند.
به مناسبت سالگرد شهادت شهید مهدی زینالدین
چله نشینی فرمانده عارف پشت خاکریز
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
23 سالگی سن کمی برای فرماندهی یکی از لشکرهای قدر سپاه پاسداران آن هم در بحبوحه اولین عملیات برونمرزی – عملیات رمضان - به نظر میآمد. برای همین وقتی مهدی زینالدین از سوی فرمانده کل سپاه پاسداران به فرماندهی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) برگزیده شد، کاراییاش مورد تردید تعدادی از فرماندهان قرار گرفت. اما فرماندهی کل سپاه با عبارت کوتاه وقاطع «من شایستگی و لیاقت این کار را در او دیدهام» به تردیدها پایان داد. محسن رضایی احتمالاً تجربه به کار گماردن حسن باقری در مسئولیتهای سنگین و درخشش وی در آن موقعیت را در ذهن داشت که به همکار و همراه حسن باقری در اطلاعات – عملیات اطمینان کرد آقا مهدی جوان را به مأموریتی بزرگ گمارد. فرماندهی سپاه خطا نرفته بود و مهدی زینالدین همانی بود که پیشبینی میشد. یعنی وجود یک فوقالعادگی و نخبگی در عین جوانی وکمتجربگی. پیش از آن آقامهدی زینالدین در شناساییها خوش درخشیده بود و با جسارتی بینظیر هربار تا انتهاییترین عمق نیروهای دشمن نفوذ کرده و نقشه راهی جهت اجرای عملیات پیشروی فرماندهان گشوده بود. بهگونهای که میتوان بخشی از موفقیت عملیاتهای بزرگی همچون «فتحالمبین» و «طریقالقدس» را سهم آقا مهدی دانست. او ابتدا با لباس بسیجی راهی کردستان شد و با شروع جنگ یک پایش غرب و پای دیگرش جنوب بود. لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) با گسترش سازمان رزم سپاه پاسداران ابتدا به صورت تیپ تأسیس شد و سردار مرتضی صفاری اولین فرمانده آن بود. پس از شهادت وی، سردار حسن درویش مسئولیت تیپ را برعهده گرفت اما با ارتقای تیپهای سپاه به لشکر از سردار درویش در موقعیت دیگری بهرهبرداری شد و جوان 23 ساله قمی به دلیل شایستگیها و اخلاص به فرماندهی لشکر منصوب شد.
شهید مهدی زینالدین بهرغم جوانی همچون مردان پخته و جاافتاده به جلب و جذب سرداران بزرگی همچون سرداران، غلامرضا جعفری، فتوحی، شهید اسماعیل صادقی، شهید جواد دل آذر و شهید میرجانی، که هریک تعلق خاطر خاصی به این لشکر داشتند کارآمدی لشکر را ارتقا بخشید تا در عرصه عمل همچنان بدرخشد و افتخار بیافریند. تا آنجا که لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) توانست در عملیاتهای متعددی حضور یافته و کارنامه غرورآفرینی از خود بر جای گذارد.
سردار سید یحیی رحیم صفوی از فرماندهان عالیرتبه دوران دفاع مقدس در معرفی ویژگیهای شهید مهدی زینالدین میگوید: «پس از فرماندهی سردار مهدی زینالدین از نیمه عملیات رمضان درسال 61 یک تغییر و تحول کیفی و کمی در این تیپ بهوجود آمد که نخستین آن ارتقای این یگان از تیپ به لشکر به فرماندهی سردار شهید مهدی زینالدین بود. آقامهدی معجونی از عرفان، اخلاق، شجاعت و تدبیر اطلاعاتی و عملیاتی بود و لشکر تحت امر وی به عنوان یکی از لشکرهای مقتدر نیروی زمینی سپاه پاسداران در عملیات خیبر در سال 1362 افتخار آفرید و فرمان امام(ره) را برای حفظ جزایر مجنون با رشادت و شجاعت کامل محقق ساخت. شهید زینالدین به همراه پاسداران و بسیجیان دلاور این لشکر در خط مقدم و در خاکریزی کوتاه در مقابل انبوه تانکهای دشمن که از پل شحیطاط برای بازپسگیری جزایر هجوم آوردند، مقاومت کرده و به پیروزی رسیدند. شهید مهدی زینالدین و برادر عزیزش مجید و سایر رزمندگان این لشکر در عملیات بدر سال 1362 در کنار دجله به مدت یک هفته در میان انبوهی از تانکها و آتش توپخانه دشمن حماسه آفریدند.» مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمیشد.
شهید زینالدین در کنار تلاش بیوقفهاش، ازمعنویات غافل نبود. اعتقاد داشت که جبهههای نبرد، مکانی مقدس است و انسان در این مکان به خدا تقرب پیدا میکند و همیشه به رزمندگان سفارش میکرد که به تزکیه نفس و جهاد اکبر بپردازند. او همواره سعی میکرد با وضو باشد. به دیگران نیز تأکید مینمود که همیشه با وضو باشند. به نماز اول وقت توجه بسیار داشت و با قرآن مأنوس بود. به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قائل بود نماز را به تأنی و خلوص مخصوصی به پا میداشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به آخرت در لحظه لحظه زندگی مهدی متجلی بود.
دبیر گروه پایداری
23 سالگی سن کمی برای فرماندهی یکی از لشکرهای قدر سپاه پاسداران آن هم در بحبوحه اولین عملیات برونمرزی – عملیات رمضان - به نظر میآمد. برای همین وقتی مهدی زینالدین از سوی فرمانده کل سپاه پاسداران به فرماندهی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) برگزیده شد، کاراییاش مورد تردید تعدادی از فرماندهان قرار گرفت. اما فرماندهی کل سپاه با عبارت کوتاه وقاطع «من شایستگی و لیاقت این کار را در او دیدهام» به تردیدها پایان داد. محسن رضایی احتمالاً تجربه به کار گماردن حسن باقری در مسئولیتهای سنگین و درخشش وی در آن موقعیت را در ذهن داشت که به همکار و همراه حسن باقری در اطلاعات – عملیات اطمینان کرد آقا مهدی جوان را به مأموریتی بزرگ گمارد. فرماندهی سپاه خطا نرفته بود و مهدی زینالدین همانی بود که پیشبینی میشد. یعنی وجود یک فوقالعادگی و نخبگی در عین جوانی وکمتجربگی. پیش از آن آقامهدی زینالدین در شناساییها خوش درخشیده بود و با جسارتی بینظیر هربار تا انتهاییترین عمق نیروهای دشمن نفوذ کرده و نقشه راهی جهت اجرای عملیات پیشروی فرماندهان گشوده بود. بهگونهای که میتوان بخشی از موفقیت عملیاتهای بزرگی همچون «فتحالمبین» و «طریقالقدس» را سهم آقا مهدی دانست. او ابتدا با لباس بسیجی راهی کردستان شد و با شروع جنگ یک پایش غرب و پای دیگرش جنوب بود. لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) با گسترش سازمان رزم سپاه پاسداران ابتدا به صورت تیپ تأسیس شد و سردار مرتضی صفاری اولین فرمانده آن بود. پس از شهادت وی، سردار حسن درویش مسئولیت تیپ را برعهده گرفت اما با ارتقای تیپهای سپاه به لشکر از سردار درویش در موقعیت دیگری بهرهبرداری شد و جوان 23 ساله قمی به دلیل شایستگیها و اخلاص به فرماندهی لشکر منصوب شد.
شهید مهدی زینالدین بهرغم جوانی همچون مردان پخته و جاافتاده به جلب و جذب سرداران بزرگی همچون سرداران، غلامرضا جعفری، فتوحی، شهید اسماعیل صادقی، شهید جواد دل آذر و شهید میرجانی، که هریک تعلق خاطر خاصی به این لشکر داشتند کارآمدی لشکر را ارتقا بخشید تا در عرصه عمل همچنان بدرخشد و افتخار بیافریند. تا آنجا که لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) توانست در عملیاتهای متعددی حضور یافته و کارنامه غرورآفرینی از خود بر جای گذارد.
سردار سید یحیی رحیم صفوی از فرماندهان عالیرتبه دوران دفاع مقدس در معرفی ویژگیهای شهید مهدی زینالدین میگوید: «پس از فرماندهی سردار مهدی زینالدین از نیمه عملیات رمضان درسال 61 یک تغییر و تحول کیفی و کمی در این تیپ بهوجود آمد که نخستین آن ارتقای این یگان از تیپ به لشکر به فرماندهی سردار شهید مهدی زینالدین بود. آقامهدی معجونی از عرفان، اخلاق، شجاعت و تدبیر اطلاعاتی و عملیاتی بود و لشکر تحت امر وی به عنوان یکی از لشکرهای مقتدر نیروی زمینی سپاه پاسداران در عملیات خیبر در سال 1362 افتخار آفرید و فرمان امام(ره) را برای حفظ جزایر مجنون با رشادت و شجاعت کامل محقق ساخت. شهید زینالدین به همراه پاسداران و بسیجیان دلاور این لشکر در خط مقدم و در خاکریزی کوتاه در مقابل انبوه تانکهای دشمن که از پل شحیطاط برای بازپسگیری جزایر هجوم آوردند، مقاومت کرده و به پیروزی رسیدند. شهید مهدی زینالدین و برادر عزیزش مجید و سایر رزمندگان این لشکر در عملیات بدر سال 1362 در کنار دجله به مدت یک هفته در میان انبوهی از تانکها و آتش توپخانه دشمن حماسه آفریدند.» مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمیشد.
شهید زینالدین در کنار تلاش بیوقفهاش، ازمعنویات غافل نبود. اعتقاد داشت که جبهههای نبرد، مکانی مقدس است و انسان در این مکان به خدا تقرب پیدا میکند و همیشه به رزمندگان سفارش میکرد که به تزکیه نفس و جهاد اکبر بپردازند. او همواره سعی میکرد با وضو باشد. به دیگران نیز تأکید مینمود که همیشه با وضو باشند. به نماز اول وقت توجه بسیار داشت و با قرآن مأنوس بود. به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قائل بود نماز را به تأنی و خلوص مخصوصی به پا میداشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به آخرت در لحظه لحظه زندگی مهدی متجلی بود.
احترام نتهای موسیقی به استاد
رضا مهدوی
موسیقی پژوه و منتقد ادبی
سمفونی شماره 16 در1391 توسط دکترشاهین فرهت در مینور اوپوس 90 ساخته شده. این سمفونی تقدیم به زندهیاد پروفسور هرمز فرهت آهنگسازپیشکسوت و پسرعموی شاهین فرهت است که دو قسمت میانی آن مبتنی برتم آثاری چند از دکترهرمز فرهت تنظیم شده است. با بررسیهایی که از سمفونیهای او از گذشته تاکنون داریم نشانگرآن است که موسیقی کلاسیک مغرب زمین را با دانشی که ازموسیقی معاصرایران دارد سعی کرده بتواند فضای شنیداری ایجاد کند با تِمهای ایرانی که با فرمهای مغرب زمین، جهت معرفی هرچه بهترموسیقی ایران امروز به دیگر فرامرزها موفق ترعمل کند.
سمفونی شماره 16 از چهارقسمت (موومان) تشکیل شده: قسمت اول فرم سونات دارد و با یک مقدمه آهسته کوتاه شروع میشود که فیگور ریتمیک آن درطول قسمت اول و حتی درقسمتهای دیگرهم وجود دارد. پس از مقدمه (اورتور) تم اصلی با یک تم ثابت در طول سمفونی آغاز و در طول سمفونی شنیده میشود. تمهای اول و دوم و سوم و چندین تم فرعی در مرحله نمایش یا اکسپوزیسیون به گوش میرسد و تمها با هیجان خاصی گسترش مییابد و دوباره تمها در تداوم همزمان به گوش میرسند. قسمت اول با زندگی پرفراز و نشیب هرمزفرهت نام گرفته با حالتی دراماتیک به پایان میرسد. قسمت دوم آهسته به فرم آزاد و مبتنی برتمهای چهار اثر از هرمز فرهت است. کوارتت شماره یک سونات شماره یک، تم و واریاسیون برای دو پیانو و سازهای بادی و بالاخره دیورتی منتو برای چهار ساکسیفون تنظیم و آرانژمان شده است. قسمت سوم یا سکرتسو با بهرهگیری از فینال یا قسمت آخرسونات شماره یک هرمز فرهت ساخته شده و درقسمت چهارم پایانی دوباره به فضای قسمت اول برگشته و این قسمت به فرم روندوی سونات کشیده شده و دو تم مشخص درآن بسط و گسترش پیدا میکند. در آخر هم تمهای قسمت اول دوباره شنیده میشود و سمفونی با حالتی هیجان انگیز به پایان میرسد. درنقطه تقابل فرمهای موسیقی مغرب زمین با فرمهای موسیقی ملی ایرانی یا قالبهای موسیقی ایرانی به یک وجه تمایزهایی میرسیم که این قسمت بندیها هرچند که درتمامی فرهنگهای موسیقایی مشترک است اما سرآغاز و میانه و انتهای کار شرایط خاصی را براساس اصول ریاضی و کنترپونتیک موسیقی مغرب زمین ایجاد میکند که به لحاظ شنیداری این چندصدایی با چندصداییهای فرهنگ موسیقی مشرق زمین قابل احساس است چه برای گوشهای متخصص و چه غیرمتخصص. باورکنیم گوشها بیشترنیازمند موسیقیهای خالص و بدون کلام هستند ازهرگونه (ژانر)ی.
سمفونی شماره 16
اثر: شاهین فرهت
سال: 1392 / ناشر: راوی
کجا میروند کتابهای نیمهخوانده
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
کتابهای نیمه خوانده شده به کجا میروند؟ این پرسشی است که آن شب وقتی روی مبلی که رنگش یادم نیست و داشتم به کتابها فکر میکردم به ذهنم آمد و مرا برد به همین کتابهایی که نیمه ماندهاند. کتابهایی که کنار میز گذاشتهام و هرازگاهی به سراغشان میروم یا نمیروم و آنقدر میمانند تا فراموش شوند. بعد بود که فکر کردم چطور میشود آدم این کتابها را فراموش میکند؟ چطور میشود دیگر نمیخواهی این کتابها را بخوانی؟ علاقه نداری؟ نه! وقت نداری؟ نه! با آنها ارتباط برقرار نکردهای؟ نه! پس چه چیزی است که تو به سمت آنها میل پیدا نمیکنی؟
همین حالا کنار همان میزی که میگویم، میز تلویزیونی که رویش تلویزیون نیست و یک مبل کنارش است و کتابها کنارش انبار است کتاب «ننگ بشری» فیلیپ راث کنار این میز خودنمایی میکند. بعد از کار وقتی در راه خانه هستم فکر میکنم بروم و سرنوشت این عشق طرح شده در ننگ بشری را پیگیری کنم اما وقتی به خانه میرسم میخوابم. بیدار میشوم. بازی میکنم. میخوابم و باز میخوابم و میانههای شب هم باز بیدار میشوم و بازی آنلاین میکنم و میخوابم و صبح هم که بر میگردم سر کار و در طول روز فکر میکنم این کدام عشق است که در این کتاب تصویر شده و دل توی دلم نیست خودم را برسانم به کتاب. اما میدانم همان گوشه یک کتاب دیگر هم هست که نیمه مانده و نمیدانم سرنوشتش چه خواهد شد. اینطور کتابها آنقدر زیر میروند که روزی جمع میشوند و به کتابخانه منتقل میشوند و فراموش میشوند. اما همیشه گوشهای از ذهنتان با آنهاست. فکر میکنید یک وقتی به سراغشان میروید اما نمیروید. من هرگز در این چهل و چند سال زندگی به سراغ کتابی که فراموش شده نرفتهام. فقط به آنها نگاه کردهام و حسرتشان را خوردهام. اما فکر میکنم یکبار باید به سراغشان بروم. به آنها لبخند بزنم و بهشان تأکید کنم که دوستشان دارم و روزی دوباره به آنها باز میگردم و به آنها عشق خواهم ورزید.
آن روز کتاب لاغر پیتر هانتکه را میخواندم. اسمش هم «چنان ناکام که خالی از آرزو» است که روایتی جذاب بود که میشد توی یک جلسه نشستن تمامش کرد اما ماند برای بعدی که شاید بیاید و شاید نیاید که دوباره بخوانمش، اگر خواندم حتماً اینجا خواهم نوشت که این کتاب را تمام کردهام و به عالم و آدم میگویم که به سراغش بروند.
اما همه اینها را نوشتم که برسم به یک کتابی که همین دیروز خریدم. یک کتاب از ادبیات ترکیه. اسمش هست «پرسهزن» که نویسندهاش یوسف آتیلگان است و مترجمش هم عینالله غریب و نشر چشمه منتشرش کرده. کلی هم تعریف و تمجید از نویسنده پشت کتاب هست که خواندم و همانوقت خریدن سیوچند صفحهاش را خواندم و دیدم از همان کتابهاست که نگهم میدارد و دلم میخواهد بخوانمش. کتاب را گذاشتم توی کیفم و رفت روی کتابهایی که باید بخوانم. فعلاً این کتاب آمده روی کتابهای دیگر و امروز دلم میخواهد وقتی به خانه رسیدم این کتاب را بردارم و ادامهاش را بخوانم. نویسندهای که به گواهی پشت جلد کتاب فقط دو رمان دارد و یک مجموعه داستان و در سال 1989 مرده است و کلی سختی کشیده است و رمانهایش را هم با اسم مستعار منتشر کرده اما حالا مهم است در ترکیه. این کتاب را میخوانم اما قول نمیدهم تمامش کنم و این پرسش برایم باقی است که کتابهای نیمه خوانده شده کجا میروند؟
داستاننویس
کتابهای نیمه خوانده شده به کجا میروند؟ این پرسشی است که آن شب وقتی روی مبلی که رنگش یادم نیست و داشتم به کتابها فکر میکردم به ذهنم آمد و مرا برد به همین کتابهایی که نیمه ماندهاند. کتابهایی که کنار میز گذاشتهام و هرازگاهی به سراغشان میروم یا نمیروم و آنقدر میمانند تا فراموش شوند. بعد بود که فکر کردم چطور میشود آدم این کتابها را فراموش میکند؟ چطور میشود دیگر نمیخواهی این کتابها را بخوانی؟ علاقه نداری؟ نه! وقت نداری؟ نه! با آنها ارتباط برقرار نکردهای؟ نه! پس چه چیزی است که تو به سمت آنها میل پیدا نمیکنی؟
همین حالا کنار همان میزی که میگویم، میز تلویزیونی که رویش تلویزیون نیست و یک مبل کنارش است و کتابها کنارش انبار است کتاب «ننگ بشری» فیلیپ راث کنار این میز خودنمایی میکند. بعد از کار وقتی در راه خانه هستم فکر میکنم بروم و سرنوشت این عشق طرح شده در ننگ بشری را پیگیری کنم اما وقتی به خانه میرسم میخوابم. بیدار میشوم. بازی میکنم. میخوابم و باز میخوابم و میانههای شب هم باز بیدار میشوم و بازی آنلاین میکنم و میخوابم و صبح هم که بر میگردم سر کار و در طول روز فکر میکنم این کدام عشق است که در این کتاب تصویر شده و دل توی دلم نیست خودم را برسانم به کتاب. اما میدانم همان گوشه یک کتاب دیگر هم هست که نیمه مانده و نمیدانم سرنوشتش چه خواهد شد. اینطور کتابها آنقدر زیر میروند که روزی جمع میشوند و به کتابخانه منتقل میشوند و فراموش میشوند. اما همیشه گوشهای از ذهنتان با آنهاست. فکر میکنید یک وقتی به سراغشان میروید اما نمیروید. من هرگز در این چهل و چند سال زندگی به سراغ کتابی که فراموش شده نرفتهام. فقط به آنها نگاه کردهام و حسرتشان را خوردهام. اما فکر میکنم یکبار باید به سراغشان بروم. به آنها لبخند بزنم و بهشان تأکید کنم که دوستشان دارم و روزی دوباره به آنها باز میگردم و به آنها عشق خواهم ورزید.
آن روز کتاب لاغر پیتر هانتکه را میخواندم. اسمش هم «چنان ناکام که خالی از آرزو» است که روایتی جذاب بود که میشد توی یک جلسه نشستن تمامش کرد اما ماند برای بعدی که شاید بیاید و شاید نیاید که دوباره بخوانمش، اگر خواندم حتماً اینجا خواهم نوشت که این کتاب را تمام کردهام و به عالم و آدم میگویم که به سراغش بروند.
اما همه اینها را نوشتم که برسم به یک کتابی که همین دیروز خریدم. یک کتاب از ادبیات ترکیه. اسمش هست «پرسهزن» که نویسندهاش یوسف آتیلگان است و مترجمش هم عینالله غریب و نشر چشمه منتشرش کرده. کلی هم تعریف و تمجید از نویسنده پشت کتاب هست که خواندم و همانوقت خریدن سیوچند صفحهاش را خواندم و دیدم از همان کتابهاست که نگهم میدارد و دلم میخواهد بخوانمش. کتاب را گذاشتم توی کیفم و رفت روی کتابهایی که باید بخوانم. فعلاً این کتاب آمده روی کتابهای دیگر و امروز دلم میخواهد وقتی به خانه رسیدم این کتاب را بردارم و ادامهاش را بخوانم. نویسندهای که به گواهی پشت جلد کتاب فقط دو رمان دارد و یک مجموعه داستان و در سال 1989 مرده است و کلی سختی کشیده است و رمانهایش را هم با اسم مستعار منتشر کرده اما حالا مهم است در ترکیه. این کتاب را میخوانم اما قول نمیدهم تمامش کنم و این پرسش برایم باقی است که کتابهای نیمه خوانده شده کجا میروند؟
عکس نوشت
دوبی از هفته آینده میزبان «مرد غمگین» اثر «ساندرو بوتیچلی» خواهد بود که انتظار میرود در حراجی ساتبیز در ۴۰ میلیون دلار به فروش برسد. این تابلو یکی از آخرین تابلوهای نقاشی «بوتیچلی» است که هنوز در مجموعههای خصوصی دستبهدست میشود و قرار است از ۱۲ تا ۱۴ دسامبر (۲۱ تا ۲۳ آذر) در ساتبیز دوبی به نمایش گذاشته شود.
هنرمندان در فضای مجازی
دنیای مجازی اهالی هنر در شبانه روز گذشته اختصاص داشت به کارهای جدید آنها که با مخاطبان خود به اشتراک گذاشتند و همچنین خاطرات و دغدغههایشان.
چهرهها
ابوالفضلجلیلی کارگردان و فیلمنامهنویس در صفحه مجازی خودتصویری از یک پنجره قدیمی منتشر کرده و در شرح آن نوشت: «این پنجره، پنجره کلاس ششم دبیرستان ابومسلم. بالای میدان منیریه، خیابان میامی است، که سالهاست توسط آموزش و پرورش منطقه 11با گل و گچ و آجر مسدود شده تا بلکه در فرصتی ویرانش کنند! آیا امیدی به گشودن این پنجره هست!»
پوران درخشنده هم عکسی از مجسمه مستوره اردلان به اشتراک گذاشته و در شرح آن نوشت: «مستوره اردلان بانویی از دیار کردستان، اولین زن تاریخنگار ایرانی، سالهاست که قصد ساختنش رو دارم. امیدوارم میسر شود.»
فرهاد توحیدیمقدم به بازی تیم هندبال زنان درجام جهانی اشاره داشته و در شرح آن آورد: «جام جهانی هندبال زنان، بازنده پیروز. پیروز سربلند. فاطمه خلیلی بهترین بازیکن مسابقه ایران و نروژ. زندهباد زنان و دختران ایران. پیشرو در علم، هنر، ورزش و مبارزه مدنی.»
تینا پاکروان کارگردان سریال «خاتون» با انتشار متنی از بازیگران و عوامل این کار تشکر و قدردانی کرد: «روزهای سخت فیلمبرداری سریال خاتون تنها و تنها با بهترین و همراهترین بازیگران و عوامل سینمای ایران ممکن بود.» تهیهکنندگی این کار را علی اسدزاده برعهده دارد.
جمال رحمتی کاریکاتوریست تصویریاز کتاب «نگذاردوباره هیچ لعنتی هواییات نکند» اثر مهتاب خسروشاهی از روزنامهنگاران را منتشر کرده است. او طرح جلد این کتاب را انجام داده است.
لیلی عاج، نمایشنامهنویس و کارگردان بخشی از تیزر نمایش خود با عنوان «بابا آدم» را منتشر کرده که تهیهکنندگی آن را امیرحسین شفیعی برعهده داشته و از 26 آبان تا 26 آذر ماه در سالن چهارسو در حال اجرا است. لیلی عاج کارگردان این اثر در شرح آن نوشت: «تو زندگی میش باشی گرگ میزندت.»
هانیه توسلی با انتشار ویدیویی از جنگلهای هیرکانی از نگرانی خود در حفاظت این میراث باارزش نوشت: «درختان، یکی از اعجابانگیزترین موجودات زندهای هستند که در کره زمین رشد میکنند... یکی از مهمترین جنگلهای باستانی جهان، جنگلهای هیرکانی هستند که متأسفانه در نیم قرن گذشته بخش اعظمی از آن را از دست دادهایم و کمتر از یکپنجم آن باقی مانده است. ویلاسازی، جادهسازی، گردشگری غیر مسئولانه، قاچاق چوب و اخیراً هجوم جمعیت!!! مواردی هستند که موجب از بین رفتن این جنگلهای زیبا شدهاند.»
بانیپال شومون بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ویدیویی منتشر کرده که درواقع رونمایی از اولین تیزر فصل دوم «نوار زرد» است که قرار است بزودی از شبکه دو سیما پخش شود. کارگردان این سریال سروش محمدزاده بوده به نویسندگی کریم لکزاده وتهیه کنندگی آن را محمدرضا شفیعی برعهده دارند.
علی ضیا هم درصفحه مجازی خود به برنامه زنده «باضیا» که چهارشنبهشبها پخش میشود اشاره داشته و در متنی آورد: «عاشقا نمیبازن... عاشقا برندههای اصلی این دنیان... برندهای یا بازنده؟»
سامان احتشامی نوازنده پیانو با انتشار تصویر هوشنگ ظریف تولد این استاد بزرگ را تبریک گفته است. هوشنگ ظریف متولد ۱۶ آذر ۱۳۱۷ در تهران است. او موسیقیدان و نوازنده اهل تار است که اسفند 1398 در گذشت.
بابک زرین آهنگساز، خبر از انتشارتازهترین اثرخود داده با عنوان «لالایی» با صدای حسین خواجه امیری و سعید شریعت که موزیک ویدیوی آن منتشر شد.
بابک شهرکی نوازنده ویولن، ویدیو«کابوس» را به اشتراک گذاشته. اثری به ترانه سرایی وآهنگسازی کامران رسولزاده که بابک شهرکی دراین کار همکاری داشته است.
حمید عسگری خواننده موسیقی پاپ هم از انتشار موزیک ویدیوی جدید خود به نام زندگی خبر داده و آن را به مخاطبانش تقدیم کرده است.
گالریگردی
گالری آرتیبیشن اثری از محمد احصایی را منتشر کرده که رنگ ماشین روی مقوا است و اشاره داشته علاقهمندان میتوانند این کار را که در ابعاد 50*50 است از سایت این گالری بهصورت آنلاین خریداری کنند.
چهرهها
ابوالفضلجلیلی کارگردان و فیلمنامهنویس در صفحه مجازی خودتصویری از یک پنجره قدیمی منتشر کرده و در شرح آن نوشت: «این پنجره، پنجره کلاس ششم دبیرستان ابومسلم. بالای میدان منیریه، خیابان میامی است، که سالهاست توسط آموزش و پرورش منطقه 11با گل و گچ و آجر مسدود شده تا بلکه در فرصتی ویرانش کنند! آیا امیدی به گشودن این پنجره هست!»
پوران درخشنده هم عکسی از مجسمه مستوره اردلان به اشتراک گذاشته و در شرح آن نوشت: «مستوره اردلان بانویی از دیار کردستان، اولین زن تاریخنگار ایرانی، سالهاست که قصد ساختنش رو دارم. امیدوارم میسر شود.»
فرهاد توحیدیمقدم به بازی تیم هندبال زنان درجام جهانی اشاره داشته و در شرح آن آورد: «جام جهانی هندبال زنان، بازنده پیروز. پیروز سربلند. فاطمه خلیلی بهترین بازیکن مسابقه ایران و نروژ. زندهباد زنان و دختران ایران. پیشرو در علم، هنر، ورزش و مبارزه مدنی.»
تینا پاکروان کارگردان سریال «خاتون» با انتشار متنی از بازیگران و عوامل این کار تشکر و قدردانی کرد: «روزهای سخت فیلمبرداری سریال خاتون تنها و تنها با بهترین و همراهترین بازیگران و عوامل سینمای ایران ممکن بود.» تهیهکنندگی این کار را علی اسدزاده برعهده دارد.
جمال رحمتی کاریکاتوریست تصویریاز کتاب «نگذاردوباره هیچ لعنتی هواییات نکند» اثر مهتاب خسروشاهی از روزنامهنگاران را منتشر کرده است. او طرح جلد این کتاب را انجام داده است.
لیلی عاج، نمایشنامهنویس و کارگردان بخشی از تیزر نمایش خود با عنوان «بابا آدم» را منتشر کرده که تهیهکنندگی آن را امیرحسین شفیعی برعهده داشته و از 26 آبان تا 26 آذر ماه در سالن چهارسو در حال اجرا است. لیلی عاج کارگردان این اثر در شرح آن نوشت: «تو زندگی میش باشی گرگ میزندت.»
هانیه توسلی با انتشار ویدیویی از جنگلهای هیرکانی از نگرانی خود در حفاظت این میراث باارزش نوشت: «درختان، یکی از اعجابانگیزترین موجودات زندهای هستند که در کره زمین رشد میکنند... یکی از مهمترین جنگلهای باستانی جهان، جنگلهای هیرکانی هستند که متأسفانه در نیم قرن گذشته بخش اعظمی از آن را از دست دادهایم و کمتر از یکپنجم آن باقی مانده است. ویلاسازی، جادهسازی، گردشگری غیر مسئولانه، قاچاق چوب و اخیراً هجوم جمعیت!!! مواردی هستند که موجب از بین رفتن این جنگلهای زیبا شدهاند.»
بانیپال شومون بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ویدیویی منتشر کرده که درواقع رونمایی از اولین تیزر فصل دوم «نوار زرد» است که قرار است بزودی از شبکه دو سیما پخش شود. کارگردان این سریال سروش محمدزاده بوده به نویسندگی کریم لکزاده وتهیه کنندگی آن را محمدرضا شفیعی برعهده دارند.
علی ضیا هم درصفحه مجازی خود به برنامه زنده «باضیا» که چهارشنبهشبها پخش میشود اشاره داشته و در متنی آورد: «عاشقا نمیبازن... عاشقا برندههای اصلی این دنیان... برندهای یا بازنده؟»
سامان احتشامی نوازنده پیانو با انتشار تصویر هوشنگ ظریف تولد این استاد بزرگ را تبریک گفته است. هوشنگ ظریف متولد ۱۶ آذر ۱۳۱۷ در تهران است. او موسیقیدان و نوازنده اهل تار است که اسفند 1398 در گذشت.
بابک زرین آهنگساز، خبر از انتشارتازهترین اثرخود داده با عنوان «لالایی» با صدای حسین خواجه امیری و سعید شریعت که موزیک ویدیوی آن منتشر شد.
بابک شهرکی نوازنده ویولن، ویدیو«کابوس» را به اشتراک گذاشته. اثری به ترانه سرایی وآهنگسازی کامران رسولزاده که بابک شهرکی دراین کار همکاری داشته است.
حمید عسگری خواننده موسیقی پاپ هم از انتشار موزیک ویدیوی جدید خود به نام زندگی خبر داده و آن را به مخاطبانش تقدیم کرده است.
گالریگردی
گالری آرتیبیشن اثری از محمد احصایی را منتشر کرده که رنگ ماشین روی مقوا است و اشاره داشته علاقهمندان میتوانند این کار را که در ابعاد 50*50 است از سایت این گالری بهصورت آنلاین خریداری کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
بازیگر حضورش مهمتر از همه چیز است
-
میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم
-
چله نشینی فرمانده عارف پشت خاکریز
-
احترام نتهای موسیقی به استاد
-
کجا میروند کتابهای نیمهخوانده
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین